Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live

طرح/ وفات حضرت معصومه(س)


عبدل‌آباد پاکترین و سعادت‌آباد آلوده‌ترین منطقه تهران

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، کیفیت هوای استان تهران امروز دوشنبه ۲۰ دی ماه با کاهش محسوس نسبت به روزهای گذشته به‌روی شاخص ۱۵۸ قرار گرفت و به شرایط ناسالم و وضعیت قرمز برای همه افراد رسید.این آلودگی هوا که از صبح روز شنبه در کلان‌شهرها و استان تهران ایجاد شده در ساعتهای آتی نیز ادامه می‌یابد و کارشناسان سازمان هواشناسی توصیه کرده‌اند که در چنین شرایطی بیماران قلبی و ریوی، زنان باردار، سالمندان و کودکان از تردد در محلهای آلوده خودداری کنند.در حال حاضر منطقه دوی تهران (سعادت‌آباد) با عدد شاخص ۱۸۷ آلوده‌ترین نقطه پایتخت محسوب می‌شود؛ عدد شاخصهای ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در شهر تهران به‌ترتیب آلودگی به‌شرح ذیل است:منطقه دو : ۱۸۷منطقه ۶: ۱۷۹منطقه ۱۸: ۱۷۸منطقه ۲۰: ۱۷۴منطقه ۲۱: ۱۷۱منطقه هفت: ۱۵۸منطقه ۲۲: ۱۵۶منطقه ۱۳: ۱۵۹منطقه هشت: ۱۵۳منطقه ۱۱: ۱۵۷منطقه پنج: ۱۳۴منطقه دو: ۱۴۶منطقه یک: ۱۲۶منطقه ۱۵: ۱۱۳منطقه ۱۴: ۱۰۵منطقه ۱۹: ۱۰۹منطقه چهار: ۱۰۷منطقه ۱۶: ۸۴منطقه ۱۹: ۴۷ (عبدل‌آباد، خیابان ورزش و بزرگراه آیت‌الله سعیدی).بنابر تمهیدات اندیشیده شده از سوی مسئولان اگر شاخص عددی ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون بین ۵۰ تا ۱۰۰ باشند شرایط کیفیت هوا سالم است و شرایط ناسالم برای گروههای حساس نیز به میانگین عددی ۱۰۰ تا ۱۵۰ تعلق می‌گیرد اما اگر اعداد از ۱۵۰ تا ۲۰۰ قرار گیرند به این شرایط کیفیت هوا وضعیت قرمز یا شرایط اضطرار گفته می‌شود و کیفیت هوا در این میانگین برای همه افراد ناسالم خواهد بود.برنامه‌ریزیهای دو روز گذشته مسئولان محیط زیست استان تهران مبنی بر تعطیلی مدارس، تعطیلی معادن شن و ماسه و گسترش محدوده طرح زوج و فرد نیز نتوانست مانع افزایش آلاینده‌ها شود، و مردم همچنان باید منتظر باد و باران باشند.انتهای پیام/

«ترین‌»های نیم‌فصل لیگ برتر؛ بهترین‌ها در مشت سرخ‌پوشان تهران و تبریز/ بدترین خط حمله برای تیم آقای گل تاریخ لیگ برتر!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب،‌ نیم‌فصل نخست شانزدهمین دوره لیگ برتر روز گذشته (یکشنبه) با برگزاری دیدار معوقه ماشین‌سازی و پرسپولیس به پایان رسید تا این نیم‌فصل در ۱۶۸ روز به خط پایان برسد. در پایان هفته پانزدهم و نیم‌فصل اول ۲۶۳ گل رد و بدل شد که میانگین ۲.۱۹ گل در هر بازی به ثبت رسید. «ترین‌ها»ی نیم‌فصل نخست لیگ برتر را بررسی می‌کنیم.*بهترین خط حمله: تراکتورسازی با ۲۴ گل زدهقلعه‌نویی فصل گذشته در حالی پا به تبریز گذاشت که برعکس تونی اولیویرا از محبوبیت چندانی برخوردار نبود، تا جایی که هواداران زیادی برای تماشای بازی‌های تراکتورسازی به ورزشگاه یادگار امام نمی‌آمدند. رفته رفته اما شرایط تغییر کرد و تراکتورسازی در نیم‌فصل دوم احیا شد و نتایج بسیار خوبی کسب کرد، هرچند یک امتیاز تا کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا کم آورد. این روند رو به رشد در فصل جاری هم در تراکتورسازان دیده می‌شود، روندی که باعث شد قلعه‌نویی به یکی از محبوب‌ترین مربیان در تبریز تبدیل شود. آنها اکنون ۲ امتیاز از صدر جدول فاصله دارند و در جام حذفی هم مدعی جدی قهرمانی هستند.یکی از مشخصه‌های تیم‌های قلعه‌نویی، خط حمله زهردار است که دروازه هر حریفی را تهدید می‌کند. تراکتورسازان این فصل ادینیو را که سابقه آقای گلی لیگ برتر در کارنامه دارد، جذب کردند تا با این برزیلی،‌ بخت خود را برای کسب جام افزایش دهند. این بازیکن تاکنون ۵ گل به ثمر رسانده اما نتوانسته انتظارات را به خوبی برآورده کند. این تیم به لطف گلزنی‌های حاتمی با میانگین گلزنی ۱.۶ گل در هر بازی، بهترین خط حمله را دارد. تراکتورسازی نیم‌فصل دوم دو مهره خوب به نام‌های نوراللهی و عالیشاه را هم از پرسپولیس گرفته‌ اما احتمال رفتن سروش رفیعی از تبریز زیاد است.*کم‌ترین شکست و بهترین تفاضل گل: پرسپولیس و تراکتورسازی با یک شکست و تفاضل ۱۳+سرخ‌پوشان تهران و تبریز بخاطر عملکرد باثباتی که در این فصل نشان داده‌اند، جدی‌ترین گزینه‌های کسب عنوان قهرمانی این فصل به شمار می‌روند. هر دو تیم در ۱۳ هفته نخست شکستی در کارنامه نداشتند، اما در هفته چهاردهم و به فاصله حدود ۲ ساعت، دو خط تیره جدول پاک شد و تیم‌های اصفهانی موفق شدند نخستین شکست مدعیان قهرمانی لیگ را به آنها تحمیل کنند. پرسپولیس و تراکتورسازی با یک شکست و تفاضل گل ۱۳+ بهترین عملکرد را دارند.*بیشترین پیروزی و بهترین خط دفاع: پرسپولیس با ۹ برد و ۵ گل خوردهپرسپولیس سال گذشته به خاطر گل‌های زیادی که به دلیل ضعف دروازه‌بان و خط دفاعی خود دریافت می‌کرد، قهرمانی را از دست داد تا کادر فنی این تیم،‌ رمز قهرمانی تیم خود را در تقویت دروازه و خط دفاع خود ببیند. پرسپولیس این فصل علیرضا بیرانوند و سید جلال حسینی ناراضی از نابسامانی نفت را گرفت. همچنین مدیران این تیم، محمد انصاری را که فصل گذشته پدیده قرمزها به شمار می‌رفت حفظ کردند و حسین ماهینی هم با پایان دوران خدمتش در تیم ملوان،‌ به جمع شاگردان برانکو بازگشت. انتظار می‌رفت که این خط دفاع پرستاره بتواند بهترین خط دفاع لیگ را از آن خود کند و نیز،‌ اعتماد مرد پرتغالی را برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی تیم ملی جلب کند. پرسپولیس در ۱۵ مسابقه ۵ گل خورده و در هر بازی به طور میانگین، ۰.۳۳ گل دریافت کرده است.پرسپولیس این فصل در بیشتر مسابقات خود تیم برتر میدان بود. قرمزها با وجود تقویت خط حمله خود در این فصل، نتوانستند خط آتشی به زهرداری سال گذشته خود داشته باشند، اما عملکرد کم‌نقص خط دفاع پرسپولیس که به آن اشاره شد، باعث شد بتواند با کسب بیشترین پیروزی و همچنین دست یافتن به عنوان غیررسمی اما روحیه‌بخش قهرمانی نیم‌فصل، بخت نخست قهرمانی این فصل لیگ برتر باشد.*بیشترین تساوی: گسترش فولاد تبریز با ۸ تساویآبی و زردپوشان تبریز در ابتدای فصل عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان می‌دادند و همین باعث شد که حتی به قعر جدول هم سقوط کنند. با اعتماد مدیران باشگاه گسترش به فراز، این تیم به روندی صعودی رسید. شاگردان کمالوند با کسب تساوی در بیش از نیمی از دیدارهای خود،‌ امتیازهای زیادی از دست دادند که می‌توانست گسترش را حتی به رده‌های بالاتر از ششم هم برساند،‌ جایگاهی که کمالوند امسال هدفش را رسیدن به بالاتر از آن ترسیم کرده است.*کم‌ترین تساوی: ماشین‌سازی، صنعت نفت آبادان،‌ سپاهان و ذوب‌آهن با ۴ مساویصنعت نفت فصل را خوب آغاز کرد که اوج کار این تیم، شکست استقلال و سپاهان بود که توجهات را جلب کرد. این روند قابل قبول اما دنباله‌دار نبود، به طوری که نفت آبادان در ۱۱ دیدار اخیر خود متحمل هفت شکست شده است. آبادانی‌ها در نیم‌فصل تصمیم گرفتند با دست‌نشان که این تیم را به لیگ برتر آورده بود، قطع همکاری و فیروز کریمی را جایگزین او کنند.سپاهان هم با وجود جذب ویسی شگفتی‌ساز،‌ نتوانست عملکردی در حد مدعی قهرمانی از خود نشان دهد و عملکرد پر فراز و نشیبی از خود نشان داده است. شاخص‌ترین خریدهای این فصل سپاهان، مهرداد محمدی و طالب ریکانی بودند که عملکرد قابل قبولی از خود نشان دادند. این تیم نیم‌فصل را با رده هشتم جدول به پایان رساند و نتوانست به فینال جام حذفی هم برسد. همه این‌ها یعنی پرافتخارترین تیم لیگ برتر کار بسیار دشواری برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا دارد.ذوب‌آهن این فصل داستان جذابی داشت. یحیی گل‌محمدی که این فصل را با قهرمانی در سوپرجام آغاز کرده بود، نتوانست در این فصل نتایج خوبی بگیرد و به طور توافقی از جمع ذوبی‌ها جدا شد. شاید کسی انتظار نداشت مجتبی حسینی، سفیدپوشان نصف جهان را تا رده سوم بالا بیاورد و تحسین کارشناسان را در پی داشته باشد. این فصل مهدی رجب‌زاده تمام‌نشدنی، عملکرد فوق‌العاده‌ای داشت و مرتضی تبریزی هم در نوک پیکان ذوب‌آهن، بارها تور دروازه حریفان را به لرزه درآورد. هرچند مدافع دو عنوان قهرمانی جام حذفی از رسیدن به فینال این تورنمنت باز ماند، اما بازی‌های این تیم نویددهنده نتایج درخشان ذوب‌آهن در لیگ قهرمانان آسیا را به هواداران خود می‌دهد.ماشین‌سازی هم ضعیف‌ترین تیم نیم‌فصل از نظر امتیاز بوده که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.*بیشترین شکست، بدترین خط دفاع و بدترین تفاضل گل: ماشین‌سازی تبریز با ۱۰ شکست، ۲۶ گل خورده و تفاضل ۱۵-تیم تازه صعود کرده به لیگ برتر، این فصل شرایط بسیار بدی پشت سر گذاشت. سبزپوشان آذری امسال بازیکنان صاحب‌نامی چون آندو تیموریان، سامان نریمان‌جهان و پیام صادقیان را جذب کردند و به نظر می‌رسید این تیم،‌ یکی از پدیده‌های لیگ برتر خواهد شد. داستان رسول خطیبی در گسترش فولاد تبریز این بار برای ماشین‌سازی تکرار شد. خطیبی سال ۹۲ گسترش را به لیگ برتر آورد اما در این لیگ، نتوانست نتایج خوبی کسب کند و پیش از پایان نیم‌فصل اول برکنار شد. ملی‌پوش ریزنقش پیشین کشورمان، توانست برای نخستین بار، تبریز را در لیگ برتر صاحب سه تیم کند، اما در رساندن ماشین‌سازی به رده‌های میانی جدول هم ناکام ماند.سبزپوشان تبریزی پس از کسب تساوی مقابل استقلال در تهران، ۹ شکست پیاپی کسب کرد و به قعر جدول رسید. پس از حضور فرهاد کاظمی روی نیمکت این تیم، نوار باخت‌های متوالی ماشین‌سازی پاره شد و این تیم بالاخره مقابل سایپا امتیاز گرفت. این تیم در هر بازی به طور میانگین، ۱.۷۳ گل دریافت کرده است. کاظمی در نشست‌های خبری خود، از تغییرات زیاد در بازیکنان تیم خبر داد. ماشین‌سازی باید در فصل نقل و انتقالات فعالیت زیادی داشته باشد تا در لیگ برتر باقی بماند. هرچند این تیم نریمان‌جهان را از دست داد و آندو را هم مقابل درهای خروجی تیم خود می‌بیند.*بدترین خط حمله: صبای قم با ۱۰ گل زدهصمد مرفاوی پس از دوری یک ساله از لیگ برتر، با صبا به سطح اول فوتبال ایران بازگشت اما مردم قم شاید انتظار چنین نتایج ضعیفی از وی نداشتند. سرمربی پیشین استقلال که زمانی با آبی‌پوشان از گروه خود از لیگ قهرمانان آسیا صعود کرد، این فصل روزهای خوبی را سپری نمی‌کند. سفیدومشکی‌پوشان صبا در ۶ هفته آخر نیم‌فصل فقط شکست خوردند. صبا در ۱۵ مسابقه ۱۰ گل و به طور میانگین در هر بازی ۰.۶۶ گل زده است. نکته جالب اینکه در خط حمله این تیم رضا عنایتی حضور دارد که بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر ایران است.* کم‌ترین پیروزی: صبای قم و ماشین‌سازی با یک بردصبا تنها در هفته هفتم توانست پیروز شود، آن هم مقابل سایپا که شرایط خوبی در جدول ندارد. ماشین هم تنها برد خود را در همان هفته نخست مقابل فولادِ بدون آقای گل (ساسان انصاری) کسب کرد.*آقای گل: ساسان انصاری با ۱۲ گلشاید هیچ‌کس باور نمی‌کرد با حضور مهاجمانی چون طارمی و ادینیو، مهاجم نیمکت‌نشین پرسپولیس در پایان نیم‌فصل اول آقای گل شود. انصاری از هفته پنجم به فولاد پیوست و این انتقال، شروع درخشش مهاجم ۲۵ ساله نورآبادی بود. ساسان موفق شد در ۱۱ بازی، ۱۲ گل به ثمر برساند تا هواداران پرسپولیس، حسرتِ از دست دادن این مهاجم گلزن را بخورند، بخصوص پس از عملکرد ضعیف پریموف در پرسپولیس. حالا خیلی‌ها منتظرند تا شاهد ادامه عملکرد خیره‌کننده انصاری در فولاد و نیز، استارت گلزنی در لباس تیم ملی ایران در مسابقات رسمی باشند.*پرگل‌ترین دیدارهاسه دیدار نیم‌فصل اول لیگ برتر ۶ گل داشت که پرگل‌ترین بازی‌ها محسوب می‌شد. اولی جدال تیم‌های فولاد خوزستان و نفت تهران از هفته دوازدهم بود که با پیروزی ۴ بر ۲ فولادی‌ها به پایان رسید، مسابقه‌ای که انتقاد علی دایی از خط دفاع تیم خود را نیز به همراه داشت. دیگر دیدار ۶ گله، تساوی ۳ - ۳ تیم‌های پدیده خراسان و صنعت نفت آبادان در هفته هفتم بازی‌ها بود. آخرین دیدار هفته پانزدهم بین ماشین‌سازی و سایپا که با تساوی ۳ - ۳ به اتمام رسید، دیگر مسابقه ۶ گله نیم‌فصل اول بود.برای مشاهده جدول رده‌بندی اینجا را کلیک کنید.انتهای پیام/

تصاوير/ پدر و فرزند به سبکِ مقاومت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، «أحمد حمد يحيى» معروف به «شیخ یحیی اباذر» با اسم جهادی «ابوذر»، به سال ۱۳۳۶ شمسی در روستای «رشاف» واقع در جنوب لبنان متولد شد. در سال ۱۳۶۱ شمسی به ایران آمد و در حوزه ی علمیه ی «قم»، به تحصیلات حوزوی مشغول شد و در سال ۱۳۶۴ شمسی به لبنان بازگشت و به یگان های «مقاومت اسلامی» ملحق شد.«شیخ یحیی» پس از شرکت در چندین عملیات ضدصهیونیستی، سرانجام، تنها چند روز پیش از آزادی مناطق اشغالی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰، مورد توسط اشغالگران مورد هدف قرار گرفت و به سختی مجروح شد. «شیخ یحیی اباذر»، درست در روزِ فرار بزرگ صهیونیست ها (۲۵ می مصادف با ۴ خرداد) بر اثر جراحات وارده، خلعت شهادت پوشید و به این ترتیب، نامش یه عنوان آخرین شهید در مرحله «آزاد سازی جنوب» ثبت شد.از«شیخ یحیی» ۴ فرزند به یادگار مانده است که یکی از آنان «علی» نام دارد. وی در نوجوانی پای در جای پای پدر نهاد و به صفوف مقاومت اسلامی لبنان پیوست. با آغاز جنگ علیه «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» در «سوریه» و تهدید حریمِ «بانوی مقاومت» حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)، «علی احمد یحیی» به یگان های «مدافع حرم» پیوست و تقدیر الهی چنین بود که به تاریخ ۴ خرداد ۱۳۹۴ شمسی، در پانزدهمین سال‌گشت آزادی جنوب لبنان و شهادت «پدرش»، در عملیات آزاد سازی منطقه‌ی «قلمون»، بال در بال ملائک گشود. از «علی احمد اباذر» دختری به یادگار مانده است که ان شاءالله، ادامه دهنده ی راهِ پدر و پدربرزگ شهیدش خواهد بود: روحمان با یادِ این پدر و پسر شادهدیه به ارواح بلندپروازشان صلواتاللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شهید «شیخ احمد یحیی اباذر» در کنار دبیرکلِ حزب الله لبنان شیخ احمد «یحیی اباذر» و پسرش «علی» «علی احمد اباذر» پس از شهادت پدرش، در کنار دبیرکلِ حزب الله لبنان دو نما از «علی احمد اباذر» در کنار مزار پدرش( فبل و پس از شهادتش)، در کنار دبیرکلِ حزب الله لبنان یادگارِ شهید «علی یحیی اباذر»

اینجا برای «کارتن‌خواب‌ها» دوربرگردان زندگی می‌سازند/ هنوز هم می‌شود از معتادان یک کارآفرین ساخت +عکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، "من به آخر خط رسیده ام..." این را معمولا در فیلم ها، آدم های خسته و بدهای سناریو می‌گویند که حالتی عصبی هم دارند و بعد هم پس از چند دقیقه، با مهر و محبت درست می شوند و می روند سراغ زندگی و ازدواج و خانه و بچه. اما آخر خط زندگی که می گویند اینجاست، جایی بین فقر و اعتیاد، تزریق و بی خانمانی و به صبح رساندن شب کنار خیابان های سرد شهر. مثل اینها که اینجا هستند، به آخر خط که میرسی گذشته و بودم هایت به دادت نمی‌رسند، حتی خانواده هم دست‌هایت را پس می‌زند تا آرام آرام خط پایان زندگی را زیر یکی از پل ها، کنار جوی آب یا در حوالی سطل زباله، لمس کنی. اینجا اما دوربرگردان زندگی است، آنهم درست جایی که هیچکس دستی به سویت دراز نمی کند، دیوار اعتماد بر سرت خراب شده و حتی خانواده هم حاضر به دیدنت نیستند. در روزهای سرد سال، خیلی ها دغدغه بی خانمان ها را دارند، اینکه در سرمای زمستان زنده بمانند، جای خوابی داشته باشند و غذایی به دستشان برسد. آدم های رنجوری که هیچکس حتی حاضر نیست از گذشته و حالشان بپرسد و برای آینده شان دلسوزی کند. اینجا کارتن خواب ها را "عزیز" می کنند اینجا اما پاتوق و خانه آدم هایی است که از ته خط برگشته اند، با چرخشی سریع در دوربرگردان زندگی و با کمک آنهایی که بر خلاف دیگرانی که می‌خواهند ماهی بهشان بدهند تا چند روزی بیشتر زنده بمانند اما در همان وضعیت، به آنها ماهیگیری یاد می‌دهند تا هم همیشه ماهی داشته باشند و هم عزیز شوند، همان چیزی که حلقه مفقوده زندگی شان است. ساعت از ۱۰ شب گذشته است که به محله هرندی تهران می رسیم. همان پارک و محله معروفی که با آسیب های اجتماعی و معتادان و کارتن خواب هایش شناخته می شود. محله ای که تا همین چند سال پیش کف خیابان ها و پیاده راه هایش پر بود از سرنگ های استفاده شده و سر سوزن های خون آلود که گاه بازیچه دست کودکان می شد. حالا اما هرندی شکل و رنگ دیگری دارد. فرقی ندارد صبح راهی هرندی شوی یا نیمه شبی سرد. دیگر کمتر معتاد و بی خانمانی را می‌توانی بین کوچه پس کوچه‌ها و روی نیمکت‌های سرد پارک پیدا کنی که پایان یافتن زندگی اش را به انتظار نشسته باشد. به هرندی که می‌رسیم ساعت از ۱۰شب گذشته است. سکوت بر خیابان‌ها و کوچه‌ها حکمفرماست. هرندی شباهتی به هرندی سال‌های قبل ندارد. محله‌ای که تا چند سال قبل پاتوق خرده فروش های مواد مخدر بود و گوشه گوشه‌اش برای تزریقی‌ها و کارتن خواب‌ها سرقفلی داشت. تمام تفاوت ها به همینجا ختم نمی شود. درست در چهار راه هرندی، تغییر کاربری مدرسه ای قدیمی، نظر ها را به خود جلب می کند؛ مدرسه ای که یک سالی است به یک مرکز کارآفرینی و بازیابی معتادان تزریقی و متجاهر تبدیل شده است. "بهاران" به دادشان رسید مرکز بهاران بی‌شک همان دوربرگردان بازگشت به زندگی است. اینجا یک فرصت استثنایی است برای آنهایی که می‌خواهند همه چیز را از صفر شروع کنند و به زندگی برگردند. اعتیاد تزریقی، بی خانمانی و طرد شدن از خانواده، هیچ کدام آنقدر مهم نیست که از بازگشت به زندگی باز بمانی و خودت را ته خطی به حساب بیاوری. مرکز بهاران در محله هرندی این روزها یکسالگی اش را جشن می گیرد. یکسالی که در آن ۱۱۰نفر از معتاد های تزریقی و بی خانمان، علاوه بر ترک اعتیادشان به دامان خانواده و اجتماع هم برگشته اند و حالا، درست مانند یک شهروند عادی در بین ما کار می کنند و مهمتر از آن، زندگی. مرکز بهاران با یک فکر بکر ایجاد شد و اگرچه شهرداری تنها کارش جمع آوری بی‌خانمان ها و اسکان و نگهداری از آنها در ایام سرد و طاقت‌فرسای زمستان بود و بازگرداندن آنها به اجتماع و زندگی عادی نه از وظایف شهرداری بلکه از وظایف دستگاه‌های حمایتی دولتی مانند بهزیستی است، اما وقتی دیدند خبری از دیگران نیست، این آدم‌ها را به حال خود رها نکرده و برای بازگشت آنها به جمع خانواده و جامعه هم اقدام کردند. مرکز بهاران محله هرندی و دیگر مراکز بهاران شهرداری تهران، نه کمپ ترک اعتیاد است و نه گرمخانه‌ای برای خوابیدن و به صبح رساندن شب توسط معتادها و کارتن خواب ها. بهاران یک مرکز کارآفرینی است و تنها کسانی قدم به آن می گذارند که پیش از این اعتیادشان را ترک کرده اند. این آدم ها اگر چه امروز سلامتند اما خانواده و اجتماع هنوز حاضر نیست آنها را قبول کند و در جمعشان داشته باشد. بهاران برای این آدم ها یک فرصت است برای بازگشت به زندگی.وارد ساختمان که می شویم هنوز عده‌ای در کارگاه‌ها مشغول به کارند. آنطور که یکی از مسئولان شهرداری میگوید: بچه ها اینجا کار یاد می گیرند تا درنهایت کارآفرین شوند و بتوانند یک زندگی عادی و حتی متفاوت با دیگر آدم ها را شروع کنند. هم روانشناس هست هم مدیر تولید طبقه همکف، کارگاه تولید کیسه‌هایی است که شرکت مشهور "نوین چرم" محصولات خود را در آن به مشتریان خود عرضه می‌کند. مسئولان شهرداری و بچه های مددجود اصرار دارند که نام این شرکت برده شود، تا همه بدانند هنوز هم هستند آدم‌هایی که حاضرند کارشان را به دست آدم‌های فراموش شده‌ای بدهند که هیچکس، حتی خانواده‌هایشان به آنها اعتماد ندارند. از صفر تا صد کار در این کارگاه چند صد متری انجام می‌شود، از برش پارچه‌ها تا رنگ کردن آنها با شابلون و دوختنشان زیر چرخ خیاطی‌های بزرگ صنعتی. هریک از مددجوها هم مسئولیتی دارد و بر اساس کار و حرفه ای که در آن تخصص پیدا کرده است حقوق می گیرد. محمد ۳۰ سال بیشتر ندارد، اما ۱۰ سال از همین سه دهه را با اعتیاد درگیر بوده و همه چیزش را باخته است. نامزدش رهایش کرده و خانواده اش هم حاضر نبوده اند تنها پسرشان را بپذیرند. می‌گوید: چند سالی بود که به تنهایی زندگی می‌کردم، کار می‌کردم و کرایه خانه و هزینه هایم را در می آوردم اما یک سال پیش، سایه اعتیاد آنقدر بر زندگی ام سنگین شد که کارم را از دست دادم و خیابان خواب شدم. محمد خدا را شکر می کند و می گوید: یک هفته بود که در خیابان می خوابیدم که خدا را شکر توسط نیروی انتظامی دستگیر شدم و برای ترک به کمپ ترک اعتیاد رفتم. اعتیادم را که ترک کردم از طرف بچه های شهرداری تهران یک پیشنهاد خوب به من دادند، گفتند می خواهی تا وقتی صد درصد از فکر و خیال مواد مخدر خارج نشده‌ای در بهاران کار و زندگی کنی؟ آنجا بود که به سرعت قبول کردم و راهی بهاران شدم. الان ۹ماهی می شود که اینجا ساکنم. شش ماه اول زیر نظر مستقیم روانشناس بودیم تا مبادا دوباره به اعتیاد برگردیم اما حالا برای خودم شغلی دارم و صبح ها تا بعد از ظهر سر کار می روم. حالا به جایی رسیده ام که اگر بخواهم می‌توانم برگردم و حتی خانواده ام هم با برگشتن من مشکلی ندارند. یک طبقه بالاتر خوابگاه بچه ها و کارگاههای آموزشی است. عده ای در حال استراحتند و بعضی ها هم هنوز کار می کنند. عباس با ساقه گندم تابلوهای نفیس درست می‌کند. از گذشته‌اش که می‌پرسم با بغض میگوید: تا قبل از اینکه به بهاران بیایم همه کار کرده بودم، ۱۰بار برای ترک اعتیاد اقدام کرده بودم اما هر بار بعد از ترک دوباره به سمت مواد می‌رفتم. چون نه کاری داشتم و نه خانواده من را قبول می‌کرد. اما اینبار به پیشنهاد بچه‌های شهرداری به بهاران آمدم، کار یاد گرفتم و مشغول به کار شدم. آن روزهای حساس که هر لحظه ممکن بود دوباره گرفتار اعتیاد شوم را هم در بهاران زندگی کردم و مراقبم بودند. عباس بارها و بارها تاکید می کند که زندگی اش را مدیون بهاران است، چون در اینجا به او زندگی دوباره داده اند. چرا بهاران خلوت است؟ خوابگاهها و کلاس های آموزشی خلوت است. درست برخلاف آنچه قبلا گفته بودند که ۱۵۰نفر در ساختمان بهاران زندگی می‌کنند و کارآفرینی یاد میگیرند. موضوع را که با یکی از مسئولان مجموعه در میان می گذارم، می گوید: اینجا یک سال و اندی است که راه اندازی شده است. در همان ماه اول ۱۵۰نفر مدد جو در بهاران پذیرش شدند. امروز از آن تعداد ۱۱۰نفر به جامعه و خانواده هایشان برگشته اند و تنها ۴۰نفر مددجو اینجا زندگی می کنند که این افراد هم به مرور به دامن خانواده هایشان بر می گردند. صدای سنتور و تمبک بی اختیار ما را به سمت یکی از اتاق ها می کشد. دو مرد میاسنال با لبخندی که از روی لبهایشان محو نمی شود بدون توقف ساز می زنند و فضای مجموعه را به کلی تغییر داده اند. یکی از مسئولان مجموعه می گوید یکی از آنها استاد موسیقی است و به مددجوها نوازندگی هم آموزش می دهد. چند دقیقه ای صبر می کنم تا صدای ساز خاموش شود. به سراغش می روم، آرام و متین صحبت می کند. ۵۵ ساله است و شش سالی می شود که با اعتیاد دست و پنجه نرم کرده است. اعتیاد، آنهم به کوکائین. از سوالم ناراحت می شود وقتی می پرسم شما هم کارت به کارتن خوابی رسیده بود؟ همه از بی پولی معتاد نمی شوند می گوید کارتن خواب کجا بود؟! من خودم برای ترک به کمپ ترک اعتیاد رفتم. چون دیگر از این وضعیت خسته شده بودم. سه بار ترک کرده بودم و هر بار دوباره برگشته بودم. تا اینکه بهاران را به من پیشنهاد دادند. الان شش ماه است اینجا هستم و خدا را شکر با حمایت هایی که از ما می‌کنند حال و روز خوبی دارم. با اینحال مددکارها می‌گویند هنوز برای برگشتن به خانواده و جامعه زود است. باید چند ماه دیگر اینجا بماند تا دوباره به دام اعتیاد گرفتار نشود. جمله آخرش را به آرامی و تلخی بیان می کند: " پول زیاد مرا به این روز انداخت، پول زیاد و کوکائین!" وقت شام است. بوی غذا ساختمان را پر کرده است. مددکار دعوتمان می کند شام را با بچه ها بخوریم. از دستپخت مددجوهایی که حالا درمان شده اند و زندگی به وجودشان لبخندی دوباره زده است. بیرون از ساختمان بهاران، زندگی در جریان است، عده ای برای گورخواب ها دل می سوزانند و عده ای دیگر از سر دلسوزی برایشان در شبکه‌های اجتماعی هشتگ می‌سازند. خارج گود همه صاحب نظرند اما دریغ از حرکتی برای بازگرداندن آدم های ته خطی به زندگی. درست برعکس کسانی که بی ادعا، برای کارتن خواب ها دوربرگردان می سازند تا جاده زندگی برایشان هموار و هموارتر شود.منبع :‌ مشرق

دلایل پیوستن عمان به ائتلاف سعودی چیست؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، پادشاهی عمان همواره به عنوان تافته جدابافته عضو شورای همکاری کشورهای حاشیه خلیج فارس مطرح بوده است، با این ‌وجود اخیراً تصمیم این کشور مبنی بر پیوستن به ائتلاف نظامی به رهبری عربستان که به بهانه مبارزه با تروریسم تشکیل شده و نوک پیکان حمله به یمن را هدایت می کند، ابهاماتی را در مورد سیاست‌های این کشور ایجاد کرده است. کشور عمان با وجود قدرت اندک اقتصادی در منطقه، برای عربستان از موقعیت استراتژیک مهمی برخوردار است، ریاض با سیاست خودبزرگ بینی در منطقه، عمان را بخشی از عمق استراتژیک خود توصیف می‌کند. پادشاهی عمان در مرزهای جنوب شرقی شبه جزیره عربستان قرار دارد و سواحل آن تا تنگه هرمز در شمال و مرزهای جمهوری یمن کشیده شده است. عمان با سه دریای خلیج فارس، دریای عمان و بحر العرب مرز مشترک دارد. حضور عمان در تنگه استراتژیک هرمز که ۴۰ درصد از نفت خام مصرفی جهان از آن عبور می کند و مناسبات ویژه این کشور با تهران و نقش میانجگری که مسقط در بسیاری از مسائل منطقه ایفا کرده است، باعث شده عربستان تلاش گسترده‌ای را برای تحت سلطه گرفتن این کشور انجام دهد. مسقط همواره خود را به عنوان یکی از دولت های بی‌طرف در مناقشات منطقه‌ای مطرح کرده و همین موضوع باعث شده بود تا این کشور دیکته های ریاض به سایر اعضای شورای همکماری را نپذیرفته و در نتیجه مناسبات میان دو طرف در انبوهی از تنش و بحران دنبال شود. در همین راستا ملک سلمان بن عبدالعزیز ماه گذشته سفر دوره ای را به تمامی کشورهای عضو شورای همکاری داشت، اما عمان را در این میان نادیده گرفت. مقامات پادشاهی مسقط در زمینه مسایلی نظیر تاسیس اتحادیه به جای شورای همکاری و ایجاد واحد پولی مشترک در شورا زیر نظر عربستان، مخالفت با حمله به عربستان، مخالفت با سیاست های ضد ایرانی کشورهای عضو شورا و مخالفت با تک روی ریاض در شورای همکاری، مجموعه ای از سرفصل های اختلافات میان عمان با عربستان و برخی دیگر از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به شمار می‌رود. با این وجود برخی رسانه های وابسته منطقه ای با ذوق زدگی نسبت به تصمیم عمان از پیوستن به دولت عربستان آن را تغییر در نقشه ژئوپلتیک منطقه و در نتیجه ناامیدی عمان از نتایج همگرایی با ایران ارزیابی‌کرده اند. حتی برخی از منابع گزارش می‌دهند که احتمالاً محمد بن سلمان جانشین ولیعهد عربستان سعودی طی هفته‌های اخیر سفری را به پادشاهی عمان خواهد داشت تا زمینه سفر ملک سلمان پادشاه عربستان به این کشور را مهیا کند. عربستان سعی دارد در شرایط نابسامانی که با آن مواجه است تغییر موضع عمان را بزرگ‌نمایی کرده و آن را عنوان یک دستاورد منطقه‌ای در عرصه رقابت با ایران برای خود معرفی کند. رسانه های وابسته به دلارهای نفتی سعودی نیز این اتفاق را عاملی برای توسعه بیشتر نفوذ عربستان در منطقه و انزوای بیشتر ایران معرفی می‌کنند، آنها اعتقاد دارند که روند رو به رشد مناسبات اقتصادی ایران با عمان در راستای تحقق آرمان های تهران برای تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس بوده و تغییر مواضع عمان این تلاش ها را ناکام گذاشته است. فارغ از شانتاژ تبلیغاتی رسانه‌های وابسته به حاکمیت ریاض، تحلیلگران نسبت به جدیت تغییر مواضع عمان که در واپسین روزهای سال ۲۰۱۶ رخ داد، تردید دارند و در خوش‌بینانه‌ترین حالت آن را تغییری تاکتیکی برای رهایی از فشارهای سنگین ریاض و متحدانش ارزیابی می کنند. آنها معتقدند که مسقط مناسبات خوب و مستحکم با تهران را از دست نخواهد داد و پیوستن این کشور به ائتلاف عربستان نیز یک اقدام صوری است. مسقط از دیرباز مناسبات خوبی با تهران دارد که با وجود تنش در روابط ایران با برخی کشورهای تحت پرچم عربستان در منطقه بویژه در سال ۲۰۱۶، این مناسبات دستخوش تغییر نشد، کارشناسان مسائل منطقه‌ای اعتقاد دارند که مهم این است که آیا در آینده عمان موافقت خود را با تصمیمات آینده ائتلاف جنگی عربستان به ویژه تصمیمات ضد ایرانی این ائتلاف اعلام خواهد کرد یا نه؟ در همین رابطه عبدالله الغیلانی کارشناس و تحلیلگر سیاسی عمان درخواست پادشاهی این کشور برای پیوستن به ائتلاف نظامی عربستان را تحول ریشه‌ای در سیاست‌های اعلام شده این کشور در ابعاد استراتژیک ندانست. وی نسبت به مبالغه ناگهانی در جشن گرفتن برخی طرف ها نسبت به این اقدام ابراز شگفتی کرد و گفت که این اقدام تنها یک اقدام نمادین برای بهبود مناسبات عمان با کشورهای عضو شورای همکاری بویژه عربستان است. وی پیوستن عمان به ائتلاف عربستان را کاملا سیاسی خواند و گفت که عمان در ابعاد نظامی با این ائتلاف همکاری نخواهد کرد. وی پرونده‌های موجود در مناسبات عمان با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس را شامل چهار پرونده بحران سوریه ، بحران یمن، مناسبات با ایران و موضع مسقط نسبت به ایجاد اتحادیه خلیج دانست و تأکید کرد که در صورتی که تحول اساسی در مواضع مسقط نسبت به این پرونده‌ها حاصل نشود، ارتباط میان عمان با دیگر کشورهای عضو شورا همچنان شکننده خواهد بود. این تحلیلگر مسائل راهبردی عمان می‌افزاید که تهران متحد منطقه ای مسقط است و به احتمال فراوان حاکمان عمان تصمیم خود برای پیوستن به ائتلاف عربستان را پیش از این به اطلاع تهران رسانده بودند، اما قطعا این اقدام نمادین نمی تواند در روند هم‌گرایی ایران و عمان تأثیری داشته باشد. واقعیت این است که برآورده کردن مطالبات عربستان از عمان در جهت جلب رضایت این کشور تنها به عضویت عمان در این ائتلاف منحصر نمی شود که مسقط بخواهد به این ترتیب خود را به عنوان متحد ریاض مطرح کند، حضور عمان در اردوگاه ریاض نیازمند مجموعه‌ای از بازبینی ها در سیاست‌های منطقه‌ای از سوی عمان در قبال پرونده‌های مطرح شده است که در راستای امنیت ملی این کشور نیست، لذا به نظر نمی‌رسد مقامات عمان این آمادگی را داشته باشد که منافع ملی خود را فدای ایجاد همگرایی بیشتر با عربستان کنند. از سوی دیگر پیوستن به ائتلاف عربستان برخلاف آنچه که برخی رسانه‌های وابسته به این رژیم تبلیغ می کنند، نمی‌تواند وجهه و اعتبار بین المللی به این کشور داده یا دستاوردهای منطقه‌ای برای آن داشته باشد. وجهه عربستان درنتیجه جنایت‌های صورت گرفته در یمن و کشتار جمعی مردم و غیرنظامیان بی پناه این کشور و حمایت از گروه‌های تروریستی و تکفیری که باعث فتنه فراگیر در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا شده‌اند، بحران بی سابقه مشروعیت را برای خاندان آل سعود و تمامی هم پیاله ای های این کشور در ائتلاف متجاوز به یمن ایجاد کرده است. از سوی دیگر موازنه قدرت در روند درگیری‌ها به نحوی نیست که ریاض بتواند فارغ از خشم گسترده افکار عمومی ، دستاورد قابل توجهی از این جنگ کسب کند. با وجود گذشت بیش از ۲۱ ماه از این جنگ عربستان هنوز به هیچ یک از اهداف اعلام شده خود از این جنگ نرسیده و با وجود صرف هزینه‌های گسترده و کسری بودجه ناشی از پیامدهای این جنگ، عمق خاک خود را در معرض حمله نیروهای زمینی و موشکی یمن می بیند. لذا از آنچه که گفته شد می‌توان به این نتیجه رسید که حضور تمام قد عمان در کنار بازنده های ائتلاف جنگی عربستان نمی تواند دستاورد قابل توجهی برای این کشور به شمار رود که عمان بخواهد برای رسیدن به آن، از امتیاز ویژه همگرایی با ایران در منطقه دست بردارد. ابراهیم الهدبان استاد علوم سیاسی در دانشگاه کویت نیز به خبرگزاری آناتولی گفت که پیوستن عمان به ائتلاف تحت رهبری عربستان به معنی تغییر در سیاست‌های مسقط نیست و این کشورها همچنان ملاحظات خود را در موضوع تأسیس اتحادیه خلیج‌فارس و مسایل دیگر خواهد داشت. تغییر مواضع عمان در قبال پرونده‌های مذکور تا اندازه‌ای بعید به نظر می‌رسد که سرتیپ ستاد شامی محمد الظاهری تحلیل‌گر سیاسی سعودی نیز به پایگاه خبری خلیج آنلاین گفت که معتقد است که پیوستن عمان به ائتلاف عربستان مبهم است.وی می افزاید که عمان براساس قوانین شورای همکاری خلیج فارس رفتار می کند که در سال ۱۹۷۹ امضا شده و بر تمامیت و استقلال تصمیمات سیاسی کشورها بر اساس هماهنگی و همکاری با سایر کشورها تاکید دارد. قانون اساسی عمان مداخله نظامی این کشور در خارج و حتی کشورهای عضو شورای همکاری را تضمین می‌کند، لذا عمانی ها مداخله نظامی در یمن را مغایر قانون اساسی خود می دانند. گرچه برای اثبات تاکتیکی بودن اقدام سران مسقط در پیوستن به ائتلاف جنگی سعودی در منطقه دلایل کافی وجود دارد، اما گذشت زمان و بروز دامنه های جدید اختلافات میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس نشان خواهد داد که این ائتلاف تا چه اندازه شکننده بوده و حضور عمان در آن تنها برای خروج مقطعی از فشارهای سنگین سعودی ها بوده و کاربرد دیگری ندارد.منبع :‌ مشرق

آبی که برای عده‌ای نان شده است/ اینجا شکارچیان جان می‌گیرند+عکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، "زاینده‌رود" رودخانه‌ای زندگی‌بخش در فلات مرکزی ایران است که سال‌های پیش با قوت و ابهتی مخصوص به خود از کوه‌های زاگرس مرکزی به‌ویژه زردکوه بختیاری سرچشمه می‌گرفت و در کویر مرکزی ایران به سمت شرق حدود ۲۰۰ کیلومتر پیش می‌رفت و درنهایت به مانداب گاوخونی سرازیر می‌شد.این رودخانه که یکصد و هجدهمین اثر طبیعی ثبت‌شده در فهرست میراث طبیعی ایران است امروزه در مسیر تحولات زیادی خواسته یا ناخواسته درگیر شده است.این رودخانه که حالا دیگر جان و رمق سال‌های پیش را ندارد گاه به علت برداشت‌های بیش از حد، گاه به دلیل برخی فرصت‌طلبی‌ها و گاه به دلیل زیاده‌خواهی‌های انسان‌ها آسیب‌دیده است اما این‌ها تنها مشکلات آن رودخانه که هم‌اکنون حجم کمی از آب دارد و بیشتر بسترش خشک است نیست.آسیب‌هایی که به جانداران و آبزیان این رودخانه وارد شده هم از خطرهایی است که کمتر موردتوجه کارشناسان و مسئولان حوزه محیط زیست قرار گرفته است.جمع‌آوری ۳۰ هزار متر تور غیرمجاز در سواحل زاینده‌رودامسال در سواحل شهرستان چادگان بیش از ۳۰ هزار متر تور ماهیگیری غیرمجاز توسط مأموران حفاظت از محیط‌زیست چادگان جمع‌آوری‌شده است.رئیس اداره حفاظت از محیط‌زیست شهرستان چادگان دراین‌باره به خبرنگار تسنیم می‌گوید: شکارچیان بسیاری از استان همجوار و تعداد کمی شکارچی بومی این منطقه به زیست‌بوم این رودخانه هجوم آورده و در حال تخریب محیط‌زیست این منطقه هستند.مجتبی حاجتی ادامه می‌دهد: رودخانه زاینده‌رود زیستگاه آبزیان مختلفی است، از ماهی‌های رودخانه زاینده‌رود می‌توان به خانواده کپور، ماهیان دندان ‌دار و قزل‌آلای رنگین‌کمان، آمور و زرده پر اشاره کرد، همچنین حشرات آبزی، مارهای آبی و لاک‌پشت نیز از دیگر جانداران زاینده‌رود به هستند که در شکارهای غیرمجاز از بین می‌روند.وی می‌افزاید: یکی از بزرگ‌ترین تهدیدهای دریاچه زاینده‌رود صیدهای غیرمجاز هست که این اتفاق تأثیر زیادی روی زیست‌بوم جانوران آبزی رودخانه داشته است.رئیس اداره حفاظت از محیط‌زیست شهرستان چادگان ادامه می‌دهد: ما باید این حس را در خود ایجاد و تقویت کنیم که علاوه بر لذت بردن از مواهب طبیعی، وظیفه حفاظت از آن را هم بر عهده‌داریم.وی با اشاره به اینکه حفاظت از محیط‌زیست، وظیفه آحاد جامعه است که هم در اصل ۵۰ قانون اساسی و هم در دین مبین اسلام نسبت به آن تأکید شده است، می‌گوید: این دیدگاه که حفاظت از طبیعت، فقط وظیفه سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان منابع طبیعی است، دیدگاه اشتباهی است.حاجتی تأکید می‌کند: مردم، دستگاه‌های اجرایی و در رأس آن سازمان حفاظت از محیط‌زیست، سازمان منابع طبیعی و تشکل‌های مردم‌نهاد زیست‌محیطی، سه ضلع حفاظت از محیط‌زیست هستند.متولیان محیط‌زیست چه کسانی هستند؟متولی اصلی محیط‌زیست در ایران را باید سازمان حفاظت محیط‌زیست دانست. مهم‌ترین اهداف این سازمان اقداماتی مثل تحقق اصل ۵۰ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به‌منظور حفاظت از محیط‌زیست و تضمین بهره‌مندی درست و مستمر از آن و حفاظت از تنوع‌ زیستی کشور است. قانون حفاظت و بهسازی محیط‌زیست ازجمله وظایف این سازمان را پیشگیری و ممانعت از آلودگی و هر اقدام مخربی که موجب بر هم خوردن تعادل و تناسب محیط‌زیست می‌شود، می‌داند.علاوه برنهادهای دولتی سازمان‌های خودجوش غیردولتی زیادی برای حفظ محیط‌زیست تلاش می‌کنند.سمن‌های زیست‌محیطی از نظر کمی رشد خوبی داشته‌اند، اما رشد کیفی این تشکل‌ها نتوانسته است همچون رشد کمی آن‌ها، منحنی رو به بالایی داشته باشد که باید موردبررسی قرار گیرد.وابسته نبودن به بودجه‌های دولتی و ایجاد بسترهای مناسب برای توانمندسازی این سازمان‌های زیست‌محیطی غیردولتی، دادن آزادی عمل به آن‌ها برای فعالیت‌های آموزشی، اجتماعی و فرهنگی و به رسمیت شناختن آن‌ها به‌عنوان نهادهای غیردولتی و غیرسیاسی می‌تواند تشکل‌های زیست‌محیطی را به مهم‌ترین اهرم‌های اجرایی در رفع مشکلات زیست‌محیطی جامعه بدل کند. این سازمان‌های مردم‌نهاد برای فعالیت می‌توانند در سازمان محیط‌زیست یا وزارت کشور یا سازمان ملی جوانان به ثبت برسند.درمجموع باید گفت وضعیت محیط‌زیست در کل دنیا و ازجمله کشورها واجد وضعیت امیدبخشی نیست؛ به‌طوری‌که این سرمایه مشترک بشری رو به‌ زوال می‌رود؛ بر این اساس قوانین و مقرراتی به تصویب رسیده است تا بلکه این روند نگران‌کننده را متوقف کند؛ اما در کنار این قوانین و مقررات آنچه می‌تواند حل مشکل تخریب محیط‌زیست را به دنبال داشته باشد، نهادینه کردن اخلاق زیست‌محیطی است به‌گونه‌ای که هر شخص خود را ملتزم به حفظ محیط‌زیست بداند. در کنار آن تصویب قوانین بازدارنده و کارآمد و مهم‌تر از آن، اجرای جدی آن‌ها می‌تواند در حفاظت بهتر از محیط‌زیست مؤثر باشد.طبیعت از قدیم مورد احترام انسان‌های اولیه بوده است و نتیجه استعمار این بود که این احترام از بین رفت. اگر ما به اصل خود بازگردیم، درک می‌کنیم که جزئی از خلقت هستیم و توجهی که به خود می‌کنیم را باید به محیطمان نیز معطوف کنیم. اکنون وقت عمل است، وظیفه‌مان را با برداشتن آشغالی که بر روی زمین انداخته‌ایم و انداختن آن در سطل زباله شروع کنیم.منبع :‌ تسنیمانتهای پیام/

تیراندازی مرگبار در اراک ۵ کشته و ۴ زخمی برجا گذاشت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، صبح امروز براثر تیراندازی خونبار در شهر اراک ۵ نفر کشته و ۴ نفر زخمی شدند.براساس گزارش خبرنگار تسنیم این دو حادثه ساعت ۵:۴۵ صبح امروز در خیابان طالقانی (با ۳کشته و ۲ زخمی)، ۶:۴۶ صبح در خیابان سی متری فوتبال (۲ کشته و ۲ زخمی) اتفاق اقتاده که تاکنون ۵ نفر کشته و ۴ نفر زخمی در این حادثه برجای مانده است و گویا در این حادثه ضارب دو خانواده را در انتقام‌جویی مورد حمله قرار داده است.در حال حاضر حال یکی از مجروحان وخیم اعلام شده است.اطلاعات تکمیلی تاساعتی دیگر و از طریق مصاحبه مسئولان ذی‌صلاح منتشر می‌شود.انتهای پیام/

تحویل بی سر و صدای تجهیزات ارتش به پلیس آمریکا/ استفاده از زره‌پوش و نفربرهای خاص برای برخورد با اعتراضات اجتماعی +عکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، موج اعتراضات و خشونت هایی که پس از انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رییس جمهور جدید آمریکا در شهرهای مختلف این کشور به راه افتاده، بار دیگر نوع رفتار و تجهیزات پلیس آمریکا را زیر ذره بین رسانه ها قرار داده است. اگرچه نیروهای پلیس در اکثر کشورهای دنیا با توجه به حجم تهدیدات موجود مسلح شده و در کنار یگان های عادی پلیس نیز واحدهای عملیات ویژه برای مقابله با خلافکاران سازمان یافته یا مواردی مثل عملیات رهایی گروگان وجود دارند اما در چند سال اخیر روند بسیار عجیبی را در پلیس ایالات متحده آمریکا مشاهده می شود که بسیاری از کارشناسان غربی از آن با عنوان روند "نظامی سازی پلیس" یاد می کنند. درست است که جامعه آمریکا به عنوان مسلح ترین جامعه در دنیای امروز توصیف می شود که چیزی در حدود ۸۰ درصد از جمعیت آن دارای سلاح هستند اما پلیس آمریکا تا به امروز هیچوقت در این سطح مسلح نبوده است. این روند مسلح سازی و افزایش خشونت پلیس تا به امروز باعث ایجاد چالش های فراوانی شده که از جمله جدیدترین آنها می توان به بحث ناآرامی ها در شهر فرگوسن در اعتراض به قتل یک نوجوان سیاه پوست اشاره یا بحث حمله یک عضو رزرو ارتش آمریکا به افسران پلیس در تگزاس به تاریخ ۷ جولای ۲۰۱۶ که به مرگ ۵ پلیس آمریکایی منجر شد را یادآوری کرد. پلیس آمریکا در جریان ناآرامی ها در فرگوسن نفربر ام ۱۱۳ پلیس آمریکا مسئولان پلیس از قانونی برای نظامی ساختن بیشتر خود بهره می‌برند که بر اساس آن به وزارت دفاع آمریکا اجازه می‌دهد تا تسلیحات و یا تجهیزات اضافی ارتش این کشور را به پلیس یا سایر واحدهای اعمال قانون در آمریکا عمدتا به صورت مجانی اهداء کند. یکی از موارد جالب در این خصوص، تحویل زره‌پوش‌های حفاظت شده هستند. ماجرا از آنجا آغاز شد که در جریان تهاجم نظامی آمریکا به افغانستان و عراق، نیروهای این کشور با بمب های کنار جاده ای یا کمین های تک تیراندازان مواجه و تلفات سنگینی را متحمل شدند. نمونه ای از زره پوش های حفاظت شده پلیس آمریکا برای مقابله با این تهدیدات، چندین شرکت آمریکایی توسعه خودروهای حفاظت شده را آغاز کردند که بسته به مدل و نوع سفارش مشتری توان مقابله با حجم گسترده ای از این نوع تهدیدات را داشت. با پایان حضور نظامی آمریکا در عراق و کمرنگ شدن نقش نظامی این کشور در افغانستان، پنتاگون حجم زیادی از این زره پوش های حفاظت شده را به یگان های پلیس در این کشور تحویل داد. در کنار این خودروهای سنگین که عملا استفاده لازم را برای پلیس این کشور (در شرایط فعلی) ندارند، انواع سلاح های هجومی و تک تیرانداز، پوشش های حفاظتی و حتی ربات های کنترل از راه دور نیز از همین طریق یا به صورت خرید مستقیم به پلیس آمریکا تحویل شد. برخی از مسئولین پلیس در آمریکا در دفاع از این نوع تجهیزات اینگونه استدلال می کنند که به دلیل وجود انواع تهدیدات و خصوصا وجود سلاح گرم در این کشور، به این تجهیزات نیاز دارند اما نکته جالب اینجاست که واحدهای پلیس در آمریکا حتی به نفربر نظامی M-۱۱۳ نیز مجهز هستند. البته تصاویری مثل حضور این پلیس های تا بن دندان مسلح به همراه زره پوش ها در راهپیمایی های فرگوسن که تقریبا همگی آنها به صورت صلح آمیز برگزار شد، بحث وجود تهدید را تا حد زیادی زیر سوال می برد. شاید بتوان برخی از پاسخ های مربوط به این تجهیزات را در جریان تحقیقی که وزارت دادگستری آمریکا درباره خشونت پلیس در شهر فیلادلفیای این کشور انجام داده بود، یافت. بر اساس این تحقیق، دستورات برای استفاده از زور در بسیاری از موارد گیج کننده است چراکه اکثر سناریوهای تمرینی پلیس به استفاده از زور ختم شده و در جریان تمرینات توجه ای به پایان دادن مناقشه به صورت صلح آمیز نمی شود. همچنین ۸۰ درصد قربانیان تیراندازی پلیس سیاه پوست هستند و اصولا سیاه پوست بودن به نوعی یک تهدید محسوب می شود و این که در بسیاری از موارد نیز افسر مورد نظر مدتها بعد از تیراندازی مورد بازجویی قرار می گیرد. جنگ به شهرهای آمریکا وارد می شود شاید بتوان روی پنهان این اتفاقات را در گزارشات انجمن آزادی های مدنی آمریکا با عنوان "جنگ به خانه می آید" مشاهده کرد که در سال ۲۰۱۴ میلادی به ابعاد مختلفی از بحث نظامی سازی پلیس این کشور می پردازد که در بخش هایی از این گزارش به مسلح شدن بیش از حد پلیس آمریکا و حوادثی که به دنبال آن برای مردم غیر نظامی رخ می دهد اشاره شده است. در بخش دیگری از این گزارش به تاکتیک های بسیار خشن مورد استفاده شده توسط پلیس خصوصا برای ورود به منازل و املاک شخصی و نحوه بازداشت متهمین اشاره و به این نکته متذکر می شود که در حقیقت این نوع تاکتیک ها و آموزش ها برای میدان جنگ و نه دستگیری یک متهم در وسط یک شهر کاربرد دارد. یکی دیگر از یافته های این تحقیقات عدد جالبی درباره ارزش مالی تجهیزات نظامی مورد استفاده در پلیس آمریکا است که در سال ۱۹۹۰ میلادی تنها یک میلیون دلار بوده و این رقم در سال ۲۰۱۳ به عدد ۴۵۰ میلیون دلار رسیده است. یعنی در بیش از دو دهه ارزش این اقلام ۴۵۰ برابر شده است که این خود نشان از افزایش سنگین بحث نظامی سازی پلیس در آمریکا دارد. در جریان تحقیقاتی در همین زمینه که توسط روزنامه نگاری آمریکایی به نام Radley Balko انجام شده، مشخص شده است که در بسیاری از موارد از یگان عملیات ویژه پلیس آمریکا موسوم به SWAT برای عملیات هایی مثل ورود به منازل شخصی تا حمله به مکانهایی که در آنها به صورت غیر قانونی قمار صورت گرفته یا به نوجوانان زیر سن قانونی مشروبات الکلی فروخته می شود بهره گرفته شده و این حملات به دلیل تاکتیک های خشن این نیرو در حداقل ۵۰ مورد باعث مرگ غیر نظامیان بی گناه شده است. بر اساس این گزارش، بخشی از شرکت های اسلحه سازی و در عین حال کمپانی های دخیل در امور آموزشی، در قالب شرکت های خصوصی امنیتی در حال ایجاد یک نوع روابط بین پلیس و این بخش ها به منظور تامین تجهیزات و رفع نیازها با بودجه دولت فدرال هستند و سود سرشار حاصل از این بحث باعث می شود که این روند ادامه پیدا می کند. هنگامی که گزارش واشنگتن‌ پست مبنی بر اینکه در سال گذشته میلادی ۹۹۰ نفر توسط ماموران پلیس آمریکا کشته شده و در سه ماه ابتدایی سال ۲۰۱۶ نیز پلیس آمریکا ۲۵۶ نفر را به ضرب گلوله از پای درآورده در کنار این روند نظامی سازی پلیس امریکا قرار می گیرد، می توان متوجه شد که موضوعاتی مثل عدم نظارت و پیگرد قانونی ماموران پلیس، افزایش خشونت های اجتماعی با استفاده از سلاح گرم در آمریکا و نبود قوانین و سختگیری های لازم برای فروش اسلحه (به علت لابی کمپانی های اسلحه سازی) باعث خواهد شد در آینده، ارتشی تا دندان مسلح عهده دار امور ساده پلیسی در شهرهای آمریکا باشد. این روند آنجایی با تامل همراه خواهد بود که رسانه های آمریکایی، با کوچکترین اقدام و اتفاقی در برخی کشورهای جهان، موضوع خشونت علیه مردم و شهروندان آن کشورها را به موضوع روز خود تبدیل می کنند اما در مقابل این روند عجیب، تنها نظاره گر و فاقد تحلیل و بازتاب هستند. شاید آنها هم می دانند چنین پلیس شبه ارتش، برای آشوب های آینده عصای دست دولت آمریکا خواهد بود.منبع :‌ مشرق

کی‌روش: چند فرد پشت‌پرده هستند که می‌خواهند تیم ملی ایران را نابود کنند/ در جایگاهی نیستم که به من توهین کنند و فدراسیون کاری نکند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، کارلوس کی‌روش روز جمعه استعفای خود را بنا به آنچه آن را عدم حمایت کافی از خودش و تیم ملی ایران در اجرای برنامه آماده‌سازی این تیم در راه صعود به جام جهانی ۲۰۱۸ اعلام کرد، به مهدی تاج داد اما امروز فدراسیون با این موضوع مخالفت کرد.کارلوس کی‌روش که پس از قبول هدایت تیم ملی ایران در سال ۲۰۱۱، این تیم را به جام جهانی ۲۰۱۴ سوق داد و تیمش حالا در رده‌بندی فیفا برترین تیم آسیایی است، در خصوص چرایی استعفایش از سمت سرمربیگری تیم ایران به خبرگزاری «آسوشیتدپرس» گفت: فدراسیون فوتبال ایران می‌گوید اقتدار لازم برای اجرای برنامه آماده‌سازی جام جهانی ۲۰۱۸ که سال گذشته بر اجرای آن توافق شد را ندارد. من بعد از شنیدن چنین چیزی چه کار می‌توانم بکنم؟همه چیز از اردوی اخیر تیم ملی ایران در امارات آغاز شد که در ابتدای سال جاری میلادی در این کشور حوزه خلیج فارس برپا شد. برانکو ایوانکوویچ، سرمربی پرسپولیس و سرمربی پیشین تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ از اینکه هفت بازیکنش در بین بازی‌های لیگ به تیم ملی دعوت شدند، از کی‌روش و فدراسیون انتقاد کرد. او گفت کی‌روش در حالی بازیکنانش را به اردو دعوت کرده که پرسپولیس باید خود را برای حضور در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا آماده کند و اگر این تیم در آسیا ناکام شود، کی‌روش مسئولش خواهد بود.سرمربی پیشین رئال‌مادرید که اظهارات برانکو به مذاقش خوش نیامده، در ادامه گفت‌وگویش با «آسوشیتدپرس» تأکید کرد: من در جایگاهی نیستم که یک جنتلمن (فردی متشخص) در ایران به من توهین کند و من را برنجاند و در مقابل فدراسیون کاری نکند. در ایران نه هواداران و نه نتایج به حساب نمی‌آیند. در واقع چندین فرد قدرتمندِ پشت پرده هستند که به حساب می‌آیند. آنها در تلاش هستند تا تیم ملی ایران را نابود کنند و نمی‌خواهند تیم به موفقیت برسد.ایران که در حال حاضر در گروه خود در مرحله پایانی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ در منطقه آسیا، صدرنشین است، خود را آماده رویارویی با تیم‌های قطر و چین در ماه مارس می‌کند، این در حالی است که حضور برانکو ایوانکوویچ را روی نیمکت تیم ملی آن هم پس از استعفای کی‌روش نسبت می‌دهند.کی‌روش در بخش پایانی صحبت‌هایش خاطرنشان کرد: من نباید با پرسپولیس و برانکو بجنگم، من باید با چین، قطر، کره جنوبی و ازبکستان بجنگم. برانکو هم باید مقابل تیم‌های دیگر باشگاهی بجنگد.منبع : تسنیمانتهای پیام/

طرح/ وفات حضرت معصومه(س)

پیامدهای انتقال تروریست‌ها به داخل یمن

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، دکتر حسین آجورلو- در چند روز اخیر خبرهایی مبنی بر این‌که برخی از نیروهای گروه‌های تروریستی و تکفیری مستقر در سوریه به داخل یمن انتقال داده‌شده‌اند منتشرشده است. این قضیه، در صورت صحت و قطعی بودن نشان‌دهنده این است که محور محافظه‌کار و حامیان گروه‌های تکفیری در منطقه در پی انتقال عناصر تروریستی و تکفیری از سوریه و عراق به یمن هستند. سؤالی که در اینجا به ذهن می‌رسد این است که این راهبرد جدید دارای چه ابعاد، زمینه‌ها و اهدافی است.ابعاد تاریخی انتقال گروه‌های تکفیری و تروریستی به یمنبا بررسی و نگاه به گذشته باید گفت انتقال نیروهای تروریستی به یمن مسبوق به سابقه می‌باشد. به‌طوری‌که در دهه هشتاد میلادی بعد از این‌که افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی اشغال شد، بسیاری از جوانان عرب (عرب افغان‌ها) برای جهاد علیه اشغالگری اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان رفتند و به‌تدریج هسته‌های اولیه القاعده را به رهبری افرادی همچون اسامه بن‌لادن، عبدالله عزام و ایمن الظوارهری تشکیل دادند و این گروه مورد حمایت دستگاه‌های امنیتی ایالات‌متحده آمریکا قرار گرفت تا به منافع اتحاد جماهیر شوری آسیب بزند. بعد از پایان اشغال افغانستان این گروه با حمایت از گروه طالبان قدرتی بیش ‌از پیش یابد. با اقدامات تروریستی یازده سپتامبر غرب به این نتیجه رسید که کارکرد گروه القاعده در افغانستان برخلاف منافع اش است و بعد از اشغال افغانستان با همکاری امنیتی عربستان سعودی اقدام به انتقال ایشان به مناطق قبایلی در یمن کرد. چنانچه القاعده شبه الجزیره که هم‌اکنون در یمن مستقر است و بخش بزرگی از نیروهای القاعده را تشکیل می‌دهد، از باقیمانده‌های القاعده در افغانستان هستند. دلایل انتقال اخیر تروریست‌های تکفیری به یمندر واقع در پاسخ به این سؤال که در وضعیت کنونی چرا حامیان این گروه‌های تروریستی به این نتیجه رسیده‌اند که تروریست‌ها را از سوریه و عراق به یمن انتقال دهند، می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد: ارتش عراق و ارتش سوریه با حمایت نیروهای مردمی و نیروهای محور مقاومت در یک سال اخیر پیشروی‌های خیلی خوبی داشته‌اند، لذا به نظر می‌رسد که در نگاه استراتژیک کشورهایی مانند ترکیه، عربستان سعودی و کشورهای غربی در این مناطق آینده‌ای برای این گروه‌ها متصور نیست، لذا سعی می‌کنند این گروه‌ها را به مکان‌هایی بفرستند تا بتوانند راهبردهای خود را در مناطق جدید پیگیری کنند. مناطق جایگزین آن کشورهای بحران‌زده‌ای همچون لیبی و یمن است.یمن کنونی از چند جهت برای کشورهای محافظه‌کار و هم‌پیمانان غربی ایشان دارای اهمیت حیاتی است، هم‌اکنون حکومت مستقر بر یمن از حامیان محور مقاومت است و برای کشورهایی مانند عربستان سعودی و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آن خطرناک است، بنابراین تغییر شرایط سیاسی در یمن از اولویت برخوردار است و عربستان سعودی حاضر است برای ایجاد تغییرات در یمن ریسک تسری احتمالی گروه‌های تکفیری به کشور خود را بپذیرد.سعودی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که باید صحنه میدانی و سیاسی در یمن را بر هم بریزند و به‌این‌ترتیب دستاوردی داشته باشند، گذشته از منافع سعودی‌ها، گروه‌های تروریستی به دلیل سیاست‌های اخیر ترکیه در حال لطمه زدن به منافع امنیتی ترکیه هستند و ترک‌ها به دنبال این هستند که این گروه‌ها از مرزهای خود دور کنند.ترک‌ها می‌خواهند مقداری از سیاست ماجراجویانه خود را در سوریه و عراق منطقی کنند و به این نتیجه رسیده‌اند که کنترل نیروها و گروه‌های تکفیری مانند داعش توسط نیروهای امنیتی سعودی، راحت‌تر صورت می‌گیرد و نهادهای امنیتی ترکیه قابلیت کنترل این نیروها را ندارند.برای ایالات‌متحده آمریکا و غرب نیز منافعی را در این انتقال می‌توان مصور شد که اصلی‌ترین آن حمایت از متحدان خود همچون عربستان سعودی است. البته وجود گروه‌های تروریستی در شبه‌جزیره موجب بروز بحران‌های بلندمدت در این منطقه خواهد شد که دو دستاورد برای غرب خواهد داشت که اولین آن وجود بازار تسلیحاتی تضمین‌شده است و دومین آن زمینه‌سازی برای همکاری بیشتر کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی است زیرا در صورت درگیر بودن محور محافظه‌کار با محور مقاومت و همین‌طور گروه‌های تکفیری و تروریستی در جهت ائتلاف‌سازی ناشی از تهدیدات با هدایت غرب به‌سوی این رژیم کشیده می‌شود.پیامدهای انتقال تروریست‌های تکفیری به یمنانتقال تروریست‌های تکفیری دارای پیامدهای سیاسی، امنیتی در ابعاد داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی می‌باشد. در بعد داخلی انتقال تروریست‌ها به داخل یمن همان‌طور که القاعده در شبه‌جزیره، سال‌ها امنیت یمن را به‌هم‌ریخته است و باعث بروز نا به سامانی در این کشور فقیر عربی می‌شود، به نظر می‌رسد که اگر انتقال تروریست‌ها به داخل یمن اتفاق بیفتد امنیت یمن بیش‌ازپیش دچار مشکل می‌شود. در واقع امنیت یمن به این دلیل که در سال‌های گذشته به‌شدت دچار بحران‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی جنگی و تجاوز از خارج از کشور مواجه بوده است، به‌شدت شکننده‌ای است و با وجود عناصر داعش این امنیت بیشتر به خطر می‌افتد و صحنه یمن وارد فاز جدید و خطرناکی می‌شود؛ بنابراین به نظر می‌رسد که اگر این استراتژی در مقابل با راهکاری از سوی جریان انصار الله و حامیان ملی آن روبرو نباشد، پیامدهای بسیار جدی را برای امنیت یمن خواهد داشت. در بعد منطقه‌ای حضور داعش در تنگه باب المندب زمینه‌ساز بحران‌آفرینی در مناطق جنوبی یمن، شاخ آفریقا، مصر و مناطق اطراف آن می‌شود و به نظر می‌رسد که این مسئله برای عربستان سعودی هم مشکل‌ساز خواهد بود و پیامدهای خیلی خطرناکی خواهد داشت؛ یعنی هر چند بخشی از جریان‌های حاکم بر عربستان سعودی و لایه‌های وابسته به محمد بن نایف (که سال‌ها این استراتژی را دنبال کرده‌اند که نیروهای القاعده را از مرزهای عربستان دور کند) به‌خوبی می‌دانند این مسئله برای عربستان سعودی هم مشکل‌ساز خواهد بود؛ اما به نظر می‌رسد بخش دیگری از لایه‌های حاکمیت در عربستان (بیشتر گروه محمد بن سلمان، وزیر دفاع هستند) به دنبال آن هستند که موضوع یمن را به نتیجه برسانند، اما طیف محمد بن نایف، ولیعهد، با این مسئله مخالف است؛ اما انتقال تروریست‌ها به داخل یمن یک ماجراجویی است و امنیت عمان و سایر کشورهای عربی را به خطر می‌اندازد و پیامدهای خطرناکی را به‌خصوص برای همسایگان یمن خواهد داشت. پیامدهای دیگر این مسئله آن است که بی‌ثباتی در منطقه جنوب شبه‌جزیره عربستان تداوم خواهد داشت و این مسئله هم برای جهان اسلام خطرناک خواهد بود.نگاه بازیگران مختلف به روند انتقال تروریست‌ها به یمندر واقع اکثر گروه‌های یمنی، چه موافقین ریاض و چه گروه انصارالله و مخالفین دخالت‌های ریاض با این انتقال مخالف هستند، زیرا هر یمنی می‌داند که ورود عناصر تندرو و گروه‌های تکفیری به یمن نه‌تنها زمینه را خطرناک‌تر می‌کند، بلکه حتی بستر را برای گروه‌های طرفدار ریاض هم مشکل‌تر می‌کند. لذا این مسئله با مخالفت اکثریت گروه‌های مخالف در یمن مواجه است به‌جز بخش‌های طرفدار ریاض که به‌شدت به دنبال شکست دادن انصارالله هستند و منافع یمن را فدای منافع زودگذر خود می‌کنند.از سوی دیگر بخشی از گروه‌های اخوانی در داخل یمن یا گروه‌های اسلام‌گرای تندرو و برخی گروه‌ها مانند القاعده می‌توانند به‌گونه‌ای از این موضوع استقبال کنند و یا مخالف آن باشند. استقبال از این لحاظ که بتوانند با اتحاد با برخی از این گروه‌های تندرو پیشروی‌هایی را در خاک یمن داشته باشند. از سوی دیگر به دلیل پیدا شدن رقیب جدی در خاک یمن این مسئله برای آن‌ها هم مشکل‌ساز خواهد بود.به نظر می‌رسد که غرب و عربستان سعودی در تحولات پیش رو، حامی این انتقال هستند که به دلیل نگاه کوتاه‌مدت به این مسئله است. مخصوصاً سعودی‌ها به این دلیل که ورود گروه‌های تکفیری به جنوب عربستان سعودی امنیت عربستان را به خطر می‌اندازد، بخشی از حاکمیت این اشتباه استراتژیک را انجام می‌دهد؛ اما نگاه آمریکایی‌ها و غربی‌ها نسبت به یمن نگاه دیگری است. آن‌ها حساسیت‌های امنیتی را که در منطقه غرب آسیا وجود دارد را بر اساس منافع خود تنظیم می‌کنند. لذا به نظر می‌رسد که آمریکایی‌ها در این مسئله به دنبال این هستند که در استراتژی کوتاه‌مدت خود، امنیت ترکیه که یکی از حامیان اصلی این کشور را مجدداً برگردانند و بتوانند با دولت عراق هم تفاهمانی داشته باشند تا داعش را از این منطقه خارج کنند؛ اما به نظر این روند یک اشتباه استراتژیک است. به این دلیل که ورود داعش به منطقه و تنگه باب المندب، اقتصاد دنیا را دچار چالش می‌کند و باعث گرانی انرژی و مشکلاتی برای روند حمل‌ونقل بین‌المللی می‌شود که به نظر می‌رسد این مسئله از دید تحلیلگران آمریکایی دورمانده است.نتیجه‌گیریدر کل باید گفت که اگر این فرض وجود داشته باشد که داعش، آمریکایی‌ها و حامیان آن به دنبال انتقال عناصر تکفیری به یمن باشند، تنها فرضیه و تحلیلی که می‌توان برای این قضیه داشت این است که شکست‌های اخیر خود را در یمن، سوریه و عراق را کاهش دهند و با بهره‌گیری از این اوضاع خطرناک بر اوضاع یمن مسلط و در بلندمدت به کنترل داعش بپردازند اما این استراتژی محکوم‌به شکست است و اصلی‌ترین جریاناتی که از این مسئله ضرر خواهند کرد، ملت و گروه‌های سیاسی یمنی و بعدازآن کشورهای همسایه یمن هستند و در نهایت امنیت کل منطقه به هم خواهد خورد و این امر در بلندمدت منافع ابرقدرت‌ها و قدرت‌های بزرگ را تأمین نخواهد کرد و موجب بروز ناامنی در عرصه بین‌المللی خواهد شد.منبع: فارس

اردوغان چه سرنوشتی برای ترکیه رقم خواهد زد + تصاویر و فیلم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، همیشه در مواقع بحران امنیت ملی، یک کشور به رهبر و سکاندار قدرتمند خود جهت رفع بحران تکیه می‌کند. اما چه شده که سکاندار قدرتمند ترکیه را یارای کنترل بحران نیست؟ براستی چه بلایی بر سر ترکیه آمده است؟ این کشور، در حالی که قدرتمندترین رییس‌جمهور خود از پس از «آتاتورک» را داراست، در بدترین اوضاع تاریخ خود از نظر امنیتی قرار دارد. چرا اردوغان که در گسترش قدرت خود تبحر دارد، امروز در بازگرداندن آرامش و امنیت به کشورش مستاصل است؟ ‌اگرچه، اردوغان هنوز از حامیان پرشماری در داخل برخوردار و پشتش به آنان گرم است، اما روند حوادث و تجارب تاریخی نشان می‌دهند که احتمال بروز طغیان در هسته‌ داخلی سیاست ترکیه و یا بروز تنش و شورش از سوی مردمی که هوادار او نیستند، در آینده می‌رود. گزارش جاری با رویکردی آسیب‌شناسانه و ورود به محورهای اصلی میدان درگیری اردوغان، به بحث مورد نظر می‌پردازد. کودتای ترکیه سر از جای دیگر درمی‌آوردروزنامه ایندپندنت انگلیس در مقاله خود در این رابطه نوشت: «چند ماه پیش، در ماه جولای کودتایی در ترکیه بر علیه دولت اردوغان شکل گرفت که نافرجام ماند. شائبه‌ای در مورد اینکه این کودتا خودساخته بوده یا نه وجود دارد. در هر حال، چیزی که مشخص است این است که نیروهای ارتش ترکیه نسبت به اردوغان وفادار باقی نخواهد ماند. اردوغان به سبب عملکرد اشتباه‌اش، از کشور خود، کشوری ساخته که در باطن قضیه نسبت به همسایگان خود منزوی است، مردمش نسبت به رییس‌جمهورش آن اعتماد سابق را ندارند، امنیت در کف خیابان‌های شهرهای بزرگ دیده نمی‌شود، کشور در هراس و سیاستمداران در نگرانی هستند، و نفرت بخش بزرگی از جامعه نسبت به اردوغان در حال افزایش است. حال ترکیه خوب نیست و پیش‌بینی می‌شود که عمر وفاداری نیروهای «سلطان نوین عثمانی» نسبت به وی، چندان طولانی نباشد». دانلود جمع هواداران اردوغان در حمایت از وی در مقابل کودتاچیان«هم‌اکنون آمریکایی‌ها با زیرکی خود را درگیر روبرویی مستقیم با اردوغان نمی‌کنند. آنها می‌دانند که ترکیه هم مانند مصرِ دوران مرسی که وی را به زمین کوبید، نسبت به اردوغان چنین خواهد کرد. آنها، امید به بروز حرکت و اقدامی از سوی ارتش ترکیه دارند که اتفاقا در آینده خیلی محتمل می‌نماید. در دوران فعلی اردوغان، هر گونه دخالت خارجی و اعمال فشار بیرونی نتیجه‌بخش نیست و ممکن است آثار بدتری به دنبال داشته باشد. لذا، غربی‌ها به خوبی می‌دانند که سقوط اردوغان تنها از طریق انفجار هسته داخلی محقق می‌شود».دانلود بازداشت چند تن از افسران ارتش به اتهام دست داشتن در کودتا «اکنون غرب به این نتیجه رسیده که ثبات در سوریه بیشتر به نفع آن است تا بی‌ثباتی. لذا، پیروزی ایرانی‌ها و روس‌ها در سوریه، و عراقی‌ها در عراق را به فال نیک گرفته و علیرغم میل اولیه‌اش، ابقای اسد در مقام خود را ترجیح می‌دهد.سوریه که زمانی در آستانه سقوط بود اکنون به دولت مستاصل ترکیه که استیصال اسد را می‌خواست به دیده تحقیر می‌نگرد. اصلا بعید نیست که سرنوشت سلطان ناکام ترکیه و همپالگی‌هایش به سرنوشت پاکستان پس از جدایی از هندوستان تبدیل شود. جایی که محل جدال مجاهدین با روسیه و همکاری اطلاعاتی ارتش پاکستان و سازمان اطلاعاتی آن با القاعده و کشتار هزاران هزار انسان بی‌گناه شد. جایی که آمریکا و روسیه به معنای واقعی کلمه در آنجا موش دواندند». اردوغان مستاصل اما مغرور فعلی، راه نجات را در همکاری با پوتین می‌بیند «گذشته از هر گونه پیش‌داوری، اردوغان قصه را باخته است. او خودش می‌داند که توفیقی کسب نکرده و با ایفای نقش انتقال‌دهنده شورشیان و تسلیحات به سوریه برای آمریکا، اشتباه بزرگی مرتکب شد. سیاست دمدمی‌مزاجانه و گیج‌گونه اردوغان طی این چند سال که زمانی دل در آغوش اسراییل و زمانی دیگر دل در آغوش روس‌ها دارد، از این سیاستمدار یک فرد غیرقابل‌اتکا ساخته است. بدتر آنکه او ارتشی ندارد که بتواند به آن اعتماد کند. ارتش، در کُنه وجودش نسبت به رییس جمهور کشور بی‌اعتماد است و اردوغان تقریبا با تکیه بر دیوار ترک خورده به سراغ دوستی و همکاری با روس‌ها و ایرانی‌ها رفته و آنها به خوبی از این امر باخبرند». ضرب و شتم ارتشی‌های ناموفق در کودتا توسط یکی از هواداران اردوغان«اردوغان همین حالا هم با دستگیری ۱۰۰ هزار نفر، مقدمات کودتای بزرگ‌تر آتی را فراهم آورده است. حتی اگر این کودتا را یک کودتا خودساخته از سوی وی ببینیم، کودتای آتی کاملا از سوی کسانی صورت خواهد گرفت که اکنون مصداق آتش در زیر خاکسترند. فضای یکه‌تازی «مصطفی کمال پاشا» (آتاتورک) با فضای یکه‌تازی امروز اردوغان فرق دارد. اکنون معادلات «پسا بهار عربی» هر آینه پیش‌بینی حوادث آتی را بی‌اعتبار می‌سازد و منطقه شکلی کاملا متفاوت‌تر به خود دارد. تجربه تونس، لیبی، و مصر نشان می‌دهد که اردوغان نمی‌‌تواند چندان به این یکه‌تازی خود مطمئن باشد و وقوع یک کودتا -در صورت تداوم این رویکرد از سوی وی- در چند ماه یا چند سال آتی بسیار محتمل است». ضرب و شتم ارتشی‌های ناموفق در کودتا توسط هواداران اردوغان خودکرده را تدبیر نیستروزنامه تلگراف، برای تحلیل خود از مقاله‌ «مارک آرموند» تحلیل‌گر شناخته‌شده دانشگاه آکسفورد استفاده کرد: «همیشه در مواقع بحران امنیت ملی، یک کشور به رهبر و سکاندار قدرتمند خود جهت رفع بحران تکیه می‌کند. اما چه شده که سکاندار قدرتمند ترکیه را یارای کنترل بحران نیست. براستی چه بلایی بر سر ترکیه آمده است. این کشور، در حالی که قدرتمندترین رییس‌جمهور خود از پس از «آتاتورک» را داراست، در بدترین اوضاع تاریخ خود از نظر امنیتی قرار دارد. چرا اردوغان که در گسترش قدرت خود تبحر دارد، امروز در بازگرداندن آرامش و امنیت به کشورش مستاصل است؟». «اردوغان از غایت سرمایه خود برای سرازیر کردن تروریست‌ها به قلب سوریه و هدف گرفتن اسد استفاده کرد. استفاده کرد چون باور داشت که سلطان نوین عثمانی خواهد شد. او، پیامدهای این ریسک بسیار زیاد را نادیده گرفت و اکنون تاوان سنگین حمایت، پرورش، و تهییج تروریست‌ها گریبانگیر خود او و کشورش شده است. در طی بحران سوریه، دولت اسد به نسبت گذشته تضعیف شد، تروریست‌ها می‌تاختند و کردهای سوریه و ترکیه در حال قدرت گرفتن بودند. از یک طرف روسیه و ایران و از طرف دیگر، غربی‌ها که از قدرت‌گیری داعش هراس داشتند موجب تضعیف چشمگیر این گروه تروریستی در سوریه و عراق شدند. در سمت دیگر، اردوغان از هر گونه قدرت‌گیری کردها وحشت داشت. لذا، به سراغ سرکوبشان رفت. نتیجه اینکه، امروز در پی این رویکرد غلط اردوغان، شاهد حمله کردها به پلیس و بدنه امنیتی ترکیه و حمله تروریست‌های داعش به مردم ترکیه هستیم. شمار‌ کشته‌شدگان در ترکیه از آغاز حملات تروریستی به تاریخ ۵ ژوئن ۲۰۱۵ تا آخرین حمله تروریستی به تاریخ یکم ژانویه ۲۰۱۶ که در حد فاصل ۷ ماه رخ داده، ۴۹۶ نفر است و این یک رقم به‌واقع نگران‌کننده و وحشتناک برای یک کشور است». دانلود حمله تروریستی به کلوپ شبانه در استانبول در روز اول سال ۲۰۱۷ میلادی «هم‌اکنون ائتلاف مخالفین داخلی اردوغان هم ممکن نیست و «حزب دموکرات خلق» به غیر از خرده احزاب و افراد سکولار و کردها، حامی دیگری ندارد. سکولارها که عملا قافیه باخته‌اند و کردها هم که به شدت مغضوب اردوغان بوده و تحت کنترل وی هستند. ترکیه امروز، همان راهی را می‌رود که پاکستان در گذشته رفت. از کشوری مستعد که توانایی شکوفایی اقتصادی و تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای را داشت، به یک کشور صادرکننده تروریسم و خاستگاه و پرورشگاه القاعده و طالبان تبدیل شد. هم‌اکنون اروپا به شدت نگران این است که رویکرد فعلی ترکیه برای این قاره خطرات بسیاری را در آینده در پیش داشته باشد». اردوغان به همراه عبدالله گل و داود اوغلو بر فراز جسد کشته‌شدگان یکی از حملات تروریستی دومینوی آشفته‌گی خاورمیانه در ترکیه به اوج رسیدروزنامه ایندپندنت در گزارش یکم ژانویه ۲۰۱۷ خود (ساعاتی پس از جدیدترین حمله تروریستی به ترکیه) به قلم سردبیر آورد: «ظاهرا دومینوی بزرگی در خاورمیانه شکل گرفته که در حال پیشروی است. تونس، مصر، عراق، لیبی، سوریه، یمن، و حالا هم ترکیه رنگ آشفتگی را می‌بیند. ‌هم‌اکنون عاملان اصلی وحشت فعلی مردم ترکیه علاوه بر اردوغان را می‌توان سکولارها، کردها، و داعش دانست. اما نکته قابل بحث این است که اردوغان خشمگین از اقدامات این دشمنانش، افسارگسیخته و آشفته، گزینه علاج را در محدود کردن آزادی رسانه‌ها و مردم دید و این بسیار غلط است. چرا که در این بحبوحه، سیاست خارجی و داخلی ترکیه به شدت آشفته شده و در واقع با یک اردوغان گیج روبرو هستیم که سعی دارد این را نشان ندهد». «اردوغان راه توسعه‌طلبی خود را با اعزام نیروهای جهادی -خاصه جبهه‌النصره- به سوریه آغاز کرد و در آخر راه به طبل سرکوب داعش کوفت و در تمامی مسیر خود، مردم بی‌گناه سوریه را ه به کشتن داد. شاید بتوان گفت دست او بیش از هر کس دیگری به خون مردم سوریه آلوده است و حالِ امروز ترکیه، تاوان همین شیطنت و شناعت است. اکنون هم درست همانند غرب نمی‌داند با غده‌ چرکینی چون جبهه‌النصره که بیش از همه در سوریه حمایتش کرد و دوباره در القاعده ادغام شده چه کند. زمانی بود که اردوغان به سبب اعتمادی متقابلی که بین او و صدام و اسد وجود داشت قادر به کنترل کردها و جلوگیری از تجزیه ترکیه بود. اما اکنون که دیگر صدامی در میانه نیست و اسد هم به سبب آن دشمنی که اردوغان در قضیه سوریه در حق وی کرد دیگر وی را دوست نمی‌داند، اردوغان می‌ماند و خطر هر آنی کردها برای وی. شاید، سیاستمداران ترکیه‌ای علاقه‌ و باوری به راه حل سیاسی با کردها نداشته باشند و آن را زیر سوال بردن تمامیت ارضی کشور و مشروع دانستن تجزیه‌طلبی کردها تلقی کنند، اما اکنون دیگر دیر شده و در این هیاهوی آشفتگی خاورمیانه، اگر گفتگو راه حل بحران نباشد قطعا سرکوب هم راه حل نیست و اردوغان را به بیراهه می‌کشاند». پیش‌بینی کارشناسان«بایرام بالچی» متخصص تحقیقات علمی مرکز مطالعات بین‌المللی Poوقتی در سال ۲۰۰۲ حزب عدالت و توسعه به پیروزی رسید و متعاقب آن، رجب طیب اردوغان به نخست‌وزیر ترکیه دست یافت، رنسانسی در ابعاد سیاسی و اقتصادی این کشور رخ داد. اردوغان، ترکیه را به اتحادیه اروپا نزدیک‌تر کرد، اقتصاد را احیا و مدرنیزه نمود، و به کردها در جامعه و در پست‌های مهم کشور بازی داد. مورد آخر، از همه پراهمیت‌تر بود. چرا که برای اولین بار در تاریخ ترکیه بود که یک رییس دولت با حزب کارگران کردستان به مذاکره می‌نشیند و به آن میدان حضور در بازیهای سیاسی و اجتماعی را می‌دهد. از سال ۲۰۱۱ ببعد، اردوغان خودکامه‌تر، غیرقابل پیش‌بینی‌تر و غیر قابل اتکاتر نسبت به متحدین خود شد و رفتار غیر محترمانه‌ای نسبت به جدایی از قدرت نشان می‌داد. لذا، روز به روز این حس شکل قوی‌تری به خود می‌گرفت که وی در حال نابود کردن ترکیه است. در واقع، امروزِ اردوغان محصول دو چیز است: اقتدارگرایی اردوغان و بحران سوریه. رییس جمهور ترکیه ذاتا فرد افتدارگرایی است که در اثر تجارب محیطی فعلی که بحران سوریه در راس آنهاست، دارای رفتار کنونی شده است. اردوغان خود به قصه سوریه ورود کرد و یکی از طراحان اصلی بازی در سوریه بود و اکنون با خودکامگی خود که فاصله‌ای تا دیکتاتوری محض ندارد، تمامیت ارضی کشورش را به خطر انداخته است. کشوری آشفته در اوج شکاف و دودسته‌گی «دیمیتار بِچف» کارشناس مطالعات اروپایی دانشگاه هاروارددر ترکیه که فی‌النفسه مستعد حال و هوای دو قطبی و یا چندقطبی شدن است، دو چیز کاملا واضح و مبرهن است. اول اینکه، اردوغان بدون ایجاد تغییر در قانون اساسی به قدرتی ماورای قانون دست یافته و به نظر می‌رسد که در صورت تصویب طرح جدیدش برای افزایش اختیارات ریاست جمهوری، شاهد سلطه کامل وی بر بدنه‌‌های مختلف سیستم باشیم. دوم اینکه، حال و هوای خاورمیانه آشفته به ترکیه انتقال یافته است. در دهه ۱۹۹۰، تحت ریاست جمهوری «تورگوت اوزال» ترکیه دارای پتانسیل و اعتمادبنفس بود و خوب پیش می‌رفت اما شکافهای درون کابینه ائتلافی سرانجام کشور را با سر به زمین زد. اردوغان نیز با سیاستی که کشور را به این حال و هوا انداخته است، کافی است که مرتکب یک گاف اقتصادی بزرگ شود. اقتصاد اردوغانی مطلوب‌ترین اقتصاد تاریخ معاصر ترکیه بوده است و نقطه قوت وی محسوب می‌گردد که نباید تبدیل به پاشنه آشیل‌اش شود. هوادارن اردوغان «کریستین براکل» رییس اندیشکده هاینریش بُولاردوغان را چه ناجی ترکیه ببینیم و چه کسی که ناجی بود اما امروزه تبدیل به بلای جان ترکیه شده، در هر حال اکثریت مردم‌ ترکیه به خاطر رنسانسی که در اقتصاد آنها ایجاد کرد دوستش دارند. دست کم فعلا. او، کشورش را از یک کشور آرزومند توسعه به جمع ۲۰ کشور برتر اقتصادی جهان وارد کرد. اوضاع مردم ترکیه نسبت به ۱۵ سال قبل خیلی تفاوت کرده است. اما بخش قابل توجهی از همین مردم، خواهان ترکیه دارای نظام لیبرال دموکراسی هستند که رهبرش از بداخلاقی سیاسی به دور باشد و اینگونه فله‌ای و بی‌رحمانه با مخالفان و منتقدانش رفتار نکند. اردوغان به خوبی می‌داند که اتحادیه اروپا همان عروس چهل همسر است که وفایی به او نخواهد کرد و اشتباه او در جدایی از دوستانی چون پوتین و سوریه اشتباه بود. لذا، به سوی آنها بازگشت و دست کم هم‌اکنون رویکرد مصالحه‌آمیز با آنان دارد. «بهادر کالگاسی» هماهنگ‌کننده بین‌المللی انجمن تجارت و صنعت ترکیهاردوغان باید در مسیر همکاری با اتحادیه اروپا می‌ماند. اگر رفتار اردوغان در همان مسیر سیاست تنش صفر باقی می‌ماند و آن داستان‌سازی‌ها و حادثه‌جویی‌ها را در سوریه شکل نمی‌داد، همه چیز برای مردم ترکیه و اتحادیه اروپا بهتر می‌شد. به نظرم کار تا جایی پیش می‌رفت که عهد اخوت بین ترکیه و اتحادیه اروپا هم ممکن می‌شد و اکنون شاهد یک کشور آرام و صاحب کلاس سیاسی و اقتصاد بسیار قدرتمند بودیم. اردوغان، در قضیه پناهندگان سوری رفتار خوبی با اروپا نداشت. وگرنه برگزیت فرصتی بسیار مغتنم برای ترکیه بود که به جای انگلیس وارد اتحادیه شود. اروپا، نیز بدش نمی‌آمد که اینگونه شود اما ترکیه نامطمئن با توجه به رفتار و عملکرد اخیر اردوغان هراس داشت. به صراحت می‌توان گفت که اکنون ترس اتحادیه اروپا فراتر از قضیه پناهندگان، بحث شکل‌گیری رادیکالیسم در جوامع اروپایی است. «رناد منصور» کارشناس بخش خاورمیانه اندیشکده کارنگی اردوغان به شکل بدی خودش را باخت. در ابتدا، تروریست‌های داعشی را از طریق مرز وارد سوریه کرد و سپس وقتی دید که کار به مرحله مبهم و پیچیده‌ای رسیده است، به جان کردها افتاد. حالا هم مانند یک حیوان وحشی و زخم‌خورده به جان اصحاب جراید و ارتش کشور خود افتاده و اجازه هرگونه سرک کشیدن به زندگی خصوصی مردم خود را خودش داده است. تمامی این رفتارات، با برنامه موفق روزهای اول او که دموکراسی اسلامی، پیشرفت اقتصادی، و محترم شماردن اقلیت‌ها بود در تناقض است. اکنون، رفتار دیکتاتورمآبانه اردوغان راه وی را به سوی آینده‌ای جهنمی باز کرده که پیامدهای آن را باید در مرداب اختلافات حزبی آینده‌ای نزدیک دید.دانلود نمایش قدرت اردوغان که به اعتقاد قاطبه کارشناسان زمان درازی نمی‌پاید «کتی پیری» عضو کمیته روابط خارجی پارلمان اروپاترکیه مسیر خوبی را در پیش گرفته بود و تا پیوستن به اتحادیه اروپا فاصله اندکی داشت. اما رفتار و سیاست اردوغان در ازای قضیه سوریه و ورود به بازی‌های مزورانه و تنش‌زا و رفتار وی بر سر قضیه پناهندگان، تمامی معادلات مثبت ذهنی ما را به هم ریخت. ما امیدوار به گشایشی بزرگ بودیم که اکنون با رفتار خودکامه‌گرایانه اردوغان هیچ از آن باقی نمانده است. اکنون اعمال محدودیت‌های شدید علیه رسانه‌ها، بازداشت جمعی فعالان اجتماعی، دستگیری هزارگانی نیروهای دولتی و ایجاد خفقان کامل در ترکیه، امید ما نسبت به ترکیه اردوغان را از میان برده است. دانلود دستگیری یکی از مقامات محلی کرد توسط هواداران اردوغان «جیانی ریوتا» عضو شورای روابط خارجی اروپا ترکیه اردوغان در مسیر خوبی حرکت می‌کرد و با سیاست تنش صفر خود شرایط را برای اعتمادی کامل فراهم آورده بود. اما پدیده‌هایی چون بهار عربی، ظهور داعش، تشدید اختلافات شیعه و سنی، و سیل پناهندگان سوری او را وسوسه کرد تا با این کارت‌ها در جهت تحقق امیال خودکامانه‌اش بازی کند. این شوربختی برای اردوغان بود که بازی با این کارت‌ها کاملا به ضررش تمام شد و بازیگران آسیایی دیگر درگیر سوریه، برنده بازی بودند. اردوغان که تا پیش از به گل نشستن سیاست تنش صفر، مسیر خوبی از رعایت دموکراسی مردمی را پیش رفته بود، در فوریه ۲۰۱۶ حکم دادگاه عالی ترکیه مبنی بر آزاد شدن دو تن از روزنامه‌نگاران روزنامه جمهوریت را به سطل زباله انداخت و توجهی به آن نکرد.دانلود اردوغان در حال تهییج هوادارانش پس از کودتای نافرجام اردوغان تلاش کرد که نقش یک آتوکرات عثمانی را ایفا کند و در این مسیر غرور ناسیونالیستی را پیش کشید. نتیجه اینکه، صحنه تبدیل شد به صحنه جدال و وحشی‌گری تروریست‌ها بر علیه خود ترکیه. حالا دیگر، اپوزیسیون اعتدالگرای داخل ترکیه هم نمی‌تواند به داد اردوغان و این آتشی که برای خود و مردمش به پا کرده برسد. اکنون دیگر کمی دیر شده و اردوغان در سودای قدرت‌طلبی بیشتر به سر می‌برد که هر آینه می‌تواند او را به سمت و سوی سقوط پیش ببرد. تیر آخر اردوغان برای قبضه کردن قدرت در آشفته‌بازار ترکیه لایحه‌ای که امروز اردوغان به مجلس ملی ترکیه برده است، همانا تیر آخر برای برای قبضه‌کردن قدرت در این کشور است. اگر لایحه تصویب شود، در چارچوب حاکمیت این کشور تغییر اساسی به وجود خواهد آمد و از نظام پارلمانی به نظام ریاستی تبدیل خواهد شد. اردوغان، از زمان جلوس بر کرسی ریاست جمهوری (۲۸ اگوست ۲۰۱۴) قویا در پی دستیابی به این اختیارات گسترده بوده است. امری که به باور او سرعت تصمیم گیری را در شرایطی که کشور با تهدیدات فزاینده روبروست، قوت می‌بخشد. چه بسا اینکه حملات تروریستی ۷ ماه اخیر سلسله حوادثی است که کاملا مسیر را برای دستیابی اردوغان به این آرزو هموار کرده است. اکنون یک کمیته پارلمانی در ترکیه، لایحه پیشنهادی دولت که اختیارات اجرایی تعیین‌کننده به اردوغان می‌دهد را تصویب کرده و از سوی دیگر، حزب «عدالت و توسعه» که اردوغان همه کاره آن محسوب می‌شود، از کرسی‌های کافی برای اینکه لایحه را مستقیما به همه پرسی عمومی بگذارد برخوردار نیست. اردوغان که حمایت حزب چهارم ترکیه موسوم به «جنبش ناسیونالیست» به رهبری «دولت باغچه‌لی» را دارد، تقریبا با خیال راحت‌تر به سراغ اخذ تصویب این لایحه رفته است. پایگاه تحلیلی بلومبرگ در گزارش اخیر خود در این مورد نوشت: «این لایحه که احتمالا در اوایل سال میلادی در پارلمان به رای گذاشته می‌شود، حداقل به ۳۳۰ رای از ۵۵۰ نماینده پارلمان نیاز دارد تا به همه پرسی عمومی گذاشته شود. تا ۶۰ روز پس از تصویب در پارلمان، این همه‌پرسی باید صورت بپذیرد. لایحه پیشنهادی، به رییس جمهور اختیار تصمیم‌گیری در مورد تجارت خارجی و مالیات‌ها، نظارت بر قوای مسلح به نحو چشمگیر، کاهش تعداد قضات دادگاه قانون اساسی از ۱۷ به ۱۵، اعلام ۶ ماه وضعیت اضطراری در کشور، تعیین ۴ عضو از ۱۳ عضو دیوان عالی قضات و دادستان‌ها، افزایش تعداد کرسی‌های پارلمان به ۶۰۰ مورد، و نیاز به امضای اکثریت مطلق نمایندگان (دو سوم) برای طرح سوال از رییس جمهور را خواهد بخشید. در بخشی دیگر از این لایحه، پیش‌بینی شده که انتخابات پارلمانی همزمان با انتخابات ریاست جمهوری و هر ۵ سال (به جای هر ۴ سال کنونی) برگزار شود. طبق برنامه اعلام شده، انتخابات بعدی پارلمانی و ریاست جمهوری در ۳ نوامبر ۲۰۱۹ برگزار خواهد شد. این‌ها نشان می‌دهد که اردوغان به خوبی از وضع کنونی و آنچه که می‌خواهد باخبر است. اگر این لایحه تصویب نهایی را بگیرد، اردوغان در حالی که دومین دوره ریاست خود بر دولت را به اتمام می‌رساند، می‌تواند برای بار سوم کاندیدای ریاست جمهوری شود. وانگهی، قدرتی می‌یابد که او را تبدیل به یگانه تصمیم‌گیرنده در سیاست ترکیه بدل می‌کند. «جنی وایت» -استاد دانشگاه استکهلم و محقق موسسه مطالعات ترکیه تحت نظر این دانشگاه- معتقد است که در صورت تصویب لایحه مذکور، ترکیه تبدیل به حکومت یک نفره بدون توازن قدرت خواهد شد که یک دیکتاتوری را محقق می‌سازد. وی بر این باور است که شاید اردوغان دیکتاتور بتواند به بحران کشورش که حاصل سیاست‌های خود او بود پایان دهد. اگر بخواهیم واضح‌تر سخن بگوییم، اردوغان خود شخصا این وضع نابسامان را می‌خواست تا تبدیل به یگانه تصمیم‌گیرنده ترکیه شود. بسیاری از کارشناسان معتقدند که او ناآگاهانه خود را در بحران امروز کشورش گرفتار کرده اما آگاهانه میوه‌ این روزهای کشتار مردمش به دست تروریست‌ها را می‌چیند تا خود را ناجی یک ملت آشفته و پریشان معرفی کرده و توجیه کافی برای افزایش اختیارات رییس‌جمهور و تبدیل شدن به قدرت مطلق در ترکیه را داشته باشد. این روزها، اردوغان در لابلای خون و هراس مردم‌اش به دنبال قدرت است. اما باید به نظاره نشست و دید که در صورت تصویب لایحه موردنظر، مردی که رویای امپراتوری می‌دید و پنبه‌دانه برچید، چگونه قادر خواهد بود که با بحران تروریسم داعش که کنترل آن بسیار سخت است، تجزیه‌طلبی و شورش از سرگرفته کردها که از قضا جمعیت میلیونی دارند، و مخالفت و ناسازگاری احزاب مخالف داخلی که جبهه قابل اتکایی هم در بین مردم ترکیه دارند روبرو شود. و چه خوب گفته شد که: «لاجرم هر کس که بالاتر نشست ... استخوانش سخت‌تر خواهد شکست». منبع :‌ مشرق

سیاه‌نمایی نکرده‌ام، واقعیت را انعکاس داده‌ام

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، همکاری با فیلمسازان سرشناس به عنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز و ساخت چند تله فیلم برای کودکان و نوجوانان تجربه‌ای را برای سیدجمال سیدحاتمی فراهم کرد تا در نخستین تجربه سینمایی‌اش دوربین خود را به سمت خانواده‌ای فقیر در جنوب شهر ببرد. فیلمی با مضمون اجتماعی که قصه خود را در بستری تلخ که لازمه و پتانسیل فضای حاکم بر فیلمنامه است روایت می‌کند که برخلاف آثار اجتماعی دیگر سیاه نمایی ندارد و امید در فیلم جریان دارد. حاتمی این روزها مشغول فیلمبرداری فاز سوم سرزمین کهن در مقام کارگردان دوم و همکاری مشترک با کمال تبریزی است. همکاری شما به عنوان دستیار کارگردان با فیلم‌سازان به نام باعث کسب تجربه و تأثیر بسیاری در مسیر فیلمسازی‌تان اعم از ساخت تله فیلم‌ها و در نهایت ساخت نخستین فیلم بلند داشته است؟بله. من با فیلمسازان بسیاری کار کردم و به خصوص تجربه دستیار کارگردانی با کمال تبریزی را داشتم که حدود ۱۰ سال با هم همکاری می‌کنیم. معمولا کارگردانان بزرگ تأثیر کلی و مهمی در روند کاری انسان می‌‌گذارند، به خصوص کمال تبریزی که به نظرم در اخلاق روزمره انسان هم تأثیر می‌گذارد و آن قدر مثبت است که زندگی انسان را تحت الشعاع قرار می‌دهد. ممکن است فیلمم شبیه فیلم کمال تبریزی و یا هر فیلمساز دیگری نشود، ولی روند شکل گیری و مسیر کاری من از او تأثیر بسیار خواهد گرفت. در نهایت فیلم خودم را می‌سازم چون از ذهن من بیرون آمده است و اگر آن‌ها بخواهند فیلم را بسازند قطعا به شکل دیگری خواهند ساخت.آیا تجربه ساخت تله فیلم‌هایی در فضای کودکان و نوجوانان باعث شد تا جذب ساخت فیلمنامه‌ای در همین فضا با قهرمانی دختری نوجوان در مواجهه با گرفتاری‌ها در جامعه شوید؟اگر از زاویه قهرمان نگاه کنید بله کاراکتر فیلم دختر نوجوانی در آستانه جوانی است، اما فیلم در ارتباط با خانواده است و شخصیت‌ها مثل پدر و مادر در فیلم تأثیر گذار هستند. محوریت فیلم درباره خانواده و تأثیری است که جامعه در خانواده می‌گذارد و متعاقبا نوجوانی که در آن خانواده زندگی می‌کند. ممکن است از بیرون که به فیلم نگاه می‌شود در نظر عده‌ای محتوا به این سمت و سو برود که درباره کودک و نوجوان ساخته شده در صورتی که محوریت فیلم خانواده است.جذابیت لاک قرمز در چه بود که تصمیم گرفتید به عنوان اولین کار بلند سینمایی ‌آن را بسازید و چقدر با فضای فیلم و شخصیت‌ها همذات پنداری داشتید؟لاک قرمز بخشی از دغدغه من است به عنوان کسی که در این فضا زندگی کردم و نوجوانی‌ام در این فرهنگ و منطقه گذشته است. زمانی که فیلمنامه‌ به دستم رسید متوجه شدم به ذهنیات من بسیار نزدیک است و با این فضاها آشنایی خوبی دارم و با فیلمنامه ارتباط برقرار کردم. در واقع احساس کردم تک تک شخصیت‌ها را که مابه ازای بیرونی برایم دارد می‌شناسم و بسیار در اطرافم می‌بینم. به هر حال در ساخت نخستین فیلم بلند هر کسی دوست دارد دغدغه‌اش را بسازد که فکر کردم این فیلمنامه برای ساخت کار اولم مفید و مناسب است. ما به ازای شخصیت‌ها در جامعه و اطراف همه ما بسیار است و اگر مردم کمی دقت کنند متوجه می‌شوند چقدر از این انسان‌ها در اطراف ما هستند و ما از آن‌ها راحت می‌گذریم و برایمان عادی شده در حالی که به درد جامعه تبدیل می‌شود. لاک قرمز تأکید می‌کند که جامعه این انسان‌ها را ببیند و تلنگری می‌زند که آن‌ها را فراموش نکنند.با وجود واقع‌گرا بودن فیلم که بازتاب مشکلات جامعه اعم از فقر،‌ اعتیاد است، اما عده‌ای معتقدند که فیلم سیاه نمایی کرده است. با توجه به این که فیلم به دلیل نوع قصه‌ای که روایت می‌کند مستعد سیاه نمایی است آیا به این فکر کردید که متهم به سیاه‌نمایی شوید؟بله به این موضوع فکر کردیم که سیاه نمایی نباشد. گاهی بعضی از این کلمه استفاده می‌کنند و دلایل بسیاری دارم تا ثابت کنم این فیلم سیاه نمایی ندارد. در فیلم آدم بد وجود ندارد، همه اطرافیان خوب هستند، حتی نیروی انتظامی رفتار خوبی دارد و همکاری می‌کند، بهزیستی نیز به شیوه خود خوب عمل می‌کند،‌ عروسی همسایه است، آدم‌ها در حال زندگی کردن هستند و فقط این خانواده دچار گرفتاری شده و تلاش می‌کند تا از این بحران دربیاید.به نظرم نازل شدن همه این اتفاقات بد و مصیبت‌ها برای این خانواده که یکی پس از دیگری روی می‌دهد باثع می‌َشود مخاطب تصور کند که همه این بلاها برای این خانواده و به ویژه بر سر دختر نوجوان فرو می‌ریزد و او یک تنه باید با آن‌ها روبرو شود که این تخلی و سیاه نمایی به چشم می‌آید!من با تلخی که می‌گویید موافقم و قبول دارم. چون قصه در یک بستر تلخ شکل می‌گیرد و می‌دانستیم در این بستر تلخ و در میان این همه مشکلات قهرمان به وجود می‌آید ولی سیاه نمایی نیست. در فیلم دختر نوجوان که شخصیت اصلی است ناامید نمی‌شود و به امیدی حرکت می‌کند. اگر ساده انگارانه به موضوع نگاه کنیم که فیلم تلخ نشود بی‌شک قهرمانی بیرون نمی‌آمد و به همین دلیل مشکلات بسیاری بر سر راه این دختر قرار می‌گیرد. زمانی سیاه نمایی صورت می‌گیرد که در بستر رئال ناامیدی ناامنی، غرض ورزی و بدبینی بیاید. لاک قرمز غرض ورزانه و بدبینانه نیست و کاملا رئال و براساس واقعیت ساخته شده و به همین دلیل از سیاه نمایی فاصله می‌گیرد.لاک قرمز المانی دخترانه است که کارکرد آن در طول فیلم با پختگی و تکامل شخصیت اصلی فیلم تغییر می‌کند و به جایی می‌رسد که دختر برای زیبایی عروسک‌ها از لاک بهره می‌برد تا آن را به فروش برساند و در روند فیلم نقش محوری را ایفا می‌کند. درباره بهره گیری از لاک قرمز و کارکرد آن در فیلم بگویید!شخصیت اصلی فیلم دختر نوجوانی است و بالطبع لاک قرمز برای دختران جذاب است و دوم این که المانی زنانه است و می‌تواند نشانه امید، آراستگی و زیبایی باشد. همیشه برای یک دختر لاک قرمز جذاب بوده و حالش با آن خوب است و یا وقتی می‌خواهد حالش خوب شود از لاک قرمز استفاده می‌کند هر چه فیلم جلو می‌رود معنای لاک قرمز برای دختر عوض می‌شود، رنگ می‌ّبازد و یا تغییر رنگ می‌دهد و در واقع ماهیت لاک قرمز برای شخصیت اصلی عوض می‌َشود. همانند تغییر دختر نوجوان که در پایان همانند ابتدای فیلم نیست، لاک قرمز هم دقیقا در اول فیلم معنایی دارد و در پایان فیلم کارکرد دیگری می‌گیرد و برداشت دیگری از آن داریم. به نظر می‌رسد شخصیت اصلی فیلم را در مواجهه با غم، مصیبت‌ها و اتفاقات ناگوار و در مسیر حرکتش تنها نمی‌گذارید و از قهرمان داستان حمایت می‌کنید و دختر نوجوان را به هدفی که مدنظرش بوده می‌رسانید!! نظرتان در این باره چیست؟بله واقعیت این است که امید در فیلم وجود دارد و اگر می‌خواستم پشت شخصیت اصلی را در فیلم خالی کنم،‌ همان بحث سیاه نمایی اتفاق می‌افتاد. برای شخصیت اصلی در بدترین شرایط نیز روزنه امید در زندگیش وجود دارد و براساس آن روزنه قصه پیش می‌رود، بنابراین باید از کاراکترها حمایت می‌کردیم تا قصه پیش روود و این حمایت باعث می‌شود فیلم بدبینانه نسازیم و شخصیت به گونه‌ای پرداخت شد که خودش ناامید نمی‌شود. در واقع این گونه نبود که به عنوان چیدمان در کار باعث شویم که او ناامید نشود بلکه خودش در سختی‌ها و برای خودش امید می‌آورد.درباره موسیقی لاک قرمز که متناسب با فضای فیلم پیش می‌رفت بگویید!!گروه جوانی موسیقی فیلم را طراحی کردند و ساختند و تلاش کردیم تا کمترین استفاده از موسیقی داشته باشیم تا فیلم را همراهی کند.بهنام تشکر این بار در ظاهری متفاوت‌تر از همیشه ظاهر شد و پانته‌آ پناهی‌ها نیز به خوبی از پس این نقش برآمد. درباره انتخاب بازیگران و پردیس احمدیه توضیح دهید؟اجراهای بهنام تشکر را در تئاتر دیده بودم و جداگانه نیز با هم ارتباط داشتیم و می‌دانستم یک لایه بازیگری در وجودش دارد که بدون هیچ ریسکی او را برای نقش انتخاب کردم و مطمئن بودم از پس نقش بر‌می‌آید. او که تجربه و سابقه کار در فیلم‌های کمدی را دارد این بار متفاوت نسبت به نقش‌های دیگر ظاهر شد. پانته‌آ پناهی‌ها هم که بازیگر حرفه‌ای و استاد در هنر تئاتر است و در کارهای اخیر سینمایی نیز نشان داد درجه یک است. سال ها دستیار مسعود کرامتی بودم و نقش اصلی را در تله فیلمم ایفا می‌کرد که در لاک قرمز هم لطف کرد و با ما همکاری کرد. حدود چهار ماه به دنبال بازیگر نوجوان در آموزشگاه‌ها و مدارس بودیم و ماه‌ها تست گرفتیم چون نقش سختی بود و هیچ بازیگری برایم راضی کننده نبود که در نهایت با تست گرفتن‌های فراوان، روخوانی متن و قرار دادن پردیس احمدیه در موقعیت‌های مختلف در نهایت ایشان را انتخاب کردیم که الحق عالی هستند و همه از دیدن بازی او لذت می‌ّ‌ّبرند.فیلم پتانسیل و قابلیت این را دارد که به لحاظ ریتم به کندی و در ورطه کسالت برای مخاطب بیفتد،‌ اما این اتفاق برای لاک قرمز نمی‌افتد و ریتم فیلم متناسب با فضا و قصه به جلو می‌رود. چه کردید تا به ریتم کند در فیلم دچار نشوید؟بله این گونه فیلم‌ها فی نفسه پتانسیل خسته کردن مخاطب را دارد. ریتم فیلم باید ابتدا در نوشتن فیلمنامه درست باشد که در نگارش فیلمنامه ریتم فیلم را آورده بودیم و سعی کردیم فیلمنامه اضافه گویی نداشته باشد. سال‌هاست کار تدوین را انجام داده‌ام و تلاش شد تا آگاهانه در نگارش فیلمنامه و ساختار فیلم این اتفاق نیفتد و با استفاده از المان‌هایی مثل دوربین روی دست، دیالوگ گزیده، لوکیشن‌های متعدد تماشاگر را خسته نکنیم.فیلمبرداری فیلم در لوکیشن‌های متعدد و حتی خیابان و گاهی با استفاده از دوربین روی دست برای انتقال هیجان به مخاطب صورت می‌گیرد. سختی‌های فیلمبرداری به این شیوه برای گروه چگونه بود؟همه تلاشمان این بود که فیلم را به سمت فیلم‌های مستند ببریم تا بتوانیم فضای اجتماعی که در فیلم بیان می‌شود به بهترین شکل ارائه کنیم مثل حرکت و انتخاب دوربین روی دست، طراحی صحنه و لباس، گریم که طی مشورت‌هایی که با سه گروه طراحی صحنه لباس آقای مرتضی پورحیدری، طراح گریم آقای ایمان امیدواری، مدیر فیلمبرداری آقای محمدرضا سکوت داشتم تلاش شد تا فیلم به سمت فضای مستند حرکت کند و از همه ابزار بهره ببریم. بی‌شک کار در خیابان سختی‌های خودش را دارد، چون کار آپارتمانی نیست. به اضافه این که ما در فصل زمستان فیلمبرداری داشتیم. البته فصل سرما و فضای سردی که در شهر حاکم است در فضای فیلم به ما کمک می‌کرد و حتی شروع کار را کمی عقب انداختیم تا در این فصل فیلمبرداری را انجام دهیم و از این بابت خوشحال بودیم که مجموعه این عوامل باعث شد تا کار رئال بسازیم. منبع: هنرمند

«ترین‌»های نیم‌فصل لیگ برتر؛ بهترین‌ها در مشت سرخ‌پوشان تهران و تبریز/ بدترین خط حمله برای تیم آقای گل تاریخ لیگ برتر!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب،‌ نیم‌فصل نخست شانزدهمین دوره لیگ برتر روز گذشته (یکشنبه) با برگزاری دیدار معوقه ماشین‌سازی و پرسپولیس به پایان رسید تا این نیم‌فصل در ۱۶۸ روز به خط پایان برسد. در پایان هفته پانزدهم و نیم‌فصل اول ۲۶۳ گل رد و بدل شد که میانگین ۲.۱۹ گل در هر بازی به ثبت رسید. «ترین‌ها»ی نیم‌فصل نخست لیگ برتر را بررسی می‌کنیم.*بهترین خط حمله: تراکتورسازی با ۲۴ گل زدهقلعه‌نویی فصل گذشته در حالی پا به تبریز گذاشت که برعکس تونی اولیویرا از محبوبیت چندانی برخوردار نبود، تا جایی که هواداران زیادی برای تماشای بازی‌های تراکتورسازی به ورزشگاه یادگار امام نمی‌آمدند. رفته رفته اما شرایط تغییر کرد و تراکتورسازی در نیم‌فصل دوم احیا شد و نتایج بسیار خوبی کسب کرد، هرچند یک امتیاز تا کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا کم آورد. این روند رو به رشد در فصل جاری هم در تراکتورسازان دیده می‌شود، روندی که باعث شد قلعه‌نویی به یکی از محبوب‌ترین مربیان در تبریز تبدیل شود. آنها اکنون ۲ امتیاز از صدر جدول فاصله دارند و در جام حذفی هم مدعی جدی قهرمانی هستند.یکی از مشخصه‌های تیم‌های قلعه‌نویی، خط حمله زهردار است که دروازه هر حریفی را تهدید می‌کند. تراکتورسازان این فصل ادینیو را که سابقه آقای گلی لیگ برتر در کارنامه دارد، جذب کردند تا با این برزیلی،‌ بخت خود را برای کسب جام افزایش دهند. این بازیکن تاکنون ۵ گل به ثمر رسانده اما نتوانسته انتظارات را به خوبی برآورده کند. این تیم به لطف گلزنی‌های حاتمی با میانگین گلزنی ۱.۶ گل در هر بازی، بهترین خط حمله را دارد. تراکتورسازی نیم‌فصل دوم دو مهره خوب به نام‌های نوراللهی و عالیشاه را هم از پرسپولیس گرفته‌ اما احتمال رفتن سروش رفیعی از تبریز زیاد است.*کم‌ترین شکست و بهترین تفاضل گل: پرسپولیس و تراکتورسازی با یک شکست و تفاضل ۱۳+سرخ‌پوشان تهران و تبریز بخاطر عملکرد باثباتی که در این فصل نشان داده‌اند، جدی‌ترین گزینه‌های کسب عنوان قهرمانی این فصل به شمار می‌روند. هر دو تیم در ۱۳ هفته نخست شکستی در کارنامه نداشتند، اما در هفته چهاردهم و به فاصله حدود ۲ ساعت، دو خط تیره جدول پاک شد و تیم‌های اصفهانی موفق شدند نخستین شکست مدعیان قهرمانی لیگ را به آنها تحمیل کنند. پرسپولیس و تراکتورسازی با یک شکست و تفاضل گل ۱۳+ بهترین عملکرد را دارند.*بیشترین پیروزی و بهترین خط دفاع: پرسپولیس با ۹ برد و ۵ گل خوردهپرسپولیس سال گذشته به خاطر گل‌های زیادی که به دلیل ضعف دروازه‌بان و خط دفاعی خود دریافت می‌کرد، قهرمانی را از دست داد تا کادر فنی این تیم،‌ رمز قهرمانی تیم خود را در تقویت دروازه و خط دفاع خود ببیند. پرسپولیس این فصل علیرضا بیرانوند و سید جلال حسینی ناراضی از نابسامانی نفت را گرفت. همچنین مدیران این تیم، محمد انصاری را که فصل گذشته پدیده قرمزها به شمار می‌رفت حفظ کردند و حسین ماهینی هم با پایان دوران خدمتش در تیم ملوان،‌ به جمع شاگردان برانکو بازگشت. انتظار می‌رفت که این خط دفاع پرستاره بتواند بهترین خط دفاع لیگ را از آن خود کند و نیز،‌ اعتماد مرد پرتغالی را برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی تیم ملی جلب کند. پرسپولیس در ۱۵ مسابقه ۵ گل خورده و در هر بازی به طور میانگین، ۰.۳۳ گل دریافت کرده است.پرسپولیس این فصل در بیشتر مسابقات خود تیم برتر میدان بود. قرمزها با وجود تقویت خط حمله خود در این فصل، نتوانستند خط آتشی به زهرداری سال گذشته خود داشته باشند، اما عملکرد کم‌نقص خط دفاع پرسپولیس که به آن اشاره شد، باعث شد بتواند با کسب بیشترین پیروزی و همچنین دست یافتن به عنوان غیررسمی اما روحیه‌بخش قهرمانی نیم‌فصل، بخت نخست قهرمانی این فصل لیگ برتر باشد.*بیشترین تساوی: گسترش فولاد تبریز با ۸ تساویآبی و زردپوشان تبریز در ابتدای فصل عملکرد بسیار ضعیفی از خود نشان می‌دادند و همین باعث شد که حتی به قعر جدول هم سقوط کنند. با اعتماد مدیران باشگاه گسترش به فراز، این تیم به روندی صعودی رسید. شاگردان کمالوند با کسب تساوی در بیش از نیمی از دیدارهای خود،‌ امتیازهای زیادی از دست دادند که می‌توانست گسترش را حتی به رده‌های بالاتر از ششم هم برساند،‌ جایگاهی که کمالوند امسال هدفش را رسیدن به بالاتر از آن ترسیم کرده است.*کم‌ترین تساوی: ماشین‌سازی، صنعت نفت آبادان،‌ سپاهان و ذوب‌آهن با ۴ مساویصنعت نفت فصل را خوب آغاز کرد که اوج کار این تیم، شکست استقلال و سپاهان بود که توجهات را جلب کرد. این روند قابل قبول اما دنباله‌دار نبود، به طوری که نفت آبادان در ۱۱ دیدار اخیر خود متحمل هفت شکست شده است. آبادانی‌ها در نیم‌فصل تصمیم گرفتند با دست‌نشان که این تیم را به لیگ برتر آورده بود، قطع همکاری و فیروز کریمی را جایگزین او کنند.سپاهان هم با وجود جذب ویسی شگفتی‌ساز،‌ نتوانست عملکردی در حد مدعی قهرمانی از خود نشان دهد و عملکرد پر فراز و نشیبی از خود نشان داده است. شاخص‌ترین خریدهای این فصل سپاهان، مهرداد محمدی و طالب ریکانی بودند که عملکرد قابل قبولی از خود نشان دادند. این تیم نیم‌فصل را با رده هشتم جدول به پایان رساند و نتوانست به فینال جام حذفی هم برسد. همه این‌ها یعنی پرافتخارترین تیم لیگ برتر کار بسیار دشواری برای کسب سهمیه لیگ قهرمانان آسیا دارد.ذوب‌آهن این فصل داستان جذابی داشت. یحیی گل‌محمدی که این فصل را با قهرمانی در سوپرجام آغاز کرده بود، نتوانست در این فصل نتایج خوبی بگیرد و به طور توافقی از جمع ذوبی‌ها جدا شد. شاید کسی انتظار نداشت مجتبی حسینی، سفیدپوشان نصف جهان را تا رده سوم بالا بیاورد و تحسین کارشناسان را در پی داشته باشد. این فصل مهدی رجب‌زاده تمام‌نشدنی، عملکرد فوق‌العاده‌ای داشت و مرتضی تبریزی هم در نوک پیکان ذوب‌آهن، بارها تور دروازه حریفان را به لرزه درآورد. هرچند مدافع دو عنوان قهرمانی جام حذفی از رسیدن به فینال این تورنمنت باز ماند، اما بازی‌های این تیم نویددهنده نتایج درخشان ذوب‌آهن در لیگ قهرمانان آسیا را به هواداران خود می‌دهد.ماشین‌سازی هم ضعیف‌ترین تیم نیم‌فصل از نظر امتیاز بوده که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.*بیشترین شکست، بدترین خط دفاع و بدترین تفاضل گل: ماشین‌سازی تبریز با ۱۰ شکست، ۲۶ گل خورده و تفاضل ۱۵-تیم تازه صعود کرده به لیگ برتر، این فصل شرایط بسیار بدی پشت سر گذاشت. سبزپوشان آذری امسال بازیکنان صاحب‌نامی چون آندو تیموریان، سامان نریمان‌جهان و پیام صادقیان را جذب کردند و به نظر می‌رسید این تیم،‌ یکی از پدیده‌های لیگ برتر خواهد شد. داستان رسول خطیبی در گسترش فولاد تبریز این بار برای ماشین‌سازی تکرار شد. خطیبی سال ۹۲ گسترش را به لیگ برتر آورد اما در این لیگ، نتوانست نتایج خوبی کسب کند و پیش از پایان نیم‌فصل اول برکنار شد. ملی‌پوش ریزنقش پیشین کشورمان، توانست برای نخستین بار، تبریز را در لیگ برتر صاحب سه تیم کند، اما در رساندن ماشین‌سازی به رده‌های میانی جدول هم ناکام ماند.سبزپوشان تبریزی پس از کسب تساوی مقابل استقلال در تهران، ۹ شکست پیاپی کسب کرد و به قعر جدول رسید. پس از حضور فرهاد کاظمی روی نیمکت این تیم، نوار باخت‌های متوالی ماشین‌سازی پاره شد و این تیم بالاخره مقابل سایپا امتیاز گرفت. این تیم در هر بازی به طور میانگین، ۱.۷۳ گل دریافت کرده است. کاظمی در نشست‌های خبری خود، از تغییرات زیاد در بازیکنان تیم خبر داد. ماشین‌سازی باید در فصل نقل و انتقالات فعالیت زیادی داشته باشد تا در لیگ برتر باقی بماند. هرچند این تیم نریمان‌جهان را از دست داد و آندو را هم مقابل درهای خروجی تیم خود می‌بیند.*بدترین خط حمله: صبای قم با ۱۰ گل زدهصمد مرفاوی پس از دوری یک ساله از لیگ برتر، با صبا به سطح اول فوتبال ایران بازگشت اما مردم قم شاید انتظار چنین نتایج ضعیفی از وی نداشتند. سرمربی پیشین استقلال که زمانی با آبی‌پوشان از گروه خود از لیگ قهرمانان آسیا صعود کرد، این فصل روزهای خوبی را سپری نمی‌کند. سفیدومشکی‌پوشان صبا در ۶ هفته آخر نیم‌فصل فقط شکست خوردند. صبا در ۱۵ مسابقه ۱۰ گل و به طور میانگین در هر بازی ۰.۶۶ گل زده است. نکته جالب اینکه در خط حمله این تیم رضا عنایتی حضور دارد که بهترین گلزن تاریخ لیگ برتر ایران است.* کم‌ترین پیروزی: صبای قم و ماشین‌سازی با یک بردصبا تنها در هفته هفتم توانست پیروز شود، آن هم مقابل سایپا که شرایط خوبی در جدول ندارد. ماشین هم تنها برد خود را در همان هفته نخست مقابل فولادِ بدون آقای گل (ساسان انصاری) کسب کرد.*آقای گل: ساسان انصاری با ۱۲ گلشاید هیچ‌کس باور نمی‌کرد با حضور مهاجمانی چون طارمی و ادینیو، مهاجم نیمکت‌نشین پرسپولیس در پایان نیم‌فصل اول آقای گل شود. انصاری از هفته پنجم به فولاد پیوست و این انتقال، شروع درخشش مهاجم ۲۵ ساله نورآبادی بود. ساسان موفق شد در ۱۱ بازی، ۱۲ گل به ثمر برساند تا هواداران پرسپولیس، حسرتِ از دست دادن این مهاجم گلزن را بخورند، بخصوص پس از عملکرد ضعیف پریموف در پرسپولیس. حالا خیلی‌ها منتظرند تا شاهد ادامه عملکرد خیره‌کننده انصاری در فولاد و نیز، استارت گلزنی در لباس تیم ملی ایران در مسابقات رسمی باشند.*پرگل‌ترین دیدارهاسه دیدار نیم‌فصل اول لیگ برتر ۶ گل داشت که پرگل‌ترین بازی‌ها محسوب می‌شد. اولی جدال تیم‌های فولاد خوزستان و نفت تهران از هفته دوازدهم بود که با پیروزی ۴ بر ۲ فولادی‌ها به پایان رسید، مسابقه‌ای که انتقاد علی دایی از خط دفاع تیم خود را نیز به همراه داشت. دیگر دیدار ۶ گله، تساوی ۳ - ۳ تیم‌های پدیده خراسان و صنعت نفت آبادان در هفته هفتم بازی‌ها بود. آخرین دیدار هفته پانزدهم بین ماشین‌سازی و سایپا که با تساوی ۳ - ۳ به اتمام رسید، دیگر مسابقه ۶ گله نیم‌فصل اول بود.برای مشاهده جدول رده‌بندی اینجا را کلیک کنید.انتهای پیام/

افتخاری: ۷ سال خانه‌نشین بودم، کسی سراغم را نگرفت / شهبازیان: پاپ به میان مردم ما رسوخ کرده است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب،‌ احیای ارکسترها آن هم در دولت یازدهم و به دستور رئیس جمهور، چندان برای ارکستر ملی کارساز نبود. در حالی که ارکستر سمفونیک تهران در سال ۱۳۹۴ با مدیریت علی رهبری دورانی درخشان را پشت سرگذاشت، اما ارکستر ملی تنها به چند اجرا محدود شد. ارکستری که رهبری آن را فرهاد فخرالدینی برعهده داشت؛ انگار به تکرار و رخوت رسیده بود.حاشیه‌ها و حرف و حدیث‌ها در اطراف ارکستر زیاد شد، تا بالاخره زمام ارکستر به فریدون شهبازیان سپرده شد. شهبازیان کسی بود که در سال‌های گذشته نامش بیشتر از هر کس دیگری برای رهبری ارکستر ملی بر سر زبان‌ها بود.آثاری ماندگار در عرصه آهنگسازی و تنظیم، شهبازیان را به نامی فراموش نشدنی در موسیقی ایران تبدیل کرده است. اما «آیا او توان رهبری ارکستر ملی را دارد؟» این درست همان پرسشی است که منتقدان شهبازیان مطرح می‌کنند. اما آنچه از تمرین‌های ارکستر شنیده می‌شود پاسخی درخور به منتقدان است.شهبازیان در اقدامی هوشمندانه علیرضا افتخاری را برای خوانندگی ارکستر ملی انتخاب کرده تا هم در احیای دوباره این خواننده نقش داشته باشد و هم آثاری ماندگار در موسیقی ایرانی را بازخوانی کند.ارکستر ملی ایران این روزها در حال تمرین است تا خود را برای اجرا در افتتاحیه جشنواره موسیقی فجر آماده کند. با فریدون شهبازیان و علیرضا افتخاری دقایقی را هم‌کلام شدیم تا در جریان اوضاع کنونی ارکستر قرار بگیریم.* اوضاع ارکستر در حال حاضر چگونه است. تمرین‌ها خوب پیش می‌رود؟ از چه زمانی تمرین‌ها را آغاز کرده‌اید؟شهبازیان: امروز با حضور آقای افتخاری تمرینی با ارکستر داشتیم. «ارکستر ملی ایران» که من هدایت و رهبری آن را برعهده دارم، نزدیک به دو ماه است که تمرین می‌کند. ابتدا قرار بود آذر ۱۳۹۵ و بعد از ایام محرم و صفر اجرایی داشته باشیم که به دلایلی متوقف شد و در حال حاضر مشغول تمرین هستیم تا به خوانندگی علیرضا افتخاری در روز افتتاح جشنواره موسیقی فجر، یعنی ۲۲ دی، اجرایمان را به روی صحنه ببریم.تمرین‌های ارکستر به جای خوبی رسیده است و در حالا حاضر آمادگی خوبی داریم. برای اجرای پیش رو قطعه‌هایی از چند آلبوم را در نظر گرفته‌ایم؛ خودم مجموعه‌ای با صدای علیرضا افتخاری دارم که نامش «شور عشق» است و سال‌ها پیش منتشر شد. در کنسرت ۲۲ دی برخی از قطعه‌های این آلبوم را اجرا می‌کنیم. همچنین یکی دیگر از آثار آقای افتخاری یعنی «نیلوفرانه» به آهنگسازی عباس خوشدل را اجرا می‌کنیم. در کنار این آثار، ارکستر چند اثر بی‌کلام هم اجرا می‌کند. بسیار خوشحالم که علیرضا افتخاری در کنار ما هست و امیدواریم اجرایی بسیار خوب با ارکستر ملی که ارکستری تازه‌پاست، داشته باشیم.افتخاری: بسیار خوشحالم که در کنار ارکستر ملی ایران و در کنار استاد شهبازیان هستم.* در هفته چند روز تمرین دارید. نوازندگان ارکستر در چه سطحی هستند؟ از کارشان راضی هستید؟شهبازیان: ما در هفته ۳ روز تمرین می‌کنیم و هر روز حدود ۳ ساعت تمرینمان طول می‌کشد. ارکستر برای هر اجرا باید تمرین‌های مستمر داشته باشد. حدود ۶۰ نوازنده جوان در ارکستر حضور دارند که جملگی تحصیلات علمی دارند. بیشتر از ۹۰ درصد نوازندگان ارکستر، در هنرستان موسیقی تحصیل کرده‌اند و بعد به دانشگاه رفته‌اند و مدرک لیسانس یا فوق لیسانس موسیقی دارند. خیلی خوشحالم که در کنار این جوانان هستم و از آنان ممنونم که آمده‌اند و وقت گذاشته‌اند و عضو ارکستر شده‌اند تا ارکستر ملی راه‌اندازی شود.* برای آینده‌ی ارکستر چه برنامه‌هایی دارید؟ در اجراهای آینده‌‌ی ارکستر مخاطبان چه آثاری را می‌شوند.شهبازیان: می‌دانید که هر ارکستری در ابتدای کارش نیاز به ۵ یا ۶ ماه تمرین مستمر دارد تا نوازندگان با هم آشنا شوند. ارکستر ملی ایران هم آثار آهنگسازان سرزمینمان را اجرا می‌کند و هم آثار موسیقی کلاسیکِ سَبُک را؛ البته واژه‌ی سَبُک به معنای بی‌ارزش نیست. این موسیقی‌های سبک ملودیک‌ترند و کمک می‌کند که مردم ما با موسیقی کلاسیک هم آشنا شوند. مرسوم است که ارکسترهای ملی در سراسر جهان آثار موسیقی کلاسیک را به صورت امروزی شده و به همراه سازهای ضربی اجرا می‌کند. حتی برخی از رهبران ارکستر تغییراتی در این آثار ایجاد می‌کنند. ما هم از همین رویه پیروی می‌کنیم و مانند همه ارکسترهای ملی در دیگر کشورها، آثار موسیقی کلاسیک را به صورت امروزی اجرا می‌کنیم. امیدوارم این ارکستر در آینده بتواند جایگاه مناسبی پیدا کند و حتی برای کنسرت‌های خارج از تهران و حتی در کشورهای اروپایی هم اجراهایی داشته باشد.*شاید مهمترین مشکل ارکستر ملی در سال‌های گذشته «تکرار» بود. تکراری که به دلیل کمبود رپرتوار برای اجرا پدید آمده بود و مسئولان ارکستر هم نتوانستند آهنگسازان بیشتری برای نوشتنِ آثار ارکسترال جذب کنند. شما برای حل مشکلِ کمبود رپرتوار چه برنامه‌ای برای ارکستر ملی دارید؟شهبازیان: ارکستر ما نامش «ارکستر ملی ایران» است، ارکستری که در گذشته بود «ارکستر موسیقی ملی ایران» بود. همه سعی‌ام بر این بود که ارکستر ما چیزی به غیر از ارکستری باشد که در گذشته بوده است. «ارکستر موسیقی ملی ایران» را یکی از موسیقی‌دانان خوب مملکتمان یعنی فرهاد فخرالدینی که پیشکسوت من هم هستند، هدایت می‌کردند. تهیه رپرتوار برای ارکستر ملی بسیار مشکل است. باید با همه آهنگسازان صحبت کنی و رپرتوارها را براساس ارکستر ملی آماده کنی. اگر این اشکال در گذشته برای ارکستر ملی وجود داشته، من از آن بی‌خبرم. ولی به هر روی تهیه رپرتوار برای ارکستر بسیار مشکل است. برای مثال اگر بخواهیم با آقای افتخاری کنسرت‌های متفاوتی داشته باشیم باید با همه آهنگسازانی که برای ایشان آثار ساخته اند صحبت کنیم و آثار را از آنان بگیریم و آنان هم رغبت داشته باشند که آثار را در اختیار ارکستر قرار دهند. این مسئله هم زمان‌بر است هم به مذاکره‌های مناسب و هم به پرداخت دستمزدهای خوب نیاز دارد. من برای ارکستر ملی ایران برنامه‌ریزی کرده‌ام تا با آهنگسازان صحبت کنم و بتوانم آثاری را تهیه کنم که در درازمدت رپرتواری منسجم را برای اجرا داشته باشیم.* آقای افتخاری کار کردن در کنار ارکستر چگونه است. آنچه ما از تمرین‌ها دیدیم به نظر می‌رسد خواندن در کنار ارکستر برای شما کار چندان دشواری نباشد.افتخاری: باید چنین باشد، چرا که تجربه‌های این چندین سال کار را برای من راحت‌تر کرده است. نگاه زیبای استاد شهبازیان کار را برای من راحت‌تر می‌کند. همان زمانی که در استودیو اثر «شور عشق» را اجرا کردیم؛ قرعه به نام من افتاده بود. به قول مولوی:سر پنهان است اندر زیر و بم / فاش اگر گویم جهان بر هم زنمنمی‌شود با چند سخن اصل موضوع را به اهلش رساند. کسی که می‌آید و موسیقی را در سالن می‌شنود آدم عادی نیست. کسانی که در دایره خلقت و دایره کائنات به سطحی فرازمینی فکر می‌کنند، آنان بهتر واقف‌اند که استاد شهبازیان شخصیتی اولیایی دارند که توانسته چنین آهنگ‌هایی بسازد. در عین حال خواننده‌ای مانند من نیرو و انرژی و کارایی را برای بیان کلام می‌گیرد؛ کلامی که مانند نگین بر روی انگشتری نشسته است. این‌ها قرعه است و از قبل تعیین شده است. قرار بود سال گذشته همین کارها را اجرا کنیم اما نشد. چرا که زمانش فرانرسیده بود. امسال خیلی راحت‌تر کارها انجام شد. این‌ها با انتخابی از فرای تصور ما رخ می‌دهد و قرعه به نام ما زده می‌شود. من هم به عنوان امانت‌دار شعر و خواننده در خدمت استاد شهبازیان هستم. بر روی صحنه که تمرین می‌کردیم از نگاه زیبای استاد شهبازیان پردرآوردم.شهبازیان: آقای افتخاری این آثار را به بهترین نحو ممکن در گذشته خوانده‌اند. وقتی اثر «شورعشق» را ضبط می‌کردیم، افتخاری ساکن تهران نبود. در مدت حدود ۳ ماهی که ضبط این آثار طول کشید ایشان از اصفهان به تهران رفت‌وآمد می‌کرد. وقتی به استودیو می‌آمد ساعت‌ها باهم کار می‌کردیم. خود ایشان گاهی می‌گفت که راضی نیستم و بگذار باز هم بیایم و بخوانم. آقای افتخاری سلیقه بسیار خوبی در موسیقی دارد و صدای خودش را می‌شناسد. نتیجه آن رفت و آمدها و تمرین‌ها و تکرارها آثاری ماندگار مانند «شورعشق» شد که از بهترین آثار ارکسترال من به شمار می‌رود.* نخستین آشنایی شما با آقای افتخاری مربوط به چه زمانی می‌شود؟شهبازیان: برمی‌گردد به سال‌های آغاز دهه ۶۰ که اثری مشترک با آقای هابیل علی‌اف ضبط می‌کردیم. از آن زمان با هم آشنا شدیم و تا کنون هم آقای افتخاری آثار بسیاری از ساخته‌های من را خوانده است. سعی می‌کنیم در اجراهای بعدیِ ارکستر ملی آثار دیگری از آقای افتخاری را جمع‌آوری و اجرا کنیم.* آقای افتخاری در سال‌های گذشته نه تنها در جشنواره موسیقی فجر حاضر نبودید که در فضای کلی موسیقی ایران هم چندان حضوری پررنگ نداشتید. علت این کنارماندنتان چیست؟افتخاری: من بودم و هستم. ولی آنان که باید توجه می‌کردند و سراغم می‌آمدند این کار را نکردند. به قول استاد بنان آوازخوانِ بزرگ موسیقی ایرانی که در یکی از آثارشان می‌خواند:آمدی جانم به قربانت ولی حالا چراای کاش زودتر می‌آمدند که من جوان‌تر بودم. البته الان هم دیر نشده و حالا حالاها توان خواندن دارم. بایستی از سوی دیگران برای خواندن و بودن در صحنه موسیقی دعوت می‌شدم و نشدم. الان هم خیلی خوشحالم که در خدمت استاد شهبازیان هستم.شهبازیان: به وجود آمدن یک اثر هنری موضوعش عرضه و تقاضاست. باید کسی بخواهد، کسی اثری بنویسد برای صدای آقای افتخاری و ایشان هم بیاید بخواند. باید روی کار فکر شود. ممکن است چند سال طول بکشد که خواننده کار مورد نظر و ارزشمندی را پیدا کند و بخواند. به هر روی علیرضا افتخاری همیشه آماده اجرا بوده و هست.*صدایی که امروز از علیرضا افتخاری شنیدم صلابت گذشته‌اش را دارد. چرا آهنگسازان ایرانی در این سال‌ها صدای علیرضا افتخاری را نادیده گرفتند؛ در حالی که نیاز به خوانندگان پرتجربه در عرصه موسیقی ایران به خوبی حس می‌شود.شهبازیان: متاسفانه موسیقی پاپ رسوخ بسیاری بین مردم داشته است. در عین حال خوانندگانی که کار موسیقی ارکسترال ایرانی انجام می‌دهند، تعدادشان اندک است. به همین دلیل آهنگسازان به سمت موسیقی پاپ متمایل می‌شوند؛ موسیقی که زودتر به دست بیاید و زودتر ارائه شود. به همین دلیل در ژانر موسیقی ارکسترال آثار کمتری ساخته می‌شود. علیرضا افتخاری خواننده‌ای است که هم با گروه‌های موسیقی ایرانی کار کرده و هم آثار موسیقی ارکسترال را به خوبی می‌خواند.افتخاری: برخی از آهنگسازان می‌خواهند ساده برخورد کنند و من نمی‌پذیرم. برخی از آهنگسازان خواندن آثاری را به من پیشنهاد می‌کنند که کیفیت والایی ندارند. خواندن چنین آثاری را قبول نمی‌کنم. متاسفانه استادان بسیاری را ما در این سال‌ها از دست داده‌ایم؛ کسانی مانند تجویدی، مشکاتیان، خرّم و بسیاری دیگر از دست رفتند. دیگر آن آثار با ارزش پدید نمی‌آیند. اشعار دیگر آن شعرهای خاص نیست، کجاست قیصرامین‌پور، کجاست معینی کرمانشاهی و کجاست بیژن ترقی. الان شعرها ساده‌اند و ملودی‌های سطح پایین؛ که خواندنشان را قبول نمی‌کنم.حدود ۷ سال خانه نشین شدم و در این سال‌ها خاطراتم را نوشتم. اکنون هم خوشحالم که افتخار همکاری با استاد شهبازیان در ارکستر ملی برایم فراهم شد.*ارکستر ملی آیا تا پایان سال اجرای دیگری هم خواهد داشت؟شهبازیان: ارکستر ملی ایران در حال حاضر مشغول مقدمات هماهنگ شدنِ نوازندگان با آثار ارکسترال موسیقی ایران است. این کار چندین ماه زمان می‌برد. در عین حال مشغول برنامه‌ریزی هستیم تا اجرایی دیگر تا پایان سال داشته باشیم. همکاری با آقای افتخاری را در سال آینده هم ادامه می‌دهیم و آثار دیگری هست که ایشان باید بخوانند. آثار آهنگسازانی که در قید حیات نیستند را هم گردآوری می‌کنیم و به خوانندگان مختلف مانند آقای افتخاری می‌دهیم تا بخوانند.* یکی از حاشیه‌هایی که در هفته‌های گذشته گریبان‌گیرِ ارکستر ملی شد، بیانیه‌ی همایون شجریان و اعلام عدم همکاری‌اش با ارکستر بود. ماجرا را برایمان شرح دهید.شهبازیان:‌ ما تمایل داشتیم که ایشان در ارکستر باشد. من گفتم که ارکستر ملی تمایل دارد که ایشان آثار من را با ارکستر ملی اجرا کند. بارها با آقای همایون شجریان تماس گرفتم ولی ایشان جواب ندادند و اقدامی تا کنون نکرده‌ایم.در برنامه ریزی ما آقای افتخاری و آقای اصفهانی حضور دارند و البته دیگر خوانندگانی که می‌توانند در ژانر موسیقی ملی کار کنند را برای حضور در کنار ارکستر دعوت می‌کنیم.افتخاری: دیگر خوانندگان هم باید بیایند و حضور داشته باشند. ما اینجا جای کسی را تنگ نمی‌کنیم. حتی دلم می‌خواست در این اجرای پیش رو هم خواننده دیگری در کنارم باشد. به هر حال دیگر خوانندگان هم برای حضور درکنار ارکستر شوق دارند و باید به این شوق پاسخ داده شود.*حضور علیرضا افتخاری در کنار ارکستر چه ویژگی‌هایی دارد.شهبازیان: علیرضا افتخاری با حضورش در کنار ارکستر دو کار انجام می‌دهد. اول این که اجرایی درخشان برای مردم دارد و در عین حال باعث می‌شود که دیگر خوانندگان هم شوق حضور در کنار ارکستر را داشته باشند.* جشنواره موسیقی فجر در سال‌های گذشته به تکرار افتاده بود و جای خالی خیلی از بزرگان موسیقی ایرانی در جشنواره احساس می‌شد. امسال با حضور شما در قالب ارکستر، می‌تواند یکی از اتفاق‌های خوب ارکستر رقم بخورد. نظرتان درباره جشنواره امسال چیست.شهبازیان: ما که برنامه جشنواره را ندیده‌ایم و نمی‌دانیم چه آثار و چه گروه‌هایی در جشنواره هستند. فُرم تازه‌ای که برای جشنواره فجر در نظر گرفته شده، تنها سال گذشته بود. شنیده‌ام که امسال ارکسترهای دیگری هم هستند. این که ما در جشنواره موسیقی فجر اجرایی خواهیم داشت برایم بسیار ارزشمند است. درباره دیگر اجراها هم باید دید و نظر داد.افتخاری: ما فکرمان متمرکز بر روی کار خودمان است. زحمتی که ما برای آماده کردن این اجرا می‌کشیم برای تنها یک اجرا نیست و به طور حتم اجراهای دیگری هم خواهیم داشت.---------------------------------گفت‌وگو: یاسر شیخی یگانه--------------------------------منبع :‌ تسنیمانتهای پیام/

روایت زندگی «خلیل کبابی» در زیباترین نقطه ایران/ پخش «لبخند رخساره» به سال آینده موکول شد

$
0
0
به گزارش نداي انقلاب، قصه زندگی «خلیل کبابی» با پسرش روایت جدیدی است که این بار در میانه راه تولید سر از لوکیشن مشهد مقدس درآورد و بخش مهمی از قصه را در این فضا به تصویر کشید. ضبط سکانس‌های زیبایی در صحن اصلی حرم مطهر امام رضا (ع) خالصانه‌ترین جلوه‌های ویژه بصری را در این نقطه از ایران به جای گذاشت. خلیل قصه «لبخند رخساره» مردی تنها است که سالهای سال به همراه پسرش اشکان زندگی کرده و در سنین میانسالی و با ورود به تهران اتفاق‌هایی در دهه چهارم زندگی‌اش می‌افتد که پای افرادی از خانواده و دوستان را به این قصه باز می‌کند. از طرفی خلیل صاحب مغازه‌ کبابی است و همین ارتباط او با دنیای رنگارنگ غذاها، نمادی از فرهنگ اصیل ایرانی را نشان می‌دهد و از طرفی نیز طراوت خاصی را مهمان قاب دوربین بهرنگ توفیقی می‌کند.** «لبخند رخساره» قصه‌ای که زن محور نیستنام «لبخند رخساره» همانند سریال‌های سیروس مقدم که در ساخت سریال‌هایی زن محور زبانزد خاص و عام است،‌ شاید ابتدا سریالی زن محور را به ذهن متبادر کند، اما اصلا اینطور نیست و «لبخند رخساره» قصه‌ای از داستان‌های زن و مردهایی در کنار یکدیگر است که همه آنها به نوعی نقش اصلی بوده و در تکامل قصه به هم کمک می‌کنند. رخساره نام یکی از شخصیت‌های این داستان است که گویا بازی کوتاهی نیز در این داستان دارد،‌ اما می‌تواند همین میزان کم تاثیرگذاری درام را داشته باشد. **سریال سازی در اقصی نقاط ایراندر شرایطی که سازمان صدا و سیما وضع مالی چندان خوبی ندارد و اغلب تهیه کننده‌ها به دنبال تولید سریال در یک ساختمان واحد هستند و کمتر به لوکیشن‌های بیرونی می‌روند، تقوایی تهیه کننده «لبخند رخساره» این تمهید را به خرج داده و با کمک کارگردان و نویسنده شهرهای شمالی و مرزی، مشهد، تهران، لواسان و ... را به عنوان لوکیشن‌های اصلی این سریال انتخاب کرده است. هرچند سفر به این شهرها روند تولید را کند می‌کند و هزینه بر است، اما آنچه برای گروه تولید «لبخند رخساره» مهم است، تولید محصولی با کیفیت در میان تعداد بیشماری سریال بی کیفیت است.**لوکیشن‌های آخرین ساخته بهرنگ توفیقیاغلب لوکیشن‌های این سریال در تهران است، خانه‌ای در دربند، لواسان، زعفرانیه،‌ فرمانیه از فضاهایی است که مقابل دوربین توفیقی رفته است. مشهد و شهری برون مرزی، نیز از دیگر مکان‌هایی است که نیمی از این سریال در آنها ضبط شده است.**معرفی شخصیت‌های «لبخند رخساره»اگر اغلب افرادی که داستان‌های سعید نعمت الله را روایت می‌کنند را از ذهن بگذرانیم، متوجه خانواده دوست بودن تمامی کاراکترهای سریال‌هایش می‌شویم. از عطای قلدر «زیرهشت» گرفته تا غیاثِ با مرام «پشت بام تهران» و اردلان تمجیدِ «مادرانه» تا مدینه مدبر در سریال «مدینه» همگی این خصیصه بارز در وجودشان موج می‌زد و خانواده را پایه زندگی‌شان می‌دانستند. اما در «لبخند رخساره» تمامی شخصیت‌ها در کنار خصیصه خانواده دوست بودن، اغلب در کنار خانواده و برخی نیز به دور از خانواده روزگار می‌گذرانند، اما در نهایت دغدغه همگی آنها خانواده و توجه به کانون گرم آن است که مهم‌ترین بخش در متن‌های نویسنده سریال «لبخند رخساره» است. این سریال حدود ۱۰ بازیگر اصلی دارد که هر کدام به نوبه خود درام قصه را پیش می‌برند. سریالی پر بازیگر که کنداکتور شب‌های بهار سال آینده را تشکیل داده است. اما از گوشه و کنار شنیده می‌شود که قصه «لبخند رخساره» پتانسیل ادامه دار شدن دارد و تهیه کننده و نویسنده در صدد تولید ادامه آن هستند. **کامبیز دیرباز پدری که عاشق فرزندش استدیرباز که اوایل حضورش در بازیگری بیشتر در فیلم‌های سینمایی به ایفای نقش می‌پرداخت، مدتی است که تمرکز خود را روی بازی در سریال‌های تلویزیونی گذاشته است. او با اینکه تا الان در ۱۰ سریال بازی کرده است، اما در آن آثاری که نقش اصلی را عهده دار بوده، بازی بهتر و متفاوت‌تری را تجربه کرده است. از جمله این مجموعه‌های تلویزیونی می‌توان به نابرده رنج،‌ میکائیل و پشت بام تهران اشاره کرد. در دسته بندی آثار و نقش‌هایی که دیرباز در دو دهه از فعالیت هنری‌اش داشته است، بازی در نقش «میکائیل» و «نابرده رنج» از همه آنها چشمگیرتر بوده است. «میکائیل» پلیسی سرکش و به عبارتی قُلدر بود که در مواجهه با افرادی که خلاف قانون رفتار می‌کردند، اگر از راه قانونی به نتیجه‌ نمی‌رسید از راه خودش وارد مهلکه می‌شد و همین خصیصه او را از سایر پلیس‌های اتو کشیده در تلویزیون منفک می‌کرد. بی شک این بازیگر همانطور که تا الان در اغلب مصاحبه‌هایش عنوان کرده است، سالها نیز از حضورش در این سریال به نیکی یاد می‌کند.اما خلیل در «لبخند رخساره» نقشی متفاوت را به تصویر می‌کشد. او در این سریال با گریمی متفاوت ظاهر شده است که تقریبا چند سال از سن خودش بزرگتر است. خلیل سالها پیش با آتنه (بهناز جعفری) ازدواج می‌کند و اشکان حاصل این ازدواج است. خلیل سالها است که با تک پسرش زندگی می‌کند و گویی با روش خود و عاشقانه او را دوست دارد و سعی دارد تا جای خالی مادرش را نیز برای اشکان پُر کند. در روند قصه پای رخساره به زندگی این دو باز می‌شود و اتفاقاتی را رقم می‌زند.** بهناز جعفری مادری که سالها خانواده‌اش را ترک کردهبهناز جعفری بعد از بازی در نقش کوتاهی در سریال «همه چیز آنجاست» حدود دو سال از تلویزیون دور بود و این بار با حضورش در «لبخند رخساره» یکی از نقش‌های پرچالش سریال را عهده دار شده است. «آتنه» که به خواسته خلیل شوهرش، از زمان تولد فرزند تا ۲۰ سالگی او خانه را ترک کرده است، به یکباره سر و کله‌اش در داستان باز می‌شود و با خانواده خود روبرو می‌شود. آتنه از مادری کردن عاجز است و این را در رویارویی اولش با اشکان به او می‌گوید و از این بابت ابراز تاسف می‌کند. او بعد از سالها دوری از خانواده به آغوش آنها بازگشته است تا راهی برای نجات خود پیدا کند. ** بهزاد فراهانی مردی فداکار برای خانوادهفراهانی که در این سالها بیشتر در تئاتر فعالیت دارد، کم و بیش نقش‌های کوتاهی را در برخی سریال‌ها بازی می‌کند. آخرین سریالی که او قبل از «لبخند رخساره» بازی کرده است، تقریبا با همین گروه سه نفره البته به کارگردانی سیروس مقدم بود. فراهانی در سریال «مدینه» نقش مردی میانسال به نام بلبل را ایفا می‌کرد که صاحب مسافرخانه بلبل بود. این بازیگر پیشکسوت که در اینجا نقش بیژن را بازی می‌کند،‌ مردی است که برای خانواده‌اش فداکاری‌هایی کرده است.** علیرضا آرا نقشی مثبت در «لبخند رخساره»علیرضا آرا که پیشتر در حیطه تئاتر و نمایش فعالیت کرده است،‌ مدتی است که به واسطه حضور همسرش شبنم مقدمی پا به تلویزیون گذاشته است. او از قصه‌خوانی در برنامه «رادیو هفت» به تلویزیون آمد و بعد در سریال «پشت بام تهران» و حالا نیز در «لبخند رخساره» نقش آفرینی می‌کند. او در اولین همکاری‌اش با توفیقی و نعمت الله همسر سابق اختر با بازی آزاده صمدی بود و حالا در لبخند رخساره، صدرا پسر بیژن و برادر آتنه را ایفا کرده است که پسر مثبت و به اصطلاح حرف گوش کن خانواده است. ** مجید نوروزی بازیگر جدید تلویزیونییکی از نقش‌های اصلی و محوری «لبخند رخساره» بازیگری جوان به نام مجید نوروزی است که قطعا بعد از دیده شدن در مدیوم تلویزیون، تعداد پیشنهادهای تصویری‌اش دوچندان خواهد شد. او در این سالها بازیگری در مدیوم تئاتر را به خوبی تجربه کرده است و حالا وقتش رسیده تا خود را در تلویزیون و مقابل دوربین محک بزند. البته او در یکی از اپیزودهای سریال «چرخ فلک» نیز بازی کرده بود. «اشکان» پسر خلیل و آتنه است که در ابتدای سریال وارد ماجرایی عاشقانه می‌شود و پای پریوش نظریه را به قصه زندگی پدرش باز می‌کند. اشکان همیشه روی پدرش تعصبی ویژه و مادرش را با تمام قلب دوست دارد،‌ اما زندگی تلاطم‌های عجیبی را برای او رقم زده است. **مهدی سلطانی پشیمان از گذشتهسلطانی در این سالها در نقش‌های متعددی بازی کرده است،‌ حضور او در سریال‌های «مدینه»،‌ «مادرانه» و «دیوار»، «کیمیا»،‌ «در مسیر زاینده رود» یکی از شاخص‌ترین بازی‌هایش را به تصویر کشیده است. عبدی فردی زورگو در مدینه، اردلان تمجید مادرانه مردی که خانواده‌اش در شرف نابودی است، مجرم معروف و خلافکار سریال دیوار این روزها نقشی به نام اسماعیل نفر را بازی می‌کند که گویی ادامه نقش اردلان تمجید است. نفر مدت‌ها خانواده خود را رنجانده و دیگر نمی‌تواند آرامشی با حضور آنها را بدست بیاورد و حالا که از زندگی گذشته خود پیشمان است به فکر تشکیل خانواده‌ای جدید است. ** پریوش نظریه در نقش رخسارهنظریه که بعد از حضورش در سریال مدینه که در رمضان ۹۳ پخش شد، در حضور جدیدش مادر دختری را بازی می‌کند که در خلال روایت قصه،‌ راهش به زندگی خلیل و پسرش گره می‌خورد. رخساره بعد از فوت همسرش، لحظه‌ای از دخترش ستاره (درسا بختیاری) غافل نبوده است و این تضادی را بین او و آتنه ایجاد می‌کند. «لبخند رخساره» سریالی اجتماعی خانوادگی است که به کارگردانی بهرنگ توفیقی برای پخش در بهار سال آینده از شبکه یک سیما آماده می‌شود.این سریال همانند سایر آثار نعمت الله ملودرامی ۳۰ قسمتی است که قرار است مهمان هر شبه مخاطبان شبکه یک در سال آینده باشد. در خلاصه قصه سریال آمده است: هیچ‌گاه دوری، دوستی نمی‌آورد و خانواده قصه لبخند رخساره قبل از آنکه دیر شود، به همدلی می‌رسند. قصه «لبخند رخساره» در تکریم خانواده به تصویر کشیده می‌شود. بهرنگ توفیقی بعد از تجربه‌های کارگردانی سریال‌های «مسیر انحرافی» «انقلاب زیبا» «پشت بام تهران»، حالا حضورش در ژانر خانوادگی را انتخاب کرده است. توفیقی که سبک خاص کارگردانی خود را در همه سریال‌هایش و حتی تدوین‌ها نشان داده است در «لبخند رخساره» نیز این سبک را ادامه می‌دهد.منبع :‌ فارسانتهای پیام/

همکاری و تعامل سازنده جمعیت خدمتگزاران ایثار و مقاومت با وزارت جهاد کشاورزی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب به نقل از سایت خدمتگزاران ایثار و مقاومت، بمنظور همکاری و تعامل هرچه بیشتر مابین جمعیت خدمتگزاران ایثار و مقاومت و وزارت جهاد کشاورزی صبح امروز(یکشنبه ۲۶دیماه ) با حضور حجت الاسلام و المسلمین صالح آبادی، حوزه نماینده ولی فقیه در وزارت جهاد کشاورزی استان تهران و غلامرضا جوکار مدیر عامل جمعیت خدمتگزاران ایثار و مقاومت برگزار گردید.

تعیین دبیر برای «شورای عالی جوانان» که در دولت یازدهم تنها یک جلسه داشته!/ چرا مسائل جوانان در اولویت این دولت نیست؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سال ۱۳۷۱ بود که تاسیس شورای عالی جوانان توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوب شد. شورایی که ریاست آن را رئیس جمهور یا معاون اول وی برعهده دارند و اعضای هیات دولت مانند وزیر آموزش و پرورش، علوم، ارشاد، بهداشت و تعاون همچنین رئیس سازمان صداوسیما و معاون رئیس جمهور در امور زنان در آن عضویت دارند. وظیفه اصلی این شورا هم بررسی نقش و عملکرد نهادها و سازمان های مسئول در امور جوانان و ایجاد هماهنگی بین داستگاه های مرتبط با جوانان تعیین شد.در آیین نامه داخلی شورا آمده که جلسات این شورا هردوماه یکبار تشکیل شود و چون این اتفاق به صورت رسمی در هیچکدام از دولت ها نیفتاد بحث و مجادله هایی را در پی داشت. تااینکه سیدجواد رضوی، مدیرکل ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، در بهمن ماه سال ۹۴ گفت در هیچ‌یک از بندهای اساسنامه شورای عالی جوانان به ضرورت برگزاری آن در فاصله زمانی مشخصی مانند دو یا سه ماه یک‌بار اشاره نشده است.زمان برگزاری جلسات شورا؛ دو ماه؟ سه ماه؟ هرگز؟این مساله در حالی مطرح شد که به گفته دکتر محمود گلزاری، معاون وقت ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان، اسحاق جهانگیری، معاون اول رییس‌جمهور در تنها جلسه شورا در دولت یازدهم بر تشکیل منظم جلسات شورای عالی جوانان تأکید کرد و قرار شد این جلسات حداکثر هر سه ماه یک‌بار و در صورت لزوم زودتر هم برگزار شود.اما نگاهی به وضع این شورا در دولت یازدهم نشان می دهد علیرغم دستور معاون اول رئیس جمهور، نه تنها این اتفاق نیفتاد که وعده برگزاری جلسات به صورت منظم تنها به همان یک جلسه ختم شد. موضوعی که سیدجواد رضوی در ماه های پایانی سال گذشته در توجیه آن گفت: «برخی از کارشناسان کمیسیون‌های تخصصی ذیل ستاد ساماندهی امور جوانان معتقدند لازم است ترتیبی اتخاذ شود که مصوبات شورای عالی جوانان هم‌راستا با سیاست‌های برنامه ششم توسعه باشد، بنابراین تصمیم گرفته شد تا به نتیجه رسیدن برنامه ششم توسعه صبر کنیم.»بعد هم وعده داد که در سه ماهه اول سال ۹۵، جلسه شورای عالی جوانان تشکیل می‌شود و سند مشارکت نهادمند جوانان یکی از دستور جلسات آینده شورای عالی جوانان خواهد بود. وعده ای که باز هم محقق نشد!مصوباتی که اجرا نشد!جدای از موضوع برگزاری جلسات، یکی از مسائل مهم شورای عالی جوانان مصوباتی است که در جلسات برگزار شده به تصویب رسیده است. مصوباتی که در دولت سازندگی و طی ۱۴ جلسه، ۲۶ عدد بوده و در دولت اصلاحات، ۳۰ عدد. دولت های نهم و دهم هم مجموعا با برگزاری ۱۳ جلسه به تصویب ۲۴ مصوبه در این حوزه اقدام کردند؛ مصوباتی که به گفته محمدرضا رستمی، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان اجرایی نشده است.این مساله به اعتقاد رستمی، ناشی از ضعفی ساختاری است: «تقریباً در هیچ دوره‌ای مصوبات شورای عالی جوانان به سطح اجرا نرسیده و تنها در سطح مصوبه باقی مانده و تعداد بسیار کمی از مصوبات اجرا شده است، زیرا ضمانت اجرایی برای اجرای مصوبات شورای عالی جوانان وجود ندارد. اکنون به دنبال این هستیم که این تضمین و ضمانت را فراهم کنیم. به این شکل که هر دستگاه دولتی ردیف اعتبار بودجه مستقل با موضوع جوانان را ایجاد کند و هر سال بودجه‌ای را برای آن پیش‌بینی کند و این بودجه توسط سازمان مدیریت، معاونت امور جوانان و دستگاه سوم در طی تفاهم‌نامه‌ای مشترک امضا شود. سپس برنامه‌های دستگاه در ستاد ملی ساماندهی و شورای عالی جوانان مصوب شود و بعد از تصویب به اجرا در بیاید تا این‌گونه مصوبات شورای عالی جوانان پشتوانه اجرایی خودش را پیدا کند.»چرا دکتر گلزاری از معاونت وزارت ورزش و جوانان استعفا کرد؟او این را هم گفت که عدم همکاری دستگاه های ذیربط برای اعلام برنامه هایشان یکی از دلایل به ثمر ننشستن مصوبات شورای عالی جوانان است.حالا بعد از گذشت ۲۴ سال از تشکیل این شورا، روند برگزاری جلسات همچنان در هاله ای از ابهام است و تنها اتفاقی که در این خصوص رخ داده تعیین دبیر این شورا از سوی رئیس جمهور در روزهای اخیر است. انتصابی که در ماه های پایانی دولت چندان جنبه کارکردی نداشته و تنها به یک شوی دوباره انتخاباتی همچون رونمایی از حقوق شهروندی شبیه است.شاهد این مدعا را هم به ماجرای استعفای دکتر محمود گلزاری، معاون سابق ساماندهی امور جوانان از این سمت خلاصه می کنیم. ۲۵خردادماه سال ۹۴، محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان روز گذشته علنا از استعفای خود از سمت معاونت جوانان وزرات ورزش و جوانان خبر داد. بعد از آن یک منبع آگاه در گفتگو با آفتاب یزد در این باره به زمزمه های قبلی این اتفاق از زمان روی کار آمدن گودرزی، وزیر وقت ورزش و جوانان اشاره کرد و گفت: «وزیر و سایر معاونانش وقعی به حوزه جوانان نمی نهادند تا جایی که بیش از ۱۵- ۱۶ ماه حتی آقای گلزاری به جلسات معاونان با وزیر دعوت نشد، چون در این جلسات به طور کلی بحثی درباره جوانان نمی‌شد و همه حرف‌ها سر ورزش بود.»وی به مصاحبه های مختلف دکتر گلزاری در این رابطه هم اشاره کرد و ادامه داد که: «آقای گلزاری به رغم تلاش بسیار برای جدا شدن دو حوزه جوانان و ورزش از هم اما متوجه شد مابقی معاونت‌ها چندان تمایلی به تفکیک ندارند هرچند خود شخص وزیر هم معتقد به تفکیک بود اما کارها به راحتی جلو نمی‌رفت چون ایشان هم تلاش جدی در این زمینه نداشت. حتی وزیر شورایی را به نام شورای راهبردی جوان تشکیل داد تا برای جدایی این دو حوزه تصمیم‌گیری کنند اما این شورا تنها ۳-۴ جلسه تشکیل شد و با وجود آنکه بیشتر اعضا معتقد به تفکیک بودند از جمله خانم اشرف بروجردی، زهرا شجاعی، امیرمحبیان و ... تا حدودی غیرفعال شد و حاصلی هم نداشت.»بودجه فرهنگسرای عطار بیشتر از معاونت جوانان!او این را هم گفت که: «این مسائل ادامه داشت تا اینکه جریان بودجه پیش آمد. بودجه امسال بسیار بهم ریخته بسته شد و نه تنها افزایش نیافت که حتی رقم آن خنده‌دار هم بود تا جایی که بودجه فرهنگسرای عطار در خیابان بریانک از بودجه معاونت جوانان بیشتر است! این اتفاقات باعث شد زمزمه های آقای گلزاری مبنی بر استعفا شدت بگیرد چون بارها می‌گفتند با کارشکنی‌ها برنامه های حوزه جوانان پیش نمی‌رود. در نهایت هفته جوان شد و معاونت حدود ۷-۸ برنامه‌ برگزار کرد از اجلاس خبر تا نمایشگاه و ... اما وزیر ورزش و جوانان در هیچ کدام از این مراسم حضور نیافت. بعد از این جریان بود که آقای گلزاری گفت وزیر نه دغدغه حوزه جوان را دارد و نه در مراسمی شرکت می‌کند، معاون جوانان هم که در جلسه‌ای دعوت نیست، وضعیت بودجه نیز اسفبار است و ... شاید اگر من استعفا دهم وضع بهتر شود.»این مساله که با استعفای دکتر گلزاری رسما پرونده تفکیک حوزه جوانان از ورزش بسته شده نیازی به بررسی و دقت چندانی ندارد؛ این موضوع با اندکی تامل در کارنامه کاری دولت یازدهم کاملا هویداست. نکته ای که نشان می دهد تعیین دبیر برای شورایی که در طول ۴ سال تنها یک جلسه با ۷ مصوبه داشته و مصوباتش هم هنوز اجرا نشده تنها یک شوخی تلخ است.منبع : قدس آنلاین

طوفان خیره کننده ۲ ایرانی در هلند/ افزایش فرصت هنرنمایی کریم در اروپا +جدول و فیلم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، لژیونرهای کشورمان در هفته ای که سپری کردیم در تیم‌های خود بازی کردند که در این میان زدن جمعا ۴ گل توسط علیرضا جهانبخش و رضا قوچان نژاد در لیگ هلند باعث شد تا عملکرد این دو لژیونر ایرانی بیش از پیش به چشم بیاید. عملکرد کامل لژیونرها را در ادامه بخوانید: هلند:آلکمار:در چارچوب رقابت‌های هفته هجدهم لیگ هلند دو تیم گو اهد ایگلز و آلکمار به مصاف هم رفتند که در پایان آلکمار با نتیجه ۳ بر یک حریف خود را شکست داد و سه امتیاز ارزشمند این دیدار بیرون از خانه را کسب کرد.جهانبخش در این دیدار دو بار و در دقایق ۸۵ و ۹۳ برای تیمش گلزنی کرد. گل اول جهانبخش با یک شوت زیبا به دست آمد و گل دوم این بازیکن نیز از روی نقطه پنالتی وارد دروازه شد. همچنین گل اول آلکمار نیز با پاس جهانبخش به ثمر رسید. جهانبخش که ۶ گل به ثمر رسانده با دادن ۵ پاس گل در رده سوم این بخش قرار دارد. دانلود هیرنوین:در جریان مسابقات هفته هجدهم اردیویژه هلند هیرنفین با حساب ۲ بر صفر مقابل دن هاخ پیروز شد که هر دو گل این دیدار را رضا قوچان نژاد به ثمر رساند. ستاره ایرانی ابتدا در دقیقه ۶۳ روی ریباند گلزنی کرد و یک دقیقه بعد در موقعیت تک به تک با دروازه بان حریف توانست دروازه دن هاخ را باز کند. قوچان نژاد با این ۲ گل ۹ گله شد و به رده چهارم جدول گلزنان لیگ هلند صعود کرد. دانلود تیم هیرنفین در دقیقه ۸۱ نیز یک ضربه پنالتی را توسط لارسن از دست داد. یونان:پانیونیوس:پانیونیوس در آخرین دیدار نیم فصل سوپرلیگ یونان در خانه آترومیتوس به برتری ۲-۱ رسید تا با ۲۸ امتیاز پشت سر المپیاکوس ۳۸ امتیازی در رده دوم قرار بگیرد. مسعود شجاعی که با رفتن کریم انصاری فرد تنها ایرانی پانیونیوس است در این دیدار ۹۰ دقیقه در میدان حاضر بود و پاس گل دوم تیمش را ارسال کرد. شجاعی که در این فصل ۴ گل هم به ثمر رسانده است، با این پاس به همراه دِلابلا و گری رودریگوئز با ۴ پاس گل صدرنشین این بخش شد. المپیاکوس: در این هفته، المپیاکوس هم که کریم انصاری‌فرد مهاجم ایرانی را به تازگی به خدمت گرفته است میهمان پلاتانیاس بود و این دیدار با تساوی دو بر دو به پایان رسید. در این دیدار کریم انصاری‌فرد در میدان حاضر نشد و در نیمکت ذخیره‌ها هم حضور نداشت.گل‌های المپیاکوس را در این بازی را ایدیه مهاجم نیجریه‌ای در دقایق ۴ و ۱۲ به ثمر رساند. المپیاکوس با این تساوی ۳۸ امتیازی شد و به صدرنشینی خود در سوپرلیگ یونان ادامه داد. روسیه:لیگ شانزدهم تیمی روسیه پس از برگزاری هفته هفدهم تعطیلاتی طولانی را تجربه خواهد کرد. (تا ۱۳ اسفندماه تعطیل به دلیل سرما خواهد بود) تیم فوتبال روستوف که سردار آزمون و سعید عزت الهی را در اختیار دارد تا پایان هفته هفدهم با کسب ۷ برد، ۴ تساوی و ۶ شکست با ۲۵ امتیاز در رتبه هفتم جدول رده بندی لیگ روسیه قرار گرفته است. همچنین ترک گروژنی که میلاد محمدی، دیگر بازیکن ملی‌پوش ایران را در ترکیب خود دارد تا پایان هفته هفدهم ۸ پیروزی، ۴ تساوی و ۵ شکست کسب کرده و با ۲۸ امتیاز در رتبه چهارم لیگ روسیه قرار گرفته است. گفتنی است؛ اسپارتاک مسکو تا کنون با کسب ۴۰ امتیاز صدرنشین لیگ روسیه است و فاصله زیادی با تعقیب کنندگان خود دارد. ترکیه:آلانیا اسپور:در چارچوب مسابقات هفته هفدهم سوپر لیگ ترکیه، تیم آلانیا اسپور در دیداری خانگی به مصاف ریزه اسپور رفت و با نتیجه ۳-۲ مغلوب ریزه اسپور شد. آلانیا اسپور اکنون با ۱۸ امتیاز در مکان چهاردهم جدول ۱۸ تیمی سوپرلیگ ترکیه است.گفتنی است سجاد شهباززاده، بازیکن ایرانی آلانیا اسپور در لیست ۱۸ نفره تیمش برای این بازی قرار نداشت. این بازیکن درخواست جدایی خود را به باشگاه ترکیه‌ای ارائه داده است.آمریکا:تورنتو:استیون (مهرداد) بیت‌آشور که همراه با تورنتو به دیدار فینال پلی‌آف کنفرانس MLS کاپ راه یافته بود مقابل تیم سیاتل ساندرز در ضربات پنالتی شکست خورد و طعم قهرمانی را نچشید. فصل جدید این رقابت‌ها از ۱۴ اسفندماه آغاز خواهد شد.قطر:السد:در جریان مسابقات هفته شانزدهم لیگ ستارگان قطر و در حساس‌ترین بازی لخویا توانست با نتیجه دو بر یک السد را از پیش رو بردارد تا به صدرنشینی خود در جدول رده بندی ادامه دهد.این دیدار تقابل تیم نخست جدول رده بندی با تیم دوم بود که با پیروزی تیم نخست یعنی لخویا به پایان رسید.این دیدار تا لحظات پایانی با تساوی یک بر یک دنبال می شد تا اینکه لخویا توانست گل پیروزی را در دقیقه ۸۹ به ثمر رساند تا یک گام دیگر به کسب جام نزدیک شود.مرتضی پورعلی گنجی و ژاوی در این دیدار هم در ترکیب اصلی به میدان رفتند اما نتوانستند مانع از شکست تیمشان شوند.الشحانیه:در هفته شانزدهم لیگ ستارگان قطر دو تیم الشحانیه و ام صلال به مصاف هم رفتند که این بازی با نتیجه تساوی بدون یک بر یک به پایان رسید. در این بازی پولادی نود دقیقه برای تیمش بازی کرد اما رحیم زهیوی غایب این دیدار بود.تیم الشحانیه که رحیم زهیوی و مهرداد پولادی را در اختیار دارد زیر نظر ایگور استیماچ سه بازی کرده که یک باخت و دو تساوی حاصل این نتایج بوده است. آنها با ۱۴ امتیاز در رتبه دوازدهم لیگ ستارگان قطر قرار گرفته اند. الاهلی:در هفته شانزدهم لیگ ستارگان قطر تیم الاهلی روز شنبه میهمان الوکره بود و با نتیجه ۲ بر صفر میزبان خود را شکست داد. محمد عرافه، بازیکن الوکره در دقیقه ۲۳ به اشتباه دروازه خودی را باز کرد و ۴ دقیقه پس از این گل نیز علی فریدون، هافبک جدید تیم الاهلی که جایگزین مجتبی جباری شده است، زننده گل دوم این تیم بود.تیم الاهلی با این پیروزی ۱۷ امتیازی شد و با رهایی از جمع نامزدهای سقوط به دسته پایین‌تر تا رتبه هشتم جدول رده‌بندی لیگ ستارگان قطر صعود کرد. پژمان منتظری، ملی‌پوش ایرانی حضور ۹۰ دقیقه‌ای در ترکیب تیم الاهلی داشت.
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live