Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live

معروف شدن با له کردن علی کریمی؟/ زمین خوردن جادوگر دیدن ندارد!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، در عالم فوتبال به ویژه در اروپا چهره های سرشناسی داشته ایم که بعد از دوران بازیگری شان مشغول حرفه مربیگری شده و تجربیات خود در دوران فوتبال را به شکل دیگری در خدمت این رشته ورزشی قرار دادند. نمونه های پرشمار این اتفاق در اروپا بییش از هر قاره دیگری به ویژه ظرف یکی دو دهه اخیر به چشم می خورد. در فوتبال ایران هم علی دایی نمونه بارز آن است که در اولین سال مربیگری اش در حالی که هنوز بازی هم می کرد قهرمانی لیگ برتر را با تیم فوتبال سایپا بدست آورد. پس از مشکلاتی که ظرف یکی دو فصل اخیر برای باشگاه نفت تهران رخ داد این مجموعه قید تیمداری در سطح حرفه ای را زد و تیمش را به بخش خصوصی واگذار کرد. تیمی که دارای پتانسیل بالایی چه به لحاظ بازیکن و چه رتبه اش در لیگ برتر. همین تیم فصل پیش با علی دایی قهرمان جام حذفی شد و سهمیه مستقیم لیگ قهرمانان آسیا را کسب کرد، ولی هنوز درصدی از قرارداد بازیکنانش را پرداخت نکرده است.اینکه علی کریمی به درستی و به موقع این انتخاب را انجام داده یا می توانست با صبوری بیشتر و شروع از تیم های لیگ های پایین تر خودش را بالا بکشد از سوی خیلی از کارشناسان مورد بحث قرار گرفته است. مسعود اقبالی و امیر حاج رضایی دو تن از این دست افراد هستند که برای بررسی بهتر این موضوع با آنها به گفتگو پرداختیم.متن صحبتهای این دو کارشناس در ادامه می آید:حاج رضایی:دوست ندارم زمین خوردن کریمی را ببینمامیر حاج رضایی در گفت و گو با مشرق، درباره این موضوع اظهار داشت:« اینکه یک بازیکن زود به نیمکت مربیگری برسد اتفاق تازه ای نیست. سرآمد این دست بازیکنان "فرانتس بکن باوئر" بود که بدون هیچ پشتوانه مربیگری سرمربی تیم ملی آلمان شد و آن همه افتخار هم برای تیم ملی کشورش بدست آورد. در اروپا نمونه های اینچنینی زیاد داریم. من قطعا نگران علی کریمی هستم. این نگرانی بر پایه محدودیت های مالی باشگاه نفت است. متأسفانه از این باشگاه اخبار خوبی به گوش نمی رسد. هر دو مربی قبلی این تیم به دلیل مشکلات مالی این تیم را ترک کرده اند و به رغم جایگاه خوب آسیایی اش عطایش را به لقایش بخشیدند. حجم بالای بدهی های این باشگاه آن قدر زیاد هست که در فصل پیش رو برای نفت تهران دردسرهایی بوجود بیاورد. واگذاری به فلان مالک و بار دیگر به یک مالک دیگر، نشان از برهم ریختگی و بی نظمی مالی در این مجموعه دارد. البته تأکید می کنم که ما از بیرون به این مجموعه می نگریم و از اتفاقات درون آن اطلاعات دقیقی نداریم وگرنه ممکن بود که سایه روشن های بهتری از اوضاع مالی این باشگاه را تصویر می کردیم».*کریمی مثل مارادونا دوستداشتنی استکارشناس با سابقه فوتبال کشورمان ادامه داد:«اما چرا نگران علی کریمی هستم؛ به این دلیل است که شخصا دوستش دارم. نه به خاطر تکنیک خاصی که در بازی اش دارد و یا اینکه در باشگاه های بزرگ دنیا توپ زده است بلکه اولویت من شخصیت معترض اوست که باعث شده تا این اندازه دوستش داشته باشم. به همین دلیل هم همواره مارادونا را به پله ترجیح داده ام. پله همیشه کراوات زده و کت و شلوار پوشیده، بر صدر نشسته و برعکس مارادونا بیشتر بین مردم بوده است. اینجا هم شخصیت مردمی علی کریمی را دوست دارم. او نسبت به کوچکترین اتفاقات جامعه اش بی تفاوت نیست. در صفحه شخصی اش واکنش نشان می دهد و به راحتی از کنار مسایل اجتماعی نمی گذرد. دنبال منافع شخصی نیست و هر اتفاقی در کشور می افتد در قبالش موضع دارد. درواقع این بهترین انتخاب برای کسی است که در جامعه چهره است. اهل نمایش نیست و این را به سادگی می تواند از حرف دلش برداشت کرد. او خیلی دیر انتخاب شد و خیلی دیر تیم بست و از این نظر هم نتوانست بازیکنان تاپ را دور خودش جمع کند تا هم از حیثیت باشگاه دفاع کند و هم خودش. هر چه بیشتر به شروع لیگ نزدیک می شویم بیشتر نگرانش می شوم. چون نمی توانم زمین خوردنش را ببینم. فوتبال هتاک، فحاش، بی رحم و در عین حال زیبا و جذاب است. شاید تنها عده ای از زمین خوردن او خوشحال شوند که این عین رذالت است.اقبالی:کریمی را به مسلخ بردند/ریسکی با درصد موفقیت کممسعود اقبالی در گفت و گو با مشرق، در این باره که چرا کریمی انتخاب شد به منفعت طلبی برخی مدیران گوشه زد و اظهار داشت:« روزهای اینچنینی در فوتبال ما کم نبوده که به یکباره فردی در جایگاه غلط به کار گرفته شده است. علی کریمی فوتبالیستی استثنایی بود که در دوران بازی اش هیچ کس نمی توانست توانایی هایش را انکار کند ولی صرف نشستن کنار کی روش آن هم با شرح وظایف انتخاب بازیکن و استعداد یابی می توان یک تیم را به او سپرد؟ ظاهرا در فوتبال امروز ایران موفقیت نسل آینده قربانی بی لیاقتی مدیرانی خواهد شد که سعی می کنند در پشت چهره های محبوب پنهان شوند و شاید قصد دارند آنها را یکی پس از دیگری به مسلخ ببرند. علی کریمی که در تیم های پایه و یا لیگ های دسته پایین مربیگری نکرده قطعا با چم و خم این راه آشنا نیست. این قبیل مدیران مسیر پیشرفت را اشتباه می روند و راه را گم کرده اند زیرا اگر در اروپا بازیکن بازنشسته تیم ملی را در راس بهترین تیم ها قرار می دهند جدا از شناخت آنها با مقوله مربیگری که اصلا با مربیان ما قابل مقایسه نیست، اصولا از کادر بسیار مجربی برای هدایت تیم استفاده می کنند که در اینجا این مهم در نظر گرفته نمی شود. یک مربی جوان در کنار چند مربی کاردان و با تجربه می تواند مسیر درست را از نادرست تشخیص بدهد ولی یک ناوارد تازه کار هم دوست دارد تجربه اندوزی کند هم با نقاط تاریک مسیر آشنا نیست. در اینجا کمک ها از میان دوستان، اقوام، همبازیان گذشته و دیگر افرادی که هیچ کارنامه مشخصی ندارند گزینش می شوند».*معروف شدن با له کردن علی کریمی؟مدرس فوتبال کشورمان اضافه کرد:«این است راز پیشرفت؟ این راه موفقیت است؟ این راه معروف شدن است؟ این مسیر مقصد درستی دارد؟ اصولا مگر برای آقایان مهم است که امثال علی کریمی در آینده چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد. بله تا بوده همین بوده که عده ای برای رسیدن به شهرت دیگران را زیر پا له می کنند. زیرا در جامعه ای که هدف راهبردی ورزش آن در ابهام است جز این نمی توان انتظار دیگری داشت. اگر می خواهیم معروف شویم و خوبی مدیریت مان را به رخ بکشیم راه های بسیار بهتری هم هست تا اینکه روی یک مهره محبوب سرمایه گذاری کنیم و خودمان بالا برویم و سرمایه این مملکت که برای آن هزینه های زیادی شده بسوزانیم. علی کریمی در دوران فوتبالش نشان داد استعداد ویژه ای در بازی با توپ دارد و همه می خواهیم او در مربیگری هم موفق شود ولی این ریسک درصد موفقیت خیلی کمی دارد».کریمی:نفت نماینده ایران در آسیاست کمکش کنید/من هم بروم بازیکنان باید بمانندبه گزارش مشرق، علی کریمی هم در این باره حرف زد البته نه درباره اینکه چرا این سمت را پذیرفته و چه موضوعی باعث این اقدامش شده ولی درباره وضعیت نفت تهران و اینکه احتمال دارد نیامده از این تیم برود ابتدا به ادامه دار شدن مشکلات نفت پرداخته و بیان کرد:« وضعیت خیلی پیچیده است. نفت تهران نماینده فوتبال ایران به طور مستقیم در لیگ قهرمانان آسیاست و حتی ما به پلی‌آف هم نمی‌رویم. باید تکلیف باشگاه مشخص شود و همه باید نگران باشند و با صاحبان باشگاه همکاری کنند. در همه جای فوتبال ایران مشکلاتی وجود دارد و ای کاش تعامل بیشتری صورت بگیرد تا وضعیت نفت بهبود پیدا کند. امیدوارم هر کسی بالای سر نفت بود این تیم بتواند کار خود را به خوبی پیش ببرد».*اسامی آنها را به وقتش اعلام می کنموی در این ارتباط که آیا اراده‌ای برای حل مشکلات وجود دارد توضیح داد: «هیچ اراده‌ای برای حل مشکلات ندیدم و زمانی که می‌گویم افراد دیگری از من خواسته‌اند، منظورم صاحبان فعلی باشگاه نیست و به وقتش اگر لازم باشد نام آنها را می‌گویم. از ظاهر بازیکنان مشخص است که نگرانی دارند چون هیچ‌کدام حتی قرارداد ندارند در بازی‌های دوستانه ممکن است هر اتفاقی بیفتد، پس بازیکنی که قرارداد ندارد تکلیفش چه می‌شود؟».*نفت زیر ذره بین استسرمربی نفت تهران در این باره که اگر او برود تکلیف بازیکنانی که به خاطر وی به نفت رفته اند چه می‌شود، خاطر نشان کرد:« باید هر کسی که می‌آید با همین نفرات حالا چند نفر بیشتر یا کمتر شروع کند، بازیکنان نفت چون امسال سهمیه آسیا دارند، زیر ذره‌بین هستند و با عملکرد خوبشان می‌توانند آینده خوبی را برای خود رقم بزنند. با توجه به سال جام جهانی آنها می‌توانند به تیم ملی هم فکر کنند. این بازیکنان بازیکن نفت هستند و اگر قرار باشد کادر فنی جدید اضافه شود، می‌توانند از آنها هم استفاده کنند».منبع :‌مشرق

حملات سنگین ارتش ترکیه به شمال استان حلب؛ نیروهای کُرد حملات برای اشغال روستای «عین دقنه» را دفع کردند + نقشه میدانی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، آخرین تحولات میدانی از شمال استان حلب حاکیست، حملات خمپاره ای توپخانه ارتش متجاوز ترکیه علیه مناطق کردنشین به شدت ادامه دارد. از عصر روز گذشته این حملات آغاز شده و تا لحظه تنطیم این گزارش ادامه دارد.صبح روز گذشته در نتیجه حملات خمپاره ای ارتش متجاوز ترکیه، خسارت شدیدی به مناطق مسکونی روستای « قسطل جندو» در حومه شهر عفرین وارد شد.تاکنون آماری از تعداد کشته شدگان و مجروحان منتشر نشده است.یک منبع میدانی در گفت وگو با مشرق از ادامه حملات خمپاره ای و موشکی به روستای کردنشین «عین دقنه» هم خبر داد و گفت: این حملات برای جبران شکست سنگین روز گذشته ارتش ترکیه است که با وجود تمامی امکانات نظامی نتوانستند وارد این روستا شوند.روستای «عین دقنه» در حدفاصل شهرهای اعزار - تل رفعت واقع شده است. این منبع میدانی به جزئیات حملات روز گذشته اشاره کرد و گفت: روز گذشته نیروهای ارتش ترکیه و عناصر تروریستی سپر فرات در ابتدا حملات سنگین خمپاره ای را از حومه شهر اعزار علیه روستای «عین دقنه» انجام دادند که منجر به کشته و زخمی شدن دهها تن از مردم بی گناه شد.وی افزود: در نتیجه حملات سنگین ۲۴ ساعت گذشته خسارت شدیدی به این روستا وارد شده و زندگی برای مردم غیرقابل انجام است. این منبع میدانی گفت: نیروهای ارتش ترکیه و عناصر تروریستی در ادامه با حملات زمینی تلاش کردند این روستا را به اشغال خود درآورند که با مقاومت نیروهای مردمی کرد این حملات هم ناکام ماند؛ درگیری ها در حومه این روستا تا صبح امروز ادامه داشت.خبرها حاکیست، توپخانه ارتش ترکیه روستاهای « حربل، ام حوش و سموقه» را هم به شدت مورد هدف قرار داده است.به گزارش مشرق، ارتش ترکیه و عناصر تروریستی درصدد هستند به بهانه برقراری ارتباط میان کردهای شمال شرق سوریه با کردهای مستقر در محور غرب، شهر عفرین را به طور کامل اشغال کنند و از سویی دیگر خود را به مناطق تحت کنترل ارتش سوریه در مرزهای شمالی حلب نزدیک کنند و بخش غربی را که با ترکیه هم مرز است، تصرف کنند.منبع :‌مشرق

برانکو همچنان بالاتر از منصوریان/ پیشتازی زیدان ادامه دارد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سایت کلاب‌ورلد‌رنکینگ تازه‌ترین رده‌بندی سرمربیان فوتبال دنیا را منتشر کرده که در این رده‌بندی برانکو ایوانکوویچ، سرمربی کروات پرسپولیس با دو پله صعود در رده‌ یکصدوپنجاه‌و‌هفتم قرار گرفته و رده‌بالاترین سرمربی شاغل در فوتبال باشگاهی ایران محسوب می‌شود.بعد از ایوانکوویچ، علیرضا منصوریان ۴ پله پایین‌تر از همتای کرواتش در رده یکصد‌و‌شصت‌و‌یکم قرار دارد و رده‌بالاترین سرمربی ایرانی در رده‌بندی سرمربیان فوتبال دنیا است. جایگاه منصوریان هم نسبت به رده‌بندی قبلی دو پله صعود کرده است.رده‌بندی «مربیان ایرانی» را در زیر مشاهده می‌کنید:۱- علیرضا منصوریان (استقلال/۱۶۱ جهان) ۳۳۴۲ امتیاز (دو پله صعود)۲- سیروس پورموسوی (استقلال خوزستان/ ۲۸۴ جهان) ۲۱۵۱ امتیاز (یک پله سقوط)۳- سید مجتبی حسینی (ذوب‌‌آهن/۳۵۶ جهان) ۱۷۴۶ امتیاز (دو پله صعود)۴- امیر قلعه‌نویی (تراکتورسازی/۳۹۷ جهان) ۱۵۹۱ امتیاز (یک پله صعود)۵- مجید جلالی (پیکان / ۵۰۵ جهان) ۱۲۱۲ امتیاز (۹ پله صعود)۶- علی دایی (نفت تهران/ ۵۸۱ جهان) ۱۰۴۸ امتیاز (دو پله سقوط)۷- فراز کمالوند (گسترش فولاد تبریز/ ۵۹۲ جهان) ۱۰۳۱ امتیاز (۶ پله سقوط)۸- عبدالله ویسی (سپاهان/ ۶۰۳ جهان) ۱۰۰۱ امتیاز (۴ پله سقوط)۹- نعیم سعداوی (فولاد/ ۶۱۶ جهان) ۹۷۳ امتیاز (۲ پله سقوط)۱۰- مهاجری (پدیده خراسان/ ۶۲۵ جهان) ۹۴۶ امتیاز (یک امتیاز سقوط)رده بندی کلی برترین سرمربیان دنیا به شرح زیر است:۱- زین‌الدین زیدان (فرانسه/ رئال مادرید) ۱۷۶۴۲ امتیاز (بدون تغییر)۲- لوئیس انریکه (اسپانیا/ سرمربی پیشین بارسلونا) ۱۴۴۸۹ امتیاز (بدون تغییر)۳- دیه‌گو سیمئونه (آرژانتین/اتلتیکومادرید) ۱۴۱۱۵ امتیاز (بدون تغییر)۴- مارسل دانیل گایاردو (آرژانتین/ریورپلاته) ۱۱۸۹۷ امتیاز (بدون تغییر)۵- ماسیمیلیانو آلگری (ایتالیا/یوونتوس) ۱۱۸۲۱ امتیاز (بدون تغییر)۶- لئوناردو ژاردیم (فرانسه/موناکو) ۱۱۱۵۵ امتیاز (بدون تغییر)۷- کارلو آنچلوتی (ایتالیا / بایرن مونیخ) ۱۱۰۹۸ امتیاز (بدون تغییر)۸- دیه‌گو ویسنته آگیره (اروگوئه/سن‌لورنزو) ۱۰۵۳۵ امتیاز (بدون تغییر)۹- ژوزه مورینیو (پرتغال/منچستریونایتد) ۱۰۲۴۳ امتیاز (بدون تغییر)۱۰- توماس توخل (آلمان/ سرمربی پیشین بوروسیا دورتموند) ۹۶۸۲ امتیاز (یک پله صعود)انتهای پیام/

احتمال لغو اعزام حجاج/ کارشکنی عربستان در صدور ویزای تیم دیپلماتیک ایران

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، محمدابراهیم رضایی با اشاره به دغدغه جدیدی که در اعزام حجاج به عربستان ایجاد شده است، اظهار کرد: در جریان مذاکره با عربستان مقرر شده بود تیمی ۱۰ نفره از وزارت خارجه اوایل شوال به این کشور اعزام شوند تا امور کارگزاری را انجام دهند.نماینده مردم خمین در مجلس شورای اسلامی با اشاره به کارشکنی عربستان در صدور ویزای تیم دیپلماتیک ایرانی تصریح کرد: لازم است پیش از حضور حجاج ایرانی در عربستان تیمی از وزارت خارجه برای رسیدگی به امور حجاج از قبل در عربستان مستقر شده باشد اما هنوز این کشور اقدام به صدور ویزا برای آنها نکرده است.وی به خانه ملت گفت: اگر سعودیها اجازه حضور این افراد در عربستان را ندهد، کارشکنی کرده و اجازه اعزام حجاج نیز داده نمی‌شود و با مشکل جدی مواجه خواهیم شد.عضو هیئت رئیسه کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در پایان با بیان اینکه وزارت امور خارجه پیگیر این موضوع است، خاطرنشان کرد: اگر این مشکل برطرف نشود باید در اعزام حجاج بازنگری شود چرا که فرصتی برای استقرار تیم ۱۰ نفره در عربستان نمانده ضمن اینکه کمیسیون امنیت ملی نیز علیرغم تعطیلی مجلس این موضوع مهم را مورد پیگیری قرار می‌دهد.منبع :‌تسنیمانتهای پیام/

آمبولانس‌های خصوصی یا اتاق سیار معامله بیمار/ پورسانت میلیونی برخی بیمارستان‌ها برای جذب بیمار اورژانسی!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، معامله برد - باخت اینبار در آمبولانس! حتی تصورش هم ناراحت کننده است. فکر کردن درباره همراه بیماری که نفس های به شماره افتاده عزیزش را در آمبولانس می شمارد و کمی آنطرف تر در کابین راننده، معامله ای داغ بر سر انتقال بیمار به یک بیمارستان خصوصی در حال انجام است. در این معامله همیشه یک طرف برنده است و یک طرف بازنده. هر کسی پورسانت بهتری بدهد، بیمار برای اوست و در این بین اصلا مهم نیست بیمار چه حال و روزی دارد و ثانیه ها چقدر برای زنده ماندنش حیاتی اند.ماجرای معامله بیماران به ویژه بیمارانی به مراقبت های ویژه نیاز دارند موضوع پیچیده ای نیست. کافی است بیماری داشته باشید و از قضا سر و کارتان به بخش خصوصی بیفتد. آنگاه است که به احتمال زیاد با پر بودن تخت ها در بخش های مراقبت های ویژه مواجه می شوید و برای پذیرش بیمار رنجورتان مجبورید تن به هر پیشنهادی بدهید. آنهم در شرایطی بحرانی که حتی متوجه کلاهی که بر سرتان می رود هم نمی شوید.دو ساعتی از نیمه شب گذشته است که تکنسین اورژانس با تشخیص سکته مغزی، بیمار را به بیمارستان می رساند. خانواده بیمار علاقه ای به بستری شدن بیمارشان در بخش دولتی ندارند و از راننده آمبولانس می خواهند تا بیمار را با مسئولیت خودشان راهی یکی از بیمارستان های خصوصی کند.از توقف آمبولانس تا تحویل بیمار به بخش اورژانس چند دقیقه بیشتر نمی گذرد و پزشک متخصص اورژانس تشخیص به بستری شدن بیمار در بخش مراقبت های ویژه را می دهد. حالا دیگر کار پزشک تمام شده و نوبت پرستارها و پذیرش است تا برای بیمار تخت خالی پیدا کنند.پرستار نگاه کوتاهی به مانیتورش می اندازد و با غصه ای در لحن، می گوید: تخت خالی نداریم، اجازه بدهید برایتان در بیمارستان های دیگر تخت خالی پیدا کنم.تبانی پزشک، بیمارستان و آمبولانس برای بیمار بیشترچندباری با بیمارستان های مختلف تماس می گیرد اما هر بار جواب منفی می شنود. در آخر گویا چاره ای نیست جز اینکه دست به دامان مراکز آمبولانس های خصوصی شویم. گویی تنها این مراکز هستند که می توانند برای چنین بیمارانی، تخت خالی پیدا کنند. ثانیه های پر استرس یک به یک سپری می شوند و گویی تمام مردم شهر به یکباره نیاز به مراقبت های ویژه پیدا کرده اند و تمام بخش های مراقبت های ویژه بیمارستان ها پر است. پرستار یک به یک نام بیمارستان ها را می برد و می گوید: خالی ندارد! بعدی هم خالی نیست، تعداد بیمارستان ها به شش می رسد، توی دلت توسل می کنی، دعا می خوانی تا حداقل یک تخت خالی برای عزیزت پیدا شود. حالا بعد از اینهمه اضطراب هر بیمارستانی تخت خالی داشته باشد قبول می کنی.پرستار نگاهی از سر خوشحالی می اندازد و می گوید: بیمارستان ... تخت خالی دارد؛ فقط یک تخت. بگیرم؟ تا به حال نام بیمارستان هم به گوشم نخورده، با اینحال از سر اجبار می گویم: حتما. همراه بیمار خوشحال است و بیشتر از او شرکت آمبولانس خصوصی، راننده، پزشک و بیمارستانی که حالا صاحب یک بیمار با هزینه چندمیلیون تومانی شده است. اگر خودش هم پول نداشته باشد بیمه دارد و پول خوبی به حساب بیمارستان واریز می شود. دراین بین اما همراه بیمار، بی خبر از همه جا بیمارش را راهی بیمارستان می کند و نمی داند بر سر جان عزیزش دراین چند دقیقه چندین نفر معامله کرده اند و قرار است پورسانتش تا چند روز دیگر به حسابشان واریز شود.به سراغ یکی از راننده آمبولانس های بخش خصوصی می روم. آمبولانسش را مقابل در ورودی یکی از بیمارستان های مرکز شهر پارک کرده و ناهار می خورد. با کمی درد دل کردن می شود، درد دلش را هم شنید. البته بعد از کلی حرف زدن و درست وقتی که احساس راحتی می کند. حرفش را می زند اما سریع پشیمان می شود. می گوید از من نشنیده بگیر ولی تمام این حرف ها واقعیت دارد. اینکه برخی راننده های آمبولانس، تعدادی از شرکت های آمبولانس بخش خصوصی و حتی برخی پزشک ها و بیمارستان ها با هم در ارتباطند و از هم پورسانت می گیرند.عمر ۳۰ ساله و مشکلات ۱۰۰ سالهدر سال ۱۳۶۵ بود که ایران به جرگه دارندگان سامانه­ آمبولانس خصوصی پیوست و با خودروهایی که اغلب فاقد استانداردهای پزشکی بودند، کار نقل و انتقال بیماران غیرفوریتی آغاز شد. از آن زمان تا امروز سیاست ها و خط­ مشی های پیش­روی مراکز آمبولانس خصوصی بارها دست خوش تغییر و تحولاتی شده است . در شهر تهران دهها مرکز خصوصی رسمی فعال هستند و آنطور که آمارهای غیررسمی می گوید، بیش از مجموع بقیه استانها، ناوگان و پرسنل دارند!البته سازمان­ ها و نهادهای دیگری مانند شهرداری، وزارت نفت، بانک­ ها، سازمان تامین ­اجتماعی و نیروهای مسلح نیز صدها دستگاه آمبولانس در اختیار دارند که این آمار، جدا از آن است و فقط آمبولانس های واقعا خصوصی را در بر می گیرد.وقتی چنین مشکلاتی را با یک مقام مسئول حوزه پزشکی کشور، مطرح می کنیم، با تاکید بر عدم علاقمندی اش به ذکر نام و مسئولیتش، تاکید می کند که همه مراکز آمبولانس­ خصوصی کشور برابر ضوابط و آیین­ نامه­ های رسمی تاسیس و مبادرت به فعالیت در چارچوب خدمات درمانی می­ کنند و هرگونه استفاده نادرست و خلاف موازین اخلاقی یا قانونی از وسایل و امکانات آنها ممنوع بوده و متخلفان به مراجع قانونی معرفی می­ شوند.این مقام مسئول در واکنش به اقدام برخی آمبولانس­ های خصوصی مبنی بر انجام اقدامات خلاف قانون و موازین پزشکی گفت: گزارشی از این تخلفات از سوی نهادهای مربوطه ارائه نشده و هموطنان مطمئن باشند در صورت ارائه هرگونه گزارش کتبی مبنی بر تخلف آمبولانس ­های بخش خصوصی خارج از ضوابط تعیین شده، مراتب با قاطعیت رسیدگی و از ادامه فعالیت مرکز خاطی جلوگیری بعمل می­ آید.او در پاسخ به این سوال که برخی مراکز در حال سرپیچی از قوانین هستند، از شیوه­ های نظارت بر عملکرد آنها می گوید و می افزاید: دانشگاه ­های علوم ­پزشکی مسایل مربوط به خدمات آمبولانس بخش خصوصی را به دقت زیرنظر داشته و در صورت مشاهده یا دریافت گزارش تخلف، براساس اختیارات قانونی که به روسای دانشگاه­ ها محول شده است، تصمیم­ گیری خواهند کرد. هرگونه تخلف در این رابطه می­ تواند به پلمپ مرکز، ارجاع پرونده به کمیسیون ماده ۲۰ و در نهایت لغو پروانه فعالیت منجر شود.تجارت کثیف برای درآمد بیشتراز پورسانت گرفتن شرکت و راننده آمبولانس خصوصی از پزشک و بیمارستانی که برایش مریض می برند تا نمایشی که مقابل چشمان همراه بیمار بازی می کنند تا واقعا باورش شود، تخت خالی وجود ندارد و چاره ای ندارند به جز پذیرش بیمارشان در بیمارستانی که شرکت آمبولانس خصوصی پیشنهاد می دهد. او که تا همینجای کار هم از حرف زدن با یک غریبه پشیمان است، می گوید: پورسانتش برای ما چندان نیست اما بدک هم نیست، هفتاد - هشتاد هزار تومانی می شود. اما شرکت پول خوبی میگیرد و برای دکتر و بیمارستان هم به صرفه است که با هزینه کردن مبلغی اندک و در حد دو سه میلیون، یک بیمار چند ده میلیونی به دست بیاورند. یکی دیگر از راننده های آمبولانس خصوصی از انحصاری بودن تخت های مراقبت ویژه در برخی بخش های خصوصی می گوید و بعد از کلی صحبت کردن، حاضر می شود کمی اطلاعات در اختیارمان بگذارد.با اکراه می گوید: شما نمی توانی بیمارت را در بخش مراقبت های ویژه برخی بیمارستانها بستری کنی، مگر اینکه با یکی از این شرکت ها هماهنگ باشی. او می گوید بعضی بیمارستان های خصوصی نه تنها به ما پذیرش نمی دهند بلکه اگر به خواسته و اصرار بیمار به آن بیمارستان مراجعه کنیم ممکن است حراست بیمارستان حتی اجازه ورود آمبولانس به محوطه بیمارستان را هم ندهد. چرا؟ چون با یک مرکز آمبولانس خصوصی دیگر قرارداد دارد و تنها بیمارانی را که توسط این مرکز به بیمارستان منتقل شوند پذیرش می کند.وقتی می پرسم هنگام انتقال بیمار به بیمارستان، انتخاب بیمار یا همراه او چه تاثیری در پذیرش توسط شما دارد؟ می گوید: راستش را بخواهی در شرایطی که بیمار وضعیت خوبی ندارد و خانواده اش تنها نگران جان عزیزشان هستند این مرکز آمبولانس خصوصی است که شرایط را به بیمار و خانواده اش تحمیل می کند و آن ها هم مجبورند به مرکزی که مسئولان مرکز تعیین کرده اند بروند.یک مسئول: معامله بیمار در آمبولانس ها مربوط به شرکت های بدون مجوز استبه گزارش مشرق، ولی زاده رئیس اداره آمبولانس های خصوصی کشور در مجموع وجود تخلف را رد نمی کند اما در عین حال می گوید: بیشترین تخلفاتی که از آمبولانس های خصوصی به ما رسیده است به عدم رعایت تعرفه و عدم حضور مسئول فنی مربوط می شده است.وی البته به کل از معامله مسئولان آمبولانس های خصوصی و بیمارستان ها بر سر جان انسان ها اظهار بی اطلاعی می کند، می گوید: در هر صنفی امکان تخلف وجود دارد و نمی توان برخی تخلفات را به حساب تمام فعالان آن صنف گذاشت.ولی زاده توپ را به زمین شرکت هایی می اندازد که بدون داشتن مجوز از وزارت بهداشت اقدام به جابه جایی بیمار می کنند و معتقد است مشکلات اصلی از سوی این شرکت ها ایجاد می شود. این مقام مسئول می گوید: شناسایی این آمبولانس ها باید توسط پلیس راهور صورت گیرد. او تاکید می کند: پس از شناسایی آمبولانس های دارای مجوز و نصب برچسب سلامت بر روی آنها می توان به راحتی آمبولانس های بدون مجوز را شناسایی کرد و از ادامه فعالیت آنها جلوگیری به عمل آورد.

خط حمله پرسپولیس وحشتناک است/نفت با علی کریمی سه تا نمی‌خورد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، تیم پرسپولیس در دیدار سوپرجام فوتبال کشور در مصاف با نفت تهران موفق شد با سه گل نفت تهرانی را از پیش رو بردارد که پس از ۲۴ ساعت طوفانی خود را برای دیدار با پرسپولیس آماده کرده بود.بر اساس این گزارش، پرسپولیس با کسب این جام در فاصله حدود ۳ ماه، دومین جام خود را بدست آورد تا هوادارانش را به کسب نتایج خوب در لیگ برتر و پس از آن در لیگ قهرمانان آسیا امیدوار کند.مرتضی کرمانی مقدم در گفت و گو با مشرق، درباره بازی سوپرجام حرف زد و به تحلیل و بررسی این دیدار پرداخت. متن کامل این گفت و گو در ادامه می آید:*فشاری به دفاع وارد نشدگرچه دو بازیکن جدید به ترکیب دفاعی تیم اضافه شده بود ولی با در نظر گرفتن این نکته که نفت تهران فشار خاصی روی دروازه پرسپولیس ایجاد نکرد به این دلیل نمی توان تحلیل کاملی روی این خط داشت. گرچه با نگاهی سطحی به نحوه استقرار بازیکنان در این پست به راحتی می توان دریافت که شرایط بهتر از قبل خواهد بود. در چند صحنه شجاع خلیل زاده به موقع پشت هافبک ها را جمع کرد و نشان داد با آمادگی بالا در این فصل به میدان آمده است.*هافبک نقطه قوت همیشگی پرسپولیسخط هافبک تیم پرسپولیس همیشه نقطه قوت این تیم محسوب می شده و در این بازی هم مانند بازی های لیگ گذشته خط هافبک پرسپولیس مثل ساعت و روبه جلو بود. هم خوب توپ پخش می کردند و هم به شکل آکاردئونی به سمت عقب و جلو جمع می شدند.*جوانترها باید بیشتر بازی کنندحضور نفرات جوان در ترکیب پرسپولیس خوب بود ولی باید بیشتر بازی کنند. بازی در پرسپولیس با بازی در تیم های دیگر متفاوت است و از این نظر نمی توان خیلی سریع به همه آنچه در توان دارید برسید. برای ارائه بازی اصلی یک جوان در ترکیب پرسپولیس باید هم به آنها فرصت داد هم جرأت.*طارمی باز هم آقای گل می شودمهدی طارمی در این بازی باز هم کلی فرصت از دست داد. البته ما به این شرایط و روند بازی های طارمی عادت کرده ایم. مثل اینکه او نمی تواند گل راحت بزند. چون همیشه در شرایط خیلی سخت توپ هایی که کسی انتظارش را ندارد به گل تبدیل می کند. او با توجه به توانایی هایی که دارد می تواند باز هم آقای گل شود و دبل آقای گلی اش را به هت تریک تبدیل کند.*خط حمله پرسپولیس وحشتناک شدبا این علیپوری که در بازی با نفت تهران دیدیم باید گفت که خط حمله پرسپولیس خیلی خطرناک شد. این تیم منشا و طارمی را هم دارد. من به شخصه بازی های منشا را دوست دارم و می دانم چه توانایی هایی دارد. علیپور هم نشان داد نمی خواهد یک نیمکت نشین باشد و این مثلث برای همه تیم های رقیب می تواند وحشتناک باشد. در بازی سوپرجام هم این خط می توانست بیشتر از سه گل بزند.*نفت به یک دلیل ۳ گل خورداگر علی کریمی در نفت می ماند قطعا بازی سختی انتظار پرسپولیس را می کشید. او در این مدت با بازیکنانش کار کرده بود و می دانست از آنها چه می خواهد و آنها هم می دانستند که او از آنها چه می خواهد ولی درخشان تازه ۲۴ ساعت بود که با تیم کار می کرد. تیمی که از نظر روحی هم لطمه شدیدی از رفتن کریمی خورده بود. نفت به خاطر نبود کریمی ۳ گل خورد.*پرسپولیس باید مثل فصل قبل عمل کنداتفاقی که باعث قهرمانی پرسپولیس شد این بود که این تیم در نیم فصل اول خوب امتیاز جمع کرد. اگر پرسپولیس در این فصل هم بتواند به خوبی امتیازات را جمع کند حتما قهرمانی اش را تکرار می کند. چون تیم خیلی خوبی دارد می تواند برای قهرمانی برود.*دو، سه تیم رقیب پرسپولیس هستندبا توجه به یارگیری تیم ها و حضور برخی مربیان می توان گفت که این فصل باز هم استقلال یکی از رقبای جدی پرسپولیس برای رسیدن به قهرمانی است. از طرفی نمی توان سایپا با علی دایی را هم دست کم گرفت. ذوب آهن هم به همین شکل. البته سپاهان و تراکتور هم که از تیم های خوب هستند ولی استقلال، ذوب آهن و سایپا این فصل حرف های زیادی برای گفتن خواهند داشت.منبع :‌مشرق

دستگیری قاچاقچی بین‌المللی/ کشف ۴ تن مواد مخدر و سلاح‌های جنگی در سیستان و بلوچستان

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سردار حسین رحیمی صبح امروز در جمع خبرنگاران در ستاد انتظامی زاهدان، از انهدام دو باند بزرگ مواد مخدر و دستگیری قاچاقچی بین‌المللی در سیستان و بلوچستان خبر داد.فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان با بیان اینکه چهار تن مواد مخدر از این باندها کشف شده، افزود: در این عملیات‌ها همچنین سلاح‌ها و مهمات سبک و نیمه سنگین جنگی از جمله دو قبضه نارنجک دستی، یک دستگاه موشک‌انداز، یک قبضه آرپی جی و ۲۱ گلوله و هفت قبضه سلاح کلاش و هزاران فشنگ کشف و ضبط شده است.این مسؤول ادامه داد: در این عملیات‌ها یک قاچاقچی مسلح به هلاکت رسیده و ۶ قاچاقچی دیگر علاوه بر دو نفر قاچاقچی بین‌المللی دستگیر شدند.منبع :‌فارس انتهای پیام/

شاگردان کی‌روش یک رده سقوط می‌کنند/ بیست و چهارمی جهان، جدیدترین رتبه تیم ملی ایران

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، رده‌بندی تیم‌های ملی فوتبال جهان پنجشنبه هفته آینده ۱۹ مرداد از سوی سایت فدراسیون جهانی فوتبال، فیفا اعلام می‌شود.این در حالی است که طی یک ماه گذشته میلادی به جز قاره آمریکا و آفریقا، در سایر قاره‌ها از دیدارهای ملی چه رسمی و چه تدارکاتی خبری نبوده که بر همین اساس رنکینگ تیم‌ها طبق عملکرد آنها و روندشان طی ۴ سال اخیر محاسبه و رده‌بندی می‌شوند.گفتنی است در ماه‌هایی که دیدارهای ملی برگزار نمی‌شود شاهد کمترین تغییرات در رنکینگ‌های فیفا بوده تا جایی که امتیازات بیشتر تیم‌ها و حتی جایگاه‌هایشان به طور تقریبی ثابت می‌ماند.بر همین اساس تیم ملی ایران در پایان ماه آگوست میلادی در امتیاز ۸۹۳ باقی مانده اما از آنجایی که تیم فوتبال کاستاریکا در این ماه با افزایش قابل توجه امتیاز مواجه شده این تیم با ۹۱۸ امتیاز تا رده ۲۱ جهان صعود کرده و به همین دلیل شاگردان کی‌روش در ماه بعدی میلادی با یک رده سقوط در رده ۲۴ جهان قرار خواهند گرفت.همچنین در رده‌بندی ماه بعدی تیم فوتبال برزیل مجدداً به رده اول دنیا بازگشته و تیم ملی آلمان به رده دوم سقوط خواهد کرد.منبع : فارسانتهای پیام/

خندیدن به تراجنسی‌ها برای فروش بیشتر و ژست حمایت از آنها در سینما

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، این روزها فیلمی روی پرده و در حال اکران است که علاوه بر ساختار بسیار ضعیف، محتوای پرمشکل و شبیه به فیلم‌فارسی های مبتذل و دیالوگ‌های سخیف و غیرمنطبق با اخلاق، یک تابوشکنی تلخ و ناهنجار را نیز تجربه کرده است: دستمایه قرار دادن یک تراجنسی و خندیدن به او در عین محق جلوه دادن غیرمستقیم این قبیل افراد.درست بعد از این‌که بحث تراجنسی‌ها در جوامع بین المللی قوت گرفته است وزارت ارشاد تصمیم گرفت ۴ مردادماه که ازقضا همزمان با روزی است که این افراد نشست مشترکی دارند فیلمی را به نمایش بگذارد که در آن یک شخصیت دوجنسیتی پیشبرد بخشی از داستان را عهده‌دار است و تناقض نوع حرف زدن با رفتارش باعث خنده مخاطب می‌شود.مردی که صدای زنانه دارد و در موسسه همسریابی منشی رئیس موسسه است. او که سر و شکلی زنانه برای خود فراهم کرده و صدای زنانه ای دارد رفتارش در مقابل مردان متفاوت است . این شخصیت در سکانس‌های بعدی فیلم در خانه رئیس موسسه حضور داشته و از پسر رئیس موسسه (لیلی) که دچار عقب افتادگی جسمی و ذهنی است مراقبت می کند. این فیلم در شرایطی مجوز اکران گرفته که در تمام دنیا به دلیل هزینه‌های بالای حضور افراد تراجنسی حاضر به حضور این افراد در جامعه نیستند، حتی رئیس جمهور آمریکا که اکثر مردم جهان از او به دلیل رفتارها و عملکرد غلطش منزجر هستند تصمیم می گیرد حق خدمت افراد تراجنسی در ارتش ایالات متحده آمریکا را به دلیل «هزینه‌های پزشکی بالا و ایجاد اخلال» لغو کند. اما با همه این احوال در ایران فیلمی با دستمایه قراردادن یکی از تراجنسی‌ها و به قصد خنده گرفتن از مخاطب اکران می‌شود. آن هم همزمان با هفته ای که توسط گروهی از فعالان رنگین‌کمانی !نامگذاری شده است.در حالیکه بیانیه فعالان این گروه در اکثر رسانه های معاند منتشر شده است ،یک فیلم ایرانی که این روزها اکران شده است جلوتر از کشورهای غربی با نمایش این افراد و دستمایه کردن حضورشان در خانواده، فرافکنی کرده و تابو شکنی می‌کند.علاوه بر حضور یک ترانس برای اولین بار در یک فیلم کمدی ایرانی و حضور او در یک خانواده، در این فیلم فردی به نمایش گذاشته می‌شود که مخاطب با او همذات پنداری کرده و از اینکه چرا در جامعه به این افراد بها داده نمی‌شود، احساس ناراحتی می‌کند و از سوی دیگر شخصیت و ویژگی‌های او دستمایه خنداندن مخاطب می‌شود.ظاهرا در این مقطع سینمای ایران برای اولین بار تبلیغات گسترده و موثری را برای این دسته از افراد در نظر گرفته و باید دید با نمایش فیلمی در سطح وسیع و با یک درجه بندی +۱۲ سال ( که نه تنها بازدارنده نیست بلکه نقش مشوق را هم دارد)، به دنبال چه هدفی است.فیلم مبتذل و بسیار ضعیفی که دارای دیالوگ‌های مبتذل و پیش پا افتاده است و با زیر سوال بردن سنت حسنه ازدواج و به سخره گرفتن ازدواج موقت و تراجنسی‌ها به هر ترفندی قصد خنداندن مخاطب را دارد. در شرایطی که سینمای ایران از نمایش بدون هدف تراجنسی‌ها پرهیز دارد چگونه فیلمساز تنها به بهانه خنده گرفتن اجازه نمایش یک ترانس به‌عنوان یکی از شخصیت‌های اصلی فیلم در خانواده را دارد و تلاش می کند به‌صورت غیرمستقیم هم او را محق جلوه دهد و هم به وسیله او از مخاطب خنده بگیرد؟لازم به ذکر است پیش از این شخصیت‌های تراجنسی یکبار و با هدف آسیب شناسی و از زاویه اجتماعی در قالب یک فیلم نسبتا ساختارمند به سینما راه یافته بودند اما دستمایه کردن آنها به‌عنوان یکی از شخصیت‌های قابل ترحم فیلم و برای خنده گرفتن از مخاطب تابوشکنی غریبی است که این روزها در سینما دارد اتفاق می‌افتد.وزارت ارشاد چگونه به این تصمیم رسید به فیلمی اجازه نمایش دهد که در ساختار بسیار ضعیف است و از سوی دیگر در آن از الفاظ سخیف، شوخی‌های رکیک و نمایش ترانس در جهت خنداندن مخاطب استفاده می‌شود.منبع : فارسانتهای پیام/

۸ نمونه از رعایت حقوق در سیره امام هشتم/ مردم را فریب ندهید و به آنها دروغ نگویید

$
0
0
بازخوانی سیره رضوی در دهه کرامت/ ۲۸ نمونه از رعایت حقوق در سیره امام هشتم/ مردم را فریب ندهید و به آنها دروغ نگوییدبه گزارش ندای انقلاب، توجه به رعایت حقوق انسان‌ها، مورد اهتمام پیشوایان دین بوده است، هشتمین پیشوای شیعیان نسبت به ادای حقوق برادران،‌ اهمیت خاصی قائل شده‌اند، آن بزرگوار در احادیث متعدد بر این امر پافشاری کرده‌اند که می‌توان به نمونه‌هایی اشاره داشت:نمونه نخست: فردی از حضرت رضا (ع) درباره حق مومنان بر یکدیگر پرسش کردند آن حضرت اینگونه پاسخ دادند:حق مومن بر مومن این است دوستی قلبی، کمک مالی، یاری و دستگیری، مواظبت از اموال او هنگام غیبتش، زیارت قبر، ظلم و جفا نکنند، او را فریب ندهند، خیانت در امانتش نکنند، غیبتش را نکنند، به او دروغ نگوید، به وی توهین نکند، با او دشمنی نورزد، وی را متهم نکند، او را اطعام و سیراب کند، وی را پوشاک دهد، هنگام نیاز قرض را دهد، سنگ صبورش باشد و حاجت او را روا کند، بدانید که مومن به منزله ساق پا نسبت به بدن است. نمونه دوم: یکی از یاران خاص امام رضا (ع) فردی است به نام ابراهیم‌بن عباس؛ وی در حدیثی نسبتاً طولانی ویژگی‌های خلقی و رفتاری اما را بیان می‌دارد از این روایت ضمناً حقوق برادران دینی نیز به دست می‌آید، وی می‌گوید: امام رضا(ع) را هرگز در این حالت‌ها ندیدیم: به کسی کلمه‌ای جفا کنند، سخن فردی را قطع یا حاجت کسی را رد یا پای خویش را جلوی کسی دراز کنند، پیش روی کسی تکیه دهند، اهل خانه یا خادمان را ملامت کنند، آب دهان اندازند، قهقهه زنند و هرگاه برای غذا خوردن سفره بگسترانند، از همه دعوت نکنند. حضرت رضا (ع) شب‌ها کم می‌خوابیدند، اکثر شب‌ها تا صبح بیدار بودند، زیاد روزه داشتند، هرگز روزه سه روز هر ماه را ترک نمی‌کردند. نمونه سوم: حضرت رضا (ع) سخنی بسیار زیبا و امیدبخش از جدشان رسول گرامی اسلام (ص)‌ روایت کردند: خداوند در روز قیامت حساب شیعیان ما را به ما می‌سپارد هر کس مظلمه‌ای با خدا داشته باشد ما حکم می‌کنیم و خدا اجابت می‌کند هر کس مظلمه‌ای با مردم داشته باشد، ما حقوق مردم را به آنان می‌‌بخشیم و هر کس مظلمه‌ای با ما داشته باشد، کسی از ما باگذشت‌تر نمی‌یابد.نمونه چهارم: حضرت رضا (ع) درباره حقوقی که بر صاحبان نعمت و ثروت است چنین فرمودند: صاحب النعمة یحب علیه حقوق منها الزکاة فی ماله و منها المواساة لإخوانه و منها الصلة لرحمة و التوسعة لعیاله؛ بر ثروتمندان حقوقی واجب است از آن جمله حقوق واجب زکات مال، برابری در مورد برادارن دینی، صله رحم و گشایش برای خانواده است.نمونه پنجم: حضرت ثامن‌الحجج نسبت به حق همسایه حساسیت‌ نشان داده‌اند. در حدیثی از ایشان آمده است:‌ لیس منا من لم یأمن جاره بواثقة؛ از ما نیست کسی که همسایه‌اش از شر و ظلمش ایمن نباشد.نمونه ششم:‌ محمدبن ابی‌بصیر روایت کرده است که از امام رضا (ع) شنیدم فرمودند:‌ در روزگار رسول خدا (ص) مردی از انصار بود که در حیات خانه‌‌اش درخت نخلی بود و این درخت مالکی داشت، هرگاه مالک می‌خواست به درختش سر بزند برای اهل خانه مزاحمت ایجاد می‌کرد، صاحب خانه محضر رسول خدا (ص) شرفیاب شد و شکایت کرد پیامبر خدا (ص) صاحب نخل را خواستند و به او فرمودند:‌ درختت را به من بده تا من به تو درختی در بهشت بدهم. آن مرد ابا کرد و درخت خویش را به پیامبر (ص) نداد. این ماجرا به گوش فردی دیگر از انصار به نام ابا دحداح رسید، او نزد مالک درخت رفت و آن درخت را از او خرید، سپس ابا دحداح نزد رسول خدا (ص) آمد و داستان را نقل کرد، رسول خدا به وی فرمودند به جای آن، درختی در بهشت از آن توست. نمونه هفتم: حضرت رضا (ع) به نقل از رسول خدا (ص) روایت کردند: ما کان و لا یکون الی یوم القیامة مؤمن الا و له جار یؤذیه، نبوده و تا قیامت نباشد مؤمنی که جز اینکه همسایه‌ای دارد که او را می‌آزارد.نمونه هشتم: امام علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) روایتی از جدشان رسول خدا (ص) نقل می‌کنند که ایشان خطاب به امیرمؤمنان فرمودند: هرگاه چیزی پختی خورشت آن را زیاد کن، زیرا آن بخشی از غذاست از آن غذا به همسایه‌ات بده و اگر نتوانستی خورشت آن را بده.* حقوق مسلمانان در برابر برادران ایمانی خوداز مجموع روایت‌های پیش گفته که از امام رضا (ع) نقل شد، چنین برمی‌آید که هر یک از مسلمانان بر برادر ایمانی خود حقوق متعددی دارند، این حقوق را می‌توان به شرح ذیل دسته‌بندی کرد: با زبان به کسی جفا نکند، سخن دیگران را قطع نکند، حاجت‌های افراد نیازمند را تأمین کند، جلوی کسی پای خویش را دراز نکند، پیش روی دیگران تکیه ندهد، اهل خانه، دوستان و همسایگان را ملامت نکند، آب دهان نیندازد، قهقهه مستانه سر ندهد، هرگاه سفره‌ای پهن شد از دیگران دعوت کند، بسیار اهل انفاق و بخشش باشد، اهل رفت و آمد با خویشاوندان باشد، با خانواده خویش با گشایش و گشاده‌دستی رفتار کند، نگاهش به دیگران برابر باشد، شرش به همسایه نرسد، اگر توانست از غذای خود به همسایه بدهد، از اموال دیگران مواظبت کند، بعد از مرگ دوستان، قبر آنها را زیارت کند، مردم را فریب ندهد، در امانتشان خیانت نکند، غیبتشان را نکند، به آنها دروغ نگوید، به دیگران توهین نکند، با دیگران دشمنی نورزد، مردم را متهم نکند، آنها را سیراب کند، نیازمندان را بپوشاند، اگر توانست به حاجت‌مندان قرض دهد، سنگ صبور دردمندان باشد. انتهای پیام/

با رزمندگان مسیحی حزب‌الله آشنا شوید/ مسیحیانی که پابه‌پای شیعیان با تروریست‌ها می‌جنگند +عکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، جنبش حزب الله در حالی سال ها از سوی دشمنان و مخالفان داخل و خارج لبنان به طایفه گرایی و سلطه جویی و توسعه طلبی متهم می شود که شواهد و قراین بسیاری وجود دارد که خلاف این ادعاها و تهمت ها را ثابت می کند و یکی از این شواهد و قراین حضور جوانان طایفه مسیحیان لبنان در صفوف مقاومت و در سنگر مبارزه با تروریسم تکفیری است.این گزارش به «یگان مسیحیان لبنان» در مقاومت حزب الله می پردازد.شکل گیری ایده حمل سلاح مسیحیان و پیوستن به مقاومتبحران سوریه ظهور گروه های تروریستی متعدد در انواع و اقسام و با نام و نشان های مختلف را به همراه داشت که خطرناک ترین آنها گروه هایی هستند که از آنها تحت عنوان گروه های تروریستی تکفیری یاد می شود.خطری که این گروه ها برای طوایف مختلف لبنانی از سمت مرزهای شرقی لبنان داشت، موجب شد تا بسیاری از جوانان طایفه مسیحیان لبنان که حقیقت و ماهیت واقعی این خطر بزرگ را درک کرده بودند، خواستار پیوستن به صفوف مقاومت حزب الله جهت دفاع از شهرک ها و روستاهای خود در منطقه «القلمون» لبنان شوند که خط تماس با منطقه «القلمون» سوریه محسوب می شود و تحت تصرف گروه های تروریستی تکفیری مانند «داعش» و «جبهه النصره» است، حتی برخی از این جوانان پا را از این فراتر نهاده آمادگی خود را برای مشارکت در نبردهای مقاومت حزب الله در سوریه با این گروه ها اعلام کردند.در این راستا، جنبش حزب الله لبنان اقدام به تشکیل واحدی نظامی در منطقه «بقاع» نمود که نیروهای آن را جوانان داوطلب مسیحی شرق لبنان تشکیل می دهند، واحدی که هدف آن مبارزه با دو گروه تکفیری داعش و جبهه النصره و دفع حملات این دو گروه علیه روستاها و شهرک های مسیحی نشین منطقه بقاع شرقی مانند شهرک «القاع» و دفاع از این مناطق است.«رفعت نصر الله»، بازرگان کاتولیک مسیحی لبنانی درباره تشکیل این واحد نظامی به دست حزب الله چنین توضیح می دهد: «شماری از مردان و جوانان طایفه مسیحیان شرق لبنان، پس از بررسی اوضاع امنیتی و خطری که از سوی گروه های تروریستی تکفیری متوجه مناطق مسیحی نشین شرق لبنان است، به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با این خطر بهترین گزینه هم پیمانی و متحد شدن با حزب الله است، لذا پس از اعلام موضع خود به این حزب، خواستار آموزش نظامی از سوی مقاومت شدند».حزب حامی و مدافع مسیحیان در برابر خطر تروریسم تکفیریاین تاجر مسیحی لبنانی با اشاره به کمک های حزب الله به این طایفه در شرق لبنان و برگزاری دوره های مختلف آموزش نظامی و مسلح کردن آنها به مهمات مورد نیاز برای رویارویی با گروه های تروریستی تکفیری، می گوید: «طایفه مسیحیان لبنان در وضعیت بسیار خطرناکی به سر می برد و در لبنان تنها مقاومت حزب الله است که قدرت دفاع از ما را دارد».رفعت نصر الله می افزاید: «اجازه دهید، با هم صریح و شفاف باشیم، در لبنان تنها مقاومت حزب الله را می توان یافت که در مبارزه با خطر گروه های تروریستی تکفیری در کنار ارتش لبنان است و در این نبرد از ارتش حمایت می کند.»وی در این خصوص که آیا حزب الله در ازای ارائه این تسهیلات و برگزاری دوره های آموزشی چه چیزی طلب کرده است، می گوید: «در تمام طول این مدت حزب الله هیچ گاه در ازای آنچه به ما ارائه داد، هیچ چشم داشت و توقعی نداشت. حزب الله نه از ما خواست به اسلام روی بیاوریم و نه مانند مقاومت به اصول و مبادی ارزشی اش پایبند باشیم. حزب الله از ما نخواست، در کنارش و در صفوفش در نبردها شرکت کنیم، بلکه این خواسته ما و درخواست ما بود که به آن پاسخ گفت.این تاجر مسیحی ساکن شرق لبنان خاطر نشان می کند که «حزب الله هیچ چیز را بر ما تحمیل نکرده، ما آزادانه فرایض دینی خود را ادا و مراسم و مناسبت های مذهبی خود را برگزار می کنیم. در یک جمله باید بگوییم که مردمان این بخش از لبنان با آغوش باز از حزب الله و کمک های مقاومت استقبال می کنند».گزارش ها در این زمینه تاکید می کند که مقاومت حزب الله عملا گروه هایی از مسیحیان شرق لبنان را در پایگاه های ویژه خود آموزش داده و ضمن تسلیح آنها و اختصاص بودجه ای برای تامین هزینه های حضور آنها در جبهه های نبرد، تلاش کرده، برخی احتیاجات مادی و نیازهای مالی خانواده های نیازمند را نیز تامین و شرایط معیشتی در این مناطق را برای آنها تسهیل کند.رفعت نصر الله که هم اکنون یکی از طرف های مسیحی است که مسئولیت هماهنگی بین طایفه مسیحیان شرق لبنان با حزب الله را برعهده دارد، می گوید: «ما از تهدید فرضی سخن نمی گوییم، از تجاوزی حقیقی صحبت می کنیم که خطر آن هر ساعت و هر شب و هر روز موجودیت ما را تهدید می کند».حمایت کلیسای مارونی از حزب اللهاین تنها مسیحیان شرق لبنان نیستند که خطر تروریسم تکفیری را علیه طایفه مسیحیان و همچنین کشور لبنان احساس می کنند، بلکه کلیسای مارونی نیز این ماهیت این خطر بزرگ را به خوبی درک می کند، به همین دلیل «بکرکی»، مقر «مار بشاره بطرس الراعی» سر اسقف کلیسای مسیحیان لبنان با قدرت از مبارزات حزب الله با گروه های تروریستی تکفیری در شرق این کشور حمایت و با مقاومت اعلام همبستگی می کند.بکرکی اهمیت این مبارزات و نبردها را کمتر از حضور مقاومت در جبهه های مبارزه با رژیم صهیونیستی نمی داند و سر اسقف کلیسای مسیحیان لبنان صراحتا تاکید می کند که «اگر حزب الله نبود، تکفیری ها به جونیه رسیده بودند».مسیحیان: حزب الله حامی لبنان استنظر سنجی صورت گرفته توسط «مرکز مطالعات و اطلاعات بیروت» در ماه اکتبر سال ۲۰۱۴ میلادی آشکار ساخت که دو سوم مسیحیان لبنان بر این باورند، نبردهای مقاومت حزب الله با گروه های تروریستی تکفیری از لبنان در برابر خطر این گروه ها محافظت می کند (۶۳ درصد). همچنین آنها مخالف این دیدگاه بودند که حضور حزب الله در عرصه میدانی سوریه، لبنان را در معرض خطر گروه های تروریستی تکفیری قرار می دهد (۶۶ درصد).این در حالی است که ارزیابی های اولیه تاکید می کند، از زمان آغاز عملیات مقاومت حزب الله در ارتفاعات عرسال، در شرق لبنان با هدف پاک سازی این مناطق که غالبا مناطقی مسیحی نشین شمرده می شوند، از خطر تروریسم تکفیری داعش و جبهه النصره میزان حمایت و همبستگی محافل رسمی و مردمی مسیحی از حزب الله به شکل چشمگیری افزایش یافته و مسیحیان لبنان این عملیات را در راستای دفاع از کشور و محافظت از ایشان در برابر خطر تروریسم تکفیری توصیف کرده اند، اگرچه بر ضرورت حضور این طایفه در مبارزه با داعش و جبهه النصره در کنار حزب الله و در صفوف مقاومت نیز تاکید می کنند.همچنین برخی از محافل رسمی مسیحی خاطر نشان کردند که در برخی از شهرک های مسیحی اهالی در گرامی داشت فداکاری ها و از خودگذشتگی های مقاومت با حضور در کلیساها ضمن دعا برای نیروهای مقاومت، به نشانه پاسداشت خون شهدا و مجروحان نبردهای اخیر، خون اهدا کردند.احترام بسیار حزب الله برای طایفه مسیحیانمتاسفانه جنبش حزب الله در حالی به طایفه گرایی متهم می شود که تاکنون هیچ جریان و جناح سیاسی به اندازه حزب الله نه تنها برای طایفه مسیحیان که برای پیروان تمام ادیان تا این اندازه احترام قائل نبوده است.در این خصوص پیام تبریک منحصر به فرد دایره روابط عمومی حزب الله و مسئول این بخش به مناسبت حلول سال نو میلادی به مسیحیان لبنان را یادآور می شویم.«حاج محمد عفیف»، مسئول روابط عمومی حزب الله لبنان به مناسبت حلول سال جدید میلادی و تبریک سال نو به مسیحیان لبنان، ۲۵ ژانویه گذشته اقدام به باز نشر تصویری در رسانه ها اعم از رسانه های فضای مجازی و غیر مجازی کرد که یکی از رزمندگان مقاومت را در حال ادای احترام به تندیس حضرت مسیح (ع) نشان می داد.این تصویر در سال ۲۰۱۳ میلادی از شهید «محمد عبد الکریم منتش» در حال ادای احترام و دادن سلام نظامی به تندیس حضرت مسیح (ع) در کلیسای «شیروبیم» در شهرک «صیدنایا» در منطقه القلمون سوریه و پس از آزادسازی این شهرک توسط ارتش سوریه و مقاومت حزب الله از اشغال گروه های تروریستی تکفیری گرفته شده بود.همچنین در اقدامی غافلگیر کننده که تحسین و ستایش گسترده فعالان فضای مجازی را به همراه داشت، رزمندگان مقاومت از ارتفاعات عرسال با ارسال پیامی به زبان فرانسه به روح پدر «ژاک هامل»، اسقف فرانسوی که سال گذشته طی حمله داعش به کلیسای شهرک «سنت اتین دو رووره» در سر بریده شد، ادای احترام کردند.در بخشی از این پیام آمده است: «پدر ژاک هامل. شعله وجودت هیچ گاه خاموش نخواهد شد و تا ابد با یاد و خاطره تو زندگی خواهیم کرد. نترس و نگران نباش که از برادران مسیحی امان حمایت و دفاع خواهیم کرد. سلام و درود بر تو . برادرانت در حزب الله».ژاک هاملکدام منطق می تواند، اتهامات طایفه گرایی وارد شده به حزب الله را بپذیرد و کدام وجدان بیدار بشری می تواند، بر ادعاهای مخالفان و دشمنان مقاومت که از اهداف توسعه طلبانه و سلطه جویانه حزب الله سخن می گویند، صحه بگذارد و آن را تایید کند.بی شک اگر جنبش حزب الله و مقاومتش سودای قدرت طلبی و سلطه جویی در سر داشت و نشانی از گرایش های طایفه گرایانه را با خود حمل می کرد، هیچ گاه در میان پیروان ادیان و طوایف و اقلیت های دیگر لبنان جایگاه و منزلتی نداشت و هیچ گاه از مقاومت به عنوان حامی لبنان و طوایفش از جمله مسیحیان یاد نمی شد.منبع : مشرق

«۸میلی‌متر از انقلاب»؛ ماجرای کارگردانی که مستند پیروزی انقلاب را با دوربین شاه ساخت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، مجموعه تاریخ شفاهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با عنوان «گنج» توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی(راه) منتشر شده است. مستندهای انقلاب بخشی از «گنج» است که اکنون کتاب اول آن با عنوان «۸ میلی‌متر از انقلاب» چاپ شده است.«۸ میلی‌متر از انقلاب» خاطرات شفاهی علی میرقطبی مستندساز است که وقایع منتهی به انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ را در شهر سبزوار در مستند «انقلاب در سبزوار» به تصویر کشیده است. این کتاب نتیجه گفت‌وگوهای متعدد محمد اصغرزاده پژوهشگر و محقق با علی میرقطبی است؛ گفت‌وگوهای متعددی که همه درباره مستند «انقلاب در سبزوار» انجام شده است.محمد اصغرزاده در گفت‌وگو با ما درباره نتایج انتشار این کتاب در سبزوار سخت گفت.* دانشجوی چه رشته‌ای هستید؟من ارشد روزنامه‌نگاری را در دانشکده صداوسیما می‌خوانم، در مرحله دفاع از پایان نامه هستم. ساکن سبزوار هستم اما یکی دو سال برای تحصیل به تهران رفت و آمد داشتم.*آقای میرقطبی در سبزوار هنوز هم شناخته‌شده است؟بله، آقای میرقطبی معلم بود و در برهه‌ای در اوایل انقلاب مربی کانون پرورش فکری کودکان بود. شاگردان زیادی داشته است و وجهه خوبی بین مردم شهر دارد. در دهه ۶۰ مربی فیلم‌سازی پرورش فکری بود و کارهای فیلمسازی را برای بچه‌های مقطع دبیرستان و راهنمائی آموزش می‌داد. آموزش او به اندازه‌ای جدی بود که فیلم‌های شاگردانش جوایز مختلفی در جشنواره فجر آماتور آن زمان دریافت کردند و حتی دیپلم افتخار گرفتند.علی میرقطبی کارگردان مستند «انقلاب در سبزوار»- سال ۱۳۶۴عجیب بود که کسی بُعد فیلمسازی انقلاب را در شخصیت میرقطبی نمی‌دانست. این که چنین فیلمی از انقلاب سبزوار ساخته شده است را کمتر کسی می‌دانست. بسیاری از مسئولین سبزوار و فرهنگیان سبزوار بودند که بعد از انتشار خاطرات شفاهی تازه متوجه شدند چنین مستندی وجود دارد و قبلا از وجود آن اطلاعی نداشتند. بنیاد شهید سبزوار هم از وجود چنین فیلمی اطلاع نداشت.*شما چطور متوجه شدید؟تقریبا سال ۸۸ بود که دفتر تاریخ شفاهی در سبزوار راه افتاد. سراغ اتفاقات فرهنگی دهه ۶۰ و اول انقلاب رفتیم. طی جست‌وجوهایی که داشتیم به فیلمی برخوردیم که یکی از مسئولین آموزش و پرورش سبزوار به ما داد. این فیلم، مستند آقای میرقطبی بود. دیدیم مستند نابی از تصاویر انقلاب سبزوار است. میرقطبی پیش از انقلاب معلم بود. برای آموزش تدریس هنر به تهران آمد و دوره دید. او پس از آن در کانون پرورش فکری کودکان مشغول شد؛ دوربین کانون را در دست گرفت و شروع به مستندسازی کرد. او با دوربین پهلوی به سبزوار آمد و تصویر انقلاب مردم را گرفت.آقای میرقطبی در سبزوار آموزشگاه فیلمسازی دارد. پیدا کردن او راحت است. سراغش رفتیم و او هم به خوبی استقبال کرد و ما را پذیرفت.* مسئول آموزش و پرورش این فیلم را به شما داد، درست است؟رئیس آموزش و پرورش نبود، آن زمان مسئول قسمت دبیرستان‌های سبزوار بود. یکی از بچه‌های انقلابی سبزوار بود که علاقه به تاریخ دهه ۶۰ داشت. بر اساس علاقه‌مندی و نه وظیفه سازمانی به این فیلم رسیده بود.* کسی هم موازی آقای قطبی بود که مستندی از انقلاب ساخته باشد؟از سبزوار دو الی سه نفر دیگر فیلم می‌گرفتندکه در کتاب هم هست.* بله همان کارگردانی که پلان تهدید انقلابی‌ها را با پایین آمدن هلی‌کوپتر بر سر مردم فیلم برداری کرده بود.بله. اینها در حدی نبود که نگهداری و تدوین کنند و کارشان رابه صورت مستند ارائه دهند. صرفا فیلمبرداری می‌کردند البته به برخی از این فیلم‌ها دسترسی پیدا کردیم و دنبال واقعه و روایت این فیلم‌ها هم هستیم اما این که همانند آقای میرقطبی یک مستند را آماده نمایش کنند نبوده است.* همه تصویرهایی که از انقلاب در ذهن نسل جدید داریم، مربوط به تهران، خیابان انقلاب و میدان آزادی است. چرا باید بدانیم که در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی چه اتفاقی در شهرستان‌ها و گوشه گوشه کشور افتاده است؟یکی از ویژگی‌های انقلاب ما مردمی بودن آن است. مردمی بودن این انقلاب تنها در تهران نبوده، در شهرستان‌ها و روستاها هم بود. اگر بخواهیم این حرف را که از شعارهای انقلاب است را نشان دهیم باید سند برای این حرف داشته باشیم. حالا ۱۰۰ سال دیگر وقتی می‌گوییم انقلاب فقط در تهران نبوده سند داریم. این مستندها نشان می‌دهد که مردم در شهرستان‌ها حتی در شهرستان سبزوار که شهرستان کوچکی هم بوده حضور پررنگی داشته‌اند.در مستند این تصویر را می‌بینیم که همه مردم پای انقلاب بودند و این مشخص است. در مستند می‌بینیم از روستاهای مختلف می‌آیند و در حمایت از انقلاب پلاکارد دارند. مردم روستای دلبر، ساروم، افچنگی‌ها و ... . هرکدام نشانه‌های خاصی هم در حمایت از انقلاب دارند.* مثل افچنگی‌ها که «ارتش سبزوار» هستند. این نشانه‌شناسی‌ها و بازتعریف هویت‌های بومی منطقه جالب بود.افچنگی‌ها مردم غیور و رزمنده‌ای هستند. به آنها «ارتش سبزوار» می‌گفتند چون همیشه با چوب و چماق و مسلح می‌آمدند. وقتی آنها در تجمعات بودند خیال مردم راحت بود که غیرت افچنگی‌ها اجازه هیچ کاری به رژیم شاه نمی‌دهد.* در واقع روایت انقلاب از شهرستان‌ها کمک به مفهوم گستردگی انقلاب است.بله. امام خمینی(ره) پیامی دارد که می‌گوید انقلاب را از زبان توده‌ها بیان کنید. این یکی از اهداف کتاب بود که انقلاب از زبان توده‌ها بیان شود. آقای میرقطبی شخص عادی بود که سال‌ها فیلمسازی بلد بود و همان را برای انقلاب استفاده کرد.*این کتاب در تیراژ پائینی چاپ شده است. چاپ دوم آن ۵۰۰ نسخه است. کتاب این ظرفیت را دارد که در سبزوار جریان‌ساز شود. کتابی از ظرفیت‌های بومی سبزوار است و کتاب تاریخ انقلاب شهر است. با این تیراژ و توزیع سخت است که منتظر موج آفرینی چنین اثری باشیم. حقیقتاً یک ماه است که از کتاب رونمایی کردیم. در این مدت کمتر از یک ماه ۵۰-۴۰ نسخه بیشتر از چاپ دوم باقی نمانده است. خودمان هم فکر نمی‌کردیم در این حد استقبال شود که چه نهادهای دولتی و چه مردم عادی این کتاب را خریداری کنند. تیراژ پایین در نسخه دوم علت دارد و آن هم این بود که هنوز به برخی تصاویر و فیلم‌ها دسترسی نداشتیم. حالا در چاپ سوم شاهد کتاب کامل‌تری با تصاویر بهتر و با کیفیت‌تری خواهیم بود.علی میرقطبی و محمد اصغرزاده در مراسم رونمایی از کتاب «۸ میلی‌متر از انقلاب»در این یک ماه کتاب را در کتابفروشی‌های سبزوار و نماز جمعه توزیع کردیم، استقبال خیلی خوب بود. مسابقه کتاب‌خوانی هنوز برگزار نکردیم و خیلی کارهای دیگر می‌توان انجام داد. این یک ماه بازخوردها خوب بود.* نظر آقای میرقطبی درباره کتاب چطور بود؟به شهرستان‌ها توجه نشده و به تاریخ شهرستان‌ها خیلی کم‌لطفی شده است. آقای میرقطبی خیلی خوشحال شد و می‌گفت فکر نمی‌کرد از این مصاحبه‌ها کتاب مبسوطی آماده شود. در شهرستان هم بازخوردها خوب بود. با این که کیفیت کتاب از نظر چاپ، صفحه‌آرایی و کیفیت عکس‌ها متوسط است، اما مردم استقبال کردند.در مراسم رونمایی کتاب هم از زحمات آقای میرقطبی تشکر شد. به واسطه این کتاب پاسداشتی برای زحمات او برگزار شد. او می‌گفت توقع چنین چیزی را نداشته است که تشکر شود و دوباره فیلمش دیده شود.*این مستند در قالب اکران‌های عمار قرار نگرفته است؟خیر؛ ولی در مساجد حتی قبل از چاپ کتاب اکران شد.*صدای گفتارمتن در مستند شنیده نمی‌شود و این حالت قدری اعصاب خرد کن است چون روایت را نمی‌فهمیم.یکی از دلایلی که مستند را غیرقابل تحمل می‌کند همین ایرادات است. در اصلاحی که روی مستند انجام شده صدا کاملا برگشته و مفهوم است. صداهای آزاردهنده هم وجود ندارد. به واسطه چاپ سوم و جدید کتاب هم این مستند اصلاح شده و باکیفیت را نشر خواهیم داد.این کتاب چون مربوط به انقلاب است خیلی از برنامه‌ها را برای دهه فجر گذاشتیم. در دهه فجر مسابقه کتاب‌خوانی در سبزوار برگزار می‌کنیم. مستند را هم دوباره بصورت گسترده اکران می‌کنیم، مثل روزهای ابتدای پیروزی انقلاب در سبزوار.*چاپ سوم کتاب چه زمانی منتشر می‌شود؟چاپ سوم با جایگذاری عکس‌های جدید و رفع نواقص در اوایل شهریور به بازار می‌آید.*نسخه باکیفیت مستند «انقلاب در سبزوار» هم همراه کتاب منتشر می‌شود؟بله.منبع :‌تسنیمانتهای پیام/

۶۰گلوله‌ای که سهم یک «نماینده مجلس» از سفره انقلاب شد+عکس و فیلم

$
0
0
"...دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد. حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانه‌ها اعلام کردند که او را با ۶۰ عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژ-۳ مورد حمله قرار داده‌اند و به‌سرعت گریخته‌اند".این روایت ترور مردی است که گرچه کارهای بزرگش برای انقلاب اسلامی، بعد از شهادتش کم‌تر اجر دید و از نامش کم‌تر در حافظه تاریخی انقلاب یاد شد، اما هراندازه که از عمر انقلاب می‌گذرد و هر میزان که فتنه‌های تهدید کننده آن، پیچیده‌تر و مخوف‌تر می‌شوند، دوست و دشمن بیشتر از پیش به بصیرت انقلابی‌اش اذعان می‌کنند. صحبت از شهید «سید حسن آیت» است.به‌راستی این آیت که بود که دشمنانش برای تمام کردن کار او، " سه خشاب ژ-۳ را به‌سوی پیکرش شلیک کردند، حال آن‌که پیکر نحیف این سید نجف‌آبادی را یک یا نهایت دو گلوله سهمگین پلنگ‌کش ژ۳ کفایت می‌کرد. چه سرّی در این ترور وحشیانه نهفته بود؟ راز این خشم و کینه نسبت به او چه بود؟بصیرت اولمثل بسیاری از انقلابیون شاخص، اهل استان اصفهان و زاده نجف‌آباد بود. او در ۱۳۱۷ به دنیا آمد. از خصوصیات بارز او این بود که در زمانه‌ای که اوضاع مالی خانوادگی او نیز مانند بیشتر مردم بد بود، او در زمان محصلی، همان مختصر پولی را که برای خرج خورد و خوراک از خانواده می‌گرفت، صرف خرید روزنامه و مجله و کتاب می‌کرد و بسیاری از اوقات به‌مقدار کافی غذا نمی‌خورد. شاید یکی از دلایل نحیف بودن پیکرش همان بود که در نوجوانی که سن رشد بدنی او بود، غذای روح را بر غذای جسم ترجیح می‌داد.نقل است که همه نشریات و مکتوباتی را که می‌خرید به‌دقت مطالعه می‌کرد و هر کجا، هر نکته جالبی می‌دید، با قیچی جدا می‌کرد و یک آرشیو مفصل از بریده جراید داشت. همین روزنامه‌خوانی حرفه‌ای، کنار هوش بالا، کم‌کم ذهن او را به رایانه‌ای تبدیل کرد که سوابق تقریباً تمام رجال و کارگزاران و فعالان سیاسی کشور را از دهه ۱۳۳۰ در خود ضبط‌شده داشت. به‌واقع او از همان نوجوانی یک شم اطلاعاتی و هوش تحلیلی داشت که می‌توانست از لابه‌لای محفوظات خود، روابط میان اشخاص را کشف کند و همین به او کمک می‌کرد که با رجوع به عقبه و سوابق ارتباطات افراد، انحرافات فکری افراد را خیلی زودتر از دیگران تشخیص دهد. علی‌ایّ‌حال، در جریانات ملی شدن صنعت نفت، او که از همان اوایل نهضت ملی شدن، به‌خلاف بسیاری از جوانان و نوجوانان آن روز که طرفدار مصدق بودند، طرفدار آیت الله کاشانی و بالتبع یار آن روز کاشانی، یعنی مظفر بقایی بود، دو نامه بلند به بقایی نوشت که البته به‌واسطه کمی سن، خجالت کشید که به دست بقایی برساند.به هر حال، او همزمان با تحصیل دبیرستان در اصفهان، دروس حوزوی را هم تا حد فقه و اصول گذراند و از همین رو علاوه بر تسلط به عربی، به مبانی و مباحث فقهی هم آشنایی خوبی داشت. با پایان دبیرستان به تهران آمد و لیسانس خود را در ادبیات فارسی و فوق‌لیسانس خود را در رشته جامعه‌شناسی از مؤسسه عالی علوم اجتماعی تهران کسب کرد. در رشته جامعه‌شناسی شاگرد اول شده بود، لیکن به‌دلیل تسلط ملی‌گرایان مصدقی بر این مؤسسه، از دادن بورس تحصیلی خارج از کشور به آیت که به طرفداری از کاشانی شناخته شده بود، خودداری کردند. اتفاقاً از جمله کسانی که از سوی این مؤسسه بورس تحصیلی خارج از کشور دریافت کردند، یکی «سید ابوالحسن بنی‌صدر»، یک مصدقی دوآتشه ضدآخوند بود که بعدها اولین رییس جمهوری اسلامی ایران شد! داستان تقابل سید حسن آیت و سید ابوالحسن بنی‌صدر بعد از پیروزی انقلاب، خود یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی شهید آیت بود.تا زمانی که مرحوم کاشانی زنده بود، سید حسن آیت جوان هم در خط ایشان حرکت می‌کرد و مدافع خط‌مشی و مرام سیاسی کاشانی بود. با وفات آیت الله کاشانی در اسفندماه سال ۴۰، آیت ۲۳ساله که گویی فعالیت سیاسی با ذات و سرشت او عجین بود، باید برای ادامه مسیر مبارزه با استبداد پهلوی، از سه مسیر موجود یکی را برمی‌گزید: یا روش ملی‌گرایان طرفدار مصدق در دو شاخه جبهه ملی (لائیک) یا نهضت آزادی (مذهبی اما سکولار)، یا حزب توده که مشی مارکسیست ــ لنینیست داشت، یا روش طرفداران آیت الله کاشانی که به‌صورت ویژه تحت رهبری مظفر بقایی در حزب «زحمتکشان» گرد هم آمده بودند.سید حسن آیت، به‌عنوان یک جوان عمیقاً مذهبی، طبعاً نمی‌توانست هیچ همراهی با حزب توده مارکسیست داشته باشد، با ملی‌گرایان مصدقی هم هیچ سر سازگاری نداشت. آیت اعضای جبهه ملی را ضدشرع می‌دانست. درباره نهضت آزادی که به‌نوعی انشعاب مسلمانان جبهه ملی بود، آیت معتقد بود که آنها صرفاً از دین به‌عنوان عامل جذب نیرو و همچنین همراه کردن روحانیت استفاده می‌کنند، و عملاً هیچ اعتقادی به ورود دین به سیاست ندارند، از همین رو با دیدگاه آیت درباره رابطه دین و سیاست سازگار نبودند. خود آیت درباره دیدگاهش نسبت به ملی‌گرایان مصدقی گفته بود:"من از همان سالهای ۱۳۳۲ که روزنامه شورش به‌عنوان ارگان تبلیغاتی استعمارگران و به‌عنوان بزرگترین مدافع مصدق، سنگین‌ترین اتهامات و فحش‌های رکیک را به آیت‌الله کاشانی می‌داد، به مظلومیت این شخصیت مجاهد اسلامی پی بردم و راه او را به‌عنوان راه اسلام و آزادی تشخیص دادم".در چنین فضایی، آیت برای ادامه مبارزه، حزب زحمتکشان را انتخاب کرد که توسط بقایی اداره می‌شد. لازم به ذکر است که مظفر بقایی در آن مقطع، گرچه ذاتاً انسان متشرعی نبود، اما چندان بروز ضدمذهبی عمومی نداشت، مضاف بر این‌که وقتی مراد سیاسی آیت، سید کاشانی، به بقایی اعتماد و اطمینان داشت و حتی پسران آیت الله کاشانی جملگی از یاران بقایی در زحمتکشان بودند، بر آیت ۴ــ۲۳ساله حرجی نبود. تازه روابط پیچیده بقایی با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در آن زمان از پرده برون نیفتاده بود و اطلاعاتی که امروز ما درباره بقایی داریم، در آن زمان موجود نبود.«اسدالله بادامچیان» از دوستان شهید آیت که از همان دوران مبارزه با رژیم شاه، با او در ارتباط بود، در این زمینه گفت:"این‌که چرا او وارد حزب زحمتکشان شده است، دلیلش این بود که در جریان نهضت ملی شدن نفت، دو جریان وجود داشت؛ یکی جریان آیت‌الله کاشانی و دیگری جریان مصدق. دکتر آیت جزو طرفداران جدی آیت‌الله کاشانی و مخالفان مصدق بود، بنابراین در این حرکت جریانی، به دکتر بقایی که از حامیان آیت الله کاشانی بود نزدیک شد و این نزدیکی او را به‌طرف کار تشکیلاتی با دکتر بقایی پیش برد. اما از وقتی امام ظهور کردند، دیگر کسی نیاز به این افراد نداشت، به همین دلیل آیت با امام همراهی کرد و اختلاف‌هایش از همان‌جا با دکتر بقایی شروع شد و در نتیجه از حزب زحمتکشان کنار رفت، بنابراین فعالیت او در حزب زحمتکشان مثل فعالیت همان کسانی است که در انقلاب اسلامی ما با گروه‌های گوناگون فعالیت کردند، ولی بعد از نهضت امام، با امام همراهی کردند. البته مخالفان شهید آیت از هر بهانه‌ای علیه او استفاده کردند".با این حال، آیت جوان در همان سال‌های نخستین دهه ۴۰، تلاش متمرکز و منظمی را آغاز کرد که به حزب زحمتکشان صبغه‌ای مذهبی ببخشد و در پلات‌فرم حزب، جایی برای مذهب باز کند. نمود این تلاش، نامه‌ای مفصل و چند ده صفحه‌ای بود که آیت در آذر ۴۲ خطاب به رهبر حزب، بقایی، نوشت و نقش مهم و کلیدی مذهب را در مبارزه سیاسی در کشوری شیعه و دینمدار مثل ایران، یادآور شد. در بخشی از این نامه که مصداق بارزی از امر به معروف و نهی از منکر است، می‌خوانیم:"در مرامنامه (حزب زحمتکشان) حتماً باید بعضی از اموری که جنبه مذهبی دارد و موجب جلب افراد مذهبی می‌شود گنجانده شود و نیز به مذهب اسلام و اجرای قوانین مذهبی اشاره گردد تا ضمن اینکه عده‌ای بدین وسیله به ما می‌گروند در آینده هم از حربهٔ دین بر علیه ما استفاده‌ای نتوانند بکنند. همین اصلاحات ارضی را مطابق قوانین اسلامی شدید‌تر و بهتر از این می‌شود انجام داد که صدای کسی هم درنیاید و همین حال را دارد بسیاری از امور دیگر. ما باید از نیروی روحانیون حداکثر استفاده را بکنیم. بیشتر با آنها و مردم متدین مراوده داشته باشیم، یقیناً به موفقیت ما کمک شایانی خواهد کرد".البته کسانی چون «محمد قوچانی» که به‌دلایلی کاملاً مشخص آیت را نواخته‌اند و او را که خود قربانی نفاق شد، به نفاق متهم کرده‌اند(!) این نامه مهم و قابل تأمل آیت به بقایی را مصداق «نهان‌روشی» و توصیه به استفاده ابزاری از دین می‌خوانند. اما باید دقت داشت که آیت ۲۵ساله در سال ۴۲ به رهبر ۵۱ساله حزب که یک سیاستمدار شناخته‌شده و بسیار پیچیده بود، نامه نوشت و طبیعتاً نمی‌توانست در همان ابتدای امر از او بخواهد که حزب خود را به یک حزب تمام‌اسلامی تبدیل کند. اما همین که یک جوان ۲۵ساله در مقطعی که هنوز نهضت امام فراگیر نشده و عموم مردمان تصوری از نقش‌آفرینی دین در سیاست و حکومت اسلامی ندارند، از رهبر حزب خود می‌خواهد که اسلام را وارد مرامنامه حزب کند، نمی‌توان نامی دیگر جز «بصیرت» بر آن نهاد. آیت حتی با جسارت مثال‌زدنی خود، از در نصیحت رهبر کارکشته حزب درمی‌آید و به او گوشزد می‌کند که هیچ‌گاه در منظر عموم، کاری صورت ندهد که مغایر با شرع باشد:"این خیلی مضحک است که حزب ما مثلاً مرجعیت آیت‌الله خمینی را اعلام کند ولی بعضی اوقات تظاهر به اعمالی شود که آشکارا با مذهب مغایرت داشته باشد البته هرکس در زندگی خصوصی خود آزاد است که هرگونه می‌خواهد رفتار کند و چه از نظر شرعی و چه از نظر اخلاقی تجسس و دخالت در زندگی خصوصی افراد کاری مذموم و ناپسندیده است ولی تظاهر به بعضی اعمال که با ظواهر مذهب و شعایر مورد قبول اکثریت مردم مغایرت داشته باشد به‌ویژه از طرف عده‌ای که سمت رهبری دارند (اشاره به بقایی) مذموم و نیز ناپسندیده‌تر است. امیدوارم که به‌خصوص این پیشنهاد مجمل و سربسته حمل به عدم‌نزاکت و تجاوز از حد نشود".اما تلاش آیت برای اسلامی کردن حزب محدود به همین جا نبود. او در همین نامه از فعالیت محفلی به‌نام «کانون تشیع» سخن می‌گوید که هدف آن مبارزه با رفتن جوانان مذهبی مشتاق فعالیت سیاسی به زیر چتر نهضت آزادی بود:"«فعالیت خود را در کانون تشیع که مدت‌ها پیش به‌منظور تقویت حزب (زحمتکشان) و مقابله با دارودسته مهندس بازرگان تشکیل داده بودیم و تا حدودی هم در پیش بردن مقاصد خود موفق شده بودیم متمرکز کردیم".شاید بارقه تابناک بصیرت آیت برای اولین بار در همین جا متجلی می‌شود، چرا که همان جوانان مذهبی و معتقدی که به‌دلیل نداشتن هیچ گزینه دیگری برای فعالیت سیاسی، به نهضت آزادی پیوستند، چند سال بعد «سازمان مجاهدین خلق» را تشکیل دادند که به‌واسطه تفکرات التقاطی و تز «اسلام منهای روحانیت» خود، در نهایت راه به گمراهی برد و سرنوشت هزاران جوان مسلمان را تباه کرده و می‌کند.در سال های ۴۱ و ۴۲، با ظهور حضرت امام خمینی به‌عنوان یک رهبر مذهبی ــ سیاسی جدید در سپهر سیاست ایران، این آیت بود که با همراه کردن جوانان مذهبی حزب زحمتکشان همچون محمود کاشانی و محمدباقر کاشانی (فرزندان آیت الله کاشانی) توانست پذیرش مرجعیت دینی امام را به موضع رسمی حزب تبدیل کند. آنها حتی در جریانات خرداد ۴۲، نشریه‌ای مفصل در حمایت امام و روحانیت در مسئله «لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» منتشر کردند.این تحرکات آیت و کسانی که در حزب تحت تأثیر تفکر او بودند، به‌شدت مورد مخالفت رهبری حزب، مظفر بقایی، بود که به هیچ عنوان به روحانیت به‌عنوان یک نیروی فعال سیاسی اعتقادی نداشت و کاملاً به حکومت مشروطه سلطنتی پایبند بود. دکتر «حسین آبادیان»، در کتاب خود «زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی» درباره این مقطع از فعالیت حزب، چنین نوشته است:"تحولات سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲،‌ بسیاری از نیروهای حزب زحمتکشان را که با انگیزه‌های مذهبی وارد صفوف این تشکیلات شده بودند،‌ در مقابل مواضع رسمی بقائی قرار داد... بدون تردید برجسته‌ترین منتقد خط‌مشی بقائی در این زمان،‌ سید حسن آیت بود".به‌واقع، آیت و طیف او در این برهه در دست‌کم سه زمینه با رهبری حزب زحمتکشان در تقابل بودند: جشن گرفتن سالروز کودتای ۲۸ مرداد و «قیام ملی» خواندن این کودتا توسط بقایی، عدم‌حمایت از حضرت امام و روحانیون و سکوت در برابر سرکوب قیام ۱۵ خرداد، نبود کوچک‌ترین انتقاد به شاه و دربار از جانب رهبری حزب.دکتر «منوچهر محمدی» از مدیران ارشد پیشین وزارت امور خارجه، که همرزم و همراه دکتر آیت در حزب زحمتکشان بود، آن ایام را چنین به‌خاطر می‌آورد:"زمانی که هم ایشان و هم من عضو دانشجویی حزب زحمتکشان بودیم و شهید آیت جهت‌دهی حزب زحمتکشان را به‌سمت اسلامی شدن برعهده داشت… تا سال ۱۳۴۰ هم شهید آیت و هم دیگران کار زیادی انجام دادند تا اینکه امام آمد… در نتیجه تمام افرادی که در تشکیلات حضور داشتند از مجموعه جدا شدند… به‌طور مثال آقای محمود کاشانی و دیگران بودند… شهید آیت در بیرون از حزب زحمتکشان فعالیت بسیار قوی‌‌تر داشت به‌طوری که حزب او را اخراج کرد چرا که می‌خواست هیچ رابطه‌ای با وی نداشته باشد تا مشکلی برای آنها پیش نیاید. این وضعیت تا نزدیک سال‌های ۴۴ و ۴۵ ادامه داشت و در آن زمان هم من و هم آیت دانشجو بودیم و جلسات تفسیر و قرائت قرآن داشتیم. معمولاً در خانه‌های ما این جلسات برگزار می‌شد در عین حال این جلسات، جلسات سیاسی هم بود. در آن زمان سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت و تعداد قابل ‌توجهی از اعضای گروه مانند حمید بهرامی، محمدی گرگانی و حسین احمدی به سازمان مجاهدین خلق ملحق شدند ولی تعدادی از افراد مانند آیت و خود من و محمود کاشانی این مسأله را نپذیرفتیم".با افزایش ارادت آیت به امام، و زاویه‌گیری روزافزون از بقایی، سید حسن جوان تصمیم به تشکیل یک گروه زیرزمینی گرفت که هدف اصلی آن، آماده کردن یک گروه مسلحانه برای زمانی بود که یک انقلاب دینی آغاز می‌شد.بصیرت دومخانم «مهرانه معلم»، همسر شهید آیت، تلاش او را برای تشکیل محفلی از نیروهای مکتبی و خط امامی ارتش شاهنشاهی چنین شرح داده است:"همیشه تشکیلاتی فکر می‌کرد و به تشکیلات و همچنین به تشکیلات نظامی معتقد بود که حتماً باید در ارتش نیرو داشته باشد، به همین دلیل هم دنبال ارتشی‌ها بود، یعنی برخلاف بعضی گروه‌ها که ارتش نزدشان مطرود بود و می‌گفتند "ارتش، ارتش شاه است، ارتش شاه نمی‌تواند عناصری داشته باشد که به‌درد ما بخورد" ولی آیت این اعتقاد را نداشت، بچه‌هایی که می‌آمدند زمان انقلاب همه از آقایانی بود که در ارتش شاه بودند… اعضای این گروه خودشان یک چیزهای مدونی داشتند و اینها یک چیزهایی می‌نوشتند ولی خودشان چون خیلی ملاحظه امنیتی می‌کردند که نکند اینها جایی بیفتند، مثلاً سعی می‌کردند هر سطری از هر اصلی که برای خودشان گذاشته بودند این را متفرق در جاهای مختلف یادداشت کنند".به‌بیان دیگر، در اواسط دهه ۴۰، زمانی که هیچ روی خوشی در افکار عمومی نسبت به ارتش شاهنشاهی وجود نداشت، آیت هم وجود عناصر مکتبی را در ارتش تشخیص داد، هم ضرورت تشکیل یک محفل نظامی را برای کمک به انقلاب در بزنگاه‌های حساس.شهیدان یوسف کلاهدوز، موسی نامجو، حسن اقارب‌پرست و سرهنگ مهدی کتیبه که همه در جریان و پس از پیروزی انقلاب، نقش‌های کلیدی در تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش انقلابی و مکتبی داشتند، اعضای شاخص این محفل نظامی مخفی بودند که هر دو هفته یک بار با سید حسن آیت تشکیل جلسه می‌دادند. شمّ اطلاعاتی قوی آیت و رعایت نهایت مخفی‌کاری باعث شد که این محفل مهم هیچ‌گاه مورد شناسایی ساواک یا رکن دوی ارتش قرار نگیرد. در اهمیت این افراد همین بس که یوسف کلاهدوز جزو مؤسسان سپاه پاسداران شد، موسی نامجو به وزارت دفاع جمهوری اسلامی رسید، حسن اقارب‌پرست جزو فرماندهان ارشد نیروی زمینی ارتش در جریان دفاع مقدس شد و سرهنگ مهدی کتیبه به ریاست اداره دوم ارتش یا رکن دو (سازمان اطلاعات نظامی) ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.‌«هادی جعفری» از اعضای حزب زحمتکشان ایران که از نزدیک با شهید آیت در تماس بود، درباره اهمیت این تشکیلات که آیت تشکیل داده بود نوشت: «او با همه مبارزین خوشنام و مسلح، آشنایی و همکاری نزدیک داشت و خاطرم هست سه روز بعد از انقلاب بود… گفت "اگر می‌خواهی شیخ محمد (منتظری) را ببینی اینجاست"… همگی همراهش رفتیم و به ساختمانی رسیدیم که چند اتاق بزرگ با درهای تودرتو داشت و صدای شیخ محمد منتظری می‌آمد که داشت برای عده‌ای از جوان‌ها سخنرانی می‌کرد… بعد از سخنرانی محمد منتظری همراه دکتر آیت رفتیم طبقه دو ساختمانی در چهارراه قصر و آیت رفت پشت تریبون. هفت هشت نفری آنجا بود ولی کم‌کم حدود ۱۰۰ نفر وارد این سالن شدند، دوست من به من گفت: "متوجه شدی؟" کوچکترینشان سرگرد بود… پرس‌وجو که کردیم دیدیم سرهنگ نامجوست. آیت واقعاً تشکیلات حساب‌شده‌ای را در ارتش راه انداخته بود».بصیرت سومبا پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۹ اسفند ۵۷، حزب جمهوری اسلامی با حضور جمعی از برجسته‌ترین چهره‌های انقلابی معمّم چون شهید بهشتی، آیت الله خامنه‌ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و چهره‌های غیرمعمم چون حاج مهدی عراقی، اسدالله بادامچیان و حبیب‌الله عسگراولادی تشکیل شد. سید حسن آیت هم جزو اعضای شورای مرکزی حزب بود و سمت مهم دبیر سیاسی حزب را به‌عهده گرفت.او در فهرست مورد حمایت حزب جمهوری برای انتخابات مهم خبرگان قانون اساسی در ۱۲ مرداد ۵۸ هم حضور داشت و به مجلسی که وظیفه تدوین قانون اساسی حکومت انقلابی را به‌عهده داشت، راه یافت. این‌جا بود که آیت مهم‌ترین نقش‌آفرینی زندگی سیاسی خود را انجام داد و آن بحث «ولایت فقیه» بود.حقیقت آن است که پیش‌نویس اولیه قانون اساسی که توسط گروهی از حقوقدانان همچون حسن حبیبی، عبدالکریم لاهیجی، ناصر کاتوزیان، ناصر میناچی و چند تن دیگر نوشته شد و عمدتاً برگرفته از قانون اساسی فرانسه و بلژیک بود. طبیعی بود که در چنین پیش‌نویسی هیچ اثری از اصل ولایت فقه و نهادهای انقلابی چون سپاه پاسداران و شورای نگهبان نبود.حسن آیت در ابتدا پیگیرترین عضو خبرگان برای کنار گذاشتن کلی این پیش‌نویس بود. با همت او و شماری دیگر از اعضای خبرگان، در نهایت این پیش‌نویس کنار رفت و کار تدوین قانون اساسی از نو آغاز شد.این‌جا بود که باز آیت پیشگام مطرح شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی شد. او در این مسیر از حمایت رییس و نایب‌رییس مجلس خبرگان، مرحوم آیت الله منتظری و شهید آیت الله بهشتی نیز برخوردار بود. مرحوم منتظری در خاطرات خود این گونه به نقش آیت اشاره می‌کند:"من و آقای ربانی شیرازی و بعضی افراد دیگر از جمله آقای دکتر سید حسن آیت روی این قضیه اصرار داشتیم. البته بعضی‌ها هم مثل آقای طالقانی و آقای بنی‌صدر با آن مخالف بودند".شهید مظلوم دکتر بهشتی هم درباره نقش آیت در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گفته بود.خود شهید آیت در یکی از سخنرانی‌های خود در جریان مذاکرات تدوین قانون اساسی گفته بود: "ما ولایت فقیه را باید مثل سدی در مقابل نفوذ غرب‌گرایی در کشور به وجود بیاوریم".اما کار او در مجلس خبرگان قانون اساسی به همین جا ختم نشد. او نقش پررنگ خود را در قرار دادن مسئولیت فرماندهی کل قوای مسلح در حوزه اختیارات ولی فقیه و همچنین گنجاندن نام و مسئولیت‌های سپاه پاسداران در قانون اساسی (اصل ۱۵۰) هم ایفاء کرد.اسدالله بادامچیان درباره نقش‌آفرینی او در مجلس خبرگان چنین می‌گوید:"تفکر آیت، دقیقاً تفکر توجه به اسلام، ایجاد حکومت اسلامی، حاکمیت موالی اسلام و همچنین دوری از کسانی مثل ملی‌گرایان است که اسلام را قبول ندارند. شهید آیت در سه محور از قانون اساسی انقلاب بیشتر از بقیه موارد نقش دارد؛ ولایت فقیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا که باید به‌عهده ولی فقیه عادل باشد که این خود حاکی از تفکر اصیل شهید آیت در خط اسلام و انقلاب است".بصیرت چهارمدر ۲۸ خرداد ۱۳۵۹، زمانی که هنوز بیش از ۴ ماه از انتخاب ابوالحسن بنی‌صدر به ریاست جمهوری نمی‌گذشت، یعنی زمانی که هنوز زاویه او با امام و مبانی انقلاب آشکار نشده بود و او یک رییس جمهور محبوب با کسب حدود ۱۲ میلیون رأی بود، روزنامه «انقلاب اسلامی» متعلق به رییس جمهور تیتری با این عنوان را در صفحه رویی خود منتشر کرد: «نوار آیت».این روزنامه مدعی بود که نواری از سخنان دبیر سیاسی حزب جمهوری به دست آورده که در آن سید حسن آیت طرح یک کودتا علیه رییس جمهور منتخب را ارایه می‌کند. طرفداران بنی‌صدر از فردای آن روز با شعار «آیت کودتاچی، اعدام باید گردد»، هر روز مقابل مجلس شورای اسلامی جمع می‌شدند (آیت در اولین انتخابات مجلس در اسفند ۵۸، به‌عنوان نماینده تهران با رأی بالا به مجلس راه یافته بود). نشریات طرفدار رییس جمهور، نمایندگان مجلس طیف بنی‌صدر و دولتمردان به این بهانه چنان جو تبلیغاتی سنگینی علیه آیت راه انداختند که حتی حزب جمهوری اسلامی هم برای حمایت از دبیر سیاسی خود پای پیش نگذاشت. شهید بهشتی، دبیرکل حزب که خود بعدتر هدف ترور شخصیت طیف بنی‌صدر و منافقین قرار گرفت، بارها تأکید کرد که خود آیت باید پاسخگوی گفته‌های خود در آن جلسه باشد. شهید بهشتی در پاسخ یک خبرنگار در همین رابطه گفته بود: "از برادرمان آقای آیت در نوع برخوردشان با مسائل و با اشخاص و با جریان‌ها انتقاد شده و از اینکه کیفیت برخورد ایشان همیشه برای این تشکیلات مسئله‌آفرینی می‌کند و باید مراقبت کنند گفته شده است".بادامچیان، همکار آیت در حزب جمهوری، آن روزها را چنین به یاد می‌آورد: "شما نمی‌دانید با شهید آیت چه کرده بودند، طوری فضا را علیه ایشان ساخته بودند که وقتی در مجلس شورای اسلامی راه می‌رفت، کسی جرأت نمی‌کرد با او راه برود. هرجا می‌رفت، به او آیت کودتاچی می­‌گفتند. هر روز یک گروه سمت حزب می‌فرستادند و شعار می‌دادند «آیت کودتاچی اعدام باید گردد، اخراج باید گردد".اما حقیقت ماجرا این بود که یک فرد نفوذی از طرف طیف بنی‌صدر، با علم به موضع آیت درباره بنی‌صدر (که چیز پنهانی هم نبود) به‌بهانه پرسش و پاسخ، در جمعی خصوصی از آیت سؤالاتی را درباره تحولات کشور و ریاست جمهوری بنی‌صدر می‌پرسد و به‌صورت پنهانی محتوای آن جلسه را ضبط می‌کند. آیت در بخشی از آن جلسه گفته بود:"بنی‌صدر و التقاطیون، خط امام نیستند و شما نمی‌توانید با اینها یکسان عمل کنید. عموم مردم هم برمی‌گردند. الآن هم عموم مردم هنوز دقیقاً در جریان نیستند که کی به کی است. فکر می‌کنند بنی‌صدر و بهشتی همه در یک جریان هستند؛ گرچه حالا کم‌کم دارند می‌فهمند... تبلیغ بکنید که مجاهدین و بنی‌صدر با هم هستند، ولی اعتراض نکنید. به مردم بگویید که اینها با هم هستند و تا حدی که می‌شود اعتراض مردم را ‌برانگیزید. خیلی‌خیلی یواش و مطلب را به‌تدریج مردم بفهمند، بعداً اعتراض، اشکال ندارد... . آنها ضعف‌شان و حماقت‌شان اینجاست که جلوی امام ایستاده‌اند، باید تا یک جایی به اینها میدان داده شود... . ما باید برنامه طولانی داشته باشیم. من حدسم این است که بنی‌صدر خیلی دوام نمی‌آورد، گرچه من تلاش می‌کنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد، تا لااقل ما یک مدتی وقت داشته باشیم برای اینکه خودمان را بهتر بشناسانیم...، یعنی به‌طور کلی اگر بشود به‌نحوی کار کرد که کج‌دار و مریز باشد، چون رویه خودش غلط است، خودش زود دارد خودش را به‌طرف نابودی می‌برد... مجلس که بیاید، یک ارگان انتخابی است و به این عنوان می‌تواند بایستد مقابل رئیس‌جمهور و خواهد ایستاد، اگر بخواهد راه کج برود. این است که خودش را ساقط می‌کند. ما کوشش می‌کنیم به آن حادی نشود کار فعلاً که ساقط بشود؛ اما خوب، اگر هم حاد شد، باید آمادگی داشته باشیم در هر لحظه جلویش را بگیریم... . تمام مردم باید بفهمند اگر بنی‌صدر باشد، اصلاً این انقلاب از بین می‌رود".همان طور که می‌بینید، اصلاً در این سخنان بحثی از کودتا نبود، و آیت صرفاً بر کار تبلیغاتی علیه خط بنی‌صدر برای افشای افکار ضد ولی فقیه و مخالف با اصول انقلاب در رییس جمهور و همفکرانش تأکید می‌کند، حتی او به‌صراحت می‌گوید که "من تلاش می‌کنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد".مسئله این بود که آیت از پیش از انقلاب، به‌خوبی بنی‌صدر و تعلقات فکری او را می‌شناخت، به‌واقع آیت زمانی که در مؤسسه عالی علوم اجتماعی تهران درس می‌خواند، با بنی‌صدر همدوره بود. او کاملاً با تفکرات مصدقی و ضدروحانیت بنی‌صدر آشنا بود و اصولاً بنی‌صدر را دارای هیچ نوع سابقه و عقبه انقلابی نمی‌دانست.دکتر «محمود کاشانی»، فرزند مرحوم آیت الله کاشانی، رفیق و همراه آیت از دوران حزب زحمتکشان و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری، درباره موضع آیت درباره بنی‌صدر گفت:"شهید آیت اولین کسی بود که درحقیقت نقش منفی بنی‌صدر را شناسایی کرد و با شجاعت در برابر او ایستاد و درمقام معرفی ماهیت بنی‌صدر برآمد. جریان وابسته به بنی‌صدر هم که در مجلس وارد شده بودند، به‌خوبی این حقیقت را درک می‌کردند که آیت یک فرد قدرتمندی است که قدرت بیان و اطلاعات تاریخی گسترده‌ای دارد که می‌تواند در برابر این جریان ایستادگی کند و به همین دلیل بود که با اعتبارنامه او مخالفت کردند تا بتوانند موجبات اخراج او را از مجلس فراهم کنند".البته تلاش‌های طرفداران بنی‌صدر در مجلس، به‌ویژه احمد سلامتیان، برای رد اعتبارنامه آیت، به نتیجه نرسید، لیکن جریان بنی‌صدر حدود یک سال بعدتر، جور دیگری با آیت تسویه حساب کرد. اما در بصیرت شهید آیت همین بس که، درست یک سال بعد از انتشار تیتر جنجالی روزنامه «انقلاب اسلامی»، صحبت‌های آیت درباره به تقابل رسیدن کار بنی‌صدر با جمهوری اسلامی عینیت یافت و رأی عدم‌کفایت اولین رییس جمهور، در همان مجلسی تصویب شد که تلاش برای رد اعتبارنامه آیت در آن صورت گرفته بود.بصیرت پنجماز زمانی که «میرحسین موسوی» با معرفی شهید بهشتی (و به‌روایتی شهید باهنر) وارد شورای مرکزی حزب جمهوری شد و سردبیری روزنامه حزب، روزنامه «جمهوری اسلامی» را به‌عهده گرفت، شهید آیت و همفکرانش، به‌ویژه محمود کاشانی، به ورود او به حزب معترض بودند. آنها درباره میرحسین به‌طور مشخص سه مورد را مطرح می‌کردند: ۱ ــ نداشتن سابقه انقلابی (میرحسین به‌واقع هیچ نوع سابقه مبارزاتی نداشت و تنها سابقه سیاسی او، حضور در حسینیه ارشاد و پای درس مرحوم شریعتی بود)، ۲ ــ تفکرات شبه‌مارکسیستی تحت تأثیر حبیب‌الله پیمان، ۳ ــ ارادت سرسختانه او نسبت به مصدق.موسوی زمانی که سردبیر جمهوری اسلامی بود، در چند نوبت مقاله‌هایی در ستایش مصدق نوشت، و حتی یک بار راه مصدق را با «راه کربلا» مقایسه کرده بود! این در حالی بود که حضرت امام در سخنرانی تاریخی ۲۵ خرداد ۶۰ خود به‌شدت به مصدق انتقاد کرده بودند و حتی به‌صراحت گفتند که مصدق "مسلم نبود".ابراهیم اسرافیلیان، از یاران نزدیک آیت و نماینده دور دوم مجلس، درباره موضع آیت درباره موسوی چنین می‌گوید:"شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همین‌طور شهید دیالمه. این ۲ نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت می‌گفت، "موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور می‌تواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟!"، آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان می‌کرد. روزی که قرار بود موسوی به‌عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس معرفی شود و رأی اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع‌وجور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل می‌کند و می‌گوید، "من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، «امروز (چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقت‌ها را برای مردم روشن کنم»".«امیر تقی‌زاده سهی»، عضو شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری که تحت هدایت آیت فعالیت می‌کرد، دلیل مخالفت او را با میرحسین موسوی و همسرش، چنین شرح می‌دهد:"شهید آیت، بارها در جلسات حزب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را التقاطی معرفی می‌کرد. ایشان، جبهه ملی،‌ نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق را حلقه‌های پی‌درپی یک زنجیر می‌دانست. تشکیلاتی مثل جاما و جنبش مسلمانان مبارز را هم که حبیب‌الله پیمان رئیس آن بود، در چهارچوب این جریان ارزیابی می‌کرد. میرحسین موسوی و همسرش قبل از انقلاب اسلامی، عضو جنبش مسلمانان مبارز بودند. شهید آیت این دو نفر را کماکان شیفته این جریان و سلسله می‌دانست... . شهید آیت معتقد بود که استعمار در برابر مبارزان اصیل، مبارزان قلابی و بدلی به وجود می‌آورد. ایشان صراحتاً میرحسین را یک انقلابی قلابی می‌دانست. مخالفت شخصیتی مثل بنی‌صدر با وزارت میرحسین موسوی هم، برای قهرمان کردن و جا زدن او به‌عنوان یک مبارز اصیل در چشم انقلابیون بود... اینها پس از شهادت آیت، که قدرت در دستشان بود، سالگرد شهادت آیت را از تقویم‌ها حذف کردند".بادامچیان که خود به‌عنوان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، شاهد عینی بحث و جدل‌ها میان آیت و همفکران او با موسوی و طرفدارانش بود، با صراحت لبّ کلام آیت درباره موسوی و همسرش رهنورد را چنین نقل می‌کند:"آیت، موسوی را پیرو خط پیمان می‌دانست و معتقد بود خط پیمان در نهایت به سازش با آمریکا می‌انجامد و پیش‌بینی دقیقی هم کرد. آقای مهندس موسوی طرفدار مصدق بود. او کاملاً شاگرد پیمان بود، بنابراین طبیعی بود که بین افکار آقای موسوی و تفکر آیت، تضاد وجود داشته باشد. آقای آیت، موسوی را فردی التقاطی و انحرافی می‌دانست و معتقد بود آقای موسوی در آینده نوکر آمریکا می‌شود و این مسئله را با همین صراحت می‌گفت".لازم به ذکر است که درافتادن آیت با میرحسین موسوی و حامیان او در جناح چپ، که در دهه ۶۰ جناح غالب سیاست ایران بودند، برای او بی‌تبعات نبود و او هم بعد از شهادتش به‌سان شهید اسدالله لاجوردی که به‌واسطه پیگیری پرونده انفجار نخست وزیری مغضوب جناح چپ بود، هدف ترور و تخریب شخصیت قرار گرفت و حتی تلاش مخلصانه و باورمندانه او را در راه تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، ناجوانمردانه به خط‌دهی مظفر بقایی لائیک و ضدروحانیت نسبت دادند! دشمنان آیت، حتی شهادت او را از تقویم جمهوری اسلامی حذف کردند.اما در سال ۸۸، بعد از حدود ۲۸ سال که گویی پرده‌ای سنگین و تیره بر نام و یاد آیت کشیده بودند، در بحبوحه فتنه‌آفرینی میرحسین موسوی و به آشوب کشیدن کشور بابت قدرت‌طلبی و تفکرات انحرافی، تازه کسانی به‌یاد طنین سخنان کوبنده سید حسن آیت و سید عبدالحمید دیالمه در مجلس اول علیه تفکرات التقاطی موسوی افتادند و بصیرت عمیق «آیت انقلاب» بعد از حدود سه دهه دوباره تابیدن گرفت.پرده آخر؛ ۶۵گلوله‌، سهم آیت از سفره انقلابروز ۱۴ مرداد ۶۰، حوالی ساعت ۷ صبح، زمانی که سید حسن آیت، طبق معمول هر روز از خانه خارج شد تا سوار بر پیکان خود عازم مجلس شورای اسلامی شود، دست سرنوشت در هیئت سرنشینان یک خودروی بنز در ۳۰ یا ۴۰متری منزل او در انتظار نشسته بود. بنا به روایت همسر و نزدیکان آیت، او آن روز پوشه‌ای حاوی اسناد جمع‌آوری‌شده را درباره روابط یک سیاستمدار شناخته‌شده آن روزها با تشکیلات فراماسونری با خود داشت تا در جلسه آن روز مجلس افشاء کند. ابراهیم اسرافیلیان، یار و همراه قدیمی آیت، سه دهه بعد از آن واقعه، در مصاحبه با روزنامه «وطن امروز» به‌صراحت از آن سیاستمدار معروف نام برد. او همان کسی بود که آیت به‌صراحت با وزیر شدنش مخالفت کرده بود! ماجرای آن اسناد اما داستان مفصل دیگری است که مجال دیگری را برای بازگویی طلب می‌کند.علی‌ایّ‌حال، اسرافیلیان ترور او را چنین شرح می‌دهد:"آیت زمانی که از در منزل خارج می‌شود در فاصله ۳۰ تا ۴۰متری بنزی مشاهده می‌شود که راننده ‌آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش می‌شود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور می‌شود و نزدیک به ۶۵ گلوله به بدنش اصابت می‌کند و هنوز جای گلوله‌ها روی در منزل او هست".خانم «مهرانه معلم»، همسر شهید، نیز روایت خود را از آن روز دارد:"...ناگهان صدای رگبار شنیدم. رفتم بالای تراس. دیدم خودش را انداخت پشت بشکه نفت. مرتب صدای رگبار می‌آمد و من هم فریاد می‌کشیدم. دویدم به‌سمت کوچه، راننده‌اش شوکه شده بود همه ماجرا قبل از ساعت هفت اتفاق افتاد. دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانه‌ها اعلام کردند که او را با ۶۰ عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژــ۳ مورد حمله قرار داده‌اند و به‌سرعت گریخته‌اند".این‌چنین، آیت بصیر انقلاب، شهید راه انقلاب شد.منبع :‌تسنیمانتهای پیام/

تداوم طوفان و گرد و خاک در سیستان/ غلظت ذرات معلق هوا "۵ برابر"حدِمجاز/ "توزیع ماسک"تنها راهکار دولت برای کمک به مردم!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، وزش بادهای ۱۲۰ روزه در منطقه سیستان شامل ۵ شهرستان زابل، هیرمند، زهک، نیمروز و هامون هرسال از نیمه دوم خردادماه آغاز می‌شود و با نوسان تا اوایل مهرماه ادامه دارد که این بادهای شدید با توجه به پراکنده کردن ریزگردها در هوای منطقه، مردم را با مشکلات فراوانی از جمله مشکلات چشمی و تنفسی مواجه کرده و در روزهای اخیر نیز وزش این بادها مردم سیستان را برای چندمین بار در تابستان امسال با بحران مواجه کرده است.وزش بادهای ۱۲۰ روزه سبب جابه‌جایی ریزگردها و کاهش کیفیت هوا و کاهش شعاع دید می‌شود تا جایی که در برخی از اوقات غلظت ذرات معلق در هوای منطقه به چندین برابر حدِمجاز و حتی چند برابر حدِبحران می‌رسد. اما این بادها ظرفیت‌هایی دارند که در صورت استفاده صحیح از آنها می‌توانند به تولید ثروت برای مردم سیستان بیانجامد مانند تولید انرژی بادی که متاسفانه تاکنون به این ظرفیت پرداخته نشده است.پیش از این در ماه‌های اخیر با آغاز وزش بادهای ۱۲۰روزه در منطقه سیستان تعداد زیادی از مردم به‌دلیل بیماری‌های تنفسی و چشمی ناشی از ریزگردها راهی بیمارستان‌ها و مراکز درمانی شده‌اند، تعداد زیادی از پروازهای منطقه لغو شده، بسیاری از محورهای مواصلاتی شهری و روستایی سیستان توسط شن‌های روان مسدود شده و روستاهای زیادی برای چندین روز در محاصره شن‌های روان قرار گرفته‌اند.اقداماتی از سوی مسئولان صورت گرفته اما اقداماتی مقطعی مانند توزیع ماسک و بسته‌های غذایی میان مردم گرفتار در ریزگرد و تلاش جهت پاکسازی محورهای مواصلاتی از شن‌های روان بوده و تاکنون هیچ خبری مبنی بر تصمیم‌گیری جهت انجام اقدامی اساسی در راستای کاهش ریزگردها در منطقه سیستان از جانب مسئولان منتشر نشده است.غلظت ذرات معلق هوا ۵ برابر حدِمجازعلی ملاشاهی، رئیس گروه پیش‌بینی و هشدار اداره‌کل هواشناسی سیستان و بلوچستان در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: موج جدید وزش طوفان و گرد و خاک که از اوایل هفته گذشته منطقه سیستان شامل ۵ شهرستان واقع در شمال استان سیستان و بلوچستان را فرا گرفته همچنان تداوم دارد.وی ادامه داد: این شرایط جوی به نحوی بوده که در ۲۴ ساعت گذشته در پی وزش طوفان و گرد و خاک کیفیت هوا در سیستان به شدت کاهش یافته و غلظت ذرات معلق در هوای منطقه به ۵ برابر حدِمجاز رسیده است.تداوم طوفان و گرد و خاک تا پایان هفتهملاشاهی خاطرنشان کرد: حدِمجاز و استاندارد ذرات معلق در هوا ۱۵۰ میکروگرم بر مترمکعب است و این در حالی است که غلظت ذرات معلق در هوای منطقه سیستان در ۲۴ ساعت گذشته به ۶۶۲ میکروگرم بر متر مکعب رسیده است.کارشناس هواشناسی سیستان و بلوچستان گفت: وزش طوفان و گرد و خاک موجب کاهش شعاع دید افقی در منطقه سیستان شده و تردد مردم در این منطقه به سختی انجام می‌شود و پیش‌بینی وضع هوای استان بر اساس نقشه‌های همدیدی و آینده‌نگری نشان می‌دهد وزش طوفان و گرد و خاک در منطقه سیستان به ویژه در ساعات اولیه روز تا پایان هفته تداوم دارد.توزیع ۶۷۵ ماسک میان مردم طوفان‌زدهرسول راشکی، مدیرعامل جمعیت هلال احمر سیستان و بلوچستان در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: نیروهای امدادی و عملیاتی جمعیت هلال احمر استان از دوشنبه هفته گذشته همزمان با آغاز موج جدید وزش باد شدید و گرد و خاک در شهرستان‌های منطقه سیستان مستقر شده و مشغول خدمت‌رسانی به مردم هستند.وی افزود: با توجه به تداوم وزش طوفان و با گرد و خاک، امدادرسانی به مردم منطقه سیستان همچنان ادامه دارد و تاکنون ۶۷۵ عدد ماسک تنها در میان مردم طوفان‌زده شهرستان نیمروز توزیع شده است.تلاش کارگروه مدیریت بحران جهت کاهش خسارات ناشی از طوفانرضا اربابی، مدیرکل دفتر مدیریت بحران استانداری سیستان و بلوچستان نیز گفت: در پی شدت گرفتن وزش طوفان و وقوع شرایط جوی نامساعد در منطقه سیستان واقع در شمال استان، نیروهای راهداری در نقاط ماسه‌گیر منطقه سیستان مستقر شده‌اند تا در صورت بسته شدن مسیرها در پی حرکت شن‌های روان، محورها در کمترین زمان ممکن برای تردد مردم بازگشایی می‌شود.وی افزود: با توجه به پیش‌بینی انجام‌شده و اعلام قبلی هواشناسی استان مبنی بر وقوع طوفان شدید در منطقه سیستان، اعضای ستاد بحران استان از جمله شرکت‌های آب و برق، نیروهای امدادی جمعیت هلال احمر و مراکز بهداشتی تلاش دارند تا خسارات ناشی از طوفان را در سیستان به حداقل برسانند.مسئولان منطقه سیستان را به فراموشی سپرده‌اندناصر درگی، یکی از شهروندان سیستانی در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم اظهار داشت: مسئولان ملی حتی نمی‌توانند تصور کنند که خانواده‌های آنها حتی برای چند روز در شرایط بحرانی سیستان و در میان ریزگردها زندگی کنند.وی ادامه داد: مسئولان منطقه سیستان را به فراموشی سپرده‌اند چرا که سال‌ها است که ما با بحران ریزگردها دست و پنجه نرم می‌کنیم و مسئولان مختلف از جمله رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست بارها به میان مردم سیستان آمده‌ و وعده تلاش برای بهبود شرایط را داده‌ اما اقدامی که مردم در عمل از آنها دیده‌اند چیزی جز توزیع سبد کالا برای مردم گرفتار در طوفان و توزیع ماسک آن هم در حد محدود نبوده است.این شهروند سیستانی بیان کرد: به مسئولان استانی جهت کمک به حل بحران ریزگردها در سیستان امیدی نداریم ولی از مسئولان ملی می‌خواهیم به داد مردم رنج دیده سیستان برسند پیش از آنکه منطقه خالی از سکنه شود.منبع : تسنیمانتهای پیام/

آمریکا چگونه از نقض برجام شانه خالی می‌کند؟/ یک گام دیگر تا فروپاشی شورای همکاری خلیج فارس/ ماجرای جنجالی زمین‌های گلف ترامپ چیست؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، در کنار اخبار آشکار و تحلیل‌های روزمره در دنیای بین‌الملل، اخباری در لابه‌لای فضای سایبری وجود دارد که یا دیده نمی‌شود و یا کمتر مورد توجه نخبگان، تحلیل‌گران و مخاطبین قرار می‌گیرد؛ مشرق با استفاده از رصد و منابع خاص، اخبار ویژه دنیای بین‌الملل را برای مخاطبین عرضه می‌کند.********* سیاست دو ستونی ترامپ برای مقابله با تهرانجدیدترین گزارش‌های حاصله از محافل نزدیک به کاخ سفید نشان دهنده صورت‌بندی کلی راهبرد منطقه‌ای ترامپ در قبال ایران است.در این راستا در کنار اجرای کامل برجام و تلاش برای بازگرداندن تحریم‌های بین‌المللی از یک‌سو و از سوی دیگر بازگردارندن اهرم نظامی علیه ایران، ضلع جدیدی به سیاست بازدارندگی آمریکا علیه ایران اضافه شده است.در این گزارش آمده است راهبرد بازدارندگی منطقه‌ای ترامپ به طور مشخص بر عهده دو کشور گذاشته شده است.۱. عربستان سعودی۲. امارات متحده عربیاین دو کشور بار اصلی مقابله با تهران را به دوش خواهند داشت و در این مسیر از حمایت‌های بی‌دریغ نظامی و مالی ایالات‌متحده آمریکا بهره‌مند خواهند شد.** آمریکا چگونه از نقض برجام شانه خالی می‌کند؟درحالی‌که سیاست‌های دولت ترامپ از نگاه بسیاری نقض توافق هسته‌ای با ایران قلمداد می‌شود اما سیاست‌گذاران خارجی آمریکا راهکار ویژه‌ای را در نظر گرفته‌اند که طی آن سیاست‌های اخیر که از آن جمله می‌توان به تحریم‌های سپاه و برنامه موشکی، ارتقای سطح همکاری با متحدان، اظهارنظرهای رسمی و رزمایش‌های نظامی و تقویت ارتباطات استراتژیک با عناصر داخل کشور و ... است، به طور مستقیم سبب نقض برجام نخواهد شد.راهبرد جدیدی که آمریکایی‌ها در این زمینه در نظر گرفته‌اند تحت عنوان " فشارهای متمرکز"[۱] در دستور کار قرارگرفته شده است.در راهبرد فشارهای متمرکز تمامی اهرم‌های فشار مختص به یک حیطه مخصوص و ویژه است که به لحاظ شکلی و موضوعی خارج از حیطه توافق هسته‌ای قرار می‌گیرد. راهبرد فشارهای متمرکز در حقیقت با هدف تغییر رفتار در یک دایره مشخص وضع می‌شود که با هدف فرار از افکار عمومی در نقض پایبندی به برجام اجرایی خواهد شد.** اسرائیل و عربستان سعودی: متحدان باورنکردنیپس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، اندیشکده‌ها و مراکز مطالعاتی حامی اسرائیل در واشنگتن به تکاپو افتادند تا با طرح دوستی تل‌آویو و ریاض در مقابل دشمن مشترک یعنی ایران هسته‌ای خط فکری جدید را ایجاد نمایند. بدین ترتیب چندین ماه است که رسانه‌های دولتی عربستان با انتشار مقالات و نظرات کارشناسان تلاش دارند تا واکنش افکار عمومی جامعه سعودی را در قبال اعلام رسمی شعار دشمن (اسرائیل) دشمن ما (ایران) دوست ماست (ائتلاف وهابی- صهیونیستی) ارزیابی کنند.در این میان، راهبرد خاورمیانه‌ای جدید آمریکا بالأخص همکاری وهابیسم – صهیونیسم را رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا، بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر اسرائیل و جرد کوشنر داماد و مشاور ارشد ترامپ بنیان گذاشته‌اند زیرا از یک‌سو تیلرسون روابط گسترده‌ای با عربستان دارد و از سوی دیگر نیز کوشنر از کودکی با نتانیاهو دوست بوده و روابط تجاری فراوانی با اسرائیل داشته است.اسناد و مدارک موجود نشان می‌دهند ارتباطات و همکاری اسرائیل، عربستان و امارات در حوزه سیاسی و اطلاعاتی پیرامون تهدید ایران و داعش در ماه‌های اخیر افزایش یافته است تا جایی‌که وال‌استریت ژورنال فاش ساخت تل‌آویو و ریاض که از شورشیان سلفی برای آغاز جنگ داخلی سوریه حمایت کرده بودند، هم‌اکنون به دنبال گسترش این همکاری‌ها برآمده‌اند. در این میان، ریاض با تأمین سلاح مورد نیاز و اسرائیل نیز با تأمین پول، غذا، سوخت و حتی امکانات پزشکی در نواحی مرزی به شورشیان سوری کمک می‌نماید.** بحران قطر؛ یک گام تا فروپاشی شورای همکاری خلیج‌فارسدشمنی و خصومت بین اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس مسئله جدیدی نیست اما شدت تحریم‌های مهندسی شده عربستان علیه دولت قطر با توجه به دلایل مطروحه و مطالبات درخواستی از دوحه بی‌سابقه بوده و احتمالاً اثرات جدی بر منطقه و جهان خواهد داشت. در این میان، شاید مهم‌ترین تأثیر این بحران، گسترش بی‌سابقه اختلاف عمیق در شورای همکاری خلیج‌فارس است که زمینه فروپاشی آن را به وجود می‌آورد.از نگاه ناظران بین‌المللی، اقدام عربستان علیه قطر در واقع اجرای نمایش خودخواسته آل سعود برای به چالش کشاندن هژمونی منطقه‌ای ایران است. اما آنچه تحریم ریاض را پیچیده‌تر می‌سازد، روابط همکاری کویت و عمان با تهران جدای از روابط دوحه با تهران است که البته در این میان دو کشور روابط خود را با قطر قطع نکرده‌اند و این به معنای وجود اختلاف و تفرقه در بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس است که در صورت تداوم، این رویکرد می‌تواند به فروپاشی شورا بینجامد. لذا تحلیل‌گران سیاسی بر این باورند که قطع روابط چندجانبه عربستان با قطر در واقع به معنای کوبیدن میخ آخر به تابوت جنازه شورای همکاری خلیج‌فارس است و سعودی‌ها به اثرات بلندمدت این اقدام خود اساساً توجهی ندارند. نتیجه آنکه، تحقیر و انزوای قطر و تداوم و گسترش این بحران، به معنای افزایش پرستیژ منطقه‌ای عربستان، قدرت فزاینده آل سعود در برابر ایران یا حتی تسریع پایان جنگ ویرانگر یمن نخواهد بود بلکه افزایش خصومت بین قطر و عربستان، صرفاً به تشدید بحران‌های سیاست خارجی عربستان - هم‌زمان با بحران جانشینی در داخل این کشور- منجر شده و از یکسو زمینه فروپاشی شورای همکاری خلیج‌فارس و از سوی دیگر، چالش‌های سیاسی – امنیتی داخلی در عربستان را به وجود خواهد آورد.** ایران؛ برنده بحران قطرجمهوری اسلامی ایران تنها برنده منازعه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس است و تداوم محاصره قطر از سوی عربستان به ایران این فرصت را می‌دهد تا علاوه بر سیمان و فولاد، سالانه بیش از ۴۰۰ هزار تن اقلام غذایی را به قطر صادر نمایند. این در حالی است که از زمان آغاز این بحران پروازهای خط هوایی قطر در حریم هوایی ایران ۱۷ درصد افزایش یافته است.از سوی دیگر، بحران قطر آشکار ساخت که علی‌رغم تلاش عربستان برای ایجاد ائتلافی برای انزوای ایران، احتمال و شانس زیادی برای تحقق این هدف وجود ندارد زیرا ایران شریک تجاری مهمی برای کویت، قطر، امارات و عمان است و این کشورها از جنگ با ایران هیچ نفعی نخواهند برد.این شرایط نشان می‌دهد که پادشاهی عربستان و امارات در زمان اتخاذ رویکرد خصمانه علیه قطر مطمئناً هرگز به منافع تهران اعتنایی نکرده بودند زیرا آن‌ها امیدوار بودند شیخ قطر ظرف یکی دو روز تسلیم خواهد شد. پس، هرچه این بحران طولانی‌تر گردد، ایران و متحدانش نفع بیشتری خواهند برد.** صادرات وهابیسم عربستان به بنگلادشمنابع اطلاعاتی غرب اخیراً فاش ساختند که عربستان سعودی در تلاش است با تأمین منابع مالی موردنیاز جهت احداث مساجد و مدارس دینی در بنگلادش، وهابیت را در کشورهای کوچک اسلامی گسترش دهد. وزیر فرهنگ عربستان نیز اخیراً اعلام نموده است با درخواست رسمی دولت بنگلادش، ریاض آمادگی دارد با پرداخت یک میلیارد دلار هزینه ساخت ۵۶۰ مسجد دینی را در این کشور مسلمان تأمین نماید.این در حالی است که رئیس‌جمهور بنگلادش از کمک‌های بلاعوض عربستان استقبال نموده است و این امر باعث گردید تا ریاض همواره سیاست‌های خویش را به داکا دیکته نموده و بر رویکردهای دولت حاکم تأثیر گذارد. لذا، این مسئله راه را برای مداخلات عربستان در امور داخلی بنگلادش همانند انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۶ همواره ساخته است.** تحریم به مثابه تنبیه/ پویش نظامی برای تحریم اقتصادیاخبار به دست آمده حاکی است که ایالات‌متحده در ماه‌های آتی فشارهای نظامی خویش علیه ایران را افزایش خواهد داد. توصیه محافل نزدیک به کاخ سفید تأکید ویژه‌ای بر همراه سازی فشار اقتصادی با فشار نظامی دارد.در این گزارش آمده است فشار اقتصادی به تنهایی ایران را وادار به تغییر سیاست‌ها نخواهد کرد و به منظور افزایش اثرگذاری تحریم‌ها علیه ایران باید پویش نظامی جدیدی علیه این کشور در منطقه شکل بگیرد که در نهایت اهداف درنظرگرفته شده را به نتیجه برساند. فشارهای نظامی با هدف تحریک ایران به اقدامات متقابل سبب می‌شود تا بستر برای تقویت متحدان منطقه‌ای این کشور و شکل گیری جبهه متحد علیه ایران بیش از پیش فراهم شد.** تضاد منافع آمریکا و ترامپ در بریتانیادر شرایط حساسی که انگلستان درگیر مذاکرات خروج از اتحادیهٔ اروپا است و اسکاتلند نیز قصد برگزاری رفراندوم برای استقلال از انگلستان را دارد، به نظر می‌رسد ترامپ بیشتر نگران منافع خود در رابطه با مرکز گلفش در اسکاتلند است و کمتر به سیاست خارجی آمریکا در رابطه با مسائل این‌چنینی اهمیت می‌دهد.ترامپ صاحب دو زمین گلف دیگر در اسکاتلند است. ترامپ اخیراً از نایجل فراژ، عضو جناح راست پارلمان انگلیس خواسته تا با مزارع بادی مخالفت کند. نه به این خاطر که ترامپ معتقد است مزارع بادی برای بریتانیا مضر است یا اینکه با اهداف آمریکا در زمینهٔ انرژی متناقض است بلکه به خاطر اینکه پروژه‌های بادی ممکن است باعث کاهش ارزش یکی از زمین‌های گلف ترامپ شود.هنگامی‌که نگرانی‌ها در مورد تضاد بین منافع متعدد ترامپ افزایش یافت، قبل از مراسم تحلیف ریاست جمهوری، وکیل ترامپ قول داد که او هیچ معاملهٔ خارجی در دوران ریاست جمهوری انجام نخواهد داد. در ژانویهٔ ۲۰۱۷، این مسئله روشن شد که ترامپ برای توسعهٔ زمین گلف خود در آبردین برنامه‌ریزی کرده است. در طرح جدید تعداد زمین گلف و خانه‌ها افزوده خواهد شد. بر اساس گزارش گاردین طرح توسعهٔ ترامپ شامل هتل پنج ستاره با ۴۵۰ اتاق و همچنین خانه‌های بیشتر می‌شود که هرکدام ارزش سرمایه‌گذاری ترامپ را فوق‌العاده افزایش می‌دهد.ریچارد پینتر در مصاحبه با گاردین گفته است که این افزایش سرمایه‌گذاری یک نمونهٔ کامل از تضاد منافع است که ترامپ با آن مواجه می‌شود. مشخص است که ترامپ دارایی‌ها و اموال خود در سراسر جهان را توسعه می‌دهد و در پی آن تضاد بین منافع ترامپ نیز افزایش خواهد یافت. (منظور از تضاد منافع، تضاد منافع تجاری و شخصی ترامپ با منافع ملی آمریکا است. ترامپ در سال ۲۰۱۴ نیز زمین گلف تورنبری در اسکاتلند را به قیمت ۴۹ میلیون دلار خریداری کرد. ترامپ در مراسم بازگشایی این زمین گلف در ژوئن ۲۰۱۶، حمایت خود از خروج انگلستان از اتحادیهٔ اروپا اعلام کرد. نه به این خاطر که برگزیت را برای آمریکا و متحدانش مفید می‌دانست بلکه به این خاطر که معتقد بود برگزیت، ممکن است موجب تضعیف پوند انگلیس شود و درنتیجه توریست بیشتری به زمین گلف او در اسکاتلند بیاید. این‌یک نشانه است که ترامپ حاضر است به خاطر منافع شخصی خود، یکی از مهم‌ترین متحدان آمریکا تضعیف شود.بر اساس دو گزارش مالی از دارایی‌های ترامپ در سال‌های ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، (البته ممکن است دارایی‌های ترامپ بیش از آنچه در گزارش آمده باشد) ترامپ در رابطه با پروژهٔ خود در اسکاتلند، مالک و مدیر چندین شرکت است. بر اساس اطلاعات هر دو گزارش ترامپ بیش از ۴۷.۸۶ میلیون دلار حق امتیاز بابت پروژهٔ خود در اسکاتلند در طی دو سال گذشته پرداخت کرده است. ترامپ مطمئناً به خاطر سرمایه‌گذاری عظیم در این پروژه به کسب درآمد از آن ادامه خواهد داد. مسائلی که اشتغال آمریکا، منافع مشترک با دیگر کشورها و مبارزه با تروریسم را تحت تأثیر قرار خواهد داد.منبع :‌ مشرق

۶۰گلوله‌ای که سهم یک «نماینده مجلس» از سفره انقلاب شد+عکس و فیلم

$
0
0
"...دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد. حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانه‌ها اعلام کردند که او را با ۶۰ عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژ-۳ مورد حمله قرار داده‌اند و به‌سرعت گریخته‌اند".این روایت ترور مردی است که گرچه کارهای بزرگش برای انقلاب اسلامی، بعد از شهادتش کم‌تر اجر دید و از نامش کم‌تر در حافظه تاریخی انقلاب یاد شد، اما هراندازه که از عمر انقلاب می‌گذرد و هر میزان که فتنه‌های تهدید کننده آن، پیچیده‌تر و مخوف‌تر می‌شوند، دوست و دشمن بیشتر از پیش به بصیرت انقلابی‌اش اذعان می‌کنند. صحبت از شهید «سید حسن آیت» است.به‌راستی این آیت که بود که دشمنانش برای تمام کردن کار او، " سه خشاب ژ-۳ را به‌سوی پیکرش شلیک کردند، حال آن‌که پیکر نحیف این سید نجف‌آبادی را یک یا نهایت دو گلوله سهمگین پلنگ‌کش ژ۳ کفایت می‌کرد. چه سرّی در این ترور وحشیانه نهفته بود؟ راز این خشم و کینه نسبت به او چه بود؟بصیرت اولمثل بسیاری از انقلابیون شاخص، اهل استان اصفهان و زاده نجف‌آباد بود. او در ۱۳۱۷ به دنیا آمد. از خصوصیات بارز او این بود که در زمانه‌ای که اوضاع مالی خانوادگی او نیز مانند بیشتر مردم بد بود، او در زمان محصلی، همان مختصر پولی را که برای خرج خورد و خوراک از خانواده می‌گرفت، صرف خرید روزنامه و مجله و کتاب می‌کرد و بسیاری از اوقات به‌مقدار کافی غذا نمی‌خورد. شاید یکی از دلایل نحیف بودن پیکرش همان بود که در نوجوانی که سن رشد بدنی او بود، غذای روح را بر غذای جسم ترجیح می‌داد.نقل است که همه نشریات و مکتوباتی را که می‌خرید به‌دقت مطالعه می‌کرد و هر کجا، هر نکته جالبی می‌دید، با قیچی جدا می‌کرد و یک آرشیو مفصل از بریده جراید داشت. همین روزنامه‌خوانی حرفه‌ای، کنار هوش بالا، کم‌کم ذهن او را به رایانه‌ای تبدیل کرد که سوابق تقریباً تمام رجال و کارگزاران و فعالان سیاسی کشور را از دهه ۱۳۳۰ در خود ضبط‌شده داشت. به‌واقع او از همان نوجوانی یک شم اطلاعاتی و هوش تحلیلی داشت که می‌توانست از لابه‌لای محفوظات خود، روابط میان اشخاص را کشف کند و همین به او کمک می‌کرد که با رجوع به عقبه و سوابق ارتباطات افراد، انحرافات فکری افراد را خیلی زودتر از دیگران تشخیص دهد. علی‌ایّ‌حال، در جریانات ملی شدن صنعت نفت، او که از همان اوایل نهضت ملی شدن، به‌خلاف بسیاری از جوانان و نوجوانان آن روز که طرفدار مصدق بودند، طرفدار آیت الله کاشانی و بالتبع یار آن روز کاشانی، یعنی مظفر بقایی بود، دو نامه بلند به بقایی نوشت که البته به‌واسطه کمی سن، خجالت کشید که به دست بقایی برساند.به هر حال، او همزمان با تحصیل دبیرستان در اصفهان، دروس حوزوی را هم تا حد فقه و اصول گذراند و از همین رو علاوه بر تسلط به عربی، به مبانی و مباحث فقهی هم آشنایی خوبی داشت. با پایان دبیرستان به تهران آمد و لیسانس خود را در ادبیات فارسی و فوق‌لیسانس خود را در رشته جامعه‌شناسی از مؤسسه عالی علوم اجتماعی تهران کسب کرد. در رشته جامعه‌شناسی شاگرد اول شده بود، لیکن به‌دلیل تسلط ملی‌گرایان مصدقی بر این مؤسسه، از دادن بورس تحصیلی خارج از کشور به آیت که به طرفداری از کاشانی شناخته شده بود، خودداری کردند. اتفاقاً از جمله کسانی که از سوی این مؤسسه بورس تحصیلی خارج از کشور دریافت کردند، یکی «سید ابوالحسن بنی‌صدر»، یک مصدقی دوآتشه ضدآخوند بود که بعدها اولین رییس جمهوری اسلامی ایران شد! داستان تقابل سید حسن آیت و سید ابوالحسن بنی‌صدر بعد از پیروزی انقلاب، خود یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی شهید آیت بود.تا زمانی که مرحوم کاشانی زنده بود، سید حسن آیت جوان هم در خط ایشان حرکت می‌کرد و مدافع خط‌مشی و مرام سیاسی کاشانی بود. با وفات آیت الله کاشانی در اسفندماه سال ۴۰، آیت ۲۳ساله که گویی فعالیت سیاسی با ذات و سرشت او عجین بود، باید برای ادامه مسیر مبارزه با استبداد پهلوی، از سه مسیر موجود یکی را برمی‌گزید: یا روش ملی‌گرایان طرفدار مصدق در دو شاخه جبهه ملی (لائیک) یا نهضت آزادی (مذهبی اما سکولار)، یا حزب توده که مشی مارکسیست ــ لنینیست داشت، یا روش طرفداران آیت الله کاشانی که به‌صورت ویژه تحت رهبری مظفر بقایی در حزب «زحمتکشان» گرد هم آمده بودند.سید حسن آیت، به‌عنوان یک جوان عمیقاً مذهبی، طبعاً نمی‌توانست هیچ همراهی با حزب توده مارکسیست داشته باشد، با ملی‌گرایان مصدقی هم هیچ سر سازگاری نداشت. آیت اعضای جبهه ملی را ضدشرع می‌دانست. درباره نهضت آزادی که به‌نوعی انشعاب مسلمانان جبهه ملی بود، آیت معتقد بود که آنها صرفاً از دین به‌عنوان عامل جذب نیرو و همچنین همراه کردن روحانیت استفاده می‌کنند، و عملاً هیچ اعتقادی به ورود دین به سیاست ندارند، از همین رو با دیدگاه آیت درباره رابطه دین و سیاست سازگار نبودند. خود آیت درباره دیدگاهش نسبت به ملی‌گرایان مصدقی گفته بود:"من از همان سالهای ۱۳۳۲ که روزنامه شورش به‌عنوان ارگان تبلیغاتی استعمارگران و به‌عنوان بزرگترین مدافع مصدق، سنگین‌ترین اتهامات و فحش‌های رکیک را به آیت‌الله کاشانی می‌داد، به مظلومیت این شخصیت مجاهد اسلامی پی بردم و راه او را به‌عنوان راه اسلام و آزادی تشخیص دادم".در چنین فضایی، آیت برای ادامه مبارزه، حزب زحمتکشان را انتخاب کرد که توسط بقایی اداره می‌شد. لازم به ذکر است که مظفر بقایی در آن مقطع، گرچه ذاتاً انسان متشرعی نبود، اما چندان بروز ضدمذهبی عمومی نداشت، مضاف بر این‌که وقتی مراد سیاسی آیت، سید کاشانی، به بقایی اعتماد و اطمینان داشت و حتی پسران آیت الله کاشانی جملگی از یاران بقایی در زحمتکشان بودند، بر آیت ۴ــ۲۳ساله حرجی نبود. تازه روابط پیچیده بقایی با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در آن زمان از پرده برون نیفتاده بود و اطلاعاتی که امروز ما درباره بقایی داریم، در آن زمان موجود نبود.«اسدالله بادامچیان» از دوستان شهید آیت که از همان دوران مبارزه با رژیم شاه، با او در ارتباط بود، در این زمینه گفت:"این‌که چرا او وارد حزب زحمتکشان شده است، دلیلش این بود که در جریان نهضت ملی شدن نفت، دو جریان وجود داشت؛ یکی جریان آیت‌الله کاشانی و دیگری جریان مصدق. دکتر آیت جزو طرفداران جدی آیت‌الله کاشانی و مخالفان مصدق بود، بنابراین در این حرکت جریانی، به دکتر بقایی که از حامیان آیت الله کاشانی بود نزدیک شد و این نزدیکی او را به‌طرف کار تشکیلاتی با دکتر بقایی پیش برد. اما از وقتی امام ظهور کردند، دیگر کسی نیاز به این افراد نداشت، به همین دلیل آیت با امام همراهی کرد و اختلاف‌هایش از همان‌جا با دکتر بقایی شروع شد و در نتیجه از حزب زحمتکشان کنار رفت، بنابراین فعالیت او در حزب زحمتکشان مثل فعالیت همان کسانی است که در انقلاب اسلامی ما با گروه‌های گوناگون فعالیت کردند، ولی بعد از نهضت امام، با امام همراهی کردند. البته مخالفان شهید آیت از هر بهانه‌ای علیه او استفاده کردند".با این حال، آیت جوان در همان سال‌های نخستین دهه ۴۰، تلاش متمرکز و منظمی را آغاز کرد که به حزب زحمتکشان صبغه‌ای مذهبی ببخشد و در پلات‌فرم حزب، جایی برای مذهب باز کند. نمود این تلاش، نامه‌ای مفصل و چند ده صفحه‌ای بود که آیت در آذر ۴۲ خطاب به رهبر حزب، بقایی، نوشت و نقش مهم و کلیدی مذهب را در مبارزه سیاسی در کشوری شیعه و دینمدار مثل ایران، یادآور شد. در بخشی از این نامه که مصداق بارزی از امر به معروف و نهی از منکر است، می‌خوانیم:"در مرامنامه (حزب زحمتکشان) حتماً باید بعضی از اموری که جنبه مذهبی دارد و موجب جلب افراد مذهبی می‌شود گنجانده شود و نیز به مذهب اسلام و اجرای قوانین مذهبی اشاره گردد تا ضمن اینکه عده‌ای بدین وسیله به ما می‌گروند در آینده هم از حربهٔ دین بر علیه ما استفاده‌ای نتوانند بکنند. همین اصلاحات ارضی را مطابق قوانین اسلامی شدید‌تر و بهتر از این می‌شود انجام داد که صدای کسی هم درنیاید و همین حال را دارد بسیاری از امور دیگر. ما باید از نیروی روحانیون حداکثر استفاده را بکنیم. بیشتر با آنها و مردم متدین مراوده داشته باشیم، یقیناً به موفقیت ما کمک شایانی خواهد کرد".البته کسانی چون «محمد قوچانی» که به‌دلایلی کاملاً مشخص آیت را نواخته‌اند و او را که خود قربانی نفاق شد، به نفاق متهم کرده‌اند(!) این نامه مهم و قابل تأمل آیت به بقایی را مصداق «نهان‌روشی» و توصیه به استفاده ابزاری از دین می‌خوانند. اما باید دقت داشت که آیت ۲۵ساله در سال ۴۲ به رهبر ۵۱ساله حزب که یک سیاستمدار شناخته‌شده و بسیار پیچیده بود، نامه نوشت و طبیعتاً نمی‌توانست در همان ابتدای امر از او بخواهد که حزب خود را به یک حزب تمام‌اسلامی تبدیل کند. اما همین که یک جوان ۲۵ساله در مقطعی که هنوز نهضت امام فراگیر نشده و عموم مردمان تصوری از نقش‌آفرینی دین در سیاست و حکومت اسلامی ندارند، از رهبر حزب خود می‌خواهد که اسلام را وارد مرامنامه حزب کند، نمی‌توان نامی دیگر جز «بصیرت» بر آن نهاد. آیت حتی با جسارت مثال‌زدنی خود، از در نصیحت رهبر کارکشته حزب درمی‌آید و به او گوشزد می‌کند که هیچ‌گاه در منظر عموم، کاری صورت ندهد که مغایر با شرع باشد:"این خیلی مضحک است که حزب ما مثلاً مرجعیت آیت‌الله خمینی را اعلام کند ولی بعضی اوقات تظاهر به اعمالی شود که آشکارا با مذهب مغایرت داشته باشد البته هرکس در زندگی خصوصی خود آزاد است که هرگونه می‌خواهد رفتار کند و چه از نظر شرعی و چه از نظر اخلاقی تجسس و دخالت در زندگی خصوصی افراد کاری مذموم و ناپسندیده است ولی تظاهر به بعضی اعمال که با ظواهر مذهب و شعایر مورد قبول اکثریت مردم مغایرت داشته باشد به‌ویژه از طرف عده‌ای که سمت رهبری دارند (اشاره به بقایی) مذموم و نیز ناپسندیده‌تر است. امیدوارم که به‌خصوص این پیشنهاد مجمل و سربسته حمل به عدم‌نزاکت و تجاوز از حد نشود".اما تلاش آیت برای اسلامی کردن حزب محدود به همین جا نبود. او در همین نامه از فعالیت محفلی به‌نام «کانون تشیع» سخن می‌گوید که هدف آن مبارزه با رفتن جوانان مذهبی مشتاق فعالیت سیاسی به زیر چتر نهضت آزادی بود:"«فعالیت خود را در کانون تشیع که مدت‌ها پیش به‌منظور تقویت حزب (زحمتکشان) و مقابله با دارودسته مهندس بازرگان تشکیل داده بودیم و تا حدودی هم در پیش بردن مقاصد خود موفق شده بودیم متمرکز کردیم".شاید بارقه تابناک بصیرت آیت برای اولین بار در همین جا متجلی می‌شود، چرا که همان جوانان مذهبی و معتقدی که به‌دلیل نداشتن هیچ گزینه دیگری برای فعالیت سیاسی، به نهضت آزادی پیوستند، چند سال بعد «سازمان مجاهدین خلق» را تشکیل دادند که به‌واسطه تفکرات التقاطی و تز «اسلام منهای روحانیت» خود، در نهایت راه به گمراهی برد و سرنوشت هزاران جوان مسلمان را تباه کرده و می‌کند.در سال های ۴۱ و ۴۲، با ظهور حضرت امام خمینی به‌عنوان یک رهبر مذهبی ــ سیاسی جدید در سپهر سیاست ایران، این آیت بود که با همراه کردن جوانان مذهبی حزب زحمتکشان همچون محمود کاشانی و محمدباقر کاشانی (فرزندان آیت الله کاشانی) توانست پذیرش مرجعیت دینی امام را به موضع رسمی حزب تبدیل کند. آنها حتی در جریانات خرداد ۴۲، نشریه‌ای مفصل در حمایت امام و روحانیت در مسئله «لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» منتشر کردند.این تحرکات آیت و کسانی که در حزب تحت تأثیر تفکر او بودند، به‌شدت مورد مخالفت رهبری حزب، مظفر بقایی، بود که به هیچ عنوان به روحانیت به‌عنوان یک نیروی فعال سیاسی اعتقادی نداشت و کاملاً به حکومت مشروطه سلطنتی پایبند بود. دکتر «حسین آبادیان»، در کتاب خود «زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی» درباره این مقطع از فعالیت حزب، چنین نوشته است:"تحولات سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲،‌ بسیاری از نیروهای حزب زحمتکشان را که با انگیزه‌های مذهبی وارد صفوف این تشکیلات شده بودند،‌ در مقابل مواضع رسمی بقائی قرار داد... بدون تردید برجسته‌ترین منتقد خط‌مشی بقائی در این زمان،‌ سید حسن آیت بود".به‌واقع، آیت و طیف او در این برهه در دست‌کم سه زمینه با رهبری حزب زحمتکشان در تقابل بودند: جشن گرفتن سالروز کودتای ۲۸ مرداد و «قیام ملی» خواندن این کودتا توسط بقایی، عدم‌حمایت از حضرت امام و روحانیون و سکوت در برابر سرکوب قیام ۱۵ خرداد، نبود کوچک‌ترین انتقاد به شاه و دربار از جانب رهبری حزب.دکتر «منوچهر محمدی» از مدیران ارشد پیشین وزارت امور خارجه، که همرزم و همراه دکتر آیت در حزب زحمتکشان بود، آن ایام را چنین به‌خاطر می‌آورد:"زمانی که هم ایشان و هم من عضو دانشجویی حزب زحمتکشان بودیم و شهید آیت جهت‌دهی حزب زحمتکشان را به‌سمت اسلامی شدن برعهده داشت… تا سال ۱۳۴۰ هم شهید آیت و هم دیگران کار زیادی انجام دادند تا اینکه امام آمد… در نتیجه تمام افرادی که در تشکیلات حضور داشتند از مجموعه جدا شدند… به‌طور مثال آقای محمود کاشانی و دیگران بودند… شهید آیت در بیرون از حزب زحمتکشان فعالیت بسیار قوی‌‌تر داشت به‌طوری که حزب او را اخراج کرد چرا که می‌خواست هیچ رابطه‌ای با وی نداشته باشد تا مشکلی برای آنها پیش نیاید. این وضعیت تا نزدیک سال‌های ۴۴ و ۴۵ ادامه داشت و در آن زمان هم من و هم آیت دانشجو بودیم و جلسات تفسیر و قرائت قرآن داشتیم. معمولاً در خانه‌های ما این جلسات برگزار می‌شد در عین حال این جلسات، جلسات سیاسی هم بود. در آن زمان سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت و تعداد قابل ‌توجهی از اعضای گروه مانند حمید بهرامی، محمدی گرگانی و حسین احمدی به سازمان مجاهدین خلق ملحق شدند ولی تعدادی از افراد مانند آیت و خود من و محمود کاشانی این مسأله را نپذیرفتیم".با افزایش ارادت آیت به امام، و زاویه‌گیری روزافزون از بقایی، سید حسن جوان تصمیم به تشکیل یک گروه زیرزمینی گرفت که هدف اصلی آن، آماده کردن یک گروه مسلحانه برای زمانی بود که یک انقلاب دینی آغاز می‌شد.بصیرت دومخانم «مهرانه معلم»، همسر شهید آیت، تلاش او را برای تشکیل محفلی از نیروهای مکتبی و خط امامی ارتش شاهنشاهی چنین شرح داده است:"همیشه تشکیلاتی فکر می‌کرد و به تشکیلات و همچنین به تشکیلات نظامی معتقد بود که حتماً باید در ارتش نیرو داشته باشد، به همین دلیل هم دنبال ارتشی‌ها بود، یعنی برخلاف بعضی گروه‌ها که ارتش نزدشان مطرود بود و می‌گفتند "ارتش، ارتش شاه است، ارتش شاه نمی‌تواند عناصری داشته باشد که به‌درد ما بخورد" ولی آیت این اعتقاد را نداشت، بچه‌هایی که می‌آمدند زمان انقلاب همه از آقایانی بود که در ارتش شاه بودند… اعضای این گروه خودشان یک چیزهای مدونی داشتند و اینها یک چیزهایی می‌نوشتند ولی خودشان چون خیلی ملاحظه امنیتی می‌کردند که نکند اینها جایی بیفتند، مثلاً سعی می‌کردند هر سطری از هر اصلی که برای خودشان گذاشته بودند این را متفرق در جاهای مختلف یادداشت کنند".به‌بیان دیگر، در اواسط دهه ۴۰، زمانی که هیچ روی خوشی در افکار عمومی نسبت به ارتش شاهنشاهی وجود نداشت، آیت هم وجود عناصر مکتبی را در ارتش تشخیص داد، هم ضرورت تشکیل یک محفل نظامی را برای کمک به انقلاب در بزنگاه‌های حساس.شهیدان یوسف کلاهدوز، موسی نامجو، حسن اقارب‌پرست و سرهنگ مهدی کتیبه که همه در جریان و پس از پیروزی انقلاب، نقش‌های کلیدی در تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش انقلابی و مکتبی داشتند، اعضای شاخص این محفل نظامی مخفی بودند که هر دو هفته یک بار با سید حسن آیت تشکیل جلسه می‌دادند. شمّ اطلاعاتی قوی آیت و رعایت نهایت مخفی‌کاری باعث شد که این محفل مهم هیچ‌گاه مورد شناسایی ساواک یا رکن دوی ارتش قرار نگیرد. در اهمیت این افراد همین بس که یوسف کلاهدوز جزو مؤسسان سپاه پاسداران شد، موسی نامجو به وزارت دفاع جمهوری اسلامی رسید، حسن اقارب‌پرست جزو فرماندهان ارشد نیروی زمینی ارتش در جریان دفاع مقدس شد و سرهنگ مهدی کتیبه به ریاست اداره دوم ارتش یا رکن دو (سازمان اطلاعات نظامی) ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.‌«هادی جعفری» از اعضای حزب زحمتکشان ایران که از نزدیک با شهید آیت در تماس بود، درباره اهمیت این تشکیلات که آیت تشکیل داده بود نوشت: «او با همه مبارزین خوشنام و مسلح، آشنایی و همکاری نزدیک داشت و خاطرم هست سه روز بعد از انقلاب بود… گفت "اگر می‌خواهی شیخ محمد (منتظری) را ببینی اینجاست"… همگی همراهش رفتیم و به ساختمانی رسیدیم که چند اتاق بزرگ با درهای تودرتو داشت و صدای شیخ محمد منتظری می‌آمد که داشت برای عده‌ای از جوان‌ها سخنرانی می‌کرد… بعد از سخنرانی محمد منتظری همراه دکتر آیت رفتیم طبقه دو ساختمانی در چهارراه قصر و آیت رفت پشت تریبون. هفت هشت نفری آنجا بود ولی کم‌کم حدود ۱۰۰ نفر وارد این سالن شدند، دوست من به من گفت: "متوجه شدی؟" کوچکترینشان سرگرد بود… پرس‌وجو که کردیم دیدیم سرهنگ نامجوست. آیت واقعاً تشکیلات حساب‌شده‌ای را در ارتش راه انداخته بود».بصیرت سومبا پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۹ اسفند ۵۷، حزب جمهوری اسلامی با حضور جمعی از برجسته‌ترین چهره‌های انقلابی معمّم چون شهید بهشتی، آیت الله خامنه‌ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و چهره‌های غیرمعمم چون حاج مهدی عراقی، اسدالله بادامچیان و حبیب‌الله عسگراولادی تشکیل شد. سید حسن آیت هم جزو اعضای شورای مرکزی حزب بود و سمت مهم دبیر سیاسی حزب را به‌عهده گرفت.او در فهرست مورد حمایت حزب جمهوری برای انتخابات مهم خبرگان قانون اساسی در ۱۲ مرداد ۵۸ هم حضور داشت و به مجلسی که وظیفه تدوین قانون اساسی حکومت انقلابی را به‌عهده داشت، راه یافت. این‌جا بود که آیت مهم‌ترین نقش‌آفرینی زندگی سیاسی خود را انجام داد و آن بحث «ولایت فقیه» بود.حقیقت آن است که پیش‌نویس اولیه قانون اساسی که توسط گروهی از حقوقدانان همچون حسن حبیبی، عبدالکریم لاهیجی، ناصر کاتوزیان، ناصر میناچی و چند تن دیگر نوشته شد و عمدتاً برگرفته از قانون اساسی فرانسه و بلژیک بود. طبیعی بود که در چنین پیش‌نویسی هیچ اثری از اصل ولایت فقه و نهادهای انقلابی چون سپاه پاسداران و شورای نگهبان نبود.حسن آیت در ابتدا پیگیرترین عضو خبرگان برای کنار گذاشتن کلی این پیش‌نویس بود. با همت او و شماری دیگر از اعضای خبرگان، در نهایت این پیش‌نویس کنار رفت و کار تدوین قانون اساسی از نو آغاز شد.این‌جا بود که باز آیت پیشگام مطرح شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی شد. او در این مسیر از حمایت رییس و نایب‌رییس مجلس خبرگان، مرحوم آیت الله منتظری و شهید آیت الله بهشتی نیز برخوردار بود. مرحوم منتظری در خاطرات خود این گونه به نقش آیت اشاره می‌کند:"من و آقای ربانی شیرازی و بعضی افراد دیگر از جمله آقای دکتر سید حسن آیت روی این قضیه اصرار داشتیم. البته بعضی‌ها هم مثل آقای طالقانی و آقای بنی‌صدر با آن مخالف بودند".شهید مظلوم دکتر بهشتی هم درباره نقش آیت در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گفته بود.خود شهید آیت در یکی از سخنرانی‌های خود در جریان مذاکرات تدوین قانون اساسی گفته بود: "ما ولایت فقیه را باید مثل سدی در مقابل نفوذ غرب‌گرایی در کشور به وجود بیاوریم".اما کار او در مجلس خبرگان قانون اساسی به همین جا ختم نشد. او نقش پررنگ خود را در قرار دادن مسئولیت فرماندهی کل قوای مسلح در حوزه اختیارات ولی فقیه و همچنین گنجاندن نام و مسئولیت‌های سپاه پاسداران در قانون اساسی (اصل ۱۵۰) هم ایفاء کرد.اسدالله بادامچیان درباره نقش‌آفرینی او در مجلس خبرگان چنین می‌گوید:"تفکر آیت، دقیقاً تفکر توجه به اسلام، ایجاد حکومت اسلامی، حاکمیت موالی اسلام و همچنین دوری از کسانی مثل ملی‌گرایان است که اسلام را قبول ندارند. شهید آیت در سه محور از قانون اساسی انقلاب بیشتر از بقیه موارد نقش دارد؛ ولایت فقیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا که باید به‌عهده ولی فقیه عادل باشد که این خود حاکی از تفکر اصیل شهید آیت در خط اسلام و انقلاب است".بصیرت چهارمدر ۲۸ خرداد ۱۳۵۹، زمانی که هنوز بیش از ۴ ماه از انتخاب ابوالحسن بنی‌صدر به ریاست جمهوری نمی‌گذشت، یعنی زمانی که هنوز زاویه او با امام و مبانی انقلاب آشکار نشده بود و او یک رییس جمهور محبوب با کسب حدود ۱۲ میلیون رأی بود، روزنامه «انقلاب اسلامی» متعلق به رییس جمهور تیتری با این عنوان را در صفحه رویی خود منتشر کرد: «نوار آیت».این روزنامه مدعی بود که نواری از سخنان دبیر سیاسی حزب جمهوری به دست آورده که در آن سید حسن آیت طرح یک کودتا علیه رییس جمهور منتخب را ارایه می‌کند. طرفداران بنی‌صدر از فردای آن روز با شعار «آیت کودتاچی، اعدام باید گردد»، هر روز مقابل مجلس شورای اسلامی جمع می‌شدند (آیت در اولین انتخابات مجلس در اسفند ۵۸، به‌عنوان نماینده تهران با رأی بالا به مجلس راه یافته بود). نشریات طرفدار رییس جمهور، نمایندگان مجلس طیف بنی‌صدر و دولتمردان به این بهانه چنان جو تبلیغاتی سنگینی علیه آیت راه انداختند که حتی حزب جمهوری اسلامی هم برای حمایت از دبیر سیاسی خود پای پیش نگذاشت. شهید بهشتی، دبیرکل حزب که خود بعدتر هدف ترور شخصیت طیف بنی‌صدر و منافقین قرار گرفت، بارها تأکید کرد که خود آیت باید پاسخگوی گفته‌های خود در آن جلسه باشد. شهید بهشتی در پاسخ یک خبرنگار در همین رابطه گفته بود: "از برادرمان آقای آیت در نوع برخوردشان با مسائل و با اشخاص و با جریان‌ها انتقاد شده و از اینکه کیفیت برخورد ایشان همیشه برای این تشکیلات مسئله‌آفرینی می‌کند و باید مراقبت کنند گفته شده است".بادامچیان، همکار آیت در حزب جمهوری، آن روزها را چنین به یاد می‌آورد: "شما نمی‌دانید با شهید آیت چه کرده بودند، طوری فضا را علیه ایشان ساخته بودند که وقتی در مجلس شورای اسلامی راه می‌رفت، کسی جرأت نمی‌کرد با او راه برود. هرجا می‌رفت، به او آیت کودتاچی می­‌گفتند. هر روز یک گروه سمت حزب می‌فرستادند و شعار می‌دادند «آیت کودتاچی اعدام باید گردد، اخراج باید گردد".اما حقیقت ماجرا این بود که یک فرد نفوذی از طرف طیف بنی‌صدر، با علم به موضع آیت درباره بنی‌صدر (که چیز پنهانی هم نبود) به‌بهانه پرسش و پاسخ، در جمعی خصوصی از آیت سؤالاتی را درباره تحولات کشور و ریاست جمهوری بنی‌صدر می‌پرسد و به‌صورت پنهانی محتوای آن جلسه را ضبط می‌کند. آیت در بخشی از آن جلسه گفته بود:"بنی‌صدر و التقاطیون، خط امام نیستند و شما نمی‌توانید با اینها یکسان عمل کنید. عموم مردم هم برمی‌گردند. الآن هم عموم مردم هنوز دقیقاً در جریان نیستند که کی به کی است. فکر می‌کنند بنی‌صدر و بهشتی همه در یک جریان هستند؛ گرچه حالا کم‌کم دارند می‌فهمند... تبلیغ بکنید که مجاهدین و بنی‌صدر با هم هستند، ولی اعتراض نکنید. به مردم بگویید که اینها با هم هستند و تا حدی که می‌شود اعتراض مردم را ‌برانگیزید. خیلی‌خیلی یواش و مطلب را به‌تدریج مردم بفهمند، بعداً اعتراض، اشکال ندارد... . آنها ضعف‌شان و حماقت‌شان اینجاست که جلوی امام ایستاده‌اند، باید تا یک جایی به اینها میدان داده شود... . ما باید برنامه طولانی داشته باشیم. من حدسم این است که بنی‌صدر خیلی دوام نمی‌آورد، گرچه من تلاش می‌کنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد، تا لااقل ما یک مدتی وقت داشته باشیم برای اینکه خودمان را بهتر بشناسانیم...، یعنی به‌طور کلی اگر بشود به‌نحوی کار کرد که کج‌دار و مریز باشد، چون رویه خودش غلط است، خودش زود دارد خودش را به‌طرف نابودی می‌برد... مجلس که بیاید، یک ارگان انتخابی است و به این عنوان می‌تواند بایستد مقابل رئیس‌جمهور و خواهد ایستاد، اگر بخواهد راه کج برود. این است که خودش را ساقط می‌کند. ما کوشش می‌کنیم به آن حادی نشود کار فعلاً که ساقط بشود؛ اما خوب، اگر هم حاد شد، باید آمادگی داشته باشیم در هر لحظه جلویش را بگیریم... . تمام مردم باید بفهمند اگر بنی‌صدر باشد، اصلاً این انقلاب از بین می‌رود".همان طور که می‌بینید، اصلاً در این سخنان بحثی از کودتا نبود، و آیت صرفاً بر کار تبلیغاتی علیه خط بنی‌صدر برای افشای افکار ضد ولی فقیه و مخالف با اصول انقلاب در رییس جمهور و همفکرانش تأکید می‌کند، حتی او به‌صراحت می‌گوید که "من تلاش می‌کنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد".مسئله این بود که آیت از پیش از انقلاب، به‌خوبی بنی‌صدر و تعلقات فکری او را می‌شناخت، به‌واقع آیت زمانی که در مؤسسه عالی علوم اجتماعی تهران درس می‌خواند، با بنی‌صدر همدوره بود. او کاملاً با تفکرات مصدقی و ضدروحانیت بنی‌صدر آشنا بود و اصولاً بنی‌صدر را دارای هیچ نوع سابقه و عقبه انقلابی نمی‌دانست.دکتر «محمود کاشانی»، فرزند مرحوم آیت الله کاشانی، رفیق و همراه آیت از دوران حزب زحمتکشان و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری، درباره موضع آیت درباره بنی‌صدر گفت:"شهید آیت اولین کسی بود که درحقیقت نقش منفی بنی‌صدر را شناسایی کرد و با شجاعت در برابر او ایستاد و درمقام معرفی ماهیت بنی‌صدر برآمد. جریان وابسته به بنی‌صدر هم که در مجلس وارد شده بودند، به‌خوبی این حقیقت را درک می‌کردند که آیت یک فرد قدرتمندی است که قدرت بیان و اطلاعات تاریخی گسترده‌ای دارد که می‌تواند در برابر این جریان ایستادگی کند و به همین دلیل بود که با اعتبارنامه او مخالفت کردند تا بتوانند موجبات اخراج او را از مجلس فراهم کنند".البته تلاش‌های طرفداران بنی‌صدر در مجلس، به‌ویژه احمد سلامتیان، برای رد اعتبارنامه آیت، به نتیجه نرسید، لیکن جریان بنی‌صدر حدود یک سال بعدتر، جور دیگری با آیت تسویه حساب کرد. اما در بصیرت شهید آیت همین بس که، درست یک سال بعد از انتشار تیتر جنجالی روزنامه «انقلاب اسلامی»، صحبت‌های آیت درباره به تقابل رسیدن کار بنی‌صدر با جمهوری اسلامی عینیت یافت و رأی عدم‌کفایت اولین رییس جمهور، در همان مجلسی تصویب شد که تلاش برای رد اعتبارنامه آیت در آن صورت گرفته بود.بصیرت پنجماز زمانی که «میرحسین موسوی» با معرفی شهید بهشتی (و به‌روایتی شهید باهنر) وارد شورای مرکزی حزب جمهوری شد و سردبیری روزنامه حزب، روزنامه «جمهوری اسلامی» را به‌عهده گرفت، شهید آیت و همفکرانش، به‌ویژه محمود کاشانی، به ورود او به حزب معترض بودند. آنها درباره میرحسین به‌طور مشخص سه مورد را مطرح می‌کردند: ۱ ــ نداشتن سابقه انقلابی (میرحسین به‌واقع هیچ نوع سابقه مبارزاتی نداشت و تنها سابقه سیاسی او، حضور در حسینیه ارشاد و پای درس مرحوم شریعتی بود)، ۲ ــ تفکرات شبه‌مارکسیستی تحت تأثیر حبیب‌الله پیمان، ۳ ــ ارادت سرسختانه او نسبت به مصدق.موسوی زمانی که سردبیر جمهوری اسلامی بود، در چند نوبت مقاله‌هایی در ستایش مصدق نوشت، و حتی یک بار راه مصدق را با «راه کربلا» مقایسه کرده بود! این در حالی بود که حضرت امام در سخنرانی تاریخی ۲۵ خرداد ۶۰ خود به‌شدت به مصدق انتقاد کرده بودند و حتی به‌صراحت گفتند که مصدق "مسلم نبود".ابراهیم اسرافیلیان، از یاران نزدیک آیت و نماینده دور دوم مجلس، درباره موضع آیت درباره موسوی چنین می‌گوید:"شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همین‌طور شهید دیالمه. این ۲ نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت می‌گفت، "موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور می‌تواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟!"، آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان می‌کرد. روزی که قرار بود موسوی به‌عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس معرفی شود و رأی اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع‌وجور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل می‌کند و می‌گوید، "من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، «امروز (چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقت‌ها را برای مردم روشن کنم»".«امیر تقی‌زاده سهی»، عضو شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری که تحت هدایت آیت فعالیت می‌کرد، دلیل مخالفت او را با میرحسین موسوی و همسرش، چنین شرح می‌دهد:"شهید آیت، بارها در جلسات حزب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را التقاطی معرفی می‌کرد. ایشان، جبهه ملی،‌ نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق را حلقه‌های پی‌درپی یک زنجیر می‌دانست. تشکیلاتی مثل جاما و جنبش مسلمانان مبارز را هم که حبیب‌الله پیمان رئیس آن بود، در چهارچوب این جریان ارزیابی می‌کرد. میرحسین موسوی و همسرش قبل از انقلاب اسلامی، عضو جنبش مسلمانان مبارز بودند. شهید آیت این دو نفر را کماکان شیفته این جریان و سلسله می‌دانست... . شهید آیت معتقد بود که استعمار در برابر مبارزان اصیل، مبارزان قلابی و بدلی به وجود می‌آورد. ایشان صراحتاً میرحسین را یک انقلابی قلابی می‌دانست. مخالفت شخصیتی مثل بنی‌صدر با وزارت میرحسین موسوی هم، برای قهرمان کردن و جا زدن او به‌عنوان یک مبارز اصیل در چشم انقلابیون بود... اینها پس از شهادت آیت، که قدرت در دستشان بود، سالگرد شهادت آیت را از تقویم‌ها حذف کردند".بادامچیان که خود به‌عنوان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، شاهد عینی بحث و جدل‌ها میان آیت و همفکران او با موسوی و طرفدارانش بود، با صراحت لبّ کلام آیت درباره موسوی و همسرش رهنورد را چنین نقل می‌کند:"آیت، موسوی را پیرو خط پیمان می‌دانست و معتقد بود خط پیمان در نهایت به سازش با آمریکا می‌انجامد و پیش‌بینی دقیقی هم کرد. آقای مهندس موسوی طرفدار مصدق بود. او کاملاً شاگرد پیمان بود، بنابراین طبیعی بود که بین افکار آقای موسوی و تفکر آیت، تضاد وجود داشته باشد. آقای آیت، موسوی را فردی التقاطی و انحرافی می‌دانست و معتقد بود آقای موسوی در آینده نوکر آمریکا می‌شود و این مسئله را با همین صراحت می‌گفت".لازم به ذکر است که درافتادن آیت با میرحسین موسوی و حامیان او در جناح چپ، که در دهه ۶۰ جناح غالب سیاست ایران بودند، برای او بی‌تبعات نبود و او هم بعد از شهادتش به‌سان شهید اسدالله لاجوردی که به‌واسطه پیگیری پرونده انفجار نخست وزیری مغضوب جناح چپ بود، هدف ترور و تخریب شخصیت قرار گرفت و حتی تلاش مخلصانه و باورمندانه او را در راه تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، ناجوانمردانه به خط‌دهی مظفر بقایی لائیک و ضدروحانیت نسبت دادند! دشمنان آیت، حتی شهادت او را از تقویم جمهوری اسلامی حذف کردند.اما در سال ۸۸، بعد از حدود ۲۸ سال که گویی پرده‌ای سنگین و تیره بر نام و یاد آیت کشیده بودند، در بحبوحه فتنه‌آفرینی میرحسین موسوی و به آشوب کشیدن کشور بابت قدرت‌طلبی و تفکرات انحرافی، تازه کسانی به‌یاد طنین سخنان کوبنده سید حسن آیت و سید عبدالحمید دیالمه در مجلس اول علیه تفکرات التقاطی موسوی افتادند و بصیرت عمیق «آیت انقلاب» بعد از حدود سه دهه دوباره تابیدن گرفت.پرده آخر؛ ۶۵گلوله‌، سهم آیت از سفره انقلابروز ۱۴ مرداد ۶۰، حوالی ساعت ۷ صبح، زمانی که سید حسن آیت، طبق معمول هر روز از خانه خارج شد تا سوار بر پیکان خود عازم مجلس شورای اسلامی شود، دست سرنوشت در هیئت سرنشینان یک خودروی بنز در ۳۰ یا ۴۰متری منزل او در انتظار نشسته بود. بنا به روایت همسر و نزدیکان آیت، او آن روز پوشه‌ای حاوی اسناد جمع‌آوری‌شده را درباره روابط یک سیاستمدار شناخته‌شده آن روزها با تشکیلات فراماسونری با خود داشت تا در جلسه آن روز مجلس افشاء کند. ابراهیم اسرافیلیان، یار و همراه قدیمی آیت، سه دهه بعد از آن واقعه، در مصاحبه با روزنامه «وطن امروز» به‌صراحت از آن سیاستمدار معروف نام برد. او همان کسی بود که آیت به‌صراحت با وزیر شدنش مخالفت کرده بود! ماجرای آن اسناد اما داستان مفصل دیگری است که مجال دیگری را برای بازگویی طلب می‌کند.علی‌ایّ‌حال، اسرافیلیان ترور او را چنین شرح می‌دهد:"آیت زمانی که از در منزل خارج می‌شود در فاصله ۳۰ تا ۴۰متری بنزی مشاهده می‌شود که راننده ‌آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش می‌شود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور می‌شود و نزدیک به ۶۵ گلوله به بدنش اصابت می‌کند و هنوز جای گلوله‌ها روی در منزل او هست".خانم «مهرانه معلم»، همسر شهید، نیز روایت خود را از آن روز دارد:"...ناگهان صدای رگبار شنیدم. رفتم بالای تراس. دیدم خودش را انداخت پشت بشکه نفت. مرتب صدای رگبار می‌آمد و من هم فریاد می‌کشیدم. دویدم به‌سمت کوچه، راننده‌اش شوکه شده بود همه ماجرا قبل از ساعت هفت اتفاق افتاد. دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانه‌ها اعلام کردند که او را با ۶۰ عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژــ۳ مورد حمله قرار داده‌اند و به‌سرعت گریخته‌اند".این‌چنین، آیت بصیر انقلاب، شهید راه انقلاب شد.منبع :‌تسنیمانتهای پیام/

۶۰گلوله‌ای که سهم یک «نماینده مجلس» از سفره انقلاب شد+عکس و فیلم

$
0
0
"...دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد. حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانه‌ها اعلام کردند که او را با ۶۰ عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژ-۳ مورد حمله قرار داده‌اند و به‌سرعت گریخته‌اند".این روایت ترور مردی است که گرچه کارهای بزرگش برای انقلاب اسلامی، بعد از شهادتش کم‌تر اجر دید و از نامش کم‌تر در حافظه تاریخی انقلاب یاد شد، اما هراندازه که از عمر انقلاب می‌گذرد و هر میزان که فتنه‌های تهدید کننده آن، پیچیده‌تر و مخوف‌تر می‌شوند، دوست و دشمن بیشتر از پیش به بصیرت انقلابی‌اش اذعان می‌کنند. صحبت از شهید «سید حسن آیت» است.به‌راستی این آیت که بود که دشمنانش برای تمام کردن کار او، " سه خشاب ژ-۳ را به‌سوی پیکرش شلیک کردند، حال آن‌که پیکر نحیف این سید نجف‌آبادی را یک یا نهایت دو گلوله سهمگین پلنگ‌کش ژ۳ کفایت می‌کرد. چه سرّی در این ترور وحشیانه نهفته بود؟ راز این خشم و کینه نسبت به او چه بود؟بصیرت اولمثل بسیاری از انقلابیون شاخص، اهل استان اصفهان و زاده نجف‌آباد بود. او در ۱۳۱۷ به دنیا آمد. از خصوصیات بارز او این بود که در زمانه‌ای که اوضاع مالی خانوادگی او نیز مانند بیشتر مردم بد بود، او در زمان محصلی، همان مختصر پولی را که برای خرج خورد و خوراک از خانواده می‌گرفت، صرف خرید روزنامه و مجله و کتاب می‌کرد و بسیاری از اوقات به‌مقدار کافی غذا نمی‌خورد. شاید یکی از دلایل نحیف بودن پیکرش همان بود که در نوجوانی که سن رشد بدنی او بود، غذای روح را بر غذای جسم ترجیح می‌داد.نقل است که همه نشریات و مکتوباتی را که می‌خرید به‌دقت مطالعه می‌کرد و هر کجا، هر نکته جالبی می‌دید، با قیچی جدا می‌کرد و یک آرشیو مفصل از بریده جراید داشت. همین روزنامه‌خوانی حرفه‌ای، کنار هوش بالا، کم‌کم ذهن او را به رایانه‌ای تبدیل کرد که سوابق تقریباً تمام رجال و کارگزاران و فعالان سیاسی کشور را از دهه ۱۳۳۰ در خود ضبط‌شده داشت. به‌واقع او از همان نوجوانی یک شم اطلاعاتی و هوش تحلیلی داشت که می‌توانست از لابه‌لای محفوظات خود، روابط میان اشخاص را کشف کند و همین به او کمک می‌کرد که با رجوع به عقبه و سوابق ارتباطات افراد، انحرافات فکری افراد را خیلی زودتر از دیگران تشخیص دهد. علی‌ایّ‌حال، در جریانات ملی شدن صنعت نفت، او که از همان اوایل نهضت ملی شدن، به‌خلاف بسیاری از جوانان و نوجوانان آن روز که طرفدار مصدق بودند، طرفدار آیت الله کاشانی و بالتبع یار آن روز کاشانی، یعنی مظفر بقایی بود، دو نامه بلند به بقایی نوشت که البته به‌واسطه کمی سن، خجالت کشید که به دست بقایی برساند.به هر حال، او همزمان با تحصیل دبیرستان در اصفهان، دروس حوزوی را هم تا حد فقه و اصول گذراند و از همین رو علاوه بر تسلط به عربی، به مبانی و مباحث فقهی هم آشنایی خوبی داشت. با پایان دبیرستان به تهران آمد و لیسانس خود را در ادبیات فارسی و فوق‌لیسانس خود را در رشته جامعه‌شناسی از مؤسسه عالی علوم اجتماعی تهران کسب کرد. در رشته جامعه‌شناسی شاگرد اول شده بود، لیکن به‌دلیل تسلط ملی‌گرایان مصدقی بر این مؤسسه، از دادن بورس تحصیلی خارج از کشور به آیت که به طرفداری از کاشانی شناخته شده بود، خودداری کردند. اتفاقاً از جمله کسانی که از سوی این مؤسسه بورس تحصیلی خارج از کشور دریافت کردند، یکی «سید ابوالحسن بنی‌صدر»، یک مصدقی دوآتشه ضدآخوند بود که بعدها اولین رییس جمهوری اسلامی ایران شد! داستان تقابل سید حسن آیت و سید ابوالحسن بنی‌صدر بعد از پیروزی انقلاب، خود یکی از مهم‌ترین فرازهای زندگی شهید آیت بود.تا زمانی که مرحوم کاشانی زنده بود، سید حسن آیت جوان هم در خط ایشان حرکت می‌کرد و مدافع خط‌مشی و مرام سیاسی کاشانی بود. با وفات آیت الله کاشانی در اسفندماه سال ۴۰، آیت ۲۳ساله که گویی فعالیت سیاسی با ذات و سرشت او عجین بود، باید برای ادامه مسیر مبارزه با استبداد پهلوی، از سه مسیر موجود یکی را برمی‌گزید: یا روش ملی‌گرایان طرفدار مصدق در دو شاخه جبهه ملی (لائیک) یا نهضت آزادی (مذهبی اما سکولار)، یا حزب توده که مشی مارکسیست ــ لنینیست داشت، یا روش طرفداران آیت الله کاشانی که به‌صورت ویژه تحت رهبری مظفر بقایی در حزب «زحمتکشان» گرد هم آمده بودند.سید حسن آیت، به‌عنوان یک جوان عمیقاً مذهبی، طبعاً نمی‌توانست هیچ همراهی با حزب توده مارکسیست داشته باشد، با ملی‌گرایان مصدقی هم هیچ سر سازگاری نداشت. آیت اعضای جبهه ملی را ضدشرع می‌دانست. درباره نهضت آزادی که به‌نوعی انشعاب مسلمانان جبهه ملی بود، آیت معتقد بود که آنها صرفاً از دین به‌عنوان عامل جذب نیرو و همچنین همراه کردن روحانیت استفاده می‌کنند، و عملاً هیچ اعتقادی به ورود دین به سیاست ندارند، از همین رو با دیدگاه آیت درباره رابطه دین و سیاست سازگار نبودند. خود آیت درباره دیدگاهش نسبت به ملی‌گرایان مصدقی گفته بود:"من از همان سالهای ۱۳۳۲ که روزنامه شورش به‌عنوان ارگان تبلیغاتی استعمارگران و به‌عنوان بزرگترین مدافع مصدق، سنگین‌ترین اتهامات و فحش‌های رکیک را به آیت‌الله کاشانی می‌داد، به مظلومیت این شخصیت مجاهد اسلامی پی بردم و راه او را به‌عنوان راه اسلام و آزادی تشخیص دادم".در چنین فضایی، آیت برای ادامه مبارزه، حزب زحمتکشان را انتخاب کرد که توسط بقایی اداره می‌شد. لازم به ذکر است که مظفر بقایی در آن مقطع، گرچه ذاتاً انسان متشرعی نبود، اما چندان بروز ضدمذهبی عمومی نداشت، مضاف بر این‌که وقتی مراد سیاسی آیت، سید کاشانی، به بقایی اعتماد و اطمینان داشت و حتی پسران آیت الله کاشانی جملگی از یاران بقایی در زحمتکشان بودند، بر آیت ۴ــ۲۳ساله حرجی نبود. تازه روابط پیچیده بقایی با سرویس‌های اطلاعاتی بیگانه در آن زمان از پرده برون نیفتاده بود و اطلاعاتی که امروز ما درباره بقایی داریم، در آن زمان موجود نبود.«اسدالله بادامچیان» از دوستان شهید آیت که از همان دوران مبارزه با رژیم شاه، با او در ارتباط بود، در این زمینه گفت:"این‌که چرا او وارد حزب زحمتکشان شده است، دلیلش این بود که در جریان نهضت ملی شدن نفت، دو جریان وجود داشت؛ یکی جریان آیت‌الله کاشانی و دیگری جریان مصدق. دکتر آیت جزو طرفداران جدی آیت‌الله کاشانی و مخالفان مصدق بود، بنابراین در این حرکت جریانی، به دکتر بقایی که از حامیان آیت الله کاشانی بود نزدیک شد و این نزدیکی او را به‌طرف کار تشکیلاتی با دکتر بقایی پیش برد. اما از وقتی امام ظهور کردند، دیگر کسی نیاز به این افراد نداشت، به همین دلیل آیت با امام همراهی کرد و اختلاف‌هایش از همان‌جا با دکتر بقایی شروع شد و در نتیجه از حزب زحمتکشان کنار رفت، بنابراین فعالیت او در حزب زحمتکشان مثل فعالیت همان کسانی است که در انقلاب اسلامی ما با گروه‌های گوناگون فعالیت کردند، ولی بعد از نهضت امام، با امام همراهی کردند. البته مخالفان شهید آیت از هر بهانه‌ای علیه او استفاده کردند".با این حال، آیت جوان در همان سال‌های نخستین دهه ۴۰، تلاش متمرکز و منظمی را آغاز کرد که به حزب زحمتکشان صبغه‌ای مذهبی ببخشد و در پلات‌فرم حزب، جایی برای مذهب باز کند. نمود این تلاش، نامه‌ای مفصل و چند ده صفحه‌ای بود که آیت در آذر ۴۲ خطاب به رهبر حزب، بقایی، نوشت و نقش مهم و کلیدی مذهب را در مبارزه سیاسی در کشوری شیعه و دینمدار مثل ایران، یادآور شد. در بخشی از این نامه که مصداق بارزی از امر به معروف و نهی از منکر است، می‌خوانیم:"در مرامنامه (حزب زحمتکشان) حتماً باید بعضی از اموری که جنبه مذهبی دارد و موجب جلب افراد مذهبی می‌شود گنجانده شود و نیز به مذهب اسلام و اجرای قوانین مذهبی اشاره گردد تا ضمن اینکه عده‌ای بدین وسیله به ما می‌گروند در آینده هم از حربهٔ دین بر علیه ما استفاده‌ای نتوانند بکنند. همین اصلاحات ارضی را مطابق قوانین اسلامی شدید‌تر و بهتر از این می‌شود انجام داد که صدای کسی هم درنیاید و همین حال را دارد بسیاری از امور دیگر. ما باید از نیروی روحانیون حداکثر استفاده را بکنیم. بیشتر با آنها و مردم متدین مراوده داشته باشیم، یقیناً به موفقیت ما کمک شایانی خواهد کرد".البته کسانی چون «محمد قوچانی» که به‌دلایلی کاملاً مشخص آیت را نواخته‌اند و او را که خود قربانی نفاق شد، به نفاق متهم کرده‌اند(!) این نامه مهم و قابل تأمل آیت به بقایی را مصداق «نهان‌روشی» و توصیه به استفاده ابزاری از دین می‌خوانند. اما باید دقت داشت که آیت ۲۵ساله در سال ۴۲ به رهبر ۵۱ساله حزب که یک سیاستمدار شناخته‌شده و بسیار پیچیده بود، نامه نوشت و طبیعتاً نمی‌توانست در همان ابتدای امر از او بخواهد که حزب خود را به یک حزب تمام‌اسلامی تبدیل کند. اما همین که یک جوان ۲۵ساله در مقطعی که هنوز نهضت امام فراگیر نشده و عموم مردمان تصوری از نقش‌آفرینی دین در سیاست و حکومت اسلامی ندارند، از رهبر حزب خود می‌خواهد که اسلام را وارد مرامنامه حزب کند، نمی‌توان نامی دیگر جز «بصیرت» بر آن نهاد. آیت حتی با جسارت مثال‌زدنی خود، از در نصیحت رهبر کارکشته حزب درمی‌آید و به او گوشزد می‌کند که هیچ‌گاه در منظر عموم، کاری صورت ندهد که مغایر با شرع باشد:"این خیلی مضحک است که حزب ما مثلاً مرجعیت آیت‌الله خمینی را اعلام کند ولی بعضی اوقات تظاهر به اعمالی شود که آشکارا با مذهب مغایرت داشته باشد البته هرکس در زندگی خصوصی خود آزاد است که هرگونه می‌خواهد رفتار کند و چه از نظر شرعی و چه از نظر اخلاقی تجسس و دخالت در زندگی خصوصی افراد کاری مذموم و ناپسندیده است ولی تظاهر به بعضی اعمال که با ظواهر مذهب و شعایر مورد قبول اکثریت مردم مغایرت داشته باشد به‌ویژه از طرف عده‌ای که سمت رهبری دارند (اشاره به بقایی) مذموم و نیز ناپسندیده‌تر است. امیدوارم که به‌خصوص این پیشنهاد مجمل و سربسته حمل به عدم‌نزاکت و تجاوز از حد نشود".اما تلاش آیت برای اسلامی کردن حزب محدود به همین جا نبود. او در همین نامه از فعالیت محفلی به‌نام «کانون تشیع» سخن می‌گوید که هدف آن مبارزه با رفتن جوانان مذهبی مشتاق فعالیت سیاسی به زیر چتر نهضت آزادی بود:"«فعالیت خود را در کانون تشیع که مدت‌ها پیش به‌منظور تقویت حزب (زحمتکشان) و مقابله با دارودسته مهندس بازرگان تشکیل داده بودیم و تا حدودی هم در پیش بردن مقاصد خود موفق شده بودیم متمرکز کردیم".شاید بارقه تابناک بصیرت آیت برای اولین بار در همین جا متجلی می‌شود، چرا که همان جوانان مذهبی و معتقدی که به‌دلیل نداشتن هیچ گزینه دیگری برای فعالیت سیاسی، به نهضت آزادی پیوستند، چند سال بعد «سازمان مجاهدین خلق» را تشکیل دادند که به‌واسطه تفکرات التقاطی و تز «اسلام منهای روحانیت» خود، در نهایت راه به گمراهی برد و سرنوشت هزاران جوان مسلمان را تباه کرده و می‌کند.در سال های ۴۱ و ۴۲، با ظهور حضرت امام خمینی به‌عنوان یک رهبر مذهبی ــ سیاسی جدید در سپهر سیاست ایران، این آیت بود که با همراه کردن جوانان مذهبی حزب زحمتکشان همچون محمود کاشانی و محمدباقر کاشانی (فرزندان آیت الله کاشانی) توانست پذیرش مرجعیت دینی امام را به موضع رسمی حزب تبدیل کند. آنها حتی در جریانات خرداد ۴۲، نشریه‌ای مفصل در حمایت امام و روحانیت در مسئله «لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی» منتشر کردند.این تحرکات آیت و کسانی که در حزب تحت تأثیر تفکر او بودند، به‌شدت مورد مخالفت رهبری حزب، مظفر بقایی، بود که به هیچ عنوان به روحانیت به‌عنوان یک نیروی فعال سیاسی اعتقادی نداشت و کاملاً به حکومت مشروطه سلطنتی پایبند بود. دکتر «حسین آبادیان»، در کتاب خود «زندگینامه سیاسی دکتر مظفر بقایی» درباره این مقطع از فعالیت حزب، چنین نوشته است:"تحولات سالهای ۱۳۴۱ و ۱۳۴۲،‌ بسیاری از نیروهای حزب زحمتکشان را که با انگیزه‌های مذهبی وارد صفوف این تشکیلات شده بودند،‌ در مقابل مواضع رسمی بقائی قرار داد... بدون تردید برجسته‌ترین منتقد خط‌مشی بقائی در این زمان،‌ سید حسن آیت بود".به‌واقع، آیت و طیف او در این برهه در دست‌کم سه زمینه با رهبری حزب زحمتکشان در تقابل بودند: جشن گرفتن سالروز کودتای ۲۸ مرداد و «قیام ملی» خواندن این کودتا توسط بقایی، عدم‌حمایت از حضرت امام و روحانیون و سکوت در برابر سرکوب قیام ۱۵ خرداد، نبود کوچک‌ترین انتقاد به شاه و دربار از جانب رهبری حزب.دکتر «منوچهر محمدی» از مدیران ارشد پیشین وزارت امور خارجه، که همرزم و همراه دکتر آیت در حزب زحمتکشان بود، آن ایام را چنین به‌خاطر می‌آورد:"زمانی که هم ایشان و هم من عضو دانشجویی حزب زحمتکشان بودیم و شهید آیت جهت‌دهی حزب زحمتکشان را به‌سمت اسلامی شدن برعهده داشت… تا سال ۱۳۴۰ هم شهید آیت و هم دیگران کار زیادی انجام دادند تا اینکه امام آمد… در نتیجه تمام افرادی که در تشکیلات حضور داشتند از مجموعه جدا شدند… به‌طور مثال آقای محمود کاشانی و دیگران بودند… شهید آیت در بیرون از حزب زحمتکشان فعالیت بسیار قوی‌‌تر داشت به‌طوری که حزب او را اخراج کرد چرا که می‌خواست هیچ رابطه‌ای با وی نداشته باشد تا مشکلی برای آنها پیش نیاید. این وضعیت تا نزدیک سال‌های ۴۴ و ۴۵ ادامه داشت و در آن زمان هم من و هم آیت دانشجو بودیم و جلسات تفسیر و قرائت قرآن داشتیم. معمولاً در خانه‌های ما این جلسات برگزار می‌شد در عین حال این جلسات، جلسات سیاسی هم بود. در آن زمان سازمان مجاهدین خلق شکل گرفت و تعداد قابل ‌توجهی از اعضای گروه مانند حمید بهرامی، محمدی گرگانی و حسین احمدی به سازمان مجاهدین خلق ملحق شدند ولی تعدادی از افراد مانند آیت و خود من و محمود کاشانی این مسأله را نپذیرفتیم".با افزایش ارادت آیت به امام، و زاویه‌گیری روزافزون از بقایی، سید حسن جوان تصمیم به تشکیل یک گروه زیرزمینی گرفت که هدف اصلی آن، آماده کردن یک گروه مسلحانه برای زمانی بود که یک انقلاب دینی آغاز می‌شد.بصیرت دومخانم «مهرانه معلم»، همسر شهید آیت، تلاش او را برای تشکیل محفلی از نیروهای مکتبی و خط امامی ارتش شاهنشاهی چنین شرح داده است:"همیشه تشکیلاتی فکر می‌کرد و به تشکیلات و همچنین به تشکیلات نظامی معتقد بود که حتماً باید در ارتش نیرو داشته باشد، به همین دلیل هم دنبال ارتشی‌ها بود، یعنی برخلاف بعضی گروه‌ها که ارتش نزدشان مطرود بود و می‌گفتند "ارتش، ارتش شاه است، ارتش شاه نمی‌تواند عناصری داشته باشد که به‌درد ما بخورد" ولی آیت این اعتقاد را نداشت، بچه‌هایی که می‌آمدند زمان انقلاب همه از آقایانی بود که در ارتش شاه بودند… اعضای این گروه خودشان یک چیزهای مدونی داشتند و اینها یک چیزهایی می‌نوشتند ولی خودشان چون خیلی ملاحظه امنیتی می‌کردند که نکند اینها جایی بیفتند، مثلاً سعی می‌کردند هر سطری از هر اصلی که برای خودشان گذاشته بودند این را متفرق در جاهای مختلف یادداشت کنند".به‌بیان دیگر، در اواسط دهه ۴۰، زمانی که هیچ روی خوشی در افکار عمومی نسبت به ارتش شاهنشاهی وجود نداشت، آیت هم وجود عناصر مکتبی را در ارتش تشخیص داد، هم ضرورت تشکیل یک محفل نظامی را برای کمک به انقلاب در بزنگاه‌های حساس.شهیدان یوسف کلاهدوز، موسی نامجو، حسن اقارب‌پرست و سرهنگ مهدی کتیبه که همه در جریان و پس از پیروزی انقلاب، نقش‌های کلیدی در تبدیل ارتش شاهنشاهی به ارتش انقلابی و مکتبی داشتند، اعضای شاخص این محفل نظامی مخفی بودند که هر دو هفته یک بار با سید حسن آیت تشکیل جلسه می‌دادند. شمّ اطلاعاتی قوی آیت و رعایت نهایت مخفی‌کاری باعث شد که این محفل مهم هیچ‌گاه مورد شناسایی ساواک یا رکن دوی ارتش قرار نگیرد. در اهمیت این افراد همین بس که یوسف کلاهدوز جزو مؤسسان سپاه پاسداران شد، موسی نامجو به وزارت دفاع جمهوری اسلامی رسید، حسن اقارب‌پرست جزو فرماندهان ارشد نیروی زمینی ارتش در جریان دفاع مقدس شد و سرهنگ مهدی کتیبه به ریاست اداره دوم ارتش یا رکن دو (سازمان اطلاعات نظامی) ارتش جمهوری اسلامی ایران شد.‌«هادی جعفری» از اعضای حزب زحمتکشان ایران که از نزدیک با شهید آیت در تماس بود، درباره اهمیت این تشکیلات که آیت تشکیل داده بود نوشت: «او با همه مبارزین خوشنام و مسلح، آشنایی و همکاری نزدیک داشت و خاطرم هست سه روز بعد از انقلاب بود… گفت "اگر می‌خواهی شیخ محمد (منتظری) را ببینی اینجاست"… همگی همراهش رفتیم و به ساختمانی رسیدیم که چند اتاق بزرگ با درهای تودرتو داشت و صدای شیخ محمد منتظری می‌آمد که داشت برای عده‌ای از جوان‌ها سخنرانی می‌کرد… بعد از سخنرانی محمد منتظری همراه دکتر آیت رفتیم طبقه دو ساختمانی در چهارراه قصر و آیت رفت پشت تریبون. هفت هشت نفری آنجا بود ولی کم‌کم حدود ۱۰۰ نفر وارد این سالن شدند، دوست من به من گفت: "متوجه شدی؟" کوچکترینشان سرگرد بود… پرس‌وجو که کردیم دیدیم سرهنگ نامجوست. آیت واقعاً تشکیلات حساب‌شده‌ای را در ارتش راه انداخته بود».بصیرت سومبا پیروزی انقلاب اسلامی، در ۲۹ اسفند ۵۷، حزب جمهوری اسلامی با حضور جمعی از برجسته‌ترین چهره‌های انقلابی معمّم چون شهید بهشتی، آیت الله خامنه‌ای، آیت الله هاشمی رفسنجانی، شهید باهنر و چهره‌های غیرمعمم چون حاج مهدی عراقی، اسدالله بادامچیان و حبیب‌الله عسگراولادی تشکیل شد. سید حسن آیت هم جزو اعضای شورای مرکزی حزب بود و سمت مهم دبیر سیاسی حزب را به‌عهده گرفت.او در فهرست مورد حمایت حزب جمهوری برای انتخابات مهم خبرگان قانون اساسی در ۱۲ مرداد ۵۸ هم حضور داشت و به مجلسی که وظیفه تدوین قانون اساسی حکومت انقلابی را به‌عهده داشت، راه یافت. این‌جا بود که آیت مهم‌ترین نقش‌آفرینی زندگی سیاسی خود را انجام داد و آن بحث «ولایت فقیه» بود.حقیقت آن است که پیش‌نویس اولیه قانون اساسی که توسط گروهی از حقوقدانان همچون حسن حبیبی، عبدالکریم لاهیجی، ناصر کاتوزیان، ناصر میناچی و چند تن دیگر نوشته شد و عمدتاً برگرفته از قانون اساسی فرانسه و بلژیک بود. طبیعی بود که در چنین پیش‌نویسی هیچ اثری از اصل ولایت فقه و نهادهای انقلابی چون سپاه پاسداران و شورای نگهبان نبود.حسن آیت در ابتدا پیگیرترین عضو خبرگان برای کنار گذاشتن کلی این پیش‌نویس بود. با همت او و شماری دیگر از اعضای خبرگان، در نهایت این پیش‌نویس کنار رفت و کار تدوین قانون اساسی از نو آغاز شد.این‌جا بود که باز آیت پیشگام مطرح شدن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی شد. او در این مسیر از حمایت رییس و نایب‌رییس مجلس خبرگان، مرحوم آیت الله منتظری و شهید آیت الله بهشتی نیز برخوردار بود. مرحوم منتظری در خاطرات خود این گونه به نقش آیت اشاره می‌کند:"من و آقای ربانی شیرازی و بعضی افراد دیگر از جمله آقای دکتر سید حسن آیت روی این قضیه اصرار داشتیم. البته بعضی‌ها هم مثل آقای طالقانی و آقای بنی‌صدر با آن مخالف بودند".شهید مظلوم دکتر بهشتی هم درباره نقش آیت در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی گفته بود.خود شهید آیت در یکی از سخنرانی‌های خود در جریان مذاکرات تدوین قانون اساسی گفته بود: "ما ولایت فقیه را باید مثل سدی در مقابل نفوذ غرب‌گرایی در کشور به وجود بیاوریم".اما کار او در مجلس خبرگان قانون اساسی به همین جا ختم نشد. او نقش پررنگ خود را در قرار دادن مسئولیت فرماندهی کل قوای مسلح در حوزه اختیارات ولی فقیه و همچنین گنجاندن نام و مسئولیت‌های سپاه پاسداران در قانون اساسی (اصل ۱۵۰) هم ایفاء کرد.اسدالله بادامچیان درباره نقش‌آفرینی او در مجلس خبرگان چنین می‌گوید:"تفکر آیت، دقیقاً تفکر توجه به اسلام، ایجاد حکومت اسلامی، حاکمیت موالی اسلام و همچنین دوری از کسانی مثل ملی‌گرایان است که اسلام را قبول ندارند. شهید آیت در سه محور از قانون اساسی انقلاب بیشتر از بقیه موارد نقش دارد؛ ولایت فقیه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا که باید به‌عهده ولی فقیه عادل باشد که این خود حاکی از تفکر اصیل شهید آیت در خط اسلام و انقلاب است".بصیرت چهارمدر ۲۸ خرداد ۱۳۵۹، زمانی که هنوز بیش از ۴ ماه از انتخاب ابوالحسن بنی‌صدر به ریاست جمهوری نمی‌گذشت، یعنی زمانی که هنوز زاویه او با امام و مبانی انقلاب آشکار نشده بود و او یک رییس جمهور محبوب با کسب حدود ۱۲ میلیون رأی بود، روزنامه «انقلاب اسلامی» متعلق به رییس جمهور تیتری با این عنوان را در صفحه رویی خود منتشر کرد: «نوار آیت».این روزنامه مدعی بود که نواری از سخنان دبیر سیاسی حزب جمهوری به دست آورده که در آن سید حسن آیت طرح یک کودتا علیه رییس جمهور منتخب را ارایه می‌کند. طرفداران بنی‌صدر از فردای آن روز با شعار «آیت کودتاچی، اعدام باید گردد»، هر روز مقابل مجلس شورای اسلامی جمع می‌شدند (آیت در اولین انتخابات مجلس در اسفند ۵۸، به‌عنوان نماینده تهران با رأی بالا به مجلس راه یافته بود). نشریات طرفدار رییس جمهور، نمایندگان مجلس طیف بنی‌صدر و دولتمردان به این بهانه چنان جو تبلیغاتی سنگینی علیه آیت راه انداختند که حتی حزب جمهوری اسلامی هم برای حمایت از دبیر سیاسی خود پای پیش نگذاشت. شهید بهشتی، دبیرکل حزب که خود بعدتر هدف ترور شخصیت طیف بنی‌صدر و منافقین قرار گرفت، بارها تأکید کرد که خود آیت باید پاسخگوی گفته‌های خود در آن جلسه باشد. شهید بهشتی در پاسخ یک خبرنگار در همین رابطه گفته بود: "از برادرمان آقای آیت در نوع برخوردشان با مسائل و با اشخاص و با جریان‌ها انتقاد شده و از اینکه کیفیت برخورد ایشان همیشه برای این تشکیلات مسئله‌آفرینی می‌کند و باید مراقبت کنند گفته شده است".بادامچیان، همکار آیت در حزب جمهوری، آن روزها را چنین به یاد می‌آورد: "شما نمی‌دانید با شهید آیت چه کرده بودند، طوری فضا را علیه ایشان ساخته بودند که وقتی در مجلس شورای اسلامی راه می‌رفت، کسی جرأت نمی‌کرد با او راه برود. هرجا می‌رفت، به او آیت کودتاچی می­‌گفتند. هر روز یک گروه سمت حزب می‌فرستادند و شعار می‌دادند «آیت کودتاچی اعدام باید گردد، اخراج باید گردد".اما حقیقت ماجرا این بود که یک فرد نفوذی از طرف طیف بنی‌صدر، با علم به موضع آیت درباره بنی‌صدر (که چیز پنهانی هم نبود) به‌بهانه پرسش و پاسخ، در جمعی خصوصی از آیت سؤالاتی را درباره تحولات کشور و ریاست جمهوری بنی‌صدر می‌پرسد و به‌صورت پنهانی محتوای آن جلسه را ضبط می‌کند. آیت در بخشی از آن جلسه گفته بود:"بنی‌صدر و التقاطیون، خط امام نیستند و شما نمی‌توانید با اینها یکسان عمل کنید. عموم مردم هم برمی‌گردند. الآن هم عموم مردم هنوز دقیقاً در جریان نیستند که کی به کی است. فکر می‌کنند بنی‌صدر و بهشتی همه در یک جریان هستند؛ گرچه حالا کم‌کم دارند می‌فهمند... تبلیغ بکنید که مجاهدین و بنی‌صدر با هم هستند، ولی اعتراض نکنید. به مردم بگویید که اینها با هم هستند و تا حدی که می‌شود اعتراض مردم را ‌برانگیزید. خیلی‌خیلی یواش و مطلب را به‌تدریج مردم بفهمند، بعداً اعتراض، اشکال ندارد... . آنها ضعف‌شان و حماقت‌شان اینجاست که جلوی امام ایستاده‌اند، باید تا یک جایی به اینها میدان داده شود... . ما باید برنامه طولانی داشته باشیم. من حدسم این است که بنی‌صدر خیلی دوام نمی‌آورد، گرچه من تلاش می‌کنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد، تا لااقل ما یک مدتی وقت داشته باشیم برای اینکه خودمان را بهتر بشناسانیم...، یعنی به‌طور کلی اگر بشود به‌نحوی کار کرد که کج‌دار و مریز باشد، چون رویه خودش غلط است، خودش زود دارد خودش را به‌طرف نابودی می‌برد... مجلس که بیاید، یک ارگان انتخابی است و به این عنوان می‌تواند بایستد مقابل رئیس‌جمهور و خواهد ایستاد، اگر بخواهد راه کج برود. این است که خودش را ساقط می‌کند. ما کوشش می‌کنیم به آن حادی نشود کار فعلاً که ساقط بشود؛ اما خوب، اگر هم حاد شد، باید آمادگی داشته باشیم در هر لحظه جلویش را بگیریم... . تمام مردم باید بفهمند اگر بنی‌صدر باشد، اصلاً این انقلاب از بین می‌رود".همان طور که می‌بینید، اصلاً در این سخنان بحثی از کودتا نبود، و آیت صرفاً بر کار تبلیغاتی علیه خط بنی‌صدر برای افشای افکار ضد ولی فقیه و مخالف با اصول انقلاب در رییس جمهور و همفکرانش تأکید می‌کند، حتی او به‌صراحت می‌گوید که "من تلاش می‌کنم برای چهار سال آینده دوام بیاورد".مسئله این بود که آیت از پیش از انقلاب، به‌خوبی بنی‌صدر و تعلقات فکری او را می‌شناخت، به‌واقع آیت زمانی که در مؤسسه عالی علوم اجتماعی تهران درس می‌خواند، با بنی‌صدر همدوره بود. او کاملاً با تفکرات مصدقی و ضدروحانیت بنی‌صدر آشنا بود و اصولاً بنی‌صدر را دارای هیچ نوع سابقه و عقبه انقلابی نمی‌دانست.دکتر «محمود کاشانی»، فرزند مرحوم آیت الله کاشانی، رفیق و همراه آیت از دوران حزب زحمتکشان و عضو شورای مرکزی حزب جمهوری، درباره موضع آیت درباره بنی‌صدر گفت:"شهید آیت اولین کسی بود که درحقیقت نقش منفی بنی‌صدر را شناسایی کرد و با شجاعت در برابر او ایستاد و درمقام معرفی ماهیت بنی‌صدر برآمد. جریان وابسته به بنی‌صدر هم که در مجلس وارد شده بودند، به‌خوبی این حقیقت را درک می‌کردند که آیت یک فرد قدرتمندی است که قدرت بیان و اطلاعات تاریخی گسترده‌ای دارد که می‌تواند در برابر این جریان ایستادگی کند و به همین دلیل بود که با اعتبارنامه او مخالفت کردند تا بتوانند موجبات اخراج او را از مجلس فراهم کنند".البته تلاش‌های طرفداران بنی‌صدر در مجلس، به‌ویژه احمد سلامتیان، برای رد اعتبارنامه آیت، به نتیجه نرسید، لیکن جریان بنی‌صدر حدود یک سال بعدتر، جور دیگری با آیت تسویه حساب کرد. اما در بصیرت شهید آیت همین بس که، درست یک سال بعد از انتشار تیتر جنجالی روزنامه «انقلاب اسلامی»، صحبت‌های آیت درباره به تقابل رسیدن کار بنی‌صدر با جمهوری اسلامی عینیت یافت و رأی عدم‌کفایت اولین رییس جمهور، در همان مجلسی تصویب شد که تلاش برای رد اعتبارنامه آیت در آن صورت گرفته بود.بصیرت پنجماز زمانی که «میرحسین موسوی» با معرفی شهید بهشتی (و به‌روایتی شهید باهنر) وارد شورای مرکزی حزب جمهوری شد و سردبیری روزنامه حزب، روزنامه «جمهوری اسلامی» را به‌عهده گرفت، شهید آیت و همفکرانش، به‌ویژه محمود کاشانی، به ورود او به حزب معترض بودند. آنها درباره میرحسین به‌طور مشخص سه مورد را مطرح می‌کردند: ۱ ــ نداشتن سابقه انقلابی (میرحسین به‌واقع هیچ نوع سابقه مبارزاتی نداشت و تنها سابقه سیاسی او، حضور در حسینیه ارشاد و پای درس مرحوم شریعتی بود)، ۲ ــ تفکرات شبه‌مارکسیستی تحت تأثیر حبیب‌الله پیمان، ۳ ــ ارادت سرسختانه او نسبت به مصدق.موسوی زمانی که سردبیر جمهوری اسلامی بود، در چند نوبت مقاله‌هایی در ستایش مصدق نوشت، و حتی یک بار راه مصدق را با «راه کربلا» مقایسه کرده بود! این در حالی بود که حضرت امام در سخنرانی تاریخی ۲۵ خرداد ۶۰ خود به‌شدت به مصدق انتقاد کرده بودند و حتی به‌صراحت گفتند که مصدق "مسلم نبود".ابراهیم اسرافیلیان، از یاران نزدیک آیت و نماینده دور دوم مجلس، درباره موضع آیت درباره موسوی چنین می‌گوید:"شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همین‌طور شهید دیالمه. این ۲ نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت می‌گفت، "موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور می‌تواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟!"، آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان می‌کرد. روزی که قرار بود موسوی به‌عنوان وزیر پیشنهادی امور خارجه به مجلس معرفی شود و رأی اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع‌وجور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل می‌کند و می‌گوید، "من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، «امروز (چهارشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقت‌ها را برای مردم روشن کنم»".«امیر تقی‌زاده سهی»، عضو شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری که تحت هدایت آیت فعالیت می‌کرد، دلیل مخالفت او را با میرحسین موسوی و همسرش، چنین شرح می‌دهد:"شهید آیت، بارها در جلسات حزب، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد را التقاطی معرفی می‌کرد. ایشان، جبهه ملی،‌ نهضت آزادی و سازمان مجاهدین خلق را حلقه‌های پی‌درپی یک زنجیر می‌دانست. تشکیلاتی مثل جاما و جنبش مسلمانان مبارز را هم که حبیب‌الله پیمان رئیس آن بود، در چهارچوب این جریان ارزیابی می‌کرد. میرحسین موسوی و همسرش قبل از انقلاب اسلامی، عضو جنبش مسلمانان مبارز بودند. شهید آیت این دو نفر را کماکان شیفته این جریان و سلسله می‌دانست... . شهید آیت معتقد بود که استعمار در برابر مبارزان اصیل، مبارزان قلابی و بدلی به وجود می‌آورد. ایشان صراحتاً میرحسین را یک انقلابی قلابی می‌دانست. مخالفت شخصیتی مثل بنی‌صدر با وزارت میرحسین موسوی هم، برای قهرمان کردن و جا زدن او به‌عنوان یک مبارز اصیل در چشم انقلابیون بود... اینها پس از شهادت آیت، که قدرت در دستشان بود، سالگرد شهادت آیت را از تقویم‌ها حذف کردند".بادامچیان که خود به‌عنوان عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، شاهد عینی بحث و جدل‌ها میان آیت و همفکران او با موسوی و طرفدارانش بود، با صراحت لبّ کلام آیت درباره موسوی و همسرش رهنورد را چنین نقل می‌کند:"آیت، موسوی را پیرو خط پیمان می‌دانست و معتقد بود خط پیمان در نهایت به سازش با آمریکا می‌انجامد و پیش‌بینی دقیقی هم کرد. آقای مهندس موسوی طرفدار مصدق بود. او کاملاً شاگرد پیمان بود، بنابراین طبیعی بود که بین افکار آقای موسوی و تفکر آیت، تضاد وجود داشته باشد. آقای آیت، موسوی را فردی التقاطی و انحرافی می‌دانست و معتقد بود آقای موسوی در آینده نوکر آمریکا می‌شود و این مسئله را با همین صراحت می‌گفت".لازم به ذکر است که درافتادن آیت با میرحسین موسوی و حامیان او در جناح چپ، که در دهه ۶۰ جناح غالب سیاست ایران بودند، برای او بی‌تبعات نبود و او هم بعد از شهادتش به‌سان شهید اسدالله لاجوردی که به‌واسطه پیگیری پرونده انفجار نخست وزیری مغضوب جناح چپ بود، هدف ترور و تخریب شخصیت قرار گرفت و حتی تلاش مخلصانه و باورمندانه او را در راه تثبیت اصل ولایت فقیه در قانون اساسی، ناجوانمردانه به خط‌دهی مظفر بقایی لائیک و ضدروحانیت نسبت دادند! دشمنان آیت، حتی شهادت او را از تقویم جمهوری اسلامی حذف کردند.اما در سال ۸۸، بعد از حدود ۲۸ سال که گویی پرده‌ای سنگین و تیره بر نام و یاد آیت کشیده بودند، در بحبوحه فتنه‌آفرینی میرحسین موسوی و به آشوب کشیدن کشور بابت قدرت‌طلبی و تفکرات انحرافی، تازه کسانی به‌یاد طنین سخنان کوبنده سید حسن آیت و سید عبدالحمید دیالمه در مجلس اول علیه تفکرات التقاطی موسوی افتادند و بصیرت عمیق «آیت انقلاب» بعد از حدود سه دهه دوباره تابیدن گرفت.پرده آخر؛ ۶۵گلوله‌، سهم آیت از سفره انقلابروز ۱۴ مرداد ۶۰، حوالی ساعت ۷ صبح، زمانی که سید حسن آیت، طبق معمول هر روز از خانه خارج شد تا سوار بر پیکان خود عازم مجلس شورای اسلامی شود، دست سرنوشت در هیئت سرنشینان یک خودروی بنز در ۳۰ یا ۴۰متری منزل او در انتظار نشسته بود. بنا به روایت همسر و نزدیکان آیت، او آن روز پوشه‌ای حاوی اسناد جمع‌آوری‌شده را درباره روابط یک سیاستمدار شناخته‌شده آن روزها با تشکیلات فراماسونری با خود داشت تا در جلسه آن روز مجلس افشاء کند. ابراهیم اسرافیلیان، یار و همراه قدیمی آیت، سه دهه بعد از آن واقعه، در مصاحبه با روزنامه «وطن امروز» به‌صراحت از آن سیاستمدار معروف نام برد. او همان کسی بود که آیت به‌صراحت با وزیر شدنش مخالفت کرده بود! ماجرای آن اسناد اما داستان مفصل دیگری است که مجال دیگری را برای بازگویی طلب می‌کند.علی‌ایّ‌حال، اسرافیلیان ترور او را چنین شرح می‌دهد:"آیت زمانی که از در منزل خارج می‌شود در فاصله ۳۰ تا ۴۰متری بنزی مشاهده می‌شود که راننده ‌آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش می‌شود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور می‌شود و نزدیک به ۶۵ گلوله به بدنش اصابت می‌کند و هنوز جای گلوله‌ها روی در منزل او هست".خانم «مهرانه معلم»، همسر شهید، نیز روایت خود را از آن روز دارد:"...ناگهان صدای رگبار شنیدم. رفتم بالای تراس. دیدم خودش را انداخت پشت بشکه نفت. مرتب صدای رگبار می‌آمد و من هم فریاد می‌کشیدم. دویدم به‌سمت کوچه، راننده‌اش شوکه شده بود همه ماجرا قبل از ساعت هفت اتفاق افتاد. دیدم محافظش تیر خورده و خونریزی شدیدی دارد حسن هم از ناحیه گردن و مغز تیر خورده بود او را از ماشین بیرون کشیدم و دیدم از بینی و دماغش خون بیرون زد و رنگش زرد شد. فردای آن روز رسانه‌ها اعلام کردند که او را با ۶۰ عدد گلوله، یعنی سه تا خشاب تفنگ ژــ۳ مورد حمله قرار داده‌اند و به‌سرعت گریخته‌اند".این‌چنین، آیت بصیر انقلاب، شهید راه انقلاب شد.منبع :‌تسنیمانتهای پیام/

کمپینی برای کمک به دانش‌آموزان مرزنشین

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، اکبر رجبی، مدیرعامل جمعیت طلوع بی‌نشان در مورد هدف اصلی طرح نقطه صفر مرزی گفت: «هدف اصلی این است که اجازه ندهیم دانش‌آموزی به دلیل نداشتن لوازم‌‌التحریر یا هزینه تحصیل از درس بازبماند. واقعیت این است که وقتی نگاه عمیق‌تری داشته باشیم، متوجه می‌شویم که مرد و زنی که امروز وارد دایره آسیب شده‌اند، روزی در کودکی مشکلاتی را داشته‌اند که یکی از آنها نرفتن به مدرسه بوده در اصل ما می‌خواهیم از آسیبی که در آینده به وجود می‌آید، جلوگیری کنیم.»وی ادامه می‌دهد: «شاید مردم بگویند که چرا کیف دست دوم و سررسید می‌فرستید اما واقعیت این است که وقتی یکی از مدیران عشایری استان سیستان و بلوچستان به ما می‌گوید «حتی مداد رنگی‌های استفاده شده فرزندان‌تان را بفرستید تا بچه‌های ما رنگ‌ها را یاد بگیرند» یعنی ما می‌توانیم با کمی همدلی و همت زندگی دانش‌آموزان لب مرز و دانش‌آموزان محروم را رونق دهیم.رجبی تاکید کرد: «تحصیل در شرایط خوب می‌تواند آینده کودک را رقم بزند، پس باید برای تحصیل بهتر و امکانات این افراد تمام تلاش خود را بکنیم. فقط کافی است نسبت به دانش‌آموزان دیگر استان‌ها بی‌تفاوت نباشیم و شادی خرید لوازم التحریر فرزندان‌مان را با آنها تقسیم کنیم.»مدیرعامل جمعیت طلوع بی‌نشان افزود: «امسال علاوه‌بر اینکه برای بیش از ۲۰۰ فرزند کارتن‌خواب امکانات آموزشی فراهم می‌شود و از صفر تا ۱۰۰ ثبت‌نام و مسائل مربوط به مدرسه‌شان انجام می‌شود، سعی داریم بیش از هزار و ۲۰۰ بسته آموزشی(کیف و لوازم‌التحریر) را به مناطق مرزی و محروم ارسال کنیم.»همچنین افرادی که مایل هستند با کمپین نقطه صفر مرزی همراه شوند، می‌تواند هدایای خود را به آدرس‌های زیر ارسال کنند.محل جمع آورى هدایا:۱) بزرگراه نواب، شمال به جنوب بعد از تونل، داخل لاین کندرو، خیابان محبوب مجاز، کوچه پرستو، دفتر جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها از ساعت ۹ تا ۱۸۲) بزرگراه شهید محلاتی شرق به غرب، قبل از خروجی امام علی(ع) شمال، دسترسی محلی، کوچه شهید عبدالمحمدی، مقابل درب جنوبی مسجد جامع قاسم ابن الحسن(ع)، سرای مهر طلوع از ساعت ۹ تا ۲۱۳) میدان بهمن، ابتدای بزرگراه بعثت، خیابان امامی(انتهای خیابان)، خیابان شرفی، سمت چپ خیابان ندایی، مقابل ورزشگاه مرغوبکار، سرای نور طلوع از ساعت ۹ تا ۲۱۴) ولنجک، خیابان ۱۵ شرقی، مجتمع آموزشی شهید آبشناسان از ساعت ٧ تا ٢١(تحویل سرایدار)۵) خیابان پاسداران، نیستان سوم، خیابان راستوان، میدان احتشامیه، مجتمع آموزشی سارا، دبستان سارا از ساعت ۸:۳۰ تا ۱۳:۳۰۶) خیابان ستارخان، خیابان خسرو جنوبی، نبش ۲۷ شرقی، ساختمان مرکزی، مجتمع آموزشی ابوعلی سینا از ساعت ٨ تا ١٥۷) سعادت آباد، میدان بهرود، پارک پرواز، بازارچه بخشش، غرفه طلوع بی‌نشان‌ها از ساعت ١٦ تا٢٣۸) بالاتر از میدان ولی‌عصر(عج)، کوچه دانش کیان، پلاک ١٩، موسسه دکتر شهبازى از ساعت ٩ تا ١٩انتهای پیام/

نفرات برتر گروه تجربی برای قبولی در کنکور چگونه درس خواندند؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، امیرحسین قویدل از شهر تبریز رتبه دوم رشته تجربی و رتبه سوم رشته زبان‌های خارجی را کسب کرده است؛ وی دوران تحصیل خود را در دبیرستان شهید مدنی ۱ که جزو مدارس تیزهوشان است، سپری کرده است.قویدل، اظهار کرد: برنامه‌ریزی برای قبولی در کنکور را از سال دوم دبیرستان آغاز کردم و در دوره پیش‌دانشگاهی به طور متوسط روزانه هفت ساعت مطالعه می‌کردم.وی افزود: معدل کتبی دیپلم ۲۰ و معدل دوره پیش دانشگاهی‌ام ۱۹.۹۷ است.* اغلب کلاس‌های کنکور مفید نیستندقویدل با تأکید براینکه برای موفقیت در کنکور باید تمرکز اصلی بر کتابهای درسی باشد، عنوان کرد: اغلب کلاسهای کنکور مفید نیستند و بیشتر وقت داوطلب را هدر می‌دهند اما برای برخی دروس نیاز به استفاده از کلاسهای کنکور است و خود من نیز در تعداد محدودی از کلاسهای کنکور برای دروس اصلی رشته تجربی شرکت می‌کردم.* آموزش اصلی باید در مدرسه باشدارسلان یزدچی نیز رتبه چهارم رشته تجربی از شهر تبریز است، او نیز در دبیرستان شهید مدنی ۱ که جزو مدارس تیزهوشان است دوران تحصیل خود را سپری کرده است.یزدچی  با اشاره به اینکه روزانه ۱۲ ساعت مطالعه می‌کردم، گفت: آموزش اصلی باید در مدرسه باشد و تمرکز جدی داوطلبان نیز بر روی کتابهای درسی متمرکز شود.یزدچی ادامه داد: برای دروس زیست شناسی، زمین شناسی و شیمی کتابهای درسی برایم در اولویت بود اما برای دروسی همچون ریاضی و فیزیک از کتابهای کمک آموزشی نیز استفاده کرده‌ام.وی بیان کرد: زیست شناسی را ۸۴ درصد، زمین شناسی ۹۰ درصد و فیزیک را ۱۰۰ درصد زده‌ام و تمایل دارم در رشته پزشکی دانشگاه تهران ادامه تحصیل بدهم.* پسرم یک ساعت هم کلاس خصوصی نرفت مهدی شفیعی داوطلب دیگری از شهر اردبیل است که موفق به کسب رتبه ۹ در رشته تجربی شده است.پدر این داوطلب گفت: از همان دوران کودکی تمام برنامه‌ریزی‌های درسی بر عهده فرزندم بود و من تا به حال یک بار به او نگفتم درس بخواند حتی در ایامی که کنکور داشت زمانی را برای مشاهده کنکور اختصاص می‌داد اما شبها تا ساعت ۲ نیمه شب نیز مشغول مطالعه بود.وی افزود: فرزندم در مدرسه تیزهوشان درس می‌خواند و هم اکنون با فعالیت در مدرسه‌ای به دانش آموزان برای قبولی در کنکور مشاوره‌های لازم را ارائه می‌دهد.پدر این داوطلب با اشاره به اینکه حتی یک ساعت هم برای تدریس خصوصی فرزندم هزینه نکرده‌ام، عنوان کرد: بنده با مدرک دیپلم کارمند بازنشسته آموزش و پرورش هستم و پسرم در کار کشاورزی نیز به من کمک می‌کند و از زمانی که عنوان کرده‌اند نفر برتر کنکور شده است هنوز همدیگر را ندیده‌ایم چرا که او در شهر دیگری مشغول به کار است.منبع : تسنیمانتهای پیام/

"جایزه جهانی گوهرشاد"نماد نگاه اسلام به جایگاه زن فرهیخته/ ورود آستان قدس به "حمایت از نخبگان"در مسیر ترویج فرهنگ رضوی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، حجت‌اسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی اظهار داشت: به برکت ولادت باسعادت امام رضا(ع) دومین سال برگزاری جایزه جهانی گوهرشاد را داشتیم. این برنامه با هدف پیشرفت فرهنگ وقف، نذر، نیکوکاری و فرهیختگی در بین بانوان جامعه رضوی برگزار شد. دبیرخانه مجمع جهانی گوهرشاد با هدف شناسایی نخبگان و فرهیختگان جهان اسلام در این عرصه و حمایت از آن‌ها شکل گرفته است.تولیت آستان قدس رضوی با اشاره به اینکه در سال گذشته که نخستین سال برگزاری جایزه جهانی گوهرشاد بود ۸ تن از زنان جهان اسلام شامل ۴ نفر از ایران و ۴ نفر از دیگر کشورهای اسلامی تقدیر شدند، خاطرنشان کرد: امسال نیز به نام بانو گوهرشاد که از خادمان امام رضا(ع) بوده دومین دوره این رویداد جهانی برگزار شد.حجت‌الاسلام رئیسی در رابطه با اقدامات موثر بانو گوهرشاد، تصریح کرد: بانو گوهرشاد در کنار ساخت مسجد گوهرشاد در حرم مطهر رضوی ۴۰ موقوفه در جهت توسعه این مسجد و ترویج معارف اسلامی وقف کرده و نامش به‌عنوان یکی از واقفان بزرگ مطرح است. امسال هم در دبیرخانه جایزه جهانی گوهرشاد ۸ تن از زنان فرهیخته جهان اسلام در حوزه‌های وقف، جهاد، علم و فناوری، کمک به فقرا و مستمندان، کمک در امر درمان و حوزه پزشکی، نیکوکاری، ایثارگری و‌غیره معرفی و تقدیر شدند که ۴ نفر از آن‌ها ایرانی و ۴‌ نفر دیگر غیرایرانی بودند.تولیت آستان قدس رضوی با تاکید بر‌اینکه تعداد زنان فرهیخته بسیار زیاد است و در این رویداد ۸ تن از آن‌ها به نام امام هشتم(ع) و به نمایندگی تمامی زنان نیک‌اندیش تقدیر شدند، بیان کرد: در این رویداد عملکرد بیش از ۶۰ نفر مورد بررسی قرار گرفت که ۸ برگزیده انتخاب شد و این کار با زحمت و سختی انجام شد، چراکه همه نمونه بودند و انتخاب برترین‌ها کار راحتی نبود. این حرکت یک نماد و نمود برای معرفی زن فرهیخته و نگاهی که اسلام و فرهنگ رضوی درباره جایگاه زن مسلمان، فرهیخته، انسان‌ساز و آینده‌ساز کشور در مسیر توسعه جامعه اسلامی دارد، است.وی با بیان اینکه آستان قدس رضوی موسسه‌ای را در جهت شناسایی نخبگان رضوی و حمایت از آن‌ها در مسیر ترویج فرهنگ رضوی فعال کرده است، افزود: در این موسسه به‌صورت خاص به هنرمندان و نخبگان توجه می‌شود و معتقدیم که برکات وجودی امام رضا(ع) بسیار زیاد است و باید از این برکات در مسیر ترویج تمدن امام رضا(ع) استفاده کرد.حجت‌الاسلام رئیسی گفت: معتقدیم که هجرت و آمدن امام رضا(ع) از مدینه به مرو و به این خطه یک مهندسی الهی دارد، همچنانی که هجرت پیامبر اکرم(ص) از مکه به مدینه یک مهندسی الهی بوده است، گویا قرار است که تمدنی به نام حضرت رضا(ع) در سراسر عالم رقم بخورد و اینگونه اقدامات گام‌هایی اساسی و ثمربخش در مسیر تمدن‌سازی است.منبع : تسنیمانتهای پیام/
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live