Quantcast
Channel: پایگاه خبری ندای انقلاب - پربيننده ترين عناوين :: rss_full_edition
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live

سایه شوم فقر بیخ گوش پنت هاوس‌های تهران +عکس و فیلم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، دمپایی‌اش از همان‌هایی است که سال‌هاست ندیده‌ام؛ از همان پلاستیکی‌های قهوه‌ای که عکس کج و معوج و رنگ و رو رفته خانوم کوچولو و پسرشجاع روی رویه لاستیکی یکسره‌اش هک شده؛ مادرش می‌گوید خدیجه مدت‌هاست شب‌ها نمی‌خوابد؛ خودش می‌گوید «از صدای خِرت خِرت جویدن موش‌ها و ورجه وورجه و بدو بدوشان توی گوشه و کنار اتاق... از صدای قرچ و قروچ تیرهای چوبی سقف و چکه آبی که شب‌های بارانی امانشان را می‌برد... می‌گوید: اینجا شهر موش‌هاست!هوا از صبح گرفته و نم بهاری، خیابان‌ها را خیس کرده؛ تلفنی نشانی را می‌گیریم؛ حداقل از پشت تلفن، سرراست است؛ تهران، آخر اتوبان نواب، نزدیکی‌های بهشت زهرا(س)، مجاور دانشگاه شاهد، روستای لهک؛ هوا گرفته‌تر شده و نم باران شدیدتر؛ نزدیکی‌های دانشگاه، نم نمِ بهاری، می‌شود شرشر باران... توی بیابان‌های آن اطراف و زیر شرشر بهاری و از پشت شیشه‌های بخار گرفته ماشین، پیدا کردن راه مستقیم هم سخت است چه برسد به جاده‌های باریک و بدون تابلو آن اطراف؛ به هر حال آنقدرها هم که می‌گفتند سرراست نیست؛ حتی از دست گوگل مپ هم کاری برنمی‌آید ...توی آن بیابانی و زیر شرشر باران، یک موتور سه‌چرخه را پیدا می‌کنیم. - «می‌خوام برم روستای لهک»_ داداش سرراسته؛ راست شکمت توی این جاده رو می‌گیری می‌ری تا برسی به دو راهی؛ بعدش می‌پیچی دست چپ، بعد دست راست، دوباره راست و ... فهمیدی؟ قبل از اینکه جوابش را بدهم، فرمان موتور سه چرخه‌اش را می‌چرخاند و می‌رود پی کارش...راست شکم‌مان را می‌گیریم و آنقدر به راست و چپ تاب می‌خوریم تا بالاخره می‌رسیم به قلعه لهک؛ قلعه‌ای به ظاهر ۱۵۰ – ۱۰۰ ساله با یک دروازه آهنی چهارطاق باز و ۱۲ – ۱۰ اتاق کاهگلی دور حیاط قلعه.وارد قلعه که می‌شویم زن‌ها و بچه‌ها دوره‌مان می‌کنند؛ وقتی می‌فهمند خبرنگاریم و آشنایی می‌دهیم، یکراست می‌روند سر اصل مطلب و سفره دلشان باز می‌شود. هاجر خانم از یک طرف و فاطمه خانم از طرف دیگر سر سفره دل اهالی را می‌گیرند و درد دل می‌کنند؛ هاجر خانم می‌گوید:_ ۱۵ سال است که اینجاییم؛ توی این آلونک‌ها؛ نه آب سالم داریم، نه بهداشت و نه مدرسه درست و حسابی برای بچه‌ها؛ حتی نفت هم به سختی تهیه می‌کنیم._ قبلاً کجا بودید؟_ قبلاً قلعه سیمون بودیم و بعد اومدیم اینجا؛ خدا پدر مالک اینجا «آقا توکلی» رو بیامرزه که حداقل این خونه‌ها رو به ما داد وگرنه باید الآن توی چادر زندگی می‌کردیم.چادرش را دور کمرش گره می‌زند و پاچه‌های شلوار پلنگی‌اش را جمع و جور می‌کند تا گلی نشود؛ جلو جلو می‌رود و در آهنی یکی از اتاقک‌ها را باز می‌کند و دمپایی‌های پلاستیکی‌اش را کنار بقیه دمپایی‌ها جفت می‌کند و می‌رود داخل دو اتاق تو در توی تاریک؛ اصرار دارد که کفشم را در نیاورم؛ می‌گوید: «مهندس! شما با کفش بیا تو؛ این خانه قابل نیست؛ پات خیس میشه».گله به گله اتاق، تشت و سطل گذاشته‌اند؛ به ازای هر سوراخ سقف، یک کاسه و تشت! فرش را تا نیمه تا زده‌اند تا خیس نشود. متعجب، سقف چوبی و گلی اتاقک را که با گونی‌های پلاستیکی پوشانده‌اند نگاه می‌کنیم؛ می‌گوید: گونی کشیده‌ایم که مار و مارمولک و عقرب روی سر و کله‌مان نیفتد. _ مار و عقرب؟!_ آره همین چند وقت پیش یه مار گرفتم از سقف همینجا به این بزرگی؛ و همزمان دست‌هایش را تا جایی که می‌تواند باز می‌کند تا اندازه دقیق مار را با دستش نشانمان دهد... مهندس! ما همین جا سفره می‌ندازیم؛ غذا می‌خوریم، می‌خوابیم؛ خودت نگاه کن؛ توی این تیرهای چوبی پره جک و جونوره؛ یه بار یه مارمولک از توی این تیر چوبی بالای سرت صاف افتاد وسط سفره.داستان مارمولک را که می‌گوید، بچه‌ها پقی می‌زنند زیر خنده؛ روده بر می‌شوند. شکلک در می‌آورند و توی گوش هم چیزی می‌گویند و دوباره همگی ریسه می‌روند...یکی یکی اتاق همسایه‌ها را نشانمان می‌دهد؛ دسته جمعی با همه زن‌ها و بچه‌های لهک؛ همه‌شان پر است از کاسه و تشت؛ با موزیک متن خنده بچه‌هایی که از دیدن یک غریبه متعجب، شادند و ریتم تند قطره‌های آبی که از سقف خانه‌ها توی کاسه‌ها و تشت‌های فلزی می‌چکد، با زیر صدای ناله خفه سگ سیاهی که دنبالمان توی این باران راه افتاده و کنج دیوار هر خانه، کز می‌کند تا بیرون بیاییم و برویم سراغ خانه بعدی...خانه خدیجه و مادرش می‌رویم؛ همان دخترک پنج شش ساله که با هر تعجب من، بیشتر از همه ریسه می‌رود و دندان‌های یکی در میانش معلوم می‌شود؛ مادرش بغض می‌کند و می‌گوید: بچه‌های تهرون، عاشق بارونن ولی اینجا همه از بارون متنفرن؛ اینجا بارون که میاد همگی تب می‌کنیم؛ از ترس اینکه سقف گلی اتاقمون رو سرمون خراب شه. می‌خندد و می‌گوید: باورتان می‌شود دو کیلو قند خریدم و صبح دیدم موش‌ها همه را خرد کرده‌اند و ریخته‌اند توی اتاق... اینجا شده شهر موش‌ها.فاطمه خانم می‌گوید: خدا خیرشان بده؛ خرداد پارسال سپاه و بسیج برای همه اهالی قلعه سیمون خانه ساختند؛ به خدا نجات پیدا کردند؛ سردار جعفری هم برای افتتاح آمده بود؛ خودِ جناب سرهنگ قول داد که می‌آیند اینجا و اینجا هم خانه می‌سازند؛ آقا توکلی هم گفته با سپاه و کمیته امداد صحبت کرده.حسین توکلی مالک روستای لهک که سال‌هاست خانه‌های کارگری این منطقه را در اختیار اهالی گذاشته و به قول زن‌های لهک، آن‌ها را از چادرنشینی نجات داده، می‌گوید: طبق قراری که گذاشته شد، مقرر شده تا ما طرحی را با مشارکت کمیته امداد امام خمینی‌(ره) و بسیج سازندگی سپاه پاسداران اجرا کنیم و من مالکیت ۵۰۰۰ متر از زمین‌های این منطقه را به اهالی اینجا واگذار کنم و سپاه پاسداران و کمیته امداد هم در این منطقه، اقدام به ساخت خانه برای اهالی کنند ولی متأسفانه بخشی که به استانداری برمی‌گردد تا مجوز ساخت را صادر کند، ممکن است طولانی مدت شود و طولانی شدن این پروسه به احساس ضرورت فرمانداری و بخشداری نسبت به حل مشکل اهالی منطقه برمی‌گردد.او می‌گوید: علاوه بر این، مشکل دیگر آن است که متأسفانه علی‌رغم نگاه مسئولان ارشد بنیاد مسکن که عهده‌دار سیاست مسکن روستایی هستند، بخشی از بدنه این بنیاد، ضوابط خاصی را برای حل مشکل اهالی این منطقه اعلام می‌کنند؛ مثلاً عنوان می‌کنند که اگر زمینی به مالکیت اهالی دربیاورم که برای آن‌ها خانه ساخته شود و از این شرایط سخت، نجات پیدا کنند، باید نزدیک به ۵۰ درصد زمین اهدایی به اهالی، به بنیاد مسکن واگذار شود یا مدیریت ۵۰ درصد زمین به این بنیاد سپرده شود. در حالی که این خواسته آن‌ها هیچ بستر قانونی ندارد.باران بند آمده ولی آسمان همچنان درهم و گرفته است؛ با اینکه قلعه، جزو اسلامشهر محسوب می‌شود ولی با خودم فکر می‌کنم که اگر این ابرها نبود، از همین جا هم برج‌ها و هم پنت‌هاوس‌های پایتخت‌نشین‌ها پیدا بود؛ برج‌نشین‌هایی که از پشت پنجره خانه‌های راحت و بزرگشان، حتی نمی‌توانند اینجا را ببیند و تصور کنند یک ساعت زندگی در قلعه را؛ زندگی در سرما و زیر شرشر باران؛ زندگی در شهر موش‌ها را.دانلود فیلممنبع: تسنیم

«دورهمی» و «خندوانه» بهترین‌های نوروز ۹۶ شدند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، برنامه‌های سیما در نوروز ۹۶ طرفداران زیادی داشت و بر اساس نظرسنجی‌ها، مخاطبان تلویزیون در هفته اول نوروز امسال راضی از پای تلویزیون بلند شدند.مرتضی میرباقری، معاون سیمای رسانه ملی در نشستی خبری که در واپسین روزهای سال گذشته با حضور مدیران شبکه‌های مختلف سیما و خبرنگاران برگزار شد، نوید سالی سرشار از تولیدات تازه نمایشی را داده بود که با نگاهی به عملکرد نوروزی رسانه ملی در همین ابتدای سال، به نظر می‌رسد گام‌های مثبتی در این زمینه برداشته شده است. آثار نمایشی و تولیدی پخش شده در طول این دو هفته را می‌توان به فال نیک گرفت و تعبیری بر امتداد رونق این آثار در ادامه سال دانست. تعبیری که پژوهش‌های انجام شده توسط مرکز پژوهش و سنجش افکار صدا و سیما هم بر آن صحه گذاشته و از اقبال خوب مخاطبان نسبت به رسانه ملی خبر می‌دهد.بهترین‌ها کدام بودند؟نظرسنجی‌ها درخصوص برنامه‌های شبکه‌های سیما در هفته اول نوروز ۹۶، نشان‌دهنده افزایش میزان بینندگان و رضایت آنان از برنامه‌های مختلف پخش شده در شبکه‌های گوناگون سیما نسبت به سال گذشته است. بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی دفتر معاونت سیما،‌ میزان مخاطبان شبکه‌های تلویزیونی مختلف امسال هم رقمی رو به رشد داشته و این نشان از نفوذ و حضور رسانه ملی در میان مخاطبان دارد.بنا بر این گزارش، پربیننده‌ترین برنامه‌ها و مجموعه‌های نوروزی به تفکیک شبکه‌ها اعلام شده‌اند.*بهترین‌های شبکه اولطبق این گزارش، در شبکه یک سیما مجموعه «علی‌البدل»، مسابقه آشپزی دست‌پخت، جنگ بوی عیدی و شکرستان بیشترین میزان مخاطبان را داشته‌اند.*بهترین‌های شبکه دودر شبکه دو مجموعه محله گل و بلبل ۲، سریال مرز خوشبختی، برنامه بهار این‌جاست (ویژه تحویل سال) و نیز مسابقه دست‌پخت‌های خودمانی محبوب‌ترین تولیدات این شبکه بوده‌اند.بهترین‌های شبکه سه*در شبکه سه سیما برنامه‌های سه ستاره، مجموعه دیوار به دیوار، دو مسابقه آقای گزارشگر و زمانی برای خندیدن و نیز سالی که گذشت بیشترین نگاه مخاطبان را به خود جلب کرده‌اند.بهترین‌های شبکه ۵*در شبکه پنج سیما مجموعه نمایشی شوخی کردم، مسابقه فامیلی و برنامه همام کیش رکورددار جذب مخاطبان بوده‌اند.*بهترین‌های شبکه نسیمدر شبکه نسیم به ترتیب برنامه‌های خندوانه، دورهمی، ویتامین خ، کودک شو و همچنین مسابقه آب و آتش پرمخاطب‌ترین آثار پخش شده از نگاه مخاطبان بوده‌اند.همچنین بنا بر نظرسنجی انجام شده و اعلام این گزارش، در مجموع میزان بینندگان مجموعه‌های تلویزیونی شبکه‌های یک، دو و سه نسبت به سال گذشته افزایشی حدودا ۲۵ درصدی را نشان می‌دهد. علاوه بر این و در جهت ساماندهی و منظم کردن برنامه‌های ویژه تحویل سال شبکه‌های سیما، در نوروز ۹۶ شـبکه‌های یک، دو، سه، قرآن و افق برنامه‌های ویژه تحویل سال را روانه آنتن کردند که با وجود تلاش‌ها و برنامه‌ریزی‌های گسترده شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی‌زبان برای جذب مخاطبان ایرانی و داخل کشور، بر اساس این نظرسنجی شاهد افزایش میزان بیننده‌های برنامه‌های تحویل سال در شبکه‌های یک،‌ دو و سه جمعا به میزان بیش از ۳۰ درصد نسبت به سال گذشته بوده‌ایم که این امر نشان دهنده افزایش اقبال بینندگان به شبکه‌های داخلی و رسانه ملی است.در آمارهای اعلام شده در این گزارش ذکر شد: دو برنامه سرگرمی‌ساز شبکه نسیم، خندوانه و دورهمی هم نسبت به سال گذشته با افزایش میزان بینندگان مواجه شده‌اند. در هفته اول نوروز، برنامه‌های خندوانه، دورهمی، سه ستاره و نیز دو مجموعه علی‌البدل و دیوار به دیوار پربیننده‌ترین برنامه‌ها بوده‌اند. بنا بر این گزارش، از هر هفت نفر نمونه آماری که مورد نظرسنجی قرار گرفتند، شش نفر بیننده شبکه‌های داخلی رسانه ملی و تنها یک نفر بیننده شبکه‌های خارج از کشور و ماهواره‌ای بوده‌اند که این امر مقبولیت و محبوبیت رسانه ملی را نزد مخاطبان خاطرنشان می‌کند.منبع: خبرگزاری صدا و سیما

عکس/ آثار زلزله در استان خراسان رضوی

با اصرار مدیران فرهنگی ژانر نکبت در سال ۹۶ همچنان ادامه خواهد داشت؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، اتفاقی که برای یکی از فیلم‌های سینمایی در نوروز افتاد، مشتی از خروار هزینه‌کردهای دولتی برای فیلم‌هایی است که علاوه بر اینکه فیلم‌های بسیار بدی هستند، مخاطب را هم نسبت به حضور در سینما ترغیب نمی‌کنند. «یک روز بخصوص» همایون اسعدیان اگرچه در نوروز با فروش بسیار کم نشان داد توانایی جذب درصد کمی از مخاطب را هم ندارد اما مدعی بود بخشی از جریان سینمایی مستقل است. فیلمی که از حمایت‌های فارابی و یکی، دو نهاد دیگر بهره می‌برد، در ایام نوروز تلاش کرد با عنوان «کمپین حمایت از سینمای مستقل» نظر مخاطبان را به خود جلب کند اما به سرعت تصاویری در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که از حضور مدیرعامل بنیاد فارابی و قائم‌مقام وزیر بهداشت در پشت صحنه این فیلم حکایت می‌کرد. در این بین آنچه قابل تامل و با اهمیت است صرفا جعلی بودن عنوان سینمای مستقل برای یک فیلم ارگانی و سازمانی و در واقع یک فیلم دولتی نیست. آنچه مهم است محتوایی است که فیلم‌های دولتی باید داشته باشند که فروش کنند و سرمایه بیت‌المال بازگردد؛ سرمایه‌ای که برای فیلم‌های تلخ هزینه می‌شود. فیلم‌هایی که مدام از سقوط اخلاقی جامعه، فلاکت و... می‌گویند. ژانری که اخیرا به عنوان ژانر نکبت از آن یاد می‌شود. ژانری که حوصله سربر شده است و اساس تماشا و مخاطب‌پسند شدن سینمای اجتماعی را از بیخ و بن مورد هجمه قرار داده است.اگر زمانی فیلم‌های اجتماعی مجید مجیدی، رضا میرکریمی، رسول ملاقلی‌پور، حمید نعمت‌الله و برخی کارگردانان دیگر می‌توانست در فروش نیز پابه پای فیلم‌های مفرح و طنز و کمدی به فروش موفق دست پیدا کند اما استمرار و اصرار بر ساخت فیلم‌هایی که سراسر فلاکت و بدبختی را فریاد می‌زنند و هیچ نشانه و کورسوی امیدی را به مخاطب نشان نمی‌دهند، در سال‌های اخیر موجب شده سینمای اجتماعی از چشم مخاطبان سینما بیفتد. دیدن چیزهایی که مردم در روزمره زندگی‌شان با آنها مواجهند، در پرده سینما چه لطفی می‌تواند داشته باشد؟ اگر سینماگر صرفا آلارم و هشداردهنده جامعه است و برای جامعه دل می‌سوزاند، چرا به وقت فروش دست به دامن مردمی می‌شود که آنها را در یک فرود اخلاقی و اقتصادی و در یک فلاکت نشان داده است؟ آن هم زمانی که با اصرار بر افزایش قیمت بلیت به میزانی نامعقول، حداقل امکان سینما رفتن برای طبقه متوسط را هم از میان می‌برد! شاید بخشی از یک گفت‌وگوی بیژن بیرنگ که اخیرا صورت داده است، دلیل این تناقض‌ها را مشخص کند.بیرنگ در یک گفت‌وگو که بتازگی و درباره سینمای ایران صورت داده است، درباره سینمای سال ۹۵ می‌گوید: «فیلم‌ها به‌نظرم بسیار تلخ و بدبینانه هستند و این تلخی، ریشه‌ها و دلایل گوناگونی دارد. گمان می‌کنم ما سینمای حرفه‌ای نداریم. مادامی که کمپانی‌های سینمایی فعالیت نداشته باشند؛ سینمای حرفه‌ای هم نخواهد بود. سینمای ما یک سینمای مستقل غربی‌ است که برای داخل مملکت تولید می‌شود و فقط برخی افراد آن را تولید می‌کنند. یعنی سرمایه‌گذاران سینمای ایران همواره افراد خاصی هستند. کارگردان‌ها سوژه پیدا می‌کنند، بعد هم یک سرمایه‌گذار پیدا می‌شود و فیلم ساخته می‌شود. به نظرم اتفاقاتی که در سینمای ایران می‌افتد همه و همه ماحصل تصمیم یک فرد یا برخی افراد است. یعنی یک نفر تشخیص می‌دهد فیلمی بسازد و فیلم ساخته می‌شود.» این یک نفر در واقع همان یک نفری است که وقتی در گیشه با عدم اقبال مخاطب مواجه می‌شود و به یک شکست نزدیک می‌شود، دستاویز عنوان جعلی «سینمای مستقل» می‌شود تا یک نفر خودش را نجات دهد، چرا که هیچ عقبه سازمانی و فکری دولتی-که بسان کمپانی‌های خارجی که در راستای اهداف کلی نظامی که تبعه آن هستند، فعالیت می‌کنند- وجود ندارد و انگیزه‌های شخصی کارگردان تنها دلیل صرف و هزینه‌کرد سرمایه‌های دولتی است. بیرنگ در گفت‌وگوی مهم خود با طرح این سوال که مثلا چرا راجع به اسیدپاشی فیلم ساخته می‌شود و اصلا چرا این مساله مطرح می‌شود؟ از پرداختن به موضوعات خاص انتقاد می‌کند و می‌گوید: «آیا شما مساله اسیدپاشی را به‌عنوان یک واقعیت عام می‌بینید؟ خیر! چون مورد اسیدپاشی یک واقعیت عام نیست. اسیدپاشی یک حادثه تلخ و بسیار محدود است، محدودتر از اینکه بخواهیم راجع به آن فیلم بسازیم. یک نگاه مریض‌گونه وجود دارد و افراد بیماری هستند که دنبال موضوعات خاص هستند نه عام که طبعا جامعه هم به طرف این قضیه سوق داده می‌شود.» وی می‌افزاید: «ما سینمایی جهنمی داریم! سینمایی که واقع‌نگری دارد و آنقدر به کیس‌های نادر و محدود می‌پردازد که نمی‌توانند واقعیت جامعه باشند و در صورتی که باشند، باز هم به نظرم سینما جای آرامش، رویاپردازی، امید دادن و انرژی دادن به انسان‌هاست تا بتوانند سختی‌ها و ناملایمت‌ها را پشت سر بگذارند». سینمای بی‌قهرمان امروز ایران، اگرچه مورد نقد بسیاری نیز قرار گرفته است اما اذهان بیمار که مورد وثوق نهادهای صاحب سرمایه نیز هستند، از منتقدان بسیار، گزندی نمی‌بینند و به همین جهت به ساخت فیلم‌های ژانر نکبت ادامه می‌دهند. موضوعی که اخیرا توسط حمید گودرزی مطرح شد و کاربران شبکه‌های اجتماعی هم به آن واکنش مثبت نشان دادند، نیز ناظر به همین موضوع است. حمید گودرزی در برنامه «دورهمی» مهران مدیری گفت: «در دهه ۸۰ که ما در سینما بازی می‌کردیم، مردم روی پرده سینما آدم‌های خوشتیپ و با کلاس می‌دیدند که شخصیت قهرمانی داشتند و ۴ تومان پول بلیت می‌دادند، در آخر هم با حال خوب از سینما بیرون می‌آمدند. در مقابل امروزه یک سری آدم‌های کثیف و چرک که با زیرپیراهن بازی می‌کنند و فقط فریاد می‌زنند و رگ گردن‌شان را باد می‌کنند، ستاره هستند و مخاطبان ۸ تومان پول بلیت می‌دهند و زمانی که از سینما بیرون می‌آیند ناراضی هستند و زن و شوهرها به همه شک دارند. امروز سینمای بی‌قهرمان مد شده و این خیلی به نظرم برای سینما بد است. نویسندگان ما هم که فیلمنامه سریال‌های ترکیه‌ای را که همه به موضوع خیانت می‌پردازند، کپی می‌کنند و از روی آن فیلم می‌سازند؛ آثاری که نیاز جامعه ما نیست و باعث ایجاد نارضایتی در بین خانواده‌ها و جامعه می‌شود». این اظهارات که با واکنش‌های مثبت مردم و کاربران شبکه‌های اجتماعی مواجه شد، در واقع حرف دل مخاطبان سینمای ایران است. مخاطبانی که هزینه می‌کنند تا فیلمی ببینند که قهرمان دارد و به تعبیر مدیر معزول سازمان سینمایی در ژانر «سینمای امید» است. سینمایی که در دوران مدیریت ایوبی به هیچ‌وجه واجد ویژگی امید نبود اما او با استفاده مکرر از این تعبیر تلاش داشت فرافکنی کند. به هر روی سینمای امروز ایران اگر می‌خواهد روندی رو به جلو را تجربه کند در گام اول باید از هزینه‌کردهای کلان برای فیلم‌هایی که فقط «یک‌ نفر» -کارگردان- آن را دوست دارد، جلوگیری کند و با استراتژی مشخص به فکر تولید آثاری قهرمان‌محور و پرمخاطب باشد.منبع وطن امروز

تداوم رکود در بازار کتاب/ آیا تغییر دولت در بهبود وضعیت نشر مؤثر بود؟+ جدول

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فراگیر شدن تب مطالعه در ایران، صنعت نشر به عنوان یکی از صنایع دیرپا در کشور رونق چشم‌گیری یافت؛ به گونه‌ای که بسیاری از فعالان فرهنگی با باز شدن فضا وارد این حوزه شده و به انتشار کتاب مشغول شدند. اما در کنار این، یک جریان موازی دیگر نیز وجود داشت که موجب شد نشر آنچنان که تصور می‌شد، به صنعتی خودکفا مبدل نشود و آن وابستگی این صنعت به حمایت‌های دولتی آن هم در سال‌هایی بود که به لحاظ اقتصادی می‌توانست به یک صنعت خودکفا مبدل شود.تجربه کار در چند دهه اخیر و آمارهای نشر نشان می‌دهد که حمایت‌های دولتی از این صنعت چندان به صلاح نشر نبوده و حتی موجب شد تا با به وجود آمدن بحران‌های اقتصادی، صنعت نشر بیش از سایر صنایع متضرر شده و امروز بسان یک هیبت از تو تراشیده درآید؛ صنعتی که امروز با بیش از ۱۱ هزار ناشر که عملاً تنها دو تا سه هزار آن فعال هستند، شناخته می‌شود و شمارگان کتاب‌هایش به زحمت به هزار نسخه می‌رسد. بازار نشر این روزها افق چندانی از آینده‌ای که در سال‌های ابتدایی انقلاب برایش تصور می‌شد، به یاد ندارد؛ چرا که به جای انتشار کتاب‌های متفکران فرهنگی داخلی، مملو از کتاب‌های ترجمه‌، کتاب‌سازی‌ها و آثار زرد و بی‌کیفیت شده است. همه ما عادت کرده‌ایم که هر سال آمار انتشار چند ۱۰ هزار عنوانی کتاب‌هایی را از زبان مسئولان بشنویم که اگر هم منتشر نشوند، اتفاقی رخ نخواهد داد و انتشار آنها معمولاً جز بر باد دادن هزینه‌های مالی چیزی فراهم نمی‌کند.بنا بر آمارهای اعلام شده در سال گذشته، وضعیت نشر چندان رو به بهبود نبوده و برگزاری طرح‌های مقطعی به منظور جلب نظر مخاطب به این سمت، نتوانسته مشکلات اصلی فعالان این حوزه را کاهش دهد. بنا بر آمارهای اعلام شده، متوسط شمارگان کتاب در ۱۱ ماه نخست سال ۹۵ نسبت به دوره مشابه آن در سال ۹۴، با ۱۷ درصد کاهش همراه بوده است.این در حالی است که بنا بر اعلام خانه کتاب، شمارگان متوسط کتاب در سال ابتدای سال ۹۲، ۲،۴۳۹ و در سال ۹۳، ۲،۰۹۹ بوده است.قیمت کتاب در دولت یازدهم چقدر افزایش داشت؟در سال‌‌های اخیر یکی از دلایل کم‌اقبالی مخاطبان به کتاب، قیمت آن عنوان شده است. افزایش یک‌باره و قابل توجه قیمت کتاب در اواخر دولت دهم رقم خورد و تا امروز هم ادامه دارد. آمارهای منتشر شده نشان می‌دهد که در سال‌های اخیر نیز بازار کتاب با افزایش قیمت همراه بود که بخشی از آن گفته می‌شود مربوط به افزایش قیمت کاغذ و نوسانات بازار ارز است. افزایش قیمت کتاب در سال‌های گذشته بازار خرید کتاب را برای مخاطبان سخت‌تر و از سوی دیگر، اقتصاد نشر را با مشکلات جدی همراه کرده است. آمارهای خانه کتاب نشان می‌دهد که قیمت کتاب در سال ۹۵ (با رقم ۱۵۴,۰۴۰ )نسبت به دوره مشابه در سال ۹۴ (با رقم ۱۴۲,۶۸۰)، با هشت درصد رشد همراه بوده است.همچنین بنا بر آمارهای اعلام شده از سوی خانه کتاب، بهای متوسط هر عنوان کتاب در سال ۹۲(ابتدای کار دولت یازدهم) ۱۰۳,۱۰۴ و در سال ۹۳، ۱۲۴,۵۶۲ اعلام شده است. این در حالی است که طبق آمارهای اعلام شده، بازار کتاب طی چهار سال گذشته با رشد در عناوین همراه بوده است؛ موضوعی که از نظر کیفی خود جای بحث دارد.گام‌های کوچک برای مشکلات بزرگبه باور برخی از کارشناسان با وجود آنکه تلاش‌هایی در این مدت انجام شده تا بازار کتاب از رکود خارج شود و نفس راحت‌تری بکشد، اما بازار کتاب هنوز تا رسیدن به فاصله مطلوب فاصله دارد و شرایط فعلی، شرایط ایده‌آل یا شرایطی مشابه سال‌های پیش‌تر نیست. به نظر برخی از کارشناسان و فعالان این حوزه، آمار اعلام شده نشان می‌دهد که وضعیت نشر در سال گذشته نسبت به سال‌های پیش‌تر تغییر چندانی نداشته و رکود همچنان در این حوزه احساس می‌شود. مسئولان تلاش کردند تا در سال گذشته با اجرای طرح‌هایی همچون عیدانه، تابستانه و پاییزه کتاب و با ارائه تخفیف‌های ویژه برای یک بازه زمانی، مخاطب بیشتری را به سمت کتاب سوق دهند تا بخشی از رکود به وجود آمده در اقتصاد نشر کمتر شده و شرایط بهتری داشته باشد. برگزاری طرح‌های این‌چنینی رضایت مخاطبان و کتابفروشی‌ها را تاحدودی جلب کرد، اما مقطعی بودن این وضعیت، یکی از انتقادات وارد شده بود. به نظر برخی از کارشناسان هرچند این طرح‌ها، گام‌های کوچک برای بهبود شرایط نشر بوده و مغتنم است، اما نمی‌تواند مشکلات موجود را ریشه‌ای حل کند؛ به همین دلیل به مثابه مسکنی است برای نشر بیمار کشور.محمد عالم‌گیر تهرانی، مسئول انتشارات محمد، معتقد است که برگزاری طرح‌های این‌چنینی برای ناشران به صرفه‌تر است. وی در این رابطه می‌گوید: این نوع طرح ها می‌تواند جایگزین طرح‌هایی مانند نمایشگاه‌های استانی شود و دولت می‌تواند از این طریق به حمایت از کتابفروشان و بازار نشر بپردازد.وی مستمر بودن این قبیل طرح‌ها را یکی از راه‌های موفقیت برای بهبود وضعیت کتابخوانی در کشور می‌داند و می‌گوید: ما هر سال در مواقعی مانند تابستان با رکود مواجه بودیم. من از میزان فروش و استقبال در این طرح و همچنین طرح عیدانه کتاب راضی بودم؛ طبق برآورد انجام شده میزان فروش آثار در این مدت، با حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد سود در مقایسه با سال گذشته همراه بوده است.عالم‌گیر تهرانی با بیان اینکه بخشی از نبود میل به سمت مطالعه و خرید کتاب به میزان افزایش قیمت کتاب بازمی‌گردد و با اجرای این دست از طرح ها می‌توان این مشکل را تا حدود زیادی برطرف کرد، می‌افزاید: هرچند برگزاری این طرح و عیدانه کتاب به کمک کتابفروشان و بازار نشر آمد، اما به نظرم باید استمرار داشته باشد تا در نهایت بتواند در بازار کتاب ایران تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد. هرچند این گام‌های کوچکی است که معاونت فرهنگی برای از بین بردن رکود در بازار کتاب برداشته، اما به نظرم در این وانفسای حوزه نشر می‌تواند کمک مؤثری به فروش کتاب داشته باشد.تغییر دولت‌ هم کاری از پیش نبردبرخی از فعالان حوزه نشر بر این باور بودند که با تغییر دولت، وضعیت نشر نیز بهبود یافته و به قول معروف آب خوشی از گلوی این صنعت و اهالی آن پایین خواهد رفت، اما تجربه قریب به چهار ساله دولت یازدهم چیز دیگری را نشان داد. رکود که این روزها در اقتصاد کشور بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود، گریبان صنعت نشر را هم گرفته و دست اندر کاران آن را با مشکلات متعدد مواجهه کرده است. رضا حاجی‌آبادی، مدیر انتشارات هزاره ققنوس در همین رابطه می‌گوید: مشکلات نشر ریشه‌ای‌تر از این است که با تغییر دولت‌ها رفع شود. گروه‌های سیاسی مختلف که بر سر امور بودند، هرکدام به نوبه خود ضربه‌ای به این صنعت زدند. مشکل نشر چند سویه است؛ از ورود شبه‌دولتی‌ها و بخش‌های خصوصی به حوزه نشر گرفته تا نبود کتاب خوب در بازار.وی ادامه می‌دهد: برخی از فعالان در حوزه نشر، با ایجاد یک بنگاه انتشاراتی و با تولید فیلم‌های سینمایی در این زمینه تلاش دارند تا مردم را به سمت کتاب هدایت کنند. یا جوایز آنچنانی برای کتابخوان کردن مردم در نظر می‌گیرند، اما همه این‌ها نتیجه خاصی نداده است. حقیقت این است که کتاب خوب در دست مردم نیست. از سوی دیگر، هیئت خرید کتاب ارشاد نیز همانند گذشته فعالیت نمی‌کند. به خاطر دارم که زمانی ارشاد کتاب‌های تازه منتشر شده را در تعداد قابل توجهی خریداری می‌کرد که این خرید به ناشر کمک می‌کرد تا به فعالیت خود ادامه دهد و به نوعی مشوق او بود، اما شیوه خرید در سال‌های اخیر به شکل مضحکه‌ است که حتی برای ناشر صرف ندارد که کتاب‌های خود را به انبار ارشاد در کرج بفرستد. همانطور که گفتم این موضوع ریشه‌داری است و آن را می‌توان در شاخه‌های مختلف بررسی کرد.کتاب‌های بی‌شناسه و بی‌شناسنامهاز سوی دیگر، آمارها نشان می‌دهد که عناوین منتشر شده طی سال‌های گذشته با رشد همراه بوده است. بر اساس آمار و اطلاعات کتاب‌های ثبت شده در سایت مؤسسه خانه کتاب از اول فروردین تا پایان بهمن ماه سال جاری،‌ ۷۴ هزار و ۶۳۱ عنوان کتاب منتشر شده است که در مقایسه با سال گذشته (۶۹ هزار و ۱۶۷ عنوان ) ۸ درصد رشد را تجربه کرده است. افزایش عناوین در حالی مطرح می‌شود که به باور تعدادی از کارشناسان و پژوهشگران، بازار کتاب با کمبود «کتاب خوب» مواجهه است. موضوعی که هرچند پدیده جدیدی نیست، اما در سال‌های گذشته بیشتر به چشم می‌خورد.مرتضی امیری اسفندقه، شاعر و پژوهشگر، در این رابطه گفته است: چرا کتاب‌ها خوب نیستند؟ نخست مؤلف، دو دیگر ناشر و سه دیگر، ناظر. یعنی شاعر، ناشر، ناظر (در حوزه خودم می‌گویم). باید ناشر به این بیندیشد که آیا کتابی که می‌خواهیم چاپ کنیم، از یک شاعر است یا کسی که احساس می‌کند شاعر است و دلش می‌خواهد شاعر باشد؟ کسی که همه کار کرده و فقط در کلکسیونش کتاب شعر کم دارد؟ متأسفانه ناشر این دست از کتاب‌ها را قبول می‌کند. اگر ناشر پذیرفت، ناظر نباید تحویل بگیرد. پس شاعر خلاف، ناشر خلاف، ناظر خلاف، شد خلاف در خلاف در خلاف. این سه مقوله را _در حوزه شعر فقط عرض می‌کنم_ باید مراقبت کرد، حتماً و بی‌هیچ گونه تردیدی. اگر شاعران که با شکستن یک شاخه از درخت خشک به گریه می‌افتند، قرار باشد اینطور کمر به نابودی درختان ببندند، از گروه دیگر چه توقعی می‌توان داشت؟ از گروه اقتصاد؟ از گروه سیاست؟ از گروه اجتماع و هرچه، هرکه و از همه جا.او افزود: در همین ایام من در حوزه خودم با بسیاری کتاب بی‌شناسه و بی‌شناسنامه برخورد کردم. اینقدر کتاب دیدم که افسوس خوردم و از شما چه پنهان که گاهی هم گریه کردم که ای وای این کتاب، در تیراژ چهار هزار نسخه چند اصله نهال را نابود کرده است؟ چند درخت نهال شکن شدند تا این کتاب بی‌شناسه، بی‌شناسنامه و بی‌ریشه منتشر شود و به دست که بیفتد؟ کتابی که نه سایه‌ای دارد، نه اکسیژنی و نه جنبشی. ورق به ورق برگ‌های این کتاب مانند ستون قبرستان کنار هم جمع شده است. کتابِ این‌چنینی مانند ستون قبرستانی است که برگ درختان را قتل عام کرده است. از هر برگی که عبور کردم یک فاتحه خواندم. کتاب را نتوانستم تمام کنم، آن را گذاشتم کنار و یک فاتحه جمعی خواندم: رحم الله من یقرأ فاتحه مع الصلوات.ناشران منتظر دولت‌ نباشنددر چنین وضعیتی برخی از ناشران و فعالان نشر معتقدند که ناشران نباید منتظر دولت باشند و باید خود برای خروج از وضعیت امروز، به راه حلی بیندیشند. خلیلی، از مسئولان مؤسسه شهید کاظمی در همین رابطه گفته است: دلایل متعددی می‌تواند در رکود ایجاد شده، تأثیر گذاشته باشد؛ بالا بودن قیمت کاغذ برای مخاطب، نبود چرخه تبلیغ و توزیع، نبود فرهنگسازی مناسب در این زمینه و ...، اما یکی از مهمترین علت‌ها رکودی است که در میان خود ناشران وجود دارد. می‌توان با استفاده از کاغذ تولید داخل بخشی از هزینه‌های تمام‌شده کتاب را کاهش داد. این امر هم در مسیر خروج از رکود است و هم در مسیر اقتصاد مقاومتی که بارها و بارها رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید کرده‌اند.تغییر کاربری برخی از کتابفروشی‌ها، پایین آمدن شمارگان کتاب برای جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، افزایش قیمت کتاب در سال‌های اخیر و ... از جمله معضلات نشر در سالی که گذشت بود. هرچند به نظر می‌رسد که وضعیت چاپ کتاب‌ها، وضعیت بهتری داشته و تعداد عناوین منتشر شده نسبت به سال گذشته خود با رشد همراه بوده، اما وضعیت کتابخوانی و اقتصاد نشر در سالی که گذشت، چندان تعریفی ندارد؛ آن هم با وجود این جمعیت و حجم از افراد تحصیل‌کرده در کشور. تداوم رکود در سال‌های گذشته در این زمینه، سبب شده تا بسیاری از کارشناسان نسبت به آن هشدار داده و وضعیت کتابخوانی در کشور را در معرض تهدید بدانند. حال باید دید دولتمردان در سال جدید چه آینده‌ای را می‌توانند برای نشر کشور رقم بزنند.منبع : تسنیمانتهای پیام/

۲ کشته و 11 مصدوم+اسامی/ تخریب ۴۰ تا ۱۰۰ درصدی چند روستا/ تعطیلی دانشگاه‌ها و مدارس مناطق زلزله‌زده/ برپایی اردوگاه اسکان اضطراری

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، ساعت ۱۰:۳۹ صبح امروز زلزله ۶ ریشتری در سفیدسنگ حدود ۸۰ کیلومتری شهر مشهد به وقوع پیوست که در شهرهای خواف، سنگان،زبرجان، تربت‌جام، نیشابور و تربیت‌حیدریه لرزش احساس شد.هشتمین و نهمین پس لرزه با قدرت ۴.۱ و ۳.۲ ریشتر سفید سنگ را لرزاند. دهمین پس لزره نیز با قدرت ۳.۶ ریشتر سفید سنگ را لرزاند.تا کنون بیش از ۱۸ پس‌لرزه در مشهد رخ داده است.گزارش میدانی از مرکز زلزله یعنی سفید سنگ و همچنین شهر مقدس مشهد حاکی از این است خسارت جدی به ساختمان ها وارد نشده است اما به دلیل پس لرزه‌های مداوم، مردم به خیابان‌ها آمده‌اند.معاون عملیات سازمان امداد و نجات گفت: مناطق آسیب دیده شهرستان سرخس شامل ٤ روستای چلاته منار، چلاته حاجی کار، خارزار و چارمزار است.*یک فوتی و ۵ مصدوم تاکنونشاهین فتحی معاون عملیات امداد و نجات هلال احمر گفت: تاکنون یک فوتی و ۵ مصدوم در زلزله خراسان رضوی گزارش شده است.بالگرد جمعیت استان خراسان رضوی به همراه تیم واکنش سریع استان در حال گشت زنی و برآورد خسارات هستند همچنین ۲ بالگرد امدادی هلال احمر به خراسان رضوی اعزام شده و بالگرد استان مازندران در حال آماده‌باش است.معاونت لجستیک و آمادگی سازمان امداد و نجات در گفت‌‌وگو با فارس اعلام کرد: مشکلی از جهت اقلام امدادی از قبیل چادر و اقلام زیستی در استان خراسان رضوی وجود ندارد. آمادگی صد در صدی ناوگان حمل و نقل استان خراسان رضوی و استان های معین... صورت گرفته است. همچنین آمادگی کامل سازمان امداد و نجات و استان های معین استان خراسان رضوی جهت پوشش لجستیکی مناطق زلزله زده انجام شد.سرپرست اورژانس کشور گفت: سه مصدوم زلزله به بیمارستان فریمان اعزام شدند اما با توجه به وسعت محل زلزله، تعداد مصدومان حتما افزایش می‌یابد.شاهین فتحی، معاون عملیات امداد و نجات بیان داشت: مردم از حضور در منطقه آسیب دیده خودداری کنند و خبرها رو از منابع رسمی دریافت و از تماس بی مورد با مناطق آسیب دیده خودداری کنند.امیر محسن ضیایی رئیس جمعیت هلال احمر گفت: جمعیت هلال احمر امادگی کامل را در پاسخگویی به زلزله اخیر را دارد و حضور نیروهای واکنش سریع نشانی از توان این جمعیت در پاسخگویی مناسب به این حادثه بود.وی ادامه داد: اردوگاه اسکان اضطراری در مناطق امن حول منطقه حادثه دیده ، برای ارامش بیشتر مردم ایجاد می‌شود.بهنام سعیدی سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور گفت: از میزان خسارت وارده به واحدهای تجاری و مسکونی گزارش دقیقی دریافت نشده اما تیم‌های ارزیاب به منطقه اعزام شده است تا درصد تخریب را مشخص کند. ارزیابی هوایی در حال انجام است و مردم آمادگی لازم را به دلیل وقوع پس لرزه های فراوان داشته باشند.پیرحسین کولیوند، سرپرست اورژانس کشور: ۲۰ آمبولانس، ۴ اتوبوس امبولانس و یک بالگرد جهت شناسایی و کمک به مصدومان احتمالی در نظر گرفته شده است روستای دوبرغله دچار تخریب ۸۰ درصدی شده است، آمار دقیق مصدومان مشخص نیست.* دانشگاه‌ها و مدارس مناطق زلزله‌زده تعطیل شددانشگاه‌ها و مدارس کلیه مقاطع در شهرستان‌های فریمان ،مشهد، سرخس، تربت جام و کلات تعطیل شد.استاد پژوهشگاه زلزله شناسی گفت: زلزله در ۸۷ کیلومتری جنوب شرق مشهد اتفاق افتاده است.در منطقه‌ای که زلزله رخ داده است، دو گسل وجود دارد که در حال بررسی هستیم که کدام یک از گسل‌ها عامل این زلزله هست. شهر مشهد ۶۱۰ سال پیش زلزله‌ بزرگی را تجربه کرده است. با توجه به قدرت ۶ ریشتری زلزله، پیش بینی ما این است که پس لرزه‌های زلزله تا یک ماه دیگر ادامه داشته باشند و بهتر است تا روستاهای اطراف کانون زلزله، مراقبت‌های لازم را داشته باشند.پیرحسین کولیوند سرپرست اورژانس کشور گفت: به دلیل ارتباط ضعیف تلفنی، از طریق بالگردهای‌ اورژانس، اقدام به ارزیابی منطقه زلزله‌زده کردیم که بر اساس بررسی‌های اولیه، یکی از روستاها دچار آسیب و تخریب شده است ولی از آمار مصدومان هنوز گزارشی واصل نشده است.وی افزود: فوریت‌های پزشکی، بیمارستان‌ها در حالت آماده‌باش هستند و بالگردهای اورژانس نیز به حالت آماده‌باش درآمدند.*ارتباطات رادیویی قطع شده استمعاون آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران گفت: در اکثر مناطقی که تحت تأثیر مستقیم زلزله قرار داشته، ارتباطات رادیویی قطع شده است.شاهین فتحی، معاون عملیات سازمان امداد و نجات با اشاره به وقوع زلزله ۶ ریشتری در مشهد گفت: ۳ تیم ارزیاب جهت بررسی ابعاد زمین لرزه به منطقه زلزله زده اعزام شدند.وی با اشاره به اینکه هنوز از خسارات جانی و مالی این زمین‌لرزه گزارشی واصل نشده است، اظهار داشت: این زمین لرزه ساعت ۱۰:۳۹ صبح امروز در حوالی شهر فریمان ـ روستای سفید سنگ و در عمق ۱۰ کیلومتری زمین به وقوع پیوسته است.* آماده باش ۳ استان در پی وقوع زمین لرزهفتحی اظهار داشت: ۸ روستا شامل ۲۵۳ نفر تا شعاع ۵ کیلومتری از مرکز زمین لرزه قرار داشته که نیروهای امدادی در حال ارزیابی از ابعاد زمین لرزه هستند.وی با بیان اینکه هماهنگی با فرودگاه جهت اعزام احتمال نیروهای امدادی و اقلام زیستی صورت گرفته است، گفت: استان‌های سمنان، خراسان شمالی و جنوبی به حالت آماده‌باش درآمدند.*فاصله کانون زلزله با مشهد ۸۰ کیلومتر است/خطر خاصی نیستمرتضی اکبرپور در گفت و گو با خبرنگار شهری و رفاهی خبرگزاری فارس گفت: در حال بررسی حادثه زلزله در استان خراسان رضوی هستیم.وی با اعلام آماده باش سازمان مدیریت بحران گفت: خبر اولی که واصل شده این است که خوشبختانه کانون زلزله با مشهد ۸۰ کیلومتر فاصله دارد و خطر خاصی نیست.اکبرپور افزود: بحث کانون، موقعیت محل، روستا و مرکز سکونتگاهی در حال بررسی است.اسماعیل نجار در گفت‌وگو با خبرنگار شهری و رفاهی خبرگزاری فارس در رابطه با وقوع زلزله در دقایقی پیش در استان خراسان رضوی گفت: داریمم وضعیت را پیگیری و دنبال می‌کنیم، تیم‌های امدادی بسیاری به منطقه اعزام شده‌اند تا بررسی‌های لازم را انجام دهند.وی ادامه داد: میزان تخریب مشخص نیست البته تعدادی روستا در کانون زلزله وجود داشته است اما هنوز مشخص نیست که چه تعداد روستا بوده است.نجار گفت: اطلاعات تا این لحظه دقیق نیست اما در حال بررسی اوضاع هستیم.* تشکیل جلسه اضطراری شورای معاونین سازمان امداد و نجاتتشکیل جلسه اضطراری شورای معاونین سازمان امداد و نجات در محل مرکز کنترل و هماهنگی عملیات سازمان امداد و نجات و بررسی شرایط استان خراسان رضویدر پی زمین‌لرزه مشهد، ماموران ۴۸ ایستگاه آتش‌نشانی مشهد به حالت آماده باش درآمدند و کلیه خودروهای عملیاتی از آشیانه خارج و در حالت آماده قرار گرفتند.تمام بیمارستان‌های تأمین اجتماعی در خراسان‌های رضوی، شمالی و جنوبی به حالت آماده باش درآمدند.* نیروهای اورژانس در حال حاضر از استان‌های مجاور به حالت آماده باش درآمدندسرپرست اورژانس کشور، پیرحسین کولیوند در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان خبرگزاری فارس گفت: نیروهای اورژانس در حال حاضر از استان‌های مجاور به حالت آماده باش درآمدند. هنوز از آمار مصدومان احتمالی گزارشی واصل نشده است.* اعزام تیم های امداد هوایی و واکنش سریع هلال احمر استان به منطقه زمین لرزهاحمدی مدیرعامل جمعیت هلال احمر استان خراسان رضوی گفت:تیم های امداد هوایی و واکنش سریع هلال احمر استان به منطقه زمین لرزه اعزام شده اند.وی ادامه داد: منتظر گزارش‌های اولیه تیم‌های ارزیاب هستیم تا آمار دقیق خسارات احتمالی را ارائه دهیم.احمدی افزود: تیم‌های آواربرداری، اسکان اضطراری و تغذیه پس از گزارش اولیه تیم‌های ارزیاب برای امدادرسانی به منطقه حادثه اعزام خواهند شد.* اختلالی در حرکت قطارها به سمت مشهد ایجاد نشده استمدیر کل روابط عمومی راه آهن گفت: اختلالی در حرکت قطار های به سمت مشهد ایجاد نشده است.ردیس مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: هیچ مشکل فنی از نظر ارتباطی در این استان وجود ندارد و تنها به دلیل ایجاد ترافیک ارتباطی و تماس های مکرر هموطنان در شهرهای زلزله زده، احتمال اختلال وجود دارد.سخنگوی سازمان هواپیمایی گفت: اختلالی در پروازهای مشهد ایجاد نشده است.آماده‌باش کامل پلیس راهور خراسان رضوی/ ترافیک عادی در شهر مشهد* هیچ‌گونه خسارتی به حرم مطهر امام رضا(ع) وارد نشده استآستان قدس رضوی اعلام کرد: در پی وقوع زلزله در مشهد مقدس، به‌حمدالله با اقدامات ایمنی انجام شده هیچ گونه خسارتی به حرم مطهر وارد نشده و خادمان بارگاه منور رضوی اقدامات و پیش بینی های لازم را در این زمینه تدوین نموده اند.۱۲:۳۰/ امیر محسن ضیایی رئیس جمعیت هلال احمر: جمعیت هلال احمر امادگی کامل را در پاسخگویی به زلزله اخیر را دارد و حضور نیروهای واکنش سریع نشانی از توان این جمعیت در پاسخگویی مناسب به این حادثه بوداردوگاه اسکان اضطراری در مناطق امن حول منطقه حادثه دیده ، برای ارامش بیشتر مردم ایجاد می گردد.۱۲:۳۵/ خسارت وارده به واحدهای تجاری و مسکونی گزارش دقیقی دریافت نشده اما تیم‌های ارزیاب به منطقه اعزام شده است تا درصد تخریب را مشخص کند.ارزیابی هوایی در حال انجام است و مردم آمادگی لازم را به دلیل وقوع پس لرزه های فراوان داشته باشند.۱۲:۴۰/ دانشگاهها و مدارس کلیه مقاطع در شهرستانهای فریمان ،مشهد،سرخس،تربت جام و کلات تعطیل شد.۱۲:۴۵/ پیرحسین کولیوند، سرپرست اورژانس کشور: ۲۰ آمبولانس، ۴ اتوبوس امبولانس و یک بالگرد جهت شناسایی و کمک به مصدومان احتمالی در نظر گرفته شده است روستای دوبرغله دچار تخریب ۸۰ درصدی شده است، آمار دقیق مصدومان مشخص نیست.۱۲:۴۸/ فرمانده انتظامی خراسان رضوی در گفت‌‌وگو با فارس: آمادگی کامل ماموران انتظامی خراسان رضوی/ مردم با پلیس همکاری کنند.۱۲:۵۰/ ۴۰۰ آتش نشان مشهدی همچنان در حالت آماده باش هستندمدیرعامل آتش نشانی مشهد: یک کوره آجرپزی در بلوار مفتح مشهد مقدس در اثر زلزله تخریب شد همچنین ترک خوردگی‌هایی در ساختمان‌های بلندمرتبه و آسفالت‌های سطح معابر مشاهده شده است.۱۲:۵۲/ رییس جمعیت هلال احمر: اردوگاه اسکان اضطراری در مناطق امن حول منطقه حادثه دیده زلزله ۶ ریشتری خراسان رضوی جهت آرامش بیشتر مردم ایجاد می‌شود.۱۲:۵۵/ رئیس اورژانش کشور: در پی وقوع زلزله برخی روستاهای خراسان رضوی ۷۰ درصد تخریب شده‌اند۱۳:۰۱/ رئیس اورژانس کشور: تا کنون ۸ مصدوم حادثه زلزله خراسان رضوی به بیمارستان سجاد تربت جام منتقل شدند.۱۳:۰۲/ گفته می شود حمام قدیمی نیشابور که جزو میراث فرهنگی بود براثر زلزله فروریخته است.۱۳:۰۵/ رئیس هلال احمر مشهد گفت: بر اثر زلزله در روستای دوقلعه ۱ نفر فوت شده است و دو مصدوم انتقالی و دو نفر دیگر به صورت سرپایی درمان شده اند.۱۳:۰۷/ جابجایی مجسمه پرندگان پل امام حسین مشهد بر اثر زلزله و تلاش آتش نشانان برای نصب مجدد آن۱۳:۱۰/ رییس هلال احمر مشهد: روستای کلات حاج علی مشهد پنجاه درصد تخریب شده است و شصت خانوار نیاز به اسکان دارند که هلال احمر در حال امداد رسانی است.۱۳:۱۳/ چندین گسل از جمله گسل جنوب مشهد، گسل بینالود، گسل صالح آباد در این منطقه وجود دارد که تاکنون مشخص نشده این زمین لرزه مربوط به کدام گسل است.۱۳:۱۵/ استاندار خراسان رضوی تاکید کرد: در حال حاضر شرایط مردم در فریمان عادی است.۱۳:۱۷/ رئیس سازمان امداد و نجات اعلام کرد یک کشته به تعداد کشته‌های زلزله مشهد افزوده شده است.۱۳:۲۰/ مهدی رضایی، معاون عملیات آتش نشانی مشهد: از زمان وقوع زلزله در مشهد تا کنون دو مورد تخریب سطحی کوره آجر پزی در انتهای بلوار مفتح و همت آباد به آتش نشانی گزارش شد.پس از اعلام اولین حادثه که کوره آجر پزی در بلوار مفتح بود، تا هم اکنون ماموران آتش نشانی برای پیشگیری از وقوع حادثه در اماکن مسکونی خطری واقع در خیابان‌های شهید آوینی، آیت الله عبادی، بابک، طبرسی، دانش شرقی، سپاد، سیدی و ... اعزام شده‌اند و در حال امداد رسانی به شهروندان درشهر و حومه آن هستند.۱۳:۲۵/ مدیرعامل شرکت قطارشهری مشهد: هیچ خسارتی به مترو و تونلهای زیرزمینی مشهد وارد نشده است.۱۳:۳۰/ فرماندار مشهد: برخی از روستاهای مشهد ۸۰ درصد تخریب شدند.۱۳:۴۰/ برخی منابع از افزایش تعداد مصدمان به ۹ نفر خبر می‌دهد.۱۳:۵۰/ سرپریت اورژانس کشور اخرین جزییات اسامی مصدومان زلزله مشهد را اعلام کرد:سعید عزیزی /بیمارستان سجادیه تربت جامفاطمه دیباک/ سجادیهلیلا میهن پناه/سجادیهمحمد سیاوش/ سجادیهنازنین منصوری/سجادیهآمنه فکری /سجادیهخانم براتی/فریمانملیحه ناظم تقوی/در حال انتقال فریمانعلی سلمانی/در حال انتقال فریمانمحمد سلمانی/ فریمانشفا سلمانی/فریمانوحید پورمحمد یار/فریماننرگس سلمانی/فریمانخانم گلسالاری/فریمانعلی شفا سلمانی/فریماننسا محمد پور /فوتیانتهای پیام/

دولت به جای حذف یارانه ثروتمندان سراغ کاهش دریافتی مستمندان رفت/ دریافت سبد کالا به شرط قبولی در «آزمون وُسع»! +سند

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، ماجرای حذف یارانه ثروتمندان از جمله عجیب ترین اتفاقات ممکن طی سالهای اخیر است و البته چند ماهی هم می شود که دولت و مجلس عملا دست از پیگیری جدی و ملموس این کار کشیده اند و دیگر خبری خاص از حذف دهک های ثروتمند اما یارانه بگیر نیست و فقط تعداد محدودی از این جامعه وسیع، از دریافت رقم ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان حذف شده اند، در حالی که قطعا تعداد واقعی افرادی که می توانند از این لیست خط بخورند، چندین برابر رقم فعلی است. نیم نگاهی به اخبار گذشته حکایت از مصوبه ای در مجلس دارد که بر اساس قانون بودجه سال ۹۳ دولت را ملزم به حذف یارانه ثروتمندان می کرد؛ قانونی که در عمل محقق نشد و پس از اصرار مجدد مجلس به حذف یارانه ثروتمندان در قانون بودجه ۹۴، سرانجام علی طیب‌نیا، وزیر اقتصاد خبر رسمی آغاز حذف یارانه برخی افراد پردرآمد را اعلام کرد. این در حالی است که معاون اول رئیس جمهور در همان زمان اعلام کرد که برای پرداخت یارانه به همه، ۱۵ تا ۱۶هزار میلیارد تومان کسری وجود دارد، پس از آن بود که دولت در ابتدای سال ۹۴ در بخشنامه‌ای مسئولیت حذف یارانه بگیران را به وزارت کار سپرد.طبق بودجه سال ۹۴ وزارت کار موظف به حذف ۶ میلیون نفر از ثروتمندان شد که در نهایت این رقم نیز محقق نشد اما با تمام این اظهارنظرهای قبلی مسئولان دولت یازدهم در دفاع از حذف یارانه‌ها، در سال ۹۵ یک‌باره نسبت به حذف یارانه‌ها تغییر موضع دادند، تا جایی که هم وزارت کار و هم سخنگوی دولت نسبت به طرح حذف ۲۴ میلیون نفری ثروتمندان از دریافت یارانه واکنش نشان دادند.محمدباقر نوبخت معاون رییس جمهور نیز در جلسه علنی مجلس، عملا در مخالفت با پیشنهاد حذف ۳ دهک پردرآمد جامعه در طرح هدفمندی یارانه‌ها سخن گفته بود و اعلام داشت: بنده تشکر می‌کنم که نمایندگان مجلس معتقدند که دولت در برداشت یارانه‌ها به‌ویژه یارانه‌های غیرنقدی برای تولید و اشتغال دچار مشکل است و این حرف درستی است، اما اگر تصور می‌شود می‌توان یارانه ۲۴ میلیون را حذف کرد، این‌طور نیست.از سوی دیگر، چهار سال پیش و در ماههای ابتدایی شروع به کار دولت یازدهم بود که خبر توزیع سبد کالا سر و صدای زیادی به پا کرد؛ سبدی مشتمل بر اقلام مهم غذایی که البه بخش عمده ای از افراد جامعه مشمول دریافت آن شدند.این طرح اگرچه دوام چندانی نداشت و سرانجام تنها شامل افراد تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی شد، اما حالا و در واپسین ماههای فعالیت دولت به یکباره شرط جدیدی برای نیازمندان گذاشته شده است تا تنها در صورت قبول شدن در آزمون وسع، مشمول دریافت این سبد غذایی شوند.حال اما در شرایطی که دولت قانون حذف یارانه ثروتمندان را مسکوت نگه داشته و ماهیانه میلیارد ها تومان به حساب بانکی این افراد واریز می کند، چنین تصمیمی برای برگزاری آزمون وسع در بین نیازمندان و شناسایی آنان از طریق برگزاری آزمون کمی عجیب به نظر می رسد.بر اساس این سند که به دست مشرق رسیده، هیئت دولت در حالی در آخرین روزهای اسفند ماه، دستور العمل اجرایی طرح حمایت غذایی را با در نظر گرفتن شرایطی سخت برای نیازمندان به تصویب رساند که در طول دوره چهارساله فعالیت خود و به اذعان وزیر تعاون کار و رفاه اجتماعی تنها چهار بسته حمایت غذایی در بین محرومان جامعه توزیع کرده است. طبق دستورالعمل مذکور که ذیل تبصره ماده ۲ دستورالعمل اجرایی طرح حمایت غذایی سال ۹۵ به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی ابلاغ شده، وزارت مذکور مجاز است با استفاده از پایگاههای اطلاعاتی و آزمون وسع، نسبت به بررسی استحقاق خانوارهای جامعه هدف (دریافت بسته حمایت غذایی)، اقدام و نتیجه آنرا اعمال کند.ربیعی پیش از این ودر حاشیه چهاردهمین اجلاس مدیران سازمان بیمه سلامت که در اسفندماه سال گذشته برگزار شد به خبرنگاران گفته بود: اعتبار کل آخرین بسته اعطایی به نیازمندان حدود ۲۰۰ میلیارد تومان است و برای هر خانواده تا سقف ۱۲۰ هزار تومان امکان خرید به وجود می آورد و ۱۱ میلیون نفر می‌توانند از این بسته حمایتی استفاده کنند. حال باید منتظر ماند و دید که جمعیت یازده میلیون نفری نیازمندان مشمول دریافت سبد حمایت غذایی، پس از برگزاری آزمون وسع توسط وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی به چه تعداد تقلیل خواهد یافت.این سوال مهم نیز پس از ابلاغیه جدید دولت مطرح خواهد شد که چگونه برای حذف میلیون ها نفر افراد بی نیاز از دریافت یارانه، اقدامات جدی و فراگیر صورت نمی گیرد، اما برای دادن یک سبد غذایی کوچک و به مراتب کم هزینه تر از یارانه به افراد مستمند و نیازمند جامعه، نیاز به برگزاری «آزمون وسع» احساس شده است؟!منبع : مشرق

طباطبایی: در روز بازی ایران و چین خدا به همه ما رحم کرد/ تا وقتی هواداران را دیمی دعوت می‌کنیم امکان هر اتفاقی وجود دارد!

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، سیدحسن طباطبایی، در مورد اتفاقات خطرناکی که در روز بازی ایران و چین برای هواداران در ورزشگاه آزادی رخ داد و آنها در اقدامی نگران‌کننده از روی لبه‌های طبقه دوم ورزشگاه آزادی این بازی را به تماشا نشستند، گفت: ما قبل از بازی ایران و چین و حتی قبل از بازی استقلال و السد نظرمان را اعلام کردیم که رایگان کردن مسابقات بدون برنامه‌ریزی و بدون آنکه برآوردی برای تعیین دقیق تعداد تماشاگران و مهمانان داشته باشیم، خطرناک است و امکان رخ دادن فاجعه در چند قدمی هر تماشاگری وجود دارد. وی ادامه داد: این موضوع را به صورت مکتوب نوشتیم و حتی قبل‌تر از آن نیز نظرمان را به باشگاه‌های استقلال، پرسپولیس، فدراسیون فوتبال و حتی شورای تأمین نیز اعلام کردیم. آیا حتماً باید اتفاق ناگواری بیفتد تا جلوی یک کار گرفته شود؟ ما واقعآً نگران این وضعیت هستیم و امیدوارم که دیگر این اتفاقات تکرار نشود. طباطبایی تأکید کرد: تا زمانی که برای رایگان کردن مسابقات مکانیزم خاصی مشخص نشود که براساس آن، هوادارانی که به ورزشگاه می‌آیند، حداقل از قبل به صورت رایگان بلیتی تهیه نکرده باشند، این اتفاقات هر باره تکرار شده و امکان وقوع هر اتفاق خطرناکی وجود دارد. مدیرمجموعه ورزشی آزادی گفت: وقتی که مکانیزم درستی برای رایگان کردن مسابقات وجود ندارد، هر بار حدود ۳۰ تا ۳۵ هزار نفر پشت درها می‌مانند و همین جمعیت نیز روی صندلی‌ها نمی‌نشینند و مجبور هستند روی راهروها، سکوهای مجاور، لبه‌های ورزشگاه و تونل‌ها بنشینند که در این صورت اگر نیاز به تخلیه سریع ورزشگاه باشد، این اتفاق هرگز رخ نخواهد داد. وی تأکید کرد: امروزه طبق استاندارد جهانی در صورت وقوع اتفاقی باید ورزشگاه‌ها بین ۱۰ تا ۱۵ دقیقه تخلیه شوند، اما وقتی مبادی ورودی و خروجی در تونل‌های ورزشگاه پر از جمعیت است و خیلی بیشتر از ظرفیت ورزشگاه از بازی استقبال می‌شود، این اتفاق نمی‌افتاد و باید بگویم که خداوند به همه ما رحم کرد که در روز بازی ایران و چین اتفاقی نیفتاد. طباطبایی گفت: وقتی که مکانیزم درستی برای بلیت‌فروشی وجود ندارد و همین‌طور دیمی هواداران را به ورزشگاه دعوت می‌کنیم و در این زمینه تدبیری نمی‌شود، امکان وقوع هر اتفاقی وجود دارد که ما بارها نسبت به این مورد نگرانی خود را اعلام کرده و نظرمان را گفته‌ایم و معتقدیم که باید جلوی آن را گرفت و امیدوارم که دیگر شاهد این اتفاقات نباشیم. وی یادآور شد: طبق برنامه‌ریزی‌ها و گزارش‌هایی که از مشاورین و مهندسین گرفتیم، در روز بازی ایران و چین، سازه را تست کردیم و مشکل و نگرانی‌ از بابت ریزش آن نداریم و مهندسان این موضوع را مکتوب کرده و آن را امضا کردند، هر چند که این سازه قدیمی است و باید اصلاحات آن را آغاز کرد.مدیرمجموعه ورزشی آزادی در مورد ریزش آب از نقاط مختلف ورزشگاه گفت: برای حل این مشکل نیز در حال برنامه‌ریزی هستیم، اما در اقدام بعدی برای بازسازی ورزشگاه در صورت حمایت وزارت ورزش، شرکت توسعه و سازمان مدیریت، بحث مقاوم‌سازی و ایزولاسیون ورزشگاه را در برنامه قرار داده‌ایم. منبع : فارسانتهای پیام/

افشای مأموریت روحانی برای فریب غرب/ دسترسی CIA به کامپیوترهای آفلاین/ گفتگوی روسیه و اسرائیل درباره حزب‌الله لبنان

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، در کنار اخبار آشکار و تحلیل‌های روزمره در دنیای بین‌الملل، اخباری در لابه‌لای فضای سایبری وجود دارد که یا دیده نمی‌شود و یا کمتر مورد توجه نخبگان، تحلیل‌گران و مخاطبین قرار می‌گیرد؛ مشرق با استفاده از رصد و منابع خاص، اخبار ویژه دنیای بین‌الملل را برای مخاطبین عرضه می‌کند.********* جزئیات سفر محمد بن سلمان به واشنگتنمحمد بن سلمان، در دیداری از واشنگتن در اواسط ماه مارس، قویاً بر مسائل امنیتی متمرکز شد. قائم‌مقام ولیعهد سعودی در دیدار با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور، جیمز متیس، وزیر دفاع و هربرت مک‌مستر، مشاور امنیت ملی، گارد امنیتی نزدیکش را همراه داشت. علاوه بر عادل الجبیر، وزیر خارجه، خالد بن علی الحمیدان، ریاست اطلاعات کل، احمد العسیری، مشاور نظامی محمد بن سلمان و محمد العایش، معاون وزیر دفاع، نیز در این سفر وی را همراهی می‌کردند.ثامر السبهان، وزیر جدید امور خلیج فارس و سفیر سابق در عراق، جایی که در آن به جنگ با شیعیان عراق رفت، نیز در اقدامی که توجه تهران و بغداد را جلب کرد، در این دیدارها حضور داشت. سعودی‌ها با کارکنان ترامپ شامل جرد کوشنر، داماد و مشاور یهودی‌اش و استیو بنون، استراتژیست ارشد وی، نیز دیدار کردند.** گفتگوی روسیه و اسرائیل درباره حزب‌الله لبنانبنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی وقتی در ۹ مارس با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، در مسکو دیدار کرد خواهان حمایت روسیه برای تسهیل وضعیت در بلندی‌های جولان در سوریه شد.سازمان اطلاعات نظامی اسرائیل قصد دارد کانال‌های گفتگو با سرویس اطلاعات نظامی روسیه (GRU) را بالأخص درباره تحرکات سربازان ایرانی و حزب‌الله در مناطق مرزی، افزایش دهد.از سوی دیگر، روسیه کاملاً سکوت کرده است به‌ویژه پس از حمله هوایی چند روز بعد اسرائیل در ۱۶ مارس که بدون آگاهی کرملین از برنامه‌های تل‌آویو انجام گرفت. این عملیات علی‌رغم توافق محرمانه «تنش‌زدایی» بین نیروهای هوایی دو کشور برای ممانعت از تقابل مسیرهای هواپیماهای روسی و اسرائیلی در هوافضای سوریه انجام گرفت.تل‌آویو و مسکو رابطه هماهنگ درباره سوریه را به‌سختی و پس‌ازآن ایجاد کردند که پوتین اقدام به محدود کردن حضور حزب‌الله در خاک سوریه کرد.** دسترسی سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا به کامپیوترهای آفلاین۸ هزار و ۷۰۰ سند منتشر شده توسط ویکی‌لیکس در اوایل مارس، اطلاعات با ارزشی درباره اقدامات جاسوسی، آژانس امنیت ملی آمریکا ارائه می‌کند. در کنار جزئیات مرتبط با اسب تروجانی که از سوی آژانس مورد استفاده قرار می‌گرفت، مطالعه اسناد فاش شده، تلاش‌های انجام شده توسط سیا برای نفوذ در کامپیوترهایی که به اینترنت متصل نشده‌اند را آشکار می‌کند. پیمانکارانی که برای آژانس امنیت ملی آمریکا کار می‌کنند، در نفوذهای اجرا شده از طریق دسترسی فیزیکی به ترمینال‌ها در عملیات به‌دقت هدف‌گذاری‌شده، تخصص دارند.ازجمله مجموعه‌های بالقوه مفید توسعه‌یافته توسط این پیمانکاران، موردی موسوم به "باشگاه مبارزه" است که از طریق درایوهای یو اس ‌بی (USB) بین افسرانی که عوامل محلی را کنترل و هدایت می‌کنند، توزیع شده است. این افراد کامپیوترهای هدف را در محل آلوده می‌کنند. اسب‌های تروجان موجود روی این درایوها از ضعف‌های امنیتی چندین بسته نرم‌افزاری ازجمله نرم‌افزار پخش ویدئوی وی‌ال‌سی (VLC)، برنامه رمزگذاری تروکریپت و اپلیکیشن مختص خواندن متون اسلامی، استفاده می‌کند.یک ابزار دیگر به نام «دریل چکشی» روی هر سی‌دی یا دیگر دستگاه‌های ذخیره داده که به یک کامپیوتر آلوده وصل شوند، بدافزاری را به همراه یک نشانه ردیابی قرار می‌دهد که به آژانس اجازه می‌دهد تا توزیع (انتقال) آتی فایل‌های هدف‌گذاری شده را رصد کند.** تبلیغ چهره ائتلاف عربی از سوی لابی‌های آمریکا و ترکیهبر اساس اطلاعات ما، محمد بن سلمان، وزیر دفاع و جانشین ولیعهد سعودی چند هفته پیش قراردادی را با شرکت لابی‌گر بارسون - مارستلر (Burson-Marsteller) برای تبلیغ و بهبود وجهه ائتلاف نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم (IMAFT) که ائتلافی عربی برای مبارزه با انصار الله در یمن است، منعقد کرد.این ائتلاف که به صورت رسمی گردآورنده بیش از ۳۰ کشور اهل سنت است، هدفش مبارزه با تمام سازمان‌های تروریستی است، اما در حال حاضر تنها در عرصه یمن فعال است.در آمریکا، وزارت کهنه سربازان آمریکا، مایکل سزسومز (Michael Sessums) و بن چانگ (Ben Chang) به همراه یغمور کوسار (Yagmur Cosar)، رئیس سابق روابط عمومی سفارت ترکیه در واشنگتن (طی سال‌های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳) پیگیری این کارزار را عهده‌دار شده‌اند.لابی‌گرهای آمریکایی مأمور یافته‌اند تا حضور مقامات ارشد انگلیسی و آمریکایی در کنفرانس ائتلاف نظامی اسلامی برای مبارزه با تروریسم در ریاض در اواخر ژانویه را فراهم کنند، کنفرانسی که به طور خاص مفتخر به حضور جان کری (John Kerry)، وزیر خارجه پیشین آمریکا شد.لازم به ذکر است شرکت‌های مشاوره لابی‌گر، کمی پیش از ورود پیش‌بینی‌شده راحیل شریف، فرمانده پیشین ارتش پاکستان که قرار شد هدایت این ائتلاف را به عهده بگیرد، نیز درگیر ماجرا بودند.** مشوق‌های احتمالی ترامپ برای مهار منطقه‌ای ایرانمحافل تصمیم‌ساز در آمریکا معتقدند اتکای صِرف بر اقدامات تنبیهی در بلندمدت برای دولت ترامپ ناکافی است. ترکیبی از اقدامات تنبیهی (برای رفتارهای بد ایران) و مشوق‌ها (برای تشویق ایران به‌منظور تغییر رفتارش) احتمالاً فرمول خوبی برای موفقیت در بازدارندگی ایران باشد.این مشوق‌ها می‌تواند شامل "دادن سهم بیشتر به ایران در جامعه بین‌المللی از طریق سازمان‌های چندملیتی"، "مذاکرات سیاسی منطقه‌ای (در مورد سوریه، عراق و یمن)" و"مشوق‌های اقتصادی از طریق راه‌های تجاری و یا طرف سوم" باشد. برای دادن مشوق‌های بالاتر و یا پرخطرتر لازم است تغییراتِ بیشتری از سوی ایران صورت گیرد و سپس این مشوق‌ها ارائه شود.** انتخابات ریاست جمهوری ایران و منافع ایالات متحدهتحلیل گران غربی معتقدند حسن روحانی نتوانسته آنچه غرب از او به عنوان یک میانه‌رو انتظار داشته را برآورده سازد و اسارت ملوانان آمریکایی و تحقیر آنان در صداوسیمای ایران و ... نشان‌دهنده این واقعیت است.بر اساس این تحلیل، روحانی در چهار سال گذشته مأموریت داشته تا غرب را با نام میانه‌رو، فریب دهد. به همین دلیل به‌طوری‌که اگر سناریوی مأموریت روحانی جهت اغفال غرب از خطر جمهوری اسلامی صحت داشته باشد، یکی از گزینه‌های قوی این خواهد بود که متوقف کردن ایران با خروج روحانی از صحنه سیاست آسان‌تر محقق می‌گردد، چراکه مواجهه با گرگ آسان‌تر از رویارویی با گرگی است که خود را در لباس میش پنهان کرده است.بنابراین کابینه ترامپ باید به مسئولان عالی‌رتبه ایران این سیگنال را ارسال کند که خوش‌رقصی دیپلماتیک روحانی مانع از فشارهای مجدد سیاسی، اقتصادی و نظامی غرب نخواهد شد. کابینه ترامپ باید نشان دهد که بازی تمام‌شده است تا همه ایرانیان متوجه شوند حنای سودمندی ریاست روحانی، رنگ خودش را باخته است.** کمپانی‌های اسرائیلی به برلین سرازیر می‌شوندبر اساس منابع اطلاعاتی، مهم‌ترین شرکت‌های دفاعی اسرائیلی در حال برنامه‌ریزی برای استقرار (مراکز) عملیات فروش اروپایی خود در آلمان هستند.دو شرکت پیشروی این بخش، (Israel Industries Aerospace - IAI) و البیت‌سیستمز (Elbit Systems)، به زودی در برلین مستقر خواهند شد. تصور می‌شود که بازار آلمان بسیار امیدبخش باشد.انتظار می‌رود که دولت فدرال (آلمان) بودجه دفاعی خود را به طور اساسی طی سال‌های پیش‌رو افزایش دهد. ازجمله بخش‌های مهم دیگر سیستم‌های ارتباطی امن، ابزارها و تجهیزات اطلاعات ارتباطی (COMINT) و اطلاعات الکترونیکی (ELINT) هستند.علاوه بر آن، ارتش آلمان برای ادامه استفاده و افزایش تعداد پهپادهای هِرون (Heron) ساخت آی‌اِی‌آی (IAI) اسرائیل برنامه‌ریزی می‌کند.تا امروز، آی‌اِی‌آی (IAI) مرکز عملیات فروش اروپایی خود را در پاریس مستقر کرده است، اما ناامیدی حاصل از ناکامی در چشم‌اندازهای اصلی‌اش در فرانسه، این گروه را که بخشی از آن در مالکیت رژیم صهیونیستی است وادار کرده تا در راهبرد خود تجدیدنظر کند.** ماه عسل روابط دیپلماتیک ابوظبی و مسکوشرکت تخصصی و کوچک سرمایه‌گذاری ورنو کاپیتال (Verno Capital)، به عنوان یکی از مشاوران صندوق سرمایه‌گذاری دولتی امارات متحده عربی در روسیه، یک بازیگر کلیدی در روابط بسیار راهبردی دوجانبه این دو کشور است.بر اساس اطلاعات منابع ما، صندوق سرمایه‌گذاری ورنو کاپیتال که به عنوان یک مشاور برای جمیع سرمایه‌گذاران دولت‌های خلیج فارس عمل می‌کند، در انتهای فوریه، بخش از سهام راشن هلیکوپترز (Russian Helicopters)، زیرمجموعه شرکت عظیم تسلیحاتی روستک (Rostec) روسیه را به دست آورد. یکی از سرمایه‌گذاران اصلی این شرکت، مبادله (Mubadala) صندوق سرمایه‌گذاری اصلی ابوظبی است. این صندوق، شریک مورد ترجیح شرکت‌های خارجی علاقه‌مند به انعقاد توافق‌نامه‌های فروش متقابل تسلیحات است. توازن (Tawazun)، دیگر صندوق سرمایه‌گذاری عمومی اماراتیِ مختصِ بخش دفاعی هم ممکن است که در این معامله مشارکت کرده باشد. در مجموع، این شرکت دولتی قرار است ۶۰۰ میلیون دلار به همراه صندوق سرمایه‌گذاری‌های مستقیم روسیه (RDIF) در این تولیدکننده بالگرد سرمایه‌گذاری کنند.سرمایه‌گذاری مبادله (Mubadala) در روستک، در دورانی که ابوظبی و مسکو در ماه عسل روابط دیپلماتیک، نه تنها در خاورمیانه بلکه در شمال آفریقا، مصر و لیبی هستند، واجد اهمیت راهبردی است. مبادله همچنان توسط خلدون المبارک (Khaldoon Al Mubarak) مدیریت می‌شود، کسی که به عنوان دست راست محمد بن زاید آل نهیان (Mohammed Bin Zayed al-Nahyan)، ولیعهد امارات متحده عربی معروف است. سرگئی چیمیزوف (Sergey Chemezov)، رئیس روستک و سلطان تجارت تسلیحات، به نوبه خود به خاطر جایگاهش به عنوان عضو سیلوویکی (Siloviki)، حلقه بسته متشکل از پرسنل پیشین نظامی و اطلاعاتی که پیرامون ولادیمیر پوتین قرار دارند، واجد اهمیت است. در جریان نمایشگاه تسلیحاتِ آیدکس (IDEX) اخیر امارات، هر دو کشور همچنین اعلام کردند که در حال ارزیابی توسعه نسل بعدی هواپیماهایی هستند که جایگزین میگ-۲۹ خواهند شد. روستک و مبادله، شعبه‌های نظامی هر دو دولت، احتمالاً، همکاری نزدیکی دراین پروژه خواهند داشت.** چه کسی به ترامپ درباره خاورمیانه خط می‌دهد؟بر اساس منابع اطلاعاتی، ولید فارس، یک مسیحی مارونی، از زمان آغاز کمپین ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، در حوزه مبارزه با تروریسم، سوریه و امور خاورمیانه به وی مشاوره می‌دهد.ولید فارس از مخالفان سرسخت حزب‌الله و نظام سوریه بوده و از حامیان مداخله نظامی آمریکا در سوریه است.منبع : مشرق

درس امام جواد(ع) به ما چه بود؟/ پاسخ از رهبر معظم انقلاب + صوت

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، شنیدن فضایل و برخی ابعاد و ویژگی‌های شخصیتی ائمه(ع) در کلام بزرگان دین باعث ایجاد نگرش و معرفتی نوین در افکار شیعیان می‌شود. در واقع ایام ولادت‌ها و شهادت‌های امامان معصوم(ع) باید فرصتی جهت تبیین معارف و فضایل این بزرگواران باشد تا جامعه اسلامی ضمن اینکه به غم و شادی می‎پردازد، به شعور و معرفت عترت(ع) نیز برسد.در عصر ما رهبر معظم انقلاب اسلامی پیوسته در مناسبات مختلف با نوع نگاه و بصیرت نافذشان بارها و بارها به مناسبات مختلف به بیان مسائل و عبرت‌هایی از ماجراهای اهل‌بیت (ع) پرداختند، امروزه پس از گذشت سال‌ها از آن طرح بحث‌ها، وقتی کمی دقیق می‎شویم، قیمت و بصیرت چنین افرادی برایمان بیش از پیش نمایان می‌شود و لزوم به‌کارگیری آنها در جامعه را به‌وضوح حس می‎کنیم.در ادامه متن و صوت بیانات مقام معظم رهبری دربارۀ جایگاه والای امام جواد(ع) منتشر می‌شود: «امام جواد مانند دیگر ائمۀ معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندۀ شایستۀ خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سال‌هایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به‌طوری که در سن ۲۵سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همان‌طوری که ائمۀ دیگر ما با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشۀ مهمی از جهاد همه‌جانبۀ اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرت‌های منافق و ریاکار قرار می‌گیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلۀ با این قدرت‌ها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسان‌تر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهره‌ای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود می‌آراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همۀ دوران‌های تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کرده‌اند وقتی از مقابلۀ رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلۀ ریاکاری و نفاق بزنند». (بیانات در خطبۀ نماز جمعه ۵۹/۷/۱۸) او نمودار و نشانه‌ى مقاومت است. انسان بزرگى که تمام دوران کوتاه زندگی‌ش با قدرت مزدور و ریاکار خلیفۀ عباسى ــ مأمون ــ مقابله و معارضه کرد و هرگز قدمى عقب‌نشینى نکرد و تمام شرایط دشوار را تحمل ‌کرد و با همۀ شیوه‌هاى مبارزۀ ممکن، مبارزه کرد. دانلود صوت منبع : تسنیمانتهای پیام/

نام ورزشکاران پارالمپیکی ایران در کتاب گینس ثبت شد

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب و به نقل از سایت کمیته ملی پارالمپیک، در کتاب گینس نام چهار ورزشکار و یک تیم ایرانی به عنوان رکوردداران به ثبت رسیده است.- سیامند رحمان طبق توضیح این سایت در تاریخ چهارم دسامبر سال ۲۰۱۱ در دسته ۱۰۰+ کیلوگرم در شارجه امارات موفق شد وزنه ۲۹۱ کیلوگرم را مهار کند و در بازی‌های پارالمپیک ۲۰۱۲ لندن نیز با مهار وزنه ۲۸۰ کیلوگرمی موفق به کسب مدال طلا شد.- مجید فرزین دیگر وزنه‌بردار پارالمپیکی ایران است که نام وی در کتاب رکوردها به ثبت رسیده است. این وزنه بردار دسته ۸۰- کیلوگرم در بازی‌های پارالمپیک ۲۰۱۶ ریو موفق شد وزنه ۲۴۰ کیلوگرمی را بالای سر برده و مدال طلای این دسته را از آن خود کند.- زهرا نعمتی، بانوی کماندار ایران در تاریخ ۳۰ می سال ۲۰۱۰ در مسابقاتی که در جمهوری چک برگزار شد در ماده ریکرو موفق به کسب ۶۲۲ امتیاز شد و در پارالمپیک لندن با ۶۱۳ امتیاز به عنوان قهرمانی آن مسابقات رسید.- مرتضی مهرزاد با بلندی قامت ۲ متر و ۴۶ سانتیمتر به عنوان بلندقدترین ورزشکار تاریخ بازی های پارالمپیک در ریو ۲۰۱۶ حضور داشت.- تیم والیبال نشسته مردان ایران هم به عنوان برترین تیم والیبال نشسته تمام ادوار پارالمپیک است که در سال های ۱۹۸۸، ۱۹۹۲، ۱۹۹۶، ۲۰۰۰، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ موفق به قهرمانی شده است.انتهای پیام/

چرا بعضی رؤسای جمهور، یک‌دوره‌ای می‌شوند؟

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، تقریباً تمام کشورهای جهان که نظام ریاستی یا نیمه‌ریاستی را برگزیده‌اند، به رئیس‌جمهور اجازه می‌دهند دست‌کم برای یک دور دیگر در انتخابات شرکت کرده و در صورت پیروزی بر منصب خود باقی بماند (به جز چند مورد مانند کره جنوبی، مکزیک و گرجستان). اما همیشه بخت با آنها یار نیست و برخی از آنها به دلایلی کناره گرفته یا در انتخابات شکست می‌خورند، گاهی در کمال ناباوری.مروری بر داستان رئیس‌جمهورهای یک‌دوره‌ای در چند کشور مهم طی دهه های اخیر تجربه قابل تأملی را در اختیار ما قرار می دهد.جیمی کارتر۵ نوامبر ۱۹۸۰. دقایقی تا دو بامداد باقی مانده بود که رابرت، مدیر ستاد تبلیغات کارتر در مصاحبه با ABC شکست نامزد دموکرات و رئیس‌جمهور آمریکا را در انتخابات ریاست‌جمهوری پذیرفت. کارتر اما اشک در دیدگانش موج می‌زد و خود ساعاتی بعد رسماً به ریگان تبریک گفت.چه عواملی موجب شده بود او تنها ۴۳% از آرای مردم آمریکا را جذب کند؟ او در تبلیغات خود خیلی تلاش کرد تا موضوعات سیاست خارجی را مهمترین مسائل کشور جلوه دهد، اما مردم به گونه‌ای دیگر فکر می‌کردند. اولاً به نظر می‌رسید مسائل اقتصادی بیش از سایر حوزه‌ها توانسته بود سبد آرای او را به نفع ریگان خالی کند، ثانیاً حتی در همان سیاست خارجی که جیمی بر آن تأکید داشت، آنچنان کارنامه درخشانی در دوره چهارساله برجای نگذاشته بود.وجود دو مرکز تصمیم‌ساز، یکی در وزارت خارجه و دیگری در کاخ سفید به عنوان مشاور امنیت ملی موجب تأخیر و تناقض در سیاست خارجی کارتر شده بود. مهمترین نمونه، مدیریت بحران ایران بود. هنوز یک سال از روی کارآمدن کارتر نگذشته بود که تظاهرات و اعتصاب در شهرهای مختلف ایران کلید خورد و به تدریج گسترش یافت، یعنی دقیقاً همان جایی که او «جزیره ثبات» نامیده بود.وزارت خارجه هماهنگ با سفیر خود در تهران، سولیوان، بر این باور بود که برخورد سخت و خشن کار را بدتر می‌کند و حتی اگر انقلاب پیروز شود، می توانیم با انقلابیون کنار بیاییم. اما برژیسنکی در دفتر مشاور امنیت ملی نظر دیگری داشت. کارتر خیلی دیر، یعنی چند روز مانده به پیروزی انقلاب، بالاخره نظر برژیسنکی را پذیرفت، اما دیگر خیلی دیر شده بود و فرستادن ژنرال هایزر تنها موجب بدنامی بیشترِ واشینگتن میان انقلابیون شد.پرونده ایران به همین‌جا ختم نشد. تسخیر سفارت آمریکا در تهران، باز هم تصمیم‌گیری دیرهنگام و نادرست برای فرستادن کماندوها به طبس و باز هم ناکامی در هدف عملیات، ننگ دیگری بر دامان سیاست خارجی کارتر بود.جورج اچ دبلیو بوشدوازده سال بعد، نوبت به یک نامزد جمهوری‌خواه رسید تا طعم تلخ ریاست‌جمهوری یک‌دوره‌ای را بچشد. نوامبر ۱۹۹۲ میلادی جرج دبلیو بوش پدر در میان اعضای خانواده، عینک خود را بر میز گذاشت و در حالی که به برنامه‌های نوشته‌شده بر دیوار چشم دوخته و چهار سال گذشته را مرور می‌کرد، اندیشید که چه چیزی موجب کاهش آرای او شده است.از میان همه عوامل، شاید بدقولی او کار دستش داد. او بارها در مبارزات انتخاباتی ۱۹۸۸ وعده داده بود «خوب به لبهای من دقت کنید: هیچ مالیات جدیدی در کار نخواهد بود.» اما نهایتاً به دلیل کسری بودجه ناشی از عملیات نظامی در دوره خودش و در دوره ریگان مجبور به افزایش مالیات‌ها شد.بوش پدر به همراه همسرش باربارا و دو بوش پسر در سال ۱۹۷۰ میلادیعلاوه بر این اقتصادی که قرار بود از رکود خارج شود، به نظر ۷۰ درصد از رأی‌دهندگان در پایان دوره اول بوش، «در وضعیت ضعیف»یا «نه چندان خوب» توصیف شده بود. این در حالی بود که یکی از بزرگترین لشکرکشی‌های آمریکا به خاورمیانه حدود یک سال مانده به انتخابات انجام شده بود.با حمله برق‌آسای صدام به کویت، این کشور از واشینگتن کمک خواست. جنگنده‌ها و سربازان آمریکایی خیلی زود خود را با کویت رسانده و صدام را تا بغداد عقب راندند. مردم آمریکا نمی‌دانستند دقیقاً چرا باید آمریکا این‌همه برای یک بحران در دوردست‌ها هزینه کند در حالی که خود از کسری بودجه رنج می‌برد. از همه بدتر اینکه عملیات به صورت ناتمام رها شده و صدام مجدداً بر امور مسلط شد.با اینکه بوش طبق گفته اطرافیانش و با توجه به سابقه حدود ۳۰ ساله در نهادهای اثرگذار آمریکا به هیچ وجه انتظار نداشت از کلینتون جوان شکست بخورد، در نامه‌ای به کلینتون نوشت «وقتی این نامه را می‌خوانی رئیس‌جمهور ما شده‌ای. برای تو و خانواده‌ات آرزوهای خوب دارم. موفقیت تو اکنون موفقیت کشور ما است.»دمیتری مدودفحقوقدان جوان رئیس‌دفتر پوتین بود تا اینکه سال ۲۰۰۵ میلادی معاون اولی نخست‌وزیر را پذیرفت. او از سوی سران حزب به عنوان جانشین مطمئن پوتین در انتخابات سال ۲۰۰۸ میلادی انتخاب شد و با حمایت احزاب متعدد و طبق نتایج اعلام‌شده به ریاست‌جمهوری رسید.رویکرد او به غرب تا حدودی با پوتین تفاوت داشت. او بیش از رئیس‌جمهور پیشین خواهان تعامل با غرب و نوسازی اجتماعی در داخل و کمتر از او خواهان اتکا به درآمدهای نفتی و گازی بود. هر چه پایان دوره او نزدیکتر شد، اختلاف نظر او با پوتین آشکارتر شد، اما او تأکید داشت هیچ‌گاه این اختلاف‌نظرها موجب شکاف میان آن دو نشده است.کمتر از یک سال به ۴ مارس ۲۰۱۲ یعنی زمان برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری روسیه مانده بود که او اعلام کرد ممکن است برای دور دوم، نامزد نشود. دلیل آن نیز روشن بود. پوتین طبق قانون می‌توانست دوباره نامزد انتخابات شود و از آنجا که به قول مدودف قرار نبود رقیب یکدیگر شوند، کناره‌گیری او یک سیاست حزبی بود.همین اتفاق نیز افتاد. پوتین نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری شد و با بیش از ۶۳% از آرا پیروز میدان معرفی شد.نیکولا سارکوزیبیست سال بعد از شکست بوش پدر، در فرانسه رخداد مشابهی موجب کناررفتن سارکوزی شد. مه ۲۰۱۲ میلادی نیکولا فهمید نمی‌تواند بیش از ۵ سال در الیزه بماند چون تنها ۴۸% از مردم فرانسه به او رأی دادند.در حالی که بحران اقتصادی از ۲۰۰۸ میلادی بر همه کشورهای بلوک غرب سایه افکنده بود، سیاست‌های او که همراستا با نظرات مرکل در آلمان بود، محور اصلی ریاضت اقتصادی در اروپا شده بود.مردم فرانسه اما که مهمترین جنبش جوانان سوسیالیست را در سال ۱۹۶۸ میلادی به نمایش گذاشته بودند، حالا شاهد جنبش مشابه در آمریکا با نام تسخیر وال‌استریت در اعتراض به بحران اقتصادی بودند و بسیاری می‌اندیشیدند چرا باید بخاطر سوءتدبیر یک درصدِ ثروتمند، همه مردم فرانسه به ویژه اقشار کم‌درآمد به ریاضت کشیده شوند؟اولاند، نامزد حزب سوسیالیست به مردم وعده داد «جهت‌گیری جدیدی را به اروپا» ارائه خواهد کرد. فرانسوا گفته بود در داخل نیز مالیات را بر شرکت‌های بزرگ افزایش داده و ۷۵% از درآمد فرانسویانی که بیش از یک میلیون یورو در سال درآمد دارند را به عنوان مالیات اخذ خواهد کرد.فقط سیاست‌های اقتصادی سارکوزی نبود که شهروندان فرانسوی را آزار می‌داد. او در همین شرایط ریاضتی، به ائتلاف غربی برای حمله به لیبی پیوست و بدون نتیجه مشخص و با به جاگذاشتن ویرانه‌ای که همان نظم استبدادی پیشین نیز بر آن حاکم نبود، نقطه تاریکی در کارنامه خود ایجاد کرد. هدف عمده او از این اقدام، تحکیم پیوند با ناتو بود اما با این کارها پیوند خود با مردم فرانسه را سست کرد.فرانسوا اولاندجنبش «شب‌بیداری»، پاریس و شهرهای دیگر را درمی‌نوردید در اعتراض به لایحه‌ای که رئیس‌جمهور طبق وعده خود به مجلس تقدیم کرده بود. با بالاگرفتن آمار بیکاری فرانسویان، فرانسوا در تلویزیون ظاهر شد و وعده داد همه تلاشش را برای یک‌رقمی‌شدن نرخ بیکاری انجام خواهد داد چون اگر به امر موفق نشد، برای دور بعد نامزد نخواهد شد.حالا برنامه او تقدیم مجلس شده بود، اما به باور اقشار کم‌درآمد به ویژه دانشجویان و کارگران، رئیس‌جمهور سوسیالیست فرانسه خلاف مرامنامه حزبی‌ و وعده‌های انتخاباتی‌اش که قرار بود بر ثروتمندان فشار آورد، عمل کرده بود. آنها می‌گفتند افزایش تسهیلات برای کارفرمایان، تمایل آنها را برای استخدام افزایش نداده بلکه دست آنها را برای ظلم به کارگران باز می‌کند.بر اثر اعتصاب‌ها تنها ۶۰% از جایگاه‌های سوخت و ۳ نیروگاه از ۱۹ نیروگاه هسته‌ای از دام تعطیلی گریختند. دولت مجبور شد تمهیداتی را برای کاهش فشار بر مردم در دوران اعتراضات بیاندیشد، اما همین مشکلات باز هم از محبوبیت اولاند کاست.آمار محبوبیت اولاند به عنوان یک رئیس‌جمهور شکست‌خورده، تک‌رقمی شده و وعده کاهش نرخ بیکاری هم بر زمین مانده بود. راهی برای او نمانده بود جز اینکه یک دسامبر ۲۰۱۶ میلادی در سخنرانی زنده خود از کاخ الیزه به همه بگوید در انتخابات ۲۰۱۷ میلادی شرکت نمی‌کند. فرانسوا هدفش را جلوگیری از «دوپاره‌شدن چپ‌گرایان» و صدمه‌دیدن «منافع ملی مهمتر» اعلام کرد.اولاند اولین رئیس‌جمهور فرانسه از زمان جنگ جهانی دوم است که از نامزدی مجدد خودداری کرد. انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه اردیبهشت امسال برگزار می‌شود و بنوآ امون از حزب سوسیالیست نامزد شده، اما برخی هم‌حزبی‌های بانفوذ او مانند مانوئل والس نیز هواداری خود را از نامزد میانه‌رو، ماکرون اعلام کرده‌ و شانسی برای امون باقی نگذاشتند.منبع : مشرق

پراهیچ: نفت بی‌سروسامان‌ترین باشگاهی است که تاکنون دیده‌ام/ دو ماه است ویزایم منقضی شده، به‌عنوان توریست بازی می‌کنم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، ایگور پراهیچ درباره شکست یک بر صفر روز گذشته (جمعه) نفت تهران برابر سایپا و مشکلات این باشگاه صحبت‌های زیر را انجام داد.* فرصت خوبی را برای بازگشت به رده چهارم جدول را از دست دادید. در مورد بازی با سایپا صحبت می‌کنی؟به‌دنبال پیروزی بر سایپا بودیم چون با کسب سه امتیاز این بازی می‌توانستیم مجدداً به رده چهارم جدول رده‌بندی بازگردیم، اما این بازی برای سایپا هم مهم بود. آنها برای بقا در لیگ برتر به امتیازات این بازی نیاز داشتند. بازی سختی برای هر دو تیم بود و آنها از یک موقعیت خود نهایت استفاده را بردند و به نتیجه لازم رسیدند. سایپا در این بازی خوش‌‌شانس‌تر بود و به آنها بابت این برد تبریک می‌گویم. همان‌طور که قبلاً گفته‌ام وقتی شما مشکلاتی دارید نمی‌توانید با صددرصد توان و تمرکز بازی کنید.* مشکلات‌تان همچنان به‌قوت خود باقی است؟فصل جاری با مشکلاتی آغاز شد و با همان مشکلات هم به پایان خواهد رسید. صادقانه می‌گویم که باشگاه نفت تهران، بی‌سروسامان‌ترین باشگاهی است که تاکنون برایش بازی کرده‌ام. باشگاه رئیس ندارد و ما نمی‌دانیم که اصلاً چه‌کسی مالک باشگاه است! کارکنان باشگاه هم هر موقع که لازم‌شان دارم، تلفن‌هایم را پاسخ نمی‌دهند. در فاصله کمتر از یک ماه مانده به پایان فصل جاری لیگ برتر باشگاه نفت، ویزای کاری و ویزای اقامت برای من نگرفتند و در حال حاضر من به‌عنوان یک توریست اینجا بازی می‌کنم!* بحث دستمزدهای‌تان به کجا انجامید؟ چقدر از حق و حقوقتان را تاکنون گرفته‌اید؟کل نیم‌فصل دوم حقوقی از باشگاه دریافت نکرده‌ام. جالب اینجاست که من ۷ درصد از تمامی بازیکنان و مربیان تیم کمتر دستمزد گرفته‌ام. در مجموع چیزی در حدود ۳۰ درصد از رقم قراردادم را دریافت کرده‌ام و سایر بازیکنان هم چیزی نزدیک به ۴۰ درصد از رقم کلی قراردادشان را دریافت کرده‌اند. بیش از ۱۰ بار به وعده‌های شهریاری، رئیس پیشین باشگاه گوش دادم، اما تمامی وعده‌های او دروغ و پوشالی بود. ۶ ماه طول کشید تا باشگاه نفت برای من آپارتمان پیدا کند. در ۶ ماه اول فصل، ۱۰ هتل عوض کردم و هر بار به‌خاطر اینکه باشگاه پول هتل را پرداخت نمی‌کرد، مرا از هتل بیرون می‌انداختند. هنوز هم کارت شناسایی من در گروی یکی از هتل‌هاست و تا باشگاه با آنها تسویه نکند، کارت شناسایی‌ام را پس نخواهند داد.* شنیدیم عید نوروز قصد داشتی به کشورت برگردی و موفق به انجام این کار نشدی.در جریان عید نوروز ۶ روز تعطیل بودیم و من خواستم که از فرصت استفاده کنم و به خانواده‌ام در کرواسی سر بزنم، اما هیچ یک از مسئولان باشگاه پاسخگوی تماس‌های تلفنی من نبودند و نتوانستم پاسپورتم را که نزد آنها بود، بگیرم و به کشورم سفر کنم. همین حالا هم اگر بخواهم ایران را ترک کنم، باشگاه باید برایم ویزای خروج بگیرد که کسی در باشگاه این کار را انجام نمی‌دهد. از آنجایی که ویزای من دو ماه می‌شود که منقضی شده، آنها به‌ازای هر روز تأخیر در تمدید ویزا باید ۱۰ دلار جریمه بپردازند.* پس شرایط برایت خیلی پیچیده شده است...حالا بدون پول اینجا هستم و از کرواسی هم نمی‌توانند برای من پول بفرستند. نمی‌دانم هفته آینده اصلاً پولی خواهم داشت که غذا بخورم یا خیر! اینجا راننده‌ای دارم که با باشگاه نفت قرارداد دارد، اما باشگاه حقوق او را هم پرداخت نکرده است و من از جیب خودم حقوق او را می‌دهم. بازیکنان تیم ما پولی ندارند که بخواهند برای خود کفش تمرینی و مسابقه بخرند، برای همین پیش از بازی با سایپا به چند دسته تقسیم شدیم و با خودروهای سواری از هتل به ورزشگاه رفتیم چون آنها پول اتوبوس را هم پرداخت نکرده بودند.* کار با این شرایط سخت به نظر می‌رسد، درست است؟خیلی سخت است که بخواهیم مثبت فکر کنیم و با این‌همه مشکل واقعاً دشوار است که روی تمرینات و بازی‌ها تمرکز کنیم. فصل خوبی را سپری کردیم. باید در فینال جام حذفی بازی کنیم و واقعاً مالکان باشگاه را درک نمی‌کنم. آنها چطور می‌توانند با زندگی ما بازی کنند؟ ما در این شرایط بد تنها هستیم، به‌خصوص من چون یک خارجی هستم. باشگاه ۶ ماه حقوق و به‌علاوه پاداشی را که در قراردادم وجود دارد پرداخت نکرده که چیزی در حدود ۸۵ هزار یورو می‌شود. دو سالی می‌شود که در ایران بازی می‌کنم و از ۲۰۰ درصد مجموع دستمزدم در دو باشگاه پدیده و نفت تنها ۳۰ درصد از رقم قراردادم را دریافت کرده‌ام و دو باشگاه روی هم چیزی در حدود ۲۴۰ هزار یورو به من بدهکار هستند. به‌نظرم این مشکلی است که سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال برای حل آن باید ورود کنند.منبع : تسنیمانتهای پیام/

کشف انبار ۲۰میلیارد تومانی تلویزیون قاچاق؛ دستگیری آقای مدیر و اعضای هیئت مدیره

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، قاسم خورشیدی، با اشاره به کشف محموله بزرگ تلویزیون‌های ال‌سی‌دی قاچاق در استان البرز اظهار کرد:‌ به‌دنبال گزارش‌های واصله و اقدامات اطلاعاتی پلیس در خصوص مبارزه با قاچاق کلان، نیروی انتظامی استان البرز در نوروز امسال موفق شد یک انبار بزرگ از تلویزیون‌های ال‌سی‌دی قاچاق را در این استان شناسایی و اموال قاچاق آن را ضبط کند.سخنگوی ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز گفت: در بررسی‌های به عمل آمده، بیش از ۱۴ هزار تلویزیون ۳۲، ۴۰، ۴۲ و ۶۵ اینچ در این انبار شناسایی و ضبط شد که برآوردهای انجام شده حاکی از ارزش ۲۰ میلیارد تومانی کالاهای قاچاق مکشوفه در این انبار است.وی اضافه کرد: در جریان رسیدگی به این پرونده مدیرعامل و اعضای هیئت مدیره شرکتی که مدعی واردات قطعات این تلویزیون‌ها به داخل و مونتاژ و تولید محصول نهایی در کشور بودند، بازداشت شدند و پرونده در حال حاضر در تعزیرات حکومتی استان البرز در حال رسیدگی است.منبع : تسنیمانتهای پیام/

زنده‌ترین روزهای زندگی یک شهید

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، بی شک شهید «سیدمرتضی آوینی» یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان انقلاب اسلامی می‌باشد. از همان ماهها و سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب آستین همت را بالا زد و در سنگرهای مختلف مشغول به کار شد. مجموعه تلویزیونی روایت فتح از جمله آثاری بود که بیشترین مخاطب را به سوی خود جلب کرد. اثری که شهید آوینی در تولید آن نقش به سزایی داشت. آنچه پیش روی شماست برشهایی از زندگی این شهید بزرگوار است.۱۳۲۶سید مرتضی آخرین پنج‌شنبه‌‌ی شهریور به دنیا آمد. سر ظهر، دم اذان، توی خانه پدر بزرگش در شهرری که قدیمی و بزرگ بود و توش کلی آدم زندگی می‌کرد؛ عموها و عمه‌ها و بچه‌هاشان. پدر تازه دانشگاهش تمام شده بود و رفته بود سربازی، مرتضی توی حیاط همان خانه‌ی بزرگ و پردار و درخت بازی می‌کرد و گاهی وقت‌ها می‌نشست پهلوی پدر تا به قصه‌هایی که پدر می‌خوانند گوش کند. خواندن و نوشتن راهم قبل از مدرسه از پدر یاد گرفت.۱۳۳۳سربازی پدر تمام شده بود و برای کار رفته بود شرکت سهامی کل معاون، مدتی بعد به‌ش ماموریت دادند برود خمین و پدر با زن و بچه‌اش کوچ کرد به خمین. مرتضی کلاس اولش را همان جا خواند. سال بعد آوینی‌ها رفتند جایی بین میانه و زنجان که تو دل کوه بود. همان جا نزدیک، معدن، شهرک کوچکی ساخته بودند که خانواده ی مهندس‌ها و کارگرها توش زندگی می‌کردند. قرار شد آوینی هم همان جا زندگی کنند. برای زندگی موقعیت سختی بود. یک مشکل بزرگ هم بود آن جا مدرسه نداشت و تا شهر هم خیلی راه بود آن قدر که تا آن زمان خانواده‌هایی که آنجا زندگی می‌کردند قید مدرسه رفتن بچه‌هایشان را زده بودند. پدر رفت آموزش و پرورش زنجان و اجازه راه‌اندازی مدرسه‌ی کوچکی را رگفت که قرار بود خودش و حسابدار آن جا، توش به بچه‌ها درس بدهند.۱۳۳۸آوینی‌ها رفتند کرمان و مرتضی رفت دبیرستان. ریاضی می‌خواند و خوب هم درس می‌خواند. حل کردن مسئله‌ها سر حالش می‌آورد. با این که درسش خوب بود از این بچه‌ها نبود که فقط سرشان توی درس و مشقشان است و بس. نه، درس و مشقش را می‌خواند، کتاب داستان و رُمان و شعر و فلسفه هم می‌خواند، نقاشی هم می‌کشید، ویلن هم می‌زد و... همه‌ای این کارها را با هم می‌کرد. هر کدام سر جای خودش و به بهترین شکلش تا سال دهم دبیرستان را در کرمان خواند و بعد برگشتند تهران. دو سال آخر دبرستان و در یکی از مدرسه‌های ملی تهران خواند و بعد تغییر رشته داد و کنکور هنر داد.۱۳۴۴معماری دانشکده‌ی هنرهای زیبای تهران قبول شد. یک سال بعد توی دانشکده، کمتر کسی پیدا می‌شد که مرتضی آوینی را نشناسد. مرتضی مهربان و خوش صحبت بود. خوش تیپ بود و چهره‌‌ی زیبا و دوست داشتنی‌ای داشت و از همه مهم‌تر خیلی چیزها می‌دانست که دیگران از آنها سر درنمی‌آوردند بچه‌های دانشکده دوستش داشتند و مرتضی هم تا فوق‌لیسانس را همان دانشکده خواند. توی آن سال‌هایی که دانشجو بود هیچ فعالیت سیاسی‌ای نکرد؛ حتی سال‌های بعد از فارغ‌التحصیلی، هیچ وقت راضی نشد که زیر پرچم گروهی بایستد. نه به خاطر این که برایش مهم نبود چه اتفاقی می‌»افتد، نه. می‌خواست همه چیز را خودش امتحان کند به خیلی جاها و چیزها هم سرک کشیده بود، اما چیزی پیدا نکرده بود که به‌ش دل ببندد، راضی‌اش کند، بسش باشد.۱۳۵۶مریم امینی را از چند سال قبل می‌شناخت. دختر محجوب و ساده‌ای بود. مریم هم از مرتضی خوشش می‌آمد، حتی بیشتر. مرتضی شده بود مرادش، همه چیز مریم. پدر و مادر مریم حسابی مخالف ازدواج‌شان بودند اما مریم کوتاه نیامد. آنقدر با پدر و مادرش حرف زد و دلیل و آیه آورد تا قبول کردند.داد و قال و عقد و عروسی که تمام شد خانه‌ کوچکی در خیابان آمل اجاره کردند و رفتند سر خانه و زندگی‌شان.یکسال و چند ماهی آنجا زندگی کردند و بچه‌ی اولشان هم همان جا به دنیا آمد؛ مائده. بعد دیگر از پس دادن اجاره برنیامدند و اسباب و اثاثشان را جمع کردند و رفتند خانه پدری مرتضی.۱۳۵۷گمشده‌ای که توی تمام سال‌های نوجوانی و جوانی دنبالش گشته بود پیدا کرد. توی سال‌های قبل چیزهایی که امام شنیده بود و بعد نوشته‌هایی از او خواند و دیگر همه چیز عوض شد. توی تمام آ« سال‌ها که دربه‌در دنبال حقیقتی می‌گشت که بتواند به‌ش ایمان بیاورد، شاید هیچ وقت فکرش را هم نمی‌کرد که یک روزی پیدایش کند و حالا گمشده پیش‌رویش بود. همه چیزش را گذاشت کنار و رفت پی امام.با دیدن امام همه چیزش به هم ریخت، به هم ریخت و خراب شد و دوباره از نو ساخته شد. حالا دنیا را جور دیگری می‌دید حتی همه‌ی نوشته‌هایش را سوزاند؛ داستان‌ها و اشعارش را، یادداشت‌های فلسفی‌اش را، همه چیز را.۱۳۵۸مرتضی رفت جهاد سازندگی که کار کند؛ هر کاری که بود و کسی نبود انجامش بدهد.براش فرقی نمی‌کرد چه کاریی. توی آن یکی دو سال اول انقلاب خیلی از مردم رفتند جهاد تا کاری بکنند. بیش‌ترشان با همان نیت مرتضی. و حالا باید این آدم‌ها و کارهایی که کرده بودند به همه نشان داده می‌شدند. هم برای تشیوق و قدردانی، هم برای تلیغ توی همین سال چند تا از جوان‌هایی که قبل از انقلاب توی صدا و سیما کار می‌کردند، دور هم جمع شدند و گروه تلویزیونی جهاد را راه انداختند که در واقع یکی از گروه‌های شبکه‌ی یک بود. بعد هم برای این که کارشان راه بیفتد چند تا جوان دیگر هم جذب کردند. مرتضی یکی از آن جوانها بود که به گروه جهاد پیوست. هر چند مرتضی تا آن موقع فیلم نساخته بود اما درباره‌ی سینما زیاد خوانده بود. تکنیک را هم به مرور زمان از دوستانش و در طول تجربه‌هایش یاد گرفت. اولین فیلمی که ساخت مستندی بود درباره‌ی سیل خوزستان و کمک‌های بچه‌های جهاد به سیل‌زده‌ها. توی همین سال و اوایل سال بعد مرتضی با کمک گروه چند مستند دیگر هم ساخت که همگی درباره‌ی کمک‌های جهاد سازندگی، محرومیت و ظلم‌هایی بود که به مردم گوشه و کنار ایران شده بود. «با دکتر جهاد در بشاگرد»، «مگشته‌های دیار فراموشی» و «خان گزیده‌ها» چند تا از این مستندها است.۱۳۵۹اواخر شهریور، ارتش عراق به خاک ایران حمله کرد. هنوز خرمشهر سرپا بود و مردم مقاومت می‌کردند که مرتضی به همراه گروه فیلمبرداری‌اش به خرمشهر رسیدند. بچه‌هیا خرمشهر و چند تا «ژ-۳»ی درب‌وداغون ایستاده بودند. جلوی عراقی‌ها و از شهر که تقریبا متروک شده بود دفاع می‌کردند. مرتضی و اکیپش رفتند قاطی آنها. همه جا باشان می‌رفتند، انگار یکی از همان‌ها هستند. تصاویری که از آن چند روز تا اشغال خرمشهر گرفتند را مرتضی تدوین کرد که شد مجموعه‌ی سه قسمتی «فتح خون».۱۳۶۰عراقی‌ها خرمشهر را اشغال کرده بودند و همین‌طور داشتند می‌آمدند جلوتر. واقعا آنجا چه خبر بود؟ چرا عراقی‌ها همین طور می‌آمدند جلو؟ مگر جز همان چند تا جوان - که بیشترشان هم هیچ دوره‌ی نظامی‌ای ندیده بودند - کشور، ارتشی برای دفاع از خاکش نداشت؟به این جور سوال‌ها کسی نبود که جواب درست و حسابی بدهد. هر کسی برای خودش چیزی می‌گفت، اما کسی پیدا نمی‌شد بگوید واقعا چه خبر است. مرتضی سریع بچه‌ها را جمع کرد و رفتند آبادان و سوسنگرد و دزفول تا از حقیقت ماجرا سردربیاورند. با تصاویری که در آن سفر گرفتند مرتضی مجموعه‌ی یازده قسمتی‌‌ای به نام «حقیقت» ساخت که روایتی روان و نزدیک و برخلاف برنامه‌هایی که درباره‌ی جنگ از تلویزیون پخش می‌شد غیرساختگی و طبیعی بود.توی بُستان، هنگام فیلمبرداری قسمت یازدهم، علی طالبی و مرتضی از گروه جدا شدند؛ باید می‌رفتند جایی که تو دید عراقی‌ها بود و فیلمبرداری می‌کردند. هنوز چند متر بیشتر درو نشده بودند که عراقی‌ها علی را زدند و علی تو بغل مرتضی شهید شد و باور شهادتش برای مرتضی خیلی سخت بود؛ هم برای این که دوستش بود، هم این که این همه وقت باش زندگی رکده بود و خوب نشناخته بودنش.تحت تاثیر این غم، سوگواره‌ای در رثای علی - که اولین شهید گروه جهاد بود - نوشت و در مجله‌ی هفتگی جهاد چاپ کرد و این اولین نوشته‌ای بود که از مرتضی منتشرمی‌شد. بعدها مرتضی علاوه بر تک‌نگاری‌هایی که به مناسبت‌های مختلف می‌نوشت، سلسله مقالاتی با عنوان «تحققی مکتبی در باب توسعه» نوشت که با نام مستعار مرتضی حقگو» در همان مجله چاپ شدند.این مقاله‌ها دغدغه‌ی اصلی مرتضی بودند؛ این که ماهیت تمدن غربی چیست؟ ما با غرب چه جور رابطه‌ای می‌توانیم داشته باشیم؟ اصلا حرف حساب غربی‌ها چیست؟ این سوال‌ها بدجوری فکر مرتضی را مشغول می‌کرد.۱۳۶۱مسئولا جهاد مدام به مرتضی فشار می‌آورند که «باید درباره‌ی جهاد فیلم بسازید. شما گروه تلویزیونی جهاد هستید نه گروه جنگ» مرتضی هر کاری کرد که به آنها بفهماند که الان جنگ از همه چیز مهمتر است، نفهیمدند. اصرار اصرار که درباره‌ی فعالیت‌های جهاد برنامه بسازید. مرتضی به هم ریخته بود کارهای گروه خیلی کمتر شده بود تا دو سه سال بعد چند تا برنامه بیشتر نساختند. بیشترشان هم درباره‌ی جهاد و فعالیت‌هاش بود در گوشه و کنار ایران.خانه‌ی پدر دیگر براشان کوچک بود. جایشان تنگ شده بود آخر حال سه تا بچه داشتند. کوثر و سجاد هم به دنیا آمده بودند. مرتضی با هزار جور قرض و قوله در قلهک، خانه‌ی ۷۵ متری‌ای خرید تا بچه‌ها راحت‌تر باشند. مرتضی معمولا شب‌ها بیدار می‌ماند. نمازهاش را که می‌خواند می‌نشست به نوشتن. اتاق مخصوصی برای کار کردن نداشت.چه شب‌ها که همه خواب بودند، چه روزها که بیدار، می‌نشست یک گوشه اتاق پذیرایی و می‌نوشت. هی می‌نوشت، هی خط می‌زد تا آنی می‌شد که دلش می‌خواست.۱۳۶۴عملیات والفجر هشت در راه بود. مرتضی حساب‌هایش را با جهاد واکنده بود. توی این سالها خیلی چیزها را تجربه کرده بود و به سبکی رسیده بود که مال خودش بود و از این مهمتر، بیننده‌ها با آن سبک مانوس شده بودند و از آ« خوششان می‌آمد. تصاویر، تدوین، نریشن،... همه چیز به پختگی رسیده بود.برنامه‌های گروه جهد (روایت فتح) را همه می‌شناختند اما هیچ کس نمی‌دانست که کارگردان برنامه کیست، گوینده‌ی متنش کیست. اسم عوامل دیگر را هم کسی نمی‌دانست. هیچ کدام از برنامه‌ها تیتراژ نداشتند. خودشان هم از آن آدم‌ها نبودند که سروصدا کنند و این‌‌ور و آن‌ور بروند.مرتضی نشست، برنامه ریخت و دو، سه تا اکیپ جمع و جور فرستاد مناطق مختلف جبهه. سری اول مجموعه‌ی «روایت فتح» با برنامه‌ای از همین عملیات شروع شد؛‌«شب عاشورایی». در تمام این روزها مرتضی پای میز موویلا می‌نشست و راش‌هایی را که اکیپ‌های فیلمبرداری‌اش می‌گرفتند تدوین می‌کرد؛ شب و روز. اگر فرصتی پیش می‌آمد می‌رفت جبهه پیش بچه‌ها. اما خیلی کم این فرصت به دست می‌آمد.۱۳۶۵عملیات کربلای پنج خیلی نفس‌گیر بود. نفس‌گیر و مهم. مرتضی این بار اکیپ‌های بیشتری را فرستاد جبهه و خودش هم همراه یکی از اکیپ‌ها راهی شد به فاصله‌ی چند روز، چهار تا از بچه‌های گروه توی کربلای پنج شهید شدند؛ ابوالقاسم بوذری، رضا مرادی‌نسب، حسن هادی و امیر اسکندر یکه‌تاز. مرتضی حسابی به هم ریخته بود. بهترین دوستانش را توی چند روز از دست داده بود. ساخت برنامه‌های روایت فتح تمام وقت مرتضی را گرفت و فرصتی برای کارهای دیگر نمی‌گذاشت. باید هفته‌ای یک برنامه تدوین می‌شد و برای پخش فرستاده می‌شد صدا و سیما. مرتضی نوشتن مقالاتش را در مجله‌ی «اعتصام» که دو، سه سالی بود ادامه داشت، تعطیل کرد. مقالاتش در مجله‌ی اعتصام درباره‌ی موضوعات مختلفی بود؛ از مسایل حکومتی و جهان معاصر گرفته تا مطالبی در باب عرفان و دفاع مقدس. کارهای روایت فتح خیلی زیاد شده بود. ۱۳۶۸جنگ که تمام شد، کارگروه روایت فتح هم تعطیل شد. دوباره مرتضی باری نوشتن فرصت پیدا کرده بود. اولین شماره‌ی ماهنامه «سوره» با سرمقاله‌ای از مرتضی منتشر شد. سردبیر ماهنامه، محمد - برادر کوچک مرتضی - بود و صاحب امتیازش حوزه‌ی هنری. از همان اولین سرمقاله، مرتضی شمشیرش را از رو بسته بو. همان قائده‌ی قدیمی «جنگ اول به از صلح آخر». در این سرمقاله مرتضی صریحا نوشته بود که ما آمده‌ایم تا جلوی همه‌ی جریان‌های روشنفکری مخالف انقلاب بایستیم. در شماره‌های بعد هم بیشتر سرمقاله‌ها را مرتضی می‌نوشت، و در بیشتر سرمقاله‌هایش، نوشته‌ها و تحلیل‌های نشریات دیگر را نقد می‌کرد؛ نشریاتی مانند کیان و گردون. سوره با موضوعات مختلفی می‌پرداخت؛ مثل سینما، تئاتر، ادبیات، هنرهای تجسمی و مبانی نظری هنر که بیشتر مواقع هر شماره‌ی مجله ویژه‌نامه‌ای برای یکی از این موضوعات بود.تعداد زیاید از مطالب سوره، به خصوص چند شماره‌ی اول را خود مرتضی می‌نوشت که همگی با نام‌های مستعار فرهاد گلزار و سجاد شکیب و چندین اسم دیگر به چاپ می‌رسیدند. تنها مطالبی که با نام مرتضی چاپ می‌شدند مقالات نظری درباره‌ی سینما بود. مرتضی نقدنویسی را به طور جدی شروع کرده بود.بعدها مرتضی سردبیر سوره شد. توی مجله آدم‌های مختلفی را دور هم جمع کرده بوند که هیچ کدامشان همدیگر را قبول نداشتند فقط یکی مثل مرتضی بود که می‌توانست آنها را دور هم جمع کند. توی این دوره، آدم‌هایی برای سوره مقاله می‌نوشتند و می‌فرستادند که چاپ بشود که با عقاید مرتضی کاملا مخالف بودند. وقتی مقاله‌ها‌شان را توی سوره می‌دیدند، خودشان شاخ درمی‌آوردند. فکرش را هم نمی‌کردند که مرتضی حتی مقاله‌شان را بخواند، چه برسد به اینکه چاپشان کند.چهارده خرداد امام رفت و مرتضی تنها ماند. وقتی که خبر رحلت امام را شنید، غم‌انگیزترین روزهای زندگی‌اش شروع شد. امام رفته بود و همه‌ی امیدهای مرتضی را هم برده بود. مرتضی فکرش را هم نمی‌کرد که بعد از امام بتوانند زنده بماند و حالا مانده بود. باید چه کار می‌کرد؟ می‌نشست یک گوشه‌ای و غصه می‌خورد؟ نه، مرتضی توی بدترین روزهای زندگی‌اش هم ننشسته بود غصه بخورد. فکر کرد دید امام خیلی چیزها به یادگار گذاشته. اگر کسی به دادشان نرسد، همه‌شان از بین می‌روند. همه‌ی پنجره‌های امیدی که امام به روی او و هزاران آدم دیگر باز کرده، بسته می‌شوند.توی مقاله‌هایی که درباره‌ی امام نوشت، تصاویری از امام داد که هیچ کس به شان توجه نکرده بود؛‌امامی که باطن مرده‌ی آدم‌های این دوره و زن را بعد از قرن‌ها زنده کرده بود.۱۳۶۹انتفاضه‌ی اول مردم فلسطین شروع شد. پیام مبارزه طلبی امام به آنجا هم رسیده بود و مرتضی که هر جایی پی ردی از امام می‌گشت، دوباره بچه‌ها را دور هم جمع کرد. بچه‌ها به فلسطین و لبنان رفتند و حاصل این سفر سه فیلم درباره‌ی مبارزه‌ی مردم فلسطین و لبنان علیه اسرائیل شد.۱۳۷۱حالا دیگر اهالی سینما، مرتضی را به عنوان یک منتقد حرفه‌ای و جدی می‌شناختند که حرف برای گفتن داشت. نقدهای مرتضی توی این چند ساله خیلی سروصدا کرده بود. نگاه تحلیلی مرتضی به ماهیت سینما خیلی‌ها را متوجه خودش کرده بود.یازدهمین جشنواره‌ی فیلم فجر که برگزار شد، مرتضی به عنوان یکی از داوران جشنواره دعوت شد. در همین سال دانشکده‌ی سینما تئاتر، مرتضی را برای تدریس دعوت کرد اما مرتضی بعد از یک ترم تدریس نتوانست به سیستم آموزشی دانشکده کنار بیاید و تدریس را رها کرد. واحدهای درسی‌ای که مرتضی می‌خواست درس بدهد توی نظام آموزشی تعریف نشده بود و به نظر مرتضی لازم بود اما آنها نمی‌خواستند این چیزها را قبول کنند.حالا بیشتر مشغول نوشتن گفتار متن برای مستندهایی بود که دوستانش درباره‌ی جنگ بالکان (بوسنی)، مقاومت مردم در لبنان و فلسطین و تاثیرات انقلاب اسلامی در پاکستان ساخته بودند.اواخر همین سال گروه مستقل روایت فتح تشکیل شد و دوباره بچه‌های روایت فتح دور هم جمع شدند. مرتضی می‌خواست حالا که چند سالی بود آتش جنگ خاموش شده بود، مقاومت ۴۵ روزه در خرمشهر را کامل‌تر و پخته‌تر روایت کند. دوباره با تیمش رفتند خرمشهر پی بچه‌‌های روایت فتح دور هم جمع شدند مرتضی می‌خواست حالا که چند سالی بود آتش جنگ خاموش شده بود، مقاومت ۴۵ روزه در خرمشهر را کامل‌تر و پخته‌تر روایت کند. دوباره با تیمش رفتند خرمشهر پی بچه‌هایی که این روزها دست خالی از شهر دفاع می‌کردند. خیلی‌هاشان توی همان سال‌ها و سال‌های بعد شهید شده بودند. فقط دو سه نفرشان را پیدا کردند. آنچه واقعا آن روزها اتفاق افتاده بود از زبان همان مدافعان باقی مانده، در شش قسمتی که از مجموعه‌ی «شهری در آسمان»‌ ساخته شد، به تصویر درآمد.۱۳۷۲چند وقت پیش مرتضی از ماجرای قتلگاه فکه در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک شنیده بود؛ از یکی از رزمنده‌هایی که توی آن دو عملیات بوده. وقتی می‌شنید گریه‌اش گرفت؛ بدجوری دلش می‌خواست آنجا را ببیند. چند وقت بعد همان رزمنده به مرتضی پیشنهاد داد که برنامه‌ای درباره‌ی والفجر مقدماتی بسازد. مرتضی از خدا خواسته، کارها را راست و رویس کرد. «شهری در آسمان»‌ را رها کرد و توی عید همراه گروه فیلمبرداری‌اش راهی فکه شدند. و حالا مرتضی سالهاست که آرام گرفته.منبع : تسنیمانتهای پیام/

صادق کوشکی: شهید آوینی پرچمدار نسبت «دین و سینما»ست/ در سینمای ایران نسبت دین و سینما خیلی بالا نیست

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، از انتشار کتاب «آفتاب و آینه» محمدصادق کوشکی بیش از یک سال می‌گذرد. کتاب در بازار یافت نمی‌شود. با وجود آنکه در مخازن کتابخانه ملی وجود دارد، امکان امانت گرفتنش نیست و البته شخص صادق کوشکی نیز معتقد است در این بازه زمانی مورد نقد قرار نگرفته است. از همین رو فرصت را مغتنم شمرده و در گفتگویی با او از بابت کتابی باب سخن را باز کردیم که قصدش ایجاد رابطه میان سینما و شریعت است. صادق کوشکی، استاد دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران چند سالی در برنامه‌های مختلف از نگاه شریعت‌مدارانه خود دفاع می‌کند و البته معتقد است کسی کتاب او را که شاکله نگاه اوست را نقد نکرده است.آنچه می‌خوانید گفتگوی تفضیلی خبرگزاری تسنیم با این نویسنده و اندیشمند حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی است:**** جناب کوشکی کتاب شما در کتابخانه ملی قابل امانت نیست.کوشکی: این هم خودش یک ماجراست، خودش یک خبر فرهنگی است. من نمی­‌دانم چرا این‌طوری شده است!* خودتان از مرحله چاپ و ورود به بازارش چقدر خبر داشتید و وضعیتش چگونه بود؟کوشکی: تقریباً اواسط سال پیش منتشر شد و چند نسخه محدود به من داده شد و من دیگر خبری از آن ندارم ولی دوستانی که دنبال این کتاب در کتاب­فروشی­‌ها بودند در کتابفروشی سوره مهر چند جا رفتند و گفته‌اند نیست. معنایش این است که تمام شده است. شاید هم درست توزیع نشده است. اتفاقاً برای این کار حوزه پشتیبانی خوبی شد، یعنی قسمت آماده­‌سازی با پیشنهاد حوزه این کار نوشته شده؛ ولی در قسمت توزیعش بی­‌خبر هستم، یعنی در قسمت چاپ خود حوزه این کار را سفارش داد و بهتر بگویم پیشنهاد داد و مقدماتش را فراهم آورد و کمک کرد. حوزه در این قسمت­‌ها خوب کمک کرد و ما مشکلی نداشتیم.* انگیزه­‌های حوزه برای پیشنهاد دادن این کتاب چه بوده است؟ چون این کتاب قبل از جشنواره سینما و روحانیت منتشر شده است.کوشکی: ربطی به جشنواره­‌ها ندارد. یک مباحثی در نسبت دین و سینما وجود دارد که به پرسش­‌های جدیِ بعد از پیروزی انقلاب است، یعنی همه آنهایی که دغدغه دینی داشتند و دغدغه سینما هم داشتند. این سؤال­‌ها به ذهنشان می­‌رسید. چه سینماگران متدین، چه منتقدان متدین و چه کسانی که بیشتر دغدغه دینی داشتند؛ اما می­‌دانستند نظام جمهوری اسلامی ایران با یک پدیده جدی­دی به نام سینما روبه‌روست، اینکه نسبت دین و سینما مشخص شود، چون عنوان کتاب است «آفتاب و آینه»، بررسی نسبت دین و سینما و پرسش­‌های مهمی بود. در این زمینه به نسبت کارهای محدودی شده است. شاید مهمترین کار در این عرصه را شهید آوینی کرده باشد و ایشان به نوعی می­‌توانیم بگوییم پرچمدار این مقوله بوده است که نسبت دین و سینما را مشخص کند. شهید آوینی پرچمدار این مقوله بوده است که نسبت دین و سینما را مشخص کندنه فقط از زاویۀ فقیه؛ بلکه دین به عنوان یک کلیتی که در آن هم اخلاق است و هم باورها و عقاید است و هم البته احکام و فقه و ایشان در این زمینه فکر می­‌کنم به نوعی شاید یک پرچمداری کرده است. به خاطر اینکه از پایگاه یک انسان مؤمن و معتقد خواسته است نسبت دین و سیاست را مشخص کند. البته تلاش­‌های دیگری هم جسته و گریخته انجام شده است؛ ولی به هر حال آن‌چنان که باید و شاید به این پرسش­‌ها و دغدغه­‌ها پاسخی داده نشده است. برای اینکه بتوان به این پرسش­‌ها پاسخ بگوید یک اثر یا ۱۰ یا حتی ۲۰ اثر هم کفایت نمی­‌کندحالا دوستان حوزه هم این جزء رسالت­‌هایشان است. حوزه هنری سازمان تبلیغات، حوزه هنر و اندیشه اسلامی، جزء دغدغه­‌های جدی آنها است و باید باشد که پژوهش­‌هایی را پشتیبانی کنند که بتواند این پرسش­‌ها را پاسخ بگوید و البته یک اثر یا ۱۰ یا حتی ۲۰ اثر هم کفایت نمی­‌کند؛ چون عرصۀ بسیار وسیعی و مهمی است. البته ممکن است دیدگاه­‌ها هم تا حدودی متفاوت باشد و به همین خاطر اینکه حوزه چرا چنین کاری کرده است، قطعاً جزء وظایف و رسالت­‌های حوزه هنری است و طبیعتاً دوستان به یک یا دو یا چندین کار بسنده نمی­‌کنند و نباید بکنند، باید در این عرصه ده­‌ها اثر از سوی انسان­‌های شایسته و فرهیخته­‌ای صورت بگیرد که پایگاه دینی داشته باشند.* چرا این‌قدر فاصله افتاده است؟ مدت زمانی از شهادت شهید آوینی می­‌گذرد و این مدت ما اثری نداشتیم که بخواهد روی سینما یا عرصه اندیشه سینمایی اثرگذار باشد! چرا باید این همه اختلاف به وجود بیاید؟ در این زمینه اگر هم پژوهش، تحقیق و تأملی هم صورت می­‌گیرد خیلی فضایی برای عرضه­‌اش وجود نداردکوشکی: ببینید یک نکته وجود دارد و آن هم این است که اصلاً در این زمینه اگر هم پژوهش، تحقیق و تأملی هم صورت می­‌گیرد خیلی فضایی برای عرضه­‌اش وجود ندارد. البته یک معمایی شده است که شاید به این خاطر باشد که چون فیلم دارد ساخته می­‌شود، چون مجموعه­‌های تلویزیونی، آثار سینمایی ساخته می­‌شود و اکران می­‌شود، شاید در واقع یک مقدار مسئولین و آنهایی که باید دغدغه داشته باشند نسبت به اینکه این سینما و آن مجموعه­‌های تلویزیونی، تله­‌فیلم­‌ها با استانداردهای دینی همخوان باشند، این دغدغه کمرنگ شده است. ته آنچه که نسبت دین و سینما است این است که صحنه­‌های خلاف اخلاق در سینما به نمایش درنیایدبه همین خاطر تقاضا هم در خصوص تعیین نسبت دین و سینما خیلی بالا نیست، یعنی همینقدر که خانم­ها یک شالی روی سرشان باشد و در مقابل کادر تصویر آنچه که به نمایش درمی­‌آید مثلاً بدن همدیگر را لمس نکنند، همین کفایت می­‌کند، یعنی ته آنچه که نسبت دین و سینما است این است که صحنه­‌های خلاف اخلاق در سینما به نمایش درنیاید.* در این کتاب شما از سمت تصویر به محتوا حرکت کردید؟کوشکی: وقتی می­‌گوییم دین و سینما، در این کتاب آمدیم آن‌چنان که انسان‌های دین­‌شناس بحث می­‌کنند، دین سه قسمت اصلی دارد، بحث باورها و عقاید، بحث اخلاق و بحث احکام. ما در این کتاب سعی کردیم از سه زاویه نسبت دین و سینما را بررسی کنیم. در قسمت اول آمدیم تعریف دقیق و استانداردی از دین ارائه بدهیم. این سه زاویه و سه بُعد دینی را به روایت متخصصان دینی، امثال حضرت امام و شهید مطهری بررسی بکنیم. در وهله بعد سینما را تعریف کردیم که وقتی می‌­گوییم سینما منظور ما کدام روایت و کدام نگاه به سینما است. لزوم اینکه چرا باید به نسبت دین و سینما در جمهوری اسلامی پرداخته شود، بحث شده است و در بخش‌­های بعدی کتاب به هر سه زاویه پرداختیم و سعی کردیم به سؤالاتی از این دست پاسخ بدهیم که آیا می­‌توانیم سینمای دینی داشته باشیم؟ آیا لزومی دارد سینمای دینی داشته باشیم؟ آیا تحققِ سینمای دینی امکان‌پذیر است؟ اصلاً تعریف سینمای دینی چیست؟ چه تفاوتی با سینمای معناگرا دارد، چه تفاوتی با سینمای متشرع دارد؟ نام این دوران گذار را گذاشتیم «سینمای در خدمت دین»در انتها یک بحث تازه در این کتاب مطرح شده است که من قبلاً اصلاً ندیدم در کارها. شاید هم بوده و من ندیدم؛ ولی تا الان ندیدم و نشنیدم که شاید نوآوری این کتاب باشد. خلق یک مفهوم جدید به نام «سینمای در خدمت دین» است، یعنی ما اینجا تفکیک قائل شدیم بین سینمای دینی و بین سینمای در خدمت دین و اینطور نتیجه گرفتیم تحققِ سینمای دینی کار بسیار دشوار، زمان­‌بر و یک مقداری دور از دسترسی است به همین خاطر تا به آن افق مطلوب نرسیدیم، بایستی از مفهوم دیگری استفاده کنیم به عنوان «دوران گذار از وضع فعلی به وضع مطلوب» که سینمای دینی است، نام این دوران گذار را گذاشتیم «سینمای در خدمت دین».* پس شما برای این نامی که برای سینما انتخاب کردید نمونه­‌هایی هم داشتید؟کوشکی: بله، به مثال­های مختلفی از سینمای ایران اشاره کردیم. البته مباحث قبل حتی به نوعی از سینمای جهان هم سعی کردیم نمونه­‌هایی را ذکر کنیم؛ اما در این قسمتی که سینمای در خدمت دین است، سعی کردیم متمرکز شویم روی سینمای ایران. نمونه­‌هایی را ذکر کردیم که می­‌تواند مصداق چنین سینمایی باشد. به طور خلاصه سینمای در خدمت دین را این‌گونه تعریف کردیم، آثاری که استانداردهای سینمایی و هنری را دارا هستند، یعنی دارای داستان، جذابیت، آن استانداردهای بازیگری، استانداردهایی که در حوزه فنی سینما وجود دارد، از نظر تصویربرداری، صدابرداری و امثالهم، تدوین، همه اینها، یعنی سینمایی که در عین حالی که استانداردهای سینمایی دارد، در خدمت گسترش مفاهیم دینی، توصیف مفاهیم دینی، ترویج مفاهیم دینی است و تا حد امکان سعی می‌­کند که اخلاقیت دینی، ایمان دینی و عقاید دینی و همین‌طور احکام شرعی را رعایت بکند.*مثال­های شما غیر از سینمای ایران چه بوده است؟ فیلم‌های هالیوودی که درخصوص روایت زندگی پیامبران است بعضاً اشتباهاً به عنوان سینمای دینی از آن یاد می­‌شودکوشکی: مثلاً از بعضی از کارهای آقای راعی مثال زدم، آقای حاتمی­‌کیا، در مورد خارج از ایران سعی کردم تفکیک قائل شوم، مثلاً سینمایی که درخصوص روایت زندگی پیامبران که بعضاً اشتباهاً به عنوان سینمای دینی از آن یاد می­‌شود آنها را به عنوان سینمای تاریخی مطرح کردیم نه به عنوان سینمای دینی، یعنی آنچه روایت‌­های هالیوودی از انبیاء مطرح شده است مانند فیلم­‌های مشهوری مانند ده فرمان و امثالهم که روایت­های کوتاهی از زندگی انبیاء مانند حضرت موسی مطرح شده است، در مورد زندگی حضرت نوح مطرح شده است که روایت­‌های جدیدی است، اینها را مثال زدیم و توضیح دادیم که اینها را نمی­‌توانیم آثار سینمایی دینی بدانیم، البته سینماهای مروج معنویت یا مروج مسیحیت مانند کارهایی مانند آهنگ برنادت و امثالهم را آوردیم.* اینها را در واقع مثال‌­های خوبی نمی‌­دانید؟کوشکی: آن فیلم­‌هایی که تاریخ انبیاء را گفتند و دیده شده و شنیده شده است در بعضی آثار خواندیم که اینها مصداق سینمای دینی می‌­دانند. دلایلش را آوردیم که چرا اینها سینمای دینی نیستند و صرفاً سینمای تاریخی محسوب می­­‌شوند.*دو سوال مطرح می­‌شود که ما سینمای دینی جریان کاملاً متضادی با هالیوود است، مثلاً فیلمی داریم به نام «انجیل به روایت متی». آیا شما این گونه آثار را هم بررسی کرده‌اید؟ فیلم­هایی را که نگاه­شان به سمت یک نگاه اسطوره­‌ای پیش می­‌رود؟ و در بحث نقد سینما باز ما با یک عبارت دیگری مواجه می­‌شویم به نام سینمای مذهبی، یعنی ما به جای سینمای دینی، سینمای مذهبی داریم که تارکوفسکی و برگمان هم حتی زیرمجموعه آن قرار می­‌دهند. متأسفانه واژه مذهب را معادل religion می­‌گذارندکوشکی: تعریف مذهبی تعریف غلطی است، ما از دین صحبت می­‌کنیم. دین یک مفهوم کلی است مانند اسلام، وقتی می­­‌گوییم مذهب مثلاً می­‌شود شیعه یا سنی، معنی دقیق مذهب این است. خیلی از مترجمین متأسفانه واژه مذهب را معادل religion می­‌گذارند. religion لاتین که تعریف درستی نیست و ترجمه غلطی است. ما در واقع آثاری مانند آثار پاراجانف و امثال آن باشند، شاید دقیق‌­ترین معنایش سینمای معناگرا باشد.* مگر می­‌شود هر فیلمی حامل معنا نباشد که بگوییم فلان فیلم معناگراست؟کوشکی: نه، معنویت­‌گرا دقیق­‌ترش است، یعنی سینمایی که به نوعی می­‌خواهد به ماورالطبیعه بپردازد؛ مثلاً سینمای متافیزیکی، اما متافیزیکی با چاشنی معنویت، مانند خیلی از کارهای اروپایی و آمریکایی و حتی سینمای هالیوود، یعنی کارهایی که وقتی مخاطب می‌­بیند مفاهیمی که به نوعی در دین هم است، در عرفان­ه‌ای غیردینی هم است، در معنویت‌­های اخلاقی هم است، این مفاهیم در ذهن مخاطب زنده می­‌شود، یا تحریک می‌­شود، مفاهیمی مانند توصیف مرگ، توصیف دنیای بعد از مرگ، پاسخ به پرسش‌­هایی درخصوص هدف از زندگی و امثالهم. اینها را با واژگان مختلفی مانند مثلاً سینمای معنویت­‌گرا حتی به نوعی مثلاً سینمای مسیحی، یعنی سینمایی که سعی کرده است اصول مسیحیت را ارائه بدهد، اصول مسیحیت را به نوعی ترویج کند. کازانتزاکیس، نویسنده رمان آخرین وسوسه مسیح هم به دنبال ارائه تعابیر اخلاقی از دین بوده استاینکه چرا از زندگی حضرت مسیح ما روایت­ها و نسخه­های سینمایی بسیار متعددی داریم و در این میان حتی مثلا کارهایی مانند «سرگشته راه حق» که برگرفته از رمان کازانتزاکیس نویسنده یونانی است یا «آخرین وسوسه مسیح» که حتی بعضی این کار را ضددین و شیطانی تصویر کردند. حتی در بعضی از کشورهای اروپایی، به سینماهایی حمله شد که این فیلم را نمایش می­‌داد؛ اما اصل داستان آخرین وسوسه مسیح را کسی نگاه بکند متوجه می­‌شود که کازانتزاکیس که نویسنده آن رمان است، او هم به دنبال ارائه تعابیر اخلاقی از دین بوده است. تعریف سینمای دینی بسیار خط­‌کشیده شده و دقیق است و نمی‌توانیم با گشاده­‌دستی هر آنچه به ذهن­مان می­‌رسد را جزء سینمای دینی جا دهیمما دلایل­مان را ذکر کردیم که چرا اینها را ما به عنوان مصداق سینمای دینی نمی‌­دانیم. مفصل در کتاب بحث شده است. گفتیم می­‌شود این فیلم­‌ها را فیلم­‌های مروج معنویت یا مروج برخی اصول مسیحیت نام گذاشت یا آنچنان که رایج شده است مثلاً سینمای معناگرا به معنی معنویت­‌گرا یا سینمایی نامید که در آن مباحث متافیزیکی بحث می­‌شود؛ اما در واقع نقطه تفکیک است میان آنچه ما سینمای دینی می­‌گوییم با این موارد ذکر شده. ما سعی کردیم مصداقی از سینمای دینی ارائه بدهیم که گفتیم در عالم واقع نتوانستیم برای آن مصداقی پیدا بکنیم؛ چون تعریف سینمای دینی، تعریف خیلی خط­‌کشیده شده و دقیق است و این‌طور نیست که ما بتوانیم با گشاده­‌دستی و تساهل هر آنچه به ذهن­مان می­‌رسد را جزء سینمای دینی جا دهیم. خود دین تعریف می­‌کند که به چه چیزی می­‌شود صفت دینی داد. ما سعی گرفتیم برگرفته از خود دین و مفاهیم دینی بگوییم چه چیزی­ می­‌تواند دینی باشد. چه هنر و حتی چه سینمایی می­‌تواند دینی باشد.به این نتیجه رسیدیم که دستیابی به سینمای دینی یک مقداری دشوار است و حداقل در جامعه امروز ما شاید به سادگی نشود به این سینما رسید. مفهوم جایگزینی را ابداع کردیم تحت عنوان سینمای در خدمت دین که می­‌تواند دوران گذار باشد، یعنی ما از سینمای در خدمت دین عبور کنیم و به تدریج قدم به قدم به سینمای دینی نزدیک شویم.* پس در شکل جهان‌شمولش به نظر شما به غیر از ایران ما هیچ جای دیگر سینمای دینی نداریم؟کوشکی: علتش این است که ما در این کتاب بحث کردیم وقتی می­‌گوییم قرآنی، خدا می­‌گوید «ان الدین عندالله الاسلام» یعنی اسلام است که کامل‌ترین دین خداوند است و با وجود اسلام ما دیگر نمی­‌توانیم مثلاً آنچه که با استانداردهای مسیحیت یا مثلاً با استانداردهای یهودیت ساخته می­‌شود را دینی بنامیم.* ما متأسفانه در کشورمان نسب­ت با کشورهای مسلمان دیگر در حوزه سینمایی خیلی فاصله زیاد داریم. شاید بسیاری ندانند در مصر آیا متفکری مانند شما وجود دارد که در مورد سینمای دینی صحبت می­‌کند یا در ترکیه، شما بررسی و تحقیق کرده‌اید؟ مطالبه­‌ای در جامعه مصر وجود نداشت تا در سینما گرایشی دینی پیدا شودکوشکی: در مورد مصر و سینمای مصر و آیا اینکه نسبت دین و سینمای در مصر کار شده است، یک مدتی یک پایان­‌نامه­‌ای را یکی از دانشجویان دانشکده سینما تئاتر، داشتند به در مورد سینمای مصر به طور مفصل کار می­‌کردند که من به ایشان کمک می­‌کردم و از دانشجویان غیرایرانی هم بودند. از بچ‌ه­های لبنانی بودند، ماجرا حدود ۱۵ سال پیش است، یعنی ۷۸ بود، یعنی ما آنجا به طور کامل در مورد سینمای مصر تا سال ۷۸ شمسی کار کردیم، مطالبه­‌ای در جامعه مصر وجود نداشت. برای اینکه در سینما یک گرایش دینی پیدا شود، زمینه­‌ای فراهم نبود.* به هر حال مانند ایران یک عقبۀ روشنفکران دینی دارد که در مورد این چیزها صحبت کند، ایا آنجا هم صحبت­هایی شده است یا نه؟کوشکی: حداقل در جستجوهایی که ما کردیم ندیدیم، یعنی روشنفکرانی داریم که درخصوص نسبت دین و دین مدرن کار کردند؛ اما اینکه نسبت دین و دنیای مدرن دقیقاً تمرکز کند روی نسبت دین و سینما حداقل من ندیدم.* و الازهر چه؟ دیدگاه­‌های الازهر جدی گرفته نمی‌­شودکوشکی: الازهر بیشتر نگاه فقهی به مسائل دارد و البته خیلی هم دیدگاه­‌های الازهر جدی گرفته نمی‌­شود. در سینما و سینما روند مستقلی داشته است و حتی مسائل فقهی هم در سینمای مصر رعایت نشده و الزامی به آن نبوده یعنی حداقل‌­های دین که بخشی اعظمی از مردم به آن پایبند هستند و آدم­‌های متدینی هستند و حتی مسائل احکام شرعی را هم جدی رعایت می­‌کنند، سینمای مصر کلاً راهش را جدا کرده است و جالب است که مورد استقبال هم قرار گرفته است و در جهان عرب هم مورد استقبال قرار گرفته است، یعنی ظاهراً این دوگانگی بین سینما و دین پذیرفته شده است.*حتی بخش عمده‌­ای از سینمای دهه ۳۰ و ۴۰ ایران برگرفته از سینمای مصر است، یعنی تأثیرش را حتی در ایران هم گذاشته است.کوشکی: بعد از انقلاب اسلامی سینماگران هم اگر اهل تشرع نباشد و مؤمن و متدین هم نباشند به الزامات حکومتی تا حدودی مجبورند مسائل حداقلی را رعایت کنند، آنجا هیچ وقت چنین ملاحظاتی نبوده است و از الازهر هم مطالبه­‌ای نبوده است که بیاید درخصوص نسبت دین و سینما بحث بکند.*در مورد ترکیه چطور؟ وقتی اساسنامه­‌ حزب عدالت و توسعه را نگاه می‌­کنید می‌­بینید هیچ اشاره‌­ای به اسلام در آن نیست، یعنی حزب عدالت و توسعه اصلاً خودش را یک حزب اسلامی نمی­‌داندکوشکی: در ترکیه واقعیتش من توانستم تحقیق مختصری کنم. شاید بین کسانی که در مصر کار پژوهشی می­‌کنند، شاید کاری هم چاپ شده است که من خبر ندارم و ندیدم؛ اما ماجرای ترکیه از این نظر متفاوت است که در ترکیه از سال ۱۹۸۵ به این طرف اصلاً امکان اینکه بحث اسلام و جامعه ترکیه مطرح شود تازه پدید آمده است، یعنی ترکیه ماقبل سال ۱۹۸۵ اصلاً حتی پخش اذان مشکل و محدودیت داشت. به سادگی پخش اذان اتفاق نمی­‌افتاد و یا با رفتارهای دینی به شدت برخورد می­‌شد، از سال ۱۹۸۵ کم­‌کم شاهدیم می­‌شود به عنوان مسائل وارد شد و جالب است حتی امروز هم که حزبی به نام عدالت و توسعه در حدود بیش از ۱۰ سال است که به قدرت رسیده است و اسلام‌گرا خطاب می­‌شود، وقتی اساسنامه­‌اش را نگاه می‌­کنید می‌­بینید هیچ اشاره‌­ای به اسلام در آن نیست، یعنی حزب عدالت و توسعه اصلاً خودش را یک حزب اسلامی نمی­‌داند و رسماً و عملاً سکولار است؛ اما فقط می‌­خواهد آزادی‌­های فردی دینی وجود داشته باشد .به همین خاطر جامعه ترکیه جامعه‌­ای نیست که چنین سؤالاتی در آن مطرح شود.*پس بستر آماده نیست برای اینکه مباحث نظریِ نسبت سینما و دین شکل بگیرد.کوشکی: بحثی است که در حاکمیت دینی معنا پیدا می­‌کند، وقتی حاکمیت دینی جایی نباشد اصلاً چنین سوالاتی مطرح نیست.*ما چند کشور جمهوری اسلامی دینی مانند پاکستان و افغانستان هم داریم.کوشکی: اصلاً حاکمیت براساس قانون اساسی پاکستان، قانون اساسی پاکستان همانند مانند قانون اساسی انگلیس Common Law است، برگرفته از آن فضای قانون اساسی که در انگلستان است، قانون اساسی انگلیس مکتوب نیست، عرفی است، قانون اساسی عرفی مبدا شده است به نوعی برای کشوری مانند پاکستان. عنوان رسمیِ پاکستان جمهوری اسلامی است؛ اما نظام دینی ندارد و نظام سکولار است. در ایران که حاکمیت دینی وجود دارد و قرار است دین توسط حاکمیت پیاده شود و حاکمیت قرار است در این خط و الگو قرار بگیرد، چنین سؤالات و دغدغه‌­هایی مطرح می­‌شود در خصوص نسبت دین و سینما.*پارسال یک همایشی در قم برگزار شد به نام فقه هنر و تبعات آن در تهران هم وجود داشت، آیا برگزاری آن همایش و امثالهم می‌­تواند کمک کند به برنامه­‌ای که شما در پیش گرفتید؟ وقتی می­‌گوییم نسبت دین و سینما، یعنی سینما به عنوان مشخص و معین یکی از هنرهای هفتگانه با اختصاصات و تعاریف خودشکوشکی: حتماً؛ اما برای سهولت در پژوهش، تسریع در پژوهش یک نفر بیاید عقاید دینی و هنر را بررسی کند. منتها نباید فراموش کنیم وقتی می­‌گوییم احکام یا فقه هنر، باید هنر را متمرکز کنیم تا به سینما برسیم؛ چون اگر هنر را مثلاً خطاطی یا نقاشی یا مجسمه‌­سازی یا شعر بگیرید خیلی با سینما متفاوت خواهد بود. از آن طرف فقه هم همۀ دین نیست. فقه جزئی از دین است. وقتی می­‌گوییم نسبت دین و سینما، یعنی سینما به عنوان مشخص و معین یکی از هنرهای هفتگانه با اختصاصات و تعاریف خودش و وقتی می­‌گوییم دین به معنای مجموعه کلانی که هم در آن احکام و فقه است و اخلاقیات است و هم اصول و عقاید و مواردی که اعتقادات است> به همین خاطر یک مقداری آن همایش شباهت­‌هایی در بعضی از نقاط جزئی داشته باشد با این کاری که ما کردیم؛ اما کاری که ما کردیم تفاوت آشکاری دارد با آن همایش‌­هایی از این دست.* وقتی عنوان­‌هایی که در فهرست کتاب را می­‌بینم به نظر می­‌رسد که هدف همیشه این است که فیلمساز را تشویق کنیم از مباحث دینی بیاید یک اثر هنری خلق کند. در تاریخ فلسفه یک گذری می­‌کنم به نامی برمی‌‌خوریم به نام هنری برگسون، یک فیلسوف یهودی فرانسوی است که کتابی براساس همان انگاره­‌های مذهبی خودش در باب کمدی نشوته و در دهه ۷۰ به فارسی هم ترجمه شده است. با نگاه خودش آمده است ژانر کمدی را باز کرده است و الی آخر. آیا شما برای چنین چیزی مثلاً در مورد کمدی یا در مورد ملودرام هم جایی در کتاب­تان باز کردید یا قصد دارید چنین کاری کنید؟ سینمای عاطفی یا ملودارم، صحنه‌­هایی است که می­‌تواند اوج روابط عاطفی دو نفر یا دو انسان را به نمایش بگذارد، آیا سینمایی که دینی است مجاز است چنین صحنه­‌هایی را به نمایش بگذارد؟ کوشکی: ما در این کار سینما را از عرصۀ خودش پایین­‌تر مرور نکردیم، یعنی نگفتیم مثلاً ژانر ملودرام سینما این‌گونه است. گفتیم تعریفی که از سینما داریم این است که اثری است داستان­گو و تصویری است و استانداردهایی که یک اثر سینمایی باید داشته باشد از نظر کارگردانی، بازی، نور، صدا و اینها را باید داشته باشد. حالا اینکه ژانرش چه چیزی است، به معنی جزئی، ما اینجا با آن کاری نداریم؛ اما آن شروط و استانداردهایی که برای دینی بودن سینما تعریف کردیم را مشخص می­‌کند که مثلاً آیا مسخره کردن یک شخص در سینما هر چند که صحنۀ کمدی می­‌تواند ایجاد بکند، دینی است؟ مثلاً آیا خشونت بیش از حد در سینما، نمایش صحنه­‌هایی که خشونت فوق­‌العاده دارند، هر چند که ممکن است از نظر سینمایی اثر را برجسته بکند، از نظر جلوه­­‌های ویژه، از نظر کیفیت فیلمبرداری یا بازی کار را مورد توجه بکند؛ اما به خاطر تأثیرات منفی که روی ذهن مخاطب می­‌گذارد، فیلمسازی که می‌­خواهد سینمای دینی کار کند حق دارد چنین صحنه‌­هایی را به نمایش بگذارد؟ یا مثلاً سینمای عاطفی یا ملودارم، صحنه‌­هایی است که می­‌تواند اوج روابط عاطفی دو نفر یا دو انسان را به نمایش بگذارد، آیا سینمایی که دینی است مجاز است چنین صحنه­‌هایی را به نمایش بگذارد؟ بدون اینکه خُرد و ریز شویم در ژانرهای سینما، کلان آمدیم شروطی را گفتیم که می‌­تواند نسبت به هر ژانری صدق بکند، یعنی سینمای دینی اعم از اینکه کمدی باشد، ملودرام باشد، خشن باشد یا غیر از آن، تا چه حد می‌­تواند در این عرصه­‌ها ورود کند و صفت دینی به آن اطلاق شود.* حالا به نظر شما نیاز نیست در این قضیه جلوتر برویم؛ چون اکنون بیشترین حساسیت همواره روی کمدی بود که با کلمه سخیف همراه است.کوشکی: مثلاً فرض کنید ما مسلمان نیستیم، هر جامعه برای خودش یک عرف اخلاقی دارد و آن عرف اخلاقی می­‌تواند مثلاً برای هر کمدی هم یک خطی بگذارد.* ممکن است منتقد به شما بگوید عرف هیچ وقت ثابت نیست. اینکه مثلاً سینمای کمدی به معنای خاص ممکن است مزاحمت یا برخوردی با دین داشته باشد نه این‌گونه نیستکوشکی: مثلاً فرض کنید هر جای دنیا آنجا هم کمدی خط قرمزهایی دارد که از آن حد اجازه نخواهند داد، هم اَکشن و هم خشونت، هر عرصه‌­ای خطوط قرمزی دارد بدون تعارف، حتی خطوط قرمز شاید به نوعی اعتقادی باشد، یک جایی ممکن است پرداختن به هولوکاست خط قرمز باشد، ممکن است یک جایی روابط زناشویی یا هر چیزی دیگری؛ اما اینکه مثلاً سینمای کمدی به معنای خاص ممکن است مزاحمت یا برخوردی با دین داشته باشد نه این‌گونه نیست، یعنی اگر ما سینمای دین با تعریفی که در این کتاب گفتیم یا سینما در خدمت دین را با تعریفی که در این کتاب گفتیم داشته باشیم و متوجه شویم آن وقت دیگر که حالا این فیلم چه ژانری دارد مزاحمتی ایجاد نمی‌­کند. مثلاً می­‌تواند یک فیلم کمدی باشد و در عین حال در خدمت دین هم باشد یا حتی در این کتاب مثال زدیم که می­‌تواند کمدی باشد و در عین حال مصداق سینمای دینی هم باشد، یعنی مشکلی ندارد ژانر چه است که یا سینمای دینی باشد یا نباشد.* یعنی نیاز است به این سمت برویم یا نه؟کوشکی: حالا اگر امکانش باشد دوستان کتاب را دقیق ببینند متوجه می‌شوند. به این نتیجه خواهند رسید که ما از عرصه­‌های مختلف بحث کردیم و مثال زدیم. شاید اصلاً پاسخ به این پرسش هم باشد که مثلاً سینمای اکشن دینی چه خصوصیاتی دارد، سینمای کمدی دینی چه خصوصیاتی دارد، اما با آن نگاهی که من در این کار عرضه کردم، یعنی می­ت‌وانم این را بگویم که ما می‌­توانیم سینمای دینی را تعریف کنیم مصداق داشته باشد، سینمای در خدمت دین را هم تعریف کنیم و مصداق داشته باشد فارغ از اینکه ژانرش چیست.* آیا این کتاب دنباله‌­ای خواهد داشت یا خیر؟ سفارشی بابت کدام دیگری دادند یا خیر؟ تا قبل از اینکه این کار نقد و بررسی شود فکر نمی‌­کنم که دیگر حرف تازه‌­ای در این عرصه برای گفتن وجود داشته باشدکوشکی: واقعیت است که نزدیک ۱۵، ۱۶ تحقیق و دغدغه را در این کار داشتم و اگر این نقد مفصل و جدی شود شاید انگیزه‌­ای باشد برای ادامه دادنش؛ ولی تا قبل از اینکه این کار نقد و بررسی شود فکر نمی‌­کنم که دیگر حرف تازه‌­ای در این عرصه برای گفتن وجود داشته باشد.*به نظر شما نقد و بررسی­‌ای روی کار شما صورت نگرفته است؟کوشکی: من ندیدم و چیزی نشنیدم. کسانی که دغدغه­‌مند هستند روی این کار نقد و بررسی بکنند؛ چون بالاخره بعد از نقد و بررسی پرسش­‌هایی از سوی منتقدین مطرح می­‌شود که در آن فضا عموماً باید پاسخی داشته باشم که آن پاسخ من می­‌تواند منجر به نوآوری شود.* پس آن برنامه جیرانی هم کتاب چاپ شده بوده، آنجا هم ایشان به کتاب شما اشاره­‌ای نمی­‌کند.. اینکه چرا این کتاب به نوعی بایکوت شده است، نمی‌­دانم چیستکوشکی: حالا دوستان مجموعه ایشان مصاحبه‌­ای داشتند. من آنجا در موردش صحبت کردم؛ ولی اینکه چرا این کتاب به نوعی بایکوت شده است، نمی‌­دانم چیست. شاید هم بایکوت و شبه­‌بایکوت نشده باشد. کلاً شاید کتاب به معنای کلی دید نشده باشد، نه کلاً کتاب بنده، الان کتاب در کشور ما پدیده مظلومی است و دیده نمی­­‌شود چون این کتاب مخاطبین خاص و به نوعی محدودی هم شاید داشته باشد، شاید مظلوم‌تر واقع شده باشد.* در نشست شما با آقای شهاب مرادی به کتاب خیلی اشاره­‌ای نمی‌شود.کوشکی: شاید همایش سینما و روحانیت است احساس کردم نگویم و دوستان هم شاید کم­‌لطفی کردند و نمی‌­توانم دیگران را متهم کنم.* آقای سرلک هم آنجا بودند و چیزی نگفتند.کوشکی: شاید مغفول مانده و زحمتش را شما بکشید که این کار دیده شود و شاید نقد شود و بگویند این کار، کارِ بی‌­ارزشی است. در قسمت­‌های اولیه که ما در مورد محتوای این کتاب بحث می­‌کردیم من می‌­خواهم تشکر کنم از دوست خوبم آقای مهرزاد دانش که یکی دو جلسه ایشان حاضر شدند و کمک کردند به اینکه بعضی از این مباحث پختگی پیدا کند و بخشی از پختگی که در کار است به خاطر گفتگوهای چند ساعته است که من با این دوست خوبم داشتم، ایشان از جمله منتقدینی است که شناخت نسبتاً خوبی از مفاهیم دینی دارند. خود ایشان تحصیلات حوزوی را هم مرور کرده‌اند و با مباحث حوزوی تا حدودی آشنایی دارند از این نظر فکر می­‌کنم تا حدودی صاحب صلاحیت بودند.*این کتاب را خوانده‌اند؟کوشکی: نمی‌­دانم ولی در شکل­‌گیری­ آن مباحثی بین بنده و ایشان بوده و طرف مباحثه بودند و بعضی از مفاهیم این کار به نوعی در این مباحثات شکل گرفته است.منبع: تسنیم انتهای پیام/

خواب جالب فرزند شهید رضایی نژاد درباره پدر

$
0
0
آرمیتا چند وقت پیش می‌گفت خواب بابا را دیدم ما در پمپ بنزین بودیم یک تانک پشت سر ما بود و یک کامیون جلوی ما ایستاده بود. آن تانک به کامیون شلیک کرد و راننده کامیون از داخل آن به بیرون پرت شدبه گزارش ندای انقلاب به نقل از فارس، شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد در مراسم تقدیر از همسران شهدای جهاد علمی که در دانشگاه الزهرا(س) برگزار شد، در ابتدا با بیان اینکه روز ۱۲ اردیبهشت‌ماه علاوه بر روز معلم برای وی خاطره‌ای نیز دارد، گفت: دقیقا ۱۲ سال پیش در چنین روزی یعنی سال ۷۹ در دانشکده برادر شوهرم رسما من را برای داریوش خواستگاری کرد.پیرانی با بیان اینکه بنده متولد ۶ بهمن ۱۳۵۸ بوده و کارشناسی‌ارشد علوم سیاسی‌ام را از دانشگاه علامه طباطبایی گرفته‌ام، خاطرنشان کرد: مقطع کارشناسی را هم در دانشگاه تهران گذراندم. متولد آبدانان ایلام هستم؛ البته من و داریوش هر جفتمان کرد هستیم.همسر شهید رضایی‌نژاد افزود: تاریخ عقد من و داریوش یکشنبه ۲۶ تیر ۷۹ بود و پارسال پس از ۱۱ سال دوباره ۲۶ تیر یکشنبه بود و داریوش هم دقیقا ۵ روز پس از سالگرد ازدواجمان به شهادت رسید.پیرانی با بیان اینکه بنا به اعتراف اطرافیانمان زندگی ما به علت تطابق کامل فکری، فرهنگی و اعتقادی الگو بود، تصریح کرد: مشغله کاری داریوش و خودم در برخی مواقع باعث دوری ما از هم می‌شد. گاهی اوقات آخر ماه که می‌شد، من و داریوش ۱۰۰ تا تک تومانی هم در جیبمان نبود ولی با این حال دغدغه مالی نداشتیم.وی افزود: بعضی وقت‌ها می‌گویم کاش قسمت من این نبود که با داریوش ازدواج کنم که بعد از دست دادنش اینقدر غصه بخورم اما بعد وقتی که خوشی‌هایمان را به یاد می‌آورم، می‌گویم من بهترین انتخاب را داشتم و با بهترین ازدواج کردم.همسر شهید رضایی‌نژاد با اشاره به اینکه آرمیتا جدیدا بسیار سراغ پدر را می‌گیرد، اظهار داشت: شاید علتش این است که آرمیتا خود در صحنه وقوع حادثه حضور داشت.وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه آرمیتا صحنه حادثه را هنوز فراموش نکرده است، اظهار داشت: آرمیتا چند وقت پیش می‌گفت خواب بابا را دیدم ما در پمپ بنزین بودیم یک تانک پشت سر ما بود و یک کامیون جلوی ما ایستاده بود. آن تانک به کامیون شلیک کرد و راننده کامیون از داخل آن به بیرون پرت شد. سپس بابا آمد و هرچه قدر تلاش کردم تا بغلش کنم نتوانستم.وی با بیان اینکه من همیشه به وجود داریوش افتخار می‌کردم و می‌کنم، گفت: آن موقع به عنوان همسر داریوش رضایی‌نژاد به وی افتخار می‌کردم و اکنون به عنوان همسر شهید رضایی‌نژاد به وجودش افتخار می‌کنم.پیرانی با اشاره به اینکه حضور داریوش در زندگیم هنوز احساس می‌کنم، اظهار داشت: آرمیتا کلا زیاد سرما می‌خورد ولی امسال فقط یک بار سرما خورد نصف شب از خواب بیدار شد و به شدت گوشش درد می‌کرد من با برادرم کل شهر را به دنبال پزشک عمومی گشتیم تا اینکه یک پزشک تقریبا خواب‌ پیدا کردیم که به زور برایمان نسخه نوشت.وی ادامه داد: دایی بنده متخصص گوش و حلق بینی است اما از بعد از شهادت همسرم دو سه بار بیشتر پیش ما نیامده است بخاطر اینکه بسیار جای خالی داریوش را احساس می‌کند. اما فردای آن روز حدود ساعت ۹ به منزل ما آمد و وقتی بیماری آرمیتا را دید او را ویزیت و برایش نسخه نوشت.پیرانی گفت: در پایان آرزو می‌کنم همانطور که هر یک از ما طعم واقعی خوشبختی را چشیدیم شماها نیز همگی طعم یک زندگی مشترک شیرین و خوشبخت را چشیده و از آن لذت ببرید.

برانکو: الریان ضعیف‌تر از تیم ملی قطر نیست/ دوسال پیش ضعیف بودیم ولی این بار نه/ حق اشتباه نداریم

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، برانکو ایوانکوویچ در نشست خبری پیش از بازی پرسپولیس - الریان قطر، اظهار داشت: اطمینان دارم همه با شوق فراوان منتظر بازی هستید. در سال جدید این اولین بازی ما در تهران است و انتظار داریم ورزشگاه پر شود.وی افزود: با توجه به اینکه ما امسال نتایج خوبی کسب کرده‌ایم انتظار من این است که فردا هواداران زیادی به ورزشگاه آزادی بیایند.سرمربی پرسپولیس با تاکید بر اینکه تیمش در سخت‌ترین گروه ممکن قرار گرفته است، یادآور شد: گروهی که در آن قرار داریم به عقیده من نیمه‌نهایی تیم‌های قهرمان آسیا است. ما قهرمان ایران، الهلال قهرمان عربستان، الریان قهرمان قطر و الوحده نیز یکی از بهترین تیم‌های امارات به حساب می‌آید. از این رو بازی فردای ما بسیار مهم است و کاملا واقف هستیم که با چه حریف سر سختی مقابله خواهیم کرد. ما گزینه‌ای دیگری به غیر از برد نداریم که به آن فکر کنیم. با توجه به آگاهی که از حریف داریم آنها نیز قطعا برای کسب برد و امتیاز به تهران خواهند آمد، چرا که الریان نیز به دنبال صعود از گروه است.برانکو اضافه کرد: با توجه به حساسیت بالای بازی از هواداران تیمم انتظار دارم فردا به کمک ما بیایند. مهمترین مسئله، آمادگی بازیکنان ما برای این بازی است. تنها فرشاد احمدزاده را به دلیل مصدومیت در اختیار نداریم. خودتان می‌دانید شرایط بازی‌های ما در لیگ به چه شکل است و هر ۴ روز یک بار به میدان می‌رویم. با وجود همه این عوامل انتظار دارم بازیکنان بدون توجه به مشکلات با تمام انرژی و پتانسیل خود در میدان حاضر شوند و بازی خوبی را ارائه دهند.وی در مورد اینکه پیش از این هواداران پرسپولیس در ورزشگاه آزادی با پرتاب ترقه مشکلاتی را به وجود آورده‌اند و نگران این نیستید که فردا این قضیه تکرار شود تا مشکلاتی در بازی‌های بعدی پرسپولیس به وجود بیاید، گفت: من کلا ۷ سال در ایران بودم و در این مدت بازی‌های زیادی را در حضور یکصد هزار تماشاگر در ورزشگاه آزادی تماشا کردم. در طی این ۷ سال فقط در دو بازی دیدم که هواداران ترقه پرتاب کردند. یک بار در بازی تیم ملی با کره‌شمالی بود و بار دیگر در بازی فصل گذشته پرسپولیس و تراکتورسازی، بعد از آن دیگر هیچ مشکل خاصی در ورزشگاه آزادی مشاهده نشد. هواداران ما عاشق فوتبال، تیم و باشگاه هستند و این اطمینان را می‌دهم فردا رفتار آنها کاملا جوانمردانه باشد و یک بازی جوانمردانه و سطح بالا را شاهد باشیم.سرمربی پرسپولیس با اشاره به اینکه فردا برای انتقام مقابل الریان حاضر می‌شوند، تصریح کرد: قبل از هر چیز ما به دنبال این هستیم که بهترین هدیه که همان بازی زیبا همراه با برد است را به هواداران بدهیم. ما در هر بازی به دنبال ارائه بازی زیبا هستیم و دیدید در بازی رفت نیز نمایش خوبی از خود ارائه دادیم اما نتیجه را واگذار کردیم و این را به حساب جذابیت فوتبال و برد و باخت‌های در آن می‌گذاریم.وی ادامه داد: الریان ضعیف‌تر از تیم ملی قطر نیست و آنها تعداد زیادی بازیکنان با کیفیت و مربی بزرگ در اختیار دارد و همین مسئله نشان می‌دهد که چه کار سختی در پیش داریم. بلازیکنان ما با انگیزه و شوق زیاد آماده بازی هستند و به تنها چیزی که فکر می‌کنند برد است.برانکو در خصوص شناختش از تیم الریان گفت: همانطور که گفتم گروه ما نیمه‌نهایی تیم‌های قهرمان آسیا است. الریان فوتبال را شبیه الهلال بازی می‌کند و این تیم اصرار زیادی به حفط توپ و پاسکاری دارد. سه بازیکن با کیفیت به نام تاباتا، سوریانو و گارسیا دارد. البته باید به این نکته اشاره کنیم که همه تیم‌های حاضر در لیگ قهرمانان کیفیت بالایی دارند. الهلال ۶۰ عنوان قهرمانی در کارنامه خود دارد و معمولا در تمامی ادوار لیگ قهرمانان در مرحله نیمه‌نهایی حاضر است. الریان نیز در لیگ ستارگان قطر قهرمان شده است و الوحده نیز تیم خیلی خوب امارات است. رقابت بین تیم‌های گروه ما بسیار تنگاتنگ است اما ما به این مسئله افتخار می‌کنیم که تمامی بازیکنان ما بومی هستند.وی در ادامه در خصوص شناختش از میشل لادروپ، سرمربی الریان و رویارویی دوباره با این مربی در دو سال گذشته که با شکست‌های او همراه بود، تصریح کرد: لادروپ مربی خیلی قابل احترامی است. او در دوران بازیگری جز بهترین بازیکنان دنیا بود و در کار مربیگری هم به خوبی شروع کرد. حضور در فوتبال اسپانیا و کشورهای دیگر نشان داد توانایی بالایی دارد. در خصوص فلسفه کاری و مربیگری لادروپ و اینکه تیمش چگونه بازی می‌کند قبلا صحبت کردم اما مهمترین مسئله این است مهمترین کار را بازیکنان در زمین انجام می‌دهند.سرمربی پرسپولیس تصریح کرد: دو سال پیش شرایط کاملا متفاوت بود و در حال حاضر فقط دو بازیکن از آن تیم را حفظ کردیم.برانکو همچنین در مورد اینکه ۶ بازیکن تیمش تک اخطاره هستند، اضافه کرد: ما بازی به بازی پیش می‌رویم و به چیزی غیر از این فکر نمی‌کنیم . به خوبی می‌دانیم فردا مهمترین بازی فصل بعد از بازی با تراکتورسازی تبریز خواهد بود و از این رو نباید به فکر صرفه‌جویی و حساب و کتاب باشیم و باید تمام توانمان را برای پیروزی به کار بگیریم.وی در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در مورد این موضوع که آیا تیمش می‌تواند کیفیت و برتری خود را در مسابقات داخلی را در مسابقات آسیایی هم به نمایش بگذارد، اظهار داشت: مسلما لیگ قهرمانان آسیا با کیفیت‌تر از مسابقات داخلی است. همینطور بهتر از لیگ عربستان، امارات و قطر است. کل بازیکنان ما بر این موضوع واقف هستند . مخصوصا اینکه گروه ما خیلی سخت‌تر از گروه‌های دیگر است و در واقع گروه‌های دیگر خیلی ضعیف‌تر از گروه B هستند.سرمربی پرسپولیس در خصوص نقش هواداران در بازی فردا و همچنین چرا پرسپولیس عمان را برای میزبانی از الهلال مشخص کرد، گفت: طبیعی است که هواداران به عنوان یار دوازدهم ما حضورشان در این بازی موثر است و از این رو انتظارم این است آنها با همه وجودشان ما را مورد لطف و حمایت خوب قرار دهند اما اینکه چرا عمان را انتخاب کردیم از عهده من خارج بود ولی به این فکر کنید ما فردا با ارائه یک بازی خوب از دیدن و نتیجه آن لذت ببرید.برانکو در مقابل سوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه آیا فکر می‌کند تیمش بتواند در بازی‌های لیگ دروازه خود را بسته نگه دارد، افزود: بله ما می‌توانیم به مانند بازی‌های لیگ همان تیم منسجم باشیم البته که فردا با حریف به مراتب قوی‌تری نسبت به تیم‌های داخلی دیدار داریم. لازم می‌دانم تاکید کنم ۶ گلی که ما در بازی‌های لیگ قهرمانان دریافت کردیم روی بدشانسی بود چرا که واقعا شانس کمی به حریفانمان دادیم. قبلا هم گفته‌ام ما در این سطح از بازی‌ها حق اشتباه نداریم و کوچکترین اشتباه تبعات بدی برای ما خواهد داشت.سرمربی پرسپولیس در واکنش به سوال خبرنگار ورزشی خبرگزاری تسنیم درخصوص اینکه آیا در بازی فردا فقط روی حمایت تماشاگران حساب کرده است و اینطور می‌اندیشد که به مانند دو سال پیش بازی‌های خانگی خود را با پیروزی پشت سر بگذارد، گفت: من بر این نکته تاکید می‌کنم که سرنوشت اصلی بازی را بازیکنان در زمین تعیین می‌کنند . بازیکنان ما این فصل نشان دادند که چه توانایی بالایی دارند، اگرچه نقش هواداران و مربیان نیز در بازی تاثیر دارد اما بخش اصلی کار را بازیکنان در زمین انجام می‌دهند. تیم ما دو سال پیش به مراتب ضعیف‌تر بود اما الان شرایطی به مراتب بهتر دارد و اهداف بزرگی نیز پیش‌روی خود قرار داده است و به این خاطر تمام دانش و توان خود را برای پیروزی در این بازی به کار خواهیم گرفت.منبع : تسنیمانتهای پیام/

اردوغان طراح توطئه جدید در سوریه/ چرا ترامپ «جنگ نمایشی» را شروع کرد/ انتخاب پایگاه الشعیرات دقیق و حساب شده بود

$
0
0
  به گزارش ندای انقلاب، هیچ منطقی نمی تواند، بپذیرد، نظام سوریه عامل حمله شیمیایی به شهر «خان شیخون» در استان ادلب باشد، به یک دلیل ساده؛ اینکه چه نیازی به این جنایت داشت، جنایتی که تنها نتیجه متصور از آن «زیر سوال بردن اعتبار نظام سوریه و تمام دستاوردهای میدانی و سیاسی ارتش سوریه و متحدین دمشق به خصوص در چند ماه گذشته باشد».تنها در یک صورت می توان پذیرفت که نظام سوریه عامل چنین جنایتی است که یکی از مهمترین شاخص های رژیم های توطئه کننده علیه دمشق و محور مقاومت یعنی «حماقت» است. چون تحقیقات در همان گام های نخست حقیقت امر و دست داشتن دمشق در این جنایت را آشکار خواهد ساخت.دلیل دیگری که اجازه نمی دهد، دست داشتن نظام سوریه در این جنایت را پذیرفت و یکی از ارکان علم «جرم شناسی» را تشکیل می دهد، عامل «انگیزه» است، هیچ عقل سیلمی نمی پذیرد، نظامی که از مردم و تمامیت ارضی و موجودیتش دفاع می کند و در موضع قدرت هم در بُعد سیاسی و هم در بُعد نظامی در برابر گروه های تروریستی تکفیری و حامیان منطقه ای و بین المللی آنها قرار دارد، علیه مردم خود مرتکب چنین جنایتی شود، جنایتی که بحران سوریه را به نقطه «صفر» خود باز می گرداند.بنابراین بدیهی است که تنها طرف های بهره برنده از این شرایط دشمنان سوریه و در راس آنها، آمریکا و اسرائیل هستند که پیش آغاز هرگونه تحقیق در این جنایت تلاش کردند، از آن در راستای اهداف و منافع خود بهره برداری کنند.دلایل عدم دست داشتن دمشق در جنایت خان شیخوندلایل و مستندات متعددی وجود دارد که ثابت می کند، نظام سوریه در جنایت خان شیخون دست نداشته است:یک: فیلم های منتشر شده از سوی رسانه های غربی و عربی مرتجع از حادثه دروغین و ساختگی بود، چون تمام این فیلم ها توسط نیروهای امداد موسوم به «کلاه سفیدها» آن هم در منطقه ای بسته و محدود گرفته شده بود، در حالی که اگر بمباران شیمیایی از سوی ارتش سوریه صورت گرفته بود، دست کم منطقه ای به وسعت دو کیلومتر را درگیر می کرد، بنابراین ارتش سوریه اهالی ادلب را با بمب های شیمیایی بمباران نکرد، بلکه ذخایر تسلیحاتی گروه های تروریستی را مورد حمله قرار داد که حاوی سلاح های شیمیایی بود.دو: بنابر تاکید مطبوعات غرب از جمله نشریه آمریکایی «فارین پالیسی»، گروه های تروریستی از جمله گروه تکفیری «جبهه النصره» در خان شیخون این سلاح های شیمیایی را از طریق گروه های تکفیری فعال در لیبی به دست آورده که آن را به ترکیه منتقل و از آنجا وارد خاک سوریه کردندسه: گزارش های مستند و متعدد سازمان ها و نهادهای بین المللی تاکید می کند، گروه های تروریستی تکفیری پیش تر و در موارد متعدد از سلاح های شیمیایی علیه نیروهای نظامی و غیر نظامیان استفاده کرده اندچهار: از سال ۲۰۱۳ سازمان «منع گسترش و انتشار سلاح های شیمیایی» تاکید کرده که نظام سوریه هیچ گونه سلاح شیمیایی در اختیار ندارد.پنج: شورای امنیت گزارش های متعددی درباره استفاده گروه های تکفیری در اختیار دارد که آمریکا مانع گشودن پرونده تحقیق درباره آنها می شود. «ولید المعلم»، وزیر خارجه سوریه پس از جنایت خان شیخون تاکید کرد، پیش تر دمشق با ارسال بیش از یک صد یادداشت مستند و موثق به شورای امنیت و سازمان منع انتشار تسلیحات شیمیایی نسبت به ورود مواد و سلاح های شیمیایی از عراق به سوریه توسط گروه های تروریستی، به ویژه در این اواخر توسط داعش و جبهه النصره از ترکیه به استان ادلب هشدار داده بود و بار دیگر هشدار داده و تاکید می کند، همچنان به ارسال گزارش ها و یادداشت های محرمانه خود به این دو نهاد بین المللی درباره ورود مواد و سلاح های شیمیایی از عراق و ترکیه به خاک سوریه توسط گروه های تروریستی ادامه می دهد.تکرار سناریو سلاح های کشتار جمعی در عراقبا توجه به دلایل مذکور بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، حمله آمریکا به فرودگاه نظامی «الشعیرات» به بهانه استفاده نظام سوریه از سلاح های شیمیایی را یادآور تجاوز این کشور به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی به بهانه «دروغین» تملک سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی توسط رژیم سرنگون شده «بعث» عنوان کردند تا ۱۳ سال بعد کمیته حقیقت یاب «چیلکات» انگلیس تاکید کند که رژیم بعث اصلا سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی در اختیار نداشته و این تنها بهانه ای برای اشغال عراق توسط انگلیس و آمریکا بود.توطئه جدید علیه سوریهدر این تردید نیست که ترکیه نقش اصلی را در خان شیخون داشت، چون از یک سو، بر گروه های تروریستی منطقه ادلب سیطره دارد و با آنها در ارتباط است و از سوی دیگر، این جنایت پس از سفر مقامات آمریکایی به آنکارا و بحث و گفت و گوی آنها با طرف های ترک درباره ایجاد منطقه امن در شمال سوریه، در قبال چشم پوشی دولت ترکیه از مشارکت در نبرد رقه و عدم مخالفت با حضور کُردها در این نبرد که اولین گام برای تجزیه سوریه توسط آمریکا ارزیابی شده، رخ می دهد.به ویژه آنکه «رجب طیب اردوغان»، رئیس جمهوری ترکیه، اولین شخصیت بین المللی بود که پس از جنایت خان شیخون، حمایت خود از دخالت نظامی آمریکا در سوریه اعلام کرد. این درحالی است که یک روز پیش از آن «بشار اسد»، رئیس جمهوری سوریه در سخنانی، از تشکیل دو گروه تروریستی جدید در ادلب توسط آنکارا و آماده کردن آنها برای اجرای سناریوهای خطرناک در سوریه خبر داد.لذا آنچه در خان شیخون رخ داد، چیزی جز تلاش آمریکا و هم پیمانانش برای کسب مشروعیت جهت دخالت نظامی و یا ایجاد بهانه و دستاویزی برای توجیه اقدام نظامی خود در سوریه نبود، چون وتو روسیه و چین مانع بزرگی بود که تاکنون اجازه هر نوع دخالت نظامی در سوریه را از آمریکا و غرب گرفته بود، لذا تلاش شد، با پیاده کردن سناریو خان شیخون و در پوشش مقابله با اقدامات ضد بشری و غیر اخلاقی نظام سوریه، دخالت نظامی خود در سوریه را توجیه کنند.این دقیقا همان سناریویی است که نماینده آمریکا در شورای امنیت چندی پیش به آن اشاره و تاکید کرد که روند تحولات در عرصه میدانی سوریه به گونه ای پیش می رود که واشنگتن را وادار می کند، خارج از موافقت و کسب مجوز از شورای امنیت در سوریه وارد عمل شود.چرا ترامپ در پی اقدام نظامی در سوریه استدلایل متعددی در این زمینه وجود دارد که به تفکیک و به ترتیب در ادامه به آنها اشاره می شود.یک: دلایل داخلینگاهی گذرا به شرایط و اوضاع «دونالد ترامپ» در داخل آمریکا نشان می دهد، رئیس جمهوری آمریکا با بحران های مختلفی مواجه است که عرصه را در داخل بر وی تنگ می کند، از جمله:- ناکامی های دیپلماتیک و سیاسی که نه تنها شخص ترامپ بلکه کشور آمریکا در آستانه بحران های خطرناکی قرار داده است- هجمه گسترده رسانه های رسانه های آمریکایی علیه ترامپ- افشای دست داشتن ترامپ در برخی قضایا از جمله روابط وی با روس ها و نقش مسکو در پیروزی ترامپ در انتخابات- کاهش محبوبیت و جایگاه مردمی ترامپ به پایین ترین حد که ۳۵ درصد اعلام شده است- عدم عمل به هیچ یک از وعده های انتخاباتی خود از جمله تمرکز بر داخل و حل بحران های اقتصادی آمریکاطبیعی است، برای عبور از این موانع و تحریف نگاه ها از ناکامی ها و شکست هایی که یکی پس از دیگری برای وی رقم خورده و همچنان درحال رقم خوردن است و قدرتمند جلوه دادن خود، هیچ دستاویزی بهتر از اقدام نظامی علیه سوریه نمی تواند باشد.دو: فشار رژیم های منطقه ایحمله آمریکا به فرودگاه نظامی شعیرات را نمی توان خارج از دایره اراده و خواست رژیم صهیونیستی ملاحظه کرد. «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ این رژیم چند روز پیش از این تجاوز در سخنانی گفته بود که اگر پدافند هوایی سوریه همچنان هواپیماهای اسرائیل را هدف قرار دهد، آن را نابود خواهیم کرد. تجاوز آمریکا به سوریه بار دیگر نشان داد، تصمیم گیرندگان واقعی در صحنه سیاسی آمریکا نه دولت آمریکا، بلکه لابی های صهیونیستی هستند.نباید نقش عربستان سعودی و اعمال فشار این کشور به کاخ سفید جهت اقدام نظامی علیه سوریه را نادیده گرفت که از دوران ریاست جمهوری «باراک اوباما» بر واشنگتن وجود داشت، به ویژه آنکه چند روز پیش از آن شاهد سفر «محمد بن سلمان»، جانشین ولی عهد عربستان سعودی به واشنگتن و دیدار وی با ترامپ بودیم.ترامپ خواهان مابقی دارایی ها و اموال سعودی است و برای به دست آوردن آنها باید هزینه تراشی های کلانی به ظاهر در راستای اهداف سعودی کرد که یکی از آنها تجاوز نظامی ترامپ به سوریه بود.سه: در دست گرفتن افسار ناتو در سوریهاز سوی دیگر، این اقدام ترامپ را می توان، به نوعی عرض اندام آمریکایی ها در برابر ناتو و اروپایی ها ارزیابی کرد. آمریکا با اقدام نظامی در سوریه تلاش دارد، ضمن قدرتمند جلوه دادن خود، واشنگتن را شایسته ترین گزینه برای رهبری غرب در بحران سوریه جلوه دهد. چهار: شکست سیاست های آمریکاتجاوز نظامی آمریکا به سوریه دارای پیش زمینه هایی بود که مقدمه و سرآغاز آن به نشست «آستانه ۲ » باز می گردد. حضور با تاخیر ترکیه و گروه های تروریستی در نشست و عدم حضور در هیچ نشست و کنفرانس خبری و مطبوعاتی و فرار از تشریح مواضع و تبیین دیدگاه های خود و دستاوردهایشان در آستانه ۲ در واقع اعلام مرگ آتش بس و توافقات پیشین بود. پس از آن شعله ور شدن جبهه «درعا» در جنوب، سپس جبهه «جوبر» در دمشق، در ادامه جبهه «حماه» در مرکز بودیم که در تمام آنها گروه های مزدور تروریستی جز شکستی عایدی نداشتند و این آمریکا را وادار به ورود مستقیم به میدان و تغییر راهبرد «جنگ نیابتی» به «جنگ مستقیم» پیش از باختن کامل پرونده سوریه می کرد.همچنین این تجاوز تعبیری از شکست و ناکامی آمریکایی – صهیونیستی – سعودی در سوریه جهت براندازی نظام در این کشور و سرنگونی «بشار اسد» از قدرت ارزیابی کرد.پنج: روحیه بخشی به تروریست ها و تغییر معادلاتیکی دیگر از اهداف تجاوز نظامی آمریکا در سوریه را باید دادن روحیه به گروه های تروریستی و بالا بردن معنویات آنها پس از متحمل شدن ماه ها شکست های سنگین و کمرشکن در جبهه های مختلف سوریه ملاحظه کرد.همچنین این تجاوز تلاشی ناکام و شکست خورده در تغییر معادلات میدانی است که طی چند ماه اخیر کاملا به زیان دشمنان سوریه و به سود دمشق و متحدینش درحال رقم خوردن بود، به گونه ای که بسیاری از تحلیلگران با استناد به روند تحولات جاری در میدان بحران سوریه را در پایان راه آن هم به سود نظام سوریه و متحدینش می دیدند.شش: به بن بست کشاندن راه حل سیاسی در سوریههمان گونه که دمشق در بیانیه منتشر شده پس از تجاوز نظامی آمریکا بر آن تاکید داشت و متحدینش آن را تایید کردند، این اقدام نظامی آمریکا نمی تواند، بر روند جاری در بحران سوریه تاثیرگذار باشد، چون دولت، ملت و ارتش سوریه همچنان بر مبارزه با تروریسم و دشمنان سوریه تحت هر نام و عنوانی تاکید می کند و این تجاوز ذره ای در عزم و اراده آنها در این مسیر خلل وارد نمی کند و تاکید می کند، این تجاوز بار دیگر چهره واقعی آمریکا در برقراری صلح و امنیت جهانی و اعتبار و مصداقیت واشنگتن در تحلیل و تفسیر رخ دادها و دوگانگی معیاری دولتمردان آمریکایی در تعامل با موضوعات حقوق بشری و قضایای اخلاقی و ارزشی را نمایان ساخت.این تجاوز نشان داد، آمریکایی ها بر خلاف آنچه ادعا می کنند، خواهان پایان دادن به بحران سوریه و دستیابی به راه حلی سیاسی برای فرونشاندن این آتش نیستند، بلکه بار دیگر ثابت کردند، خواست آنها ادامه بحران است، چون آن را در راستای اهداف خود در سوریه و منطقه می ببینند، لذا نه تنها تمام فرصت های دستیابی به راه حل سیاسی را از بین می برند، بلکه هرچه در توان دارند، به کار می برند تا بر پیچیدگی های این میدان بیفزایند.تحلیلی بر تجاوز آمریکا؛ ترامپ چقدر جدی استسوالی که در اینجا مطرح می شود، این است که ترامپ تا چه اندازه در گزینه اقدام نظامی علیه سوریه جدیت دارد؟ تجاوز نظامی آمریکا چه حقایقی را برملا می کند؟یک: ترامپ اشتباه بوش را تکرار نمی کندتجاوز نظامی آمریکا نشان داد، ترامپ درصدد ورود گسترده و جدی به میدان سوریه همانند آنچه در «جرج بوش» در عراق دست به آن زد، نمی باشد، به ویژه آنکه کنگره و مردم آمریکا هرگونه ماجراجویی نظامی کشورشان در آن سوی مرزها را تحت هر عنوان حتی ادعای «مبارزه با تروریسم» را نمی پذیرند، افزون بر اینکه دولت سوریه هم اکنون ادای این وظیفه سنگین و خطیر را برعهده دارد.دو: بیم از گسترش سریع دامنه رویارویی هاصرف نظر از موانع داخلی، ترامپ موانع منطقه ای مهمترین افساری است که می تواند ضمن لگام زدن بر خواسته های توسعه طلبانه ترامپ، آنها را مهار کند. در این چارچوب ترامپ نمی تواند، حضور روسیه و ایران و حزب الله را در سوریه و واکنش هریک از آنها مقابل اقدام نظامی احتمالی آمریکا در این کشور را نادیده بگیرد، به ویژه آنکه اولین ضربه متوجه اسرائیل خواهد شد و این می تواند، منطقه و جهان را تا آستانه جنگی تمام عیار و سراسری پیش ببرد.سه: حمله ای نمایشی و نمادینتسلیحات نظامی مورد استفاده در این حمله و منطقه انتخاب شده به عنوان هدف نشان می دهد که هدف اصلی ترامپ قدرت نمایی نظامی است، بدون آنکه این نمایش نظامی به جنگ و رویارویی نظامی آمریکا در خاک سوریه منتهی شود.به همین دلیل تجاوز از دریا و نه پایگاه های نظامی آمریکا در خاک سوریه صورت می گیرد تا نشان دهد، ترامپ تمایلی به گسترش دامنه تجاوزاتش در سوریه و برخورد با پدافند هوایی روسیه و سوریه و افزایش احتمال سرنگونی هواپیماهایش در خاک سوریه و افزودن بر پیچیدگی های میدان سوریه را ندارد.چهار: انتخاب پایگاه الشعیرات دقیق و حساب شده بودانتخاب فرودگاه نظامی الشعیرات در استان حمص می تواند به این معنا باشد که ترامپ خواهد تشدید بحران و افزایش تنش با نظام سوریه و حکومت اسد، در دمشق نیست.در عین حال نباید این نکته را نیز نادیده گرفت که این انتخاب تصادفی نبوده، بلکه اهدافی خاص از حمله به آن دنبال می شده، از جمله اینکه پدافند هوایی ارتش سوریه از این فرودگاه جنگنده‌ های متجاوز صهیونیستی را هدف گرفته و سرنگون کرده بود.همچنین فرودگاه و پایگاه نظامی الشعیرات مهمترین و مجهزترین پایگاه نظام سوریه در مرکز این کشور است که ماموریت حملات نظامی علیه گروه های تروریستی تکفیری داعش و جبهه النصره در جبهه های عملیاتی ادلب، حماه و حمص را برعهده دارد و بالطبع حمله به آن و غیر فعال کردن این پایگاه تاثیر بسزایی بر بازیابی قدرت نظامی و توان جنگندگی داعش و جبهه النصره در این مناطق و مناطق اطراف آن خواهد گذاشت.پنج: هدف سرنگونی نظام در سوریه نبودنمی توان هدف ترامپ از این تجاوز را سرنگونی نظام در سوریه و برکناری اسد از قدرت ارزیابی کرد، چون این اهداف با حملات موشکی از دریا هر قدر هم قدرتمند باشد، محقق نخواهد شد، همچنین نمی توان آن را دادن هشدار به دمشق مبنی بر عدم به خدمت گرفتن سلاح های شیمیایی ارزیابی کرد، چون آمریکا بیش از هر طرف دیگری در عرصه بین المللی می داند، دمشق نیازمند توسل به چنین حملاتی نیست.لذا پیش بینی می شود که ترامپ به این ترتیب درصدد رساندن این پیام به دمشق بوده که از پرواز در مناطق تحت تصرف آمریکایی ها و گروه های تروریستی و چه بسا در آینده در مناطق امنی که درصدد ایجاد آنها در سوریه است، خودداری کند.چون نشانه های بسیاری وجود دارد که تاکید می کند، هدف ترامپ از تشدید اوضاع در سوریه به ویژه طی تجاوز اخیر ایجاد مناطق امن در سوریه است که در سفر اخیر ترامپ به منطقه مهمترین موضوع مورد بحث وی با سران عرب و نحوه ایجاد این مناطق بدون تداخل با اهداف نظامی روسیه در زمینه مبارزه با تروریسم و مخالف دخالت نظامی آمریکا و غرب در سوریه با هدف براندازی نظام یا تشکیل مناطق امن در این کشور آن بدون گرفتن مجوز از شورای امنیت و موافقت از سوی دمشق است.منبع :‌ مشرق

حضور اولین رسانه ایرانی در تونل‌های حفاری‌شده داعش/ بازجویی رزمنده حشد شعبی از یک «داعشی» + فیلم و تصاویر

$
0
0
به گزارش ندای انقلاب، محمد مهدی دارا، منطقه عملیاتی موصل: عملیات آزادسازی موصل وارد مراحل سرنوشت‌سازی شده است، همزمان با محاصره کامل تروریست‌های داعشی در این شهر از سوی نیروهای امنیتی و مردمی، عملیات آزادسازی شهر مهم «تلعفر» هم با مشارکت نیروهای بسیج مردمی یا همان حشد شعبی به‌صورت جدی دنبال می‌شود.تروریست‌های داعشی بارها با انجام حملات انتحاری تلاش کرده‌اند مانع پیشروی نیروهای حشد شعبی شوند، اما نیروهای مردمی با دفع این حملات، عملیات خود را از فرودگاه تلعفر که در کنترل آنهاست، دنبال می‌کنند.نیروهای داوطلب مردمی اخیراً توانستند در ادامه عملیات آزادسازی شهر تلعفر، تونلی را که تروریست‌های داعشی در یکی از کوه‌های این منطقه کنده بودند، کشف کنند که طی آن شماری از تروریست‌های داعشی به اسارت آنها درآمدند.خبرنگار تسنیم در منطقه عملیاتی تلعفر توانسته است با توجه به مسائل امنیتی و شرایط خاص عملیاتی، عملیات بازجویی از یکی از این اسیران داعشی را به تصویر بکشد.اسیر داعشی که لهجه عربی خاصی دارد،‌ در این بازجویی به حضور خود در عملیات‌های تروریستی متعدد علیه نیروهای امنیتی و مردمی عراق اعتراف می‌کند. نکته قابل توجه درباره این بازجویی، رفتار کاملاً انسانی و اخلاقی نیروی حشد شعبی است به‌خلاف توحش و بی‌رحمی تروریست‌های داعشی که با اسرای خود به وحشیانه‌ترین شکل رفتار می‌کنند. بخش‌هایی از بازجویی رزمنده حشد شعبی از اسیر داعشی را که خبرنگار تسنیم در شرایط بسیار خاص موفق شده‌ است،‌ به تصویر بکشد، در زیر ملاحظه می‌کنید:رزمنده حشد شعبی: محمد (نام تروریست اسیر داعشی)، چند بار در جنگ شرکت کردی؟اسیر داعشی: در جنگ فتحه، ام‌مغربه، یک جنگ در کوه‌های مکحول ، یکی جنگ کفور که شکست خورد.رزمنده حشد شعبی: به مراکز پلیس حمله کردید و سپس عقب‌نشینی کردید؟اسیر داعشی: من وارد آن نشدم، در این جنگ نیروی پشتیبانی بودم، من سلاح سبک داشتم.رزمنده حشد شعبی: بعد چی شد؟اسیر داعشی: چیز خاصی نیست.رزمنده حشد شعبی : تاریخ جنگ‌هایی را که شرکت کردی، می‌گویی؟اسیر داعشی: دقیقاً حضور ذهن ندارم و اسامی آنها را دقیقاً نمی‌دانم.رزمنده حشد شعبی: فرمانده گروهی که در آن بودی، چه‌کسی بود؟ اسیر داعشی : دقیقاً نمی‌دانم.رزمنده حشد شعبی:‌ ابوعجیلی یا دراجه بود؟اسیر داعشی: نمی‌دانم.منبع : تسنیمانتهای پیام/
Viewing all 4543 articles
Browse latest View live