به گزارش خبرنگار سرویس ورزشی" ندای انقلاب" ، بر اساس مصوبهای که هیات رئیسه فدراسیون فوتبال در سال ۹۰ تصویب کرد، مقرر شد سیزدهمین دوره لیگ برتر با ۱۶ تیم برگزار شود. همان زمان نظرات مختلفی درباره ۱۶ یا ۱۸ تیمی شدن لیگ مطرح شد اما هر چه به پایان لیگ دوازدهم نزدیک شدیم این نظرات بیشتر اعلام شد و اکنون که در هفتههای پایانی هستیم آرای مثبت و منفی بیش از گذشته مطرح میشوند. عدهای با دلایلی که میآورند معتقدند لیگ برتر همچنان باید ۱۸ تیمی بماند و عدهای هم بر این عقیده هستند که ۱۶ تیمی شدن آن به سود فوتبال ایران است. در میان این آرا و نظرات که در قالب مصاحبه، نامه به مسئولان فدراسیون و ... مطرح شده؛ باشگاهها و افرادی نظر دادند که ۱۸ تیمی شدن لیگ، به طور مستقیم در سقوط نکردن تیمهایشان به لیگ دسته یک تاثیرگذار است که البته عکس این موضوع هم وجود دارد. افرادی بر پایه اینکه نظراتشان میتواند به فوتبال کمک کند، بدون اینکه نفع یا ضرری متوجهشان باشد، نظرات خود را اعلام کردهاند. از همین رو دلایل این افراد قابل تامل است و با بررسی آنها میتوان به دید مناسبی دست پیدا کرد. در این گزارش سعی شده دلایلی که در اثبات مفید بودن لیگ ۱۸ تیمی مطرح شده مورد بررسی قرار بگیرد و بررسی شود که سود ۱۸ تیمی ماندن لیگ برتر تا چه اندازه بیشتر ضررهایش است. *کاهش تعداد مسابقات منجر به کاهش تعداد تماشاگران میشود و در نتیجه با کم شدن ساعات حضور جوانان در ورزشگاه خطر گرایش به تفریحات ناسالم بیشتر میشود. کاهش تعداد تماشاگران را نمیتوان معلولی از کاهش تعداد بازیهای لیگ دانست چرا که در کشور ما ورزشهای دیگری مانند والیبال، بسکتبال و ... برگزار میشوند و باید مردم را برای دیدن این ورزشها نیز تشویق کرد. ضمن اینکه در حال حاضر از طرفی در ورزشگاهها شاهد بسیاری از ناهنجاریها هستیم که روز به روز بیشتر هم میشوند و اگر بخواهیم ریشه یابی کنیم متوجه میشویم به هیچ عنوان نمیتوان گفت هر چقدر جوانان بیشتر به ورزشگاه بیایند از گرایش آنها به تفریحات ناسالم کمتر میشود چه بسا فضای فعلی ورزشگاههای ما تاثیرات منفی زیادی روی تربیت نوجوانانی خواهد داشت که پا به ورزشگاه میگذارند. با رصد کردن رفتار تماشاگران در یک دیدار -به عنوان مثال دربی پایتخت- به خوبی میتوان به این موضوع پی برد. اگر از طرفی دیگر نگاه کنیم حتی می توان گفت که ورزشگاهها عامل تشدید کننده ناهنجاریهای برگرفته از جامعه هستند و شاید فشردگی بازیها و رفتارهایی که به دلیل حساسیتهای موجود، ایجاد شده؛ روی رفتار تماشاگران بیتاثیر نباشد. *کاهش میزان مسابقات منجر به کاهش تفریح جوانان و گرایش آنها به جرم و بزهکاری میشود نمیتوان رابطه معناداری میان تعداد تیمهای لیگ و رفتار تماشاگران تعیین کرد. در واقع جرم، بزهکاری، ناهنجاری و ... از عوامل اجتماعی هستند که در هر جایی میتوانند رخ دهند. ورزشگاهها نیز میتوانند بستری برای بروز بخشی از این ناهنجاریها باشند و نمونه بارز آن هم فضای فعلی ورزشگاههای کشور است که از نظر فرهنگی و اخلاقی مشکلات عدیدهای دارند. یادداشتها و گزارشهای مختلفی که در این رابطه نوشته میشود را میتوان شاهدی بر همین موضوع دانست. *کاهش تعداد تیمها باعث کاهش شادابی و نشاط میشود باید گفت که این مسئله هم ارتباط مستقیم و معناداری با تعداد تیمهای لیگ برتر ندارد و به میزان علاقه مردم به فوتبال بستگی دارد. این علاقهمندی معلولی از کیفیت فوتبال ایران است نه کمیت آن. به همین دلیل است که میبینیم مردم ایران حتی نسبت به فوتبال ملی علاقهمندی لازم را ندارند. بنابراین اگر فوتبال ایران ساختارمند شود و تیمها با کیفیت بهتر و در شرایط مناسب تر بازی کنند خواهیم دید که شادابی و نشاط ناشی از فوتبال بینندگان بیشتری را به خود میکشاند. در چنین حالتی این شادابی و نشاط را در لیگ، با هر تعداد تیمی که برگزار شود میتوان مشاهده کرد. اگر کیفیت بالاتر برود دیدارهای دستههای پایینتر هم برای مردم جذاب میشود و این تیمها همانند کشورهایی که در فوتبال حرف برای گفتن دارند برای مردم شهرشان مهم میشوند. درحالی که در همین لیگ ۱۸ تیمی هم شاهد بازیهای بیکیفیتی هستیم که افراد زیادی تمایل به دیدن آن ندارند. *کاهش تعداد تیم ها باعث میشود ۶۶ بازی از مجموع بازیهای لیگ برتر کم شود این مورد یکی از دلایلی است که برای ۱۸ تیی ماندن لیگ برتر مطرح میشود و تا حدودی قابل قبول است زیرا کاهش ۶۶ بازی در طول فصل تعداد قابل توجهی است. باید به این مسئله هم توجه کرد که کاهش تعداد تیمها این امکان را میدهد که جام حذفی سر و شکلی مناسب پیدا کند. هر چند در این حالت باز هم نمیتوان جای خالی ۶۶ بازی را پر کرد. *کاهش ۶۶ بازی از کل مسابقات باعث کم شدن شمار تماشاگران میشود. این موضوع درست است که هر چه تعداد بازیها بیشتر باشد تعداد تماشاگران هم بیشتر خواهد شد اما باید دید با کم شدن تعداد بازیها چه تیمهایی از کم شدن تماشاگران ضرر میکنند؟ آیا در لیگی که بازی تیم صدرنشین آن اغلب با حضور حدود ۱۰ هزار نفر برگزار میشود باید نگران کاهش تماشاگران بود و یا از کاهش بازی تیمهایی که جمع کل تماشاگرانشان در طول یک فصل به همین ۱۰ هزار نفر هم نمیرسد باید احساس خطر کرد؟ در همین لیگی که با ۱۸ تیم برگزار میشود یکی از پرسشهای رایج این است که چرا تماشاگران کمتری نسبت به گذشته به ورزشگاه میآیند. میزان حضور تماشاگران در ورزشگاه به عواملی فراتر از تعداد تیمها بستگی دارد. کیفیت بازیها و بهای بلیتها از جمله آنها است. بنابراین کم شدن ۲ تیم تاثیر چندان فاحشی در میزان تماشاگران نخواهد داشت. *کاهش میزان حق پخش تلویزیونی حق پخش تلویزیونی همیشه از دغدغههای فوتبال ایران بوده و معمولا پیش از آغاز هر فصل همه از این صحبت میکنند که باید حق پخش به صورت عادلانه به فوتبال برسد و در غیر این صورت اجازه پخش مستقیم بازیها داده نمیشود اما هیچگاه این وعده عملی نشد و باز هم صدا و سیما، بازیها را با همان مبلغی که کمتر از قیمت واقعی بود خریداری کرد. بنابراین کسر قیمت ۳۴ بازی برای هر تیم در طول یک فصل از کل بازیها را نمیتوان دلیلی برای ۱۸ تیمی ماندن لیگ خواند. اگر فوتبال ایران بتواند حق پخش واقعی خودش را بگیرد حتی در صورت برگزاری لیگ با بازیهای به مراتب کمتر هم میتواند مبلغی بسیار بیشتر از مبلغ کل حق پخش بازیها در لیگی ۱۸ تیمی را دریافت کند. *کاهش جذابیت لیگ برتر برای اسپانسرها و کاهش رغبت اسپانسرها و بخش خصوصی برای سرمایه گذاری در لیگ برتر در حال حاضر که لیگ برتر با ۱۸ تیم در حال برگزاری است، بعضی از تیمهای لیگ برتری به خاطر اینکه طرفداران زیادی ندارد و چندان به چشم نمیآیند جاذبهای برای اسپانسرها ندارند تا آنها بخواهند برای تبلیغ روی پیراهن این تیمها هزینه زیادی انجام دهند. از طرف دیگر با ۱۶ تیمی شدن لیگ، تنها دو تیم از میان انتخابهای پیش روی اسپانسرها کاسته میشود. بنابراین اگر فرض کنیم کاهش تعداد تیمها تاثیر زیادی در بحث اسپانسر دارد، این تاثیر به سود باشگاهها است. در این صورت به دلیل کم شدن تیمها تعداد اسپانسرها نسبت به تعداد تیمها بیشتر میشوند و در این شرایط این باشگاهها هستند که قدرت انتخاب بیشتری برای جذب اسپانسر دارند و در نتیجه قدرت چانه زنیشان نسبت به گذشته بیشتر خواهد شد و در پی افزایش قدرت چانهزنی باشگاهها میتوانند با قیمت بیشتری نسبت به گذشته با اسپانسرها قرارداد ببندند. *کاهش میزان اخبار رسانهای در صورتی که ۱۶ تیمی شدن لیگ برتر باعث کاهش اخبار رسانهای شود باید از این تصمیم حمایت کرد چرا که امروزه بسیاری از رسانههای ورزشی درگیر اتفاقات کوچکی هستند که پرداختن به آنها کمکی به فوتبال کشور نمیکند. در واقع در چنین شرایطی رویکرد رسانههای ورزشی ما تنها رویدادمدار(1) و معطوف به اخباری است که گاهی رسانههای ورزشی را متهم به رسانههای به اصطلاح" زرد" میکند و در این میان رویکرد فرایندمدار (2)مغفول واقع میشود. این روزمرهگی که امروزه رسانههای ما دچار آن هستند باعث میشود تا بیشتر به اتفاقاتی همچون دعوای مدیران، مربیان و بازیکنان پرداخته شود و از پرداختن به مشکلاتی که باعث افت فوتبال ایران شده غافل بمانند. رسانهها صرفا به پوشش صحبتهای این افراد علیه یکدیگر مشغول میشوند در حالی که پیدا کردن دلایل این تشنجها کمک بیشتری به فوتبال ایران میکند. *کاهش تعداد جلسات تمرینی بازیکنان در شرایط مسابقه و تمرین زیاد، میتوانند آمادگی لازم را پیدا کنند. هر تیم به طور میانگین برای هر دیدار خود در لیگ ۳ جلسه تمرینی دارد. بنابراین در طول لیگ هر تیم ۱۰۲ جلسه تمرین میکند و در صورتی که بخواهیم این تعداد را برای لیگ ۱۶ تیمی حساب کنیم، هر تیم در طول فصل ۴ بازی کمتر انجام میدهد و از همین رو هر تیم در طول فصل ۱۲ جلسه کمتر تمرین خواهد کرد. البته نباید از این نکته گذشت که در حال حاضر بسیاری از تیمها گلهمند هستند که پیش از هر دیدار زمان کافی برای تمرینات تاکتیکی ندارند و همچنین با توجه به محدودیتهایی مانند نبود پرواز به موقع به شهرهای دیگر برای انجام بازی و شرایط آب و هوایی، بارها اتفاق میافتد بعضی از تیمها همین ۳ جلسه تمرین را هم نمیتوانند برگزار کنند. از همین رو میتوان گفت با داشتن ۱۲ جلسه تمرینی بیشتر در طول فصل، تیمها می توانند از نظر تاکتیکی برنامههای مفیدتری را مدنظر قرار دهند. در واقع میتوان نتیجه گرفت که با کاهش تیمهای لیگ برتر نه تنها تعداد جلسات تمرینی کاهش نمییابد بلکه در این شرایط تیمها تقریبا به اندازه نیاز تمرین میکنند. *افزایش هزینه نگهداری بازیکن تاریخ آغاز و پایان لیگ سیزدهم مانند فصل دوازدهم خواهد بود. بنابراین تیمها با توجه به همان زمان قبلی برای تیمهای خود باید برنامهریزی میکنند و هزینه نگهداری بازیکن چندان تغییری نخواهد کرد. *افزایش هزینه نگهداری ورزشگاهها هر ورزشگاه تنها ۴ بار کمتر از فصل گذشته مورد استفاده قرار میگیرد و اگر تعداد روزها را حساب کنیم در مجموع هر ورزشگاه یک ماه کمتر نسبت به گذشته مورد استفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر برخی ورزشگاهها مانند آزادی که بازیهای زیادی در طول یک فصل در آنها برگزار میشود و چمن آن فشار زیادی را تحمل میکند میتوانند زمان بیشتری برای بازیابی کیفیت قبلی خود داشته باشند. *ورزشگاههایی که به لطف برگزاری بازی ها رونق گرفتهاند و توانستهاند مورد تایید AFC قرار بگیرند به نابودی کشیده میشوند اینکه ما به فکر فوتبال خودمان نیستیم و تنها براساس نظارتی که AFC روی باشگاههای لیگ برتری دارد امکانات آنها پیشرفت میکند دلیلی نیست تا بخواهیم باشگاههایی که از این طریق امکاناتشان پیشرفت کرده را در لیگ حفظ کنیم. در این مورد ایراد از خودمان است که اراده لازم برای پیشرفت فوتبالمان نداریم. اگر واقعا بخواهیم به فکر پیشرفت فوتبال باشیم باید مسئولان داخلی شرایطی را ایجاد کنند تا تیمهای لیگ برتری و دستههای پایینتر مجاب شوند امکاناتشان را افزایش دهند. در این شرایط تمام باشگاهها و ورزشگاهها رصد میشوند و دیگر نیازی نداریم که تحت فشاری بیرونی به فکر وضعیت باشگاههایمان باشیم. اگر این نظارت داخلی باشد نه تنها استادیومهای مورد تایید AFC به نابودی کشیده نمیشود بلکه میتوانند با حفظ شرایط فعلی، حتی در لیگ یک بهتر از گذشته هم بشوند. *خارج ماندن ۴۲ بازیکن از چرخه حضور در لیگ برتر در صورت ۱۶ تیمی شدن لیگ، ۴۲ بازیکن از میان تمام بازیکنان حاضر در لیگ کاسته میشود. باید قبول کرد بسیاری از بازیکنان حاضر در تیم های ما کیفییت لازم برای حضور در لیگ برتر را ندارند و در صورتی که دو تیم بیشتر از گذشته به دسته یک سقوط کنند از میان ۴۲ بازیکن آنها تعدادی که شرایط خوبی داشته باشند میتوانند در تیمهای دیگر جایگزین بازیکنانی شوند که کیفیت آنها به اندازه حضور در لیگ یک است. با این کار به نوعی بازیکنان لیگ غربال میشوند. از طرفی بر اساس قانون عرضه تفاضا به صورت خودکار قیمت بازیکنان هم تا حدودی به همان قیمت واقعیشان برمیگردد. *بسیاری از تیمهای دسته یکی امکانات لازم برای فرستادن تیمی که بتواند در لیگ برتر ماندگار شود را ندارند و بهتر است تیمهایی که امکانات لازم را دارند در لیگ بمانند. ما تیمهایی داریم که در لیگ برتر حضور دارند و در ردههای بالایی و میانی جدول هم قرار دارند اما باز هم امکانات لازم را ندارد بنابراین باید برنامه دیگری ترتیب داد تا تمام تیمها از نظر امکانات به سطح استاندارد برسند نه اینکه بگوییم یک تیم صرفا به خاطر داشتن امکانات نسبتا مناسب شایستگی حضور در لیگ برتر را دارد. اگر تیمی امکانات لازم را دارد ولی به لیگ یک سقوط میکند نشان دهنده برنامهریزی اشتباه آن است و باید این برنامه اصلاح شود از همین رو سقوط این تیمها به لیگ پایین تر و بازگشت دوباره آنها در صورت اصلاح وضعیت خود بسیار بیشتر از به هر قیمتی در لیگ بودنشان میتواند به خود آنها و در نهایت به کیفیت لیگ ما کمک کند. اگر میبینیم در حال حاضر تیمهایی مانند ذوبآهن، پیکان و صنعت نفت آبادان سقوط میکنند در حالی که از نظر سخت افزاری و امکانات نسبت به بسیاری از تیمهای ما وضعیت بهتری دارند، دلیلی نیست که به خاطر آن از تعداد تیمها نکاهیم تا برخی از آنها در لیگ باقی بمانند. *وسعت ایران زیاد است و این امر میطلبد تا بیشتر از ۱۸ تیم در لیگ شرکت داشته باشند. اگر از نظر وسعت و جغرافیای کشور نگاه کنیم باید گفت که از این نظر لیگ ایران این پتانسیل را دارد که بیشتر از ۱۸ تیم برگزار شود اما همه اینها نیازمند یک ساختار مناسب است. در فوتبال ایران ابتدا باید زیرساختها فراهم شود و پس از آن به فکر تعداد تیمها بود. در صورتی که تمام زیر ساختها فراهم باشد؛ مانند بسیاری از کشورهای دیگر که فوتبالشان پیشرفت کرده است تیمهای ما هم با یک برنامه اصولی و با زیرساختی کاملا مناسب به سمت کسب موفقیت قدم برمی دارند و آن زمان است که حتی میتوان از ۱۸ یا ۲۰ تیمی شدن لیگ صحبت کرد. به گزارش ندای انقلاب اینها بخشی از دلایلی است که در چند وقت اخیر به عنوان تبعات ۱۶ تیمی شدن لیگ مطرح شده است. هر چند هر کدام از این دلایل جای بحث بسیار بیشتری دارند اما سعی شد تا به صورت کلی هر کدام از آنها بررسی شود. با همین بررسی اجمالی میتوان نتیجه گرفت که اگر بخواهیم تنها معطوف به این موضوع بشویم که لیگ برتر با چند تیم برگزار شود، ۱۶ تیمی بودن آن در حال حاضر معقولانه به نظر میرسد. این اما در حالی است که ۱۶ تیمی شدن لیگ تنها در شرایط فعلی صحیح است و در ادامه باید به زیرساختها توجه زیادی شود و شرایط به گونهای پیش برود تا در آینده بتوانیم لیگی با ۲۰ تیم و یا حتی بیشتر داشته باشیم. البته لیگی که هم از نظر کیفی و هم کمی سطح بالایی داشته باشد. نوشته شده توسط: محمد قاسمی۱*- اخباری که به یک رویداد مشخص و معین مربوط میشوند و آثار دراز مدتی نداشته و با پخش خبر از بین میروند. اخباری که تاریخ مصرف دارند. ۲*- اخباری که از یک رویداد نشات میگیرند اما پس از انتشار از بین نمیروند و قابلیت پیگیری انتهای پیام/