Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

رابط CIA با برخی دولتمردان ایران+تصاویر

$
0
0
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،از پايان دهه ۱۳۶۰ بازبينيِ «استراتژي امنيت ملي آمريکا» پس از فروپاشي بلوک شرق در دستور کار «فلاسفه پنتاگوني» و متفکران هاروارد قرار داشت.۲۲۴ در اين هنگام، جمهوري اسلامي بزرگترين رقيب ايدئولوژيک اردوگاه ليبرال سرمايه‌داري تلقي گشت و کارکشته‌ترين جاسوسان CIA و MI۶ براي ارزيابي هژموني ايران در خاورميانه به ميدان آمدند.سپهبد «احمد اميراحمدي» (۱۳۴۴-۱۲۶۳‌ ه‍.ش) اولين سپهبد عصر رضاخان و پدر بزرگ «هوشنگ اميراحمدي» است که از عوامل برجسته کودتاي سوم اسفند ۱۲۹۹ و کارگزاران برجسته «کشف حجاب» در ايران به شمار مي‌رود. سپهبد اميراحمدي در طول حيات خود ۸ بار وزير جنگ، ۲ بار وزير کشور، ۵نوبت فرماندار نظامي تهران، ۲ بار فرمانده کل ژاندارمري ايران و سالها فرمانده لشکرهاي لرستان و آذربايجان و همچنين ۱۶ سال عضو مجلس سنا بوده‌ است. او يکي از سرمايه‌داران درجه يک ايران و ملقب به «سپهبد يکصد کنتور» بود، چون املاک و مستغلات زيادي در تهران داشت.پس از جنگ تحميلي نظريه‌پردازان مثلث سرويس‌هاي جاسوسي ليبرال، «بازگشت نيروهاي اپوزيسيون به ايران» براي «سنگين‌تر کردن کفة قدرت مخالفان» را توصيه مي‌کردند،۲۲۵ چون خصلت‌هاي تکنوکراتيک و سرمايه‌داريِ دولت اکبر هاشمي رفسنجاني روزنه‌هاي اميد را براي آن‌ها گشود. شجاع‌الدين شفا، از رفقاي نزديک ريچارد فراي و ايدئولوگِ يهودي «مکتب ايراني» در دربار پهلوي که پس از انقلاب به فرانسه گريخت، مي‌گفت:ما با جمهوري اسلامي مبارزه سياسي نخواهيم کرد، بلکه کار ما صرفاً فرهنگي است و اساساً استراتژي جديد ما «مبارزه فرهنگي» است. ما بايد بينش و فرهنگ مردم را عوض کنيم تا جمهوري اسلامي ساقط شود.۲۲۶«شجاع‌الدين شفا»، ايدئولوگ يهوديِ مکتب ايراني در دربار پهلوي دوم و از حاميان نظريه «مبارزه فرهنگي» با هدف «فروپاشي از درون» جمهوري اسلامي از سال ۱۳۶۴«علي اميني» نخست‌وزير آمريکايي حکومت پهلوي دوم و مطرح کننده ‌پروژه «بازگشت ايرانيان خارج از کشور» از سال ۱۳۶۸«منوچهر گنجي» وزير آموزش و پرورش رژيم پهلوي و از مطرح‌کنند گان ‌پروژه «استحاله و نفوذ» که پس از سال ۱۳۶۸ سخن از «نافرماني مدني» گفت.نشانه‌هاي سياسي و علائم امنيتي حکايت از آن داشت که استراتژي مثلث سرويس‌هاي جاسوسي CIA، MI۶ و موساد دستخوش تحولاتي بنيادين گشته است. روز ۴ آبان ۱۳۶۸ علي اميني، نخست‌وزير عصر پهلوي دوم که از رابطان برجستة آژانس اطلاعات مرکزي آمريکا به شمار مي‌رفت۲۲۷ و توسط همين آژانس به رهبري جبهه نجات ملي رسيد، عصارة عملياتيِ تئوري معروف «خط بازگشت، نفوذ و استحاله» را در هفته‌نامه کيهان (چاپ لندن) ارائه داد.۲۲۸به باور اميني «مبارزه آرام» عليه جمهوري اسلامي بدون «تاسيس پايگاهي عمده در داخل کشور» غيرممکن است، چون «تحول را بايد در داخل مرزهاي ايران به وجود آورد»۲۲۹ و براي پيدايش اين دگرگوني چاره‌اي جز «بازگشت ايرانيان به وطن» نيست:بدون «مراجعت» به ايران و «ايجاد پايگاه در داخل کشور» مبارزه با رژيم به سادگي به نتيجه نخواهد رسيد. اگر ايرانيان بازگردند و براي «مبارزه آرام» با رژيم و بدون (تاسيس) جناح، «هسته‌هاي لازم» را به وجود آورند، به تدريج رژيم حاکم را در خود «هضم» خواهند کرد و اوضاع به سوي يک حکومت جانشين و قابل قبول به پيش خواهد رفت.۲۳۰وقتي علي اميني تئوري «خط بازگشت، نفوذ و استحاله» از درون نظام را صورتبندي مي‌کرد، يک افسر بلندپاية ايراني‌تبار CIA نيز کار تدوين استراتژي جديد «مبارزة مردمي» را آغاز ساخت و رسالة راهنماي پيکار را نوشت.او کسي جز منوچهر گنجي از کليدي‌ترين طراحان «براندازي نرم» و وزير آموزش و پرورش کابينة اميرعباس هويدا نبود۲۳۱ که با ويليام کيسي، رئيس سازمان جاسوسي سيا پيوندي نزديک داشت و سرانجام رهبري جبهه نجات ملي را از دست اميني درآورد.۲۳۲ او در رسالة خود چشم‌انداز جالبي از سرنوشت «دولت سازندگي» ترسيم مي‌کند و از ضرورت نفوذ طبقه متوسط سکولار به ارکان حاکميت مي‌گويد. به زعم گنجي «رژيم (براي بازسازي پس از جنگ) خود را نيازمند درس‌خوانده‌ها و کارشناسان مي‌بيند»۲۳۳ پس اين فرصتي است تا مبارزه با اکثريت آن يعني «مکتبي‌ها و حزب‌اللهي‌هايي که به ادامة راه [امام] خميني اصرار دارند»۲۳۴ را پيش بُرد:«ايرانيان مقيم خارج از کشور» وظيفه دارند تا آنجا که مي‌توانند به ايران بازگردند و در همه جا کفة «عناصر مخالف» با «حکومت اسلامي» را سنگين‌تر سازند. نفس حضور «عناصر ملي» و درس‌خوانده در «دستگاه‌هاي جمهوري اسلامي» به مبارزه براي تغيير شکل و «سرنگوني» آن کمک مي‌کند.۲۳۵«هوشنگ اميراحمدي» نوه سپهبد اميراحمدي و از دستياران «ريچارد فراي» است که به عنوان «دلال رابطه ايران و آمريکا» شناخته مي‌شود. او در پوشش پروژه «بازگشت ايرانيان خارج از کشور» سال ۱۳۶۸ به ايران آمد و با «عطاءالله مهاجراني» روابط پايداري داشت. سرانجام به واسطه «اسفنديار رحيم‌مشايي» با رئيس‌جمهور احمدي‌نژاد رابطه نزديکي يافت و با او ملاقات کرد. اميراحمدي سال ۱۳۸۷ با «شائول موفاز» وزير دفاع وقت اسرائيل ملاقات کرد و پس از آن مشايي گفت «ما با مردم اسرائيل دوست هستيم.»«عطاءالله مهاجراني» معاون حقوقي و پارلماني رئيس‌جمهور هاشمي رفسنجاني از نخستين طراحان پروژه امنيتي «جذب و هضم» است که راه را براي اجراي تزهاي «استحاله و نفوذ» اپوزيسيون خارج از کشور گشود. مهاجراني و اميراحمدي از پايان دهه ۱۳۶۰ با يکديگرپيوند خوردند.از قضاء در همين هنگام ردپاي سوءظن‌برانگيز عناصري درون دولت هاشمي رفسنجاني به چشم مي‌آيد که «عطالله مهاجراني» ليدر فرهنگي تيم به شمار مي‌رفت. ارزيابي‌هاي نادرست مهاجراني و ...دولت را در همان ابتداي مسئوليتش به سوي تدوين پروژه‌اي شتابزده براي جذب «ايرانيان خارج از کشور» سوق داد؛ اتفاقي که در دولت محمود احمدي‌نژاد نيز تکرار شد و هر بار، ردپاي همين تيم به چشم مي‌آمد. حسن شايانفر، مشاور فرهنگي سرپرست موسسه کيهان معتقد است عطاءالله مهاجراني (معاون رئيس‌جمهور هاشمي) با باند امنيتي عناصر چپ استحاله شده براي بازگرداندن چهره‌هاي معارض با انقلاب اسلامي هماهنگ بود.۲۳۶درست وقتي اپوزيسيون برانداز به دنبال راهي براي نفوذ به داخل کشور مي‌گشتند، مهاجراني با طراحان پروژه امنيتي «جذب و هضم اپوزيسيون» نمايش سياسي افتضاحي به راه انداخت که ظاهراً يک «توجيه جديد براي شرايط جديد» به نظر مي‌رسيد، اما در واقع مهندسي وارونه‌اي بود که مخاطرات ضدامنيتي بسياري را آفريد. معنيِ جذب و هضم، مذاکره و تعامل طيفي از مديران امنيتي- فرهنگي در دولت کارگزاران با رهبران اپوزيسيون برانداز در خارج از کشور بود تا آنان از استراتژي «براندازي» دست بردارند و حتي اگر مخالف نظام هستند در داخل کشور به فعاليت فرهنگي در مطبوعات بپردازند.۲۳۷دولت هاشمي رفسنجاني براي پيگيري پروژه جذب و هضم، شعار «بازگشت ايرانيان خارج از کشور» را داد۲۳۸ و پيشگام سياستي شد که بعد ها در دولت هاي محمد خاتمي و احمدي‌نژاد نيز ادامه يافت . هر ۳ رئيس جمهور از رهگذر اين پروژه خيلي زود به دام استراتژي «نفوذ و استحاله» CIA و نقشه‌هاي دشمن افتادند. مثلاً، ابتداي دهه ۱۳۷۰ محسن نوربخش، رئيس کل بانک مرکزي در سخنراني‌هايش وعده مي‌داد اگر سرمايه‌داران فراري به کشور بازگردند، «فرزندان ذکور آن‌ها را از سربازي معاف مي‌کنيم!» ابتداي دهه ۱۳۹۰ نيز اسفنديار رحيم مشايي دستورهاي سخاوتمندانه‌اي براي مساعدت‌هاي ارزي دولت با «ايرانيان خارج از کشور» صادر مي‌کرد۲۳۹ و مي‌خواست ۴۵۰ ميليون يورو از بيت‌المال را به جيب يحيي فيوضي (سرمايه‌داران فراماسون) بريزد۲۴۰ يا حتي براي ساخت توالت بين‌راهي دست به دامن شرکت‌هاي اروپايي مي‌شد!۲۴۱بدتر از همه، رهبران حزب کارگزاران که سمت‌هاي کليدي کابينه هاشمي را قبضه کرده بودند، با اشتياق براي رفع مصادره اموال سلطنت‌طلبان و ضدانقلابيون نامه‌نگاري و اقدام مي‌کردند.۲۴۲ بدين‌ترتيب، «موج بازگشت» به راه افتاد، اما از همه شگفت‌تر، بازگشت برخي از وزاري کابينه‌هاي اسدالله اعلم و اميرعباس هويدا به جمهوري اسلامي ايران بود!دست‌کم ۳ وزير مهم عصر پهلوي دوم مانند منوچهر شاهقلي (رئيس کانون مترقي، بهايي و داراي ۲ پست وزارت «بهداري» و «آموزش عالي» در کابينه هويدا)، علي نقي‌کني (دبيرکل حزب مردم، وزير مشاور کابينة اعلم و معاون نخست‌وزير در دولت شريف‌ امامي) و محمد سام (داراي ۲ پست وزارت «اطلاعات» و «کشور» در کابينه هويدا) اجازه ورود به کشور را گرفتند!۲۴۳ فقط روساي کانون مترقي و حزب مردم در رژيم ستم‌شاهي بازنگشتند؛ منوچهر کلالي، دبيرکل حزب ايران نوين هم به جمع آنان در ايران پيوست.۲۴۴همراه با موج بازگشت رجال سياسي رژيم پهلوي و روشنفکران سکولار به ايران، «سرمايه‌داري» نيز به تکاپوي بازسازي خود در «عصر سازندگي» افتاد و نوبت به برگشتن ۳ مديرعامل بانک‌هاي بزرگ رژيم شاه رسيد که در حلقه اول سلطنت‌طلبان حضور داشتند. بهمن بهزادي، مديرعامل بانک رضا پهلوي در آمريکا و مديرعامل بانک‌هاي تهران و فرهنگيان پيش از انقلاب به تهران آمد و در کنارش علي‌نقي فرمانفرمائيان، مديرعامل بانک توسعه صنعتي و هوشنگ رام، مديرعامل بانک عمران براي رفع مصادره از اموالشان در ايران فعاليت‌هاي خود را آغاز کردند.۲۴۵مالکان کارخانه‌هاي صنعتي بزرگ که در زمره بزرگ‌ترين مافياهاي تجاري رژيم شاه بودند، مثل محمدتقي توکلي مالک کارخانه کبريت‌سازي تبريز توانستند دوباره بخشي از سرمايه‌هاي خود را به دست آورند.۲۴۶حتي کار به جايي رسيد که مهين نمازي، رفيقة شاه و ريچارد هلمز (رئيس CIA) هم جرأت کرد با پادرمياني افرادي مانند گودرز افتخار جهرمي براي بازپس گرفتن اموال مصادره شدة خود راهي تهران شود۲۴۷ يا پوران خاتم، خواهر فرمانده نيروي هوايي ارتش پهلوي هکتارها زمين خود را از آستان مقدس امام خميني(ره) پس گرفت و اجاره‌بهاي کامل عبور لوله‌هاي نفت از املاکش را طي سال‌هاي فرارش از ايران نيز دريافت کرد!۲۴۸ اين‌ها همه مديون مساعدت‌هاي «دولت سازندگي» بود.«ويليام کيسي» رئيس سازمان CIA در دهه ۱۳۶۰ که يکي از تئوري‌هايش «جنگ ايدئولوژيک» و ايجاد بحران گفتماني در جمهوري اسلامي بود.«ديويد اسپدينگ» رئيس MI۶ در دهه ۱۳۷۰؛ انگلستان در اين سال‌ها از حاميان ترويج گفتمان «ملي‌گرايي» در ايران بود. اين عکس، تنها تصويري است که از رئيس اينتليجنس سرويس به دست آمده است.اولين اتفاق کليدي براي تحقق خط‌مشي جديد رهبران اطلاعاتي غرب در ايران، ورود يکي از اين سرپل‌هاي اطلاعاتي اپوزيسيون به تهران بود. هوشنگ اميراحمدي از دستياران ريچاد فراي در موسسه آسيا به شمار مي‌رفت که بلافاصله پس از آغاز رياست‌جمهوري اکبر هاشمي رفسنجاني به تهران بازگشت.۲۴۹ او از سال ۱۳۶۸ روابط گسترده‌اي با دولتمردان کارگزاران از جمله عطالله مهاجراني (معاون حقوقي رئيس‌جمهور) و صادق خرازي (معاون وزارت امور خارجه) يافت۲۵۰ و سرانجام در مهر ۱۳۸۶ به واسطة اسفنديار رحيم‌مشايي با محمود احمدي‌نژاد در نيويورک ملاقات کرد و تعامل نزديکي با رئيس دولت دهم برقرار ساخت.۲۵۱اميراحمدي مانند مشايي اهل «گيلان» بود، اما ۱۳ سال از او بزرگتر بود و سال ۱۳۲۶ در طوالش به دنيا آمد. سال ۱۳۶۰ که مشايي در اطلاعات سپاه رامسر فعاليت مي‌کرد، اميراحمدي دکترايش را از دانشگاه کرنل آمريکا در رشته «برنامه‌ريزي اقتصادي و منطقه‌اي» گرفت۲۵۲ و يک سال بعد براي تدريس به دانشگاه راتگرز در نيوجرسي رفت.۲۵۳ از همين دوره همکاري‌اش با نيروهاي اپوزيسيون برانداز شدت گرفت و با محمد درخشش وزير آموزش و پرورش شاه و مامور ارشد CIA پيوند خورد.۲۵۴وقتي اميراحمدي رئيس بخش «مطالعات خاورميانه» دانشگاه راتگرز شد، همکاري‌اش با موسسه آسيا به رياست ريچارد فراي را آغاز کرد۲۵۵ و از سوي ديگر به شوراي آمريکا- ايران (AIC) پيوست که فراي نيز در کادر رهبري آن حضور داشت.۲۵۶رياست عالي شورا همواره در اختيار يکي از وزراي خارجه سابق آمريکاست و متفکران و تحليلگران CIA در آن حضوري چشمگير دارند. (در محافل سياسي AIC را «گروه تماس نيوجرسي» نيز مي‌نامند.) تحليل اميراحمدي با ريچارد فراي از جمهوري اسلامي همسو و همگون بود و يک‌بار در مقاله‌اي براي ماهنامه پَر (وابسته به بنياد صهيونيستي پَر در آمريکا) نوشت:مسئولين حکومتِ عقب‌افتاده خونخوار ايران عليه هر آنچه «ايراني» و «انساني» است قيام کرده‌ و قصد دارند نام «ميهن» را به قهقرا ببرند.۲۵۷نخستين سفر هوشنگ اميراحمدي سال ۱۳۶۸ تحت پوشش شرکت در «کنفرانس بازسازي ايران» انجام شد.۲۵۸ اين کنفرانس اولين همايشي بود که دولت هاشمي رفسنجاني براي ارتباط با «ايرانيان خارج از کشور» ترتيب داد و اسفنديار رحيم مشايي و محمد شريف ملک‌زاده در شوراي عالي ايرانيان خارج از کشور، اين الگوي حزب کارگزاران را به دولت احمدي‌نژاد ديکته کردند.۲۵۹ (از قضاء ملاقات‌هاي رئيس دولت دهم با ريچارد فراي و هوشنگ اميراحمدي نيز در چارچوب چنين همايش‌هايي انجام شد.) اميراحمدي پس از شرکت در اولين «کنفرانس بازسازي ايران» خيلي زود به حلقه مردان شماره يکِ دولت نوپاي کارگزاران راه يافت. يکي از نخستين ماموريت‌هاي او تعقيب و تبليغ ايده «رابطه با آمريکا» بود.۲۶۰ اميراحمدي چنين القاء مي‌کرد که ايران بدون آمريکا نمي‌تواند «پرواز استراتژيک» داشته باشد،۲۶۱ اما هدف اصلي او پيشرفت ايران نبود؛ چه اينکه اميراحمدي برقراري «رابطه با آمريکا» را «تنها شانس» اپوزيسيون سکولار و نيروهاي ملي‌گرا براي «فروپاشي جمهوري اسلامي» مي‌دانست:در مسير «گذر» از جمهوري اسلامي به يک «حکومت غيرديني» نمي‌توان «رابطه» ايران و آمريکا را ناديده گرفت، زيرا رابطه با حکومت فعلي تنها شانس ما براي تغييرات صلح‌آميز است. «گذر» از حکومت فعلي در ايران بايد در ميان مدت «با روحانيت» و در درازمدت «از روحانيت» باشد و من بارها به مقامات آمريکايي تاکيد کرده‌ام که اگر قصد سرنگوني جمهوري اسلامي را داريد، به آيت‌الله خامنه‌اي حمله کنيد.۲۶۲براي مطالعه ارجاعات، اسناد، منابع و پانوشت‌هاي پاورقي به کتاب «شاه‌کليد انگليسي» (جلد ۵۰ مجموعه نيمه پنهان) نوشته پيام فضلي‌نژاد که ان‌شاءالله در آينده نزديک توسط «دفتر پژوهش‌هاي موسسه کيهان» منتشر مي‌شود، مراجعه فرمائيد.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

Trending Articles