Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

تذکر جدی به کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران

$
0
0
به گزارش "ندای انقلاب" به نقل از مشرق، بدون هيچ تعارفي نگرانيم زيرا هميشه تا لحظه صعود به جام‌جهاني متحد بوده‌ايم و پس از رسيدن به اين هدف، به ناگاه اختلافات و مشكل‌ها نمايان شدند و سرانجام چنان در جام‌جهاني حاضر شديم كه انگار فوتبال ما نمي‌تواند اهداف بزرگ در سر داشته باشد. اما اگر بخواهيم اين حكايت تكراري براي چندمين بار رخ ندهد، بايد حاضر باشيم مصالح و منافع اشخاص را فداي تيم‌ ملي كنيم؛ امري كه تاكنون نكرده‌ايم.برد همه را عزيز مي‌سازداگر نگاهي اجمالي به تاريخ ورزش ايران بيندازيد، به ندرت موردي را مشاهده مي‌كنيد كه يك قهرمان يا يك تيم قدرتمند و محبوب در اوج اقتدار با جريمه و محروميت مواجه شده باشد. مگر مي‌توان با اسطوره‌ها مخالفت كرد؟ از طرف ديگر بيشتر محروميت‌ها و تلاش براي اجراي عدالت، زماني است كه شكست خورده‌ايم و در نتيجه‌گيري ناكام مانده‌ايم. چنين مي‌شود كه مي‌بينيم وقتي كاروان ايران در المپيك ۱۹۷۲ با شكست مطلق روبه‌رو شد، ناگهان حس عدالت‌طلبي مسئولان گل كرد و دو كشتي‌گير بزرگ ايران را محروم كردند يا وقتي كاروان ايران در المپيك ۲۰۰۸ بدترين نتيجه تاريخ خود را كسب كرد، ديگر كسي براي تنها طلايي آن كاروان تره هم خرد نكرد. در شرايط شكست نمي‌توان سپيدي‌ها را مشاهده كرد.از طرف ديگر وقتي ايران در بازي‌هاي آسيايي ۲۰۱۰ و المپيك ۲۰۱۲ نتايجي مافوق تصور كسب كرد، همه عزيز شدند. حتي آنها كه مدال نگرفته بودند و حتي ورزشكاري كه برابر تمامي دوربين‌ها، قوانين رشته خود را زيرپا گذاشت ... در اين شرايط مي‌خواهيم با پيروزي‌ها شاد باشيم و بهتر است كسي كام ما را تلخ نكند. اين طور نيست؟نكونام يكي از نخستين فوتباليست‌هاي موج نوي فوتبال ايران بود؛ بازيكناني كه آمده بودند با فوتبال دوقطبي و بي‌عدالتي‌هاي آن مبارزه كنند و تيم‌ ملي را از انحصار مردان ناآماده اين دو تيم خارج كنند داستان صعود فوتبالتا همين چند روز قبل، كسي به صعود مستقيم به جام‌جهاني اميدي نداشت. به نظر مي‌رسيد در خوشبينانه‌ترين حالت راهي مرحله play-off انتخابي جام‌جهاني خواهيم شد و تا چندي ديگر شاهد تیترهایی تكراري در رسانه‌هاي مختلف خواهيم بود. مگر پس از شكست مقابل لبنان نبود كه علي دايي مدعي شد: "كي‌روش در هيچ تيمي به عنوان نفر اول موفق نبوده است." خداداد عزيزي هم كه حتما آماده شده بود عبارت "سياه باز مترسك" را نثار كي‌روش كند؛ همان طور كه قبلا به تمام مربيان خارجي اطلاق كرده بود.فلان روزنامه تا ديروز انضباط كي‌روش و خط ‌زدن بازيكنان طلبكار را "ديكتاتوري" مي‌ناميد و حتي دندان خود را تيز كرده بود كه پس از شكست دمار از روزگار "ديكتاتور" درآورد؛ اما ... همه چيز به ناگاه تغيير كرد و دوباره همان حال و هواي سپيد و سراسر احساسي بر وجودمان غلبه كرد. حالا همه خوب، با اخلاق و كاملا فني هستند. از مربي گرفته تا بازيكنان و مسئولان و ... به همين خاطر اگر در اين شرايط بخواهيم از كاپيتان تيم‌ ملي انتقاد كنيم، لابد خواننده مي‌گويد: "در اين شرايط پيروزي و صعود كه نبايد انتقاد كرد. بالاخره همه زحمت كشيده‌اند و اگر هم اشتباهي شده، بايد آن را ناديده گرفت."جواد نكونام، از آغاز تا امروزسال ۱۳۷۷ بود و همگان در انتظار آغاز بازي‌هاي جام ‌جهاني فرانسه با حضور ايران. در آن روزها چشم همگان به ساق هاي بازيكناني چون عزيزي، مهدوي‌كيا، باقري و... دوخته شده بود و تيم‌ ملي بزرگسالان به قطب ورزش ايران بدل شده بود. وقتي يكي از روزنامه‌ها تركيب ايده‌آل محمود ياوري را براي حضور در جام‌جهاني از زبان اين مربي بيان كرد نام جواد نكونام بين نفرات ديده مي‌شد و مشخص بود اين بازيكن تا چه حد متفاوت از ساير هم دوره‌اي‌هاي خود است كه او را لايق حضور در جام‌جهاني مي‌داند.نكونام چندي بعد با تيم‌ جوانان برابر بحرين متحمل شكست تحقيرآميز (۰ـ۳) شد؛ ولي حتي در همان مسابقه تلخ نيز مي‌شد سطح بالاي بازي او را به سادگي درك كرد. مدتي بعد او به تيم پاس پيوست و به سرعت در جمع بازيكنان اصلي جاي گرفت؛ اما از بد حادثه، در آن روزها هدايت تيم‌ ملي برعهده مرداني محتاط بود كه حاضر بودند براي راضي‌ كردن رسانه‌ها، حتي ذخيره‌هاي استقلال و پرسپوليس را نيز دعوت كنند.جواد در سفرهاي تيم ‌ملي به ژاپن و دانمارك با اين تيم بود؛ اما فرصت بازي به دست نياورد و يكي از روزنامه‌ها به او و ديگر بازيكناني كه عضو تيم هاي سرخابي نبودند، لقب علاف داد. حتي درخشش در مسابقات غرب آسيا (۱۳۷۹) كه منجر به قهرماني ايران شد نيز نظر مربيان را تغيير نداد و نكونام به دليل پاسي ‌بودن، جام ملت هاي ۲۰۰۰ و مرحله اول دور انتخابي جام‌جهاني ۲۰۰۲ را از دست داد. به نظر نمي‌رسيد هرگز فرصتي براي فيكس‌شدن پيدا كند تا آن كه سروكله ميروسلاو بلاژويچ كروات پيدا شد و ناگهان بازيكن شماره ۱۳ در ديدار حساس مقابل عربستان در مرحله دوم انتخابي جام‌جهاني ۲۰۰۲ فيكس شد و از آن پس نيز جاي خود را به هيچ بازيكن ديگري نداد.نكونام يكي از نخستين فوتباليست‌هاي موج نوي فوتبال ايران بود. بازيكناني كه آمده بودند با فوتبال دوقطبي و بي‌عدالتي‌هاي آن مبارزه كنند و تيم‌ ملي را از انحصار مردان ناآماده اين دو تيم خارج كنند. اتفاقي كه تنها پس از چند سال رخ داد و حتي در روزهاي مربيگري برانكو ايوانكوويچ گهگاه مي‌ديديم كه تيم مقتدر ايران در تركيب ۱۱ نفره خود، تنها از يكي دو بازيكن سرخابي بهره مي‌برد. در رده باشگاهي نيز نكونام با پاس قهرمان ايران شد و از ليگ امارات به اسپانيا رفت. دوراني باشكوه كه البته در سال گذشته به پايان رسيد. او حالا دارد به ركورد بازي هاي ملي علي دايي نزديك و نزديك‌تر مي‌شود. با اين وجود افسوس كه در بازي با لبنان، آن حركت زننده را انجام داد.كاپيتان تيم‌ ملي اگر تا اين حد به استقلال تعصب دارد، چرا سال ها قبل از پاس به این تیم نپيوست يا اينكه چرا به بازي در اين تيم ادامه نداد؟ از طرف ديگر، مگر يك ديدار ملي جاي اين حركات رنگی و هوادارپسند است؟كاپيتان تيم‌ ملي، فاقد تفكر مليکاپیتان تیم ملی فوتبال ایران به عنوان بهترین بازیکن دیدار تیم های ملی ایران و لبنان انتخاب شد، ولی یک حرکت اشتباه ارزش‌های وی را زیر سوال برد.ظاهرا حركت نكونام به قدري ساده بود كه بیشتر فوتبال‌دوستان حتي متوجه آن نيز نشدند. او با بازوبند آبي به ميدان آمد و پس از گلزني به لبنان، بازوبند را از دست خود درآورد و بر آن بوسه زد. نكونام بعدها در مصاحبه نيز تأكيد كرد كه اين حركت را براي تشكر از هواداران استقلال انجام داده است.البته در همان دیدار محمدرضا خلعتبری و مسعود شجاعی دو بازیکن تیم ملی بعد از گل اول ایران، آن را به روح امید عباسی، آتش نشان فداکار ایرانی تقدیم کردند؛ این حرکتی بود که به دل همه نشست.شاید حداقل كاري كه باید انجام داد، یک تذکر جدی به کاپیتان است تا بداند در چه جایگاه مهمی قرار گرفته است. او به عنوان نمادی از وحدت و توجه به کشور، بایستی مراقب رفتار خود باشد تا چنین شائبه ای به وجود نیاید.مسئله قابل تاملي است كاپيتان تيم‌ ملي اگر تا اين حد به استقلال تعصب دارد، چرا سال ها قبل از پاس به این تیم نپيوست يا اينكه چرا به بازي در اين تيم ادامه نداد؟ از طرف ديگر، مگر يك ديدار ملي جاي اين حركات رنگی و هوادارپسند است؟ مگر كاپيتان تيم ملي نبايد از حيث سابقه، تعداد بازي و البته شخصيت‌ حرفه‌اي كامل‌ترين بازيكن تيم خود باشد؟ به راستي نكونام چنين شخصيتي را در طول زمان به دست آورده است؟آيا همان بازيكني نيست كه قبل از جام‌جهاني ۲۰۰۶ از دادن تست دوپينگ سر باز زد؟ فوتبال ما در همان ايام نيز از گناه نابخشودني امثال او و علي كريمي چشم پوشيد؛ ولي مگر انگليسي‌ها در سال ۲۰۰۴ و در آستانه مسابقات يورو، ريو فرديناند را به دليل همين حركت با محروميتي ۸ ماهه روبه‌رو نساختند؟ دليل اين تفاوت آشكار است. ديگران به مليت بها مي‌دهند و نه مصلحت پاره‌اي اشخاص. نتيجه چنين تفكري، كاپيتاني مي‌شود كه در ظاهر بايد مطمئن‌ترين بازيكن تيم و رابط بازيكنان با داور و مربي و ... باشد؛ اما حركت نكونام در مسابقه با لبنان نشان داد همان بازيكن سال ۲۰۰۶ است و تغييري نكرده است. در روزي كه يك ملت به تيم‌ ملي چشم دوخته و همگان خواهان پيروزي ايران هستند، جواد مي‌خواهد خود را نزد استقلالي‌ها عزيز كند؛ حتي اگر ساده‌ترين اصول حرفه‌اي را زير پا گذارد. آيا او لايق كاپيتاني تيم‌ ملي است؟وطن‌دوستي، عنصر رنگ باختهكاش يك نفر به مسئولان ورزش ما ياد مي‌داد كه اخلاق حرفه‌اي در ورزش به بوسيدن زمين بازي و گرفتن دست حريف و دلجويي نمادين در پايان بازي خلاصه نمي‌شود. يك بازيكن قبل از هر چيز بايد بداند كه در بازي‌هاي ملي متعلق به باشگاه خاص، نژاد، قوم و مسلك خاصي نيست و تنها بايد براي نام ايران بجنگد. اما مسئولان ما اين را نمي‌دانند كه بخواهند به كسي ياد بدهند. نتيجه آن جواد نكونامي مي‌شود كه در عيد نوروز ۱۳۷۹، عيد را به گروهي خاص از مردم (نه همه ايرانيان) تبريك گفت و حالا با همان طرز تفكر ۱۳ سال قبل، از تيم ‌ملي استفاده شخصي مي‌كند. نتيجه اين تفكر حضور افرادی در رسانه‌هاي ديداري و شنيداري است كه به محض صحبت با يك قهرمان شهرستاني، مليت را فراموش مي‌كنند و گهگاه از قهرمانان مي‌خواهند كه با "زبان شيرين خود" با قوم خود صحبت كنند. گويي شهرستاني‌ها و تهراني‌ها از دو سياره جدا آمده‌اند. چنين مي‌شود كه "منافع ملي، تيم ملي و هموطنان" به كلماتي بي‌ارزش تبديل مي‌شوند و آن چه برجاي مي‌ماند، خوشه‌اي از بازيكنان بدون هدف است كه تنها با انگيزه‌هاي شخصي به ميادين بزرگ پا مي‌نهند.كاش ما آن روزها با كساني كه چنين حركاتي مي‌كنند، برخوردهاي جدي مي‌كرديم تا امروز كاپيتانمان اجازه چنين حركاتي را به خود ندهد. نبايد حركت نكونام در شادي پیروزی تیم ملی در راه صعود به جام‌جهاني فراموش شود. شاید حداقل كاري كه باید انجام داد، یک تذکر جدی به کاپیتان است تا بداند در چه جایگاه مهمی قرار گرفته است. او به عنوان نمادی از وحدت و توجه به کشور، بایستی مراقب رفتار خود باشد تا چنین شائبه ای به وجود نیاید. در حقیقت، همانقدر که صحبت نکونام در نشست خبری دیدار برابر کره مبنی بر اعطای جان برای وطن، می تواند اثرات مثبت و سازنده ای داشته باشد، عکس آن نیز صادق است. این نکته ای است که کاپیتان باید بدان توجه داشته باشد.به قول مولانا:هست بيرنگي اصـــــول رنگ ها .... صلح هـــــا باشد اصــــول جنگ هاچونكه بيرنگي اســــير رنگ شد .... موسي ي با موسي ي در جنگ شدرنگ را چــون از ميان برداشتي .... مــوسي و فــــــــرعون دارند آشتيگر دو چشمي حق شناس آمد ترا .... دوست پُر بين عرصهء هر دو سرا

Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

Trending Articles