به گزارش ندای انقلاب ، علی کرد: مشهد در سالهای اخیر به شهر تناقضات تبدیل شده است. وضعیت فعلی شهر مشهد نمونهی خاصی از آن چیزی است که در کل کشور به شکلهای گوناگون در حال اتفاق افتادن است. به واقع آنچه که در سطح فرهنگی کشور ما بوجود آمده است نوعی جدال بین ایستادگی بر روی اصول مذهبی و اسلامی و یا غرق شدن در مدرنیته و فرهنگ لاابالیگری غرب است. اما اینکه چرا مشهد نوع خاصی از این جدال است مسالهای قابل پرداخت است. مشهد از ابتدای تاریخ تشکیلاش حول مضجع شریف ثامن الائمه علیابن موسی الرضا علیه الاسلام به عنوان شهری مذهبی شناخته میشده است. از طرفی رشد خاص حوزههای علمیه در این شهر به مرور این شهر را به یکی از شهرهای گفتمانساز در حوزه علوم دینی در جهان تبدیل کرده است. از طرفی حضور میلیونها زائر حرم رضوی در سال سبب بهرهمند شدن این شهر از مزایای اقتصادی حضور این جمعیت و در واقع رونق بازارهای آن شده است. در واقع میتوان نتیجه گرفت سه مولفه مذهب، علم دینی و اقتصاد را به عنوان سه ویژگی خاص مشهد عنوان کرد که این شهر را به یکی از مهمترین شهرهای جهان اسلام تبدیل کرده است. دو ویژگی اول مشهد به نوعی در طول هم و مکمل یکدیگرند که خود سبب شده است این شهر یکی از مهمترین پایگاههای مذهبی جهان اسلام را تشکیل دهد. اما مولفه سوم صورت مساله را به نحو قابل تاملی تغییر میدهد. در واقع در ابتدای امر قوت اقتصاد مشهد به مذهبیت شهر وابسته بوده است. اما نکته در آنجاست که این قوت اقتصادی به مرور در حال تبدیل شدن به مولفهای قدرتمند در شهر است. روش پیشرفت واضح است! به مرور با حضور میلیونی زائران در سال در مشهد رشد صنایع تفریحی در این شهر به وضوح اتفاق میافتد. این رشد خود میتواند به حدی برسد که دیگر خود همین صنایع تفریحی موضوعیت پیدا کنند و مستقلا باعث جذب توریست در شهر شود. از این به بعد صورت مساله در حدی تغییر خواهد کرد که بزرگترین شهر مذهبی کشور در عین حال سکولارترین شهر کشور از نظر رشد مدرنیته خواهد شد و به عبارتی همان تعبیری که دوست عزیزی میگوید موضوع شهر مشهد دارد از حاشیه شهر تبدیل به شهر حاشیه شدن میشود. حال سه سناریو برای مشهد در آینده میتوان متصور بود. یکم این که شهر مشهد چون سابق، با محوریت حرم رضوی باقی خواهد ماند و تمام جریانات موثر در سکولاریزه کردن شهر در حرارت حرم ذوب خواهند شد. دوم اینکه شهر هویت مذهبی خود را بالکل از دست بدهد و حالت سوم اینکه اختلاطی از دو حالت پیشگفته بر فضای شهر مشهد حاکم شود. سناریوی دوم با توجه به عینیات محض قاطعانه رد شدنی است. اما میماند دو سناریوی اول و سوم. در واقع مشهد یا مشهد میماند و یا یا اینکه شهر جدیدی درست خواهد شد که دیگر نه مشهد است و نه میتوان گفت مشهد نیست. این که مشهد شهری مذهبی با محوریت حرم رضوی باقی بماند البته به معنای خاموشی چراغ اقتصاد در این شهر نیست بلکه صرفا بحث از نوعی مدیریت خاص بر این شهر است که جلوی هر نوع عمل اقتصادی صرفا بر مبنای سودآوری بیشتر را بگیرد. کما اینکه در گذشته پیشرفت اقتصادی شهر مشهد به قوت وجود داشته است اما ضمن این موضوع محوریت حرم دچار خدشه نمیشده است. اما حالت سوم حالتی است که طی آن از طرفی قوای مذهبی مشهد نمیتواند تمام جریانات موثر در سکولاریزه کردن مشهد را به حاشیه براند و از طرفی حرم رضوی نیز کماکان به عنوان مهمترین بنای شهر باقی خواهد ماند. این شرایط البته خیلی دور از ذهن نیست. به واقع زمانی که عدهای غرق در زندگی تجملاتی و با رعایت حجابهایی حداقلی معتقدند که لحظهی سال تحویل در حرم رضوی حضور پیدا کنند دقیقا همین جریان به وضوح دیده میشود. جریانی که نه وجداناش میگذارد مستحکم از المانهای دینی دست بکشد و نه میتواند بر روی نفساش پای بگذارد و از اشرافیت و رفاه طلبی غربی جدا شود. این جریان طبیعتا امروز نمایندگانی دارد اما کمی دیر جنبیدن میتواند آن نمایندگان را به بدنهای اجتماعی و سپس به گفتمانی مطرح در سطح شهر تبدیل کند. شاید نیاز سنجی دقیق و در نظر گرفتن پیوستی فرهنگی برای هر بنا و فضایی در شهر مشهد از جمله ابتدائیات جلوگیری از این روند در شهر مشهد باشد. با توجه به سطح بالای جدال پیش گفته در شهر مشهد موفقیت مشهد در گذر از این پیچ تاریخی را میتوان بیمه شدن تمام شهرهای مشابه در کشور دانست. مطرح شدن موضواعتی مانند برگزرای کنسرت در شهر مشهد و یا اطراف آن اگر چه این روزها توسط موافقان برگزرای آن به عنوان امری بدیهی و درجه دو نشان داده میشود؛ اما در واقع کلید و یا کاتالیزوری در جهت سوق دادن مشهد به سمت سناریوی سوم و یا سکولاریزه کردن این شهر مقدس است. منبع : ثامن پرس