به گزارش ندای انقلاب، در تلاش برای درک انگیزه های روسیه از حضور نظامی در سوریه، به چند مورد نامشخص بر می خوریم. نخست، چرا هواپیماهای روسیه در سوریه که می توانستند با انواع موشک ها و بمب های ۸ تا ۲۴ تایی مسلح شوند، تنها به دو بمب یا موشک، از نوع «هوشمند»(KAB-۲۵۰ S/LG، KAB-۵۰۰ L/Kr، KAB-KAB-۱۵۰۰ L، ۱۵۰۰K، Kh-۲۹ L/T، Kh-۲۵T)، هدایت شونده با لیزر، GPS و TV/IR، مجهز بودند؟ این تسلیحات، دقتی در محدوده ۲ در ۵ متر دارند. جنگنده روسی بر فراز سوریهبه علاوه معلوم نیست که چرا جنگنده-بمب افکن های روسی گاهی تا یک ساعت در آسمان می چرخیدند تا آخرین غیرنظامی هم از منطقه هدف دور شود. فراموش نکنید که بمب افکن های B-۵۲ آمریکایی، ویتنام را با بمب فرش و از چریک های ویتنامی و غیرنظامیان ساکن در اطراف آن ها، کباب درست می کردند. هواپیماهای A-۱، US Skyrider، F-۱۰۰، F-۱۰۵، F-۴، F-۸، a-۴، a-۶، a-۶، a-۲۶ و B-۵۷ هزاران محموله بمب های ناپالم خود را روی روستاهای ویتنام خالی کردند. ساز و کاری که روس ها در سوریه به کار گرفتند از نوعی بود که یک نیروی هوایی تنها در دفاع از سرزمین خود به کار می گیرد.بمباران موسوم به «فرشی» بمب افکن های آمریکایی در ویتنامبه علاوه روشن نیست که چرا روسیه تنها در اکتبر ۲۰۱۵، تقریبا ۴ سال بعد از شروع جنگ سوریه، زمانی که حدود ۷۵ درصد خاک این کشور در اختیار شورشیان مسلح بود، وارد عمل شد. در فوریه ۲۰۱۴، کودتایی در اوکراین رخ داد که از سوی غرب حمایت می شد و به کنایه «یورومیدان» نام گرفت.تظاهرات موسوم به یورومیدان در اوکرایناز پی آن الحاق کریمه به روسیه با همه پرسی مارچ ۲۰۱۴ و شیوع جنگ داخلی در شرق اوکراین انجام گرفت. ایالات متحده، اروپا و کشورهای وفادار به آمریکا تحریم های سنگین اقتصادی علیه روسیه وضع کردند. همه پرسی الحاق کریمه به روسیهدر سپتامبر ۲۰۱۴، در جریان کنفرانسی در ولز، ناتو تصمیم گرفت که ظرفیت های دفاعی خود را در مرزهای غربی روسیه افزایش دهد. تانک های تیپ ۳ از لشکر چهارم آمریکا به کشورهای حوزه بالتیک و لهستان منتقل شدند( شامل ۸۷ تانک M۱A۱ آبرامز، ۲۰ توپ خودکششی M۱۰۹A۶ پالادین هویتزر و ۱۳۶ نفربر زرهی M۲ Bradley). به این ها تیپ ۱۰ هوابرد(مجهز به ۵۰ بالگرد بلک هاوک VH-۶، ۱۰ بالگرد ترابری شینوک و ۲۴ بالگرد تهاجمی آپاچه AH-۶۴) هم اضافه شد.یگان های نظامی ناتو در لهستاندر جریان جنگ خلیج فارس، آمریکایی ها یک الگوریتم «بیاب-و-نابود کن»(seek-and-destroy) جدید را برای نفوذ به عمق استراتژیک خطوط دفاعی دشمن طراحی کردند. به این ترتیب که، بعد از تضمین برتری هوایی یک منطقه با نیروی هوایی، جنگنده-بمب افکن های آمریکایی با دقت بالا خودروها و نفربرهای زرهی عراق را در طول استحکامات دفاعی ناکار کردند. سپس واحدهای متعدد تاکتیکی-عملیاتی ظرفیت ضدحمله و پدافند دشمن را از کار می انداختند و در این روند، بالگردهای نیروی هوایی و نیروی تفگنداران دریایی از آن ها پشتیبانی می کردند. همزمان از عقبه هم توپخانه های قدرتمند هویتزر ۱۵۵ میلیمتری، یگان های توپخانه، لشکرها و صفوف رده اول عراقی ها را بی رحمانه در هم می کوبیدند.مکان های دقیق اهداف عراقی توسط برنامه پیچیده شناسایی ارتش آمریکا- علاوه بر داده های ماهواره ای- به دست می آمد. ۴ سطح ISR(جاسوسی، مراقبت و شناسایی)، برای جمع آوری پردازش داده ها برای با هدف دست آوردن یک تصویر کامل از میدان نبرد و اهداف عملیاتی، انجام می شد. سطح نخست، سطح راهبردی، شامل هواپیماهای مراقبت بی سرنشینِ دور-پرواز از نوع RQ-۴ A/B گلوبال هاوک، RQ-۱۷۰ Sentinel، و همچنین U-۲ و E-۸C و هواپیماهای سرنشین دار مراقبتی می شد. RQ-۴ Black HawkRQ-۱۷۰ Sentinel سطح دوم ISR را هواپیماهای برد-متوسط و دور پرواز بی سرنشین از نوع RQ-۷ Shadows، RQ-۵ Hunter، MQ۱ Predator و MQ-۹ Reaper تشکیل می دادند. سطح سوم ISR از هواپیماهای سرنشین دار پشتیبانی مانند Cena Caravan ۲۰۸B، C-۲۳A Sherpa،Honored Owl C-۱۲ R و C-۱۲ Mars-II King Air تشکیل می شد. سطح چهارم هم متشکل از یک ناوگان از بالگردهای OH Kiowa Warriors و AH-۶۴ Apache بود. بالگردهای آپاچی آمریکایی در عراق OH Kiowa Warriorsاز طریق عملیات ترکیبی «بیاب و نابود کن» آمریکا، ساختار رزمی عراق مختل و در آن شکاف های بزرگ ایجاد شد که اجازه نفوذ واحدهای مکانیزه یا تانک آمریکایی را می داد. برای نفوذ عمیق به ساختار دفاعی و حمله به جناحین آن، ارتش آمریکا چندان به تانک های آبرامز، نفربرهای زرهی بردلی یا زرهپوش رزمی AAV-۷A۱ ( که خوردوهای زرهی کم سرعنی محسوب می شوند) متکی نبود، بلکه واحدهای موتوریزه مجهز به نفربرهای LAV-۲۵ Stryker(که به سرعت ۱۰۰ کیلومتر در ساعت هم می رسند) ترجیح داده شدند. این واحدها در دو تیپ موسوم به Stryker سازماندهی شدند.نقشه میدان نبرد در جنگ خلیج فارسهر تیپ نمونه استرایکر از ۱۳۵ نفربر زرهی استرایکر و سه گردان پیاده، یک اسکادران شناسایی مجهز به ۳۳ نفربر استرایکر و ۱۲ نفربر HMMWV، یک توپخانه متشکل از سه عراده توپ هویتزر ۱۵۵ میلیمتری، و یک گردان از سربازان عملیات ویژه تشکیل شده بود.LAV-۲۵ Strykerاز ۲۰۱۲، ارتش روسیه تیپ های ۷ تا ۱۰ موتوریزه خود را منطبق بر مدل استرایکر آمریکایی تغییر داد، که پایه آن بر نفربرهای زرهی BTR-۸۰ و BTR-۸۲A است. در دو سه سال آینده، این دو مدل با نفبرهای زرهی جدید موسوم به VPK-۷۸۲۹ بومرنگ جایگزین خواهند شد.BTR ۸۰Boomerang VPK-۷۸۲۹در سوریه، جنگنده های سوخوی۳۵ و سوخوی۲۴ و سوخوی۳۴ نیروی هوایی روسیه و نیروی هوایی سوریه، شکاف های بزرگی در صفوف رزمی شورشیان ایجاد و انبارهای سوخت و مهمات، تجهیزات سیار رزمی (مثل تانک ها و توپ های یدک کش شونده) و همچنین استحکامات دفاعی آنان را نابود کردند. بالگردهای تهاجمی Mi-۲۸N و Mi-۲۴V بخش زیادی از زرادخانه خودروهای پیکاپ تویوتا، مجهز به مسلسل های کالیبر سنگین، لانچرهای راکت و سیستم های ضدتانک و خودروهای انتحاری آنان را منهدم کردند.Mi ۲۴ V Mi ۲۸Nاز طریق این شکاف های ایجاد شده، نفربرهای زرهی BTR-۸۲A روسی، با قدرت مانور بالا در زمین های هموار و قدرت آتش توپ های ۳۰ میلیمتری روی برجک، وارد عمل می شدند. برای حفاظت از این نفربرها، تعدادی تانک های T-۹۰A هم با سیستم دفاع فعال موسوم به Shtora در صحنه حاضر بودند که عملا سیستم های ضدتانک آمریکایی تاو-۲ را که شورشیان از آن بهره می بردند، از کار می انداخت. و نمی توان این احتمال را از نظر دور نگه داشت که روسیه انواع جدید زرهپوش های خود(تانک آرماتا T-۱۴، T-۱۵ و Kurganets-۲۵) را که هنوز در فاز آزمایشی هستند، در آینده به سوریه بفرستد. این ها پیشرفته ترین تانک های موجود در جهان هستند.ارتش روسیه در میدان نبرد سوریه برای سیستم «جستجو و حمله» search and strike خود یک ساختار شناسایی قوی نیز ایجاد کرده است: سیستم موسوم به C۴I(فرمان، کنترل، ارتباطات، رایانه ها، جاسوسی و تبادل داده ها). جمع آوری و پردازش اطلاعات در ارتش روسیه، مانند ارتش آمریکا، چندلایه است. این سطوح، علاوه بر داده های ماهواره ای، شامل هواپیماهای شناسایی سرنشین دار Il-۲۰M۱ و Tu-۲۱۴R(با مداومت پروازی ۱۲ ساعت و بیشتر)، هواپیماهای کوتاه برد بی سرنشین Zala، Yavovlev Pchela-۱T و Orlan-۱۰ پرنده های بی سرنشین دورپرواز Dozor ۶۰۰ و بالگردهای شناسایی و تهاجمی Mi-۳۵ و Ka-۵۲ می شود.از آن جا که ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا(که شامل ناتو و کشورهای خلیج فارس می شود) عملیات هوایی متعدد در نواحی مرکزی، شرق و شمال سوریه داشتند، نیروی هوایی و نیروی زمینی روسیه هم یک ناحیه «منع شده»(یک حباب A۲/AD) در غرب سوریه ایجاد کردند که نیروهای ناتو حق ورود به آن را نداشتند. درون این ناحیه، روسیه مجموعه ای از اقدامات امنیتی را به کار گرفت تا برتری خود را در جنگ رادیویی-الکترونیکی علیه سیستم های شناسایی زمینی، هوایی و فضایی ائتلاف به رهبری آمریکا حفظ کند.این ناحیه به واسطه کاربرد تچهیزات Krasukha-۴ توسط روسیه، که مراقبت راداری ماهواره های جاسوسی، رادارهای زمینی، هواپیماهای آواکس و سایر سیستم های راداری هواپایه مانند E-۸C و RC۱۳۵، RI Sentinel و سیستم های شناسایی پهپادهای RQ-۴، MQ۵ و MQ۹ را «مختل»(jam) می کنند، اصطلاحا به ناحیه «کِدِر» شناسایی برای ائتلاف آمریکایی تبدیل شد.هواپیماهای روسی با «پاد»های(pods) شلیک کننده امواج مختل کننده از نوع SAP-۵۱۸/SAP-۱۷۱ و L-۱۷۵B Hibini و بالگردهای روسی با سیستم های jamming موسوم به Richag-AV مجهز هستند. سایر تجهیزات مختل کننده که روسیه به سوریه فرستاده می توانند از راه دور، فرمان های پروازی به پهپادهای شناسایی را در هوا-فضای غرب سوریه مختل کنند. به علاوه جت های رهگیر Su۳۵ SM و Su۳۵ و سیستم های قدرتمند دفاع هوایی اس-۴۰۰ هم در این محدوده مستقر هستند.بنا بر این، استقرار نیروی زمینی و هوایی روسیه در سوریه در پیامد اقدامات دولت اوباما در قبال روسیه، به ویژه رویکرد تهاجمی ناتو در مرزهای غربی روسیه، انجام گرفت. این اقدام روسیه نه تنها برای پشتیبانی از دولت رییس جمهور بشار اسد، که برای آمادگی هر چه بیشتر نیروهای نظامی این کشور در جهت دفع تهاجم نهایی ناتو، که آرزوی دولت اوباما بود، انجام گرفت. البته، یک بخش از کارکرد این حضور نظامی هم، محک زدن اجزای سیستم راهبردی جدید «جستجو و حمله» ارتش روسیه بود. این سیستم تا به حال در عرصه میدانی و عملیات رزمی محک نخورده بود. این سیستم که ابتدا از سیستم آمریکایی الگو گرفته بود، اکنون با نیازهای ویژه ارتش روسیه منطبق شده است و آن را برای تقابل نهایی با ناتو آماده تر می کند.نویسنده: Valentin Vasilescuمنبع: Algora Blog