به گزارش ندای انقلاب، موضوع مهم این روزهای جامعه، امنیت مردم و حفظ سلامت جمعیتی است که در آن نفس می کشند. بی تردید، هرگونه اهمال و کم کاری در این زمینه، نابخشودنی است.در روزهای گذشته، مدیرعامل شرکت توسعه، تجهیز و نگهداری اماکن ورزشی در نشستی خبری با ارائه فهرستی جامع از اقدامات صورت گرفته در ارتباط با تعهدات این شرکت، به این موضوع پرداخت که "بودجه کافی برای عملی کردن خواست اصلی زحمتکشان این شرکت وجود ندارد!"مصطفی مدبر که در رأس این شرکت فعالیت دارد، وقتی به نوع تخصیص بودجه شرکتش از سوی دولت اشاره کرد، مشخص شد دولت تدبیر و امید چه نگاهی به ورزش دارد. مدبر گفت بودجه شرکتش در سال جاری ۴۷۰ میلیارد تومان تأیید و تعیین شده ولی تا کنون (کمتر از دو ماه مانده به پایان سال ۹۵) تنها موفق به وصول ۵۳ درصد آن شده اند. آن هم نه به صورت پول نقد؛ بلکه با تخصیص اوراق بهادار!این معنی و مفهوم واضح بی توجهی به اصل "پیشگیری قبل از وقوع حادثه" است؛ اینکه اگر جامعه سالمی داشته باشیم، نیاز به مراکز پزشکی و بهداشتی کمتر می شود. اگر ورزش در ایران نهادینه شود، میزان شادابی مردم بالا رفته و راندمان کاری در همه امور افزایش پیدا خواهد کرد. وقتی خودمان (بخوانید مسئولان) توجهی به این مهم (پیشگیری قبل از وقوع) نمی کنیم، "پلاسکو"ها فرو می ریزند و در این میان، آنان که متضرر می شوند، آتش نشانان و خانواده های کارگرانی هستند که هست و نیستشان به خاکستر تبدیل می شود. چرا مصطفی مدبر که چشم همه اهالی ورزش برای توسعه و تجهیز اماکن ورزشی به اوست، باید چشم در چشم اصحاب رسانه بگوید ما به دنبال "حداقل"ها(!!!) برای ایمن سازی اماکن از جمله پیست اسکی دیزین هستیم؟ ورزشی که او خود در صحبت هایش اعلام می کند دومین ورزش خطرآفرین دنیاست! چرا مقامات بالای دستی مدیرعامل این شرکت معزز نباید برای حفظ امنیت ملت ایران دنبال حداکثرها باشند؟- ایرانی لیاقت حداکثرها را ندارد؟ ایرانی باید به حداقل ها راضی باشد و دم نزند؟- یک جوان ۲۰ ساله ایرانی (دختر یا پسر) چه هزینه هایی برای دولت داشته تا به این سن برسد. نباید ایمنی را برایش فراهم ساخت تا مفت مفت نقص عضو نشده یا در نگاهی بدبینانه تر، جانش را از دست بدهد؟- چرا دولت که از مردم مالیات حداکثری می گیرد ملت را لایق امنیت حداقلی می داند؟ پس نقش این شرکت در اداره اماکن ورزشی و استانداردسازی چیست؟ آیا نباید برابر پیست ها و بهره بردارانی که فقط به مصالح و منافع خود می اندیشند، ایستاد؟ نقش و وظیقه مدیر و مدیرانی مانند وی چیست؟********************مگر در ایران چند پیست اسکی مطلوب داریم که بتوانند رقابت های بین المللی را میزبانی کنند؟ فقط بحث پیست های اسکی نیست. چرا از این بودجه نصفه و نیمه (!) به درستی بهره برداری نمی شود؟ مدیرعامل این شرکت با اشاره به اماکن ورزشی به ارث رسیده از دوران ریاست های قبلی سازمان تربیت بدنی، خود و شرکتش را وارث کلنگ زنی های بی دلیل و بادلیلی عنوان می کند که پروژه هایی را در اقصی نقاط میهن عزیزمان تأسیس کردند و بعد به امان خدا رها شد(!) تا لابد عکسی بگیرند و فقط مسئولیت بوجود بیاورد. پروژه هایی که همچون زخم هایی کوچک اما به تعداد بیشمار بر پیکر ایران اسلامی زده شده و بعضا باعث غافل شدن مدیران ورزشی از رسیدگی به نقاط کلیدی و حیاتی تر ورزش می کند. وقتی در ۴ دهه اخیر هیچ بنایی در حد ورزشگاه آزادی در ایران تأسیس نشده، لااقل به فکر حفظ مطلوبش باشیم. اگر ورزشگاه پیر شیرودی در قلب تهران به بهره برداری صددرصدی برسد، ضمن حفظ این اثر ماندگار برای سال های بیشتر، چند سانتیمتر بر سرانه فضای ورزشی ساکنان محدوده مرکزی شهر اضافه می شود.اگر مدبر مدعی است در ایران فقط یکی دو پیست اصولی اسکی داریم، پس چرا برای پیچ و مهره های دکل های تله کابینش از پیچ های درجه یک فولاد استفاده نمی کنیم تا اصطلاحا " نَبّرد" و جان تعدادی از اسکی بازانی که برای تفریح به کوهستان رفته اند از صبح تا غروب به بازی گرفته نشود؟مدیریت قطعا فقط عکس انداختن و روبان قیچی کردن نیست. مدیریت، حفظ و نگهداری داشته ها، ایجاد امنیت (در هر زمینه ای اعم از شغلی یا تسلیحاتی) و البته "خوب و مفید خرج کردن" است. بودجه قطره چکانی که دولت آن را به شکل اوراق(!) به ورزش مملکت تخصیص می دهد را هم می توان در جهتی به کار گرفت که دیگر نگوییم "در جلسه با سازمان استاندارد گفتیم که حداقلهایی باید رعایت شود تا حادثهای رخ ندهد، یعنی هیچ چیز را نمیخواهیم فدای ایمنی کنیم. این را باید در نظر بگیریم رسیدن به شرایط مطلوب و آرمانی در پیست دیزین بعید است و ما سعی میکنیم حداقلها را فراهم کنیم".یک مثال هم در ادبیات خودمان داریم که می گوید: "ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است". پس برای "اقدام و عمل" هیچ زمان دیر نیست و "اقتصاد مقاومتی" را حتی با اوراق بهادار هم می توان رعایت کرد؛ البته اگر بخواهیم عمل کنیم. امنیت فقط در مرزهای ایران اسلامی معنی ندارد و همانطور که بیرون از این مرزها هم جان برکفانی برای حفظ امنیت زنان و فرزندان این مملکت جانشان را در طبق اخلاص گذاشته اند تا امنیت "حداکثری" ایجاد کنند، مسئولان دولتی و ورزشی که در داخل هستند هم با دور انداختن واژه "امنیت حداقلی" به دنبال ایجاد "امنیت حداکثری" برای فرزندان این مملکت باشند.منبع : مشرق