February 6, 2017, 12:02 am
به گزارش ندای انقلاب، امروز میانگین شاخص عدد ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در تهران با افزایش نسبت به روز گذشته بر روی عدد ۱۳۲ قرار گرفت و به همین سبب کیفیت هوای پایتخت همچنان در شرایط ناسالم برای گروههای حساس است.آلودگی هوا که بهسبب بارشهای جوی هفته گذشته کاهش یافته بود، دوباره میهمان ناخوانده کلانشهرها بهویژه شهر تهران شده است؛ کارشناسان توصیه میکنند که در چنین شرایطی بیماران قلبی و ریوی، زنان باردار، سالمندان و کودکان از تردد در محلهای پرتردد و آلوده خودداری کنند.در حال حاضر منطقه ۱۸ تهران (شادآباد) با عدد شاخص ۱۶۳ آلودهترین و منطقه ۱۵ (مسعودیه) با عدد ۸۳ سالمترین نقاط تهران محسوب میشوند؛ عدد شاخصهای ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در شهر تهران بهترتیب آلودگی بهشرح ذیل است:منطقه ۱۸(شادآباد): ۱۶۳منطقه ۲۰(شهرری): ۱۵۴منطقه ۲۱(تهرانسر): ۱۵۹منطقه ۶: ۱۵۸منطقه ۱۱: ۱۴۲منطقه ۲۱: ۱۴۸منطقه ۱۷: ۱۴۱منطقه ۱۲ میدان امام خمینی(ره): ۱۴۰منطقه هفت: ۱۳۰منطقه چهار(نارمک): ۱۳۴منطقه هشت(گلبرگ): ۱۳۱منطقه یک(اقدسیه): ۱۲۶منطقه ۲۲: ۱۱۲منطقه ۱۰: ۱۲۸منطقه پنج(پونک):۱۰۱منطقه ۱۳(پیروزی): ۹۴منطقه دو(سعادت آباد): ۹۴منطقه ۱۵(مسعودیه):۸۳بنابر تمهیدات اندیشیده شده از سوی مسئولان اگر شاخص عددی ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون بین ۵۰ تا ۱۰۰ باشند شرایط کیفیت هوا سالم است و شرایط ناسالم برای گروههای حساس نیز به میانگین عددی ۱۰۰ تا ۱۵۰ تعلق میگیرد اما اگر اعداد از ۱۵۰ تا ۲۰۰ قرار گیرند به این شرایط کیفیت هوا وضعیت قرمز یا شرایط اضطرار گفته میشود و کیفیت هوا در این میانگین برای همه افراد ناسالم خواهد بود.متاسفانه برنامهریزیهای مسئولان محیط زیست مبنی بر واردات بنزین، خروج صنایع آلاینده و ...تاثیرگذاری بسزایی در کاهش آلودگی هوا در برنداشته است و هر زمان که ناپایداریهای جوی و وزش باد ایجاد شده مردم شاهد بهبود کیفیت هوا بودهاند.مردم تهران در بهمن ماه امسال تاکنون حدود هشت روز در هوای آلوده تنفس کردهاند و این آلودگی بنابر بر نظر کارشناسان سازمان هواشناسی در ساعتهای آتی نیز ادامه مییابد.پدیده وارونگی دما که موجب افزایش ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون میشود همه ساله در کلانشهرها و بهویژه تهران اتفاق میافتد و باعث مشکلات متعددی برای مردم میشود.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
February 6, 2017, 12:38 am
به گزارش ندای انقلاب به نقل از پایگاه خبری العهد، در آستانه ورود به دومین سال تجاوزگری عربستان به یمن و گذشت ۶۸۰ روز از آغاز این تجاوزگری، مرکز حقوقی حقوق بشر و توسعه در تازه ترین گزارش خود آورده است که ۱۱۹۲۹ شهروند یمنی از جمله ۴۳۹۸ زن و کودک شهید و ۱۹۸۸۵ نفر از جمله ۴۲۷۲ کودک و زن زخمی شده اند.این گزارش افزود: تا این ساعت، ۱۵ فرودگاه، ۱۴ بندر، ۲۷۴ مخزن و شبکه آبرسانی، ۱۵۹ پست و شبکه برق، ۲۶۷ کارخانه و کارگاه، ۳۰۸ مرکز پخش فرآوردهای سوختی و ۳۲۳ تانکر سوخت رسان در یمن هدف بمباران جنگنده های ائتلاف سعودی قرار گرفتهاند.علاوه بر این، جنگنده های ائتلاف سعودی ۵۴۵۷ تاسیسات تجاری، ۶۵۳ سیلوی مواد غذایی، ۵۰۰ خودروی حمل مواد غذایی، ۵۲۸ مجتمع تجاری، ۱۹۶ مرکز پرورش طیور و حشام، ۲۴۹۷ وسیله نقلیه و ۱۵۰۸ مزرعه کشاورزی را بمباران کردهاند.این جنگنده ها به همراه واحدهای توپخانه متجاوزان سعودی ۳۱۹ پست و شبکه مخابراتی، ۱۴۸۹ جاده و پل، ۱۵۹۵ تاسیسات دولتی، ۲۶۹ بیمارستان و مرکز بهداشتی، ۱۱۱ تاسیسات دانشگاهی و ۷۵۱ مدرسه و انستیتو را در یمن هدف قرار دادهاند.در همین مدت، ۴۰۱۸۳۱ خانه به طور کامل منهدم یا به صورتی آسیب دیده است که دیگر قابل سکونت نیست.۷۰۵ مسجد، ۲۱۲ مرکز پزشکی، ۲۰۵ بنای تاریخی، ۱۰۱ ورزشگاه و تاسیسات ورزشی و ۲۵ مرکز رسانه ای نیز در یمن بمباران شده است.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
↧
January 27, 2014, 4:06 am
به گزارش "ندای انقلاب" به نقل از مهر، یاسر عزتی که پدرش از اعضای ارشد گروهک منافقین و جزو شکنجه گران این گروهک محسوب می شود، جزو میلیشیای سازمان تروریستی مجاهدین خلق بوده است. میلیشیا به شاخه نظامی و عملیاتی این گروهک اطلاق می شود که عمدتا از کسانی تشکیل شده که از طفولیت در بین منافقین حضور داشتند و به اصطلاح بزرگ شده این سازمان هستند. عزتی تعداد بچه های حاضر در بین گروهک منافقین که توسط این سازمان بزرگ شده اند را در ابتدای تشکیل ۸۰۰ نفر خواند.این عضو جدا شده منافقین درباره ی چگونگی حضور در این گروهک گفت: پدرم سال ۵۷عضو سازمان منافقین شد و بعد از ۳۰خرداد ۶۰ در تیم های عملیاتی در تهران و تبریز حضور یافت سپس سازمان به ما اعلام کرد که به کردستان برویم که بعد از یک سال حضور در کردستان و انجام دیدار مسعود رجوی با صدام که امکانات بیشتری را در اختیار گروهک منافقین قرار داد به شهر کرکوک رفتیم و در قلعه سردار ساکن شدیم.وی با اشاره به تشکیل اردوگاه اشرف در سال ۶۶ افزود: در آن زمان ۸۰۰ نفر از بچه های منافقین در عراق بودند که رجوی برای توجیه شکست در عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) بحث طلاق اجباری را دنبال کرد. سازمان به بهانه جنگ فرزندان منافقین را به خارج از عراق فرستاد که من هم به کانادا و شهر کبک رفتم.وصیتنامه دروغین از مادرم جعل کردند تا دست به اسلحه ببرمعزتی با اشاره به محدودیت هایی که سازمان حتی برای دیدن تلویزیون برای اعضای گروهک منافقین قائل می شد تصریح کرد: پس از بازگشت دوباره به جمع منافقین هر هفته در میتینگ های سازمان شرکت می کردیم. در آن زمان من با پاسپورت جعلی به آلمان فرستاده شدم و در پانسیونی در شهر کلن که از آن منافقین بود مستقر شدم. در این بین هر از گاهی در تظاهرات های مختلف در جهت تامین اهداف سازمان حضور پیدا میکردیم که یکی از این تظاهرات ها درباره دادگاه میکونوس بود.وی ادامه داد: در سال ۷۶ وصیت نامه دروغینی از مادرم که در عملیات مرصاد جان خود را از دست داده بود به من دادند که در آن نوشته شده بود «تو باید اسلحه بدست بگیری و راه من را ادامه بدهی» من هم تحت تأثیر آن قرار گرفتم. پس از آن ما را به فرانسه و محل اقامت مریم رجوی فرستادند که در آنجا بحث های مفصلی در جهت اهداف سازمان آغاز شد. عمده افراد حاضر در آنجا هم از کادرهای قدیمی سازمان منافقین بودند.سازمان معتقد بود کسی نباید فریب خاتمی را بخوردعضو جدا شده گروهک منافقین گفت: سه هفته ای در فرانسه و محل استقرار مریم رجوی حاضر بودیم که شاهد اخراج متین دفتری از سازمان بودیم چون او بر سر خاتمی با اعضای ارشد سازمان اختلاف نظر داشت و این نظر سازمان که کسی نباید فریب خاتمی را بخورد قبول نداشت. آنجا با برادر مسعود به نام هوشنگ و خواهر مریم به نام سوسن آشنا شدیم و سپس به هتلی در اردن که مخصوص سازمان منافقین بود اعزام شدیم. پس از آن با اسکورت پلیس اردن به سمت عراق و بغداد رفتیم و از آنجا بود که بحث های اصلی شروع شد.برای جبران کمبود نیرور اقدام به جذب محکومین و فراری ها کردندوی با اشاره به حضور برخی افراد دارای محکومیت در سازمان منافقین یادآور شد: پس از اینکه سازمان در عملیات مرصاد ۱۴۰۰نفر از اعضای خود را از دست داد برای جذب افراد اقدام کرد که در این بین عمده کسانی که دارای محکومیت بودند و یا قصد فرار از ایران را به همین دلیل داشتند به عضویت سازمان درآمدند. این موضوع هم زمان شد با آغاز نشست های طلاق اجباری.عزتی اضافه کرد: سازمان منافقین فرهنگی داشت که از طریق آن بین اعضای خود رقابت ایجاد می کرد تا انها بتوانند خالص تر و ایدئولوژیک بودن خود را نشان دهند به همین دلیل در موضوع طلاق اجباری شاهد ایجاد مشکلات خاص در سازمان نبودیم.وی با اشاره به حضور خود در عملیات پرتاب خمپاره ۱۲۰ و ۸۰ در مرزهای ایران گفت:این موضوع با بحث ترور شهید صیاد شیرازی و شهید لاجوردی همزمان شد. البته بعد از انجام چهار عملیات من اعلام کردم که دیگر عملیات انجام نمی دهم چون معلوم نیست که چه چیز و چه کسی را می زنیم. آنها در مقابل به من اعلام کردند که تو فرزند سازمان و آبروی سازمانی و با این کارت سازمان را به خطر می اندازی.برای جدایی از سازمان اعلام کردم حاضرم دو سال انفرادی را به جان بخرمعضو جدا شده گروهک منافقین ادامه داد: پس از ماجرای اعلام جدائی من از سازمان من را به اشرف بردند در آنجا هم اعلام کردم که میخواهم از سازمان منافقین جدا شوم آنها گفتند که مشکلی در این راه نیست و باید ابتدا ۶ ماه به انفرادی بروی تا اطلاعاتت بسوزد سپس تو را به ایران می فرستیم. از آنجائی که تصویر ذهنی بدی از ایران برایمان ساخته بودند من با دیدن شرایط اعلام کردم که طرح موضوع جدائی ام از سازمان به خاطر عصبانیت بوده و میخواهم راه مادرم را ادامه بدهم.وی با اشاره به آغاز موضوع غسل هفتگی در بین اعضای سازمان که طی آن باید آنچه در ذهن داشته و طی هفته گذشته انجام داده اند را بیان کنند خاطرنشان کرد: حاکم شدن این شرایط دیگر قابل تحمل نبود اما منافقین برای اینکه کسی از این شرایط ناراضی نباشد و برای رفتن تلاش نکند ۶ماه انفرادی را تبدیل به ۲سال انفردی کرده بودند با این وجود من نامه نوشتم و گفتم که دو سال انفرادی را به جان می خرم تا بتوانم از جمع منافقین جدا شوم.رجوی بدنبال حمله آمریکا به عراق قول عملیات فروغ جاویدان ۲ را دادعزتی اضافه کرد: در این بین سه ماه در یک اتاق مرا زندانی کردند که طی آن شعارهایی را علیه رجوی نوشتم فردای آن روز من را به دادگاه فرستادند و پس از به طول انجامیدن این دادگاه به مدت ۸-۹ساعت عنوان کردند که تو مامور وزارت اطلاعات هستی و در آلمان هم که بودی با سفارت ایران ارتباط داشتی در حالی که فاصله بین کلن که ما در آنجا مستقر بودیم با برلین ۱۴ساعت بود البته من هم پشتم به پدرم گرم بود و با این وجود باز هم اعلام کردم که میخواهم از سازمان بروم. البته باز هم وصیت نامه مادرم را برای من آوردند و دیدم که راهی برای جدا شدن نیست.وی به آغاز حمله ی آمریکا به عراق اشاره کرد و گفت: در آن زمان ما به سمت کردستان رفتیم، رجوی قول داده بود که عملیات فروغ جاویدان۲ را علیه ایران اجرا کند و طی آن منافقین به ایران حمله کنند اما از آنجا هم عقب نشینی کردیم و به سمت پایگاه چهارم ارتش عراق حرکت کردیم.پدرم چندین بار مرا شکنجه کردعضو جدا شده منافقین در ادامه به چگونگی فرار خود از بین اعضای منافقین اشاره کرد و درباره ی مسئولیت های پدرش در سازمان منافقین گفت: پدرم عرب زبان بود و در جایجائی تیم های عملیاتی منافقین تجربه داشت او مدتی هم مسئول خرید کل سازمان بود. گفته می شد که پدرم شکنجه گر است حتی او چندین بار هم با صندلی و مشت و لگد در ایامی که من اعلام کردم می خواهم از جمع منافقین جدا شوم، من را زده است.وی در پاسخ به سوالی درباره چگونگی انجام ترورهای منافقین در ایران به ویژه ترور شهید صیاد شیرازی و شهید لاجوردی عنوان کرد: افرادی که برای ترور انتخاب می شدند عمدتاً کسانی بودند که بین دو تا پنج سال بود که به عضویت سازمان در آمده بودند البته آنها یک فرمانده ایدئولوژیک هم داشتند. این انتخاب به این دلیل بود که کسانی ترورها را انجام بدهند که ایران را دیده و با آن آشنا هستند چراکه تصویر ذهنی که برای اعضای قدیمی سازمان از ایران ساخته بودند وجود این همه امکانات و پیشرفت نبود.ترور شهید صیاد شیرازی اتفاقی بود/ منافقین بابت عملیاد مرصاد کینه های زیادی از صیاد داشتندعزتی افزود: ترور شهید صیاد شیرازی که البته مسعود رجوی هم به آن اشاره کرده بود به طور اتفاقی صورت گرفت چراکه قرار بود عملیات دیگری انجام شود اما اعضای منافقین متوجه شدند شخص دیگری هم نظیر صیاد در آن منطقه حضور دارد. منافقین کینه های زیادی از شهید صیاد شیرازی به ویژه به خاطر عملیات مرصاد داشتند لذا ترور او برای سازمان اهمیت زیادی داشت.وی درباره ترور شهید لاجوردی نیز یادآور شد: برای سازمان منافقین و به ویژه شخص مسعود رجوی ترور شهید لاجوردی بسیار اهمیت داشت پیش از شهادت او هم عملیات های زیادی برای ترور انجام شده بود و حتی به وسیله آر پی جی نیز برای ترور شهید لاجوردی اقدام شده بود تا اینکه در نهایت منافقین توانستند او را در بازار به شهادت برسانند.برای انجام ترورها حقوق نمیگرفتیم/ چنان مغزشویی شده بودیم که مرگ برایمان بالاترین مقام بودعضو جدا شده منافقین در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه برای انجام ترور ها چه پاداش و یا حقوق ویژه ای به اعضای سازمان تعلق می گرفت گفت: برای این کار حقوق نمی گرفتیم برای ما در آن دوران چنان مغزشویی شده بودیم که به اصطلاح آن ها شهادت بالاترین حقوق بود.وی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه آمریکایی ها برای استخدام شما اقدامی کردند یا خیر؟ عنوان کرد: آن ها ایرانی های زیادی بین خود داشتند، من حتی تبریزی هم بین آمریکایی ها دیده بودم اما برای استخدام به سمت آن ها نرفتم. البته یک بار آمریکایی ها به سراغ من آمدند و این موضوع را تا حالا عنوان نکرده ام که نگویند جاسوس دوجانبه است.عزتی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری مبنی بر اینکه پس از جدا شدن از سازمان منافقین و سفر به اروپا تهدیدی علیه شما صورت گرفت یا خیر؟ اظهار کرد: از طرف سازمان پس از جدا شدن هر روز با من تماس داشتند چون من در این سازمان به دنیا آمده ام روش برخورد و فرهنگ آن ها را داشتم، مثلا برخی اعضای سازمان که در خیابان من را می دیدند و شروع به بد و بیراه گفتن می کردند می گذاشتم که حرفشان را بزنند و تهدید کنند پس از اتمام سخنان خطاب به آن ها می گفتم شما که مریم رجوی را دوست دارید بروید و در عراق برای او بجنگید. پس از بیان این جمله عمدتاً آن ها سکوت می کردند.وی با تأکید بر اینکه فساد اخلاقی در بین اعضای سازمان در اروپا بسیار گسترده است تأکید کرد: سازمان برای جذب برخی پناهندگان ایرانی به آن ها وعده درست شدن کارشان را می داد و ۴-۵ سال پروسه پناهنده شدن آن ها را طولانی می کرد. از سویی برای جذب نهائی آن ها از یک زن یا مرد هوادار به منظور ازدواج با فرد مورد نظر بهره می گرفت تا در نهایت بتواند آن ها را جذب کند.آموزش های منافقین از چهارسالگی آغاز میشد/ فرزندان منافقین به مرز دیوانگی رسیده اندعضو جدا شده سازمان منافقین در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره اینکه جدا کردن فرزندان از خانواده ها توسط منافقین و اعزام آن ها به اروپا و سایر کشورها هیچ گاه مشکل ساز نشد به این ترتیب که دلتان برای خانواده ها تنگ شود، گفت: آموزش های ما از ۴سالگی آغاز شد در آن زمان رژه می رفتیم و در مقابل عکس های باصطلاح شهدای سازمان سرود می خوانیدم. آنقدر مغز ما را شستشو داده بودند که اصلاً دلم برای مادرم تنگ نمی شد.هر وقت دلم برای خانواده تنگ میشد پدرم با لگد از من پذیرایی میکردوی ادامه داد: برخی فرزندان منافقین که دلشان برای خانوادشان تنگ می شد به مرز دیوانگی می رسیدند به عنوان مثال یک نفر خود را آتش زد و یکی از فرزندان هم برای اعضای ارشد سازمان چاقو کشید. برخی هم به زعم سازمان شلیک ناخواسته داشتند اما در حقیقت آن ها به وسیله اسلحه خود کشی می کردند، اکثر فرزندان منافقین که در اروپا هستند به مرز دیوانگی رسیده اند البته من را هر وقت دلم تنگ می شد پیش پدرم می فرستادند او هم با کشیده و لگد از من پذیرایی می کرد.عزتی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری درباره اینکه موضع سازمان درخصوص انتخابات در ایران به ویژه انتخاب روسای جمهور چه بود، تصریح کرد: در سازمان پس از انتخابات سال ۷۶ می گفتند فریب خاتمی را نخورید. در خارج از سازمان می گفتد که او متحد نظام ایران است اما در اشرف می گفتند که او در نظام فاصله هایی انداخته است البته مسعود رجوی از این قبیل سخنان متناقض زیاد گفته است و در کل در سخنان او تناقضات زیادی را می توان مشاهده کرد.وی در پاسخ به سوال خبرنگار دیگری که آیا سران سازمان منافقین به ویژه مسعود رجوی را از نزدیک دیده اید یا خیر؟ گفت: من مسعود رجوی را بیش از ۶۰-۷۰ بار از نزدیک دیده ام البته ما برای دیدار با او تفتیش نمی شدیم این هم به خاطر پدرم بود.پسر مسعود رجوی در آرزوی رهبری منافقین استعضو جدا شده سازمان منافقین در خصوص اینکه گفته می شود مصطفی رجوی فرزند مسعود رجوی اخیراً با سازمان منافقین زاویه پیدا کرده و خواستار جدائی از این سازمان است خاطرنشان کرد: این خبر را تأیید نمی کنم، به مصطفی رجوی خیلی می رسند و او همیشه حفاظت و رسیدگی های مخصوص داشت آرزوی او به اصطلاح خودش رهبر شدن است. البته موضوعی در سازمان بر سر پسر خواهر مریم رجوی پیش آمد چراکه او با سازمان مشکل دار شد و خواستار جدائی از جمع منافقین بود.وی در عین حال تأکید کرد که سازمان منافقین اکثر فرزندان منافقین را با پول نگه می دارد حتی آن ها سعی می کنند با استخدام این فرزندان آن ها را در جمع اعضای سازمان نگه دارند. در شرایط فعلی اگر منافقین قصد انجام تظاهراتی را داشته باشند و بخواهند اعضای سازمان و فرزندان آن ها را به این تظاهرات بیاورند اول یک مسافرت یا گردش برای آنها ترتیب می دهند سپس می گویند حالا چند شعار هم بدهید.طفولیت نوجوانی و جوانیام را بخاطر اهداف نادرست منافقین از دست دادمعزتی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه آیا بعد از ۸سال جدا شدن از جمع منافقین توانسته ای خاطرات گذشته را فراموش کنی یا خیر؛ افزود: نه. هنوز گذشته را فراموش نکرده ام چراکه بخش مهمی از زندگی ام یعنی دوران طفولیت، نوجوانی و جوانی را بخاطر اهداف نادرست منافقین از دست داده ام.وی در توضیحاتی درباره دنبال کردن موضوع طلاق اجباری از سوی منافقین و اینکه اگر بخواهی جمله ای خطاب به سران منافقین به ویژه مسعود و مریم رجوی بگویی چه خواهد بود؟ گفت: مریم رجوی کارش از روانی بودن هم گذشته است کارهایی که ان ها کرده اند بسیار عجیب قریب است اگر انقلاب آنها ایدئولوژیک بوده چرا مسعود و مریم رجوی با یکدیگر ازدواج کردند و یا خواهر بنیانگذار منافقین با شخص دیگری ازدواج کرده است؟ در کل ان ها ارزش این را هم ندارند که بخواهی جمله ای به آن ها بگویی.رجوی همچنان امیدوار است روزی رئیس جمهور شودعضو جدا شده ی سازمان منافقین ادامه داد: مسعود رجوی در سال ۷۶ابتدا می گفت خاتمی رئیس جمهور نمی شود بعد از آن هم که خاتمی رئیس جمهور شد گفت ایران بعد از خاتمی کسی را ندارد. حرف ها و تحلیل های آن ها اصلاً ارزش بررسی ندارد چراکه آدم های روانی هستند و اصلاً ارزش صحبت کردن ندارند، (باخنده) مسعود رجوی امیدوار است روزی رئیس جمهور ایران شود.وی در توصیه ای خطاب به خانواده هایی که قصد دارند به لیبرتی بروند و فرزندان خود را از جمع منافقین به ایران بازگردانند یادآور شد کسی که می خواهد به لیبرتی برود بداند که منافقین به اعضای خود خواهد گفت که کسانی که به دنبالشان می آیند مزدور اطلاعات هستند لذا اگر به دیدار فرزند و یا خانواده خود رفتند نه از سازمان بد بگویند و نه ایرادی بگیرند چون آن ها آنقدر اعضای خود را شستشوی مغزی داده اند که در صورت بیان چنین جملاتی فکر خواهند کرد که آن افراد به نمایندگی از سپاه و اطلاعات ایران به دنبال آن ها رفته اند. |
|
↧
February 6, 2017, 11:58 pm
به گزارش ندای انقلاب، «تأخیر» در پرداخت مطالبات فرهنگیان موضوعی است که در سالهای گذشته همواره در آموزش و پرورش وجود داشته است.عدم پرداخت به موقع مطالباتی همچون «حقالتدریس یا همان اضافه کار»، «پاداش پایان خدمت»، «حق الزحمه امتحانات»، «پاداش ازدواج یا هزینه فوت» و بسیاری موارد دیگر که در آموزش و پرورش وجود دارد و حق الزحمه آن به موقع پرداخت نمیشود.ضمن اینکه جامعه میلیونی فرهنگیان را هم نباید نادیده گرفت، زیرا آموزش و پرورش بزرگترین دستگاه اجرایی کشور با حدود یک میلیون فرهنگی حقوق بگیر است که در این بین باید به بیش از ۱۰۵ واحد آموزشی کشور هم خدمات مختلف ارائه شود.فخرالدین احمدی دانش آشتیانی وزیر آموزش و پرورش روز گذشته در گفتوگو با یک شبکه رادیویی در خصوص وضعیت مطالبات فرهنگیان گفت: «یکی از مهمترین دستاوردهای دولت یازدهم در حوزه آموزش و پرورش، به روزرسانی معوقات جامعه فرهنگیان کشور است. هنگامی که من در وزارتخانه آموزش و پرورش مستقر شدم با کمک دولت مبلغ ۴ هزار میلیارد تومان به صورت اوراق دریافت کرده و سعی کردیم که ۲۷۰۰ میلیارد تومان از این مبلغ را با همکاری نهادهای اقتصادی تبدیل به پول نقد کرده و معوقات همه فرهنگیان را پرداخت کنیم».وی افزود: «معوقات و پاداش خدمت بازنشستگان تا پایان سال ۹۴ و معوقات حقالتدریس شاغلان و نیروهای آزاد و همچنین حقوق سرباز معلمان را از فروردین تا پایان دی ماه ۹۵ پرداخت کرده ایم. معوقاتی که برای بستههای حمایتی مدارس غیر دولتی بوده است را نیز پرداخت کردهایم؛ اگر چه فرهنگیان هنوز مطالباتی دارند که پیگیر آن ها هم هستیم و امیدواریم بتوانیم قدمهایی را در این جهت برداریم». همین اظهارات وزیر آموزش و پرورش بود که موجی از اعتراضات را در بین فرهنگیان ایجاد کرد، زیرا فرهنگیان اعتقاد دارند که هنوز حق التدریس و مطالبات آنها پرداخت نشده است، لذا چرا باید قبل از پرداخت مطالبات، وزیر آموزش و پرورش اعلام کند که این مطالبات پرداخت شده است.یکی از معلمان آموزش و پرورش تهران در این خصوص به خبرنگار فارس گفت: آموزش و پرورش حق التدریس معوق فروردین تا خردادماه سال تحصیلی گذشته را فقط پرداخت کرده است و هنوز معوقات حق التدریس مربوط به سال تحصیلی جدید، ریالی پرداخت نشده است.وی افزود: از این اظهارات وزیر آموزش و پرورش بسیار ناراحت شدم، زیرا پس از گذشته حدود پنج ماه از عدم پرداخت حقالتدریسها حالا وزیر آموزش و پرورش در یک برنامه رادیویی اعلام میکند که تمام مطالبات فرهنگیان را تا پایان دیماه پرداخت کرده است، که چنین موضوعی صحت ندارد.یکی دیگر از معلمان در تماس با خبرگزاری فارس در خصوص وضعیت مطالبات گفت: توقع داشتیم که آموزش و پرورش حقالتدریس معلمان را به موقع پرداخت کند. ضمن اینکه حقالتدریس نیمی از خردادماه را هم به ما پرداخت نکردند.وی افزود: اکنون هم که اعلام شده حق التدریس معوق معلمان پرداخت شده است، چنین چیزی درست نیست و هنوز هیچ حقالتدریس و مطالباتی که مربوط به سال تحصیلی جاری باشد را دریافت نکردهایم. گلایه معلمان از این است که اگر اعتبارات مربوط به پرداخت مطالبات فرهنگیان مشخص شده است که البته این ۲۷۰۰ میلیارد تومان به مدتی قبل باز میگردد، چرا وقتی به حساب فرهنگیان وارد نشده است، آن را رسانهای میکنند.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
February 7, 2017, 1:47 am
به گزارش ندای انقلاب، حوزه هنری با همه انتقاداتی که به مدیران پیشیناش وارد است اما گذشته نوستالوژیکی دارد. نهادی که مهمترین فیلمهای دهه شصت و هفتاد را تولید کرده است و مهمترین پاتوق فرهنگی فعال و جریان ساز سینما و فرهنگ در گذشته بود. اغلب رویدادهای فرهنگی سه دهه گذشته که عاملیتش را حوزه هنری عهده دار بود از دل پاتوقهای فرهنگی حوزه هنری شکل گرفتند. بسیاری از هنرمندان نواندیش و استعدادهای ناب سینمایی برخواسته از دل مناسبات پاتوقی حوزه هنری هستند. همین فضای پاتوق گونه سبب شد که حوزه هنری، تحت تاثیر فضایی که خودش ساخته بود استعدادهای جوان و قلندران فراوانی را وارد عرصههای فرهنگی، خصوصا سینما کند. متاسفانه در دوره زمانی خاصی مناسبات پاتوقی حوزه ازمیان رفت و ماهیت حوزه از یک فضای کانونی بدل به یک فضای اداری شد. در آن دوران مد نظر، نمایش هر فیلم خارجی مهم، هر جلسه تحلیلی و تخصصی فرهنگی و هنری و نمایش هر اثر قابل اعتنا برای نخستین بار در حوزه اتفاق می افتاد. در سالهای پیشین نیز اتکای حوزه هنری به استعدادهایی بود که پیوستگی و وابستگی غیر نهادی باحوزه داشتند. پس از چند سال افول حوزه هنری،رخی مدیرانش برای پرکردن رزومه، با یکی دو تهیهکننده ارگانی خاص همسو شدند و با تولید فیلمهای غم زده، نشاطی که در خروجی آثار حوزه هنری بود، رنگ باخت.حوزه هنری در چند وقت اخیر ، رویکردهای خود را در تولید فیلم سینمایی تغییر داده است و با تغییر هویت تهیهکنندگان، باشگاه فیلم سوره و پویشهای سینماییاش با تولید فیلم بیست و یک روز بعد شبیه همان دوران سابق شده است.فیلم «بیست و یک روز بعد» خبر از بهار سبز و پر طراوت حوزه هنری میدهد. فیلمی که بر خلاف سیاستهای غم زده سابق حوزه هنری ساخته شده است. بیست و یک روز فیلمی انتقادی، شایسته و دلپذیری است که در برج میلاد خیلی دیر رونمایی میشود.با دیدن فیلم بیست و یک روز بعد درخواهیم یافت نگاه حوزه هنری به سازوکار و تهیه کنندگی تغییر کرده و دوران آزمون و خطا به پایان رسیده است و محمدرضا شفاء با همه انتقاداتی برای تخریبش در رسانهها مطرح می کنند، حداقل کاری که میتواند انجام دهد این است که با فیلم بیست و یک روز بعد و سایر تولیداتش حوزه هنری را رستگار کند. بیست و یک روز بعد یک قهرمان نوجوان را در محورش دارد. قهرمانی که با طراحی درست نویسنده و کارگردان، مخاطب با هر مختصات سنی با این قهرمان ارتباط عمیقی پیدا میکند. بیست و یک روز بعد فیلمی است که حوزه هنری به جای سال ۱۳۹۵ ، در اوایل دهه هفتاد باید آنرا میساخت.در آن دوران فیلم هایی مثل بچه های آسمان بادکنک سفید، بسیاری از فیلمهای مرحوم کیارستمی به صورت ناهنجاری در سینمای ایران سینمای کودک و نوجوان جعلی آن دوران را تحت سیطره داشت که به هیچ عنوان سینمای کودک نبود. اغلب آن آثار فیلمهای روشنفکرمابانهای بودند که به شکل بیهودهای قهرمانش کودک یا نوجوان بود. **** بیست و یک روز بعد محمدرضا خردمندان اثر متفاوتی است با سایر آثار نوجوانانهای که در سه دهه اخیر در سینمای ایران ساخته شده است، اثری که مخاطب نوجوانش را با ضریب هوشی متوسط پنجاه درصد فرض نکرده است. بسیاری از آثار نوجوانانه سینمای ایران همچنان ضریب هوشی مخاطب را کمتر از ۵۰ فرض میکنند. اغلب فیلم های روشنفکرانه سینمای کودک، خردسوزی می کنند و مشخص نیست چرا ضریب هوشی قهرمانانشان از متوسط ۵۰ کمتر است. مخاطب امروز سینما فیلمهایی با محوریت قهرمان کودک به سیاق دهه شصت و هفتاد را دوست نخواهد داشت. چرا که پرسوناژهای محوری آن فیلم ها فاقد هوش کافی هستند و تنها مزیتشان برون ریزی حسی و واکنش های احساسی است، با همان برچسب کهنه احساسات انسانی و سینمای انسانی. برای جامعه کودک و نوجوان امروز به علت هجوم دادهها از طریق فضای وب و مجازی نمیتوان با همان شیوههای مرسوم منسوخ دهه هفتاد فیلم سینمایی ساخت. «مرتضی» قهرمان فیلم، قهرمانی امروزی است با رویاهایی که شبیه نوجوانان امروز است، در جایی نزدیک به حاشیه شهر زندگی میکند با کلی استعداد و توانایی . اما استعدادهای و تواناییهایش را فقر عصیانگری معدوم میکند. مرتضی اراده خواستن منحصر به فردی دارد اما شرایط اجتماعی – اقتصادی ویران کننده، اراده مرتضی را به نابودی می کشد و در یک دوئل نافرجام مرتضی به نبردی دهشتناکی با یک دیو بزرگ می رود تا بتواند، اراده اش را به چالش بکشد. فیلمی تلفیقی از واقعیت و خیال است، اما آنچنان زیبا ساخته شده که تنیدگی خیال و واقعیت قابل تمییز نیست؛ آنچنان که در سکانس پایانی که مرتضی روبروی قطار می ایستد آرزو می کنیم که کاش قطار پر شتاب در در مقابل سپر دستان ناتوان شود و قطار از حرکت بایستد. فیلم پایان باز توام با پوچی و سهل انگاری توام نیست و هیجانی قاطعانه را به مخاطب القا می کند. بیست و یک روز بعد از معدود فیلم هایی است که بیست و یک بار دیگر می توان تماشایش کرد و مثل دفعه نخست ، از فیلم لذت برد. بر خلاف تولیدات سینمای اندوهگین ایران که با توسعه نمایشی پلشتی همراه، بیست و یک روز بعد پلشتی را انتقادی واکاوی میکند اما فیلم پلشتی نیست. ****فیلم بیست و یک روز یکی از بهترین های جشنواره فجر است که در روزهای پایانی برج میلاد اکران میشود و قطعا از دید اصحاب رسانه مغفول میماند. در واقع کاری که با محمدرضا خردمندان در نحوه نمایش فیلمش در برج میلاد میکنند، شبیه همان ناسازگاری روزگار است با اراده و عزم مرتضی، قهرمان فیلم بیست و یک روز بعد. نکته جالب در مورد فیلم بیست و یک روز بعد به عملکرد حوزه هنری باز میگردد. حوزه هنری رسالت دارد در حوزههای مغفول فیلم بسازد و مشخص است که اراده مدیریتی برای ساخت این فیلم وجود نداشته است و ساخت این فیلم به بیپروایی محمدرضا شفاء باز می گردد. شفاء گود سینما را به خوبی می شناسد، با اینکه برخی رسانه ها در طول این مدت به بهانه کلیپ ما ایستاده ایم قصد تخریب این چهره جوان حوزه تهیه کنندگی را داشتند اما مصرانه راهش را رفت و ثمره تلاش شفاء منجر به ساخت فیلمی در شان حوزه هنری شد.نکته مهم این است که ساخت فیلم درباره دغدغههای نوجوانانه بشدت لازم و واجب به نظر می رسد. قهرمان داستان فیلم بیست یک روز بعد ،دوران سنی خاصی را در حد فاصل مرزبندی مرسوم جوانانه را طی میکند و این دایره سنی در سینمای ایران، فیلم و یا سریال برایش تولید نمی شود. محدوده سنی که بشدت عطش فراوانی برای دیدن و همزات پنداری کردن دارد. خاطرمان باشد نسل سوم انقلاب با فیلمهای از کرخه تا راین و آژانس شیشه ای و فیلم های اجتماعی خاص ارزشمند سینمای انقلاب، به دلیل تلخی و عدم فهم کنشهای نمیتوانست همذات پنداری کند.نسل سومی ها زمانیکه دوران نوجوانی را پشت سر می گذاشتند و عطش بلعیدن قهرمان را داشتند عمدتا دلبسته شمایل آرنولد شوایتزنگر و رفتار عضلانی وار سیلوستر استالونه، چاک نوریس ، دولف لانگر، وسلی اسنایپس، ژان کلود وندام، میشدند و خلأ سینمای نوجوانانه که بشدت خالیش خالی بود زمینه اجتماعی فراوانی را به همراه داشت. سینمای نوجوانانه کنونی همچنان در سینمای ایران خایش خالییست با این حال فیلمهایی از جنس« ۲۱ روز بعد» از حیث محتوا دارای کارکردی چند بعدی هستند . فیلم هایی از این دست با همه سادگی تخیل مخاطب نوجوانان را تحریک می کند. نکته جالب فیلم این است که این اثر منحصر به فرد خیال و واقعیت رادر هم میآمیزد و از سوی دیگر معضل اجتماعی کلانی را در حوزه بهداشت و خدمات رسانی ،در مقابل مخاطب نوجوان یا بزرگسالش قرار میدهد. منبع : مشرق |
|
↧
↧
February 7, 2017, 12:10 am
به گزارش ندای انقلاب، علی مهاجری، با اشاره به پروژه ترفیع گنبد و تقلیل ستونهای حرم مطهر سیدالشهداء (ع) گفت: بعد از قبول مسئولیت در ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان تصمیم گرفتیم فعالیتی برای بازسازی عتبات عالیات توسط مردم کرمان انجام پذیرد و به همین منظور یکی از پروژهها مدنظر را انتخاب کردیم. وی افزود: بعد از بررسیهای مختلف متوجه شدیم که طرح ترفیع گنبد چندین سال در دستور کار عتبه قرار داشته اما به خاطر دلایل فنی و متفاوت عملیاتی نشد.موافقت تولیت حرم سید الشهدا (ع) با طرح ترفیع گنبد و تقلیل ستونهارئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان خاطرنشان کرد: بعد از یافتن طرح ترفیع گنبد خدمت شیخ مهدی کربلایی تولیت حرم مطهر امام حسین (ع) رسیدیم و سپس طرحی را با انگیزه ترفیع گنبد ارائه دادیم؛ موافقت اولیه هم دریافت شد و سپس مشاوره انتخاب کردیم.مهاجری افزود: در آن طرح نشان دادیم برای نگهداری گنبد جدید شمعهایی را باید در کنار ستونها اضافه میکردیم؛ آقایان گفتند که سالها دنبال تقلیل و لاغرسازی ستونها بودهاند چرا که این موضوع یکی از مشکلات در ایام زیارتی بوده و نزدیکی ستونها به ضریح مطهر امام حسین (ع) مشکلاتی را در ایام شلوغی و ازدحام زائر ایجاد میکرد. وی یادآور شد: در طرح ترفیع گنبد حتی ایتالیاییها و فرانسویها هم طرحهایی را ارائه داده بودند اما سرانجام این توفیق نصیب ما شد.وجود آب در عمق یک و نیم متری کف حرم رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان عنوان کرد: این بنا قدیمی است و بیش از هزار سال قدمت دارد (زمان آل بویه) و آب تا یک و نیم متری کف حرم بالا آمده است؛ فشارهای جانبی که از سوی صحن انجام شده و طولانی بودن عمر بنا مشکلاتی را در پی داشته است.مهاجری افزود: گروه مشاوران ما از نخبگان کشور بودهاند و افرادی هستند که اکثر سدها و برج میلاد را در رزومه خود داشتهاند و از توانایی بالایی برخوردارند. وی تصریح کرد: کار و مطالعات بعد از مشاورهها به سرعت شروع شد و نهایتا عملیاتی شد و آخرهای ۹۳ تجهیز کارگاه انجام گرفت و در سال ۹۴ نیز تمام کار آغاز شد.لاغر سازی ۶۰ درصدی هر ستون و افزایش فضای زیارتیرئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات کرمان خاطرنشان کرد: در ستون اول که در باب الراس قرار داشت و فاصله آن یک متر و ۷۰ سانتی متر از ضریح بود کار را شروع کردیم.مهاجری اظهار کرد: در این طرح ۶۰ درصد از این ستون را لاغر میکنیم یعنی فاصله یک متر و ۷۰ سانتی متری از ستون نزدیک به ضریح است را به بیش از ۴ متر رساندهایم؛ در همه ستونها بیش از ۲ متر و نیم اضافه میشود. وی تاکید کرد: کار حساس و سختی است؛ گنبد موجود ۱۲۰۰ تن بار دارد و وزن موجود روی این ستونها است و وزن موجود روی این ستونها قرار دارد و بنای خسته باید ترمیم و مرمت و مقاوم سازی و لاغر سازی شود.رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان عنوان کرد: استفاده از تکنولوژی روز و امکانات موجود و آخرین ابزار و مصالح و نیروهای کارآمد باعث شده پروژه بی نقص باشد.ستونهای آجری را با ترکیبات ویژه به بتن ضد انفجار تبدیل کردهایم مهاجری توضیح داد: اکثر نیروهایی که در این طرح فعالیت دارند به صورت تبرعی هستند و تاکنون هیچ مشکلی برای هیچ یک از کارگران از لحاظ ایمنی پدید نیامده و کارگران با عشق و علاقه فعالیت میکنند. وی تصریح کرد: در پروژه لاغر سازی و تقلیل ستونها کارها بسیار با دقت و مطالعاتی انجام شده و حتی خاک تا عمق ۲۶ متری ستونها را نیز آزمایش کردهایم و هیچ مشکلی وجود ندارد. مهاجری خاطرنشان کرد: در گذشته ستونها از آجر بوده است اما در حال حاضر از بتن ساخته شده و مقاومت آن ۲ تن بر یک سانتی متر مربع است که بتن خود متراکم محسوب میشود و دارای ترکیبات ویژه و ضد انفجار است.نصب شمع در عمق ۴ متری زمین و بافتن میلگردها به هم رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان گفت: برای اینکه پایههای ستون ضریح مطهر امام حسین (ع) رها نشود تا بار اضافه بر آن قرار بگیرد شمعهایی را در اعماق زمین نصب کرده و محکمکاری میکنیم تا ریشه و پایه ستون، نگهداری شده و سر جای خود بایستند ضمن اینکه این کار را به صورت زوج انجام میدهیم. مهاجری گفت: با دستگاههای حفاری اطراف ضریح را کنده و شمعکاری میکنیم و این شمعها را در عمق ۴ متری زمین فرو میبریم که البته این کار در فواصل ۵۰ سانتیمتری به صورت منظم و به وسیله کابلهای کشی که در تاج سدها به کار میرود به یکدیگر دوخته شده که در پایان کار به وضوح مشخص میشود که ۴ طرف ستون به یکدیگر دوخته شده است.دستگاه اسکن عمق خاک فقط تا عمق ۶ متری را نشان داد وی تصریح کرد: گودال تمامی این شمعها با بتن مسلح شده به طوری که حتی اگر ستونها هم شل شود به دلیل اقدامات صورت گرفته ضریح سر جای خودش قرار خواهد گرفت. مجری پروژه ترفیع گنبد حرم مطهر سیدالشهدا (ع) خاطرنشان کرد: سال ۱۳۹۰ که برای کار مطالعاتی خاک و جنس آن به حرم مطهر امام حسین (ع) آمدیم دستگاههای اسکن خاک و زمین را با خود آوردیم تا عمق ۳۵ متری زمین و موضوعات درون آن را به صورت علمی بررسی کنیم. وی گفت: این دستگاه اسکن که کارش شبیه رادیوگرافی است و با پرتوهای اشعه ایکس کار میکند تمام موضوعات داخلی زمین را نشان میدهد اما چون مدنظر ما عمق ۱۵ متری زمین بود به همین دلیل تا این عمق را اسکن کردیم اما دستگاه اسکن تا عمق بیش از ۶ متر را در زیر ضریح بیشتر به ما نشان نداد و بعد از سوال ما متوجه شدیم که بدن مطهر حضرت سیدالشهدا (ع) در عمق بین ۶ تا ۷ متری زمین قرار دارد.متفاوت بودن جنس و بوی خاک اطراف پیکر مطهر سید الشهدا (ع) مهاجری افزود: وقتی که خاک اطراف ضریح را بررسی کردیم و به عمق ۱۱.۵ متری زمین رسیدیم متوجه شدیم که نوع خاک و بوی آن در متراژهای مختلف عمق زمین متفاوت است. به طوری که خاکهای نزدیک بدن مطهر حضرت سیدالشهدا (ع)، عطر و جنسی متفاوتی با خاکهای دیگر نقاط داشت. مجری پروژه تقلیل ستونهای حرم مطهر امام حسین (ع) اظهار داشت: مقداری از خاک نزدیک پیکر مطهر سیدالشهدا (ع) را به آزمایشگاهی در کرمان منتقل کردیم اما ۳ سال پیش و در ایام تاسوعا این خاک به رنگ قرمز درآمد و روز عاشورا هم به رنگ سابقاش بازگشت. البته این موضوع در سالهای گذشته و سال جاری هم تکرار شد.نصب آرماتور و بافت آنها به یکدیگر و بتن ریزی در عمق ۴ متری وی تصریح کرد: مقداری از ضخامت ستونها را که لازم بود برش زده و با میلگرد و بتن آن را مسلح کرده و در آینده هم همین کار را انجام خواهیم داد. ضمن اینکه بخشی از آجرها برداشته شده و شمعها و سر شمع بر روی آن به صورت شبکهای نصب شده و سپس بتنریزی انجام میشود. مهاجری اظهار داشت: برای اینکه بتوانیم ۲ تن بار موجود را در یک سانتیمتر مربع نگهداری کنیم پی و ستون خاصی را به همین منظور طراحی کردیم در حالی که این امر در گذشته یک تن بار در یک سانتیمتر بود. البته هم اکنون ۴۰ سانتیمتر بتنریزی به همراه شبکه آرماتوربندی و میلگرد به همراه بخشی از ستونهای باقیمانده قبلی کفایت میکند.تلاش برای حفظ حداکثری ستونهای قدیمی اطراف ضریح رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان افزود: اگر میخواستیم تمامی ستونها را به صورت کامل لاغر کنیم میتوانستیم براحتی به ستونی در ابعاد ۷۰ در ۷۰ برسیم. اما اصل را بر آن گذاشتیم که میراث قدیمی این ستونها حفظ شود. وی خاطرنشان کرد: تلاش داریم ستون قطور قبلی با آن فضا، دیوار، دربها و پیکرها حفظ شود. مهاجری گفت: اگر تمامی این ستونها را جمع کنیم نمیتوانیم در پایان به صراحت اعلام کنیم که مشکل تمامی زائران و فشارهای جمعیت بالای پشت ضریح را حل کردهایم اما با لاغر سازی این ستون تلاش داریم تا گرفتاری، درگیری و مشکل ازدحام زائران را حل کنیم.آزاد سازی ۲۶ متر از مساحت ۴۸ متری اطراف ضریح با انجام پروژه مجری پروژه ترفیع گنبد حرم مطهر سیدالشهدا (ع) افزود: در ابتدا قرار بود یک متر از هر ستون را لاغر کنیم اما با اقدامات انجام شده و براساس فضای موجود و همچنین کسب اجازه از تولیت حرم مطهر امام حسین (ع) تقلیل ستون به ۲ متر و ۸۰ سانتی متر رسید. مهاجری افزود: این تعریف که پس از تقلیل ستونها در مجموع ۹ متر فضای فیزیکی ستونها باز شده و میتوانند ۱۸ زائر علاوه بر زائران دیگر در اطراف ضریح مستقر شوند خیلی معنا ندارد زیرا پروژه لاغر سازی ستونها توانسته گره کوری را باز کرده و تراکم جمعیت بالا را در ایام ترافیک زائر و فشار زیاد جمعیت پشت ضریح را از بین ببرد. وی تصریح کرد: در حال حاضر حدود ۵۰ درصد پروژه لاغرسازی ستونها انجام و از ۴۸ متر مساحت اشغال شده قبلی ضریح توانستهایم ۲۶ متر آن را آزاد کنیم که این اقدام برای حضور تعداد بیشتری از زائران در اطراف ضریح اقدامی حیاتی محسوب میشود چرا که توانسته یک گره کور را باز کند.نصب پنجره ویژه شبیه پنجره فولاد حرم امام رضا (ع) در حرم سید الشهدا (ع) مجری پروژه تقلیل ستونهای حرم مطهر امام حسین (ع) خاطرنشان کرد: بخشی از ضریح مطهر سیدالشهدا (ع) به درخواست تولیت این حرم مطهر شبیه پنجره فولاد حرم حضرت امام رضا (ع) خواهد شد به طوری که یک پنجره ۵ در ۵ در آیندهای نزدیک در بخشی از دیوار ساخته خواهد شد. وی افزود: همه قوسهای داخلی اطراف گنبد مطهر سیدالشهدا (ع) با مصالح گچ و آجر ساخته شده که مربوط به ۴۰۰ تا ۵۰۰ سال پیش بود و به دلیل گذشت سالیان زیاد ترکهای زیادی برداشته و باید تمامی اینها با دقت زیادی برداشته میشد و به وسیله رابیتس کاری و میلگردهای بافته شده به وسیله شبکههای آرماتوربندی اصلاح میشد که با بتنریزیهای انجام شده در اطراف گنبد مطهر این مشکل تا ۵۰۰ سال آینده نیاز به بازسازی نخواهد داشت. مهاجری خاطرنشان کرد: پروژه تقلیل ستونهای حرم مطهر امام حسین (ع) برعهده ستاد عتبات عالیات استان کرمان گذاشته شده و منابع مالی و پشتیبانی آن هم توسط مردم این استان انجام میشود.فعالیت ۱۵ ساعته ۷۰ کارگر حاضر در پروژهرئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان درباره تعداد کارگران حاضر در این پروژه گفت: تمامی کارگران ایرانی هستند و از ۷۰ کارگر حاضر در این پروژه بین ۲۰ تا ۲۵ نفر آنها قراردادی و حدود ۵۰ نفر هم متبرع هستند. ضمن اینکه ساعت کار آنها از ۷ صبح تا ۲۱ شب است. مهاجری با بیان اینکه تمامی کارگران در یک شیفت کاری ۱۵ ساعت کار میکنند خاطرنشان کرد: ویزای حدود ۵۰ نیروی متبرع حاضر در این پروژه کارگری و یک ماهه است که بعد از پایان مهلت قانونی ویزا باید به ایران باز گردند. وی تصریح کرد: تا کنون حدود هزار نیروی متبرع بعد از گزینشهای صورت گرفته توسط ستاد عتبات عالیات در استان کرمان و انجام آزمایشات مختلف مهارتی به این پروژه دعوت میشوند. هر ستون برای تقلیل و لاغرسازی بیش از ۶ ماه زمان میبردمجری پروژه ترفیع گنبد حرم مطهر سیدالشهدا (ع) خاطرنشان کرد: سنگ ستونهای ضریح مطهر امام حسین (ع) در اصفهان آماده میشود ضمن اینکه هم اکنون هم مقرنسسازی سقفها در حال انجام است و زمانی که کار هر ستون پایان پذیرد بلافاصله مورد بهرهبرداری قرار گرفته و منتظر برگزاری مراسم خاصی برای افتتاح آن نبوده و نیستیم. مهاجری افزود: کارهای مرتبط با هر ستون بیش از ۶ ماه زمان میبرد ضمن اینکه اقدامات جدید نظیر اصلاحات صورت گرفته در سقفها بر تعهد قبلی ما مبنی بر تقلیل ستونهای اطراف ضریح مطهر امام حسین (ع) به درخواست تولیت حرم مطهر افزوده است.تفاوت قرارگیری گنبد امام حسین (ع) بر روی قوسها نسبت به دیگر حرمهاوی با بیان اینکه گنبد مطهر حرم سیدالشهدا (ع) روی قوسها قرار دارد در حالی که سایر گنبد حرمهای بقاع متبرکه روی ستونها قرار دارند که این امر مهمترین تفاوت این گنبد با سایر گنبدها است گفت: گنبد مطهر حرم سیدالشهدا (ع) بر روی قوسها قرار داشته و سپس بار گنبد به ستونها منتقل میشود. مجری پروژه تقلیل ستونهای حرم مطهر امام حسین (ع) تصریح کرد: قوسها در دیوارها و سقفها آجری قرار دارد که این اقدام با استفاده از الوار و چوب در دوران قدیم انجام شده به طوری که اساتید قدیمی این الوار و چوبها را بر روی یکدیگر قرار داده و قوس ایجاد میکردند. وی خاطرنشان کرد: ۱۸ چوب الوار در ابعاد ۵۰ در ۵۰ روی هم چیده شده که این کار توانسته قوسی را ایجاد کند.فرو نریختن گنبد حرم مطهر با توجه به موریانه زدن چوبهای زیر ضریحرئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان کرمان افزود: تمامی الوار و چوبهای زیر گنبد مطهر توسط موریانه خورده شده به طوری که در ابتدای آغاز به کار پروژه ترفیع گنبد متوجه شدیم که سوراخهایی به عمق ۳ متر در این قوسها ایجاد و مجموعه گنبد با احتساب پشت بام حرم مطهر که وزنش ۱۲۰۰ تن است تا کنون به شکل معجزه آسایی فرو نریخته است که این یعنی معجزه خداوندی. مهاجری اظهار داشت: مصالح به کار رفته در اطراف ضریح از ایام قدیم گچ بوده اما رطوبت موجود در فضا و حجم زیاد زائر منجر به نمناک شدن گچها و از بین رفتن کیفیت آن شده اما با اصلاح دیوار، قوس، سقف، آرماتوربندی و بتنریزی انجام شده این موضوع در حال رفع است. وی در پایان اظهار داشت: هم اکنون بیش از ۵۰ درصد قوسها بتنریزی شده است.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
February 8, 2017, 1:54 am
به گزارش ندای انقلاب، یکی از علایم آشکار ناتوانی، یا لجاجت، ترامپ در درک موضوعات مرتبط با ایران، همین بیانیه توئیتری او در این هفته است که طبق آن " ایرانی ها باید بابت توافق هسته ای افتضاحی که آمریکا با آن ها انجام داد، شکرگزار باشند!" علی الاصول، ایران وقتی دلیلی برای شکرگزاری پیدا خواهد کرد که در برابر محدودیت های بزرگ و نظارت سفت و سختی که بر برنامه هسته ای خود پذیرفته است (بیش از هر کشور دیگری)، دست کم شاهد برداشته شدن بخشی از تحریم های اعمال شده بر علیه خود باشد. در همان منطقه، دولتی نه چندان دوست با ایران(اسراییل) نه تنها برنامه هسته ای، که سلاح هسته ای در اختیار دارد. هیچ اشاره ای به تعهد کامل ایران به اجرای توافق هسته ای نمیشود، آن هم در حالی که درباره انجام همین تعهدات از سوی طرف مقابل اما و اگرهای بسیاری وجود دارد- به همین دلیل بسیاری از محافظه کاران ایران معتقدند که توافق هسته ای منظر منافع ایران، توافق بدی است.توهّم دیگری که در توئیت ترامپ تجلی پیدا کرده، این است که ایران " نفس های آخر را می کشید- که کاملا خلاف واقع است، چرا که ایران نه تنها سالیان متمادی تحریم را تحمل کرده است، که جنگ به شدت پرهزینه ۸ ساله با عراق را هم تاب آورد- و آمریکا با توافق هسته ای راه نجاتی پیش روی آن گذاشت: ۱۵۰ میلیارد دلار"ترامپ و مشاور امنیت ملی او، مایکل فلیناین ادعای «۱۵۰ میلیارد» مدت هاست که نادرستی آن ثابت شده است، با توجه به این که نه تنها اصلا چنین رقمی در کار نبود، بلکه ترامپ(و دیگرانی که این مساله را پیش می کشند) عامدانه خود را درباره این حقیقت به تجاهل می زنند که اصولا هر پولی که قرار است به ایران داده شود، پول خود ایران است که آن یاز گردانده می شود(دارایی های رفع توقیف شده یا کالاهایی که آمریکا زمانی بنا به قراردادهایی متعهد به دادن آن به ایران بود و از انجام تعهدات خود سرباز زد).در توضیح این که چرا ترامپ این زمان را برای چنین اظهاراتی انتخاب کرد، قطعا می توان انحراف توجهات را از جنجال ممنوعیت ورود اتباع کشورهای مسلمان به آمریکا به عنوان یکی از انگیزه های او برشمرد. ولی فرض می کنیم که جرقه اصلی را برای این توئیت ها و همچنین هشدار مشاور امنیت ملی ترامپ در جلسه مطبوعاتی کاخ سفید، آزمایش موشکی اخیر ایران زده است. موشک ها چند سالی است که به ترجیع بند اظهارات ایران-هراسان در آمریکا تبدیل شده است. موشک ها با بردهای مختلف، کاملا در چارچوب تسلیحات متعارف جای می گیرند و برنامه تولید یا تهیه موشک چنان در خاورمیانه فراگیر شده است که واقعا جدا کردن برنامه موشکی ایران، آن هم با ادبیات مبالغه آمیز مایکل فلین ( به این بخش توجه کنید: " از جمله اقدامات ایران است که امنیت، رفاه و ثبات منطقه و فراتر از ان را تضعیف می کند و جان امریکایی ها را به خطر می اندازد.") بی معنا به نظر می رسد.اگر رقبای ایران نمی توانند خود موشک بسازند، آن را خریداری می کنند. عربستان سعودی از چین موشک می خرد و امارات متحده از کره شمالی. تا زمانی که مذاکراتی برای یک پیمان موشکی جامع در منطقه وجود نداشته باشد، ایران به تقویت زرادخانه موشکی خود(مانند رقبای خود) ادامه خواهد داد.افسر اطلاعاتی سابق وزارت خارجه آمریکا، گِرِگ تیلمن Greg Thielmann در مقاله روز گذشته خود به خوبی نکاتی قابل تامل را درباره جنجال سازی تازه درباره برنامه موشکی ایران، برجسته کرده است. طبق استدلال او، ممنوعیت فعالیت موشکی ایران که در قطعنامه شورای امنیت(تصویب شده در دوران اوباما) گنجانده شده، مانند دیگر در تحریم ها، با هدف فشار آوردن بر ایران برای کشاندن آن پای میز مذاکره، با هدف محدود کردن برنامه هسته ای آن بود. از همین رو، در قطعنامه بعدی شورای امنیت که در پی توفیق مذاکرات هسته ای صادر شد، تنها یک بند توصیه ای با لفظ «درخواست» از ایران وجود دارد که آزمایش های موشکی خود را متوقف کند. در بهترین حالت، این که اقدام ایران را در آزمایش موشکی اخیر، نقض قطعنامه شورای امنیت بدانیم، یک تفسیر موسّع از این قطعنامه است، و این در حالی است که آزمایش موشکی ایران قطعا نقض توافق هسته ای یا هر توافق دیگری که ایران پای آن را امضاء کرده، نیست. تا زمانی که توافق هسته ای برقرار است و ایران تسلیحات هسته ای ندارد، موشک های بالیستیک ایران در درجه دوم اهمیت است و تهدیدی برای منافع امریکا نیست.گرگ تیلمنتیلمن به اجمال، محیط پرچالشی را که برنامه ریزان دفاعی ایران در آن اتخاذ تصمیم می کنند، و این حقیقت را که چرا برنامه موشکی ایران نمود مناقشه و مسابقه تسلیحاتی در منطقه است و نه علت آن، چنین توضیح می دهد: " در طول جنگ ۸ ساله ای که در پی تهاجم عراق به ایران آغاز شد، ایران معمولا قربانی مرگ و ویرانی موشک باران عراقی ها بود. (در حال حاضر) علی رغم زرادخانه موشکی بزرگ خود، ایران هنوز در زمینه موشک های بالیستیک دوربرد راه زیادی در پیش دارد؛ اما سه تا از همسایگان منطقه ای آن چنین موشک هایی دارند. ایران هیچ کلاهک هسته ای برای موشک های خود ندارد؛ اما دو تن از همسایگان منطقه ای آن دارند. ایران نیروی هوایی گسترده و مدرنی ندارد؛ چیزی که دو رقیب منطقه ای آن، عربستان و اسراییل(به لطف غربی ها) به خوبی از آن برخوردارند."مساله دیگری که فلین به عنوان «رفتار بی ثبات کننده» ایران بر ان انگشت گذاشت، مربوط به جنگ داخلی در یمن و حمله موشکی حوثی ها به کشتی جنگی سعودی است. فلین این واقعیت را نادیده می گیرد که کمک های ایران به حوثی ها در برابر دخالت مستقیم نظامی عربستان و امارات، که عامل اصلی تلفات و رنج غیرنظامیان یمنی است، کمرنگ است. اصولا، اگر حوثی ها- یا هر نیرویی که در تقابل با ائتلاف سعودی است- در زمین و دریا به دنبال ضربه زدن به نیروهای ائتلاف سعودی نباشد، جای بسی تعجب دارد(در جنگ که نقل و نبات پخش نمی کنند!). به علاوه، فلین این را هم نادیده می گیرد که حوثی ها یک نیروی کاملا گوش به فرمان ایران نیستند. هیچ مدرک و قرینه ای، دست کم به صورت آشکار و تا به این لحظه، مبنی بر دخالت ایران در حمله موشکی به کشتی جنگی سعودی وجود ندارد، چه برسد به نقش ایران در حمله مستقیم به اهداف آمریکایی در منطقه. درباره این واقعیت هم چیزی گفته نمی شود که تهدید اصلی تروریستی برای آمریکا در یمن- القاعده شبه جزیره عرب- در گروه مقابل حوثی ها قرار دارد و رییس جمهور سابق و متحد چندین ساله امریکا در مبارزه با تروریزم، علی عبدالله صالح، اکنون در ائتلاف با حوثی هاست.اظهارات فلین یک جانبداری آشکار، بدون هیچ دلیل معقول، در یک رقابت منطقه ای است، رقابتی که ایالات متحده هیچ منفعت اساسی در آن ندارد. یکی از تبعات چندگانه این نوع جانبداری غیرضروری، جَری تر شدن آن طرفی است که جانبداری آمریکا را پشت خود می بیند و با شدت بیشتری رفتار مخرّب خود را ادامه می دهد، بی آن که در قبال ان پاسخگو باشد. «جیمز دورِست»، این شیوه از رفتار مخرب سعودی ها را که به واسطه جانبداری آمریکا از ریاض در رقابت آن با ایران، شدت می یابد، چنین شرح می دهد: " کارزار ۴ دهه ای و ۱۰۰ میلیارد دلاری عربستان سعودی برای مهار، اگر نگوییم تضعیف، سیستم حکومتی انقلابی ایران، که عربستان به آن به چشم تهدیدی برای حکومت خودکامه آل سعود از طریق پشتیبانی از گروه های سیاسی و مذهبی سلفی و افراطی می نگرد، یکی از عوامل ظهور برتری طلبی، عدم مدارا و ضدیت با تکثر در سرتاسر جهان اسلام است که بستری زاینده برای افراط گرایی ایجاد کرده است."چند انگیزه در پس رفتار تقابلی که دولت ترامپ علیه ایران در پیش گرفته، وجود دارد(از جمله نزدیکی همه جانبه ترامپ با دولت دست راستی اسراییل، که جای بررسی جداگانه دارد). یک دیدگاه منفی کلی و ریشه دار نسبت به ایران در میان امریکایی ها وجود دارد. سرمایه گذاری روی این دیدگاه، روش مشترک ترامپ و بسیاری از سیاستمداران آمریکایی در هر دو حزب، برای امتیازگیری در عرصه سیاست داخلی است.یک انگیزه ویژه برای ترامپ و تیم او(در اتخاذ موضع خصمانه علیه ایران) دادن یک چهره عینی به «اسلام هراسی» غالب در کاخ سفید تحت ریاست ترامپ است. به بیان دیگر، تعیین ایران به عنوان کشوری که تجسم عینی «اسلام هراس آور» است که باید با آن مقابله کرد. سایر کشورها برای برآوردن این منظور به کار ترامپ و تیم او نمی آیند، از جمله ۶ کشوری که در کنار ایران اتباعشان از ورود به آمریکا منع شده اند. عراق کشوری است که رسما قرار است تحت پشتیبانی ایالات متحده باشد. سودان یک کشور بسیار حاشیه ای با کوهی از مشکلات در امور ابتدایی داخلی است و هیچ نگرانی در دل آمریکایی ها برنمی انگیزد. آن ۴ کشور دیگر هم چنان درگیر جنگ داخلی هستند که به هیچ عنوان نمی توان تصویر آن ها را به عنوان یک تهدید خارجی به مردم آمریکا فروخت. دیگر کشورهای مسلمان مثل عربستان سعودی هم به دلایلی دیگر، گزینه های مناسبی برای این هدف نیستند، از جمله احتمالا به دلیل منافع اقتصادی ترامپ.جیمز متیسهیچ کدام از این ها، تا جایی که پای منافع آمریکا در میان باشد، انگیزه های معقولی نیستند. انگیزه های نامعقول با «خصومت شخصی» نسبت به ایران تقویت می شود، خصومتی که حتی در میان برخی از متفکرترین مقامات امریکایی همچون وزیر دفاع، جیمز متیس، هم وجود دارد. اگر چیزی قرار است که احتمالا رییس جمهور آمریکا را به جهتی مخالف موضع کنونی سوق دهد، حتما مربوط به دوست او، ولادیمیر پوتین، می شود که شاید بتواند ترامپ را در مساله سوریه با خود هم جهت کند. در آن صورت، منطقی تر این است که راه تعامل با ایران در پیش گرفته شود تا تقابل.با این حال، فعلا به نظر می رسد که ترامپ و فلین، فارغ از این که ایرانی ها چه اندازه منطقی رفتار کنند، راه مواجهه فزاینده با ایران را در پیش گرفته اند.منبع :مشرق |
|
↧
February 8, 2017, 1:49 am
به گزارش ندای انقلاب، برنامه هیئت های مذهبی تهران در دهه اول فاطمیه را؛ در این گزارش دنبال کنید. ۱. حسینیه علی و زهرا (س):سخنران؛ حجت الاسلام حامد کاشانی، مداح؛ کربلایی حنیف طاهرینشانی: خیابان دولت، بین دی باجی و قنات، کوچه حسینیهزمان: ۱۸ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۱۹:۳۰ ۲. مسجد جامع آل یاسین:سخنران؛ آیت الله قائم مقامینشانی: شریعتی، سید خندان، خواجه عبدالله، کوچه ۹زمان: ۲۱ و ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۱۸ - ۱۹ ۳. هیئت رایه العباس (ع):سخنران؛ حجت الاسلام محمود ریاضت، مداح؛ حاج محمود کریمینشانی: آستان مقدس امامزاده علی اکبر (ع) چیذرزمان: ۱۸ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۱۹ ۴. قبه الحسین (ع):سخنران؛ حجت الاسلام والمسلمین سید علی فرمانی، مداح؛ محمدعلی یزدانی فاضلنشانی: میدان خراسان، خیابان خراسان، کوچه شهید رستگارنژاد، کوچه شهید حاج غلامرضا، پلاک ۶، واحد ۱زمان: ۲۱ و ۲۵ بهمن ماه، ساعت ۱۹ - ۲۱:۳۰ ۵. هیئت فرهنگی مذهبی ذوالفقار:سخنرانان؛ حجج اسلام علوی تهرانی، کرمی، بی آزار، تهرانی، اوتارخانی، سعیدیانمداحان؛ حاج حسین سازور، علی آیینهچی، امیر نعیمی، احد قدمی، موسی رضایی، ابوذر بیوکافی، محمدصادق زوارهنشانی: شهرری، خیابان ابن بابویه، آستان مقدس امام زاده هادی (ع)زمان: ۲۹ بهمن و ۳ اسفند ماه، ساعت ۲۰:۳۰ - ۲۲:۳۰ ۶. هیئت زوارالزهرا (س):سخنران؛ استاد میرهاشم حسینی، مداحان؛ حاج وحید گلستانی، کربلایی حسین رضائیاننشانی: نازی آباد، خیابان شهید رجایی، خیابان شهید مشهدی، نرسیده به میدان بازار دوم، زمان: ۲۱ و ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۱۹ ۷. حسینیه امام حسن مجتبی (ع):سخنران؛ حاج سید عبدالحمید شهابمداحان؛ حاج سید محمد عاملی، حاج امین مقدم، حاج شهزاد عیسی پور، حاج محمدباقر منصوری، حاج نادر جوادی، کربلایی طاهر قلندری، حاج علیرضا اسفندیارینشانی: نازی آباد، ته خط، خیابان شهید شیرمحمدیزمان: ۱۶ و ۲۵ بهمن ماه، ساعت ۲۰ - ۲۲:۳۰ ۸. مسجد ارک تهران:سخنران؛ حجت الاسلام قاسمیان، مداح؛ حاج منصور ارضینشانی: مسجد ارک تهرانزمان: ۱۸ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۱۹ ۹. حسینیه صنف لباس فروشان:سخنران؛ حجت الاسلام ملکی، مداح؛ حاج منصور ارضینشانی: خیابان سعدی جنوبی، حسینیه صنف لباس فروشانزمان: ۱۷ و ۲۶ بهمن ماه، ساعت ۰۵:۴۵ ۱۰. مکتب تشیّع:سخنران؛ حاج سعید تکلومداحان؛ حاج سید مجید بنی فاطمه، حاج سیاوش پورصمدی، حاج مهدی علیزاده، حاج حسین رجبیه، حاج یحیی صادق پور، حاج عبدالرضا هلالی، حاج روح الله بهمنی، حاج سعید خرازی، حاج حیدر خمسه، حاج امین مقدم، حاج مهدی قربانی، حاج احد قدمی، حاج محمد فصولی، برادر فرید فروغی، حاج کاظم غفارنژادنشانی: خیابان وحدت اسلامی، روبه روی پارک شهر، قبل از پمپ بنزین، کوچه زهره کرمانیزمان: ۲۰ و ۲۸ بهمن ماه، ساعت ۲۰ - ۲۳ ۱۱. حضرت رقیه (س):سخنران؛ شیخ مهدی شیرازی، مداح؛ سید مهدی صیفینشانی: خیابان خاوران، خیابان شهید انورزاده، خیابان شهید بیدارنژادزمان: ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۲۰ - ۲۲ ۱۲. حضرت زهرا:سخنران؛ حاج آقا عابدینی، مداح؛ سید مهدی صیفینشانی: خیابان پیروزی، خیابان شهید عادلی، بن بست پنجمزمان: ۲۱ و ۲۵ بهمن ماه، ساعت ۱۸ - ۲۰ ۱۳. هیئت عاشقان حسین (جوانان حزب الله شرق تهران):سخنران؛ حجت الاسلام دکتر سید امیر عبدالملکیمداحان؛ حاج سعید خرازی، سید مرتضی میرصانع، حاج علی مهدوی نژاد، کربلایی ابوالفضل آلوئیاننشانی: اتوبان شهید محلاتی (آهنگ)، بعد از خیابان نبرد، خیابان قیام جنوبی، کوچه شهید شیخی، علامت بیرق زمان: ۲۰ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۲۰:۳۰ - ۲۳ ۱۴. هیئت نورالرضا (ع):سخنران؛ حجت الاسلام حامد کاشانی، مداح؛ حاج امیر عباسینشانی: شهرک شهید محلاتی، مسجد پیامبر اعظم (ص)زمان: ۱۹ و ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۱۹ ۱۵. هیئت الزهرا (س):سخنران؛ حجت الاسلام عظیمی نژاد، مداح؛ کربلایی ابوالحسن مولایینشانی: اتوبان شهید بابایی، جنب دانشگاه امام حسین (ع)، مجتمع ولایت، حسینیه بیت الزهرا (س)زمان: ۱۸ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۲۰ - ۲۲:۳۰ ۱۶. هیئت ارباب حسین (ع):سخنران؛ حجت الاسلام ناصری، مداح؛ حاج ناصر آیینی نشانی: میدان امام حسین (ع)، خیابان دماوند بعد از اتوبان امام علی (ع)زمان: ۱۹ بهمن ماه، ساعت ۲۱ - ۲۳ ۱۷. هیئت مکتب المهدی:سخنران؛ حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا نخچی مداحان؛ حاج حسین باشی، حاج حمید احمدی نشانی: اتوبان محلاتی، خیابان قیام جنوبی، شاهد ۴، پلاک ۱۲زمان: ۲۰ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۱۹ - ۱۰ ۱۸. بیت الحسن المجتبی (ع):سخنران؛ استاد حاج مهدی توکلی، مداحان؛ حاج حسن عابدی، حاج سید محمد قاضوی، حاج علی علیاننشانی: میدان بهارستان، پشت مدرسه شهید مطهری، خیابان شهید گلمحمدی، نبش خیابان ایرانزمان: ۱۹ و ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۱۸ - ۲۰:۳۰ ۱۹. حسینیه بیت العباس (س):سخنرانان؛ شیخ مهدی موذن، حاج امیر ابراهیمیمداحان: حاج حسن خلج، حاج محسن عرب خالقی نشانی: پیروزی، خیابان دهم فروردین، کوچه امیر اسماعیل ثانیزمان: ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۰۶:۳۰ ۲۰. انصارالزهرا شنبه:سخنران؛ شیخ مهدی بنیانیان، مداحان؛ کربلایی جواد مقدم، کربلایی مقداد پیرحیاتینشانی: خیابان ستارخان، بعد از باقرخان، خیابان پاتریس، جنب دبیرستان تزکیه، حسینیه حضرت اباالفضلزمان: ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۲۱ - ۲۳ ۲۱. عشاق الحسین ستارخان:سخنران؛ حجت الاسلام شیخ محمود معرفتمداحان؛ حاج عاصم اردبیلی، حاج محسن احدی، حاج سعید نظری، حاج عباس طهماسب پورنشانی: ستارخان، ایستگاه دریان نو، کوچه مکتب الصادق، پلاک ۵زمان: ۲۲ و ۲۴ بهمن ماه، ساعت ۲۰ - ۲۲:۳۰ ۲۲. حسینیه حضرت علی اصغر (ع):سخنران؛ حجت الاسلام مهدی نیامداحان؛ علی آقا مشکینی، حیدر توکل، حسین عینی فرد، احد قدمی، حسین یعقوبیان، سعید چرخگردنشانی: خلیج ، چهارراه ابوسعید غربی، خیابان ولیعصر جنوبی، کوچه امجدیانزمان: ۱۷ و ۱۹ بهمن ماه، ساعت ۱۹:۳۰ - ۲۲:۳۰ ۲۳. هیئت زوارالعباس (علیه السلام):سخنران؛ حاج احمد سلطانیمداحان: حاج علیرضا محمودی، حاج مجتبی امینینشانی: شهرک آزادی، بلوار محمد رسول الله، خیابان امام سجاد (ع)، خیابان امام حسین (ع)، کوچه دهم، علامت پرچمزمان: ۲۱ و ۲۲ بهمن ماه، ساعت ۱۸ - ۲۱ ۲۴. حسینیه موکب علی اکبر (علیه السلام):سخنران؛ حجت الاسلام طحان آل یاسینمداحان؛ حاج کاظم دانایی، حاج سعید قربانی، حاج سید امیر حاج احمدی، حاج حسین محمدی فام، حاج هادی سقازادهنشانی: فلکه دوم صادقیه، خیابان آیت الله کاشانی، شاهین جنوبی، خیابان پیامبر غربی، خیابان جهاد اکبر، کوچه ششمزمان: ۱۴ و ۲۳ بهمن ماه، ساعت ۲۰ - ۲۲:۳۰۲۵.هیت فاطمیه مجمع الانصار:سخنران حجت الاسلام والمسلمین حائری زاده،حجت الاسلام والمسلمین آتشکار،حاج مهدی توکلی، حجت الاسلام والمسلمین صدیقینشانی:میدان رسالت خیابان هنگام،میدان الغدیر مسجد ثاراللهزمان:۱۹الی ۲۸بهمن ماه،ساعت ۲۰-۲۲ منبع: باشگاه خبرنگاران |
|
↧
February 8, 2017, 2:34 am
به گزارش ندای انقلاب، مراسم ششمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت به همراه رونمایی از تقریظهای رهبر انقلاب اسلامی بر چهار کتاب حوزه ادبیات دفاع مقدس، در حسینیهی امام خمینی (رحمهالله) شهر همدان برگزار شد. در ابتدای این مراسم از تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «دختر شینا» -که خاطرات خانم قدمخیر محمّدیکنعان از همسر شهیدش (سردار حاج ستار ابراهیمی هژیر) و به قلم خانم ضرابیزاده میباشد- رونمایی شد.ساعت ۱۰:۱۵؛ در ابتدای این مراسم از تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر کتاب «دختر شینا» -که خاطرات خانم قدمخیر محمّدیکنعان از همسر شهیدش (سردار حاج ستار ابراهیمی هژیر) و به قلم خانم ضرابیزاده میباشد- رونمایی شد.متن تقریظ رهبر انقلاب بدین شرح است:بسمهتعالی رحمت خدا بر این بانوی صبور و باایمان؛ و بر آن جوان مجاهد و مخلص و فداکاری که این رنجهای توانفرسای همسر محبوبش نتوانست او را از ادامهی جهاد دشوارش باز دارد.جا دارد از فرزندان این دو انسان والا نیز قدردانی شود.شهریور ۹۱ ساعت ۱۰:۳۰؛ سپس سردار سرلشکر محمدعلی جعفری، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سخنانی به تجلیل از فرهنگ ایثار و شهادت و بزرگداشت آن پرداخت. ساعت ۱۱:۰۵؛از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد» -که روایتی عاطفی از خاطرات جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ، همرزم حاج احمد متوسلیان به قلم آقای حمید حسام میباشد- رونمایی شد.متن تقریظ رهبر انقلاب بدین شرح است: بسماللهالرّحمنالرّحیم بچّههای همدان؛ بچّههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادّعا؛ یاران حسین (علیهالسّلام)؛ یاوران دین خدا .. و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور .. و آنگاه فضای معنویّت و معرفت؛ دلهای روشن، همّتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی .. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمهی این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذّت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد.راوی، خود یک شهید زنده است. تنِ بشدّت آزردهی او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد، و الحمدلله ربّ العالمین. نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربهدیدگان است. بر او و بر همهی آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ انشاءالله. ۹۵/۱۰/۱۸ دربارهی نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمهی کتاب یک غزل به تمام معنی است. ۹۵/۱۰/۱۸ ساعت ۱۱:۱۰؛با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و مسئولین استانی، کشوری و لشکری از جانباز سرافراز آقای علی خوشلفظ، همرزم حاج احمد متوسلیان و راوی کتاب «وقتی مهتاب گم شد» تقدیر گردید. ساعت ۱۱:۱۵؛آقای «حمید حسام» خاطرهنگار و تدوینگر کتابهای «وقتی مهتاب گم شد» و «آب هرگز نمیمیرد» -که هر دو مورد تمجید رهبر انقلاب قرار گرفته است- در سخنانی به اهمیت ثبت خاطرات رزمندگان دفاع مقدس و تجلیل از افتخارآفرینان این حماسهی بزرگ پرداخت. ساعت ۱۱:۳۵؛آقای علیرضا مختارپور قهرودی (دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور و معاون نشر مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی) به ارائهی مقالهای دربارهی پیشینهی دیدارهای رهبر انقلاب با مردم استان همدان و تحلیل محتوای آن پرداخت.ساعت ۱۲:۰۵؛از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «گلستان یازدهم» -که خاطرات خانم پناهی روا از همسر شهیدش (سردار علی چیتسازیان) به قلم خانم ضرابیزاده میباشد- رونمایی شد.متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب بدین شرح است:بسماللهالرّحمنالرّحیم این روایتی شورانگیز است از زندگی سراسر جهاد و اخلاصِ مردی که در عنفوان جوانی به مقام مردان الهی بزرگ نائل آمد، و هم در زمین و هم در ملأ اعلیٰ به عزّت رسید .. هنیئاً له.راوی -شریک زندگی کوتاه او- نیز صدق و صفا و اخلاص را در روایت معصومانهی خود بروشنی نشان داده است.در این میان، قلم هنرمند و نگارش آکنده از ذوق و لطف نویسنده است که به این همه، جان داده است. آفرین بر هر دو بانو؛ راوی و نویسندهی کتاب.۹۵/۱۰/۲۱ ساعت ۱۲:۱۰؛با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و مسئولین استانی از خانم پناهی روا (همسر شهید علی چیتسازیان) و همچنین خانم ضرابیزاده (خاطرهنگار کتاب گلستان شینا) تقدیر گردید. راوی و نویسندهی کتاب «گلستان شینا» همچنین در سخنانی کوتاه به بیان انگیزهها و اهداف خود از تلاش برای به نگارش درآمدن کتاب گلستان شینا پرداختند.ساعت ۱۲:۳۵؛در پایان این مراسم، از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «آب هرگز نمیمیرد» -که روایت دوران حضور جانباز سرافراز سردار میرزامحمد سُلگی در دوران دفاع مقدس در کسوت فرماندهی گردان ۱۵۲ حضرت اباالفضل در لشکر انصارالحسین (علیهمالسلام) همدان و به قلم آقای حمید حسام میباشد- رونمایی شد.متن تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب بدین شرح است:بسماللهالرّحمنالرّحیمسلام بر یاران حسین (علیهالسّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانههایی چون سُلگی و خوشلفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم: درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من همهزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم ... در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالیمقام علی چیتسازیان نیز دارای همین برجستگیها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.بهمن ۹۵ منبع: Khamenei.ir |
|
↧
↧
February 8, 2017, 2:22 am
به گزارش ندای انقلاب، ارتش جزء بسیار لازمی از سازمان اجتماعی هر کشور است و مأموریت دارد که پشتیبان هدفهای ملی کشور باشد. یک سیستم نظامی به خودی خود نمیتواند وجود داشته باشد و همچنین معیار مشخصی برای تخمین و اندازهگیری استعداد و قدرت ارتشها موجود نیست بلکه میتوان گفت که قدرت هر ارتش وابسته به قدرت ملی کشور بوده و یکی از عوامل قدرت ملی میباشد. سایر عوامل قدرتهای ملی مانند موقعیت مکانی، منابع طبیعی، جمعیت، بنیهء اقتصادی، پیشرفتهای علمی و تکنیکی، سیستم مواصلاتی، نحوهء سیاسی، وضع ایدئولوژیکی، تعالیم و فنون و بالاخره بهداشت اجتماعی همگی روی سیستم نظامی یک کشور و طرز تشکیل آن مؤثر میباشند و حتی میتوان گفت ارتشی که دارای یک ملت برای صلح و یا جنگ قائل است بطور محسوسی روی سیستم نظامی آن کشور مؤثر خواهد بود.از آغاز دهه ۵۰ که پول نفت در ایران سرازیر شد، پای تسلیحات آمریکایی و مستشاران نظامی آنها هر روز افزون تر از گذشته شد. کار به جایی رسید که شاه با خیال راحت از ارتش شاهنشاهی، ایران را ژاندارم منطقه نامید. اما غافل از این بود که بدنه ارتش را همین فرزندان ملت تشکیل میدهند که آنچنان همسو با سیاستهای شاه نیستند.برای پی بردن به عمق این رویدادهای به دیدار امیر«سیدحسام هاشمی» رفتیم و با او به سخن نشستیم.* بحث ما پیرامون بررسی ارتش شاهنشاهی است. سوال اول را از این جا آغاز کنیم که آیا واقعاً ارتش شاهنشاهی به آن قدرت رسیده بود که محمدرضا پهلوی مدعی شد ارتش ایران ژاندارم منطقه خاورمیانه است. آیا ارتش شاهنشاهی به این قدرت و عظمتی که او اشاره میکرد رسیده بود ؟امیر هاشمی: نیروی مسلح یا هر ارتشی متشکل از پرسنل، سازمان، تجهیزات و آموزش است. ارتش ایران بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمان و تجهیزات و آموزش ارتش که انگلیسی و فرانسوی بود به امریکایی تبدیل شد.* یعنی سیستم آمریکایی جایگزین سیستم انگلیسی و فرانسوی شد؟امیر هاشمی: بله. به خصوص بعد از آن قضایا که اندکی وضعیت نفت تغییر کرد.* گران تر شد و پول بیشتری آمد.امیر هاشمی: بله. سهم ارتش در این زمینه زیاد شد.* این کار علت خاصی داشت؟امیر هاشمی: در بلوک شرق و غرب در آن زمان، پیمان ناتو برای اروپای غربی و آمریکا در مقابل پیمان ورشو برای شوروی و هم پیمانانش بود. یک پیمان هم نشات گرفته از ناتو به نام سنتو بود که ایران، ترکیه –ترکیه در پیمان ناتو هم بود- و پاکستان و امریکا حضور داشتند که خط مقدم مقابله با بلوک شرق بود. بنابراین امریکا برای حفظ منافع خود ایران و ترکیه را انتخاب کرده بودند که در مقابل بلوک شرق بایستد. در بحث سازمان و تجهیزات و آموزش سرمایهگذاری بسیار بسیار خوبی کردند. قبل از انقلاب نیروی هوایی ما در منطقه خاورمیانه یک بوده است. هنوز تا اندازه ای مثلاً اف ۱۴ که ما داریم بسیاری از کشورها ندارند. این هواپیما را غیر از امریکا و اسرائیل هیچ کشوری نداشت, اف ۱۶ که ما خریدیم و به ما ندادند و دیگر سلاحهای استراتژیک.همچنین در بحث هوانیروز قدرتمندترین هوانیروز منطقه بودیم. در بحث تجهیزات و آموزش و سازماندهی که به خاطر منافع امریکا و حضورش در ایران از امریکا تبعیت میکردیم، ما واقعاً بزرگترین قدرت منطقه بودیم. یک زمانی از نظر بودجه نظامی ما بین ۸-۷ کشور دنیا بودیم.*از نظر خرید تجهیزات نظامی؟امیر هاشمی: بله. در سطح بالایی بودیم و این هم در بحث آموزش و هم در بحث تجهیزات بود. ولیکن آنچه باعث شد انقلاب به پیروزی برسد بحث پرسنل بود, یعنی انسانهایی که در این قسمت قرار داشتند. ما در دنیا تنها کشور شیعه رسمی دنیا هستیم و در حکومت شاهنشاهی هم ایران به عنوان کشور شیعی بود. یکی از خصوصیات شیعیان این است که وقتی بچهها به سن تکلیف میرسند والدین میگویند مرجع تقلید شما کیست. بحث تقلید خیلی مهم بود. امروز هم دشمن مسئله تقلید را نشانه گرفته است تا تضعیف و کمرنگ کند.در بحث تقلید میبینید که وقتی میرزای شیرازی در زمان ناصرالدین شاه دستور میدهد که امروز تنباکو حرام است زن شاه قلیان را می شکند. در بحث تقلید نیز جوانی که میخواهد ازدواج کند همسرش به وسیله همین تقیدی که دارد تا روحانیت برای او عقد را جاری نکند یا طلاق را جاری نکند حکم اجرا نمیشود. پس حکم مرجع تقلید بالاتر از حکم و با دستور فرمانده استیک بحث هم این است که عمده پرسنل ارتش سرباز هستند, بعد درجهدار و بعد افسر. یعنی در یک گروهان ۵ افسر, ۳۰ درجهدار و ۱۷۰ تا ۲۰۰ سرباز دارد. سرباز چه کسی است؟ سربازان, فرزندان همین کشورند, بنابراین از جنس همین جامعه هستند.*بچههای مردم هستند.امیر هاشمی: درست است. بچههای طبقه متوسط و ضعیف جامعه هستند. در زمان طاغوت هم چنین بود, آنهایی که در ردههای بالا و ثروتمند بودند بچههایشان یا در خارج تحصیل میکردند و سربازی نمیرفتند و اگر سربازی هم میرفتند این چنین نبود. سربازخانه به معنای مردم است. همچنین درجهداران از طبقه ضعیف جامعه بودند. آن کسی که در شهرستان خودش میتوانست یک مغازه دو دهنه برای فرزند خود ایجاد کند او را به ارتش نمی فرستاد. فرد نظامی باید در گرمای ۵۰ درجه خوزستان و یا در دمای ۲۵ درجه زیر صفر کردستان در تانک رانندگی کند و یا نگهبانی اطراف پادگان را بدهد.در زمان طاغوت اینچنین خدمت میکردیم، صبح تا ظهر خدمت میکردیم و ظهر در خانه غذا میخوردیم و بعد از ظهر دوباره به سرباز خانه بر میگشتیم و شام سربازان را میدادیم و به خانه بر می گشتیم. این کارهابدون هیچ مزایایی بود. کار نظامی کار جدی و سختی بود.در بحث آموزش هم چنین بود. معمولاً درجه داران, طبقه ضعیف جامعه بودند. به جز تعداد اندکی که در رده بالا ارتش که وابسته رژیم بودند، طبقه متوسط و ضعیف جامعه ولی افراد با استعدادی بودند. طبق بررسی که خودم انجام دادم متوجه شدم که در تمام ادیان بدون استثناء طبقه متوسط و طبقه ضعیف جامعه دیندارتر هستند. در چین و ژاپن به معابد بروید. کسانی که برای زیارت و دعا میآیند را ببینید. عمدتاً طبقه متوسط و ضعیف جامعه هستند. در مسیحیت یا هر دینی که ببینید طبقه متوسط و ضعیف دیندارتر هستند و جنبه اعتقادی آنها قویتر است.مثالی وجود دارد که استغنا استکبار میآورد. استثنا هم داریم. افراد مستغنی داریم که در راه خدا هزینه میکنند ولی کلاً رفاه غفلت ایجاد میکند. بنابراین بدنه ارتش که شیعه بودند سرباز و درجهدار طبقه ضعیف مردم بودند و افسر هم طبقه دیندار و متوسط جامعه بودند.شما حرکت انقلاب را ببینید. اولاً رژیم شاهنشاهی مخالفانی هم داشت. گروهکهایی اعم از مجاهدین خلق، منافقین معروف، چریک فدایی، کمونیستها و ... بودند که هیچ غلطی نکردند. همه تا سال ۵۳ از بین رفتند و هیچ نقشی در پیروزی انقلاب نداشتند و این روحانیت مبارز و خط امام بودند که تا آخر کار ایستادند. روحانیونی که تا سال ۵۶ مبارزه کردند که این مبارزه مسلحانه نبود. اغلب دستگیر و زندانی هم شدند.امام (ره) آن حرکتی را که از سال ۴۲ آغاز کرد، یک بیداری در این ملت ایجاد شد. بعد از قیام ۱۵ خرداد۴۲ و دستگیری ایشان و تبعید به ترکیه و عراق، از آنجا پایه حکومت اسلامی را تنظیم کرده است. امام (ره) روی ارتش کار کرده است. شما پیامهای امام (ره) را ببینید. در سال ۵۹ با شهید بروجردی رفاقتی داشتیم و در کنار هم میجنگیدیم. او میگفت من نزد امام (ره) رفتم و در مورد بحث کودتای نوژه با ایشان صحبت کردم. وقتی در مورد سران ارتش صحبت کردم، امام به من تشر زدند. گفتند این کار خطرناکی است و اگر این کار را بکنید جهنمی هستید. امام (ره) روی ارتش کار کرد. شاگردانشان هم چنین کردند. حضرت آقا وقتی زندان بودند، حتی زندان لشکر در خراسان بودند، روی درجهدار و افسران زندانبان خود کار میکردند. *شما قبل از انقلاب آنجا خدمت میکردید؟امیر هاشمی: بله. مشهد بودم.*خاطرهای از آن زمان دارید؟امیر هاشمی: خیر. من آن زمان ارتباطی با حضرت آقا نداشتم ولی دوستانم بودند که ارتباط داشتند.* از آنها میتوانید نقلی برای ما داشته باشید؟امیر هاشمی: بله. استاد زبان انگلیسی حضرت آقا الان در قید حیات هستند. آقای مهدی نوروزی هستند.* قبل از انقلاب به آقا انگلیسی آموزش میدادند؟امیر هاشمی: بله. او شاگرد آقا در مسجد کرامت بود و آقا او را انتخاب کرد تا زبان انگلیسی تدریس کند. به منزل آقا می رفت و به ایشان زبان درس میدادند. ایشان کسی بود که اسلحهخانه شهید اندرزگو در منزل او بود. یک نظامی کف خانه خود را کنده بود و با ایجاد کشو در زیر زمین اسلحه خانه درست کرده بود.اینها همانند مردم این جامعه بودند.در زندانیهای سیاسی قبل از انقلاب هیچ قشری به جز روحانیت، به اندازه ارتش و وزارت دفاع و نیروی هوایی و زمینی و دریایی زندانی سیاسی نداشته است. از اعدامی گرفته تا ۵-۳ سال زندانی بودند. الان حدود ۸۰ نفر از آنها در قید حیات هستند.اینهایی که حبس ابد و ۱۵ سال داشتند هستند. امیر محمدرضا رحیمی و امیر ختورائی در زمان انقلاب از زندان آزاد شدند و سرهنگ راسخ و دیگر زندانیان سیاسی بودند و زمان انقلاب آزاد شدند.ارتش از جنس مردم بود. ارتش با این که در منطقه قدرت اول بود، تجهیزات، آموزش و سازمان آن امریکایی بود. امریکاییها تصورشان این بود که آدمهایشان را هم میشناسند ولی روی آدمها شناخت نداشتند و همین عدم شناخت در برآوردهای کار نظام را ساخت.* سیستم را در دست داشتند.امیر هاشمی: درست است. بعد گمان میکردند اگر اینها بروند همه چیز میخوابد. در حالی که بچههای این مملکت باهوش بودند. ثابت کردند که چطور توانستند کار کنند. انقلاب چه زمانی اوج گرفت؟* از انتهای سال ۵۶ به بعد بود.امیر هاشمی:بعد از شهادت آقا مصطفی انقلاب شکل گرفت و به اوج خود رسید. روزنامه اطلاعات در ۱۶ یا ۱۷ دی توهینی به امام (ره) کرد و روز ۱۹ دی را مردم قم بیرون ریختند و ۴۰ قمیها را تبریزیها بیرون ریختند و ۴۰ تبریزیها را یزدییها گرفتند و این مراسم چهلم همینطور ادامه یافت.اینها به سال ۵۷ کشیده شد. از سال ۵۶ به این طرف ارتش را بررسی کنید. همگام با مردم جلو رفته است.* برخی از این مقابلهها که در خیابان صورت میگرفت چطور؟امیر هاشمی: اصفهان که مرکزیت ارتش بود و همه هوانیروز ما آن جا بود. هنوز مسجد سلیمان و کرمان به خوبی راه نیفتاده بود. بزرگترین قدرت هوانیروز در منطقه بودیم. در اصفهان بود. بیشترین مستشارهای امریکایی در اصفهان بودند. ما در اصفهان هم نیروهوایی داشتیم و اف ۱۴ آنجا بودند و هم ذوب آهن ما در اصفهان بود. اینها اولین حکومت نظامی را در اصفهان داشتند که بیشترین نظامیها را داشت که ۲۰ مرداد سال ۵۷ بود. «تا ۱۷ شهریور ۲۸-۲۷ روز باقی مانده بود.» حکومت نظامی را در اصفهان شکل دادند.یکی از اشتباهات رژیم گذشته این بود که ارتش را در حکومت نظامی برد. یعنی بعد از ۱۷ شهریور تیمسار اظهاری نخست وزیر شد و حکومت نظامی ایجاد شد ارتش را به خیابان بردند.میدانید چه کسی در خیابان رفت؟* همان بچههای مردم رفتند.امیر هاشمی: بله.اینها یا سرباز یا درجهدار یا افسر بودند. بنده به عنوان افسر که یگان خود را در خیابان بردم، شب به خانه رفتم و مادر و خواهر و برادرم در راهپیمائی بودند و این تاثیر میگذارد.خودم افسر توپخانه در لشگر ۷۷ بودم. از سال ۵۴ تا سال ۵۷ در مشهد بودم. همه قدیمیها من را میشناسند. افسر جدی در آموزش و رسیدگی به پرسنل بودم. همیشه نمره یک بودم. روز ۱۷ شهریور من خواستم به تهران بیایم که دوره عالی در اصفهان را بگذرانم. خدا لطف کرد و دعای مادرم پشت سرم بود، من یک روز هم در حکومت نظامی حضور نداشتم.سال قبل از آن قرار بود به دوره عالی بروم و کسی آمد و التماس کرد و خواست جایش را با من عوض کند. من این کار را کردم و دوره من سال بعد افتاد که سال ۵۷ بود. آن زمان دوره عالی را ۶ ماه قبل ابلاغ میکردند که فرد برای ماموریت جدید آماده باشد. درست روز ۱۷ شهریور من سوار قطار بودم و به سمت تهران میآمدم.* در مسیر بودید؟امیر هاشمی: بله. به اصفهان آمدم. روزهای اول با شهید صیاد برخورد کردم. آشنایی من با شهید صیاد در این بود که من دانشجو بودم و ایشان استاد بودند. هر دو سروان بودیم. ایشان سروان ۴ ساله بودند و من سروان دو ساله بودم. ایشان پای تابلو رفتند و با خطی زیبا نوشتند: بسم الله الرحمن الرحیم و زیر لب زمزمهای کردند.من به کنار دستی خود که برادر خانم من(آقای صادق گویا) بود – در دوره عالی همدوره بودیم- گفتم او چه میگوید. جلسه بعد که ابتدا کلاس نقشه برداری بود همین روال با دیگران بود. هفتهای یک روز ورزش داشتیم. ایشان هم استاد ورزش بودند و موقع ورزش هم بسم الله میگفتند. گفتیم این فرق میکند و دنبال ایشان رفتیم. حدود دو هفته سعی داشتم به ایشان نزدیک شوم. خواستم ارتباط برقرار کنم.ایشان هم میترسیدند چون ضد اطلاعات همانند ساواک مامور میگذاشتند. بالاخره یک جا ایشان را گیر انداختیم. گفتیم نمیدانیم تکلیف ما چیست و احساس میکنیم شما به جایی وصل هستید. ایشان گفتند خانه شما کجاست و آدرس گرفتند. به خانه ما آمدند و خانواده ما را دیدند. در نهایت اعتماد کردند و تشکیلات علیه رژیم شاه در اوایل آبان ماه شکل گرفت.*این همان تشکیلاتی است که با شهید نامجو در دانشگاه بود یا فرق دارد؟امیر هاشمی: آن ها یک شاخه دیگر بودند منتها از شاخه آنها آقای اقارب پرست با شهید صیاد در ارتباط بود. کلاهدوز هم همانند من و صادق گویا با اقارب پرست در ارتباط بود.* پس شهید صیاد و اقارب پرست با آن گروه ارتباط داشتند.امیر هاشمی: بله. البته شهید صیاد بیشترین ارتباطش با روحانیت اصفهان و حاج آقا سالک و آیت الله خادمی و طاهری بود. با گروهی که شما میگویید از این طریق ارتباط داشتیم.* از این گروههای مذهبی زیاد شکل میگرفت؟امیر هاشمی: بله، زیاد بودند. من خودم به قزوین برای شکل دهی و ساماندهی بچههای مومن و انقلابی رفتم. ماموریت داشتم. پنجشنبه و جمعه فرصت داشتیم و به این مسافرت ها میرفتیم. به آنجا رفتم و دیدم آتشبار و توپخانهای در پادگان برای حکومت نظامی به داخل شهر میرود. دیدم فرمانده اش همدوره من است. سروان محمد گلمائی بود. در ماشین او سوار شدم و گفتم محمد خجالت نمیکشید. میخواهید بروید مردم را بکشید.گفت :حسام بنشین، من تنهایی هیچ چیزی نمیگویم. راننده خود را که یک سرباز بود صدا زد. درجهداری که همراهش بود را گفتند که وارد ماشین شوند. گفت من در جلوی اینها با تو حرف میزنم. از بچه هایی که سوار شدند پرسید که در حکومت نظامی یک گلوله تیراندازی کردیم؟ ما در حکومت نظامی کارمان چیست غیر از این که به مردم در صف نان و نفت کمک کنیم؟ شما در واحد بررسی کنید ما حتی به یک نفر هم تشر نزدیم به یک نفر تشر زدید؟ یعنی بچه مسلمانان این گونه عمل میکردند.از این نوع افراد در ارتش زیاد بودند. همانند شهید شهرامفر که در قم عمل میکرد. ایشان همان زمان نزد آیت الله شریعتمداری رفت و گفت من این همه مدال گرفتم مشکل دارد؟ گفتند خیر برای خودت است. حتی بعد از انقلاب نزد امام رفت و این مدالها را نزد امام عرضه کرد و امام اینها را به ایشان بازگرداند. ما افراد این گونه زیاد داشتیم.*سوال ایجاد میشود برخی از این کشتارهایی که انجام میشد چه بود؟امیر هاشمی: همین الان هم در این جامعه آدم قاچاقچی وجود دارد، آدم نماز شب خوان هم وجود دارد، آدم دزد هم وجود دارد، آدم سالم هم وجود دارد. همه طیفی وجود دارد. همین آدمها در ارتش هم بودند. در سربازان هم بودند. این که شما می بینید برخی مواقع حادثه را ایجاد میکردند. مثلا من بررسی کردم در قضیه مشهد آن روزی که سرگرد کلالی را کشتند، او یک افسر مذهبی و معتقد بود. کلتی به کمر بسته بود خشاب خالی داشت. همه دوستان شهادت دادند.به او دستور دادند به خیابان برود و بیرون آمد و جلو استانداری درگیری شد. بعدها بررسی کردیم. از داخل استانداری این ساواکی ای که بالای استانداری بود به سمت مردم شلیک کردند. مردم را فشار آوردند. در نتیجه بالای خودرو و تانک رفتند و این بنده خدا را کشتند.ما چنین مسائلی را داشتیم. ما چه میزان شهید در انقلاب داشتیم؟ آماری که از بنیاد شهید گرفتیم از ۱۵ خرداد ۴۲ تا پیروزی انقلاب دو هزار ۸۷۶ شهید شناخته شدند. چند نفری هم بفرض در آمار نباشد حدود ۳۰۰-۲۰۰ نفر هم شاید ثبت نام نکرده باشند یا شناسایی نشده باشند. بعد انقلاب همه گفتند که چه کسانی از خانوادههایشان کشته شدند. فرض میکنیم ۳۰۰ نفر شناسایی هم نشدند. پس کلا از خرداد۴۲ تا پیروزی جمعا ۳۱۰۰شهید داده ایم.ولی منافقین از این مملکت ۱۷هزار و خردهای شهید گرفتند. از رئیسجمهور و نخست وزیر و رئیس قوه قضائیه گرفته تا استوار و بقالی که حزباللهی بود. ارتش در مقابل مردم نایستاد. یک این مسئله بود و دوم مدیریت امام (ره) بود.* اصلا میتوان گفت تنها حامی ارتش در آن زمان امام (ره) بود.امیر هاشمی: امام (ره) پیامی داد که برای سران ارتش پیام میداد. می فرمودند آقای ارتشبد، آقای سرلشکر مگر نمیخواهید آقای خود باشید؟ امیر کریم عابدی اذعان آن زمان زمان ستوان بود. ایشان در مسجد سید در اصفهان در روز دوم بهمن قبل از این که امام (ره) بیاید سخنرانی داشت. جمعیت عظیمی جمع شدند. وی خلبان هوانیروز بود. در جمع صحبت کرده بود. گفت من اعلام میکنم که کاپیتالاسیون لغو است و امریکاییها هیچ تضمینی در اینجا ندارند. من اعلام میکنم که امام (ره) عزیز پایگاه هوایی اصفهان به روی شما باز است. پیام را به حضرت امام رساندند و ایشان گفتند به تهران میروند.در ارتش این گونه عمل میشد. این فرد تا پیروزی انقلاب فراری بود. همان روز حکم تیر او را داده بودند. ما قبل از بحث نیروی هوایی و همافران که ۱۹ بهمن را آفریدند شهید کلاهدوز و دیگرانی که در تهران بودند از مسائل حکومت نظامی روز ۱۹ بهمن اطلاع پیدا کردند مطلب را به امام (ره) رساندند که رژیم میخواهد چنین کاری کند. امام فرمودند حکومت نظامی لغو است و معنایی ندارد.امام روی بدنه ارتش شناخت داشت. همان سال ۴۲ فرمودند سربازان من در گهواره هستند. اینها در ارتش قرار گرفتند و بدنه ارتش را تشکیل دادند. ظلمی هم که خاندان پهلوی کرده بودند موجب آشنایی بیشتر نظامی ها از اوضاع شده بود. زمانی که اویسی قبل از شاه فرار و به خارج از کشور میرودة نظامیها اینها را می فهمند و تجزیه و تحلیل میکنند. وقتی یک تعدادی از سران ارتش فراری میشوندموضوع مشخص است.* دیگر نمیتوان توقع از بدنه ارتش داشت.امیر هاشمی: علت این که روز ۲۲ بهمن سران ارتش اعلام بیطرفی کردند این بود که جلسه گرفتند و دیدند هیچ کسی دستور اینها را نمیخواند و هیچ جایی دستور اینها اجرا نمیشود. بنابراین اعلام بیطرفی کردند و ارتش رسماً به انقلاب پیوست. وقتی ارتش به انقلاب پیوست انقلاب پیروز شد.همین ارتش در ابتدای انقلاب منهای سربازانش که رفته بودند تجهیزات نیروی هواییاش یک دانه آسیب ندیده بود. تجهیزات هوانیروز همه سالم بود. تجهیزات نیروی دریایی اصلاَ کاری با مردم نداشت. در دریا بود. سازمان و تجهیزات و آموزش آسیبی ندیده بود. برای نیروی هوایی هم همسنطور آسیبی ندیده بود. در تهران نیرو نداشتیم جز یک لشگر گارد و یک لشگر جاویدان که برای سلطنت بود. اینها قدری آسیب ظاهری دیدند و وسائل اینها را ضدانقلاب و منافقین آسیب رساندند. سازمان، تشکیلات، تجهیزات ارتش در اختیار انقلاب قرار گرفت. ارتش شد بازوی توانای انقلاب حالا که ارتش بازوی توانای انقلاب شد. استکبار جهانی در راس آن امریکا و غرب که تصور نمیکردند این انقلاب به این سرعت پیروز شود این گمانهزنی را داشتند که اگر پیروز شود هم یا به بلوک شرق میرود یا به بلوک غرب!ولیکن امام با شعار نه غربی و نه شرقی جمهوری اسلامی را بیان کردند. بازوی مسلح جمهوری اسلامی ارتش بود. ارتش به علاوه یک تعدادی نیروی مردمی به نام کمیته بود. کمیته ای ها حداکثر سلاح شهربانی را گرفته بودند و حداکثر آموزشی در حد یک تفنگ ژ۳ داشتند. اینها نمیتوانستند حافظ منافع مملکت شوند. اولین جایی که مورد حمله قرار میگیرد ارتش است. غرب و شرق وقتی دیدند شعار امام چنین است و جایی برای آنها نیست روز ۲۳ بهمن در مهاباد حزب دموکرت علم میشود. یک روز بعد از پیروزی انقلاب است.مجاهدین خلق روز ۲۴ بهمن اعلام موجودیت میکنند. همان هایی که سران آنها مسعود رجوی و خیابانی بودند. اینها چون با ساواک همکاری کردند زنده ماندند. بلا فاصله دستور براندازی میگیرند. کومله و دموکرات کمونیستها و هم منافقین از غرب و شرق و کمونیست دستور براندازی میگیرند. سادهترین و کمهزینهترین و راحتترین براندازی نظام براندازی داخلی است که توسط خود مردم آن کشور انجام شود.براندازی داخلی یا مسلحانه یا سخت است و یا نرم براندازی. نرم را تجربه کردیم. البته هر دو را با هم همزمان تجربه کردیم. ۵ روز بعد از پیروزی انقلاب شاهد این بودیم که در کردستان پایگاههای زاندارمری خلع سلاح شدند. روز دوم اسفند یعنی انقلاب ده روزه نشده بود پادگان مهاباد را با نیرنگ فرمانده را به صداوسیما بردند و دستور تسلیم داد و یک تیپ پیاده را به یغما بردند و همه چیز را بردند.حوادث سال ۵۸ را ببینید. خلق کرد، خلق عرب، خلق ترکمن، خلق بلوچ و غیره را به وجود آوردند. در همه جا این حوادث این ارتش بود که مردانه ایستاد. خیلیها میخواستند ارتش را منحل کنند ولی ارتش همه جا رفت و ایستاد. چون از جنس این مردم بود. یک روزی به یک بنده خدا گفتم شاه رفته است و امام هم آمده است و ما از شما انتظار داریم. گفته است من مقلد فلان مرجع هستم. آیا نامه و یا دست خطی از ایشان دارید؟ من مانده بودم چه بگویم. اگر همزمان همه مراجع اعلام میکردند امروز خدمت در ارتش و زاندارمری حرام است باور کنید اوضاع بدتر میشد. به دلیل اینکه امام در تبعید بودند مردم کمتر ایشان را میشناختند. بیشترین تقلید از مراجع دیگر بوده است و آنها فتوایی در این زمینه صادر نکردند. شاید خواست خداوند بود و الان این مسئله را میفهمیم. اگر همه میگفتند شاید امریکا مداخله نظامی میکرد و کودتا میشد. کشت و کشتار میشد.ما خودمان را مدیون این انقلاب میدانیم و هنوز هم مدیون میدانیم و از خداوند میخواهیم این مدیونی را تا زمان مرگ برای ما حفظ کند و طلبکار نباشیم. هر چه بوده از امام بوده است. امام بهترین مدافع را روز اول در ارتش فرستاد. حضرت آقا بودند. ایشان اولین کسی بودند که بعد از شهید قرنی وارد ارتش شدند. دفتر تشکیل دادند و از آن روز تا کنون امور ارتش را خود شخصا به عهده دارند. اینها واقعا جنگیدند. در سابقه نگاه کنید دولت مردان را . میگفتند هواپیما و اف ۱۴ نیاز نداریم و اینها را بفروشید.* کارهایی که دولت موقت انجام داد از جمله کنسل خیلی از قراردادها و چیزهایی که فرستاد و رفت.امیر هاشمی: آنها تجربه حکومت داری نداشتند. امروز نیست که ۳۸ سال سابقه دارند. آن روز چنین وضعیتی داشتند. انصافا بچه مسلمانان نقش اساسی داشتند. یک خاطره تعریف کنم. در سال ۵۶ بعد از آن وقایع یکی از دوستان تعریف میکرد که در قزوین ضداطلاعات همه افسران را در آمفی تئاتر جمع کرده بود و شروع به بدگویی از امام کرده بود. این که کمونیست است و دستور از انها میگیرد.یک سروان بلند شد و اجازه گرفت تا سخنی بگوید. گفت یا شما معنی آیت الله نمیدانید چیست که میگویید آیت الله خمینی کمونیست است و یا نمیدانید کمونیست چیست. مگر میشود آیت الله کمونیست شود؟ این دو با هم جمع نمیشود. جلسه به هم خورد. بچه مسلمان این گونه عمل میکرد. ضداطلاعات نتوانست جواب دهد. در جامعهای که بچه مسلمان تربیت کرده است در جای خود دفاع میکرد.*چند شبهه وجود دارد. یکی از چیزهایی که سلطنتطلبها آن سو مطرح میکنند این است که چون بدنه پائین ارتش یعنی افسران و درجهداران چون دریافت مالی کم داشتند و مشکل مالی داشتند با شاه مخالفت میکردند. این مطلب درست است؟امیر هاشمی: اولا تا سال ۱۳۵۰ این گونه نبود.* یعنی چه؟امیر هاشمی: که دریافت ارتشیها کمتر از بیرون باشد بلکه بیشتر هم بود. دیشب یکی از این افسران صحبت میکرد که من ستوان دوم بودم و حقوق او ۱۲۰۰ تومان بود. خانم او که معلم بود ۲۵۰ تومان دریافت میکرده است. بنابراین خیلی اختلاف داشتند. از سال ۵۰ به بعد که نفت گران شد به خصوص از سال ۵۲ به بعد و کسب و کار در مملکت زیاد شد درآمد نظامی ها خصوصا قشر پائین کم بود.* یعنی شاه حقوقها را اضافه نکرد؟امیر هاشمی: اضافه کرد ولی نسبت به جاهای دیگر زیاد نبود.* به نسبت تورمی که در جامعه بود خوب نبود.امیر هاشمی: این که بحث ناراضایتی از حقوق وجود داشت، نبود چون زندگی اینها به هر حال میچرخید. تنها عاملی که میتواند موثر باشد و روی ان حرف است مسئله دینداری است. آقای کلاهدوز و امثال او که در گارد جاویدان بود، خانه سازمانی داشت و ماشین زیر پای او بود و خیلی هم به او میرسیدند چه میشود که مخالف شاه میشود؟* بخش مذهبی جدا است.امیر هاشمی: بله درست است دین و مکتب شیعه مطرح است. عامل اصلی این بود. من دستور مرجع تقلیدم را به مراتب از فرمانده یگانم بالاتر میدانستم. وقتی دستور از مرجع تقلید میرسید، از یک عالم بزرگ شیعه میرسد، شغل و فرمانده بیاثر میشود.گروههای دیگر در سال ۵۳ قلع و قمع شدند. کمونیستها و کمولهها و دموکراتها و مخالفین شاه را ساواک از بین برد. ولی نتوانست پرونده انقلابیون مذهبی وابسته به حوزه را ببیندد. اگر هزاران پول هم میدادید وقتی طرف مرجع تقلیدش چیز دیگری میگوید به آن سو خواهد رفت. اگر دین را از او بگیرند این حرف درست میشود.در آن زمان تانک در خیابان زیاد بود و شما تانکی را پیدا کنید که به ساختمان تیراندازی کرده باشد. یا در جمعیت تیراندازی کرده باشد.* خیلی از تانک ها در بهمن ماه خود را به درودیوار زدند تا از کار بیفتند.امیر هاشمی: اگر پیدا کردید من یک جایزه به شما میدهم. آنچه شاه را از کار انداخت دین داری جامعه بود. حضرت آقا در دیداری به فرماندهان ارتش فرمودند که مسئله ارزش دینداری را در نیروهای مسلح قدر بدانید.* مستشاران نظامی امریکایی که در ایران بودند خیلی از سیستمهای سخت افزاری که از غرب خریداری کرده بودیم را در اختیار داشتند. روابط بدنه ارتش یک نوع حسادتی به اینها ایجاد کرده بود که آنها این مخالفت با شاه را مخالفت با آنها میدانستند. این حرف را درست میدانید؟امیر هاشمی: چون آن زمان خیلی درگیر این مسئله نبودم اولا مستشاران در همه جا نبودند. یگانهای رزمی کم بودند. از دور میامدند و مانور را نگاه میکردند. سالانه بازدیدی از توپخانه میکردند و ما با اینها برخورد داشتیم. بیشتر در مراکز ستادی رده بالا بودند و یا در نیروی هوایی بودند.انهایی که این گونه میگویند یک این که بچههایی که به امریکا میرفتند آموزش میدیدند واقعا نمونه بودند. از اینها امتحان میگرفتند و افراد نمونه میرفتند. شهید بابائی همان جایی که بود نفر اول بود. شهید صیاد شیرازی یک دوره سه ماهه امریکا رفته است. شهید صیاد را همان جا نوشتند که این یکی از مهرههای فرمانده آتی ارتش خواهد بود. نمره اول بین تمام خارجیها بوده است.بنابراین استعداد این گونه نهفته بود. اینجا که میامدند اینها تغییراتی ایجاد میکردند ولی مستشاران نمیگذاشتند اینها وارد کار شوند. این برای شما به عنوان جوان سخت بود. بچه ها به هر حال مطالب درمیآوردند. به محض این که مستشاران خارج شدند مشاهده کردید بچه های ما چه کردند. آنها تصور داشتند قسمتهای فنی همانند نیروی هوایی و دریایی و هوانیروز ما نمیتوانند کاری کنند. شما دیدید که همان روز اول که عراق حمله کرد (هرچند ما ۶ ماه قبل در منطقه بودیم) نیروی هوایی چه میزان پرواز داشت. روز بعد پروازهای نیروی هوایی ما معادله جنگ را عوض کرد. نیروی دریایی ما همان سه ماه اول تکلیف نیروی دریایی عراق را تا آخر جنگ مشخص کرد. عراق نتوانست از دریا نفت صادر کند. همان طور که گفتم شناخت آنها روی پرسنل ما کم بود.خدا را شکر میکنیم که امام شناخت خوبی داشت و درست تدبیر کردند. اگر ارتش منحل میشد چه میشد؟ امروز به خوبی میتوانید این را درک کنید. عراق چه سرنوشتی پیدا کرد. افغانستان چه سرنوشتی پیدا کرد. لیبی چه سرنوشتی پیدا کرد. ارتش آن ها را از بین بردند. پسرم میگفت هر چه فکر میکنم در قرنهای اخیر آدمی به این کارزماتیک وجود نداشت. شما حساب کنید ۲۹ فروردین را امام روز ارتش نامگذاری کردند. چهار روز بعد گفت سپاه تشکیل شود. چه میزان ارتش در تشکیل سپاه نقش داشت؟ همان سال گفتند بسیج تشکیل شود. جنگ چه زمانی اتفاق افتاد؟ ۳۱ شهریور ۵۹ بود. امام قبل از آن بسیج را تشکیل داد. امام واقعا همه چیز را میدیدند. بعدها شاهد بودیم در مورد فروپاشی شوروی ایشان اولین کسی بودند که برای گورباچف پیام فرستادند. چون ایشان با خدا بودند خداوند هم به ایشان بصیرت میداد. و امروز هم اگر ما به وصیت نامه امام(ره) عمل کنیم و گوش به فرمان مقام معظم رهبری باشیم با تجربه و اندوخته هایی که داریم به مراتب قدرمتند تر از گذشته هستیم و هیچ نگرانی نداشته باشیممنبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
February 8, 2017, 1:47 am
به گزارش ندای انقلاب، در شرایطی که ورزش ایران دستخوش حواشی مربوط به کارلوس کی روش و فدراسیون فوتبال است، ماجراهایی را شاهدیم که کمتر مورد توجه قرار می گیرد. در زیر، مروری بر برحی از این رویدادها می کنیم.* اگرچه چند سالی از فعالیت رسمی وزارت ورزش و جوانان می گذرد؛ اما شاهدیم که معاونتی در آن حضور دارد که در چارت رسمی آن وجود نداشته و ندارد. معاونت همگانی، سمتی است که مغایر قانون فعالیت داشته و تا کنون نیز تدبیری برای آن اندیشیده نشده است. به نظر می رسد نهادهای نظارتی نیز باید در این زمینه ورودی جدی تر داشته باشند که چگونه چنین معاونتی به کار خود ادامه می دهد. تصمیمات این معاونت با توجه به این موضوع، عملا غیرقانونی بوده و می تواند برای مسئولان آن نیز تبعاتی جدی داشته باشد.* همواره این انتقاد به مربیان فوتبال وارد بوده که از سطح علمی و فنی بالایی برخوردار نیستند؛ ولی به تازگی شاهد مشغله نوظهوری در میان مربیان فوتبال هستیم که این اوضاع نابهسامان را تکمیل کرده است. رستوران داری، اتفاق جدیدی است که آنها را با حواشی گسترده ای همراه کرده و مانع از تمرکز نصفه و نیمه قبلی آنها شده است. اشتغال به رستونداری موجب شده تا برخی مربیان فوتبال درگیر حواشی این کار شوند و تمرکز خود در حوزه فوتبال را از دست بدهند. بایستی مدیران باشگاهها در این زمینه توجه بیشتری داشته باشند تا از اندک کارآیی موجود مربیان کاسته نشود.* در اوایل حضور مهدی تاج بود که حمیدرضا آصفی به عنوان مشاور امور بین الملل فدراسیون فوتبال منصوب شد. بسیاری انتظار داشتند با توجه به سابقه وی در عرصه دیپلماسی، عملکردی ویژه را از خود برجای بگذارد؛ اما هر چه گذشته، دوری وی از این موقعیت و ناتوانی در کمک به فوتبال بیشتر اثبات شده است. وی عملا هیچ نقشی در امور بین الملل فوتبال نداشته و از تخصص چندانی نیز در این زمینه برخوردار نیست. همین باعث شده تا صرفا به مصاحبه رسانه ای بسنده کرده و نشان دهد که تاج در این زمینه باید تدبیری دقیق و کارشناسانه تر داشته باشد.* اگرچه ورزشگاه آزادی مهمترین مجموعه ورزشی کشور است؛ اما در نگهداری آن شاهد اهمال و رفتارهایی عجیبی هستیم. در یک مورد عجیب، شاهد سرگردانی سگ هایی در محوطه ورزشگاه هستیم که امنیت حاضران در آن را به مخاطره انداخته است. همچنین وضعیت ساختمانی این مجموعه نیز با توجه به گذشت ۴ دهه از ساخت آن، در شرایط نامناسبی قرار دارد که احتمال بروز حادثه در آن متصور است. باتوجه به برگزاری اردوی برخی تیم های ملی در این مجموعه که در رده های سنی مختلف است، همیشه این خطر برای آنها وجود داشته که مدیریت ورزشگاه نیز تا کنون تدبیری برای رفع آن نداشته است.* مسعود سلطانی فر که با ورود به وزارت ورزش و جوانان، برخی بر این باور بودند که بارقه هایی از رفع مشکلات فدراسیون ها و ادارات کل به گوش می رسد، با گذشت چندین ماه، همچنان نتوانسته موفقیتی در جذب منابع مالی از دولت داشت باشد. وی که برخی عنوان می کردند ارتباط نزدیکی با رئیس جمهوری دارد، عملا راهگشای ورزش کشور نبوده و نتوانسته انتظارات را برآورده کند. سلطانی فر تا کنون نه تنها در زمینه مالی که در سایر حوزه ها نیز ناتوان نشان داده و جامعه ورزش را با سرخوردگی مواجه کرده است. امید است که بتواند در ادامه، این وضعیت را ساماندهی بهتری کند.* اگرچه دور برگشت لیگ برتر نیز آغاز شده و تیم ها رقابتی تنگاتنگ را پشت سر می گذارند؛ اما همچنان درباره منابع درآمدی فوتبال در این دوره لیگ، اطلاع رسانی دقیقی نشده است. تا به امروز مشخص نیست باشگاه ها و سازمان لیگ از منابعی مانند تبلیغات، بلیت فروشی، اسپانسرینگ و ... چه میزان درآمد داشته اند. متاسفانه فوتبال کشور با یک ابهام مالی بزرگ در این باره مواجه است که تا کنون هیچ تدبیری نیز برای آن نشده است.منبع : مشرق |
|
↧
February 8, 2017, 1:41 am
به گزارش ندای انقلاب، انقلاب اسلامی با اعتراض مراجع و مردم به تصويب لايحه انجمنهای ايالتي و ولايتي در سال ۴۱ کليد خورد و یک سال بعد با تبعيد امامره به اوج خود رسيد. در ابتداي سير مبارزات تبعيد مبارزين و انقلابيون در اولويت رژيم نبود بلکه با استفاده از اهرمهایی مثل فشار، تهديد، زندان و... سعي داشتند علما را از مسير خود بازدارند، اين شرايط تا زمان تبعيد امامرهادامه داشت اما پس از مدتي مردم با شناخت تدابير و سیاستهای ساواک به روشهای مختلفي مثل برگزاري مراسم مذهبي در اماکن مقدسه روي آوردند. ساواک که از درگيري در اماکن مذهبي واهمه داشت تصميم گرفت با دستگيري افراد محوري جلسات را به تعطيلي بکشاند، غافل از اينکه اين افراد بلافاصله بعد از آزادي دوباره فعالشده و ضد سیاستهای آنها اقدام میکنند. نهایتاً دستگاه امنيتي رژيم که تدابير خود را شکستخورده میدید به سياست ديگري در مسائل امنيتي و راهکارهاي مقابله جويانه با روحانيت روي آورد و آن همان تبعيد بود.با توجه به گزارشهای ساواک به نظر میرسد اين تغيير رويه دو علت عمده داشته است: يکي نارسايي قانوني و اشتغال ياران امامره به روشنگري و مبارزه بلافاصله پس از اتمام دوره محکوميت و آزادي از زندان و البته با جسارت و شوري بيشتر، و ديگري حساسيت افکار عمومي نسبت به زنداني کردن روحانيون و افزايش نفوذ آنها پس طي دوره محکوميت؛ بنابراین سياست امنيتي رژيم ازاینپس برمدار تبعيد شکل گرفت تا علاوه بر کنترل فضاي شهرهای مهم مثل قم و تهران از ارتباط مبارزين و انسجام آنها نيز جلوگیری گردد.امواج چهارگانه تبعيدهمانطور که گفته شد شروع تبعیدها از سال ۴۳ و پس از تبعيد امامره بود و تا سال ۵۷ ادامه داشت، اما در اين بازه وقوع يک سري رخدادها سبب ايجاد مقاطع مختلف در مبارزات شده و از سوي ديگر موج تازه اي از تبعيد روحانيون توسط دستگاههای امنيتي آغاز میشد، در اين ميان چهار واقعه شاخص وجود دارد کهموجهای چهارگانه تبعيد در مقابله با آنها به وقوع پيوستند:در ادامه به بررسي وقايع مربوط به هريک از دورههای تبعيد و افراد تبعیدشده در هر دوره میپردازیم:موج اول تبعید؛ پس از حادثه فیضیهبدون ترديد قيام پانزده خرداد ۱۳۴۲ نقطه آغازين انقلاب اسلامي بود که در واکنش به لايحه انجمنهای ايالتي-ولايتي، انقلاب سفيد و فاجعه مدرسه فيضيه قم رخ داد و مهمترین نتيجه آن ظهور امام خمينيره بهعنوان پيشگام مبارزات سياسي عليه رژيم بود. پس از این قيام، افراد دخيل از جمله روحانيون، بازاریها و ... توسط رژيم پهلوی شدیداً سرکوبشده و چند تن از آنها محکوم به تبعيد گشتند.در ميان محکومين به تبعيد اين دوره نام آقايان: سيدعبداله هاشمي، مرتضي حجازي،فلاح يزدي، هادي پيشوايي و قربانعلي طايف نجفآبادی به چشم میخورد. مدتي بعد نيز در آستانه عيد نوروز سال ۱۳۴۵ جمعي از نيروهاي انقلابي که بنا بود اعلامیههای حضرت امامره را پخش کنند شناساییشده و همگي تبعيد شدند، افراد تبعیدشده بدين شرح بودند: آقايان سيد احمد کلانتر و محمد جعفري گيلاني به فردوس، آقايان مهدي کروبي، محمدرضا ياسين و محمدعلي گرامي به گنبدکاووس، شهابالدین اشراقي داماد امامره به همدان. موج دوم؛ در اعتراض به جشن تاجگذاری در آغاز اين مرحله امامره طي پيامي اعتراض خود را نسبت به جشنهای تاجگذاری اعلام کردند، اين پيام که اولين اعلاميه ايشان در طول دو سال تبعيد بود و در پي آن پیامهای ديگر ايشان خطاب به مبارزين يکي پس از ديگري وارد ايران میشد و انقلابيون مخفيانه اعلامیهها را تکثير و پخش میکردند.ازاینرو ساواک بااطلاع از ورود پیامهای امامره نظارت خود را تشديد کرد و افرادي را که احتمال میداد اطلاعیهها بهواسطه آنها وارد میشود را دستگير نمود. بعلاوه در اين دوره با فوت آیتالله حکيم جمعي از علماي قم مرجعيت امامره را تأیید کرده و در مجالس از ايشان سخن میگفتند در همين راستا ۵۰ تن از روحانیون نامهای براي ايشان فرستاده و بر رهبري ايشان پافشاري کردند.در واکنش به اين جريانات رژيم موج جديدي از تبعيد به راه انداخت و چندين نفر از مبارزين را به نقاط مختلف تبعيد کرد، آیتالله منتظري را به مسجدسلیمان و بعد هم نجفآباد فرستادند و آقایان خزعلي، صلواتي، سعيدي، کلانتر و مرواريد نيز به زابل تبعيد نمودند.موج سوم و نقش گروه ابوذراین موج از تبعیدها با عملیات ناموفق خلع سلاح پاسبانی قم کلید خورد، جمعی از جونان نهاوند موسوم به گروه ابوذر در جهت توسعه برنامههای مبارزاتی خود درصدد به دست آوردن سلاح به پاسبانی هجوم بردند، اما ناکامی آنها بهانهای شد برای تبعید گسترده انقلابیون و ساواک با تکیهبر این اتفاق ۲۵ نفر از انقلابیون را به نقاط دورافتاده و عموماً سنی نشین کشور تبعید کرد.این نکته نیز ناگفته نماند که انتخاب افراد گروه ۲۵ نفر نشان میدهد که ساواک کاملاً پیشگامان نهضت و عناصر مبارز را شناسایی نموده و آنان را در این لیست قرار داده است. آيت الله ربانی شیرازی در رأس این گروه متهم اصلی مرتبط با گروه ابوذر بود. هشت نفر بعدی از تأیید کنندگان مرجعیت امامره بعد از رحلت آیتالله حکیم بودند. چهار نفر دیگر در حوزه نشر و توزیع رساله امامره فعالیت داشتند. گروه دیگر در حوزه گردش مالی امامره (وکلای مالی امام) مسئولیت داشتند.موج چهارم؛ پس از رحلت حاجآقا مصطفیرحلت مرموز آیتالله مصطفی خمینی فرزند امامره در آبان ۱۳۵۶، شتاب خاصی به حرکت انقلاب اسلامی بخشید که میتوان موج برخاسته از آن را بهعنوان آغاز قیام عمومی مردم دانست. مجالس یادبود متعددی در سرتاسر کشور برگزار و در پی هر یک از این مجالس، تظاهرات گستردهای علیه رژیم شاه به راه افتاد و بار دیگر امامره بهعنوان رهبر حرکت اسلامی در جامعه مطرح گردید. ازاینرو دستگاه حاکم و بهویژه شخص شاه بر آن شد تا با توهین به ساحت امامره چهرهی ایشان را در انظار عمومی مشوش سازد و با نوشتن مقالهای با صراحت به آن بزرگوار توهین نماید.علاوه بر این روزنامه اطلاعات در چاپ ۱۷ دیماه مقالهای موهن نسبت به امام خمینیره منتشر کرد که با واکنش نیروهای مبارز در قالب تظاهرات ۱۹ دیماه مواجه شد، رژیم برای کنترل اوضاع در اقدامی نسنجیده تصمیم به سرکوب مردم گرفت که به کشتار خونین ۱۹ دی قم ختم شد.این قیام با مظلومیت شهدا و حرکت روحانیت و مردم به بار نشست و حرکتساز شد. پیام حضرت امامره روح تازهای در کالبد مجروح ملت دمید و انقلابْ آهنگ و شتاب تازهای به خود گرفت. مبارزه علیه رژیم طاغوت شکل همهجانبهای پیدا کرد و خون تازهای در رگ نهضت جوشیدن گرفت. به دنبال قیام ۱۹ دی، نهضت به شهرهای دیگر کشیده شد و حماسه چهلمها شکل گرفت. تبریز، یزد، جهرم، تهران، مشهد و شهرهای دیگر کشور شاهد قیامهایی خونین در گرامی داشت شهدا بودند. ابتدا تبریز در چهلم شهدای قم به خاک و خون کشیده شد و پسازآن شهرهای دیگر به همین ترتیب شاهد حماسههایی جاوید بودند.درنهایت کمیسیون امنیت اجتماعی قم روز ۲۱ دیماه تشکیل شد و هفت نفر از مدرسین قم و سه نفر از بازاریان را محرک اصلی شناخت و آنان را به تبعید محکوم کرد که اسامی و محکومیت آنها به این شرح بود: «۱- شیخ مرتضی فهیم کرمانی به سه سال اقامت اجباری در سقز ۲- شیخ محمد یزدی به سه سال اقامت اجباری در بندرلنگه ۳- ناصر مکارم شیرازی به سه سال اقامت اجباری در چابهار ۴- شیخ حسینی نوری همانانی به سه سال اقامت اجباری در خلخال ۵- شیخ ابوالقاسم خزعلی به سه سال اقامت اجباری در بیجار ۶- شیخ محمدعلی گرامی به سه سال اقامت اجباری در شوشتر ۷- شیخ حسن صانعی به سه سال اقامت اجباری در میناب ۸- حاج قاسم دخیلی به سه سال اقامت اجباری در تویسرکان ۹- غلامحسین خردمند به سه سال اقامت اجباری در خوی و ۱۰- حسین سلیمانی به سه سال اقامت اجباری در تربتجام.»علاوه بر تبعيد دستهجمعی اين تعداد از روحانيون برخي ديگر نيز در اين بازه بهصورت انفرادي تبعيد میشدند، در ميان تبعیدشدگان انفرادي بر اساس اسناد بجا مانده از ساواک "سيد علي حسيني خامنهای از روحانيون ناراحت و افراطي مشهد به علت تحريکات مضر" نيز به تبعيدگاهي در نزديکي ايرانشهر تبعيد میگردد.درمجموع ساواک در تمام مقاطع با تبعید افراد شاخص و محوری سعی داشت انسجام و مقاومت مبارزین را از بین ببرد به دو نکته توجه داشت:۱- سعی میکرد افراد تبعیدی را به نقاطی بد آبوهوا منتقل کند تا ازلحاظ جسمی و معیشتی در تنگنا قرار گیرند.۲- مورد دوم که عموماً در تبعیدها موردتوجه قرار داشت بافت مذهبی مناطق بود، بدین معنی که سعی میشد روحانیون را به مناطق سنی نشینی منتقل کنند تا مبادا باگذشت زمان بتوانند بین بافت اجتماعی تبعیدگاه نفوذ نمایند.فعاليتهای تبعیدیونرژیم که به خیال خودش با تبعید افراد ساختار مبارزاتی انقلابیون در مرکز را نابود کرده و با پراکنده کردن آنها زمینه نهضت را از بین برده بود سرمست از اقدامات پیشگیرانه خود از وضعیت نقاط حاشیهای غافل شده بود. به عبارتی استراتژی امنیتی پهلوی سبب شد علما به نقاطی که عموماً سفر به آنها صعب بود و مفاهیم انقلابی به آنها نمیرسید واردشوند و گفتمان انقلاب را در سراسر کشور معرفی نمایند. طی یک دستهبندی کلی اقدامات انقلابیون در دوره تبعید را میتوان متشکل از دو مرحله زمینهسازی، فعالیت مذهبی سیاسی دانست:۱- زمینهسازی و تبلیغ:اغلب افکار عمومی نسبت به فرد تبعیدی بهعنوان یک فرد مجرم مینگریستند ازاینرو اولین اقدام جلب اعتماد عمومی بود، در این راستا اکثراً افراد تبعیدی به دیدار علما و روحانیون بومی رفته و طی جلساتی با جلب اعتماد وی و برقراری ارتباط با او وجه عمومی خود را در منظر عموم اصلاحکرده و همچنین زمینه حضور در محافل مذهبی منطقه را برای خود فراهم میکردند. در بعضی موارد فعالیتهای تبلیغی و منزلت اجتماعی فرد چنان زیاد میشد که رژیم چارهای جز تغییر تبعیدگاه نمیافت.۲- فعالیتهای اجتماعی:ازآنجاکه اغلب تبعیدیها ملبس به لباس روحانیت بودند پس از جلب اعتماد از اولین فعالیتهای آنها برپایی نماز جماعت و طرح مختصر مسائل در مساجد بود. بعضاً در شهرهایی که زمینه بیشتری وجود داشت مبارزین با گستردهتر کردن حوزه فعالیت خود به تربیت مبارزین و مبلغین پرداخته و محل تبعید را به مرکز جدیدی برای مبارزه علیه رژیم تبدیل میکردند. این اتفاق در مورد آیتالله خلخالی تا حدی پیش رفت که طلاب از برخی نقاط کشور برای حضور در جلسات درس ایشان به تبعیدگاه ایشان راهی شدند.کلام آخربا توجه به مطالب یادشده به نظرمی رسد حکومت وقت برای اینکه واعظان و منبریان انقلابی را از مبارزه بازدارد و آنها را تحدید نماید تصمیم به تبعید آنها گرفت. اما این سبب سکونت و دسترسی آنها به نقاط دورافتاده کشور و برقراری ارتباط با مردم آنجا شد. درواقع تبعید روحانیون انقلابی به شهرهای مختلف باعث گستردهتر شدن حوزه مبارزات و شبکه مبارزاتی انقلاب و درنتیجه بالا رفتن جایگاه آن در افکار عمومیشد. اگر در سالهای اولیه اعلامیهها و پیامهای امامره تنها به نخبگان و ساکنان شهرهای بزرگ میرسید و اثرش در همین حد باقی میماند، اکنون در دورافتادهترین شهرها همصحبت از نهضت امام خمینیره بود.منبع : مشرق |
|
↧
February 6, 2017, 1:34 am
به گزارش ندای انقلاب، دیوارهای قلعه یک به یک فرو می ریخت و او تنها به یک چیز فکر می کرد. به فقر و فلاکت آدم هایی که سال ها زیر گوش آسمان خراش های پایتخت قلعه نشین بوده اند. قلعه ای که حالا زیر چنگال های آهنین لودر استخوان خرد می کرد و برای ساخت سرپناهی مطمئن آماده می شد. حتی راننده لودر هنوز هم باور نداشت بالاخره عده ای، قلعه نشینی و بدبختی را به جهاد خود اینگونه به سرعت به پایان برسانند. قلعه ای که حالا دیوارهایش فرو ریخته اند و خانه هایی نو در آن قد علم کرده اند. نیازی به سفر در گذشته های دور نیست. قلعه سیمون تا همین ۶ماه قبل هنوز پا برجا بود، قلعه ای سیاه با آدم های خاکستری. آدم هایی درمانده از فقر با کوهی از درد و مشکل، مردمی که حالا از سیمون فقط خاطره ای در ذهن دارند. عذرخواهی فرمانده سپاه به جای دولت هایی که سیمون را ندیدند تصاویر قدیمی قلعه سیمون را یک به یک از نظر می گذرانم. بازی بچه های قد ونیم قد در خرابه های قلعه و آدم هایی خسته از درد روزگار. حالا اما فرمانده سپاه پاسداران در مراسم افتتاح واحدهای نوساز و بنا شده بر خرابه های سیمون از تمامی این آدم ها عذر خواهی کرده است. از طرف تمامی مسئولان و دولت های بعد از جنگ. ازآنهایی که بد بختی ها و فقر را در قلعه سیمون ندیدند و دل نسوزاندند. برای رسیدن به قلعه سیمون، راهی اسلامشهر می شویم. کمتر کسی از ساکنین اسلامشهر نام قلعه سیمون را شنیده اند و از محل آن اطلاع دارند. پس باید بیشتر پرس و جو کنیم تا رد و نشانی از قلعه سیمون دیروز و "شهرک شهید جعفری" امروز به دست بیاوریم. سرانجام با راهنمایی تابلویی قدیمی به جاده ای فرعی وصل می شویم. جاده ای که از بین زمین های کشاورزی و کارخانه های مختلف که ما را به سیمونیان می رساند. تا کیلومترها رد و نشانی از عابر پیاده نیست. بعد از چندین کیلومتر رانندگی به مدرسه ای دخترانه می رسیم. مدرسه ای محصور در بین زمین های کشاورزی و تابلویی که از دور دست رخ نمایی می کند. زن جوانی همراه فرزندش مقابل مدرسه ایستاده است و از شنیدن سوالم چشمانش برق خاصی به خود می گیرد. می پرسم قلعه سیمون کجاست؟ با نگاهی پر از شادی و غرور می گوید: ما در قلعه سیمون زندگی می کردیم، ۱۳سال. اما الان خرابش کردند، برایمان خانه ساخته اند و نام محله مان شده شهرک شهید جعفری. آنقدر با افتخار همه چیز را تعریف می کند و از خانه و محله جدیدی که برایشان ساخته اند خوشحال است که ناخودآگاه از ناسپاس بودنم بابت تمام چیزهایی که دارم خجالت می کشم. با دست شهرک جدیدشان را نشانم می دهد و می گوید: آنجا خانه ماست. همان جایی که قبلا قلعه سیمون بود. به شهرک که میرسیم همه چیز بوی نویی می دهد. از آسفالت های نو تا خانه های دو طبقه و سه طبقه ای که معلوم است عمرشان هنوز به یک سال هم نرسیده است. سیمون مخروبه ای که حالا شهرک شده استتمام آن بدبختی ها زیر خروارها خاک دفن شده اند و ساکنان قلعه سیمون، به مردمانی شهرک نشین تبدیل شده اند. با هر یک از اهالی قلعه که صحبت می کنیم برق خاصی از شادی در چشمانش دو دو می زند. پیرمرد با لبخندی بر لب می گوید: دیر آمدی جوان، قلعه سیمون ۵ماه است که خراب شده! اینجا اینطور که می بینی نبود، خیلی اوضاعش با الان فرق داشت. "من خودم ۱۴سال اینجا زندگی کرده ام. هیچکس به فریادمان نرسید. هیچکس بدبختی هایمان را ندید. به هرکجا که فکرش را کنی نامه نوشتیم و کمک خواستیم، اما کسی به فریادمان نرسید. تا اینکه بسیج و سپاه متوجه اوضاع و احوالمان شدند و این خانه ها را برایمان ساختند. راستش را بخواهی اولش می ترسیدیم که مبادا خانه هایمان را خراب کنند و از این جا رانده شویم. اما چهار ماه بعد خانه هایمان را تحویل دادند و حالا صاحب خانه ایم." گلستانی های سیل زده، ساکنین اصلی قلعه سیمونهوا سرد است و استخوان سوز. با اینحال صدای خنده و بازی بچه ها کوچه های محله را پر کرده است. چهار کوچه و ۵۰خانه ای که در کنار هم شهرکی ساخته اند برای ساکنان قلعه سیمون. مصطفی هنوز به سن مدرسه نرسیده و همراه چند بچه قد و نیم قد دیگر بی توجه به تمام مشکلاتی که پدر و مادرش داشته اند توپ پلاستیکی اش را دنبال می کند. خانم گزمه قدیمی ترین ایرانی ساکن قلعه سیمون است. ۲۴سال قبل سیل دار و ندارشان را از در استان گلستان بین برد و مجبورشان کرد راهی پایتخت شوند. روزگاری که به گفته خودش اینجا سکونتگاه مهاجران افغان بود و آنها اولین ایرانی های ساکن قلعه سیمون لقب گرفتند. در بین حرف هایش دائم تاکید میکند که سری به آرشیو عکس های این منطقه بزنم تا بهتر متوجه درد و رنج هایشان شوم. بغض گلویش را فشار می دهد وقتی از روزگاری می گوید که گوسفندها در نزدیکی خانه شان، آغل داشتند و فرزندانش به این خاطر که بوی گوسفند می دادند مجبور به ترک تحصیل شده اند. شاید پیش خودش می گوید، اگر آن روزها پسرهایم ترک تحصیل نمی کردند الان حال و روز بهتری داشتند و مجبور نبودند برای دیگران کارگری کنند. روبروی خانه ها تا چشم کار می کند زمین کشاورزی است. اهالی سیمون از همین زمین ها امرار معاش می کنند و هرچه در این زمین ها بکارند و برداشت کنند را با صاحبان زمین تقسیم می کنند. درآمد ناچیز، سختی کار و خانه های خراب تمام دار و ندار ساکنان قلعه ای بود که حتی تصور بودنش هم برایمان سخت است. آنها از سيل سال ۷۱ استان گلستان که به دليل عدم وجود سدهاي مهارکننده، خسارات زيادي را به شهرهایی چون گنبد، آق قلا و روستاهاي مسير سیل وارد کرده بود، تاکنون منتظر بودند تا دستی به یاری شان بشتابد. جهاد ۴ماهه برای ساخت شهرکی جدید پیر زن چادر گل گلی اش را دور کمر پیچیده و مقابل خانه اش را جارو می زند. از حال و روزشان که می پرسم، فقط خدا را شکر می کند و بس. اول خدا بعد هم بچه های جهادگر و بسیج. با همان لهجه غلیظ می گوید: فکرش را هم نمی کردیم کسی پیدا شود و اینقدر سریع برایمان خانه بسازد. خدا خیرشان بدهد، شبانه روزی کار کردند و خانه هایمان را تحویلمان دادند. واقعا ارزشش را داشت که ۴ماه در مدرسه و خانه های موقت زندگی کنیم و صاحب چنین خانه هایی شویم. خانم گزمه با شوقی وصف ناشدنی خانه ها و کوچه پس کوچه های نوساز سیمون را نشانمان می دهد و می گوید: قرار است آب و گاز هم برایمان وصل کنند. خیلی از خیرین هم به همت سپاه آمده اند و برای مردم وسایل زندگی تهیه کرده اند. از یخچال گرفته تا کابینت های آشپزخانه. از هر چند کلمه ای که می گوید یک تشکر از سرهنگ اصغری می کند. برایم جالب است و وقتی درباره اش می پرسم میگوید: همه کارها و زحمات را سرهنگ اصغری کشید. در این ۴ماه خواب و خوراک نداشت و طوری کار می کرد که انگار برای خانواده و بچه هایش خانه می ساخت. کمی مکث می کند و می گوید که سرهنگ اصغری رئیس سازمان بسیج سازندگی استان تهران است. با اینکه همه در ساخت قلعه سیمون کمک کردند اما سپاه و بسیج فرمانده بودند و خیلی زحمت کشیدند. سرهنگ اصغری نیست تا برایمان از روزهایی بگوید که بسیج با کاری جهادی رکوردی جدید را در ساخت و ساز و ساماندهی مناطق محروم ثبت کرد اما مهدی غلامی مدیر فنی و محرومیت زدایی بسیج سازندگی استان تهران اما در گوشه ای از کارگاه در حال کار است. با اینکه کار برای انجام زیاد است و بار سنگینی از مسئولیت را به دوش دارد اما از ته دل خوشحال است. از اینکه عده ای را از بدترین شرایط ممکن برای زندگی نجات داده اند و بعد از ۴ماه صاحب سرپناهشان کرده اند. از ۴ماه جهادی که می پرسم. می گوید: در این چهار ماه ۱۲۰نفر از پرسنل بسیج سازندگی همراه با تجهیزات و امکانات سپاه در این منطقه کار کردند تا چیزی که مقابل چشمانتان است خلق شود. در خیلی از روزها بین ۳۰تا ۴۰نفر از نیروهای جهادی هم به کمک مان می آمدند تا کار زودتر تمام شود و مردم سریعتر از زمان بندی سامان پیدا کنند. نتیجه این کار جهادی ساخت ۱۷بلوک ۲طبقه و ۵بلوک ۳طبقه بوده است که در زمینی به وسعت ۵هزار متر مربع ساخته شده است. البته فاز دوم هم چند وقتی است شروع شده و قرار است در آن مسجد، پایگاه بسیج، خانه علم و مدرسه مناسب ساخته شود. تصاویر ماهواره ای از قبل و بعد از تخریب و ساخت قلعه سیمون یکی از بچه های سپاه که از روزهای اول کار در قلعه سیمون پای کار بوده است، برایمان می گوید: اینجا همه کمک کردند، از بنیاد برین که یک خیریه خصوصی است تا بنیاد برکت و کمیته امداد امام خمینی. اما بدون اغراق می گویم بیشترین زحمت را بچه های جهادگر کشیدند. حتی در دو ماه اول نیروهای فرهنگی سپاه وارد میدان شدند و برای آموزش و فرهنگی سازی بین ساکنان قلعه سیمون تلاش زیادی کردند. حتی پزشکان جهاد گر هم برای دو ماه اینجا مستقر بودند و به درمان و ویزیت ساکنین پرداختند. حالا دیگر قلعه ای به نام سیمون وجود خارجی ندارد. تنها یادگار آن روزهای سیاه چند قطعه عکس است و خاطره ای در ذهن اهالی دردکشیده سیمون. صدای بازی بچه ها حس زنده بودن می دهد و جهادگران را برای کار بیشتر تشویق می کند. برای مردانی که جهاد هنوز هم برایشان ادامه دارد...منبع : مشرق |
|
↧
↧
February 11, 2017, 3:53 am
به گزارش ندای انقلاب، انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷(۱۹۷۹) یکی از بزرگ ترین و تاثیرگذارترین رویدادهای نیمه دوم قرن بیستم در جهان بود. بدیهی بود که روزنامه ها و نشریات معروف و معتبر دنیا این رویداد را از ماه های پیش از پیروزی، روزهای سرنوشت ساز پیروزی و ماه های تثبیت نظام انقلابی پوشش دهند. در ادامه تصاویر روی جلد چند نشریه معروف با موضوع انقلاب ایران در مقطع ۱۳۵۸-۱۳۵۷ را می بینید:روی جلد هفته نامه نیوزویک، نوامبر ۱۹۷۸: «بحران برای شاه»هفته نامه نیوزویک، دسامبر ۱۹۷۸: «آیا شاه دوام می آورد؟» نشریه آمریکایی تایم: ۱۲ فوریه ۱۹۷۹: «ایران: و اکنون بازی قدرت» نیوزویک، ۱۲ فوریه ۱۹۷۹: مرد رازآلود ایران تایم، ۲۶ فوریه ۱۹۷۹: «هرج و مرج و خروج» نیوزویک، ۲۶ فوریه ۱۹۷۹: «جهان پر مصیبت آمریکا: احساس بی یاوری» مجله امریکایی لایف، ژانویه ۱۹۸۰: «اعتراض شدید(امام) خمینی علیه آمریکا» نوامبر ۱۹۷۹: «آزمون اراده ها» شماره ۷ ژانویه ۱۹۸۰: تصویر امام به عنوان مرد سال جهان روی جلد مجله تایم(مسوولان نشریه تایم چون بابت قضیه تصرف لانه جاسوسی از حکومت انقلابی ایران ناراحت و عصبانی بودند، به زعم خود، پرتره ای خشن و خشمناک از حضرت امام(ره) منتشر کردند) |
|
↧
February 11, 2017, 2:48 am
به گزارش ندای انقلاب، دکتر محمدرضا مسجدی دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران از به صدا درآمدن زنگ خطر برای فروش مواد دخانی از طریق فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در ایران خبر داد و با تاکید بر نقش سودجویان فضای مجازی در افزایش مصرف مواد دخانی در جامعه، به خبرنگار مشرق گفت: سودجویان با ورود به این بخش و استفاده از ظرفیت های فراوان فضای مجازی، آسیب های جبران ناپذیری به سلامت جامعه وارد می کنند که برای مقابله با این اقدامات سازمان یافته نیاز به اقدامی اساسی از سوی دولت داریم. این مقام مسئول با اشاره به نقش فضای مجازی برای گسترش و بسط اقدامات خلاف قانون در جامعه گفت: متاسفانه سودجویان اقدام به فروش و تبلیغ مواد دخانی قاچاق و بدون کیفیت در شبکه های اجتماعی از جمله تلگرام می کنند و از سوی دیگر با افزایش رو به رشد مراکز آنلاین ارائه قلیان در فضای مجازی، دسترسی به قلیان، سهل تر شده و این مراکز با استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی، قلیان را برای استفاده در خودرو، منزل و محل کار در اختیار مصرف کنندگان قرار می دهند. دبیر کل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات با تاکید بر عزم جدی وزارت بهداشت برای کاهش استعمال دخانیات در جامعه، از درخواست های متعدد مردمی و حاکمیتی برای ممانعت از فعالیت باندها و مراکز فروش مواد دخانی در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی خبر داد و گفت: وزارت بهداشت ابزار مقابله با این شیوه از ارائه مواد دخانی را در اختیار ندارد و برای حل این مشکل، باید اقدام اساسی و ریشه ای توسط دولت صورت گیرد. مصرف دخانیات همچنان قد می کشد مسجدی مصرف دخانیات در کشور را همچنان رو به رشد توصیف کرد و گفت: متاسفانه آمار و ارقام دولتی نشانی از کاهش مصرف دخانیات در کشور ندارد. وی ورود سیگارهای قاچاق به کشور را یکی از عوامل افزایش انواع سرطان دانست و گفت: تمامی سیگارهای قاچاق در کشورهای همسایه تولید می شوند و بدون رعایت استانداردهای لازم، تنها با درج نام و نشان برندهای معروف سیگار بر روی محصولات خود، بی کیفیت ترین سیگار را با نام و نشان برندهای معروف راهی بازار ایران می کنند. مسجدی سهم سیگارهای قاچاق از بازار دخانیات ایران را ۱۰میلیارد نخ در سال عنوان کرد و گفت: بر اساس گزارش وزارت صنعت، معدن و تجارت، با وجود افزایش ۵۶ درصدی تولید سیگار در داخل، هنوز هم سیگارهای قاچاق سهم بزرگی از دخانیات مصرفی در کشور را دراختیار دارند.فروش سیگارهای تقلبی با سواستفاده از برندهای معروف دبیرکل جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران نسبت به مصرف سیگارهای قاچاق هشدار داد و گفت: مصرف کنندگان این دسته از محصولات دخانی فریب نام های معروفی که بر روی پاکت های سیگار درج شده است را نخورند، چراکه این محصولات به دلیل عدم استفاده از مواد اولیه مناسب و تولید در شرایط نامطلوب به مراتب خطرناک تر از سیگارهای استاندارد هستند. مسجدی از تصمیم دولت برای درج نرخ بر روی سیگارهای عرضه شده در کشور و نصب برچسب اصالت به منظور جلوگیری از قاچاق سیگار خبر داد و گفت: بر اساس قانون بودجه سال ۹۶، وزارت صنعت معدن تجارت به عنوان مسئول مستقیم بخش دخانیات در کشور، موظف به درج قیمت و نصب برچسب اصالت بر روی پاکت های سیگار شده تا تا شناسایی و جمع آوری سیگار قاچاق از بازار باسهولت و سرعت بیشتری انجام شود. وی با گلایه از کوتاهی ضابطین قضایی در مقابله با فروش نخی سیگار در سوپر مارکت ها و دکه های فروش مطبوعات گفت: بر اساس قانون هرگونه فروش نخی سیگار ممنوع است و فروشنده و خریدار نیز باید بالای ۱۸سال سن داشته باشند. این درحالی است که با وجود تاکید قانون بر این دو مورد، همچنان شاهد فروش سیگار نخی در جامعه هستیم و افراد زیر ۱۸ سال نیز بدون محدودیت اقدام به خرید مواد دخانی می کنند.منبع : مشرق |
|
↧
February 11, 2017, 2:40 am
به گزارش ندای انقلاب، داخل ون سبز رنگ، سرویس خبرنگاران جشنواره نشسته ام و در سرمای درون ماشین، میان کاپشنم مچاله شده ام تا بالاخره مگر دستور راهی شدن بدهند و راننده بیاید و بخاری را هم روشن کند.حوصله نشستن و دیدن فیلم آخر امشب را ندارم. نشسته ام و درون کاپشن مچاله ام. آنسوی این پنجره که شیشه کثیفش جدا کننده دنیای ماست با دنیای آنها، آنها سوار خودروهای مدل به مدل و رنگ به رنگشان یا می آیند یا می روند. بنز، بی ام و، لکسوس، هیوندای، اکتیون و...ما این سوی یا سوار این ون هاییم، یا اگر زورمان رسیده باشد تهش پرشیایی چیزی سواریم. آنهایی ها می روند با لباسهای برند و آرایش های غلیظ و لبخندهای ماسیده روی صورت. پس چرا فیلمهایشان در جشنواره شان انقدر تلخ است؟ دولت امید هم که خود اینها برای آمدنش گلو پاره کرده اند و دستپخت خودشان است...ون راه می افتد و ما از دنیای رنگها و اداها و اطوارهای روشنفکرانه دور می شویم و به دل ترافیک همت می زنیم.از این ساختمان که نسبتش با جامعه شهری و روستایی جز توهم نیست فاصله می گیریم. امثال یک فمنیزیم غریبی در همه فیلمها تقریباً متجلی است. مردها عموماً آدمهای کثیفی هستند و زنها تقریباً همگی قربانی. این همه مردستیزی از کجای این دنیای روشنفکری بر می خیزد؟ چه جریانی به این همه مردستیزی حکم داده است؟ مرد «ویلایی ها» هم حتی مرد جدی ای نیست. می آید و می رود و باز جای شکرش باقی است؛ غیر از آن یک شک به همسرش، اختلافات عمیق تر نمی شود. می ماند تنها مرد واقعی «فراری». یکی برای همه این فیلمها. جالب اینجاست که حتی فیلمهای دفاع مقدسی یا مادرستایانه ما هم ضد مرد است.در بیشتر فیلمها به زور ردی از خدای محترم روشنفکری هم پیدا نمی کنید. اصلاً خدا نیست. ایمان نقشی ندارد. حتی از عرفان ساختگی کیهانی و غیره هم چیزی نیست.پوچی محض است و مرگ محرز اخلاق. اخلاق نسبی ای که ریشه در هیچ نداشت در این دوره رسما خشکیده و هر اتفاقی مجاز است. هر رابطه ای تعریف شده است. به شدت عادی است که منشی های یکی از شرکت ها با مناقصه های میلیون دلاری اهل هر نوع رابطه ای باشند. همه چیز اینجا عادی است؛ مردها هم که... هرچیزی لاجرم ممکن است.در همه اینها اما تنها اثر وحید جلیلوند است که کمی از انسانیت مبتنی بر اخلاق در آن مشاهده می شود. اخلاقی که اگر وجه استخدامی آدمهای فیلم را هم در نظر بگیریم احتمالاً خواستگاهش دین باشد. اما نشانه ای از این دین در فیلم آشکارا دیده نمی شود، الباقی فیلمهایی که لا اقل من دیده ام که از همین ها هم عاری است.وقتی وضع جشنواره با دین و اخلاق و خانواده این است دنبال نسبت انقلاب و سینمای انقلاب نگردید. به همان دو، سه فیلم ارگانی و سفارشی دل خوش کنید و گمان نبرید در این سینما خانواده ای خواهید دید با حداقل های یک زندگی معمولی در سطح جامعه. اصلاً انگار مسابقه در این جشنواره بر آزردن مخاطب است. تا می توانی مثل گربه ای روی دیوار پنجول بکش و دیوار اعصاب مخاطب را ویران کن. هرچه شدید تر بهتر. جایزه بگیرتر! روشنفکرانه تر!ون به سیدخندان رسیده و پیاده می شوم. بلاخره کسی پیدا می شود تا نزدیک خانه ببردم. خانه ای که همسرم و فرزندم بیدار نشسته اند تا برسم. غذای گرم، روی خوش. خانه ای کوچک که کودکم خیلی فرصت نمی کند یکجا پنهان شود تا بابایی برسد و پیدایش کند. می پرد بغلم و می گوید بابایی کجا بودی؟ ...می مانم چه بگویم. آنجا که من به تماشا حیرانش بودم شبیه خانه ما که نیست. شبیه بیشتر مردم شهر هم که نیست. آنچه ما دیدیم شبیه "زندگی ما" که نیست. یعنی زندگی "آنها" آنقدر تلخ است؟ میان اینهمه آرایش و برند و ماشین مدل بالا و زندگی لاکچری؟ بورژوازی وگشنه بورژازی روشنفکرانه شان؟ آنها که ساخته اند شبیه کجا را ساخته اند؟ بالاخره فیلم از یکجا الگو می گیرد.منبع : قدس آنلاین |
|
↧
February 12, 2017, 2:51 am
به گزارش ندای انقلاب، سرهنگ نادر رحمانی، در تشریح آخرین وضعیت جوی محورهای مواصلاتی کشور اظهار داشت: با توجه به تصاویر دریافتی و گزارش همکارانمان در سراسر کشور، شاهد بارش برف در اغلب محورهای استان اردبیل، قزوین، گیلان، آذربایجانی شرقی و آذربایجان غربی هستیم و این شرایط در برخی محورهای استانهای مازندران، البرز و همچنین شرق تهران در جادههای چالوس، هراز، فیروزکوه و کیاسر ادامه دارد.وی افزود: علاوه بر این موارد بارش برف در محور سمیرم به یاسوج در استان اصفهان، کوهرنگ به مسجدسلیمان در چهارمحال و بختیاری، دامغان به سمنان و سمنان به فیروزکوه در استان سمنان محور پردیس در شرق تهران و سنندج به دیواندره در استان کردستان گزارش شده است.رئیس مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهنمایی و رانندگی نیروی انتظامی با اشاره به فعالیت سامانه بارشزا در استانهای شمالی نیز گفت: در حال حاضر بارش باران در محورهای مواصلاتی استان مازندران، فارس و البرز ادامه دارد و تردد در محور زنجان ــ همدان، زنجان ــ طارم و آزادراه قزوین ــ رشت تنها با داشتن زنجیر چرخ امکانپذیر است.رحمانی با اشاره به احتمال طغیان رودخانهها و جاری شدن سیل در استانهای جنوبی، گفت: بنا بر اعلام سازمان هواشناسی کشور احتمال طغیان رودخانهها و جاری شدن سیل در استانهای هرمزگان، فارس، بوشهر، سیستان و بلوچستان، کرمان، ایلام و خوزستان وجود دارد و عصر روز گذشته نیز محور بستک به خمیر در استان هرمزگان بهدلیل احتمال وقوع سیلاب مسدود شد و همچنان تردد در این محور امکانپذیر نیست، لذا با توجه به این شرایط لازم است مسافرانی که قصد سفر به این استانها را دارند حتماً قبل از آغاز سفر و ورود به این استانها از وضعیت محورهای مواصلاتی این نقاط اطلاع لازم را کسب کنند.وی در پایان دارا بودن تجهیزات زمستانی برای تمام رانندگان در این فصل را الزامی دانست و خاطرنشان کرد: همکاران ما در محورهای کوهستانی و نقاط برفگیر حضور دارند و از تردد خودروهای فاقد تجهیزات زمستانی در گردنهها و نقاط لغزنده حتماً ممانعت به عمل میآورند؛ ضمناً لازم است با توجه به ناپایداریهای جوی، مسافرانی که قصد سفر به نقاط کوهستانی را دارند حتماً از سالم بودن تجهیزات گرمایشی و پربودن مخازن بنزین خودروی خود اطمینان داشته باشند.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
↧
February 12, 2017, 3:41 am
به گزارش ندای انقلاب، چند روزی است خبری میان جامعه فرهنگیان رد و بدل میشود که از انتقال حساب حدود یک میلیون نفر از معلمان کشور به بانک سرمایه حکایت دارد؛ هماکنون حقوق فرهنگیان کشور از طریق بانک ملی پرداخت میشود و مدتها این بحث در آموزش و پرورش مطرح بود که انتقال حساب فرهنگیان از بانک ملی به بانک سرمایه عملیاتی شود.۲۰ بهمن ۹۵ بود که محمدرضا خانی مدیرعامل بانک سرمایه از خبر موافقت آموزشوپرورش با انتقال حسابها به بانک سرمایه خبر داد و گفت: طبق مذاکراتی که با معاون وزیر آموزش پرورش داشتیم پیشنهاد دادیم که حسابها و منابع این وزارتخانه از بانک ملی به بانک سرمایه منتقل شود و در قبال آن نیز، بانک سرمایه تمهیداتی را لحاظ خواهد کرد که معلمان مشکل حاد مالی پیدا نکنند. وزارت آموزش و پرورش از این موضوع استقبال و با آن موافقت کرد اما این انتقال حساب نیاز به مصوبه هیئت دولت دارد. ما در انتظار مصوبه هیئت دولت هستیم و امیدواریم تا سال آینده این امر محقق شود.اعلام این خبر بازتابهای بسیاری را در میان جامعه فرهنگیان کشور داشت و به اذعان برخی انتقال حسابها از بانک ملی به بانک سرمایه در شرایط فعلی نمیتواند برای آنها مفید باشد هر چند که بانک ملی هم با توجه به گردش مالی بالای حقوق فرهنگیان، خدمات خاصی را به آنها ارایه نمیدهد.** نگرش معلمان به انتقال حسابها به بانک سرمایهبخشی از نظرات فرهنگیان در رابطه با انتقال حساب از بانک ملی به بانک سرمایه بدین شرح است:* به طور قطع به نفع بانک سرمایه است و با توجه به سابقه صندوق ذخیره فرهنگیان، احتمال اینکه مجدد معلمان متضرر شوند، وجود دارد. معمولاً بانکی که در حال ورشکستگی است حقوق معلمان را به سمت آنجا واریز میکنند چرا که جمعیتی حدود یک میلیون نفر هستند و این موضوع به احیای بانک کمک میکند یعنی هر ماه حدود دو هزار میلیارد تومان از حقوق فرهنگیان در آن بانک جریان خواهد داشت.* باید دید هدف انتقال حساب از بانک ملی به بانک سرمایه چیست، اگر هدف از این کار متمرکزکردن سرمایه فرهنگیان و ایجاد یک بنگاه اقتصادی برای رفاه حال معلمان باشد، کار خوبی است اما مشکل اینجاست که معلمان اعتماد خود را نسبت به بانک سرمایه و صندوق ذخیره از دست دادهاندو متاسفانه هیچ اقدامی جهت جلب اعتماد فرهنگیان از سوی مسئولان مربوطه انجام نشده است.* بانک سرمایه روزی که تأسیس شد با نام سرمایه و دانش بود و از سرمایه فرهنگیان جذب سرمایه اولیه کرد.بعد همان طور که نام دانش را از اسم خود برداشت فرهنگیان را نیز کنار زد. این بانک خصوصی بوده و هیچ تعلقی به فرهنگیان ندارد. بنده و همسرم همانند بقیه فرهنگیان جزو سهامداران اولیه این بانک هستیم و از پول فرهنگیان بانکی را برای خودشان تأسیس کردند اما هیچ خدماتی به آنها ندادند.واریز حقوق فرهنگیان از سوی بانک سرمایه موضوعی است که در سالهای اخیر و با توجه به اینکه بیش از ۴۰ درصد سهام این بانک مربوط به آموزشوپرورش است، مطرح بوده و یک بار دیگر موضوع از سوی مدیرعامل این بانک مورد تأکید قرار گرفت. اما روند عملیاتی شدن این مسئله و اینکه تا چه اندازی جدی بوده، جای سوال است؟** سرانجام انتقال حساب از بانک ملی به بانک سرمایهدر همین رابطه منصور مجاوری مدیرکل دفتر برنامه و بودجه آموزشوپرورش به تسنیم گفت: تمام حقوقهای دولتی قرار است از طریق بانک مرکزی و در قالب سامانه یکپارچه حقوق انجام شود و آموزشوپرورش اولین دستگاهی است که از سه ماه گذشته این کار را آغاز کرده است. انتقال حساب از بانک ملی به بانک سرمایه براساس تصمیمات دولت و قانون است و فعلا اینگونه بحثی در آموزشوپرورش صورت نگرفته است.** انتقال حساب فرهنگیان به بانک سرمایه؛ خوب یا بد؟ انتقال حساب معلمان از بانک ملی به بانک سرمایه از دو جنبه قابل بررسی است. در نگاه نخست، با توجه به سوءاستفادههای مالی رخ داده در صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه، ساختار متزلزل این بانک و عدم ارائه تسهیلات و وام به معلمان و در مقابل اعطای وامهای کلان بدون دریافت وثیقههای لازم به برخی افراد خاص در چنین شرایطی کاملاً طبیعی است، معلمان به بانک سرمایه اعتمادی نداشته باشند و این نگرانی برای آنها مطرح باشد که با انتقال حسابها باز هم سوءاستفاده مالی دیگری رخ دهد.در نگاه دوم با توجه به اینکه حدود ۴۶ درصد سهام بانک سرمایه متعلق به فرهنگیان است، انتقال حساب یک میلیون نفر از فرهنگیان کشور به این بانک با توجه به گردش مالی بالایی که دارد، میتواند به احیای آن منجر شود و با طراحی سازوکارهای لازم میتوان خدمات و تسهیلات خاصی را از طریق بانک سرمایه به فرهنگیان ارائه کرد چرا که این بانک متعلق به آنهاست. اما تحقق این موضوع نیاز به سازوکار دقیق و نظارتهای جدی و مستمر دارد و در غیر این صورت ممکن است اتفاقات گذشته مجدد تکرار و اعتماد فرهنگیان همچنان از دست رفته باقی بماند.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
February 11, 2017, 3:25 am
به گزارش ندای انقلاب، غیبت کمال کامیابی نیا در خط هافبک تیم پرسپولیس از روز دیدار با تراکتورسازی به بعد دغدغه اصلی هواداران این تیم برای حضور در دربی پایتخت بود که ظاهرا برانکو و دیگر بازیکنانش راه حلی برای این موضوع پیدا کرده اند.محسن مسلمان، درباره دربی ۸۴ و آخرین شرایط پرسپولیس برای این دیدار حرف زد که متن کامل این گفت و گو در ادامه می آید:*خیلی ها پرسپولیس را برنده دربی پیش بینی می کنند؟- اینطور نیست. این بازی با همه مسابقات فصل متفاوت است. نمونه اش دور رفت. ما با تیمی بازی داشتیم که رده چهاردهم جدول بود چه برسد حالا که تیم سوم جدول است. استقلال این روزها خوب کار می کند و اتفاقا من فکر می کنم بازی خیلی مهم و سختی در پیش داریم.* این نظر سایر هم تیمی هایت هم هست؟- البته. این فکر غلط است که کسی تصور کند بازیکنان پرسپولیس با این ذهنیت در هر بازی به میدان می روند که از قبل برنده ایم! اصلا اینطور نیست. ما برای هر بازی چه با تیم های بالای جدول چه پایین جدول با انگیزه کامل و این ذهنیت که مسابقه آخر و مرگ و زندگی مان است به میدان می رویم و هرگز خودمان را از پیش برنده حس نمی کنیم. فکر هم می کنم برای این است که توانسته ایم با قدرت در بازی ها حضور پیدا کنیم. * در این دیدار که کمال نیست چه اتفاقی برای تان رخ می دهد؟- به هر حال کامیابی نیا از بهترین و اصلی ترین مهره های پرسپولیس در خط هافبک به شمار می رود ولی می دانم برانکو قطعا برای این موضوع راه چاره ای دارد و هواداران پرسپولیس نباید نگران این موضوع باشند. * در عکس های مهمانی قبل دربی کنار منصوریان دیده شدی؟- او در تیم امید سرمربی من بود و رابطه دوستانه ای با هم داریم. من همیشه برای مربیان سابقم احترام قایل هستم. آن شب هم به همین دلیل برای دقایقی کنار او حضور پیدا کردم. * این قبیل مهمانی ها از جذابیت دربی نمی کاهد؟- فکر نمی کنم. به ویژه این دربی که هر دو تیم در وضعیت نسبتا خوبی هستند. الان ما ۶ برد پیاپی بدست آورده ایم و اگر اشتباه نکنم با بازی السد استقلال هم ۴ برد پیاپی دارد. این یعنی هر دو تیم شرایط خوبی دارند و فکر می کنم دربی زیبایی از کار در بیاید. * چطور این حدس را می زنی؟- ترکیب اصلی هر دو تیم پر است از بازیکنان جوان که هم دوندگی بالایی دارند و هم کلی انگیزه. قطعا ما نمی خواهیم نتیجه را واگذار کنیم و صددرصد آنها هم همین را می خواهند. کما اینکه در این مهمانی هم با آنها حرف می زدم آنها هم می گفتند چاره ای جز برد ندارند. ما هم که برای رسیدن به عنوان قهرمانی باید به همین روند ادامه دهیم.* مغرور هم هستید؟- به هیچ وجه. گفتم که ما با این دید در هر بازی وارد زمین می شویم که این بازی آخر مرگ و زندگی مان است. قطعا می رویم که استقلال را هم شکست بدهیم تا یک گام دیگر به قهرمانی نزدیک شویم.منبع : مشرق |
|
↧
February 14, 2017, 2:49 am
به گزارش ندای انقلاب، در حالی که گروه های سیاسی عراق منتظر تصویب ادغام انتخابات شوراهای استانی با انتخابات پارلمانی مقرر در آوریل ۲۰۱۸ هستند و هنوز ائتلافهای سیاسی در این کشور به صورت واقعی شکل نگرفته و حتی قانون انتخابات نیز تعیین نشده است، بار دیگر اعتراضات و ناامنیها در عرصه سیاسی بغداد به کانون توجهات محافل داخلی و بین المللی کشیده شد. این اعتراضات در حالی شکل گرفته است که بیشتر پتانسیل نظامی و امنیتی عراق از چندین ماه پیش متوجه جبهه سرنوشت ساز موصل است و روند مبارزه با گروه تروریستی داعش و ریشه کن کردن این گروه از عراق گرچه در عرصه نظامی و میدانی مشکل به نظر نمیرسد ،اما معادلات پیچیده سیاست بینالملل هرچه آنها و در حالی از ابهام قرار داده است.علی التمیمی استاندار بغداد از کشته شدن ۴ تظاهرات کننده و زخمی شدن ۳۲۰ نفر دیگر در تظاهراتی که در میدان التحریر بغداد برگزار شده بود، خبر داد. البته مقتدا صدر در اظهاراتی سعی کرد طرفداران خود را از خشونت های موجود مبرا کند و آنها را به خویشتنداری دعوت کند، اما برخی از تظاهرکنندگان تلاش کردند وارد منطقه الخضراء شوند. مقتدا صدر در نهایت از تظاهرات کنندگان خواست تا به تظاهرات خود پایان دهند.درخواست اصلی جریان صدر مبنی بر انحلال کمیته انتخابات درحالی مطرح می شود که هنوز بیش از ۱۴ ماه تا زمان برگزاری انتخابات در این کشور زمان باقی مانده و این شتابزدگی جای تامل دارد. عجیبتر اینکه روند قانونی این اقدامات در دست بررسی است و این موضوع باید در پارلمان عراق به بحث و تبادل نظر گذاشته شود. از سوی دیگر جریان صدر سابقه تجمعات و تظاهرات خیابانی خود را دیده که حتی در مواردی به یورش به پارلمان عراق و دفتر نخست وزیری منجر شده و دولت این کشور را در مقابل با طرح های خارجی که خود صدر نیز مدعی مخالفت با آنها است را تضعیف کرده است. جریان صدر در تابستان ۲۰۱۵ نیز با بهره گیری از اعتراض مسالمت آمیز مردم به کمبود برق، تظاهرات خیابانی علیه دولت عراق به راه انداخت که بیش از شش ماه به طول انجامید. این اتفاق در حالی رخ داد که ارتش و نیروهای مردمی عراق در مناطق غربی این کشور در حال مبارزه با تروریسم داعشی بودند. همین اتفاق سبب بروز تنش های سیاسی در داخل عراق، اعمال فشار بر کابینه العبادی، بهره گیری مخالفان دولت و همچنین معارضان سیاسی از جمله حزب منحله بعث و به تاخیر افتادن عملیات مبارزه با تروریسم در استان الانبار شد.حامیان مقتدا صدر در حالی بار دیگر به خیابانها ریخته و خواستار تأسیس کمیته عالی جدید انتخاباتی و تغییر اعضا و قانون این کمیته شدند که حیدر العبادی نخستوزیر عراق با این خواسته موافقت کرده و قرار است کمیته جدید به همراه قانون جدید انتخابات بر اساس روال قانونی خود تشکیل شود. در همین رابطه عمار حکیم رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق پروژه سازش سیاسی را مطرح کرده است تا بتواند آشتی تاریخی بین ساختارهای مختلف ملت عراق ایجاد کرده و دولت و مؤسسات دولتی را بار دیگر بازسازی کند و اعتماد از دست رفته بین قشرهای مختلف جامعه عراق را به آنها بازگرداند. این اقدامات در راستای آماده سازی برای مرحله "بعد از داعش" است.در صحت و اعتبار شعارهای مطرحشده از سوی رهبران و هواداران جریان صدر - که در نهایت از روز شنبه گذشته منتهی به برگزاری تجمع حامیان این جریان شده - و لزوم پیشبرد روند دموکراتیک در این کشور شکی نیست، اما چیزی که ماهیت این حرکت مردمی را نادرست جلوه می کند و حتی تردیدهایی را در رابطه با اشتباه فاحش ساماندهی کنندگان این تجمع ایجاد می کند، این است که شرایط کنونی عراق قدرت تحمل چنین حوادثی را ندارد و این روند غوغاسالاری و قانون گریزی قطعا در مسیر مبارزه با گروه های تروریستی و مقابله با طمع ورزی های طرف های منطقهای و بینالمللی برای تجزیه بیشتر عراق تاثیر منفی خواهد داشت. در سایه همین تحرکات است که برخی شخصیت های مطرح عرصه سیاسی عراق از جریان صدر جدا شده اند. در همین رابطه روزنامه الاخبار لبنان به نقل از منابع جدا شده از این جمعیت می گوید که تفرقه و پراکندگی زیادی در این جریان وجود دارد، همین تفرقه است که احتمالا باعث می شود جریان صدر در بهترین شرایط به ۲۵ کرسی در پارلمان دست پیدا کند. به این ترتیب به نظر میرسد مقتدا صدر در ترسیم آینده سیاسی خود و جریان متبوعش دو راه حل در زمینه پیوستن به ایاد علاوی یا حیدر العبادی در پیش رو دارد. ایاد علاوی تمایل زیادی برای بازگشت به نخست وزیری دارد، او توان مالی بالایی برای هزینه کردن در ستاد انتخاباتی خود دارد که بخشی از این توانایی را مدیون طرف های خارجی و بین المللی بویژه دلارهای نفتی سعودی ها است. از سوی دیگر العبادی نیز برای باقی ماندن در پست نخست وزیری نیازمند متحدی قوی است که از اعتبار بخش قابل توجهی از جامعه عراق برخوردار باشد. این در حالی است که گفته می شود عمار حکیم و جریان متبوع وی به دنبال نخست وزیری نوری مالکی است و بخش گستردهای از افکار عمومی شیعیان عراق و الحشد الشعبی و نیروهای مقاومت عراق نیز این رویکرد را تایید می کنند.اگر این مطالب از اوضاع داخلی جریان صدر درست باشد، میتوان رد پای اهداف سیاسی و حزبی در برگزاری تجمع به بهانه حمایت از روند دموکراتیک در کشور را دید. به این ترتیب میتوان گفت که این تظاهرات مردمی یک مانور سیاسی برای عرض اندام در برابر مخالفان این جریان است و رهبران آن می خواهند نشان دهند که همچنان در میان بخش گسترده ای از مردم عراق اعتبار دارند. این ناامنی ها در حالی به بهانه مبارزه با فساد و پیشبرد روند دموکراتیک در کشور دنبال میشود که نه موسسات نظام در نتیجه فرسایش موجود در جبهههای جنگ قدرت فعالیت در عرصه ای دیگر برای آرام کردن مردم و جلوگیری از بروز فجایع قبلی در زمینه یورش مردم به موسسسات دولتی را دارند، نه دولت عراق می تواند تبعات سنگین سیاسی و بینالمللی در نتیجه از دست دادن اعتبار داخلی خود را در مذاکرات پیچیده با طرفهای بینالمللی و منطقهای برای رهایی از دست گروه تروریستی داعش و ساماندهی مرحله بعد از داعش در عراق، تحمل کند.در همین راستا بازیگران خارجی مخالف وحدت عراق می توانند با بهره گیری از خشونت های سیاسی در این کشور، ضمن مداخله بیشتر در امور داخلی این کشور، به اختلاف های فرقه ای و قومی دامن زده و بیش از پیش به دنبال کسب مطامع خود باشند.این عرصه پیچیده و اختلاف نظر موجود در میان مقامات رسمی عراق است که باعث کندی روند مبارزه با تروریسم و رویکردهای اصلاح طلبانه و مبارزه با فساد در کشور بر آمده است، ضعف دولت عراق در سایه روند مبهم موجود بر کسی پوشیده نیست، اما چیزی که باید به آن توجه کرد، این است که کشور در مقابل هجمه های تروریستی تکفیری از یک طرف و مطامع منطقه ای و غربی از طرف دیگر قرار داشته و شاید ایجاد بدعت تجمعات ضد دولتی و ایجاد ناامنی با تحریک افکار عمومی به هر انگیزه ای (مبارزه با فساد یا باج خواهی انتخاباتی) که صورت گرفته باشد ، روندی خطرناک است که هم افق امنیتی کشور را در این عرصه ها به مخاطره بیندازد و هم سلامت روند دموکراتیک در کشور را تضعیف کند. منبع : مشرق |
|
↧