Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

فاطمه آناستازیا یِژووا: ایرانی‌ها به تاریخ‌شان رجوع کنند، دیگر از غربی‌ها الگو نمی‌گیرند/حزب الله، آوانگارد حفاظتی ایران است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، «فاطمه آناستازیا یِژووا» دو اسم دارد. «آناستازیا» را پدر و مادر ارتدوکس‌اش برای او انتخاب کردند و «فاطمه» را خودش به آن اضافه کرده است. مخالف حذف نام قدیمی‌اش است و می‌گوید «حذف آن نوعی بی‌احترامی به والدین ‌من است. هر چند که چند سالی است مذهب متفاوتی داریم اما اسلام به من آموخته که احترام آن‌ها را نگه دارم و من نمی‌خواهم حذف آن به نوعی بی‌احترامی به ایشان تلقی شود.» «فاطمه» را بیشتر دوست دارد. نامی است که بعد از اسلام آوردن برای خودش انتخاب کرده و می‌گوید: ««فاطمه» زیباترین نام برای بهترین بانوی دو عالم است. از لحظه‌ای که این نام را شنیدم از طنین و انرﮊی مثبت این نام خوشم آمد. در آن زمان هنوز آشنایی با زندگی این بزرگوار نداشتم.» «فاطمه‌آناستازیا» اهل مسکو است و چند باری بعد از مسلمان شدن به ایران آمده است. به حرم امام رضا(ع) رفته و در اینجا عکس‌های زیادی دارد. به لبنان هم رفته و طرفدار دو آتشه حزب الله لبنان هم هست. او معتقد است که «حزب الله یک آوانگارد حفاظتی ایران است. دشمن سرگرم حمله و مبارزه با حزب‌الله است والا سراغ ایران می‌آمد. حزب‌الله با کسانی مبارزه می‌کند که اصلا نمی‌توان با آن‌ها مذاکره کرد. تصور صلح با آنها اشتباه است. داعش مطمئن است باید تمام شیعیان را بکشد بدون این که استثنا و رحمی داشته باشد.» از وقتی مسلمان شده به مرور با حجاب آشنایی بیشتری پیدا می‌کند و در این باره می‌گوید: «حجاب را «هویت» جدید من، برایم مهم کرده است. روزگاری من هم بدون هیچ دلیل و شناختی «بی‌حجاب» بودم. مشکل امروز بخشی از جوانان ایرانی هم دقیقاً همین است. مشکل نسل جدید آن‌ها هم ناآشنایی با اسلام است. هنوز قشنگی‌های اسلام و شیعه را نمی‌دانند وگرنه برهنگی را شأن و پرستیژ نمی‌خواندند.» بحث به نامه امام خمینی(ره) به گورباچف می‌کشد که به وجد می‌آید، در میانه پرسیدن سؤال خوب گوش می‌کند، در همان حال قد کشیده، روی پنجه‌های پایش می‌ایستد، چشمانش برق می‌زند و بعد به آرامی شروع به پاسخ دادن می‌کند: «قدرت درک نامه امام را نداشتند چرا که برای درک کلام عدالت زمینه‌ای ندارند. عدالت و روحانیت برای آنها مفهومی ندارد و تو خالی است. امام خمینی (ره) این امر را درک کرده بودند. امام علی (ع) هم به معاویه نامه نوشته بود در حالی که می‌دانست معاویه کیست. قصد این بود که مردم بفهمند، خب ما به عنوان مردم این را فهمیدیم. اما نامه رهبری ایران به جوانان غربی چیز دیگری است. آیت‌الله خامنه‌ای به جوانانی که فکر می‌کنند، نامه می‌نویسد. چرا که دولت‌های غرب را با ملت آنان نمی‌توان یکی دانست. بسیاری از جوانان غربی مخالف سیستم دولت خود هستند. آیت‌الله خامنه‌ای به آینده این جوانان می‌نگرد و می‌داند توانایی انجام این کار را دارند... نامه امام خامنه‌ای مسیر درستی که جوانان اروپا باید انتخاب کنند را نشان می دهد. خیلی از جوانان اروپا که مسلمان هستند دوست دارند شریعت در کشورشان اجرا شود اما نمی‌دانند چه کاری انجام دهند.» روایت زندگی فاطمه آناستازیا سرفصل‌های زیادی دارد. او خود واقعی‌اش را پیدا کرده و توصیف این شناخت و آگاهی که برای او پیش آمده بیشتر از خود او برای جوانانی که به صرف تولد از یک پدر و مادر مسلمان، مسلمان هستند جذابیت دارد تا قدری، قدرِ مسلمانی بیشتر دانسته شود. بخش اول گفت‌وگوی تسنیم با این دختر مسلمان روس در اینجا منتشر شد، بخش دوم و پایانی را در ادامه می‌خوانید: *هم شنیدم و هم در فیس بوک دیدم که مواضع سیاسی جدی‌ای دارید. تا چه اندازه با مواضع ضد امپریالیستی ایران و مبارزات ایران آشنا هستید؟ فاطمه آناستازیا: من خبرنگار بخش سیاسی هستم و به همین علت اطلاعات و مطالعات زیادی در این باره دارم. * در حال حاضر شکل دیگری از مبارزه و مقاومت اسلامی در سوریه، عراق، بحرین، یمن و... شکل گرفته است. افرادی داوطلبانه از ملیت‌های مختلف برای دفاع از مسلمانان اعم از شیعه و سنی کنار هم حضور یافتند و با تروریست‌ها مشغول جنگ هستند. این گونه جدید فراجغرافیایی از مقاومت اسلامی که در کشورهای منطقه شکل گرفته را چطور ارزیابی می‌کنید؟ فاطمه آناستازیا: نکته اول این که به عنوان یک رصدگر تحولات ایران، مخالف ۱۰۰ درصد این هستم که حکومت شما با صهیونیسم یا امریکا سر سازش داشته باشد. دوم اینکه معتقدم گروه‌هایی مانند حزب الله یک آوانگارد حفاظتی برای ایران هستند. دشمن سرگرم حمله و مبارزه با حزب‌الله است والا سراغ ایران می‌آمد. حزب‌الله با کسانی مبارزه می‌کند که اصلا نمی‌توان با آن‌ها مذاکره کرد. تصور صلح با آنها اشتباه است. داعش مطمئن است باید تمام شیعیان را بکشد بدون این که استثناء و رحمی داشته باشد. با داعش نمی‌توان مذاکره کرد و به نتیجه رسید. داعش را غرب ایجاد کرد. آمریکا ریاست این جناح را تشکیل می‌دهد و قوانینی دارند که انسانی نیست. خدای آنها پول است. برای آن‌ها هیچ کشوری مهم نیست و این تنها درباره ایران نیست چرا که تنها به فکر پول و منافع خود هستند. آمریکا، داعش، غرب و... هر چیز مفیدی که کشورها دارند را می‌خواهند در اختیار خود قرار دهند. برای آنها خوب زندگی کردن مردم آن کشور اصلاً مهم نیست. کسانی که تسلیم اینها نشوند، کشته می‌شوند. به طور مثال غزه را با بمب و موشک و ... از بین می‌برند. حکومتی که در اوکراین وجود دارد همانند حکومت شاه قبل از انقلاب شماست. مردم و زندگی مردم برای آنها مهم نیست. به گونه‌ای با مردم رفتار می شود که انگار حیوان هستند. مخالفان را به حدی محدود کرده‌اند که بتوانند به راحتی قابل کنترل باشند. ذهن انسان‌ها را با کاباره، الکل، ترانه‌های مبتذل و ... درگیر می‌کنند تا به دنبال سیاست، آموزش، آگاهی و ... نروند. با یکسری از آلات موسیقی یا سرگرمی‌ها مغز انسان را از کار می‌اندازند. آن‌ها اجازه نمی‌دهند جوانان به آینده، دولت و سرنوشت کشور خود فکر کنند. نسل‌های بسیاری از جوانان با بازی های رایانه‌ای، الکل، کاباره و... از بین رفتند. در گذشته کسی که از دانشگاه می‌آمد شروع به کتاب خواندن و تحقیق می‌کرد. جوانان امروز چیزی نمی‌خوانند و مطالعه نمی‌کنند. تنها کانال‌هایی با مضامینی که گفتم را گوش کرده و دنبال می‌کنند. تلاشی برای بهبودی نگرش و هوشمندی خود ندارند. والدین نمی‌توانند فرزندان خود را کنترل کنند که کتاب‌های درسی بخوانند حتی کتاب‌هایی که در زمان بچگی دوست داشتند بخوانند الان نمی‌توانند به آن نگاه کنند. یکی از دوستان من تعریف می‌کرد که مادرش در کتابخانه را قفل می‌کرد چرا که چشمانش ضعیف می‌شد از بس کتاب می‌خواند. از کتاب خواندن خیلی خوشش می‌آمد. الآن دو فرزند دارد که حتی با پول هم نمی‌تواند آن‌ها را راضی به کتاب خواندن کند. فرزندان این‌ها به دلیل گرایش به موسیقی و موارد دیگر، کتاب خواندن را دوست ندارند. من معتقد نیستم که هر نوع موسیقی ممنوع است. موسیقی کلاسیک و فاخر، موسیقی که به فرهنگ و فکر و معنویات توجه دارد، خوب است اما من درباره موسیقی‌ای صحبت می‌کنم که از شبکه‌های غرب اجرا و پخش می‌شود.موسیقی بی محتوا و عجیب. مشکل فقط موسیقی نیست بلکه مشکلات اخلاقی هم که در جامعه ایجاد می‌شود، دردسرهای زیادی ایجاد کرده است. کار به حدی در این زمینه بحرانی شده است که به طور مثال اوباما برای همه تصمیم می‌گیرد و اعلام کرده است تمام کشورهای دنیا باید هم‌جنس‌بازان را بپذیرند. آنها این اقدام را انجام می‌دهند تا نسل انسان کمتر شود. ببینید انسان‌ها را با چه چیزهایی مشغول می‌کنند و تا چه حدی شأن انسان را تنزل داده‌اند. این شیوه‌های غرب اساساً ضد بشر و صیانت از نوع بشر است. این‌ها برای این است که مغز انسان را از کار بیاندازند چرا که اگر انسان اهل تأمل بشود به مبارزه با این‌ها برمی‌خیزد. تا لحظه‌ای که هوش و ذهن انسان فعال شود انسان شروع به مبارزه و جنبش خواهد کرد. کلوپ های رقص شبانه، لباس‌های خارجی گران قیمت، چیزهایی که مد بود را به عنوان الگو گرفتیم، با آن‌ها سرگرم شدیم و متاسفانه در جامعه ما هم این اتفاق افتاده است. حکومت یلتسین که در اداره صهیونیست‌ها بود به تخریب فرهنگی جامعه ما و تمام بخش‌های آن منجر شد. تاکید می‌کنم مبارزه باید انجام شود و یک لحظه نباید از آن غافل شد. با راهزن هیچ وقت نمی‌توان به تفاهم رسید. دو انسان وقتی در رودخانه، دریا یا اقیانوسی شنا کنند می‌توانند با هم صحبت کنند اما وقتی یک کوسه در کنار انسان باشد نمی‌توانند با یکدیگر صحبتی داشته باشند. مذاکره و توافق با صهیونیسم و امریکای سرمایه‌داری همانند این است که انسانی با کوسه در دریا مذاکره کند. بار دیگر می‌گویم حزب‌اللهی که در لبنان است، یک سیستم دفاعی لبنان نیست، رزمندگانی که در محور مقاومت حضور دارند، سیستم دفاعی از ایران و انقلاب ایران هستند. *در صحبت‌های شما درباره آنچه در جوامع جدید در حال اتفاق افتادن است، فصل‌های مشترکی با نامه رهبر انقلاب اسلامی ایران به جوانان غرب وجود دارد. این نامه را خواندید؟ در این نامه، آیت‌الله خامنه‌ای جوانان اروپا را به آزاداندیشی دعوت می‌کند. چیزی که شما به تعبیری معتقدید گمشده نسل امروز است. نظر شما درباره این نامه و این که رهبر یک کشور جوانان جهان را به این امر دعوت می‌کند، چیست؟ فاطمه آناستازیا: من با دقت این پیام را خواندم. نظر من این است که پیام ایشان بر اساس گفته‌های امام علی (ع) است. از امام علی (ع) پرسیدند که فرق بین درستی و نادرستی چیست؟ که پاسخ ایشان در نهج‌البلاغه موجود است. امام علی (ع) پاسخ دادند که بین حق و باطل ۴ انگشت فاصله وجود دارد و بیشتر آن چیزهایی که می‌شنوید باطل است. این همان چیزی است که رهبری ایران هم به جوانان اروپا گفته اند. آمریکا به نفع‌اش نیست که جوانان اسلام حقیقی را بشناسند/ایرانی‌ها به تاریخ‌شان رجوع کنند، دیگر از غربی‌ها الگو نمی‌گیرند ایشان گفته‌اند که آن چیزی که در خبرگزاری‌های غرب درباره اسلام گفته می‌شود را گوش ندهید و خود درباره اسلام تحقیق کنید. ببینید این توصیه درستی است وقتی شما می خواهید درباره انسانی مطلع شوید باید خودتان درباره آن تحقیق کنید. بارها شده است که دیده‌ایم برخی انسان‌ها به هم تهمت می‌زنند، حسودی می‌کنند، قضاوت خود درباره فرد را زیادی دخیل می‌کنند و ... و درباره آن انسان اطلاعات اشتباه به شما می‌دهند. برای این که تصمیم بگیرید فرد مورد نظر چطور انسانی است بهترین روش این است که خودتان با او روبرو شوید و با او صحبت کنید. رهبری ایران به جوانان گفتند باید خود درباره دین اسلام تحقیق کنید و به آن چیزی که آنها می‌گویند، بسنده نکنید. من می‌گویم که آمریکا و صهیونیسم جهانی به نفعشان نیست که جوانان اسلام واقعی را درک کنند. برگردیم به نکته ابتدایی که من گفتم، اسلام تنها آرامش روحی برای فرد به همراه ندارد، بلکه یک سیستم جامع سیاسی و عدالتی است. هر قانونی در اسلام وجود دارد، مهم است. مشکل جوانان ایرانی ناآشنایی با اسلام است. من به یک چیزی اشاره بکنم. به عنوان ناظر بیرونی، وقتی صحبت‌های رهبر ایران را می‌خوانم و مواضع ایشان را می‌بینم بنظرم مشکل دولت و مردم ایران این است که تمام قوانین اسلام و راهنمایی‌های آیت‌الله خامنه‌ای را اجرا نمی‌کنند. رهبری ایران در زمینه مشکلات ایران مقصر نیست بلکه بخشی از مردم و مسئولان مقصر هستند که قوانین را اجرا نمی‌کنند. قوانین نوشته شده اسلام را درک نمی‌کنند. قانون اسلام یک سیستم جامع است و همانند بدن انسان می‌ماند. یک انسان زمانی حال خوب دارد که تمام اعضای بدن به درستی کار کند. یک عضو به درستی کار نکند بدن به هم می‌ریزد. درست کار کردن یکسری از اعضای بدن همانند قلب و مغز به حدی مهم است که انسان بدون آنها نمی‌تواند زنده باشد. یکسری از اعضای بدن همانند انگشت یا یک چشم اگر نباشد انسان می‌تواند کار کند اما کارآیی پایین می آید. قانون اسلام نیز چنین است. یکسری قوانین وجود دارد که اگر اجرا نشود اسلام از بین می رود. قوانینی هم وجود دارد که اگر اجرایی نشود جامعه اسلامی می‌تواند زندگی کند، اما سالم نیست. انسان می‌تواند بدون پا زندگی کند اما معلول محسوب می‌شود. مشکل جامعه ایران است که بخشی در این جامعه با قانونی که می‌تواند زندگی آنها را آرام‌تر سازد، مبارزه می‌کنند. مردم و مسئولان کسی را جز خود نباید محکوم کنند چون خودشان قوانین را اجرا نمی‌کنند. اگر جامعه ایران قوانین اسلام را بخوانند و بر روی آن تفکر کنند به این نتیجه خواهند رسید که قانون اسلام، قانون درستی است و باید اجرایی شود. اگر قوانین به طور کامل رعایت شود مشکلی وجود ندارد. اگر بر سر قانونی ابهام دارند، درباره چرایی آن تحقیق کنند. از نگاه فردی که از بیرون جامعه شما را رصد می‌کند، می‌گویم که مسئله تحریم‌های شما که همه ما از آن خبر داریم مسئله مهمی نیست چرا که اجناس تحریم شده اجناسی نیستند که نتوانید تولید کنید. مردم ایران می‌توانند بدون آنها زندگی کنند یا خودشان این اجناس را بسازند. بدون بخشی از این‌ها می‌توان زندگی کرد. سرمایه داران با استفاده از این روش‌ها نشان می‌دهند که بدون این موارد زندگی نمی‌توان کرد. این ها همه دروغ است. البته فناوری هواپیمایی، داروسازی و... مهم است که شما از عهده ساختش برمی‌آیید ضمن اینکه اگر هم نشد، می‌توانید این اجناس را نهایتاً با همکاری کشورهایی که مخالف صهیونیسم جهانی هستند، بسازند. کافی است دامنه متحدانتان تغییر کند و با این کشورها همکار شوید. به این شیوه می‌توان از غرب بی نیاز بود. کسی که در جامعه سرمایه‌داری زندگی می‌کند و طبق قوانین دروغین یک جامعه زندگی می‌کند، حاضر است گرسنگی را تحمل کند اما ساعت گران قیمت به دست خود ببندد. همه چیز در این جوامع در ظواهر و پریستیژ خلاصه شده است. او وقتی نتواند این کار را انجام دهد رنج می‌برد. اما کسی که قوانین خداوند را در قلب خود جا دهد نیازی به این موارد ندارد و برای این فرد این موارد مهم نیست. نگاه این فرد به مردم دیگر این گونه نخواهد بود که ساعتش چه مارکی است. آن‌ها را براساس مسائل دیگری می‌شناسد و می‌سنجد. مخالف زیبایی و مرتب بودن نیستم. اتفاقاً موافق زیبایی و آراسته بودن هستم. خانم‌ها برای همسران خود به سالن‌های زیبایی بروند و این امر بسیار خوبی است. من مخالف این امر هستم که این اجناس به عنوان خدا و بت‌های جدید محسوب می‌شوند. من معتقد هستم که انسان باید اطراف خود را زیبا کند. هنر یکی از زیباترین چیزهایی است که در دنیا وجود دارد و از طریق این موارد جلوه‌های زیبایی خداوند بر ما نمایان می‌شود. این زیبایی در اجناس غرب نیست. بسیاری از ایرانی‌ها می‌دانند چطور لباس بپوشند و رنگ لباس خود را به خوبی انتخاب کرده و با هم سِت می‌کنند. برای ایران هم، همه این موارد صدق می‌کند. چرا که ایران تاریخچه غنی هنری دارد. لازم نیست ایرانی‌ها به غرب نگاه کنند و الگو بگیرند. غرب از دور زیبا به نظر می‌رسد. اگر مردم فکر می‌کنند زیبایی در غرب است، اشتباه می‌کنند. خود باید تولید کننده باشد و نگاهشان به خودشان باشد. * نامه رهبری به جوانان غربی ما را به یاد نامه امام خمینی (ره) به گورباچف هم می‌اندازد. امام خمینی (ره) به او هشدار دادند و پیش‌بینی کردند که نظام کمونیستی شوروی فروپاشی خواهد کرد. گفتند که جامعه تو به سمت یک جامعه لیبرال سوق پیدا خواهد کرد. اما چیزی که امام خمینی (ره) فرمودند را گورباچف درک نکرد. دیدم که شما از یلتسین و سیاست‌هایش انتقاد کردید و منتقد شیوه اداره حکومت توسط او بودید. نظرتان درباره این نامه امام چیست؟ این نامه را هم خواندید؟ فاطمه آناستازیا: بله خوانده‌ام. من می‌گویم که گورباچف نمی‌خواست این نامه را درک کند. مخاطب نامه امام خمینی (ره) و رهبری ایران متفاوت است. تمام کسانی که فروپاشی شوروی را انجام دادند و کشور را تقسیم کردند، ۹۵ درصد کمونیست بودند. هویت کمونیستی خود را به دور انداختند و گفتند الآن ما لیبرال- کاپیتالیست هستیم. این‌ها همان آدم‌ها هستند تنها مارک روی لباس خود را تغییر دادند. نامه آیت‌الله خامنه‌ای مسیر درست را به جوانان غربی نشان می‌دهد/گورباچف نامه امام را درک نکرد اما ما آن را فهمیدیم ماجرا همانند این است که یک شرکت ماشینی را تولید می‌کند و روز بعد نام خودرو را تغییر می‌دهد. ماشین، همان ماشین است تنها نام آن تغییر کرده است. گورباچف به نصیحت ایشان گوش نکرد. بعد از او برخی از سیاسیون هر چه بوده است دزدیدند و به نام خود زدند. ضربه‌هایی که حکومت یلتسین به کشور ما زده است بسیار زیاد است. قابل ذکر نیست. آن‌ها قدرت درک نامه امام را نداشتند، چرا که برای درک عدالت زمینه‌ای نداشتند. عدالت و روحانیت برای آنها مفهومی ندارد و از منظر آن‌ها تو خالی است. امام خمینی (ره) این امر را درک کرده بودند. امام علی (ع) هم به معاویه نامه نوشته بود در حالی که می‌دانست معاویه کیست. قصد این بود که مردم بفهمند. اما نامه رهبری ایران که در سال‌های اخیر منتشر شده، چیز دیگری است. آیت‌الله خامنه‌ای به جوانانی که فکر می‌کنند و اهل تدبر هستند، نامه می‌نویسد. چرا که دولت‌های غرب را با ملت آنان نمی‌توان یکی دانست. بسیاری از جوانان غربی مخالف سیستم دولت خود هستند. آیت‌الله خامنه‌ای به آینده این جوانان می‌نگرد و می‌داند توانایی انجام این کار را دارند. الحمدالله انسان‌های بسیاری هستند که به اسلام ایمان می‌آورند. نامه امام خامنه‌ای مسیر درستی که جوانان اروپا باید انتخاب کنند را نشان می دهد. خیلی از جوانان اروپا که مسلمان هستند دوست دارند شریعت در کشورشان اجرا شود اما نمی‌دانند چه کاری انجام دهند. اشتباه بخشی از این‌ها در این است که با گروهک های تند اسلامگرا یا فرقه‌های انحرافی همکاری می‌کنند. چرا که نمی‌دانند چطور مبارزه خود را نشان دهند و این اشتباه بسیار بزرگی است. زمانی که بفهمند دیر است. امام خامنه‌ای آنها را به توجه در این زمینه دعوت کرد تا تحقیق کنند. این اقدام مهمی از سوی یک فرمانده امروزی است که مسیر را نشان می‌دهد. باید به این توجه داشت که وی فرمانده و رئیس یک کشور است. اگر یک دانشمند عادی این نامه را می نوشت این اندازه بازتاب نداشت. ایشان دانشمند اسلامی و مرجع تقلید و یک شخصیت سیاسی و رهبر یک کشور است و نمی‌توان به این نامه و توصیه‌ها توجه نکرد. منبع : تسنیمانتهای پیام/

Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

Trending Articles