Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live

غلبه بر فتنه در منطقه

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، «سعدالله زارعی» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:آمریکا، رژیم اسرائیل و عربستان توأمان دو نوع نگرش را بازتاب می‌دهند یک نگرش مبتنی بر ابراز نگرانی عمیق و یک نوع نگرش مبتنی بر توسل به اقدامات جسورانه در مواجهه با مسایل منطقه. در این میان «لحن تند» و «اقدامات غیرمترقبه» نقشه راه این سه دولت را تشکیل می‌دهند، اقدام اخیر ترامپ در اعلام قدس به ‌عنوان پایتخت اسرائیل، راه‌اندازی جنگ سعودی علیه مردم یمن، اقدامات محدود نظامی اسرائیل علیه حزب‌الله در سوریه در این راستا صورت گرفته‌اند. به نظر می‌آید این روش طی ده- دوازده سال آینده در منطقه ما جریان داشته باشد. این موضوع نیاز به تجزیه و تحلیل و نیز ارزیابی دارد:۱- نگرانی از ایران بدون تردید در هر سه پایتخت وجود دارد و این نگرانی هم واقعی است و ابراز آن هم فقط تلاشی «ایران هراسانه» نیست هر چند نمی‌توان کتمان کرد که یک رویه ثابت مبتنی بر تولید هراس از ایران از سوی این کشورها وجود دارد: اما آنچه در این پایتخت‌ها احساس می‌شود، احساسی کاذب نیست. ایران از حیث زیرساخت‌های سیاسی و امنیتی در منطقه و نیز از نظر زیرساخت‌های فرهنگی در سطح جهان، نگرانی‌های بزرگی برای آمریکا، اسرائیل و عربستان پدید آورده است و از قضا در این موارد آنان هیچ بدیل و نیروی مقابلی ندارند تا امیدی به برون رفت از مخمصه سیاسی، امنیتی و فرهنگی که با آن مواجه شده‌اند، داشته باشند و از این رو بحث را به میدان‌های دیگر برده‌اند؛ بحث از موشک، نفوذ منطقه‌ای و نوع رفتار با مخالفان داخلی خود.بحث از موشک‌های ایران طی ده سال گذشته ترجیع‌بند اظهارات مقامات این سه دولت بوده کما اینکه بحث از نفوذ منطقه‌ای ایران به گونه‌ای که در تضاد با امنیت و منافع دیگران دیده شود، همواره از سوی آنان مطرح بوده و رفتار حکومت ایران با مخالفان داخلی خود نیز یک ضلع غیر قابل چشم‌پوشی از هندسه اتهامات ایران از سوی سران این کشورها بوده است. بحث از نفوذ منطقه‌ای ایران و تهدیدآمیز نشان دادن آن برای آن نیست که از آثار منفی چنین نفوذی علیه منافع ملی خود بکاهند بلکه برای آن است که ایران اساساً چنین قدرتی نداشته باشد و در یک افق بالاتر، اساساً در منطقه چنین نفوذ مستقلی وجود نداشته باشد.اگر دولت سعودی نگران پیامدهای منفی نفوذ ایران در منطقه بود، با ایران وارد گفت‌وگو می‌شد و به فرمولی فکر می‌کرد که در آن ایران قدرت نفوذ دارد ولی بخشی از این قدرت نفوذ در راستای حل مشکلات عربستان در منطقه که کم هم نیستند به کار گرفته شود. اما ریاض که به راحتی با مخرب‌ترین قدرت منطقه یعنی رژیم صهیونیستی کنار می‌آید و همکاری می‌کند، به هیچ وجه به گفت‌وگو با ایران نمی‌اندیشد. چرا؟ برای اینکه مسئله ما در چشم‌انداز منطقه‌ای رفع موانع شکل‌گیری «منطقه‌ای مستقل» و مسئله عربستان در چشم‌انداز منطقه‌ای باز گرداندن منطقه به شرایط پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران است کما این که محمد بن سلمان اخیراً از ضرورت بازگشت منطقه به شکلی از اسلام که نقشی در هویت‌دهی به منطقه نداشته باشد، سخن گفت.در بحث موشک‌ها نیز تبلیغات بر مبنای خطرناک بودن آن استوار است و صد البته برای آمریکا، اسرائیل و عربستان خطرناک نیز هست اما این خطر به خاطر نفس موشک‌ها نیست. اگر این بود، برای آن راه روشنی وجود داشت؛ مذاکره یا دست زدن به اقدام مشابه یعنی تلاش برای دستیابی به فن‌آوری موشک و این درست در حالی است که سال‌هاست جمهوری اسلامی نسبت به خرید حجم گسترده‌ای از جنگ‌افزارهای «بسیار حساس» از سوی عربستان سکوت کرده و هیچ‌گاه آن را تهدیدی برای امنیت ملی خود نخوانده است. پس کاملاً واضح است که بحث از موشک‌های ایران بحث از یک سطح از توانمندی نظامی ایران نیست بحث این است که یک قدرت منطقه‌ای، بر مبنای شکل‌دهی به منطقه‌ای مستقل به یک سلسله تلاش هوشمندانه دست زده است که نتیجه آن به وجود آمدن منطقه‌ای غیر از منطقه قبل است.این موضوعی نیست که از نظر این «مثلث نگران» قابل عبور باشد اما خب به‌طور طبیعی از سرانجام این منازعه گرم کمتر حرف می‌زنند. چرا که پیدایی یک منطقه مستقل و اسلامی چیزی نیست که به غیر از خود این‌ها، کسی از آن بترسد و فعالیت ایران در این مسیر را دخالت در کار دیگران بداند بلکه این چیزی است که حداقل از زمان اشغال فلسطین که با میدان‌داری انگلیس روی داد، به‌صورت یک آرزو، مد نظر مسلمانان منطقه بوده است آرزویی که اخوان و آباء همین ملک سلمان و اسلاف پلید همین نتانیاهو و ترامپ آن را تباه کرده‌اند.در این میان یک نکته اساسی هم این است که آیا ما می‌توانیم با مذاکره و گفت‌وگو چنین حس و حالی را از سران مثلث واشنگتن، تل‌آویو و ریاض بگیریم و با آنان به نگاهی نزدیک که سایه اقدامات و اظهارات تهدیدآمیز را از سر منطقه رفع کند، برسیم. بعضی‌ها با ساده‌سازی صورت مسئله می‌گویند اگر ما ادبیات خود را از وجه تند و قهرآمیز به ادبیات آرام و احترام‌آمیز اصلاح کنیم و یا اگر به رفت و آمدهای دیپلماتیک خود بیفزاییم و در حوزه دیپلماسی سخن گفتن و مراوده براساس هنجارهای مشترک بین‌المللی را مد نظر قرار دهیم، می‌توانیم شرایط بین خود را دگرگون کرده و به وضعی آرام‌تر دست پیدا کنیم. بعضی هم معتقدند سطحی از تنزل ایران در پرونده‌های منطقه‌ای و سپردن بعضی از امور سیاسی و امنیتی منطقه به آمریکا یا عربستان شرایط بین ما و آنان را دگرگون می‌کند. اما واقعیت چیست؟واقعیت این است که کسانی که از این سه منظر سخن می‌گویند، از دل خویش خبر می‌دهند نه از دل آمریکا، اسرائیل و عربستان. گیر این سه، ادبیات مسئولین ایرانی نیست چرا که آنچه در تندترین عبارت به کار می‌بریم هنوز با واقعیت پلید آنان و سابقه جنایت‌باری که در منطقه ما دارند، فاصله بسیاری دارد، دیگرانی هم در دنیا با ادبیاتی بسیار تندتر با آنان سخن گفته‌اند. در خصوص رفت و آمد دیپلماتیک و دیپلماتیک لین که هیچ گاه کسی بر ضرورت آن تردید نداشته است هم می‌توان گفت زیر ساخت رسیدن به توافق بین دو یا چند دولت، مذاکره نیست بلکه منافع مشترک و یا تهدیدات مشترکی است که اطراف قضیه روی آن‌ها توافق دارند.در اینجا ما می‌توانیم از «منافع واقعی» و «تهدیدات واقعی» سخن بگوییم و برای آن‌ دهها استدلال منطقی بنماییم و به‌طور واقعی هم آنچه ما از آن به منافع یا تهدیدات سخن می‌گوییم برای طرف یا طرف‌های مقابل منفعت و تهدید باشد، مثل تروریزم و پیامدهای آن. اما زمانی که اسرائیل، آمریکا و عربستان، ایران را بزرگ‌ترین تهدید و از بین بردن آن را بزرگ‌ترین منفعت و ضرورت به حساب می‌آورند، جایی برای نشان دادن منفعت واقعی و یا تهدید واقعی باقی نمی‌ماند.اما اگر ما بخواهیم از طریق کنار کشیدن از حمایت از بعضی از ملت‌های مظلومی که در زیر فشار نظامی این مثلث شوم هزاران شهید و مجروح و میلیاردها دلار هزینه داده‌اند، به تفاهم با آمریکا، اسرائیل و عربستان برسیم این هم شدنی نیست. چرا که از یک سو ملت‌های منطقه کشورهای خود و سرنوشت آینده‌شان را به ما نفروخته‌اند تا برای ما امکان واگذاری آن فراهم باشد و از سوی دیگر اساساً این مثلث با خود ما کار دارند نه فقط آنچه در آن دارای موقعیت‌هایی هستیم. نشانه آن هم این است که در همان زمان که علی عبدالله صالح بر یمن و صدام حسین بر عراق حکومت می‌کردند و هیچ خبری از انصارالله در یمن، جنبش مردمی اسلامی در بحرین و این حد از روابط استراتژیک بین ایران و سوریه و این حد از قدرت حزب‌الله لبنان وجود نداشت، «عزم تغییر ایران» در این سه دولت به‌طور جدی وجود داشت.۲- اما سرانجام این مناقشه داغ وجودی به کجا خواهد انجامید؟ بعضی می‌گویند همه حرف‌های شما را درباره ذاتی بودن تعارض آمریکا علیه ایران و تلاش آمریکا برای براندازی حکومت ایران را قبول داریم اما از آنجا که روند کنونی به رویارویی گرم نظامی بین ایران و این مثلث منجر می‌شود بنابراین باید فتیله مخالفت با آمریکا، اسرائیل و عربستان را پایین بکشیم و امنیت مرز و درون جغرافیای خود را ترجیح دهیم. در این نظریه ما به جای بر دوش کشیدن «پرچم قدس» می‌توانیم آن را مسئولیت سازمان همکاری‌های اسلامی بدانیم و خود در عداد یکی از اعضای آن کاری را انجام دهیم که دیگران انجام می‌دهند.واقعیت این است که مناقشه این مثلث با ایران در صحنه عمل به درگیری نظامی منجر نمی‌شود چرا که در تحلیل و ارزیابی انفرادی و اشتراکی آنان امکان پیروزی نظامی بر ایران وجود ندارد. ما به‌خوبی می‌دانیم که آمریکا به هیچ وجه نمی‌خواهد با ایران درگیر شود و این در حالی است که رژیم‌های صهیونیستی و سعودی درگیری نظامی علیه ایران را به آمریکا احاله کرده و خود را ناتوان از آن می‌دانند. اما رها کردن پرونده فلسطین و پنهان شدن دولت ایران پشت عنوان سازمان همکاری‌های اسلامی مشکلی را حل نمی‌کند چرا که در این صورت از یک سو ایران در موضع نامتعارض دیده می‌شود چه اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی، مردم ایران و بخصوص جامعه عظیم مذهبی و نهادهایی مثل سپاه پاسداران چنین کادری را برنمی‌تابند و این به حاشیه رفتن سیاست‌های مبتنی بر تسلیم منجر می‌شود و از سوی دیگر کنار کشیدن ما از مسئولیتی که دست‌کم چهل سال بر آن تأکید کرده‌ایم، نشانه واضحی از ضعف ما خواهد بود و در این صورت قدرت‌های خشمگین و کینه‌توز به رابطه‌ای عادی با کشوری که ضعیف دیده شده است، رضایت نمی‌دهند و تا انهدام کامل آن از پا نمی‌نشینند.راه ما و منطقه کاملاً روشن است و در سرگذشت آن نیز ابهامی وجود ندارد. مثلث شومی که در حال فریاد زدن است و می‌خواهد توانا دیده شود، بشدت نگران است و این نگرانی ناشی از تحلیل غلط نیست و از این رو هیچ مانور سیاسی او را از موضع مخالفت جدی با جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت خارج نمی‌کند. وضع ما هم روشن است ما در فاصله سالهای ۲۰۰۰ تا امروز در پرونده‌های مختلف به پیروزی‌های پیاپی رسیده‌ایم و چون صحنه تغییر نکرده و دشمنان ما هم نه در تعداد و نه در توانایی فزونی نگرفته‌اند، شکست‌های دیگری خواهند خورد. آمریکا اگر چه وانمود کرده است که در پرونده فلسطین حرف اول را می‌زند اما واقعیت این است که توان تغییر پرونده فلسطین را ندارد.نه ملتی که برای رسیدن به حقوق خود مبارزه می‌کند. به حاشیه می‌رود و نه جبهه مقاومت از اظهارات ترامپ پیروی خواهند کرد. بر این اساس می‌توانیم با قاطعیت زیادی بگوییم روند با شتاب بیشتر در جهت محو نفوذ آمریکا در منطقه و محو دولت‌های اسرائیل و سعودی ادامه می‌یابد. انتهای پیام/

فردا "پنجشنبه"چه مراکزی به‌دلیل آلودگی هوا تعطیل هستند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، حسن کریمی، درباره مصوبات امروز کارگروه هماهنگی شرایط ویژه آلودگی هوای استان تهران برای فردا پنجشنبه سی‌ام آذر ماه اظهار کرد: از جمله مهمترین مصوبات برای فردا، تعطیلی بودن مراکز علمی، آموزشگاههای خصوصی، کلاسهای تقویتی و کنکور، مدارس و مهدهای کودک استان تهران به غیر از شهرستان‌های فیروزکوه، پردیس و دماوند است.وی ادامه داد: اجرای طرح زوج‌وفرد از در منازل در روز پنجشنبه، ممنوعیت فروش طرح ترافیک تا پایان هفته، توقف فعالیتهای عمرانی و فعالیت کارخانه‌های آلاینده‌ساز و تردد کامیونها به‌جز کامیونهای حامل زباله و سوخت در سطح شهر تا پایان روز پنجشنبه ، لغو همه فعالیتهای ورزشی در فضای باز، توصیه به اصناف برای تعطیلی صنف خود دو ساعت زودتر و همکاری مدیران در موافقت با مرخصی بانوان و مادران شاغل در روز پنجشنبه از دیگر مصوبات محسوب می‌شود.معاون فنی و عمرانی استاندار تهران درباره مدت زمان طرح زوج و فرد نیز توضیح داد: طرح زوج و فرد امروز تا ساعت ۱۹ برقرار خواهد بود و این طرح فردا نیز تا ساعت مقرر خواهد بود و افزایش نمی‌یابد.به گفته کریمی، فردا پنجشنبه نیز شاهد انباشت آلاینده‌های جوی در شهر تهران خواهیم بود اما با ورود موج بارشی و وزش باد از غلظت آلاینده‌ها کاسته خواهد شد.وی با بیان اینکه میانگین شاخصهای ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در حال حاضر بر روی عدد ۱۵۸ قرار دارد، گفت: در حال حاضر شرایط کیفیت هوای استان تهران برای همه افراد ناسالم است و این روند در ۲۴ ساعت آتی نیز ادامه می‌یابد.گفتنی است، بنابر تمهیدات اندیشیده‌شده از سوی مسئولان اگر شاخص عددی ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون بین ۵۰ تا ۱۰۰ باشند شرایط کیفیت هوا سالم است و شرایط ناسالم برای گروههای حساس نیز به میانگین عددی ۱۰۰ تا ۱۵۰ تعلق می‌گیرد اما اگر اعداد از ۱۵۰ تا ۲۰۰ قرار گیرند به این شرایط کیفیت هوا وضعیت قرمز یا شرایط اضطرار گفته می‌شود و کیفیت هوا در این میانگین برای همه افراد ناسالم خواهد بود.منبع : تسنیمانتهای پیام/

فردا طرح زوج و فرد از درب منزل اجرا می‌شود/ مراکز علمی و آموزشی خصوصی نیز فردا تعطیل است

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، حسن کریمی، اظهارداشت: با توجه به تداوم آلودگی هوای شهر تهران تمامی مدارس، مهدکودک‌ها فردا پنج‌شنبه ۳۰ آذر همچنان تعطیل است و مراکز علمی و آموزشی خصوصی نیز همچون کلاس‌های کنکور و زبان فردا تعطیل هستند.وی ادامه داد: طرح زوج و فرد فردا از درب منازل انجام می‌شود و فروش روزانه مجوز تردد در محدوده طرف ترافیک نیز ممنوع است.وی افزود: فعالیت تمامی معادن شن و ماسه نیز فردا ممنوع است.کریمی ادامه داد: کلیه فعالیت‌های ورزشی در اماکن روباز هم فردا ممنوع خواهد بود.منبع :‌فارسانتهای پیام/

راهکارهای مقابله با پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی/ تصمیمی که قوانین بین‌المللی را به سخره گرفت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، اعلام دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا مبنی بر پایتختی قدس اشغالی برای رژیم صهیونیستی و تعیین ضرب‌الاجل دو ساله جهت انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس که این روزها موج گسترده‌ای از محکومیت و اعتراضات را در جهان اسلام به دنبال داشته، اقدامی خطرناک با پیامدهای ریشه دار حقوقی و سیاسی است. این موضوع می‌طلبد که مواضع و راهکارهای حقوقی فلسطینی و عربی و بین‌المللی مبنی بر ارزشمند دانستن قطعنامه‌های سازمان ملل متحد در تمامی شاخه های اصلی و فرعی آن مورد توجه قرار گیرد ، قطعنامه‌هایی که تمامیت تحمیل رژیم صهیونیستی به شهر قدس و اقدامات این رژیم با هدف تغییر اوضاع مردم شناختی کنونی شهر قدس را به رسمیت نمی شناسد.قطعنامه‌های مذکور اقدامات رژیم صهیونیستی به عنوان یک دولت اشغالگر در شهر قدس را باطل می کند. این در حالی است که اقدام آمریکا نیز مخالف قطعنامه های صادر شده از سوی مجمع عمومی سازمان ملل و شورای امنیت در خصوص اراضی اشغالی ، از جمله قدس به شمار می رود و این اقدام از سوی دیگر نقض توافق اوسلو بین جنبش آزادی بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی است.براساس مبانی، قواعد و قوانین حقوق بین‌الملل و قوانین انسانی و بین المللی در رابطه با تصمیم آمریکا مبنی بر انتقال سفارت این کشور به قدس و به رسمیت شناختن این شهر به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:اول: تصمیم آمریکا در به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت کابینه رژیم صهیونیستی، نقض قوانین بین الملل و قوانین انسانی بین المللی به شمار می‌رود و این موضوع تثبیتی بر قانون صهیونیستی است که مدعی است قدس در دو بخش غربی و شرقی خود پایتخت ابدی اسرائیل است.دوم: اعلام دونالد ترامپ نقض منشور سازمان ملل و قوانین بین‌المللی به شمار می‌رود که اشغال اراضی کشورهای دیگر با زور را ممنوع شمرده است. منشور سازمان ملل حتی تهدید به استفاده از زور در مناسبات بین‌المللی را نیز منع می کند.سوم: اقدام آمریکا مخالفت صریح با قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ مبنی بر تقسیم قدس به دو بخش شرقی و غربی به شمار می رود . از سوی دیگر این شهر بر اساس این قطعنامه تحت قیمومیت سازمان ملل متحد قرار گرفته بود.چهارم: اعلام پایتختی قدس شریف برای رژیم صهیونیستی نقض قطعنامه‌های شورای امنیت و سازمان ملل متحد است. بسیاری از این قطعنامه‌ها قدس را یک سرزمین عربی اشغال شده معرفی کرده و بر ممنوعیت و بطلان هر اقدام رژیم صهیونیستی در رابطه با قدس تأکید دارد. در اینجا به برخی از این قطعنامه‌ها اشاره می‌کنیم :- قطعنامه شماره ۲۲۵۳ صادر شده از سوی مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۶۷ که از رژیم صهیونیستی خواسته است تمامی تدابیر اتخاذ شده برای تغییر شرایط قدس را لغو کند.- قطعنامه شورای امنیت در تاریخ ۲۵ سپتامبر ۱۹۷۱ تأکید دارد که تمامی اقدامات قانون‌گذاری و قانون اساسی رژیم صهیونیستی برای تغییر چهره شهر قدس اشغالی از جمله در رابطه با مصادره اراضی و جابه‌جا کردن و مهاجرت دادن ساکنان و تمامی اقدامات صورت گرفته برای الحاق بخش اشغالی این شهر به سرزمین‌های اشغالی باطل و بی اثر است و تغییر چهره این شهر امکان پذیر نیست.- قطعنامه شماره ۵۰/۲۲ صادر شده در تاریخ ۱۴ دسامبر ۱۹۹۵ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل شامل این نکته است که هر نوع انتقال هیئت‌های دیپلماتیک به قدس اشغالی محکوم است. این قطعنامه بار دیگر بر مفاد معاهده های لاهه و ژنو در رابطه با جولان سوریه تأکید کرده است.پنجم: اقدام آمریکا مغایر با توافق اسلو و معاهدات بین کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی است.ششم: این اقدام همچنین مغایر با نظر مشورتی دادگاه جنایی لاهه در خصوص دیوار حائل است که تأکید دارد توافق چهارم ژنو در اراضی اشغالی فلسطین از جمله قدس شرقی باید به اجرا گذاشته شود.هفتم: به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل از سوی آمریکا با هدف تسهیل در اقدامات تمامیت ‌خواهانه رژیم صهیونیستی در این شهر اشغالی صورت می‌گیرد. از این نظر انتقال پایتختی قدس اشغالی به اسرائیل به عنوان یک دولت اشغالگر مجوز لازم را ندارد. همچنین بر اساس قوانین بین‌المللی واشنگتن نمی‌تواند قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل معرفی کند، چرا که این رژیم دولت اشغالگر است که شدیدترین جنایت‌ها را ضد ملت فلسطین در قدس انجام می‌دهد. در این شرایط آمریکا به جای مجازات اسرائیل بر اساس قوانین بین‌المللی، به علت نقض حقوق ساکنان اصلی شهر قدس ، با اعلام پایتختی این شهر برای اسرائیل، در قبال این جنایت‌ها به رژیم صهیونیستی پاداش می‌دهد.هشتم: پایتخت قدس برای رژیم صهیونیستی به معنی باقی ماندن شرایط کنونی اشغالگری و یکپارچه کردن قیمومت رژیم صهیونیستی برای اجرای مصوبه کنیست این رژیم مبنی بر الحاق شهر به اراضی اشغالی با استفاده از قدرت سرنیزه است که این موضوع با مبانی گرفتن سرزمین ها از طریق جنگ تناقض دارد.نهم: انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی مواضع و تمامیت رژیم صهیونیستی در قدس شرقی و غربی را تقویت و حمایت می‌کند. آنهم در شرایطی که بر اساس قوانین کنیست رژیم صهیونیستی و کنفرانس‌های جهانی صهیونیسم، این شهر به عنوان پایتخت ابدی اسرائیل معرفی شده است.دهم: انتقال سفارت آمریکا به قدس اشغالی از نظر حقوقی، اقدامات رژیم صهیونیستی مبنی بر شهرک‌سازی در قدس اشغالی را مشروع جلوه می‌دهد. به‌ ویژه که مذاکراتی میان آمریکا و رژیم صهیونیستی در خصوص توافق اجاره‌نامه مربوط به سفارت آمریکا انجام شده است. این موضوع در رابطه با املاک مربوط به پناهندگان فلسطینی در این شهر نیز تأثیرگذار خواهد بود. اقدام آمریکا مبنی بر به رسمیت شناختن پایتختی قدس برای رژیم صهیونیستی و انتقال سفارت نقض تعهدات و تأکیدهای ارائه شده از سوی تمامی دولت‌های پیشین آمریکا است.یازدهم: به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی از سوی آمریکا مخالف مبنای عدم به رسمیت شناختن اوضاع منطقه‌ای نا مشروع در این بخش است. این مبنا مورد تأکید و توافق تمامی کشورهای جهان قرار دارد و آنها هیچ نوع اقدام متناقض با مبانی حقوق بین‌الملل را به رسمیت نمی شناسند. این در حالی است که کشورهای جهان توافق کردند که از به رسمیت شناختن هر نوع دستاورد منطقه‌ای نامشروع اجتناب کنند.این موضوع در مجمع عمومی سازمان ملل متحد و اعلامیه مربوط به مناسبات دوستانه و تعامل بین کشورها که در سال ۱۹۷۰ به تصویب رسیده، مورد تأکید قرار گرفته و در آن آمده است که هر نوع دستاورد منطقه‌ای که از راه استفاده از زور یا تهدید به استفاده از زور محقق شود، مشروعیت آن به رسمیت شناخته نخواهد شد.دوازدهم: تصمیم آمریکا مخالف حقوق مشروع ملت فلسطین است و جلوی تحقق سرنوشت این ملت در ایجاد دولت مستقل به پایتختی قدس را می‌گیرد. این مواضع به معنی نقض قوانین و معیارهای بین‌المللی به شمار می‌رود و تمامی تلاش‌های بین‌المللی در سازمان ملل متحد و محافل منطقه‌ای باید برای توقف کردن آن بسیج شوند.سیزدهم: به رسمیت شناختن قدس به پایتختی رژیم صهیونیستی زمینه را برای سایر کشورهای حامی این رژیم مساعد می‌کند تا آنها نیز بتوانند اقدامی مشابه آمریکا را انجام دهند.راهکارهای مقابله با طرح ترامپ:۱- دعوت از مجمع عمومی و شورای امنیت سازمان ملل متحد برای اتخاذ تصمیمی در به رسمیت نشناختن اقدام آمریکا برای معرفی قدس به عنوان پایتخت اسرائیل و جلوگیری از سایر کشورها برای انتقال هیئت‌های دیپلماتیک خود به قدس.۲- دعوت از اتحادیه عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و سازمان کشورهای عدم تعهد و تمامی سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی در اتخاذ راهکارهای قانونی و تصمیمات لازم برای باطل کردن مصوبه آمریکا.۳- دعوت از پارلمان‌های جهان برای فشار به ایالات متحده آمریکا در وفاداری این کشور به تعهدات سابق در خصوص شهر قدس بر اساس مصوبات و قوانین مشروع بین‌المللی.۴- دعوت از طرف های حاصر در توافق چهارم ژنو به الزام اسرائیل در احترام به این توافقنامه و اجرای آن در اراضی فلسطین اشغالی از جمله قدس شرقی.۵- درخواست از مجمع عمومی سازمان ملل متحد در خصوص عدم به رسمیت شناختن تصمیم اخیر آمریکا و درخواست از دادگاه بین‌المللی لاهه برای ارائه نظر مشورتی خود در خصوص میزان غیر قانونی بودن این دو اقدام.منبع : مشرق

توضیحات رئیس دادگستری تهران درباره ادعای محکومیت بقایی

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، حمید بقایی ساعتی پیش در کانال شخصی خود مدعی شد که دادگاه او را به ۶۳ سال حبس محکوم کرده است.در حالی که بقایی درباره جزئیات این محکومیت چیزی اعلام نکرد، غلامحسین اسماعیلی رئیس کل دادگستری استان تهران در گفت‌وگو با خبرنگار قضایی خبرگزاری تسنیم گفت: این فرد به خاطر چند اتهام، چند محکومیت دارد؛ اینکه گفته به ۶۳ سال حبس محکوم شده یا جهل به قانون است یا قصد شیطنت داشته است وگرنه طبق قانون مجازات، او باید بیشترین حبس در میان محکومیت‌هایی که در دادنامه برایش درنظر گرفته شده را تحمل کند.منبع : تسنیمانتهای پیام/

اتمام اسکان موقت ۸۰ درصدی زلزله‌زدگان در کانکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سرلشکر محمدعلی جعفری بعد از ظهر امروز در حاشیه بازدید از مناطق زلزله‌زده استان کرمانشاه، اظهار داشت: امیدوارم همه ارکان نظام بتوانند با خدمت به مردم زلزله‌زده قدردان نجابت و کرامت آن‌ها باشند.فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی افزود: امروز یک ماه از سفر رهبر معظم رهبری می‌گذرد و طبق قولی که به حضرت آقا دادیم تاکنون ۸۰ درصد اسکان موقت مردم زلزله زده با کانکس انجام شده است.وی تصریح کرد: ۳۲ سپاه استانی و موسسات زیادی از قرارگاه خاتم الانبیای سپاه توانستند در این روستاها با پراکندگی و حجم خسارت‌های بالا، ظرف ۲۵ روز کار را به اینجا رسانده و مشکل را جمع کنند.جعفری در ادامه گفت: نکته مهم بعدی رسیدگی به اسکان دائم مردم زلزله زده است که بستگی به تصمیم دولت دارد. دولت می خواهد با واگذاری وام، اختیار را به خود مردم بدهد. و این نکته مثبتی است که خود مردم کار را انجام دهند و به پیمانکار واگذار نشود.وی اظهار داشت: مردم می خواهند این ۴۰ میلیون وام دولت به صورت بلاعوض باشد و ما هم امیدواریم دولت این را بپذیرد. حتما این مبلغ کافی نیست ولی به هر حال ما تا آخرین لحظه در کنار مردم هستیم و با کمکهای خیرین و سایر کارها را پیش خواهیم برد.جعفری گفت: یک سرمایه گذاری بی سابقه دیگری در این منطقه انجام شده که طرح گرمسیری انتقال آب است که با ۴۰ کیلومتر تونل و سد، آبهای سطحی را به جای خروج از کشور پای زمینهای مردم می کشاند که این دستور مقام معظم رهبری برای این طرح هم در هیچ جای کشور سابقه ندارد.منبع : فارسانتهای پیام/

روایت حاج حسین یکتا از کسانی که هنوز پای کار کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه هستند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، با گذشت یک‌ماه از وقوع زلزله در کرمانشاه هنوز مردم زلزله‌زده با مشکلات زیادی از تبعات این حادثه روبه‌رو هستند. سیل کمک‌های مردمی به این منطقه بار دیگر جلوه‌ای زیبا از ایثار مردم ایران را به نمایش گذاشت. در این میان بودند کسانی که با دوری از عافیت‌طلبی و خوش‌نشینی آستین همت بالا زدند تا بتوانند مرهمی بر دل‌های زخم‌خورده آسیب‌دیدگان این زلزله باشند. در همین راستا جهان‌آرا موضوع این قسمت از برنامه خود را به بررسی خدمت‌رسانی به آسیب‌دیدگان زلزله کرمانشاه بعد از گذشت یک‌ماه اختصاص داد.میهمان این برنامه حاج حسین یکتا سخنگوی کمپین کمک به زلزله‌دگان و مسئول بنیاد فرهنگی خاتم‌الاوصیا(عج) بود و محمدحسین بدری نیز به‌عنوان مجری کارشناس در این برنامه حاضر بود.در ابتدای این گفت‌وگو یکتا با بیان اینکه در ایام اربعین و در سامرا مستقر بودیم که خبر زلزله را شنیدیم گفت: با توجه به شناختی که از جغرافیای منطقه داشتم، چون هم آنجا جنگیده بودیم و هم در زمان راهیان نور حضور داشتیم دریافتم روستاها و ساکنین زیادی درگیر قضیه شده‌اند. ضمن اینکه پهنه جغرافیایی وسیعی را شامل می‌شود و حضور اهل سنت، شیعه و اهل حق در کنار هم باعث شده است چند نوع قصه و غصه در اینجا با هم گره بخورند. به این دلایل بر خودمان احساس تکلیف کردیم که وسط میدان بیاییم. در جمهوری اسلامی وظیفه را جایی می‌دانیم که کاری از انقلاب روی زمین مانده است و باید برویم و برداریموی افزود: دستگاه‌های مختلفی هم آمده‌اند و حضور دارند، شاید یکی کمتر و یکی بیشتر یا یکی که باید بیاید و کمتر حضور یافته است یا یکی تکلیف بیشتری بر خود تصور کرده است و احساس دین دارد حضور و فعالیت بیشتری در منطقه دارد مثل بچه‌های سپاس و ارتش، اما همه آنچه را که در توان دارند به کار می‌بندند. الان بچه‌های سپاه در هر روستایی مستقر شده‌اند. هر سپاه استانی بر حسب وسعت روستا و امکانات سپاه دو یا سه روستا را قبول کرده است.سخنگوی کمپین کمک به زلزله‌دگان در پاسخ به این سئوال که «آیا سپاه و ارتش در این قضیه وظیفه دارند؟» اظهار کرد: در جمهوری اسلامی وظیفه را جایی می‌دانیم که کاری از انقلاب روی زمین مانده است و باید برویم و برداریم، مثل زمان جنگ. در جنگ مملکت ارتش داشت. در شرایط اول انقلاب سپاه هم تازه شکل گرفته بود، اما کار با این دو تا پیش نمی‌رفت و نیاز بود نیروی مردمی بسیج وارد صحنه شود که امام فرمانش را دادند. زمان جنگ امام گفتند دیوانه‌ای سنگی در چاه انداخته است. هر کسی هر کاری می‌تواند بکند. پس از زلزله کرمانشاه هم حضرت آقا گفتند هر کسی هر کاری می‌تواند بکند بشتابد. این فرمان عمومی و اعلام جهاد خدمت‌رسانی است. می‌دانستیم فاجعه وسیع و سنگین است و الان خیلی‌ها برای کمک مراجعه می‌کنند و جمع رفقا تحت عنوان قرارگاه امام رضایی‌ها وارد عمل شدیم تا هر چه می‌توانیم ظرف، ظرفیت و زمین بازی فراهم کنیم تا کسانی که می‌خواهند عملیات کنند بتوانند. قرارگاه امام رضایی‌ها از آستان قدس رضوی پشتیبانی شد و حرکتی شکل گرفت، چون عقبه ستادی ما در بنیاد کرامت امام رضا(ع) و هدفمان محرومیت‌زدایی بود. بعد همه مردم آمدند.وی اضافه کرد: احساس تکلیف و دین داشتن از یک طرف و بار روی زمین مانده از طرف دیگر و هم اینکه برای خودمان فرض کردیم جایی که انقلاب، اسلام، مملکت، هم‌کیش و هم‌آیین‌هایمان به ما احتیاج دارد وسط میدان بیاییم و تا آنجا که می‌توانیم بار را برداریم، هر چند نمی‌خواهیم بار دولت را برداریم. خیلی جاها بار را برداشتیم و روی دوش کسی گذاشتیم که کننده آن کار است.یکتا در جواب این سئوال که «کار بنیاد کرامت و قرارگاه امام رضایی‌ها چیست؟» خاطرنشان کرد: خیلی وقت بود رفقایی که در همه میدان‌های ارزشی و خدمتی حضور داشتند دوست داشتند تشکلی مردمی برای فعالیت‌های عملیاتی خدمات اجتماعی ایجاد کنیم. ممکن است در مقطعی معضل اجتماعی حاشیه‌نشینی باشد و یا یک وقتی کارتن‌خوابی و یا اعتیاد و یا مشکلات ازدواج و یا کار و کارآفرینی و.... نگاه این تشکل هم حضور همه آحاد مردم بود، مثلاً در این قضیه هنرمندان، ورزشکاران، پیشکسوتان و اکثر اصحاب رسانه آمدند. هر کسی هر کاری که توانست کرد. نیاز ۱۴ هزار کانکس برای شهر سرپل‌ذهاب وی در خصوص وضعیت فعلی منطقه زلزله‌زده کرمانشاه توضیح داد: از یک طرف می‌توانیم بگوییم امروز همه چادر خیسی دارند که هر کاری برای گرم کردن داخلش کنید، باز هم سرد است! سرمای آنجا به‌حدی است که بخشی از کمک‌رسانی‌هایمان اعم از فعالیت خواهران و برادران پزشک، روانپزشک، مشاور، متخصصان کار با کودک و سایر امدادرسانی‌ها را در برف انجام دادیم. چند روز پیش ماشین‌هایمان در ارتفاعات دالاهو گیر کرد. در توضیح وضعیت موجود می‌توانم بگویم آرام‌آرام هر کسی دارد جا و کار خودش را پیدا می‌کند. حقیقتاً بچه‌های سپاه در روستاها آرایش کاملشان را گرفته‌‌اند.یکتا در ادامه یادآور شد: با وجود حضور دوستان پزشک، روانپزشک و مددکار اجتماعی در منطقه، اما وسعت منطقه زیاد است. سرما و طول مدت اسکان مردم در چادرها دارد بیشتر می‌شود و خودش باعث بروز معضلات جدیدی شده مثلاً بهداشت محیط و مسائل روحی و روانی خانواده‌ها در چادرها. ضمن اینکه سرد شدن چادرها با سرد شدن هوا واقعاً مهم است و کانکس نیاز است. کانکس‌ها آمده‌اند، اما کفایت همه مردم را نکرده است.وی از نیاز نزدیک به ۱۴ هزار کانکس برای شهر سرپل‌ذهاب خبر داد و بیان کرد: هنوز این تعداد فراهم نشده است. البته همه در تکاپو هستند کاری کنند. بنیاد مسکن می‌خواهد کاری کند، بچه‌های ارتش همین‌طور. بچه‌های سپاه در روستا کارگاه‌هایی زده‌ و تعدادی کانکس ساخته‌اند و دارند انتقال می‌دهند، اما سرما و زمان معطل آمدن یا نیامدن کانکس‌ها نمی‌شود. این مشکلات در شهر سرپل‌ذهاب بیشتر خودشان را نشان می‌دهند، چون یک شهرنشین یکباره بی‌خانمان شده که با روستانشینی که به زندگی روستایی عادت کرده است تفاوت دارد. ۲۵۰۰ نفر از خادمین قرارگاه امام رضایی‌ها به مناطق زلزله‌زده وارد و خارج شدندمسئول بنیاد فرهنگی خاتم‌الاوصیا شرح داد: شبی همراه با حمید استیلی به روستای خالدی ـ که قریب به ۸۰ خانوار در آن ساکنند ـ رفتیم. آن شب چهار پنج کانکس از خیرین آورده بودند و به روستاییان داده شد. طبق قولی که به مردم آنجا مبنی بر دادن کانکس به آنها دادیم ۶۰ کانکس در پانزده روز اخیر ساخته و به این روستا منتقل شد. به نظرم هفت هشت کانکس دیگر به روستای خالدی بدهیم آنجا تکمیل می‌شود. این کانکس‌ها از مبالغ واریزی مردم عزیزمان ساخته شدند.وی خبر از آماده شدن ۲۴۰ کانکس دیگر داد و اشاره کرد: اینها به دو سه روستای دیگر تحویل داده و نصب می‌شوند و فیلم و گزارشش را تقدیم مردم می‌کنیم. تلاش می‌کنیم تا آنجا که در توان داریم مشکل کانکس مردم را در روستاها رفع کنیم. ما مردم خوبی داریم. هر وقت مطلبی را در تلویزیون گفتیم چند لحظه یا چند ساعت بعد از جایی کمکی از خیّری رسید. شبی که به با حمید استیلی به روستای خالدی رفتیم اصلاً برنامه‌ای از پیش نداشتیم که از آنا و خانواده‌اش در این روستا حمایت خاصی کنیم. من کنار خانواده ایشان نشستم و پرسیدم بچه چند وقتش هست که گفتند شش ماهه است. فردای آن روز به سامانه ۳۰۰۰۸۸۸۵ پیامک آمد که یک آپارتمان در تهران به نام آنا خانم این کودک شش ماهه می‌کنم. بعد از تماس با حمید استیلی گفتیم یک کودک سرطانی هست که مشکلش حاد است. ایشان گفت من یک ماشین مدل بالا دارم می‌فروشم و هزینه درمان این بچه را می‌دهم. هر جا مردم احساس کردند لازم به کمک است آمدند.یکتا اظهار کرد: طرف به ما پیامک زده است که من رفتگرم و قسمتی از حقوقم را برای زلزله‌زده‌ها داده‌ام یا دیگری می‌گفت حقوق ‌بگیر کمیته امداد هستم و بخشی از حقوقی را که آخر برج بگیرم برای زلزله‌زده‌ها کنار گذاشته‌ام. یکی پیامک زده بود امروز ارث پدرم را گرفتم و سه بخش از آن را برای شادی روح پدرم ۱۵۰ واحد آپارتمان می‌سازم.وی خبر داد: دست‌کم ۱۵ میلیارد تومان کمک‌های نقدی و غیر نقدی مردمی به قرارگاه امام رضایی‌ها منتقل شده است. خیلی از کالاهای قیمتی را برایمان فرستادند که نمی‌توانستیم روی آنها قیمت بگذاریم. آنها هم توزیع شدند و لیست همه کالاها و نقاط توزیع‌شده‌شان به روستاها را هم در اختیار داریم. همان‌طور که به مردم قول دادیم پول، کمک، خدمت و حضورشان را در منطقه درست استفاده کنیم، سعی کردیم در این پانزده روز به قولمان عمل کنیم. هر وجهی را بر حسب آنچه که برایش صیغه شرعی خوانده بودند در همان ردیف و تخصیص بودجه خرج کرده‌ایم و می‌کنیم.سخنگوی کمپین کمک به زلزله‌دگان در باره حضور پزشکان، روانپزشکان و مددکاران اجتماعی مطرح کرد: در موج اول امدادها ارزاق و لوازم ضروری از سوی ارگان‌ها، افراد و شخصیت‌های مختلف ارسال شد، اما در موج دوم که اسمش را «دو باره زندگی» گذاشتیم، علی‌الخصوص در مانوری که در سه روز تعطیلی داشتیم ستون و لشکری از خودروها و نیروی انسانی را سازماندهی کردیم و هر روز به ۵۰ روستا سر زدیم. روز اول که چهارشنبه هفته گذشته بود به ۵۰ روستا در دشت ازگله، روز دوم به ۵۰ روستا در منطقه دالاهو، شیخ‌صله و تازه‌آباد و روز سوم همه شهر سرپل‌ذهاب و چند روستای اطراف آن را سر زدیم. در بین همراهان ما پزشک، روانپزشک، مددکار اجتماعی و کسانی بودند که کار حرفه‌ای و تخصصی با کودک انجام می‌دادند، طلبه‌ها و روحانیون هم حضور داشتند. ضمن اینکه خانم‌هایی بودند که به چادرها می‌رفتند و توقف می‌کردند و حتی برنامه آبگوشت‌پزی قشنگی در چادرها راه انداختند. ایستگاه‌های صلواتی و کارهای مختلفی راه افتاد.یکتا در پاسخ به این سئوال که «آیا حضور روانپزشک در مناطق زلزله‌زده فانتزی است؟» گفت: اگر یک بار برویم و سر بزنیم فانتزی است. در موج دوم «دو باره زندگی» زیر نظر قرارگاه امام رضایی‌ها منطقه را رصد کردیم. از یک هفته ده روز دیگر موج سوم «هدفدار کردن کمک‌ها» را شروع و موارد خاص و ویژه را پیدا می‌کنیم، مثلاً بیماران، سرطانی‌ها، کسانی که مشکلات روحی حاد پیدا کرده‌اند یا چادرهایی که دعواهای زناشویی دارند یا خانمی که نزدیک وضع حملش هست یا خانواده‌های چادرنشینی که فرزندان عقب‌مانده دارند.وی تأکید کرد: خیلی‌ها به دنبال گسل‌های متعددی در این منطقه بودند مثل گسل بین شیعه و سنی و گسل‌های اجتماعی و اقتصادی، اما خدا گسلی را حرکت داد و خیلی از گسل‌ها را حل کرد. حضرت آقا فرمودند ان‌شاءالله آبادانی و پیشرفت ویژه‌ای را در این منطقه زلزله‌زده ببینیم. آنچه که قرارگاه امام رضایی‌ها و همه بخش‌ها به دنبال آن هستند این است که به‌سرعت به کردهای غیور و پهلوان مردمی که در صفر مرزی مرزدار و مرزبان هستند کمک کنیم.یکتا در پاسخ به این سئوال که «برای حفظ عزت مردمی که این کمک‌ها را می‌گیرند چه می‌کنید؟» تصریح کرد: در مجموعه قرارگاه امام رضایی‌ها همه چیز را می‌بریم و تقدیم می‌کنیم. نمی‌گذاریم کسی بیاید بگیرد. در هر روستا و بخشی می‌روم احساس می‌کنم مهمان هستم و آنها میزبان هستند. خیلی از جاها دعوا سر این بود که مهمان کدام چادر شویم و چای‌شان را بخوریم.بدری افزود: ان‌شاءالله با کفش که نمی‌روید!یکتا در ادامه یادآوری کرد: این ما هستیم که به چادر و سر سفره آنها می‌رویم. آنها به عنوان میزبان ما را عزت و احترام می‌کنند. کرد مهمان‌نواز است. یکی از ترس‌هایی که این روزها دارم وام ناچیزی است که قرار است به آنها بدهند که آنها را مجبور نکند خانه‌های کوچکی بسازند. خانه‌های اینها پیش از زلزله بزرگ بوده است. هم خانه‌های دل کُردهای عزیزمان بزرگ است و هم سرزمینشان پهناور. آن زلزله‌زده خانم‌های قرارگاه امام رضایی‌ها را که برای کار تخصصی با کودکان می‌روند یا پزشکان را معلمان و پزشکان جهادی می‌دانند که برای خدمت و دست‌بوسی ایشان و کسب ثواب آمده است. ما محتاج آنها هستیم که کسب ثواب کنیم، این را هم در تیممان و نوع برخوردی که با زلزله‌زدگان داریم جا انداختیم و هم در خود زلزله‌زدگان که برای ما توفیق شده است کنارتان قرار بگیریم و اجازه بدهید به روستایتان بیاییم تا کاری برایتان بکنیم. همه اعم از قرارگاه امام رضایی‌ها، بچه‌های سپاه، بسیج، ارتش و کسانی که خدمت می‌کنند احساس دین دارند.وی افزود: به‌قدری مردم کُرد عزت‌مند هستند که وقتی می‌خواستیم چادرها و کانکس‌ها را بین آنها تقسیم کنیم خودشان کسانی را محق‌تر می‌دانستند معرفی می‌کردند.مدیرعامل بنیاد کرامت امام رضا(ع) با بیان اینکه در ۲۰ روز گذشته حدود ۲۵۰۰ نفر از خادمین قرارگاه امام رضایی‌ها به مناطق زلزله‌زده وارد و خارج شدند تصریح کرد: از این تعداد فقط ۱۰۰۰ نفر در سه روز تعطیلی هفته گذشته در مناطق زلزله‌زده حضور داشتند. این ۱۰۰۰ نفر را هم از سراسر ایران با همان فراخوان از طریق سامانه ۳۰۰۰۸۸۸۵ به این مناطق آمدند.وی ادامه داد: این افراد با هزینه خودشان آمدند و با هزینه خودشان برگشتند و رایگان کار کردند.یکتا با اشاره به آخرین جلسه‌ هماهنگی برای امداد به زلزله‌زده‌ها با بیان اینکه با فعالین قرارگاه امام رضایی‌ها قرار گذاشتیم تا ۱۵ فروردین سال آینده کنار مردم بمانیم افزود: قرار شده بود تا تاریخ ۳۰ آذرماه در کنار مردم باشیم، اما راهیان نور و عید و دهه فاطمیه و دهه فجر امسال ما در کرمانشاه است. ما در خط مقدم ایستادیم و آمادگی داریم که هرکسی مایل به کمک باشد از طریق سامانه ۳۰۰۰۵۵۵۸ اطلاع بدهد تا ترتیب اخذ کمک یا حضور وی در این مناطق فراهم شود.سخنگوی کمپین کمک‌رسانی به مردم زلزله زده کرمانشاه در پاسخ به این سئوال که «چه برنامه‌هایی در آینده در این مناطق دارید» تصریح کرد: با تأسیس یک دفتر فنی مهندسی به‌عنوان یک واسطه، برآنیم تا کمک‌هایی که از اقصی نقاط کشور برای ساخت منزل مسکونی جمع‌آوری می‌شود بعد از شناسایی منطقه و هماهنگی با بنیاد مسکن منطقه شروع به ساخت منزل برای مردم کنیم.یکتا اضافه کرد: رصد هرگونه مشکلات مردم اعم از بیماری، نیاز به مددکاری اجتماعی برای خانواده‌هایی که فرزند معلول یا سرپرست معتاد دارند، بیماری‌های دامی و ... و طبقه‌بندی کردن مشکلات و ساماندهی کمک‌های خیرین برای کمک‌رسانی از دیگر فعالیت‌هایی است که درصدد انجام آن در آینده‌ای نزدیک هستیم.وی با اشاره به ادامه نهضت کانکس‌سازی و تحویل آن به مردم زلزله‌زده اعلام کرد: این حرکت همچنان باید انجام شود تا نیاز مردم برای یک سرپناه حداقلی برطرف شود.رئیس قرارگاه فرهنگی خاتم الاوصیاء(عج) با ارائه پیشنهادی مبنی بر کمک‌رسانی به مردم زلزله‌زده کرمانشاه در چگونگی این کمک‌رسانی تشریح کرد: اگر از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران فقط ۱۰ میلیون نفر به‌صورت ماهیانه ۱۰ هزار تومان کنار بگذاریم مبلغ سالیانه آن ۱۲۰۰ میلیارد تومان می‌شود. هرچند رقم خیلی زیادی نیست، اما خیلی کارها می‌شود با این مبلغ انجام داد که گزارش‌های کارهای انجام شده آن به‌صورت منظم برای مردم بازگو خواهد شد.این رزمنده دوران دفاع مقدس در پایان با بیان اینکه این زلزله در مقتل و مدفن‌الشهداء اتفاق افتاده است خاطرنشان کرد: خداوند سفره کمک به مردم محروم را پهن کرد تا هرکس آمادگی دارد از آن بهره‌ای ببرد. ما هم به‌نمایندگی از طرف مردم عزیز در قرارگاه امام رضایی‌ها آمادگی خدمت‌رسانی به مردم عزیز منطقه را داریم.منبع : تسنیمانتهای پیام/

فشار مقام بلند پایه ورزشی برای کناره‌گیری پولادگر از انتخابات فدراسیون تکواندو به‌ نفع آقای X

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، در حالی که انتخابات فدراسیون تکواندو، شنبه ۲ دی‌ماه برگزار خواهد شد و قرار است ۷ کاندیدای حائز اصلاحیت برای ریاست این رشته به رقابت با یکدیگر بپردازند، در پشت پرده تحرکاتی برای انصراف محمد پولادگر از حضور در انتخابات به نفع یکی از کاندیداها رقم خورده است.گفته می‌شود به دلیل نزدیکی یکی از کاندیداهای انتخابات فدراسیون تکواندو به افراد غیر ورزشی، محمد پولادگر تحت فشار قرار گرفته است. یک مقام بلند پایه ورزشی هفته گذشته جلسه‌ای با پولادگر برگزار کرده و از رئیس کنونی فدراسیون تکواندو خواسته در انتخابات شرکت نکند. روز گذشته در این باره با پولادگر تماس گرفته شده است. حتی گفته شده با روسای هیئت‌های استانی نیز در این باره و رای دادن به یک نامزد خاص صحبت شده است تا آقای X رای بیاورد.باید دید در فاصله ۳ روز تا برگزاری مجمع انتخاباتی فدراسیون تکواندو، پولادگر حاضر به قبول این فشارها می‌شود یا به کار خود ادامه خواهد داد.منبع : تسنیمانتهای پیام/

انحصار تلگرام شکسته شد/ برخی می‌خواهند کشور را به دوران انحصار بازگردانند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، عباس آسوشه در یک برنامه تلویزیونی با بیان این مطلب اظهار کرد: در مدت زمان کوتاهی که پیام‌رسان‌های داخلی شروع به فعالیت کردند حرکت بسیار خوبی داشتند و در این مدت حدود ۲۵ میلیون کاربر در این پیام‌رسان‌ها ثبت‌نام کرده و بیش از ۹ میلیون و دویست هزار کاربر نیز فعال هستند.معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی تأکید کرد: پیام‌رسان‌های داخلی به‌همت متخصصان جوان داخلی در مدت دو ماه به حدود ۱۰ میلیون کاربر فعال دست یافتند که این کار بسیار شگرفی است در حالی که تلگرام در دو سال اول به همین تعداد کاربر فعال رسیده بود؛ بنابراین اگر امکانات لازم دراختیار پیام‌رسان‌های داخلی قرار گیرد، می‌توانند بیش از پیش خود را نشان داده و نیاز مردم کشور را برآورده کنند.وی اعلام کرد: مهاجرت به پیام‌رسان‌های داخلی در راستای انحصارشکنی نمونه خارجی اتفاق افتاد و مردم نیز در این مسیر همراهی کردند و بخشی از کسب‌وکارها نیز به پیام‌رسان‌های داخلی مهاجرت کرده‌اند.آسوشه تصریح کرد: پنج سال تمام امکانات کشور در اختیار تلگرام گذاشته شده و اکنون در حدود دو ماه است که این فرصت در اختیار جوانان کشور قرار گرفته است تا بتوانند توانایی خود را نشان دهند.او افزود: البته قبول داریم که کیفیت سرویس‌ها هنوز آن‌چنان که مردم انتظار دارند نیست و به پیام‌رسان‌های داخلی تأکید کرده‌ایم که باید در جهت رسیدن به کیفیت مورد نظر مردم حرکت کنند؛ در این مسیر حاکمیت و مردم نیز وظیفه دارند تا به جوانان کشور فرصت دهند تا بتوانند کار خود را به سرانجام برسانند.معاون فناوری مرکز ملی فضای مجازی خاطرنشان کرد: در جلسات متعددی که با پیام‌رسان‌های داخلی داشته‌ایم اکثراً تأکید دارند که نیازی به حمایتی نداریم، فقط بدون هیچ تبعیضی و همانند پیام‌رسان‌های خارجی به ما اجازه فعالیت در کشور داده شود؛ بعد از مدت محدودی خواهید دید که خودمان را به مردم ثابت می‌کنیم.آسوشه بیان کرد: برهمین اساس مرکز ملی فضای مجازی کشور ارزیابی دقیق‌تر پیام‌رسان‌های داخلی را در مرحله دوم شروع کرده تا مطمئن شویم پیام‌رسان‌های داخلی ما قادر به پاسخگویی به بیش از ۶۰‌‌‌‌ــ‌۵۰ میلیون کاربر هستند و می‌توانند سرویس‌های جدید مانند سرویس‌های مالی، پرداخت و دولت الکترونیک را ارائه دهند؛ براساس آخرین مصوبه شورای عالی فضای مجازی در حمایت از پیام‌رسان‌های داخلی، این پیام‌رسان‌ها باید آماده باشند تا نه‌تنها کیفیت بهتر بلکه حجم متنوع‌تری از سرویس‌ها را نسبت به چیزی که مردم در پیام‌رسان‌های خارجی دیده‌اند ارائه کنند.وی درباره ترافیک بالای تلگرام همچنان پس از انحصارشکنی، اظهار داشت: با توجه به اینکه پنج سال پیام‌رسان تلگرام در کشور سرویس می‌داده، نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم در عرض دو ماه یعنی از شروع حرکت شکسته شدن انحصار تلگرام تا زمان مسدودسازی که آن هم در همین راستا بود، این حرکت پنج‌ساله به صفر رسانده شود اما اتفاقی که افتاده نشان می‌دهد تعداد بازدیدهای تلگرام از آخر فروردین تا ۲۸ اردیبهشت از حدود ۲.۵ میلیارد بازدید به کمتر از یک میلیارد رسیده که به‌معنای کاهش ۶۰درصدی بازدید است.او افزود: تعداد کانال‌های فعال در تلگرام نیز ۵۳۰ هزار بوده که بر اساس آمار و ارقام پژوهشگاه پیام‌رسان و شبکه‌های اجتماعی دانشگاه تهران در این بازه دوماهه به کمتر از ۲۷۷ هزار کانال رسیده است؛ از طرف دیگر تعداد مطالب تولیدشده از ۱۰۰ هزار مطلب به کمتر از ۷۵ هزار مطلب تولیدی رسیده که همه این موارد نشان‌دهنده این است که انحصارشکنی اتفاق افتاده و ما به شرایط قبل باز نخواهیم گشت و مردم و جوانان ما کنار هم می‌توانند هر اقدامی را پایه‌ریزی کنند.آسوشه با اشاره به تأمین هزینه‌های تلگرام، افزود: هر زمانی که از مدیر تلگرام پرسیدند که "این هزینه‌های هنگفت (که براساس دسته‌بندی خودشان به هزینه‌های ارتباطات، ذخیره‌سازی و هزینه‌های برق و... تقسیم می‌شد) از کجا تأمین می‌شود؟" اعلام می‌کرد که از دوستان و آشنایان این هزینه‌ها را تأمین می‌کند و تا قبل از این حرکت‌های اخیر نیز درآمدی در ایران نداشته است؛ بنابراین محل تأمین این هزینه‌های سنگین مشخص نیست اما فضایی ایجاد شده تا کسب‌وکارها، سیستم‌های پرداخت مالی و سرویس‌های دولت الکترونیک در پیام‌رسان‌های داخلی فعال بشود تا بتوانند درآمدزایی داشته باشند.وی گفت: البته خواسته پیام‌رسان‌های داخلی این است که روی پای خودشان بایستند و بارها در جلسات اعلام کردند که "شش ماه به ما فرصت بدهید تا ما مستقل کار کنیم و هیچ حمایتی نه از دولت و نه خارج از آن نخواهیم خواست".انتهای پیام/

وزیر ارتجاع دهه شصت چگونه سمبل آزادی شد؟ +عکس

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، روز دوم خرداد ماه به بهانه این روز و پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات، عکسی از محمد حسین مهدویان کارگردان آثاری ارزشمندی نظیر آخرین روزهای زمستان، ایستاده در غبار، ماجرای نیمروز و لاتاری، با رئیس دولت اصلاحات سید محمد خاتمی منتشر شده است. این عکس را سجاد پهلوان‌زاده در صفحه خود منتشر کرده است.عکس مذکور در فضای مجازی فوق العاده بحث انگیز شد و مخالفان و موافقان فراوانی درباره این عکس و حضور محمد حسین مهدویان، در کنار رئیس دولت اصلاحات منتشر کردند. مشابه این واکنش‌های زمانی اتفاق افتاد که نرگس آبیار در بنیاد باران حاضر شد و بابت ساخت فیلم شیار ۱۴۳ توسط خاتمی تقدیر شد. نخستین بحثی که درباره عکس فوق مطرح می‌شود این است که آیا این عکس، قدیمی است یا به تازگی گرفته شده؟ به توجه به ظاهر حبیب خزائی‌فر(آهنگساز) و چهره سجاد پهلوان زاده، تصدیق می‌کند، که این عکس در روزهای اخیر گرفته شده است.در تحلیل این عکس باید به این مسئله اشاره کرد، خیل وسیعی از بازیگران و سلبریتی‌ها علاقه‌دارند با رئیس دولت اصلاحات در یک قاب بایستند یا خطبه عقدشان توسط او جاری شود. رئیس دولت اصلاحات نمادی از تعارض و ایستادگی در مقابل گفتمان جمهوری اسلامی است و عکس گرفتن با او و انتشار آن در فضای مجازی، پیوستگی چهره‌های سرشناس با گفتمان مخالف‌خوان را پررنگ تر خواهد کرد. اما پرسش مهم این است که محمد خاتمی چه پیوند گفتمانی با محمد حسین مهدویان دارد ؟ اگر گفتمان محمد خاتمی با دولت اصلاحات ادامه پیدا می‌کرد، آیا حیات سینمای دفاع مقدس امکان امتداد داشت؟در این میان می‌توان به صدها مصاحبه و گفته‌های مرحوم سیف الله داد رئیس سازمان سینمایی دولت اصلاحات ( معاونت سینمایی) مخاطبان را ارجاع که به دلیل سیاست‌های کلان بین‌المللی و شکل خاص رابطه سیاسی با دولت صدام حسین، قبل از سقوط، وزارت ارشاد حاضر به صدور هیچ پروانه ساخت فیلم دفاع مقدسی نبود و تنها یک فیلم با حمایت ‌بدنه اصلاحات به نام دوئل(احمدرضا درویش) ساخته شد که این فیلم با توجه به تم ضد جنگ اثر، با دو فیلم تبلیغاتی، آخرین روزهای زمستان و ایستاده در غبار مهدویان در تعارض ۱۸۰ درجه‌ای گفتمانی قرار دارد. پس با استناد به تاریخ می‌توان استنتاج کرد، اگر دولت خاتمی امتداد می‌یافت، مهدویان امکان درخششی با دو فیلم دفاع مقدسی را نداشت و دولت اصلاحات به فیلم‌های نظیر ایستاده در غبار و آخرین روزهای زمستان پروانه ساخت و نمایش و امکان حضور در جشنواره فیلم فجر را نمی‌داد. تصور کنید با ارزیابی خروجی دولت اصلاحات ساختن فیلمی مثل ماجرای نیمروز به اندازه یک درصد هم امکان نداشت. مهدویان چون سن و سال کمی دارد تاریخ فیلمسازی در آن روزگار را تجربه نکرده است با اینکه اشراف خوبی به تاریخ دارد. پس بدون هیچ بغض سیاسی باید به این مسئله اشاره کرده افرادی که سینما و فضاهای مرتبط با آن را در هشت سال دولت اصلاحات تجربه کرده‌اند به این عکس و خنده‌ خاتمی خواهند خندید. عکس گرفتن مهدویان با خاتمی، شبیه تقدیر بنیاد باران، وابسته به محمد خاتمی از فیلم شیار ۱۴۳ است. یعنی دولتی که به صورت رسمی فیلمسازان را از ساخت فیلم جنگی و دفاع مقدسی منع کرده بود، راس الخیمه‌اش، از فیلم شیار ۱۴۳ تقدیر می‌کند. تعارض گفتمانی که میان مهدویان و محمد خاتمی وجود دارد چند صد سال نوری است. آثار مهدویان یک چیز می‌گوید و اثر سیاسی خاتمی چیز دیگری. مگر اینکه مهدویان در ارائه گفتمان سینمایی‌اش با مخاطبان صادق نباشد. با توجه به توسعه گفتگوی تمدن‌ها در دوره اصلاحات، فیلم لاتاری با این پایان عملگرایانه‌اش برای کشتن به حق یک شیخ اماراتی هوسباز حاشیه خلیج فارس، آیا امکان ساخت پیدا می‌کرد؟ دولت راستگرای حسن روحانی که ادعای اصلاح طلبی دارد، با اما و اگرهای فراوانی به این فیلم پروانه ساخت داد و تعمدا در جشنواره فجر آنرا نادیده گرفت. اما نکته مهمتر این است که شکل رسمی قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج در دوران خاتمی به شکل عجیبی پررنگ شد و تبدیل به گفتمان اعتراضی مخالفان دولت اصلاحات شد. حتی مستند «فقر و فحشاء» مسعود ده نمکی در آن مقطع تاریخی که در رابطه با قاچاق دختران ایرانی ساخته شد توقیف شد. حالا مهدویان با دیدگاه رادیکال‌تری نسبت به ده نمکی فیلمی در این رابطه ساخته است. سازنده فیلمی عملگرایانه درباره قاچاق دختران ایرانی، در کنار کسی ایستاده، لبخند می‌زند و عکس می‌گیرد که نسبت به قاچاق دختران ایرانی هیچ واکنش سیاسی نشان نداد در حالیکه سکان قدرت اجرایی کشور را در دست داشت.پیکر ناصر ملک مطیعی بازیگر قدیمی سینما امروز تشییع شد و از لحظه انتشار خبر دوباره همان دعوای قدیمی میان گروه‌های موافق و مخالف، چپ و راست، شکل گرفت که چه کسی ناصر ملک مطیعی را ممنوع الکار کرد؟آخرین فیلمی که ملک مطیعی در آن بازی کرد فیلمی به نام «نقش و نگار» است که اگر سال ساخت آن در ویکی پدیا ، ۱۳۹۲ ثبت شده است. یعنی مرحوم ملک مطیعی مجوز حضور در فیلم سینمایی نقش و نگار را از تنها معاونت سینمایی اصولگرای پس از انقلاب (جواد شمقدری) دریافت کرده است. مستقل از دعواهای دو گروه درباره روایت‌های ممنوع الکاری مرحوم ملک مطیعی، چرا وزارت ارشاد دولت‌های خاتمی و هاشمی زمینه حضور ملک مطیعی را در سینما فراهم نکردند؟ مگر همین وزارت ارشاد آقای خاتمی نبود که پس از «برزخی‌ها»، ایشان را ممنوع الکار کرد؟! حتی بازیگرانی نظیر اصغر سمسارزاده را هم ممنوع الکار کردند. سمسار زاده در ابتدای دهه هفتاد پس از حضور علی لاریجانی در تلویزیون اجازه حضور درنمایش‌های تلویزیونی را پیدا کرد. تصور این اتفاقات خیلی دشوار است که ایرج قادری پس از ساختن فیلمی علیه کارتل مواد مخدر اشرف پهلوی، توسط وزارت ارشاد خاتمی، در دهه شصت ، ممنوع الکار می‌شود و در دوران معاونت سینمایی عزت الله ضرغامی، اجازه فعالیت در سینما را پیدا می‌کند.با کمی جستجو درخواهیم یافت مهدویان به واسطه چهره هایی وابسته به اصولگرایان مثل احسان محمد حسنی، حبیب والی‌نژاد و سید محمود رضوی که علی الظاهر وابسته به جریان مقابل اصلاح طلبان هستند می‌تواند در حوزه سینما فعالیت کند، اما عکس پیروزی دوم خرداد را با وزیر ارشاد دهه شصت می‌گیرد که بیش از صدها هنرمند و بازیگر سینما را به گواه مستند «سیاه و سفید» تار و مار کرد.اصولگرایان کدام بازیگر را پس از انقلاب ممنوع الکار کرده‌اند؟نکته جالب اینجاست که وزارت ارشاد خاتمی چهره‌ای مثل رسول توکلی که در فیلم های ارزشی و دفاع مقدسی بازی می‌کرد اما با ایرج قادری و محمد علی فردین رابطه خوبی داشت هم ممنوع الکار می‌کند و پرسش مهم این است که اصولگرایان کدام بازیگر را پس از انقلاب ممنوع الکار کرده‌اند؟ هیچ کس حاضر نیست با محمد باقر قالیباف که ویرانه سینما آزادی را آباد تحویل داد و زیر ساخت‌های نمایشی فراوانی را ساخت یک عکس خشک و خالی بگیرد. آنوقت سمبل ممنوعیت در دهه شصت و کسی که هنرمندان فراوانی را آواره کشورهای مختلف و به مخالفان سیاسی این کشور تبدیل کرده می‌شود سمبل رهایی بخشی و حریت سیاسی هنرمندان!اگر ساختمان بنیاد سینمایی فارابی که در اوایل انقلاب به پرویز صیاد تعلق داشت، وزارت ارشاد وقت، بیهوده غصب نکرده بودند، امروز پرویز صیاد در صف مخالفان نظام و انقلاب نبود. مهندس محمد علی نجفی (کارگردان سریال سربداران) که به خاتمی ارادت دارد و فیلم زاگرس را به خاطر عرض ارادتش ساخته است، چون اهل دروغ گفتن نیست می‌تواند گواهی دهد. کما اینکه سال‌ها قبل مصاحبه‌ای کرد و این مسئله را با رسانه‌ها در میان گذاشت.یک بار هم در مشرق این موضوع خاص را با گواهی شفاهی محمدحسین فرح بخش (مهمترین شاهد جنایت‌های دهه شصت)منتشر کردیم که قهرمان سینه سترگ سینمای ایران ، جمشید هاشم‌پور در میان خروارها برف در کنار ساختمان وزارت ارشاد می‌ایستاد تا معاونت سینمایی جناب خاتمی از ماشینش با کفش‌های سوپر واکس‌زده‌، پیاده شود و در میان برف سنگین تهران پس از حداقل دو ساعت انتظار، هاشم‌پور او را دنبال کند، التماس کند، بگوید" خرج زندگی‌ام را از طریق پول معلمی همسرم می‌گذارنم، منو شرمنده زن و بچم نکن."چهار سال التماس کرد تا ممنوع الکاریش را بردارند (از سال ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۷) . در نهایت جناب فخرالدین انوار دستور دادند با سر تراشیده و در شمایل قهرمانی نمی‌توانی بازی کنی که عاقبت چهار سال التماس در سرما و گرما به حضور در فیلم روز باشکوه کیانوش عیاری منجر شد. چرا خاتمی با جمشید هاشم‌پور عکس نمی‌گیرد؟ آگاهان به تاریخ می‌دانند که هنرمندان فراوانی قربانی ممنوعیت او و زیر دستانش شدند تا جنبش دوم خرداد شکل بگیرد و به کارگردان جوان کشورمان محمد حسین مهدویان باید توصیه کرد اگر برای هنرمندان قبل از خودتان ذره‌ای احترام قائل هستید، عکس گرفتن با عامل ممنوعیت و آوارگی صد ها هنرمند افتخار نیست. تاریخ «نازیسم جنبش دوم خرداد» و وزیر ارشاد دهه شصت را در آینده، دقیق‌تر قضاوت خواهد کرد. منبع :‌مشرق

۱۱ مطالبه عمومی رانندگان از دولت و ۱۱ راهکار‌/ کارد به استخوانمان رسید که کامیون‌‌ها را خاموش کردیم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، پس از نوسانات اخیر ارزی و افزایش تورم و کاهش ارزش ریال‌ در کنار افزایش مشکلات اقتصادی برای همه اقشا‌ خصوصاً قشر متوسط و ضعیف جامعه، رانندگان و کامیون‌داران هم با افزایش هزینه‌ها، گرانی قیمت لوازم یدکی و ثبات چندی ساله کرایه‌های حمل بار، دچار مشکلات فراوان شده‌اند به طوری که این مشکلات موجب شد برای رساندن اعتراضات خود به گوش مسئولان، چند روزی در برخی شهر‌ها حمل و نقل بار توسط کامیون‌ها متوقف شود. ‌امروز  به سراغ یکی از فعالان صنعت حمل و نقل جاده‌ای رفتیم تا از مطالبات رانندگان در این حوزه بیشتر جویا شویم؛ مالک نخعی، راننده جوان و تحصیل‌کرده کرمانی است که پیش از این هم پیشنهادات متنوعی در حوزه به‌روز‌سازی حمل و نقل کامیونی داشت. وی در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس،‌ در‌ ارزیابی برنامه‌های وزارت راه و شهرسازی و سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای در کاهش هزینه‌ها و افزایش درآمد ناوگان حمل‌‌و‌نقل بار کشور‌ اظهار داشت: در کشور ما بروکراسی اداری پیچیده و طولانی‌مدت‌ است و تا مصوبه‌ای، قانون و اعمال شود، مدت‌ها به طول می‌انجامد؛ مشکلات ما به این سادگی که دوستان سازمان راهداری و حمل و نقل جاده‌ای در تریبون‌ها اعلام می‌کنند در کوتاه‌مدت قابل رفع نیست. وی بیان کرد: البته ذکر این موضوع نیز ضروری است که وزیر راه و شهرسازی،‌ سازمان راهداری و ارگان‌ مرتبط با حمل و نقل جاده‌ای کالا، با قدرت ‌موضوع مشکلات ناوگان را دنبال می‌کنند تا ‌مشکلات رانندگان را حل کنند و به خواسته راننده جواب مثبت دهند. نخعی گفت: به تازگی هم شنیده‌ایم که وزیر راه و شهرسازی وعده اجرای سیستم تن-کیلومتر به جای کرایه توافقی در نرم‌افزار بارنامه، داده است طوری که دست هیچ واسطه‌گری، شرکت حمل و نقل و صاحب کالایی دخیل در این موضوع نباشد که اگر این موضوع اجرا شود، مطلوب است. این راننده کامیون اظهار داشت: اینجانب به عنوان یک راننده کامیون و فعال حمل و نقل، با بررسی‌های میدانی و مذاکره با کامیون‌داران و رانندگان، تلاش کردم ‌فهرستی از مطالبات عمومی و مشترک رانندگان در سراسر کشو تهیه کنم و امید است در مقام مشورت برای مسئولان‌ کشور، ‌کاربرد مناسبی داشته باشد؛ البته این موارد‌ خواسته‌های مشترک بین همه کامیون داران و رانندگان کشور است و به طور مجزا‌ در هر شهرستان و استان هم خواسته‌هایی منحصر به خودشان نیز وجود دارد. * کرایه باید بر اساس تن‌کیلومتر به تفکیک بارگیر محاسبه شود نه توافقی نخعی با بیان اینکه مطالبات اخیر راننده‌های کامیون در چند حوزه قرار دارد،‌ گفت: یکی از مواردی که راننده‌ها به صورت عمومی در کشور مطرح کرده‌اند و درخواست دارند، تخصیص کرایه بر اساس تن-کیلومتر در کرایه پایه است، یعنی کف کرایه، بر اساس تن-کیلومتر به تفکیک بارگیر باشد. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای توضیح داد: در بسیاری از نقاط کشور خصوصا مسیرهای برگشت به سمت بنادر، کرایه به حدی پایین است که حتی یک‌چهارم هزینه‌ها را تأمین نمی‌کند بنابر‌این ضروری است تا نرخ پایه حمل در قالب تن‌ بر‌ کیلومتر سراسر کشور مشخص شود و این کار هر ساله با توجه به میزان مصرف و قیمت نهاده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اولیه حمل و نقل از جمله سوخت‌، لاستیک‌، حقوق راننده‌، بیمه‌ها‌، استهلاک سرمایه‌، سود منطقی سرمایه گذاری‌، عمر مفید و‌ غیره ‌تکرار شود ‌. این راننده کامیون اضافه کرد: به‌جای افزایش درصدی سالانه نرخ حمل تعیین نرخ پایه حمل هر ساله به صورت مهندسی و محاسباتی شده تن بر کیلومتر در واقع یعنی‌ بازیابی ‌مجدد ‌پایه ‌کرایه؛ اگر الان کرایه اقتصادی برای هر کشنده ۱۵۵ تومان برای هر کیلومتر باشد، برای ۱۰ چرخ ۱۸۰ تومان و برای کامیون ۶ چرخ ۲۰۰ تومان خواهد بود، ظرفیت که پایین می‌آید هزینه نیرو انسانی ثابت است به همین دلیل کرایه در هر تن کیلومتر افزایش می‌یابد. نخعی اضافه کرد: بعد از تعیین کرایه پایه در قالب تن بر کیلومتر‌، افزایش سر بار پایه کرایه برای‌ پروفیل طولی مسیر (سرازیری و سربالایی‌، صعب العبور بودن مسیر)، مسئولیت حمل (ارزش ریالی محموله‌، محموله‌های گران‌)، حمل مواد خطرناک، شروط ضمن حمل یعنی شرط زمان یا مکان کامیون ممنوع‌ و ابعاد خارج از استاندارد از منظر ترافیکی‌ باید مدنظر باشد. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای تأکید کرد: همچنین ضرورت دارد ادغام سیستم محاسبه ‌کرایه تن بر کیلومتر در نرم‌افزار صدور‌ بارنامه انجام شود. * سیستم نوبت مجازی بار اصلاح شود این راننده کامیون بیان کرد:‌ راننده‌ها می‌خواهند که سیستم نوبت مجازی در سطح کشور اصلاح شود، این سیستم نوبت مجازی مطلوب است اما باید اصلاحاتی در آن رخ دهد تا بی‌عدالتی در توزیع بار رفع شود. وی توضیح داد: ما سال ۹۵ در نامه‌ای‌ موضوع «سیستم فعلی نوبت مجازی»‌ را به آقای‌ پورابراهیمی در کمیسیون اقتصادی مجلس ارائه دادیم که به وزارت راه و شهرسازی و سازمان راهداری ارجاع شد و به «سامانه ملی پایانه مجازی»‌ منجر شد، نوبت‌دهی بر اساس اپلیکیشن‌ها و سیستم‌های موبایلی در این سیستم اجرا شد اما بقیه موارد آن اجرایی نشد و برای هر پایانه سرور جداگانه در نظر گرفتند و موجب شد سیستم پیامکی با مشکل مواجه شود. نخعی بیان کرد: نوبت پیامکی اگر به دقت و صحت اجرا شود، عالی است؛ در این سیستم باید برای سراسر کشور یک نوبت ثبت شود چون راننده‌ای در ۳ بندر بوشهر، امام خمینی (ره) و بندرعباس که بار زیادی دارند نوبت ثبت می‌کند، خواب این نوبت‌ها ۱۰ تا ۲۰ روز است بدین ترتیب راننده‌ها می‌توانند بین این خواب‌ها بروند در این بنادر بار بزنند و این موجب شده است انضباط مستقیم بنادر به هم بخورد و عدالت در توزیع بار وجود ندارد. این کارشناس حمل و نقل افزود: راننده‌ها خواستار این هستند که سیستم نوبت‌ پیامکی حذف و یا اصلاح شود، در این سیستم باید همه اطلاعات روی یک سرور باشد و در همه پایانه‌ها که اعلام بار دارند، به جای آنکه نوبت‌ روی سرور پیمانکار باشد، روی سرور سازمان راهداری باشد و برای سراسر کشور فقط یک نوبت مجازی ثبت شود و به محض صدور بارنامه این بار، برای بار بعدی فقط یک نوبت داشته باشد و البته این نوبت محفوظ باشد. * کرایه کامیون‌ها در برخی شرایط تا ۳ ماه هم پرداخت نشده است وی بیان کرد: حدود ۶۰ هزار دستگاه ناوگان حمل بار کشور، کشنده‌ها هستند که مواد معدنی و صنایع فولادی حمل می‌کنند؛ این ناوگان با صاحبان صنایع مذکور‌ در ارتباط هستند؛ در اغلب این موارد، باید خودِ شرکت در مبدأ بارگیری، کرایه را پرداخت کند، اما در برخی موارد راننده‌ها تا چندین ماه با مشکل دریافت کرایه خود مواجه شده‌اند و موجب شده است نارضایتی عمومی رخ دهد، ضمناً‌ صاحبان کالا و صنایع از این صبر راننده سوء استفاده می‌کنند و برخی موارد راننده را چندین ماه معطل کرایه می‌کنند که در این‌باره می‌توان به بی‌نظمی در پرداخت کرایه‌ها از سوی شرکت غله و بازرگانی ایران اشاره کرد. * پیشنهاد تغییر شیوه پرداخت کرایه از طریق بانک عامل نخعی بیان کرد:‌ همه هزینه ماشین سنگین نقد است اما کرایه‌اش نسیه است و این موجب شده است راننده‌ها در پرداخت در اقساط خود هم با مشکل مواجه شود. این کارشناس حمل و نقل افزود: ما پیشنهاد داده‌ایم که این موضوع در قانون تجارت حمل و نقل دیده شود، قوانین حمل و نقل بار در کتاب قانون تجارت باید بازنگری شود چون ۸۵ سال است تغییر نکرده است و تعاریفی در آن موجود است که امروز دیگر مصداقی ندارد و پاسخگوی نیازهای حمل و نقل نیست. وی اظهار داشت: در همه جای دنیا قبل از انجام عملیات حمل، کرایه پرداخت می‌شود، یعنی رسیدن به مقصد و مبلغ کرایه، ضامن امانت‌داری راننده نیست اما در کشور ما باید حتما بار حمل شود سپس کرایه پرداخت شود که در این صورت با مشکلات دیگری نظیر تأخیر در پرداخت کرایه و یا سهم‌خواهی ‌بیشتر‌ شرکت حمل و نقل مواجه هستیم. این راننده کامیون گفت: در کشورهای اروپایی و آمریکا، کرایه قبل از پروسه حمل پرداخت می‌شود و زمانی که پروسه حمل آغاز شد حداقل ۷۰ و تا ۱۰۰ درصد کرایه حمل به حساب راننده واریز می شود در عوض ضمانت اجرایی از راننده می‌گیرند و در واقع ضمانت اجرایی حمل، بار‌نامه‌ است نه کرایه بارنامه‌. نخعی توضیح داد: باید قانون‌گذار در قانون تجارت این موضوع را لحاظ کند که هر کسی نیازمند پروسه حمل بود یعنی صاحب بار، کرایه حمل را به یکی از حساب‌های واسط برای حمل و نقل بار در بانک‌ها واریز کند؛ این حساب واسط می‌تواند در همه بانک‌ها و تنها تحت نظارت وزارت راه و شهرسازی باشد تا دولت هم درگیر عملیات بانکی نشود. وی اضافه کرد: در صورتی که تعداد بارها زیاد یا کالاها بزرگ باشند و صاحب کالا نمی‌تواند به کرات واریز پشت سر هم داشته باشد، صاحب کالا می‌تواند ضمانت‌نامه‌های لازم را در اختیار بانک عامل قرار دهد و راننده‌ها بعد از انجام عملیات حمل و تأیید تحویل کالا به بانک برود، نسخه بارنامه را به بانک تحویل دهد و پول خود را دریافت کند. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای اضافه کرد: دولت باید بر این پول ناظر باشد و به محض انجام عملیات تخلیه و ارائه سند حمل، کرایه از طریق بانک به راننده پرداخت شود؛ ‌‌این مسأله بسیار مهم است اما کار پیچیده‌ای نیست. * تخلفات گسترده شرکت‌های حمل‌‌‌و‌نقل در بارنامه نخعی با انتقاد از سهم‌خواهی زیاد شرکت‌های حمل و نقل در بارنامه‌ها و دریافت‌های غیرقانونی افزود:‌ متأسفانه بر عملکرد شرکت‌های حمل و نقل نظارت کافی وجود ندارد، شرکت‌های حمل و نقل ضوابط تأسیس سختی دارند اما سودجویان این ضوابط را با روش‌های قانونی دور می‌زنند تا در قالب واسطه‌گری، سود‌های کلان به جیب بزنند. وی توضیح داد: باید حتماً در کنار ضوابط تأسیس شرکت‌های حمل و نقل، ‌«ضوابط بهره‌برداری شرکت‌های حمل و نقل» هم قرار گیرد و نظارت سختگیرانه وجود داشته باشد؛ یعنی در همه عمرِ این شرکت حمل و نقل، باید ضوابط جاری و نظارت وجود داشته باشد. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای افزود: ‌در حال حاضر متأسفانه به محض تأسیس شرکت حمل و نقل‌ این ضوابط بی‌رنگ ‌می‌شود؛ باید طوری باشد که نیازمندی‌های اولیه برای تأسیس شرکت حمل و نقل جاری باشد و در غیر اینصورت مجوز فعالیت شرکت حمل و نقل لغو شود که متأسفانه این اتفاق نمی‌افتد. وی توضیح داد: دو بند اصلی تأسیس شرکت‌های حمل و نقل در مراکز استان، این است که تأسیس کننده باید ۱۲ دستگاه کامیون ملکی و ۵۰۰۰ مترمربع زمین ملکی یا اجاره‌ای ارائه دهد؛ حال عده‌ای سودجو و واسطه‌گر از ۱۲ کامیون‌دار خواهش می‌کنند که اسناد کامیون را به نام مؤسس شرکت کنند و ۵۰۰۰ مترمربع زمین هم قانون اجازه داده است در دوره ۵ ساله اجاره کند، حال آنها قرارداد اجاره هم در دفاتر اسناد رسمی تنظیم می‌کند، اراضی را به نمایندگان سازمان راهداری معرفی می‌کنند و پس از اخذ مجوز از سازمان راهداری، قرارداد زمین را فسخ می‌کنند و اسناد کامیون‌‌ها را هم با نام مالک اصلی بر می‌گردانند. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای گفت: در این شرایط این فرد پس از اخذ مجوز، ‌دلال می‌شود و در پایانه‌ای بار، واسطه‌گر می‌شود و این از مشکلات اصل راننده‌ها است. وی ادامه داد: راننده‌های می‌گویند شرکت‌های حمل و نقل فقط دلالی می‌کنند هیچ اهمیتی هم به سرمایه راننده نمی‌دهند هر روز در کرایه توافقی نرخ را می‌شکنند، نرخ کف را می‌شکنند و مناقصه‌ای که هرگز نرخ پایه‌ای در آن وجود نداشته باشد هر روز تکرار می‌شود و راننده زیان آن را می‌بیند. این راننده کامیون می‌گوید: دلال بار هرگز کف قیمت را ارائه نمی‌دهد، فقط قیمتی ارائه می‌دهد و بر اساس عرضه کم و تقاضای بالا، مدام قیمت‌های کرایه شکسته می‌شود. * کارد به استخوانمان رسید که کامیون‌ها را خاموش کردیم نخعی گفت: در برخی مسیرها نه تنها کرایه‌های امسال نسبت به سال‌های قبل افزایش نیافت که حتی نسبت به سال‌های قبل، امسال کاهش یافت که این موضوع در شیراز و استان فارس مصداق دارد. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای بیان کرد: راننده به دلیل همین مشکلات، سرمایه خود را در حال از دست دادن می‌بیند، هزینه‌هایش با تورم و نرخ دلار افزایش یافته است؛ راننده کارد به استخوانش رسیده است و بدین ترتیب ماشین خود را خاموش کرده است. وی بیان کرد: دولت به داد صنعت حمل و نقل کامیونی برسد اقتصاد حمل و نقل پویا نیست و این صنف در خطر است. این راننده کامیون ادامه داد: راننده تاکنون از درآمدهای آینده صرف زمان حال می‌کرد، اما با توجه به تورم‌های اخیر آینده‌اش هم وجود ندارد، چک راننده برگشت می‌خورد هزینه‌هایش سنگین شده است، سرمایه نقدشونده هم ندارد، طلای خانمش را فروخته و هزینه تعمیر و نگهداری کامیونش را داده است و امروز ناامید است. نخعی افزود: درصد بالایی از تقصیر بر دوش ‌شرکت‌های حمل و نقل است و این شرکت‌های حمل و نقل هستند که در بروز این مشکلات رانندگان مقصر هستند البته پارامترهای مؤثر دیگر هم داریم اما در کل شرکت‌های حمل و نقل بیشترین تقصیر را دارند و البته تشکل‌های حمل و نقلی هم در این عرصه خوب عمل نکردند. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای با تأکید بر لزوم کاهش کمیسیون باربری اضافه کرد: اگر شرکت حمل و نقلی توانسته است کرایه خوبی از صاحب کالا بگیرد، کارمزد بالاتری از راننده گرفته است و این از دلایل نارضایتی رانندگان است. * حذف ارتباط ناسالم شرکت حمل‌و‌نقل با راننده نخعی با انتقاد از اینکه شرکت‌های حمل و نقل به حقوق قانونی خود راضی نیستند، اضافه کرد: حال اگر موضوع پرداخت کرایه نزد یکی از بانک‌ها عملیاتی شود، سیستم شفاف می‌شود و به طور دقیق سهم‌ها مشخص خواهد شد، یعنی سیستم می‌تواند اعلام کند به فرض در کرایه ۱۰۰ ریالی، ۴ درصد یا ۴ ریال سهم سازمان راهداری و ۱۰ درصد یا ۱۰ ریال سهم شرکت حمل و نقل است. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای گفت: از این سهم شرکت حمل و نقل ۰.۹ مالیات بر ارزش افزوده است که باید از حساب شرکت حمل و نقل برداشته شود و به حساب دارایی واریز شود، این موارد همه می‌توانند به تفکیک بین ذی‌نفعان توزیع شود. وی افزود: این موجب می‌شود ارتباط ناسالم شرکت حمل و نقل با راننده برای همیشه رفع شود و شرکت حمل و نقل فقط به پروسه ماشین‌گیری فکر کند و اگر مالک کامیون هست عوارض کامیون را بپردازد. نخعی اضافه کرد: با توجه به زیرساخت‌های انفورماتیکی کشور؛ به نظر ما این شرایط فراهم است و به راحتی قابلیت اجرا شدن دارد. * راننده حداقل حقوق کارگری دریافت می‌کند وی با اشاره به مشکلات بیمه‌ای، دستمزد و حقوق بازنشستگی راننده‌ها، اضافه کرد: در حوزه کار و رفاه‌ اجتماعی رانندگان مطالباتی دارند، اول بحث حق بیمه رانندگان و پرداخت مابه‌التفاوت‌ ۵۰ درصدی طبق قانون است که اخیراً کمتر به آن توجه شده است، در حالی که قانون است. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای ادامه داد: موضوع دوم آنکه راننده‌ای که مالک کامیون نیست، دستمزد طبق حداقل حقوق کارگری دریافت می‌کند در حالی که رانندگی کار تخصصی است و نمی‌توان طبق حداقل حقوق کارگری به وی دستمزد داد؛ راننده چرخه اقتصادی کشور را می‌چرخاند،‌ امنیت جاده‌ها در دست اینها است اما مورد بی‌مهری هستند اینها تکنسین حرفه‌ای هستند اما دستمزد آنها براساس تکنسین حرفه‌ای نیست. نخعی اظهار داشت: حقوق و دستمزد راننده با توجه به محیط کاری راننده و حق ماموریت‌، بدی آب و هوا‌، مناطق مرزی و نا امن و غیره بسیار ناچیز است و رانندگان زیر خط فقر زندگی می‌کنند‌، بنابراین ضرورت دارد افزایش حقوق و دستمزد راننده در افزایش کرایه کامیون لحاظ شود. * فراموشی نوسازی ‌‌ناوگان کامیونی و قیمت بالای کامیون‌های نو این راننده کامیون بر ضرورت تلاش دوچندان دولت برای نوسازی ناوگان باری کشور تأکید کرد و گفت: این نوسازی باید در شرایطی باشد که توجیه اقتصادی داشته باشد و کرایه حمل جوابگوی حقوق راننده‌، بیمه‌ها، بازگشت سرمایه‌، افت سرمایه و استهلاک سرمایه باشد. نخعی اضافه کرد: در حال حاضر قیمت اولیه کامیون با توجه به مالیات بر ارزش افزوده و عوارض گمرکی بسیار گران‌تر از اتحادیه اروپا است که راه‌کار آن ‌تخصیص ارز دولتی، حذف عوارض گمرکی و کاهش قیمت کامیون است. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای اظهار داشت: از سوی دیگر قیمت قطعات یدکی و لاستیک به‌ دلیل رشد واسطه‌گری،‌ نوسانات ارزی‌ و عوارض گمرکی گران است که ضرورت دارد دولت در بحث تخصیص ارز دولتی، حذف عوارض گمرکی و کاهش قیمت قطعات یدکی چاره‌ای بیندیشد. * نارضایتی رانندگان از انجمن‌های صنفی کارگری رانندگان وی بیان کرد: مطالبه دیگری که از وزارت کار داریم مربوط به مشکل فرسودگی تشکل‌های صنفی است؛ روسای‌ انجمن‌های صنفی رانندگان اغلب افرادی هستند که سال‌های پایانی عمرشان را طی می‌کنند در حالی که با توجه به نوع تحصیلات رانندگان کامیون، ضرورت دارد نسل‌های جدید رانندگان مورد توجه باشند که اغلب تحصیلات دانشگاهی تا حتی دکتری دارند. نخعی گفت: براساس آمار وزارت راه و شهرسازی از این ۳۹۵ هزار راننده، حدود ۱۲ هزار نفر تحصیلات کارشناسی و ۱۰۰۰ نفر کارشناسی ارشد و دکترا دارند که در بخش حمل و نقل خدمت‌رسانی ‌می‌کنند. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای افزود: اصناف ما نتوانسته‌اند‌ ارتباط درستی بین ما و دولت ایجاد کنند‌، نتوانسته‌اند گلایه‌ها‌ و نظرات ما را‌ به دولت منتقل کنند بنابراین ضرورت دارد‌ کسانی که مایل به شرکت در انتخابات هیئت مدیره و بازرسان انجمن هستند‌ دارای تحصیلات دانشگاهی باشند و در صورت انتخاب حداکثر ‌دو دوره متوالی متصدی شکل صنفی کارگری یا کارفرمایی باشند. این راننده کامیون اظهار داشت: مسئولان انجمن‌های صنفی رانندگان باید حداقل تحصیلات دانشگاهی هم داشته باشند تا تعادلی در نُرم سواد جامعه حمل و نقل و راننده و نُرم سواد دولت برقرار باشد تا حرف هم را بفهمند و ارتباط خوبی برقرار کنند. نخعی بیان کرد: ما رانندگان، از کانون انجمن‌های صنفی کارگری رانندگان سراسر کشور به شدت گله داریم، اینها در همین شرایط سخت اقتصادی مردم،‌ با مدیران دو تابعیتی خود، هیچ‌گاه به فکر رفع مشکل راننده‌ها نبوده‌اند. این کارشناس حمل و نقل جاده‌ای تأکید کرد: از وزیر تعاون، کار و رفاه می‌خواهیم بر کانون انجمن‌ صنفی رانندگان سراسر کشور نظارت دقیق داشته باشد و این خواسته به‌حق رانندگان است. منبع :‌فارس انتهای پیام/

نامه آقا روح‌الله به پاپ در حمایت از فلسطین/ مهم‌ترین مأموریت آقای خمینی چه بود؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب،‌ کتاب «الف لام خمینی» اثر هدایت‌الله بهبودی که انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی آن را منتشر کرده و برای نخستین بار در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران به دست علاقه‌مندان رسید، اثری روان و خوش‌خوان از کودکی بنیانگذار جمهوری اسلامی تا چند ماه پس از انقلاب اسلامی است.در این گزارش، بخش‌هایی از «واکنش‌هایی برای تقسیم فلسطین» و اصلاحات در حوزه در پی می‌آید:مجمع عمومی سازمان ملل متحد با صدور قطعنامه ۱۸۱ در هفتم آذر ۱۳۲۶ سرزمین فلسطین را به دو بخش یهودی و عربی تقسیم کرد. این مصوبه که خیلی زود به تقسیم فلسطین شهرت یافت ۵۵ درصد اراضی این کشور را به یهودیان و بقیه را در اختیار مسلمانان قرار داد. ۳۳ کشور به این قطعنامه رأی مثبت و سیزده کشور، که ایران نیز در شمار آنها بود رأی مخالف دادند.پس از پایان جنگ جهانی اول نیروهای انگلیس فلسطین را ترک نکردند؛ ماندند تا مقدمه تأسیس یک دولت یهودی را فراهم کنند. سازوکار این موضوع پس از جنگ جهانی دوم در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ریخته شد تا لعاب قانونی و بین‌المللی به خود بگیرد. فلسطینی‌ها که حق تاریخی و ملی خود را آشکارا پایمال شده می‌دیدند، اعتراض و مخالفت خود را نشان دادند. خیلی زود درگیری میان مسلمانان و یهودیان آغاز شد.هر روز عده‌ای از طرفین کشته می‌شدند. کشورهای عربی، به ویژه مصر و سوریه واکنش‌های نسبتاً تندی از خود بروز دادند و حتی تقسیم فلسطین را از دست رفتن بخشی از خاک خود دانستند. این حادثه حکومت ایران امری غیر مرتبط تلقی شد. گویی تقسیم فلسطین قضیه‌ای عربی یهودی است و ربطی به ایران، که نه غرب است و نه یهود، ندارد. البته کشورهای عربی نیز پیش از آن‌که موضوع فلسطین را مسئله جهان اسلام بدانند، آن را یک مشکل عربی معرفی کردند و تعصبات را از این منظر به نمایش گذاشتند. نزدیک به سه دهه از پایان عمر «اتحاد اسلامی» می‌گذشت و اینک «اتحاد عربی»، برآمده از ناسیونالیسم تزریق شده به کشورهای نوپدید غرب آسیا در حال خودنمایی بود.بیش از چهل روز از ماجرای تقسیم فلسطین می‌گذشت که اعلام شد آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی برای حمایت از مسلمانان پاکستان و فلسطین، از مردم تهران دعوت کرده در مسجدشاه گردهم آیند. در آن زمان مسلمانان پاکستان‌ که به تازگی از هند جدا شده بودند، تحت تعرض هندوها آزار دیده، کشته می‌شدند. آیت‌الله کاشانی که با پیشینه استعماری انگلیس آشنا بود، در اطلاعیه ای قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومی سازمان ملل متحد را «ظلم فاحش» خواند و پیش‌بینی کرد تشکیل دولت یهودی در آینده کانون مفاسد بزرگ برای مسلمین خاورمیانه بلکه تمام دنیا خواهد بود.» جراید خبر از اجتماعی ۱۵ هزار نفری در مسجدشاه دادند. سخنران اصلی این مراسم آقای فلسفی بود. او گفت که دردی که امروز بر فلسطین وارد شده، دردی است بر پیکر جهان اسلام. وی خبر داد که آیت‌الله کاشانی دو حساب برای کمک به مسلمانان پاکستان و فلسطین در بانک ملی گشوده و چشم‌انتظار یاری مردم است.با موضوع فلسطین حداقل تا پنج ماه بعد واکنش آشکاری در سطح جامعه ایران پیدا نکرد، اما درگیری‌های مسلمانان آن سرزمین با یهودیان همچنان ادامه داشت. انگلیس پیش از این خبر خروج خود را از فلسطین داده بود؛ و در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۲۷ به قیمومت ۲۵ ساله خود پایان داد. با اعلان این خبر، دولت مستقل یهودی به نام اسرائیل اعلام موجودیت کرد. کشورهای عربی پیرامون فلسطین که نقشه تقسیم آن سرزمین را پیاده شده دیدند، ارتش‌های خود را برای نبرد با دولت جعلی اسرائیل به صحنه کشاندند. جنگ آغاز شد.آیت‌الله کاشانی از مردم تهران دعوت کرد روز ۳۱ اردیبهشت برای ابراز همدردی با مسلمین فلسطینی و اظهار تنفر از عملیات خصمانه یهود در مسجدشاه گردهم آیند. اجتماع مردم در مسجدشاه پرشکوه بود. خطابه‌ای را که آیت‌الله کاشانی نگاشته بود، خواندند و سپس قطعنامه‌ای در ۶ ماده در حمایت از مسلمانان فلسطین قرائت شد. پس از پایان مراسم جمعیت با سردادن شعار از خیابان ناصرخسرو و میدان سپه خود را به میدان بهارستان و مدرسه سپهسالار رساند. در آنجا نیز سخنان مهیجی در باب فلسطین ایراد گردید. گفته شده حاج آقا روح‌الله خمینی در همین زمان نامه‌ای به پاپ نوشت و از طریق نماینده سیاسی واتیکان در تهران برای او فرستاد. «قضیه از این قرار بود که مجلسی در تهران برگزار شد و [آقای خمینی] نیز در آن مجلس کردند. قرار بر این شد که از طرف روحانیت ایران نامه‌ای برای پاپ نوشته شود. چندین نامه نوشته شد اما تنها نامه [ایشان] را انتخاب کردند و همان را برای پاپ فرستادند.» امضاء نامه روحانیت تهران بود. اعلامیه آیت‌الله بروجردی علیه تقسیم فلسطین در خرداد ۱۳۲۷ منتشر گردید.مجلس مؤسسانمحمدرضا شاه پهلوی در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ هنگام شرکت در مراسم سالروز تأسیس دانشگاه تهران، از شلیک گلوله‌هایی که او را نشانه رفته بود، جان سالم به در برد. او را به بیمارستان ارتش در یوسف‌آباد بالا رساندند. مختصر زخم چهره‌اش درمان و مرخص شد. حادثه، به‌اندازه‌ای بزرگ بود که حکومت‌نظامی در تهران برقرار شود و در شهر هر آنچه هست گیرند.» ناصر فخرآرایی، ضارب شاه، عضو حزب توده معرفی شد. همین کافی بود که سران این حزب به جز شماری که توانستند فرار کرده، از مرزهای کشور بگذرند، بازداشت شوند. حزب توده غیرقانونی و منحل اعلام شد. آیت‌الله کاشانی و دامادش، گروهی از جوانان پر جنب و جوش، نزدیکان فخرآرایی و هر فردی که از نظر حکومت منشأ ناآرامی‌های چند سال گذشته شناخته شده بود، دستگیر و روانه زندان شد. نواب صفوی تحت تعقیب قرار گرفت، فراری شد و پنهانی بسر می‌برد.بیست روز پس‌ از این رخداد، شاه در دیدار با گروهی از نمایندگان مجلس شورای ملی از تصمیم خود برای تأسیس مجلس مؤسسان گفت. وی علت این موضوع را اصلاح برخی از مواد قانون اساسی دانست که باید به مقتضای زمان تغییر کند. در تفسیرهایی که از این تصمیم صورت گرفت، مشروطه ایران ناقص معرفی شد؛ این‌که چرا در پناه آزادی‌های سیاسی، به آن شاه سوءقصد می‌شود. تلویحا سخن از تهدیدهای سیاسی اجتماعی به میان آمد، اما آنچه بیان گردید این بود که در اصل ۴۸ قانون اساسی (انحلال و تجدید انتخابات مجلس باید تجدیدنظر شود؛ اصل جدیدی به منظور تعیین طرحی برای تجدیدنظر در اصول قانون اساسی تنظیم و تصویب گردد؛ در اصل ۴۴ (نظامنامه مجلس سنا) نیز باید بازنگری شود.به دنبال اعلان این خبر و موضوعات پیرامون آن، مطالبی که عمدتا از بی‌اعتمادی به حکومت ناشی می‌شد در میان جامعه روحانیت مطرح شد که مهم‌ترین آن احتمال تغییر در اصل مربوط به مذهب رسمی کشور بود. همچنین شایع کردند که آیت‌الله بروجردی با تشکیل مجلس مؤسسان مخالفتی ندارد. حاج آقا روح‌الله خمینی و آقای محمدرضا گلپایگانی با واسطه موضوع را با رئیس روحانی حوزه علمیه قم در میان گذاشتند. قرار شد نامه‌ای نوشته، آیت‌الله بروجردی پاسخ دهد. «... چون منتشر است که راجع به تشکیل مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالی و بعض اولی‌ای امور مذاکراتی شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرموده‌اید، نظر به این‌که تشکیل مجلس مؤسسان مؤثر در مقدرات آینده کشور و مصالح دینی و ملی اجتماعی است، به علاوه حدود اختیارات نمایندگان و نتایجی که ممکن است این اقدام داشته باشد معلوم نیست، مستدعی است حقیقت انتشار را برای روشن شدن تکلیف شرعی اعلام فرمایید.» این نامه را آقایان روح‌الله خمینی، روح‌الله کمالوندی، مرتضی حائری، سید محمد یزدی محقق داماد و محمدرضا موسوی گلپایگانی امضاء کرده بودند. آیت‌الله بروجردی موافقت خود را با تأسیس مجلس مؤسسان تکذیب کرد و این توضیح را افزود که نمایندگان شاه نزد او آمده و تأکید کرده‌اند که در «مواد مربوطه دیانتی تصرفی نخواهد شد، بلکه در تحکیم و تشیید آن اهتمام خواهد شد.»محمد ساعد، نخست‌وزیر، در یازدهم اردیبهشت ۱۳۲۸ مجبور به ادای این توضیح شد که موادی از قانون اساسی و یا متمم آن، که مربوط به مذهب رسمی ایران و رو و سلطنت است، هیچ‌گاه تغییری نخواهد کرد. مجلس مؤسسان دوم با تغییر اصل ۴۸ قانون اساسی، قدرت انحلال مجلس شورای ملی و سنا را به شاه داد. همچنین متممی مجلس مؤسسان جهت اصلاح یا تغییر موادی از قانون اساسی تصویب کرد و این توضیح را نیز افزود که تغییرات مواد قانون اساسی به هیچ‌وجه شامل «دین مقدس اسلام و مذهبی کشور که طریقه حقه جعفریه اثنی عشریه می‌باشد و احکام آن و یا مربوط به سلطنت ایران است نمی‌گردد.»آغاز فعالیت اصولیحدود پنج سال از تدریس خارج فقه و اصول حاج آقا روح‌الله می‌گذشت. مکان تدریس او در خانه، یکی از حجره‌های مدرسه فیضیه، و سپس مسجد محمدیه بود. مطالعات پردامنه آقای خمینی اینک روی این رشته متمرکز بود و طبعا نتایج آن همچون عرصه آموزش در کتابت نیز خود را نشان می‌داد. شاگردان او گفته‌اند که آن زمان استادشان تألیفات خود را با نی می‌نوشت. «قلمدانی داشت و ... همه کتاب‌ها را با قلم نی نوشته‌اند.» وقتی به مطالعه می‌نشست، فارغ از زندگی داخلی، غرق در مطالب کتاب می‌شد و اجازه نمی‌داد تمرکز او به هم ریزد. در این زمان کسی سراغ او را نمی‌گرفت. میز کوچکی که پشت آن می‌نشست چیزی شبیه جعبه چوبی میوه بود. کتابخانه نداشت، اما اطرافش نیم‌دایره‌ای از کتاب‌های مرجع بود. معمولا قلم اول و آخرش یکی بود و کمتر از چرکنویس استفاده می‌کرد. مجموعه یادداشت‌های خود را در تابستان و در سفرهای دو سه‌ماهه‌اش، دور از قم، جمع‌بندی کرده، تبدیل به کتاب می‌کرد. بیشتر کتاب‌های قطور او در فصل تابستان زاده شدند.عمده مشغله علمی او در این پنج سال تدریس کفایه الاصول آخوند ملامحمدکاظم خراسانی بود. ضمن مطالعات، حواشی بسیاری هم بر آن نگاشت. در واپسین روزهای سال ۱۳۲۷ به این نتیجه رسید که حواشی خود را در مبحث «قاعده نفى الضرر و الضرار» رساله‌ای بنویسد؛ و نوشت. این خلاف سلیقه آخوند خراسانی و استادش شیخ انصاری بود. آن و این موضوع را در پایان مباحث اصول آورده بودند، اما «من دوست داشتم این بحث را در یک کتابچه مستقل، جدا از حاشیه‌هایم بر کتاب کفایه، به واسطه طولانی شدن حاشیه‌نویسی‌هایم، جداگانه ارائه کنم.»یازدهم اسفند ۱۳۲۷ نگارش آن را به پایان رساند. این نخستین تألیف او در جهان کثرت بود. نام رساله را بدایع الدرر فی قاعده نفی الضرر گذاشت. اما تألیف مهم او در وادی اصول انوار الهدایه فی التعلیقه على الکفایه بود.آقای خمینی تابستان ۱۳۲۸ را در درکه تهران گذراند. به احتمال زیاد با خانواده به این ناحیه ییلاقی از پایتخت آمده بود. رفاقتش با مهدی حائری او را به درکه کشانده بود. شیخ مهدی حائری از دوستان قدیمی او بود و در درکه خانه داشت. آقای خمینی، یادداشت‌ها و حاشیه‌هایش بر کفایه الاصول را نیز با خود آورده بود. او تدوین کتاب را پیش از تابستان و چه‌بسا از سال پیش آغاز کرده، جلد اول آن را به پایان برده بود، و اینک درصدد بود نگارش جلد دوم را شروع کند. یازدهم رمضان ۱۳۶۸/ هفدهم تیر ۱۳۲۸ تألیف این جلد را تمام کرد و آراء اصولی خود را، در مباحث عقلی موجود در کتاب کفایه، آشکار کرد. این اثر قطور همچون بدایع الدرر به زبان عربی نگاشته شد.بخش قابل‌توجهی از این تابستان باید صرف نگارش تعلیقات بر کتاب وسیله النجاه، اثر آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی، شده باشد. آقای خمینی تعلیقات خود را بر این کتاب پس از وفات آیت‌الله در ۱۳۲۵ آغاز کرده بود.اصلاحات در حوزهاین جمله‌ها را از آیت‌الله بروجردی نقل کرده‌اند: «حوزه علمیه قم شهری است که دروازه ندارد. حوزه به روی اشخاص مختلف باز است. افراد صالح و ناصالح از هم ممتاز نمی‌شوند. ای کاش نظمی بود و برنامه‌ای.» و گویا همین مضامین را بارها تکرار کرده، به انضباط رساندن حوزه، آرزوی آیت‌الله شده بود. این آرزو نه تنها در وجود آقای بروجردی که پیش از او در ضمیر علمایی که از ابتدای تأسیس تعریف شده علمی و اداری در حوزه آگاه بودند، پدید آمده بود. حاصل جمع این موجب شد گروهی از روحانیان طراز اول قم گردهم آیند و راه‌کارهایی که منجر امور درسی و اداری حوزه می‌گردد، تدوین کرده، به تأیید آقای بروجردی با گروه «هیأت حاکمه» خوانده شد. نشست‌های هیات حاکمه هر شب در مدرسه ملا صادق برگزار می‌شد. آنان تصمیم گرفتند سه گروه کاری در موضوعات: رسیدگی به امور طلاب و مدارس، «امتحان خارج تازه واردین» و «امتحان تازه واردین غیرخارجی» تشکیل دهند. همچنین مقرر شد گروه‌ها تا رسیدن به نتیجه نهایی هر هفته دور هم بنشینند و وظایف یادشده را به نتیجه عملی برسانند. این تصمیم در هفتم مهر ۱۳۲۸ به آگاهی آیت‌الله بروجردی رسید. حاج آقا روح‌الله خمینی در شمار پانزده روحانی‌ای بود که این نامه را امضاء کرده، خود به همراه آقایان مرتضی حائری و سید محمد یزدی / محقق داماد، اعضاء گروه «امتحان خارج تازه واردین» را تشکیل می‌دادند. کار شروع شد آنچه زودتر از همه به نتیجه رسید چگونگی آزمون گیری و تحصیل در سطوح مختلف درسی بود. منابع و مواد امتحان، تعیین سطوح (سه سطح)، زمان تحصیل در هر سطح، درس‌های اصلی و جنبی، همگی تعیین شد. اما آنچه به عنوان طرح اصلاح حوزه علمیه قم به آیت‌الله بروجردی داده شد، حاوی نکات دیگری هم بود. ازجمله این‌که شهریه طلاب چگونه پرداخت شود، اخذ وجوهات شرعیه چه روش و سازمانی داشته باشد، ارتباط دستگاه مرجعیت با دیگران چگونه باشد، و شاید چند نکته دیگر. آقای بروجردی وقتی پیشنهادهای اخیر را دید، تعجب کرد؛ چراکه «دیدم در این طرح تمام اختیارات از بن سلب شده است... گفتم آقایان را دعوت کنید تا ببینم مقصودشان از این مواد که مرا به کلی مسلوب الاختیار کرده است چیست؟» تهیه‌کنندگان طرح اصلاح حوزه، آمدند. آیت‌الله بروجردی از حاضران پرسید که آیا همه صاحبان امضا طرح را خوانده‌اند؟ برخی گفتند که به واسطه اطمینان و اعتماد به صاحبان طرح آن را تأیید کرده‌اند، آقای بروجردی رو کرد به نام حائری یزدی و گفت: «مقصودتان از این ماده که نوشته‌اید مصارف وجوه باید با مشورت هیأت باشد چیست؟» یکی از حاضران در به اجرا درآمدن همه مواد اصلاح‌نامه اصرار نمود و آیت‌الله بروجردی نیز با ناراحتی جلسه را ترک کرد. یکی از شاهدان این ماجرا گفته است که کیا حاج آقا روح‌الله خمینی نیز در تدوین مواد اخیر مشارکت داشت؛ اینان بنا بر سلب اختیار آقای بروجردی نداشتند، بلکه می‌خواستند با شناسایی صاحبان حق از ناحق، جریان وجوهات را به سوی افراد ذی‌حق هدایت کنند. مسائلی چون بی‌سامانی اداری نیز چشمگیر بود؛ آنچه در «بیرونی آیت‌الله بروجردی» می‌گذشت، و ناشی از نبود افراد شایسته با جایگاه مرجعیت در بیت آقای بروجردی بود. «متأسفانه وضع بیرونی روبراه نبود. هنگامی‌که خود ایشان [آیت‌الله بروجردی] در بیرونی تشریف داشتند، آقایان بودند که به ارباب رجوع جوابگو باشند و به کارها رسیدگی کنند، اما وقتی‌که نبودند، کسی به کسی نبود. علمای بلاد و دیگران مراجعه می‌کردند، ساعت‌ها معطل می‌شدند، اما کسی نبود که به کار آنان رسیدگی کند... شکایت از این وضع زیاد بود. یکی از مواد طرح اصلاحی حوزه که آن هیأت تهیه کرده بود، سامان دادن به بیت بود که انجام نشد.»بدین ترتیب اجرای اصلاحات در حوزه علمیه قم محدود به برخی مسائل آموزشی گردید و افرادی چون حاج آقا روح‌الله خمینی و حاج شیخ مرتضی حائری یزدی نتوانستند آن را به مرزهای بیت آیت‌الله بروجردی برسانند. این موضوع بر ارتباط و مناسبات ایشان با شخص اول قم تأثیر گذاشت؛ رفت‌وآمدها کم شد، مشورت‌ها کاهش یافت.در غم استادآیت‌الله محمدعلی شاه‌آبادی سوم آذر ۱۳۲۸ چشم از جهان فروبست. گفته‌ای که حکایت از واکنش حاج آقا روح‌الله در پی رحلت آقای شاه‌آبادی باشد در دست نیست، اما می‌توان تأثر او را به‌اندازه تأثیری که استادش در حیات معنوی او داشته، تصور کرد. توصیفات کم‌نظیر آقای خمینی از آیت‌الله شاه‌آبادی را باید در نقش بی‌بدیل استاد در ساخت جهان درون شاگرد جست‌وجو کرد. «شیخنا العارف الکامل الشاه‌آبادی ادام الله ظله الظلیله در ادام الله ظله العالی»، «شیخنا العارف الکامل الشاه‌آبادی روحی فداه». این تعابیر در توصیف و تعریف فرد دیگری تکرار نشده است. آقای شاه‌آبادی دانسته بود به چه شاگردی آموزش می‌دهد. گفته بود: «آقا روح‌الله خمینی شاگرد تسلیمی است؛ اگر پنج دقیقه درس اعتراض نمی‌کند و اگر دو ساعت تدریس کنم، از طول آن اظهار ملا مهر آقا روح‌الله به استادش باید به این جمله او بسنده کرد که «بنده به قدری ایشان را دوست داشتم که حتی دیوار منزل ایشان را هم می بوسیدم.»مناسبات آقای خمینی و آیت‌الله بروجردییکی از موضوعات موردتوجه در تاریخ حوزه علمیه قم، ارتباط حاج آقا روح‌الله با آیت الله بروجردی در دهه‌های بیست و سی شمسی است. پیش از این گفته شد که آقای خمینی تأثیر بسزایی در هجرت آیت‌الله بروجردی به قم داشت؛ و نیز از تلاش چشمگیر او برای ماندگاری مرجع تقلید شیعیان در حوزه علمیه قم یاد شد. با وجود این، سردی روابط میان این دو پس از شکست طرح اصلاح حوزه علمیه قم انکارنشدنی است. این سردی هرگز به جدایی و انفکاک نینجامید؛ اگرچه روابط دیگر به دمای اولیه نیز بازنگشت. آقای خمینی در طول هفده سال مقارنت خویش با آیت‌الله بروجردی همواره احترام رئیس روحانی قم را نگه داشت، و این در حالی بود که موضع «النصحیة لائمه المسلمین» را ترک نکرد. او می‌خواست که ایشان از قدرت خود در جهت سامان دادن به حوزه‌ها و اصلاح آمور مسلمین و مبارزه با بدعت و فساد و ظلم‌های پهلوی بیشتر بهره ببرد.» او «به برخی از کسانی که اطراف آیت‌الله بروجردی بودند انتقاد داشت.» با این حال از هر آنچه موجب تضعیف زعامت آقای بروجردی می‌گردید جلوگیری می‌کرد؛ اگرچه از گفته‌ای فراتر نرود.یک‌بار خطاب به دامادش شهاب‌الدین اشراقی، که زبان به انتقاد از آقای بروجردی گشوده بود گفت: «من به کسی اجازه نمی‌دهم به زعیم مسلمین اهانت کند؛ هر کس و در هر مقامی که باشد.» پاسخ آشکار حاج آقا روح‌الله به کسانی که از علت رفت‌وآمد کمتر وی به خانه آقای بروجردی می‌پرسیدند این بود که «آنچه من می‌خواستم این بود که حوزه صورت وحدانی پیدا کند و شد. با آمدن آقای بروجردی آن تشبعاتی که سابق بر این وجود داشت، برطرف شد. حالا هر کمکی که برای حوزه یا شخص آقای بروجردی لازم باشد با خوشحالی انجام می‌دهم. ولی من نسبت به درس‌هایم وظایفی دارم و برای آنها ارزش بیشتری قائل هستم تا نشستن در بیرونی منزل آقای بروجردی. وقت من ارزش دارد و نمی‌توانم آن را صرف انتظار کشیدن برای اتفاق افتادن قضیه‌ای کنم. نیامدن به این دلیل است.»این احترام یک‌طرفه نبود. آیت‌الله بروجردی حتماً از جایگاه علمی، اخلاقی و سیاسی آقای خمینی باخبر بود که او را بارها به عنوان نماینده خود به مأموریت‌های مهم فرستاد. یک‌بار با اختیار تام برای دو ماه به مشهد رفت؛ با همین اختیار عازم نهاوند شد. در سفری با خود آیت‌الله به مشهد، مسئول مراجعات مالی بود. احترام مرجع تقلید شیعیان به آقای خمینی را با این مثال روشن کرده‌اند: آیت‌الله بروجردی درصدد به خدمت گرفتن یک منشی محرر بود. فرد معمم خوش‌خطی را به او معرفی کردند. روزی که این فرد برای معارفه به خانه آقای بروجردی آمد، حاج آقا روح‌الله نیز آنجا بود. او رفت و بالاتر از جایی که آقای خمینی نشسته بود، جای گرفت. آیت‌الله بروجردی هم به معرفان این منشی گفت که او را نمی‌خواهم. گفت: «کسی که بالادست حاج آقا روح‌الله بنشیند، به درد من نمی‌خورد.»اما مهم‌ترین مأموریتی که آقای خمینی به نمایندگی از طرف مرجع شیعیان جهان انجام داد، رفتن به کاخ شاه و دیدار با محمدرضا شاه پهلوی بود.منبع :‌فارسانتهای پیام/

شکنجه‌گاهی برای توحش آمریکا

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، کارنامه رژیم آمریکا سیاهه‌ای است از جنایت علیه بشریت. حتی ذکر عناوین جنایت‌های آمریکا فقط در نیم قرن اخیر، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌طلبد. بیشتر بخوانید: ۲۵ سال سکوت سازمان ملل درباره جنایت آمریکا علیه داوودی‌هایکی از هزاران مظاهر جنایت‌ورزی رژیم آمریکا علیه بشریت و نقض حقوق بشر، زندان گوانتانامو است. این زندان ساخته شده در پایگاه نیروی دریایی آمریکا در خلیج گوانتانامو واقع در جنوب شرقی کوبا است.زندانیان گوانتانامو چه کسانی هستند؟زندان گوانتانامو پس از حمله آمریکا به افغانستان و اشغال این کشور در سال ۲۰۰۱ ایجاد شد و به مکانی برای بازداشت و شکنجه افرادی تبدیل شد که در نقاط مختلف جهان به ظن ارتباط با اقدامات تروریستی و تروریست‌ها دستگیر می‌شوند. البته از آنجایی که خود آمریکا بزرگترین تروریست و تروریست‌پرور است، طبیعی است که اکثر بازداشتی‌های گوانتانامو را افرادی تشکیل دهند که یا در اقدام تروریستی با آمریکا همراهی نکرده‌اند و یا خودسرانه و بدون مجوز سردسته تروریست‌ها یعنی رژیم آمریکا اقدام به عمل تروریستی کرده‌اند.البته گروه دیگری هم هستند که در بازداشتگاه گوانتانامو تحت غیرانسانی‌ترین شکنجه‌ها قرار گرفته‌اند؛ آن‌ها کسانی هستند که در مقابل اقدامات تروریستی آمریکا و دست‌نشانده‌هایش، مقابله و مقاومت کرده‌اند.اما فارغ از اینکه زندانیان شکنجه‌گاه گوانتانامو را چه گروهی از افراد تشکیل می‌دهند، آنچه اهیمت دارد، اقداماتی است که آمریکایی‌ها در این شکنجه‌گاه در قبال زندانیان انجام می‌دهند؛ اقداماتی که شاید از حیث توحش در تاریخ بشر بی‌سابقه باشد.اذعان آمریکایی‌ها به مجاز بودن شکنجه در گوانتانامونکته قابل تامل در مورد شکنجه‌گاه گوانتانامو، آن است که خود آمریکایی‌ها هم اذعان دارند که در این شکنجه‌گاه، هیچ قانونی ناظر بر حقوق زندانیان و بازداشت‌شدگان وجود ندارد. در واقع آمریکایی‌ها به این بهانه که زندانیان شکنجه‌گاه گوانتانامو، اشخاص «غیرنظامی» و «غیرآمریکایی» و یا «دستگیر شده درخارج از خاک آمریکا» هستند، آن‌ها را از شمول اسیران جنگی و متهمان آمریکایی، مستثنی می‌دانند و بر این اساس مجوز انجام هرگونه اقدام جنایتکارانه و شنیع در قبال آن‌ها را با عنوان «سربازان دشمن» برای نیروهای خود صادر می‌کنند.وعده دروغ اوباما / مشاور کاخ سفید: تعطیل کردن گوانتانامو غیرممکن استباراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۰۹، در دومین روز ورودش به کاخ سفید، با گرفتن ژست تغییر و با توجه به بدنامی مفرط شکنجه‌گاه گوانتانامو، فرمان تعطیل شدن این شکنجه‌گاه وهمچنین سایر شکنجه‌گاه‌های مخفی سازمان سیا را صادر کرد، اما اکنون که بیش از ۹ سال از آن تاریخ می‌گذرد همچنان این شکنجه‌گاه مخوف دایر است.در سال ۲۰۱۱ وقتی دو سال از روی کار آمدن اوباما می‌گذشت و شکنجه‌گاه گوانتانامو همچنان دایر بود، خبرنگاران آمریکایی علت را از «جو بایدن» معاون اول اوباما جویا شدند که وی در پاسخ گفت: «نباید زیاد به این موضوع پرداخت»! همچنین در همان مقطع «گرک کریگ» مشاور حقوقی کاخ سفید درخواست استعفا از سمت خود را کرد چرا که معتقد بود اساساً تعطیل کردن زندان گوانتانامو یک امر غیرممکن است و شعار اوباما در این رابطه صرفا جنبه‌ای تبلیغاتی داشته است.دونالد ترامپ رئیس‌جمهور فعلی آمریکا نیز صریحا اعلام کرده که قصد تعطیل کردن شکنجه گاه مخوف گوانتانامو را ندارد.وحشیانه‌ترین شکنجه‌ها؛ از «خشونت جنسی» تا «غرق مصنوعی» و «شوک‌های الکتریکی»اما شهرت گوانتانامو فقط یک دلیل دارد و آن هم عبارت است از انجام غیرانسانی‌ترین نوع شکنجه‌ها در این بازداشتگاه مخوف؛ از «آزارهای بدنی» و «خشونت جنسی» تا «غرق مصنوعی» و «اعدام‌های ساختگی» و «ممنوعیت از خواب» و «شوک‌های الکتریکی» و ...زندانی‌ای که سه روز بصورت عریان از یک میله چوبی آویزان بوددر ژوئن ۲۰۱۵ روزنامه آمریکایی «نیویورک‌تایمز» گزارشی از وضعیت یکی از زندانیان آزادشده از شکنجه‌گاه گوانتانامو منتشر کرد؛ فردی به نام «مجید خان» که بازجویان گوانتانامو دو مرتبه او را در معرض غرق مصنوعی قرار داده بودند. در این روش روی صورت فرد زندانی که ثابت نگاه داشته شده، آب ریخته می‌شود تا در وی احساس غرق‌شدگی ایجاد شود.البته غرق مصنوعی تنها شکنجه انجام شده بر روی «مجیدخان» نبوده است بلکه یکبار نیز او را در حالت عریان به مدت سه روز از یک میله چوبی آویزان نگه داشته و پس از آن فورا به حمام یخ منتقل کرده بودند.فروکردن سر زندانیان در چاه آب در گوانتاناموآنطور که نیویورک‌تایمز با استناد به مکالمات «مجید خان» و وکلایش نوشته بود، فرو کردن سر زندانیان در چاه آب و نگه داشتن آن‌ها در این حالت تا زمان احساس خفگی، روش مرسوم شکنجه‌گران آمریکایی گوانتانامو است.«ای کاش بجای شکنجه مرا می‌کشتند»؛ این جمله‌ای است که نیویورک تایمز به نقل از «مجید خان» با فونت بزرگ منتشر کرده بود و اشاره‌ای داشت به شدت شکنجه‌های ماموران و بازجویان آمریکایی گوانتانامو که موجب می‌شود زندانی آرزوی مرگ کند.ممنوعیت از خواب در گوانتانامودر کتاب «خاطرات در گوانتانامو» نوشته «محمد صلاحی» موریتانیایی که از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ در شکنجه‌گاه مخوف گوانتانامو به سر می‌برد، آمده است «در گوانتانامو خواب وجود نداشت و زندانی باید همیشه بیدار می‌ماند؛ باید محل ادرار خود را با لباسمان کاملا خشک می‌کردیم؛ یک زندانی در گوانتانامو فقط ۳۰ ثانیه وقت غذا خوردن دارد؛ در گوانتانامو زندانیان اهل مناطق گرمسیر دنیا در اتاق‌های یخ قرار می‌گیرند تا بدنشان بی‌حس شود».۲۰ روز با دست و پای بسته در داخل یک گودال«محمد علی موسوی افغان» که در همان نخستین سال‌های اشغال افغانستان، به سبب تشرف به حج، به شکل وحشیانه‌ای توسط آمریکایی‌ها دستگیر شده! و به گوانتانامو منتقل شده بود، در خاطراتش می‌گوید: «۲۰ روز با دست و پای بسته در داخل گودالی نگه داشته شدم و مورد بازجویی و شکنجه روحی و جسمی قرار گرفتم».«معظم بیگ» یکی دیگر از افرادی است که سابقه حضور در گوانتانامو را دارد؛ او در سال ۲۰۱۳ پس از آزادی، طی مصاحبه‌ای از اتفاقات وحشتناکی پرده برداشت که در شکنجه‌گاه گوانتانامو بر سر او و دوستانش آمده است.شکنجه‌های روحی در گوانتاناموبه گفته «معظم بیگ» او حدود سه سال را در یک سلول انفرادی گوانتانامو در متراژ ۲ متر که پنجره هم نداشت، سپری کرد. او در این مدت هیچ ارتباطی با هیچ یک از اعضای خانواده‌اش نداشت و حتی نمی‌دانست که محکوم شده یا خیر؟«معظم بیگ» در مصاحبه‌اش پیرامون شکنجه‌های رایج در گوانتانامو گفت که «تمامی زندانیان زندان گوانتانامو به نوعی مورد تجاوز یا شکنجه قرار گرفته‌اند. زمانی که مرا به این زندان بردند، بدترین نوع شکنجه را متحمل شدم. در گوانتانامو از همان ابتدای ورود، زندانیان را برهنه کرده و کاملا آن‌ها را بازرسی می‌کنند؛ موهای سر زندانیان را می‌تراشند و آن‌ها را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهند؛ بنابراین همه در این زندان مورد آزار و شکنجه قرار گرفته‌اند؛ البته شکنجه‌های روحی رایج در گوانتانامو از هر چیز دیگری کشنده‌تر است».موارد فوق‌الذکر تنها بخش کوچکی از اتفاقات وحشتناکی است که در شکنجه‌گاه آمریکایی گوانتانامو در جریان است؛ اتفاقاتی که مرزهای نقض حقوق بشر را رد کرده و جنایت علیه بشریت محسوب می‌شود و تاسف بار اینکه مجامع مدعی حمایت از حقوق بشر علی‌رغم وجود اسناد و شواهد غیرقابل انکار پیرامون وقوع جنایت در گوانتانامو، توانایی و میل پیگیری و اعتراض به آن را ندارند چرا که مرتکب چنین جنایتی آمریکای قداره‌بند است!زندان گوانتانامو در مقابل چشم دنیا است؛ چرا آمریکایی‌ها افرادی را گرفتند و چند سال در اینجا بدون محاکمه در سخت‌ترین شرایط نگه داشتند؟مقام معظم رهبری در بیانات روز چهارشنبه هفته گذشته‌شان با برشمردن موارد نقض حقوق بشر و جنایت علیه بشریت توسط رژیم آمریکا، به موضوع شکنجه‌گاه گوانتانامو نیز اشاره کردند و گفتند:«چند مسئله‌ی حقوق بشری در مورد آمریکا وجود دارد که سازمان ملل جدّاً باید این‌ها را دنبال کند. این پرونده‌ها حل‌نشده است، تمام‌نشده است، نیمه‌کاره‌مانده است که بعضی‌ها اصلاً از اوّل هم دنبال نشده... مسئله‌ی دوّم مسئله‌ی زندان گوانتانامو است؛ خب زندان گوانتانامو در مقابل چشم دنیا است؛ چرا آمریکایی‌ها افرادی را گرفتند و چند سال در اینجا بدون محاکمه در سخت‌ترین شرایط نگه داشتند؟ یکی از علل پیروزی اوباما این بود که در تبلیغات انتخاباتی‌اش وعده کرد که زندان گوانتانامو را تعطیل خواهد کرد و نکرد! هشت سال در رأس کار بود و این زندان باقی ماند، الان هم هست. اگر الان هم بفرض این زندان تعطیل بشود، سابقه‌ی این زندان و جنایاتی که در این زندان انجام گرفته، باید دنبال بشود؛ سازمان ملل باید این پرونده را دنبال کند. کسانی را -عمدتاً از افغانستان و از بعضی جاهای دیگر- بگیرند، بیاورند، ببرند آنجا در آن شرایط سخت نگه دارند، با دستبند، پابند، چشم‌بند، با وضع تغذیه‌ی بسیار نامناسب و وضع زیستیِ بسیار بد این‌ها را چند سال نگه دارند. این‌ها شوخی است؟ این را باید سازمان ملل حتماً دنبال کند».منبع: میزان

قرق چهارراه‌ها توسط کودکان کار و خیابانی و سکوت مسئولان

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سال‌هاست که موضوع جمع‌آوری و ساماندهی کودکان کار و خیابانی در شهر تهران مطرح می‌شود و در این زمینه نیز اقداماتی به‌صورت مقطعی از سوی برخی از دستگاه‌ها از جمله شهرداری تهران و سازمان بهزیستی با همکاری نیروی انتظامی و قوه قضائیه انجام شده است اما علی‌رغم همه اقداماتی که صورت گرفته هنوز این پدیده در تهران نه‌تنها ریشه‌کن نشده است بلکه افزایش هم داشته است.با نگاهی به آمار کودکان کار و خیابانی درمی‌یابیم که بخش قابل توجهی از این کودکان از کشورهای بیگانه هستند، در همین زمینه انوشیروان محسنی بندپی ‌ضمن تأسف دراین‌باره اظهار کرد: حضور کودکان کار و خیابانی چهره شهر را نامناسب کرده است که امیدواریم با تمهیدات وزارت امور خارجه کودکان اتباع بیگانه (کار و خیابانی) به کشورشان بازگردند.وی گفت: همچنین پیشنهاد کردیم خانواده‌های ایرانی که کودکانشان بیش از ۳ بار توسط سازمان بهزیستی گرفته می‌شوند، صلاحیت نگهداری کودک خود را نداشته باشند و کودکانشان به سازمان بهزیستی واگذار شود.حبیب‌الله مسعودی‌فرید معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور نیز با اشاره به موضوع جمع‌آوری کودکان کار و خیابانی در سطح شهر تهران، ابراز کرد: پس از جلسات مکرر طی ماه‌های گذشته، طرح اشاره‌‌شده حدود ۲ ماه پیش در تهران شروع شد.وی تصریح کرد: در طرح اشاره‌شده وظایفی برای هر یک از دستگاه‌ها پیش‌بینی شده است که شهرداری نیز وظایفی را به‌عهده دارد.مسعودی‌فرید با بیان اینکه وظایف شهرداری در طرح کاملاً روشن و شفاف است، گفت: بر اساس آیین ساماندهی کودکان کار و خیابانی، شهرداری مسئولیت جمع‌آوری این افراد را به‌عهده دارد و سازمان بهزیستی نیز در مراحل بعدی باید به وظایف خود عمل کند.معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در خصوص انتقادات مطرح‌شده به طرح جمع‌آوری کودکان کار و خیابانی در سطح شهر تهران، افزود: در این زمینه برخی از اعضای شورای شهر تهران انتقاداتی داشتند که در شورای اجتماعی کشور به آن پرداخته شد و اصلاحاتی در طرح صورت گرفت و طرح همچنان ادامه دارد.به‌گفته مسعودی فرید، شورای اجتماعی کشور و بهزیستی هیچ بنایی بر توقف کامل طرح ندارند و این طرح با اصلاحات ادامه خواهد داشت.وی همچنین راجع به جمع‌آوری متکدیان از سطح شهر تهران نیز گفت: این موضوع نیز در دستور کار قرار دارد و در حال انجام است.الهام فخاری رییس کمیته اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران نیز پس از اظهارات مسئولان بهزیستی اظهار کرد: جمع‌آوری کودکان کار و خیابانی جزو وظایف شهرداری نیست.وی تأکید کرد: شهرداری به همکاری خود در جهت تأمین وسایل نقلیه در راستای جمع‌آوری کودکان کار و خیابان، خاتمه دهد چرا که این مهم از وظایف شهرداری نیست.فخاری با تأکید بر اینکه مطابق آیین‌نامه و تقسیم کار در شورای اجتماعی وزارت کشور تصدی و همکاری در این مورد جزء وظایف شهرداری به‌شمار نمی‌رود، گفت: با توجه به اهمیت در نظر گرفته پیامدهای روانشناختی و جامعه‌شناختی طرح مذکور ضرورت دارد پیش از هر اقدام و همکاری ملاحظات تخصصی در سیاستگذاری‌های حوزه اجتماعی و شهروندی به‌ویژه در مورد کودکان در کمیسیون اجتماعی فرهنگی شورای شهر تهران مطرح و در نظر گرفته شود.در حالی شاهد اختلاف بین بهزیستی و شهرداری تهران برای جمع‌آوری کودکان کار و خیابانی هستیم که با گرم شدن هوا تعداد این افراد بر سر چهارراه افزایش یافته است و این در حالی است که مسئولان نیز برنامه‌ای برای جمع‌آوری و ساماندهی این گروه ندارند.در این بخش هم باید به فعالیت باندهایی اشاره کرد که در این زمینه نیز علی‌رغم تأکید مسئولان مبنی بر دستگیری این افراد شاهد فعالیت این باندها هستیم.منبع : تسنیمانتهای پیام/

اقدامات سازمان بهشت‌زهرا (س) در مراسم سالگرد ارتحال امام تشریح شد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سعید خال مدیرعامل سازمان بهشت‌زهرا (س) و شهردار حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) در جمع خبرنگاران گفت: سازمان بهشت‌زهرا (س) و شهرداری حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) که از هفته‌ها قبل در تهیه و تدارک برگزاری بیست و نهمین سالگرد بزرگداشت ارتحال حضرت امام خمینی (ره) بود، با آمادگی کامل آماده حضور زائران خمینی کبیر است و تمهیدات ویژه و وسیعی را جهت زائران این مراسم پیش‌بینی کرده است.وی افزود:‌ محوطه ۷۳۰ هکتاری سازمان بهشت‌زهرا (س) و حرم مطهر از حیث زیباسازی فضای سبز و خدمات شهری آماده حضور زائران است.خال با اشاره به راه‌اندازی اولین مرکز کنترل ترافیک سازمان بهشت زهرا (س) به مناسبت این ایام برای اولین بار در طول تاریخ ۴۷ ساله بهشت‌زهرا (س) افتتاح خواهد شد.مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) تجهیز و مرمت تعداد ۳۰۰۰ چشمه سرویس بهداشتی در محوطه‌های حرم مطهر و سازمان بهشت‌زهرا (س)، استقرار ۲۰ ایستگاه از من بپرسید در اطراف حرم و معابر اصلی بهشت‌زهرا (س)، راه‌اندازی ده ایستگاه صلواتی در قطعات مطهر شهدا و حرم مطهر، استقرار ۴۰ دستگاه ماشین برقی جهت جابه‌جایی زائران، نصب ۴۰ دستگاه مه‌پاش، اختصاص ۴۰ دستگاه ویلچر جهت سالمندان و جانبازان، طراحی و ساخت اپلیکیشن مسیر یابی حرم مظهر حضرت امام (ره)، تهیه و توزیع نقشه‌های راهنما و به کارگیری ۱۵۰۰نفر از پرسنل بهشت‌زهرا (س) در مراسم ارتحال و توزیع ۲۵۰۰ کاور ترافیکی در میان پرسنل خدوم شهرداری تهران از دیگر اقدامات سازمان بهشت‌زهرا (س) دانست.انتهای پیام/

بازخوانی مناظره تاریخی رحیم‌پورازغدی و حجاریان

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، متن حاضر، مناظره میان سعید حجاریان (به‌عنوان عضو هیات‌علمی دانشگاه تربیت‌مدرس و مدیرمسئول روزنامه صبح‌امروز) و حسن رحیم‌پور ازغدی (به‌عنوان مدرس دانشگاه و مدیرمسئول فصلنامه کتاب نقد) است که با موضوع «گفت‌وگوی تمدن‌ها» در نیمه دی‌ماه ۱۳۷۷ صورت گرفته و روزنامه فرهیختگان آن را منتشر کرده است.موضوع مورد بحث یعنی «گفت‌وگوی تمدن‌ها» شاید دیگر از رونق سابق برخوردار نباشد اما مسائلی که منجر به طرح آن شد و نیز عوارض طرح چنین گفت‌وگویی، هنوز مطرح و مهم است و خصوصا با خروج رسمی آمریکا از برجام و مسائل پس از آن، می‌توان باز پرسید که گفت‌وگوی ایران و آمریکا آیا ممکن است؟ مذاکره سیاسی آیا منتج به نتیجه‌ای خواهد بود؟ آیا طرح گفت‌وگو (یا مذاکره) به معنی پذیرش هژمونی و سلطه است، یا مواجهه‌ای است نرم‌افزاری؟ نظر هر دو طرف بحث در این باب شنیدنی است و می‌توان گفت مباحثی از این دست، هنوز مورد نیاز عموم هستند و شاید با طرح آنها، «بهتر بدانیم «که هستیم؟» و «در کجای تاریخ ایستاده‌ایم یا نشستیم؟». در تنظیم این متن که برای نخستین‌بار به چاپ می‌رسد، با رعایت امانت، گفتار را به نوشتار برگردانده‌ایم. متن تقریبا نسبت به صوت، افتادگی ندارد مگر مواردی که یا لغزش در گفتار بوده و قابل تبدیل به عبارات قابل‌فهم نبوده است. موارد «سهو لسان» و خطاهای فاحش لفظی و معنوی(که در هر برنامه مانند این، طبیعی است) نیز تصحیح‌ناشده باقی مانده است گرچه تصحیح آن برای تنظیم‌کننده، آسان بود.مجری: با تعاریف متعددی که از تمدن در ذهن داریم، گفت‌وگوی تمدن‌ها یعنی چه و بر چه مبانی‌ای می‌تواند استوار باشد؟رحیم‌پور: راجع به گفت‌وگوی تمدن‌ها یا هر مقوله دیگری، دوگونه می‌توانیم وارد بحث شویم؛ یکی اینکه خصلت غیرنظری به مساله بدهیم و به انواع مناقشه‌های تئوریکی که همچنان حول و حوش این مساله وجود دارد، بی‌اعتنایی کنیم و با «اهداف غیرنظری» مسائل بی‌پاسخ را «پاسخ‌گفته» تلقی کنیم. یک راه هم تأمل‌ورزی به قصد کشف ابعاد «دینی»، «کلامی»، «فلسفی» و بعد از آن «اجتماعی و مدنی» مساله است تا سوراخ‌ها و رخنه‌هایی که فعلا در مرحله بدوی این نظریه- مثل هر نظریه دیگری- وجود دارد، به تدریج پوشش داده شود.من البته نمی‌خواهم وارد ترمینولوژی بحث راجع به تمدن‌ها و تعریف تمدن‌ها بشوم اما بدوا می‌خواهم مستمعان محترم را توجه دهم که شما بسته به اینکه تمدن را ناتورالیستی یا به سبک فیزیوکرات‌ها تعریف کنید یا از منظر ماتریالیست‌ها به انسان یا مدنیت نگاه کنید یا از هر منظر دیگری، گفت‌وگوی تمدن‌ها ماهیت جدیدی پیدا می‌کند، چون تعریف تمدن و مدنیت متفاوت می‌شود. حتی بسته به مدنی بالغریزه دیدن انسان یا ندیدنش، دخالت می‌کند که مساله‌ای هسته‌ای مثل «شهرنشینی» را اصلا جزء تمدن بدانید یا حتی بنا بر بعضی دیدگاه‌ها، آن را هم خارج از تمدن معنی کنید. اصل تکوین تمدن را ناشی از غریزه بدانید یا [ناشی از] قرارداد، ناشی از اقتصاد یا [ناشی از] دین؛ [در اثر] مشیت الهی بدانید یا محصول تحول ابزار تولید؛ تحولات جبری، جغرافیا، گرسنگی، عشق؛ [هر کدام از] تئوری‌هایی که راجع به نحوه تکوین تمدن‌ها گفته‌اند؛ من فکر می‌کنم در ماهیت دادن به مفهوم «گفت‌وگوی تمدن‌ها» تاثیر می‌گذارد.بنا به بعضی نظریات، اتفاقی که در سده اخیر در اروپای غربی و آمریکای شمالی افتاده و تاثیرات بین‌المللی گذاشته، یک تمدن مستقل و دارای یک شخصیت تاریخی و حقوقی اصیلی نیست و [در اثر] سرریز [شدن و] کسر و انکسار خرده‌تمدن‌های مختلف مربوط به نیمه دوم هزاره اخیر [است] و تمدنش قدیمی است ([یعنی] مایه‌های اصلی این تمدن [قدیمی است]) و تفرعنش جدید است و بنا به بعضی نظریات و از بعضی مناظر دیگر، تا الان تمدنی جز آنچه که سررشته‌اش در دست «هژمونی سرمایه‌داری» در دنیاست وجود نداشته و همین تز هم معمولا در اغلب نظریه‌پردازی‌های تمدنی در آکادمی‌های دنیا رایج و غالب است. موارد دیگری که می‌شود از تعریف تمدن شروع کرد و تاثیر مستقیمش را در گفت‌وگوی تمدن‌ها دید. عرض کردم وارد ترمینولوژی تاریخی تمدن‌ها و ادیان نمی‌شوم ولی می‌خواهم یک سوال مهم را طرح کنم که در نوبت بعد سعی می‌کنم این سوال را تشریح کنم که اگر اختلاف نظری هست، در حول و حوش آن به توافق برسیم یا حداقل نظرات شفاف شود و آن اینکه کدام تمدن و کدام طرز تفکر الان در دنیا به نحوی است که قاعدتا نمی‌تواند تن به گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز و برابر با سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها یا خرده‌تمدن‌ها بدهد و با همه بشریت آمرانه سخن می‌گوید و کدام دیدگاه منطقا و فطرتا [به] دنبال گفت‌وگو است و خودش اتفاقا قربانی خشونت بین‌المللی شده ولو اینکه در سطح جهان متهم به تشدید خشونت و تنش‌زایی شده باشد. همین‌جا لازم می‌دانم نظر خودم را راجع به این اتفاقی که در سازمان ملل افتاد و سال ۲۰۰۱ را به‌عنوان «سال گفت‌وگوی تمدن‌ها» اعلام کردند، [عرض کنم].اینکه دنیا به هر دلیل و با هر توجیهی این کار را کرده باشد، به نظر من باید [از] این [اتفاق] کاملا استقبال کنیم. آن را اتفاق خجسته‌ای بدانیم و تلقی کنیم، مشروط به اینکه یک کار تئوریک سنگین و در مسیر اهداف انقلابی در ایران صورت بگیرد؛ نه [در جهت] عکس آن اهداف و در جهت خنثی‌کردن ثمره ۲۰ ‌سال نبرد و مقاومت و دعوت به رقیت و بردگی. اگر این اتفاق بیفتد ما به جایی رسیده‌ایم که این انقلاب از ابتدا به دنبالش بود. یعنی سرمایه اصلی این انقلاب حرف‌هایی بوده که داشته و هرجا که نفوذ کرده- در خاورمیانه، در شمال آفریقا، در خاور دور، در مناطقی حتی از مغرب‌زمین- اوضاع انسانی را متمایل کرده به تغییر و اصلاحات جدی. ببینید امام(رض) هیچ‌وقت تیر اول را شلیک نکرد. در هیچ‌صحنه سیاسی، نه در صحنه داخلی و نه در صحنه خارجی. سال ۴۲ امام نهضت را در واقع با دعوت به اصلاحات و دعوت به رعایت حقوق شرعی مردم و استقلال و عزت ایران شروع کرد و خشونت از طرف دستگاه و حاکمیت در قضیه کشتار ۱۵ خرداد و فیضیه شروع شد. بعد از پیروزی [هم]، خشونت از طرف گروه‌های رقیب علیه ایشان و حاکمیت امام شروع شد. در قضیه جنگ‌تحمیلی و قضیه آمریکا [و در موارد دیگر] هم همه‌جا همین‌طور. یعنی صدور انقلاب امام هم صدور نظری پیام انقلاب بود و هیچ‌وقت امام از لشکرکشی و قشون‌کشی صحبت نکرد و باید ملاحظه کرد که لشکرکشی‌های دنیا را الان منادیان کدام تمدن صورت می‌دهند و خشونت از قرن ۱۷ و ۱۸ تا الان در کدام آکادمی‌ها در دنیا تئوریزه شده و بر اساس آن نظریه‌بافی، متفکران علوم انسانی و متفکران علوم پایه در کدام لابراتوارها آمدند سلاح‌های کشتارجمعی هسته‌ای شیمیایی، میکروبی را طراحی کردند و ساختند. و روشن بشود که اساسا آیا انقلاب امام منادی خشونت در دنیا بوده است یا دقیقا- چه در صحنه مبارزات داخلی یا چه در صحنه بین‌الملل- خشونت همواره از طرف مخالفان این تفکر دامن زده شده.تا آنجا که به این انقلاب مربوط می‌شود هرچه راه برای مکالمه مستمر و مستدل با جهان بشری، غرب و شرق باز شود به نفع اسلام است. هرچه مواضع فکری شفاف‌تر بشود، به ضرر بلوک‌هایی است که به دنبال سیطره بر بشریتند. راجع به گفت‌وگوی تمدن‌ها از بین دیدگاه‌های مختلفی که در بحث‌های آکادمیک شده، من شخصا به این نظریه -که در دو سه دقیقه سعی می‌کنم عرض کنم- بیشتر متمایلم و آن نظریه‌ای است که هم از مرزهای نظری موجود بین تمدن‌ها قطع نظر نمی‌کند و هم پنجره‌های گفت‌وگو بین تمدن‌ها را نمی‌بندد و آن این است که [در] گفت‌وگوی تمدن‌ها، تمدن‌ها از جهاتی- در مایه‌های اصلی‌ای که محتوا و ماهیت آنها را می‌سازند- ممکن است هم‌سنخ باشند. آن تمدن‌هایی که فی‌الجمله در بعضی از این اصول هم‌سنخند اینها از طریق گفت‌وگو قابل استحاله به هم‌دیگر هستند، قابل تکمیل و قابل تعدیل و تصحیح. ولی ممکن است تمدن‌ها و فرهنگ‌هایی وجود داشته باشند که در اصول با هم چالش داشته باشند. تبدیل این تمدن‌ها به همدیگر جز از طریق هضم یکی در دیگری و آنچه که از آن تعبیر به جهش‌های التقاطی شده، امکان ندارد.یک مثال بزنم. به‌رغم این تقسیم بندی که جغرافیای فرهنگی دنیا را تقسیم به شرق و غرب می‌کنند و مرادشان از شرق شامل کلیه ادیان آسیایی است و در برابرش از غرب وقتی صحبت می‌کنند تمدن مابعد رنسانس را [در نظر دارند]، این‌طور تلقی می‌شود که کلیه ادیان آسیایی و تمدن‌ها و فرهنگ‌های مشرق زمین، نوعی خویشاوندی با هم دارند، من فکر می‌کنم که تفکر و تمدن اسلامی -آنچه که به‌عنوان یک دورنما مد نظر ماست- تفاوت‌های بسیار جدی هم با ادیان آسیایی و فرهنگ شرقی و هم غربی دارد و در نقاطی هم با هردوی اینها مشترک است. مثلا بین فرهنگ اسلامی با فرهنگ خاور دور، تفاوت‌های خیلی جدی است و شاید به همان دلیل هم [باشد که] از جمله باعث شده که «تاریخ لائیسیته» و «مفاهیم لائیک قدرت» در جهان اسلام، اصلا راحت نمی‌توانند پیش بروند اما در مذاهب شرقی و خاور دور خیلی راحت پیش رفتند و می‌روند. توجیهش این است که آن مایه‌هایی که تمدن هندو [و] تفکر هندی را می‌سازد (هندوئیسم را شامل بودیسم می‌گوییم با اینکه بودیسم به نوعی منتقد به تفکر هندو است) اما آن تفکر هندی که مبتنی است بر آن اصول پنجگانه رنج، تولد دوباره، یوگا برای از بین بردن درد و اشراق به سبک هندی، اینها مبانی نظری‌ای است که خودش را در نوع مکالمه با سایر فرهنگ‌ها از جمله با فرهنگ غربی و اسلامی نشان می‌دهد. یعنی اگر گاندی «اخلاقیات ترک و انفعال و سکوت» را وارد صحنه سیاست می‌کند دقیقا مستند به دیدگاه‌های هندو است که هدف زندگی را رهایی مطلق می‌داند، بنابراین نمی‌تواند از مذهب، تلقی سیاسی داشته باشد.مجری: اگر اجازه بدهید آقای حجاریان هم در همین زمینه بحث‌شان را طرح کنند.حجاریان: صحبت از «چیستی گفت‌وگوی تمدن‌ها» شد. من چهار شق را به لحاظ تئوریک محتمل می‌دانم که در تعریف گفت‌وگوی تمدن‌ها ذهن [ممکن است] متوجه یکی از این شقوق بشود و بعد توضیح می‌دهم که چگونه بعضی از این شقوق را باید خارج از گفت‌وگوی تمدن‌ها قلمداد کرد. یعنی باید از طرفی این سوال را هم مطرح کرد که گفت‌وگوی تمدن‌ها چه نیست.اولین وجه را گفت‌وگوی یک تمدن حی و حاضر و پرنشاط با یک تمدن منقرض شده می‌دانم. بسیاری از تمدن‌ها منقرض و تبدیل شدند به تمدن‌های موزه‌ای. یک تمدن حی و حاضر علی‌القاعده نحوه تعاملش با چنین تمدنی مثل تعاملی هست که انسان با طبیعت بی‌جان دارد. انسان‌ها با طبیعت بی‌جان رابطه برقرار می‌کنند و عناصری از این طبیعت را هضم و جذب و در جهت ارتقای شرایط مادی و معنوی خودشان بهره‌برداری می‌کنند. علی‌القاعده اسم این را نمی‌توان گفت‌وگوی تمدن‌ها گذاشت. وقتی ما با تمدن سومر [یا] تمدن بابل- با استفاده از تکنیک‌های باستان‌شناسانه- رابطه برقرار و عناصرش را هضم و جذب می‌کنیم؛ با او گفت‌وگو نمی‌کنیم چون یک طرف بی‌جان است و منقرض شده. البته خیلی توصیه شده که این کار را کنید. در متون دینی خودمان هم توصیه‌های فراوانی شده که با این دسته از تمدن‌ها ارتباط برقرار کنید. شاید خود قرآن وقتی تاریخ چنین تمدن‌هایی را بیان می‌کند، اقوام منقرض شده، اقوام مختلف، فرعون‌ها، هامان‌ها، نمرودها، قوم تبّع، اصحاب الأیکه، تمام اینها تمدن‌هایی هستند که به ما توصیه شده که برویم و در احوال اینها تتبع کنیم و عبرت بگیریم و در جهت اعتبار ازشان استفاده کنیم. حضرت امیرالمومنین(ع) هم در وصیت‌نامه مشهورشان به امام حسن(ع) این توصیه را می‌کنند و می‌گویند من هم در این اقوام رفتم و جست‌وجو کردم کأنه صرت کاحدهم، گویی مثل یکی از اینها شدم و عصاره این تمدن‌های منقرض را فرموله در وصیت‌نامه‌ام عرضه می‌کنم. این یک نحوه برخورد با تمدن است که از بحث ما خارج است و اسمش را گفت‌وگو نمی‌توانیم بگذاریم.نحوه دوم، گفت‌وگوی دو تمدن فرادست و فرودست است به نحوی که تمدن فرودست اساسا خصلتی برده‌وار در مقابل تمدن فرادست دارد و چنین نقشی را ایفا می‌کند. این را هم شاید نتوان گفت‌وگوی تمدن‌ها نامید [بلکه] این نوعی دیکته است. در دیکته کردن یک کسی می‌گوید و دیگری می‌شنود و می‌نویسد. شاید اسمش را [بشود] مسامحتا گذاشت گفت‌وشنود تمدن‌ها؛ یک تمدنی می‌گوید و تمدن دیگری می‌شنود و درست مثل تمدن فاتحانی که در دوران استعمار، مستعمراتی را فراچنگ خودشان می‌آوردند. تمدن برتر در مقابل تمدن بربر علی‌القاعده رابطه هژمونیک برقرار می‌کند و می‌تواند حرف خودش را قالب و غالب کند. اسم این را هم نمی‌توانیم بگذاریم دیالوگ. مونولوگی بیش نیست. مونولوگی که آقا و برده با همدیگر برقرار می‌کنند. یک تمدن، کنشگر و فعال است و تمدن دیگر، کنش‌پذیر و منفعل است. این هم موضوعا از بحث ما خارج است چون دیالوگی اینجا صورت نمی‌گیرد.شق سوم نوعی گفت‌وگوی نابرابر است. [در اینجا] نابرابری در حدی نیست که یک تمدن خصلتی برده‌وار داشته باشد؛ اما اگر دو تمدن در دو سطح [از] تکامل‌یافتگی با هم قرار بگیرند، لااقل به جهت تکنیکی و نه به جهت مضمونی (من بحث مضمونی و محتوای تمدنی نمی‌کنم) در شرایط فعلی لااقل به معنای ابزاری و تکنیکی بعضی تمدن‌ها برتری دارند و می‌توانند مهر و نشان خودشان را بر صحنه سیاره بزنند. این یک نوع تعامل است که شاید بیشتر، موضوع بحث ما، این نحوه از دیالوگ و گفت‌وگو باشد و [اینکه] آیا حضور در چنین دیالوگی مثمر است یا نه. علی‌القاعده باید طرف ضعیف‌تر ببیند که شرکت در این دیالوگ برایش مفید هست یا نه. محاسبه هزینه و فایده را بکند و ببیند که این بده‌بستان به نفعش است یا به ضررش.شق چهارمی هم می‌توان متصور شد و آن گفت‌وگوی برابر- حقوق بین دو تمدن هست. برابر- حقوقی البته به لحاظ شکلی چندان معنا نمی‌دهد. شاید واقعا تمام کشورهایی که عضو سازمان ملل هستند، هر کدام یک رای بیشتر در سازمان ملل ندارند، اما معلوم است که به‌خاطر قدرت و قوتی که پشت‌سر بعضی از کشورها هست، این برابر- حقوقی معنا نمی‌دهد مثل برابر- حقوقی‌ای که در نظامات فعلی حقوقی در دنیا بین اشخاص حاکم است، این برابر- حقوقی صوری و شکلی را در عرصه بین‌المللی و حتی در عرصه تمدنی هم داریم. وقتی برابر- حقوقی واقعی تحصیل می‌شود که نوعی موازنه قدرت در بین دو تمدن وجود داشته باشد. فرض کنید بین تمدن ایران و امپراتوری چین در یک مقطعی بین ایران و یونان در مقاطعی، نوعی موازنه قدرت برقرار بود و شاید در آن شق می‌توانستیم تصور کنیم که گفت‌وگوی برابری میسر است بین دو تمدن. اما تا به این مرحله نرسیدیم علی‌القاعده بحث‌مان را باید حول نوعی گفت‌وگوی نابرابر بین دو تمدن متمرکز کنیم و اینکه در چنین شرایطی تکلیف چیست و چگونه می‌شود از این فضای گفت‌وگو بهره‌برداری اکمل و اتم را کرد؛ بنابراین از اینجا می‌توانیم وارد بحث شرایط و آثار گفت‌وگو و اَشکال گفت‌وگوی تمدن‌ها بشویم.مجری: آنچه الان مطرح است ناظر به نابرابری تمدن‌هایمان نیست. حداقل در بعد نظری، کسی تا به حال چنین ادعایی نکرده. البته سوال بعدی من این بود که چه تمدن‌هایی لازم است با هم گفت‌وگو کنند [و] الان چه زمینه‌ای برای گفت‌وگوی میان چه تمدن‌هایی وجود دارد. آیا گفت‌وگو کردن‌مان با یک تمدن کنفسیوسی خیلی لازم است یا اینکه لازم نیست. چه بسا لازم باشد منتها الان اذهان معطوف به تمدن غرب است. خواه‌ناخواه یعنی [آیا] این گفت‌وگوی میان ما و غرب لازم هست یا نیست، ولی نابرابری از آن [مطالبی که در فضا مطرح است به ذهن] متبادر نمی‌شود. البته شما قیدی را اینجا مطرح کردید و آن اینکه گفتید از لحاظ تکنیکی و تکنولوژیک به ‌هر حال تمدن غرب (البته شما به تمدن غرب اشاره نکردید) بر ما برتری دارد. اما این گفت‌وگوی نابرابر آیا امکان‌پذیر است؟ حالا شما آثار، شرایط و فواید را می‌خواهید مطرح کنید و من می‌خواهم بگویم وقتی که ما بر سر میز گفت‌وگو می‌نشینیم و با این تصور [اقدام به گفت‌وگو می‌کنیم] که ما به‌هرحال حداقل در یکی از درس‌ها عقب هستیم و امتیازمان کمتر است، آیا در چنین شرایطی می‌توانیم گفت‌وگویی مساوی را پیش ببریم. اصلا لازم است این گفت‌وگوی مساوی را پیش ببریم یا اصلا لازم نیست.حجاریان: عرض کنم که اول تصورمان را از گفت‌وگو یکسان کنیم. یک‌وقت بنده و شما و آقای رحیم‌پور اینجا نشسته‌ایم و با هم گفت‌وگو می‌کنیم و تصورمان از گفت‌وگو این است. این گفت‌وگو بین افراد و آحاد هست اما دو تمدن که با همدیگر گفت‌وگو می‌کنند اصلا ممکن است که در شقوق مختلف و اطوار مختلف این گفت‌وگو صورت بگیرد. ممکن است این گفت‌وگو خودش را در شکل «داد و ستدهای تجاری» نشان دهد. ممکن است این گفت‌وگو خودش را در تعاملات فرهنگی نشان دهد. ممکن است این گفت‌وگو حتی خودش را در جنگ نشان بدهد. در جنگ، دهانه توپ‌ها هستند که با هم صحبت می‌کنند.مجری: [به این ترتیب گفت‌وگو] چه فرقی با مبادله [مثلا مبادله کالا در تجارت یا مبادله آتش در جنگ] دارد؟حجاریان: گفت‌وگو و مبادله را شما بالمعنی‌الاعم بگیرید. دو تمدن با هم گفت‌وگو می‌کنند.مجری: نه! این حرفی که شما فرمودید، چه فرقی با مبادله می‌کند؟ این همان مفهوم مبادله است. اگر ما حتی جنگ را هم بیاوریم در [ذیل] مفهوم گفت‌وگو قرار دهیم، تبادل صورت می‌گیرد و توپی از این طرف می‌رود به آن‌طرف و از آن‌طرف هم توپی این‌طرف می‌آید و این یعنی مبادله کردن چیزی.حجاریان: بلی، این هم نحوی گفت‌وگو است. وقتی عباس میرزا در جنگ‌های ایران و روس شکست می‌خورد یعنی [در] اولین مواجهه تمدن ما با اشکالی از تمدن مدرن، یعنی [وقتی] با قشون سازمان یافته و تکنولوژیزه شده ارتش روسیه مواجه می‌شود و شکست می‌خوریم (با اینکه از فرماندهان خوبی برخوردار بودیم و سلاح‌مان هم مناسب بود منتها سازمان رزم‌مان مشکل داشت) اولین مساله‌ای که بعد از شکست، در ذهن عباس میرزا مشخص می‌شود و از ایلچی روس می‌پرسد [این است] که بیگانه، بگو که چگونه بر ما تفوق پیدا کردید. سرّ تفوق‌تان را باید به من بگویی. این اولین جرقه را در ذهن یک فرمانده جنگی می‌زند و یاد می‌گیرد و برمی‌گردد و سازمان رزمش را اصلاح می‌کند و تکنولوژی و تجهیزاتش را درست می‌کند. در اولین رویارویی و مواجهه ما با تمدن، مرحوم دکتر [عبدالهادی] حائری، کتاب مهمی دارد با عنوان [نخستین] رویارویی‌های [اندیشه‌گران ایران] با دو رویه تمدن [بورژوازی] غرب، و [به حسب اشارات آن کتاب] حتی وقتی با آن رویه جنگنده و خشونت‌آمیز غرب هم مواجه می‌شدیم، همیشه درس‌آموزی‌هایی برای ما داشته. این هم یک‌جور دیالوگ است؛ دیالوگی که تجار با هم داشتند؛ دیالوگی که شما فرض کنید بین علما بوده؛ دیالوگی که بین NGO ها و سازمان‌های غیرحکومتی برقرار می‌شود؛ دیالوگی که اهل علم [آنطور] با هم صحبت و ترابط پیدا می‌کنند. شما لبه‌های دو تمدن مسیحی و اسلامی را ببینید که کجاست... شهرهایی مثل رها، ادسا، یا اشبیلیه یا به حضور شما عرض کنم که طلیطله یا به اصطلاح فرانسوی‌ها توله‌دو، در اینجا نوعی ترابط فرهنگی و تمدنی دارد صورت می‌گیرد یعنی از طرفین به هم‌دیگر فن و دانش تراوش می‌کند یا هنگامی که نهضت ترجمه در دوران بنی‌العباس صورت می‌گیرد و ما از یک تمدن منقرض شده‌ای مثل تمدن یونانی آثاری را می‌گیریم و به زبان عربی ترجمه می‌کنیم و حوزه فلسفی خودمان را غنی می‌کنیم، این هم نوعی گفت‌وگو هست. شما باید ذهن‌تان را از گفت‌وگو و دیالوگ دونفره خارج کنید و مفهوم گفت‌وگو را توسع بدهید و بسیاری از اشکال و تعاملات و ترابطات را جزو شقوق گفت‌وگو تلقی کنید. اگر این‌طور قضیه را ببینیم، جنگ هم به یک معنا نوعی گفت‌وگوی تمدنی تلقی می‌شود و درس‌آموزی‌ها و ترابط‌هایی را ایجاد می‌کند.مجری: متشکرم. آقای رحیم‌پور، تقاضا می‌کنم که شما هم نظرتان را در مورد همین مفهوم موسعی که آقای حجاریان از گفت‌وگو اشاره کردند، بیان بفرمایید و هم اینکه اگر ما چنین مفهومی را در نظر بگیریم برای گفت‌وگو، آیا اصولا یک تمدن می‌تواند در عرصه‌ای خالی از این مفهوم باشد؟ یعنی می‌توانیم الان بیاییم یک‌دفعه بگوییم که «می‌خواهیم» این باب گفت‌وگو را باز کنیم؟ این سوالی اساسی است. [یعنی آیا] ما در عرصه تمدنی می‌توانیم - به مفهومی که آقای حجاریان اشاره کردند- بگوییم که تمدنی می‌تواند خالی از گفت‌وگو باشد؟ [آخر آن‌طور که آقای حجاریان گفت‌وگو را تعریف کردند، خواه‌ناخواه تمدن‌ها در حال گفت‌وگو هستند و پیشنهاد «گفت‌وگوی تمدن‌ها» وجهی ندارد و لازم و تازه هم نیست.]رحیم‌پور: می‌ترسم این مقدار توسع قائل‌شدن برای مفهوم گفت‌وگوی تمدن‌ها، بیشتر بحث را مبهم کند. ما باید یک تفکیکی کنیم بین نرم‌افزار یک تمدن و سخت‌افزارش. من حتی به استقبال آن تقسیم خوبی که جناب حجاریان گفتند، می‌روم که ایشان برتری را به تکنیکی و مضمونی تقسیم کرد. این تقسیم خوبی است. ما دستکم (یعنی قدر متیقن) باید گفت‌وگوی تمدن‌ها را گفت‌وگو بر سر نرم‌افزار تمدن‌ها بگیریم و در این قلمرو، بحث گفت‌وگوی تمدن‌ها به معنی چانه‌زنی بر سر قدرت سیاسی و سود و جابه‌جایی ثروت بین‌الملل و اینها نیست. موازنه قدرت در یک چنین چانه‌زنی‌هایی، شرط هر مذاکره سیاسی است، یعنی اگر نابرابر باشی نمی‌توانی با طرفت معامله و مذاکره کنی و بازنده‌ای و دست پایین را داری. اما وقتی وارد حریم دیدگاه‌های نرم‌افزاری شدیم، شرط دیالوگ فکری لزوما موازنه قدرت سیاسی و اقتصادی نیست، چون آن قدرت ممکن است به بهای نادرستی تامین‌شده و به ‌دست آمده باشد. در اینجا دیگر گفت‌وگو با تمدن کنفوسیوسی یا آفریقایی به همان اندازه لازم است که گفت‌وگو با تمدن غرب. چون اینجا بحث آن تقسیم‌بندی «تمدن برتر و تمدن بربر» هم محصول همان نگاه سخت‌افزاری به مقوله تمدن‌هاست؛ یعنی اتفاقا یک نگاه خشونت‌زا و سیطره‌طلب و استعماری در همین نگاه به بشر بوده که راه هرگونه گفت‌وگوی تمدن‌ها را هم می‌بندد.من به استقبال همین صحبت آقای حجاریان می‌روم و عرض می‌کنم که ما باید این دو ساحت را از هم جدا کنیم و مایلم راجع به هر دو سطح، در این جلسه گفت‌وگو کنیم؛ هم راجع به بحث نرم‌افزاری‌اش و هم راجع به حوزه سخت‌افزاری.درمورد آن بخش نرم‌افزاری عرض کردم به همان اندازه که مجبورید منطقا با تمدن غرب گفت‌وگو کنید، باید با حوزه‌های کنفوسیوسی و آفریقایی و اسلاو و دیگران و دیگران هم وارد گفت‌وگو شوید؛ حالا اگر این تقسیم‌بندی‌ها [یعنی تقسیم حوزه‌ها به کنفوسیوسی و آفریقایی و... ] درست باشد.باید دست‌کم به دو نکته در این گفت‌وگوها توجه داشته باشیم: یکی که بپذیریم منظومه‌های عقیدتی که پشتوانه‌های نظری هر تمدنی را تشکیل می‌دهند، الگوهای معرفتی مستقلند و به اصطلاح اپیستمه‌های جداگانه هستند. هر عبارتی، هر جمله‌ای، هر کلمه‌ای خیلی راحت قابل‌انتقال از یک سنت فلسفی به یک سنت دیگر نیست. ممکن است بین تفکر بودایی و تائویی چینی قرابتی ببینید و قابل استحاله به هم باشند و احساس کنید می‌شود یک کلمه را راحت از یک سنت فلسفی- فکری وارد این سنت کرد (چون این نرم‌افزارها گاهی مرزهای خیلی مشخصی با هم ندارند و از طریق گفت‌وگو قابل استحاله به هم هستند). یک مفهومی از یک منظومه‌ای به منظومه دیگری می‌رود، تاثیراتی می‌پذیرد. البته طول موج خودش را در آن منظومه جدید پیدا می‌کند (چون قوه تخیل مشترکی بین آن ادیان شرقی وجود دارد) اما این حد [از] دیالوگ بین همه تمدن‌ها نمی‌تواند وجود داشته باشد و ممکن است به چیزهای دیگری منجر شود که به بخشی از آن اشاره کردم.اصل اینکه تمدن‌ها به بالندگی هم کمک می‌کنند و اصلا به نوعی تمدن‌ها درهم‌آمیخته‌اند؛ یعنی شما در هیچ دوره‌ای شاید نتوانید مرز مشخصی بین تمدن‌ها بکشید [هم مطرح است]. به قول بعضی تمدن‌شناس‌ها که می‌گویند در هر عصری از اعصار یک تمدن وجود دارد که کشورهای مرکزی و کشورهای پیرامونی دارد. [لااقل] بنابر یک نظریه اصلا در زمان واحد تمدن‌هایی در عرض هم وجود ندارند که بخواهند با هم گفت‌وگو کنند. اگر این را هم مدنظر داشته باشید، مساله ما بحث گفت‌وگوی نرم‌افزاری بین فرهنگ‌های مختلف است با رعایت همه اصول خودش و با تاکید بر این نکته که گفت‌وگوی بین فرهنگ‌ها و «حوزه نرم‌افزاری تمدن‌ها» با همدیگر، اصلا معنی‌اش نباید این باشد که صاحبان فکری و نظریه‌پردازان هر تمدن باید لزوما در مبانی فکری خودشان شک داشته باشند تا بتوانند گفت‌وگو کنند. این یکی از پیش‌شرط‌های غلطی است که تحت‌عنوان پلورالیسم برای گفت‌وگو گذاشته می‌شود. اصلا گفت‌وگوی تمدن‌ها شرطش این نیست که من [در] نرم‌افزار تفکر تمدنی که به دنبال تحقق آن در دنیا هستم، تردید داشته باشم و شکاکانه به آن نگاه کنم تا بتوانم با دیگری گفت‌وگو کنم. گفت‌وگو آداب منطقی و اخلاقی‌ای دارد که باید رعایت شود اما مرزها هم مرزهای مشخصی است. آن مساله که به نظر من امروز دارد، گفت‌وگوی تمدن‌ها را چه [به‌لحاظ] حاشیه‌ای چه [به‌لحاظ] متنی و مرکزی تهدید می‌کند، این است که اقطاب نظام سرمایه‌داری جهانی، همان‌ها که دیگران را تمدن بربر خواندند و خود را تمدن برتر، نمی‌گویند این تمدن در دو سه قرن اخیر به قیمت له‌کردن چه تمدن‌ها و انسان‌هایی و ریختن چه خون‌هایی و مصادره کردن چه امکاناتی از سراسر دنیا [و خلاصه] به چه قیمتی تامین شده، این اقطاب نظام سرمایه‌داری و هژمونی «لیبرال‌سرمایه‌داری جهانی» می‌خواهند یک نوع اریجینالیسم مدرن را جایگزین نوع منحط و سنتی آن کنند. شعار پلورالیستی بدهند و تمام تلاش‌شان برای یکدست کردن بشر باشد. توجه کنید علی‌رغم شعارهای پلورالیستی، تلاش‌های بین‌المللی‌ای که این نظام سیاسی فرهنگی غرب در دنیا برای یکدست کردن اخلاق و افکار و پوشش و لباس و تغذیه و آداب و رسوم می‌کند، سد باب هر نوع گفت‌وگوی تمدن‌هاست. چیزی که در محافل سیاسی از گفت‌وگوی تمدن‌ها مراد می‌شود، همان‌طور که خود شما فرمودید، بیشتر نوع چینش مواضع سیاسی - ایدئولوژیک اسلام و غرب است و خیلی بحث تمدن کنفوسیوس و هند نیست. این البته خودش نوعی سیاسی کردن بحث هست اما من از آن استقبال می‌کنم و مایلم آن را بشکافیم که چرا کسانی به‌عنوان «سخنگویان رسمی تمدن غرب» در دنیا مطرح هستند.خود آمریکا مدعی است سخنگو و کشور مرکزی این تمدن است، اینها چرا ذاتا نمی‌توانند اهل گفت‌وگوی منطقی و مستدام و برابر باشند و بیشتر دنبال تحکیم هژمونی لیبرال سرمایه‌داری در دنیا هستند تا اینکه عاشق حل مسائل نظری و فرهنگی و آشنایی با سایر تمدن‌ها باشند.نقطه عزیمت هر بحثی حول و حوش گفت‌وگوی تمدن‌هاست. ما باید تکلیف‌مان را با جهان آنگلوساکسون و مدینه سرمایه‌داری روشن کنیم. تا سنگ‌های‌مان را از حیث تئوریک با این جهان باز نکنیم قدم به قدم با مشکل روبه‌رو خواهیم شد؛ حتی در انتقال دستاوردهای مفید و مثبت این تفکر به اینجا. باید روشن شود چرا مشاهیر فلسفه و حقوق در جهان آنگلوساکسون که پشتوانه‌های تئوریک این تمدن را در یکی دوقرن اخیر سازماندهی کرده‌اند، به گونه‌ای از تمدن سخن گفته‌اند که الان معادل توحش از آب درآمده و اگر از civil society هم بحث کرده‌اند به دلایل پراگماتیستی و برای فرار از مضرات مادی توحش مثل اختلال نظام معیشتی و چیزهایی از این قبیل بوده است. فقط به دنبال حل معادله تزاحم لذایذ فردی بوده‌اند و هیچ آتوریته‌ای را ورای مقتضیات چیزی که آن را هسته اخلاقی مدرنیته یا اصالت امیال فردی (individualism) نامیده‌اند [قائل نیستند] و فراتر از آن [هم] دنبال چیز دیگری نیستند و به چیز دیگری تن نداده‌اند. اگر این را بپذیریم باید به فکر حل مجهولات جدیدی در معادله گفت‌وگوی تمدن‌ها باشیم.اگر موازین حقوقی و اخلاقی سرتا پا زیرسوال رفت و تصریح شد که نباید برای اخلاق و سیاست به دنبال فلسفه و غایت بود و اگر قرار شد به اخلاق و حقیقت و حقوق و قانون، از دریچه منافع کمی و سود هرچه شخصی‌تر و آنی‌تر و قابل محاسبه‌تر بیندیشیم دیگر آن مدینه اسلامی معطوف به دکترین مدینه النبی(ص) چطور قرار است گفت‌وگو با مدینه اصالت‌الاباحة -که روح‌القدس آن لذت است- و تمدن سیطره و خشونت بین‌المللی است- شروع شود و نقطه آغاز آن کجاست!؟من باب گفت‌وگو را مسدود نمی‌دانم اما سوال مهمی را مطرح می‌کنم که سوال اساسی امروز است. باید توضیح دهیم که چگونه و از چه نقطه عزیمتی و به چه منظوری و با چه لحنی باید با غرب سخن گفت؟ ‌ من معتقدم ۲۰ سال پیش که امام(ره) این نهضت را به کرسی نشاند و نهضت جهانی اسلام و بیداری جهان اسلام راه افتاد، این گفت‌وگو از طرف ایشان با استدلال و طمانینه و وقار و دعوت به رحمت شروع شد اما پاسخی که آمد، پاسخ گلوله و خشونت بود و اصلا این گفت‌وگوی تمدن‌ها در آغاز انقلاب توسط امام مطرح و تحت‌تاثیر همین نرم‌افزار، تمدن سرمایه‌داری به بن‌بست کشیده شد.مجری: الان وضعیتی که پیش آمده با وضعیت ۲۰ سال پیش متفاوت است. هم ما تحولات بسیاری را پشت سر گذاشته‌ایم، هم جامعه غرب. آخرین مورد آن هم همین گفت‌وگوهای انتقادی بود که اروپایی‌ها با ما شروع کردند و بعد با لطایف‌الحیلی به جاهایی رسید که قطع شد.رحیم‌پور: اینها سیاسی بود.مجری: آنها هم می‌خواستند مصادره به مطلوب کنند و نتوانستند و بعد دوباره الان آمده‌اند سطح دیگری از گفت‌وگوها را شروع کرده‌اند و اسم آن را برداشتند. بحث همین است که ما باید در عرصه بین‌المللی رفتاری را داشته باشیم که گفت‌وگوپذیر باشد و لازمه رفتار گفت‌وگوپذیر هم این است که ارزش‌های خود را به میدان بیاوریم. البته اینکه یک طرف یا چند طرف، طرف گفت‌وگو باشند هم محل بحث است. من استدلالم این است که وقتی سازمان ملل سال ۲۰۰۱ را به‌عنوان سال گفت‌وگوی تمدن‌ها تصویب کرده و همه به آن رای داده‌اند صرفا معطوف به این نیست که اسلام با غرب گفت‌وگو کند. طبیعتا اگر چیز مطلوبی باشد کشورهای آفریقایی و حوزه‌های تمدنی شرق آسیا ازجمله ژاپن هم سهم خود را خواهند خواست. اگر ما ارزش‌های خود را وسط گذاشتیم، آنها چه ارزش‌هایی را وسط خواهند گذاشت. همان‌طور که شما اشاره کردید اگر این بحث فقط به بحث سیاسی منحصر نشود، چگونه خواهد شد؟ الان مفهومی که آقای حجاریان مطرح کرد خیلی مهم است. اگر مفهوم گفت‌وگو را بسیار موسع در نظر بگیریم آنگاه چطور جلوی رخنه‌های آن را خواهیم گرفت؟حجاریان: ببینید من می‌خواهم روی این نکته پافشاری کنم که تصورمان را از گفت‌وگوی دو حوزه تمدنی با گفت‌وگوی بین‌الادیانی خلط نکنیم. ممکن است ما گفت‌وگویی بین‌الادیانی انجام دهیم و مثلا بخشی از علمای ما با علمای کلیساهای ارتدوکس بروند و در بیروت گفت‌وگو کنند. یا ما با برهمن‌ها یا شینتوئیست‌ها در محفلی گفت‌وگوی بین‌الادیانی کنیم، چون این در ذهن ما برجسته شده است فکر می‌کنیم گفت‌وگوی تمدنی هم چیزی از این نوع است. من می‌خواهم اصلاح کنم که آنچه ما به‌عنوان گفت‌وگوی تمدنی مطرح کرده‌ایم و به دنبال تئوریزه کردن آن هستیم از زمان تاسیس تمدن‌ها شروع شده و آنها با هم گفت‌وگو و مراودات و تعاملاتی داشته‌اند.الان ما در آستانه هزاره سوم این ایده را مطرح کرده‌ایم که این گفت‌وگوها به «نوع خاصی» و با «شکل خاصی» انجام شود. باید توضیح دهم که ما از این گفت‌وگوها چه ثمره‌ای را مدنظر داریم.این‌طور هم نیست که فکر کنید می‌توانیم از گفت‌وگو بگریزیم. گفت‌وگو خودش را به ما تحمیل می‌کند. حتی اینکه شکل این گفت‌وگو را هم ما تعیین کنیم که مثلا ما گفت‌وگوی مضمونی انجام می‌دهیم [هم از عهده ما خارج است] و در این صورت ممکن است طرف مقابل تن به این گفت‌وگو ندهد و بخواهد از تکنولوژی و سخت‌افزارش هم استفاده کند. مگر فقط ما قواعد این بازی و حوزه تعامل و گفت‌وگو را تعیین می‌کنیم که بگوییم فقط منحصرا باید از نرم‌افزار کلامی صحبت کنید یا مثلا عقلانیت گفتمانی را به کار بیندازید یا طرفین به نوعی از عقلانیت فرهنگی متعهد باشند؛ خیر. طرف مقابل می‌خواهد از عقلانیت ابزاری و تکامل‌یافتگی تکنولوژیک خودش هم استفاده کند. مثل رابطه‌ای که آمریکایی‌ها با فرانسوی‌ها دارند و الان سبک زندگی آمریکایی دارد فرهنگ فرانسه را با همه غنایش تخریب می‌کند و فریاد حوزه‌های فرهنگی فرانسه بالاست که آمریکا دارد سینماها و فضاهای فرهنگی و زندگی و همه‌چیز ما را فتح می‌کند؛ با اینکه به لحاظ مضمونی، علی‌القاعده به نظر می‌رسد غنای فرهنگ اروپایی و کانتیننتال بسیار بالاتر از فرهنگ بی‌پایه و بی‌ریشه آمریکایی است. اما خب در این ترابط و تعامل که به آن تحمیل شده و ناخواسته است، وارد شده است. در بسیاری از زمینه‌ها درست مثل عرصه‌های اقتصادی از هر طرف حساب کنیم [همین مساله هست]. مثلا آیا وارد پیمان «گات» بشویم یا نشویم. وقتی محاسبه می‌کنید لاجرم ناچار می‌شوید وارد این پیمان شوید.مجری: همین‌جاست که بحث ارزش‌ها مطرح می‌شود. بالاخره ما باید ارزش‌هایمان را مطرح کنیم یا خیر؟حجاریان: قطعا هرکسی در هر مسابقه‌ای باید مبتنی‌بر مزیت‌های نسبی خود عمل کند و نقاط قوت خود را برجسته کند و با اتکا به آنها پیش برود. اما نمی‌تواند به حریف پیشاپیش بگوید که حق ندارد از ابزارهایش استفاده کند؛ آن هم مسابقه‌ای که دارد تحمیل می‌شود. یعنی گفت‌وگوی عن‌ارادةٍ و عن‌بصیرةٍ که صورت نمی‌گیرد؛ ما علی‌العمیاء داریم گفت‌وگو می‌کنیم. خدمت شما عرض کنم مثلا ما می‌خواهیم با فرهنگ کناری خودمان «اردو» تعامل کنیم. بنده به پاکستان می‌روم و می‌خواهم با مسئولی گفت‌وگو کنم. اصلا ما با میانجی زبان انگلیسی صحبت می‌کنیم و با اینکه ممکن است ادبیات و فرهنگ اردو و فارسی در ۶۰ یا ۷۰ درصد واژگان با هم مشترک باشد اما طرفین به این توافق می‌رسیم که برای اینکه همدیگر را درک کنیم و مفاهمه حاصل شود چاره‌ای جز این نداریم که به میانجی زبان ثالثی که هیچ ارتباطی هم با دو زبان ما ندارد، متوسل شویم.ما ناچار می‌شویم. شرایط تاریخی و ساختاری به ما حکم می‌کند که اگر من بخواهم با فرهنگ همجوار خودم هم گفت‌وگو کنم باید از فیلتر فرهنگ دیگری عبور کند و به میانجی و مدد آن صورت بگیرد. من ناگزیر هستم. این ابعاد را باید در ذهن داشت. تصور نکنیم گفت‌وگوی بین تمدن‌ها، گفت‌وگوی بین‌الادیانی هست که با هم قرارداد می‌کنیم که مثلا صدای بلندگوی من قوی‌تر از بلندگوی شما نباشد و از ابزار تکنولوژیک استفاده نکنیم و فقط بحث‌های مضمونی انجام دهیم.ما در چنین فضایی زندگی می‌کنیم و این است که باید طرح شعار گفت‌وگوی تمدن‌ها و مضمونی که ما در آستانه هزاره سوم مطرح کردیم را متوجه شویم. تا قبل از این، قرن بیستم را قرن جنگ‌ها و انقلابات و خشونت‌ها دانسته‌اند که در آن تمدن‌ها جز به زبان خشونت و گلوله توپ با یکدیگر صحبت نمی‌کردند. حرف ما این است که برای مردم دنیا که بر مبنای فطرت سلیم خود به دنبال صلح و معنویت هستند شعاری مطرح کنیم. چون معمولا در انتهای هزاره‌ها «انتظار» ایجاد می‌شود و ما داریم برای این «انتظار تاریخی بشریت» که در انتهای هزاره مطرح می‌شود، درمان و خوراکی تهیه می‌کنیم، بنابراین وقتی آن را مطرح می‌کنیم بلااستثنا در سازمان ملل شعار ما را می‌پذیرند.مجری: یعنی علاوه‌بر گستره مفهومی که شما برای گفت‌وگوی تمدن‌ها قائل شدید، گستره زمانی هم برای آن قائلید و معتقدید اگر قرن بیستم قرن جنگ‌ها بوده قرن بیست و یکم قرار است قرن گفت‌وگوی تمدن‌ها باشد.حجاریان: و ما منادی آن باشیم.رحیم‌پور: من فکر می‌کنم با اسم‌گذاری روی قرن‌ها خیلی مشکل حل نمی‌شود. به‌خصوص که این نام‌ها با اهداف خاصی گذاشته می‌شود. من تهافتی در فرمایشات برادر محترم‌مان [حجاریان] می‌بینم. از طرفی وقتی بحث از گفت‌وگوی تمدن‌ها می‌شود قرار می‌شود پای ادیان وسط نیاید و این پیش‌فرضی دارد که باید اثبات شود و آن هم اینکه آیا سخت‌افزار یک تمدن جز محصول نرم‌افزار اوست؟ و آیا ما در دنیا تمدنی داریم که نرم‌افزار آن به نحوی و نسبتی و درجه‌ای دینی نباشد یا ملهم از ادیان نباشد؟ آیا می‌شود اصلا گفت‌وگویی در میان تمدن‌ها راه انداخت؛ قبل از آنکه راجع به مباحث تئوریک و دینی آنها بحث کرد؟ و آیا هر تمدن به آن سمتی نمی‌رود که اقتضای مستقیم همان نرم‌افزار اوست؟ اینها نکات مهمی است.از طرفی ایشان فرمودند چنین تفکیکی ممکن است و ما نمی‌خواهیم گفت‌وگوی بین‌الادیانی انجام دهیم و گفت‌وگوی تمدن‌ها غیر از اوست. از یک طرف از یک انتظار فطری در پایان هزاره سخن می‌گویند که اصلا مطرح شدن این بحث‌ها در سطح دنیا مستند بر یک امر فطری بوده و در آستانه قرن بیست‌ویکم، «فطرت» آنچنان تقویت شده که در سیاست بین‌الملل چنین تاثیرات بنیادینی می‌گذارد. من اینقدر ساده به طرح این شعارها و نامگذاری روی قرن‌ها نگاه نمی‌کنم، ضمن اینکه نمی‌خواهم حالت بدبینانه‌ای هم ایجاد شود.اما عرض من این است که هر مذاکره‌ای قواعدی دارد. معتقدم می‌توان مذاکرات مختلفی بین تمدن‌ها به راه انداخت. آن تعاملی هم که شما می‌فرمایید تعاملی عینی بین تمدن‌های مختلف هست [و] هم واقعا این‌طور است که منتظر اجازه کسی نمی‌ماند. همان‌طور که تمدن قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی اروپا به‌طور مستقیم تحت‌تاثیر تمدن اسلامی قرن چهارم و پنجم هجری بود و معلوم نبود در اروپا هم کسی در اخذ و اقتباس از این تمدن اسلامی اجازه‌ای داده باشد، عکس آن هم صادق است. جوامع برای برگرفتن و اقتباس و استفاده کردن از مزایای مادی و حتی معنوی یک تمدن (یا آنچه مزایا به نظر می‌رسد) منتظر اجازه نمی‌مانند.اما عرض من این است که این مذاکره در درجه اول باید مذاکره نرم‌افزاری باشد و خواهد بود. این مذاکره رتبتا بر «تعامل در سخت‌افزار» و «انتقال مزایای عینی یک تمدن» مقدم است.حجاریان: این «باید» از کجا در می‌آید؟رحیم‌پور: این باید منطقی است و از اینجا نشات گرفته که بعد عملی و عینی یک تمدن مستقیما محصول بعد نظری یک تمدن است. شما چنین ملاحظه‌ای نمی‌بینید!؟حجاریان: چنین «بایدی» را چرا ما دیکته می‌کنیم؟رحیم‌پور: این دیکته منطق است. شما هرگز نمی‌توانید بعد عینی یک تمدن را از بعد نظری آن منفک کنید. این تمدن بر همین مبنای نظری بنا شده و این نکته را تمام مخالفان و موافقان همه تمدن‌ها گفته‌اند و روی آن پافشاری کرده‌اند.حجاریان: شما موید حرف من هستید و می‌فرمایید که حامل و محمول خود را بر ما تحمیل می‌کند و ما فقط نمی‌توانیم در عرصه محمول با هم بحث کنیم!رحیم‌پور: من تکوین آن را عرض می‌کنم و این سوال بعدی است که آیا در اقتباس و تعامل می‌شود بین این حامل و محمول یعنی مزایای سخت‌افزاری و مبادی نرم‌افزاری تفکیکی قائل شد [یا نه]؟ چنانچه برخی محافل در داخل هم از نظرات متفاوت قائل به این هستند که تکنولوژی ذاتا غربی است و قابل تبدیل و مصادره و انتقال نیست. کسانی هم از طرف دیگر به آن دامن می‌زنند که می‌گویند ما سخت‌افزار تمدن غرب را در اختیار شما قرار نمی‌دهیم و شما هم نمی‌توانید سخت‌افزار تمدن غرب را در اختیار بگیرید، مگر آنکه قبلا به مبادی نظری آن تن دهید. اتفاقا اینجا از آنجاهایی است که ضرورت گفت‌وگو روی نرم‌افزارها اثبات می‌شود. یعنی در گفت‌وگو باید بحث کرد کدام بخش از سخت‌افزارهای تمدن را با کدام محمل تئوریک می‌توان انتقال داد و کدام را نباید انتقال نداد. انتخاب کردن اساسا مقوله‌ای است که در گفت‌وگوهای نرم‌افزارانه به جایی می‌رسد والا من قبول دارم که در چانه‌زدن سیاسی، سخنگویان یک تمدن (اگر بتوان برای آن سخنگویانی فرض کرد) قاعدتا وقتی پای میز مذاکره می‌آیند (که مذاکره بیشتر سیاسی-اقتصادی است) در آنجا زرادخانه‌ها و کلاهک‌های هسته‌ای خود را هم با خودشان می‌آورند و می‌گویند ما با تمام اینها با شما حرف می‌زنیم. اما وقتی قرار باشد یک گفت‌وگوی منطقی برای نقد گفتمان حاکم بر نرم‌افزار یک تمدن صورت بگیرید طرف مقابل نمی‌تواند بگوید که من به شرطی وارد این گفت‌وگو می‌شوم که کلاهک‌های هسته‌ای خود را هم به میز مذاکره بیاورم. دقت می‌کنید؟ اتفاقا این اتفاقی است که درحال وقوع است. یک دلیل عمده این که عرض می‌کنم اینها با استناد به بنیه‌ها و ذخیره سخت‌افزاری‌شان به گفت‌وگوی برابر تن نمی‌دهند، همین است.حجاریان: اینها ما را «استنطاق» می‌کنند و «استنطاق» هم نوعی «گفت‌وگو» است. کسی با ابزارهای قدرت خود از شما «بازجویی» و «استنطاق» می‌کند و رابطه «متهم» و «بازجو» هم نوعی «دیالوگ» هست.رحیم‌پور: این همان گفت‌وگوی نابرابری است که گفتم غرب به دنبال آن است.حجاریان: در حاق واقع همین دیالوگ برقرار می‌شود.رحیم‌پور: پس شما دیگر چرا از «فطرت» صحبت می‌کنید؟ شما می‌فرمایید فطرت بشری آماده گفت‌وگوی تمدن‌ها شده است!حجاریان: شما رابطه خارج از استنطاق را چگونه تصویر می‌کنید؟ امکان وقوعی آن را از شما سوال می‌کنم.رحیم‌پور: یعنی آنچه در خارج اتفاق می‌افتد؟حجاریان: نه ایده‌آل شما را.رحیم‌پور: ‌ اتفاقا من فکر می‌کنم آنچه رئیس‌جمهور محترم هم مطرح می‌کند به همین سطح نظر دارد نه این سطحی از گفت‌وگو که شما مطرح می‌کنید. شما می‌گویید آیا ممکن است که هژمونی لیبرال سرمایه‌داری بیاید و تن بدهد به اینکه مثل یک آدم عاقل با تو به‌عنوان یک مسلمان صحبت کند و ببیند که حق چیست و باطل چیست؟ این یک بحث است و اتفاقا من اوایل عرایض هم گفتم که مشکل اصلی بر سر راه گفت‌وگوی تمدن‌ها همین است که طرف مقابل ما اصلا حاضر نیست به یک گفت‌وگوی برابر و منطقی بر سر نرم‌افزارهای این تمدن تن بدهد.من دو سه تئوری را که در دهه‌های اخیر در این باب مطرح شده است، اگر فرصت شود عرض خواهم کرد که اینها چه تصویری از اوضاع ارائه می‌دهند (البته ممکن است واقعی هم باشد) و بر اساس چه تصویری می‌خواهند باب گفت‌وگو باز شود.شما ببینید در همین یک‌سالی که آقای خاتمی باب گفت‌وگوی تمدن‌ها را مطرح کرده است هرچقدر هم که ایشان می‌گوید منظور من یک مذاکره دیپلماتیک نیست، اما چون از طرف یک مقام سیاسی این بحث مطرح شده نه از طرف محافل علمی، به طور طبیعی از آن تلقی سیاسی شده است و دقیقا به همین نقطه‌ای رسیده‌ایم که جناب حجاریان اشاره کرد.سوال همین است که یک وقت ما در مورد واقعیت بحث می‌کنیم، آن وقت واقعیت این است که اینها به گفت‌وگوی منطقی و برابر تمدن‌ها به دلایلی که برخی را عرض خواهم کرد، تن نخواهند داد. اما زمانی می‌گویید ایده‌آل من چیست؟ چیزی که ما به دنبال آن هستیم همین چیزی است که تحقق نخواهد یافت.حجاریان: پس در گفت وگو را می‌بندیم دیگر؟رحیم‌پور: ما که نمی‌بندیم آنها می‌بندند!حجاریان: یعنی شما گفت وگو را مستحیل می‌بینید؟رحیم‌پور: گفت‌وگو در این سطح را مستحیل می‌بینیم.حجاریان: چون مطلوب شما در عالم واقع محقق نمی‌شود پس در گفت‌وگو بسته شود؟رحیم‌پور: نه! گفت وگو را در این سطح...حجاریان: در کدام سطح؟رحیم‌پور: در همین سطحی که عرض می‌کنم؛ همین سطح نظری و نرم‌افزاری.حجاریان: اینکه ایده‌آل است!رحیم‌پور: همین ایده‌آل دیگر. البته اینطور نیست که در کل ناممکن باشد. ما باید تلاش خود را انجام دهیم.حجاریان: تکنیک‌های آن را بگویید.رحیم‌پور: اگر منظور شما تکنولوژی رسانه‌ای است که در حد صفر [است]. اما اگر منظورتان همان فطرتی است که از آن نام بردید که دنیا در آستانه فطری ‌اندیشیدن رسیده (که من در آن هم تردید دارم) یعنی اینطور شده که اینها فطرتا به گفت‌وگوی تمدن‌ها تمایل پیدا کرده‌اند، اگر این اتفاق رخ داده باشد اتفاقا این بهترین زمینه برای گفت‌وگویی است که ایده‌آل من است. فکر می‌کنم سازمان ملل با اینکه تحت‌تاثیر تئوری انترناسیوسونالیسم لیبرال سرمایه‌داری بعد از جنگ جهانی دوم ایجاد شد اما می‌تواند بستر مناسبی باشد اگر از آن استفاده کنیم. ایران الان رئیس سازمان کنفرانس اسلامی است. ایران عضو مهمی در سازمان ملل است که زمانی که نظری می‌دهد؛ بخشی از کشورهای حاشیه‌ای هم تحت‌تاثیر هستند. از همه این فرصت‌ها باید استفاده کرد. الان ۱۰ سال و شاید بیشتر است که دیپلماسی ما دیپلماسی «فلجی» است و متعلق به انقلاب اسلامی نیست. این دیپلماسی متعلق به یک رژیم سیاسی است که به‌دنبال آن است تا منافع خود را بپاید و اصلا شاید به چیزی که فکر نمی‌کند همین گفت‌وگو با سایر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و چیزهایی باشد که امام با تعبیر تهاجمی «صدور انقلاب» از آن نام بردند، در حالی که عاری از همه مایه‌های خشونت بوده و دقیقا معنای آن همین گفت‌وگوی تمدن‌هایی است که الان مطلوب ماست.گفت‌وگوی تمدن‌های ایده‌آلی که من عرض می‌کنم چند پیش‌فرض دارد که به این دلایل، موانعی بر سر راه آن ایجاد شده است. یکی اینکه گفت‌وگوی تمدن‌ها با این تعبیری که من عرض کردم و فکر می‌کنم آقای خاتمی هم منظورشان همین است، چند پیش فرض دارد. در درجه اول اینکه دنبال حقیقت باشیم؛ نه دنبال قدرت.ممکن است آقای حجاریان بفرماید که چنین چیزی وجود خارجی ندارد. من باز هم قبول می‌کنم. کدام قدرت جهانی است که دنبال قدرت نیست و دنبال حقیقت است!؟من می‌گویم پیش‌فرض‌های یک گفت‌وگوی سالم بین تمدن‌های اینهاست. اگر این اصول موضوعه و ملزومات آن منتفی است پس گفت‌وگوی تمدن‌ها به آن نحوی که ما مراد می‌کنیم عملا منتفی خواهد بود؛ اما نه از طرف ما، از طرف صاحبان قدرت و رسانه‌های جهانی.مهم این است که باب گفت‌وگو از طرف ما بسته نشود و از طرف مقابل بسته شود که شده است. اگر تمدنی به اصالت قدرت می‌اندیشد و نه اصالت حقیقت، به طور منطقی تن به گفت‌وگوی برابر تمدن‌ها نخواهد داد. پیش‌فرض دیگر این است که به انسان‌ها به چشم موجودات شریف نگاه کنیم و دنبال سیطره بر آنها نباشیم و آنها را ابزار نبینیم. این هم از آن چیزهایی است که در مبادی نظری همین تمدن غرب مفقود است. شرط دیگر آن است که انسان را موجودی منطقی ببینیم، نه غریزی. شما به هسته‌های اصلی تفکر نظریه‌پردازان لیبرال- سرمایه‌داری مراجعه کنید و ببینید که تصویری که از انسان می‌سازند موجودی غریزی است یا منطقی که راجع به حقیقت می‌تواند مستقلا داوری کند. شرط دیگر آن است که انسان را حق‌طلب و کمال‌خواه بدانیم و انسان را انتخابگر و مختار در نظر بگیریم و به اراده مستقل انسانی ورای نیازهای غریزی قائل باشیم.اینها اصول موضوعه گفت‌وگوی منطقی و نظری تمدن‌هاست و در تفکر اسلامی موجود است. اساسا ۲۰ سال پیش انقلاب شد تا چنین گفت ‌وگویی صورت بگیرد و ولی آنها راهش را بستند؛ چون این اصول در آن تفکر مفقود است و به همین خاطر این گفت‌وگو سر نگرفت.تمام نظریه‌پردازی‌های ژورنالیستی که در دو سه دهه اخیر در غرب به ویژه در خود آمریکا انجام شده است، خواسته‌اند تا همین مسدود شدن این باب را توجیه و سیطره‌طلبی و خشونت جهانی را تئوریزه کنند و این باب [گفت‌وگو] را ببندند. چه نظریه نظام واحد جهانی، چه نظریه پایان تاریخ فوکویاما و چه نظریه برخورد تمدن‌ها که (به نظر من) بازتولید «انسان گرگ انسان است» هابز است و چه نظریه کیسینجر و چه نظریه‌ای که در باب توسعه، کشورها را به کشورهای مرکز و پیرامون تقسیم می‌کند و به کشورهای پیرامونی اجازه گفت‌وگو با کشورهای مرکزی را نمی‌دهد. اینها موانع پیش‌روی ماست و علی‌رغم اینکه رسانه‌های غرب در باب تمایل به گفت‌وگوی تمدن‌ها تظاهر به خوشوقتی می‌کنند به نظر من به شدت با این قضیه مخالفند.مجری: به نظر می‌رسد ما در عرصه تکنیک و تکنولوژی عقب هستیم و در این شکی نیست. منتها در عرصه‌هایی جلو هستیم و آن عرصه‌ها می‌تواند موضوع گفت‌وگو قرار بگیرد و آن هم عرصه‌های اندیشه‌ای است.شما تاریخ تحولات اندیشه‌ای قرن بیستم در حوزه تمدن غرب را نگاه کنید و ببینید تفکر سیاسی غرب چند اندیشه درست بیرون داده است؟ از این طرف تحولات اندیشه‌ای حوزه اسلام را در نظر بگیرید که با همه تشتت و پراکندگی منجر به انقلابی مثل انقلاب اسلامی می‌شود.ما در حوزه نظری و در حوزه اندیشه‌ای قطعا نابرابری داریم و از آنها بالاتر هستیم. در حوزه تکنیکی ما از آنها پایین‌تر هستیم؛ بنابراین من مخالف نظر آقای حجاریان هستم و معتقدم باید ببینیم که چگونه بین اینها باید توازن برقرار کنیم و چگونه باید حوزه‌های نظری خود را به صورتی ارائه دهیم که آنها هم بتوانند آن را بفهمند و چگونه آنها باید تکنولوژی‌شان را بیاورند و ما هم بتوانیم به نحو احسن از آن تکنولوژی استفاده کنیم؛ چون ما هم قائل به این نیستیم که باید باب گفت‌وگو و تفاهم و مبادله را ببندیم. چون وقت تمام است من از حضار محترم تشکر می‌کنم و ان‌شاءا... در جلسه آینده این بحث را ادامه خواهیم داد.

فشار اصلاح‌طلبان به دولت از سر گرفته شد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، حجت‌الاسلام حسن روحانی و دولت وی همواره با یک چالش مواجه بوده است؛ تشکیل کابینه و تمامیت‌خواهی اصلاح‌طلبان درباره این مسئله. چه در دولت یازدهم و چه در دولت دوازدهم همواره این نوع از نگاه وجود داشته است، جایی که در ابتدای تشکیل دولت یازدهم،‌ ابراهیم اصغرزاده و عبداله ناصری، دولت یازدهم روحانی را "رحم اجاره‌ای" اصلاح‌طلبان خوانده بودند و سعید حجاریان کابینه روحانی را دولت حسینقلی خانی توصیف کرده بود.بر همین اساس بود که بسیاری برخورد اصلاح‌طلبان با دولت را نوعی سهم‌خواهی می‌دانستند؛ موضوعی که دلخوری برخی مقام‌ها و نزدیکان حسن روحانی از جمله محمود واعظی را نیز به همراه داشته است. محمود واعظی که حالا رئیس دفتر رئیس‌جمهور است پیش از تشکیل کابینه در واکنش به درخواست برخی چهره‌های اصلاح‌طلب از حجت‌الاسلام روحانی برای حضور در کابینه دوازدهم گفته بود: من اصلاً موافق سهم‌خواهی و سهم‌طلبی نیستم و نباید این‌گونه باشد. سهم‌خواهی از روحانی در چینش کابینه اصلاً تفکر درستی نیست، مردم در ۲۹ اردیبهشت ۲۴ میلیون رأی به آقای روحانی دادند و از رئیس‌جمهور انتظار دارند به وعده‌هایش عمل کند، بنابراین دست رئیس‌جمهور در چینش کابینه باید باز باشد.با تمام پیش‌بینی و درخواست‌ اصلاح طلبان برای حضور نمایندگانشان در دولت، کابینه دوازدهم تشکیل می‌شود و بلافاصله یادداشت‌ها و مصاحبه‌های انتقادی از رئیس‌جمهور در نحوه چینش کابینه از سوی این طیف سیاسی نیز بالا می‌گیرد، آنها معتقد بودند مهم‌ترین و شاخص‌ترین موضوع در تشکیل کابینه دوازدهم فاصله‌گذاری رئیس دولت دوازدهم با اصلاح‌طلبان در چینش کابینه است.انتقادها به نخوه انتخاب اعضای کابینه حتی به درون دولت دوازدهم هم رفت، جایی که معصومه ابتکار چهره اصلاح‌طلب کابینه تلویحا از تصمیم رئیس‌جمهور در جابجایی خود انتقاد کرده بود. ابتکار در مصاحبه‌ای که با روزنامه شرق داشت تصمیم رییس‌جمهوری در جابه‌جایی از محیط‌زیست به معاونت زنان انتقاد و آن را شوک‌آور توصیف می‌کند و می‌گوید:‌ «‌آقای روحانی گفتند شما قرار است در محیط‌زیست نباشید، من هم گفتم خدا را شکر (خنده) چون آنجا خیلی تحت‌فشار بودم، خیلی و من از این بابت نخستین واکنشم این بود که گفتم خدا را شکر، یعنی ممنون؛ من هم اول خیلی شوکه شدم، چون اصلاً فکر نمی‌کردم. در همان جلسه اول سکوت کردم و ایشان گفتند نتیجه؟ گفتم اجازه بدهید فکر کنم، چون من راجع ‌به این موضوع هیچ فکری نکردم و ایشان اشاره کردند که شما سابقه دارید در این حوزه. گفتم بله، من هم سابقه دارم و هم حوزه‌ای بوده که مورد علاقه من بوده و هیچ‌وقت هم به آن مفهوم رهایش نکردم ولی اجازه بدهید راجع‌ به این موضوع فکر و بررسی کنم که تقریباً یک‌هفته‌ای طول کشید تا به یک جمع‌بندی رسیدم.»حالا باز هم همان قصه پرغصه دولت این بار در دوره دوازدهم تکرار شده است،‌ اصلاح‌طلبان که نتوانستند چهره‌های مدنظر خود را وارد کابینه دوازدهم کنند فشار خود به دولت را بیشتر کرده‌اند؛ برای درک این فشارها کافی است به مطالب و گزارش‌های روزنامه‌های اعتدالی و اصلاح طلب در هفته‌های گذشته نگاهی انداخته شود.آرمان: در انتظار تغییر دیرهنگام کابینهروزنامه‌ آرمان در این زمینه پیشتاز بوده و با درج مطلبی با عنوان «در انتظار تغییر دیرهنگام کابینه» در صفحه یک خود به این مسئله پرداخته بود، این روزنامه در این گزارش با تاکید بر تغییر برخی چهره‌های دولت از آن به عنوان گرفتن جلوی ضرر یاد کرده بود.این روزنامه نوشته بود:‌ بر اساس این گزارش، رئیس‌جمهور نسبت به دولت اول خود، در کابینه فعلی، تغییراتی ایجاد کرد که در مجموع نه‌تنها حامیان انتخاباتی او را راضی نکرد بلکه در مواردی حتی این تغییرات، به عنوان یک عقبگرد تعبیر شد. از این رو، انتقادات رئیس‌جمهور واکنش‌هایی درپی‌ داشت مبنی بر اینکه اگر روحانی از وزرای خود راضی نیست چرا تنها گلایه می‌کند و دست به تغییر آنها نمی‌زند؟ رئیس دفتر دولت اصلاحات، محمدعلی ابطحی طی پیامی در کانال تلگرامی‌اش نوشت: «آقای روحانی به جای گلایه‌های علنی از وزرایش، باید هرچه سریع‌تر کابینه‌اش را ترمیم کند. همان که رهبران اصلاح‌طلب از ابتدا در مورد این چینش کابینه ابراز نگرانی می‌کردند. البته اگر ترمیم به دلایل گوناگون به حذف اقلیت معتقد به شعارهای روحانی منجر نشود. روحانی در سه سال آینده به کابینه‌ای نیاز دارد که حامی شعارهای او در ایام انتخابات باشد. جلوی ضرر را از هرکجا که بگیریم سود است». اعتماد:‌ تغییر در کابینه، نیاز ضروریروزنامه اعتماد هم هرچند همانند آرمان به صورت تفصیلی به این مسئله نپرداخته اما کم ‌و بیش خواستار تغییر اعضای کابینه شده است. این روزنامه با عنوان تغییر در کابینه، نیاز ضروری به قلم جلال میرزایی ‌رییس کمیته سیاسی فراکسیون امید نوشته بود:‌ عملکرد دولت روحانی را باید باتوجه به بازخوردی که میان حامیان دولت داشته و همین‌طور عکس‌العمل مخالفان دولت ارزیابی کنیم. دولت دوازدهم در گام اول با مخالفت‌هایی از سوی حامیان خود در مورد چینش کابینه روبه‌رو شد. از سویی روحانی و دولت در حوزه‌هایی چون فرهنگی، سیاسی و حتی در حوزه ارتباطات و حیطه فضای مجازی عملکرد خوبی داشته است. اما ضعف جدی دولت در زمینه اقتصادی است. تیم اقتصادی دولت یکدست نیست، اعضا صاحب تئوری مشخصی برای اداره اقتصادی کشور نیستند، ‌صدای واحدی از این تیم شنیده نمی‌شود و شاید افرادی در این تیم به لحاظ فردی چهره‌هایی قابل اعتنا هستند اما در مجموع آهنگ مشخصی از تیم اقتصادی دولت به گوش نمی‌رسد. مهم‌ترین بازخوردهای منفی هم از حوزه اقتصادی است. موضوعی که در آغاز به کار دولت هم مطرح شد و همچنان ادامه دارد. به نظر می‌رسد ایجاد تغییرات در کابینه نیاز ضروری برای دولت است. سازندگی: دو مشکل اساسی دولتروزنامه سازندگی ارگان رسانه‌ای حزب کارگزاران با مدیر مسئولی محمد قوچانی نیز به موضوع تغییر اعضای کابینه اشاره کرده است. این روزنامه در صفحه شماره امروز خود در یادداشتی به نقل از محمدعلیخانی عضو شورای شهر پنجم تهران نوشته است:‌ دولت دوازدهم دو مشکل اساسی دارد نخست وزرایی که به رای مردم بی‌اعتقاد هستند،‌ وزرایی ضعیف و بی‌تفاوتی که برخی‌اشان حتی منت هم می‌گذارند که دلشان نمی‌خواهد در کابینه حضور داشته باشن و به اصرار رئیس‌جمهور است که مانده‌اند. دومین مشکل نیز عدم بیان واقعیت‌ها از طرف رئیس‌جمهور است. کابینه روحانی نه تها با مردم شفاف سخن نمی‌گوید بلکه نشانی هم از تغییر آنها از سمت رئیس‌جمهور نیست. واکنش نوبخت به تغییر برخی از اعضای دولتموضوع تغییر برخی اعضای کابینه به نشست خبری محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت نیز کشیده شد،‌ سخنگوی دولت درباره انتقاد رئیس‌جمهور به برخی مدیران و اینکه آیا این نقدها زمزمه تغییر است، گفته بود: «برخی ممکن است نگران باشند که کاری انجام نشود، برخی به‌دلیل توانایی‌ها در مهار مشکلات ممکن است بگویند نگران نباشیم ما با برنامه‌های خود می‌توانیم مشکلات را حل کنیم.» نوبخت با بیان اینکه در هیات دولت داشتیم افرادی را که می‌گفتند مشکلات را حل می‌کنند ولی شش ماه بعد مشاهده می‌کردیم که اتفاقی نیفتاده است، تصریح کرد: «آقای رئیس‌جمهور بسیار آدم زیرکی است از مدیران خود شناخت دارد و اگر نیازی به تغییر و اصلاح باشد در هر شرایطی انجام می‌دهد. این رفتار ناشی از تعهد اخلاقی رئیس‌جمهور است و باتوجه به پیمانی که سال گذشته با مردم بسته‌اند، پیگیر مطالب هستند.» وی ادامه داد: «مشکلات زیاد است و باید برطرف شود، در حال حاضر هم اطلاعی ندارم که تغییراتی در کابینه در حال رخ دادن است».حالا باید منتظر ماند رئیس‌جمهور و دولت نسبت به این مسئله چه واکنشی نشان خواهد،‌ آیا همانند دولت یازدهم نسبت به این فشارها بی‌تفاوت خواهد بود یا تصمیم خواهد گرفت در روزهای آتی اقدان به تغییر برخی از دولتی‌ها کند، البته ناگفته نماند که چندی پیش حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور نسبت به عملکرد برخی از وزرای دولت انتقاد کرد و آنان را بی‌انگیز توصیف کرد و گفت: اگر از اخم این و آن می‌ترسند، کنار بروند. واجب نیست چهار سال به صندلی بچسبند، مدیران دارای اختیارات هستند و باید از اختیارات خود استفاده کنند؛ آدمی که از اخم یک‌نفر می‌ترسد، حق ندارد این صندلی را بچسبد، رها کند برود.منبع: تسنیم

پول هنگفتی که بیخ گوش مسؤولان به جیب مدارس غیردولتی می‌رود/ شهریه نجومی ۲۵ میلیون تومانی برای اول دبستان

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، این روزها با پایان یافتن دوره تحصیلی در دبستان‌های کشور، روزهای پر تب و تاب انتخاب مدرسه و ثبت‌نام دانش‌آموزان در مدارس کشور، آغاز شده است. *** منوی ۲۳ مدرسه‌ای برای ثبت‌نام دانش‌آموزانقاسم احمدی لاشکی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی اظهار کرده است که « ۲۳ نوع مدرسه در ایران داریم که می‌توان به مدارس نمونه مردمی، شاهد و غیره اشاره کرد این در حالی است که در هیچ کجای دنیا اینگونه نیست».با توجه به وجود این تعداد مدرسه باید گفت منوی انتخاب مدرسه برای خانواده‌ها آنقدر گسترده است که برای ثبت‌نام فرزند خود در مدرسه، دچار تشویش و نگرانی می‌شوند. یکی از گزینه‌های انتخاب مدرسه، مدارس غیردولتی هستند؛ مدارسی که با ارائه خدماتی بیش از مدارس دولتی کشور، تلاش دارند که دانش‌آموزان را جذب کنند.این روزها نیز شهریه مدارس غیردولتی بر اساس الگوی تعیین شهریه به این مدارس ابلاغ شده است و آموزش و پرورش اعلام کرده است که شهریه مدارس غیردولتی در سطح کشور به طور میانگین ۱۳.۵ درصد افزایش داشته است. *** رقم‌هایی که با واقعیت فاصله داردچند روز پیش در نشست خبری مجتبی زینی‌وند رئیس سازمان مدارس غیردولتی و مشارکت‌های مردمی حداقل و حداکثر شهریه مدارس غیردولتی اعلام شد.زینی‌وند گفت: در تهران میانگین افزایش شهریه ۱۳ درصد است که میانگین افزایش شهریه در ابتدایی ۱۵ درصد، در متوسطه اول ۱۳ درصد و متوسطه دوم ۱۱ درصد است.وی به حداکثر شهریه‌ها در سال تحصیلی آینده اشاره کرد و افزود: در دوره ابتدایی حداکثر شهریه در مدارس غیردولتی در سال تحصیلی جاری ۶ میلیون و ۲۹۵ هزار تومان بود که در سال آینده به ۷ میلیون و ۱۴۰ هزار تومان می‌رسد.زینی‌وند اضافه کرد: در دوره متوسطه اول حداکثر شهریه ۷ میلیون و ۸۴۸ هزار تومان در سال تحصیلی جاری بود که به ۸ میلیون و ۲۶۷ هزار تومان در سال تحصیلی آینده افزایش می‌یابد؛ همچنین در دوره متوسطه دوم حداکثر شهریه ۹ میلیون و ۶۲۰ هزار تومان در سال تحصیلی جاری بود که به ۱۰ میلیون و ۱۳۴ هزار تومان در سال تحصیلی آینده می‌رسد.وی در خصوص حداقل شهریه نیز گفت: در دوره ابتدایی حداقل شهریه ۲ میلیون و ۷۰ هزار تومان در سال تحصیلی جاری بود که به ۲ میلیون و ۲۵۲ هزار تومان در سال تحصیلی آینده افزایش می‌یابد؛ در دوره متوسطه اول حداقل شهریه ۳ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان در سال تحصیلی جاری بود که به ۳ میلیون و ۶۲۸ هزار تومان در سال تحصیلی آینده می‌رسد و در دوره متوسطه دوم حداقل شهریه ۳ میلیون و ۷۹۵ هزار تومان در سال تحصیلی جاری است که به ۴ میلیون و ۱۸۰ هزار تومان در سال تحصیلی آینده افزایش می‌یابد.اما آنچه زینی‌وند گفت با آنچه برخی مردم می‌گویند بسیار متفاوت است و رقم‌هایی از شهریه مدارس اعلام می‌شود که گوش سوت می‌کشد!!*** شهریه ۲۲ میلیون تومانی برای دانش‌آموز پایه دوازدهمالبته مدارس غیردولتی در تهران با ویژگی‌ بسیار متفاوتی از مدارس سایر استان‌های کشور قرار دارند؛ احمدی لاشکی نیز عنوان کرده است که «در شهرستان‌ها، مدارس غیردولتی با شهریه یک میلیون و تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان فعالیت می‌کنند».این عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به کارمندی اشاره می‌کند که «برای ثبت‌نام فرزندش در پایه دوازدهم علوم انسانی باید مبلغ ۲۲ میلیون تومان هزینه کند».اما شب گذشته در برنامه تیتر شبکه خبر که با حضور مجتبی زینی‌وند رئیس سازمان مدارس غیردولتی و مشارکت‌های مردمی و قاسم احمدی لاشکی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس برگزار شد، ۳ والدین، تماس تلفنی داشتند.*** مدرسه فقط ۴۰ درصد خدماتی که اعلام کرده بود را انجام دادیک پدر دانش‌آموز گفت: بنده فرزندم کلاس دهم است؛ سال گذشته برای ثبت‌نام او به مدارس غیردولتی زیادی مراجعه کردیم.وی ادامه داد: مدارسی که در منطقه ما فعالیت می‌کردند از قیمت‌های متنوعی برخوردار بودند و خدماتی که در موقع ثبت‌نام اعلام می‌کردند، زیاد بود اما در ادامه سال تحصیلی بیش از ۴۰ درصد از خدماتی که اعلام می‌کردند، محقق نشد.این پدر دانش‌آموز افزود: بارها با مسئولان مدرسه و اعضای عالی‌رتبه‌تر دبیرستان صحبت شد؛ جلسات حضوری، از طریق ارسال نامه و ارسال ایمیل پیگیری کردیم و هیچ‌کدام از درخواست‌ها محقق نشد.وی اضافه کرد: تصمیم دارم فرزندم را از این مدرسه خارج کنم و باز هم باید به دنبال مدرسه‌ای بگردیم که خواسته‌های ما را برآورده کند. *** مجبوریم برای تمام درس‌ها معلم خصوصی بگیریممادر یک دانش‌آموز گفت: دخترم پایه ششم است و در سال تحصیلی جدید به پایه هفتم می‌رود؛ او د حال حاضر در مدرسه غیرانتفاعی در منطقه یک درس می‌خواند.وی افزود: ما تقریباً ۱۶.۵ میلیون تومان از اسفند ماه متناوب چک دادیم و لیست خاصی ندارند که این هزینه‌ها کجا خرج می‌شود.مادر این دانش‌آموز ادامه داد: در طول سال تحصیلی باید برای تمام درس‌ها برای دانش‌آموز، معلم خصوصی بگیریم و هزینه ناهار و هزینه سرویس جداست البته مدارسی هستند که از این میزان شهریه بالاتر می‌گیرند و وسع ما نمی‌رسد.*** پرداخت شهریه ۲۵ میلیون تومانی برای دانش‌آموز کلاس اولیمادر دانش‌آموز دیگری نیز گفت: من فرزندم در پایه اول دبستان در منطقه یک درس می‌خواند و برای شهریه آن ۲۵ میلیون تومان پرداخت کردیم البته این غیر از حواشی و برنامه‌های جداگانه بود.*** کمتر از ۱۰۰ مدرسه غیردولتی تخلف از قانون دارند/ شهریه اضافه را بر می‌گردانیممجتبی زینی‌وند تصریح کرد: مدارسی که شهریه اضافه گرفتند پیگیری می‌کنیم که شهریه اضافه را برگردانند اما در مناطق ۱ تا ۶ ناظر مستقر داریم که در اداره آموزش و پرورش مناطق حضور دارند و در سایر مناطق نیز کارشناسی مشارکت‌های هر منطقه هستند و مردم می‌توانند مراجعه کنند و شکایت‌های خود را مطرح کنند.وی با بیان اینکه کمتر از ۱۰۰ مدرسه غیر دولتی هستند که تخلف از قانون دارند، گفت: ما اجازه نمی‌دهیم این افرادی که عدول از قانون دارند چهره مقدس مسئولان مدارس غیر دولتی و خیرین مدرسه‌دار مخدوش کنند و در برخورد با این مدارس کوتاهی نمی‌کنیم. وی در خصوص برخورد با مدارس غیردولتی متخلف بیان کرد: بر اساس ماده ۳۲ و ۳۳ قانون مدارس غیردولتی برخوردها از تذکر کتبی تا محرومیت از حضور در مدرسه و انحلال مدارس انجام می شود.*** برگرداندن شهریه کافی نیستاما احمدی لاشکی خطاب به معاون وزیر آموزش و پرورش با بیان اینکه تخم مرغ دزد شتر مرغ دزد می شود، گفت: برگرداندن شهریه کافی نیست و باید با مدارس متخلف برخورد شود اگر ما این کارها را به خوبی در کشور انجام می دادیم اکنون «سه هزار میلیارد، هزار میلیارد» از کشور خارج نمی‌شد باید با کسی که تخلف کرده برخورد شود. وی با اشاره به اینکه برخی از مدیران مدارس غیردولتی در بخش شهریه آتش به اختیار هستند، اظهار کرد: به جز شهریه، هزینه‌های دیگری مانند اردو از دانش‌آموزان گرفته می‌شود؛ برخی مدیران خودسرانه در مدارس غیردولتی فعالیت می‌کنند و فقط برگرداندن شهریه کفایت نمی‌کند. به نظر می‌آید در بحث شهریه حرف‌های زیادی وجود دارد که در یک گزارش نمی‌گنجد؛ در گزارش‌های دیگر به ابعاد دیگر وضعیت مدارس غیردولتی و روند شهریه‌ها اشاره می‌شود.منبع :‌ فارسانتهای پیام/

آیا جمهوری اسلامی با کنسرت مخالف است؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، شایعه مخالف بودن جمهوری اسلامی با هرگونه شادی مردم و از جمله برگزاری کنسرت‌ها، از جمله شایعاتی است که همواره با توجه به برخی اتفاقات در این حوزه، رواج داشته است.تعمیم تصمیم به لغو یک یا چند کنسرت توسط مسئولین یک شهر به تصمیم کلیت نظام نیز از جمله خطوطی است که شایعه‌سازان به دنبال رواج آن بوده اند.این در حالی است که واقعیت مواضع جمهوری اسلامی درباره "کنسرت" با آنچه که در این زمینه شایعه می شود، متفاوت است.رهبر معظم انقلاب، ۷ خرداد ۹۷ در بخشی از سخنانشان در جمع دانشجویان، با اشاره به این موضوع فرمودند: " در چند هزار کنسرت، مثلاً فرض کنید که پنج کنسرت تعطیل میشود؛ این را تعمیم میدهند، هیاهو، فریاد و از این قبیل که «کنسرت‌ها دارد تعطیل میشود»! حالا مثلاً چند هزار کنسرت یا چند صد کنسرت اجرا شده، تعطیل هم نشده؛ [آنجا] چند کنسرت را تعطیل کرده‌اند! فلان مدیر و فلان مدیر و فلان مدیر در مجموعه‌ی مدیران -ده نفر، پانزده نفر، بیست نفر مِن‌باب‌مثال- یک خطائی کرده‌اند، یک غلطی کرده‌اند، یک ممشای نادرستی [داشته‌اند]، این را تعمیم میدهند نه فقط به مجموعه‌ی مدیریّتی کشور بلکه به مجموعه‌ی نظام جمهوری اسلامی! اینها کارهای دشمن است که با برنامه‌ریزی دارد انجام میگیرد".

پیکر مردوخی شاعر اهل بیت (ع) و پیشکسوت مطبوعات در قطعه نام آوران آرام گرفت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، مراسم تشییع پیکر زنده یاد «ناصر یمین مردوخی کردستانی» صبح امروز با حضور خانواده، دوستداران و اهالی رسانه از مقابل ساختمان سایت خبری پارسینه واقع در بلوار کشاورز برگزار شد.بنا بر این گزارش در این مراسم که با مداحی و ذکر مصیبت اهل بیت علیهم‌السلام همراه بود، حمیدرضا اسکندری مدیر سایت پارسینه در سخنانی گفت: امروز استاد مردوخی با همه اهالی مطبوعات خداحافظی می‌کند. شجاعت او در تاریخ ثبت خواهد شد. در ۵۰ سال اخیر کسی مثل مردوخی نبود که در مراسم‌های رسمی صدای مردم باشد و با شجاعت کامل مشکلات و نواقص کشور را به گوش مسئولان برساند. وی ادامه داد: او شاعر اهل بیت بود و در شب ولادت امام حسن مجتبی(ع) مهمان اهل بیت خواهد بود. قاسمی سخنگوی وزارت امور خارجه، معزی رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت، علیرضا رضازاده مدیرکل روابط عمومی شورای نگهبان و اسماعیلی معاون اطلاع رسانی ریاست جمهوری و مجید قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد حضور داشتند. مردوخی شاعر اهل بیت (ع) و خبرنگار پیشکسوت عرصه مطبوعات، پس از ۶۴ سال فعالیت مطبوعاتی، دار فانی را وداع گفت.پیکر آن مرحوم پس از تشییع در قطعه نام آوران (قطعه ۲۵۵ ردیف ۵۴۸ شماره ۱۷) آرام گرفت. همچنین مراسم یادبود این پیشکسوت مطبوعات روز جمعه ۱۱ خردادماه ساعت ۱۲ الی ۱۳:۳۰ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار خواهد شد. منبع :‌ فارسانتهای پیام/
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live