December 21, 2016, 12:24 am
به گزارش ندای انقلاب، استقلال بهخلاف هیاهوی ابتدای فصل نتایج خوبی در لیگ برتر نگرفته و روز گذشته هم با شکست مقابل نفتتهران از رقابتهای جام حذفی کنار رفت. نتایج بد استقلال، اختلافات درونی باشگاه، جابهجایی در صندلی مدیرعاملی این باشگاه، اختلاف علیرضا منصوریان با برخی از اعضای هیئت مدیره و ... باعث شده استقلال و هوادارانش امروز شاهد بدترین روزهای تیمشان باشند.زمانی که علیرضا منصوریان سرمربی استقلال شد، بلافاصله بازیکنانی چون بختیار رحمانی، فرشید باقری، وریا غفوری و علی قربانی جذب شده و در ادامه نیز بازیکنانی چون کاوه رضایی، محمدحسین کنعانیزادگان و میلاد زکیپور به استقلال پیوستند. همه چیز برای استقلال گل و بلبل پیش میرفت و روزی نبود که در تمرینات استقلال کمتر از دو هزار نفر حضور نداشته باشند و سرود قهرمانی نخوانند. همه بهامید سال خوب و پر از موفقیت با «علیرضا منصوریان» بودند، اما شاید بدبینترین هوادار استقلال هم تصور نمیکرد که تیمش چنین نتایجی بگیرد. پیش از آغاز فصل، منصوریان به تعریف و تمجید از خریدهای خود پرداخت و عنوان کرد اگر بازیکنانی چون بختیار، باقری و غفوری را با قیمتهای بالا جذب کرده، به این دلیل بوده که خیلی از تیمها دنبال آنها بوده و دیگر حاضر نیست حتی با سه میلیارد تومان هم این بازیکنان را بدهد.کافی است به عملکرد بازیکنانی که جذب استقلال شدند، نگاهی گذرا و اجمالی داشته باشیم؛ بهغیر از کاوه رضایی که ۵ گل برای استقلال به ثمر رسانده و تا حد قابل قبولی بهترین خرید استقلال بوده، سایر بازیکنان بهمعنای واقعی ضعیفترین بازیکنان تیم پایتخت محسوب میشوند. وریا غفوری در روزهایی که هنوز مصدوم نشده بود، دوران پرفروغی نداشت و اکنون هم دوران نقاهت را پشت سر میگذارد و خبری از او نیست. کنعانیزادگان که با جنجال و هیاهوی زیادی به استقلال پیوست، همان ابتدای فصل رباط پاره کرد تا خانهنشین شود. بختیار و باقری آنقدر عملکرد ضعیفی داشتند که هواداران استقلال در صفحات مجازی خواهان جدایی آنها شدهاند، بازیکنانی که عملکردی در حد بازیکنان درجه دو داشتهاند. عملکرد بختیار بهگونهای بوده که منصوریان روز گذشته از او استفاده نکرد و باقری هم آنقدر پاس اشتباه داد تا صدای اعتراض هواداران بلند شود. اینجا باید از منصوریان پرسید که خریدهای خوبش چرا عملکرد ضعیفی داشتهاند؟ آیا این خریدها اکنون همان قیمتی را دارند که ابتدای فصل داشتند؟استقلال امروز چوب نقل و انتقالات پیش از آغاز فصل خود را میخورد و آن هم زمانی که با خرید این بازیکنان خودشان را روی ابرها میدید، فارغ از اینکه بهجای جذب بازیکنان نامی بهفکر ترمیم ضعیفها باشد. منصوریان روز گذشته به این نکته اشاره کرد که سال گذشته در نفت همدلی زیادی وجود داشت، اما در استقلال همدلی دیده نمیشود. این همدلی را چهکسی ایجاد میکند؟ مگر غیر از این است که سرمربی بهعنوان رأس هرم باید همدلی را در تیمش ایجاد کند؟ سرمربی جوان استقلال که بیشتر مواقع احساساتی صحبت و رفتار میکند، چرا تمرکزش روی هر مسئلهای است جز فنی؟ چرا سرمربی تیم بزرگی مانند استقلال اواخر بازی با نفتتهران و در حالی که تیمش نیاز به راهنمایی او دارد، حواسش به سکوهاست؟ اشکالی ندارد سرمربی از هوادارانش بخواهد که تیمشان را تشویق کنند، اما اینکه مدام فکر و ذکر مربی به سکوها باشد، غیرقابل قبول است. منصوریان آنقدر درگیر مسائل غیرفنی و نمایش کنار زمین است که پس از پایان بازی استقلال مقابل پدیده حتی تعداد تماشاگران حاضر در ورزشگاه را هم زیر نظر داشت!شاید منصوریان پیش خود بگوید چون استقلال نتیجه نگرفته، همه از او انتقاد میکنند، اما انتقاد از سرمربی جوان استقلال تنها به عملکرد تیمش مربوط نمیشود، انتقاد از حرفها و رفتاهای او و همچنین توقعاتی که ابتدای فصل ایجاد کرد، برمیگردد. سرمربی استقلال فرصت کمی دارد تا بهقول خودش فرشینگ کند، وگرنه باید بهفکر خداحافظی از تیم محبوبش باشد.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
December 27, 2016, 1:19 am
به گزارش ندای انقلاب، اندیشکده رند نوشت: «اگر رکس تیلرسون به عنوان وزیر خارجه دولت ترامپ منصوب گردد -که البته احتمال آن زیاد است- با دو چالش عمده روبرو خواهد شد. اول، جامعه جهانی افسارگسیخته و بهمریخته و دوم، رویکردهای غیرقابل پیشبینی رییساش. در میان چالشهایی که هر وزیر خارجه آمریکا در این برهه پرتنش از تاریخ میتواند با آنها درگیر شود، یک دو جین تنش کوچک و بزرگی است که در اقصی نقاط جهان درگیر آنها خواهد شد. در این میان، رقابت با دو قدرت آشکار چون روسیه و چین هم داستان دیگری مضاف بر این حکایتهاست. حالا کشاکش با ایران و تهدید کره شمالی را هم به آن اضافه کنید و سر آخر بحران تغییرات جوی را هم ضمیمهاش کنید تا مسئولیت وزیر خارجه جدید آمریکا را بهترین درک کنید». رکس تیلرسون، علاوه بر تنشها، تهدیدها، کشاکشها، و درگیریهای حاکم در سیاست خارجی آمریکا باید در پی تحقق وعدههایی که دانلد ترامپ در کارزار انتخاباتی خود به هوادارانش داده بربیاید. قرار است که مکزیکیها هزینه ساخت دیوار مرزی را پرداخت کنند. تیلرسون باید دولت مکزیک را مجاب یا مجبور به این عمل نماید. قرار است که مهاجرین و پناهندگان دولتهایی که ترامپ آنها را حامی تروریسم میخواند از ورود به آمریکا منع شوند. قرار است که قرارداد «نفتا» لغو شود و جایگزین مناسبی برای آن ارائه گردد. توافق تغییرات جوی پاریس پیش رو است. بحث و تنش آمریکا با ایران بر سر توافق هستهای حتی پس از امضای آن همچنان ادامه دارد. بازنگری در ترتیبات تجاری با چین در انتظار است. و در آخر تجهیز و تقویت شرکای اروپایی و آسیایی آمریکا در عرصه امنیتی و دفاعی. در حال حاضر، ترامپ تفکر سیاست خارجی خود را بر سه محور متمرکز کرده است: مقابله با داعش، تجارت، و مهاجرت. هماکنون ارتش آمریکا به صورت جسته و گریخته در سوریه، عراق، افغانستان، لیبی، نیجریه، و سومالی با داعش و القاعده درگیر است. طی سال گذشته، داعش نیمی از تصرفات خود را از دست داده است. موصل به عنوان پرجمعیتترین استان عراق ممکن است تا قبل از پا گذاشتن ترامپ به کاخ سفید آزاد شود. استان رقه در سوریه هم که بزرگترین پایگاه داعش است، در آستانه محاصره قرار دارد و پیشبینی میشود که تا آخر ژانویه مورد حمله قرار بگیرد. ترامپ میتواند که از کمک روسیه برای پاکسازی باقیمانده نیروهای داعش در سوریه بهره ببرد اما عملا نیازی ندارد و خود به تنهایی از عهدهاش بر میآید.قطعا داعش ریشهکن نخواهد شد. بلکه به موقتا غیرفعال میشود و دوباره در زمان مناسب خود را نشان میدهد مگر اینکه حکومت سوریه بتواند اوضاع را به خوبی کنترل کند. ترامپ برای اینکه بتواند داعش در قوطی کبریت کند، نیازمند برنامه منظم و عملیاتهای صدتروریستی مدون و گسترده است. این امر، کاملا به توانایی تیلرسون و تیمش در وزارت خارجه برمیگردد. ترامپ دوستی روسیه را میخواهد اما در سایه مواجهه با ایران. پوتین در قضیه سوریه ممکن است با ترامپ همکاری کند اما در لغو توافق هستهای با آمریکا و سایر اعضای ۱+۵ همراه نمیشود. و یا حتی در اعمال تحریمهای دوباره. کنار زدن ایران در بازی قدرت هم چندان به سوی آمریکا و روسیه نیست. تیلرسون را میتوان مرد مرضیالطرفین یا آچار همهکاره ترامپ در سیاست خارجی دانست. او قدرتمند، عملگرا، و دارای روابط عمومی گسترده است. این خصیصهها او را شایسته جایگاه وزیر خارجه میکند. به نظر میرسد که کارنامه تیلرسون نشان میدهد که وی برخلاف بسیاری از سیاستمداران، وزارت خارجه را به خانه ارتباط با دنیا تبدیل میکند تا بحثها و جلسههایی در مورد چگونه رفتار کردن با دنیا. تیلرسون مرد تجارت است و با نگاه لیبرالی خود شکلی از تفکر نئوناسیونالیستی را در تجارت بینالمللی آمریکا جا خواهد انداخت. تیلرسون را میتوان یکی از لن پنها و گرگهای بخش خصوصی دانست که کاملا مناسب چانهزنی در بحث نشست تغییرات جوی است. پیشینه او را که بنگریم، متوجه میشویم که زوج خوبی را با «جیمز متیس» وزیر دفاع ترامپ تشکیل خواهد داد. متیس دارای تجربه سیاست بینالمللی گسترده است و تیلرسون دارای دید وسیع چانهزنی تجاری؛ هر دوف یکدیگر را کامل میکنند. دانلودمعرفی تیلرسون در ۹۰ ثانیه ترامپ در طی کارزار انتخاباتی خود وعده داد که در سیاستهای آمریکا نسبت به همسایگانش در مکزیک و کانادا، متحدینش در اروپا و آسیا، دشمنانش در روسیه و چین، و چالشهایش در خاورمیانه بازنگری خواهد کرد. تیلرسون باید این وعدهها را در مسیر اهداف قابل دسترسی به منصه عمل بنشاند. وی، همچون ترامپ یک مذاکرهکننده حرفهای است. شاید بتوان به این وزیر خارجه احتمالی لقب «ثباتدهنده دولت» را داد. کسی که با حل اولین چالش، مسیر را برای حل چالشهای دیگر از خلال مذاکره و دیپلماسی باز میکند. منبع: مشرق |
|
↧
↧
December 25, 2016, 5:30 am
به گزارش ندای انقلاب، نشست سهجانبه برگزار شده در مسکو بین وزرای خارجه ایران و روسیه و ترکیه در رابطه با بررسی اوضاع سوریه به کانون توجه رسانههای منطقهای تبدیل شده و مطالب و تحلیلهای متعددی در رابطه با آن منتشر شد. در همین رابطه روزنامه لبنانی الاخبار در مقالهای نوشت که اعلامیه برگزاری نشست مسکو به منزله رقابتی از سوی مسکو با شرکای منطقهای خود پیش از آغاز به کار دولت دونالد ترامپ در آمریکا است، این در حالی است که آنکارا غرق در مشکلات داخلی خود شده و مجبور است روند تحولات سوریه را مهار کند.براساس این گزارش تحولاتی که شهر حلب در ماههای اخیر با آن مواجه شده، باعث شده عناصر جدیدی در ویترین عرصه پیچیده سوریه روی کار بیایند. شاید مهمترین این عناصر بروز پدیده هماهنگی سهجانبه بین مسکو و آنکارا و تهران باشد. همین پدیده بود که در نهایت به نفع مسکو در روند کشمکشهای روسیه با غرب وارد عمل شده و از انجام توافق و سازش در شهر حلب خبر داد. بیانیه مشترکی که در نشست سهجانبه منتشر شد از احتمال بروز نتایج جدید و مؤثر در چارچوب حل مسائل سوریه خبر می دهد.با وجود اختلاف نظر موجود که در مواضع سه پایتخت فوق در رابطه با تحولات سوریه وجود دارد، آنها موفق شدند بیانیه مشترکی را با تمرکز بر نقاط اشتراکی تدوین کنند و اختلافات را کنار بگذارند. به این ترتیب سکو های جدیدی برای آغاز مذاکرات سوریه در قزاقستان به وجود آمده است که از هر ابتکاری برای توسعه روند آتشبس برای دربرگرفتن تمامی اراضی سوریه استقبال میکند. این نشست سهجانبه شامل سرگئی لاورف وزیر خارجه روسیه، محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران و مولو چاووش اوغلو وزیر خارجه ترکیه به علاوه وزرای دفاع سه کشور مذکور است. بیانیه مشترک تدوین شده از سوی شرکتکنندگان به امضا رسید. مهمترین نکتهای که در این بیانیه وجود داشت، تأکید ایران ، روسیه و ترکیه بر عزم مبارزه مشترک با گروههای تروریستی داعش و جبهه النصره و تلاش برای جداسازی گروههای معارض مسلح از این گروه ها بود. این موضوع علامت سوال بزرگی را در زمینه میزان آمادگی آنکارا برای مبارزه با گروه های تروریستی به ویژه جبهه النصره ایجاد کرده است.وزرای سه کشور مذکور در بیانیه خود از آمادگی برای تسهیل و تضمین توافق احتمالی در چارچوب مذاکرات انجام شده بین دولت سوریه و معارضان خبر داد و خواستار آن شدند که تمامی دولتهای دیگر تأثیرگذار بر روند تحولات سوریه همین اقدام را در دستور کار خود قرار دهند. این بیانیه افزود که توافق احتمالی مذکور میتواند نقش اساسی و محوری برای ایجاد تمرکز لازم جهت ازسرگیری روند سیاسی در سوریه مطابق با قطعنامه شمارة ۲۲۵۴ شورای امنیت ایجاد کند. این بیانیه همچنین از رئیسجمهور قزاقستان خواست تا مذاکرات مرتبط را در آستانه میزبانی کند. این بیانیه در ابتدا از احترام کامل نسبت به تمامیت و استقلال و وحدت و سلامت اراضی جمهوری عربی سوریه به عنوان دولتی با طوایف و ادیان مختلف خبر داد و تأکید کرد که ایران و روسیه و ترکیه اعتقاد دارند درگیری های سوریه راه حل نظامی ندارد. وزرای حاضر در نشست سهجانبه همچنین از تلاشهای مشترک صورت گرفته در مناطق شرقی حلب و اجازه دادن به تخلیه داوطلبانه غیرنظامیان و تخلیه منظم گروههای مبارز مسلح از این منطقه و تخلیه نسبی غیر نظامیان از مناطق کفریا و الفوعه و الزبدانی و مضایا استقبال کرده و تعهد دادند که روند پایان دادن به این عملیات را بدون موانع جدی و به صورت امن، تضمین کنند. آنها همچنین بر اهمیت توسعه آتشبس و رساندن کمکهای انسانی بدون مانعتراشی در کنار آزادی تردد غیر نظامیان در تمامی بخشهای کشور توافق کردند.با وجود اینکه بیانیه مذکور تفاهم و همکاری بین این کشورها در چارچوب حل مسائل سوریه را به صورت مستند مطرح کرده است، اما اجرای آن بستگی به آزمودن قابلیت طرفهای امضاکننده بر حل مسائل اختلافی دارد. این نشست سهجانبه و کنفرانس مطبوعاتی که پس از آن برگزار شد، فرصتی برای توضیح برخی مطالب معلق در این رابطه بود. در همین راستا وزیر خارجه ترکیه خواستار تلاش تمامی گروهها برای توسعه آتشبس جهت فراگیر شدن در تمامی اراضی سوریه شده و تأکید کرد که این آتشبس شامل گروههای تروریستی نظیر داعش و جبهه النصره نمیشود و ما به مبارزه با این گروهها ادامه خواهیم داد. وی تأکید کرد که باید پشتیبانی از برخی گروههای خارجی حاضر در سوریه از جمله حزب الله لبنان و گروه های دیگر نیز متوقف شود. این اشاره ترکیه با واکنش مستقیم ایران مواجه شد، ظریف در سخنان خود تأکید کرد که تهران مواضع آنکارا از جمله در قبال حزبالله لبنان را محترم میداند اما این مواضع، مواضع مشترک بین دو طرف نیست. وی تأکید کرد: ما در بیانیه از گروههایی صحبت کردهایم که سازمان ملل آنها را به عنوان گروههای تروریستی معرفی کرده است که همان داعش و جبهه النصره و سایر گروههای مرتبط با آن هست. طرف روس نیز در واکنش به این موضوع تأکید کرد که اوضاع در سوریه بسیار پیچیده است ، اما همگی طرف ها به این دیدگاه اساسی و بدیهی متمایل شدند که اولویت اساسی در این کشور تغییر نظام نیست، بلکه مأموریت اصلی جلوگیری از خطر گروههای تروریستی است. این دیدگاه به ویژه در میان مسکو و تهران و آنکارا مشترک است. لاوروف به عزم سه کشور مذکور برای توسعه آتشبس و سوریه اشاره و تصریح کرد که نباید نتایج تلاشهای روسیه و آمریکا در این زمینه کنار گذاشته شود.در این کنفرانس مطبوعاتی همچنین چاووش اوغلو از عزم کشورش برای تکمیل کردن عملیات در نزدیکی شهر استراتژیک الباب بر ضد گروه تروریستی داعش خبر داده و گفت که عملیات نظامی در این شهر می تواند برای اهالی آن مفید باشد. در پایان این نشست سهجانبه میخائیل بوگدانوف معاون وزیر خارجه روسیه اعلام کرد که کشورش نتایج نشست سهجانبه مسکو را به تمامی طرفهای مرتبط اطلاع داده است. وی در کنفرانس مطبوعاتی از برخی تماسها در رابطه با این موضوع با فرانسه و چین و دولتهای دیگر تأثیرگذار در امور بینالمللی و منطقهای خبر داد. بوگدانوف گفت که در صورتی که این موضوع برای آمریکا جزو اولویتها باشد، نتایج این نشست به کاخ سفید نیز ابلاغ خواهد شد.در همین رابطه سرگی لاورف در تماس تلفنی با جان کری ، همتای آمریکایی خود را در جریان نشست سهجانبه مسکو قرارداد. وزارت خارجه روسیه با صدور بیانیهای در این رابطه نوشت که تماس تلفنی مذکور از سوی آمریکاییها صورت گرفته بود و روند سازش در مناطق مختلف شرق حلب و موضوع ازسرگیری مذاکرات بین طرفهای سوری بدون پیش شرط در این تماس تلفنی مورد بررسی قرار گرفت. براساس این بیانیه، لاورف برنامه های توافق بین دولت سوریه و مخالفان و اجرای مذاکرات در آستانه پایتخت قزاقستان را نیز به اطلاع کری رسانده است.روزنامه السفیر لبنان نیز با اشاره به این نشست سهجانبه اعلام کرد که روند تحولات پس از حلب محور اساسی بررسیها در نشست مسکو بین وزرای خارجه و دفاع روسیه و ایران و ترکیه بود. آنها تا حد ممکن بر روی نقاط تفاهم تمرکز کردند. خوشبینیهای موجود باعث شد که سه طرف حاضر در مذاکرات مذکور، از آغاز مرحلهای جدید برای حل و فصل مسائل سوریه به ویژه در مسیر رسیدن به توافق بین دمشق و مخالفان سخن بگویند. بر اساس این گزارش سیگنالهای مهمی از اظهارات مطرح شده در این رابطه و اعلام مبانی مورد توافق بین گروههای سه جانبه مطرح شد که تنها در رابطه با رویکردهای لائیک در سوریه و وحدت اراضی این کشور نبود، بلکه فقدان هر صحبتی در رابطه با تلاش برای براندازی دولت سوریه و اولویت مبارزه با تروریسم در عرصههای جنگ سوریه را نیز به دنبال داشته است. وزرای خارجه سه کشور اعلام کردند که تجربه حلب دلیلی بر امکان پیروزی در موارد مشابه از طریق فعالیتهای مشترک سهجانبه حتی بدون آمریکایی ها را نشان می دهد.در همین رابطه علی اکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در گفتوگو با شبکه تلویزیونی المیادین تأکید کرد که نشست سهجانبه مسکو نقطه تحولی در روند تحولات سیاسی در منطقه به شمار میرود. وی ابراز داشت که کشورش در روند مبارزه با تروریسم همچنان و تا پایان در کنار سوریه باقی خواهد ماند.ولایتی نشست مسکو را نقطة تحولی در روند اوضاع سیاسی منطقه ارزیابی کرده و گفت که سه کشور ایران و ترکیه و روسیه برای اولین بار است که در این سطح با یکدیگر نشست برگزار می کنند. سه طرف حاصر در این نشست بر وحدت اراضی سوریه و رسیدن به راه حل سیاسی و نه نظامی با یکدیگر توافق دارند. ولایتی با اشاره به اینکه زمینه برای برگزاری نشستهای آینده در سطوح مختلف از جمله برگزاری نشست میان رؤسای کشورها فراهم است، ابراز امیدواری کرد که این روند به توقف هر چه سریعتر جنگ تحمیل شده بر ضد سوریه منتهی شود. او افزود: ما افق های روشنی را در مورد سوریه می بینیم و تا پایان در روند مبارزه با تروریسم در کنار این کشور خواهیم بود. منبع : مشرق |
|
↧
December 27, 2016, 1:35 am
به گزارش ندای انقلاب، تنش در روابط مصر و عربستان، در حال افزایش است. بارزترین اختلافنظر این دو در پرونده سوریه است. السیسی از بقای بشار اسد در قدرت حمایت و رفتارهای تروریستی را محکوم میکند. عربستان اما آشکارا فریاد میزند که اسد باید برود. علاوه براین، حمایتهای مالی، سیاسی و تسلیحاتی عربستان از برخی گروههای تروریستی، امری آشکار است.نگاه مصر به سوریه، اگرچه میتواند متاثر از اختلاف نظرات السیسی با عربستان باشد اما واقعیت این است که سوریه در سیاست خارجی مصر، جایگاه مهمی دارد. قاهره، امنیت سوریه را امنیت خود میداند. لذا بعید است که پرونده سوریه، از آن دست پروندههایی باشد که السیسی موضعش را در قبال آن، با پول معاوضه کند.عربستان اکنون در حال افزایش فشار به مصر در سایر پروندههاست تا بتواند السیسی را ناچار به اتخاذ مواضعی همسو با خود نمایند. پرونده اتیوپی احتمالا مهمترین پرونده در این حوزه باشد. هیئتی عالیرتبه از عربستان به اتیوپی سفر کرده و با بازدید از سد جنجالی النهضه، حساسیت مصریها را برانگیخته است. ابتدا نخستوزیر اتیوپی به ریاض رفت و با استقبال گرم آلسعود مواجه شد. سپس وزیر کشاورزی عربستان به آدیس بابا رفت و پس از او نیز مشاور پادشاه عربستان به اتیوپی سفر و از سد النهضه دیدار کرد تا یکی از مهمترین کشورها در حوزه رود نیل، بیشتر از قبل تحت تاثیر سیاستهای عربستان قرار گیرد.رود نیل در واقع از بهم پیوستن دو رود نیل سفید و نیل آبی در خارطوم به وجود میآید. سرچشمه نیل سفید دریاچه ویکتوریا و سرچشمه نیل آبی دریاچه تانا واقع در اتیوپی است. سد النهضه میتواند رگ حیات مصر را با خطراتی روبرو کند. لذا مصریها از پیش از ساخت این سد، تلاشهای فراونی کردند تا مانع از آن شوند اما موفق نشدند.همه این موارد باعث شده تا اختلاف نظرات میان السیسی و ریاض بیشتر و بیشتر شود. اما آیا این به معنای این است که فضا برای نزدیکتر شدن ایران و مصر به یکدیگر فراهم شده است؟ به نظر میرسد باید در فهم معادلات مصری دقت بیشتری داشت.السیسی، نقش عربستان را در سرکوب اخوان المسلمین و همچنین تثبیت کودتا در مصر، به خوبی درک کرده است. او میداند که برای مقابله با ریاض، باید از هم اکنون به این فکر کند که ممکن است تبعات این رقابت، در میادین قاهره خود را نشان میدهد. لذا فهم انعطافهای احتمالی السیسی و ابزارهای اعمال فشار ریاض بر قاهره، یک مساله مهم است که باید در نظر داشت. برخی از سلفیهای مصر همچون حزب النور، بارها نشان دادهاند که چقدر مطیع سیاستهای ریاض هستند. آنها در روزهای نزدیکی ایران به مصرِ مرسی، به منزل رئیس دفتر حفاظت از منافع ایران در قاهره حمله کردند، با اعتراضات گوناگون موفق شدند قرارداد گردشگری میان دو کشور را تعلیق کنند، با حمایت از برخی اعراب ایرانی واگرا از جمهوری اسلامی، زمینه یک جنگ روانی را فراهم ساختند و ... .از سوی دیگر، مصر از گذشته تا کنون، خود را در معادلات امنیتی خلیج فارس دخیل میداند. همین امر هم باعث شده تا مسئولان مصری بارها و بارها به صراحت بگویند که امنیت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را امنیت خود میدانند. این مساله در معادلات میان ایران و مصر، کاملا برجسته است.فارغ از نگاه ایرانی به دولت مبارک و مسائلی چون کمپ دیوید، نزدیکی مصر و ایران از گذشته تا کنون مخالفانی هم داشته است که اکنون نیز بههیچ وجه حاضر به برقراری ارتباط میان تهران و قاهره نیستند. رژیم صهیونیستی یکی از مهمترین بازیگرانی بود که هرگاه نشانههای نزدیکی حسنی مبارک و ایران دیده میشد، با اعمال فشار و نفوذ، مسیر بازی را عوض میکرد. این عامل، همچنان وجود دارد. رژیم صهیونیستی با نفوذی که بر مصر دارد، احتمالا مانع از برقراری رابطه میان تهران و قاهره خواهد شد. برای مقامات رژیم صهیونیستی شکست سختی خواهد بود که وقتی عربستان به تلآویو نزدیک و نزدیکتر میشود، مصر و ایران روابط همسویی داشته باشند.در این میان، السیسی هم ثابت کرده است که در سیاست، شخص هوشمندی است. او به خوبی میداند که منافعش در نزدیکی به ایران محقق نخواهد شد، هرچند به صورت تاکتیکی، اقدام به چنین امری نماید.باید در تحلیل رفتارهای این روزهای السیسی، مواردی همچون مطالب بالا را در نظر داشت و به این سوال پاسخ داد که همسویی ناشی از بغض عربستان و نه حب ایران، تا کجا ادامه خواهد داشت. البته طبیعی است که جمهوری اسلامی ایران باید واقعبینانه از فرصتها بهره ببرد.نویسنده:سعید ساسانیانپایگاه رصد |
|
↧
December 25, 2016, 5:31 am
به گزارش ندای انقلاب، حسن هانی زاده با بیان اینکه انتقال بیش از ۱۲ هزار نفر از گروهک های تروریستی از حلب به سمت ادلب نشان می دهد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای سناریوی جدیدی را برای سوریه تعریف کرده اند، اظهار داشت: حضور این گروه ها در شهر ادلب و درکنار مرزهای ترکیه نشان می دهد که همچنان در سوریه بمب ساعتی وجود دارد و هر وقت که عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی بخواهند این بمب ساعتی را در سوریه منفجر می کنند.این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به اصرار ایران و روسیه مبنی بر خروج گروه های تروریستی از همه خاک سوریه خاطر نشان کرد: آمریکا، غرب و حتی سازمان ملل اصرار کردند که این گروهک ها باید در منطقه امنی مستقر شوند.وی تصریح کرد: طبیعی است که آزاد سازی حلب ضربه بزرگی به بازیگران تخریبی بحران سوریه مثل آمریکا، عربستان، فرانسه وانگلیس وارد خواهد کرد.هانی زاده تأکید کرد: حضور گروه های تروریستی در ادلب به عنوان چاشنی انفجاری بحران سوریه باقی خواهد ماند و تلاش غربی ها این است که همچنان با استفاده ابزاری از گروهک های تروریستی بخواهند وضعیت سوریه را به قبل از آزادسازی حلب بازگردانند.این کارشناس مسائل غرب آسیا با بیان اینکه ارتش سوریه می توانست هنگام آزادسازی حلب گروه های تروریستی را نابود کرده و یا به اسارت بگیرد بیان داشت: دخالت های سازمان ملل و آمریکا وغرب برای نجات این گروه های تروریستی صرفا برای استفاده ابزاری از این گروهک ها بود.وی ادامه داد: به نظر می رسد مسئله انتقال گروهک های تروریستی به خارج از سوریه یک توطئه آمریکایی – غربی برای انتقال آنها به مرزهای سایر کشورهای جهان مثل روسیه وچین است وممکن است این گروهک ها را به جاهای دیگری برای ناامن کردن کشورها اعزام کنند.هانی زاده با اشاره به اصرار آمریکایی ها در متوقف شدن عملیات آزادسازی موصل عنوان کرد: در مورد حلب هم این سناریو تکرار شده و اصرار کردند که نباید این گروهک های تروریستی نابود شوندو باید اینها را به منطقه دیگری انتقال داد و این اتفاق رخ داد و سوریه ناچار شد راه را برای خروج امن این گروه های تروریستی باز کند و این نشان می دهد سناریوی خطرناک تری پیش پای دولت سوریه خواهد بود.این کارشناس مسائل غرب آسیا با اشاره به نقش روسیه و چین در سرکوب گروهک های تروریستی و کمک به دولت قانونی سوریه اظهار داشت: سناریو بعدی در این دو کشور خواهد بود، یعنی سعی می کنند این گروه های تروریستی را از مرز افغانستان به روسیه و چین اعزام کرده تا مشکل آفرینی کنند و احتمالا نوبت بعدی آسیای میانه و قفقاز خواهد بود.وی در پایان خاطر نشان کرد: این نیروهایی که در ادلب هستند با هزینه عربستان و برنامه ریزی آمریکا وانگلیس به آسیای میانه منتقل می شوند تا بحران از سوریه به این سمت منتقل شود.منبع: میزان |
|
↧
↧
December 24, 2016, 3:33 am
به گزارش ،تى جانباز صبر مىكند، وقتى پاى خدا حساب مىكند، وقتى يك جوان نيرومند زيباى برخوردار از محسنات طبيعى، با كورى يا از دست دادن پا، دست، كبد، سلامتى و محروم از بسيارى از خيراتى كه انسان بر اثر سلامت جسمانى از آنها برخوردار مىشود، در ميان ساير مردم راه مىرود، اما شاكر است، اما احساس سرافرازى و سربلندى مىكند كه در راه خدا كارى كرده؛ اين قيمت و ارزشش از شهداى ما كمتر نيست و گاهى هم بيشتر است.سید امیر بنایی را خداوند در ابتدای دهه هفتاد به پدر و مادرش هدیه داد. پدرش زمان جنگ در سنگر مبارزه با دشمن بعثی و بعد از آن برای مبارزه با پژاک و تاهم اکنون هم در لباس مقدس سپاه به کشورش خدمت میکند. مادر سید امیر دکترای کامپیوتر و مدرس دانشگاه، سید امیر چهاردهم اردیبهشت سال ۷۱ ولادت امام رضا ( علیه السلام ) به دنیا می آید، پدر و مادرش تصمیم می گیرند نامش را امیر رضا بگذارند اما ثبت احوال آن زمان فقط امیر علی ثبت می کرده و نامش همان امیر ماند. سید امیر از همان بچگی اش عاشق فوتبال و شنا بود. اما همه او را به اسم یک ادم شر و شیطون می شناختند، از بچگی اش تا همین حالا و این روزهایش. دوران مدرسه اش هیچ معلمی و یا دانش آموزی از دست شیطنت هایش در امان نبود اما به خاطر اینکه درس خوبی داشته شیطنت ها و اذیت هایش را تحمل می کردند و کمتر دعوایش می کردند.و از همان بچگی پدرش او را سقا میکرد و در دستههای عزاداری محرم میبرد و او را با مکتب اهل بیت ( علیه السلام ) آشنا می کرد.آقا سید گذری مختصر از زندگیاش و دوستان شهیدش در۲۱دی۹۴خان طومان یگان فاتحین را برای مخاطبان مشرق میگویند. ( شهدای ۲۱ دی سال ۹۴ در خان طومان: مرتضی کریمی، مجیدقربانخانی، مصطفی چگینی، محمدآژند، عباس آسمیه، عباس آبیاری، میثم نظری، حسین امیدواری، مهدی حیدری، علیرضامرادی، محمداینانلو، رضاعباسی، امیرعلی محمدیان، علی آقا عبدالهی)ده ساله بودم و یک پسر شر و شور، عجیب شیطون و بازیگوش بودم و حالا هم همچنان هستم، بچگی سر بچهها و دوستانم رو با سنگ میشکستم و هیچ کسی از دست من آسایش نداشت، همه دوست و آشنا و فامیل تا من میرسیدم مهمانی یا هر جای دیگری از بزرگ تا کوچک میگفتند ای وای سید امیر اومد خدا کمکمون کنه تا دوساعت سالم برسیم خونه هامون. هر روز یکی می آمد در خانهمان که پسرت امروز پسر من را زده، فردا میآمدند پسرت امروز سر پسر ما را شکسته، از بچگی علاقه مند به کارهای هیجان دار بودم که در اواسط نوجوانی ورزش کوه نوردی و صخره نوردی و ورزش هوایی چتربازی شروع به یادگیری کردم، ده سالگی ام کلاس زبان میرفتم، عاشق مداحی بودم. اولین مرتبه مسجد محله مان در کرج میخواستم بخوانم تا خواستم بروم سمت میکروفن مداح که اسمش حاج محمود بود نگذاشت بخوانم و میکروفن را به من نداد. فردا شبش رفتم جلو منبر نشستم موقعی که براش آب جوش آوردن نمک ریختم توش، لیوان آب پرنمک کردم. آب تا خورد و یک دفعه بهش دادم حالش بد شد. زودی میکروفن رو برداشتم شروع کردم به خواندن و از همان خواندن شدم مداح اهل بیت ( علیه السلام ).هجده سالگی وارد حوزه علمیه شدم اما اینقدر شیطنت میکردم که همه از دست من کلافه می شدند و یک خنده بازاری را درست کرده بودم و بعد از چند ماه از حوزه اخراج شدم. و از همان هجده سالگی مداحی را به صورت حرفهای شروع کردم. شعرهای مداحیهایم را خودم میسرایم و سبکهایم همه از خودم هستند. و تحصیلاتم را تا کارشناسی ارشد مدیریت ادامه دادم. و چون کار تجارت و بازرگانی را دوست داشتم رفتم بازار و توی بازار برنج و پسته مشغول به کار شدم. در طول تمامی این سالها مادرم تمامی زحمات من بر گردنش بود، چون پدرم نظامی بودند بیشتر اوقات نبودند و این مادرم بودند که در تمامی ابعاد زندگی کمک من بودند و من را با طریق اهل بیت ( علیه السلام ) آشنا کردند و در این مسیر قرار دادند.روایت جامانده کاروان شهدای خانطومان شهید حسین اسکندرلو را من خیلی ارادت دارم، ایشان۱۲اردیبهشت به دنیا میان و ۱۳ اردیبهشت شهید میشن منم ۱۴ اردیبهشت به دنیا اومدم. مثل همیشه کنار مزار شهید نشسته بودم که دیدم چند تا ماشین آمدند و عکس یک شهید را بر روی یک ماشین زدند و همه در حال گریه هستند. رفتم جلو ببینم چه خبر هست، دیدم روی عکسهای شهید نوشتهاند فدایی زینب مهدی عزیزی. برایم جالب بود از چند نفر پرسیدم این شهید از کجا آوردهاند؟ کجا شهید شده است، گفتند سوریه، با تعجب گفتم سوریه؟ مگر سوریه چه خبره؟ چه طور رفته آنجا؟ من تا قبل از خاکسپاری شهید از هیچ چیزی خبر نداشتم و اصلا از وقایع سوریه کاملا بی اطلاع بودم. بعد تحقیق کردم و تازه متوجه شدم که سوریه چه خبر هست و ایرانی هم به سوریه میبرند. تا فهمیدم که احتمال دارد من هم بتوانم به سوریه بروم دست به دامن پدرم شدم و التماس روی التماس که پدر یک کاری بکن من هم بتوانم به سوریه بروم، اما پدرم به هر دلیلی من جواب سر بالا به من میداد. اربعین سال گذشته به کربلا رفتم و در مقام علی اکبر گفتم: یا علی اکبر امام حسین ( علیه السلام ) منم فدایی عمه جانتان شوم. هنوز از مقام بیرون نیامده بودم که پدرم از ایران تماس گرفت و گفت: کارهایت درست شد برگرد ایران قرار است به سوریه اعزام شوی.وقت رفتن مادرم را گذاشتم جلو عقایدش و تسلیم عقایدش کردم و گفتم مادر تو همیشه میگویی دوست دارم عاقبت به خیر شوی، خب با رفتنم هم عاقبت به خیر میشوم. گفتم: مادر من دوست ندارم فقط مسلمان شناسنامهای باشم، دوست دارم حقیقتا هم حرفهایم را عمل کنم. گفتم مادر یک عمر مناجات با خداوند میکنی، نگذار فکر کنم که همه مناجاتهایت از سر عادت است. جلو مادرم نشستم شروع کردم به وصیت نامه نوشتن، در حین نوشتن دیدم حالش کم کم داره بد میشه، از کنارش رفتم بیرون. گفت بیا کنار خودم بشین و بنویس و فقط گریه میکرد. روز اعزام مصادف شد با تولد مادرم، همان روز برایش کیک تولد خریدم و یک تولد دو نفره گرفتیم. وقت رفتن مادرم را بغل کردم و گفتم: مادر جان خوشحال باش ببین در روز تولدت خداوند چه کادویی بهت داده، پسرت مدافع حرم حضرت زینب ( سلام الله علیها ) شده است. چه هدیه ای بهتر از این. روز اعزام که شد به سمت قرارگاه امام حسین رفتیم از انجا اعزام بشویم، به سمت فرودگاه سوار اتوبوس شدیم. حس غریبی داشتم به مردم، به شهر و به همه چیز به گونهای دیگر نگاه میکردم میگفتم ما کجا داریم میرویم. دل میکندم ازهمه چیز، مادرم از جلوی چشمانم کنار نمیرفت، در این حالت انسان دو تا دل کندن دارد یکی از خانواده و شهر و دنیا و دیگری دل کندن از جانش هست که احتمال دارد تو هم پر بکشی.بعضیها مثل من توی خودشان بودند، بعضیها هم مثل شهید مرتضی کریمی شاد و سرحال و انگار دارند فرار میکنند و میخواهند برسند به جایی که آرزویش را دارند. در سوریه حرم حضرت زینب رفتیم. مرتضی کریمی با کل بچهها یه شعری رو تمرین کرده بود. شروع کردیم همه باهم خواندن" هوای این روزهای من هوای سنگره، یه حسی روحمو تا زینبیه میبره" . مرتضی کریمی را نه سال بود میشناختمش، بچه بامرام و مشتی و خوش خنده و شوخ طبعی بود. سوریه شنبه ها و پنج شنبهها هیئت داشتیم. من و مرتضی کریمی و یکی دیگه از بچهها میخواندیم.شهید مرتضی کریمیتو منطقه عملیاتی اونجا پست من و مرتضی یکی بود. با هم پست میدادیم از ۶ صبح تا ۸ صبح، ولی من خواب بودم تنهایی میرفت، من نمیرفتم. من رو صدا میکرد و من بلند نمیشدم. من و مرتضی زیاد باهم حرف میزدیم. مرتضی میگفت یه عکس شهدایی بگیر، میگفت اینجا خیلی هوای همدیگه رو داشته باشیم، معلوم نیست بعدا کی باشه! تو هیئت اونجا بودیم از گریههای مرتضی گریهمون میگرفت تا اینکه دو شب قبل عملیات داشتم با مامانم حرف میزدم، گوشی رو گرفت به مامانم گفت حاج خانم سیدامیر رو برمیگردونیم نگران نباش، و حتی دم خط نمیگذاشت بروم جلو که باهاش درگیر شدم گفتم من اگر قرار بود جلو نیام همون تهران میموندم؛ اومدم اینجا به درد بخورم اون دنیا بتونم جواب حضرت زینب را بدهم.مرتضی همیشه میگفت اولین شهید مدافع حرم تیپ من هستم، بعد میگفت دوست دارم مثل علی اکبر امام حسین ( علیه السلام ) اربا اربا بشم، که شد. همه جذب مرتضی میشدن چون خیلی خوش مشرب و خوش برخورد و بامرام بود. اسمش رو ابوحنانه گذاشته بود. دختر بزرگش حنانه ده سالش بود. مرتضی به من گفت وصیت کردم کنار شهدای گمنام تیپ دفن کنن، یه شال هم به من داد و گفت اگر پیکرم برگشت بگذار توی تابوتم تا تهران بیاید.آشنایی من و شهید مجید قربانخانی و دوستی و جداییمان به یک هفته نرسید. اما کل یک هفته پر از خاطره و حرف است. تا خالکوبی روی دستش را دیدم و گفتم: تو شهید نمیشوی، داشتیم میرفتیم توخط یه دستبند سبز از دستش درآورد بهم داد. گفتم چیه گفت: لازمت میشه. گفتم: برو تو شهید نمیشی. گفت حالا دستت باشه. و گرفتم.شهید علیرضا مرادی مسئول کارهای نیروی انسانی بود، خیلی با معرفت و با کلاس و مردم دار بود. بچه محل مرتضی کریمی یافت آباد_شهرک ولیعصر بود. رفاقت من و علیرضا از فرودگاه پا گرفت. گوشیام رو گرفتند و نمیگذاشتند ببرم. علیرضا گرفت و گفت: میام برات میارم نگران نباش آخرش هم برایم آورد.شهید علیرضا مرادی شهیدان محمد آژند و میثم نظری و عباس آبیاری و عباس آسمیه و رضا عباسی و محمد اینانلو، یه شب حالم زیاد خوب نبود دیدم از چندتا خونه آن طرفتر داره صدا میاد؛ رفتم این همین شهدایی که اسمشون رو گفتم دارن میزنن تو دیوار باهم میخونن "ننم میگه جبهه نرو، نرو نرو نرو، اگر میری تنها نرو، نرو نرو نرو،" بعد چراغ روشن خاموش میکنن؛ بعد یک دفعهای چراغ رو خاموش کردن پتو انداختن روی من و جشن پتو گرفتن بعد به خودم اومدم دیدم هیچ کدومشون نیستن همه در رفته بودن. رردیف بالا از راست: شهید عباس آسمیه، شهید عباس آبیاری، شهید محمد آژندردیف پایین از راست: شهید مجید قربانخانی، شهید رضا عباسی، شهید میثم نظریشهید مهدی حیدری هم یک شب گفت بیا اتاقمان روضه بخون. بعد روضه گفتم مهدی چندتا بچهداری؟ گفت یه پسر دارم. بعد گفتم فدای خانم رقیه. زد باز زیر گریه، از اتاق رفتم بیرون رفتم دنبالش دیدم پشت دیوار داره سر میکوبه میگه رقیه خانم زنم و بچهام دست تو سپردم.شهید مهدی حیدری شهید امیرعلی محمدیان خیلی چاق و تپل بود. تخمه و آدامس خیلی دوست داشت. یک مرتبه بهش گفتم امیرعلی تو شهید بشوی ما بیچارهایم، کسی نمیتونه تو را بلند کنه؛ مجروحم بشی تلف میشی....خندید ... شهید امیرعلی محمدیانشهید علی آقا عبدالهی، تو حرم حضرت زینب علی را دیدم بهش گفتم: علی اینجا کجا تو کجا... خندید گفت: میخوام برم همونجا... شب عملیات دیدمش گفتم علی ما داریم میریم تو خط که بریم... گفت اول من میرم تو هستی؛ محل هنوز به تو نیاز داره... علی هم محل ما بود؛ دوتا کوچه باهم فاصلمون بود.شهید علی آقا عبدالهی شهید حسین امیدواری کاملا ساکت و با ادب و مهربون و دوست داشتنی بود، خیلی با تواضع بود و آرام صحبت میکرد.اولین مرتبه ای که دیدمش به من گفت : شما سیدی . گفتم: آره . گفت : من سیدها رو میبینم، تنم رعشه میگیره؛ اونایی که سادات واقعی هستن نمیتونم تو چشماشون نگاه کنم.شهید حسین امیدواری یه وانت داشت قبل اومدنش به سوریه. میفروشد و پولش را به نیازمندها میدهد . بهش میگن حسین نفروش ضرر میکنی. میگه شماها ضرر میکنید، من برگشتی برایم نیست. حسین بچه فردوس_یافت آباد بود. یک مرتبه تو حوزه بسیجشون میگه من شهید میشم عکسمو بزنید اینجا... و محکم دستشو میکوبه به دیوار که هنوزم جاش هست ولی قاب عکسش روش گذاشتند. حسین خمپاره ۶۰زن یگان بود. نصف شبها میدیدم یهو نیست، غیبش زده. میدیدم میره تو تاریکی و پشت دیوار خرابهها نماز شب میخونه و گریه میکنه. داشتیم میرفتیم تو خط، مجید قربانخانی گفت: حسین انگشرتو بهم یادگاری بده، حسین داد بهش گفت: نه به من وفا میکنه نه به تو. و وفا هم نکرد.شهید مجید قربانخانیاز عملیات نحوه شهادت دوستانم بگویم : ۳ نصف شب ۲۱دی ماه راه افتادیم به سمت خان طومان، نماز صبح رسیدیم، دل تو دلم نبود. و آماده شدیم بریم خط، صدایی که میومد را همش تو فیلمها شنیده بودم. چیزهایی رو که میدیدم تو فیلمهای جنگی دیده بودم. ولی الان واقعی واقعی بود. تا اینکه وارد خط شدیم. چندتا تپه و دشت رد کردیم تا رسیدیم به تپه به بالاترین نقطه. اونجا یکی از بچهها دستش تیر خورد.اونجا حسین رفت جلوی تخته سنگ خمپاره بزنه یک تیر اسپیدی خورد تو قلبش افتاد شهید شد. چندتا از بچهها تیر خوردن. علیرضا مرادی اومد برگرداند اینهارو عقب، خودش چندتا تیر خورد شهید شد. رفتم جلوتر پیش مصطفی چگینی؛ گفتم مصطفی ترسیدی؟ یه خندهای زد بهم رفت جلو یه تیر خورد وسط پیشونیش. تا اینکه ماشین اول اومد چندتا مجروح گذاشتیم با حسین امیدواری و علیرضا مرادی که هنوز دم آخرشم بوی عطر تنش علیرضا تو مشامم هست. شهید مصطفی چگینیخبر دادن مجید چند متر اینطرفتر تیر خورده داره جون میده. به هر بدبختی بود خودمو رسوندم بالاسرش. دیدم چندتا تیر خورده به پهلوهاش. گفتم داداش گفتی بخون نخوندم الان میخونم برات. شروع کردم براش پناه حرم رو خوندن. پناه حرم کجا داری میری بگو برادرم ...۴ ساعت طول کشید تا شهید شد. تا اینکه اومدم برگردم پیش مرتضی بلند شدم به پای چپم دوتا تیر خورد.تا ماشین اومد چندتا مجروح گذاشتن توش، مرتضی بلندشد بره دست من را ول کرد. یک دفعه صدای سوت اومد. به فاصله دوثانیه دیدم یک آتش و با نور زیاد آمد. مرتضی کریمی چندقدمی ماشین بود. بین زمین و هوا بودم دیدم مرتضی کریمی هم شهید شد. تو اون صحنه ۴تا دندانم خرد شد. دست چپم شکست. بر اثر موج بالا و پرتاب و زمین خوردن، و یک درصد کمی هم موج گرفتگی. اونجا محمد اینانلو هم شهید شدن و دوست عزیزم حبیب عبدالهی همونجا به درجه جانبازی رسیدند.شهید محمد اینانلوانقدر ازم خون رفته بود و منگ بودم بر اثر موج گرفتگی، فقط اینو یادم هست که یکی من را گرفت کشاند به سمت شیب تپه به سمت خودمون قل داد به سمت پایین، بعد اون چشم واکردم دیدم بیمارستان حلب هستم. بعد منتقلم کردن هوایی بیمارستان دمشق، و بعد منتقل شدم بقیه الله، اونجا که مجروح شدم فقط مادرم جلو چشمام اومد یه آن به خودم گفتم نه الان وقتش نیست، روز اول تو ایران اعلام کردن من شهید شدم و روز دوم و سوم اعلام کردن اسیر شدم و روز چهارم اعلام کردن مجروح شدم. خانوادم بندگان خدا مردن و زنده شدن، من این مدت همیشه به مادرم گفتم شما نگذاشتی من شهید شوم، همیشه جلو چشمام بودی، روز عملیات تازه فهمیدم اربا اربا یعنی چی، تازه فهمیدم این جانبازان زمان جنگ یعنی چی، تازه فهمیدم پشت در چه اتفاقی افتاد. خیلی سخته اون کسانی چندوقت باهاشون بودی بشن برات یک قاب عکس و فیلم و چندخاطره، جانباز یعنی جامانده؛ یعنی معلق بین این دنیا و اون دنیا:"اللهم الررقنا توفیق الشهاده فی سبیلک" |
|
↧
December 27, 2016, 1:44 am
به گزارش ندای انقلاب، کتابهای ادبیاتِ پایداری، گنجینه ای ارزشمند از تاریخ این سرزمین اند که به دلیل ضعف عمومی «مطالعه» در کشور(و البته دلایلی دیگر)، مانند بسیاری دیگر از منابع معنوی ایران اسلامی، عمدتا مغفول باقی ماندهاند. بنا دارد، گزیدهای صوتی از کتب مختلف دفاع مقدس را به کاربران خود تقدیم نماید تا علاوه بر معرفی عناوین جذاب و معتبرِ مخزنِ ادبیات پایداری، بهانهای باشد برای مرورِ شنیداری برگ هایی از حماسههای غرور آفرینِ فرزندانِ «اسلام ناب محمدی(صلوات الله علیه و آله)». عنوان سوم: کتاب «جنگ دوست داشتنی»نوشته: سعید تاجیکموضوع: خاطرات رزمندهی بسیجی «سعید تاجیک» از سالهای حضورش در میادینِ «دفاع مقدس»چاپ اول: ۱۳۷۸ ناشر:دفتر ادبیات و هنر مقاومت «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی»حجم: ۶۳۵ صفحه |
|
↧
December 27, 2016, 2:32 am
به گزارش ندای انقلاب، در حالی که نیم فصل اول لیگ برتر به پایان رسید و پرسپولیس توانست عنوان قهرمانی را به خود اختصاص دهد، در گوشه و کنار ورزش اخباری به گوش رسید که کمتر بدان توجه شد. برخی از آنها را با هم مرور می کنیم.* در شرایطی که با حضور وزیر جدید ورزش و جوانان شاهد برگزاری انتخابات فدراسیون ها برای مشخص شدن روسا هستیم، از برخی اتفاقات عجیب نیز خبرهایی به گوش میرسد. در یکی از این موارد، یکی از نامزدها به دعوت اعضای مجمع به قهوه خانه اقدام میکند. وی در یک محل ویژه که در اطراف یکی از میدانهای مشهور تهران قرار دارد، به میزبانی از اعضای مجمع با قلیان و وعدههای خاص می پردازد. نکته جالب این است که در کنار این دود، شماری از افراد بدنام ورزش نیز به حمایت از وی میپردازند و در حال لابیگری برای وی هستند. واقعا از چنین فردی، انتظار اصلاح نیز وجود دارد؟ باید توجه داشت که این فدراسیون با مشکلات حاد مدیریتی و فرهنگی مواجه بوده است.* در دوران وزارت محمود گودرزی، مبارزهای فراگیر با موضوعات فرهنگی و اخلاقی مانند همجنسگرایی در ورزش بانوان صورت گرفت. این موضوع که نتایج خوبی را نیز در پی داشت، میتوانست منجر به اتفاقی مثبت در این حوزه شود. با این وجود، شنیده میشود که این جریانهای ناسالم در حال بازگشت آرام و خزنده به فوتبال کشور هستند. مدیران فدراسیون که حسابی مشغول و سرگرم حوزههای قهرمانی شدهاند، متوجه چنین رخنه بی سر و صدایی نیستند که این گروهها از حمایت برخی افراد ذینفع در این رشته نیز برخوردار هستند. به نظر میرسد باید ورودی جدی برای مقابله با این جریانهای دگرباش صورت گیرد؛ در غیر اینصورت، تعطیلی فوتبال بانوان تصمیمی به مراتب منطقی و اخلاقیتر به نظر میرسد.* رئیس یکی از فدراسیونهای پرحاشیه و ناکارآمد، در سال گذشته ۲۱ سفر برون مرزی داشته است. بررسیها نشان میدهد که عملا در تمامی سفرها حضور داشته و هیچ موردی را از دست نداده است. نکته جالب این است که وی چند شغله بوده و معلوم نیست که چگونه با این کثرت مشاغل و کارها فرصت داشته تا در تمامی این سفرها حضور داشته باشد. این فدراسیون با مشکلات متعدد مالی و ساختاری مواجه است که هر روز نیز اوضاع بدتر میشود؛ در چنین شرایطی، این فرد از خیر هیچ امکانی نمیگذرد.* باتوجه به بازنشستگی علی اکبر طاهری، سرپرست باشگاه پرسپولیس، از گزینههای مختلفی برای هدایت این مجموعه نام برده میشود. اخبار دریافتی حکایت از آن دارد که قرار است بهروز منتقمی به عنوان جایگزین وی معرفی شود. وی سابقه مدیریت در پرسپولیس را نیز داشته و اکنون مدیرکل امور اداری و منابع توسه اداری وزارت ورزش و جوانان است.* باوجود تاکید مسعود سلطانی فر، وزیر ورزش و جوانان بر جدایی افراد بازنشسته از فدراسیون ها، شاهدیم که همچنان برخی به این رفتار قانون شکنانه ادامه میدهند. برخی روسای فدراسیونها هستند که مدتی نیز از بازنشستگی آنها میگذرد؛ ولی حاضر به ترک این پست نیستند. به نظر میرسد بایستی برخوردی جدیتر و محکمتر از سوی نهادهای قضایی و بازرسی در این زمینه صورت گیرد تا شاهد اصلاح این روند غلط باشیم که مورد تائید وزیر ورزش نیز هست.* چندی قبل بود که معاون جدید بانوان وزارت ورزش و جوانان منصوب شد. اگرچه این اتفاق یک رفتار طبیعی و مدیریتی معمول به شمار میرود که هر مدیری، افرادی متناسب با تفکرات و برنامههای خود را انتخاب کند؛ ولی با نگاهی به چارت وزارت ورزش و جوانان، درمی یابیم که یک اشکال اساسی در این موضوع وجود دارد. براساس ساختار مصوب، این وزارتخانه دارای معاونت امور بانوان و توسعه ورزش همگانی است. در حقیقت، معاونتی با عنوان ورزش همگانی وجود خارجی ندارد. براین اساس، معاون بانوان باید در امور همگانی نیز فعالیت کرده و معاونت همگانی، غیرقانونی بوده و باید منحل شود. حال چرا چنین رفتار مغایر قانونی در گذشته صورت گرفته، خود جای تامل و بررسی دارد؛ اما انتظار می رود در دوره جدید، این خطای استراتژیک اصلاح شود.* موضوع حقوقهای نجومی که چندی است به عنوان یک مطالبه از سوی مردم مطرح شده، در ورزش موضوعیتی نیافته؛ اما شنیده میشود که این حوزه نیز مواردی این چنینی وجود داشته است. براساس اخبار دریافتی، برخی مقامات در دستگاه ورزش کشور، حقوق و مزایای قابل توجهی داشتهاند. گویا دریافتی بیش از ۱۵ میلیون تومان در ماه برای برخی به ثبت رسیده که به اشکال مختلف بوده تا حساسیتی ایجاد نشود. این گروه، دو دریافت حدود شش تا هفت میلیون تومانی داشته و مزایایی نیز به نامهای مختلف داشته اند که به رقمهایی بیش از ۱۵ میلیون تومان رسیده است. از این رو میطلبد که دستگاه های نظارتی ورودی جدی به این ماجرا داشته باشند.منبع : مشرق |
|
↧
December 25, 2016, 5:24 am
به گزارش ندای انقلاب، فیلم های منتخب هفتمین جشنواره مردمی عمار با موضوع مدافعان حرم به ۳۰ استان و ۱۶۵ شهرستان ارسال شد. در آستانه برگزاری هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار، مجموعه آثار با موضوع مدافعان حرم برای اکران کنندگان ارسال شد.این آثار قرار است در قالب «هفته فیلم مدافعان حرم» توسط صدها اکران کننده فعال جشنواره مردمی فیلم عمار در مساجد، حسینیه ها، دانشگاه ها و دیگر اماکن کشور اکران شود.در میان این آثار مستند «نبرد پالمیرا» به کارگردانی «ساسان فلاح فر» که به آزادسازی یکی از مناطق استراتژیک سوریه به نام پالمیرا یا «تدمر» که شهرت جهانی دارد می پردازد، قرار دارد.در این مستند برای اولین بار تصاویری از دلاوریهای فاطمیون دیده میشود که مجاهدان افغانستانی آن را حین انجام عملیات تصویربرداری کرده اند.مستند ارسال شده دیگر «پسرم» به کارگردانی «محمدمهدی خالقی» است. که به زندگی شهید «محمدرضا خاوری»، فرمانده ارشد لشگر فاطمیون می پردازد.مستند «پسرم» از زبان مادر شهید، روایتی دردمنشانه از تنهاییهای مادری رنجدیده است که از همان اول، دوریِ فرزند نصیبش شده است؛ مادری که در خیالاتِ خود، با فرزندش حرف میزند و درد و دل میکند. نشاندادنِ لحظاتی واقعی و کوتاه از گفتوگوهای پشت جبهه و نحوهی شهادتِ شهید «خاوری»، از ویژگیهای متمایز این اثر است.دیگر اثر «محمدمهدی خالقی» به عنوان کارگردان که برای اکران به سراسر کشور ارسال شده «آهنگر» نام دارد.«صلاح داوود» آهنگر عراقی که قبلاً ترکش گلولههای هواپیمای آمریکایی یک پایش را از او گرفته، اکنون به شکل جالبی از موشکها و خمپارههای شلیک شده توسط داعش در آهنگری خود موشک هایی می سازد که توسط نیروهای حشدالشعبی مجدد در مقابل داعش مورد استفاده قرار می گیرد.مزیت این مستند ۲۵ دقیقه ای در تصویر جدید و اجتماعیای است که از مبارزه با داعش ارائه میکند.مستند «من و مرتضی» به کارگردانی «حمید شعبانی صمغ آبادی» که با موضوع مدافعان حرم تهیه و تولید شده است در این مجموعه آثار دیده می شود.در این مستند می بینیم که طاهره رحیمی بانویی افغانستانی در روستای قمصر ورامین کارگاه خیاطی راه انداخته است؛ وی پس از مدتی، با یکی از خیاطهایی کارگاه ازدواج میکند و تدریجاً مدیریت کارگاه را به همسرش واگذار می کند.پس از آغاز جنگ سوریه، همسرش مرتضی، با تیپ فاطمیون همراه میشود… شاید دیدار طاهره رحیمی با رهبر انقلاب که برای اولین بار به تصویر کشیده، یکی ازز جذاب ترین بخشهای فیلم باشد.گفتنی است در کنار این آثار، مستندهای «مادرانه» و «سید ابراهیم» به کارگردانی «ساسان فلاح فر»، «امیر من علی» به کارگردانی «محمدرضا نوری همدانی»،، «لبیک» به کارگردانی «سید مهدی خیام الحسینی»، «سپر» به کارگردانی «وحید امینی»، «نبرد پنهان» و «ردپای فرشته» به کارگردانی «ناصر نادری»، «وارثین» به کارگردانی «مهدی لارویی» و «حامد پاشایی»، «خارجه» به کارگردانی «مریم مدرس»، «بدون مرز عشق ۳» به کارگردانی «وحید فراهانی»، «ایرانی های مرتد» به کارگردانی «حمید عبدالله زاده» و «برادران» به کارگردانی «مهدی تقویان» نیز برای اکران در سراسر کشور به ۳۰ استان و ۱۶۵ شهرستان ارسال شده است.لازم به ذکر است علاقمندان برای دریافت پک فیلم های مدافعان حرم می توانند کلمه ثبت نام را به شماره ۳۰۰۰۴۵۵۰ ارسال کرده و یا به تارنمای اینترنتیی AmmarPortal.ir مراجعه کنند.همچنین علاقمندان در تهران نیز برای دریافت این فیلم ها می توانند به دبیرخانه دائمی این جشنواره در تهران خیابان ۱۶ آذر پلاک ۶۰۰ مراجعه کنند.انتهای پیام/ |
|
↧
↧
December 27, 2016, 2:40 am
به گزارش ندای انقلاب، پنجمین قسمت از سری برنامه «جهانآرا» شب گذشته (۵دی) از شبکه افق سیما و با موضوع «روزنامه نگاری ضد فساد» و با حضور مهدی نصیری سردبیر سابق روزنامه های صبح و کیهان پخش شد.در ابتدای این گفت وگو محمد حسین بدری مجری «جهان آرا» با اشاره به سوابق مهدی نصیری اظهار کرد: آقای مهدی نصیری از روزنامهنگاران بسیار باسابقه سالهای بعد از انقلاب است و سالهای مهمی در پرورش نسل ما در دورهای در روزنامه کیهان و بعد از آن در روزنامه صبح مشغول روزنامهنگاری بودند و یک نوعی از روزنامهنگاری را به ما یاد دادند. عذرخواهی میکنم از ایشان که روزگار چرخیده و آنموقع که از ابتدا تا انتهای روزنامه صبح را مثل کیمیا میخواندیم حالا با جسارت از ایشان میخواهیم سئوال بپرسیم.در روزنامهنگاری از سالهای سال تا کنون یک شیوه از روزنامهنگاری وجود دارد با عنوان روزنامهنگاری افشاگرانه. آدمهایی که جدی هستند و بهعنوان چشم جامعه، لانههای فساد را پیدا و افشا میکنند و معمولاً در نظام اجتماعی هم تأثیر مثبتی میگذارد. در سالهای بعد از انقلاب از این اتفاقها کم دیده بودیم، تا وقتی که گزارشهای دوران مدیریت شما بر روزنامه کیهان و بعد پروندههای خیلی جذاب و خواندنی که در مجله صبح منتشر میشد به ما یا داد روزنامهنگاری غیر از اینکه به اخبار و گزارشهای افتتاح سد و زدن کلنگ در حوزه مسئولان نظام میپرازد، کارکردهای دیگری نیز دارد که جدی و درست است و اگر هوشمندانه باشد حق کسی را هم تضییع نمیکند. این کارها را از کیهان شروع کردید؟نصیری: البته بنده از یک منظر دینی به این مقوله نگاه میکنم. اگرچه در عرف روزنامهنگاری دنیا هم این مسئله است، ولی وقتی وارد کار روزنامهنگاری شدم فکر میکردم دو مأموریت عمده دارم و باید از این طریق این مأموریت را پیش ببرم؛ یکی ترویج عدالت در جامعه و دیگری ترویج معنویت و فکر میکنم اساس انقلاب اسلامی هم مبتنی بر همین موارد بود، یعنی ایجاد عدالت که قسط اصلاً جزو وظایف انبیا است و یکی هم معنویت و فراهم کردن زمینه تقرب به خداوند که عبودیت هم فلسفه خلقت است. اگرچه معنویت و عبودیت تقدم رتبی بر عدالت دارد، یعنی واقعاً عدالت و قسط را تقرب بر حضرت حق میخواهیم، ولی از لحاظ وجودی عدالت تقدم بر معنویت دارد، یعنی اگر واقعاً در جامعهای عدالت محقق نشود و یا به میزانی که عدالت و قسط لنگ بزند، روی معنویت هم تأثیر منفی میگذارد. من واقعاً همیشه اینگونه نگاه میکردم. روزی هم که من پیشنهاد داده شد به تهران بیایم و با روزنامه کیهان همکاری کنم داشتم درس طلبگی میخواندم و مشغول اواخر دوره سطح حوزه بودم. وقتی پیشنهاد شد گفتم که یک تجربه دو سه ساله کار مطبوعاتی میتواند روی مقوله حوزوی من تأثیر مثبت داشته باشد. آمدم، ولی سالها طول کشید و هیچوقت به آن بهعنوان حرفه و شغل نگاه نکردم و همیشه این دو خط را دنبال کردم. در بعد عدالت یکی از تفاوتهای جدی ما فسادستیزی بود، یعنی موانع عدالت و آن چیزی که بوی ظلم و نابرابری از آن میآید. در بعد معنویت هم بعد تهاجم فرهنگی را دنبال میکردیم. هم در روزنامه کیهان و بعد هم در نشریه صبح. ما با این نگاه وارد مقوله فسادستیزی شدیم که در بحث اشاره خواهیم کرد که این موضوع در کیهان و صبح مصادیق بسیار زیادی داشت.بدری: موضوع دیگری که شما همان اول که به کیهان رفتید وجود دارد و آن اینکه مقالهای نوشتید با عنوان آفت جامعه اسلامی، عطوفت اقتصادی و خشونت اجتماعی. گویا برای آن سالها زود بود، یعنی کار به جایی نرسیده بود که ما در باره این مطلب که فساد اقتصادی قرار است چکار کند صحبت شود، ولی متنی بود که اگر امروز منتشر میشد به قولامروزیها دیده میشد و لایک میخورد و افراد را تحت تأثیر قرار میداد. شما در آن سالها جوانی حداکثر ۲۷ ساله بودید که با این مقاله کار خود را در یک روزنامه تأثیرگذار شروع میکنید. ماجرا چه بود؟نصیری: اتفاقاً موقع انتشار این مقاله هنوز به تهران نیامده بودم. یکسال با دفتر نمایندگی کیهان در قم همکار بودم و در این ایام این مقاله نوشته شد. این هم مبتنی بر آموزههای دینی بود. وقتی سراغ آموزههای دینی میرویم، میبینیم آنجا که دین بسیار قاطع و شدید برخورد میکند آنجایی است که پای یک بیعدالتی در میان است، پای یک فساد اقتصادی و مالی و یک سوءاستفاده در میان است. اینجا اصلاً دین قائل به تسامح و تساهل نیست. حالا من در بین بحث به بعضی از مصادیق آن اشاره میکنم. ماجرای ابن هرمه داریم که بعد خواهم گفت که امیرالمؤمنین(ع) با این آدم بهعنوان یک مسئول حکومتی که تخلف مالی داشته چقدر شدید برخورد میکند. آنجا وقتی حضرت میگویند اگر این اموال در کابین زنانشان رفته باشد من اینها را برمیگردانم، یعنی اینجا پای ظلم و فساد مالی و اقتصادی در میان است. اینجا دین محکم میایستد. ما مکلف به برخورد خشن و قاطع هستیم. در آن طرف در عرصههای اجتماعی واقعاً اصل بر تساهل است، یعنی مدارا کردن با آدمی که تخلف و گناه اجتماعی و فرهنگی کرده است. آنجا باید با مدارا و نصیحت و ملاطفت شروع میشود، البته اگر به جای حساسی هم رسید و آنجا هم خطوط قرمز نقض شد، آنجا هم در جای خودش برخورد محکم میآید، نمیخواهم بگویم آنجا هم با تساهل و تسامح قاطع باید برخورد شود، ولی اصل بر این است که اگر کسی تخلف اجتماعی کرد، مرتکب خطایی شد ابتدا با اینگونه برخورد شود. مثلاً راجع به بدحجابی، اصل بر عطوفت است. من از همان سالهای ۶۴-۶۵ حس کردم که در این مورد اتفاقهای بدی میافتد. البته آنموقع در واکنشهای اجتماعی بود، یعنی من میدیدم که بعضاً در مقابله با پدیده بدحجابی واکنشهایی که از سوی جریانهای انقلابی و حزباللهی انجام میگیرد بیشتر است تا در مقابل مثلاً اشرافیگری و یا اختلاف طبقاتی که کمکم داشت نطفههای آن بسته میشد.بدری: شاید بهخاطر این بود که نمیدیدند. چون این جلوی چشم اتفاق میافتد و مسائل مالی پشت صحنه.نصیری: بله، چون هنوز در مرحله جنینی بود که بسیاری از افراد متوجه نمیشدند، ولی من بهعنوان یک شخص متوجه شدم و این مقاله نوشته و منتشر شد.بدری: چرا مقابله با فساد اقتصادی اینقدر مهم است؟نصیری: آن حرف اول را تکرار میکنم که اگر یکی از فلسفههای مهم بعثت انبیا و ارسال رسل اقامه قسط است، دلیلش معلوم میشود. جایی که پای یک سوءاستفاده مالی و اقتصادی در میان است، جایی که پای یک تبعیض فاحش اقتصادی و مالی در میان است، به آن هدف اصلی ضربه زده میشود و یک خط قرمز مهم و اساسی نقض میشود. آنجا اگر کوتاه بیایید و اجازه دهید زاویهها باز شود و زاویه انحراف ادامه پیدا کند همه چیز در معرض خطر قرار میگیرد. در بازتابهای اجتماعی هم میبینیم که مردم بهشدت در برابر بیعدالتی واکنش نشان میدهند. حالا ممکن است اوضاع بهگونهای شود -که متأسفانه الان اینگونه شده است- و مردم از واکنشهای علنی اگر مأیوس نباشند، حتماً درونشان غوغایی است. اگر کسی در مقابل پدیده فیشهای نجومی علنی فریاد نمیزند درونش فریاد میزند. برای همین مسئله ستیز با فساد یک امر فطری است، یعنی دین هم ارشاد به سمت یک امر فطری میکند، یعنی فطرتاً آدمها طالب عدالت و منزجر از فساد و بیعدالتی و ظلم هستند. یکی از کنوانسیونهای مهم سازمان ملل همین بحث فسادستیزی است، یعنی سازمان ملل همه کشورهایی که به همراه ما عضو این کنوانسیون هستند، اینها را موظف میکند نسبت به مسئولانشان باید شفافیت باشد و جلوی فساد و ثروتاندوزی مسئولان را بگیرند. حالا چقدر در دنیا اجرا میشود بحث دیگری است. شما وقتی به قبل از انقلاب برگردید یک قانون مصوب سال ۱۳۳۷ داریم که دو باره تأکید بر این مسئله است. چقدر در آن رژیم اجرا شده -که نشده است- بحث دیگری است، ولی رژیمی مثل رژیم شاه احساس میکند که باید حداقل شعار آن را بدهد، چون فطرت همه آدمها صرف نظر از هر مسلک و آئین و دین از این مسئله استقبال میکند. وقتیکه با تأکیدات قرآنی و روایی و دینی هم همراه میشود اهمیت مسئله مشخص میشود.بدری: چرا فساد در باره آدمهایی که در حکومت هستند اهمیت دارد؟ یعنی به این اندازه مهم است. در کرهجنوبی هم بابت فساد اداری و اقتصادی رئیسجمهور اتفاقهای بزرگی میافتد یا همین تأکیداتی که الان داریم میکنیم. به قول شما در دل همان آدمی که چیزی هم نمیگوید کشمکشی وجود دارد و لااقل خودش را با اطرافیانش مقایسه میکند و و با خود میگوید فلان آدم که ۲۰۰ میلیون حقوق میگیرد ساعتی چند حساب میکند که اینقدر حقوق میگیرد. نصیری: یا میگوید من چقدر باید کار کنم که معادل حقوق یک ماه طرف باشد! بدری: چرا فساد برای آدمی که دسترسی دارد و بر منصب مدیریتی نشسته مهم است؟ نصیری: دلیل آن مشخص است. مسئولین قرار است مجری عدالت و قسط باشد. قرار است مبارزه کنندگان با فساد باشد، یعنی قصه وای به روزی که بگندد نمک است. روایاتی با این موضوع را قبل از انقلاب و اوایل آن بیشتر میخواندیم و متأسفانه الان کمتر میخوانیم. یک فردی مطلب قشنگی نوشته بود که ما با نهجالبلاغه انقلاب کردیم و میخواهیم با توضیحالمسائل انقلاب را اداره کنیم. هر دو باید با هم باشند، نهجالبلاغه در جای خود و توضیحالمسائل را هم جای خودش. توضیحالمسائل بسیار مهم است، واجبات و مستحبات جای خودش، ولی با تأکید بر جملات نهجالبلاغه مردم با انقلاب همراه شدند. مثلاً یکی از جملاتی که بارها میخواندیم این بود «ان اللَّه تعالی فرض علی ائمّة الحق ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»، امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند خداوند بر مسئولین امر واجب کرده -یعنی سادهزیستی مسئولین یک امر تشریفاتی و حتی مستحب هم نیست، بلکه فریضه و واجب است که زندگی خود را همسطح مردم ضعیف و معمولی باید تنظیم کنند. حالا ما یکمقدار در این روزها کوتاه میآییم. خود من گاهی اوقات توقعم را از مسئولین و نهادها پایین آوردم و دنبال حداقل هستم، با اقشار متوسط خود را تنظیم کنند. بعد حضرت توضیح میدهد چرا باید اینگونه باشد، چون فقر، فقیر را از جا در نبرد. کمتر جوامعی میتوانند با مسئله فقر و تورم و گرانی را به نحو عالی حل کنند، بالاخره فقر و تنگدستی در همه جوامع وجود دارد، اگر قرار باشد مسئولان این مسیر اشرافیگری را بروند، فقیر از کوره در میرود. یکی از مهمترین جذابیتهای حضرت امام سادهزیستی ایشان بود که باعث شد همه مردم دنبال ایشان راه بیفتند. معنویت و دینخواهی و دینمداری امام البته سر جای خودش است که یکی از عوامل مهمی بود که مردم دنبال ایشان رفتند، ولی سادهزیستی امام بسیار امر مهمی بود. سادهزیستی روحانیت بسیار امر مهمی بود. اینها مردم را جذب میکرد. عموم مردم در کنار روحانیت احساس پناه میکردند و روحانیت هم به وظیفه دینی خود عمل میکرد. رسول گرامی اسلامی خطاب به محرومین میفرمود معکم معکم لاغیر معکم، با شما هستم، با شما هستم با غیر شما نیستم. این مسئله خیلی اهمیت دارد. حالا فرض کنید این مسئله آسیب ببیند و از مسیر خود دچار انحراف شود، دچار آسیبهای زیادی میشویم. در سال ۸۸ اتفاقی بنام «فتنه» افتاد. بسیار امر خطرناکی بود و نظام و مردم و انقلابیها در مقابل این فتنه ایستادند و آن را خط قرمز قرار دادند و هرکس منتسب به آن بود یا باید میآمد اعلام برائت و بیزاری میکرد و یا اگر میخواست آنطرف باشد مردم و نظام با او برخورد میکردند. الان هم همین است. من اسم این را فتنه جلی میگذارم. ولی ما امروز با یک فتنه خفی مواجهیم و حساسیت لازم را در قبال آن نداریم که آن هم «اشرافیگری مسئولان» است. این فساد لجام گسیختهای که در بعضی از وزارتخانهها، بانکها و نهادهای مختلفی که مردم با آن مواجه هستند. البته پنهان نیست، ولی ممکن است خیلیها به آن توجه نکنند. در فتنه جلی مسجد آتش زدند، به صف عزاداران حمله کردند و رسانههای بیگانه حمایت کردند و صحنهسازی کردند و همه فهمیدند. ولی اینجا کمتر میشود رسانههای بیگانه وارد این مقوله شوند، یعنی لااقل با نیت سازنده وارد نمیشوند و اگر جایی هم وارد شوند میخواهند طعنه بزنند. ممکن است برای عدهای خفی باشد، ولی اگر بخواهیم با دقت نگاه کنیم این هم جلی است. حالا با عنوان فتنه خفی از آن یاد میکنم. معتقدم باید همسنگ با این فتنه جلی روی آن حساس باشیم. چطور در فتنه جلی میگوییم فاعلین و ساکتین فتنه، در اینجا هم همینطور است. یک عده فاعل این فتنه هستند، آن مسئولانی که در گرداب اشرافیگری افتادند و یک عده هم ساکت فتنه هستند. چرا بعضیها ساکتند، چرا بعضی از رسانهها و روزنامهها ساکت هستند؟من طلبه هستم و الان هم بهعنوان یک حوزوی کار طلبگی میکنم. بهعنوان یک طلبه از مجموعه حوزه و روحانیت جای گله است، نمیخواهم بگویم هیچ واکنشی نشان داده نشده است،صحبتهای بسیاری از ائمه جمعه را دنبال میکنم که واکنش نشان دادند، اما واکنشها اصلاً در حد یک خطری که از این ناحیه نظام و انقلاب را تهدید میکند نیست. حواس روحانیت باید باشد که مردم برای چه دنبال ما آمدند و همراه ما شدند. چرا مقوله کنسرت اینقدر باید سروصدا کند و بعضیها اینگونه به میدان بیایند. همانموقع بحث پرونده خسارتبار کرسنت در کشور مطرح بود که خسارتی سهمگین با میلیاردها دلار ضرر بر کشور وارد میکند. چرا باید در آنموقع قضیه کنسرت مطرح شود و به مسئله مهمی مثل کرسنت پرداخته نشود؟ چرا باید به دوقطبیهایی مثل موافقین و مخالفین کنسرت رأی بدهیم؟بدری: در حالیکه فساد بزرگتری اتفاق افتاده است.نصیری: بله. در حالیکه اگر قرار است دوقطبی ایجاد شود باید دو قطبی موافقان و مخالفان کرسنت باشد. به نظر من عدهای مسئله کنسرت را درست میکنند که کرسنت به فراموشی سپرده شود. در هر صورت احساس میکنم روحانیت و نهادهای حوزوی ما به هیچوجه آن واکنش شایسته و لازمی که در مقابل این فتنه خفی و این فساد اشرافیگری مسئولان و این فساد اقتصادی و مالی که در نهادها و بانکها است باید انجام شود انجام نمیدهند. باید از این جهت احساس خطر کنیم.بدری: در باره روزنامهنگاری که علیه فساد اداری و اقتصادی قیام میکند حرف میزنیم. با آقای مهدی نصیری که سابقه در روزنامهنگاری افشاگرانه علیه فساد دارند، بخصوص در دوره مجله صبح. در باره افشاگری شما علیه دو وزارتخانه بهخاطر فساد اقتصادی و اداری موجود در آنجا که باعث شد شما به دادگاه بروید صحبت کنید. بیکار بودید؟!نصیری: بحث فسادستیزی و حساسیت نسبت به اشرافیگری و اختلاس از کیهان شروع شد. یادم هست یک روزی سرویس گزارش کیهان را موظف کردم با مسئولین و وزرا تماس بگیرید و از زندگی شخصی و وضع اقتصادی آنها بپرسید. اعتقاد ما هم این بود که این آن حریم خصوصی نیست که نمیشود وارد آن شد. در مواجهه با ثروت و زندگی مسئولان نه از لحاظ شرعی و نه قانونی جزو حریم خصوصی نیست و اتفاقاً حریم عمومی است و باید آشکار باشد. بدری: چون دست این افراد به منابع عمومی میرسد.نصیری: بله، در قوانین بینالمللی وجود دارد، در قوانین همه کشورها هم هست، مبانی دینی خودمان هم که سر جای خودش. وقتی گزارشگر شروع به تماس با تکتک مسئولان میکند همه مسئولین به آقای رئیسجمهور مراجعه و گله سختی میکنند که کیهان آمده و در حال تفتیش است، مگر مفتش هستند.بدری: این موضوع مربوط به چه سالهایی است؟ نصیری: فکر میکنم این مربوط به سال ۷۰ است. مرحوم آقای دکتر حبیبی -که معاون رئیسجمهور بودند- به من زنگ زدند و گفتند فلانی این قضیه چیست؟ آقای وزرا گله کردند و آقای رئیسجمهور از این موضوع خیلی ناراحت هستند. گفتم آقای دکتر! ناراحتی بابت چیست؟ فکر میکنم وظیفه خود را انجام میدهم. بعد به ایشان گفتم هفته گذشته در جلسه مدیران مسئول مطبوعات و خبرگزاریها خدمت شما بودیم -دو هفته یکبار جلسهای با معاون رئیسجمهور داشتیم- که بعد از جلسه رئیس بانک مرکزی را با بنز دیدم. وقتی از مدل این بنز پرسوجو کردم گفتند قیمت آن ۸۰ میلیون است.بدری: ۸۰ میلیون در آن زمان!نصیری: بله، گفتم آقای دکتر قرار ما این نبود. اصلاً قرار جمهوری اسلامی این نبود، من فکر میکنم کارمان را انجام میدهیم. البته آن پروژه به سرانجام نرسید و کسی حاضر نشد حرف بزند، ما هم نمیتوانستیم کسی را ملزم به حرف زدن کنیم.در نشریه صبح دستم از یک جهت بازتر بود. در کیهان بعضی اوقات بعضی از آقایان مسئول به بعضی از نهادهای عالی که بالاسر کیهان بودند فشار میآوردند که چرا اینگونه برخورد میکند. البته همیشه ما از جانب آن نهادها حمایت میشدیم، ولی بالاخره باید کمی دست به عصاتر حرکت میکردیم. صبح یک نشریه شخصی بود و خودم بودم و اگر در جایی اشکالی رخ میداد خودم مسئولیت آن را برعهده میگرفتم و از جهتی خاطرم جمع بود که به مسئول بالاتر فشار نمیآمد که چرا مسئول زیردست شما این کار را انجام داده است. راجع به وزارت پست و تلگراف و تلفن اسناد و مدارکی که به دست ما رسید و جامعه دید که ما نسبت به این مقوله حساسیم، شروع به ارائه اسناد و مدارک شدند. جالب است من وقتی اسناد و مدارک و مطالب را دیدم اولین کاری که کردم به دوستان روابطعمومی گفتم با دفتر آقای وزیر تماس بگیرید و بگویید ما در حال تهیه چنین گزارشی هستیم، آیا مایل هستید و اصرار داریم که با شما در این مورد صحبت کنیم و کل مطالب را در اختیار شما قرار میدهیم، شما ببینید و از خدا میخواهیم که شما بگویید این حرفها باطل و دروغ است و شما بد فهمیدید. آقای وزیر خیلی از موضع قدرت صحبت میکرد و تاقچه بالا میگذاشت و نیامد. بعد واسطهای تراشید و تأثیر نکرد و بالاخره دو نفر از معاونین خود را فرستاد که به دفتر صبح آمدند که از برخوردها فهمیدم دفاع جدی در مقابل این مسئله نیست و آن گزارش در صبح منتشر شد و زلزله ایجاد کرد. حالا در باره این ایجاد زلزله جالب است که این را بگوییم تعبیری به شوخی بین ما و آقای دهنمکی که نشریه شلمچه و جبهه را درمیآورد بود که وقتی مطلب حساس و جدی در نشریه میخورد میگفتیم زلزله درست شد. آن شب با آقای دهنمکی که اول در نشریه صبح فعالیت میکرد صحبت میکردم -بعد از برنامه هم با ایشان صحبت کردم که گفتم آقای دهنمکی زلزله درست کردید، ولی با یک ریشتر! گفت یعنی چه؟ گفتم حساسیتها نسبت به این حرفها کم شده است. گفتم اگر شما این حرفها را ۲۰ سال پیش یعنی سال ۷۵ میخواست از سیما پخش شود واقعاً در جامعه زلزله ایجاد میشد. آقای دهنمکی در طرح مطالب بهاندازه هفت ریشتر انرژی آزاد کرد، ولی واکنشها خیلی ضعیف بود. البته به موضوع عادیسازی فساد هم اشاره میکنیم که چه خطری دارد. در آن پرونده به دادگاه رفتم. حواشی زیاد داشت که شاید بعضی از آنها جالب باشد. وارد دادگستری که شدم دیدم سالن دادگستری پر از جمعیت است. گفتم خدایا این چه ماجرایی است؟ جلسه دادگاه که شروع شد به سالن دادگاه رفتم دیدم ۶۰ صندلی موجود است که همه آنها پر بودند. معلوم شد که آقای وزیر تمام مدیران و مدیرکلها را آورده و دادگاه پر است. جلو رفتم و دیدم اصلاً جا برای نشستن من نبود. به آقای قاضی گفتم من متهم هستم کجا باید بنشینم. ایشان در جلوی سالن دو سه نفر را خالی کرد و من و وکیلم و عکاس نشریه آنجا نشستیم. دادگاه تشکیل شد و همه حرفها را زدیم. ایشان گفته بود که صبح و فلانی دروغ گفته و افترا زده و تشویش اذهان عمومی کرده است. هیئت منصفه با رأی قاطع گفت که اصلاً نه افتراست، نه دروغ و نه تشویش اذهان عمومی است. یعنی محتوای گزارش را تأیید کرد.بدری: یعنی مستنداتی را که داشتید ارائه کردید؟نصیری: اصلاً قبل از آن کلیه مستندات را کپی گرفته بودم و در اختیار اعضای هیئت منصفه گذاشته بودم و آنها دیده بودند و در دادگاه هم مطرح کردم. هیئت منصفه از این حیث من را تبرئه کرد، ولی بابت کاریکاتوری که معمولاً بابت تزئین صفحه میبندند و آدمی را نشان میداد که سمبل سوءاستفادهگری است آقای وزیر شاکی بود که اینجا به شخص من اهانت شد. فکر کنم هیئت منصفه دید خیلی بد میشود چیزی دست آقای وزیر را نگیرد، در این موضوع من را محکوم کردند. ۳۰۰ هزار تومان جریمه نقدی شدم. من هم آدم قانونمدار، روزی که حکم آمد آن مبلغ به خزانه دولت واریز کردم. یک ماه هم نشریه توقیف شد، ولی چیزی که بسیار عجیب و تکاندهنده بود و هنوز هروقت به آن فکر میکنم ناراحت میشوم این بود که چرا در شرایطی که هیئت منصفه میپذیرد که این حرفها درست است، از آقای وزیر کسی بازخواست نمیکند؟ جایگاه مدعیالعموم کجاست؟بدری: یعنی یکسری تخلفاتی در یک وزارتخانه انجام شده بود...نصیری: حیف و میل، اختلاس، دروغهای تبلیغاتی...بدری: بعد شما میگویید که طرف دروغ میگوید و تهمت زدید. به دادگاه میروید و شما تبرئه میشوید، یعنی شما نه دروغ گفتید و نه تبرئه شدید، یعنی حرفهایی را که در باره آن وزارتخانه زدید درست و مستند است، ولی کسی آن طرف قضیه را پیگیری نمیکند.نصیری: بههیچ وجه. همین اتفاق به شکل بدتری در وزارت نیروی دولت سازندگی افتاد. این ماجرا که شروع شد سیل اسناد و مدارک به سراغ ما آمد. باز یک نکته بگویم. اینقدر با مراجعه مردم روبهرو بودیم، من دیدم اینقدر زیاد است که باید اهم و مهم کنیم. به منشی نشریه گفتم اگر هرکسی زنگ زد بگویید صحبت از زیر یکمیلیارد نکنید! اگر بالای یک میلیارد است اسناد را به اینجا بیاورید تا بررسی کنیم. در وزارت نیرو همین اتفاق افتاد و همین پروسه طی شد. البته آنجا وقتی به آقای وزیر زنگ زدم استقبال کرد و گفت بیایید و صحبت کنید. رفتم و اسناد و مدارک و مطالب را تکتک برای ایشان توضیح دادم و همه را به من جواب داد. وقتمان تمام شد و به ایشان گفتم اجازه بدهید من جوابهای شما را با اسناد و مدارک چک کنم و در یک جلسه دیگر خدمت شما برسم. در هیئت کارشناسی که در آن بعضی از مقامات سابق وزارتخانه بودند و از دوستان متخصص حقوقی هم حضور داشتند معلوم شد که جواب آقای وزیر درست نیست و اسناد ما درست است. جلسه دوم پیش ایشان رفتم و اینها مطرح شد. جمعبندی آخر ایشان این بود که فلانی قبول دارم، اینجا حیف شده، ولی میل نشده است. جلسه تمام شد و آمدم. شش هفته پشت سر هم این مطالب منتشر شد. ایشان تجربه وزیر قبلی را داشت که شکایت مسئله را خیلی بدتر میکرد و اگر با سکوت برگزار میشد بهتر میشد، نه به یک سطر آن پاسخ داد و نه شکایتی کرد. البته تلاشهایی کرد و در خفا میخواست کارهایی انجام دهد، ما هم رفتیم و از قویاً از مطالب منتشره دفاع کردیم. این افشاگریها انجام شد، باز اتفاقی نیفتاد. من میگویم ببینید وقتی این ماجرا رخ میدهد یعنی اینکه یک فساد بزرگ رخ داده است. این فساد یا این است که یک روزنامهنگار یا نشریه اینقدر عریان دروغ میگوید، شش شماره متشکل از دهها صفحه از یک وزارتخانه مینویسد، وزارتخانهای که وزیر آن تا قبل از این ماجرا بهعنوان یک وزیر انقلابی اشتهار داشت و کسی تصور نمیکرد. یا این است و یا اینکه این حرفها درست است و واقعاً اتفاقاتی رخ داده است. جای قوه قضائیه و سازمانهای حسابرسی کجاست؟ باید با یکی برخورد شود، ولی هیچکس توجهی نکرد و هیچ اتفاقی نیفتاد. البته اتفاق بعدی این بود که در دولت جدید همین آقا دو باره آمدند و الان هم وزیر است. من واقعاً نمیفهمم! فاصله گرفتن من از روزنامهنگاری دلایل مختلفی داشت، ولی یکی از دلایل عمده آن همین بود. بدری: یک بار دیگر این سئوال و موضوع عجیب را بازگو میکنم و دلم میخواهد کسانی که این برنامه را میبینند یکبار دیگر روی آن فکر کنند که چطور ممکن است رسانهای در باره فساد اداری و اقتصادی در دستگاههای دولتی افشاگری کند و بعد از طرف آنها تکذیب شود و بعد هم شکایتی صورت بگیرد و دادگاهی تشکیل شود و وقتی این حرفها در دادگاه بررسی و معلوم شد که این حرفها درست است و واقعاً این اتفاقات افتاده است، هیچکس یقه آن وزیر را از ۲۰ سال پیش تا حالا نگرفته است. فقط ۲۰ سال از این دو موردی که آقای نصیری گفت میگذرد. مواردی دیگری هم هست که اینهمه پیگیری و تأکید شده است که حقوقهای اضافی را پس بدهند، ولی این اتفاق نیفتاده است. به نظر میآید بعضی اوقات بر گردن رسانهها هم باشد که وقتی کسی سالم است و دزدی نمیکند و وظیفه خود را انجام میدهد و مال مردم را تضییع نمیکند، مثل اینکه رسانهها حواسشان به کسی نیست و نمیگویند که فلانی در فلانجا چکار میکند. مثلاً با منابع محدود کار بزرگتری انجام داد و صرفهجویی کرد و پول مردم را حرام نکرد و بستگان خود را آنجا ننشاند. بهنظر میرسد در رسانهها خیلی به اینها توجه نمیکنند. چرا اینگونه است؟ نصیری: باید از آن رسانهها پرسید، ولی واقعاً ما در این ماجرا تنها بودیم. شاید در دورهای که آقای دهنمکی هم نشریه خود را منتشر میکردند به کمک میآمدند، ولی مثلاً یکی از موارد وزیر دوم این بود که اسناد متقن داشت؛ در یک پروژه آبرسانی دو ماشین حفاری برای ایجاد تونل در کوهها جهت انتقال آب با یک سندسازی معمولی ۱۴۰ هزار تومان به یک شرکت خصوصی بخشیده شده بود. قیمت آن روز این دو ماشین هشت میلیارد تومان بود. بسیاری از اسناد ما از طرف بعضی از سازمانهای رسمی و حسابرسی کشور با امدادهای غیبی بود که به دست ما میرسید و بسیار دقیق بود. خیلی فاجعهآمیز بود. آقای وزیر دوم اصلاً ارزش تکذیب کردم هم قائل نشد. اصلاً یک سطر تکذیب هم نکرد. شکایت هم نکرد، چون دیدند شکایت قبلی تجربه خوبی نبود.بدری: بیشتر منتشر میشود.نصیری: در باره اینکه چرا شخصاً روزنامهنگاری را ادامه ندادم نکتهای بگویم.بدری: میخواهم این سئوال را اینگونه بپرسم؛ آدمی که این تجربه را ثبت کرده و در سالهای جوانی خود مسئولیتهای بزرگی برعهده گرفته و رسانههای مهم و مؤثری ایجاد کرده، طبیعی این است که امروز در امپراتوریهای رسانهای که انواع و اقسام رسانهها را دارد نشسته باشد یا کل آن را اداره کند و مغز متفکرش باشد و یا در تیمهای اداره کننده باشد و همینطور جوانها را از انگیزه و سواد و تواناییها و حوصله فنی پر کند و به سراغ کار بفرستد. الان بعد از این همه سال میشنویم که شما به قم رفتید و مشغول درس و بحث هستید که البته شخصاً برای شما خیلی مهم و مفید باشد، ولی آن همه سابقه را رها کردید و به درس و بحث خود پرداختید.نصیری: یک مورد آن واقعاً بحث مشکلات مالی بود. من بهخاطر موضع نشریهام نمیتوانستم از خیلیها آگهی بگیرم. من چطور میتوانستم مثلاً از سامسونگ آگهی بگیرم. بسیاری از نشریات روشنفکری تضمینی از جانب بسیاری از جانب شرکتهای داخلی و خارجی و دولتی حمایت میگیرند و کار برای آنها سودآوری دارد. کار برای ما اینگونه نبود. یکموقع تیراژ ما بالا میرفت و یکمقدار وضع مالی ما مناسب میشد. به موقعیتی رسیدم که کار برای من سخت شده بود و باید میرفتم به زمین و زمان رو میانداختم که خیلی طالب آن نبوم.مسئله دیگر این بود که من بعد از این قضایا نشستم فکر کردم که آیا واقعاً اینکه ما یکسری فسادها را افشا کنیم و اتفاق عملی نیفتد آیا بهنفع کشور و نظام و انقلاب است؟ من تردید کردم. یعنی اگر قرار است مفاسدی افشا و با آن برخورد نشود، افشانشدن آن بهتر است. موضوعی که در خیلی از کشورها اتفاق افتاده است. عربستان سعودی یکی از این کشورهاست که تا خرخره در فساد دست و پا میزند.چند سال پیش مأموریتی در امارات داشتم. در یک سفر زمینی از امارات به عربستان برای عمره رفته بودم. از مرز عربستان که وارد شدیم و هزار کیلومتر حرکت کردیم تا به مکه برسیم با یک سرویس بهداشتی و رستوران مرتب برخورد نکردیم. من فکر میکردم پس ثروتهای این کشور کجا میرود. ما که همیشه در این قصهها نقص داشتیم همیشه یاد ایران و زائرسراهای خوب آن میافتادم. اما در عربستان ماجرا چیست؟ سرکوب و مجازات میکنند و کسی جرئت افشای فساد را ندارد، اما مسئلهای که وجود دارد آنجا اگر فسادی رخ دهد عمدتاً در حلقه مفسدین میماند و تأثیر فرهنگی روی جامعه نمیگذارد، ولی وقتی افشا میشود و مقابله نمیشود و عادیسازی میشود مردم حساسیتشان در مقابل فساد از دست میدهند. بدری: یعنی ناامید میشوند.نصیری: ناامیدی یک بحث است، عادی که شود هرکسی مسئولیتی در کشور برعهده بگیرد مردم بهعنوان یک طعمه به آن نگاه میکنند. مردم با وضعیتی اینگونه مواجه هستند. آقای میرشکاک میگفت که آدم شهوت اصلاح هم نباید داشته باشد. گفتم این حرف یعنی چه؟ دقت که کردم گفتم عجب حرف قشنگی است. شما در امر به معروف و نهی از منکر اگر احتمال تأثیر میبینید تکلیف از شما ساقط است. من اینجا دیدم اگر قرار است روزنامهنگاری را دنبال کنم از همان مقوله شهوت اسلامی استفاده کنم که تیراژ نشریه بالا رود و همه هم بهبه بگویند، ولی احساس کردم دیگر ادامه کار از این جهت به مصلحت نیست. این یکی از عوامل بود.این خیلی خطرناک است. من واقعاً نمیدانم از کنار این مسائل چگونه رد میشویم. آقای دهنمکی و آقای وحید جلیلی حرفهای خیلی خوب و صریحی زدند، اما چرا هیچ اتفاقی نمیافتد؟ باید بنشینیم در باره این موضوع فکر کنیم.بدری: به نظر میرسد این یک موضوع دوطرفه است. به قول شما اگر مثلاً این تخلف را افشا کنیم چه ولولهای میشود، بعد نمیشود و بهنظر طبیعی میرسد. آنطرف هم اگر پی آن را نگیریم چه اتفاقی میافتد؟ آیا حاشیه امنتری بهوجود نمیآید و طرف نمیگوید کسی هم چیزی نمیگوید، اینها هم که ناامید شدند و به قم رفتند و مشغول درس و بحث شدند؟نصیری: البته من مأیوس مطلق که نیستم. اگر بودم اینجا نمیآمدم و دعوت شما را جواب نمیدادم، ولی در هر صورت یکی از اتفاقات بدی که افتاد و همه ساکت بودند ما در دولت جدید با پدیده وزیر ۱۰۰۰ میلیاردی مواجه شدیم. این یعنی چه؟بدری: یعنی یک نفر آدم که ۱۰۰۰ میلیارد تومان سرمایه دارد.نصیری: وزیر هستند و ۱۰۰۰ میلیارد تومان سرمایه دارند. یکی از این آقایان در طول این سالیان هم مسئولیت داشته است. من هفت سال مدیرمسئول روزنامه کیهان بودم، اینقدر استرس کاری داشتم یک مرخصی چهار روزه همه نرفتم، فقط دو سفر در ایام جنگ بوسنی به آنجا رفتیم و آنجا خاطرم جمع بود که اگر اتفاقی در روزنامه بیفتد میگویند پی تفریح که نرفته است، رفته بودیم از آنجا گزارش تهیه کنیم. همین! نمیفهمم که یک آقایی همیشه مسئولیت داشته، حالا بعد از این ۳۰ سال مسئولیت ۱۰۰۰ میلیارد هم ثروت دارد. چگونه شما به این ثروت رسیدید؟ هم وزیر بودی، هم تاجر و هم مدیرعامل ۱۰ شرکت. در برابر این مسئله سکوت شد. حتی در دولت قبلی یکی از این آقایان در زمره مشاورین بود، شنیدم که ایشان ۲۰ میلیارد ثروت دارد و میگفتند واقعاً ثروتش را از راه پیمانکاری بهدست آورده است. میگفتیم عیبی ندارد، با آدم سرمایهداری که ثروتش را از راه درست بهدست آورده است و اهل رانت نبوده و تولید میکند، او را تکریم هم میکنیم، اما ایشان نباید در دایره مشاوران دولت و رئیسجمهور باشد، نباید نزدیک به رئیسجمهور باشد. این سنت بدی است. آنجا کوتاه آمدیم و بقیه هم کوتاه آمدند. ولی در این دولت بحث از این مبالغ بهکلی رد شده است. شما میدانید آقایان طبق قانون موظف هستند باید ثروت و دارایی خود را اعلام کنند. مثلاً اگر پایان وزارت آنها ۱۲۰۰ میلیارد شد باید معلوم شود. ولی گویا دارند در مقابل این قانون مقاومت میکنند و این مسئله را اعلام نمیکنند.بدری: اشکال آن چیست که کسی پول زیادی داشته باشد و وزیر هم بشود؟نصیری: اولاً هر لحظه ممکن است دنبال رانت و افزایش ثروت خودش باشد. اصلاً غیرمعمول است. شما میخواهید با این همه دغدغه و گرفتاری پست بگیرید، شائبه این وجود دارد که گویا گرفتن پست برای افزایش آن ثروت است. آدم به این مسئله شک میکند. چطور میشود یک آدم اینگونه ثروتمند درد محرومین و عدالت و مستضعفین و گرانی و تورم و بیکاری و رکود را داشته باشد؟ مسئله مشخصی است.بدری: انقلاب اتفاق میافتد، امام با آن شکل زندگی که حتی نمیگذاشت خانواده خودش هم از جا تکان بخورند و مسئولیت بگیرند و ثروتی جمع کنند. بعد جنگ میشود. جنگی طولانی که میلیونها آدم با آن درگیر بودند. یکمرتبه بعد از جنگ چه اتفاقی میافتد که سه چهار سال بعد از آن شما درگیر دادگاه افشاگری علیه دو وزارتخانه بودید.نصیری: واقعاً وقتی انقلاب اسلامی پیروز شد عموم مسئولین عالیرتبه ما صفت سادهزیستی را داشتند. حضرت امام(ره) در اوج بودند. شهید بهشتی و شهید رجایی و همه بزرگان. الان که بحث روزنامهنگاری است یادی از شهید شاهچراغی کنم که ایشان همراه با شهید محلاتی به شهادت رسیدند و قبل از آمدن من به کیهان ایشان سرپرست آن بودند. نماینده مجلس شورای اسلامی از دامغان بود. ایشان وقتی شهید شد کل ثروتش یک ماشین آهو استیشنی بود که مجلس به نمایندگان داده بود و ایشان داشت اقساط آن را پرداخت میکرد. نه زمینی، نه خانهای و نه آپارتمانی. یادم هست ایشان به من میگفت من و شما در یک چیز با هم شریکیم، اینکه هر دوی ما چیزی نداریم. البته ما آنوقت طلبه بودیم و نمیتوانستم چیزی داشته باشم و دستم به جایی نمیرسید، ولی ایشان یک مسئول نافذ و متنفذ بود. یکی از بدبیاریها این شد که برخی از آقایان مسئول در کشور قبل از انقلاب ثروت داشتند و ثروتمند بودند، اهل کاسبی بودند. هیچ اشکالی ندارد. اینکه میگوییم افراد متمول نباید مسئولیت برعهده بگیرند اینجاست؛ بعد که در مقام مسئولیت قرار گرفتند شروع کردند به تئوریزه کردن اشرافیت و اشرافیگری مسئولان. یعنی در نمازجمعه از آیه «وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا» (قصص/ آیه ۷۷) مانور تجمل درآوردند. این آیه تفسیر دارد و اصلاً ربطی به این قصهها ندارد. رسماً در نمازجمعه اعلام شد مسئولین باید مانور تجمل دهند.بدری: نکته مهمی فرمودید. جواب این سئوال که اگر کسی بگوید این حرفها چه فایده دارد و ما بیشتر ناراحت شویم، فکر کنم این باشد همینکه شما دارید متوجه میشوید و یادآوری میکنید چه اتفاقی میافتد و در حال افتادن است، هم راه امید باز میشود و هم اینکه فعلاً این وظیفه از دست ما بر میآید. |
|
↧
December 25, 2016, 5:43 am
به گزارش ندای انقلاب، «شفافیت مالی مسئولان و کارگزاران نظام» عنوان موضوعی بود که در چهارمین قسمت از برنامه جهانآرا مورد توجه قرار گرفت. «حاجی دلیگانی» نماینده مردم شاهینشهر در مجلس شورای اسلامی و صادق شهبازی، پژوهشگر و فعال فرهنگی به همراه دکتر وحید یامینپور بهعنوان مجری- کارشناس در این برنامه به ارائه نقطه نظرات خود در باره موضوع شفافیت مالی مسئولان نظام پرداختند.در ابتدای این برنامه حاجی دلیگانی با اشاره به حدیثی از امیرالمؤمنین(ع) که فرمودند «بر سرزمین شما آمدم با این جامهها و بار و بنهام همین است که میبینید، اکنون اگر از سرزمین شما با چیزی جز آنچه با آن آمدهام بیرون روم، از خیانتکاران خواهم بود» تصریح کرد: این آموزه دینی ماست. هر مسئولی که در جایگاه مدیریتی و مسئولیتی قرار بگیرد و مال و امکانات مربوط به خود، همسر، فرزندان و بستگانش جهش خاص و افزایش مضاعفی داشته باشد، قطعاً در جزو این جمله آخر مولای متقیان علی(ع) قرار میگیرد.همچنین صادق شهبازی با بیان این مطلب که انقلابها وقتی پوک میشوند که شعارهای اصلی آنها تبدیل به یکسری نهاد، چهره و عکس روی دیوار شود و آن شعارهای انقلاب مورد بیتوجهی قرار بگیرد افزود: ما روی پولهای خود یک عکس بیروحی از حضرت امام گذاشتیم، در صورتیکه در ابتدای انقلاب این منطق مقابله با فقر و نابرابری، مقابله با تبعیض و استکبار و مقابله با محدودکردن آزادیهای مردم محور انقلاب بود.در ادامه متن کامل قسمت چهارم برنامه «جهانآرا» را در از نظر میگذرانید:حاجی دلیگانی: عضو کمیسیون تلفیقشهبازی: پژوهشگرمردم تا شنیدند مسئولین زندگی اشرافی دارند باید او را از دایره انتخابهای خود خط بزنند یامینپور: موضوعهایی که هفته گذشته روی آن بحث شد دو روی یک سکه است. خیلیها از ما بهخاطر پرداختن به چنین مباحثی تشکر میکنند و برای خیلی هم باعث رنجش و تکدر خاطر میشود و احساس خطر کنند. موضوع این برنامه «شفافیت مالی مسئولان و کارگزاران نظام» است. موضوعی که این روزها بیشتر سر زبانها است. بخصوص از زمانیکه ماجرای فیشهای نجومی مردم را خیلی ناراحت کرد و رهبر معظم انقلاب هم بارها راجع به این موضوع و اینکه باید یک سرانجامی پیدا کند نکاتی را فرمودند. مأموریت و وظیفه ذاتی رسانه این است که به دغدغههای مردم توجه کند؛ لذا این موضوع را انتخاب کردیم. ضمن اینکه رسانه راجع به خود این موضوع یعنی کمک به شفافیت اموال مسئولین، مسئولیت دارد.جملهای از شهید بهشتی نقل شده که «کسانی که خواهان خدمت در سمت زمامداری امت هستند باید نخست وضع خود و خانواده خود را از نظر وضع زندگی روشن کنند. اگر آماده هستند در کمترین سطح درآمد مردم زندگی کنند در این راه گام بردارند، وگرنه نه!» باید وضع زندگی و اموال مسئولین روشن باشد. بخش نخست این جمله، یعنی روشنبودن این سطح که مطالبهای انقلابی و دینی است در همان اوان انقلاب بهعنوان متن قانون اساسی پذیرفته شد و در اصل ۱۴۲ قانون اساسی به رسمیت شناخته و اعلام شد. بخش دوم این جمله هم هفته پیش به آن پرداخته شد و آن اینکه مسئولین میتوانند متمول باشند، ممکن است شغل کسی اقتضا کند و درآمد خوبی داشته باشد، یا نسل اندر نسل وضع مالی خوبی داشته باشند، ولی اجازه ندارد در حکومت انقلاب اسلامی، بنابر آرمانهای امام راحل و بزرگان انقلاب اسلامی همچون رهبر معظم انقلاب، باید بین یک زندگی مرفه و اشرافی یا خدمتگزاری بهعنوان کارگزار جمهوری اسلامی انتخاب کند. این هم موضوعی بود که هفته پیش به آن پرداخت شد. هرچند باید بهصورت مداوم به این موضوع پرداخته شود، با گوشها آشنا شود و مردم این را بهعنوان یکی از مؤلفههای انتخابشان درنظر بگیرند تا مردم همینکه شنیدند مسئولین چنین زندگی و وضعیت مالی دارد باید او را خط و از دایره انتخابهای خود کنار بزنند. این موضوع آنقدر باید تکرار شود تا این اتفاق بیفتد.آقای حاجی! اصل ۴۲ قانون اساسی شفاف بیان میکند که مسئولان نظام و همسران و فرزندانشان باید اموال خود را به قوه قضائیه اعلام کنند که بعد از دوران مسئولیتشان بررسی شود که افزایش اموالی وجود داشته یا خیر که آیا مسئولیت را بهعنوان بهانه و ابزاری برای کسب مال برگزیدند یا برای خدمت. به نظر شما ماهیتاً با انقلاب اسلامی ارتباط برقرار میکند یا صرفاً تقلیدی از قوانین دیگر کشورها بوده است؟اشکال کار عدم نظارت عمومی بر مسئله شفافیت مالی مسئولین نظام است حاجی دلیگانی: اتفاقاً هم آموزههای دینی ما روی این مطلب تأکید دارد و هم قانون اساسی که همان میثاق ملی ماست به این موضوع پرداخته است. منتهی اشکالی که وجود داشته این است که تا الان نظارت عمومی بر این موضوع نبوده، یعنی فقط در دستگاههای قضایی یا نظارتی انحصار پیدا کرده که اگر نظارت عمومی میبود طبیعتاً خیلی از نتایج و انتخابها متفاوت از این دیدگاه بود.به فرموده امیرالمؤمنین(ع) هرکس بعد از جایگاه مدیریتی خود افزایش اموال داشته باشد از خیانتکاران است/ آموزههای دینی متعلق به ماست، ولی دیگران به آن عمل میکننددر حدیثی در بحارالانوار جلد ۴۰، صفحه ۳۲۵ آمده که حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) وقتی که وارد عراق شدند فرمودند که «بر سرزمین شما آمدم با این جامهها و بار و بنهام همین است که میبینید، اکنون اگر از سرزمین شما با چیزی جز آنچه با آن آمدهام بیرون روم، از خیانتکاران خواهم بود»؛ این آموزه دینی ماست. هر مسئولی که در جایگاه مدیریتی و مسئولیتی قرار بگیرد و مال و امکانات مربوط به خود، همسر، فرزندان و بستگانش جهش خاص و افزایش مضاعفی داشته باشد، قطعاً در جزو این جمله آخر مولای متقیان علی(ع) قرار میگیرد. بنده اگر امروز در جایگاه نمایندگی به هر شکلی مال جمع کردم، خیانتکار به این مردم هستم. بنابراین ما باید بحث شفافسازی را جدی بگیریم. این بحث را در قانون اساسی داشتیم. در آموزههای دینی خود هم از هزار و اندی سال پیش داشتیم، ولی دیگران به آن عمل کردند که نمونههای آن برای گزارش به ملت شریف ایران وجود دارد، اما کمتر عمل کردیم و مرتب نگران شدیم...یامینپور: زیادی اعتماد کردیم.اگر ما واقعاً خادم مردم هستیم، مخدوم نباید بداند چقدر حقوق میگیریم؟حاجی دلیگانی: چند روز پیش برنامه پیک بامدادی برنامهای با همین موضوع داشت. یکی از همکاران فعلی ما که در مجلس نهم هم بود به عبارتی تمسک پیدا کرد و گفت اگر مردم بدانند منِ نماینده، منِ مدیرکل، منِ وزیر و منِ رئیسجمهور چگونه حقوق میگیرند قدرت تحلیل ندارند، نمیدانند این را در خودشان تجزیه و تحلیل کنند. گفتم اتفاقاً این یک نوع اهانت به شعور مردم است، چون یا ما دروغ میگوییم یا راست میگوییم. اگر میگوییم ما خادم مردم هستیم، مخدوم نباید بداند ما چقدر دستمزد میگیریم؟ اگر میگوییم این مردم صاحب این کشور هستند آیا این صاحب نباید بداند، آن کسی که برای او کار میکند چقدر درآمد دارد؟ اگر میگوییم مردم کارفرما هستند و کارگزاران نظام پیمانکار، یا این را قبول داریم یا خیر، اگر قبول داریم که بحث ما چیز دیگری میشود، ولی اگر قبول داریم و مرتب در سخنرانیها و صحبتهای خود بیان میکنیم عملاً باید به این موضوع معتقد باشیم و نترسیم از اینکه مردم بدانند ما چه وضعیتی از نظر مالی داریم.یامینپور: آقای حاجی بحث را به متن سئوالاتی که قرار است امشب به آن پرداخته شود کشاندند. اینکه قوه مقننه و سایر نهادها در باره اینکه به نظارت عمومی در زندگی مسئولین چگونه میخواهند کمک کنند چه کردهاند؟ آقای شهبازی! شما اشارهای به این موضوع داشته باشید که گویا رابطه حیثیتی با انقلاب اسلامی دارد. انقلابها وقتی پوک میشوند که شعارهای اصلی آنها مورد بیتوجهی قرار گیرد/ تصویری بیروح از امام را روی اسکناس چاپ میکنند، ولی خبری از محتوای امام نیست/ اشرافیت در نظام ما نهادینه شده است شهبازی: انقلابها وقتی پوک میشوند که شعارهای اصلی آنها تبدیل به یکسری نهاد، چهره و عکس روی دیوار شود و آن شعارهای انقلاب مورد بیتوجهی قرار بگیرد. مثل امروز که همه از امام دم میزنند. ما روی پولهای خود یک عکس بیروحی از حضرت امام گذاشتیم، در صورتیکه در ابتدای انقلاب این منطق مقابله با فقر و نابرابری، مقابله با تبعیض و استکبار و مقابله با محدودکردن آزادیهای مردم محور انقلاب بود. حتی روی پولهای ما تصویری از جهاد سازندگی و فقرزدایی و حوزه و دانشگاه بود، اما الان شده یک عکس بیروح از امام. عکس امام هست، ولی شعار و محتوای امام نیست. این خیلی نکته مهمی است. الان وقتی به نظام خود نگاه میکنیم -ضمن اینکه این نظام اسلامی است و راههایی را پیش روی این کشور باز کرد که در دورههای قبل نبود و در هیچ رژیمی در دنیا نیست- اشرافیت نهادینه شده است، یعنی یکسری قوانینی داریم که اجازه این کار را میدهد. من شرط میبندم هیچیک از این آقایان محاکمه نشدند، چه کسانی که آن حقوقها را گرفتند -که فقط حقوق هم نیست- و چه کسانی که املاک اضافه گرفتند -که فقط املاک هم نیست- و به سفرهای خارجی رفتند و برگشتند و کلی رانت جمع کردند. بعد نگاه میکنیم که فقط یک راهکار قانونی دارد، کمااینکه حتی یکی از این آقایان دادگاهی نشدند، من بعید میدانم که نفر بعدی هم دادگاهی شود. چرا؟ چون بالاخره یک سوراخی وجود دارد، چون با دستمال کثیف نمیتوان شیشه را پاک کرد. در بین مدیران نظام بسیار مدیران سالم و پاکی هستند، ولی میخواهم بگویم یکسری از این چیزها نهادینه شده است و اشرافیت هم فقط بحث ما نیست. بله، مزایا دل همه ما را سوزانده است، هرکسی حقوق خود را با حقوق ۲۰ میلیونی عده دیگر مقایسه میکند -که متأسفانه الان دیوان محاسبات و شورای حقوق و دستمزد حقوق ۲۰ میلیونی را تصویب کرد که غیرقانونی است- طلبهای که شهریه میگیرد و نگاه میکند که این ۳۰ برابر شهریه اوست. پرستاری که از ۱.۴۰۰ تا ۱.۸۰۰ هزار حقوق دریافت میکند نگاه میکند و این تفاوت را احساس میکند. مردم این را میبینند و این خیلی مسئله مهمی است.مباحث مالی جزوی از ابعاد اشرافیت است/ آقایان برای خودشان جایگاه درست کردند تا از مردم فاصله داشته باشند/ انقلاب شد تا مسئولین و جناحها از مردم فاصله نگیرند بخشی از این مالی نیست. اشرافیت ابعاد مختلفی دارد، یک بخش از آن منزلت و جایگاهی است که آقایان برای خود درست کردند تا از مردم فاصله داشته باشند. یک بخش هم مربوط به جناحهای ماست. چگونه است این آقایان به اتاقهای خود میروند و از بالا به مردم میگویند «تکرار میکنم» و آن آقای دیگر شرکت سهامی ۶+۵ تأسیس میکند؟ همه اینها را داریم. اصلاً بحث، اینها نباید باشد. بحث این است که انقلاب آمد فضاها را بههم بزند که مسئولین، جناحها و نخبگان از مردم فاصله نگیرند. این بحث بسیار مهمی است. چرا مردم ما طرفدار هیچ جناحی نیستند؟ چرا مردم ما از روی لج، هرچند سال یکبار به جناح دیگر رأی میدهند؟ چون همینها را میبینند. اینها فقط بلدند شب انتخابات کنفرانس خبری بگذارند و بگویند که اینها فساد است، مردم هم بگویند اینها بازی است، این جسارت را انقلاب به مردم ما آموخت.طبق فرمایش امام اقشار متوسط به بالا حق ندارند مسئولیت بگیرند/ اگر هم مسئول شدند باید در سطح ضعیفترین مردم زندگی کنند/ خروجی اشرافیت بیتوجهی به تمام مسائل حساس کشور است یک نکته هم گفته میشود که مسئولین میتوانند از اقشار متوسط به بالا باشند و پول داشته باشند؛ امام سهبار در صحیفه تأکید میکنند اقشار متوسط به بالا حق ندارند مسئول جمهوری اسلامی شوند. سئوال من از نهادهای امنیتی، شورای نگهبان و نهادهای نظارتی این است که چطور به حجاب گیر میدهید -که کار درستی هم میکنید-چرا به اینها گیر نمیدهید؟ بله، خود امام جزو جایگاه متوسط به بالا بود، ولی امام خودش را از آن جایگاهی که داشت کند و در حد ضعیفترین مردم زندگی میکرد. وقتی در نجف اقامت کردند و برای ایشان کولر آوردند، گفتند مبارزین و مردم مستضعف ایران زیر گرما هستند، برای من کولر آوردید؟ این نکته بسیار مهمی است. خروجی اشرافیت چه میشود؟ نسبت به همه مسائل بیتوجهیم. برجام میآید و تصویب میشود، همه از چپ و راست و آخوند و نظامی میگویند خوب است و بروید جلو و اجازه نمیدهند کسی انتقاد کند. بعد نگاه میکنیم آن کارگر بدبخت آقدرهای و بافقی اعتراضی میکند و او را به زندان میاندازند. یک دانشجو میگفت من میخواهم جلوی آقا صحبت کنم چه بگویم؟ من گفتم اگر جای تو بودم این را میگفتم که کارگری ۲۰ سال تمام با حقوق ۷۰۰ هزار تومان سر کار میرفته، صبح به او گفتند نیا و وقتی اعتراض کرده که چرا من را اخراج میکنید و به شلاق محکوم میشود. این دقیقاً مصداق همان آیه قرآن است که میفرماید «لاَّ یُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ» (سوره نساء/ آیه ۱۴۸) فریاد دادخواهی مظلوم است، ما با این برخورد میکنیم!خاصیت اشرافیت زورگویی به مردم و خمشدن مقابل سفارتخانه های خارجی است من دو باره از آقای منصور نظری نام میبرم. ایشان بهطور علنی یک پرونده فساد را اعلام نکرده است، رفته دیده در قوه قضائیه شهرکرد یک تخلفی صورت گرفته، پرونده را به معاون قوه قضائیه داده است و حتی نداده تا در رسانهها اعلام کنند. گفته این را رسیدگی کنید، ولی ایشان الان در زندان است! این یعنی چه؟ همان جمله امام. امام میگویند خاصیت اشرافیت این است؛ زورگویی به مردم و خم شدن مقابل سفارتخانههای خارجی و این مشکل امروز ماست. در صورتیکه نگاه میکنیم امام حسین(ع) یکسال قبل از واقعه عاشورا همه را در منا جمع کردند، آنجا فرمودند «فَأَمّا حَقَّ الضُّعَفاءِ فَضَيَّعتُم، وأمّا حَقَّكُم بِزَعمِكُم فَطَلَبتُم»، حق ضعفا و طبقات پایین را کنار گذاشتید و حق خودتان را خواستید، همانجا امام حسین(ع) گفتند «وذلِكَ أنَّ الأَمرَ بِالمَعروفِ وَالنَّهيَ عَنِ المُنكَرِ دُعاءٌ إلَى الإِسلامِ مَعَ رَدِّ المَظالِمِ»، تا امر به معروف و نهی از منکر هم میگوییم همه یاد ریش و حجاب میافتند -که بهجای خود مسائل بسیار مهمی است- اما امروز امر به معروف و نهی از منکر این است. باید دست سید میثم صفائیان را در ماجرای کامیونداران بوسید، نه اینکه آنها را به زندان برد. باید دست منصور نظریها را بوسید که تازه در گوش مسئولین گفته اینجا احساس تخلف کردم، بعد الان در زندان است. چون استفاده سیاسی هم ندارد. چون نه جناح محافظهکار میتواند او را سردست بگیرد که شما فیش نجومی گرفتید و نه جناح غربزده میتوان دستش بگیرد که شما املاک نجومی گرفتید. کسی به اینها کاری ندارد. آدمهای بدبخت بیچارهای که اینها انقلاب کردند، اینها مدافع حرم میشوند، فتنه را اینها جمع کردند، همه هزینههای نظام و تحریم را تحمل کردند، تحریم دارو میشود، آقایان مسئول و جناحها پول دارند دارو بخرند، این بدبختها ندارند بخرند.یک انتقاد از حقوق پزشکان دولتی کردیم به ما گفتند بیعقل!/ چرا هیچیک از مسئولین مانند امام و رهبر انقلاب زندگی نمیکند؟ امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میگویند ملاک در جامعه برای حاکم اسلامی باید این باشد: «أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ و أجمَعُها لِرضَی الرَّعیّةِ» دوستداشتنیترین امور برای تو باید این باشد که میانهترین در حق باشی و فراگیرترین در عدل. ما یک جمله گفتیم که پزشکان دولتی اینگونه حقوق میگیرند، صدای یک پزشکی هم که سابقه جهادی دارد در آمد و به ما گفت بیعقل! سئوال ما این است، وقتی میگوییم فراگیرترین در عدل، آیا همه مردم از این وضعیت که در نظام سلامت پزشکی کشور ما وجود دارد راضی هستند که یک آقایی در شیراز کارانه ۸۰۰ میلیونی دارد. یعنی چه؟ مسئولین باید رضایت مردم را جلب کنند، ناراحتی عموم مردم رضایت قشر نخبهها و اشراف و گروه خاص را از بین میبرد، یعنی اگر مردم ناراضی باشند و اینها راضی باشند فایده ندارد و آن جامعه از هم میپاشد و نگرانی و عصبانیت مردم با رضایت چهار جناح و حزب و سرمایهسالار از بین میرود. این منطقی است که با آن انقلاب کردیم و این منطقی است که اگر در نظام ما شاخص نباشد دیگر با پهلوی چه فرقی میکند؟! بالای سر پهلوی هم که شاخ نبود. آنها هم آدمهایی بودند که زندگی اشرافی داشتند، مقابل سفارتخانههای خارجی خم میشدند و به حکم خدا کاری نداشتند. سئوالم این است، چرا هیچیک از مسئولین چنانکه امام در جماران زندگی میکرد -و امروز یک کاریکاتوری از امام در بهشت زهرا(س) با آن سازه اشرافی ساختند- اینگونه زندگی نمیکنند؟ چرا هیچیک از مسئولین مانند رهبر معظم انقلاب -که واقعاً آدم وقتی زندگی ایشان را میبیند یاد امیرالمؤمنین(ع) میافتد- زندگی نمیکنند؟ « أَلاَ وَإِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَي مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ، وَمِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ». طوری زندگی میکنند که مهاجرانی فراری هم به آن اعتراف میکند. چرا یک نفر از مسئولین اینگونه زندگی نمیکند؟ خطر انقلاب اینجاست. ۱۰ سال پیش بچههای حزبالله آمده بودند در دانشگاه، همان لطیفهای که بین خودمان میگوییم را بازگو کردند؛ انقلاب را اینقدر صادر کردیم که چیزی از آن برای خودمان باقی نماند. میگفت قرار نبود همه انقلاب را صادر کنید و چیزی برای خودتان نماند. این همین است. ادامه انقلاب به این است که نهفقط ما یکسری شعار را تکرار کنیم، همینها باید شاخص شود. همه باید تکلیف خود را با گزارش عملکردی که در مورد این مسائل دارند روشن کنند.یامینپور: طیبالله. تا شما باشید همه انقلاب صادر نمیشود و امثال شما هم زیاد هستند. من حیفم آمد که این آبشار مسلسلوار بیانات امیرالمؤمنین(ع) و احادیث زیبایی را که آقای شهبازی به آن اشاره کردند قطع کنم و گذاشتم این مقدمه قشنگ مستقر شود و جا بیفتد تا عرض کنیم این تقلید صرف از یک متن قانونی در یک کشور دیگر نبوده است. قانون اساسی ما صرفاً یک سیاهی و یک سفیدی نیست، یک چیز نوشتهای دارد و صدها چیز نانوشته. یک فرهنگ و مطالبه و دغدغهای بوده است که تبدیل به یک جمله شده و در اصل ۱۴۲ قرار گرفته است. یکی از شئون اشرافیت، مخالفت با اشرافیت است این هم یکی از شئون اشرافیت است که با شفافیت مخالفت میشود. معمولاً اشراف برج عاجنشین هستند، طرفدار محرمانه بودن اخبار و وضع زندگی خودشان هستند و بهنظر میرسد که یک مافیایی در کار است برای اینکه اوضاع شفاف نباشد. توهم توطئه هم نیست و چیزی است که داریم میبینیم و فشار میآورند. به موجب اصل ۱۴۲، نهادهایی در جمهوری اسلامی بنا را بر این گذاشتند که قوانینی را وضع کنند تا اوضاع را شفاف کند تا زمینههای نظارت عمومی بر اموال مسئولین ایجاد شود، نه صرفاً اموال اعلام شود. از جمله یک قانونی در سالهای گذشته با عنوان طرح رسیدگی به دارایی مقامات، مسئولان و کارگزاران جمهوری اسلامی ایران دنبال میشد که در مجلس و شورای نگهبان سرانجامی داشته و فرجام کار به مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده که در شش ماده و ۲۹ بند و سه تبصره مصوب شده است. دستشان درد نکند! من الان کاری به شش ماده ندارم و میتوانید در اینترنت جستجو کنید و این موارد را بخوانید. من میخواهم ماده ۵ این مصوبه را خدمت شما بخوانم و در باره آن صحبت کنیم:«فهرست داراییهای افراد مشمول و نیز اسناد و اطلاعات مربوط به آن بهجز در مواردی که در این قانون و آئیننامه ذیل آن تعریف شده است، محرمانه بوده و هریک از مسئولان و کارکنان که حسب وظیفه مأمور تهیه، ثبت و ضبط و حفظ فهرست داراییهای افراد مشمول و یا اسناد مرتبط با آن، موضوع این قانون باشند و یا برحسب وظیفه اسناد مذکور در اختیار آنها قرار گیرد، اگر عالماً، عامداً مرتکب افشا و انتشار مندرجات این اسناد شوند و یا خارج از حدود وظایف اداری در اختیار دیگران قرار دهند و یا به هر نحوی، دیگران را از مفاد آنها مطلع سازند، به یکی از مجازاتهای درجه شش مقرر در ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۹۲ محکوم خواهند شد. همین مجازات در مورد کسانی که مقرر است با علم و اطلاع مبادرت به افشا، چاپ یا انتشار اسناد مزبور نموده و یا موجبات افشا، چاپ یا انتشار آنها را فراهم نماید.»فکر کنم معلوم شد دوست شما الان در زندان چکار میکند! ششماه تا دو سال حبس دارد. حبس تعزیزی درجه شش است و تا ۷۵ ضربه شلاق دارد.شهبازی: تازه آن بندهخدا علنی هم اعلام نکرده بود و در گوشی هم گفته بود.یامینپور: من نمیدانم. شاید به موجب این ماده باشد. ما باید مراقب باشیم در این برنامه تلفات ندهیم که تا دو سال حبس دارد! آقای حاجی من از اینجا شروع کنم یا از موضوع مستحدثهای که این روزها در مجلس نقل و نبات شده و همه در باره آن حرف میزنند. مصوبه اخیر مجمع تشخیص کارآیی ندارد و ضد شفافیت است/ اگر بعضی از مسئولین دوست ندارند مسائل مالی آنها افشا نشود مسئولیت نگیرند/ ماجرای تبصرهای که در راه تصویب در مجلس عبارت «نظارت مردمی» از آن حذف شدحاجی دلیگانی: من فکر میکنم این مصوبه کارآیی لازم را ندارد و بلکه ضد شفافیت است. آنچه که از آموزههای دینی داریم و از فرمایشات مقام معظم رهبری این را به ما میگوید که ما خصوصاً در مسائل مالی هیچ موضوع محرمانهای نداریم. میخواهیم افشا نشود، اشکال ندارد در نظام نیایید، یعنی در ردیف ریاستجمهوری، وزارت، نماینده مجلس، مدیرکل و کارمند دولت نیاید و در بخش خصوصی فعالیت کند. خوشبختانه در برنامه ششم و تلفیق پیشنهادی آورده شد که به ماده ۱۰ الحاق شود. در تبصره ۵ آمده که دولت مکلف بوده ظرف چهارماه نسبت به راهاندازی ثبت حقوق و مزایا که یک بخشی از داراییها است اقدام کند. بحث اموال هم باید به دنبال آن بیاید. خواستیم بگوییم هرچه که مدیران و کارکنان دولت دریافت میکنند، دولت سامانهای الکترونیکی ایجاد کند و برخط این اطلاعات دریافتی روی آن قرار گیرد و علاوه بر اینکه دستگاههای نظارتی میتوانند روی آن دسترسی داشته باشند، مردم و اصحاب رسانه هم بتوانند دسترسی داشته باشند. این مصوب شد. در ویرایش اولیه گزارش کمیسیون هم درج شد. این گزارش در تاریخ ۲۴ آذر سال جاری منتشر شد. روزی که قرار شد در صحن به این گزارش رسیدگی کنیم، گزارش جایگزین قبلی آمد، یعنی ویرایش جدید. این بند تبصره ۵ را که ملاحظه کردیم، دیدیم عجیب است نظارتهای نهادهای نظارتی هست، عموم مردم نیست. مردم آن حذف شده است. تعجب کردیم. به یکی از اعضای هیئت رئیسه کمیسیون تلفیق گفتیم چه شد؟ گفت این به مصلحت نیست. گفتم شما مرجع تشخیص آن نیستید. شما به چه حقی این کار را کردید؟ شما خیانت در امانت کردید. چون آن مصوبه کمیسیون تلفیق امانتی بود در دست شما که آن را به صحن بیاورید. اگر نمایندگان به هر دلیلی رأی نمیدانند، بحث دیگری بود، ولی شما حق نداشتید چیزی را که در کمیسیون رأی آورده حذف کنید. در تاریخ سیام آذر بلافاصله گزارشی را تهیه کردم، مستندات را هم پیوست کردم. به آقای رئیس مجلس گفتم. رونوشت هم به کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی مجلس دادم رسیدگی کنند. وقتی پیش آقای رئیس بردم ایشان هم دستور دادند. بلافاصله گفتند که مشکلی ندارد و این را در اصلاحیه توزیع میکنیم که هنوز که هنوز است قرار است اصلاحیه را توزیع کنند. الان دو سه روز است این مطلب می گذرد، ولی این اتفاق نیفتاده است.یامین پور: اتفاق جالبی است. مثل یک فیلم سینمایی! یکبار ماجرا را ساده بگویم. لایحه برنامه ششم توسعه را که کمیسیون تلفیق تدوین کرده، در این کمیسیون یک بند و تبصرهای اضافه شده که دولت را ملزم به راهاندازی یک سامانه الکترونیکی کرده که آنجا حقوق و دستمزد مسئولین اجرایی نظام برخط است، یعنی هروقت مردم اراده کنند میتوانید نام آن مسئول مربوطه و رئیس فلان سازمان را وارد کنید و ببینید ایشان ماه گذشته چقدر حقوق دریافت کردند، یعنی علاوه بر نهادهای نظارتی عموم مردم از آن مطلع باشند. آقای حاجی میفرمایند وقتی این متن که مصوب شده، امضا شده و رأی آورده و به صحن آمده میبینند یک کلمه از آن حذف شده است! کلمهای که امشب موضوع این برنامه است، یعنی امکان دسترسی عموم مردم به مزایا و حقوق مسئولین. چه کسی این کلمه را برداشته و چه اهدافی وجود داشته باید بررسی شود. آقای حاجی! به فرض که این کلمه اضافه و اصلاح شود. فکر میکنید نمایندهها در صحن به این تبصره رأی میدهند؟حاجی دلیگانی: ما باید وظیفه خود را انجام دهیم. باید مزایای این بحث را برای همکاران بیان کنیم. خود همکاران هم انشاءالله همکاری میکنند. فکر میکنم با این حضوری که رسانهها در موضوعهای مختلف دارند و یک روشنگری مردمی صورت گرفته است، عموم همکاران هم رأی دهند و ما شاهد این باشیم که واقعاً آن زخمها و خدشههایی که از بابت حقوقهای ناعادلانه و نامشروع به اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی این نظام که حاصل خون این همه شهید است وارد شده است جبران شود. اگر بتوانیم این را در قانون بیاوریم بسیاری از مشکلات حل میشود.پیشنهاد اصلاح اصل ۵۰ قانون اساسی مبنی بر مشارکت مردم در تعیین حقوق کارگزاران نظامبرخی از مزایای این قانون را نوشتم. اول اینکه وقتی شفاف باشد اعتماد عمومی زیاد میشود و پیوستگی بین مردم و نظام تقویت میشود. نکته بعد این است که به سرمایه اجتماعی نظام که در این موضوع توسط این افرادی که این برداشتهای ناعادلانه را انجام دادند و متأسفانه هم دولت در رسیدگی کوتاهی کرد و روی این مطلب ماله کشید و باز هم متأسفانه دیوان محاسبات مجلس که بایستی بازوی نظارتی مجلس باشد هم همین حرکت را انجام داد خدشه وارد شده است. مشکل بزرگی را که ایجاد شده بود را گفتند چیزی نبوده! ۳۹۷ نفر بودند که همه پولشان را برگرداندند و ۴ نفر دیگر برنگرداندند که اینها را بر میگردانیم! در حالیکه مسئله بزرگتر از این حرفهاست. مسئله این است که هرکسی الان مسئولیتی میگیرد و با وضعیت عادی در جایگاهی قرار گرفته، حالا که ۲۰ سال مسئولیتی گرفته، صدها میلیارد تومان پول جمع کرده است. ضرری که اینها زدند و عدم رسیدگی درست در این موضوع باعث شد طرح اصلاح اصل ۵۰ قانون اساسی را پیشنهاد کنم. این طرح را تهیه کردم که ما به آراء مردم مراجعه کنیم و بگوییم مردم، شما که صاحب این کشور هستید و میخواهید کارگزاران خود را انتخاب کنید، بگویید که میخواهید چقدر دستمزد به اینها بدهید.یامینپور: آقای حاجی! ظرف چند ثانیه اموال خود را بفرمایید. حاجی دلیگانی: ۴ میلیون و ۵۰۰ و خردهای از مجلس حقوق میگیرم و ماشین هم از مجلس نگرفتم. از ماشین شخصی برای کارهای مجلس در حوزه انتخابی خود استفاده میکنم. شبها هم داخل دفترم میخوابم، یعنی جایی را اجاره نکردم و در همان اتاق حدود ۱۲ متری که سه نفر از مشاورین هم آنجا فعالیت میکنند استراحت میکنم و مالی هم ندارم.یامینپور: ویلای لواسان ندارید؟ روز تاسوعا اسکی روی آب نمیروید؟! حاجی دلیگانی: خیر. در این مدت که در مجلس هستم هیچ مسافرت خارجی هم نرفتم، نه اینکه نخواهم بروم، گفتم اگر مأموریت باشد میروم، ولی بهعنوان اینکه حالا یک سری بزنم که فلان شرکت میخواهد کمک کند نرفتم.یامینپور: درود بر روان پاک مرحوم آقای یحییزاده. دو سالونیم در کمیسیون فرهنگی خدمت ایشان بودم. واقعاً مردی شریف، مردمی و پاکی بودند. خداوند ایشان را بیامرزد. نه اینکه در مجلس فعلی نمایندگان اینچنینی نباشند، نه اینکه مسئولینی اینگونه نباشند، ولی اگر ما به زندهها رجوع میکردیم شائبه تبلیغ و کارهای جناحی پیش میآمد، لذا تصور نکنید هرچه آدم خوب است مرده است، خیر. آدم خوب زنده هم زیاد سراغ داریم.میگفتند باید اینقدر به مدیر پول داد تا دزدی نکند!آقای شهبازی! یک استدلالی شنیده میشود که در دهه ۷۰ باب شد و آنموقع زیاد شنیدیم. این را مسئول قوه مجریه وقت بیشتر بر سر زبانها انداخت که اتفاقاً باید به مدیران زیاد پول داد که دزدی نکنند، یعنی چشم و دلشان سیر باشد. متأسفانه این را داریم میشنویم. الان هم از دهان بعضی از مردم این را میشنویم. باید با این حرف چکار کنیم؟شهبازی: یک نکته قبل از این بگویم. وقتی این انتقادها را میکنیم یک عده بر میآشوبند که چرا به مسئولین میگویید. دقیقاً مصداق روایتی است که میفرماید «خيرُ إخْوانِكَ مَن أعانَكَ على طاعةِ اللّه»، بهترین برادران تو کسی است که تو را به سختی بیاندازد برای اطاعت از خدا. حرف ما این نیست که آقای الف بیاید و آقای ب برود، بحث ما این است که باید یک سازوکاری اصلاح شود که از آقایانی که در نظام هستند -بالاخره اینها آدمهای بدی نبودند، یکروزی همسن بنده بودند و بعضی از اینها تندتر از بنده حرف میزدند، چون حرف زدن که معونهای ندارد- مواظبت شود.قضیه هم فقط اموال نیست. یک مثال بزنم، چون یک عده میگویند شما فقط به این دولت گیر میدهید. اتفاقاً زمان دولت قبل بود. دوره قبل یک نهادی بود بهعنوان متولی دیپلماسی فرهنگی کشور که مختص آن دولت نبود و در دولتهای قبل از این هم بود. چون سازوکار آن اشکال دارد. اجلاسی گذاشته بودند، یکی از معاونین گزارش داد شما که مثلاً بهعنوان فعال مردمی بینالملل هستید چه میگویید، من سال قبل ۵۰ سفر تبلیغی خارج از کشور رفتم. من عصبانی شدم. جالب بود غیر از من برادر دیگری بود که عقب نشسته بود. دو نفرمان بلند شدیم و گفتیم به چه حقی ۵۰ سفر خارجی رفتی؟ ۵۰ سفر رفتی، دلار آن را گرفتی، در جلسات هم مونولوگ یکطرفه کردی با یک مشت آدمی که احتمالاً مثل نهاد ذیل شما یکسری آدم بیخاصیت جمع کرده و حرفهای آنها را شنیدی، در صورتیکه باید ۵۰ تا گروه طلبه و دانشجو و مردمی را میفرستادی تا با هزینه کم با مردم آن کشور آشنا شوند و با فیسبوک و چیزهای دیگر با اینها ارتباط داشته باشند و آنها را بیاورند و ببرند. اشرافیت و تبعیض را باید چیز گستردهای بدانیم.اگر این منطق که باید به مسئولین به اندازه پول زیر دستشان حقوق بدهند پس باید به کارمند حمل پول بانکها بیشترین حقوق را داد/ با استدلال این افراد یعنی اینکه یک عده دزد سر کار هستند و برای اینکه دزدی نکنند باید به آنها رشوه داداما در باره این حرف مهمی که شما زدید، یک استدلالی درست کردند که باید به این مدیران بیشتر پول بدهید. انگار که حقوق فرد بهاندازه پولی که زیر دستش است باید باشد. برای همین است که حقوقهای عجیب بیشتر بین نفتیها، بانکیها، بیمهها و شرکتهای غیردولتی پیدا میشود. اگر این منطق است باید به کارمند حمل پول بانکها بیشتر پول داد، کسیکه تفنگ هم در دست میگیرد و پول مردم در دستانش است. این منطق یعنی چه؟ یعنی اینکه میگویید یک عده دزد سر کار گذاشتم، باید به این دزدها رشوه دهم که این کارها را نکنند. مسئولین ما که اینگونه نیستند. درست است که ما از یک عدهای عصبانی هستیم و اعتراض و انتقاد میکنیم، بسیاری از مسئولین ما سالم هستند. مسئولی را دیدم که اهل رعایت عدالت اجتماعی است، زمستان بود، سیستم گرمایشی اتاقش خاموش بود. با همین لباس بیرون نشسته بودیم و میگفت الان در کشور قطع گاز است، دیدم رهبری هم مواظبت میکنند، من بهعنوان فردی که مسئول نظام هستم وظیفه دارم رعایت کنم. از این تیپ آدمها کم نیستند، ولی مسئله همین نگاه غلطی است که به نظام سرمایهداری نگاه میکند. اصلاً ما میگوییم شما میخواهید از نظام سرمایهداری الگو بگیرید. در نظام سرمایهداری به چه کسی پول بیشتری میدهند؟ به کسی که کارآیی ایجاد کرده است. در شرایطی که رکود در کشور حاکم است به چه حقی اینگونه حقوق میدهید؟ مسئله همین است که این نهادینه شده است. اینها نگاه میکنند که ما خیالمان راحت است، ما یک پرونده از این جناح داریم که اگر به ما گیر بدهند آن را رو میکنند، برای همین اعتراضها در چند سخنرانی در روزنامهها و مجلس میماند. پرونده چه شد را کسی کاری ندارد.حرف از شفافیت میزنیم، میگویند اینها را غرب آوردید/ به آقای روحانی گفتم اول خودتان اموال خود را اعلام کنید تا بقیه مسئولین یاد بگیرند ۱۰۰هزار نفر مدیر داریم که یک حقوق بیدلیل ۲۰ میلیونی ایجاد کردند و گفتند فقط ۳۹۷ نفر بیشتر از ۲۰ میلیون حقوق میگیرند. اصلاً فرض میکنیم ۳۹۷ نفر بیشتر از این مبلغ حقوق نمیگیرند، سخنگوی دولت میگوید فقط ۴ نفر از اینها پولهای اضافی را پس نداده است. این حاصل چیست؟ حقوق ۲۰ میلیونی ۲۰ برابر حقوق یک کارگر و ۶۰ برابر شهریه یک طلبه و ۱۴ برابر حقوق یک پرستار است که در منطقه متوسط کشور زندگی میکند. معمولاً حقوق معلمانی که در رنج متوسط هستند ۱.۵ میلیون تومان است. این بهخاطر ساختار نهادینه شده است. اینکه میگوییم شفافیت، یک عده میگویند شما اینها را از غرب آوردهاید، این نیست. ما از «حکمرانی خوب» به شفافیت نرسیدیم، از نهجالبلاغه رسیدیم که امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند «و ان ظنت الرعیة بک حیفا فاصحر لهم بعذرک و اعدل عنک ظنونهم باصحارک»، اگر که مردم احساس کردند تو یک چیزی از آنها نگه داشتی و به آنها ندادی و برای خود برداشتی باید دلیل و عذر خود را آشکارا به مردم بگویی و ظن و گمانهای بد مردم را از خودت با این افشای خودت برگردانی. این چیز عجیبی نیست. بنده ۱۵ روز پیش در شبکه اول سیما از آقای رئیسجمهور خواستم شما که نامه زدید و فرمان ۹ مادهای دادید و گفتید با حقوقهای نجومی برخورد شود و ظرف یک ماه هم قانون آن بیاید و در سایتهای سازمان مدیریت و برنامهریزی و سایت هر وزارتخانه اعلام شود، گفتم که خودتان اعلام کنید تا بقیه یاد بگیرند، نه فقط آقای رئیسجمهور، بقیه سران دو قوه دیگر و نه فقط اینها، نهادهای عمومی غیردولتی و نهادهایی که ذیل رهبر معظم انقلاب اداره میشوند. اتفاقاً این حرف انقلابیترین حرف است و ضد انقلابی نیست، چون ما میگوییم نظام برای اینکه اسلامی و انقلابی بماند این کار را باید انجام دهیم. این اتفاقاتی که در کشور ما افتاده است در کشور دیگری میافتاد ۳۰ بار در آن دو باره انقلاب میشد. این مردم با نظام و انقلاب هستند. همان مردم ۲۲ بهمن و عاشورا هستند، ولی این مردم ناراحتند، ما اینگونه میتوانیم اعتماد مردم را کسب کنیم. این سیره امیرالمؤمنین(ع) است. سیره ایشان را قبول ندارید، اتفاقاً در همین «حکمرانی خوب» غربی وجود دارد.یامینپور: اگر دین ندارید از غرب تقلید کنید.شهبازی: الحمدلله دعوای چپ و راست این است که چه کسی با آمریکا مذاکره کند! دعوای آنها این نیست که با آمریکا مذاکره کنیم یا خیر. هرکسی که بیاید میگوید چون ما مذاکره نکردیم اشکال دارد، اگر ما مذاکره کنیم اشکال ندارد، کمااینکه همان آقایان دهه ۷۰ این بحثها را باز کردند.بعضی از وزارتخانهها با مکانیزمی جدید بهدنبال دورزدن فیشهای نجومی هستند یامینپور: در میان این برنامه دو سه موضوع دیگر پیدا کردیم. ما الان صبر میکنیم که مجلس شورای اسلامی با این تبصره ۵ ماده ۱۰ چه میکند. اگر به این دسترسی عمومی مردم به حقوق و دستمزد مسئولین کشور رأی داد که فبها، اگر نشد زحمت یک برنامه دیگر روی دوش ما میافتد. یک خبر بد هم شنیدم که هنوز داریم تحقیق میکنیم. اگر این واقعیت داشته باشد باز هم یک برنامه خواهیم داشت. شنیدم بعد از ماجرای افشای فیشهای نجومی و امثالهم بعضی از وزارتخانههای پولدار یک مکانیزم دورزدن فیشهای نجومی طراحی کردند، یعنی فیشهای نجومی را سه تکه کردند و با یکی حقوق میدهند، با یکی اضافه کار و با یکی دیگر کارانه میدهند که طبعاً یکی از اینها بهعنوان حقوق اصلی منتشر میشود. خیلی ابتکار در این وجود دارد آدم این مکانیزم را برای دورزدن چنین موضوعی خرج کند. اگر ما این ابتکار را برای دورزدن تحریمها بهکار میبردیم، اقتصاد مقاومتی محقق شده بود. روی این هم تحقیق میکنیم.استکبار این است که یک عده در مقابل احکام خدا بایستند و به حقوق بندگان خدا تجاوز کنندشهبازی: مکانیزمهای آشکارتر هم دارد. مثلاً یک مکانیزم این است که وقتی به آنها میگوییم شما حقوق میگیرید، میگویند نه ما حقوق هیئت علمی میگیریم. در صورتیکه حقوق هیئت علمی برای استادان تمام حداقل ۱۵ میلیون تومان است. بعد یکجوری ژست میگیرند که انگار دارند حقوق ۴ میلیونی میگیرند. اینها باید اصلاح شود. امام ما میگفت استکبار این است که یک عده در مقابل احکام خدا بایستند و به حقوق بندگان خدا تجاوز کنند. هم آمریکا استکبار است هم بنده اگر اینجا به ۴ نفر زیر دست خودم ظلم کنم این هم استکبار است. مردم چرا از شعار استکبار امام استقبال میکردند؟ چون میدیدند منظور امام هم استکبار داخلی است و هم خارجی. چرا بعضیها وقتی شعار پیشرفت و استقلال میکنند مردم توجه نمیکنند؟ چون مردم میبینند این ظلم یک طرف است و میگویند که همه چیز که زیر سر آمریکا نیست. آنموقع که دور اول دعواهای هستهای بود یک مثل زدم، قرار بود ۴.۲ میلیارد دلار در توافق ژنو بگیریم. آن را مقایسه کردم و گفتم رقم رسمی که آنموقع بانک مرکزی گفته بود برای معوقات بانکی ۱۰۰ هزار میلیارد تومان است که اصل آن تا ۳۰۰ هزار میلیارد تومان هم میرسد، چون همه بانکها از این کارها بلدند و استمهال میکنند، هفت برابر این قیمت است. این همه خودمان را در داستان هستهای درگیر کردیم و اطلاعات دادیم و سرانجام هم چیزی بهدست نیاوردیم، اگر این معوقات بانکی را آزاد میکردیم هفت برابر آن پول کسب میکردیم.حاجی دلیگانی: یک پژوهشی در سال ۲۰۱۲ در بین ۷۸ انجام گرفته است. از این بین ۴۸ کشور دارای الزامات انتشار عمومی اموال و داراییهای مسئولین بودند. از بین این ۴۸ کشور، مسئولین ۳۳ کشور به همراه همسر و فرزندانشان الزام داشتند اموال خود را منتشر کنند. البته پژوهشی که ما انجام دادیم ۶۴ کشور است. در این بین هم داراییهای رئیسجمهور افغانستان در فضای مجازی منتشر شده است و هم سناتورهای آمریکایی. کشورهای متفاوتی این حرکت را انجام میدهند. انشاءالله ما هم بتوانیم با این مصوبه در مجلس راه را برای چنین امری باز کنیم تا این شفافسازی اتفاق بیفتد که میتواند از خیلی از اتفاقات آینده پیشگیری کند تا این حق مردم را که از حقوق مدیران خود اطلاع داشته باشند را به آنها اعطا کنیم.شهبازی: برای سقف حقوق مسئولین که بین نهادها دعوا وجود دارد، پیشنهاد چند روز پیش خود را دو باره بازگو میکنم؛ رفراندوم برگزار شود تا مردم سقف حقوق مسئولین را مشخص کنند.یامینپور: از کارشناسان برنامه ممنون هستیم. از نمایندگان دیگری که گرایشهای سیاسی متفاوتی دارند در این برنامه دعوت شده بود که امکان حضور نداشتند. ممنوعیتی وجود ندارد. مسئولینی که این برنامه را دیدند اگر فکر میکنند نکتهای دارند با ما تماس بگیرند تا امکان حضورشان در این برنامه فراهم شود. |
|
↧
December 24, 2016, 2:39 am
به گزارش ندای انقلاب، ابراهیم تهامی در خصوص سمت خود در باشگاه استقلال اهواز و اینکه آیا بعد از رفتن یعقوبینژاد از این باشگاه، همچنان به عنوان مشاور کنار مدیرعامل جدید باشگاه خواهد ماند، اظهار داشت: حدود دو ماه است اصلاً به اهواز نرفتهام. آقایانی که در باشگاه حضور داشتند خودشان میبریدند و خودشان هم میدوختند و حضور ما جنبه تشریفاتی داشت. من به عنوان مربی و بازیکن ۲۹ سال برای این تیم زحمت کشیدم و اگر تیم به دسته دوم سقوط کند همه چیز را فاش خواهم کرد. مسئولان باید کسانی را که به تیم استقلال اهواز و شهر اهواز خیانت میکنند مجازات کنند.وی افزود: مربی و بازیکن پول میدهند و وارد تیم میشوند، یک نفر بیاید ببیند این مربیانی که وارد استقلال شدند با چه حساب، کتابی آمدهاند. اصلاً آنها کجای فوتبال بودهاند؟ باید این مسائل روشن شود. متأسفم برای ورزش ایران که مربی و بازیکن پول میدهند و وارد تیم میشوند.سرمربی پیشین استقلال اهواز در پاسخ به این پرسش که آیا زمان شما هم برخی از بازیکنان پول میدادند تا وارد تیم شوند، تصریح کرد: بله، صددرصد بازیکنانی بودند که پول میدادند. نه تنها اکنون، بلکه در تمام طول فصل پول میدادند تا بازی کنند. در غیر اینصورت چطور میشود بازیکنی از محلات بیاید و در لیگ دسته اول بازی کند. درست است بازیکنانی مثل مهدویکیا و علی کریمی از محلات شروع کردند اما آنها پله پله بالا آمدهاند نه اینکه به یکباره از محلات بیایند و در لیگ دسته اول بای کنند.تهامی گفت: احترام زیادی برای حمید فرزانه قائلم اما میخواهم بدانم او روی چه حسابی سرمربی استقلال اهواز شده است. او حداقل در گذشته بازیکن استقلال بوده است اما میرزاییان از کجا آمده و کجای فوتبال بوده است؟ سال گذشته هم میخواستم برخی مسائل را فاش کنم اما اینکار را نکردم ولی این فصل اگر تیم به دسته دوم سقوط کند همه چیز را افشا میکنم. به نظرم اکنون فقط برادران شفیعزاده میتوانند این تیم را اداره و از بحران خارج کنند. همین الان نیز برادران شفیعزاده به باشگاه پول میدهند و تمام هزینههای هتل و سفرهای تیم را پرداخت میکنند.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
December 31, 2016, 1:58 am
به گزارش ندای انقلاب، تحلیلگران معتقدند که خطرناکترین بازی سیاست خارجی که غرب هماکنون میتواند در پیش بگیرد، تخاصم و عداوت با روسیه است. روسیه هماکنون با نمایش موفق در سوریه دارای پتانسیل بسیاری بالایی در منطقه است. همچنین در اوراسیا یک تصمیمگیرنده اساسی تلقی میگردد و در مواقع بحران درگیری احتمالی آمریکا و چین، میتواند به عنوان در جایگاه متحد استراتژیک چین نقشی بسیار تعیینکننده داشته باشد. به باور کارشناسان، اوکراین و شبه جزیره کریمه آنقدر ارزش ندارند که غرب به خاطر آنها وارد بازی خطرناک با پوتین شود و شرط عقل، راه دوستی و همکاری با «خرس بزرگ» را پیشنهاد میدهد. پایگاه «نشنال اینترست» آمریکا به قلم «رابرت دابلیو مری» در تازهترین تحلیل خود آورد: «هماکنون سلطه خرس بزرگ بر منطقه حیاتی اوراسیا را نمیتوان بههیچوجه نادیده گرفت. طی چند سال اخیر، تحرکات شیطنتبار بیشتر از سوی اروپا، آمریکا، و ناتو علیه روسیه مشاهده شده است. ناتو تا گلوگاه مرز روسیه پیش آمده و در رومانی و لهستان اقدام به ایجاد سپر دفاع موشکی کرده است. همچنین دستش را دستان اوکراین و گرجستان گذاشته که منطقه نفوذ سنتی غرب علیه روسیه محسوب میشوند. غرب، بر سر قضیه اوکراین روسیه را قلقلک داد و خرس خفته بیدار شد. آمریکا و اروپاییها رسما رییسجمهور منتخب اوکراین را با کودتا کنار گذاشتند و تمامیت ارضی روسیه را با انتصاب چهره تابع غرب به خطر انداختند. طبیعی بود که پوتین به سمت شبه جزیره کریمه برود تا سرآغاز تضمین امنیت خودش باشد. در گام بعدی، از گروههای نظامی ضد غرب در شرق اوکراین حمایت کرد و غرب هم بر ضد روسیه اعمال تحریم کرد». دانلود رزمایش روسیه در شبه جزیره کریمه «روسیه را نباید اینگونه دید. پوتین شاید از نظر غربیها یک مستبد تمامیتخواه تهاجمگر باشد اما در واقع یک سیاستمدار است. کاخ کرملین مملو از نوابغی است که غرب را تهاجمگر به کشور خود میدانند و دفاع از هویت و حیثیت روسیه در مقابل آمریکا و اروپا را هر چند که اعمال تهاجمی و یا حتی جنگ خوانده شود، یک فریضه و وظیفه میدانند. چه بسا اینکه اگر غرب این خرس بزرگ را قلقلک بدهد و موجبات بیدار شدنش را فراهم آورد، قطعا باید شاهد بروز فاجعه بر علیه آنها باشیم. البته آمریکا کم با پدیده بروز فاجعه علیه خود آشنا نیست: ظهور و قدرتگیری چین در آسیا و ظهور و قدرتگیری داعش در خاورمیانه را میتوان از این دست فجایع دانست. از سال ۱۹۸۹ که سال فروپاشی شوروی پس از ۴۵ سال سلطه قدرتمندانه بود، اروپا مدام کشورهای جدا شده از شوروی سابق را بر علیه روسیه میشوراند و یا از همکاری با روسیه منع میکرد. اما از بین تمامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، فقط دانلد ترامپ بود که خصومت و عداوت دیرباز با روسیه را اشتباه محض خواند و خواستار دوستی با این کشور شد». دانلود آغاز مانور مشترک روسیه و چین در دریای چین جنوبی«ترامپ باید در آغاز راه بر سر موضوع اوکراین با روسیه به گفتگو بنشیند. اوکراین شاید برای غرب به جهت استراتژیک مهم باشد اما در واقع برای آمریکا چندان چیزی جز دردسر ندارد. اوکراین، یک کشور چند پاره با حامیان غرب در غرب این کشور و حامیان روسیه در شرق این کشور است. طبیعی است که با توجه ایدئولوژی روسها، این کشور دهههاست که نسبت به اوکراین حساس است. نباید گذاشت که الحاق کریمه به خاک روسیه باعث گستردگی عداوت بین روسها و غرب شود. قرنها بود که این منطقه واقعا متعلق به امپراتوری روسیه بود تا اینکه «نیکیتا خروشچف» اولین نخستوزیر شوروی پس از مرگ استالین، این جزیره را در انزوا و جدایی قرار داد. مضاف اینکه، یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر از جمعیت ۲ میلیون و ۳۰۰ هزار نفری این جزیره اصالتا و ذاتا روس هستند. بهتر است که غرب واقعبین باشد. کریمه اصالتا برای روسیه است و ارزش این را ندارد که خلق یک رابطه عمیق با روسیه به خاطر آن به خطر بیافتد. زمان، زمان لغو تحریمها علیه خرس بزرگ است». «دوم اینکه، ترامپ باید پوتین را متقاعد کند که غرب هیچ چشمداشتی نسبت به تحریک اوکراین، مولداوی، گرجستان، و بلاروس ندارد. و البته هر کشور دیگری که دارای مذهب ارتدوکس است. در عوض هم از هر گونه دستدرازی و نفوذ روسیه در کشورهای حوزه دریای بالتیک جلوگیری نماید. به عبارتی، غرب مجبور است که این منطقه را به عنوان منطقه نفوذ سنتی همیشگی علیه روسیه برای خود حفظ نماید. سوما، ترامپ نباید هیچ اصراری بر کنار رفتن بشار اسد داشته باشد. تمرکز آمریکا در سوریه باید بر داعش باشد. در این مسیر باید با روسیه که از قدرت بسیاری در منطقه برخوردار است همراه شود. آمریکا باید به این فهم برسد که دشمن داعش است نه اسد. چهارم اینکه، رییسجمهور آمریکا باید ترس روسیه از جاهطلبیهای غرب در منطقه را کاهش دهد و به تدریج و از طریق مناسبات دیپلماتیک موجب فاصله گرفتن روسیه از چین شود. هماکنون، تنها کشوری که قدرت دارد آمریکا را از آسیا بیرون براند چین است. اگر آمریکا طی بیست سال آینده با چین درگیر شود، حماقت بسیار بزرگی است که در آن زمان هنوز با روسیه در خصومت باشد. به همین دلایل، میتوان اهمیت سخنان ترامپ را درک کرد. دانلود پایان رزمایش مشترک روسیه و چین در دریای چین جنوبیاکنون باید دیپلماسی غرب نسبت به روسیه تغییر یابد و از هر گونه اقدام تحریکآمیز دست بکشد. باید به روسیه اجازه نفس کشیدن در پیرامون خود را داد و بعد به نظاره نشست و دید که آیا چقدر توسعهطلب و تهدیدآمیز است. اگر آن وقت رفتاری تهدیدکنندهای در قبال این رفتار دوستانه غرب از سوی روسها صورت گرفت، آن گاه غرب تحت رهبری آمریکا میتواند موقعیت را در دست بگیرد و اقدامات لازم را صورت دهد. منابع: http://nationalinterest.org/feature/stop-poking-the-bear-۱۸۸۳۸ ۰گزارش خطامطالب مرتبطروسیه گردانی از پلیس نظامی را به حلب اعزام کردپوتین: در صورت دعوت ترامپ به آمریکا میرومتاکید پوتین بر نقش رئیس جمهور ایران در پایان بحران حلبوزیر دفاع روسیه: دستیابی به توافق آتشبس در سوریه نزدیک استپوتین: در جهان قوی ترین هستیمپوتین فرمان افزایش قدرت هستهای روسیه را صادر کردروابط مسکو - آنکارا پس از ترور سفیر روسیه تقویت میشود؟کرملین: کانال های ارتباطی مسکو و واشنگتن بسته شده استبرچسب ها: گزار |
|
↧
↧
به گزارش ندای انقلاب، یکی از کاربران روحانی فیس بوک با نام حاج رضوان در پُست آخرش در این شبکه اجتماعی نوشت: دیشب که برای زیارت به مرقد امام راحل رفته بودیم یکی از همراهان ما را سر مزار محمد فریدون(محمد روحانی) فرزند رئیس جمهور منتخب که سال ۱۳۷۶ فوت کردند کشاند ....پ.ن:- عکس را از اینترنت برداشتم . . .(اما الان هم به همین گونه است)-قبر فرزند رئیس جمهور منتخب در ایوان جنوبی صحن شهدا (حیاط مشرِف به متروی بهشت زهرا)- خودکشی؟!استغفرالله .....رسانه ها گزارش دادند پسر حسن روحانی در پی ناکامی عشقی خود کشی کرده استبه گزارش ندای انقلاب، بر اساس گزارش برخی رسانه ها، محمد فریدون پسر دکتر حسن روحانی رئیس جمهور در سال 76 و در پی یک شکست عشقی، مرتکب گناه بزرگ خودکشی شد که با رایزنی های صورت گرفته اقوام وی با تولیت حرم حضرت امام خمینی، جنازه وی در این محل دفن شد.انتهای پیام/ |
|
↧
December 31, 2016, 1:49 am
به گزارش ندای انقلاب، گورخوابی واژهای تازه در روزهای اخیر است که باعث شرمندگی بعضی مسئولان شده و عموم مردم را آزرده است. در جامعه اسلامی که یکی از اهداف و آرمانهای آن بحث عدالت و حمایت از محرومان جامعه است شنیدن چنین اخباری واقعا دردناک و غیر قابل قبول است ولو اینکه محدود باشد چرا که رویت چنین صحنههای زیبنده نیست. شنیدن واژه گورخواب و کوتاهی مسئولان دولتی و گفتارهای طلبکارانه برخی از آنها نمک پاشیدن بر روی این زخم و این واقعیت تلخ جامعه است که غم و اندوه را چند صد چندان میکند. اینکه مسئولین دولتی با موضعگیری احساسی و عاطفی به این واقعیت تلخ اشاره کنند و عذرخواهی نکرده و برنامهای را از متولیان امر برای رفع این معضل نخواهند نوعی فرافکنی قلمداد شده و قطعا نمیتواند قابل قبول باشد. مسئولین اجرایی باید در خصوص این موضوع ابتدا پیشگیری میکردند، حال که مطلع شدند باید اقدام میکردند چرا که امروز بیش از حرف زدن و شعار دادن نیاز به اقدام است. در این بین ستاد مبارزه با مواد مخدر که مرجع اصلی و ارشد مبارزه با مواد مخدر کشور است اظهار نظری نکرده و به نظر میرسد با شیب ملایم در حال عبور از کنار این موضوع است. در حالی که متولی کنترل و جمعآوری معتادان که برخی از آنها به معتادان متجاهر تبدیل شدهاند بر عهده دولت و دستگاه متولی آن نظیر ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور گذاشته شده اما این ستاد عملا در قضیه گورخوابی بخشی از افراد که بنا به برخی دلایل از سوی جامعه طرد شده و یا خود گوشه نشین شدهاند اتخاذ تصمیمی نکرده است. حال این سوال باقی است که چرا ستاد مبارزه با مواد مخدر در قبال این مسئله سکوت اختیار کرده و مسئولان آن با گرفتن روزه سکوت پاسخگوی افکار عمومی نیستند. آنها باید پاسخ دهند که خروجی نظام مدیریتی و کمیتههای مختلف و معاونتها و ادارات کل کاهش تقاضا و دفتر پیشگیری و مقابله با عرضه حاکم در ستاد مبارزه با مواد مخدر کشور چیست؟ در زمانی که شعار ستاد مبارزه با مواد مخدر، اجتماعی کردن مبارزه با این پدیده شوم است و حتی برای آن همایش ملی برگزار کردهاند بوجود آمدن پدیدهای نوظهور به نام گورخوابی به جز شکست برنامههای مبارزه با مواد مخدر و شعار جدید آنها مبنی بر اجتماعی کرده مبارزه با آن چه میتواند باشد؟ این ستاد بحث کاهش آسیبهای اجتماعی مبارزه با مواد مخدر را چند صباحی است که در دستور کار خود قرار داده و با آنکه در زمره وظایف یکی از معاونتهایش به وضوح وجود دارد اما گویا گورخوابی از سوی ستاد مبارزه با مواد مخدر بخشی از آسیبهای اجتماعی اعتیاد به حساب نیامده است چرا که متولیان امر همچنان سکوت کردهاند.منبع: فارس |
|
↧
December 31, 2016, 2:43 am
به گزارش ندای انقلاب، مددسرای خاوران در جاده خراسان و پس از شهرک رضویه، حالا و در این شبهای سرد سال و بارشهای این روزهای تهران، ملجأ بسیاری از بیخانمانهایی شده است که شبها در تاریکی و سرما جویای مکانی امن برای طی کردن شب و آغاز صبحی دیگرند و معاونت خدمات اجتماعی شهرداری تهران تلاش کرده است نیازهای لازم برای کارتنخوابها را در این مرکز ایجاد کند.شهرداری تهران از حدود سال ۱۳۸۴ درگیر اقدام به راهاندازی چنین مراکزی برای در امان ماندن بیخانمانهای شهر از سرما و یخزدگی شد. آن سال تلخی مرگ تعدادی از بیخانمانهای شهر، دانشجویان جنبش عدالتخواه را بر آن داشت تا در عزمی جدی، نمایندگان مجلس و مدیران شهری را به این چالش وارد کنند که کارتنخوابان به هر دلیلی که مبتلا به این شرایط سخت شده باشند، حق آن را دارند که از شرایطی بهرهمند شوند که در سرمای زمستان مأمنی برای گذران شب داشته باشند.حالا در هر منطقه شهرداری تهران، معاونت خدمات اجتماعی این مددسراها را ایجاد کرده است تا بیخانمانها علاوه بر بسیاری از مشکلاتی که با آنها مواجهند، درد بیجایی برای خواب شب را نداشته باشند.مددسرای خاوران این روزها حسابی پرجنب و جوش است. این مرکز با ظرفیت پذیرایی از حدود ۶۵۰ نفر از مددجویان، در این شبهای سرد و بارشی تهران تا حدود ۱۰۵۰ مددجو را پذیرش کرده است.رضا قدیمی معاون خدمات اجتماعی شهرداری تهران که در بازدید خبرنگاران از مددسرای خاوران در بامداد روز گذشته آنها را همراهی میکرد بر این نکته تأکید دارد که افزایش ظرفیت این مددسرا بهعلت شرایط خاص این روزها و کاهش دمای هوا و افزایش بارشها و افزایش تقاضا و مراجعات بیخانمانها به این مرکز و البته سایر مراکز مددسرای شهرداری در مناطق تهران از طریق کفخوابی و پهن کردن رختخواب در کف سولههای این گونه مراکز محقق شده است.پذیرش در این مرکز از حدود غروب با حضور افراد مددجوی بیخانمان انجام میشود. البته سامانه ۱۳۷ و تماس شهروندان با این سامانه برای اطلاعرسانی بیخانمانها و ارجاع آنها توسط خودروهای ون فوریتهای خدمات اجتماعی به مددسراها دیگر روشی است که بیخانمانها در این مددسراها پذیرش میشوند.پذیرش با ثبت نام و نام خانوادگی مددجویان بر اساس خوداظهاری و بیآنکه مدرکی از آنها خواسته شود انجام میشود. استقرار اورژانس و پزشک در این مددسرا یکی از راهکارهای رسیدگی درمانی و پزشکی به مددجویان است.کارتنخوابها و بیخانمانها در این مرکز در صورت ابتلا به بیماری و زخم عفونی و شکستگی مورد مداوا قرار میگیرند و در صورت نیاز به خدمات درمانی بیمارستانی به بیمارستان امام حسین(ع) که قرارداد لازم با آنجا منعقد شده است اعزام میشوند. عمل جراحی قلب باز و آپاندیسیت از جمله درمانهای بیمارستانی بوده است که برای مددجویان توسط این مددسرا انجام شده است.رضا قدیمی با اشاره به برخی بیخانمانها که بهدلایل مختلف به مددسراها مراجعه نمیکنند و حاضر به قبول خدمات این مراکز نمیشوند بر این نکته تأکید میکند که تعداد پنجاه دستگاه اتوبوس هم آماده شده است و شبها کنار برخی بوستانها و نواحی تهران مستقر میشوند و بیتوجه به شرایط و اقلام همراه کارتنخوابها و یا رفتار آنها، به ایشان اجازه داده شده است که با حضور در این اتوبوسها خود را از سرما حفظ کنند و از غذای گرم بهرهمند شوند.معاون خدمات اجتماعی شهرداری تهران میگوید: اینجا با آدمهایی مواجهیم که آخر راه هستند و جز خدا چیزی ندارند.یونس یزدانی نماینده اجرایی مددسرای خاوران درخصوص فرآیند پذیرش مددجویان در این مددسرا میگوید: مددجویان در ابتدا نامنویسی میکنند و شماره پروندهای در اختیار آنها قرار میگیرد. در مددکاری شرایطی کلی و نیازهای آنها بررسی میشود. وسایل همراه آنها و لباس آنها دریافت و در کمدهایی جا داده میشود و پس از استحمام لباس تازه در اختیار آنها قرار میگیرد، با غذای گرمی پذیرایی و برای خواب و استراحت راهنمایی میشوند.با وجود ظرفیت اسمی ۶۵۰ نفری مددسرای خاوران، اما تا قبل از حضور ما در این مددسرا بیش از ۷۵۰ نفر پذیرش شدهاند.لباسها هر ۳روز یک بار شستوشو میشود و البته افرادی که هر شب به این مددسرا مراجعه میکنند بر اساس شماره پروندهشان لباسشان در پوششهایی محفوظ میماند و در شبهای دیگر هم به خود فرد تحویل داده میشود. افرادی هم که بهصورت گذری از این مددسرا استفاده کردهاند پس از مدتی لباس آنها از کاور درآورده و به دیگران تحویل داده میشود.صبحها هم از ساعت ۷ تا ۹:۳۰ صبحانه به پذیرششدهها تحویل میشود و با اتوبوسهایی آنها به مناطق مختلف شهر و منطقه از جمله شوش، خاوران، اتابک و غیره اعزام و ترخیص میشوند.اگرچه شبهایی حضور در گرمخانه و بهرهمندی از یک وعده غذای گرم سقف خواستهها بود، اما حالا و حضور میان این مددجویان گویای این است که برخی مددجویان مطالبات دیگری هم دارند که بسیار هم بهحق است.یکی از مددجویان اصرار دارد که به یکی از مراکز بهاران که وظیفه کارآموزی و کارآفرینی به مددجویان مشتاق کار و ساماندهی اقتصادی هستند، معرفی شود و از این اظهار گله میکند که مدتهاست به او این اجازه داده نمیشود.با یکی از مدیران مرکز موضوع را مطرح میکنم و او متعجب که خوب هر کدام که بخواهند این معرفینامه داده میشود، بهسراغ مددجو میآید. در صحبت با این مددجو این نکته مشخص میشود که مددجوی حاضر شغل دارد و فقط برای خواب شب و البته بودن میان افرادی که اعتیاد را ترک کردهاند این تقاضا را دارد، اما بهاران فقط برای آنهاست که کسب و کاری ندارند و میخواهند با گذران دوره کارآموزی در حوزه شغلی توانمند شوند و قادر به فعالیت تولیدی و اقتصادی و استقلال فردی و بازگشت به دامان خانه و جامعه شوند.یکی دیگر از مددجویان هم میخواهد که از او حمایت مالی شود تا بتواند خانهای اجاره کند و خانوادهاش را که در شهرستان ساکن هستند به تهران بیاورد.یکی دیگر از مددجوها از زیر پتو، بیآنکه ما چهرهاش را ببینیم از این میگوید: این کارها ساختگی است و ما را صبح روز بعد ساعت ۵:۵ زیر باران از مددسرا بیرون انداختهاند.معاون خدمات اجتماعی شهرداری تهران که بهگفته خود با حال و هوای معتادان آشنایی دارد و از شرایط آنها خبر دارد، میگوید: خیلی از اینها هنوز در توهم مصرف مواد مخدر هستند. در اینجا حدود ۷ صبح صبحانه داده میشود اما در ساعات آغازین سحر برخی از آنها که بهعلت عدم مصرف مواد در چند ساعت حضورشان در این مددسراها آشفته و نیازمند مصرف مواد میشوند حتی حاضر نمیشوند تا صبحانه و انتقال توسط اتوبوس به برخی نواحی از پیش تعیین شده منتظر شوند.یکی از مسئولان مددکاری مرکز هم میگوید: گاهی پیش آمده است که ساعت ۴ و ۵ صبح برخی از این افراد با ناآرامی دائماً درخواست خروج از مددسرا را دارند و حتی پیش آمده است که با تهدید و حتی ضرب و شتم پرسنل ما از مجموعه خارج شدهاند.معاون خدمات اجتماعی شهرداری تهران با نشان دادن بخشی از انبار این مددسرا، به لباسهایی آویزان بر رگال در این انبار اشاره میکند و میگوید: اینها بخشی از لباسهایی است که خیّرین یا بهصورت حضوری و یا با تماس با سامانه ۴۳۷۹ و از طریق مراجعه همکارانمان به محل حضور خیرین، هدیه کردهاند. این لباسها شسته و اتو میشود و به مددجوهایی که دارای لباس مناسب نیستند بههنگام رفتن از مددسرا، تحویل داده میشود.قدیمی تأکید میکند: جای لباس و اقلام اهدایی به بیخانمانها، دیوار مهربانی و توزیع در برخی مناطق پاتوق آنها نیست. جای اینگونه هدایا در مددسراهاست که مستقیماً با مددجویان و نیازهای آنها مواجه هستند.حدود یک ساعتی از بامداد گذشته و هنوز گروه گروه بیخانمانها با امید به بهرهمندی از شامی گرم و حمامی و خواب در گرما به این مددسرا میآیند. شب در مددسرا خیلی زود پایان مییابد.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
به گزارش ندای انقلاب، پنجمین روز جشنواره مردمی فیلم عمار در سالنهای اکران فیلم سینما فلسطین برگزار شد.در میان آثاری که در روز پنجمین جشنواره اکران شد میتوان به «who is hussain»، «مجاهدتهای خاموش»، «به نام آزادی»، «هزار و یکمین سنگر»، «یک شهر یک قیام»، «فاستقم»، «شیخ صباح»، «کنده دیگر دود نمیکند»، «وقتی آمد...»، «فضیلت ابدی»، «تک تیراندازان زینب»و ... اشاره کرد.از دیگر برنامههای جشنواره کارگاه آموزشی «میزانسن در فن مصاحبه مستند» با تدریس محمد دیماسی در سالن ۳ سینما فلسطین بود.مستند «who is hussain» در مدت زمان ۲۴ دقیقه روز گذشته از ساعت ۱۳ تا ۱۴:۱۰ دقیقه در سالن شماره دو نمایش داده شد. این مستند به معرفی امام حسین(ع) در بستر روز اربعین پرداخته است. حسینی که انسانها را فارغ از ملیتهای مختلف، زیر یک پرچم جمع کرده، ملیتهایی با زبان های مختلف که زبان مشترک همه آنها حسین است. هر کس از نگاه خودش امام حسین(ع) را شناخته، یکی از او درس شناخت حق و باطل و دیگری مبارزه با ظالم را آموخته است.در پایان مستند که به کارگردانی مهدی هادی تولید شده، هر کس با هر نژاد و قومیتی از موعودی میگوید که همراه عیسی مسیح ظهور میکند و جهان را از ظلم نجات خواهد داد.همچنین مستند «به نام آزادی؛ زینبیه پایتخت مقاومت»، در مدت زمان ۴۴ دقیقه از ساعت ۱۴:۲۰ تا ۱۵:۳۰ دقیقه در سالن شماره دو نمایش داده شد. صبح روز ششم بهمن ماه ۱۳۶۰، گروهک تروریستی اتحادیه کمونیستهای ایران به شهر آمل حمله میکند. این اقدام تروریستی با مقاومت سپاه، بسیج و مردم قهرمان شهر آمل شکست میخورد و از آن روز به بعد شهر آمل به شهر هزار سنگر ملقب میشود.«هزار و یکمین سنگر» مستندی درباره شهید طاهره هاشمی نوجوان ۱۴ ساله است که در میانه درگیریهای شهر آمل، زمانی که سعی داشت برای مجروحین دارو ببرد، مورد اصابت گلوله تروریستها قرار گرفت و به شهادت رسید. این مستند به کارگردانی امیرحسین نوروزی و تهیه کنندگی انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس تولید شده است.کار دیگر نیز «یک شهر یک قیام» بود که در مدت زمان ۳۰ دقیقه ۱۹:۲۰ تا ۲۱ در سالن شماره یک نمایش داده شد. چاپ مقاله توهین آمیز در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۷ دی ماه ۱۳۵۶ با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه باعث واکنش مردم و طلاب قم شد. بعد از قیام مردم قم، مردم شهرهای دیگر ایران نیز در یادبود شهدای قیام قم، قیام کردند و نهضت چهلم ها، کشور را فراگرفت.مستند «یک شهر یک قیام» به کارگردانی امیرحسین خلیلی به موضوع قیام مردمی ۱۹ دی ماه سال ۵۶ و اهانت روزنامه اطلاعات به ساحت امام خمینی (ره) میپردازد. این مستند، روایتی از جرقه فاز نهایی مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی است که سیزده ماه پس از آن، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید.از جمله شخصیتهایی که در این روز از نمایشگاه بازدید داشتند، میتوان به برخی هنرمندان از جمله جعفر دهقان و شخصیتهای علمی مثل مهدی کچوئیان اشاره کرد.بخش «یک روز یک تجربه» نیز به بازخوانی تجربه رضا برجی در مستند مادران صربرنیتسا اختصاص داشت.*پناهیان: امتیاز «جشنواره عمار» را به فرآیند تولیدات موفق میدهماز جمله مهمترین برنامههای سومین روز برگزاری جشنواره عمار سخنرانی حجتالاسلام علیرضا پناهیان، استاد حوزه در نشستی که با تأخیر زیاد برگزار شد، به موضوع فنون فیلمسازی اسلامی پرداخت.پناهیان در این نشست که البته با تأخیر و جمعیت زیاد برگزار شد، طی سخنانی عنوان کرد: اکثر افراد در چنین موقعیتهایی از یک کار هنری یا فیلم خوب صحبت میکنند و در مقام نقادی عیب و ایرادهای کارها را میگیرند البته نقد به جا مایه رشد است یا یک فیلم خوب گاهی تحسین و برجستگیهای آن باید تشویق شود حتی یک کتاب خوب و محصول و موسیقی خوب نیز همینطور است اما گاهی که از هنر اسلامی و انقلابی صحبت میشود توجهها بیشتر به نتیجه و محصول میرود با این حال من تمایل دارم درباره فرآیند تولید یک فیلم خوب صحبت کنم.وی در ادامه افزود: نقد یک محصول فرهنگی و فیلم کار دشواری است من هم نمیتوانم به راحتی به نقد آثار به ویژه در عمار بپردازم چون هم فیلمها را ندیدهام و هم ترجیح میدهم نقد نکنم شاید توافق حاصل نشود، ساده ترین کار این است که نگاه کنیم جایی اگر حجابی رعایت نشده یا بی فرهنگی شده نقد کنیم اما اینکه واقعا یک محصول فرهنگی، هنری و مشخص را نقد کنیم کار دشواری است بنده خودم خیلی اوقات سر نقد فیلمهای خوب با افراد متعهد و مقید هم به توافق نمیرسم.گاهی برخی آثار به ظاهر ارزشی و خوب هستند اما در دراز مدت آثار مخربی دارند باید مراقب این آثار بودپناهیان با اشاره به اینکه گاهیبرخی آثار به ظاهر ارزشی و خوب هستند اما در دراز مدت آثار مخربی دارند باید مراقب این آثار بود، گفت: گفتوگوی نقادانه برای هر اثر هنری لازم است اما راه حل نهایی نیست چرا که به راحتی تفاهم حاصل نمیشود.وی اظهار داشت: ما هنوز نتوانستهایم تربیت انسانهایی مثل سلحشورهای دوران دفاع مقدس را برعهده بگیریم، این افراد در جبههها افراد متفاوتی نبودند اینها هم تربیت شدند اما ما باید فرایند تربیت را باز طراحی کنیم ما به فرآیندها نپرداختیم به محصول توجه کردیم. شهدایی که از آنها امروز نام میبریم فرآیند تربیتشان مهم بوده است.پناهیان با بیان اینکه امتیاز جشنواره عمار را بیشتر از تولید محصولات خوب به فرآیند تولید محصولات خوب میدهد، یادآور شد: این امتیاز برجستهتر از تولید چند محصول خوب است ما باید چرخه تولید را بدست بیاوریم، برای من کلمه «مردمی» بودن عمار بیشتر از محصولات آن ارزش دارد خیلیها عمارگونه صروصدا راه میاندازند اما بعد مشخص میشود تصادفی در این مسیر قرار گرفتهاند و در طول انقلاب به ضدانقلابهایی تبدیل شدهاند این نمونهها کم نیستند اما کمشان مشهورند.وی در ادامه یادآور شد:هنرمند در فرآیند تولید خیلی مهمتر از محصول هنری است برعکس آنچه در بازار نقد میگویند که چرا فیلمساز را نقد میکنی، فیلم را نقد کن! ما با این فیلم باید فکر فیلمساز را بفهمیم. بنابراین یکی از بهترین نقدها همین است که نقبی به فرآیند زده شود.پناهیان همچنین توضیح داد: یکی از بهترین راهکارها برای یک فرآیند تولید فیلم خوب جمعی کار کردن است مثل کار عماریها این حرکت خودجوش مردمی و انگیزههای شخصی انقلابی واقعا ارزشمندتر است.جمعی کار کردن به معنای این نیست که بگوییم یک کارگردان، تهیه کننده، فیلمبردار و صدابردار تیمی کار میکنند بلکه منظور این است که به جای یک نفر، مثلا سه نفر این فیلم را ساخته باشند. ما نیازمند تیمهای مستندساز هستیم نتیجه جمعی کار کردن پخته تر شدن کار است. این باعث پخته تر شدن کارگردانها و رشد کردن آنها میشود.در پایان این نشست نیز پرسش و پاسخ بین حضار و حجتالاسلام پناهیان برگزار شد.انتهای پیام/ |
|
↧
↧
به گزارش ندای انقلاب، حدود ۵ سال از آغاز جنگِ خونین علیه «مزدوران سعودی» و «تروریستهای وهابی» در «سوریه» میگذرد. گذرد. مردانِ غیور این سرزمین و شاگردانِ مکتب «اهل بیت(صلوات الله علیهم)»گروه گروه به میادین جهاد و مقاومت رهسپار می شوند و بی ادعا و هیاهو، به دفاع از مرزهای مقدس اعتقادی و سیاسی خود می پردازند و در این میان، جاهلا و بزدلان و عافیت طلبان، چه زخم زبانها و چه طعن و کنایهها که به ناحق نثارشان نمی کنند. یک روز داستان حقوق های نجومی برای مدافعان حرم!!!، یک روز داستان تطمیع مدافعان حرم با وعده رفاه اجتماعی، یک روز داستانِ... تا بوده همین بوده و چنین خواهد بود و مردانِ حق را چه باک از این ناجوانمردیها و نمک نشناسیها؟ نمایی که پیش رو دارید، تصویری است لو رفاه از هتلِ پنج ستارهی مدافعان حرم در سوریه. هتلی که پنج ستاره نیست اما هزار ستاره است و ستاره های آن، مردانِ شهیدی هستند که بر تارکِ تاریخ می درخشند: |
|
↧
به گزارش ندای انقلاب، سال ۲۰۱۶ را بیش از این که سال موفقیتهای راهبردی و میدانی محور مقاومت در منطقه بدانیم، باید سال شکست محور ارتجاع عربی و منطقه ای به ویژه عربستان سعودی در عرصههای مختلف سیاسی، نظامی و دیپلماتیک ارزیابی کرد.مجموعه تحولات داخلی، منطقهای و بین المللی باعث کاهش تاثیرگذاری محور متخاصم با رویکرد مقاومت در موازنه های قدرت شده و آنها را به سمت اقداماتی غلط از جمله در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی سوق داده است. یمنبعد از گذشت حدود ۶۰۰ روز از آغاز تجاوز عربستان سعودی به یمن و با وجود هزینههای سنگین اقتصادی این جنگ و تلفات نظامیان سعودی به علاوه تخریب گسترده زیرساختهای غیر نظامی در یمن و تخریب وجهه عربستان و نفرت عمومی مردم یمن از این کشور و با وجود حمایتهای صورت گرفته آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای منطقه ای ، همچنان ریاض در جنگ یمن درجا می زند و به هیچ یک از اهداف مورد ادعای خود در این کشور دست پیدا نکرده است. جنگ یمن باعث شده غنیترین دولت عربی منطقه که دومین ذخایر نفتی را در اختیار دارد و در سالهای گذشته با دلارهای نفتی فراوان موفق به نفوذ در بسیاری از کشورهای منطقه و جهان شده است، دچار کسری بودجه شده و برای تأمین مخارج نظامی و خرید تسلیحاتی خود دست به استقراض بین المللی بزند. عربستان اهداف خود از آغاز جنگ یمن را بازگرداندن عبد ربه منصور هادی رئیسجمهور فرانسه و وابسته گذشته یمن به قدرت و خلع سلاح جنبش انصار الله و تخریب توان موشکی ارتش یمن و تحمیل رویکردهای فدرالی به این کشور می دانست، این در حالی است که جنگ در ابعاد زمینی و موشکی به داخل عمق عربستان منتقل شده و باعث فرسایش اقتصادی و نظامی این کشور در سایه بحران اقتصادی ناشی از کاهش گسترده قیمت نفت شده است. سوریهاوضاع سوریه بهترین شاخص برای دستاوردهای محور مقاومت و ارتش سوریه و متحدانش در سال ۲۰۱۶ بود. در این سال تقریبا ماهی نبود که از دستاوردهای جدید نیروهای مدافع سوریه و پیروزی های آنها در جبهه های ضد تروریسم و تکفیر و حامیان غربی و منطقه ای آنها چیزی نشنویم. گرچه مهمترین دستاورد سال ۲۰۱۶ آزاد سازی کامل شهر حلب است، اما دستاوردهای دیگر ارتش سوریه نیز با اهمیت هستند. ارتش سوریه در نتیجه پیروزیهای سال گذشته میلادی حاشیه امنیت اطراف پایتخت را افزایش داده و فشار به مناطق تحت سلطه عناصر مسلح و گروه های تروریستی را بیشتر کرده است. نقشه میدانی در طول سال ۲۰۱۶ در نتیجه این پیروزیها تا حد زیادی به نفع ارتش سوریه تغییرکرده و مناطق تحت سلطه مخالفان مسلح کاهش پیدا کرد. به این ترتیب انزوای بیسابقهای در اردوگاه مداخله جو در سوریه به وجود آمد. در نتیجه تحولات ماههای اخیر نقش آمریکا در منطقه ولو به صورت موقت به کلی از بین رفته است تا آنکارا با دادن امتیازهای مختلف به اردوگاه پیروز، خود را به عنوان شریک روند سیاسی تحولات منطقه مطرح کند. پیروزی ارتش سوریه در پایتخت شمالی این کشور تا حد زیادی سرنوشت نهایی بحران ۶ ساله سوریه را مشخص کرده است، به گونهای که بسیاری از تحلیلگران سال ۲۰۱۷ را سال حل و فصل سیاسی بحران در سوریه ارزیابی میکنند. روسیه در این میان بزرگترین بازیگر بینالمللی در عرصه سوریه بود، پکن جایگاه خود را در دو نقطه اساسی یعنی تعیین فرستاده ویژه خود در سوریه در مارس و استفاده از حق وتو در دسامبر برای رد قطعنامه شورای امنیت نشان داد. ایران نیز خود را به عنوان تاثیرگذارترین کشور خاورمیانه و مهم ترین عضو محور مقاومت در تحولات منطقه ای و جهانی به اثبات رسانده است. عملکرد اتحادیه اروپا در سوریه عمدتاً تحت تأثیر باج خواهی های رجب طیب اردوغان در موضوع آوارگان و تهدید به مهاجرت آنها به اروپا یا مذاکرات پشت پرده با بشار اسد در نتیجه نگرانی های امنیتی در نوسان بود و آنها نیز موقعیت تأثیرگذاری در این تحولات نداشتند. ائتلاف بین المللی ضد داعش به رهبری آمریکا نیز که تلاش داشت با برگه مبارزه با داعش بازی کرده و آن را به بهانه ای برای ایجاد جنگ فرسایشی در سوریه تبدیل کند، در نتیجه پیروزیهای محور مقاومت مجبور شد جدیت بیشتری از خود نشان داده و تاثیرگذاری بیشتری در عرصه درگیری ها داشته باشد تا همه برگه های برنده را به طرف مقابل واگذار نکند. تزلزل سیاستهای آمریکا در حمایت های پرنوسان از نیروهای کُرد و پشتیبانی از طرح و برنامه های ترکیه را می توان بخشی از این راهبرد پرتنش ارزیابی کرد. در نهایت با تکمیل پیروزی در حلب موضوع بازسازی سوریه آغاز شده است، در حالی که به نظر نمی رسد غربی ها بتوانند نقش تاثیرگذار خود در این روند را به محور مقاومت منطقه ای تحمیل کنند. عراقعراق نیز سال پرنوسانی را در این مدت پشت سر گذاشت و تحولات امنیتی و سیاسی مهمی در چارچوب مرزهای این کشور دنبال شد. دولت عراق مهمترین و تأثیرگذارترین پیروزیها بر گروه تروریستی داعش را در این سال رقم زد. اخراج تروریست ها از شهرهای استراتژیک فلوجه و الرمادی و سایر مناطق استان الانبار و صلاح الدین باعث شد تا این جنگ وارد آخرین مرحله خود یعنی آزاد سازی استان نینوا شود. در همین راستا عملیات آزاد سازی موصل با مشارکت ارتش و نیروهای امنیتی عراق و الحشد الشعبی و سایر ساختارهای نظامی و شبه نظامی عراق آغاز شود. عملیاتی که گرچه در ابعاد نظامی و میدانی بویژه در سایه حضور نیروهای آمریکایی و ترک در عراق با پیچیدگیهایی مواجه است، اما به نظر میرسد پیچیدگیهای آن در عرصه سیاسی و دیپلماتیک بیشتر از تحولات میدانی است. در همین رابطه گرچه طی دو ماه اخیر بخش های زیادی بالغ بر ۶۰ درصد از مجموع مساحت استان نینوا آزاد شده و نیروهای ارتش موفق شدند بخشهای زیادی از شهر موصل را از دست تروریستهای داعش خارج کنند، اما این عملیات از تب و تاب اولیه خود افتاده و به دنبال حل و فصل موانع سیاسی و دیپلماتیک از جمله رد مداخله ها و فشارهای خارجی برای نجات تروریست ها و تلاش های غرب برای انتقال آنها به عرصه نظامی سوریه است. گرچه روند اقدامات تروریستی در بخشهای مختلف عراق در سال ۲۰۱۶ ادامه پیدا کرده و جان صدها انسان بیگناه را با خودروهای بمبگذاری شده و کمربندهای انفجاری انتحاری و حملات دیگر تروریستی از جمله انفجار الکرادة گرفت، اما تروریست ها توفیق کمتری در ناامن کردن بغداد داشتند، این موضوع بعلاده برگزاری موفقیت آمیز مراسم بزرگترین تجمع انسانی در اربعین و حفظ امنیت شهرهای مذهبی نشان دهنده بهبود شرایط امنیتی برای دولت عراق است. عراق در این سال خود را به عنوان یکی از فعالترین بخشهای محور مقاومت نشان داد و ثابت کرد که مبارزه این کشور با داعش و ناآرامی های مدیریت شده از خارج، باعث نمیشود دولت در برابر دیکته های خارجی دست بسته بماند. بحرانی شدن روابط بغداد با آنکارا و مقابله با مداخله های گسترده در عملیات موصل یا اعلام کردن سفیر عربستان به عنوان عنصر نامطلوب از جمله شاخص هایی است که نشان دهنده تصمیمات مستقل دولت عراق بود. با وجود تمامی این دستاوردها، فضای سیاسی داخلی عراق از چالشها و التهابات میان گروههای مختلف خالی نبود. طی چهار ماه اولیه سال ۲۰۱۶ تظاهرات و اعتراضها برای انجام اصلاحات در بغداد و سایر شهرهای عراق ادامه داشت و این تظاهرات به حمله چند باره به مجلس نمایندگان را و دبیرخانه شورای وزیران نیز کشیده شد. بحریندر بحرین تلاش های خاندان حاکم آلخلیفه برای سرکوب اعتراضات مردمی با شکست مواجه شده است. این در حالی است که تصمیم جدید این رژیم مبنی بر اخراج شیخ عیسی قاسم به مشکلی برای خاندان حاکم تبدیل شده و می تواند دامنههای فروخفته خشم مردمی را شعله ور سازد. رژیم بحرین هر اندازه که در سرکوب اعتراضات مردمی خشن و بدون تحمل است، در نحوه تعامل با رژیم صهیونیستی مسامحه گر و نرمخو است. گرچه سابقه همکاریهای سیاسی، امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی با دولت بحرین به سالها پیش باز میگردد، اما اخیراً سفر یک هیئت صهیونیستی به بحرین و برگزاری مراسم تلمودی آنها در این کشور بعلاوه انتشار اطلاعات و اخباری در رابطه با کمکهای این رژیم برای سرکوب اعتراضات مردمی در بحرین، این تعاملات را وارد فضای تازهای کرده است. فضایی که می تواند به همراه تلاش های مردمی برای حفظ مرجعیت شیعه در این کشور به کلمه رمز دوره تازه ای از اعتراضات ضد دولتی تبدیل شود. ترکیه - اردندر این میان اما مرور تحولات کلی محور متخاصم با جریان مقاومت نشان از اوضاع نابسامان آنها دارد. در ترکیه یک کودتای ناموفق در سال ۲۰۱۶ رقم خورد و بالغ بر ۴۰ انفجار تروریستی با صدها کشته و زخمی در گوشه و کنار این کشور به وقوع پیوست، اردن نیز در سال گذشته همواره دست به گریبان حمایتهای گذشته خود از گروههای تروریستی و تکفیری بود که این روزها در شهرهای مختلف این کشور لانه کرده و دست به ایجاد ناامنی در آن می زنند. کشورهای مختلف شورای همکاری خلیج فارس نیز بیش از اینکه مانند گذشته به دنبال کسب وزنه ای منطقه ای برای خود باشند، به دنبال حل و فصل اختلافات فیمابین هستند. در این میان درایت سیاسی امارات و بحرین جالب است که روی اسب بازنده عربستان سعودی قمار کرده و قدم به قدم رفتارهای این اَبَر بازنده را تقلید می کنند. اروپابروز اقدامات تروریستی در شهرهای مختلف اروپا به کابوس جشن های آغاز سال نو میلادی تبدیل شده است. خیابان های آمریکا و اروپا در این شب ها و روزها مملو از نیروهای امنیتی است و سطح آماده باش امنیتی در بالاترین ابعاد خود است. در سال گذشته شنیدن اخبار مربوط به اقدامات تروریستی در اروپا و تخلیه ایستگاه های مترو و اتوبوس و فرودگاه ها به علت وجود بسته های مشکوک و تیراندازی در مناطق مختلف به اخبار عادی تبدیل شد. تمام این تحولات در نتیجه سیاستهای گذشته سرکردگان غربی اروپایی در حمایت و تقویت گروههای تروریستی برای براندازی دولت سوریه بود. رژیم صهیونیستیاز طرفی دیگر سکوت رژیم صهیونیستی پس از شکست تروریست ها در حلب، نشان دهنده نارضایتی آنها از روند پیروزی های محور مقاومت در سوریه و عراق است. همچنین تصویب جالب توجه قطعنامه علیه شهرک سازی های این رژیم در شورای امنیت، گرچه نمی تواند تاثیرات عملی در توقف شهرک سازی داشته یا اقدامات جدی بر ضد این رژیم را رقم بزند، اما از انزوای روز افزون رژیم صهیونیستی در سال جدید میلادی خبر می دهد. رژیم صهیونیستی به خوبی به این درک رسیده است که دیگر کارایی و نفوذ قبل را برای پیشبرد اهداف شوم خود ندارند و در لاک خود فرو رفته است. جنبش جهانی تحریم رژیم صهیونیستی(BDS) نیز در بیانیه ای اعلام کرد که سال ۲۰۱۶ میلادی سالی مملو از دستاوردهای مهم در زمینه تحریم رژیم صهیونیستی بود و تلاش های این رژیم برای توقف فعالیت های این جنبش راه به جایی نبرد. پیشبرد اهداف این جنبش به منزله انزوای هر چه بیشتر رژیم صهیونیستی در عرصه بین المللی و ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی بوده و ضربات سختی را به این رژیم وارد کرد. بی دی اس در بیانیه خود اعلام کرد که موفق شده بسیاری از شرکت های جهانی را از ادامه سرمایه گذاری در فلسطین اشغالی و همکاری با رژیم صهیونیستی باز دارد و در همین راستا، شرکت سرمایه گذاری بین المللی 'اورانج' سرمایه های خود را از فلسطین اشغالی خارج و پس از آن شرکت 'سی اچ آر' ایرلند نیز اقدام به بیرون کشیدن سرمایه های خود از فلسطین اشغالی کرد. همچنین در نتیجه فعالیت های جنبش جهانی تحریم رژیم صهیونیستی صدها شخصیت آکادمیک در برزیل و ایتالیا به صف تحریم کنندگان مراکز آکادمیک و علمی رژیم صهیونیستی پیوستند. با توجه به آنچه که گفته شد مشخص است که روند تحولات سیاسی، امنیتی و نظامی منطقه در مسیر پیشبرد اهداف محور مقاومت بوده و شکست های بزرگی به گرده مداخله جویان منطقهای و بین المللی و کسانی که طبق دستور اربابان آمریکایی بازی می کنند، وارد شده است. شکست هایی که می تواند هزینه های سنگینی برای آنها داشته و مشکلات زیادی را در سال جدید به آنها تحمیل کند.این درحالی است که تحولات اولین روز سال ۲۰۱۷ در ترکیه و اقدام تروریستی در یک کلوپ شبانه با ده ها کشته و زخمی نشان داد که «سالی که نکوست از بهارش پیداست!»منبع : مشرق |
|
↧
به گزارش ندای انقلاب، حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان درباره حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در نوشته ای گفته است: صاحب بن عبّاد، رساله مختصرى در حالات آن جناب نوشته كه شيخ ما، مرحوم ثقة الاسلام نورى، در خاتمه مستدرك، آن را نقل كرده در آن كتاب و در رجال شيخ نجاشى آمده: حضرت عبد العظيم از سلطان زمان خود ترسيد، و گريخت، و به عنوان آنكه قاصد و پيك است، در شهرها گردش می كرد تا به رى آمد، و در ساربانان مخفى شد، و بنا بر روايت نجاشى در سردابى در خانه يكى از شيعيان، در سكّة الموالى پنهان گشت، و در آنجا عبادت خدا می كرد و روزها را روزه می داشت و شبها به نماز می ايستاد، و پنهان از ديد مردم بيرون می آمد، و قبرى را كه برابر قبر او به فاصله يك راه رو است زيارت میكرد، و می گفت: اين قبر مردى از فرزندان موسى بن جعفر عليه السّلام است، و پيوسته در آنجا بود و يكى دو نفر از شيعه، از احوال او با خبر می شدند، تا آنكه بيشتر مردم رى او را شناختند، پس شخصى از شيعيان، حضرت رسالت پناه را در خواب ديد، كه فرمود: مردى از فرزندان مرا، از سكّة الموالى برخواهند داشت، و كنار درخت سيب، در باغ عبد الجبّار بن عبد الوّهاب، دفن خواهند كرد، و اشاره فرمود به همان مكانى كه در آنجا دفن شد، بيننده خواب نزد صاحب باغ رفت، تا آن درخت و جايش را از صاحب باغ بخرد، مالك باغ به او گفت: اين درخت و جايش را برای چه می خرى؟ خريدار خوابش را تعريف كرد، صاحب باغ گفت: من نيز چنين خوابى ديده ام، و جاى اين درخت را با تمام باغ وقف بر آن سيّد، و ساير شيعيان كرده ام، كه اموات خود را در آنجا دفن كنند.حضرت عبد العظيم پس از مدتى بيمار شد، و بر اثر آن بيمارى به رحمت ايزدى پيوست، چون او را براى غسل دادن برهنه كردند، در جيب لباسش ورقه اى يافتند، كه نسب شريف خود را در آن نوشته بود: منم ابو القاسم عبد العظيم فرزند عبد اللّه فرزند على، فرزند حسن، فرزند زيد، فرزند امام حسن، فرزند على بن ابى طالب عليهم السّلام.صاحب بن عبّاد، در وصف دانش عبد العظيم فرموده: ابو تراب رويانى روايت كرده كه گفت: از ابو حمّاد رازی شنيدم كه میگفت: در شهر سرّ من رأى بر حضرت امام علىّ النقى عليه السّلام وارد شدم، پس پاره اى از مسائل حلال و حرام خود را، از آن حضرت پرسيدم.سؤالات مرا پاسخ دادند، زمانی كه براى بيرون آمدن از سرّ من راى، با آن حضرت وداع كردم به من فرمودند: اى حمّاد هرگاه چيزى از امور دينت بر تو مشكل شد، در ناحيه خود، يعنى در شهر رى، از عبد العظيم بن عبد اللّه حسنى بپرس، و سلام مرا به او برسان.محققّ داماد در كتاب «رواشح» گفته، احاديث بسيارى در فضيلت زيارت حضرت عبد العظيم روايت شده، از جمله آمده است: هركه قبر او را زيارت كند، بهشت بر او واجب میشود، و شيخ بزرگوار شهيد ثانى در حواشى كتاب «خلاصه» همين روايت را از بعض نسب شناسان نقل فرموده، و ابن بابويه و ابن قولويه به سند معتبر روايت كرده اند، كه مردى از اهل رى، خدمت حضرت امام علی النقى عليه السّلام رفت، حضرت پرسيد كجا بودى؟ عرض كرد به زيارت امام حسين عليه السّلام رفته بودم، فرمود: اگر قبر عبد العظيم را كه نزد شماست، زيارت می كردى، هرآينه مانند كسى بودى كه امام حسين عليه السّلام را زيارت كرده باشد.فقير گويد: علما براى آن بزرگوار زياراتى نقل نكرده اند، مگر فخر المحققين آقا جمال الدين، كه در كتاب «مزار» خود فرموده زيارت آن حضرت به اين صورت مناسب است:السَّلامُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى نُوحٍ نَبِيِّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى إِبْرَاهِيمَ خَلِيلِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى مُوسَى كَلِيمِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَى عِيسَى رُوحِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خَيْرَ خَلْقِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَفِيَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَصِيَّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكُمَا يَا سِبْطَيِ الرَّحْمَةِ وَ سَيِّدَيْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ قُرَّةَ عَيْنِ النَّاظِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ بَاقِرَ الْعِلْمِ بَعْدَ النَّبِيِّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ الصَّادِقَ الْبَارَّ الْأَمِينَ ،سلام بر آدم برگزيده خدا، سلام بر نوح پيامبر خدا، سلام بر ابراهيم دوست خدا سلام بر موسى هم سخن خدا، سلام بر عيسى روح خد، سلام بر تو اى رسول خدا سلام بر تو اى بهترين خلق خدا، سلام بر تو اى برگزيده خدا، سلام بر تو اى محمّد بن عبد اللّه خاتم پيامبران، سلام بر تو اى امير مؤمنان على بن ابى طالب، جانشين رسول خدا سلام بر تو اى فاطمه سرور بانوان جهانيان، سلام بر شما اى دو فرزندزاده پيامبر رحمت، و دو سرور جوانان اهل بهشت، سلام بر تو اى على بن الحسين سرور عبادت كنندگان، و نور چشم بينندگان، سلام بر تو اى محمد بن على، شكافنده دانش، پس از پيامبر، سلام بر تو اى جعفر بن محمد راستگوى نيكوكار امين،السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ الطَّاهِرَ الطُّهْرَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ التَّقِيَّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَلِيَّ بْنَ مُحَمَّدٍ النَّقِيَّ النَّاصِحَ الْأَمِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ السَّلامُ عَلَى الْوَصِيِّ مِنْ بَعْدِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِكَ وَ سِرَاجِكَ وَ وَلِيِّ وَلِيِّكَ وَ وَصِيِّ وَصِيِّكَ وَ حُجَّتِكَ عَلَى خَلْقِكَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا السَّيِّدُ الزَّكِيُّ وَ الطَّاهِرُ الصَّفِيُّ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ السَّادَةِ الْأَطْهَارِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ السَّلامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ عَلَى ذُرِّيَّةِ رَسُولِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ. سلام بر تو اى موسى بن جعفر، پاك و پاكيزه، سلام بر تو اى على بن موسى الرضا، امام پسنديده، سلام بر تو اى محمد بن على پرهيزکار، سلم بر تو اى على بن محمد النّقى، خيرخواه امين، سلام بر تو اى حسن بن على، سلام بر جانشين پس از او، پروردگارا درود فرست بر نورت و چراغت، و نماينده نماينده ات، و جانشين جانشينت، و حجّتت بر آفريدگانت، سلام بر تو اى سرور پاكيزه و پاك و برگزيده، سلام بر تو اى فرزند سروران پاك، سلام بر تو اى فرزند برگزيدگان و خوبان، سلام و رحمت و بركات خدا بر رسول خدا و بر فرزندان رسول خدا.السَّلامُ عَلَى الْعَبْدِ الصَّالِحِ الْمُطِيعِ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ ابْنَ السِّبْطِ الْمُنْتَجَبِ الْمُجْتَبَى السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ بِزِيَارَتِهِ ثَوَابُ زِيَارَةِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ يُرْتَجَى السَّلامُ عَلَيْكَ عَرَّفَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي الْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِي زُمْرَتِكُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِيِّكُمْ وَ سَقَانَا بِكَأْسِ جَدِّكُمْ مِنْ يَدِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُرِيَنَا فِيكُمُ السُّرُورَ وَ الْفَرَجَ وَ أَنْ يَجْمَعَنَا وَ إِيَّاكُمْ فِي زُمْرَةِ جَدِّكُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لا يَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَكُمْ إِنَّهُ وَلِيٌّ قَدِيرٌ ،سلام بر بنده شايسته، فرمان بُردار پروردگار جهانيان، و پيرو رسول او و امير مؤمنان، سلام بر تو اى ابا القاسم فرزند سبط نجيب برگزيده، سلام بر تو اى كسی كه به زيارتش، ثواب زيارت سيد الشهدا اميد می رود، سلام بر تو، خدا ميان ما و شما در بهشت، شناسايى برقرار كند، و در گروهتان محشور فرمايد، و به حوض پيامبرتان وارد سازد، و به ما با جام جدّتان از دست على بن ابيطالب بنوشاند، درود خدا بر شما، از خدا می خواهم كه به ما درباره شما، خوشحالى و گشايش بنماياند، و ما و شما را در گروه جدّتان محمد درود خدا بر او و خاندانش گرد آورد، و معرفت شما را از ما باز نگيرد، به درستى كه او سرپرست توانايى است،أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ بِحُبِّكُمْ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ التَّسْلِيمِ إِلَى اللَّهِ رَاضِياً بِهِ غَيْرَ مُنْكِرٍ وَ لا مُسْتَكْبِرٍ وَ عَلَى يَقِينِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ نَطْلُبُ بِذَلِكَ وَجْهَكَ يَا سَيِّدِي اللَّهُمَّ وَ رِضَاكَ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ يَا سَيِّدِي وَ ابْنَ سَيِّدِي اشْفَعْ لِي فِي الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ أَنْ تَخْتِمَ لِي بِالسَّعَادَةِ فَلا تَسْلُبْ مِنِّي مَا أَنَا فِيهِ وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ اسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِكَرَمِكَ وَ عِزَّتِكَ وَ بِرَحْمَتِكَ وَ عَافِيَتِكَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.من با دوستى شما، و بيزارى از دشمنان تان، و تسليم بودن به خدا، تقرّب به خدا می جويم، با خشنود بودن به آن، بدون انكار و تكبّر، و به يقين به آنچه محمّد آن را آورده، به اين امر و خاطر تو را میجويم اى سرور من، خدايا خشنودى تو، و خانه آخرت را می خواهم، اى سرور من و فرزند سرور من، برايم درباره بهشت شفاعت كن، زيرا براى تو نزد خدا مقامى از مقامات والا است.خدايا از تو می خواهم كه سرانجام كارم را به خوشبختى ختم كنى، و آنچه را در آنم از دستم نگيرى، جنبش و نيرويى جز به خداى والاى بزرگ نيست.خدايا براى ما اجابت كن، و آن را به كرم و عزّتت، و رحمت و عافيتت بپذير، و درود خدا بر محمّد و خاندان او و بر آنان سلام باد، سلامى كامل، اى مهربان ترين مهربانان.منبع: میزان |
|
↧