October 14, 2017, 3:31 am
به گزارش ندای انقلاب، هفته نهم رقابتهای لیگ برتر روزهای پنجشنبه و جمعه با برگزاری هشت دیدار ادامه پیدا کرد که طی آن پارس جنوبی جم با کسب ۱۹ امتیاز صدرنشین لیگ برتر است و پرسپولیس و پیکان با ۱۷ امتیاز در ردههای دوم و سوم جدول قرار گرفتند.* نتایج هفته نهم رقابتهای لیگ برتر به شرح زیر است:پیکان یک - گسترش فولاد صفراستقلال خوزستان یک- پرسپولیس ۳سپاهان ۲ - سیاهجامگان صفرتراکتورسازی یک- پارس جنوبی جم یکپدیده ۲- ذوب آهن ۲سایپا یک - سپیدرود رشت یکاستقلال صفر - فولاد خوزستان صفرصنعت نفت آبادان یک- نفت تهران صفر* تیم هفته پرسپولیس با تقدیر از پیکانپرسپولیس در حالی در خانه استقلال خوزستان موفق شد با نتیجه سه بر یک شاگردان عبدالله ویسی را شکست دهد که این تیم چند روز دیگر باید شکست ۴ بر صفر مقابل الاهلال را در مسقط عمان جبران کند. تیم برانکو در حالی این نتیجه را در خوزستان کسب کرد که گادوین منشا یک پنالتی خراب کرد و این بازی میتوانست با گل شدن این توپ به پرگلترین بازی هفته نیز تبدیل شود که این اتفاق نیفتاد اما در مجموع پرسپولیسیها بهترین نتیجه هفته را کسب کردند.از سویی دیگر پیکان تهران که با مجید جلالی اوج گرفته با برتری مقابل گسترش فولاد هم امتیاز پرسپولیس شد و تنها به خاطر تفاضل گل در رده سوم جدول قرار گرفته است.* بازیکن هفته: علی علیپور در هفتهای که گذشت علی علیپور در ترکیب پرسپولیس عملکرد خوبی داشت و حالا در غیاب طارمی این بازیکن تواناییهای خود را بیشتر بروز میدهد. مهاجم سرخ پوشان در این مسابقه دو گل زد و حتی فرصت هتتریک هم داشت که در نهایت به این مهم دست پیدا نکرد. اما در مجموع بهترین بازیکن پرسپولیس بود.* بازی هفته: ذوب آهن- پدیدهدر هفته نهم رقابتهای لیگ برتر دو تیم ذوب آهن و پدیده در مشهد در حالی به مصاف یکدیگر رفتند که این مسابقه چهار گل داشت که سهم هر تیم دو گل بود. مسابقه جذاب این هفته در حالی صورت گرفت که محمد قاضی مهاجم پدیده یک پنالتی خراب کرد و شاید اگر در دقیقه ۸۵ این پنالتی تبدیل به گل میشد هم قاضی جایش را در صدر جدول گلزنان اثبات میکرد و هم پدیده حالا در کنار پارس جم صدرنشین بود اما درنهایت جذابترین بازی هفته با تساوی به پایان رسید.* اتفاق هفته: توقف استقلال باز هم در آزادیاستقلال درحالی با وینفرد شفر به مصاف فولاد خوزستان در ورزشگاه آزادی رفت که آبیپوشان پایتخت امسال تنها در ورزشگاه آزادی مقابل تراکتورسازی به برتری رسیده بودند. آبی پوشان در هفته دوم مقابل استقلال خوزستان متوقف شدند؛ سپس در هفته سوم تراکتورسازی را در آزادی شکست دادند و مجدداً در هفته پنجم مقابل پدیده در ورزشگاه آزادی شکست خوردند. استقلالیها در هفته هفتم در ورزشگاه آزادی مقابل ذوب آهن تن به تساوی دادند و مجددا در هفته نهم مقابل فولاد خوزستان متوقف شدند. این نتایج نشان میدهد آبیپوشان تنها سه امتیاز در ورزشگاه آزادی گرفتند و جالب اینجا است که شفر و تیمش طی هفتههای آتی فقط یک بار باید با رقبای خود در بیرون از خانه بازی کنند که باید دید آیا طلسم استقلالیها در ورزشگاه آزادی شکسته خواهد شد یا خیر؟* آقای گل فعلی لیگ: محمد قاضی در جدول گلزنان محمد قاضی همچنان یکهتازی میکند و وی با ۶ گل زده در صدر قرار دارد. ۶ گل: محمد قاضی۵ گل: مرتضی تبریزی (ذوب آهن)، عیسی آل کثیر (نفت تهران)۴ گل: علی علیپور و مهدی طارمی (پرسپولیس) ، مرتضی آقاخان (پیکان)، محمد ایرانپوریان (تراکتورسازی)، جلالالدین علیمحمدی (سپاهان)منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
October 16, 2017, 1:32 am
به گزارش ندای انقلاب، سهراب مرادی، در خصوص آخرین شرایط تمرینی خود اظهار داشت: در اردوها به شدت روی وزنهها متمرکز شدهام و قصد دارم آمادگی خودم را حفظ کنم.وی افزود: اردوها یکی پس از دیگری با شرایط مناسب درحال پیگیری است و من نیز خدا را شکر آمادگیام را پس از مسابقات داخل سالن آسیا حفظ کردهام.قهرمان المپیک ریو خاطرنشان کرد: خوشحالم که در مسابقات گذشته یک رکورد خوب را به ثبت رساندم اما این هدف نهایی من نبود و اهداف بزرگتری در ذهن دارم.مرادی گفت: باید با بهترین شرایط در مسابقات جهانی حضور پیدا کنم و این روزها اول به طلای جهان و پس از آن به رکوردشکنی مجدد فکر میکنم.وی در پاسخ به این سوال که آیا در مسابقات جهانی امریکا قطعا دست به رکوردشکنی خواهد زد یا خیر، عنوان کرد: هدف ابتدا رکوردشکنی است و پس از آن نیز یک سورپرایز بزرگ دارم تا بتوانم دینم را به مردم کشورم ادا کرده باشم.وزنه بردار دسته ٩٥ کیلوگرم کشورمان ادامه داد: امیدوارم همه چیز خوب پیش برود و در تمامی اوزان وزنه برداران بتوانند آنچه لایقش هستند و برای آن زحمت کشیدهاند، به آن دست یابند.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
↧
October 29, 2017, 6:10 am
به گزارش ندای انقلاب، مسعود بارزانی رئیس اقلیم کردستان عراق که چند سالی است ابقای وی در این مسئولیت، بخشی از مشکلات و کشمکشهای سیاسی اقلیم به شمار میرود پیش از برگزاری رفراندوم و زمانی که هواداران حزبی وی در خیابانهای اربیل پرچم رژیم صهیونیستی را با توجیه حمایت از استقلال کردستان حمل میکردند، پیشبینی نمیکرد با این شکست سیاسی، نام وی در تاریخ کُردها ثبت شود. بارزانی که در تبلیغات واپسین روزهای منتهی به ۲۵ سپتامبر با اطمینان از حصول نتایج این پروسه سخن میگفت چنین روزهایی را که حتی با تعلیق نتایج رفراندوم هم بغداد آماده گفتگو با وی نباشد و درخواستها جهت استعفای وی هم فزونی گرفته است، متصور نبود.اکراد عراقی بر این باورند که با اقدام مسعود بارزانی در برگزاری رفراندوم و افول سریع آرمانگرایی کُردها، مسئله استقلالطلبی حتی در اشعار و رمانها هم فرصتی برای خودنمایی نخواهد داشت، در چنین شرایطی است که مسعود بارزانی تصمیم به استعفای آبرومندانه گرفته است، استعفایی که حکایت از آن دارد با ابطال پست ریاست اقلیم از سوی پارلمان محلی و تقسیم اختیارات وی میان قوای سهگانه، اعتبار سیاسی بارزانی را محفوظ نگه دارد. اما واقعیات اقلیم کردستان به ما خواهد گفت که بارزانیها دستبردار سلطهطلبی بر این بخش از عراق نخواهند بود و رقابتها از هماکنون برای بازیگری شخصی دیگر از خانواده بارزانی آغاز شده است. «مسرور بارزانی» که رؤیای رسیدن به مقام پدر را در سر میپروراند این روزها سخت در تلاش است با برجستهنمایی افزایش نفوذ ایران در عراق، حمایت آمریکاییها را به دست آورد. در آن سوی میدان «نچیروان بارزانی» که به سیاستمداری معتدل شهرت یافته است بهسبب داشتن روابطی بهمراتب بهتر با حکومت مرکزی و کشورهای همسایه عراق، کرسی ریاست اقلیم را نشانه رفته است. البته در این میان نباید این نکته را فراموش کرد که ممکن است در پی درخواست احزاب و جریانهای منتقد هیئت حاکمه اقلیم کردستان، سیستم سیاسی این منطقه از عراق دستخوش تغییراتی شود اما در هر شرایط حزب دموکرات کردستان عراق خواهد کوشید شرایط را بهگونهای رقم بزند که در رأس هرم قدرت اقلیم باشد.پایانی بر حضور چندینساله بارزانی بر پست ریاست اقلیم کردستان؟پارلمان اقلیم کردستان عراق نشستی را برگزار خواهد کرد، اگرچه تاکنون این نشست دو بار به تعویق افتاده است و دستور کار آن از سوی هیئت رئیسه آشکار نشده است اما خبرها حکایت از آن دارد که نامه استعفای بارزانی در این نشست، قرائت میشود و وظائف و اختیارات وی هم به قوای سهگانه اقلیم خواهد رسید، جنبش تغییر هم که تاکنون و پس از فعالیت مجدد پارلمان اقلیم در چند نشست برگزارشده غایب بوده است در این نشست حضور خواهد داشت. بر اساس اطلاعات منتشرشده در رسانههای اقلیم کردستان در جلسه مشترک دفاتر سیاسی اتحادیه میهنی و حزب دموکرات کردستان در چهارشنبه گذشته موضوع نامه استعفای بارزانی به بحث گذاشته شده است، بر اساس پیشبینیها در نشست آتی پارلمان پس از آنکه نامه استعفای مسعود بارزانی تأیید شود اختیارات وی میان قوای سهگانه اقلیم تقسیم خواهد شد. پست ریاست اقلیم کردستان از سال ۲۰۰۵ و از سوی پارلمان محلی پا به عرصه وجود نهاد و تاکنون این پست در اختیار مسعود بارزانی رئیس حزب دموکرات کردستان بوده است. بارزانی در دو دوره قانونی چهارساله، دو سال تمدید پارلمانی و دو سال با توجیه نبرد علیه داعش بر کرسی ریاست اقلیم کردستان تکیه زده بود و اینک گفته میشود شکست رفراندوم وی را ناگزیر به خداحافظی از این پست کرده است. البته پس از تماس تلفنی رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمریکا، مشخص نیست که آیا بارزانی استعفا خواهد داد یا تا اتمام هشت ماه مهلت تمدیدشده برگزاری انتخابات ریاست و پارلمان اقلیم در این سمت خواهد بود یا نه. یک مسئول حزب دموکرات کردستان عراق هم اعلام کرده است که بارزانی در انتخابات آتی ریاست اقلیم کاندیدا نخواهد بود، ازاینرو مشخص نیست که بارزانی استعفا خواهد داد یا تا برگزاری انتخابات همچنان نفر اول اقلیم کردستان عراق خواهد ماند، اقلیمی که بدون شک با قبل از ۱۶ اکتبر ۲۰۱۷ متفاوت خواهد بود.ادعای یک فرمانده پیشمرگ: در فرصتی مناسب کرکوک را تصرف خواهیم کردوزیر سابق پیشمرگ اقلیم کردستان و فرمانده کنونی واحدهای ۷۰ پیشمرگ اتحادیه میهنی کردستان اعلام کرده است که در فرصتی مناسب این نیروها به مواضع خود در کرکوک باز خواهند گشت. «جعفر شیخ مصطفی» که میان سران اتحادیه میهنی به یار رفراندومی بارزانی شهرت یافته است ادعا کرده است که کرکوک از سوی نیروهای عراقی اشغال شده است و نیروهای پیشمرگ در فرصتی مناسب دوباره به این شهر باز خواهند گشت. وی از زمینهسازی برای بازگشت پیشمرگ و کنترل دوباره کرکوک خبر داده است. این فرمانده پیشمرگ در گفتگو با رسانه وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق گفته است که خوشبین است این نیروها دوباره کرکوک را در کنترل خود خواهند گرفت.اهداف حزب بارزانی از تداوم نبرد با نیروهای عراقیبهخلاف عقبنشینی نیروهای پیشمرگ از منطقه کرکوک و دیگر مناطق و استقرار نیروهای عراقی، حزب دموکرات کردستان عراق در جغرافیای محدودی نبرد با نیروهای عراقی را تداوم بخشیده است. در حال حاضر مساحت کمی در منطقه «مخمور» و «شنگال» و «زومار» در کنترل نیروهای پیشمرگ است و تاکنون هم چندین بار درگیری میان این نیروها و نیروهای عراقی صورت گرفته است. بهخلاف اطلاعیه حکومت اقلیم کردستان که خواستار توقف فوری درگیریها شده بود حزب دموکرات کردستان با فراخوان عمومی از افراد داوطلب پیوستن به نیروهای پیشمرگ این حزب ثبتنام به عمل آورده است. اقدام حزب دموکرات کردستان عراق را در تداوم این درگیریها آنهم در جغرافیای محدود میتوان با هدف انحراف افکار عمومی کُرد از وعدههای پیشرفراندومی بارزانی توصیف کرد، این در حالیست که در دیگر مناطق تحت کنترل نیروهای عراقی اوضاع آرام گزارش شده است تا جایی که فرمانده پلیس کرکوک اعلام کرد که این شهر از بیشتر شهرهای عراق آرامتر است.حزب جماعت اسلامی کردستان: بارزانی ناچار به استعفا استیک مسئول حزب جماعت اسلامی کردستان اعلام کرده است که کشورهای جهان پس از برگزاری رفراندوم و حوادث پیشآمده با مسعود بارزانی بهعنوان رئیس اقلیم کردستان تعامل نخواهند داشت و وی ناگزیر به استعفا است. «شوان رابر» گفته است براساس اطلاعات موجود انتظار میرود متأثر از بحرانهای کنونی، مسعود بارزانی از سمت خود استعفا دهد. وی گفته است کشورهای جهان بهشیوه گذشته با بارزانی تعامل نخواهند داشت زیرا وی قبل از برگزاری رفراندوم به توصیههای آنان بیتوجهی کرده است و همین پافشاری موجب تنش بیشتر در روابط اربیل و بغداد شده است. شوان رابر گفته است که وضعیت در پسارفراندوم برای بارزانی تغییر یافته و حکومت عراق و کشورهای همسایه با شخص و یا مدیریت دیگری در اقلیم کردستان تعامل خواهند داشت.رفراندوم موضوع مذاکرات کردها و بغداد نخواهد بودهیئتی که از اقلیم کردستان عراق در آینده به بغداد خواهد رفت رفراندوم را در دستور کار خود نخواهد دید. عضو شورای رهبری اتحادیه میهنی کردستان هم میگوید: در حال حاضر پروژه استقلالطلبی با شکست مواجه شده است و خسارتهای دیگری را هم متحمل شدهایم و این شکستها نتیجه سیاست و شیوه عملکردی اعضای شورای عالی سیاسی اقلیم است.«فرید اسسرد» گفته است: فرصتهای زیادی پیشِروی ما بود که با تعامل منطقی با بغداد به دستاوردهایی در چارچوب قانون اساسی عراق دست یابیم و در چنین صورتی خبری از شکستهای سیاسی و نظامی کنونی نبود.این عضو شورای رهبری اتحادیه میهنی کردستان همچنین گفته است: تنها با عدم برگزاری رفراندوم میتوانستیم فارغ از مشکلات به دستاوردهای مهمتری در عراق دست یابیم اما در حال حاضر خبری از استقلال نیست و اقلیم با مشکلات بیشتری هم مواجه شده است.وی گفته است که هیئت مذاکرهکننده کُرد در بغداد موضوع رفراندوم را در دستور کار خود نخواهد داشت و طرفین قانون اساسی عراق را مبنا قرار خواهند داد.حزب دموکرات کردستان عراق و استفاده ابزاری از نیروهای کُرد سوریهدر حالی که پیشروی نیروهای عراقی در حوادث ۱۶ اکتبر تاکنون بر همگان روشن است و افراد بارزانی بهصراحت از شکست نظامی سخن میگویند، حزب دموکرات کردستان عراق در تلاش است با بزرگنمایی نبرد محدود علیه نیروهای عراقی چهره خود را نزد افکار عمومی کُرد بازسازی کند، در این میان خبرها حاکی از آن است که بارزانیها شماری از نیروهای شورای ملی کُردهای سوریه مشهور به نیروهای پیشمرگ «روژ» را در صفوف نیروهای پیشمرگ وابسته به خود سازماندهی کردهاند. گفته میشود شمار این نیروها پنج هزار نفر است و در صفوف نیروهای «زیره وانی» وابسته به حزب دموکرات کردستان عراق سازماندهی شدهاند. علت این اقدام نبرد با نیروهای عراقی بهویژه نیروهای حشد شعبی گزارش شده است. این نیروها در مرزهای اقلیم کردستان عراق و سوریه مستقر شدهاند. حزب دموکرات کردستان عراق هم پیشتر از نیروهای ضدانقلاب ایرانی در نبرد با نیروهای عراقی در منطقه «پردی» در حوالی کرکوک استفاده کرده بود.افشاگری یک سایت کردی: اسرائیلیها بارزانی را فریب دادندسایت lvinpress در خبری براساس اطلاعات دریافتی خود اعلام کرده است قبل از رفراندوم جلسهای با حضور اسرائیلیها در نمایندگی حکومت اقلیم کردستان در آلمان تشکیل شده است، در این جلسه «دلشاد بارزانی» نماینده حکومت اقلیم با تنی چند از اسرائیلیها دیده شده است، هدف از برگزاری این جلسه کسب حمایت رژیم صهیونیستی از رفراندوم بارزانی بوده است.تعلیق فعالیت تعدادی از مشاوران بارزانیتعدادی از مشاورین بارزانی از هرگونه فعالیت مشاورهای و اظهارات رسانهای منع شدهاند. این اقدام در پی شکست برگزاری رفراندوم و عدم حصول نتایج پیشبینیشده بوده است. میان این مشاورین، اسامی کسانی همچون «هیمن هورامی»، «آری هرسین»، «سرو قادر» و «عبدالرزاق علی» دیده میشود. گفته میشود شمار زیادی از اعضای حزب دموکرات کردستان عراق مسئولیت شکست اخیر را متوجه مشاورین بارزانی کردهاند که قبل از برگزاری رفراندوم در اظهارات خود مدام از حمایت جهانی از این پروسه و رسیدن به اهداف تعیینشده سخن میگفتند.افزایش اختلافات رفراندومی در خانواده بارزانیشبکه خبری nrt در گزارشی به تأثیرات ناشی از برگزاری رفراندوم در اقلیم کردستان عراق پرداخته است. به گزارش این شبکه، رفراندوم نهتنها حاکمیت مجدد بغداد در مناطق مورد منازعه و تشدید اختلاف جریانهای سیاسی کُرد را در پی داشته است بلکه موجب بروز اختلاف در حزب دموکرات کردستان و حتی خانواده بارزانی شده است. مسرور بارزانی فرزند ارشد مسعود بارزانی و رئیس شورای امنیت ملی کردستان عراق از طرفداران اصلی برگزاری رفراندوم بوده است. وی در غالب نشستهای پیشرفراندومی با اطمینان از موفقیت این پروسه و حمایتهای خارجی سخن میگفت و قبل از ۲۵ سپتامبر هم با سفر به آمریکا چندین سمینار ویژه را با حضور شماری از اعضای کنگره برگزار کرد. بهخلاف مسرور بارزانی، نچیروان بارزانی برادرزاده مسعود بارزانی مشارکت آنچنانی در موضوع رفراندوم نداشته است و حتی اینگونه برداشت میشد که حداقل در این شرایط موافق برگزاری آن نیست. گفته میشود در پسارفراندوم و متأثر از مشکلاتی که اقلیم کردستان عراق با آن مواجه است مسعود بارزانی از فرزند ارشد خود نگران و دلخور است و این وضعیت را بهنحوی نتیجه مشاوره با وی میداند و بدین سبب وظائف بیشتری در این برهه بهعهده نچیروان بارزانی گذاشته شده است. نخست وزیر کنونی اقلیم کردستان در اظهارات خود از لزوم مذاکره با بغداد در چارچوب قانون اساسی عراق سخن گفته است و میکوشد روابط اربیل ــ بغداد را عادیسازی کند، نگرانیهای آنکارا و سران ترکیه بهویژه رجب طیب اردوغان رئیسجمهوری این کشور را برطرف کند که موضوع برگزاری رفراندوم روابط آنها را بهشدت تیره کرده است و همچنین روابط اقلیم کردستان را در پسارفراندوم با ایران بهعنوان دیگر همسایه عراق بازسازی کند. راهکارهای جنبش تغییر با هدف انحلال حکومت اقلیم کردستان عراق جنبش تغییر در اطلاعیهای راهکارهای خود را با هدف انحلال حکومت اقلیم کردستان تشریح کرده است. «شورش حاجی» سخنگوی این جنبش درخواست حکومت انتقالی را بهصورت رسمی مطرح و راهکارهای انحلال کابینه هشتم حکومت اقلیم کردستان را هم تشریح کرد. در اطلاعیه جنبش تغییر آمده است که نخست، لازم است حکومت اقلیم کردستان انحلال خود را اعلام کند. دوم، با رأی دوسوم اعضای پارلمان محلی، حکومت اقلیم کردستان منحل خواهد شد. سوم، وزیران کابینه حکومت اقلیم استعفا دهند. چهارم، اعتصاب عمومی در ادارات حکومتی با هدف ملزم ساختن حکومت به استعفا و انحلال آن صورت خواهد گرفت. پیشتر نیز جنبش تغییر با جماعت اسلامی کردستان و ائتلاف برای دموکراسی و عدالت درخواست انحلال حکومت فعلی و تشکیل حکومت نجات ملی را مطرح کرده بودند.توافق نیروهای پیشمرگ و نیروهای عراقیشبکه آفاق عراق با انتشار تصاویری از توافق نیروهای پیشمرگ اقلیم کردستان وابسته به بارزانی با نیروهای عراقی اعلام کرده است که طرفین با آتشبس و تحویل گذرگاههای مرزی به بغداد موافقت کردهاند. گفته میشود که اقلیم کردستان همچنین با بازگشت به مرزهای قبل از ۲۰۰۳ موافقت کرده است. این توافق را «روژ نوری شاویس» عضو دفتر سیاسی حزب دموکرات کردستان، سیروان بارزانی فرمانده محور مخمور نیروهای پیشمرگ و سربست لزگین معاون وزیر پیشمرگ حکومت اقلیم کردستان با شماری از فرماندهان ارتش عراق و نیروهای حشد شعبی امضاء کردهاند. همزمان حیدر العبادی نخستوزیر عراق دستور توقف عملیات نظامی را بهمدت ۲۴ ساعت با هدف تشکیل کمیته مشترک اقلیم ــ مرکز و تعیین مرزها و تحویل نقاط مرزی مشترک با کشورهای همسایه عراق صادر کرده است.منبع :تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
October 31, 2017, 3:52 am
به گزارش ندای انقلاب، با توجه به آغاز سری جدید برنامه «خندوانه» پس از ماه صفر و افت این برنامه در سری قبلی، سازندگان این برنامه برای حضور دوباره جنابخان در برنامه وارد مذاکره با صاحب این عروسک شدهاند.بنابر این گزارش، طی روزهای اخیر طرفین (سعید سالارزهی و سیدعلی احمدی) جلسات متعددی با هم برگزار کردهاند و تا به حال درباره مسائل مالی به توافق نزدیک شدهاند. مشکلات تا حد بسیاری حل شده و هر دو طرف امیدوارند بتوانند باز هم این برنامه را به روزهای موفقیت و اوج خود نزدیک کنند.به گزارش فارس، سال ۹۴ و در فصل دوم برنامه «خندوانه» به طراحی و اجرای رامبد جوان و تهیه کنندگی جواد فرحانی، عروسکی بنفش رنگ با نام جناب خان با صداپیشگی محمد بحرانی که از مجموعه نمایش خانگی «کوچه مروارید» آمده بود به یکی از کاراکترهای اصلی این برنامه تبدیل شد.تا جایی که اغلب مخاطبان دیگر خندوانه را به خاطر حضور جناب خان تماشا می کردند. این روند ادامه داشت تا اینکه صاحب اصلی این عروسک به فکر گرفتن حق خود از این عروسک افتاد و طی شکایاتی که از این برنامه داشت، باعث شد تا این عروسک در فصل چهار خندوانه حضور نداشته باشد و در همان زمان تهیه کننده ها درباره مسائل مالی بارها با هم گفتوگو کردند، اما نتیجه ای حاصل نشد.خندوانه برای اینکه خلاء جناب خان را پر کند، در فصل چهار به سمت چهار عروسک رفت که بازخورد مثبتی از آنها نگرفت و برنامه را با استفاده از شیوه های دیگر ادامه داد.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
October 31, 2017, 2:37 am
به گزارش ندای انقلاب، گردان الخنساء متشکل از زنان عضو داعش در فوریه سال ۲۰۱۴ در شهر الرقه ایجاد شد. این گردان یکی از مهم ترین گردان های فعال در حوزه مسایل اجتماعی در داعش است که مدتها است در مناطق تحت سلطه داعش فعالیت میکند.این گردان بعد از آن تشکیل شد که ارتش آزاد سوریه عملیاتی تروریستی را با پوشش زنان در مناطق تحت سلطه داعش انجام داد. این گردان از مجموعههای مختلفی نظیر ام ریحان یا ام عمارة تشکیل شده است. مأموریت ام عمارة جذب عناصر مبارز و زنان و دختران نوجوان از اروپا در فضای مجازی است.در ژانویه ۲۰۱۵ اولین بیانیه این گردان تحت عنوان "زنان دولت اسلامی" منتشر شد که در آن از نقش زنان در سازماندهی جدید داعش خبر میداد. در همان سال سندی با عنوان " زنان در دولت اسلامی، توضیح و بررسی شرایط" منتشر شد. در این بیانیه آمده است که سن شرعی ازدواج دختران جوان با عناصر تروریستی داعش ۹ سال است!ندی القحطانی زن سعودی ملقب به اخت جلیبیب مورد اعتمادترین زن در نزد ابوبکر البغدادی سرکرده داعش مسئولیت تأسیس گردان الخنساء را در شهر الحسکه بر عهده گرفته بود. او در کنار "ریما الجریش" ملقب به ام معاذ این مسئولیت را دنبال می کرد. ریما مسئول جذب زنان و دختران از طریق فضای اینترنت بود. یکی از قویترین زنان حاضر در گروه تروریستی داعش ام سلیمان است. او زنی عراقی است که مسئولیت فرماندهی "الحسبة النسائیة" در استان دیرالزور سوریه را بر عهده داشت. در موصل این مأموریت بر عهده ام الولید بود که اصالتی ازبک داشت و بیمارستان ابن سینا را به عنوان مقر فعالیت خود انتخاب کرده بود.از مهمترین زنانی که برای تروریستهای زن داعش فتوا صادر میکنند، ایمان البغا است. ایمان در سال ۲۰۱۴ بعد از کنار گذاشتن تدریس در دانشگاه الدمام عربستان سعودی به گردان الخنساء پیوست تا یکی دیگر از کسانی باشد که از زیر پرچم وهابیت سعودی به داعش پیوسته و به یکی از عناصر تأثیرگذار آن تبدیل شده است. او نیز مسئولیت جذب نیروهای جدید از طریق فضاهای مجازی و سایتهای اجتماعی را بر عهده داشت. دختر او به نام احلام الزعیم نیز به عنوان شاعر داعش فعالیت می کرد. یکی دیگر از زنان خارجی که در این گردان مشهور شد ، تالی جونز خواننده رپ انگلیسی بود که نام خود را "ام حسین" گذاشته بود.پیوستن به این گروه تروریستی نیازمند داوطلب شدن در اردوهای آموزشی شامل دروس دینی ، آمادگی جسمانی و استفاده از سلاح است. هر فردی که در گردانهای الخنساء عضویت داشته باشد حقوق ماهانه دریافت میکنند و تابعیت خارجی یکی از مهمترین ویژگیهای افزایش حقوق است.زنان تروریست همواره با خود سلاح و دستبند و بیسیم حمل میکنند. از مأموریتهایی که بر عهده این زنان گذاشته میشود ، نظارت و بازداشت و مجازات زنانی است که مخالف دستورات داعش عمل می کنند. آنها همچنین زنان شهروند مناطق مختلف را برای بهره کشیهای جنسی سرکردگان و تروریست های داعش می ربایند.زن در ادبیات مبارزاتی داعش تنها یک مبارز نیست ، بلکه یک همسر و خدمتکار و نامه رسان و صادر کننده احکام ضد زنان و اجرا کننده این حکم ها است.در سال ۲۰۱۵ آکادمی انگلیسی گفتوگوی استراتژیک پژوهشی را انجام داده و در آن تعداد مبارزان زن فعال در گروه تروریستی داعش را ۵۵۰ نفر دانست که بیشتر آنها تابعیتهای اروپایی و غربی داشتند. در سال ۲۰۱۶ تعداد عناصر وابسته به گردان الخنساء تنها در شهر الرقه بالغ بر ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر بود که نیمی از آنها خارجی بودند.گزارشهای بینالمللی و منطقهای نشان میدهد که داعش حتی برای جبران کمبود نیروهای خود از زنان استفاده میکند. در حال حاضر حدود یک سوم از نیروهای داعش را زنان تشکیل میدهند. آنها آموزشهای نظامی را برای شرکت در مبارزات دریافت میکنند. روزنامه الشرقالاوسط در شماره ۲۴ آوریل سال ۲۰۱۷ اعلام کرد که میزان مشارکت زنان و دختران نوجوان در این گروه بالغ بر ۵۵ درصد از مجموع مبارزان آنها شده است.انگیزههای پیوستن زنان به داعش متعدد است. سوزان شروتر کارشناسان آلمانی در این رابطه مینویسد که جذب زنان در داعش در نتیجه تصورات رمانتیک آنها و با هدف جستجوی یک زندگی عاشقانه و بیسابقه صورت میگیرد. برخی از این افراد خود را بخشی از روند گسترده جهانی میدانند و معتقدند که جهان را به صورت کامل تغییر خواهند داد!روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۵ در بررسی این انگیزهها به استدلال های سه تن از زنان منتسب به گردان های الخنساء پرداخته و به نقل از یکی از آنها مینویسد: انگیزه من از این کار قدرت و پول و بویژه قدرت بود. برخی متخصصان و روانشناسی معتقدند که تشکیل گردان الخنساء به عنوان روزنه ای برای برخی زنان محسوب می شود که به دنبال تسلط بر زنان دیگر هستند.پروژه "صوت و تصویر " ۲۷۸ مورد ازدواج اجباری مبارزان خارجی با زنانی که بیشتر آنها کمتر از ۱۸ سال سن داشتند را مستند کرده است. در برخی موارد دختران که مظنون به ارتباط با عناصر داعش شده اند، همان شب ازدواج فرار کرده یا خودکشی کرده اند.منبع : مشرق |
|
↧
↧
October 31, 2017, 3:15 am
به گزارش ندای انقلاب، «هالووین» جشنی فرهنگی-مذهبی است که هر سال در تاریخ ۳۱ اکتبر در کشورهای مختلفی برگزار میشود. این جشن از آمریکای شمالی گرفته تا اروپا و از خاورمیانه گرفته تا شرق آسیا به شکلهای گوناگون و با سنتهای متفاوتی همراه است[۱] که برخی از آنها ریشه مذهبی و برخی ریشه فرهنگی دارند و برخی دیگر برگرفته از آیینهای پاگانیستی هستند[۲]. در گزارش پیش رو، علاوه بر نسخه مسیحیشده هالووین، ریشهها و پشت پرده سنتهای عجیب و غریب این مراسم را بررسی خواهیم کرد.کدوتنبلهای ترسناک موسوم به «جکاولنترن»، شناختهشدهترین نماد هالووین هستندمراسم قدیسها یا جشن پاگانها؟«هالووین[۳]» که به صورت Halloween یا Hallowe'en نوشته میشود، صورت کوتاهشده عبارت All Hallows' Evening به معنای «شب قدیسها»ست و با نامهای دیگری از جمله Allhalloween، All Hallows' Eve و All Saints' Eve نیز شناخته میشود. در مسیحیت، هالووین رسماً به عنوان شب قبل از «روز قدیسها[۴]» (All Saints' Day یا All Hallows' Day) و آغاز مراسم سهروزه «آلهلوتاید[۵]» (Allhallowtide) تعریف میشود که در آن مسیحیان با حضور در کلیسا و همچنین بر سر مزار افراد درگذشته، یاد قدیسها، شهدا و همه افرادی را گرامی میدارند که به دین مسیحیت از دنیا رفتهاند.با این وجود، چنین تعریفی از هالووین امروزه خیلی رایج نیست. هرچند هنوز هم برخی از مسیحیان در فاصله آخرین روز از ماه اکتبر تا دومین روز از ماه نوامبر از درگذشتگان خود یادی میکنند و با حضور بر سر مزار آنها و روشن کردن شمع، چند ساعتی را در کنار عزیزان از دست رفته خود سپری مینمایند، اما تصویر غالبی که امروزه از جشن هالووین در ذهنها نقش بسته، سنت «لذت یا اذیت[۶]»، پارتیهای شبانه با لباسهای عجیب و عمدتاً ترسناک، تزئین خانه به شکل خانههای جنزده، روشن کردن آتشهای کوچک و بزرگ، مسابقه گاز زدن سیب، و خواندن داستانها و دیدن فیلمهای ترسناک است.هالووین امروزی دستکم به دو دلیل با آیین مذهبی گرامیداشت درگذشتگان متفاوت است؛ دلیل اول ریشههای پاگانیستی هالووین پیش از مسیحیت هستند و دلیل دوم تغییرات سکولار آن طی دهههای اخیر. مورخان ریشه اصلی هالووین را جشن «ساوین[۷]» یا «سَوین» میدانند، جشنی که «سِلت»های پاگانیست (از قبایل هندواروپایی) در روزهای آخر سال (طبق تقویم خودشان)، انتهای فصل برداشت و آغاز فصل زمستان و نیمه تاریک سال، برگزار میکردند. بسیاری از سنتها، رسوم و حتی خرافات ساوین اکنون در آیینهای هالووین نیز مشاهده میشود. گزارش پیش رو به بررسی آیینهای هالووین و ریشههای پاگانیستی آنها میپردازد.آیینهای هالووین و ریشههای آنهامشهورترین نمادهای هالووین امروزی نظیر کدوتنبلهای حکاکیشده و لباسهای عجیب و نامأنوس، از عقاید و خرافات پاگانیستی ریشه گرفتهاند. آداب و رسوم هالووین مانند «اذیت یا لذت» نیز برگرفته از سنتهایی هستند که در میان پاگانیستهای سلت رواج داشته است. در ادامه، سنتهای هالووین و ریشههای پاگانیستی آنها معرفی شدهاند:جَکاولَنتِرن: «جکاولنترن[۸]» (به معنای «جکِ فانوس»)، نماد اصلی هالووین امروزی، کدوتنبل بزرگی است که درون آن را خالی کرده، دیوارهاش را به شکل صورتی ترسناک (یا گاهاً خندهدار) درآورده، و درون آن را معمولاً با یک شمع روشن نمودهاند. سنت ساختن جکاولنترن از سنت ساختن فانوسهایی مشابه اما عمدتاً از جنس شلغم گرفته شده است. در آیین سلتی ساوین پیش از مسیحیت، این عقیده وجود داشت که در روزهای انتهایی سال (پیش از ۱ نوامبر که آغاز سال نوی سلتها بود)، موجودات خیالی و ارواح مردگان به زمین میآیند. به عقیده آنها، ساختن فانوس با شکلهای ترسناک و همراه داشتن آنها هنگام رفت و آمد و یا گذاشتن آنها لب پنجرههای خانه کمک میکرد تا ارواح خبیثه بترسند و به آنها نزدیک نشوند. البته جکاولنترن در کشورهای مختلف، ریشهها و داستانهای مختلفی دارد. به عنوان مثال، در برخی از کشورهای اروپایی، روشن کردن آتشهای کوچک نظیر شمع، برای راهنمایی ارواح در مسیر عبورشان روی کره زمین بود و موجب میشد تا خانههای مسیحیان واقعی را تسخیر نکنند. همچنین، مردم در اتریش، انگلیس و ایرلند معمولاً در هر اتاق از خانه، شمعی روشن میکردند تا ارواح درگذشتگان خود را در پیدا کردن خانه زمینی خود، یاری دهند. درباره پیدایش جکاولنترن نیز روایتهای مختلفی وجود دارد. به عنوان نمونه، در نسخه مسیحیشده این روایتها، گفته میشود فردی به نام جک که انواع گناهان را مرتکب میشده، روزی مَست از نوشیدن شراب به سمت خانهاش راه میافتد که در راه شیطان را ملاقات میکند. شیطان به جک میگوید که عمرش به پایان رسیده است، اما جک با ترفندی که میزند، شیطان را فریب میدهد تا از یک درخت سیب بالا برود. وی سپس روی تنه درخت، علامت صلیب را میکشد و بنابراین شیطان دیگر نمیتواند از درخت پایین بیاید. جک تنها به این شرط شیطان را آزاد میکند که شیطان قول بدهد روح او را تسخیر نکند و او را به جهنم راه ندهد. روایت دیگری در اینباره حاکی از آن است که جک پس از دزدی از یک روستا، از دست مردم روستا فرار میکند و در مسیر، با شیطان روبهرو میشود. وی برای آنکه شیطان جانش را نگیرد، به او پیشنهاد میکند تا برای آنکه مردم مسیحی روستا، از دین مسیحیت برگردند، تبدیل به سکهای شود تا جک آن سکه را به جای اموالی که دزدیده به مردم روستا بدهد. شیطان با نقشه جک موافقت میکند، اما وقتی به شکل یک سکه وارد کیف پول جک میشود، کنار صلیبی قرار میگیرد که او از مردم روستا دزدیده است و به این ترتیب در کیف پول جک زندانی میشود. در هر دو روایت، بعد از آنکه جک میمیرد، به خاطر گناهانش به بهشت راه نمییابد و شیطان هم او را به جهنم راه نمیدهد. به این شکل، جک جایی برای زندگی پیدا نمیکند و برای آنکه در تاریکی، راهش را پیدا کند و همچنین از سرما در امان باشد، شیطان تکهای از آتش جهنم را به او میدهد. جک این آتش را در میوه مورد علاقهاش یعنی شلغم نگهداری میکند تا خاموش نشود.آیینهای هالووین از کجا ریشه گرفتهانداذیت یا لذت: این رسم، یکی از مشهورترین نمادهای هالووین و امروزه تقریباً منحصر به کودکان است و در آن، کودکان با لباسهای ترسناک یا بانمک و معمولاً در گروههای چند نفری، درِ تکتک خانههای محله را میزنند و با گفتن عبارت «اذیت یا لذت» (Trick or Treat) به صاحبخانه میفهمانند که اگر میخواهد از اذیت آنها در امان باشد، باید به آنها شیرینی (لذت) بدهد. صاحبخانه هم که قبلاً شیرینیهای گوناگون را تهیه کرده، مقداری از آنها را به کودکان میدهد. برای این سنت، ریشههای مختلفی متصور هستند، اما طبق عقاید سلتی، همزمان با جشن ساوین و وقتی ارواح مردگان به زمین میآیند، باید با اهدای غذا و نوشیدنی، آنها را آرام کرد. طبق این عقیده، اگر اهل یک خانه، ارواح را آرام نکنند، ارواح خانه آنها را خراب میکنند و دامهای آنها نیز تا پایان فصل زمستان زنده نمیمانند. البته این سنت در قالبهای دیگری نیز وجود داشته است. به عنوان مثال، طی قرنهای بعد از میلاد حضرت مسیح(ع)، فقرا همزمان با جشن بزرگداشت درگذشتگان، با مراجعه به خانههای مردم از آنها درخواست غذا میکردند و در ازای آن، برای اهل خانه و درگذشتگان آنها دعا مینمودند.لباسهای عجیب و ترسناک: پوشیدن لباسهای ترسناک (یا طی دهههای اخیر لباسهایی شبیه به شخصیتهای خیالی مشهور مانند اسپایدرمن و بتمن) شاید رایجترین سنت هالووین باشد[۹]. امروزه، نه تنها کودکان بلکه جوانها و بزرگسالان نیز با پوشیدن لباسهای عجیب و نامأنوس، هالووین را جشن میگیرند. برگزاری پارتیهای شبانه که فقط افراد با لباسهای مختص هالووین اجازه حضور در آنها را دارند، سنتی فراگیر در کشورهای مختلف است. این سنت نیز برگرفته از همان عقیده پاگانیستی است که ارواح همزمان با مراسم ساوین به زمین میآیند. سلتها معتقد بودند در روزهای انتهای سال، مرزهای بین این دنیا و دنیای مردگان کمرنگ میشود و ارواح مردگان به زمینیها سر میزنند. آنها همزمان با برگزاری ساوین و قربانی کردن برای مردگان، برای آنکه ارواح، آنها را نشناسند و به آنها آسیبی نرسانند، لباسهای عجیبی میپوشیدند که عمدتاً از سر و پوست حیوانات ساخته شده بودند.آتشبازی: یکی از سنتهای هالووین روشن کردن آتشهای بزرگ در فضای باز است. این سنت نیز به طور مستقیم از آیین ساوین گرفته شده است. سلتها پیش از آغاز جشن ساوین، همه آتشهای خود را خاموش میکردند. سپس «دروید»ها (رهبران مذهبی سلتها) آتش بزرگی درست میکردند و سلتها دانههای گیاه و حیوانات (و گاهی فرزندان) خود را به نشانه قربانی کردن برای خدایان، در آتش میانداختند. این افراد سپس آتشهای خود را از این آتش بزرگ روشن میکردند و معتقد بودند این آتشها، طی فصل زمستان از آنها محافظت خواهند کرد. این آتش همچنین نماد خورشید و «قدرت رشد» در فصل سرد و سیاه زمستان بود. آیینهای دیگری نظیر خوابیدن جوانها نزدیک آتش و پریدن از روی خاکسترهای آن برای در امان ماندن از خطرات و پاک شدن از آلودگیها نیز در گذشته رایج بوده است. از آتش در آیین فالگیری و غیبگویی نیز استفاده میشده است.تاریخ و سنتهای دومین جشن پرهزینه آمریکا بعد از کریسمسفالگیری و غیبگویی: پیشبینی آینده افراد به خصوص درباره مرگ، ازدواج و فرزندآوری، امروزه در برخی کشورها همزمان با هالووین رواج دارد. اگرچه این سنت قبلاً شکلی جدی داشته و توسط افرادی بسیار معدود انجام میشده، اما در حال حاضر صرفاً به شکل یک تفریح و توسط افراد عادی در مهمانیهای خانوادگی انجام میشود. اینگونه فالگیری به روشهای مختلفی در هالووین رایج بوده و هست. به عنوان مثال، در ایرلند و انگلستان، پوست یک سیب را به شکل یک رشته دراز میکَنند و آن را از روی شانه فرد، روی زمین میاندازند؛ پوست سیب که روی زمین میافتد، شبیه به حرف اول نام همسر آینده آن فرد خواهد بود. همچنین، دو فندق را به نشان یک دختر و یک پسر مشخص، نزدیک آتش میگذارند؛ اگر این دو بر اثر گرمای آتش بترکند و از هم دور شوند، نشانه خوبی نیست، اما اگر در جای خود بمانند تا پوستشان از حرارت باز شود، یعنی این دو نفر زوج خوبی خواهند بود. در هالووین، پیشبینی همسر آینده از راههای دیگری هم ممکن است. مثلاً اگر فردی یک نان جوی نمکی را «در سه لقمه» بخورد و بدون آنکه چیزی بنوشد یا با کسی حرفی بزند بخوابد، خواب خواهد دید که همسر آیندهاش به او آب میدهد تا سیراب شود. به علاوه، اگر دختران جوان و مجرد در شب هالووین در یک اتاق تاریک بنشینند و به آینه زُل بزنند، چهره همسر آینده خود را در آینه خواهند دید، مگر آنکه تصویر یک جمجمه را ببینند که یعنی پیش از آنکه ازدواج کنند، از دنیا خواهند رفت. ریشه سنت پیشگویی و فالگیری در هالووین نیز به عقاید سلتی برمیگردد. سلتها معتقد بودند از آنجایی که در انتهای سال، ارواح و موجودات متعلق به دنیای دیگر به زمین میآیند، پیشبینی آینده نیز برای رهبران دینی آسانتر میشود. بنابراین یکی از آیینهای سلتها دور آتش بزرگی که درست میکردند و همزمان با قربانی کردن برای خدایان، تلاش برای پیشبینی آینده افراد، به خصوص در سال پیش رو بود.مسابقه سیبگاززنی: برگزاری مسابقه گاز زدن سیب یکی از تفریحاتی است که میان کودکان و بزرگترها در جشن هالووین رواج دارد[۱۰]. در این مسابقه، تعدادی سیب را در یک تشت یا ظرف بزرگ پر از آب میریزند و سپس چند نفر تلاش میکنند تا هر یک زودتر از دیگری فقط با استفاده از دندان، یکی از سیبها را از ظرف بیرون بیاورد. اگرچه این مسابقه و مسابقههای مشابه آن در زمانها و مکانهای دیگر نیز رواج دارد، اما برگزاری مسابقه با سیب در روز هالووین باز هم برگرفته از اعتقادات پاگانیستهای سلت است. سیب در اسطورههای سلتی، نماد جهان دیگر و همچنین جاودانگی است. بنابراین سنت تلاش کردن برای رسیدن به «سیب» نیز به معنای تلاش برای رسیدن به جاودانگی است.جادوگران و موجودات خیالی برگرفته از عقاید پاگانیستی در تزئینات هالووین نقش مهمی دارندآیینهای مسیحی؛ دینی، سکولار یا پاگانیست؟هالووین آداب و رسوم دیگری نیز دارد که بسیاری از آنها، اگرچه به اندازه موارد بالا، رایج نیستند، اما حتی همین جزئیات کوچکتر هالووین نیز ریشه در عقاید و آیینهای پاگانیستی دارند. به عنوان مثال، خودداری از خوردن گوشت (و خوردن سیب یا میوههای دیگر به جای گوشت) در هالووین در میان برخی از مسیحیان رواج دارد. شوخیهای ترسناک (مثلاً با غافلگیر کردن افراد)، تعریف کردن و شنیدن داستانهایی درباره ارواح و اجنه، تماشای فیلمهای ترسناک، رفتن به مکانهای متروکه و ترسناک، و تزئین خانه به شکل خانههای جنزده برای پذیرایی از مهمانها یا کودکانی که برای «اذیت یا لذت» مراجعه میکنند، همگی ابعاد ظاهراً سکولار هالووین امروزی هستند، اما ریشه در عقاید پاگانیستی سلتی دارند و به نشانه حضور ارواح درگذشتگان یا ارواح خبیثه روی کره زمین در روز هالووین برگزار میشوند.بسیاری از آیینهای غربی، هرچند عناصر مسیحی نیز وارد آنها شده باشد، ریشه در عقاید و آداب و رسوم پاگانیستهایی دارند که مبلغان مسیحی آنها را «بیدین» میدانستند. هالووین امروزی یک جشن سکولار و صرفاً بهانهای برای دور هم جمع شدن خانوادهها و تفریح آنها در کنار یکدیگر و حتی نزدیکتر شدن روابط همسایگی در یک محله است. کمتر کسی امروز، هالووین را یک آیین مذهبی مسیحی و عمل به آداب و رسوم آن را نشانه اعتقاد و التزام به مسیحیت میداند. با این وجود، چنانکه در گزارش بعدی مشرق نیز خواهیم دید، حتی کریسمس نیز که امروزه توسط میلیاردها مسیحی تحت عنوان جشن میلاد حضرت عیسی(ع) گرامی داشته میشود، به وضوح ریشه در عقاید همین پاگانیستها دارد و آیینهای کریسمس نیز به شکل غیرقابلانکاری به آداب و رسوم پاگانیستها شبیه هستند.[۱] Geography of Halloween Link[۲] Halloween Link[۳] Halloween Link[۴] All Saints' Day Link[۵] Allhallowtide Link[۶] Trick-or-treating Link[۷] Samhain Link[۸] Jack-o'-lantern Link[۹] Halloween costume Link[۱۰] Apple bobbing Linkمنبع : مشرق |
|
↧
November 26, 2017, 2:21 am
به گزارش ندای انقلاب، علیرضا قدمی، اظهار کرد: در حال حاضر آمد و شد خودروها در تمامی محورهای مازندران بهصورت عادی و روان است.
وی با اشاره به بارش برف و باران روزهای گذشته در محورهای مازندران، اضافه کرد: توصیه ما به رانندگان این است که با توجه به لغزنده بودن خودروهای آنان مجهز به تجهیزات زمستانی بهویژه زنجیرچرخ باشد تا برای تردد با مشکلی مواجه نشوند.
رئیس پلیس راه مازندران ادامه داد: با توجه به وضعیت جوی ارتفاعات و مناطق کوهستانی استان مهآلود و با کاهش دید همراه است که لازم است رانندگان در تردد به مقررات راهنمایی و رانندگی توجه کنند.
این مسؤول به لغو انسداد شبانه محور کندوان اشاره کرد و افزود: محدودیت انسداد این محور با توجه به تعطیلی روز دوشنبه اجرا نمیشود و بعد از گذر از ایام تعطیلات دوباره از سر گرفته میشود.
منبع : فارس
انتهای پیام/ج/ |
|
↧
November 26, 2017, 2:03 am
به گزارش ندای انقلاب، طی روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی اخباری از جذب سرمایه توسط دو استارتآپ نوظهور در کشور منتشر شده که سود حاصل از این سرمایهگذاری به اندازهای است که در مقایسه با نرخ سود بانکی، بیش از 7 برابر است؛ سود سرسامآوری که وسوسه بالایی برای سرمایهگذاری در این شرکتها به وجود آورده و احتمال آن میرود که با جذب سرمایههای هنگفت و ناتوانی در بازپرداخت آن شاهد اتفاقات تلخ چند ماه اخیر برای برخی موسسات مالی و اعتباری همچون فرشتگان و کاسپین باشیم.
در آگهیهای جذب سرمایه این شرکت که تحت عنوان «فرصت استثنایی» معرفی شده، تصریح شده که با سرمایهگذاری برای اسنپ و الوپیک، به ازای هر 9 میلیون تومان، سودی معادل 800 هزار تومان در ماه به سرمایهگذاران پرداخت میشود. همچنین در این آگهیها که ضمانت معتبر را برای سرمایهگذاران تضمین کرده، صراحتاً عنوان شده که سود ماهانه 7 تا 9 درصدی به سرمایهگذاران داده خواهد شد.
در این آگهیها که از سوی تیم «2806» منتشر شده، شماره تماسی برای کسب اطلاعات بیشتر درج شده است. شماره موبایلی که پس از تماس با آن، فرد پشت خط صراحتاً عنوان میکند که این جذب سرمایه گرچه به صورت مستقیم از طرف دو شرکت جدید «اسنپ» و «الوپیک» نیست ولی شرکت «2806» که شماره تماس با آن هم، نام شرکت است، این سرمایهگذاری را جهت خرید موتورسیکلت و تجهیز آن و در اختیار قرار دادن این موتورسیکلتها به این دو شرکت بزرگ انجام میدهد.
مسئولان انتشار این آگهی مدعی هستند که سرمایهگذاران به ازای 9 میلیون تومان، 36 ماه سود 7 تا 9 درصدی را دریافت خواهند کرد و 5.5 میلیون تومان از سرمایه اولیه آنها هم صرف خرید موتورسیکلت و 3.5 میلیون مابقی نیز صرف تجهیز موتورسیکلتها خواهد شد.
همچنین در توضیحات ارائه شده تاکید دارد که قرارداد فی مابین سرمایهگذار و شرکت «2806»، تحت عنوان «موجر و مستاجر» منعقد میشود و سند موتورسیکلت خریداری شده نیز به نام سرمایهگذار تنظیم خواهد شد و هزینههای بیمه، خسارات و ... بر عهده شرکت خواهد بود.
نکته جالب اینجا است که به گفته اعضای این تیم، سرمایهگذارانی هم بودهاند که هزینه خرید و تجهیز 30 موتورسیکلت را در شرکت مذکور سرمایهگذاری کردهاند و هیچ محدودیتی برای جذب سرمایه وجود ندارد.
به هر حال با توجه به تجربه ناموفق برخی موسسات مالی و اعتباری که در سالهای اخیر مشکلات بسیاری را به دنبال داشتهاند، لازم است تا منشاء پرداخت چنین سودهای نامتعارف و وسوسهانگیزی مشخص شود تا خدای ناکرده تجارب تلخ گذشته تکرار نشود.
منبع : تسنیم
انتهای پیام/ |
|
↧
October 31, 2017, 4:22 am
به گزارش ندای انقلاب، معلوم نیست چه کسی این تصور را در ذهنش انداخته که حق دارد نماینده منطقه شان را ببیند. یا حق دارد مشکلش را به آنها بگوید یا حتی توقع شنیدنش را از آقایان داشته باشد. خلاصه هرچه هست توقعات، تصورات یا تخلیاتش آنقدر شدید است که هر چه زیر گوشش می خوانم به خرجش نمی رود؛ باور نمیکند بعضی از اینها با شاه هم فالوده نمیخورند چه برسد به دیدن یک پسربچه یک لا قبا دهاتی که روستایشان زیر پونز نقشه هم نیست؛ هرچه آسمان و ریسمان برایش میبافم که از خر شیطان پایین بیاید، دست آخر آب پاکی را میریزد روی دستم و میگوید: «من که هیچی؛ شناسنامه نداشتم؛ ولی مادرم و امثال مادرم که شناسنامه داشتن؛ اینها با رای امثال مادرم رفتن مجلس؛ خب حداقل میتونم ببینمشون که؛ ببینمشون و مشکلمو بگم؛ همین...» ساده دلانه تصور میکند پایش برسد تهران مشکل خودش و بچههای روستا و منطقهشان حل میشود. مثل یک بچه روستایی ساده...اولین بار ۲ سال پیش دیدیمش؛ در آخرین نقطه ایران؛ در روستایی که نه آب داشت و نه راه؛ بیخ گوش افغانستان؛ در محرومترین نقطه کشور؛ در جایی که تمام عشق بچه های قد و نیم قدش ادا درآوردن و اطوار ریختن جلوی دوربین و قاه قاه خندیدن به عکس های مسخره شان است آن هم با آن کله های کچل و صورت های آفتاب سوخته و دمپایی های رنگ به رنگ؛ در روستایی که بچه های گرسنهاش برای بدرقه مان تا نفس داشتند دنبال ماشین دویدند و دست آخر هم لابه لای گرد و خاک جاده گم شدند و شبح دست تکان دادن هایشان آخرین تصویرشان شد در قاب ذهن ما. روستایی که تمام نداشته های بچه هایش سنجاق شده بود به «چهاربرگ» لعنتی...عزیز یکی از همینها است؛ از همین هایی که تمام آرزویش داشتن همان دفترچه ۴ برگی است؛ از همان چند هزار بچه قد و نیم قد ایرانی بیشناسنامه؛ پسربچه سروزبان داری که به قول بعضی آقایان مسئول، یک روز همین زبان سرخش، سرش را به باد میدهد؛ حرفهایش آنقدر پردرد بود که کلیپ چند دقیقهای عزیز بیشتر از یک میلیون بار دیده شد. پسربچه ای ۱۴-۱۵ ساله که تمام آرزویش گرفتن همین چهار برگ است. از آخرین باری که دیدمش تغییر چندانی نکرده؛ جز اینکه دو سال بزرگتر شده و قدش بلندتر؛ صداش دورگه شده و پشت لبش سبز؛ موهای تراشیده روی کله کچلش هم شده مدل «خامهای»؛ لباس بلند بلوچیاش هم تبدیل شده به شلوار «جین» و پیراهن «مردانه»؛ همین؛ البته غصههای خودش و بچههای قد و نیم قد تپه کیخا هم بیشتر شده و حتما امید به بهبود اوضاع هم کمتر؛ به هر حال ۲ سال گذشته؛ کم نیست؛ ۲۴ ماه؛ ۷۳۰ روز؛ و فقط خدا میداند چند ساعت و چند دقیقه چشم انتظاری برای چهاربرگ لعنتی...بعد از ۲ سال اینبار توی تهران دیدمش؛ آنقدر امیدوار است به حل مشکلش که تا دیدمش خندید و گفت: «قاچاقی اومدم؛ قاچاقی از تپه کیخا تا گلستان و از گلستان تا تهران؛ بیشتر از ۲۰۰۰ کیلومتر؛ ولی بالاخره اومدم»؛ تهران و چراغهای رنگارنگ و خیابانهای بیسر و ته و هزار تو مانندش کلافهاش کرده؛ میگویم: «تهران خوبه؟» ساده میگوید: «نه؛ از ترس اینکه بگیرنم پامو از خونه فامیلمون بیرون نذاشتم. تازه توی مترو داشتم خفه میشدم» و همزمان میزند زیر خنده؛ بلند و کشدار. ساده و از ته دل...تا میرسد یک دسته بزرگ از ورقههای کپی رنگ و رو رفته را از داخل کیسه پلاستیکی درمیآورد و یکی یکی روی میز میگذارد. «این استشهادیه رؤسای طایفههاس که شهادت دادن بابام همینجا بدنیا اومده؛ توی ایران؛ این نامهای که به فرمانداری دادیم؛ این شناسنامه و کارت ملی مادرم... اینا هم شناسنامه پسرعموهای پدرم که حاضرن آزمایش بدن؛ آزمایش دیانای...»بدون اینکه چیزی ازش بپرسیم شروع میکند به گفتن: «بعد از اینکه شما اومدید تپه کیخا و اون فیلم رو ازمون گرفتید، خیلیها قول دادن برای من و بقیه بچههای روستا یه کاری کنن ولی...»- خودت اون فیلم رو دیدی؟ - آره یه روز یکی از بچههای مدرسه بدو بدو اومد دم خونهمون؛ داد میزد عزیز تلویزیون داره نشونت میده؛ بعدترش هم یکی از معلما فیلمی رو که شما ازم گرفته بودید توی موبایلش نشونم داد؛ می گفتن یه تیکه از اون فیلم همه جا پخش شده بود؛ خیلیها دیده بودنم؛ بعد از اون بود که تماسها شروع شد؛ (میخندد و سرخ و سفید میشود) دیگه همه میشناختنم؛ از طرف فرمانداری هم اومدن خونهمون؛ اومدن گفتن ما مشکلت رو حل میکنیم._ پس چرا حل نکردن؟_ نمیدونم. مدارک خودم و پدرم رو براشون بردم؛ همه را دادم به آقای پیری؛ اونا هم دیدن و گفتن باید منتظر بمونم._ منتظر شناسنامه؟_ نه منتظر مجوز تشکیل پرونده برای درخواست شناسنامه._ مگه درخواست شناسنامه دادن هم مجوز میخواد؟_ هر دفعه میگن مجوز تشکیل پرونده ما از طرف استانداری نیومده. البته فقط فرمانداری هم نبود. از سپاه هم بهم زنگ زدن؛ گفتن از طرف قرارگاه قدس شرق کشور زنگ زدن که مشکل من و بچههای روستا رو حل کنن. ولی خب نشد؛ یه بار هم یک خانم دکتری زنگ زد گفت از طرف یه دکتر از کانادا برام پیغام آورده که حاضرن کمکم کنن؛ ولی من گفتم نمیخوام؛ من ایرانیام و از هیچکس خارج ایران کمک نمیخوام؛ بعدش هم شنیدم فیلمم رو شبکههای ماهوارهای هم نشون دادن ولی هیچکس هیچ کاری نکرد.حرفش را میخورد و این بار آرامتر صحبت میکند؛ مثل کسی که دستش از همه جا کوتاه مانده و ناامید از همه جا، ناخودآگاه تن صدایش فروکش میکند؛ «من هیچی نمیخوام فقط میخوام وطن داشته باشم؛ خب ما و پدارمون همه توی ایران به دنیا اومدیم؛ توی همین خاک؛ گناه ما بچهها چیه که پدرامون بی سواد بودن و اصلا به فکرشون نمیرسید که باید شناسنامه بگیرن؛ اونم توی تپه کیخا؛ وسط بیابونای سیستان؛ وسط منطقه محروم؛ شما که خودت دیدی وضعیت زندگیمون چطوره؛ از زمستون پارسال آب اون منطقه هم قطع شده.»یک سری کاغذ کپی شده رنگ و رو رفته دیگر دستم میدهد و میگوید: «پدرم ۹۰ سالشه و وقتی چند ماهه بوده پدرش مُرده؛ بی سواد بوده و آدم بی سواد هم کوره...»؛ میگوید و میگوید؛ دلش پر است از زمین و زمان؛ از اینکه خودش، خواهر و بردارهاش و همه بچههای قد و نیم قد «تپه کیخا» به جرم بی سوادی پدر و مادرشان، به جرم تولد در نقطهای از ایران که هیچ کس دلش نمیخواهد پا روی آن بگذارد، به جرم دورافتادن از زرق و برق شهر، کسی رغبت نگاه کردن به روستایشان را هم ندارد، از همه چیز محروم ماندهاند؛ نه از مال و منال دنیا، که محروم شدهاند از قدرت تغییر زندگیشان؛ و نه فقط محروم، که ممنوع از اولین داشتهها؛ میگوید توی روستا بخاطر بی آبی کار و کشتی که ندارند و خارج روستا رفتنشان هم یعنی رفتن در دهان شیر؛ یعنی ممنوع الخروج از تپه کیخا؛ ممنوع الخروجاند چون اگر خدای ناکرده با مامور پلیسی توی راه و بیراه چشم تو چشم شوند، به جرم نداشتن مدارک هویتی، باید قید این سوی دیوار را بزنند و رد مرز میشوند به آنطرف دیوار؛ که اگر بروند دیگر حساب کارشان با کرام الکاتبین است.خودش میگوید هرچه بزرگتر میشود فکر کردن به این زندگی برایش سختتر میشود؛ سختتر میتواند باور کند که همه گرسنگیها، مشکلات، محرومیتها و حسرت تک تک نداشتههایشان، باید تا آخر عمر بیخ ریششان باشد؛ چون نمیتوانند درس بخوانند و تحصیل کنند تا حداقل یک سر و گردن از این زندگی نکبتی امروزشان بالاتر بیایند؛ یارانه نمی گیرند، تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی نمیروند، درس نمیخوانند و آینده ندارند فقط به خاطر همین چهاربرگ لعنتی. میخندد و با شیطنت و تخسبازی میگوید: «همه زیر گوش ما میخونن که باید درس بخونیم تا دکتر شیم، مهندس شیم خلبان یا هرچی دیگه. یه آدم تحصیلکرده موفق بشیم تا نه فقط خودمون، که خانواده و بچههای دیگه روستا رو هم نجات بدیم ولی ما معلمهامون هم از روی خیر و صدقه میذارن بریم سر کلاس بشینیم؛ حتی به ما کارنامه هم نمیدن؛ چه برسه به مدرک تحصیلی و بعدش کنکور و دانشگاه و اووووه. ما هیچ راهی نداریم؛ هیچی»هیچی برای گفتن ندارم و فقط نگاهش میکنم؛ شرایطم را خوب میفهمد و در جواب نگاه مستاصلم از پاسخ به یک پسربچه، شروع میکند به چیدن پازل بدبختیهای زندگیشان؛ مثل بوکسوری که حریف دست و پا بستهاش را گوشه رینگ گیر انداخته و ضربهها را چپ و راست حوالهاش میکند؛ از مریضی مادر و پدرش میگوید تا سوختگی برادر چند ماههاش که برای دوا و درمانش نه فقط پول، که حتی اجازه خارج شدن از روستایشان را هم نداشتهاند؛ از اینکه خودش و خانوادهاش نه فقط از کمک کمیته امداد و بهزیستی محرومند، که حتی رنگ یارانه ۴۵ هزار تومانی را هم به چشم ندیدهاند؛ از اینکه هر روز و شبشان را با ترس از دستگیر شدن و رد مرز شدن میگذرانند... انقدر میگوید و میگوید تا اینکه کاملاً خلع سلاح میشوم و دست آخر میگوید: «این همه راه اومدم تهران فقط برای اینکه برم سراغ مسئولا؛ برم مشکلم رو بهشون بگم؛ من بدون شناسنامه برنمیگردم»به قول خودش میخواهد از آسانترینها شروع کند و با حساب و کتاب خودش میگوید برویم مجلس و لیست نمایندههای زابل و زاهدان را نشان میدهد؛ هرچقدر برایش دلیل میآورم حریفش نمیشوم و آخر کار دست به دامن چند دوست قدیمی می شوم و شماره تماس نمایندههای زابل و زاهدان را گیر میآورم؛ به لیست نمایندهها اشاره میکنم: «از کدومشون شروع کنیم؟» انگشتش را از بالا تا پایین لیست میلغزاند و روی «دهمرده» نگه میدارد و میگوید: «میگن آدم خوبیه؛ اول به این زنگ بزنیم» شماره را می گیرم و زنگ میخورد؛ نه یک بار؛ شاید بیشتر از ۲۰ بار زنگ میزنم؛ آنقدر زنگ میزنم که رضایت میدهد بیخیالش شویم و جلوی اسم «حبیبالله دهمرده» توی لیستش مینویسم: «هیچی...»قیافهاش درهم شده؛ از لیست نمایندهها، شماره دوم را بیرون میکشد؛ «احمدعلی کیخا»؛ نماینده زابل؛ راست کار خودش است؛ نماینده زابل و هیرمند؛ شماره را میگیرم و میزنم روی آیفون؛ بوق پنجم یا ششم، صدایی از پشت گوشی میآید؛ حالت صورتش عوض میشود و طوری نگاهم میکند که بهم بفهماند «دیدی گفتم؛ اینها مشکلم رو حل میکنند»... خودم را برای صدایی که از پشت تلفن میآید معرفی میکنم و قبل از اینکه موضوع را برایش توضیح بدهد میگوید: «من الان جایی هستم که نمیتوانم صحبت کنم؛ عذرخواهی میکنم»؛ رنگ عزیز سفید شده؛ من و منی میکنم و میگم «کار واجب دارم»؛ صدای پشت خط مخالفتی نمیکند و از سیر تا پیاز ماجرای عزیز را برایش تعریف میکنم؛ اینکه بیشتر از ۲۰۰۰ کیلومتر کوبیده و قاچاقی آمده تهران تا مشکلش حل شود؛ اینکه توی این دو سال علیرغم قول مساعد فرماندار و حضور شخصیاش به این ماجرا، هنوز هیچ جوابی به او ندادند؛ اینکه آمده تا شما را ببیند و...؛ فوری از زیر بار ملاقات با عزیز شانه خالی میکند و میگوید: «نه؛ نه من که نمی تونم؛ دارم جایی میرم...»؛ حرف عوض میشود و میگوید «این موضوع مسالهای عمومیه در آن منطقه و سال گذشته وقتی در شورای اداری شهرستان نیمروز حضور داشتم گزارشی دادن مبنی بر اینکه یکی از معتمدین بخش سفید آبه به صورت خودجوش اقدام به ثبت نام از افراد متقاضی شناسنامه کرده و نزدیک به ۴۰۰۰ نفر ثبت نام کردن؛ این مشکل عزیز تنها نیست» و شروع کرد به دوختن سر ماجرا عزیز به بیخ حکایت شواری تامین و فرمانداری و استانداری؛ مراجعی که در این ۲ سال حتی اجازه تشکیل پرونده عزیز را هم ندادهاند؛ می گوید و میگوید و آخر کار با لحنی گلایه آمیز میگویم: «ما امید داشتیم شما که نماینده عزیز و اهالی هیرمند و زابل هستید، راهنماییمان کنید؛ بالاخره این بچه این همه راه آمده تا تهران کاش...» و او هم قبل از اینکه جملهام تمام شود گفت: «من که نمیتونم احساسی به موضوع نگاه کنم؛ من میگم فقط مشکل عزیز نیست؛ ۴۰۰۰ نفر در یکی از بخش های یک شهرستان ثبت نام کنند؛ حالا ببینید در کل شهرستان چقدر میشه؛ ما مکاتبه کردیم جوابی نمیدهند»؛ تمام.در ۲ سال گذشته فرمانداری هیرمند و استانداری سیستانوبلوچستان حتی اجازه تشکیل پرونده برای بررسی درخواست عزیز را ندادهاند.از چهره عزیز معلوم است گُر گرفته؛ آنقدر شوکه است که لام تا کام حرف نمیزند؛ نمیدانم چرا فکر میکند که باید به جای بقیه خجالت بکشد؛ انگار تمام تصوراتش از آنچه به دنبالش بوده و ۲ سال برایش برنامهریزی کرده یکدفعه خراب شده و دست و پا بسته زیر آوارش مانده؛ شاید هم حق دارد؛ ۲۰۰۰ کیلومتر راه را قاچاقی آمده تا اینها را ببیند و دست آخر... سر حرف را عوض میکنم و لیست را میگذارم جلویش: «ناراحتی نداره؛ به یکی دیگه زنگ میزنیم»؛ منتظر جواب او نمیمانم و به ناچار شماره یکی از نمایندههای زاهدان را میگیرم؛ «حسین علی شهریاری» نماینده سه دوره مردم زاهدان در مجلس شورای اسلامی؛ شماره را میگیرم و منتظر جواب از آن طرف خط میشوم؛ بالاخره صدای دکتر شهریاری از آن طرف خط بلند میشود؛ خوش برخورد است و وقتی شرح تمام ماجرا را شنید، محکم گفت: «من نباید ببینمش؛ نمایندههای زابل باید ببیننش؛ آقای کیخا آقای دکتر دهمرده...» میگوید: «مدارک عزیز را شورای تامین شهرستان باید تایید کند تا شناسنامه بگیرند؛ اداره اطلاعات، نیروی انتظامی، سپاه، فرمانداری و ...؛ خیلیها هستن که شرایط مشابه عزیز دارن»؛ گفت و گفت و در آخرین جملهاش او هم آب پاکی را ریخت روی دست هر دومان و گفت: «به هر حال چون توی حوزه انتخابیه من نیست نمیتونم به این موضوع ورود کنم.» عزیز دوباره سرخ و سفید شد؛ باید یک کاری براش میکردم؛ اصرار کردم ولی هرچه گفتیم شهریاری قبول نکرد که نکرد؛ حتی مسیر ۲۰۰۰ کیلومتری که یک پسربچه روستایی طی کرده تا فقط او و ۲ نفر دیگر از نمایندهها را ببیند فرقی در اصل ماجرا ایجاد نکرد و دست آخر گفت: «چرا دفتر زابل نمیرود؟ میدونی اگر ما وارد قضیه بشیم این موضوع یک روال میشود...» عزیز خودش را از تک و تا نمیاندازد و با ایما و اشاره التماس میکند تا خودش هم چند کلمهای با نماینده زاهدان صحبت کند؛ گوشی را دستش میدهم میگوید: «سلام آقای شهریاری من عزیز ده مرده هستم» تا فامیلی عزیز را میشنود لحن صدایش عوض میشود و می گوید: «خیلی جالبه «عزیز ده مرده» هستی بعد نماینده شما هم دهمرده است و آقای دکتر دهمرده هم توی زابل دفتر داره؛ خب تو اومدی تهران که کی مشکلت رو حل کنه؟»؛ عزیز حول شده و صداش میلرزد؛ هرچقدر سعی میکند ماجرا را برایش بگوید نمیتواند و آخر سر فقط میگوید: «این همه راه اومدم که شما و مسئولین دیگه رو ببینم و میخواستم با شما صحبت کنم»؛ ولی جمله آخری که از آن طرف خط میشنود ضربه فنیاش میکند و تمام ... نمیشود انتظار بیشتری از یک پسربچه داشت؛ آن هم پسربچهای که تمام عمرش را در یک روستای دورافتاده گذرانده.عزیز هیچ چیز دیگری نمیگوید؛ حتی نای قطع کردن تلفن را هم ندارد؛ خودم تلفن را قطع میکنم و بعدش سکوت؛ نه او حرفی برای گفتن دارد و نه من جملهای برای او. وضعیت بدی است؛ راستش تلاش برای امیدوار کردن دوباره کسی که همه امیدش چند لحظه پیش جلوی چشمش به فنا رفته دست و پا زدنهای بیخودی است؛ هیچکدام از نمایندههایی که بهشان امید بسته بود حتی حاضر نشدند عزیز را ببینند؛ توصیه و پیشنهاد و کمک، پیشکش و این برای عزیزی که تمام تصورش را روی این اصل استوار کرده بود که حداقل حق دارد نماینده شهر و منطقهشان را ببیند و ۲۰۰۰ کیلومتر را به این امید آمده آن هم قاچاقی، یعنی تیر خلاص!به بهانه قار و قور شکم میزنیم بیرون؛ میزنیم بیرون تا کلهمان باد بخورد؛ باد بخوریم تا عزیز فراموش کند شناسنامه ندارد؛ یادش برود پول سفر قاچاقیاش را چه طور جور کرده؛ بیخیال کور شدن کورسوی امیدش شود و فکر و خیال دست خالی برگشتن به روستا از سرش بپرد؛ توی خیابانهای شلوغ تهران قدم میزنیم تا یادش بماند او و آدمهای یکلاقبایی مثل او حق داشتن خیلی چیزها را ندارند، حتی حق داشتن این چهاربرگ لعنتی را...به گزارش تسنیم، عزیز نزدیک به یک ماه در تهران ماند ولی نه فقط دکتر کیخا و دکتر شهریاری که حتی «حبیبالله ده مرده» نماینده زابل و هیرمند هم قبول نکرد «عزیز» را ببیند و همگی فرمانداری، استانداری و دولت را مقصر نداشتن شناسنامه هزاران نفر مثل عزیز معرفی کردند ولی در این بین با پیگیریهایی که تعدادی از خبرنگاران انجام دادند، عزیز با رئیس ثبت احوال کشور و همچنین سخنگوی وزارت خارجه دیدار کرد. در این دو دیدار رئیس سازمان ثبت احوال کشور شخصاً دستور پیگیری حل مشکل عزیز را داد و بهرام قاسمی سخنگوی وزارت خارجه نیز در دیداری یک ساعته نه تنها از عزیز دلجویی کرد، بلکه قول داد تا این ماجرا از سوی وزارت خارجه پیگیری شود. اگرچه رئیس سازمان ثبت احول و سخنگوی وزارت امور خارجه قول پیگیری موضوع را دادهاند، ولی مشکل عزیز همچنان پابرجاست و حل آن در گروی تشکیل پرونده از طرف فرمانداری و استانداری است.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
↧
November 26, 2017, 2:36 am
به گزارش ندای انقلاب، پیش از این در خبری به بررسی نتایج برخی تحقیقات علمی درباره تاثیرات مخرب گلایفوسیت بهعنوان علفکش مورد استفاده در تولید محصولات تراریخته پرداختیم.
سم گلایفوسیت از ترکیباتی چون نیترات، فسفات، دی اکسید کربن و آب تشکیل شده است، استفاده از گلایفوسیت در گیاهان برای سمپاشی و از بین بردن علف هرز، گیاه را مقاوم کرده و کشاورز را مجبور به استفاده دوز بیشتری از گلایفوسیت میکند و در نهایت دوزهای بالای گلایفوسیت برای سم پاشی، باعث ذخیره آن در خاک شده که تا مدتها نیز از بین نمیرود.
بیشتر بخوانید: همراه محصولات تراریخته "سم گلایفوسیت" هم میخورید
مجله معتبر Environmental Science &Technology نتایج تحقیقی در دانشگاه اکستر انگلستان را فاش کرد که نشان میدهد ماده «راندآپ» و ماده مؤثره آن "گلایفوسیت" به عنوان پرمصرفترین علفکش مورد استفاده در تولید و کشت محصولات تراریخته در مقادیر 10 میلیگرم و بیشتر از آن سبب اخلال در برخی ژنها در اندام تناسلی ماهی (بیضه ها و تخمدانها) میشود.
این ماده شیمیایی که بقایای آن روی محصولات تراریخته وجود دارد، ضمن آلودگی آبهای سطحی، موجب بروز اختلالاتی از جمله مرگ جنین ماهی در مراحل اولیه لقاح یا خروج زودتر از موعد جنین از تخم میشود.
این مجله معتبر همچنین نتیجه تحقیق دیگری را فاش کرد، که نشان می دهد مقدار موجودی گلایفوسیت و مشتقات آن در محصولات تراریخته، 15 میلی گرم یا بیشتر است؛ این نتیجه به این معناست که سم موجود در مواد غذایی که در سوپرمارکتهای امریکا به فروش میرسد، همواره بیش از آستانه مجاز بوده و این سم از طریق غذا وارد بدن مردم میشود.
انجمن تولیدکنندگان سموم در این زمینه گفته است که گلایفوسیت "عامل اصلی ابتلا به سرطان" است که از طریق دام و خاک به انسان منتقل میشود؛ گلایفوسیت پس از اسپری بر روی گیاهان تراریخته با آب از بین نمیرود، شواهد نشان میدهد در ادرار انسان، خون و حتی شیر مادران هم این ماده شیمیایی یافت شده است.
در ادامه فیلم کوتاهی درباره اثبات اثرات سرطانزایی سم گلایفوسیت مورد استفاده در محصولات تراریخته را میبینیم:
منبع : تسنیم
انتهای پیام/ |
|
↧
November 26, 2017, 2:38 am
به گزارش ندای انقلاب، در تاریکی یک خانه امن در موصل که در آن ده سرباز عراقی خوابیده بودند، نور آبی صفحه نمایش تلفن همراه دو افسر اطلاعاتی که مشغول ردیابی ماشین های بمب گذاری شده انتحاری، وسایل انفجاری دست ساز و پایگاه های داعش بودند، به چشم می خورد. این اطلاعات را غیرنظامیانی ارسال می کردند که در عمق قلمرو داعش قرار داشتند.
ورا میرونوا و همکارانش در یادداشتی که فارن افرز آن را منتشر کرد، نوشتند: در طرف دیگر جنگ، فرایندی مشابه و در جهت عکس آن در جریان است که عملیات آنها از هر جهت بسیار پیچیده تر می باشد. حتی در حال حاضر که سازمان تروریستی داعش در حال فروپاشی است، سرویس اطلاعاتی این گروه هنوز هم چالش بزرگی محسوب می شود.
جنگ اطلاعات
بسیاری از غیرنظامیانی که اطلاعاتی از داعش در اختیار مقامات عراق می گذاشتند، این کار را به خاطر مبارزه با وضعیت بغرنج کشور انجام می دادند. یک افسر اطلاعات ارتش عراق اظهار کرده بود: «بسیاری از مردم موصل خواستار همکاری با ما هستند، زیرا آنها به خاطر کشته شدن اعضای خانواده شان خواهان انتقام از داعش هستند». برخی دیگر اما این کار را صرفا به خاطر منافع مادی انجام می دادند.
ارسال اطلاعات از موصل چالش برانگیز بود، شبکه تلفن همراه بخوبی دسترس نمی داد و عوامل اطلاعاتی بایستی پیام خود را بصورت متن از جاهای مرتفع نظیر بام ساختمان ها یا تپه های اطراف پیامک می کردند. البته داعش نیز از این امر آگاه بود و اغلب افراد رفت و آمد کننده به این مناطق را بازرسی می کرد. اگر تلفنی با پیام های نوشتاری پیدا می کردند، صاحب تلفن اعدام می شد و اگر تلفن همراه فرد خالی از پیام بود، بیشتر مشکوک می شدند و طرف را شکنجه می کردند.
علیرغم این خطرات، عوامل اطلاعاتی به کار خود ادامه می دادند و در عملیات ها علیه داعش نقش حیاتی ایفا می کردند.
جمع آوری اطلاعات
همان طور که عوامل اطلاعاتی برای ارسال اطلاعات داعش به نیروهای عراقی، جان خود را به خطر می انداختند، ارسال اطلاعات از طرف مقابل یعنی از سوی طرفداران داعش در خارج از قلمرو این گروه به فرماندهی و کنترل داعش نیز در جریان بود. تکنیک های داعش در جمع آوری اطلاعات هوشمندانه تر و پیچیده تر بود، زیرا آنها از یک طرف از عراقی های باتجربه یعنی از سرویس اطلاعاتی رژیم صدام حسین استفاده می کردند و از طرف دیگر ستیزه جویان خارجی از کشورهای مختلف را برای این کار، استخدام می کردند.
داعش برای بدست گرفتن کنترل شهرهای بزرگ، به نهادهای مختلف دولتی نفوذ کرده و به آغاز جمع آوری اطلاعات می پرداخت. پس از اینکه داعش کنترل منطقه بزرگی را بدست می گرفت، به جمع آوری اطلاعات در مورد مناطق تحت کنترل عراق می پرداخت. رانندگان بومی تاکسی ها بویژه برای این کار مفید بودند، مخصوصا زمانی که مسافرت بین مناطق تحت کنترل داعش و نیروهای عراقی امکانپذیر بود. بسیاری از این رانندگان بعدا دستگیر شدند.
همزمان، داعش از غیرنظامیان قلمرو خویش نیز جاسوسی می کرد. به عنوان مثال، این گروه به استخدام کودکان مبادرت می کرد تا در خیابان ها، بازارها و حتی در میان عبور و مرورهای عمومی، به مکالمات گوش دهند. جاسوسان بزرگسال در دیگر مکان های عمومی فراوان بودند. یک عضو اطلاعاتی داعش می گوید: «من به مساجد می رفتم و بعد از نماز درحالیکه تظاهر به خواندن قرآن می کردم، به گفتگوی مردم گوش می کردم. من همچنین در آرایشگاه ها به نوبت می ایستادم و به حرف مردم گوش می دادم».
جاسوسی و ضد - جاسوسی
در برخی موارد، داعش ظاهرا به نیروی دشمن نفوذ می کرد. همچنانکه بعضی از اعضای پیشمرگ های کرد به ارسال اطلاعات به داعش متهم شدند. در سوریه نیز، داعش به گروه های مسلح غیر- دولتی نفوذ کرده بود که همین اواخر، یک ستیزه جوی خارجی عضو هیئت تحریر الشام (النصره سابق) به عنوان عامل اطلاعاتی داعش شناسایی شد.
از سوی دیگر، داعش عملیات پیچیده ضد - جاسوسی به راه انداخته بود که براساس آن، به دستگیری جاسوسان می پرداخت. نیروی امنیت داخلی داعش (امنیه) مسئول اصلی این عملیات ریشه کنی خائنین بود که از باتجربه ترین و سرسپرده ترین اعضای این گروه تشکیل شده و فرایند گزینش سخت و دشواری داشت. به عنوان مثال، پیوستن ستیزه جویان از گروهی به گروه دیگر معمول بود، اما نیروهای امنیتی از میان افرادی انتخاب می شد که هرگز برای گروهی غیر از داعش جنگ نکرده بودند.
از آنجایی که داعش از نفوذ به سازمان خود بیمناک بود، این گروه برای کنترل اعضای خود پیوسته از عوامل اطلاعاتی مخفی استفاده می کرد. این نظارت برای ستیزه جویان خارجی حتی پیش از ورود آنها به سوریه آغاز می شد. یک ستیزه جوی خارجی سابق می گوید: «همه همیشه در معرض تهدید جاسوسی بودند» وی می افزاید که هر نوع بحثی حتی با دوست هم قبیله ای نیز غیر ممکن بود، زیرا جاسوسان امنیه مکالمات را ضبط می کردند.
هرکسی که به جاسوسی متهم می شد، داعش وی را به زندان امنیت داخلی می فرستاد و در آنجا وی را چنان شکنجه می کردند که نه می توانست راه برود و نه غذا بخورد. اکثر متهمان به جاسوسی اعدام می شدند و اعدام زندانیان بومی معمولا در ملا عام انجام می شد تا مایه عبرت دیگران باشد. ستیزه جویان خارجی غالبا قبل از اعدام، به اقرار جرم مجبور می شدند و فیلم اقرار آنها برای اهداف بین المللی پخش می شد.
یقینا این فعالیت ها در درون داعش نیز بحث برانگیز بود و برخی از ستیزه جویان به دلایل قبیله ای از همکاری با امنیه امتناع می کردند. نیروی امنیه گاهی به جذب محافظان شخصی مقامات ارشد این گروه می پرداخت، اما بسیاری از آنها حاضر به جاسوسی از فردی نمی شدند که قرار است از وی محافظت کنند. برخی از ستیزه جویان عادی در مخالفت خود اصرار داشتند و در چند مورد به عوامل اطلاعاتی داعش حمله کرده بودند. این مخالفت ها گاهی تشدید می شد و حتی برخی واحد های داعش به زندان های امنیه حمله می کردند. به عنوان مثال، در سال 2015، هنگامی که امنیه یک دختر 16 ساله قزاقستانی را بازداشت کرد، پدر وی که عضو واحد تهاجمی داعش بود، ده نفر از ستیزه جویان را دور خود جمع کرده و با سلاح سنگین به این زندان رفته و خواستار آزادی دخترش شد. نگهبانان زندان امنیه از ترس جان خود دختر وی را آزاد کردند اما بعدا همه کسانی که در این حمله شرکت کرده بودند، بازداشت شده یا ناپدید شدند.
اگرچه این نظارت پیچیده داخلی باعث دوام داعش شد، اما به بی اعتمادی در این سازمان و رهبران آن دامن زد که به جنگ داخلی و نابودی داعش منجر شد.
هنوز ادامه دارد
در عراق، جنگ مسلحانه پایان یافته است، اما جنگ اطلاعات هنوز ادامه دارد. از همه مهمتر، بسیاری از اعضای باتجربه و سرسپرده امنیه توانستند در زمان سقوط داعش فرار کنند. اعضای امنیه در مقایسه با ستیزه جویان داعش از آزادی تحرک نسبی برخوردار بودند. از این رو، هنگامی که عملیات عراق در موصل آغاز شد، بسیاری از این عوامل به سرزمین های آزاد شده نقل مکان کرده و از آنجا آخرین اطلاعات در مورد تحرکات نیروهای عراقی را در اختیار داعش می گذاشتند. حتی الان نیز حضور آنها برای غیرنظامیان محلی پوشیده نیست. در ابتدا مردان مناطق آزاد شده از اصلاح ریش های خود خودداری کرده و بیم آن داشتند که امنیه مخفی داعش کسانی را که سیاست های داعش در پوشش و ظاهر را زیرپا بگذارد، تحت نظر دارند. به گفته یک عضو ارشد امنیه که فعلا مخفی شده است. حدود 1500 عضو داعش در موصل مستقر بوده و آماده اند تا دست به سلاح ببرند.
با این حال، معلوم نیست که داعش بتواند بار دیگر بر نهادهای اجرای قانون نفوذ کند. نیروی بسیج قبایل (TMF) عراق، که غالبا متشکل از گروه های سنی است، جایگزین نیروهای غیر بومی شیعه (PMU) شده و مسئولیت امنیت بسیاری از مناطق را برعهده گرفته است. اگرچه افسران نیروی بسیج قبایل بیشتر از نیروهای غیر بومی شیعه قابل اعتماد هستند، اما برخی از غیر نظامیان (و دیگر گروه های مسلح) از نفوذ داعش به نیروی بسیج قبایل بیمناک هستند و نگرانی آنها احتمالا درست است. نیروی بسیج قبایل سال گذشته یک عنصر داعش را در مرحله آموزشی شناسایی و دستگیر کرد. به گفته فیصل جبار، فرمانده یکی از گروه های نیروی بسیج قبایل در غرب موصل، «این خطرها کاملا واقعی است اما ما نهایت تلاش خود را انجام می دهیم تا این خطرها کاهش یابد. به عنوان مثال، برای پیوستن به گروه ما، شخص باید تحت سیطره داعش در موصل قرار نگرفته باشد، توصیه نامه اجتماعی داشته باشد، و نام وی هم در نهادهای امنیتی کردستان و بغداد بررسی می شود». با این وجود، همه گروه ها این قدر دقیق نیستند، بخصوص در گروه هایی که پیدا کردن داوطلب باصلاحیت، دشوار است.
نابودی عوامل اطلاعاتی داعش مستلزم آن است که نیروهای عراقی اعتماد مردم محل را جلب کرده و همکاری اطلاعاتی بین گروه های مختلف مسلح و کشورها را افزایش دهند. اگر گروه مسلح مستقر در یک شهر، به لحاظ اطلاعاتی همکاری کند، دستگیری عوامل اطلاعاتی داعش دشوار نخواهد بود و این تنها مشکل عراق نیست. خارجی های عضو امنیه (و بویژه رهبران آن) به احتمال زیاد جزء فراریان از عراق و سوریه به جاهای دیگر، از جمله اروپا، هستند. بعضی ها هنوز برای امنیه کار می کنند و در نتیجه، می توانند فعالیت داعش را در مکان های جدید از سر گیرند.
منبع : مشرق
انتهای پیام/ |
|
↧
November 26, 2017, 2:41 am
به گزارش ندای انقلاب و به نقل از سایت فدراسیون کاراته، در آخرین مرحله لیگ جهانی کاراته وان که به میزبانی اوکیناوای ژاپن برگزار شد، تیم کاراته کشورمان پس از تیم میزبان در جای دوم جدول ردهبندی رقابتها قرار گرفت.
در این دوره از پیکارها که با حضور 783 کاراتهکا از 76 کشور برگزار شد، تیم ژاپن با 7 طلا، 5 نقره و 10 برنز قهرمان شد. تیم ایران با 2 طلا، یک نقره و 3 برنز در مکان دوم ایستاد. ایتالیا نیز با یک طلا، یک نقره و 3 برنز سوم شد.
سایر تیمها به ترتیب، روسیه با یک طلا، یک نقره و یک برنز در مکان چهارم قرار گرفت. تیمهای چینتایپه، اوکراین و صربستان هر کدام با یک طلا مشترکاً پنجم شدند و برزیل با 2 نقره ششم شد. دانمارک، اسلواکی، ترکیه و عربستان نیز با یک نقره در رده هفتم ایستادند. تیمهای قزاقستان، مجارستان، بلغارستان، فرانسه، هنگکنگ و ویتنام نیز دیگر کشورهایی بودند که سهمی از مدالهای کسب شده در این رقابتها داشتند.
انتهای پیام/ |
|
↧
November 26, 2017, 2:26 am
به گزارش ندای انقلاب، بحث اهمیت روابط ایران و جمهوری آذربایجان اقتضاء می کرد که نگاهی واقعی به روابط باکو با رژیم صهیونیستی داشته باشیم. طی سال های گذشته مدام این شُبهه القاء شده است که گویا راهبردهای اشتباه ایران در سیاست قفقازی از ابعاد سیاسی، رسانه ای، فرهنگی، نظامی و مذهبی، باعث نزدیکی دولت جمهوری آذربایجان به رژیم صهیونیستی شده است. حتی در مواردی مرجعیت نیز مقصر دانسته شده و اتهامات بی اساس از سوی برخی از محافل ساده نگر، به مراجع معظمی که درقبال ظلم دولت باکو به شیعیان در جمهوری آذربایجان سکوت نکرده اند، وارد شده است .
برای ارزیابی واقعیت های مناسبات خزنده جمهوری آذربایجان و رژیم اشغالگر قدس، «مشرق» با دکتر «احمد کاظمی» کارشناس ارشد قفقاز ، دکترای حقوق بینالملل و نویسنده کتاب امنیت در قفقاز جنوبی ؛ و «برهان حشمتی» کارشناس مسایل جمهوری آذربایجان به مصاحبه پرداخته است .
- چرا باید نگاهی واقعی به روابط جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی داشته باشیم؟
حشمتی : برای پاسخ به این سوالات اولین گام جمع آوری مصادیق روابط جمهوری آذربایجان با رژیم صهیونیستی بود. متاسفانه باید گفت که این مصادیق آنقدر زیاد است که به جزء حوزه های سیاسی و دیپلماتیک، تمام سطوح فرهنگی (هنری، موسیقی ، ورزشی)، آموزشی(مدارس ، دانشگاهی، توسعه مراکز باصطلاح آموزشی یهودی)، دینی (توسعه فرقه های ضاله نظیر بهائیت)، سایبری، ارتباطات و IT ، رسانه ای، امنیتی - جاسوسی ، اجتماعی (توسعه ان جی اوها)، باستانشناسی (جعل برای تحریف تاریخ) ، معماری (توسعه نمادهای صهیونی و ماسونی در باکو)، مهاجرت (اعزام نیروی کار )، بهداشتی و درمانی ، تسهیل روادید ، گردشگری، همکاری در موضوع مناقشه قره باغ و...) را دربر گرفته است.
فعالیت و نفوذ رژیم صهیونیستی در تمام این حوزه ها به نوعی به سخنان «الهام علی اف» عینیت می بخشید که در یکی از دیدارهایش با مقامات رژیم صهیونیستی درباره روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی گفته بود که این روابط همچون کوه یخی است که یک دهم آن از آب بیرون زده و ۹ دهم دیگر که دیده نمی شود، زیر آب است.
**در همین زمینه بخوانید: سیاست چند فرهنگگرایی باکو چگونه دل صهیونیستها را بهدست آورد +عکس
روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی طی دو سال اخیر و به خصوص طی یک سال گذشته شاهد جهش های بزرگی بوده است، تا حدی که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در سیزدهم دسامبر سال گذشته میلادی تصمیم می گیرد پس از گذشت حدود ۲۰ سال از سفر شبانه و محرمانه و کوتاه خود به «باکو» در سال ۱۹۹۷ ، این بار سفری علنی و توأم با مانورهای سیاسی و تبلیغاتی به پایتخت جمهوری آذربایجان داشته باشد.
در این سفر شاهد امضای توافقنامه تشکیل کمیسیون مشترک دو جانبه باکو و تل آویو بودیم که در عرف دیپلماتیک امضای چنین توافقنامه ای بیانگر اوج گیری همکاری بین دو طرف است. پس از آن دیدیم که نخست وزیر رژیم صهیونیستی طی بازدید از مدرسه یهودیان جمهوری آذربایجان در باکو، بر گسترش روابط آموزشی و علمی – تحقیقاتی بین دو طرف تاکید کرد و الهام علی اف نیز پیرو این سخنان نتانیاهو، «وزیر آموزش» جمهوری آذربایجان را به ریاست کمیسیون مشترک جمهوری آذربایجان - رژیم صهیونیستی منصوب کرد و با این انتصاب نشان داد که کاملا منطبق بر خواسته نتانیاهو مبنی بر اهمیت دادن به همکاری در زمینه آموزش، عمل می کند.
روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی طی دو سال اخیر و به خصوص طی یک سال گذشته شاهد جهش های بزرگی بوده است، تا حدی که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در سیزدهم دسامبر سال گذشته میلادی تصمیم می گیرد پس از گذشت حدود ۲۰ سال از سفر شبانه و محرمانه و کوتاه خود به «باکو» در سال ۱۹۹۷ ، این بار سفری علنی و توأم با مانورهای سیاسی و تبلیغاتی به پایتخت جمهوری آذربایجان داشته باشد.
اکنون نیز قرار است، اولین اجلاس این کمیسیون مشترک در ماه های آینده برگزار شود، اما بحث بر این است که نخستین نشست این کمیسیون در باکو یا تل آویو برگزار شود؟ همچنین کم کم درحال مطرح کردن گشایش سفارتخانه جمهوری آذربایجان نزد رژیم صهیونیستی هستند و در این خصوص زمزمه هایی به گوش می رسد. اگرچه بدون سفارت هم روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی بسیار گسترده است، به حدی که حجم مبادلات تجاری بین دو طرف به سالیانه دستکم ۴ میلیارد دلار و حجم خریدهای تسلیحاتی جمهوری آذربایجان از رژیم صهیونیستی، به بیش از ۵ میلیارد دلار رسیده و نفوذ رژیم صهیونیستی در ساختار امنیتی و اطلاعاتی جمهوری آذربایجان کاملا مشهود است .
- رژیم صهیونیستی چرا در رابطه با جمهوری آذربایجان تلاش می کند، این روابط در تمام سطوح و حوزه ها گسترش یابد و در این خصوص به چه حوزه های می توان اشاره کرد؟
حشمتی : بالطبع مهمترین هدف رژیم صهیونیستی از ورود به هر حوزه و عرصه ای در جمهوری آذربایجان ممانعت از حضور ایران در این کشور است. به عنوان مثال در مقوله پزشکی و درمان مناسبات گسترده ایران و جمهوری آذربایجان بر هیچ کس پوشیده نیست. اینکه مراکز درمانی و پزشکی کشور ما به خصوص در تهران و تبریز و اردبیل پذیرای تعداد زیادی شهروند جمهوری آذربایجان بودند که برای درمان خود به کشور ما سفر می کردند، موجب ناراحتی شدید رژیم صهیونیستی و عوامل محلی این رژیم در داخل جمهوری آذربایجان بود که به صراحت در رسانه های باکو این ناراحتی خود را ابراز هم می کردند و برای ناکارآمد قلمداد کردن نظام درمانی ایران تبلیغات می کردند. اما، به علت اینکه بیماران و اطرافیان آنها وقتی از جمهوری آذربایجان به مراکز درمانی ایران مراجعه می کردند و تاثیر مثبت آن را در بهبود بیماری خود می دیدند، تبلیغات رسانه ای عناصر ضدایران و وابستگان صهیونیسم تاثیری نداشت و تا حدود دو سال پیش، مراجعه بیماران از جمهوری آذربایجان به مراکز درمانی ایران در حال افزایش بود. اما، از حدود دو سال پیش که رژیم صهیونیستی بطور مستقیم برای متوقف کردن یا اخلال در این روند ، وارد عمل شد، آمار مراجعه کنندگان از جمهوری آذربایجان به مراکز درمانی ایران بطور محسوسی کاهش یافته است.
رژیم صهیونیستی برای نفوذ به بخش درمان و پزشکی جمهوری آذربایجان، به واسطه یکی از بنیادهای علمی اش به نام «هورِو» اقدام به اعطای نشان تقدیر به «مهربان علی ایف»، همسر رییس جمهوری آذربایجان از طریق مرکز سرطان شناسی باکو کرد، به این بهانه که «مهربان علی اوا» خدمات بزرگی به پزشکی جمهوری آذربایجان و مردم این کشور ارائه کرده است. در این راستا موسسه «هورو» رژیم صهیونیستی توافقنامه همکاری با مرکز سرطان شناسی باکو کرد و درپی آنها طی دو سال اخیر ، مناسبات باکو – تل آویو در حوزه پزشکی در حوزه های مختلف بسط داده شد و بطور اعلام نشده ای، رژیم صهیونیستی طرح ویژه ای را برای جلوگیری از مراجعه بیماران جمهوری آذربایجان به مراکز درمانی ایران اجرا کرد. درچارچوب این طرح، هیات هایی از پزشکان چند مرکز پزشکی رژیم صهیونیستی از جمله « مرکز سلامت زنان اسراییل» ، «مرکز طبی هورو» و «انیستیتوی جراحی سینه» شهر حیفا طی ماه های آگوست و سپتامبر ۲۰۱۶به شهرهای باکو، گنجه، مینگه چوی و شکی اعزام شدند و ظاهرا زنان بیمار را در این مناطق تحت «معاینات رایگان» برده اند. با آنکه مقامات رسمی باکو و رژیم صهیونیستی انجام این معاینات توسط پزشکان رژیم صهیونیستی را رایگان قلمداد می کردند، اما این طرح با مشارکت «بنیاد حیدر علی اف» که از بنیادهای بسیار متمول دولت جمهوری آذربایجان است، به اجرا درآمده است و هزینه های این معاینات از حساب «بنیاد حیدرعلی اف » به مراکز پزشکی رژیم صهیونیستی پرداخت شد.
علاوه بر «بنیاد حیدرعلی اف» ، سازمانی ظاهرا غیردولتی بنام «اتحادیه اجتماعی توسعه مناطق» (RIIB) نیز در اجرای طرح موذیانه مراکز پزشکی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان مشارکت دارد و در چارچوب این طرح، مراکز پزشکی اسراییل، فعالیت های تحقیقاتی خود را تحت پوشش معاینات و آزمایش های رایگان زنان اجرا می کنند. عابد شریف اف، معاون نخست وزیر جمهوری آذربایجان که در اجرای طرح های پزشکی رژیم اسراییل در جمهوری آذربایجان از نزدیک مشارکت کرد و حتی خود نیز به علت بیماری قلبی به فلسطین اشغالی منتقل شد و رسانه های باکو درباره بستری شدن و معالجه وی در اسراییل تبلیغات زیادی به راه انداختند، در یکی از نشست هایی که با هیات پزشکی اسراییلی اعزام شده به باکو داشت، با ارایه گزارشی درباره طرح های پزشکی رژیم تل آویو در جمهوری آذربایجان مدعی شد : « درخواست های زیادی از طرف مناطق مختلف جمهوری آذربایجان برای کمک به معالجه بیماری های زنان مطرح شده و این طرح نیز برای پاسخگویی به آن درخواست اجرا شده است و هدف اصلی نیز تکمیل این طرح با حمایت بنیاد حیدرعلی اف است.» رومان باراک، پزشک ارشد مرکز درمانی «هورو» اسراییل بخاطر شرایط ایجاد شده برای آنها در جمهوری آذربایجان، از رییس جمهوری آذربایجان تشکر و تاکید کرد اجرای این قبیل طرح ها استمرار خواهد یافت.
رژیم صهیونیستی برای نفوذ به بخش درمان و پزشکی جمهوری آذربایجان، به واسطه یکی از بنیادهای علمی اش به نام «هورِو» اقدام به اعطای نشان تقدیر به «مهربان علی ایف»، همسر رییس جمهوری آذربایجان از طریق مرکز سرطان شناسی باکو کرد، به این بهانه که «مهربان علی اوا» خدمات بزرگی به پزشکی جمهوری آذربایجان و مردم این کشور ارائه کرده است.
- آیا رژیم صهیونیستی واقعا دنبال توسعه پزشکی در جمهوری آذربایجان و بهبود بیماران در این کشور است ؟
حشمتی : رژیم صهیونیستی اگر واقعا به فکر معالجه بیماران در جمهوری آذربایجان بود، چرا از همان ابتدای استقلال این جمهوری که مردم و بیماران و جنگ زدگان و مجروحان جنگ قره باغ در این کشور در شرایط دشواری قرار داشتند، وارد عمل نشد؟ در آن برهه که اقدامات پزشکی در جمهوری آذربایجان، فقط مساوی با هزینه و مشقت بود، هلال احمر ایران و کمیته امداد امام خمینی (ره) از هیچ کمک پزشکی به مردم جمهوری آذربایجان دریغ نکردند. اما، رژیم صهیونیستی صرفا در سطوح بالا ، به فکر طراحی های آینده خود بود. این رژیم توافق نامه همکاری پزشکی با جمهوری آذربایجان امضاء کرده بود که این توافق نامه جدی تلقی نمی شد و پس از گذشت چند سال و صرفا پس از آنکه حیدرعلی اف، رییس جمهوری آذربایجان در یک مراسم نظامی دچار حمله قلبی شد و احتمالا در بهره برداری های ترکیه و روسیه و آمریکا از این بیماری علی اف، رژیم صهیونیستی نیز از آن بهره برداری کرد، حیدرعلی اف در زمانی که در بستر بیماری بود ، این توافق نامه را پس از چندسال تایید کرد که خبرهایش در خبرگزاری رسمی آذرتاج موجود است. یعنی اینکه، رژیم صهیونیستی در دو دهه گذشته یعنی تا قبل از افزایش چشمگیر مراجعه مردم جمهوری آذربایجان به مراکز درمانی ایران، توجه جدی به این حوزه نداشت. اما، پس از آنکه این افزایش را مشاهده کرد، وارد عمل شد و از طریق عوامل خود در داخل دولت باکو توانست در مراودات پزشکی جمهوری آذربایجان با ایران اخلال ایجاد کند.
در ادامه اجرای طرح های پزشکی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان، این رژیم اقدام به تاسیس یک مرکز بزرگ درمانی در باکو کرد تا درپی آن دولت جمهوری آذربایجان نیز اقدام به تعطیل کردن و بستن یکی از مراکز پزشکی ایران در باکو یعنی کلینیک و مرکز امداد «امام علی (ع) » وابسته کمیته امداد «امام خمینی» (ره) بکند.
پس از آن دولت جمهوری آذربایجان تمام فعالیت های کمیته امداد «امام خمینی» (ره) را ابتدا در باکو و مناطق مختلف جمهوری آذربایجان ممنوع کرد و هم اکنون کمیته امداد امام خمینی (ره) هیچ نوع فعالیتی در این کشور ندارد. کلینیک هلال احمر جمهوری اسلامی ایران هم اگرچه در باکو همچنان باز است، اما همواره با مانع تراشی از سوی حکومت جمهوری آذربایجان جهت ادامه فعالیت اش مواجه است.
- غیر از حوزه درمان، رژیم صهیونیستی وارد چه حوزه هایی جهت رقابت با ایران در جمهوری آذربایجان شده است؟
حشمتی : در حوزه کشاورزی هم شاهد گسترش روابط دو جانبه بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی بودیم. در حالی که از زمان فروپاشی اتحاد شوروی تاکنون ایران، مهمترین تامین کنندگان نیازهای جمهوری آذربایجان به محصولات زراعی بود، چند سالی است که رژیم صهیونیستی در زمینه فروش این محصولات به جمهوری آذربایجان وارد عمل شده و با مساعدت های باکو، از سایرین پیشی هم گرفته است. رژیم صهیونیستی در صدور ساده ترین محصولات مثل سیب زمینی و پیاز و بادمجان و میوه های مختلف گرفته تا سایر مواد غذایی به جمهوری آذربایجان اقدام کرده است. رژیم صهیونیستی در قالب همکاری در زمینه های کشاورزی، صنعت تولید شراب را در جمهوری آذربایجان که با فروپاشی شوروی از بین رفته بود، مجددا و بخصوص در دوره ریاست جمهوری الهام علی اف احیاء کرد و هم اکنون نیز رسانه های باکو در تبلیغات خود در زمینه افزایش تولید و صادرات شراب که با افتخار از آن یاد می کنند، رژیم اسراییل را یکی از خریداران عمده شراب تولیدی جمهوری آذربایجان اعلام می کنند.
در حوزه سرمایه گذاری نیز شاهد سرمایه گذاری این رژیم در حوزه کشاورزی به ویژه در جنوب جمهوری آذربایجان هستیم که دارای مرزهای مشترک با جمهوری اسلامی است، به عنوان مثال تحت عنوان کمک به کشاورزان و تامین سرمایه و ارایه آموزش های لازم و مدرن سازی کشاورزی و احیای مزارع انگور و سایر طرح ها، رژیم صهیونیستی در حوزه کشاورزی در جمهوری آذربایجان وارد عمل شده است. در دوره هایی که سازمان «ماشاو» برای صاحبان حرف و مشاغل مختلف از دیپلمات ها گرفته تا کشاورزان و تجار و معلمان جمهوری آذربایجان دایر کرده، شمار قابل توجهی از کشاورزان فعال در جنوب جمهوری آذربایجان نیز به فلسطین اشغالی برده شده و تحت آموزش های رژیم صهیونیستی قرار گرفته اند.
**درباره آذربایجان بیشتر بخوانید: شهری که امرار معاش اهالی آن از طریق ایران است +عکس
بعدها مشخص شد که بسیاری از اراضی مناطقی مانند جلیل آباد، لنکران و آستارا از ساکنان بومی و محلی خریداری شده و به افرادی سپرده شده که دارای روابطی با رژیم صهیونیستی بودند یا اینکه برای این رژیم جاسوسی می کردند.همچنین بسیاری از پست ها در شهرداری ها و بلدیه های شهرها و شهرستان های جنوب جمهوری آذربایجان به افراد دولتی و حکومتی سپرده شد که به نوعی وابستگی هایی به رژیم صهیونیستی دارند و اکثرا افرادی ضددین هستند. همچنین گزارش هایی وجود دارد که در اراضی جنوب جمهوری آذربایجان و در اراضی که ظاهرا دارای کاربری کشاورزی است، ایستگاه های شنود و جاسوسی از ایران دایر شده است.
- طرح های سازمان صهیونیستی ماشاو چه اهدافی را در جمهوری آذربایجان دنبال می کند و عمدتا در چه نقاطی از این کشور پیاده شده و چرا این مناطق برای اجرای این طرح انتخاب شده اند؟
حشمتی : طرح های سازمان «ماشاو» تنها عوام یا کارمندان رده پایین دولتی جمهوری آذربایجان را در برنمی گرفت، بلکه تا سطح مقامات عالی دولتی و نمایندگان پارلمان نیز نفوذ کرده، افراد مشهوری مانند «صمد سیدوف» ، «غنیره پاشایوا» ، «الخان پولوخوف»، سخنگوی پیشن وزارت خارجه جمهوری آذربایجان و بسیاری دیگر از مسئولان حکومتی هستند که در دوره ها و طرح های سازمان ماشاو شرکت کرده و آشکارا از هوادارای خود از این رژیم سخن می گویند .
پیمانکاری ساختمانی و ساخت و ساز یکی دیگر از حوزه های فعالیت رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان است. به عنوان مثال شاهد دادن وام های کلان در حوزه های مختلف از جمله راه سازی به دولت جمهوری آذربایجان هستیم که البته شرط هایی را هم برای این وام در نظر گرفته اند، مانند ضمانت بازپرداخت و در این خصوص شرکت های بیمه ای را به عنوان ضامن معرفی کرده اند که مورد اعتماد و وابسته به این رژیم باشد. بالطبع وقتی این شرکت ها ضمانت بازپرداخت بدهی باکو به بانک های متعلق به صهیونیست ها را برعهده می گیرند، نقش تعیین کننده ای در انتخاب شرکت های پیمانکار خواهند داشت. آشکار است، اهداف چنین سرمایه گذاری هایی نمی تواند، صرفا مالی و اقتصادی باشد، این موضوعی است که هر از گاهی اخبار آن به رسانه های جمهوری آذربایجان درز پیدا می کند و افشا گری هایی در این زمینه صورت می گیرد. به عنوان مثال چندی پیش رسانه های جمهوری آذربایجان خبری منتشر کردند که افشاء می کرد، در مزارع و مناطق کشاورزی جنوب جمهوری آذربایجان که به مرزهای ایران نزدیک است، دوربین های مخفی و دستگاه های شنود کار گذاشته شده است.
بنابراین موضوع مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی موضوع بسیار مهمی است، چون با امنیت ملی ایران ارتباط پیدا می کند، اما متاسفانه در برآوردهای کشورمان کمتر مورد توجه واقع شده است.
- چه مصادیقی در مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی وجود دارد که تهران را ملزم می کند، نسبت به این روابط حساسیت بیشتری داشته باشد؟
دکتر کاظمی : مصادیق متعددی در این خصوص می توان مطرح کرد که به تعدادی از آنها اشاره می شود :
* جمهوری آذربایجان اولین کشوری بود که در دسامبر سال ۲۰۱۴ پهپادی از آن به سمت نطنز حرکت کرد. وقتی این پهپاد مسیریابی و مشخص شد، از جمهوری آذربایجان وارد آسمان ایران شده و مورد اصابت قرار گرفت، سفیر وقت ایران در باکو در این خصوص موضع گیری کرد. وی با رد خبرهای منتشر شده درباره نقش جمهوری آذربایجان در ورود پهپاد اسرائیلی به ایران گفت: مقامات آذری این ادعا را رد کرده اند و مقامات ایرانی نیز اسمی از جمهوری آذربایجان نیاورده اند و فقط یک پایگاه صهیونیستی این ادعا را مطرح کرده است.
در حالی که بعد از آن، وزیر وقت دفاع ایران در دو مرحله به تفصیل و کاملا مستند درباره اعزام شدن پهپاد جاسوسی رژیم صهیونیستی از نخجوان جمهوری آذربایجان به تاسیسات هسته ای نظنز ایران سخن گفت. سردار دهقان ، وزیر دفاع وقت ایران در گفتگویی با خبرگزاری اسپوتنیک در ۲۸ دسامبر ۲۰۱۶ تصریح کرد: « دو سال پیش یکی از هواپیماهای بدون سرنشین رژیم صهیونیستی از کشور آذربایجان وارد ایران شد و ما در آن موقع به رئیس جمهور آذربایجان تذکر دادیم که اسرائیلی ها در بدنه اطلاعاتی آنها نفوذ پیدا کرده اند.»
* آنچنانچه در رسانه ها منتشر شده است جمهوری آذربایجان تنها کشوری است که بطور رسمی از تهران در بهمن ۱۳۹۰ یادداشت اعتراض دریافت کرده و در این یادداشت که خبر آن رسانه ای شد، درباره فردی به نام «حسین جاویدان» به باکو هشدار داده شد. چون اطلاعاتی به دست آمده بود که نشان می داد، این فرد در طراحی ترور دانشمندان هسته ای ایران دست داشته و پس از شناسایی به جمهوری آذربایجان پناهنده می شود و باکو به وی پناهندگی سیاسی می دهد که نشان دهنده هماهنگی های موجود بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی در این زمینه است.علاوه بر این، «جمالی فشی»، عامل ترور شهید دکتر علی محمدی که وزارت اطلاعات ایران توانست او را دستگیر کند، طی بازجویی ها اعتراف می کند که برای دریافت برخی آموزش ها به باکو سفر می کند و از آنجا به سرزمین های اشغالی سفر کرده، بدون اینکه پاسپورتش مهر ورود و خروج جمهوری آذربایجان بخورد.
* چندی پیش رئیس کنست یا همان پارلمان رژیم صهیونیستی اعلام می کند که بسیاری از مقامات جمهوری آذربایجان در بانک های این رژیم سپرده گذاری کرده اند.این موضوع بسیار مهمی است که سرمایه داران و مسئولان دولتی و حکومتی جمهوری آذربایجان ترجیح می دهند پول ها و سرمایه های نقدی خود را حتی بجای بانک های آمریکا و اروپا در بانک های رژیم صهیونیستی سرمایه گذاری کنند و این بیانگر عمق روابط بین دو طرف و موضوعات بسیاری است که پشت پرده این روابط وجود دارد.
جمهوری آذربایجان اولین کشوری بود که در دسامبر سال ۲۰۱۴ پهپادی از آن به سمت نطنز حرکت کرد. وقتی این پهپاد مسیریابی و مشخص شد، از جمهوری آذربایجان وارد آسمان ایران شده و مورد اصابت قرار گرفت، سفیر وقت ایران در باکو در این خصوص موضع گیری کرد. وی با رد خبرهای منتشر شده درباره نقش جمهوری آذربایجان در ورود پهپاد اسرائیلی به ایران گفت: مقامات آذری این ادعا را رد کرده اند و مقامات ایرانی نیز اسمی از جمهوری آذربایجان نیاورده اند و فقط یک پایگاه صهیونیستی این ادعا را مطرح کرده است. در حالی که بعد از آن، وزیر وقت دفاع ایران در دو مرحله به تفصیل و کاملا مستند درباره اعزام شدن پهپاد جاسوسی رژیم صهیونیستی از نخجوان جمهوری آذربایجان به تاسیسات هسته ای نظنز ایران سخن گفت.
- چرا نمیتوان روابط رژیم صهیونیستی با جمهوری آذربایجان را به روابط این رژیم با دیگر کشورها مانند ترکیه تشبیه کرد؟
دکتر کاظمی : دلایل و مستندات بسیاری وجود دارد که ثابت می کند، این روابط برای رژیم صهیونیستی روابط عادی و معمول تلقی نمی گردد. جمهوری آذربایجان دارای جمعیتی با اکثریت شیعه و پیوندهای دینی ، تاریخی ، فرهنگی و نژادی با ایران است که از این جهت برای رژیم تل آویو اهمیت ویژه ای دارد. دلایل و عوامل بسیار دیگری نیز وجود دارد که از حوصله این بحث خارج است.
"الیه پوده" یکی از اساتید دانشگاه عبری قدس اشغالی تشبیه جالبی را برای مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی به کار می برد، آن را به «سندرم معشوقه» تشبیه می کند، هرچه روابط نزدیک و گسترده باشد، باز دنبال گسترش این روابط هستند. بنابراین لازم به نظر می رسد که نگاه رسانه ها و دولت در کشور ما به روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی تغییر کند و عمیق تر شود و در نگاه گذشته بازنگری جدی صورت گیرد. چرا که در ارزیابی عمیق موضوع، این دیدگاه تقویت می شود که باکو و تل آویو در تلاش هستند، جمهوری آذربایجان را به پایگاه منطقه ای صهیونیسم تبدیل کنند.
- رژیم صهیونیستی چه راهبردهایی را برای تحقق اغراض موردنظرش با محوریت تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای صهیونیسم ، تاکنون پیگیری یا اجرایی کرده است؟
دکتر کاظمی : رژیم صهیونیستی برای رسیدن به این هدف ۱۲ راهبرد را در نظر گرفته است. اگر هریک از این راهبردها مورد بررسی قرار گیرند، آشکار می شود که صهیونیست ها از سال ها پیش برای برقراری چنین روابطی با جمهوری آذربایجان ،برنامه ریزی کرده اند. هریک از این راهبردها نشان می دهد، برنامه ریزی بسیار دقیق و سیستماتیکی در رژیم صهیونیستی صورت گرفته تا این رژیم بتواند، هدف خود را در تبدیل جمهوری آذربایجان به پایگاه منطقه ای برای صهیونیست ها محقق کنند.
راهبردهای ۱۲ گانه رژیم صهیونیستی و نحوه بهره برداری از آنها توسط رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان به شرح زیر می باشند:
راهبرد اول: راهبرد شیعه ستیزی
دکتر کاظمی : اولین راهبرد را باید در شیعه ستیزی ملاحظه کرد. جمهوری آذربایجان تنها کشوری در منطقه قفقاز و آسیای مرکزی است که شیعیان اکثریت جمعیت آن را تشکیل می دهند. طی ۱۰ سال گذشته به ویژه از سال ۲۰۱۶ به این سو اگر خبرهای منتشر شده در رسانه های جمهوری آذربایجان را رصد کنیم، به وضوح می توان به موضع گیری ضد اسلامی دولت باکو به ویژه در مقوله حجاب و مقابله با مکتب عاشورا و عزدارای برای امام حسین (ع) و سایر مظاهر سبک زندگی اسلامی – شیعی پی برد.
در واقع طی این سال ها دولت باکو سیاست های ضد شیعی گسترده ای را اتخاذ کرده و تلاش نموده، به انحا و اشکال مختلف نمادهای شیعی را در این کشور از بین ببرد، از جمله اینکه فشارها بر فعالان شیعی را به شکل چشمگیری افزایش داده و بسیاری از آنها را بازداشت و حبس کرده است. هم اکنون بیش از یکصد فعال شیعی و تعداد زیادی از روحانیون جمهوری آذربایجان، در زندان های این کشور به سر می برند.
این فشارها تنها به بازداشت و حبس محدود نشده، بلکه مصادیق بسیاری را در بر می گیرد، به عنوان مثال «نارداران» که یکی از مراکز فرهنگی، ادبی، هنری شیعیان در این کشور است و پذیرای مرقد مطهر «رحیمه خاتون»، از خواهران امام «رضا» (ع) است، در آذر ماه سال ۱۳۹۴ مورد حمله گسترده ۱۰ هزار نیروی امنیتی جمهوری آذربایجان قرار می گیرد و به نوعی تبدیل به دژی نظامی می شود.
** در همین رابطه بخوانید: اینجا شیعیان بخاطر عزاداری عاشورا جریمه و زندانی میشوند +عکس و فیلم
طی این سال ها دولت باکو سیاست های ضد شیعی گسترده ای را اتخاذ کرده و تلاش نموده، به انحا و اشکال مختلف نمادهای شیعی را در این کشور از بین ببرد، از جمله اینکه فشارها بر فعالان شیعی را به شکل چشمگیری افزایش داده و بسیاری از آنها را بازداشت و حبس کرده است. هم اکنون بیش از یکصد فعال شیعی و تعداد زیادی از روحانیون جمهوری آذربایجان، در زندان های این کشور به سر می برند.
در ادامه تمام مراکز دینی و مذهبی مثل حوزه های علمیه به بهانه های مختلفی مانند طرح های بازسازی و نوسازی و تعریض معابر تخریب می شود. کاربردهای دینی و مذهبی مساجد مورد بازنگری قرار گرفته، تغییرات اساسی در آنها صورت می گیرد، درب های برخی مساجد بسته و برخی هم به بهانه های مختلف تخریب می شوند. سیاستگذاری های مرتبط با این راهبرد در اتاق های فکر رژیم صهیونیستی انجام می شود. روند سیستماتیک بازداشت اسلامگرایان در اتاق های فکر صهیونیستی مشخص می شوند، حتی اخباری به رسانه های جمهوری آذربایجان درز یافته بود که عنوان می کرد، برخی از فعالان اسلامگرای رسانه ای این کشور مانند «نجات علی اف»، روزنامه نگار دیندار، پس از بازداشت، مستقیما توسط ماموران «موساد» و در سفارت رژیم صهیونیستی در باکو بازجویی شدند.
**درباره روابط اسراییل و آذربایجان بیشتر بخوانید: تاسیس دفاتر ضدایرانی در جمهوری آذربایجان؛ «الهام علی اف» برای حفظ قدرت دست به دامن رژیم صهیونیستی شده است
صهیونیست ها می دانند با حاکمیت فضای شیعی بر جمهوری آذربایجان غیر ممکن است بتوانند به اهداف مورد نظرشان در این کشور دست یابند. بنابراین صهیونیست ها و عوامل آنها بر این باورند که باید هویت شیعی جمهوری آذربایجان را از بین ببرند و تبدیل به هویتی دیگر بکنند. به همین دلیل است که مشاهده می کنیم، صدور مجوز برای چاپ و نشر کتاب های شیعی به سختی صورت می گیرد و محدودیت های بسیاری در زمینه چاپ و انتشار این کتاب ها اعمال می شود، مساجد شیعیان به بهانه های مختلف یا مسدود می شوند یا تغییرانی در هیأت امنای آنها صورت می گیرد، اعضای هیأت امنای مساجد جدیدی که تاسیس می شود، از میان وهابی ها انتخاب می شوند، به خصوص اینکه در پروژه نشر وهابیت در جمهوری آذربایجان هماهنگی و همکاری تنگاتنگی بین این کشور با رژیم های سعودی و صهیونیستی مشاهده می شود.
بنابراین شیعه ستیزی یکی از راهبردهای رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان شمرده می شود و باعث شده تا شیعیان با اینکه اکثریت را در این کشور تشکیل می دهند، از کمترین حقوق برخوردار نباشند. حقوق شیعیان در جمهوری آذربایجان بعنوان اکثریت ، اکنون از حداقل حقوقی که حقوق بین المللی برای اقلیتها در نظر گرفته و کنوانسیون های بین المللی بر آن تاکید کرده ، کمتر است. طلاب شیعی جمهوری آذربایجان در هیچ یک از موسسات و نهادهای رسمی و دولتی استخدام نمی شوند، اجازه کاندیداتوری در انتخابات یا نمایندگی در پارلمان را ندارند. در مقابل، اقلیت یهودیان جمهوری آذربایجان از حداکثر حقوقی که اکثریت در یک کشور از آن برخوردار هستند، بهره می برد و حتی هم بیشتر.
راهبرد دوم : راهبرد فرهنگی
دکتر کاظمی : جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی طی سال های گذشته همکاری فرهنگی بسیار قابل تاملی داشته اند. هر سال با هدایت رژیم صهیونیستی انواع جشنواره های موسیقی، مد و لباس و انواع نمایشگاه های مبتذل را در کشور جمهوری آذربایجان برگزار می شود.
برگزاری مسابقه «یورو ویژن» در جمهوری آذربایجان که به مسابقه «هم جنس گرایان» معروف است، از جمله اقدامات فرهنگی اجرا شده توسط رژیم صهیونیستی طی سال های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ میلادی و پس از آن به صورت جدی در جمهوری آذربایجان پی گرفته شده است. زمینه برگزاری این مسابقه در کشور جمهوری آذربایجان، این گونه پایه ریزی شد که طی برگزاری مسابقه «یورو ویژن» در سال ۲۰۱۱ در شهر دوسلدورف آلمان اعلام می شود که در این دور از مسابقه یورو ویژن «الدار قاسم اف»، نماینده جمهوری آذربایجان برنده شده است. براساس قانون مسابقه کشور برنده میزبان دور بعدی می شود، به این ترتیب جمهوری آذربایجان به عنوان میزبان دور آینده مسابقه یورو ویژن معرفی می شود. بعدها مشخص شد که الدار قاسم اف از سال ۲۰۰۷ میلادی توسط رایزنی فرهنگی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان تحت آموزش بوده و بعدها رایزنی این رژیم به این موضوع اعتراف کرد.اولین ترانه ای که قاسم اف اجرا کرده، به زبان عبری و ترانه ای بوده که صهیونیست ها طی جنگ ۱۹۶۷ علیه اعراب، به ویژه مصری ها ساخته بودند. الدار قاسم اف در سال ۲۰۱۰ میلادی در سفر «آویگدور لیبرمن»، وزیر جنگ وقت رژیم صهیونیستی به جمهوری آذربایجان ترانه ای عبری ضد اسلامی دیگری را اجرا می کند.
به اذعان رسانه های جمهوری آذربایجان تمام تدارکات و مقدمات برگزاری مسابقه «یورو ویژن» توسط ماموران موساد انجام شد و تدابیر امنیتی برگزاری آن در باکو را نیز موساد در اختیار داشت و با مسلط شدن موساد بر تدابیر امنیتی باکو در این سال، یکی از شدیدترین موج های دستگیری و سرکوب فعالان شیعی در جمهوری آذربایجان را در این سال شاهد هستیم.
بالطبع مهمترین هدف از برگزاری این مسابقه با توجه به تشدید فضای شیعی حاکم بر جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۲ و آغاز نهضت حجاب ، مبارزه فرهنگی و اشاعه فرهنگ مبتذل غرب در این کشور بود.
به اذعان رسانه های جمهوری آذربایجان تمام تدارکات و مقدمات برگزاری این مسابقه توسط ماموران موساد انجام شد و تدابیر امنیتی برگزاری آن در باکو را نیز موساد در اختیار داشت و با مسلط شدن موساد بر تدابیر امنیتی باکو در این سال، یکی از شدیدترین موج های دستگیری و سرکوب فعالان شیعی در جمهوری آذربایجان را در این سال شاهد هستیم. تمام برنامه های فرهنگی که رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان برگزار کرده، فرهنگ و ارزشهای معنوی و ملی این کشور را هدف گرفته و مسابقه یورو ویژن یکی از صدها برنامه فرهنگی برگزار شده در حوزه های مختلف توسط این رژیم است، مثلا در فعالیتی دیگر سفارت رژیم صهیونیستی پس از دوبلاژ سریال ها و فیلم های مبتذل آمریکای جنوبی آنها را جهت پخش در رسانه ملی جمهوری آذربایجان به رایگان در اختیار این کشور قرار می دهد. همچنین بنیاد امریکایی و صهیونیستی «سوروس» پیش از اینکه بنا به دلایلی از جمهوری آذربایجان در ظاهر خارج شود و دفتر خود را در باکو ببندد، با هدف ضربه زدن به بنیان خانواده در جمهوری آذربایجان برنامه هایی را با مشارکت برخی شبکه های تلویزنی این کشور مانند «atv» به صورت مستقیم اجرا می کرد.
در این مقوله و مقوله شیعه ستیزی حتی شاهد بودیم، برخی از مطبوعات جمهوری آذربایجان اقدام به ترجمه کتاب «آیات شیطانی»، نویسنده مرتد «سلمان رشدی» کرده و آن را به صورت پا ورقی در روزنامه ها منتشر کردند. در حالی که دولت باکو اجازه چاپ ۵۰۰ نسخه از ترجمه کتاب «نبرد من» تالیف «آدلف هیتلر» را به نشریه خورال ، به این بهانه که موضع ضدیهودی دارد ، را نداد.
اشاعه نمادهای فراماسونی و صهیونیستی در جمهوری آذربایجان یکی دیگر از اقدامات رژیم صهیونیستی در حوزه فرهنگی است. از جمله، در خیابان «استقلال» شهر باکو مجسمه شیطان پرستان موسوم به «اُبلیکس» نصب شده است. استفاده از نمادهای ماسونی و ستاره داوود تحت عنوان معماری مدرن از جمله در بناهای مهم و ماندگار نظیر ایستگاه های مترو، رواج داده شد که به نوعی با «یهودی سازی» جمهوری آذربایجان نیز ارتباط پیدا می کند. اینها به وضوح نشان می دهد که فضای فرهنگی حاکم بر جمهوری آذربایجان با پشتیبانی رسمی محافل دولتی ، تا چه اندازه در قبضه صهیونیست ها قرار گرفته است.
راهبرد سوم : راهبرد سیاسی
دکتر کاظمی : راهبرد سیاسی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان بر این محور متمرکز بوده که در چارچوب طرح هایی مانند طرح ماشاو، این رژیم کوشیده در مراکز حساس جمهوری آذربایجان نفوذ کند .اکنون ثابت شده طرح ماشاو، یک طرح گسترده امنیتی و جاسوسی صهیونیستی است و کسانی که در این دوره ها شرکت داشتند، با حمایت صهیونیست ها به سرعت پله های رشد و ترقی را طی کردند.
نکته مهمی که در راهبرد سیاسی باید مورد توجه قرار گیرد، این است که رژیم صهیونیستی تمام تلاش خود را به کار برده تا فضای سیاسی جمهوری آذربایجان را به سمتی سوق دهد که روابط باکو – تل آویو را برای افکار عمومی جمهوری آذربایجان سودمند بازنمایی نماید. در همین راستا رژیم صهیونیستی از مناقشه «قرهباغ» به میزان زیادی بهره برداری ابزاری می کند. طی جنگ ۴ روزه ای که آوریل گذشته در منطقه قراباغ به وقوع پیوست، رسانه های جمهوری آذربایجان هیاهوی تبلیغاتی و جنجال رسانه ای بزرگی در انعکاس باصطلاح کمک های تسلیحانی رژیم صهیونیستی به باکو در این جنگ به راه انداختند. هدف مشترک این جنجال ها این بود که اینگونه القاء شود، تسلیحات و تجهیزات نظامی رژیم صهیونیستی بوده که موجب پیروزی جمهوری آذربایجان در این جنگ چهار روزه شده است.در حالی که بعداً مشخص شد، ارتش جمهوری آذربایجان نتوانسته، از بسیاری از سلاح هایی که از رژیم صهیونیستی خریداری کرده بود، حتی در درگیری ماه آوریل ۲۰۱۶ در خط تماس استفاده کند، چون تل آویو حاضر نشده بود، کدهای محرمانه این سلاح ها را در اختیار باکو قرار دهد، اما برای فضاسازی و توجیه و تحریف افکار عمومی این هیاهو و جنجال رسانه ای را به راه انداختند.
یکی از پیامدهای راهبرد سیاسی تل آویو برای جهت دهی به جمهوری آذربایجان این است که مثلا در روز قدس در حالی که حتی کشورهای غربی مسلمانان راهپیمایی هایی به مناسبت این روز برگزار می کنند، اما در کشوری چون جمهوری آذربایجان با اکثریت شیعی که همچون فلسطین، بخشی از خاک کشورش اشغال شده و درد مشترکی با فلسطینی ها دارد، راهپیمایی روز قدس برگزار نمی شود و اگر تلاش هایی هم برای انجام راهپیمایی صورت بگیرد، برنامه ریزان و طراحان یا شرکت کنندگان آن بازداشت و حبس می شوند.
این نشان می دهد که جمهوری آذربایجان فضای سیاسی دلخواهی برای صهیونیسم فراهم کرده است. به عنوان مثال «آرتور لنک»، سفیر اسبق رژیم صهیونیستی در باکو در سخنانی اذعان می کند که اگر این رژیم می توانست، همسایگان خود را انتخاب کند، بی شک یکی از این انتخاب ها جمهوری آذربایجان بود یا عنوان شده که بعد از سرزمین های اشغالی، کشور جمهوری آذربایجان امن ترین نقطه جهان برای صهیونیست ها محسوب می شود.
یکی از پیامدهای راهبرد سیاسی تل آویو برای جهت دهی به جمهوری آذربایجان این است که مثلا در روز قدس در حالی که حتی کشورهای غربی مسلمانان راهپیمایی هایی به مناسبت این روز برگزار می کنند، اما در کشوری چون جمهوری آذربایجان با اکثریت شیعی که همچون فلسطین، بخشی از خاک کشورش اشغال شده و درد مشترکی با فلسطینی ها دارد، راهپیمایی روز قدس برگزار نمی شود و اگر تلاش هایی هم برای انجام راهپیمایی صورت بگیرد، برنامه ریزان و طراحان یا شرکت کنندگان آن بازداشت و حبس می شوند.
در راستای راهبرد فرهنگی و سیاسی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان طی ده سال اخیر ده ها موسسه و مرکز صهیونیستی به بهانه های مختلفی مانند فعالیت های آموزشی، فرهنگی، تبلیغی، خیریه و غیره در جمهوری آذربایجان تاسیس شده است. مرکز فرهنگی آموزشی «خاباد – اور - آونر» در باکو، بزرگترین مرکز آموزشی یهودیان در جمهوری آذربایجان شمرده می شود و مشابه آن حتی در کشورهای اروپایی مانند فرانسه که در آنها اقلیت های یهودی سکونت دارند، وجود ندارد.
سوالی که در اینجا مطرح می شود، این است، چرا در کشوری مانند جمهوری آذربایجان که اقلیت یهودیان در آن به ۲۰ هزار نفر هم نمی رسد، چه نیازی به تاسیس ده ها موسسه و مرکز یهودی دارند؟ چرا روستای کوچک « قیرمیزی قصبه»، در منطقه «قبا» در شمال جمهوری آذربایجان، به عنوان یک مرکز مهم یهودی در این کشور معرفی می شود؟ تمام این موضوعات نشان می دهد رژیم صهیونیستی توانسته است از خلأهای موجود در جمهوری آذربایجان استفاده کند و راهبرد سیاسی خود را با موفقیت اجرایی کند.
راهبرد چهارم : راهبرد اقتصادی
دکتر کاظمی : چهارمین راهبرد رژیم صهیونیستی راهبرد اقتصادی است که با هدف نفوذ در بخش های مختلف اقتصاد جمهوری آذربایجان از جمله بخش های کشاورزی، حمل و نقل و صنعت اجرایی شده تا در پوشش فعالیت های اقتصادی این رژیم بتواند، اهداف دیگر خود را محقق کند.
در این راستا، شاهد هستیم که حجم مبادلات تجاری رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان سال به سال در حال افزایش است و در حالی که حجم مبادلات تجاری ایران و جمهوری آذربایجان سالیانه به ۵۰۰ میلیون دلار هم نمی رسد، حجم مبادلات تجاری رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان به سالیانه ۴ میلیارد دلار و حتی بیشتر هم بالغ شده است. هیچ حوزه ای اقتصادی از چشم صهیونیست ها دور نمانده، از بخش حمل و نقل گرفته تا ارتباطات، همه حوزه ها مورد توجه رژیم صهیونیستی بوده، به عنوان مثال اکنون شرکت صهیونیستی «باکسل» بخش مهمی از خطوط مخابرات جمهوری آذربایجان را پوشش می دهد.
همچنین فعالیت های راه سازی و ساختمان سازی که نه تنها عمدتا در اختیار شرکت پیمانکار صهیونیستی است، بلکه به شکلی خاص در جنوب جمهوری آذربایجان و مناطق نزدیک به مرزهای ایران متمرکز است.
رژیم صهیونیستی هم اکنون در تمام فعالیت های کشاورزی، بیمه ای و کشتیرانی جمهوری آذربایجان با هدف ایجاد پیوندی مشترک و مستحکم بین باکو و تل آویو و مشروع و عادی جلوه دادن روابط دو طرف نفوذ دارد. رژیم صهیونیستی تنها طرف تجاری و بازرگانی جمهوری آذربایجان است که رئیس جمهوری این کشور دستور ویژه ای را برای تسهیل ارتباطات و کمک به گسترش بیش از پیش روابط اقتصادی و تجاری بین دو طرف صادر کرده است و این بیانگر وجود اراده ای جدی از جانب دو طرف جهت توسعه و گسترش مناسبات اقتصادی است.
راهبرد پنجم : راهبرد ایران ستیزی
دکتر کاظمی : هدف این راهبرد زدودن و از بین بردن تمام آثار و نشانه های تاریخی، تمدنی، ادبی و فرهنگی ایران در جمهوری آذربایجان است. در این راستا، رژیم صهیونیستی شبکه ای از رسانه ها، ارگان ها ونهادهای تبلیغاتی را در جمهوری آذربایجان ایجاد کرده تا هر موضوع و مسئله مشترکی که بین جمهوری آذربایجان و ایران وجود دارد، مانند نظامی گنجوی مصادره به مطلوب شود یا این آثار مانند سنگ نوشته های فارسی مقبره نظامی گنجوی یا معماری ایرانی از بین برده شوند. در راستای این راهبرد، همکاری های بسیار گسترده ای بین باکو و تل آویو مشاهده می شود که هدف عمده آن ایجاد جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران است.
راهبرد ششم : راهبرد دیاسپورا سازی و قومیت گرایی
دکتر کاظمی : از سال ۲۰۰۲ میلادی کمیته امور آذری های مقیم خارج تاسیس شد و در سال ۲۰۰۸ میلادی نام خود را به «کمیته دیاسپورا» تغییر داد. این کمیته فعالیت خود را با هدف شناسایی و سازماندهی لابی های جمهوری آذربایجان در نقاط مختلف جهان گسترش داده است. نکته مهم در فعالیت این کمیته، این است که این کمیته دقیقا با الگو گیری از لابی سازی رژیم صهیونیستی تشکیل شده و «ناظم ابراهیم اف»، رئیس این کمیته از جمله شخصیت های جمهوری آذربایجان است که بارها به سرزمین های اشغالی سفر کرده و برادر وی هم «تقی ابراهیم اف» هم تا مدتها رئیس شبکه تلویزیونی atv جمهوری آذربایجان بود که به علت پخش کلیپ های یهودی و تبلیغات آشکار اسراییل ، وابستگی آن به رژیم صهیونیستی کاملا آشکار شده بود که البته در سال های اخیر با تغییر مدیریت آن و برخی حرکت های تاکتیکی ، تلاش شده است ماهیت صهیونیستی شبکه آ.ت.و. پنهان شود.
در مبحث قومیت سازی اگر نظریات شماری از صهیونیست های مطرح مانند «براندا شافر»، نویسنده کتاب «مرزها و برادری» را مطالعه کنیم، در می یابیم که در مقوله «پان آذریسم» صهیونیست ها ایفاگر نقش هایت کننده هستند.
**در همین رابطه بخوانید: طرح تجزیه ایران به 5 کشور از سوی جمهوری آذربایجان
همچنین در مقوله ایجاد اغتشاش، روزنامه «ینی مساوات» اوایل سال میلادی ۲۰۱۶ در گزارشی اذعان کرد، اغتشاشاتی که طی سال ۲۰۰۶ میلادی در مناطقی از استان آذربایجان شرقی و غربی ایران به بهانه انتشار کاریکاتوری در یکی از روزنامه ها شاهد آن بودیم، سازمان اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی موسوم به «آمان» و کمیته دیاسپورا جمهوری آذربایجان دخیل بوده اند. بر اساس این گزارش سازمان صهیونیستی «آمان» از طریق کمیته دیاسپورای جمهوری آذربایجان با جدایی طلبان آذری در ایران ارتباط برقرار کرده و در سازماندهی اغتشاشات و اعتراض ها نقش مهمی ایفا کرده است.
راهبرد هفتم : راهبرد رسانه ای
دکتر کاظمی: هدف راهبرد رسانه ای رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان بهبود وجهه این رژیم ، از بین بردن انگ اشغالگری و تجاوز صهیونیست ها در فلسطین اشغالی و مشروع جلوه دادن تاسیس این رژیم در سرزمین های اشغالی در افکار عمومی جمهوری آذربایجان است.
در سال های اولیه برقراری روابط بین باکو و تل آویو برخی روزنامه های جمهوری آذربایجان مانند «آینه» و «زرکالو» رابط رسانه ای بین این کشور با رژیم صهیونیستی بوده و نقش سخنگویی بین دو طرف را در جمهوری آذربایجان ایفا می کردند.اما درحال حاضر شبکه گسترده ای از رسانه های نوشتاری، دیداری، اینترنتی و صوتی در جمهوری آذربایجان تشکیل شده که به شدت برای رژیم صهیونیستی تبلیغ و اخبار فلسطین اشغالی و تحولات جاری در سرزمین های اشغالی را سانسور یا بایکوت می کنند.
جالب اینجاست که این رسانه ها طی فعالیت های خود تلاش بسیاری دارند، با تحریف واقعیت ها و حقایق تاریخی نوعی همذات پنداری بین رژیم صهیونیستی و جمهوری آذربایجان ایجاد کنند، به عنوان مثال این رسانه های تلاش گسترده ای انجام می دهند تا رخداد تلخ کشتار «خوجالی» طی جنگ قره باغ را به افسانه تاریخی کشتار یهودیان به نام «هولوکاست» تشبیه کرده، این دو را به یکدیگر ارتباط دهند. به این ترتیب، این رسانه ها تلاش می کنند به خوانندگان خود این حس را انتقال دهند که بین شهروندان جمهوری آذربایجان و صهیونیست ها و یهودیان ساکن سرزمین های اشغالی هیچ تفاوتی وجود ندارد.
همچنین در چارچوب تحریف تاریخ جمهوری آذربایجان این رسانه های تلاش می کنند، این قضیه را القا کنند که در واقعه «کشتار قبا» در سال ۱۹۱۸ میلادی که منطقه ای در شمال جمهوری آذربایجان بوده، ارامنه فقط آذریها را قتل عام نکردند، بلکه در میان قربانیان، شمار زیادی یهودی هم وجود داشته، در حالی که از قضا مستندات تاریخی نشان می دهد، یهودیان در کشتار مسلمانان در این منطقه در سال ۱۹۱۸ نقش مهمی داشته اند و در واقع، با رادیکال های ارمنی رابطه داشتند.
راهبرد هشتم : راهبرد امنیتی
دکتر کاظمی : در بحث راهبرد امنیتی می توان به همکاری و هماهنگی نزدیک سرویس های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری آذربایجان با سازمان صهیونیستی موساد اشاره کرد که مهم ترین نمود آن همکاری جمهوری آذربایجان با موساد در ترور دانشمندان هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود ، همچنین قضیه پرواز پهپاد تجسسی جمهوری آذربایجان بر فراز تاسیسات نطنز است که قبلا به آن اشاره شد.
افزون بر آن با انحلال وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان در سال ۲۰۱۵ میلادی، ابعاد جدیدی از همکاری های امنیتی و اطلاعاتی باکو و تل آویو برملا شد، از جمله آشکار شد، طرح مشترکی بین جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی جهت گسترش فرقه های ضاله وهابیت و بهائیت در این کشور در حال پیاده سازی بوده و وزارت امنیت ملی جمهوری آذربایجان همچون پیمانکاری راه را نفوذ وهابی های تکفیری در پوشش فعالیت های اقتصادی ، بازرگانی و سرمایه گذاری در این کشور هموار می کرد.
در این راستا اخباری مبنی بر خرید تجهیزات مورد نیاز سرویس های امنیتی باکو به قیمت ۶۰۰ میلیون دلار از رژیم صهیونیستی و به طور مشخص سازمان موساد توسط رسانه ها افشاء شد. البته مسئولان ارشد دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی صراحتا و بی پروا بارها به این نکته اشاره کرده اند که روابط و همکاری های امنیتی و اطلاعاتی گسترده ای بین باکو و تل آویو وجود دارد. ناگفته پیداست که یکی از اهداف اصلی این روابط و همکاری ها اقدام علیه ایران و ایجاد تنش و اغتشاش داخلی در جمهوری اسلامی ایران است.
راهبرد نهم : راهبرد انرژی
دکتر کاظمی : در این راهبرد رژیم صهیونیستی تلاش می کند، مانع شکل گیری و ایجاد همکاری های مشترک منطقه ای در حوزه انرژی شود. این رژیم به خوبی می داند پتانسیل خوبی جهت همکاری بین ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه در حوزه انرژی وجود دارد، به همین دلیل به هر طریق ممکن تلاش می کند، مانع شکل گیری چنین همکاری هایی شود. نتیجه این راهبرد این است که امروز مشاهده می کنیم که اعلام می شود، جمهوری آذربایجان ۶۰ درصد نفت مورد نیاز رژیم صهیونیستی را از طریق خط لوله باکو – تفلیس - جیهان تامین می کند و این موضوع بسیار قابل تاملی است که یک کشور اسلامی تامین کننده بخش اعظم نیاز رژیم صهیونیستی به انرژی است.
در این راهبرد انرژی، رژیم صهیونیستی تلاش می کند، مانع شکل گیری و ایجاد همکاری های مشترک منطقه ای در حوزه انرژی شود. این رژیم به خوبی می داند پتانسیل خوبی جهت همکاری بین ایران و جمهوری آذربایجان و روسیه در حوزه انرژی وجود دارد، به همین دلیل به هر طریق ممکن تلاش می کند، مانع شکل گیری چنین همکاری هایی شود. نتیجه این راهبرد این است که امروز جمهوری آذربایجان ۶۰ درصد نفت مورد نیاز رژیم صهیونیستی را از طریق خط لوله باکو – تفلیس - جیهان تامین می کند.
رژیم صهیونیستی در این راهبرد تمام تلاش خود را به کار برده تا در بخش انرژی از وابستگی خود به مصر و دیگر کشورها بکاهد و امنیت انرژی خود را در راستای توسعه مناسبات خود با جمهوری آذربایجان توسط باکو تامین کند. به همین دلیل است که شاهد هستیم جمهوری آذربایجان در حوزه انرژی با وجود داشتن پتانسیل لازم برای توسعه و گسترش مسیرهای انتقال انرژی در جهت های مختلف، تنها این توسعه در جهت شرقی – غربی، یعنی از باکو به سمت تل آویو حاصل شده است. در حالی که صدور نفت جمهوری آذربایجان به بازار رژیم صهیونیستی وابسته شده است، رژیم صهیونیستی نیز قصد دارد از حوزه های گازی تحت اشغال خود در دریای مدیترانه برداشت و از طریق خط لوله گازی موسوم به تاناپ و تاپ که به هزینه جمهوری آذربایجان در حال احداث است، به اروپا منتقل کند.
راهبرد دهم : راهبرد نظامی
دکتر کاظمی : طی سفری که «بنیامین نتانیاهو»، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به باکو در ۱۳ دسامبر ۲۰۱۶ انجام داد و در کنفرانس مطبوعاتی مشترکی که با رئیس جمهوری آذربایجان شرکت کرد، الهام علی اف صراحتا اعلام می کند که ارزش خریدارهای تسلیحاتی باکو از رژیم صهیونیستی بالغ بر ۴ میلیارد و ۸۵۰ میلیون دلار، یعنی حدود ۵ میلیارد دلار بوده است. با توجه به اینکه بودجه عمومی دولت جمهوری آذربایجان در آن مقطع زمانی ۳۰ میلیارد دلار اعلام شده بود، رقم ۵ میلیارد دلار به معنای اختصاص بودجه کلانی به خریدهای تسلیحاتی آن هم صرفا از رژیم صهیونیستی بوده و البته طبیعی است که تل آویو اصلا تمایل نداشت، چنین افشاگری هایی از سوی رئیس جمهوری آذربایجان صورت بگیرد.نکته مهم این است که بسیاری از این تسلیحات خریداری شده مانند موشک های ضدکشتی گابریل و باراک ۸ و برخی از پهپادها و تانک های بهغ اصطلاح مدرن شده توسط صنایع تسلیحاتی رژیم صهیونیستی در مناطق کوهستانی قره باغ کاربرد ندارد.
چون براساس یک منطق ساده آشکار است که موشک های ضدکشتی علیه ارمنستان که کشوری فاقد دریاست یا تانک هایی که در مناطق کوهستانی قره باغ قادر به حرکت نیستند یا موشک های دوربرد و میان برد برای ارمنستان که کشوری کوچک در میان بخش اصلی خاک جمهوری آذربایجان و نخجوان است، استفاده نخواهد شد. به این ترتیب می توان گفت که رژیم صهیونیستی در بلند مدت در حال ایجاد زرادخانه ای برای خود در قفقاز و در کنار گوش ایران است. در سال ۲۰۰۸ میلادی و در جنگ «اوستیا» روسیه در حمله ای یک هفته ای معادلات نظامی و امنیتی در گرجستان را برهم زد. پس از آن، رژیم صهیونیستی پایگاه نظامی خود در این منطقه را از گرجستان به جمهوری آذربایجان انتقال داد. نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، تبلیغات گسترده رسانه های جمهوری آذربایجان درباره کارآمدی پهپادهای صهیونیستی در جنگ اخیر قراباغ بود که در حقیقت دروغی بیش نیست، هدف این هجمه گسترده تبلیغاتی سرپوش نهادن بر این حجم خریدها و جلوگیری از تمرکز افکار جامعه بین المللی بر عمق این همکاری های نظامی غیر مرتبط با موضوع قره باغ است که بین باکو و تل آویو وجود دارد.
رژیم صهیونیستی در بلند مدت در حال ایجاد زرادخانه ای برای خود در قفقاز و در کنار گوش ایران است. در سال ۲۰۰۸ میلادی و در جنگ «اوستیا» روسیه در حمله ای یک هفته ای معادلات نظامی و امنیتی در گرجستان را برهم زد. پس از آن، رژیم صهیونیستی پایگاه نظامی خود در این منطقه را از گرجستان به جمهوری آذربایجان انتقال داد.
راهبرد یازدهم : راهبردهای آموزشی و جعل تاریخ و باستان شناسی
دکتر کاظمی : تحرکات آموزشی و باستان شناسی رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان از جمله راهبردهایی است که مورد بررسی و تحقیق لازم قرار نگرفته است. در حوزه آموزش، رژیم صهیونیستی تلاش های گسترده و سرمایه گذاری قابل توجهی را در زمینه محتوای کتاب های درسی جمهوری آذربایجان انجام داده تا نشانه ای از اسلام اصیل در آنها وجود نداشته باشد و در عین حال تاریخ جمهوری آذربایجان، تاریخ تحریف شده ای باشد، به گونه ای که هیچ نقطه اشتراکی با تاریخ ایران که در واقع مام وطن می باشد، در آن مشاهده نشود.
بموازات ممنوعیت انتشار کتاب هایی که در آنها ماهیت و ابعاد تحریف تاریخ در جمهوری آذربایجان فاش می شوند، تولید محتوای مجعول تاریخی و مصادره سلسله های ایرانی مانند صفویه در سالهای اخیر در جمهوری آذربایجان افزایش چشمگیری داشته است. این اقدامات تماما همسو با ادعاهای رژیم صهیونیستی مبنی بر وجود باصطلاح امپراتوری باستانی یهودی به نام «امپراتوری خزر» در سرزمینی است که امروزه جمهوری آذربایجان نامیده می شود .
به این ترتیب، مشاهده می شود رژیم صهیونیستی درکنارتحریف تاریخ جمهوری آذربایجان، ادعاهای مضحکانه ای را نیز درخصوص وجود باصطلاح امپراتوری یهودی درطول تاریخ در این کشور مطرح می کند. این دو اقدام را می توان در راستای هدف بسیار خطرناک «یهودی سازی جمهوری آذربایجان» ارزیابی کرد که همچنان از سوی رژیم صهیونیستی دنبال می شود.
به موازات تحریف تاریخ به بهانه فعالیت های آموزشی ، باستان شناسان صهیونیستی فعالیت های گسترده ای را در مناطق مختلف جمهوری آذربایجان از جمله شمال این کشور در سال های اخیر انجام داده اند و همسو با آن برخی از رسانه های صهیونیست گرای جمهوری آذربایجان بشدت فرضیه های تاریخی را به مخاطبین خود القا می کنند که ادعا می کند جمهوری آذربایجان در گذشته سرزمینی یهودی بوده، این درحالی است که حقایق تاریخی اگرچه وجود اقلیت قومی یهودی غیر حاکم به نام خزر را در ساحل خزر را انکار نمی کند، اما باید توجه داشت که این اقلیت یکی از ۴۴۰ قوم ساکن در قفقاز و ساحل خزر محسوب می شوند که در طول تاریخ در این منطقه زندگی می کردند و وجود یک قوم در یک منطقه نمی تواند، به معنای وجود امپراتوری منتسب به آنها در این منطقه باشد، بنابراین امپراتوری یهودی به معنای آنچه مورد نظر رسانه های وابسته جمهوری آذربایجان است، در این منطقه موجودیت نداشته، بلکه تجسم عینی تحریف تاریخ جمهوری آذربایجان است، اما چون این هدف گذاری با بازه زمانی ۵۰ ساله در حال انجام است، لذا به این طریق تلاش می کنند، پایه های تحریف بنیان نهاده شود.
راهبرد دوازدهم : اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور
دکتر کاظمی : تمامی یازده راهبرد مورد اشاره و تحرکات صهیونیست ها در جمهوری آذربایجان با هدف اجرایی کردن راهبرد دوازدهم یعنی اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور است. این راهبرد به دو روش درحال پیاده سازی در جمهوری آذربایجان است. آمارسازی از تعداد یهودیان جمهوری آذربایجان و خرید املاک.
«مورینسون»، پژوهشگر مرکز مطالعات صهیونیستی بگین – سادات در سال ۲۰۱۶ م ادعایی را مطرح کرده، مبنی بر اینکه طی دوران حاکمیت اتحاد شوروی از جمهوری آذربایجان۸۰۰ هزار یهودی به سرزمین های اشغالی مهاجرت کردند؟! و بعد از استقلال جمهوری آذربایجان به دلیل یهودی دوستی روسای جمهوری این کشور در حال بازگشت به کشور خود هستند! این بدین معناست که رژیم صهیونیستی در حال مقدمه سازی جهت اسکان ۸۰۰ هزار یهودی در جمهوری آذربایجان است، چون یکی از راهبردهای این رژیم جهت مقابله با یهودیان ناراضی سرزمین های اشغالی انتقال و اسکان آنها در جمهوری آذربایجان است، به ویژه بعد از شکست طرح اسکان آنها در آرژانتین، هم اکنون گزینه جمهوری آذربایجان به قوت در مورد این یهودیان مطرح است و به نظر می رسد، زمینه اجرایی شدن آن از دید جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی مطرح است. از جمله اینکه طی سالهای اخیر تحت تاثیر سیاست خاصی که در حوزه ساختمان سازی گسترده با حضور شرکت های صهونیستی در باکو اجرا شده، هم اکنون حدود یک میلیون واحد آپارتمانی خالی از سکنه موجود است که نه به کسی فروخته شده و نه کسی در آنها اسکان داده می شود. این گمان وجود دارد که این واحدهای مسکونی با سرمایه های صهیونیستی و برای صهیونیست ها ساخته شده است. وقتی این سرمایه گذاری در کنار آن ادعاهای جمعیتی مورد توجه قرار گیرند، این فرضیه بیش از پیش تقویت می شود که رژیم صهیونیستی در پیاده سازی این سناریو در جمهوری آذربایجان کاملا جدی است و زمینه های این طرح در چارچوب راهبرد اسکان یهودیان در جمهوری آذربایجان و یهودی سازی این کشور و تبدیل آن به پایگاه منطقه ای صهیونیسم در حال پیگیری است.
در واقع صهیونیست ها معتقدند، اگر غرب در همان مرحله اول سناریو مسیحی سازی جمهوری آذربایجان طی ۵ دوره ۵ ساله با شکست مواجه شد و در همان مرحله اول که قرار بود تا سال ۲۰۰۵ میلادی ۲۰ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را به آیین مسیحیت درآورد، ناتوان و ناکام نشان داد، در عوض رژیم صهیونیستی با توسل به راهبرد ۱۲ گانه خود در جمهوری آذربایجان که شیعه ستیزی و ایران ستیزی مهمترین این راهبردها محسوب می شود، می تواند سناریو ایجاد پایگاه منطقه ای در جمهوری آذربایجان را اجرایی کند. به همین دلیل است که صهیونیست ها در سال ۲۰۰۸ میلادی درصدد برگزاری کنگره جهانی یهود در جمهوری آذربایجان بودند. صرف نام بردن از جمهوری آذربایجان و پیشنهاد آن جهت میزبانی کنگره جهانی یهود بیانگر این امر است که برای آینده این کشور چه نقشه هایی ریخته شده و برنامه ریزی هایی در حال انجام است.
بنابراین با استناد به این راهبردها که خیلی کوتاه و مختصر به آنها اشاره شد، هیچ گاه نمی توان، روابط جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی را روابطی ساده و عادی ارزیابی کرد و این مسئولیتی بسیار مهم و سنگین بر دوش رسانه ها و مسئولین امر می گذارد تا چهره ای واقعی و حقیقی از مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی ترسیم نمایند .
- با توجه به آنچه گفته شد، مهمترین انگیزه های رژیم صهیونیستی از نزدیک شدن به جمهوری آذربایجان کدامند؟
دکتر کاظمی : در خصوص اینکه رژیم صهیونیستی به چه دلیل جمهوری آذربایجان را انتخاب کرده، دستکم می توان به سه دلیل اشاره کرد:
یک: داشتن مرز مشترک طولانی جمهوری آذربایجان با جمهوری اسلامی ایران
دو: به لحاظ نسبت مذهب به جمعیت، جمهوری آذربایجان پس از جمهوری اسلامی ایران، بیشترین جمعیت شیعیان را دارا می باشد. لذا اسلام سیاسی در این کشور با تاثیر پذیری از جمهوری اسلامی ایران در صحنه حضور دارد که بالطبع خوشایند رژیم صهیونیستی نیست.
سه: اشتراکات فرهنگی ، تاریخی و نژادی ایران و جمهوری آذربایجان، اگرچه در جمهوری آذربایجان اقلیت هایی مانند کُردها و ترکمن ها و روس ها و غیره ساکن هستند، اما اکثریت مردمان این کشور را آذری و تالش ها تشکیل می دهند که دارای مشترکات با ایران هستند. رژیم صهیونیستی بر این باور است، با نفوذ در مردم جمهوری آذربایجان و تغییر فرهنگ و سبک زندگی آنها می تواند روی آذری ها در ایران نیز نیز تاثیر بگذارد و این امکان را می یابد تا در عمق استراتژیک ایران نفوذ کند
به این ترتیب، آشکار می شود چرا رژیم صهیونیستی توجه ویژه ای به جمهوری آذربایجان دارد می گذارد و به عنوان مثال چنین سناریویی را برای ترکیه در نظر نمی گیرد. درباره ترکیه کافی است که به این نکات اشاره شود که ترکیه، کشوری بزرگ و دارای تاریخ طولانی است و این نفوذ طرف های خارجی در ترکیه را به امری سخت و دشوار تبدیل می کند، برخلاف کشور جمهوری آذربایجان که کوچک ، ضعیف و نظام سیاسی کنونی فاقد ریشه و پیشینه طولانی است. ترکیه اگرچه در مقاطع مختلف، دارای روابطی با رژیم صهیونیستی بوده، اما همیشه در بطن این روابط و در اوج آن به دنبال تامین منافع خود نیز بوده است. مهم تر از همه اینکه ترکیه حقد و کینه ای تاریخی نسبت به صهیونیست ها دارند، چون آنها را عامل فروپاشی امپراتوری عثمانی می دانند و نمی توانند فراموش کنند که پس از رد درخواست یهودیان مبنی بر سپردن فلسطین به آنها توسط سلطان «عبد الحمید»، یهودیان با اعراب ساکن جزیره العرب متحد شده و با دامن زدن بر پان عربیسم، زمینه فروپاشی امپراتوری عثمانی را فراهم می کنند.
- بنظر شما اشتباه راهبردی جمهوری آذربایجان در قبال جمهوری اسلامی ایران چه بوده است؟
دکتر کاظمی : اشتباه راهبردی جمهوری آذربایجان، انکار مشترکات دینی، تاریخی، تمدنی و فرهنگی این کشور با جمهوری اسلامی ایران بوده است. این اشتباه موجب شد، نقطه قوت جمهوری آذربایجان به نقطه ضعف تبدیل شود. باکو به راحتی می توانست، با برقراری مناسباتی بر پایه منطق و احترام متقابل با ایران، نه تنها در آسیای مرکزی و قفقاز، بلکه در منطقه غرب آسیا به قدرتی تاثیر گذار تبدیل شود. کما اینکه تاریخ معاصر ثابت کرده ایران هیچ گاه متحدین خود را به ویژه در روزهای سخت به حال خود رها نمی کند و دلیل این مدعا حمایت هایی است که ایران از عراق و سوریه در مقابله جبهه تروریسم وهابی تکفیری انجام داد اما جمهوری آذربایجان به جای استفاده از این امتیاز، با نادیده گرفتن آن، نقطه قوت خود را نادیده گرفته، آنها را به نقطه ضعف تبدیل کرده است.
از همان ابتدای استقلال جمهوری آذربایجان، جریان هایی که در این کشور شکل گرفته و سر کار آمدند، جریان های طایفه گرا و قومیت گرا بودند که این موضوع هم ریشه در عوامل متعدد دارد، از جمله اینکه در منطقه قفقاز در مورد ایران یک رویکرد تقابلی مشاهده می شود که تاریخی حدودا ۲۰۰ ساله دارد، یعنی از زمانی که در سال ۱۸۱۳ میلادی عهدنامه گلستان و در ادامه در سال ۱۸۲۸ میلادی عهدنامه ترکمانچای امضا شد، برای اینکه نگاه مردمان مناطق جدا شده تغییر کند، پروژه «ایران ستیزی» توسط تزارهای روس کلید زده شد، بعد توسط رهبران شوروی و پس از توسط جبهه غربی – عبری استمرار یافت.
اشتباه راهبردی جمهوری آذربایجان، انکار مشترکات دینی، تاریخی، تمدنی و فرهنگی این کشور با جمهوری اسلامی ایران بوده است. این اشتباه موجب شد، نقطه قوت جمهوری آذربایجان به نقطه ضعف تبدیل شود. باکو به راحتی می توانست، با برقراری مناسباتی بر پایه منطق و احترام متقابل با ایران، نه تنها در آسیای مرکزی و قفقاز، بلکه در منطقه غرب آسیا به قدرتی تاثیر گذار تبدیل شود.
بسیاری از اصطلاح ها و مفاهیم و مباحث قومی جمهوری آذربایجان، از جمله عناوین جعلی باصطلاح «آذربایجان جنوبی» و «آذربایجان شمالی» در زمان اتحاد شوروی ابداع و ترویج شدند، به همین دلیل در قفقاز جریان های ضد ایرانی با پیشینه تاریخی ۲۰۰ ساله شکل داده شده اند. این جریان های ضد ایرانی پس از فروپاشی شوروی، در قالب گروه قومیت گرای افراطی تحت رهبری «ایلچی بیگ» نه تنها استمرار یافتند، بلکه قدرت سیاسی را در باکو در دست گرفتند و شعارهای قوم گرایانه سر دادند. در واقع در سیر تاریخی روند ایران ستیزی در قفقاز، پس از تزارهای روس، کمونیست های شوروی، در دوره جدید صهیونیسم پشتیبانی از روند ایران ستیزی در قفقاز را برعهده گرفته است.
- این فرضیه تا چه اندازه می تواند صحت داشته باشد که باکو برای ترساندن یا استفاده ابزاری علیه ایران، رژیم صهیونیستی را انتخاب کرده است؟
حشمتی : عده ای در تبیین دلیل گرایش باکو به تل آویو به موضوع هراس از ایران و همچنین «ترساندن ایران» اشاره کرده اند که به هیچ وجه توجیه منطقی نمی تواند باشد. حتی اگر هم چنین پیش فرضی را بپذیریم، این سوال مطرح می شود که چرا باکو برای ترساندن ایران ، رژیم صهیونیستی را انتخاب کرده و به عنوان مثال به آمریکا به عنوان قدرتی جهانی پناه نبرده است. بنابراین این فرضیه کاملا مردود است.آنچه عدم صحت فرضیه فوق را به اثبات می رساند، علاقه شخصی عجیبی است که در میان مقامات جمهوری آذربایجان از جمله «الهام علی اف»، رئیس جمهوری جمهوری آذربایجان به رژیم صهیونیستی مشاهده می شود، علاقه ای که در بسیاری از موارد، شکل و قالب مرید و مرادی به خود می گیرد، در این زمینه حتی شاهد بودیم که تا چندی پیش داماد رئیس جمهوری آذربایجان یک شخص یهودی بوده است.نتیجه چنین رویکردهایی وضعیتی است که اکنون مشاهده می کنیم که باکو در بسیاری از زمینه ها علایق حیاتی خود را با رژیم صهیونیستی پیوند زده است.
- رویکرد تقابلی حکومت جمهوری آذربایجان را باید رویکردی سیاسی ارزیابی کرد یا دینی؟
حشمتی : این دید تقابلی حکومت جمهوری آذربایجان تنها نسبت به ایران نبوده، بلکه نسبت به مردم این کشور که اکثریتی شیعی را تشکیل می دهند، نیز چنین نگاهی وجود دارد.در مقابل این رویکرد ضد ایرانی و ضد شیعی، شاهد نهایت یهودی نوازی از سوی حکومت جمهوری آذربایجان هستیم، از دید عده ای از کارشناسان ، باکو اکنون مثل موم در دست تل آویو است و صهیونیست ها هرگونه که تمایل داشته باشند و منافع آنها اقتضا کند، می توانند باکو را شکل دهند.اینجاست که علی رغم ضعف هایی که سیاست های ایران در قبال جمهوری آذربایجان دارد، با این حال باید اذعان کرد که گرایشات صهیونیستی باکو، ناشی از اشتباهات دستگاه دیپلماسی ایران در تعامل با جمهوری آذربایجان نبوده است.
- چرا در کشوری که شیعیان اکثریت را دارا هستند، نسبت به سیاستگذاری های صهیونیستی ، اعتراضی صورت نمی گیرد؟
حشمتی : برای پاسخ به این سوال، باید به وضعیت داخلی جمهوری آذربایجان پس از استقلال نگاهی داشته باشیم که جدای از درگیری های قره باغ، درگیر جنگ داخلی قدرت می شود. به دلیل همین جنگ داخلی بود که جمهوری آذربایجان در مقابل پیشروی ارامنه، بسیاری از مناطق خودش را از دست داد و جدایی طلبان ارمنی با استفاده از فرصت و شرایط ناشی از جنگ قدرت در داخل جمهوری آذربایجان، این اراضی را تصرف کرد.اما، پس از روی کار آمدن «حیدر علی اف»، رئیس جمهوری سابق جمهوری آذربایجان بود که مردم این کشور تا حدودی در مقایسه با گذشته ، روی آرامش و امنیت را دیدند، لذا یکی از دلایل عدم خیزش مردمی در مقابل حکومت علی اف ها، خاطره تلخ جنگ های داخلی و بیم از تکرار آن است.
البته، کارشناس خبره ای در جمهوری آذربایجان همچون زرتشت علیزاده ، با استناد به دلایل مختلف تصریح می کنند که بروز جنگ قدرت در باکو ، از نقشه های طراحی شده توسط خود حیدرعلی اف بود تا زمینه را برای بازگشت وی به قدرت در باکو مهیا کند. به هر حال، خاطره ناخوشاینده و ترس مردم جمهوری آذربایجان از آن جنگ داخلی که هنوز زمان زیادی از آن نگذشته است و اکثر مردم هنوز نتایج تلخ آن را به یاد دارند، مانع از خیزش مردمی در برابر ظلم می شود و مردم فعلا برای حفظ آرامش و از ترس احتمال بروز اغتشاش داخلی ، به سکوت در برابر ظلم حاکم تن داده اند. علاوه بر این، الهام علی اف و مقامات دولتی نیز در مناسبت های مختلف با یادآوری وضعیت کشور در دوران جنگ داخلی، به نوعی به مردم نسبت به هرگونه اقدامی که منجر به بازگشت اوضاع به شرایط گذشته شود، هشدار می دهند.
خاطره ناخوشاینده و ترس مردم جمهوری آذربایجان از آن جنگ داخلی که هنوز زمان زیادی از آن نگذشته است و اکثر مردم هنوز نتایج تلخ آن را به یاد دارند، مانع از خیزش مردمی در برابر ظلم می شود و مردم فعلا برای حفظ آرامش و از ترس احتمال بروز اغتشاش داخلی ، به سکوت در برابر ظلم حاکم تن داده اند.
عامل دیگر خودداری مردم جمهوری آذربایجان از اعتراضات جدی در مقابل ظلم حاکمیت، در سرکوبگری نظام حاکم قابل ملاحظه است که گزارش های متعددی حتی از سوی نهادهای حقوق بشری بین المللی منتشر شده است. واقعیت امر این است که دولت باکو، سرکوب بسیار شدیدی را علیه مردم جمهوری آذربایجان اعمال می کند. کوچکترین مخالفت و اعتراض به سیاست های حکومت به ویژه در رابطه با رژیم صهیونیستی به شدیدترین وجه سرکوب می شود، به گونه ای که هم اکنون اغلب مخالفان و معارضان رژیم صهیونیستی توسط دولت باکو بازداشت و در زندان به سر می برند. در حالی که در دوره ریاست جمهوری حیدرعلی اف، میزان محدودی از آزادی بیان و مطبوعات در این جمهوری وجود داشت، همین میزان نیز در دوره ریاست جمهوری الهام علی اف از بین رفته است و هم اکنون در داخل جمهوری آذربایجان رسانه مخالفی وجود ندارد.
فقط برخی سایت های مخالف را که از خارج از کشور بارگذاری می شوند ، می توان در داخل جمهوری آذربایجان با فیلترشکن باز کرد و چند سایت مذهبی مخالف و منتقد دولت نیز وجود دارند که از ترس مسدود شدن، به امور داخلی جمهوری آذربایجان نمی پردازند و خیلی بااحتیاط در حد خبررسانی صرف، فعالیت می کنند. همچنین سانسورهای شدید و دقیق رسانه ای به عاملی تبدیل شده تا جامعه جهانی از حقایق سرکوب هایی که دولت باکو علیه شهروندانش اعمال می کند، بی خبر یا کم خبر باشد. همین عامل به مشوقی برای دولت باکو تبدیل شده تا سرکوب هایش را بیش از پیش تشدید کند، اکنون وضعیت در جمهوری آذربایجان به گونه ای است که کوچکترین مخالفت و اعتراض، به وحشیانه ترین شکل توسط حکومت پاسخ داده می شود، بدون اینکه بطور واقعی و با نشان دادن شدت سرکوب، حتی در یک رسانه داخلی یا منطقه ای یا جهانی این اقدامات انعکاس داده شود. به عنوان مثال در سرکوب اعتراض های منطقه «نار داران» در سال ۲۰۱۵ م که دارای جمعیتی بالغ بر ۸ هزار بود، حکومت از ۱۰ هزار نیروی نظامی و امنیتی استفاده کرد، علاوه بر اینکه این نیروها پس از پایان سرکوب نیز تا یک سال کاملا در منطقه مستقر بودند و از آن خارج نشدند و همچنان هم فضای امنیتی بر نارداران حاکم است، هنوز این موضوع حتی در ایران که به اخبار سرکوب شیعیان در کشورهای مختلف حساس است، انعکاس شایسته ای نیافته است.
آنچه این سانسور رسانه ای و عدم انتشار واقعیت امور جاری در جمهوری آذربایجان را تشدید می کند، تعطیلی و مسدود شدن تمام رسانه های خصوصی در تمام اشکال و انواع آن است، به نحوی که درحال حاضر هیچ رسانه مستقل یا خصوصی وجود ندارد و همه رسانه های فعال دولتی و زیر نظر حکومت فعالیت می کنند و نظارت شدیدی روی آنها وجود دارد.رسانه های غربی مانند شبکه بی بی سی به دلیل هم آوایی اش با سیاست حاکم بر باکو و منافع نفتی شرکت نفتی بی پی انگلیس در جمهوری آذربایجان، در درج اخبار بالطبع از خط مشی دولت باکو تبعیت می کنند. این مسئولیت رسانه های مستقل در جهان درباره جمهوری آذربایجان را دوچندان می کند .
- ادعاهای جمهوری آذربایجان در قبال ایران تا چه اندازه می تواند مصداق واقعی داشته باشد؟
حشمتی : بر خلاف ادعاهای برخی از محافل باکو، هیچ تهدیدی از ایران متوجه جمهوری آذربایجان نیست و ایران پیشرفت جمهوری آذربایجان را همچون پیشرفت خود می داند. در این زمینه شاهد بودیم که رئیس جمهوری ایران در حاشیه اجلاس «داووس» با همتای خود از جمهوری آذربایجان خود دیدار کرده و طی صحبت های رد و بدل شده بین دو طرف، دکتر روحانی به علی اف اطمینان خاطر می دهد که از جانب ایران هیچ خطری متوجه جمهوری آذربایجان نیست و نخواهد بود.
تهران پیش تر نیز در عمل فقدان هرگونه خطری از جانب ایران برای جمهوری آذربایجان را به باکو ثابت کرده بود و طی سال های گذشته در بدترین و بحرانی ترین شرایطی که از سوی جمهوری آذربایجان برای جمهوری اسلامی ایجاد شده بود و علی رغم توانمندی و اقتدار ایران در نشان دادن واکنش، از هرگونه اقدام غیرمنطقی اجتناب کرده است.در همین چهار سال اخیر علیرغم مشی احترام آمیز و برادرانه تهران به باکو ، روابط باکو و تل آویو خیلی بیش از آنچه تصور می شود، گسترش پیدا کرده است و این نشان می دهد که رویکرد تعاملی تهران ، تاثیری در توقف گرایشات باکو به سمت رژیم صهیونیستی نداشته است.
موضع ایران در مناقشه قره باغ تا چه میزان بر مناسبات جمهوری آذربایجان و رژیم صهیونیستی تاثیرگذار بوده است ؟
حشمتی : یکی از دروغ های بزرگی که در توجیه رویگردانی جمهوری آذربایجان از ایران مطرح می شود، عدم جانبداری ایران در جنگ قره باغ از باکو در قبال جدایی طلبان ارمنی است و اینکه این موضوع باعث شده، باکو به تهران به عنوان طرفی قابل اطمینان نگاه نکند.در حالی که باید تاکید کرد که بر اساس مستندات موجود، ایران در این جنگ از هیچ کمکی به جمهوری آذربایجان دریغ نکرده، این موضوعی است که «محسن رضایی»، فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز طی مصاحبه ای که در اردبیل داشت، صراحتا به آن اشاره کرد.
حتی در برهه ای از جنگ قره باغ، وقتی نیروهای جمهوری آذربایجان به شکلی جدی از سوی جدایی طلبان ارمنی در معرض خطر قرار می گیرند، ایران به اقدامات عملی و مستقیم در حمایت از جمهوری آذربایجان دست می زند . علاوه بر این ها، مستنداتی وجود دارد که نشان می دهد از بابت کمک های مختلف تهران به جمهوری آذربایجان طی جنگ قره باغ، باکو همچنان۴۰ میلیون دلار به ایران بدهکار است که تاکنون پرداخت نشده است.
یکی از دروغ های بزرگی که در توجیه رویگردانی جمهوری آذربایجان از ایران مطرح می شود، عدم جانبداری ایران در جنگ قره باغ از باکو در قبال جدایی طلبان ارمنی است و اینکه این موضوع باعث شده، باکو به تهران به عنوان طرفی قابل اطمینان نگاه نکند.در حالی که باید تاکید کرد که بر اساس مستندات موجود، ایران در این جنگ از هیچ کمکی به جمهوری آذربایجان دریغ نکرده، این موضوعی است که «محسن رضایی»، فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز طی مصاحبه ای که در اردبیل داشت، صراحتا به آن اشاره کرد.
نکته مهمی که در تحولات جنگ قره باغ باید مورد توجه قرار گیرد و باکو تلاش کرده، به آن پرداخته نشود، موضوع فروش منطقه راهبردی «شوشا» به ارمنستان است. مستندات این معامله هم توسط فعالان جمهوری آذربایجان در خارج ارائه شده و در دسترس است، بنابراین اتهاماتی که باکو در این زمینه به تهران وارد می کند، تنها یک ادعا برای فرافکنی است. سال گذشته در شبکه های مجازی فیلمی از آموزش نیروهای جمهوری آذربایجان توسط ایران در طی جنگ قره باغ منتشر شد. طبیعتا اسناد دیگری نیز در این زمینه وجود دارد. اتفاقا این رژیم صهیونیستی بوده که به جدایی طلبان ارمنی کمک های نظامی و تسلیحاتی کرده و این موضوع طی غنمیت هایی که از نیروهای ارمنی در این جنگ گرفته شد، برملا گردید. اما، باکو از سکوت تهران در این مقوله استفاده کرده و آن را تبدیل به مطالبه کرده، لذا به نظر می رسدرسانه ها برای دفاع از مظلومیت ایران و اجحافی که در حق این کشور صورت گرفته، اقدام به افشاگری کنند که البته نام آن را نباید افشاگری، بلکه تبیین حقایق باید گذاشت.
مستندات فراوانی در این خصوص وجود دارد که علیرغم انتشار، بسیادگی از کنار آنها عبور شده است . از جمله فیلمی که در آن حیدر علی اف در سخنانی تاکید می کند که اگر کمک های تهران نبود، نخجوان با یک فاجعه بشری مواجه می شد.
ادعای واهی حمایت ایران از ارمنستان در جنگ قره باغ، صرف نظر از اینکه موجب تقابل بین دو دولت شده، بر دیدگاه مردمی جمهوری آذربایجان هم تاثیر منفی گذاشته و موجب تربیت نسلی ضد ایرانی در مردم این کشور شده است. اگر نگاهی گذرا به کتاب های درسی تاریخ جمهوری آذربایجان در تمام مقاطع تحصیلی بیاندازیم، می بینیم که در تمام این کتاب ها از ایران با عنوان ایران متجاوز، ایران اشغالگر، ایران غاصب و عباراتی مشابه آن یاد شده، این بدین معناست که دولت جمهوری آذربایجان با همدستی رژیم صهیونیستی از زمان آغاز آموزش کودکان در سنین پایین، نفرت از ایران را در دل کودکان پرورش می دهند تا آنان را به دشمنان آتی ایران تبدیل کنند .
آیا تفاوتی در ویژگی ها و رسوم تشیع در ایران با تشیع در جمهوری آذربایجان وجود دارد ؟
حشمتی : برخی از محافل اینگونه القاء می کنند که اگرچه اکثریت مردم جمهوری آذربایجان مانند ما شیعی هستند، اما تشیع آنها با تشیع مردم ایران تفاوت بسیار دارد. این برداشت نادرستی است. درست است که دولت لائیک جمهوری آذربایجان و متولی رسمی مذهب تشیع در این کشور یعنی اداره مسلمانان قفقاز، برداشتی منطبق بر لائیسم و حیدریسم از تشیع ارایه می دهند، اما بدنه جامعه و بخصوص قشر دیندار شیعیان جمهوری آذربایجان در عقاید و اعمال هیچ تفاوتی با برادران شیعه ایرانی خود ندارند. به همین علت است که نظام لائیک جمهوری آذربایجان برای جدایی انداختن میان مردم شیعه این کشور با ایران، برداشتی نادرست و تحریف آمیز از تشیع ارائه می دهد. مثلا در کتاب های درسی دولت لائیک جمهوری آذربایجان ادعا شده است که تشیع عامل افتراق در اسلام بوده است.
پس از آنکه در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۰۳ و پارلمانی ۲۰۰۵ آشکار شد اسلامگرایان وزنه مهمی در عرصه سیاسی جمهوری آذربایجان هستند دولت لائیک باکو با هدایت فکری مستشاران صهیونیستی، اقدامات خود برای تضعیف تشیع را تشدید کرد .
- با وجود پالس های مثبتی که مکررا از جانب تهران برای باکو ارسال می شود، چرا حجم مبادلات تجاری ایران و جمهوری آذربایجان از ۵۰۰ میلون دلار فراتر نمی رود؟
دکتر کاظمی : پاسخ روشن است چون آمریکا و رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان نفوذ کرده اند و آنها این رویکرد را دارند که سطح مبادلات تجاری ایران و جمهوری آذربایجان ، باید در حد کنترل شده ای حفظ شود؛ بعبارت دیگر نباید از سطح پانصد میلیون دلار افزایش یابد . اگر در ماه های اخیر تغییراتی در رویکرد اقتصادی جمهوری آذربایجان نسبت به ایران مشاهده شده و فضا اندکی بازتر شده، یکی به دلیل محدودیت هایی است که در حوزه انرژی باکو در این اواخر با آن مواجه شده و موجب کاهش بودجه این کشور گردیده است.
ضمن اینکه این دیدگاه هم وجود دارد که طرح دشمنان برای نفوذ (اقتصادی) در ایران در پس از برجام -که مقام معظم رهبری نیز نسبت به آن هشدار داده اند- بطور جدی مطرح است. بالطبع نباید انتظار داشت، این نفوذ مستقیما از سوی کشورهایی که آشکارا عناد با ایران دارند، اجراء گردد، چون در چنین حالتی مسلما جمهوری اسلامی در قبال آن جبهه گیری خواهد کرد. بنظر می رسد چنین نفوذی از کانالی و با واسطه ای صورت می گیرد که انتظارش نمی رود مانند جمهوری آذربایجان که ما همواره به اندک بودن حجم مناسبات اقتصادی با آن اعتراض داشته ایم. ممکن است این احتمال دور از ذهن تلقی شود، اما با توجه به روند ها و رویکردهایی که از جمهوری آذربایجان در قبال ایران طی سال های گذشته شاهد آن بودیم، منطق حکم می کند چنین احتمالی را هم در نظر داشته باشیم.
در پایان تاکید روی این نکته ضرورت دارد که به دلایلی که ذکر شد ، اهمیت دارد رسانه های کشورمان در اخبار و تحلیل های خود توجه بیشتری به تحولات جمهوری آذربایجان و قفقاز داشته باشند .
منبع : مشرق
انتهای پیام/ |
|
↧
↧
November 28, 2017, 1:36 am
به گزارش ندای انقلاب، مرکز آماری CIES با کمک فدراسیون جهانی فوتبال آکماری از تیمهای شرکت کننده در جام جهانی 2018 روسیه را منتشر کرده است.
در بخش میانگین سنی تیمها، تیم ایران با 26.5 سال به عنوان هفتمین تیم نامش آمده است. این در حالی است که نیجریه با 24.9 سال به عنوان جوانترین و پاناما با 29.4 سال به عنوان پیرترین تیمها در روسیه حضور خواهند داشت. میانگین سنی همه تیمها نیز 27.4 است.
در بخش میانگین قامت تیمها ایران با 183.4 سانتیمتر، دوازدهمین تیم است. در این بخش صربستان با 185.6 سانتیمتر بلندقامتترین تیم و عربستان با 176.2 سانتیمتر کوتاه قامتترین تیمها هستند.
موضوع دیگری که مرکز آماری CIES آن را بررسی کرده، بازیکنان دورگه است، یعنی آنهایی که در یک کشور به دنیا آمدهاند، اما برای کشور دیگری به میدان خواهند رفت. در این بخش ایران در کنار کره جنوبی، مکزیک، برزیل، عربستان، آلمان و کلمبیا یکی از هفت کشوری است که همه ملیپوشانش در همان کشور به دنیا آمده اند. رکورددار داشتن بازیکن دورگه تیم مراکش با 61.5 درصد است.
آخرین آیتم نیز مربوط به تعداد بازیکنان لژیونر میشود. ایران با 42.4 درصد بازیکن لژیونر در ترکیبش، بیست و پنجمین تیم در این بخش است. سوئد و کرواسی با 100 درصد و انگلیس و عربستان با صفر درصد، در این بخش رتبههای اول و آخر را در اختیار دارند.
منبع : تسنیم
انتهای پیام/ |
|
↧
November 28, 2017, 2:27 am
به گزارش ندای انقلاب، علیرضا کریمی با وجود داشتن تنها ۲۳ سال سن افتخارات زیادی را برای کشتی ایران در ردههای سنی مختلف به ارمغان آورده و بارها باعث اهتزاز پرچم ایران در رویدادهای جهانی و آسیایی شده است.
کریمی، یک مدال نقره و ۲ طلای آسیا در رده نوجوانان، طلای جهان و آسیا در رده جوانان و ۲ طلای آسیا و برنز با ارزش جهان در رده بزرگسالان را در کارنامه خود دارد. باید به ویترین افتخارات کریمی دو مدال طلای جهان نیز اضافه میشد اما همگروهی با نماینده اشغالگر قدس در رقابتهای جهانی جوانان و اینبار در رقابتهای جهانی زیر ۲۳ سال باعث شد وی علیرغم شایستگی در رسیدن به ۲ مدال طلای جهان، مقابل رقبا به عمد شکست بخورد تا با نماینده اسراییل سرشاخ نشود.
این اتفاق نه تنها باعث لطمه روحی شدید به این کشتیگیر و بر باد رفتن زحمات چندین ماهه او در تمرینات تیم ملی شد بلکه باعث شد تیم ایران که با مدال طلای کریمی میتوانست بر سکوی سوم جهان بایستد در نهایت در جایگاه هشتمی جهان قرار گیرد تا از این بابت نیز کشتی ایران شدیدا متضرر شود و کشتیگیر گمنام رژیم صهیونیستی ضمن گرفتن سکوی سومی از ایران، براحتی به مدال برنز جهان برسد.
علیرضا کریمی آزادکار وزن ۸۶ کیلوگرم ایران در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار ایسنا، درباره حذف ناباورانه از رقابت های کشتی آزاد زیر ۲۳ سال قهرمانی جهان بدلیل مبارزه نکردن با نماینده رژیم صهیونیستی و اینکه برای دومین مرتبه این اتفاق باعث شد از رسیدن به مدال طلای جهان در عین شایستگی بازبماند صحبت کرد که در ادامه میخوانید:
*فکرش را هم نمیکردیم کشتی گیر اسراییلی از پس آمریکا بربیاید
روز وزن کشی من بعد از کشتی گیر اسراییل وزن کشی کردم. قرعه او ۲۳ شد و قرعه من ۲۲. ابتدا فکر کردم در همان دور اول به کشتی گیر اسراییلی خوردم اما بعد معلوم شد من دور اول به حریف روس خوردم و کشتی گیر اسراییلی به حریف آمریکایی خورد و برنده این ۲ مبارزه دور دوم باید به مصاف هم می رفتند. ما هم از این موضوع خوشحال شدیم چرا که تا حد زیادی اطمینان داشتیم کشتی گیر اسراییلی مقابل حریف آمریکایی شکست بخورد و به دور دوم نرسد اما اتفاقات رخ داده کاملا بر خلاف انتظارات و پیش بینی ما بود.
*یک دقیقه مانده به پایان مبارزه گفتند"باید ببازی"
کشتی من با حریف روس و مبارزه کشتی گیران آمریکا و اسراییل حدودا همزمان با هم شروع شد. من پرقدرت مبارزه را آغاز کردم و تا دقیقه ۵ مبارزه و یک دقیقه مانده به پایان ۳ بر ۲ از حریفم پیش بودم. تازه بدنم راه افتاده بود و حریف روس هم کاملا بریده بود. دنبال این بودم که امتیازات بیشتری هم از او بگیرم تا با اختلاف بالا او را شکست بدهم اما یک دقیقه مانده به پایان مبارزه به یکباره دیدم مربیانم چلنج را انداختند و اعتراض کردند. وقتی این صحنه را دیدم به آن ها گفتم من که جلو هستم و مشکلی نیست پس چرا چلنج کردید که آن ها به من گفتند حریف اسراییلی موفق به شکست کشتیگیر آمریکایی شد و تو باید به حریفت ببازی تا دور بعد به اسراییل نخوری.
*وقتی گفتند باید ببازی دنیا روی سرم خراب شد
وقتی این حرف را شنیدم دنیا روی سرم خراب شد. در یک آن تمام زحمات و سختی هایی که ماه ها در تمرینات و دور از خانواده به امید کسب مدال طلای جهان متحمل شده بودم از جلوی چشمانم گذشت. شوکه شده بودم و انگار سطل آب یخ را روی سرم ریختند. دیگر قدرت ایستادن روی پاهایم را هم نداشتم. دیدم ده نفر همگی فریاد می زنند "باید ببازی باید ببازی". به کشتی برگشتم کاملا وا دادم. حریف روس بلافاصله شروع کرد به حمله کردن من هم فقط ایستاده بودم. من را در خاک نشاند و به راحتی و بدون هیچ مقاومتی چند فتیله پیچ روی من اجرا کرد و در ده ثانیه کار را تمام کرد و کار من هم تمام شد.
* گفتند هر کسی گفته با اسراییل کشتی نگیرید پاداشت را هم بدهد!
برای دومین مرتبه است که با قرعه اسراییل در مسابقات جهانی مواجه می شوم. یکبار نیز در مسابقات جهانی جوانان در سال ۲۰۱۳ به قرعه اسراییل خوردم و به حقم که مدال طلا بود نرسیدم. آن زمان قهرمان آسیا هم شده بودم و به من گفتند به اندازه پاداش قهرمان جهان که ۴۰ سکه بود به تو می دهیم اما وقتی پدرم پس از مسابقات جهانی ۱۳۹۲ با نامه فدراسیون کشتی به وزارت ورزش رفت و خواستار عمل مسوولان به قولشان شد به او گفته بودند، "به ما ربطی ندارد که پاداش کشتی نگرفتنش مقابل اسراییل را بدهیم. بروید از هر کس که گفته با اسراییل کشتی نگیرید پاداشتان را از او بگیرید"در نهایت هم به جای ۴۰ سکه فقط یک کارت هدیه یک میلیون تومانی دادند و تمام!
*همه زحماتم بر باد رفت
امسال هم قرار بود به نفرات اول ۶۰ سکه پاداش بدهند اما باز هم به کشتی گیر اسراییل خوردم و به حقم نرسیدم و همه زحماتم بر باد رفت. براحتی قهرمان جهان میشدم اما این اتفاق مانع آن شد. من حریف روس را براحتی می بردم اما این اتفاق باعث شد او فینالیست شود. من دیگر فینالیست این وزن را که کشتی گیر قزاق بود را پیش از این ۴ مرتبه ده بر صفر شکست داده بودم. حتی تا ثانیه های پایانی فینال کشتی گیر روس شکست خورده بود اما در ثانیه های پایانی امتیاز گرفت و حریف قزاق را شکست داد و قهرمان شد.
*اسراییل ظالم است اما زحمات من را نادیده میگیرند، ظلم نیست؟
من ماهها برای رسیدن به مدال طلای جهان زحمت کشیدم و براحتی میتوانستم به مدال طلای جهان برسم. قبول دارم اسراییل ظالم است و ظلم میکند اما اگر باز هم مسوولان ورزش ما براحتی زحمات من را نادیده بگیرند ظلم نیست؟ کشتی گیران وضعیت مالی خوبی ندارند و تنها دلخوشی همه ما به کسب مدال جهانی و پس از خوشحال کردن مردم، گرفتن پاداش است. از مسوولان وزارت ورزش انتظار دارم آن ها نیز اینگونه مواقع به قول و تعهداتشان عمل کنند.
*روسها حذف میشدند هم من هم فدراسیون محروم میشدیم
اینکه میگویند روس را میبردی بعد با اسراییل کشتی نمیگرفتی حرف درستی نیست چون با اینکار کشتی گیر روس حذف میشد و روس ها بدلیل نفوذی که در اتحادیه جهانی دارند شدیدا معترض میشدند و آنوقت هم من و هم فدراسیون کشتی را محروم می کردند.
*این اتفاق بر روحیه کل تیم تاثیر بد گذاشت
این اتفاق نه تنها بر روحیه من بلکه بر کل تیم اثر منفی گذاشت و باعث شد بچه ها در روز نخست شوکه شوند و آنطور که باید کشتی نگیرند. وقتی من از تشک کشتی بیرون آمدم بقیه بچه ها هاج و واج من را نگاه می کردند و به هم ریخته بودند. اگر این اتفاق نمی افتاد و من به مدال طلایم می رسیدم آنوقت ایران به جای هشتمی در جهان بر سکوی سوم می ایستاد.
منبع : ایسنا
انتهای پیام/ |
|
↧
November 28, 2017, 1:31 am
به گزارش ندای انقلاب، بیژن عبدالکریمی(عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد) در پاسخ به چیستی ذات و روح مفهوم سلبریتی گفت: پرداختن به این موضوع اصلا کار سادهای نیست اما از چند بُعد میتوان این مسئله را بررسی کرد.
وی گفت: در قرن اخیر جمعیت کره زمین به شدت افزایش یافته است یعنی اگر تا سال 1800میلادی جمعیت کره زمین حدود یک میلیارد نفر بود، امروزه 8میلیارد نفر انسان بر کره زمین زیست میکنند. در دوران مدرن، تودهها به شدت سر صحنه حضور مییابند یعنی مثلا بخش بسیاری از جمعیت روستانشین به شهرها میآیند. هگل در سال 1825 وقتی که سردبیر یکی از نشریات بود، مقالهای با عنوان " تودهها می آیند!" نوشت و بعدا گاسِت اُرتگا(فیلسوف اسپانیولی) از این واقعیت با عنوان طغیان تودهها یاد میکند.
عضو هیأت امنای انجمن فلسفه میان فرهنگی با بیان این نکته که در دوران مدرن همه چیز پوپولیستی میشود گفت: یکی از ویژگیهای دوره جدید این است که مفهوم آموزش معنای خاصی مییابد یعنی آموزش محدود به آموزش تکنولوژیک می شود و کارکرد فرد در ساختار مطرح میشود. در این میان، مفهوم فرهنگ به معنایی که در دوران ماقبل مدرن وجود داشت کم کم به حضیض میرود در حالیکه امروز میتوانیم از مرگ فرهنگ صحبت کنیم یعنی فرهنگ امروز تبدیل به یک مقوله لوکس و حاشیهای شده است.
نویسنده کتاب هایدگر در ایران گفت: آنچه امروزه انسانها را در کره زمین درگیر خودش کرده نفس زندگی است یعنی اموری از قبیل خوردن، تشکیل زندگی، ارضای غرائض، مسکن، هزینه بهداشت، هزینه تحصیل کودکان و...، در این بین فرهنگ تبدیل به مقولهای جانبی شده یعنی اگر شما از لحاظ مالی و... تامین بودید برای اینکه زندگی تان زیباتر بشود به مسائل فرهنگی مثل موسیقی، هنر و... میپردازید. این بدان معناست که هنر و فرهنگ دیگر به عنوان جزء ضروری زندگی انسانها وجود ندارد.
عبدالکریمی با اشاره به تاثیرات اندیشه پست مدرن بر فرهنگ گفت: با ظهور فضای پست مدرن همه منابع فرهنگ از بین رفتهاند یعنی اولا سلسله مراتب از بین رفته اند ثانیا، منابع فرهنگ مثل روحانیت، کلیساها، دانشگاه و... از بین رفتهاند. شما امروزه مشاهده میکنید که دانشگاهها دیگر توان ایجاد افق فرهنگی ندارند و سیستم دانشگاه جزئی از یک سیستم بروکراتیک شده است. علم و تکنولوژی جدید فاقد وجوهی است که بتواند به زندگی معنابخشی کند. به همین دلیل من با نیچه موافقم که درست در زمان رشد و اوج مدرنیته، گفت که در پس این رشد علمی و تکنولوژیک، نوعی بربریت و توحش نهفته است یعنی یک فرد میتواند پزشک و یا مهندس بزرگی باشد اما روحش بسیار کوچک و حقیر باشد مثلا یک پزشکی که به تخصص بسیار بالا مشهور است می تواند تا وقتی که پول نگیرد به وارد اتاق جراحی نشود، در این شرایط حتی روشفکران نیز مرجع اخلاقی و ارزشهای برتر نیستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد درباره جایگاه سلبریتیها در دنیای کنونی گفت: در روزگار کنونی مشاهده میکنید روشنفکر کسی نیست که قهرمان، الگو و پیش آهنگ خلق باشد بلکه زندگی او توسط عموم مردم مورد استهزاء قرار میگیرد و در تلقی مردم، روشنفکران به مثابه دُنکیشوتهای بیعرضهای هسند که نتوانستهاند به زندگی مالی مناسبی دست پیدا کنند. در چنین فضای تهی که پول، یگانه معیار ارزشهاست، شخصیتهای دروغین نظیر سلبریتیها(هنرپیشه ها، فوتبالیستها، دلقکها و...) فضای فرهنگی را اشغال میکند.
عبدالکریمی با تشریح معنای دروغین بودن شخصیت سلبیریتها گفت: دروغین بودن این شخصیتها یعنی اینکه هیچکدامشان حامل هیچ یک از ارزشهای برتر نیستند. امروزه جایگاه یک مُطرب در جامعه بیش از جایگاه یک موسیقیدان اصلی است، جایگاه یک هنرمندی که حضورش نمایشی است بیش از جایگاه یک هنرمند اصلی است. وجود سلبریتیها یک وجود رسانهای است و به محض اینکه دوربین از روی آنها برداشته شود، وجودشان فرو میریزد.
وی در پاسخ به این مسئله که آیا ظهور سلبریتیها نتیجه سیر خاص فلسفه غرب است گفت: به یک معنا میتوان گفت که جهان کنونی ادامه سنت متافیزیکال یونانی است یعنی میتوان گفت که فرهنگ کنونی نتیجه ظهور عقلانیت جدید است و این عقلانیت جدید نیز در ادامه سنت متافیزیکی یونانی است. این عقلانیت بواسطه مدرنیته صورت جهانی یافت. فلسفه غرب به نوعی نیهیلیسم به معنای مرگ همه ارزشهای متعالی و بیبنیاد شدن اخلاق رسید و در این فضا، مرگ فرهنگ نتیجه چنین شرایطی است. ظهور سلبریتیها نشانهی کوچکی از این روندهای کلی و کلان فرهنگی است.
منبع : تسنیم
انتهای پیام/ |
|
↧
November 28, 2017, 1:52 am
به گزارش ندای انقلاب، مهران احمدی به عنوان آخرین بازیگر این فیلم سینمایی جلوی دوربین رفت و با ضبط آخرین سکانسها، فیلمبرداری «مصادره» امروز سهشنبه 7 آذرماه به طور کامل به پایان رسید.
با توجه به تدوین همزمان و کار روی جلوههای ویژه بصری که به صورت همزمان با فیلمبرداری انجام شده، نسخهای از «مصادره» قطعا در زمان مقرر به دبیرخانه جشنواره ملی فیلم فجر ارائه میشود تا جزو چند فیلم کمدیِ محدودِ متقاضی رقابت با تعداد زیاد فیلمهای اجتماعی، در این دوره از جشنواره باشد.
بر این اساس، رضا عطاران، هومن سیدی، بابک حمیدیان، میرطاهر مظلومی، هادی کاظمی، مزدک میرعابدینی، سیامک صفری و مهران احمدی به همراه بازیگر کودک امیر صدرا حقانی در این فیلم ایفای نقش کردهاند.
منبع : تسنیم
انتهای پیام/ |
|
↧
↧
November 28, 2017, 2:02 am
به گزارش ندای انقلاب، دوران عمر ۲۹ ساله امام حسن عسکری(ع) را به سه دوره تقسیم کرد. دوره اول ۱۳سال است که زندگی آن حضرت در مدینه گذشت. دوره دوم ۱۰سال در سامرا قبل از امامت بود و دوره سوم نزدیک ۶ سال امامت آن حضرت است امام حسن عسکری (ع) از شش سال دوران امامت خود، سه سال را در زندان گذرانید.
امام حسن عسکری (ع) در عمر کوتاه خود و در مدت شش سال امامت و ریاست روحانی اسلامی، آثار مهمی از تفسیر قرآن و نشر احکام و بیان مسائل فقهی و جهت دادن به حرکت انقلابی شیعیانی که از راههای دور برای کسب فیض به محضر امام (ع) می رسیدند بر جای گذاشت.
به مناسبت شهادت امام حسن عسکری(ع) برای بررسی بیشتر شرایط حاکم بر دوران آن امام بزرگوار با چند تن از کارشناسان دینی کشور به گفتگو پرداختیم؛
مظلومیت امام حسن عسکری(ع)
حجت الاسلام علوی تهرانی در مورد مظلومیت های امام عسکری گفت: امام حسن عسکری به همراه پدرشان در کودکی به اجبار به منطقه سامرا تبعید شدند. علت نامگذاری لقب عسکری این بود که ایشان در سامرا و در منطقهای بنام عسکر (که لزوما نظامی هم نبوده) مستقر بودند.
وی ادامه داد: شرایط امامت ایشان طبق فرمایش حضرت، بسیار سخت بوده است. حضرت در مقام پاسخ به نامهی عدهای از شیعیان، فرمودند: «شیعیان در مورد امامت هیچیک از پدرانم، مانند من در شک و تردید نبودهاند.»
دوران امام هادی و امام عسکری در شدت اختناق حاکمان زمان خود بوده است. سه دلیل برای این خفقان ذکر شده است:
دلیل اول: شرایط سخت ملاقات با امام
این کارشناس دینی گفت: شیعه برای ملاقات با امام هادی به سختی از شر نگهبانان خلاص میشد و خدمت حضرت میرسید. امام در یک اتاق زندانی بودند در حالیکه بر روی حصیری نشسته بودند و در مقابل ایشان قبری آماده بود. یعنی اگر حرفی میزدند، تکلیف معلوم بود.
وی افزود: با این شرایط، نمیتوانستد آشکارا امام بعد از خود را معرفی کنند. لذا معرفی امام عسکری در چند ماه آخر عمر ایشان اتفاق افتاده است.
دلیل دوم: تضعیف امام عسکری
وی ادامه داد: امام عسکری برادری بنام سیدمحمد داشتند که اکنون در سامرا دارای بارگاه است. عدهای از شیعیان آن زمان، حتی در زمان امام هادی، به امامت سیدمحمد گرایش پیدا کردند. سیدمحمد مورد تأیید بود. او بسیار بزرگوار بود و پناه شیعیان به حساب میآمد اما به هیچ عنوان خود را امام نمیدانست. حاکمان وقت، در جهت انحراف افکار شیعیان روی امامت ایشان مانور میدادند.
دلیل سوم: خیانت برخی از وکلاء ائمه
علوی تهرانی گفت: وکالت از عصر امام کاظم شروع شد تا شرایط سخت ارتباط امام با مردم، تسهیل شود. اما برخی از وکلاء بعد از شهادت امام کاظم، مردم را به امامت حضرت رضا راهنمایی نکردند و گروه واقفیه را شکل دادند. شخصی از این گروه به امام رضا نامه نوشت که: «پدر شما زنده است، او همان مهدی است که خواهد آمد اما اکنون از نظرها پنهان است، او هرگز توصیهای در مورد شما نکرده است.»
وی افزود: به این ترتیب، همه اموال مسلمین را بین خود تقسیم کرده و خیانت کردند. سایر امامان نیز از خیانت برخی وکلاء مصون نبودند.
این کارشناس دینی اظهار داشت: جریانهای مخالف تشیع در عصر امام عسکری از این خفقان به نفع خود استفاده میکردند. تصوف یکی از آنها بود که از زمان امام صادق شکل گرفته بود و حضرت درباره آنها فرموده بودند: «آنها دشمن ما هستند، هرکسی به آنان تمایل داشته باشد از آنان است و با آنها محشور میشود.»
وی در مورد شهر سامرا افزود: سرّ مَن رَأی، محل دفن امام است. امام عسکری فرمودند: هرکسی میخواهد از غم، رها شود و سرور و شادمانی پیدا کند، به زیارت من بیاید.
نامه های امام حسن عسکری به شیعیان
حجت الاسلام طبسی استاد حوزه در مورد شرایط دوران امام حسن عسکری و نامه های آن حضرت به شیعیان گفت: زمان امام حسن عسکری(ع) شرایط بسیار سختی بوده است. تقریبا همان شرایط پدرشان امام هادی را داشته بعلاوه مشکلات عدیده دیگری نیز مطرح بوده است. مسئله مکاتبات در زمان امام هادی و امام حسن عسکری (ع) بسیار زیاد بود. مکاتبات امام هادی و امام حسن عسکری(ع) به شیعیان مخصوصا به قمی ها نکات زیادی داشته است.
وی افزود: امام حسن عسکری(ع) که غالب ایامی که دوران امامتشان بود در زندان سپری شد در زمان آزادی و از زندان نامه هایی به شیعیان فرستادند. از جمله این نامه ها، به احمد بن اسحاق است که آن زمان نماینده مردم در قم بود. حضرت امام حسن عسکری راجع به تولد امام زمان در این نامه بشارت دادند و همچنین به ایشان گفتند این مژده فعلا نزد تو مکتوم بماند. یعنی به کسی خبر ندهید.
طبسی یادآور شد: امام عسکری می فرماید علیرغم اینکه دشمنان می خواستند مرا را بکشند تا این نسل طیب و طاهر به دنیا نیاید فرزندم به دنیا آمد. یکی از نامه ها این چنین بود.
این پژوهشگر مسائل دینی ادامه داد: بعضی از نامه ها حتی به صورت علنی هم نبود. این طور بود که حضرت چوبدستی ای در خانه داشتند که داخل چوبدستی خالی بوده و گاهی وقت ها حضرت برای بعضی از شیعیان نامه می نوشتند و بارساندن این چوبدستی توسط نامه رسانان یا پیشکارش، نامه را بدست شیعیان می رساندند. این پیشکار می گوید چوبدستی را از طرف امام بردم، در بین راه دیدم که شخصی چند گوسفند همراه دارد که آنها را بطرفی می برد. بعد می گوید به من گفت اینها را به این سو راهنمایی کن. من چوبدستی را برداشتم و به این گوسفند زدم یک دفعه دیدم چوبدستی دو تا شد و مقداری از نامه ها از داخل چوب بیرون افتاد. گفت فورا اینها را جمع و جور کردم و به اصحاب رساندم. وقتی برگشتم امام بسیار ناراحت شد فرمود چرا چنین و چنان کردی، بعد معلوم شد که حضرت در این چوبدستی نامه هایی می گذاشته که به دست اصحابش برساند. خلاصه از بین نامه های فراوانی که از حضرت می نوشتند، بسیاری از این نامه ها برای قم بود. تا زمان مرحوم صدوقنامه ها نزد ایشان بوده اما بعد از فوت مرحوم صدوق، گم شده است و هیچ یک از این نامه ها فعلا موجود نیست.
نماز امام زمان بر پیکر پدر
وی افزود: آخرین نامه هایی که امام حسن عسکری(ع) برای شهرهای عراق به وسیله نامه رسان خود نوشت این بود که به فردی از شیعیان نوشته بود ظاهرا بعد از ۱۵ روز دیگر وقتی که وارد سامرا می شوی، می بینی که مردم به داغ و مصیبت من نشسته اند و هم منتظر کسی هستند که بیاید و برای من نماز میت را بخواند. آن شخص می گوید وقتی از بصره به سمت سامرا برگشتم دیدم که مردم به سوگ امام نشسته اند و منتظرند که کسی بیاید بر پیکر مطهر امام حسن عسکری(ع) نماز بخواند. حضرت در نامه می فرماید آن کسی که جواب نامه ها را از تو مطالبه می کند و بر من نماز می خواند او امام بعد از من است. آن فرد می گوید امام را برای نماز آماده کردند جعفر کذاب برای خواندن نماز پیش آمد، تا خواست نماز را شروع کند کودک ۵ساله ای آمد او را کنار زد و فرمود من به خواندن نماز بر پدرم سزاوارترم.
طبسی اظهار داشت: حضرت امام حسن عسکری چند نشانه و علامت برای امام زمان بیان فرمود و آن فرد که ابوالادیان نام داشت وقتی از بصره برگشت همه این نشانه ها را مشاهده کرد.
وی افزود: حضرت امام هادی و امام حسن عسکری(ع) بخاطر شرایطی که داشتند همه کس را نمی توانستند بپذیرند زیرا دشمن آنها را اذیت می کرد. حتی بر کسانی که وارد بر امام می شدند دقت می کرد. لذا ارتباط آن حضرت با شیعیان با نامه ها صورت می گرفت و نامه ها رد و بدل می شد.
زمینه سازی امام عسکری(ع) برای غیبت
اما امام حسن عسکری(ع) چگونه شیعیان را برای دوران غیبت فرزند خود؛ حضرت مهدی (عج)آماده نمود؟! از آنجا که غایب شدن امام و رهبر هر جمعیتی، یک حادثه غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن برای نوع مردم دشوار میباشد، پیامبر اسلام و امامان پیشین به تدریج مردم را با این موضوع آشنا ساخته و افکار را برای پذیرش آن آماده میکردند. این تلاش در عصر امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) که زمان غیبت نزدیک میشد، به صورت محسوستری به چشم میخورد. چنانکه در زمان امام هادی(ع) آن حضرت اقدامات خود را نوعاً توسط نمایندگان انجام میداد و کمتر شخصاً با افراد تماس میگرفت.
این معنا در زمان امام عسکری(ع) جلوه بیشتری یافت؛ زیرا امام از یک طرف، با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی(ع) او را تنها به شیعیان خاصّ و بسیار نزدیک نشان میداد و از طرف دیگر تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت روز به روز محدودتر و کمتر میشد، به طوری که حتی در خود شهر سامّرا به مراجعات و مسائل شیعیان از طریق نامه یا توسط نمایندگان خویش پاسخ میداد و بدین ترتیب آنان را برای تحمل اوضاع و شرائط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام آمده میساخت.
«احمد بن اسحاق»، یکی از یاران خاص و گرانقدر امام عسکری(ع)، میگوید: به حضور امام عسکری(ع) رسیدم میخواستم درباره امام بعد از او بپرسم، حضرت پیش از سؤال من فرمود: ای «احمد بن اسحاق» ! خداوند از زمانی که آدم را آفریده تا روز رستاخیز، هرگز زمین را از «حجت» خالی نگذاشته و نمیگذارد. خداوند از برکت وجود «حجت» خود در زمین، بلا را از مردم جهان دفع میکند و باران میفرستد و برکات نهفته در دل زمین را آشکار میسازد.
عرض کردم: پیشوا و امام بعد از شما کیست؟ حضرت برخاست و به اطاق دیگر رفت و طولی نکشید که برگشت، در حالی که پسر بچهای را که حدود سه سال داشت و رخسارش همچون ماه شب چهارده میدرخشید به دوش گرفته بود.فرمود: «احمد بن اسحاق» ! اگر پیش خدا و امامان محترم نبودی، این پسرم را به تو نشان نمیدادم، او همنام و هم کنیه رسول خداست، زمین را پر از عدل و داد میکند. چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. او در میان این امت (از نظر طول غیبت) همچون «خضر» و «ذوالقرنین» است، او غیبتی خواهد داشت، که (در اثر طولانی بودن آن) بسیاری به شک خواهند افتاد و تنها کسانی که خداوند آنان را در اعتقاد به امامت او ثابت نگه داشته و توفیق دعا جهت تعجیل قیام و ظهور او میبخشد، از گمراهی نجات مییابند.
طبسی در مورد اینکه امام حسن عسکری (ع) چگونه مردم را با دوران غیبت امام زمان(عج) آماده کردند گفت: یکی از کارهای امام حسن عسکری(ع) این بود که مردم را برای پذیرفتن امام غایب آماده می کردند زیرا قبل از این همه امام را می دیدند و با امام صحبت می کردند و از این جهت مشکلی نداشتند اما بعد از سال ۲۶۰ ه. ق مردم با نبود امام کم کم آشنا شدند و این آشنایی قهرا و طبعا زمینه سازی ای می خواست که حضرت این کار را انجام دادند.
طبسی در ادامه گفت: یکی از آن زمینه سازی ها این بود که حضور امام حسن عسکری(ع) در میان مردم کمتر شد. مسئله عمدی هم بود که در نبود امام نیز می توان با امام اتصال برقرار کرد. لذا بسیاری از افرادی که می خواستند خدمت امام عسکری (ع) برسند امام آنها را نهی می کرد و می فرمود شرایط فعلا مناسب نیست. لذا بعضی از افرادی که می خواستند خدمت به امام حسن عسکری برسند امام در بین راه پیام رسانی فرستاد که برگردید و وارد سامرا نشوید.
وی افزود: یکی از مواردی که حضرت نسبت به آماده کردن مردم برای امامت امام زمان(عج) انجام داد همین بود که مردم کمتر با ایشان تماس پیدا کنند.
طبسی تصریح کرد: تماس های مردم هم این طور بود که بعد از امام حسن عسکری(ع) در غیبت صغری برای اتصال با امام زمان هیچ راهی نبود و این نایب هایی که در زمان خود امام حسن عسکری(ع) شخصیت های بسیار معروفی بودند، اینها را معین کردند تا در مدت زمانی با این وسیله با امام زمان(عج) ارتباط داشته باشند. آن هم با نامه و نه دیدار حضوری. و سپس غیبت کبری شروع شد خود امام حسن عسکری(ع) نسبت به نایبان عامشان که علما و فقهای زمان خود بودند آنها را به رشد رساندند که مردم اینها را شناختند از جمله همین ابن بابویه قمی است که حضرت امام حسن عسکری(ع) نامه مفصلی برای او می نویسد تا مردم او را بهتر بشناسند.
این محقق و پژوهشگر معارف دینی اظهارداشت: افرادی که در قم و غیر قم رشد پیدا کرده بودند افرادی مانند زکریا ابن آدم و دیگر شخصیت های عظیمی که در کنار اهل بیت (ع) بودند یا اشعری هایی که در کنار اهل بیت(ع) بودند شاگردان ائمه بودند اینها کم کم رشد پیدا کردند همه اینها زمینه ای شد برای اینکه مردم یاد بگیرند با نبود امام چگونه می شود زندگی کرد.
سامرا به چه معناست؟
طبسی در مورد شهر سامرا که شیخ عباس قمی آن را «سُرّ مَن رای» خوانده است گفت: من نمی دانم این «سُرّ من رای» را چه کسی آورده است در روایت ها همه سامرا است کلمه سُرّ مَن رای در روایات نیست هنوز شهر سامرا ساخته نشده بود کلمه سامرا در روایات آمده بود. بنابراین باید گفت سامرا. سُرّ مَن رای شاید به خاطر این است که این شهر، شهر با صفا و هوای پاکی بود. درختان بسیاری داشته و در ورودی های سامرا یک نهر است که سدی بر آن زدند. خود آن نهر شهر را به شهر زیبا تبدیل کرده بود لذا هر کس این شهر را می دید خوشحال می شد سُرّ مَن رای از این جهت است که هر کسی این شهر را می دید خوشحال می شد. البته سامرا شهری نبود که اهل بیت (ع) در آن خوش باشند و امام هادی اجبارا به سامرا کشیده شد. ۲۰ سال امام هادی (ع) در سامرا در حصار متوکل و عباسی ها بودند. قطعا امام حسن عسکری(ع) که در این شهر بیش از ۲۰ سال حضور داشتند، بیشتر در زندان بودند یا در حصر خانگی بسر می بردند.
حجت الاسلام احمد عابدی نیز در مورد شهر سامرا گفت: امریکایی ها به دنبال این هستند که عراق را به سه کشور تجزیه کنند، کشور کرد، کشور سنی و کشور شیعه. سامرا جز آن کشور سنی قرار می گیرد. سامرا برای ما بسیار مهم است و قبر دو امام بزرگوار و مادر امام زمان و سرداب مقدس در آن قرار دارد.
وی ادامه داد: مرحوم میرزای شیرازی دستور داد به تجار شیعه که به سامرا بیایند و خود به سامرا رفت و حوزه علمیه را در آنجا برپا کرد. آخوند خراسانی درس خود را در نجف تعطیل کرد و به سامرا رفت و قصد انها این بوده که این منطقه را شیعه نشین کنند. متاسفانه پس از وفات میرزای شیرازی، همه به نجف بازگشتند.
وی افزود: امام عسکری متولد سال ۲۳۱ است یعنی در واقع نیمه اول قرن سوم است. زمان امام عسکری حدودا ۲۱ فرقه در شیعه بوجود آمده بود. فرقه هلالیه، نصیریه، خطابیه و... بوجود امدند. علوی های سوریه و علوی های بکتاش ترکیه برای آن زمان هستند.
۲۱ جلد تفسیر قرآن از امام حسن عسکری(ع)
عابدی گفت: زمان امام عسکری غیر از این فرقه گرایی که در شیعه بود فیلسوفانی شروع کردند علیه قرآن کتاب نوشتند. علت اینکه خود امام عسکری نذر کرده بود که تفسیر قرآن درس بدهد و ۲۱ جلد تفسیر قرآن نوشت به خاطر هجمه ای بود که علیه قرآن شروع شده بود.
وی افزود: زمان امام عسکری کارهای علمی مانند ساختن قمر مصنوعی صورت گرفت. یا اینکه فردی کتاب طبی نوشت و در طب خود داروهایی که حرام بودند تجویز می کرد. امام عسکری با اینها مقابله کرده است. احادیث امام عسکری را نگاه کنید نوعا ناظر به این نوع حوادث زمان خود است.
جلوگیری از جنگ های صلیبی
وی ادامه داد: مسئله بسیار مهم این است که زمان امام عسکری مقدمات جنگ های صلیبی در حال پدید آمدن بود. علت جنگ های صلیبی را باید در همین زمان یعنی در قرن سوم جستجو کرد. نتیجه جنگ های صلیبی هم حمله مغول بود. اینها نتیجه کارهای بنی عباس و ظلم های آنها به مسلمانان و شیعیان بود. امام عسکری کارهایی کرد که مسیحیان برای حمله به دنیای اسلام تحریک نشوند.
این کارشناس دینی اظهار داشت: در مورد مادر امام زمان نرجس خاتون جالب است بدانید ایشان متعلق به منطقه ای در ترکیه است در آنجایی که شهر استانبول به دو قسمت آسیایی و اروپایی تقسیم می شود. قبر پدر ایشان که می شود جد مادری امام زمان و اسمش شمعون بوده، الان در آنجا مشخص است.
وی در پایان گفت: مسیحی های آن منطقه همین الان کاملا محجبه اند و چادر به سر دارند. اگر بی حجابی پیدا شود معلوم است که توریست است. خیلی مردم نجیب و با حیا و با عفتی هستند.
منبع: مهر
انتهای پیام/ |
|
↧
November 28, 2017, 2:12 am
به گزارش ندای انقلاب، «گادی آیزنکوت» رئیس ستاد کل ارتش رژیم صهیونیستی گفت، این رژیم باید یاد بگیرد با حضور ایران در سوریه و نزدیک مرزهای شمالی کنار بیاید.
به نوشته وبگاه «جوییش پرس» آیزنکوت روز دوشنبه طی سخنرانی در جلسه کابینه امنیتی اسرائیل، درباره تهدیدات ادعایی حضور ایران در سوریه پسا-جنگ و معنای توافق آمریکا و روسیه حول آتشبس در جنوب این کشور صحبت کرد.
وی با ادعای اینکه در توافق آمریکا و روسیه آمده است که نیروهای حامی ایران در سوریه باید حدود 5 کیلومتر (3 مایل) از مرزهای شمالی فلسطین اشغالی فاصله داشتند، نوشت: «اما این مسئله به اندازه تاثیرات منطقهای این توافق مهم نیست، زیرا اگر دولت ترامپ راه اوباما را برود و سوریه را به دست روسها واگذار کند، مشکلات بیشتر میشود.»
جزئیات بیشتری از این خبر هنوز منتشر نشده است اما پیشتر دیگر مقامات رژیم صهیونیستی مدعی شده بودند نیروهای مقاومت نباید به 40 کیلومتری مرزهای فلسطین اشغالی نزدیک شوند زیرا در غیر این صورت به سوریه حمله خواهند کرد.
منبع : فارس
انتهای پیام/ |
|
↧
November 28, 2017, 2:35 am
به گزارش ندای انقلاب، اخیراً یکی از شاخههای رسانهای "تاجران تراریخته" که طی این سالها در پی تجاریسازی و کشت این محصلات در کشورمان بودهاند، در کانال تلگرامی خود(س.س) خبر از انجام آزمایشات مزرعهای کشت ذرت دستکاری شده ژنتیکی مقاوم به خشکی و آفات در کشور تانزانیا و موزامبیک داد.
اما نکته جالب توجه در این خصوص، چرایی اهمیت داشتن کشت گونهای از ذرت تراریخته در یک کشور آفریقایی(؟!!) برای جریان نفوذی داخل کشورمان (که در پی تجاریسازی محصولات تراریخته در ایران هستند) است؛ اینکه چرا این جریان و بهویژه چهره اصلی پیگیری تجاریسازی تراریخته در کشورمان(ب.ق) به دقت و با وسواس در حال رصد کشت گونههای خاصی از تراریخته حتی در کشورهای آفریقایی هستند.
این مسئله بهعنوان علامت سؤال در ذهن ناظران این حوزه وجود داشت تا اینکه جستوجو در اخبار مربوط به تحرکات چهره اصلی پیگیری تجاریسازی تراریخته در ایران، به بخشی از این ابهام پاسخ داد و آن متن خبری بود که هشتم آبان ماه 95 در یکی از سایتهای خبری منتشر شده بود.
اما عنوان خبر این بود: "به دعوت FAO و با حضور مرجع ملی ایمنی زیستی ایران/ کارگاه توانمندسازی و تقویت ظرفیت ملی محصولات تراریخته در قاره آفریقا برگزار شد"
در توضیح این خبر آمده بود: کارگاه توانمندسازی و تقویت ظرفیت ملی در کشورهای آفریقایی از سوی سازمان خواربار جهانی (FAO) و با دعوت از رئیس انجمن ایمنی زیستی کشورمان (بهزاد قرهیاضی) با هدف آموزش نحوه ارزیابی ایمنی و سلامت محصولات تراریخته و توسعه کاشت و مصرف این نوع محصولات در آفریقا برگزار شد.
با توضیحات ارائه شده در این خبر، به بخشی از چرایی اهمیت داشتن کشت گونهای از محصولات تراریخته مانند ذرت در یک کشور آفریقایی برای سرشاخههای داخلی جریان تراریختهپرست و تاجران این محصولات، پاسخ داده میشود.
ظاهراً چهرههای اصلی این جریان علاوه بر ماموریتی که در داخل کشورمان برای کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته بر عهده آنها گذاشته است، مدیریت بخشی از تحرکات و اقدامات در کشورهای آفریقایی برای آلوده کردن مزارع این کشورها به بذرهای دستکاریشده ژنتیکی را نیز بر عهده دارند!
رصد دقیق تحرکات و لابیهای این جریان در داخل کشورمان طی سالهای اخیر برای قانونی کردن کشت و تجاریسازی محصولات دستکاری شده ژنتیکی به هر قیمت ممکن و از سویی فعالیتهای تجاری و مالکیت شرکتهای خاصی که با این هدف از سالها پیش توسط چهرههای اصلی این جریان تاسیس و راهاندازی شده است، خود بهتنهایی گویای حقایق بزرگی درباره اهداف پنهان این چهرهها در کشت و تجاریسازی محصولات تراریخته در کشورمان دارد.
منبع : تسنیم
انتهای پیام/ |
|
↧