Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

ارضای عطش «لایک» گرفتن با انتشار عکسهای آوار پلاسکو

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، در نخستین دقایق وقوع حادثه پلاسکو، تعدادی از مردم در اطراف محل حادثه حضور پیدا کردند و تجمع آنها در اطراف پلاسکو در ساعات آغازین پس از حادثه باعث ایجاد اخلال در روند امدادرسانی شد.در این تجمع عده‌ای قلیل نیز اقدام به گرفتن عکس و فیلم‌برداری از محل حادثه کردند، اقدامی که شاید به جهت خود دیده شدن در جامعه و یا به دلیل عدم آموزش صحیح از سوی این افراد صورت گرفت، از طرف دیگر بعد از این حادثه بسیاری از مردم کشورمان نیز با آتش‌نشانان به گونه‌های مختلف ابراز همدردی کردند، با حضور در ایستگاه‌های آتش‌نشانی و تقدیم گل به آتش‌نشانان یاد و خاطره شهدای آتش‌نشانان را گرامی داشتند و حتی برخی با ایجاد «هشتگ» در فضای مجازی، خواستار عدم حضور در اطراف محل حادثه پلاسکو برای تسریع در روند امدادرسانی شدند.برای بررسی چرایی بروز برخی رفتارهای خاص اجتماعی پس از حوادثی نظیر پلاسکو و ریشه‌یابی عطش برای تهیه عکس و فیلم به سراغ «سید علی‌رضا آل‌داود» کارشناس فضای مجازی رفتیم؛ وی معتقد است مردم ما درباره بحرانهای شهری و اجتماعی آموزشهای لازم را ندیده‌اند و از آمادگیهای کافی برخوردار نیستند؛ در ادامه مشروح این گفت‌وگوی تفصیلی، تقدیم مخاطبان ارجمند شده است:* در جریان حادثه پلاسکو شاهد بودیم که در دقایق ابتدایی این حادثه، ازدحام بیش از حد مردم در اطراف محل حادثه و عطش برای تهیه فیلم و عکس، تا حدی مانع از امدادرسانی سریع‌تر نیروهای امدادی و آتش‌نشانان شد؛ فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی، چه تاثیری در بروز و ظهور این قبیل رفتارهای اجتماعی در سوانح و حوادث می‌توانند داشته باشند؟در بحث ریشه‌یابی رفتاری برخی افراد در روز حادثه پلاسکو و حوادث مشابه سالهای قبل باید گفت که ابتدایی‌ترین تأثیر شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی این است که هویت فعلی و حقیقی افراد به چالش کشیده و از هویت واقعی به هویت مجازی تبدیل می‌شود؛ این فضا در دست دشمنان ما است و دشمنان ما هم نگاه خصمانه‌ای در حوزه جنگ نرم یعنی تأثیر بر قلبها و ذهنها دارند و انسانها را از تفکر تهی می‌کنند.ارائه اطلاعات در افرادی که عضو شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هستند به ظاهر به‌صورت درست، بدون سانسور و دقیق است؛ فضای مجازی فرد را از واقعیت خودش تهی می‌کند و بعد به او فرصت می‌دهد که ایده‌آلش را بروز دهد؛ در این فضا هویت، «فردنگار» می‌شود.هویت فردنگار شده با آموزش سبک زندگی غربی و فعالیت ضدانقلاب در جهت تهییج و درخواست محتوا از شهروند خبرنگاران در جوامع مختلف و اگر با نگاه خصمانه نیز در کنار هم قرار بگیرد، مصائبی و بحران‌های اجتماعی را در کشورها به وجود خواهد آورد که در بسیاری از اوقات این بحرانها، آن کشور را دچار خسارات شدید انسانی و میدانی خواهد کرد.در این فضا بعد از حضور افراد بدون دانش و سواد رسانه و عدم رعایت استانداردهای استفاده از آن، فرد دچار اعتیاد رسانه‌ای خواهد شد که این اعتیاد رسانه‌ای یک بیماری خاصی را در فرد به نام «اِمپاتی» به وجود می‌آورد؛ این بیماری و اختلال که به آن «دگرخودپنداری» نیز می‌گویند باعث می‌شود فرد در فضای مجازی که از واقعیت خودش تهی شده، در موقعیتی با خود واقعی و این هویت مجازی‌اش روبه‌رو شود و این روبه‌رو شدن فرد را دچار سرخوردگی خاصی می‌کند که آن سرخوردگی در ایجاد بحرانهای اجتماعی و سیاسی به شدت پررنگ است.فضای مجازی در اختیار ما، صددرصد توسط دشمن در حال مدیریت و تغذیه محتوایی برای مردم ما است مانند تلگرام که در آن، کانالهای ضدانقلاب، منافقین، و کانالهایی که دیدگاه بسیار خصمانه‌ای نسبت به انقلاب اسلامی دارند، در حال فعالیتند،‌ خود افرادی که برخی از این کانالها را مدیریت می‌کنند نیز افرادی‌اند که دارای اختلال روانشناختی و توهمات بسیار ریشه‌ای هستند.مردمی که در حال تجربه شهروند خبرنگاری هستند و افراد محدودی که در این فضا، دچار مشکلات و اختلالات روانشناختی شدند اگر چاشنی‌ای مانند کانالهای ضدانقلاب و شبکه‌های ماهواره‌ای داشته باشند، اینها برای ارضای مدال جزا و پاداشی که در ذهنشان است، همیشه دنبال تشویق و تأیید شدن، لایک گرفتن و به دنبال باز انتشار یا انتشار محتوا هستند، می‌خواهند بگویند نخستین نفری‌اند که حادثه را دیده و مخابره کرده‌اند، به طور مثال بگویند در حادثه پلاسکو اولین نفری که گفت یک پیکر آتش‌نشان شهید پیدا شده، من بوده‌ام.این مدال جزا و پاداش در ذهن فرد همراه با آن اختلال روانشناختی و درخواست رسانه ضد انقلاب (که می‌تواند تلقین و القای مستقیم و غیرمستقیم باشد که وی منبع اطلاع‌رسانی صحیح، بدون سانسور و واقعی از یک بحران اجتماعی است)، اینها کنار هم قرار می‌گیرد و با آن شهروند خبرنگاری که آموزش داده شده، در داخل کشورها فاجعه خلق می‌کند؛ متأسفانه دیدیم یکسری افراد محدودی با تمام این مشکلاتی که مطرح شد، مانع از امدادرسانی صحیح شدند، چون در بحرانها، ثانیه‌ها تعیین‌کننده هستند یا اینکه افراد می‌آمدند تجمع می‌کردند و متأسفانه این تجمع، تصویر زشتی از ایران به دنیا نشان داد که البته دشمن هم به دنبال گرفتن این تصویر نادرست از ایران و نشان دادن آن به دنیا بود.افرادی که با ساختمان در حال ریزش یا با آتش‌نشانانی که مشغول عملیات و خسته از کار بودند، سلفی گرفتند و آن عکسها را در شبکه‌های مجازی باز نشر دادند، دنبال چند موضوع بودند، این افراد دنبال هیجان‌طلبی برای ارضای مدال جزا و پاداش ذهنی، ماجراجویی و تنوع‌طلبی بودند، بالاخره این حادثه یک نوع تنوع‌طلبی برای افرادی بود که دچار یکنواختی در فضای مجازی شده بودند حس کنجکاوی و خودافشاگری مسائلی دیگری است که به بروز فاجعه‌های اجتماعی در این فضا کمک می‌کند.* مطالبی که در این بخش به آن اشاره داشتید، ناظر بر فضای مجازی بود؛ شاید بسیاری از افرادی که در لحظات اولیه پس از حادثه در اطراف پلاسکو تجمع کرده بودند، از بستگان کسبه پلاسکو، آتش‌نشانان یا خود از کسبه پلاسکو بودند و البته افرادی که در آنجا مشغول عکس گرفتن شدند، تعداد اندکی بودند، آیا این تجمع و عدم تسریع در روند امدادرسانی به دلیل عدم آموزش صحیح به شهروندان نبود؟ کما اینکه در امریکا شاهدیم پس از حوادث بزرگ هرج و مرج و سرقتهای وسیع اتفاق می‌افتد.این نکته بسیار مهمی است مثلاً در آمریکا بیشتر از ۱۰ سریال بالای ۱۰۰ قسمت برای آموزش شهروندان‌شان در مواقع بحران ساخته شده است به عنوان مثال در حوزه اجتماعی در سریالی حمله به کشورشان را شبیه‌سازی کردند و به شهروندان نحوه حفاظت از خوشان، پناه گرفتن و امدادرسانی به مجروحان را آموزش دادند، به طور مثال گفتند اگر از طریق هوا برای شما کمک ارسال شد هر جعبه با رنگ و شماره خاص تعریف شده است و به طور مثال جعبه نارنجی رنگ شماره ۱۵ مربوط به ژنراتور برق است و دیگر مردم سمت آن هجوم نمی‌برند.مسئله دوم آموزش شهروندی است؛ در حوزه پدافند غیرعامل، همین حادثه پلاسکو نشان داد که مردم ما اصلاً درباره بحرانهای شهری و اجتماعی آموزش ندیده و آمادگی ندارند، به فرض عدم وجود و نقش شبکه‌های اجتماعی، فضای مجازی و اختلالاتی که به وجود می‌آورند، یک‌سری مردمی بودند که عزیزانشان زیر آوار ماندند، مال آنها آنجا بود اما وقتی آموزش شهروندی وجود داشته باشد، فرد بین امدادرسانی به حادثه‌دیده و نگرانی برای جان عزیزش و مالش ( که البته این نگرانی به حق است)، امدادرسانی را انتخاب می‌کند.این آموزش به صورتی است که شهروند تصمیم می‌گیرد حتی اگر کورسوی امیدی به زنده ماندن عزیزش یا حفظ مالش وجود داشته باشد، این کار توسط فرد متخصص انجام شود، مجدداً تأکید می‌کنم کسانی که آنجا عکس گرفتند، امدادرسانی را مختل کردند یک عده قلیلی بودند که با توجه به آن مسائل منفی شبکه‌های اجتماعی که برای آنها به وجود آورده، آنجا رفته بودند.نکته مهم این است که ما در جایی زندگی می‌کنیم که شبکه‌های اجتماعی و مجازی یک سیطره پنهانی را بر روی جامعه ما پهن و شهروندان را تسخیر خودشان کردند، متاسفانه امروز بخش عمده‌ای از روابط اجتماعی ما توسط تلگرام، فضای مجازی رها شده اینستاگرام و شبکه‌های مجازی با ورود بی‌ضابطه و بی‌قانون مردمی که دارای سواد رسانه‌ای و فضای مجازی کافی نیستند، رقم می‌خورد و اینجاست که دشمن با تأثیر بر ذهن و قلب، آنها را به مسیری سوق می‌دهد که خودش می‌خواهد، دشمن به هیچ وجهی خواستار این نیست که ملت ما روی خوش ببیند، این یک قاعده است؛ پس تمام آموزشها و تسخیر کردن ذهن و قلب را در جهتی سوق می‌دهد که ما به خودمان آسیب برسانیم.رهبر فرزانه انقلاب در اردیبهشت ماه امسال فرمودند دشمن به دنبال گرفتن هویت مستقل از ماست، این هویت مستقل در بحث اجتماع به شدت خودش را با نفوذ فضای مجازی نشان می‌دهد و بسیاری از کسانی که در این فضا هستند به حدی دستخوش تغییرات می‌شوند که آیه قرآن مبنی بر اینکه اگر شما یک نفر را نجات دادید انگار به تمام بشریت حیات بخشیدید را، بسیاری از اوقات نادیده می‌گیرند، آن افراد از آن عده قلیل که مانع امدادرسانی شدند، افرادی بودند که اشراف کلی به بحث دین نداشتند چون در نظر گرفتن این یک آیه قرآن که یکی از شعارهای آتش‌نشانی نیز است برای کسی که هویت دینی دارد، می‌توانست آن فاجعه را خلق نکند.* به نظر شما درباره آموزش صحیح به شهروندان در مواقع بحران و هنگام بروز حوادث چه باید کنیم؟ آموزش از چه نهادی باید آغاز شود و برای تأثیر چه سیری را باید طی کند؟ما در بحث تقویت هویت مستقل و مؤلفه‌هایش کم‌کاری کرده‌ایم همانطور که رهبر فرزانه و امام خمینی (ره) اشاره کردند، آموزش را باید از سنین پایین مخصوصاً در دورانی که دانش‌آموز در مدارس تحت کنتزل است، انجام شود، باید هویت مستقل را به وجود بیاوریم؛ زمانی که هویت مستقل شکل گرفت، هویت دینی، اجتماعی، فرهنگی، شخصی فرد و حتی هویت سیاسی فرد شکل گرفت، آن وقت در بحث هویت اجتماعی می‌توانیم به فرد آموزش دهیم که اگر حادثه‌ای پیش آمد، شما حداقل اگر نمی‌توانید کمکی کنید، مختل‌کننده امدادرسانی نشوید که این موضوع با هویت دینی نیز مرتبط است.زمانی که بحث هویت دینی و تربیت دینی را در جامعه تقویت کنیم، اتفاق دیگری نیز می‌افتد، بعد از آن اختلالی که در روز حادثه توسط بعضی از افراد در روند امدادرسانی ایجاد شد، روز بعد از وقوع حادثه دیدید، کمپینهایی از سوی مردم مذهبی ما شکل گرفت؛ در شبکه‌های اجتماعی افرادی بودند که گفتند برویم از آتش‌نشانان سطح شهر دلجویی کنیم و برای آنها کمک ببریم، شاهد بودیم اکثر کمکهایی که آنجا انجام شد از طرف نهادهای مذهبی و انقلابی بود.بعضی از بدخواهان داخلی، در ساعتهای اولیه حادثه موضوع را کاملاً سیاسی کردند، به جای اینکه فضا را آرام کنند، فضا را به سمت سیاسی کردن ماجرا و انتقام‌گیری سیاسی آن پیش بردند؛ آنها کمک معنوی و مادی نمی‌کنند، آنها دنبال این هستند که از فضا سوء‌استفاده خودشان را کنند، در کانال تلگرامی خواستند فردی را مورد تخطئه قرار بدهند، هشتگ استعفا برای آن راه انداختند، در ادامه کمپین ضد انقلاب نیز خواهان استعفا شد اما از طرف دیگر افراد انقلابی به کمک‌رسانی به آتش‌نشانها شتافتند و این موج اجتماعی حتی مردم خنثی و عادی را با هم خودش همراه کرد که مردم در سراسر کشور به سراغ آتش‌نشانان رفتند و به آنها تسلیت گفتند.برخی کانالها در شبکه‌های اجتماعی در توییتر و اینستاگرام مدام ولع انتشار تصویر از پیکرهای یافت شده را داشتند اما از آن طرف افراد انقلابی کمپین عدم انتشار و بلاک کردن پروفایلها و کانالهایی که درخواست انتشار تصاویر داشتند را دنبال کردند.نکته دیگر این است که ما باید در حوزه پدافند غیرعامل کارهای زیادی انجام دهیم، مخصوصاً در حوزه اجتماع که اکنون مدیریت واحد و مستقل به صورت قرارگاهی برای بحث رسانه و فضای مجازی نیز برایمان اولویت شده است.صدا و سیما نیز باید برای ساخت برنامه‌های گفتگومحور و مستندهای خوب در حوزه آموزش اقدام کند، به عنوان مثال اگر زلزله‌ای در تهران بیاید، آمار دادند که یک میلیون کشته و تا ۶ میلیون نفر بی‌خانمان می‌شوند که این خوشبینانه‌ترین حالت است، با این شرایط تهران، اگر چنین شرایطی اتفاق بیفتد آیا مردم آمادگی کافی روانی را دارند، خیر.نهادهایی مانند وزارت ارشاد نیز می‌توانند با ارائه بخشنامه‌هایی نسبت به ایجاد امنیت روانی در حوزه رسانه برای مردم اقدام کنند، بحث بعدی درباره وزارت کار و رفاه و امور اجتماعی است، این وزارتخانه باید تحت یک بخشنامه تمام کارمندان داخل کشور که حقوق‌بگیر دولت هستند را جداگانه آموزش دهد.یکسری از خانواده‌ها از لحاظ مالی کاملاً سقوط کرده‌اند، بدهکار هستند، بسیاری از آنها عزیزانشان را از دست دادند، این افراد نیاز به روانکاوی دارند که وزارت بهداشت باید برای این صحنه خودش را تجهیز کند، باید مراکزی پیش‌بینی شود، اورژانس‌های اجتماعی نیز در این زمینه نقش دارند، نهادهای نظامی مانند ارتش و سپاه می‌توانند در عرصه بحرانهای اجتماعی نقش خوبی ایفا کنند، حداقل کمک این نهادها می‌تواند بسیج امکانات و کمک کردن به افراد حادثه‌دیده در پادگان و بیمارستانهای نظامی باشد.در دانشگاه‌ها نیاز داریم به اینکه چند واحد درسی در حوزه مدیریت بحران به صورت اختیاری گذاشته شود و دانشجویان دغدغه‌مند واحدها را انتخاب کنند، در زمان بحران این دانشجوها با سواد رسانه و فضای مجازی که در مدیریت بحران به آنها آموزش داده شده می‌توانند با کمکهای اجتماعی خود از تلفات و خسارات بکاهند.اما نکته بسیار مهمتری وجود دارد و این است که ما در عصری زندگی می‌کنیم که مردم ما توسط دشمنان تسخیر شدند، در حوزه شورای عالی فضای مجازی و وزارت ارتباطات باید افراد نسبت به این فضای رهاشده پاسخگو باشند، اکنون اکثر رسانه‌های بین‌المللی فضای مجازی را در اخلال در امدادرسانی یک مقصر می‌دانند، باید برای این فضای مجازی رها شده پیش از بحران بزرگتر و برای امنیت روانی و اجتماعی مردم فکر و چاره اساسی داشته باشیم.منبع : تسنیمانتهای پیام/

Viewing all articles
Browse latest Browse all 4543

Trending Articles