گروه سیاسی "ندای انقلاب"، مهدی محمدی/ مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ درباره توافق جامع به آرامی و بدون سرو صدا در حال پیشرفت است و کمبود شدید اطلاعات عرضه شده به افکار عمومی داوری درباره محتوا و روند آن را دشوار کرده است. آخرین دور از این مذاکرات هفته آخر اسفند در وین برگزار شد و پس از پایان آن دو طرف به بیان چند جمله ساده اکتفا کردند: اول- مذاکرات جدی و محتوایی است و به موضوعاتی مانند اراک، غنی سازی، تحریم ها و همکاری های صلح آمیز اختصاص دارد. دوم- دو طرف اراده جدی برای رسیدن به یک توافق دارند ولی به دلیل اختلافات جدی بویژه در موضوع غنی سازی، فاصله دو طرف از هم بسیار زیاد و در نتیجه رسیدن به یک توافق سخت خواهد بود. این جملات چیز زیادی درباره محتوای مذاکرات به ما نمی گوید ولی حاوی «تحلیل های روندی» مهمی است. صرف نظر از اینکه اکنون درون مذاکرات چه می گذرد و نقاط اصلی اختلاف کجاست، مهم است که تا می توانیم از سطح جزئیات مذاکراتی فراتر رفته و روند کار را تحلیل کنیم. وضعیت فعلی مذاکرات محصول روندهایی است که در چند ماه گذشته شکل گرفته و به تدریج تثبیت شده است. این روند ها در واقع توصیف کننده راهبرد مذاکراتی هر یک دو طرف و مهم تر از آن، علامتی است از اینکه احتمالا تحقق هر سناریو در آینده چقدر است. مهم ترین روند این است که دو طرف در حال آزمودن اهداف و اراده یکدیگر هستند. ظاهرا باور هر دو طرف این است که طرف مقابل مایل به حفظ ظرف مذاکرات به هر قیمت و به نتیجه رساندن آن در یک زمان کوتاه است و در مقابل هرگونه فشار داخلی که خواهان به هم خوردن وضعیت فعلی باشد مقاومت خواهد کرد. به عبارت دیگر، اکنون هر کدام از طرفین تصور می کند طرف مقابل به مذاکرات و به نتیجه گیری از مذاکرات نیاز دارد. تهدید مهم برای ایران در اینجا این است که امریکایی ها به این جمع بندی برسند که برای ایران اصل توافق مهم تر از محتوای توافق است و هیچ شرایط مفروضی وجود ندارد که تحت آن شرایط ایران قید مذاکره و توافق را بزند. علائمی وجود دارد که دولت امریکا تصور می کند ترس دولت ایران از اعمال تحریم های جدید و نیاز آن به رفع تحریم ها چنان است که نهایتا هیچ پیشنهادی را آنقدر بد نخواهد دانست که میز بازی را به هم بزند. علاوه بر این، محمد جواد ظریف وزیر خارجه ایران پیش از این گفته است که عقیده دارد هدف اصلی ارتقاء روابط با غرب است و مسئله هسته ای مانعی بزرگ بر سر راه این مسئله است. معنای این جمله در واقع چیزی غیر از این نیست که ظریف ارزش چندانی برای برنامه هسته ای قائل نیست و بنابراین درباره ما به ازاهایی که خواهان آن است سخت نخواهد گرفت. برخی تحلیلگران دست راستی در امریکا مانند مایکل سینک رییس موسسه واشینگتن در هفته های گذشته، بر اساس همین دلایل، این ایده را مطرح کرده اند که ایران راهی جز توافق ندارد و حال که چنین است امریکا باید از فرصت استفاده کند و تا می تواند بر درخواست های خود بیفزاید. متاسفانه این روندی است که دولت ایران خود بیشترین نقش را در شکل دهی به آن داشته است. دولت در ماه های گذشته ابراز حسن نیت مذاکراتی را با اعلان نیاز به مذاکره و توافق اشتباه گرفته و امریکایی ها را درباره میزان سرسختی یا آسان گیری خود دچار اشتباه محاسبه کرده است. دولت درایران خود بهتر از هر کس می داند که از دید تصمیم گیران اصلی در کشور هر توافقی یک توافق خوب نیست و همین توافق ژنو هم چندان آبرومندانه ارزیابی نمی شود. وضعیت اکنون به گونه ای است که عمدتا تصور می شود یک توافق نهایی که دارای حداقل های مدنظر ایران باشد تقریبا دست نیافتنی است و امریکایی ها نه تنها قصد ندارند خود را با خط قرمزهای حداقلی ترسیم شده از سوی ایران تطبیق بدهند بلکه بیشتر در پی آنند که با تهدید به اعمال تحریم های سنگین تر در صورت شکست مذاکرات خطوط قرمز ایران را تعدیل کرده و عقب ببرند. یک سوال متدولوژیک از تیم مذاکره کننده ایرانی این است که در حالی که می دانیم نظام حقوق قرمزی دارد که از آن کوتاه نخواهد آمد و در حالی که این را هم می دانیم که طرف غربی بنا دارد با گروگان گرفتن نیاز اغراق شده دولت به رفع تحریم ها دائما، خط قرمزهای خود را پر رنگ تر کرده و درخواست های اضافی روی میز بگذارد؛ تاکید بر اینکه «روند فعلی حتما به نتیجه خواهد رسید» (جمله عباس عراقچی در حین مذاکرات) چه ضرورت، فایده یا اهمیتی دارد؟ تیم ایرانی تصور می کند صرفا از طریق مذاکره قادر به حل مسئله خواهد بود در حالی که اگر هم راه حلی وجود داشته باشد، راه آن «مدیریت محاسبات» طرف مقابل است. اگر امریکایی ها اینگونه محاسبه کنند که برنامه هسته ای برای وزیر خارجه و دولت ایران چندان با ارزش نیست و پیش پای ارتقاء روابط با غرب قابل قربانی کردن است، یا اگر اینطور فکر کنند که برای تیم ایرانی لغو تحریم ها مهم تر از حفظ حقوق هسته ای ایران است یا اگر اینطور تصور کنند که ایران گزینه ای جز توافق کردن ندارد، آن وقت حتی همین اهداف یعنی لغو تحریم، ارتقاء روابط و نتیجه بخشی مذاکرات هم محقق نخواهد شد. انتهای پیام/