به گزارش "ندای انقلاب به نقل از مشرق، "سرگئی براوادوسوف" تحلیلگر روسی مسائل بینالمللی در مقالهای با اشاره به انفجارهای تروریستی اخیر در شهر بوستون آمریکا در مقاله ای نوشت که بر کسی پوشیده نیست که بودجههای نظامی آمریکا از جمع بودجه نظامی تمامی کشورهای دیگر بیشتر است. از سوی دیگر مشخص است که بخش صنعت در آمریکا نیز بر پایه جنگ استوار است، بویژه اینکه عمده تولیدات غیر نظامی این کشور به کشورهایی منتقل شده است که کارگرهای ارزان قیمت در آنها فراوان است و هزینه های تولید در آنها پایین است.به این ترتیب طبیعی است که آمریکا ناچار باشد همواره وارد جنگها شود، چرا که موشکها و بمبهایی که این کشور تولید کرده، باید منفجر شود و در غیر این صورت این تجهیزات در انبارها ذخیره میشود و شهروندان در این کشور فرصتهای شغلی خود را ازدست میدهند.قدرت بلامنازع شرکتهای امنیتی خصوصی در آمریکادر آمریکا در سال ۱۹۷۳ قانون سربازگیری الزامی لغو شد، چرا که پیش از آن شهروندان آمریکایی از رفتن به جنگ ویتنام سر باز می زدند، به این ترتیب بود که ارتش نظامی این کشور به نیروهایی پیمانی تبدیل شد که از افراد حرفهای تشکیل شده بودند.با وجود اینکه ارتش آمریکا از شهروندان این کشور تشکیل شده و استفاده از این ارتش در سطح بالا می طلبد که اجازه پارلمان را نیز جلب کند، اما در موضوع اشغال عراق و افغانستان مشخص شد که شهروندان آمریکایی موضع بسیار منفی و حساسی نسبت به تلفات و خسارات ارتش آمریکا حتی در این رژیم پیمانی دارند.این رویکرد اصلی بود که باعث شد آمریکا به استفاده از ارتشهای خصوصی در کنار ارتش آمریکا مبادرت ورزد و ویژگی آن این بود که تلفات انسانی این نیروها برای آمریکا مهم نبود و نمیتوانست واکنشی را در میان شهروندان آمریکایی ایجاد کند.در همین راستا شرکت امنیتی بلک واتر که در میان ارتشهای خصوصی آمریکا بیشتری شهرت دارد، وارد عمل شد. این شرکت در سال ۱۹۹۷ به دست اریک برینس افسر سابق در نیروهای دریایی و آل کلارک آموزش دهنده میدانی سلاحهای جنگی تاسیس شد.این شرکت امنیتی متخصص در زمینه ارائه خدمات و آموزشهای نظامی و عملیات اجرای قانون بود، با گذشت زمان این شرکت به یک شرکت نظامی تبدیل شد و در سال ۲۰۰۲ نیز شرکت بلک واتر برای مشاوره های امنیتی تاسیس شد و عناصر آن در جنگ افغانستان وارد شدند، بلک واتر بلافاصله بعد از سقوط صدام حسین در این کشور نیز وارد شد و یکی از شصت شرکت امنیتی بود که در این عرصه وارد شد. این شرکت آموزش ارتش پلیس عراق را که جدیدا تاسیس شد بود، بر عهده داشت و به نیروهای اشغالگر آمریکایی نیز خدمات ارائه می کرد.اولین خسارتی که به شرکت بلک واتر تحمیل شد، در سال ۲۰۰۴ روی داد و در آن زمان ۴ نفر از عناصر این شرکت کشته شدند، این شرکت در زمان خروج اشغالگران از عراق ۹۸۷ مزدور داشت که ۷۴۴ نفر از آنها از شهروندان آمریکایی بودند، این شرکت تا سپتامبر سال ۲۰۰۹ در عراق حضور داشتند.این شرکت البته این حق را دارد که تلفات انسانی خود را مخفی کند، اما بر اساس ارزیابیهای موجود در جنگ عراق این شرکت بالغ بر ۷۸۰ نفر از نیروهای خود را از دست داد، این تلفات البته در آمارهای رسمی نیز قید نمیشود.در سال ۲۰۰۹ اریک برینس از سمت خود به عنوان رئیس اجرایی این شرکت کنارهگیری کرد و در فوریه همان سال نیز این شرکت از «Blackwater Worldwide» به «Xe» تغییر نام داد.این شرکت جزو ده شرکت پیمانکاری بود که بیشتری سود را از جنگ درعراق برد، اما حضور آن در جنگ با مسایلی نیز همراه بود، کارمندان این شرکت در سپتامبر سال ۲۰۰۷ به روی مردم عراق آتش گشودند و ۱۷ شهروند عراقی را کشته و ۱۸ تن دیگر را نیز زخمی کردند که در میان آنها کودکان نیز حضور داشتند.از سوی دیگر این شرکت متهم اصلی در پرونده قاچاق سلاح به عراق است و در شلیک مستقیم به سوی تظاهرات کنندگان مسالمتآمیز در عراق در سال ۲۰۰۴ نیز دست داشته است. در سال ۲۰۰۶ نیز عناصر امنیتی این شرکت یکی از محافظان معاون رئیس جمهور عراق را ترور کردند.سرمایه داران و شرکتهای تجاری آمریکایی نیز البته از سرمایه گذاری در بخش خصوصی امنیتی عراق غافل نبودند، بر اساس اطلاعات موجود هزینههای امنیتی خصوصی در این کشور بسیاری بیشتر از هزینههای عمومی نیروهای نظامی بود، با توجه به اختلافات طبقاتی شدید در آمریکا و از بین رفتن طبقه میانی از لحاظ شرایط اقتصادی و افزایش اختلاف در میان دو طبقه موجود، ایده تاسیس شرکتهای امنیتی به ذهن برخی نخبگان آمریکایی رسید. این در حالی است که باراک اوباما در این شرایط سعی کرد قانون آزادی خرید و فروش سلاح در آمریکا را لغو کند، این باعث میشود که شهروندان عادی آمریکایی خلع سلاح شوند، اما نخبهها و افراد سطح بالا در آمریکا در این صورت تکیه بیشتری به این شرکتهای امنتیی خواهند داشت.انفجارهای بوستون و کودتای نظامی در آمریکا به این ترتیب در هر لحظه میتوان یک کودتای نظامی را در آمریکا مشاهده کرد که در هیبت یک دیکتاتور روی کار آید، نشانه های این اقدام در واقعیت میدانی آمریکا خود را بروز داده است. در نوامبر سال ۲۰۰۳ ژنرال تامی فرانکس فرمانده نیروهای آمریکایی حمله کننده به بغداد پیشبینی کرد که حمله تروریستی دیگری علیه آمریکا صورت گیرد و کم کم پایه های قانون اساسی این کشور را از هم فرو پاشد. وی گفت که در شرایط اینچنینی باید آمادگی استفاده از این ایده را داشته باشیم که قانون را در خدمت حاکمیت نظامی در کشور در آوریم.پرفسور چالمرز جانسون که در جنگ کره حضور داشته و به عنوان مشاور سی آی ای در سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۳ فعالیت کرده است، در سال ۲۰۰۷ در مطلبی مینویسد: من اعتقاد دارم که جورج بوش و دیک چنی کشور را در بحرانی خطرناک قرار دادند، البته این فقط گناه این دو نفر نبود و کنار رفتن آنها از قدرت نیز این مشکل را حل نکرد، بحران در آمریکا به تاریخی لااقل در اندازههای جنگ دوم جهانی باز میگردد که با کمرنگ شدن قدرت دستگاه های قانونگذاری و قضایی در این کشور در عوض امپراتوری ریاست جهوری آمریکا قدرت گرفت. به این ترتیب این استدلال و فکر در میان شهروندان آمریکایی ایجاد شد که ارتش مهمترین و فعالترین موسسه در میان موسسات دولتی است. رئیس جمهور آمریکا امروز اختیاراتی مانند سازمان اطلاعات و جاسوسی آمریکا را دارد که حتی کنگره و روزنامهها و مردم نیز نمی توانند آن را بازخواست کنند، چرا که همه کارهای این سازمان محرمانه است. توافق بر سر تسلیح کشور نیز در بسیاری از بندهای قانونی آمریکا آمده است و هر عضو کنگره که بخواهد علیه نظام تسلیحاتی و نظامی در آمریکا نظر بدهد متهم خواهد شد که می خواهد افراد زیادی از رأی دهندگان به خود را از کار بیکار کند. این نویسنده روس می افزاید که محافظت از امپراتوری آمریکا در خارج از این کشور که بالغ بر ۷۳۷ پادگان نظامی در تمام نقاط جهان را شامل میشود، این رویکردها را میطلبد، البته این رویکرد قطعا در نهایت به پایان دموکراسی در این کشور منجر میشود و آن را به سوی دیکتاتوری و کودتای نظامی و یا شاید معادل غیر نظامی آن سوق دهد.در این زمینه میتوان به اطلاعاتی اشاره کرد که در پاییز سال گذشته منتشر شده بود: در اول دسامبر سال گذشته دولت آمریکا تمامی پایگاه های نظامی در کشور و خارج از آن را در حالت آماده باش کامل قرار داد، این در حالی بود که هیچ خطر یا سازمان تروریستی آمریکا را تهدید نمیکرد، در آن زمان این دشمن به عنوان «دشمن داخلی» نام گرفت، اما مرزهای این تهدید به خارج از مرزهای آمریکا کشیده شده بود. با گذشت زمان، ژنرال چارلز ام. گاوتیه فرمانده یکی از سه ناو هواپیمابر آمریکا در برایمرتون و واشنگتن از سمت خود کنار گذاشته شد و به کمیته تحقیق سپرده شد.بر اساس این گزارش این تصمیم بعد از آن اتخاذ شد که در مورد این ژنرال آمریکایی گفته شد که وی به همراه تعداد دیگری از ژنرالهای آمریکایی متهم بودند که قصد داشتند در صورت انتخاب مجدد باراک اوباما علیه وی کودتای نظامی راه بیندازند، این البته یک پیش بینی نبود، چرا که دهها افسر دیگر نیز از کار کنار گذاشته شدند، صدها نفر دیگر نیز به بازجویی سپرده شدند تا ارتباط آنها با این کودتا مشخص شود. تمامی این افراد مرتبط با گروه های جمهوری خواه و لابی های صهیونیستی در آمریکا بودند.بنا بر اعلام یک منبع رسمی این گزارشها از بالاترین سطوح پنتاگون ارائه شده و نشان داد که دولت آمریکا به طرح این گروه برای کودتای مزبور اطلاع داشته است، این در حالی است که امروزه ما میدانیم که پستهای اساسی در ارتش در اختیار کسانی است که به اسرائیل و وال استریت ژورنال بیش از آمریکا اعتقاد و تمایل قلبی دارند. اینها علاوه بر تلاش برای رسیدن به قدرت، ساماندهی اقدامات تروریستی فراگیر در این کشور و حتی استفاده از سلاحهای اتمی مسروقه را نیز در ذهن دارند، آنها میخواهند کشور را در حالت فوق العاده جنگی قرار دهند و ترتیب آغاز حمله علیه ایران و عراق با مشارکت سعودی ها و سایر کشورهای خلیج فارس را فراهم کنند. این طرح البته نه فقط برای وزارت جنگ آمریکا بلکه برای سازمانهای اطلاعاتی این کشور نیز شناخته شده و هویت افرادی که در این کودتا دست داشتهاند، نیز مشخص شده است و آنها قبل از انجام اقدامی در این زمینه تحت مراقبت قرار گرفتهاند. |
↧
پشت پرده انفجارهای بوستون
↧