February 14, 2017, 2:11 am
به گزارش ندای انقلاب، کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ نیز دچار تغییر و تحولاتی شده است و براین اساس برخی دروس حذف شدهاند.درس ۱۶ کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم با عنوان «دوران پس از انقلاب اسلامی» انتخاب شده است که به مباحثی همچون برپایی نظام جمهوری اسلامی ایران، توطئهها و دسیسههای دشمن، ترور شخصیتها و مردم انقلابی، دوران جنگ تحمیلی و رحلت امام خمینی (ره) و انتخاب رهبر معظم انقلاب میپردازد.این در شرایطی است که در سال تحصیلی ۹۴-۹۵ علاوه بر مطالب فوق در این درس به موضوع تسخیر لانه جاسوسی،گروگانگیری آمریکاییها، شرط ایران برای آزادی گروگانها، ماجرای حمله آمریکاییها به طبس و نابودی هواپیماها وهلیکوپترهای آنها اشاره شده بود که در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ این موضوع از کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم حذف شده است.پیش از این نیز ماجرای شهید فهمیده از کتاب هدیههای آسمانی پایه ششم خبری حذف شده بود سالهای گذشته درس پانزدهم کتاب هدیههای آسمانی پایه ششم با عنوان «رهبران کوچک» به معرفی شهدایی همچون حسین فهمیده، بهنام محمدی، مهدی باکری، ابراهیم همت، عباس بابایی، حسن باقری، علی صیاد شیرازی و ... اختصاص داشت.در کتاب هدیههای آسمانی پایه ششم در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ درس «رهبران کوچک» حذف و به جای آن درس «سرزمینهای همیشه سبز» اضافه شد.البته پس از رسانهای شدن این خبر آموزشوپرورش قول بازگشت داستان زندگی شهید فهمیده به کتابهای درسی را داد.این مباحث در شرایطی از کتابهای درسی حذف میشود که برخی کارشناسان ریشههای آن را به مسائل سیاسی مرتبط میدانند اما آموزشوپرورش این مسئله را نمیپذیرد با این حال هنوز به طور دقیق مشخص نیست که چرا در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ این مباحث که به نوعی بخشی از ارزشهای کشورمان محسوب میشود، به یکباره از کتابهای درسی حذف شدهاند و پاسخ روشن و دقیقی نیز از سوی دست اندرکاران مربوطه برای رفع ابهام از ذهن مخاطبان ارائه نشده است.البته با وجود رونمایی از سند بینالمللی ۲۰۳۰ در حوزه آموزشی و تعهدات ایران و با توجه به اینکه یکی از محورهای مورد توجه در این سند، بهبود و ارتقای محتوای آموزش در قالب برنامهها و کتابهای درسی است که براین اساس باید سیاستگذاریها برای ترویج آموزش توسعه پایدار و مفاهیم مرتبط با آن انجام شود همچنین تقویت آموزشهای مربوط به شهروندی به منظور ارتقای مشارکتهای اجتماعی شهروندان مدنظر است، این احتمال وجود دارد که حذف برخی مطالب کتابهای درسی به این دلیل باشد.در همین رابطه ناهید فلاحیان، رییس گروه مطالعات اجتماعی دفتر تالیف کتابهای درسی در خصوص حذف برخی مطالب از کتاب مطالعات اجتماعی پایه نهم دوره اول متوسطه به خبرگزاری تسنیم گفت: معمولاً سال اول انتشار یک کتاب، اجرای آزمایشی آن است که همزمان درطول سال تحصیلی پژوهشهایی در رابطه با محتوای کتاب انجام میشود و از استانها درخصوص جنبههای مختلف تدریس کتاب و محتوای آن نظرات لازم جمع آوری میشود.وی افزود: معلمان و دبیر خانه کشوری نیز بازخوردهای خود را به دفتر تألیف کتابهای درسی وزارت آموزش و پرورش اعلام میکنند که در رابطه با کتاب مطالعات اجتماعی یکی از ایرادات اعلام شده به نسخه اولیه، حجم مطالب، اطلاعات بخش تاریخ و عدم تناسب برخی از آنها با توان مخاطبان یا میزان ساعت آموزش این درس بود بنابراین گروه مطالعات اجتماعی تصمیم گرفت بر پایه نظرسنجی، حجم کتاب را تعدیل و برخی مطالب را به پایههای بالاتر منتقل کند.رییس گروه مطالعات اجتماعی دفتر تالیف کتابهای درسی گفت: با توجه به اینکه مطلب مربوط به تسخیر لانه جاسوسی، گروگان گیری آمریکاییها و ماجرای حمله به طبس و نابودی هواپیماها و هلی کوپترهای آمریکایی قرار است درسال تحصیلی ۹۶-۹۷ در کتاب تاریخ معاصر ایران دوره متوسطه دوم به طور کامل مطرح شود. این مطلب در کتاب مطالعات اجتماعی سال تحصیلی ۹۴-۹۵ نیز به صورت جزیی و گذرا مطرح شده بود بنابراین آن را حذف کردیم تا به طور کامل در کتاب تاریخ معاصر ایران لحاظ شو بنابراین شورای برنامهریزی تشخیص داد که محتوای مذکور جابجا شود.فلاحیان بیان کرد: متأسفانه امروزه هر تغییر و تعدیلی که در محتوای کتابهای درسی بر اساس پژوهشها و دیدگاههای آموزشی صورت میگیرد دستاویز برداشتها و جنجالهای سیاسی قرار میگیرد درحالی که این تغییرات صرفاً اهداف آموزشی دارد.وی گفت: در همین کتاب مطالعات اجتماعی، مطالب دیگری از جمله زمینههای تبدیل حکومت قاجار به پهلوی، جزییات برخی قراردادهای دوره ناصرالدین شاه و معرفی زندگینامه برخی شخصیتهای تاریخی دوره مشروطه حذف یا جابه جا شدهاند و این مسائل مبنای علمی و پژوهشی داشته و براساس تدریس معلمان در کلاس درس مشخص میشود.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
February 12, 2017, 3:08 am
به گزارش ندای انقلاب، «جمال شورجه» که کارگردانی مجموعه تلویزیونی «موسی پیامبر» به او سپرده شده، گفت: در حال حاضر پیشرفتی برای کار حاصل نشده و ما همچنان در انتظار و برزخ پیش تولید به سر میبریم که شاید بودجه فراهم شده و بتوانیم کارمان را شروع کنیم.وی ادامه داد: بازنویسی فیلمنامه در حال حاضر توسط آقای براهیمی انجام میشود و آقای شیخ انصاری نیز مشغول تهیه آرت بوک و استخراج آن هستند.شورجه اظهارداشت: امیدوارم با توجه به مصوبات مجلس که منجر شد بودجه تلویزیون اندکی بیشتر شود و تزریق آن توسط دولت، بتوانیم تا اوایل اردیبهشت ماه کار تولید را آغاز کنیم.کارگردان ۳۳ روز در پاسخ به این سوال که برای طراحی چهره حضرت موسی فکر کردهاید و گزینهای برای ایفای این نقش دارید یا خیر؟ تصریح کرد: در تاریخ درباره مردمان بنی اسرائیل مطالب زیادی وجود دارد. مشخصات فیزیکال این قوم نیز بیان شده است. این که چهرهها و قد و قامتشان به چه شکل بوده و همچنین چه نوع پوشش و خوراکی داشتهاند نیز کاملا مشخص است. به همین دلیل در طراحی شخصیتها خیلی با مشکل مواجه نخواهیم بود.وی افزود: درباره بازیگر نقش حضرت موسی(ع) نیز ترجیح میدهیم از یک چهره ناشناس که تا به حال دیده نشده استفاده کنیم که البته به معانی قصه نیز اعتقاد داشته باشد. فکر میکنم از این طریق بهتر به چیزی که مد نظرمان است برسیم.شورجه همچنین در پاسخ به این سوال که برای تصویر چهره حضرت موسی مشکل شرعی وجود دارد یا خیر؟ توضیح داد: ما در این باره با علما صحبتهایی داشتهایم و نظر ایشان این است که تصویر چهره حضرت موسی(ع) در سریال هیچ مشکل شرعی ندارد.وی در پایان گفت: زنده یاد سلحشور با همت و سختکوشی فیلمنامه این سریال را نوشته بودند و امیدوارم پاسدار خوبی برای میراث ایشان باشیم.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
↧
February 14, 2017, 1:59 am
به گزارش ندای انقلاب، فعالیتهای بین المللی کمیته امداد که در طول سالهای گذشته با هدف انتقال تجربیات به کشورهای متقاضی در حوزه جمع آوری کمک های مردمی منجر به تاسیس دفتر در شش کشور شده بود، در آغاز ریاست فتاح بر کمیته امداد به عنوان نخستین اقدام در اولویت قرار گرفت و منجر به محدودیت فعالیتهای برون مرزی این نهاد شد.این در حالی است که سید پرویز فتاح در اوایل مسئولیتش در کمیته امداد بخشنامهای صادر کرد و بر اساس آن با ممنوعیت ماموریتهای خارج از کشور همکاران این نهاد، بر ضرورت تبادل تجربیات در زمینه سایر کشورها با استفاده از ظرفیتهای داخل کشور و واگذاری تصدی امور اجرایی دفاتر خارج از کشور به نیروهای بومی کشورهای هدف تاکید کرد.همچنین بر اساس دستور فتاح، تمامی کارکنان حوزه بین المللی کمیته امداد تا پایان آذرماه ۹۴ به کشورمان بازگشته و تمامی فعالیتهای دفاتر کمیته امداد در خارج از کشور به صورت خودگردان و از محل جمع آوری کمکهای مردمی همان کشورها صورت گرفت.بر اساس این گزارش هم اکنون با تغییر تشکیلاتی در حوزه امور بین الملل کمیته امداد و تبدیل آن به اداره کل هماهنگی امور بین الملل مقرر شده است این حوزه به عنوان زیر مجموعه حوزه ریاست این نهاد با هدف شناسایی، جذب و ساماندهی خیران و ایرانیان خارج از کشور برای کمک به نیازمندان داخل کشور به فعالیت بپردازد.کمیته امداد یک نهاد مردمی است که در خارج از کشور همچون دیگر خیریهها اداره میشود و اعتبارات این دفاتر و هزینههای اقدامات آنها از محل صندوقهای صدقات و حامیان همان کشورها تأمین میشود و به گفته رئیس آن، دفاتر خارج از کشور کمیته امداد، تنها از اعتبار نام امام خمینی(ره) و نام ایران بهرهمند میشوند و هیچ هزینهای برای کشورمان ندارند و تمامی دفاتر کمیته امداد در خارج از کشور به صورت خودگردان و با استفاده از نیروهای بومی همان کشور اداره شده و کمیته امداد نقش انتقال تجربیات ارزنده چند دهه گذشته به کشورهای متقاضی را ایفا میکند.از دیگر برنامه های محدود کردن فعالیتهای بین المللی کمیته امداد می توان به تعطیلی دفاتر خارج از کشور کمیته امداد در تاجیکستان و کومور ظرف یک ماهه گذشته اشاره کرد و البته این در حالی است که هیچکدام از دفاتر خارج از کشور کمیته امداد توسعه هم پیدا نکرده است.هم اکنون مدل کمیته امداد در کشورهایی مثل لبنان، عراق و سایر کشورهای همسایه ایجاد شده و این کشورها با استفاده از ظرفیتهای ملی کشورشان، طرحهای امدادی را اجرا می کنند. به عنوان مثال در سال گذشته لبنانیها ۲۰ میلیون دلار از طریق صندوقهای صدقات خودشان جمع آوری کردند که رقم قابل توجهی است و بقیه کشورها نیز با چنین مدلی درصدد بهره گیری از تجارب کمیته امداد هستند.شایسته ذکر است در یک سال گذشته به منظور چابک سازی و کاهش تصدی گری، مرکز آموزش و پژوهش، مرکز خدمات بازرگانی، معاونت بین الملل اداره کل هیات رسیدگی به تخلفات اداری از ساختار و تشکیلات کمیته امداد حذف شده است.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
February 14, 2017, 1:46 am
به گزارش ندای انقلاب، شهید مهدی عراقی یکی از قدیمیترین یاران انقلاب بود که فعالیت سیاسی خود را همگام با نواب صفوی و یارانش در فداییان اسلامی آغاز کرد و سالها نیز در زندان بود. وی در زمانی که حضرت امام به فرانسه رفتند، به یاری ایشان شتافت و ۱۲ بهمن با پرواز انقلاب به ایران بازگشت. محمد هاشمی نیز از جمله افرادی است که در نوفل لوشاتو حضور داشته است. هاشمی درباره روزهای حضور در نوفل لوشاتو مینویسد:عمدتا کارهای پشتیبانی، تدارکاتی، مترجمی، نویسندگی، حفاظت و ... را انجام میدادم. یعنی به یک معنا یک مأموریت مشخصی نداشتم. همه کار میکردیم؛ سفره انداختن و تهیه غذا و ... روزهای اول دکتر یزدی و بنی صدر و قطب زاده و مرحوم سیداحمد آقا تقریبا محور کارها بودند. خود سیداحمد آقا انصافا بر همه چیز مسلط بود و همه چیز را تحت نظر داشت که کسی از وضعیت موجود در آنجا بهرهبرداری سیاسی، گروهی و اجتماعی نبرد. آقای محتشمی موقع نماز، اذان میگفت و مکبر بود. رابط تلفنی بین ایران و نوفل لوشاتو هم بود. پس از آن آقای کفاش زاده و آقای حاج مهدی عراقی آمدند و جمعیت زیاد شد که آقای عراقی مسئولیت تهیه غذا را بر عهده گرفت، البته غذای آنجا غذای ساده و معمولی بود.(در پانوشت این بخش از کتاب به نقل از آقای محمد هاشمی آمده است:) بین حاج مهدی عراقی و امام رابطه عاطفی عجیبی بود که حقیقتا در این دیدار همه را تحت تأثیر قرار داد. حاج مهدی دیرتر از امام به پاریس آمد و همراه ایشان نبود و ظاهرا زندان بود. وقتی آمد، خدمت امام رفت و دستش را در دست امام گذاشت و سرش را روی زانوی امام، امام دستش را گرفتند و با دست دیگر که تسبیح داشتند؛ سر حاج مهدی را نوازش میکردند. گفتند: پهلوان، پیر شدهای. چهار پنج دقیقه همین طور سر حاج مهدی روی زانوی امام بود. برای من واقعا صحنة عجیبی بود.[۱][۱]- خاطرات محمد هاشمی، تدوین فاطمه یابنده، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲، صص ۲۲۸-۲۲۹. |
|
↧
February 11, 2017, 4:24 am
به گزارش ندای انقلاب؛[*] پیشدرآمدامروز مردم قهرمان استان همدان این افتخار را دارند که میزبان مراسم رونمایی از چهار تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر چهار کتاب از شرح دلاوریهای حماسهسازان دفاع مقدس از به قول ایشان «بچههای همدان، بچههای صفا و عشق و اخلاص» اند.تاکنون بیش از ۴۵ تقریظ و یادداشت ایشان بر آثار مربوط به دفاع مقدس منتشر شده است.در طول ۵ سال گذشته (از اسفند ۱۳۹۰ تا کنون) پنج مراسم پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت با موضوع رونمایی از نظرات مقام معظّم رهبری درباره کتب دفاع مقدس برگزار شده است.در برنامههای گذشته، سه مطلب تحلیلی درباره مجموعه و سبک تقریظهای معظّمله به جامعه متعهد و فرهنگی ایران بدین شرح تدوین و منتشر شد.الف) در ۲۷ خرداد ۱۳۹۳ و به بهانۀ برگزاری چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت که با رونمایی تقریظ رهبر معظّم انقلاب اسلامی بر کتاب «من زندهام» برگزار شد در مقالهای با عنوان «تأملاتی درباره تقریظهای رهبر انقلاب بر کتب دفاع مقدس» ۸ نکته اصلی دربارۀ روش، شکل و محتوا و حتی شرایط تدوین این نظرات مورد بررسی قرار گرفت.ب) در ۱۹ مهر ۱۳۹۴ در مراسم رونمایی تقریظ معظّمٌله بر کتاب دختران آفتاب که از تقریظهای کتب غیردفاع مقدس است و در مقدمه مقالهای با عنوان «بررسی اجمالی تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب دختران آفتاب» به ۷ نکته درباره انواع تقریظهای ایشان اشاره شد که این دو مقاله و نیز دیگر مطالب دربارۀ تقریظ بر کتابهای نورالدین پسر ایران، لشکر خوبان، پایی که جا ماند و ... در پایگاه اطلاعرسانی رهبر معظّم انقلاب اسلامی قابل دسترسی و مطالعه است.بنابراین با ارجاع علاقمندان این مباحث به آن مقلات و گفتارها، در این برنامه به بررسی بخش دیگری از مطالب معظّمٌله پرداخته میشود که در واقع مکمّل مباحث قبلی است و بخش دیگری از منظومه فکری و سبک رفتاری ایشان درباره شهدا، جانبازان، ایثارگران و خانوادههای معظّم ایشان و حضرت امام راحل(ره) را روشن میسازد.[*] مقدمهاز خرداد سال ۱۳۶۳ تا مهر ۱۳۸۹ مجموعا ۲۲ دیدار مسئولین، روحانیون، بسیجیان و دیگر اقشار مردم استان همدان با معظّم له صورت گرفته که بررسی عناوین و مخاطبان دیدارها خود قابل توجه است. از جمله:الف) از منظر محل دیدارها:۱۴ دیدار از ۲۲ دیدار در ضمن دو سفر ایشان به استان بوده است:۴ دیدار در سفر آبان ماه ۱۳۶۶ به استان همدان۱۰ دیدار در سفر تیرماه ۱۳۸۳ به استان همدانب) از منظر مخاطبان۳ دیدار با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و ایثارگران۸ دیدار با بسیجیان و رزمندگان و فرماندهان نظامی۷ دیدار با مسئولان استانی، نخبگان، طلاب و روحانیون و اجتماع بزرگ مردم میباشد.[*] هفت نکته اساسی۱. وجوه احترام و ارزش استان و مردم همدان از نظر مقام معظّم رهبریرهبر انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ مردم همدان در پانزدهم تیر ۱۳۸۳ خود به دلیل احترام و ارزشی که برای استان همدان قائلند چنین تصریح میکنند:من برای شهر همدان و برای این مجموعهی استانی از دو جهت احترام و ارزش قائلم: اول، از جنبهی ارزش تاریخی و گذشتهی بسیار پُرشکوه مدنی و علمی. در میان همهی شهرهای عالم بندرت میتوان شهری را پیدا کرد که با سابقهی شهر همدان بر سر پا باشد. شهری که شما در آن زندگی میکنید، حداقل سه هزار و صد سال سابقهی تاریخی دارد. شهرهای معروف قدیمی دنیا، حدود دو هزار و هفتصد سال و دوهزار و نهصد سال سابقه دارند. بخشی از این مدت طولانىِ سه هزار ساله در ابهام و تاریکی است. قبل از اسلام خبر زیادی از فرآوردههای علمی و فکرىِ این شهر و این منطقه در دست نیست؛ اما در دوران اسلامی، شهر شما مرکز شکوفایی تمدن اسلامی محسوب میشده است. گذشتهی علمی این شهر جزو نمونههای کم نظیر در میان شهرهای کشور ماست. از این شهر تعداد بیشماری دانشمند برخاستهاند - چه فقیه، چه فیلسوف، چه عارف، چه ادیب، چه ریاضیدان، چه اخترشناس، چه طبیب، چه هنرمند، چه شاعر، چه خطاط، چه سیاستمدار، چه مورخ - این تعداد متنوع از شخصیتها و چهرههای علمی، کم نظیر است. نامهای معروفی که به نام همدان شناخته شدهاند، کم نیستند؛ از قبیل عین القضات همدانی، بدیع الزمان همدانی، رشیدالدین فضلاللَّه همدانی، باباطاهر عریان و شخصیتهای بسیار دیگر؛ که اگر کسی بخواهد فهرست این نامها را بخواند، شاید یک ساعت به طول بینجامد.جهت دوم، نقشآفرینىِ مردم همدان و شهر همدان در تاریخ معاصر ماست؛ چه در دوران نزدیک به انقلاب، و چه در دوران انقلاب. نام سیدجمالالدین اسدآبادی در همهی دنیای اسلام و فراتر از آن، به عظمت برده میشود. سیدمحمد طباطبایی - یکی از دو رهبر مشروطه در تهران - همدانی است. در دوران انقلاب، شهدای نامداری از این خطه برخاستهاند؛ شهید مفتح، شهید قدوسی، شهید حیدری، شهید مدنی - که ایشان اگرچه همدانی نبود، اما همدانیها او را از خود میدانند و او هم خود را به یک معنا همدانی به حساب میآورد - شهدای غیرروحانی، جوانان عزیزی که نامهای بعضی از آنها در این میدان نصب شده است، و بسیاری دیگر که نامشان در دفتر کرام الکاتبین و در صحیفهی حافظهی ملت ایران ثبت است. همچنین شهدای لشکر انصارالحسین؛ شهید اسلامیان، شهید حاج بابایی، شهید شاه حسینی، شهید چیت سازیان و شهدای بزرگ دیگر. علاوهی بر اینها، شهر همدان و استان همدان در دوران دفاع مقدس، هشت سال نقش پشتیبانی کنندهی نزدیک جبههی دفاع را بر عهده داشت و چقدر آسیب دید. همین مجموعهی ورزشی که امروز شما در آن گرد آمدهاید، روز قدس از طرف دشمن بعثی موشکباران شد و عدهای در همین جا به شهادت رسیدند. در دوران دفاع مقدس، تقریباً سیصد حملهی هوایی به شهر همدان شد؛ حدود دو هزار موشک و راکت و بمب به این شهر زدند و مردم همدان با جان و مالشان، با جوانهایشان، با غیرت دینی و حضور سیاسی شان، در مقابل تهاجم دشمن ایستادند. احترامی که بنده و امثال بنده برای همدان و مردم همدان قائل هستیم، به خاطر این ارزشهای والاست. و شما بدانید - و میدانید - که این ارزشها احترام مردم منصفِ همه جای دنیا را به خود جلب میکند. هر که بداند و آگاه باشد، برای چنین مردمی احترام قائل است.مقیّدم در همهی دیدارهای استانی، اجمالی از شناسنامهی آن شهرستان را به یاد مردم عزیز آن خطه بیاورم تا احساس افتخار و هویت و شخصیت کنند. امروز یکی از برنامههای اصلی دشمن، جنگ روانی برای کوبیدن احساس هویت و شخصیت ملت عزیز ماست. مردم باید بدانند چه ارزشهای والایی آنها را در طول زمان در اوج قلهی افتخار قرار داده است، و شما میدانید؛ من هم اجمالی از آن را به یاد شما آوردم.استان شما دارای ظرفیتهای طبیعی و انسانی است؛ منطقهی کشاورزىِ ممتاز، منطقهی گردشگرىِ برجسته، دارای معادن بسیار مهم، مرکز مواصلاتی چندین استان و سر راه کربلای معلّی و عتبات عالیات. سرزمین، ثروتمند و غنی و سرشار است؛ مردم استان هم - که سرمایهی انسانی و باارزشتر از ظرفیتهای طبیعی هستند - مؤمن، فداکار، جوان و پُرنشاطاند. این استان - آن طوری که من در آمارها مشاهده کردم - از لحاظ تعداد جوان و نسبت جوانی، در صدر فهرست استانهای کشور است؛ یعنی نسبت طبقهی جوان در این استان از همه جای کشور بیشتر است. آنچه برای ملت عزیز ما و برای شما مردم استان همدان و برای مسؤولان و برای شخص بنده مهم است، این است که ما از این ظرفیت عظیم انسانی و از این ظرفیت بزرگ طبیعی برای آیندهی کشور، برای توسعهی کشور و برای رفع مشکلاتِ امروز چشم انداز آیندهی کشور چگونه استفاده کنیم. (۱۷/۴/۸۳)۲. صفات و ویژگیهای استان و مردم همدان از نگاه مقام معظّم رهبریاز دیگر نکات قابل توجه، صفاتی است که معظّمله برای همدان و مردم همدان و استان همدان بر زبان آورده یا نوشتهاند، بهعنوان نمونه چند عبارت:یکی از آن استانهایی که مردمش واقعاً قانع، صبور و خیلی زودپذیر از مسئولین هستند و واقعاً مردم نجیبی هستند اینجاست... .مردم خوبیاند... انتظاراتشان کم، همکاریشان زیاد، مسئولیتپذیریشان خوب و نیازشان و شایستگیشان و استحقاق حقیقیشان برای کار برای آنها زیاد است. (۱۱/۹/۶۴)شهر شما شهر دین، شهر علم، شهر عرفان، شهر معنویت و دارالمؤمنین و دارالعلم بود همیشه، اما بعد از انقلاب و کمی پیش از انقلاب دارالعلم شما و دارالعباده شما دارالجهاد هم شد و امروزکه من نگاه میکنم این جمعیت عظیم را، جلوهای از معنویت انقلاب و اسلام را با حضور شما مردم مشاهده میکنم... در این اجتماع عظیم شما انسان روح شهیدان را میبینید...... مجموعه معارفی که ما از دوران انقلاب از همدان به یاد داریم و نیز مجموعه مناقب و فضائلی را که انسان از شهر همدان یا استان همدان در ذهن دارد، در این جمعیت عظیم شما انسان آنها را مجسم میبیند. اما بالاتر از همه آنها تجسم انقلاب در این جمعیت است. (۱۱/۹/۶۴)مشاهده این حرکت عظیم مردم (اجتماع رزمندگان همدان) ما را هم روحیه میدهد و خستگی را از تن ما بیرون میآورد وقتی میبینیم این شور و اشتیاق عظیم مردمی چقدر بالاست. یک شهر همدان پنجاه هزار انسان مؤمن را در قالب پنج سپاه و پانزده لشکر برای مانور سازماندهی میکند این چیز کمی نیست پنجاه هزار نیروی پشتیبانی صدها هزار مردم را میخواهد... . (۲۶/۸/۶۶)مردم متعهد کشور ما بخوبی به یاد دارند که رهبر معظّم انقلاب اسلامی در یک سال و نیم اخیر تعبیر مؤمن انقلابی را بارها به کار بردهاند. اما جالب توجه اینکه ایشان در پیامی که برای تسلیت درگذشت آیتالله آقا نجفی همدانی در نهم مهرماه ۱۳۷۵ صادر کردند تعبیر «مردم مؤمن و انقلابی» همدان را به کار بردهاند.همچنین همدان را کهنشهر ایران و میراثبرِ یک سلسلۀ تاریخی علم و سیاست و افتخار و شهرت نامیدهاند. (۱۷/۴/۸۳)در دیدار با مسئولان و نخبگان استان همدان در ۱۹/۴/۸۳ فرمودهاند:استان همدان انصافاً نخبهپرور است... .و استان همدان را محل ظهور نخبگان سیاسی، علمی، هنری دانستهاند.و این نخبهپروری را نشانه یک استعداد طبیعی دانسته و چنین گفتهاند:اولاً نخبهپرورىِ استان نشانهیی است از یک استعداد طبیعی. حالا این استعداد مربوط به منطقهی جغرافیایی است یا خصوصیات اقلیمی و تاریخی، به این کاری ندارم؛ هر عاملی که دارد، بالاخره این منطقه نخبهپرور است و نخبههای خود را به نقاط دیگر سرریز میکند. شاید علت این هم که همدان جزو معدود شهرهای دنیاست که با چنین تاریخ کهنی سرپا مانده - شهر رم که یکی از قدیمیترین شهرهای دنیاست، دو هزار و هفتصد سال سابقه دارد؛ اما همدانِ شما سه هزار و صد سال تاریخِ شناختهشده دارد، که بیشتر از این هم احتمالش هست و گفتهاند - وجود همین استعدادها و نبوغها باشد. البته شهرهای قدیمیتری هم وجود داشته، اما امروز در دنیا از اینها نام و نشانی وجود ندارد؛ ولی شهری که با چنین سابقهی تاریخی سر پاست - و همدانِ امروز از همدانِ صد سال پیش و شاید از همدان قرنهای قبل خیلی سرپاتر است - نشاندهندهی یک استعداد طبیعی است.۳. کثرت شخصیتهای برجسته علمی، فرهنگی، انقلابی در استان همدانموضوع دیگری که در ضمن بیانات متعدد بدان اشاره شده کثرت شخصیتهای علمی، فرهنگی، انقلابی مؤثر در تمدن اسلامی ـ ایرانی و علوم اسلامی است. برای نمونه برخی از این شخصیتها که معظّمله به آنها اشاره کردهاند عبارتند از:عینالقضاة همدانی/ بدیعالزمان همدانی/ رشیدالدین فضلالله همدانی/ باباطاهر عریان / آخوند ملاعلی همدانی/ شیخ محمد نهاوندی/ شیخ عبدالرحیم نهاوندی/ شیخ علیاکبر نهاوندی/ آخوند ملاعلی نهاوندی/ آقا شیخ محمد بهاری / حاج آقا رضا همدانی/ ابن سینا/ شیخ محمد ثابتی/ آخوند ملاعلی معصومیدر گروه شخصیتهای مؤثر در تاریخ نهضتهای اسلامی و ایرانی:سید جمالالدین اسدآبادی/ سید محمد طباطبایی/از گروه علما و روحانیون و شهدای معاصرآیتالله آقا نجفی همدانی/ شهید مفتح/ شهید قدوسی/شهید مدنی(که همدانی نبود اما همدانیها او را از خود میدانند) آیتالله نوری همدانیبرای آگاهی از مشروح مطالب مربوط به شخصیتهای مذکور به بیانات معظّم له در تاریخ ۱۱ آذر ماه ۱۳۸۴، اول مرداد ۱۳۷۷، ۱۵ تیرماه ۱۳۸۳ و ۱۹ تیرماه ۱۳۸۳ که این دو سخنرانی در دومین سفر ایشان به استان همدان ایراد شده است مراجعه شود.۴. برخی از مهمترین مواضع مطرح شده توسط رهبر معظّم انقلابدر دیدار با مردم استان همداناما نکته مهمی که در مطالعه و بررسی بیانات مقام معظّم رهبری در سخنرانیها و پیامها مورد نظر به چشم میخورد این است که معظّمله برخی از مهمترین مواضع سیاسی ـ اجتماعی ـ فرهنگی نظام را در این دیدارها بیان کردهاند ازجمله:تبیین نقشههای استکبار جهانی در غارت منابع منطقه، و فساد انسانی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی ناشی از حضور آمریکا و همپیمانانش، و نیز تأکید بر قدرشناسی نسبت به راه عزت که شهیدان بر ما گشودند. (۱۰/۳/۶۲)تأکید بر لزوم هوشیاری ملت انقلابی و یادآوری سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که:«وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ» آن کسی که خوابید اینجور نیست که دشمن هم نسبت به او خوابش ببرد، همان وقتی که شما خوابت برده دشمن بیدار است. پس باید خوابت نبرد و بدترین دشمنها خواب است. این است که حواسمان بایستی جمع باشد. (۲۴/۶/۶۲)تحلیل مبانی استکبارستیزی انقلاب اسلامی و اهمیت وحدت اسلامی و جهان اسلام. (۱۱/۹/۶۴ و ۱۴/۵/۶۶)تحلیل دلایل حمایت آمریکا از رژیم صدام و حضور در خلیج فارس برای مقابله با انقلاب اسلامی. (۲۶/۸/۶۶)لزوم توسعه نمونه و مبتنی بر فرهنگ اسلامی و ملی در کشور با تلاش ملی و همهجانبه که این تلاش دارای سه ضلع اساسی است:ــ اول؛ همت و تلاش مسئولان کشورــ دوم؛ همکاری و شرکت مردم در بخشهایی که وظیفه اساسی آنهاستــ سوم؛ ایجاد مناسبات صحیح اقتصادی و اجتماعی در کشوردر همین سخنرانی به این نکته اساسی تأکید میکنند که برخی وقت خود را صرف اثبات تقدم توسعه سیاسی بر توسعه اقتصادی یا برعکس کردهاند در حالی که این بحثها اتلاف وقت مردم است. آنچه لازم است آنچه مقدم است و آنچه بر گردن همه است رفع مشکلات مردم و پیشرفت دادن کشور است. (۱۵/۴/۸۳)تهاجم فرهنگی برای شیوع شبهات در ذهن مردم و جوانان و لزوم تلاش و همت حوزههای علمیه برای مقابله با آن و نیز توصیه به طلاب علوم دینی و اهل منبر که یک دوره آثار استاد مطهری را بخوانند.هر طلبهای بالقوه یک امام خمینی است و دشمن استکبار هم به خاطر همین ظرفیت است. (۱۵/۴/۸۳)اهمیت کار معجزهآسای تشکیل نظام جمهوری اسلامی مستقل از قدرتهای جهانیلزوم توجه به چشمانداز ۲۰ ساله که حکم سند ملی و تاریخی برای کشور دارد. با توجه به دو موضوع:اول؛ به فکر کار و تلاش بودن و خسته نشدن از آن.دوم؛ پیدا کردن نقطهای که باید در آن کار کنید و کار همیشگی، کار تولید علم، تولید سازندگی، خدمترسانی، تلاش برای تأمین عدالت، تلاش برای حفظ عصمت و عفت عمومی، تلاش برای هدایت و ساختن دیگران، و مقدّم بر همه آنها تلاش برای حفظ عصمت و سلامت نفس خود است. اتقوا الله. (۱۶/۴/۸۳)ــ تشریح موقعیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و تبیین مردمسالاری دینیــ دو راه مقابل مردم ایران:یکی خسته شدن در مقاومت و پایداری در برابر استکباردوم زندگی کردن با فکر و اراده و انتخاب خود و ترسیم آرمانهای خود و حرکت با نیروی خود به سوی آن آرمانهاــ تأکید بر سابقه درخشان تاریخی علم و تمدن جهان اسلام و بخصوص ایرانــ طرح مجدد موضوع لباس ملی و اهمیت آن (۱۷/۴/۸۳)ــ اهمّیت پنج محور اصلی و قابل تکیه برای پیشرفت در همداناول کشاورزی، دوم صنایع دستی، سوم گردشگری، چهارم صنایع روستایی مرتبط با کشاورزی، پنجم معادنــ اهمیت دقت در انتخاب و ترویج محصولات فرهنگی از جمله کتاب (۱۸/۴/۸۳)۵. نقش کمنظیر مردم و رزمندگان استان همدان در حماسه دفاع مقدساما یکی از مهمترین وجوه شأن و جایگاه استان همدان و مردم قهرمان آن همانا حضور گسترده و خالصانه در صحنههای گوناگون دفاع از حریم اسلام و انقلاب و نظام جمهوری و اهدای بیش از هشت هزار شهید از استان همدان است.همچنین مقام معظّم رهبری در دیدارهای متعدد که با مردم، بسیجیان، و نیروهای سپاه و ارتش جمهوری اسلامی و کاروانهای اعزام رزمندگان به جبهههای نبرد در طول دفاع مقدس و پس از آن دیدار با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و ایثارگران داشتهاند بارها و بارها مراتب تقدیر و تحسین و تجلیل خود و ملت ایران و تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی را از این حماسهسازان بیان کردهاند از جمله در دیدار با خانوادههای شهدای لالهجین همدان و ... در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۶۲ :یک مسألهی اساسی و مهم مسألهی احترام به خون شهیدان است، هر کدام از ما هر جا که مشغول کار هستیم باید بدانیم که این جمهوری و این وضعیت اسلامی مرهون خون شهیدان ماست، آنها بودند که پایههای این نظام را محکم کردند و آنها بودند که خودشان را در معرض فدا شدن برای انقلاب و خدا گذاردند. این انقلاب، این ملت، این تاریخ مرهون آنهاست. درسی که توجه به خون شهیدان به ما میدهد درس ارزندهای است، هم خطاب به خانوادههای آن شهیدان و هم خطاب به مسؤولان. من دو، سه جملهای از این درس را تکرار کنم؛ اما درسی که خون شهیدان به خانوادههای آن عزیزان میدهد درس صبر است، درس افتخار است. همانطوری که قرآن کریم میفرماید «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوفٌ علیهم و لا هم یحزنون» یعنی کسانی که در راه خدا کشته شدهاند به کسانی که دنبال سر آنها هستند، یعنی به خانوادههایشان، به دوستانشان، به همکارانشان، به ماها بشارت میدهند. بشارت آنها این است که اینجا هیچ خوفی و هیچ حُزنی نیست؛ در پیشگاه الهی هیچ ترسی و هیچ اندوهی وجود ندارد. این برای این شهیدان و همچنین برای خانوادههای آنها یک افتخار بزرگ است؛ شما پدر مادرها، همسرها، فرزندها، برادرها و خواهرها کِی میتوانستید از ناحیهی این عزیزی که حالا شهید شده این همه افتخار به دست بیاورید اگر او شهید نمیشد؟ او چه میشد تا شما به وجود او این همه سرافراز باشید؟ رئیس جمهور میشد؟ بزرگترین مقام نظامی میشد؟ بزرگترین مقام سیاسی میشد؟ فقیه عالیمقام میشد؟ من به شما بگویم اگر همهی اینها که گفتم این شهید شما میشد افتخار شما در آن زمان کمتر از افتخار شما در زمان حاضر که او شهید شده است میبود. حالا که شما خواهر یا برادر یا پدر و مادر یا همسر یا فرزند شهید هستید به مراتب سرافرازتر هستید، [تا اینکه] پدر و مادر یک فقیه عالیقدر، یک رئیس جمهور، یک فرمانده نیروهای نظامی و یک شخصیت سیاسی و انقلابی میشد؛ امروز افتخار شما و سرافرازی شما بیشتر است. آن سرافرازیای که یک شهید به کسان خود میدهد بیشتر از سرفرازیای است که یک شخصیت سیاسی به کسان خود میدهد؛ زیرا خانوادهی شهید و کسان شهید سرافرازی خود را از یک فداکاری دارند و در هیچ جای دیگر چنین چیزی نیست؛ پس ما باید خانوادههای شهیدان را به برکت شهیدان سرافراز بدانیم. البته خود این خانوادهها باید توجه کنند که آن شهید از آنها توقع دارد که راه او را ادامه بدهند، به آرمان او وابسته بمانند، اینجور نباشد که فقط نام شهید دستشان باشد، راه شهید هم پیش پایشان باشد. و اما درسی که خون این عزیزان به مسؤولان میدهد، به ماها میدهد... به یکایک آحاد این ملت میدهد آن درس این است که راهی که شهید پیشاهنگ آن راه بوده است ارزشمندترین و پیمودنیترین راههاست و باید قدر آن راه دانسته بشود.رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار یازدهم آذر ۱۳۶۴ با خانواده شهدای همدان نیز به تبیین ارزش و فضیلت شهادت و مقام شهدای دفاع مقدس پرداختهاند:شهدای ما اگر چه در اصل شهید شدن با بقیهی شهدای طول تاریخ یکسانند، اما امتیازی شهدای ما دارند که همهی شهدای طول تاریخ از آن امتیاز برخوردار نیستند. شبیه امتیازی که شهدای زمان پیغمبر دارند، شبیه امتیازی که شهدای کربلا دارند، آن امتیاز این است که بعضی از شهادتها در شرائطی، اوضاع و احوالی واقع میشود که اسلام و قرآن نهایت نیاز را به آن خونهای پاک و این فداکاریها دارد؛ شهادت در یک چنین شرائطی یک ارزش مضاعف و چندجانبه است و امروز از همان زمانها و از همان قبیل اوضاع و احوال است.... حالا برسیم به حسابی که همهی ملت ایران باید این حساب را دستشان باشد و به خصوص شما خانوادههای شهدا و آن حساب این است؛ کدام نیروی انسانی مؤمن و فداکاری این پیروزیها را نصیب جبههی حق کرد؟ چه کسی بود که آبروی پیغمبر اسلام را در این درگیری تاریخی حفظ کرد؟ چه کسی عراق را عقب نشاند؟ چه کسی نشان داد که تانک و هواپیما در مقابل انسان مؤمن توانائی و کاربرد ندارند؟ چه کسی دستگاههای جهانی را مأیوس کرد؟ چه کسی ملت ما را امیدوار کرد؟ چه کسی؟ چه کسی این افتخار را به اسلام داد که بتواند بدون اتکاء به کفر جهانی کار خودش را انجام بدهد و بر کفر جهانی فائق و پیروز هم بشود؟ چه کسی این کارها را میکرد؟ رزمندگان، سلحشوران، فداکاران و در صف مقدمِ آنها، همین عزیزان شما که به شهادت رسیدند. این رزمندگان سلحشور و فداکار ما بودند که توانستند این معادله را اینجور به عکسِ آن چیزی که باید نتیجه میداد دربیاورند و نتیجه را به سود اسلام و مسلمین بکنند. بالاترین آنها کسانی هستند که به شهادت رسیدند یعنی همین عزیزان شما. خواهران، برادران، ای پدران و مادران شهدا، ای همسران شهدا، ای فرزندان شهدا، ای کسانی که عزیزهایتان را از دست دادید بدانید به فضل پروردگار خون عزیزان شما به هدر نرفت توانستند اگر جانشان را دادند اما ضربت را محکم بر دشمن وارد کنند، توانستند اسلام و مسلمین را سرافراز کنند. اینها مثل همان کسانی هستند که در جنگ بدر در حضور پیغمبر جنگیدند. آن روز هم روز حساسی بود، آن روز هم روز تعیینکنندهای بود، آن روز هم روزی بود که اگر لشکر اسلام شکست میخورد اسلام و قرآن به کلی مضمحل میشد؛ امروز هم آنچنان روزی است. آن روز آنها پیغمبر را در مقابل چشم خودشان میدیدند، اما بچههای شما امتیازشان این است که پیغمبر را هم ندیده بودند با ایمان به غیب، با آن ایمان راسخ رفتند و این فداکاری را کردند. مثل آنها برادران جانباز ما این عزیزانی که سلامت خودشان را در این راه از دست دادند و ناقصالعضو شدند، بعضی از تمتعات گوناگون زندگی به خاطر این ناراحتیها محروم ماندند برای خاطر خدا. اسرا، مفقودین، مجروحین اینها در آن خط مقدمند. خط دوم خط خانوادههای شهداست اگر شما خانوادهها نبودید، اگر تشویقهای شما نبود، اگر ایمان شما نبود اگر شور و عشق شما نبود؛ بچهها اینجور نمیرفتند با دشمن مقابله کنند درود بر شما. شما بودید که رزمندگان را آماده و مهیای این فداکاری کردید. در جامعهی ما ارزش شهادت جزو ارزشهای طراز اوّل است، ارزش خانوادهی شهید بودن هم جزو ارزشهای والاست. خانوادههای شهدا باید مثل آن باغبانی که برای سرسبز شدن این نهال بیشترین زحمت را کشیده، بیشترین مایه را گذاشته از دستاوردهای انقلاب حراست و حفاظت کنند. بازماندگان شهدا، جبههرفتهها، زحمت کشیدهها، رنجبردهها باید از انقلابتان، از دستاوردهای انقلابتان، از پیروزیهایتان باید حراست و حفاظت کنید بیش از دیگران. شما هستید که عزیزترین اشیاء و عزیزترین موجودیای را که یک انسان میتواند داشته باشد را در راه خدا حاضر شدید بدهید و دادید. و همهی ما و ملت ایران احترام به خانوادههای شهدا را جزو وظائف حتمی خودمان میدانیم. البته این را هم برای تسلای بیشتر دلهای شما بگویم اگر چه که میدانم شماها روحیههایتان خیلی خوب است خیلی بالاست، اما بدانید که آن کسانی که اینجوری مُردند، اینجوری رفتند در حقیقت سود بردند. این رفتن که مال همه است، جوان و پیر هم که ندارد همه باید بروند، اما سود را آن کسانی بردند که رفتنشان هم اینجوری بود، برای خدا بود، در راه خدا بود. بهترین مرگها مرگی است که در راه خدا انجام بگیرد یعنی شهادت. آرزوی خود بنده این است که مثل این عزیزان شما بمیرم و پناه میبرم به خدا از اینکه به غیر شهادت به جور دیگری خدا را ملاقات کنم. ما آرزو میکنیم در عداد شما و در عداد فرزندان و عزیزان شهید شما باشیم و افتخار میکنیم که دوستدار آنها و دوستدار شماها باشیم و ما مسؤولین افتخار میکنیم که بتوانیم خدمتگزار شماها باشیم.رهبر معظّم انقلاب اسلامی در دیدار ۱۶ تیرماه ۱۳۸۳ با خانواده معظّم شهدا، جانبازان و آزادگان استان همدان به تبیین فلسفه جاودانگی شهادت و ایثارگری پرداختهاند:مسألهی شهید و ایثارگری، کهنهشدنی نیست؛ این، موتور حرکت جامعه است؛ بعضیها از این نکته غفلت میکنند. اینکه میبینید بعضی با سخن، قلم و حرکات خود، نگاهی به ایثار و شهادت میاندازند که آن نگاه منفی و ناسپاسانه است، بر اثر غفلت آنهاست؛ نمیفهمند پاسداری از حرمت شهیدان و ایثارگران چقدر برای یک جامعه و ملت و کشور دارای اهمیت است. شما ببینید خون مطهر حسینبنعلی (علیهالسّلام) در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسؤولیتی که بر عهدهی امام سجاد (علیهالصّلاةوالسّلام) و زینب کبری (سلاماللَّهعلیها) قرار گرفت، از همان لحظهی اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر دنیای اسلام آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسینبنعلی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود. البته اجر الهی برای امام حسین محفوظ بود؛ میتوانستند او را در بوتهی سکوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد (علیهالسّلام) تا آخر عمر - سی سال بعد از او، امام سجاد زندگی کردند - در هر مناسبتی نام حسین، خون حسین و شهادت اباعبداللَّه را مطرح کردند؛ آن را به یاد مردم آوردند؟ این تلاش برای چه بود؟ بعضی خیال میکنند این کار برای انتقام گرفتن از بنیامیه بود؛ در حالیکه بنیامیه بعدها از بین رفتند. امام رضا (علیهالسّلام) که بعد از آمدن بنیعباس است، چرا به ریّانبنشبیب دستور میدهد مصیبتنامهی اباعبداللَّه را در میان خودتان بخوانید؟ آن وقت که بنیامیه نبودند؛ تارومار شده بودند. این کار برای این است که راه حسینبنعلی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام به سوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدایت کرده است.مهمترین نقطهی قوّت ما در قیام جمهوری اسلامی، نقطهی قوّت انسانی بود. ما که نه سلاح داشتیم، نه پول داشتیم، نه سازماندهی داشتیم، نه حزب داشتیم و نه پشتیبانی جهانی؛ ما ملت ایران در همهی کشورهای دنیا یک نقطه را نداشتیم که از قیام، انقلاب و حرکت ما حمایت و دفاع کنند. آنچه این ملت را پیروز کرد، قدرت نیروی انسانی بود؛ یعنی آگاهی و ایستادگی؛ همان که امیرالمؤمنین در جنگ صفین فرمود: «اَلا وَ لا یَحمِلُ هذَا العَلَمَ اِلاّ اَهلُ البَصَرِ وَ الصَّبرِ»؛ بصر یعنی بصیرت و آگاهی؛ صبر یعنی پایداری؛ فقط اینها هستند که میتوانند این عَلَم را در دست بگیرند و پیش بروند. قلهی این صبر و بصر شهدای مایند؛ همین آزادگانی هستند که اینجا حضور دارند و همین جانبازان عزیزی هستند که اینجا نشستهاند. اینها بودند که جان خودشان را در معرض نابودی گذاشتند؛ از حیات خودشان برای دوام این حرکت و این قیام بزرگ و انسانی مایه گذاشتند؛ اینها اوج ایثار و مظهر بصر و صبرند؛ مظهر آگاهی و ایستادگی و پایداری. آیا کشور ما به آگاهی احتیاج ندارد؟ آیا رسیدن به آرمانهای این ملت و این انقلاب احتیاج به پایداری ندارد؟ آیا در مقابل شیطنتها و دشمنیها و بغضهای غارتگران جهانی این ملت احتیاج ندارد که آن سلاح کارآمد خود را همواره در دست داشته باشد؛ یعنی سلاح اراده، پایداری، ایمان و آگاهی؟ اگر احتیاج دارد - که دارد - پس بایستی این روحیهی ایمان و آگاهی و پایداری در قالب احترام به نمادهای آن در مردم حفظ شود و نمادها، همین شهدایند؛ همین جانبازانند؛ همین آزادگانند.اگر من از شهدا احترام میکنم، اگر اظهار اخلاص به خانوادههای شهدا میکنم، این صِرف یک احساسات خشک و خالی نیست؛ به معنای این است که این یک راهبرد حقیقی برای ملت ماست؛ یاد شهدا باید گرامی داشته شود. این جوانان عزیز، این خانوادههای پُرطاقت، این پدران و مادران، این همسران و فرزندان؛ اینهایی که با صبر و پایداری خودشان توانستند این راه طولانی را از این گردنههای دشوار عبور بدهند، بایستی مورد تجلیل قرار بگیرند، تا برای نسل جوان ما و برای آیندهی کشور ما این پرچم بر سر پا بماند.دشمن میفهمد چه کار میکند؛ آن کسانی که سعی میکنند نام ایثارگری، نام جهاد، نام شهادت، نام صبر و پایداری را در کشور ما از ذهنها ببرند، اینها به دشمن ملت ایران خدمت میکنند. آن کسانی که یاد شهیدان را گرامی میدارند، اینها هستند که به ملت ایران خدمت میکنند. همین روحیهی صبر شهیدان عزیز شماست که توانسته است این ملت را پیش ببرد.شهدای ما مظهر فضائل انسانی بودند. من روزها و شبهای زیادی را با جوانها در دوران جنگ به سر بردهام و از نزدیک شخصیت، هویت و عظمت روحیِ جوانانی را که بعدها چهرههای ماندگار شهید شدند، لمس کردهام؛ اینها حقیقتاً نمادهای فضیلت بودند.در اطلاعاتی که به من داده شد، خواندم که در بین همین شهدای همدانِ شما، یک سردار سپاهی - که دارای شأن و موقعیتی هم بوده است - وجود داشته که وقتی مادرش از او میپرسد تو در سپاه چه کارهای، جواب میدهد: من در سپاه جاروکشی میکنم. مادرش خیال میکرده واقعاً این جوان در سپاه یک مستخدم معمولی است. حتی وقتی برای این جوان به خواستگاری هم میروند و خانوادهی دختر سؤال میکنند پسر شما چهکاره است، مادرش میگوید در سپاه مستخدم است! بعد در اجتماعی که مراسمی بوده، یک نفر داشته سخنرانی میکرده، این مادر میبیند آن شخص خیلی شبیه پسرش است. میپرسد این شخص کیست. میگویند این فلانی است؛ یکی از سرداران سپاه. آن مادر، آن وقت پسرش را میشناسد!ما مطالبی که در تاریخ خوانده بودیم، مثل افسانه به گوش ما میآمد؛ اما آنها را در زندگی واقعیِ خودمان دیدیم. من این را به جوانها میخواهم بگویم؛ به فرزندان شهدا و به خانوادههای آنها: آن عظمتی که خانوادههای شهدا و پدرها و مادرها و همسرها نشان دادهاند، از عظمت خود شهدا کمتر نیست. ما مادران و پدرانی را دیدیم که اینها با حادثهی سنگین و کوبندهی فقدان فرزند خودشان مثل بشارت برخورد کردند؛ چون میدانستند که فرزند آنها در چه راهی حرکت میکند.من امروز عرض میکنم: پدران شهدای ما! مادران شهدای ما! همسران داغدار آنها! فرزندانی که خیلیها پدران خودشان را ندیدند یا چند صباحی بیشتر ندیدند! جانبازان عزیزی که سلامت خودشان را برای سالهای طولانی از دست دادهاند! زحمات شما به توفیق الهی و به حول و قوهی الهی بر باد نرفت و خدا به تلاش شما برکت داد و کار و کشور و ملت شما را از تنگناهای بزرگی نجات داد.... من به همهی گویندگان، نویسندگان و کسانی که تریبونی در اختیار دارند، توصیه میکنم: اگر صلاح این کشور و این ملت را میخواهند، یاد شهیدان، نام شهیدان، خاطرهی شهیدان و بازماندگان آنها و جانبازان را گرامی بدارند.شما فرزندان شهیدان! شما برادران و خواهران شهیدان! افتخار کنید. فرزندان جانبازان! به چنین پدران و به چنین برادرانی افتخار کنید؛ اینها مایهی افتخار یک ملتند. و البته دشمنان هم بدانند که به توفیق الهی نمیگذاریم و این ملت هم نمیگذارد که نام شهید و نام شهادت در این کشور فراموش شود؛ و به توفیق الهی روزبهروز این نام در کشور ما برجستهتر و ماندگارتر خواهد شد و این افتخار برای کشور ما باقی خواهد ماند.این را هم بدانید که شهدای ما و ایثارگران ما در دوران دفاع مقدس و قبل از آن و بعد از آن تا امروز و همچنین خانوادههایشان، در طول تاریخ اسلام، بعد از شهدای کربلا، نظیر ندارند؛ اینها حقیقتاً برجستگیهای خودشان را نشان دادند و همهی چیزهایی را که برای ما مثل افسانه به حساب میآمد - باور میکردیم، اما شبیه افسانه بود - اینها تحقق بخشیدند و به آن واقعیت دادند. راه این عزیزان را نه فقط خانوادههای شهدا بلکه همهی ملت ایران باید ادامه دهند و بهرغم عنف دشمن این راه ادامه پیدا خواهد کرد. این راه، راه ارزشهاست؛ راه تعالی ملت و کشور ایران است؛ راه برافراشتگی پرچم اسلام است. این راه را چه دشمنان مستکبر جهانی بپسندند، چه نپسندند؛ چه بخواهند، چه نخواهند، ملت ایران به فضل پروردگار و به توفیق الهی با همان قوّت و قدرت ادامه خواهد داد.همچنین در دیدار با دستاندرکاران برگزاری کنگره سرداران و ۸۰۰۰ شهید استان همدان بتاریخ ۱۹ مهرماه ۱۳۸۹ درباره حرکت خزنده دشمن برای منزوی کردن مسئله شهادت چنین فرمودهاند:مسئله این است که یک سیاستی و یک حرکت خزندهای از مدتها پیش در کشور شروع شده بود - شاید از بیست سال پیش یا بیشتر - برای اینکه مسئلهی شهادت و جهاد و شهدای دفاع مقدس و احساس مسئولیت مردم را به حاشیه برانند، منزوی کنند و از متن مسائل کشور و انقلاب خارج کنند. اول با شیوههای غیرمستقیم؛ بعد تدریجاً که پررو شدند، با شیوههای مستقیم شروع کردند این مسائل را مطرح کردن: جهاد را - حتی جهاد امام حسین را - زیر سؤال بردن، شهادت را زیر سؤال بردن، حرکت مردم را حرکتهای کور و بیهدف و بیانگیزه معرفی کردن؛ و از این کارها. این حرکت حرکت طبیعی نبود؛ بلکه حرکت حساب شدهای بود که معلوم بود دارد دنبال میشود.خب، خوشبختانه خود مردم درافتادند و این حرکت را منزوی کردند؛ لکن نقش این کارهای امثال شما در رو آمدنِ مجددِ فرهنگ شهادت و جهاد را نباید به هیچ وجه فراموش کرد. همین کارها بود و همین حرکتها بود که بتدریج در مقابل آن حرکت خزنده، سدی ایجاد کرد و بار دیگر این جلوههای حقیقی را و این ارزشهای مقدس را برای مردم مطرح کرد. لذاست که کار کار بسیار خوب و کار لازمی است.خب، شما هم زحمت کشیدید و هفت هشت ده سال در این زمینه کار کردید؛ انشاءاللَّه کار، کامل و شیرین و جامع از آب در بیاید. خیلی سعی کنید، خیلی سعی کنید که جنبهی نمایشی و ویترینی و ظاهرسازی در این کار، بر جنبههای معنوی و هدفدار و جهتبخش و تأثیرگذار عمیق غالب نشود؛ خیلی باید به این توجه کنید. ... خب، صد و بیست جلد کتاب خیلی خوب است، اما مواظب باشید محتوای کتابها یک محتوای اثرگذار باشد؛ والّا اگر به جای صد و بیست تا، هزار و دویست تا کتاب هم منتشر بشود لکن مضمون و محتوای مطلوب نداشته باشد، کار شما به نتیجه نرسیده. بنابراین کار را خیلی دقیق انجام بدهید و متین پیش بروید. مسئلهی فیلم، از این هم حساستر است. در فیلم، حتماً بایستی کاملاً هنرمندانه و حرفهای و قوی انجام بگیرد تا اثرگذار باشد؛ اگر نبود، اینجور نیست که بیاثر باشد، بلکه اثر عکس خواهد داشت. یعنی توجه بکنید، این کارهای هنری اینجوری است: یا در خط درست است که اثرش زیاد است؛ یا در خط نادرست است که اثرِ ضدش زیاد خواهد بود؛ اینجور نیست که بگوئیم حالا نادرست است، اثر نمیکند؛ نه، ضداثر خواهد شد، ضد تبلیغ خواهد شد.۶. محورهای اصلی چهار تقریظ اخیراما چند جمله درباره تقریظهایی که در این برنامه رونمایی میشود.درباره کتابها و متن تقریظ بعد از رونمایی و در فرصتهای دیگر مطالبی قابل ذکر است اما بی آنکه بخواهم عبارتی از این تقریظ ها را بیان کنم به محتوای آنها به طور کلی اشاره میکنم اول آنکه همانند بسیاری از تقریظهای قبلی بر حدود بیش از ۴۳ کتاب دفاع مقدس در این یادداشتها نیز در درجه اول آنچه مورد ستایش و تقدیر است ارزش اراده و ایمان و پایداری و ایثار شهدا و جانبازان و ایثارگران و سپس مادران و همسران و خانواده آن مردان بزرگ و بیادعاست.دوم توجه به سیر تعالی روحی و ایمانی و نیل به کمالات مردان الهی، این یاوران خداسوم توجه به صدق و صفا و اخلاص و صبر و ایمان همسران سرداران شهید و جانبازچهارم تحسین و تقدیر از خانم بهناز ضرابیزاده و آقای حمید حسام خاطرهنگاران این آثار ارزشمند و توجه به قوّتهای ادبی و ذوق سرشار و همت این پیامرسانان آن شیران روز و عابدان شبنکته قابل توجه دیگر اینکه دو کتاب از این چهار کتاب یعنی گلستان یازدهم و آب هرگز نمیمیرد که مجموعا ۱۰۵۸ صفحه است در فاصله ۱۶ دی ماه تا ۱۸ بهمن ماه سال جاری توسط رهبر معظّم انقلاب اسلامی مطالعه شده است یعنی در مدت ۳۲ روز.البته این احتمال بسیار قوی نیز وجود دارد که کتب دیگری نیز در این مدت مطالعه شده باشد. اما حتی اگر فقط همین دو کتاب نیز در این مدت مطالعه شده باشد خود سرمشقی برجسته در فرهنگ کتاب و کتابخوانی و حجّت بالغهای بر افرادی که کثرت کار و اشتغالات روزانه را بهانهای بر عدم مطالعه میدانند.اهمیت و ابعاد گوناگون این تقریظها پس از مطالعه متن کامل آنها و کتابهای مربوطه بر صاحبنظران آشکار میگردد.۷. گزارشی از یک دیدارآخرین بخش این گفتار به بیان گوشههایی از اولین مواجهه جانباز دلاور و شهید زنده علی آقای خوشلفظ با رهبر معظّم انقلاب اسلامی اختصاص دارد.روز پنجشنبه شانزدهم دی ماه سال جاری قرار بود جمع محدودی از نویسندگان و اصحاب فرهنگ و ادب نماز مغرب را به امامت معظّمله اقامه کنند و بعد از آن ساعتی در محضر ایشان حضور داشته باشند.قبل از بیان گوشههایی از وقایع آن روز اشاره میکنم که نقل برخی از این وقایع در این برنامه با مجوز دفتر حفظ و نشر آثار معظّم رهبری صورت میگیرد.در آن پنجشنبه به یادماندنی به جهاتی زودتر از بقیه به محل دیدار رسیدم. بعد از دقایقی یکی دو نفر از مهمانان آمدند و سپس جناب خوشلفظ و حمید حسام به جمع اضافه شدند. هنوز تا اذان مغرب فاصله داشتیم.علی آقای خوشلفظ را بیتاب میدیدم و البته معلوم بود که دردهای یادگارهای ایثار و حماسه نیز دائماً خود را نشان میدهد.سرانجام دقایقی قبل از اذان مغرب مقام معظّم رهبری تشریف آوردند و پس از چند لحظه علیآقای خوشلفظ را دیدند و او را در آغوش گرفتند. حتی تصاویر و فیلمهای آن روز نمیتواند فضای معنوی و محبت و عشق و صمیمیتی که در آن لحظات جریان داشت بیان کند.آن بیتابی و نتیجه آن در این چند عبارت مشهود است:بعد از اینکه آقای خوشلفظ این لحظات دیدار را بهترین لحظات عمر خود مینامد رهبر انقلاب به او میفرماید:شما بهترین لحظههای عمر را نه یکبار، نه دو بار، دهها بار شاید صدها بار الحمدلله گذراندید ما هم آرزوی آن لحظات شما را داریم.علی آقای خوشلفظ از مقام رهبری میخواهند که برای شهادتش دعا کنند و اینطور پاسخ میشنود که:شما بعد از صد و بیست سال ان شاءالله که از دنیا رفتی قطعا شهیدید منتها فرق شما با آن شهدایی که آنجا یک گلوله خوردند و افتادند این است که شما سالها هم رنج کشیدید این افزون بر ارزش شهادت است. اینها هم همه به حساب میآیند.سپس مقام معظّم رهبری از جناب حمید حسام سوالاتی درباره زمان و نحوه تنظیم کتاب وقتی مهتاب گم شد میپرسند و قوت قلم آقای حسام را مورد تحسین قرار میدهند و آن را مثل یک رمان اما واقعی مینامند در خلال این صحبتها آقای حسام میگوید: سردار همدانی اعتقاد داشتند که اگر چند اسم در استان ما خیلی برجسته باشد یکیاش آقای خوشلفظ است که همه فراز و نشیبها را از ابتدای سال ۵۹ تا ۶۷ ... مقام معظّم رهبری جمله او را تکمیل میکنند و میفرمایند: ایشان از پانزده سالگی رفته جبهه، بیتجربه رفته سر تا پا تجربه برگشتهسپس مقام معظّم رهبری با حاضران احوالپرسی میکند و در لحظات قبل از اذان نحوه انتخاب این کتاب برای مطالعه را شرح میدهند.بعد از خاتمه نماز آقای خوشلفظ روی صندلیای تقریبا روبروی رهبر معظّم انقلاب مینشیند اما دوباره بیتاب است.رهبر انقلاب میپرسند شما روی آن صندلی راحتید آقای خوشلفظ؟و او پاسخ میهد: شما را دیدم دردهایم رفت، من چون شیمی درمانی میشوم خیلی درد دارم آقا، شما را که دیدم دردهایم رفت، آرام شدم، عمری آرزویم این بود آقا، ما فدایی شماهستیم فقط همین.و بعد از آنکه رهبر انقلاب اسلامی برای آرامش دل و تن او دعا میکنند آقای خوش لفظ یک نکته را در نگرانی از برخی مسائل و مشکلات کشور و مسئولان میگوید اما مقام معظّم رهبری با بیانی منطقی و مطمئن و طبیعی دانستن مشکلات و سختیها در راه کسانی که برای رسیدن به اهداف خود تلاش میکنند بار دیگر آرامشی عمیق را نه تنها بر دل و جان علی آقای خوشلفظ که بر قلوب همه حاضران روان میکند سپس در ضمن بیاناتی آقای خوشلفظ را خوشلفظ و خوش معنا و خوش رفیق و خوش زخم مینامند. و بعد از چند دقیقه مجددا به مناسبتی به دیداری با خانواده شهدا اشاره و میفرمایند:«خدا ان شاءالله سایه شماها را کم نکند، سایه رزمندگان را کم نکند، سایه شهدا را از سر ما کم نکند، سایه خانوادههای شهدا را کم نکند.»بعد از صحبت چندتن از حاضران نوبت به آقای حمید حسام میرسد کتاب «آب هرگز نمیمیرد» را تقدیم رهبر انقلاب میکند، یکی از حضار توضیح میدهد که ایشان هم از جانبازان هستند.معلوم است مقام معظّم رهبری این کتاب را هنوز نخواندهاند و جالب اینکه همین کتاب ۷۴۲ صفحهای را که شانزدهم دیماه دیدهاند تا حدود ۱۸ بهمن مطالعه کرده و تقریظی بسیار تأثیرگذار بر آن نگاشتهاند.در کنار حمید حسام آقای خوشلفظ نشسته است، میگویم آقای خوشلفظ نگین محفل امشباند، بعد از یکی دو نفر نوبت به جناب امیری اسفندقه میرسد و اشعار زیبایی میخواند که مورد توجه مقام رهبری قرار میگیرد و پس از شنیدن اشعار او میفرمایند:واقعا آقای امیری خیلی خوب میگویند، ولی بالاخره زبان هم خوب است، مضمون هم خوب است، من عقیدهام این است که اگر فرصت کنید مثل همین کتاب «وقتی مهتاب گم شد» آقای خوشلفظ را بخوانید آن وقت ده تا غزل در مضمون این کتاب خواهید گفت»و شاعر متعهد میگوید چشم آقا میگویم و خدمتتان تقدیم میکنم.بعد از مدتی نوبت به خانم ضرابیزاده میرسد پس از معرفی و اشاره به کتاب دختر شینا به کتاب گلستان یازدهم هم اشاره میکنم که تازه منتشر شده.خانم ضرابیزاده در خلال صحبتهایش اشاره میکند به اینکه گلستان یازدهم خاطرات سرکار خانم پناهیروا همسر سردار شهید علی چیتسازیان است.رهبر انقلاب نام چیتسازیان را که میشنوند خطاب به جمع میگویند نوع آشنایی شهید چیتسازیان با همین علی آقا چیز خیلی جالبی است و ادامه میدهند که من اتفاقاً دلم میخواست که یک قدری بیشتر راجع به این مرد به مناسبت همین حرفهایی که ایشان در این کتاب گفتند بدانم.معلوم میشود مطالعه گلستان یازدهم در ۳۱۶ صفحه هم از بعد از شانزدهم دی شروع شده و تقریظ معظّمله بر این کتاب تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۵ را نشان میدهد یعنی در فاصله ۵ روز این کتاب مطالعه شده، ضمناً این ۵ روز هم جزو همان ۳۲ روزی است که کتاب ۷۴۲ صفحهای آب هرگز نمیمیرد مطالعه شده.دیدار به اتمام نزدیک میشود اما معلوم است نقطه اصلی تمرکز و توجه رهبری علی آقا خوش لفظ است.و آنچه پایان نمیپذیرد ماجرای محبت و صفا و صمیمیت و ارادت میان آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای رهبر معظّم انقلاب اسلامی و علی خوشلفظها و حمید حسامها و ضرابیزادهها و هزاران شهید و جانباز و دهها نویسنده متعهد است.خداوند متعال جامعه ایران را قدردان شهدای به حق پیوسته و شهدای زندۀ جانباز، این حماسهسازان و چهرههای نورانی و سرشار از معنویت قرار دهد. ان شاءالله.پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) |
|
↧
↧
February 11, 2017, 4:16 am
به گزارش ندای انقلاب، رهبر معظم انقلاب وقتی میخواست خطبه عقدشان را بخواند به آنها گفته بود: «خانواده خوب، آن خانوادهای است که زن بتواند دست مرد را بگیرد، او را بالا بکشد وبه اوج برساند، مرد هم به همین صورت، باید زن را در زندگی به اوج برساند.» شاید همانجا بود که این حرف آویزه گوشش شد و زندگیاش را بر همین مبنا پایه گذاری کرد. شاید هم قبلتر از آن وقتی به خواستگاریاش آمد، مثل خیلی از نوعروسان دهه ۶۰ پیشبینی هر آینده ای را با یک رزمنده برای خود و زندگیاش متصور شد.هرچه که بود ۳۲ سال طول کشید تا زندگی با یک رزمنده جهادگر به شهادت ختم شود. آن هم نه در جبهه های جنوب و کوهستانهای غرب و ماموریتهای کرکوک بلکه در سوریه و مسیر دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) آن هم مدتها بعد از بازنشستگی. رزمنده ای که روزگاری در رکاب شهید همت ساده زیستی و شجاعت مشق میکرد در کسوت سرداری با تجربه و مستشار نظامی زبده در کنار سایر رزمندگان جبهه مقاومت حضور پیدا کرد و همانجا به شهادت رسید.«معصومه ولی»همسر سردار شهید مدافع حرم «رضا فرزانه» به قدری شوهرش را لایق شهادت میداند که گفت: «همیشه به همسرم میگفتم اگر شما به مرگ طبیعی بمیرید، در حقتان ظلم شده است. حتی زمان شهادت سردار همدانی هم به خواهرش همین را گفتم.»شهید مدافع حرم سردار«رضا فرزانه» متولد سال ۱۳۴۳ در تهران، فرمانده لشکر پیاده سپاه حضرت رسول(ص) و فرمانده سابق لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) بود که بعد از بازنشستگی در سپاه، در ستاد مرکزی راهیان نور به انجام فعالیتهای مختلف پرداخت. او معاون بازرسی ستاد مرکزی راهیان نور و فرمانده قرارگاه مشترک راهیان نور بود. این شهید مدافع حرم از جانبازان هشت سال جنگ تحمیلی هم بود که در سال ۶۳ در منطقه عملیاتی «مجنون» از ناحیه کتف، سال ۶۵ در منطقه عملیاتی «شلمچه» از ناحیه سر و گوش و در سال ۶۷ در محور «دربندیخان» شیمیایی شده و به درجه رفیع جانبازی نائل شده بود. وی سال گذشته در روز پنج شنبه ۲۲ بهمن ماه، بعد از گذشت ۴۰ روز حضور در سوریه به دست تروریستهای تکفیری به شهادت رسید. گفتگوی تفصیلی او را در ادامه میخوانید:* در ابتدا خود را معرفی کنید و از ازدواج با شهید فرزانه بگویید.معصومه ولی، همسر شهید «رضا فرزانه» از پاسداران زمان جنگ و مدافعان حرم هستم. مهرماه سال ۶۲ نزد مقام معظم رهبری عقد و شهریور سال ۶۳ ازدواج کردیم.* چطور با او آشنا شدید؟ زمان آشنایی برای ازدواج، حرفی از جبهه رفتن و جنگ هم میزد؟ شما شرطی برای ایشان نگذاشتید؟پدرم راننده شرکت واحد بود و آن زمان برای مراسم دعای کمیل، رانندههای شرکت واحد زحمت رفت و برگشت شرکت کنندگان در مراسم را میکشیدند. از آنجایی که ما، با هم در یک محل بوده و در مسجد فعالیت داشتیم، آشنایی ما تقریبا از این طریق بود. صحبت خاصی نداشتیم و توسط یکی از دوستانمان که واسطه ازدواج بود، با هم صحبت کردیم. این را هم میدانستم کسی که در سپاه است، در جنگ شرکت میکند و از این قبیل برنامهها دارد و آمادگی داشتم. دخترهای جوان آن زمان، این نوع آمادگی را داشتند و برایمان مشکل نبود. مشکلات زمان جنگ که شهادت، مجروحیت یا اسارت است را همه میدانستیم و قبول کرده بودیم. این مسائل در زندگی ما اصلا اختلالی ایجاد نمیکرد، همان طور که الان هم مشکلی نیست و با این وضعیت خیلی راحت کنار آمدهایم و زندگی پیش رفته است.* در روزهای اوج جنگ ازدواج کردید. سردار فرزانه چقدر به جبهه رفت و آمد داشت؟دو ماه بعد از عقدمان آمد و گفت: «برای ماموریت میخواهم به منطقه بروم.» در زمان جنگ دوست داشت که همیشه منطقه باشد، برای من هم سخت نبود. از من پرسید که: «شما مشکلی نداری؟» گفتم: «نه با رفتنتان مشکلی ندارم.» حدود یک سالی که عقد بودیم، همیشه به منطقه جنگی رفت و آمد میکرد. دو روز بعد از این که ازدواج کردیم، دوباره به منطقه رفت. یکی از دوستانش به من گفت: «حاج خانم، ایشان تازه داماد است، اجازه ندهید برود.» ولی چون همسرم راغب بود برود، من هیچ وقت از رفتن او جلوگیری نکردم، اما چون پسر ارشد خانواده بود، رفتن او برای خانواده پدریاش سخت بود.حدود چند ماه که به منطقه رفت، دچار مجروحیت خیلی سختی شده بود ولی به ما اطلاع نداده بود. اوایل عید نوروز همان سال، با لباس بستری شده در بیمارستان، به خانه آمد که متوجه شدیم به سینهاش، ترکش اصابت کرده و در بیمارستان نمازی شیراز بستری بوده است. دو مرتبه دیگر هم مجروح شد. زمان جنگ به همین روال گذشت، حتی زمان به دنیا آمدن پسر بزرگمان، همسرم خانه نبود و ۱۰ روز بعد از به دنیا آمدنش، از منطقه برگشت.نسبت به شهید «همت» خیلی حساسیت نشان می داد/ قصه خوابِ بچهها، قصههای جنگ بابا بود* همسرتان از همراهی با شهید همت یا احمد متوسلیان در لشکر ۲۷ محمد رسول الله(ص) چیزی روایت میکرد؟مدت زیادی با احمد متوسلیان در لشکر نبود اما از نوع زندگی و برخورد شهید همت خیلی صحبت میکرد. درباره شهید کریمی هم همینطور. نسبت به شهید «همت» خیلی حساسیت نشان می داد، از زندگی ساده او تعریف میکرد و حتی میگفت:«زمانی که ایشان شهید شد، تمام اساس منزل او را تنها با یک وانت، برگرداندند. حتی همان یک وانت، پُر هم نشد.» همیشه زندگی شهید همت و شهدا را الگوی خود قرار میداد و میگفت:«اینها الگوی من هستند و باید راه و روش آنها را پیش ببرم.» بیشتر صحبتها در خانه ما جنگ، جبهه، خاطرات جنگ و شهدا بود. من همیشه میگویم که بچه ها وقتی می خواهند بخوابند، پدرها و مادرها برای آنها قصه میگویند ولی قصه وقت خواب بچههای من، قصههای جنگ بابا بود. بچهها زمانی که میخواستند بخوابند، پیش پدرشان رفته، قصه جنگ گوش میکردند و به خواب میرفتند. بچهها از دوران کودکی جنگ را آموخته بودند.«محمد حسین» پسر کوچکم که ۱۴ ساله بوده و جنگ را ندیده است، همراه پدرش به راهیان نور میرفت و زمانی که پدرش در تهران بود به او میگفت: «بابا یک قصه از زمان جنگ بگو.» اگر الان با پسرم صحبت کنید تمام مناطق عملیاتی، شهدای آن مناطق و مجروحین آنها را تک تک به شما میگوید، چون پدرشان، همیشه بچهها را با این مسائل در خانه آرام میکرده است.عقدمان را آقا خواند/خانواده خوب خانواده ای است که زن بتواند مرد را به اوج برساند* سردار چندین مرتبه در جبهه مجروح و شیمیایی شد، در این بین، شما هیچ وقت به ایشان نمیگفتید که در این سالها دِین خود را به اسلام و کشور ادا کردهای و دیگر نیازی نیست مجددا به منطقه جنگی بروی؟اولین مجروحیت ایشان که همان اصابت ترکش به سینهاش بود، هر وقت میگفتیم برو عمل کن و آن ترکش را دربیاور، میگفت:«این یادگاری زمان جنگ است.» من اصلا از رفتن ایشان به جبهه جلوگیری نمیکردم و حتی او را تشویق هم میکردم. برای سوریه رفتن هم مانع ایشان نشدم. زمانی که آقا ما را عقد کردند، یک صحبتی با ما داشتند که هیچ گاه آن را فراموش نمیکنم که فرمودند: «خانواده خوب، آن خانوادهای است که زن بتواند دست مرد را بگیرد، او را بالا بکشد و به اوج برساند، مرد هم به همین صورت، باید زن را در زندگی به اوج برساند.» ما این حرف آقا را در گوشمان داشتیم، چه ایشان و چه من، هر دو سعی کردیم به راهی برویم که به حق برسیم، هیچگاه دوست نداشتیم مانع رشد زندگی هم باشیم، به خصوص در این موارد که من همیشه همسرم را در این راه تشویق میکردم.سه ماه در تیپ بدر در کرکوک بود*شهید فرزانه در چه عملیاتهای برون مرزی شرکت داشت؟همسرم سه ماه در تیپ ۹ بدر با سردار نقدی و چند نفر دیگر از دوستانش در کرکوک بود که ما در آن زمان، هیچ خبری از ایشان نداشتیم. یک خاطرهای که مربوط به آن دوران میشود را برای شما تعریف می کنم. حدود سه ماه بود که از همسرم خبری نداشتیم و هر موقع که از سپاه میآمدند تا حقوق بدهند، از من سوال میکردند که:«حاج خانم از حاج آقا خبری دارید؟» که من هم میگفتم:«اگر خبری باشد باید شما مطلع باشید، من که نباید خبری داشته باشم، در تهران هستم و از همه جا بیخبر» مادر ایشان خیلی بیتابی میکرد. ایام شهادت حضرت زهرا(س) بود که ۲ نفر از دامادهایمان میخواستند کاری انجام دهند تا حاج خانم، اذیت نشود. از طرف همسرم، نامهای نوشتند و با پست به خانه فرستادند، اما به پایین نامه دقت نکرده و مشخص بود که نامه را از شمیرانات فرستادهاند.روز شهادت حضرت زهرا(س) به خاطر نذری، همه فامیل در منزل حاج خانم، جمع بودیم. یکی از دامادها که پسرخاله همسرم هم، میشد به حاج خانم گفت:«خاله، اگر الان برایتان نامهای بیاید، چه کار میکنید؟» که مادر گفت:«هیچی همین الان شیرینی میدهم» گفت:«ایام شهادت است» مادر گفت:«اشکال ندارد، من شیرینی میدهم، چون خبر خوشی است.» همان لحظه پستچی در زد و از آنجایی که همیشه میآمد و ما را میشناخت، گفت:«حاج خانم، از حاج آقا نامه دارم» همه ذوق زده شدند. من وقتی نامه را دیدم، متوجه شدم پایین نامه، آرم شمیرانات تهران است، ولی به هیچ کس هیچ چیز نگفتم، چون پیش خودم گفتم که استرس آنها بیشتر میشود. ۲۵ روز از این ماجرا گذشت و من نامه را نزد خود نگه داشته بودم.فکر می کردم که اسیر یا شهید شده و نمیخواهند به ما بگویند و قصد دارند فعلا ما را سرگرم نگه دارند. هر دو باجناقها می خواستند با فرستادن نامه، ما را ذوق زده کنند، ولی نمیدانستند که در آن ۲۵ روز بر من چه گذشت. نیمههای یک شب سرد و برفی زمستان بود که متوجه شدم، کسی آرام، به قسمت شیشه ای درب خانه میزند، به خودم گفتم که خدایا چه کسی در میزند؟ از پنجره صدا کردم:«کیه؟» گفت:«خانم در را باز کن، من پشت در ماندهام.» در را باز کردم و رفتم حاج خانم را صدا کردم و گفتم:«آقا رضا آمده» که ایشان هم به استقبال پسرش رفت. میگفت مردم عراق عکس امام(ره) را برای تبرک به صورت خود میکشیدند* از فضای مأموریتهایی که با تیپ بدر راهی آن میشد برای شما چیزی تعریف میکرد؟از فضای جنگ که صحبتی نکرد، ولی از زندگی سختی که مردم درکرکوک و اربیل عراق داشتنند، تعریف میکرد، چون شبها برای استراحت به خانه عراقیها میرفتند. ایشان تعریف می کرد:«به همراه چند نفر از دوستانم به منزل یکی از آنها در کردستان عراق رفته بودیم که خیلی بیبضاعت بودند ولی وقتی بچههای سپاه اسلام را دیدند، به قدری ذوق زده شده بودند که هر چه در خانه داشتند برای پذیرایی از ما آوردند. روی کولههایی که به بچههای خانواده داده بودیم، عکس امام(ره) بود که آنها با دیدن عکس خوشحال شده و آن را به سر و صورت خود برای تبرک میکشیدند.»همسرم میگفت: یک سرباز جزء هستمسردار فرزانه چه مسئولیتها و سِمَتهایی در سالهای خدمتش تجربه کرد؟همسرم خیلی درباره سمتهایی که داشت، با ما صحبت نمیکرد. در همه قسمتهای سپاه حضرت رسول(ص)، حضور داشت ولی دوست نداشت سمتهای خود را بیان کند. هر وقت هم که دراین باره از ایشان سوال میکردیم، میگفت:«یک سرباز جزء هستم و چیزی نیستم.» فرماندهی لشکر پیاده سپاه حضرت رسول(ص) آخرین سمت ایشان در سپاه بود و به خاطر این که همه میدانستند و عمومی شده بود، ما هم میدانستیم.بعد از بازنشستگی گفت: من از این ناراحتم که لباس سپاه را از تن درمیآورم/بین تمام پیشنهادهای همکاری خادمی شهدا را انتخاب کرد* قطعا به دلیل فعالیتها و سابقه درخشانی که سردار در سپاه داشت، بعد از بازنشستگی، پیشنهادهای زیادی برای تصدیهای مختلف هم داشته است، چرا از بین همه آنها، ستاد راهیان نور و خادمی شهدا را انتخاب کرد؟روحیه ایشان طوری بود که فقط با این موارد میتوانست آرام باشد. بعد از برگزاری مراسم تودیع و معارفه و آغاز بازنشستگی، وقتی به خانه آمد، دیدم خیلی پکر و ناراحت است، کمی با او شوخی کردم و گفتم: «مردم وقتی بازنشسته میشوند، ذوق زده میشوند، تو چرا اینطوری هستی؟» خندید و گفت:«من از این ناراحت هستم که چرا لباس سپاه از تن من درآمد، دوست داشتم با لباس سپاه در رکاب آقا باشم» من گفتم: «اگر خدا بخواهد حالا بهتر هم میتوانی کار کنی، بالاخره این هم یک مدل توفیق است، اشکال ندارد.» به این طریق کمی او را آرام کردم، چون خیلی اذیت شد و اصلا فکر نمیکرد بازنشسته شده است.طی ۲ ماه بعد از بازنشستگی، از خیلی ارگانها مثل شهرداری و فرمانداری برای همکاری با ایشان تماس میگرفتند ولی راغب به کار نمیشد. یک شب، آقای ادیبی مسئول ستاد راهیان نور کشور با ایشان تماس گرفت، خیلی وقت بود که از همدیگر خبر نداشتند. حین صحبت با تلفن، دیدم همسرم خیلی ذوق زده شد که بعد از تمام شدن صحبتهایش پرسیدم:«چی شده؟» گفت:«از ستاد راهیان نور تماس گرفتند و گفتند که بیا اینجا کار کن.» همسرم مثل یک کودک خوشحال و ذوق زده شده و روحیهاش باز شده بود. به او گفتم: «دیدی گفتم ناراحت نباش، قبلا به زندهها کمک میکردی، الان به شهدا، خانوادهها و پدر و مادرهای شهدا کمک میکنی و توفیقت خیلی بیشتر شده است، فکر هیچ چیز را نکن و این خیلی بهتر است.»به قدری خوشحال بود که از آقای ادیبی نپرسید کدام قسمت ستاد قرار است مشغول به کار شود. صبح فردای آن روز، مدارکش را با ذوق زدگی برداشت و رفت. خدا را شکر میکنم که به حاجت دلش رسید، چون خیلی دوست داشت. بعد از آن، در ایام عید نوروز در مناطق عملیاتی راهیان نور بود و در تابستان به سنندج میرفت. بعد از شهادت همسرم، آقای ادیبی گفت: «من به هر کسی گفتم که در ستاد کار کند، اول از همه میپرسید کدام قسمت باید کار کنم، ولی وقتی به ایشان گفتم، بدون سوال و جواب قبول کرد و گفت که از فردا صبح میآیم.»* روحیهاش بعد از وارد شدن به ستاد راهیان نور چقدر تغییر کرد؟به دلیل این که زمان جنگ، زندگی خود را در آن مناطق گذرانده بود، این فعالیت خیلی در زندگی و روحیهاش اثرگذار بود، چون زندگی شهری را دوست نداشت و وقتی به خانه بر میگشت، کاملا مشخص بود که روحیهاش بهتر شده. حتی تقوای سردار از گذشته بیشتر شده بود.* در ایام راهیان نور، شما و بچهها به همراه ایشان میرفتید؟چون پسرهای بزرگم درس و کار داشتند، نمیتوانستند بروند ولی من و پسر کوچکترم میرفتیم. سال قبل از شهادت ۱۵ روز ایام عید را با ایشان در منطقه بودیم.* شهید فرزانه علاوه بر این که فرمانده قرارگاه ستاد راهیان نور بود، برای زائران روایتگری هم می کرد، شما هم روایتگری ایشان را در آنجا شنیدهاید؟ پسرتان از دیدن روایتگری پدر چه احساسی داشت؟وقتی همسرم خاطرات زمان جنگ را تعریف میکرد، احساس غرور میکردم، همچنین وقتی میدیدم نسبت به مقامی که دارد خیلی ساده است و در کمال سادگی خاطرات را می گوید و برخوردهایش را میدیدم، خیلی خوشحال میشدم.پسرم همیشه با پدرش بود و خیلی دوست داشت که اطلاعات او را یاد بگیرد. سال قبل از شهادت که به منطقه رفته و با کاروان راهیان نور به بازدید و زیارت رفته بودیم، اگر راوی بعضی مطالب را اشتباه میگفت، پسرم آنها را درست میکرد. همه میگفتند که ای کاش ایشان راوی میشد. پسرم خیلی این موضوعات را دوست دارد.* ارتباط سردار فرزانه با خانواده شهدا چطور بود؟با خانواده شهدا رفت و آمد داشت به خصوص با خانواده شهید کولیوند خیلی صمیمی بود تا حدی که اسم پسر بزرگترم«محمد رسول»، اسم شهید کولیوند است. بعد از شهادت شهید کولیوند و شهید سلیمانی، ضربه روحی خیلی بزرگ و سنگینی به همسرم وارد شد. برخی از شهدا خیلی روی ایشان تاثیر میگذاشتند.چه در زمان جنگ و چه بعد از آن اجازه ندادم مشکلات تنها روی دوش همسرم باشد* چقدر همراهی شما در حفظ روحیه مقاومت و جهادی او تاثیر داشت؟اگر زن همراه و هم نظر همسرش نباشد و از رفتن او برای دفاع جلوگیری کند، خیلی سخت است. برخی اوقات برای این که خانم، اذیت نشود چون مرد هم میخواهد حرف او را گوش کند، اصلا سمت خطر نمیرود. ولی من همیشه از اول زندگی، همراه همسرم بودم و هیچ وقت به ایشان نگفتم که سخت است و نرو، با این که بالاخره، رسیدگی بچه هم سختی، بیماری و مدرسه دارد ولی هیچ وقت حرفی نزدم و گلایهای نکردم. همیشه مشکلات را خودم حل کردم و اجازه ندادم که مشکلات روی دوش ایشان باشد که جلوی کارهایش گرفته شود، چه زمان جنگ چه بعد از آن. سال قبل از شهادت ایشان، همسرم ۴۵ روز جنوب بود و ۴۰ روز هم کردستان رفت، ولی ما حتی یک بار هم به ایشان نگفتیم که چرا میروی.شب رفتن به سوریه خیلی ذوق زده بود/ نه تنها مانعش نشدیم بلکه تشویق هم میکردیم* چه شد که همسرتان تصمیم گرفت به سوریه برود؟۳ سال بود که پیگیر کارهای رفتن به سوریه بود و ثبت نام کرده بود، ولی به دلایلی برنامه رفتنش به هم میریخت. نزدیک عید سه سال پیش بود که از جنوب تماس گرفت و گفت:«مدارک من را آماده کن و بده به آقا مسعود تا به یکی از دوستانم بدهد که مدارک رفتن را آماده کند.» پسرم مدارک را برد و تحویل داد ولی دوباره، جور نشد تا این که قبل از اربعین، یکی از دوستان صمیمی حاج آقا با ایشان تماس گرفت و گفته بود:«برای مراسم اربعین به کربلا برویم» که همسرم گفته بود:«نه، من برای سوریه اقدام کردهام و میخواهم آنجا بروم» دوستش گفته بود:«بیا کاروان را برای زیارت اربعین ببریم بعد از آن به سوریه میرویم.» دو سال بود که به مناسبت اربعین، کاروان به کربلا میبردند. همسرم فکر میکرد که این هم برنامه ای است که نگذارند به سوریه برود. ولی الحمدالله اربعین را خانوادگی به کربلا رفتیم و برگشتیم.حدود ۲ هفته بچههای بسیج را در پادگان، آموزش میداد که بعد از آن اطلاع دادند اسمش برای سوریه رفتن درآمده و میتواند با تعدادی از بچهها به سوریه برود. به قدری خوشحال شد که خدا میداند و روحیهاش خیلی عوض شده بود.شبی که قرار بود فردای آن روز به سوریه برود به خانه آمد، به بچهها گفتم:«بابا تا حالا به این حد، در خانه ذوق زده نبوده که بگوید و بخندد» به همسرم گفتم:«با خواهرهایت تماس بگیر و خداحافظی کن» که اول کمی ممانعت کرد و گفت:«نه الان آنها میخواهند پشت تلفن، گریه کنند و من اعصابم خرد میشود» گفتم:«بالاخره خواهر هستند و دوست دارند که تماس بگیری» در نهایت، تماس گرفت. بعد از آن، دو تا از خواهرهایش همراه پسرانشان به خانه ما آمدند و به قدری آن شب با آنها گفت و خندید که اصلا فکرش را نمیکردند که او راهی سوریه است.قرار بود ساعت ۸ صبح به پادگان برود ولی ساعت ۵ از خانه رفت، هر چه گفتم:«ساعت ۸ باید آنجا باشی. الان زود است.» گفت:« نه،۵ صبح میروم تا زودتر برسم.» برای رفتن، خیلی شتاب داشت. الحمدالله نه من و نه بچهها هیچ کدام از رفتن ایشان جلوگیری نکردیم و حتی برای رفتن، او را تشویق هم میکردم.مستشاری که در کسوت یک رزمنده در سوریه حضور داشت* سردار فرزانه در سوریه چه فعالیتهایی داشت؟ به عنوان مستشار نظامی در جایگاه یک کارشناس و مربی حضور پیدا کرد؟به عنوان یک رزمنده رفت، اصلا دوست نداشت به عنوان یک کارشناس معرفی شود و دوست داشت در کسوت رزمنده او را بشناسند، ولی آنجا بیشتر به عنوان یک کارشناس و مستشار از ایشان استفاده کرده بودند.* همسرتان وصیت خاصی هم درباره اوضاع زندگی و بچهها برای شما داشت؟وصیت کردن کار همیشگیاش بود، همیشه دوست داشت که بچهها، راه شهدا را ادامه دهند و در راه اسلام باشند. همیشه می گفت:«بچهها، جا پای شهدا بگذارید و امر ولایت را قبول کنید.» چون دنبال مادیات نبود، هیچ وقت از مسائل مادی حرف نمیزد. یک مرتبه به ایشان گفتم:«وصیتنامه بنویس» به شوخی گفت:«وصیت نامه برای چه بنویسم؟ وصیت نامه را کسی مینویسد که دنبال مادیات باشد، ما که دنبال همچین چیزهایی نیستیم. وقتی از همه زندگی من خبر دارید، من دیگر چه چیزی بنویسم؟ احتیاج به نوشتن نیست.» همه مسائل زندگی را با من درمیان میگذاشت، البته خیلی مسائل پادگان را مطرح نمیکرد، ولی گاهی اگر به مشکلی میخورد، به من میگفت تا با کمک همدیگر آن را حل کنیم. در خانه ما همیشه حرف جبهه و جنگ بود.* شما در زمان جنگ، بارها شده بود که همسرتان را بدرقه کرده بودید، این بار که برای رفتن به سوریه بدرقه کردید، تفاوتی با آن زمان احساس کردید؟چون جنگ سوریه، یک جنگ شهری بود، خطر را احساس میکردم و قطعا میدانستم که خطر دارد و اگر برود شاید برنگردد. ولی چون از اول زندگی به همین منوال بود، رفتنش عادی بود. اما یک حس غریبی داشتم ولی نه به اندازهای که فکر کنم این سفر، آخرین سفر ایشان است.وسایل به جا مانده از سفر سوریه شهید فرزانهروز آزادسازی نبل و الزهرا گفت: در سوریه جشن آزادسازی خرمشهر تکرار شده است* از سوریه با شما تماس می گرفت؟ از فضای آنجا چه میگفت؟به دلیل این که تلفن قطع میشد، خیلی نمی توانست طولانی صحبت کند. روزی که دو شهرک شیعه نشین نبل و الزهرا آزاد شده بود، خیلی ذوق زده و خوشحال بود و تماس گرفت. چون پسر کوچکترم خیلی با پدرش به راهیان نور میرفت و دوست داشت این مسائل را بداند، همسرم با ایشان صحبت کرد و به او گفت:«آقا محمد حسین، جای تو اینجا خالی است، بیا ببین که اینجا چه خبر است» بعد با من صحبت کرد و گفت:«جای شما هم اینجا خالیست، اینجا شبیه صحنه آزادسازی خرمشهر شده، مردم اینجا جشن گرفتهاند که شبیه جشن آزادسازی خرمشهر ماست»بچه ها میگفتند: بابا در جوار حضرت زینب(س) چله گرفت تا به شهادت رسید* سردار چه مدت در سوریه بود و چه روزی به شهادت رسید؟از روز رفتن تا شهادت، ۴۰ روز شد. ۱۲ دی ماه رفت و ساعت ۸ صبح روز ۲۲ بهمن ماه به شهادت رسید. بچهها میگفتند که: «بابا رفته پیش حضرت زینب(س) چله گرفته تا به شهادت رسید.»* از روزی که سردار به شهادت رسید، برایمان بگویید. چه کسی خبر شهادت را به شما داد؟از صبح همان روز، دوستان همسرم تماسهایی گرفته و ما شک کرده بودیم که اتفاقی افتاده ولی فکر نمیکردیم که شهید شده است. شب بود، با پسرم آقا مسعود نشسته بودیم و پسرم در اینترنت کار میکرد. من یک لحظه در اینترنت، جستجو و سایت شهید تقوی را باز کردم که دیدم اسم حاج آقا را به عنوان شهید در آن سایت نام بردهاند. پیش خود گفتم شاید دروغ باشد، چون قبل از آن و ۱۵ روز بعد از اعزام، شایعه شده بود که ایشان به شهادت رسیده که همان شب، همسرم تماس گرفت و گفت:«به این شایعات توجه نکنید.» بعد از آن، سایت شهدای مدافعان حرم مشهد را بررسی کردم که اسم حاج آقا را در آن دیدم و حدس زدم که از شایعه رد شده است.به آقا مسعود گفتم:«همچین چیزی نوشتهاند.» گفت:« نمیدانم مامان» سپس با یکی از دوستان همسرم تماس گرفتم که گفت: «نه مجروح شده و اینها دروغ است.» در حالی که دوستانش از روز پنج شنبه اطلاع داشتند ولی به ما نگفتند. ما تا صبح استرس داشتیم، با دوستان زیادی تماس گرفتیم تا این که ساعت ۲۲ جمعه شب، متوجه شدیم که خبر درست است و۲۴ بهمن ماه تعدادی از دوستان همسرم، منزل ما آمدند و خبر شهادت را تایید کردند.میگفتم: اگر به مرگ طبیعی بمیرید، در حقتان ظلم شده است* فکر میکردید شهید شود؟خیلی لایق شهادت بود. من همیشه به همسرم میگفتم: «اگر شما به مرگ طبیعی بمیرید، در حقتان ظلم شده است.» شهادت، واقعا حق ایشان بود چون زندگیاش در راه خدا بوده است. حتی زمان شهادت سردار همدانی، وقتی به منزل آنها رفتم، به خواهرش گفتم: «اگر آقای همدانی، شهید نمیشد و به مرگ طبیعی، فوت میکرد، در عدل خدا شک میکردم.» چون اینها واقعا لیاقت شهادت را داشتند و تمام زندگی خود را وقف راه خدا کرده بودند. همسرم، هیچ گاه به دنبال مادیات و کسب مقام نبود و دنبال زندگی خدایی بود.* با توجه به این که پیکر سردار برنگشته، علاوه بر داغ نبود ایشان، داغ نیامدن پیکر هم مضاعف شده، این فضا را چگونه برای خود و خانواده مدیریت میکنید؟اول از همه این که نظر خداوند و بعد هم نظر خود شهید بوده است. کسی که همه عواقب رفتن همسرش به دفاع را قبول کرده، باید قبول کند که شهادت، نیامدن پیکر یا اسارت هم در این مسیر وجود دارد. در تحمل این داغ، خداوند نظارت میکند و وقتی یک عزیز را میگیرد، خود نظارت کرده و به خانواده صبر آن را میدهد.* بعد از شهادت سردار، شما سر مزار شهدای خاصی به نیابت از مزار همسرتان میروید؟سر مزار شهدای گمنام شهرک محل سکونت میروم. یک مزار و یادبودی برای ایشان در بهشت زهرا(س) گرفتیم که برای روحیه بچهها خوب باشد. اگر توفیق شده و پیکر برگشت که بهتر، اگر هم نیامد که بچهها به یاد پدر به سر همان مزار میروند.داعش پول زیادی برای معامله پیکر میخواست/با این پول میتوانستندده ها نفر مثل همسر من را از بین ببرند* چه شد که پیکر ایشان در منطقه ماند؟خیلی دقیق در این باره نمیدانیم و حرفهای زیادی میشنویم، یکی میگفت: «مبلغ زیادی پول برای معامله پیکر میخواستند» یکی دیگر میگفت: «پیکر را دفن کردهاند و نمیتوانند نبش قبر کنند» و هر کسی یک مطلبی میگفت. ولی اگر پول هم بخواهند من از طرف خود و بچههایم قبلا هم گفتهام ما پولی نمیدهیم چون آنها این پول را میخواهند تا با آن دهها اسلحه دیگر بخرند و ده ها نفر دیگر مثل همسر من را از بین ببرند. حالا پیکر آنجا باشد یا اینجا، خیلی فرقی ندارد. خداوند نظارت دارد و برای ما مشکلی نیست و اگر توفیق باشد بر میگردد.* حضور معنوی سردار بعد از شهادت را، در زندگی احساس میکنید؟بله، مگر میشود که حضور نداشته باشد. بالاخره زندگی سختیهای خود را دارد به خصوص وقتی که پدر بالای سر بچهها نباشد ولی خدا را شکر ما در این مدت مشکل نداشتهایم و همه کارهایمان مثل گذشته پیش رفته که حتما نظارت خود شهید هم بوده است. شب ولادت حضرت زهرا(س) در عالم خواب دیدم که همسرم آمده و میگوید:«بلند شوید، میخواهم ببرمتان پیش آقا» که خیلی تعجب کردم و گفتم: «با یکی از دوستان میرویم؟» گفت: «نه، من آمدهام خودم ببرمتان» از خواب که بیدار شدم به خودم گفتم به قدری در زندگی حاضر هستند که برای روز زن، که آقایان برای همسرانشان هدیه تهیه میکنند، ایشان نیست ولی در خواب آمده و این را میگوید. بعد از آن به یکی از همسران شهدا که به دیدن ما آمده بود، گفتم: «چقدر این شهدا به خانواده نظارت دارند که حتی روز زن، خودش میخواهد ما را به همچین جاهایی ببرد.» همه اینها در زندگی تاثیر دارد، حضور جسمی ندارد ولی روحش اثرگذار است.* خیلی از زمانها، شهید فرزانه به خاطر مشغله زیاد در منزل حضور نداشت اما شرایط الان فرق دارد، چطور سعی میکنید که نبود پدر را برای بچهها جبران کنید؟نبود ایشان، الان خیلی فرق دارد ولی چون بچهها آمادگی داشتند و اکثر اوقات همسرم حدود ۴۵-۴۰ روز تهران نبوده و در منطقه بود، خدا را شکر روال زندگی خود را از دست ندادند. چون اکثر اوقات نبود، همسایه ها سوال میکردند:« شما چطوری زندگی میکنید؟ ما هر موقع میپرسیم میگویید حاج آقا خانه نیست.» الان گاهی اوقات فکر میکنم که ایشان، ماموریت است و میخواهد برگردد و هنوز در زندگی من حاضر بوده و روال گذشته را دارد که در منطقه بوده است. ولی بالاخره نبود پدر روی بچهها به خصوص پسر بچهها خیلی تاثیر دارد ولی توانستند به خوبی این موضوع را قبول کنند که دلیل دیگر آن، هیئت رفتن بچهها است. پسر بزرگم می گوید:«وقتی ما امام حسین(ع) را از اعماق قلب بفهمیم و نگاهمان باز باشد، پذیرش شهادت خیلی برایمان راحتتر است.»منبع: تسنیم |
|
↧
February 15, 2017, 2:59 am
به گزارش ندای انقلاب، یک سند قدیمی از سازمان سیا که به تازگی از طبقهبندی خارج شده نشان میدهد که دولت آمریکا از چندین دهه قبل توسل به راهبردهایی مشابه سیاستهای فعلی را برای بیثبات کردن سوریه مد نظر داشته است. این سند که سازمان سیا در سال ۱۹۸۶ در بحبوحه جنگ مخفی اسرائیل و کشورهای غربی علیه دولت «حافظ اسد» آن را تهیه کرده به بررسی سناریوهای احتمالی سقوط دولت وقت سوریه میپردازد. گزارش اطلاعاتی ۲۴ صفحهای سیا با عنوان «سوریه: سناریوهای تغییرات چشمگیر سیاسی» در آن زمان در میان برخی از اعضای دولت «رونالد ریگان»، رئیسجمهور اسبق آمریکا توزیع شده بود.پایگاه خبری-تحلیلی «لیبرترین انستیتو» مینویسد توزیع این گزارش در میان عده محدودی از سران نهادهای امنیتی دولت وقت آمریکا نشان میدهد که مخاطبان آن را تنها افراد رده بالای دولت ریگان تشکیل میدادهاند. سیا این گزارش را چهار سال بعد از شورش مسلحانه گروه اخوانالمسلمین سوریه علیه دولت حافظ اسد تهیه کرده بود، به همین سبب شاید طبیعی است که شورش مسلحانه مجدد گروه اخوان یکی از سه سناریویی اصلی در نظر گرفته شده که براندازی دولت سوریه را به همراه خواهد داشت. گزارش اطلاعاتی سیا، نزاع بر سر انتقال قدرت و کودتای نظامیان جدا شده از بدنه دولت را دیگر سناریوهایی دانسته که میتوانند به سقوط دولت سوریه منجر شوند. با آنکه از عنوان این گزارش اطلاعاتی اینطور برمیآید که ظاهرا تنها بررسی نظری سناریوهای احتمالی سقوط دولت سوریه در دستور کار قرار دارد، اما بخشی از گزارش پا را از این سطح فراتر گذاشته و به شرح فهرستی از نتایج مطلوب برای منافع اقتصادی آمریکا پرداخته است. در یکی از قسمتهای آن آمده است: «از نگاه ما یک حکومت سنی که کنترل آن را افراد میانهرو متمرکز بر تجارت در دست داشته باشند به بهترین نحو تامینکننده منافع آمریکا خواهد بود. میانهروهای تجارتگرا برای سر و سامان دادن به اقتصاد بخش خصوصی سوریه نیاز شدیدی به کمک و سرمایهگذاری غربیها خواهند داشت و بنابراین مسیر را برای پیوندهای قویتر با دولتهای غربی هموار خواهند کرد.»به علاوه - چنانکه پایگاه «لیبرترین انستیتو» نوشته - رگههای راهبرد فعلی واشنگتن در قبال سوریه نیز در این سند که نشاندهنده تفکرات دولتمردان چندین دهه قبل است، نمایان است.این پایگاه خبری برای اثبات این مدعا به مقایسه شباهتهای سند سال ۱۹۸۶ سیا با اسناد جدیدتری پرداخته که در سالهای اخیر و در آستانه جنگ ویرانگر سوریه تهیه شدهاند.به نوشته «لیبرترین انستیتو» در اسناد اطلاعاتی آمریکا راهبردهای تغییر حکومت در سوریه همواره بر بهرهگیری از شکافهای فرقهای استوار بودهاند.یکی از مصادیق مشهور چنین راهبردی را میتوان در یک سند مربوط به سال ۲۰۰۶ مشاهده کرد.در این سند که از سفارت آمریکا در سوریه به وزارت خارجه آمریکا ارسال شده از واشنگتن خواسته شده آسیبپذیریها و نقاط ضعف دولت سوریه شناسایی شده و از آنها بهرهگیری شود.برخی از مولفههایی که واشنگتن در سند سال ۲۰۰۶ خواستار بهره گرفتن از آنها به عنوان نقاط ضعف دولت سوریه شده و شباهت زیادی با تفکرات مطرحشده در سند سال ۱۹۸۶ دارند به شرح زیر هستند:بهرهگیری از هراس بخشهایی از جامعه سوریه از نفوذ ایراندر بخشهایی از جامعه سوریه این هراس وجود دارد که ایرانیها در حال انجام فعالیتهایی برای تغییر مذهب اقشار فقیر گروههای سنی هستند. ترویج شایعه و نشانههایی از توطئههای بیرونیحکومت سوریه به شایعاتی درباره توطئه کودتا و ناآرامی در نهادهای امنیتی و نظامی حساس است. متحدان منطقهای آمریکا بایستی به منظور ارسال چنین سیگنالهایی با نفراتی مانند عبدالحلیم خدام (معاون اسبق رئیسجمهور سوریه) و رفعت علیالاسد (برادر کوچکتر حافظ اسد) دیدار کنند. لازم است بعد از این دیدارها اخباری درباره آنها به بیرون درز داده شود. «لیبرترین انستیتو» این توضیح را اضافه کرده که در سند سال ۱۹۸۶ به کرات از عبدالحلیم خدام و رفعت علیالاسد به عنوان بازیگران اصلی براندازی حکومت سوریه به دلیل نزاع قدرت نام برده شده است. انتهای پیام/ |
|
↧
February 15, 2017, 3:30 am
به گزارش ندای انقلاب، مرتضی پورعلیگنجی، مدافع ایرانی السد را باید از چهرههای خاص فوتبال ایران قلمداد کنیم؛ بازیکنی که با وجود جوانی این فرصت نصیبش شده است تا در تیمی قطری در کنار یکی از بهترین بازیکنان فوتبال جهان فوتبال بازی کند.پورعلیگنجی هفته گذشته همراه با ژاوی، فوق ستاره اسپانیایی به ایران آمد تا در دیدار پلیآف لیگ قهرمانان آسیا رو در روی استقلال قرار بگیرد؛ دیداری که در نهایت تیم آبیپوش ایرانی در ضربات پنالتی به سود خود پشت سر گذاشت و از سوی دیگر السدیها نیز ثابت کردند در دیدارهای حذفی اگر کار به ضربات پنالتی کشیده شود یکی از تیمهای بدشانس فوتبال جهان هستند.بر همین اساس و به بهانه برگزاری این دیدار گفت و گویی را با مدافع ایرانی و خوش فکر السد قطر انجام داده ایم، هرچند که در این مصاحبه گریزی نیز به سایر مسائل مرتبط از جمله اختلاف در تیم ملی و احتمال خداحافظی کیروش از این تیم، برگزاری رقابتهای لیگ ستارگان قطر و واکاوی شخصیت فوتبالی و غیرفوتبالی ژاوی هرناندز و ... زدهایم تا پاسخ همه این سؤالات را از زبان مرتضی پورعلی گنجی در تازهترین گفت و گویش بشنویم: * وضعیت خودت در لیگ قطر چطور است. به نظر میرسد بعد از مصدومیتی که داشتی دوباره به روزهای آرمانی بازگشتهای؟- وضعیتم خدا را شکر خوب است. پس از دو هفته مصدومیت از لحاظ بدنی به آمادگی رسیدهام و توانستم دوباره در ترکیب السد قرار بگیرم.*در صدر جدول جنگ قهرمانی بین السد و لخویا است. چقدر امسال برای السد شانس قهرمانی قائل هستی؟- درست است؛ فقط سه امتیاز با لخویا در صدر جدول فاصله داریم که این موضوع هم برمیگردد به بدشانسی و سهلانگاری بازیکنان در یکی، دو دیدار که در نهایت باعث شد تا امروز سه امتیاز از حریفمان در صدر جدول عقب بمانیم. البته هنوز ۶ هفته تا پایان رقابتها باقی مانده و اصلاً مشخص نیست که چه تیمی قهرمان میشود. چون بازیها نزدیک به هم دنبال میشود ضمن اینکه دیدارهای پایانی فصل خیلی سخت است چون تیمهای پایین جدول نمیخواهند سقوط کنند و تیمهای بالای جدولی هم برای باقی ماندن در کورس به راحتی امتیاز از دست نمیدهند. به همین دلیل امیدوارم طی ۶ دیدار آینده تمام امتیازات ممکن را کسب کنیم و امیدوار باشیم که لخویا در یکی، دو دیدار ناکام بماند تا بتوانیم در پایان فصل جشن قهرمانی بگیریم. سال گذشته واقعاً با بدشانسی قهرمانی از دستمان پرید و امسال هم به نحوی در چند دیدار با بدشانسی مواجه شدهایم اما امیدوارم در انتهای فصل همه چیز بر وفق مراد ما باشد و بتوانیم قهرمانی لیگ ستارگان قطر را به دست بیاوریم.*به نظر میرسد السد ناکام همیشگی دیدارهای حذفی هست که در نهایت به ضربات پنالتی میکشد، چون ناکامی در مقابل استقلال در ضربات پنالتی برای سومین بار پیاپی برای تیمتان تکرار شد.- بله واقعا؛ سال گذشته و در پلیآف لیگ قهرمانان آسیا دروازهبان الجزیره عملکرد درخشانی داشت و به واقع او پنالتیگیر بود و همه پنالتیها را مهار کرد. البته بهترین بازیکنان جهان هم پنالتیهای خود را هدر میدهند چون پنالتی، شانس و ۵۰، ۵۰ است و نمیتوان از قطعی بودن تبدیل شدن ضربه پنالتی به گل صحبت کرد اما به هر حال ضربات پنالتی هم جزئی از فوتبال است و امسال دقیقاً دومین سالی بود که در ضربات پنالتی ناکام مانده و از رسیدن به مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا باز ماندیم ضمن اینکه یک بار هم در امیرکاپ در ضربات پنالتی ناکام بودیم. امیدوارم از این پس شانس با ما یار باشد و بتوانیم شرایط را به خوبی پیش ببریم.* روز گذشته هم تصاویر و فیلمهایی از حضور شما در یک مراسم منتشر شد که برای همدردی با نابینایان با چشمان بسته فوتبال بازی کردید.- این مراسم با دعوت باشگاه و حضور چند تن از بازیکنان از جمله من و ژاوی و دو بازیکن دیگر برگزار شد. حضور در این مراسم تجربه خوبی برایمان بود و توانستیم هم از کودکان نابینا یک انرژی گرفته و همین که متقابلاً به آنها روحیه بدهیم.*به نظر میرسد این روزها رابطهات بیش از هر زمان دیگری با ژاوی فوق ستاره اسپانیایی گرمتر شده است.- به نظر من ژاوی انسان بینظیری است و شخصیتی مثل او در دنیا کم داریم. شما میتوانید با او حرف بزنید و بخندید اما نمیتوانید از یک حدی بیشتر به او نزدیک شوید یعنی به خودتان اجازه نمیدهید، چرا که او یک انسان باشخصیت و جنتلمن است. * درست است که حدود یک هفته از دیدار با استقلال گذشته اما در این مدت صحبت خاصی را درباره این دیدار انجام ندادی. تجربه سفر به تهران و بازی با یک تیم قطری مقابل یک تیم ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا برای تو چطور بود؟- در این دیدار حدود صد هزار نفر در ورزشگاه حاضر شدند و من یک جو فوقالعاده را در ورزشگاه آزادی که بارها در آن به میدان رفتهام تجربه کردم. از سوی دیگر ژاوی هم بارها اذعان داشت که از این جو و تشویق هواداران استقلال لذت برده است. این بازیکن اسپانیایی تعجب کرده بود که کشور ایران تا این اندازه فوتبالدوست دارد و تعجب کرده بود که چگونه ورزشگاه آزادی بدون حضور حتی یک زن، مملو از جمعیت شده است و همواره میپرسید که اگر حضور زنان در ورزشگاه آزاد بود تا چه اندازه بانوان در ورزشگاه برای تماشای فوتبال حاضر میشدند! البته توضیحاتی را درباره فضای ورزشگاه و اینکه فقط مردان میتوانند برای تماشای فوتبال بیایند به او ارائه کردم و حتی تأکید کردم که به اندازهای در ایران بانوان طرفدار فوتبال هستند که اگر قرار باشد آنها هم بیایند باید ورزشگاهی با سه برابر گنجایش ورزشگاه آزادی ایجاد کنیم تا آنها هم بتوانند در ورزشگاه حاضر شوند. *حضور پرشور هواداران تا چه اندازه در پیروزی استقلال تأثیرگذار بود؟- تماشاگران خیلی به استقلال کمک کردند تا این تیم در دیدار مقابل السد به پیروزی برسد. آنها در واقع بازیکنان ما را ترساندند و جوی را ایجاد کردند که استقلال بتواند در نهایت به مرحله گروهی صعود کند. *ارزیابیات از حضور تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا، چیست و چه سرنوشتی را برای آنها در فصل جاری پیشبینی میکنی؟- امیدوارم هر چهار تیم استقلال، پرسپولیس، استقلال خوزستان و ذوب آهن با کسب امتیازات لازم در گروههای خود به مرحله حذفی صعود کرده و حتی به مراحل بالاتر نیز راه پیدا کنند. امیدوارم یکی از این چهار تیم امسال بعد از بیش از دو دهه بتواند عنوان قهرمانی آسیا را به خود اختصاص دهد هر چند که حضور در جمع چهار تیم برتر هم میتواند برای تیمهای ایرانی بسیار خوب و مطلوب باشد. * به تازگی از عکسهای دیوید بکام در صفحه پروفایل شخصیات در فضای مجازی استفاده میکنی و انگار این بازیکن به نوعی الگوی توست؟- اگر دقت کرده باشید عکس بکام را به همراه خانوادهاش روی پروفایلم گذاشتم چون خانوادههای پرجمعیت را دوست دارم و بکام هم با سن ۴۵ سال چهار فرزند دارد و من هم علاقه دارم در آینده خانواده پرجمعیتی را درست کنم. * تو در حال بازی در کنار یکی از فوق ستارگان فوتبال جهان یعنی ژاوی هستی. فوتبال بکام را بیشتر دوست داری یا ژاوی؟- من هر دو بازیکن را دوست دارم البته یکی از آنها از فوتبال خداحافظی کرده است. با این حال این حرف را به خاطر اینکه در کنار ژاوی بازی میکنم نمیزنم چون واقعاً به هر دو بازیکن علاقمندم اما با توجه به شناختی که از ژاوی پیدا کردهام میتوانم بگویم که او یک فرشته است و به خاطر شناختی که از این بازیکن دارم او را به بکام ترجیح میدهم. * گویا طرفدار رئال مادرید هستی و ژاوی هم یک بارسایی اصیل است. او ناراحت نمیشود اگر بفهمد تو از رئال طرفداری میکنی.- خیر این طور نیست اتفاقاً بر سر این دو تیم ما با هم کری میخوانیم.اتفاقاً وقتی ایران بودیم بازی بارسلونا و اتلتیکو مادرید که با تساوی به پایان رسید را با جواد نکونام و رضا عنایتی و در جمعی که ژاوی هم حضور داشت با هم تماشا کردیم. در این دیدار هر زمانی که اتلتیکو حمله میکرد من داد و فریاد میکردم و دوست داشتم بارسا ببازد که ژاوی با دیدن این صحنهها میخندید! ما با هم همیشه کری داریم. * به نظر میرسد قبل از بازی با استقلال هواداران ایرانی که البته اذعان داشتی ژاوی از آنها خیلی تعریف کرده است، این بازیکن را خسته و عصبی کرده بودند و این موضوع موجب ناراحتی این بازیکن شده بود.- ژاوی بازیکن بزرگی است و همه دوست دارند با او عکس بگیرند و بازیکن بزرگ در سطح این بازیکن به ایران نیامده است. البته بازیکنان بزرگ آمدهاند اما بعد از خداحافظی از فوتبال و منظورم این است که در سطح ژاوی که هنوز فوتبال بازی میکند کسی به ایران نیامده اما این بازیکن تا دو سال پیش در بارسلونا بازی میکرد و تمام کاپهای بزرگ دنیا را برده است. خیلیها او را دوست داشتند و علاقه داشتند که با ژاوی عکس یادگاری داشته باشند و من به این علاقه و دوست داشتن مردم حق میدهم اما او از این ناراحت بود که نمیتوان به قیمت از دست رفتن سلامتی با همه عکس انداخت! خود من در حدود ۱۴ ماهی که در السد هستم به خود اجازه ندادهام که ۴ تا عکس با او بگیرم. بنابراین به واقع سلامتی این بازیکن مهمتر از هر چیزی بود چون دو، سه نفر از هواداران گردن او را محکم گرفته بودند و چون ژاوی جثه قدرتمندی هم ندارد نزدیک بود که یک بلایی سرش بیاید! ژاوی به همین دلیل از برخی برخوردها ناراحت بود اما از سوی دیگر از احترامی که مردم به او میگذاشتند خیلی خوشحال بود و از این موضوع لذت میبرد. * در یک پست اینترنتی گفته بودی با سفر به ایران ژاوی را به مازندران میبرم تا زیباییهای ایران را به او نشان بدهم.- اگر بتوانم حتماً این کار را یک روزی خواهم کرد تا قشنگیهای کشور ایران و به خصوص شمال را به این بازیکن نشان دهم تا بداند بهشت روی زمین همان شمال خودمان است.* به تیم ملی برسیم؛ گفته میشود کیروش از تیم ملی فوتبال ایران رفتنی شده و به نظر میرسد که کار او با تیم ملی به پایان رسیده است این موضوع چقدر تو را ناراحت میکند و چقدر روی فوتبال ایران تأثیر میگذارد.- کیروش با تلفیقی از جوانان و باتجربهها یک تیمی ساخته که به طور واقعی تیم است. امیدوارم او بماند و به کارش ادامه دهد چون کارنامهاش در فوتبال ایران قابل قبول است و خودش نیز انسان بزرگی محسوب میشود. کیروش جوانان زیادی را به سطح عالی رسانده و به فوتبال ایران معرفی کرده است و خودم به شخصه فوتبالم را مدیون این سرمربی پرتغالی هستم و به نظرم در این شرایط تیم ملی همچنان با کیروش به کارش ادامه دهد بهتر است. معتقدم فدراسیون باید اجازه دهد کیروش کارش را بکند تا بتوانیم همراه با او دومین جام جهانی پیاپی را تجربه کنیم. * یک لجبازی بین برانکو و کیروش در نهایت کار را به اینجا کشاند. تو در این دعوا حق را به چه کسی میدهی؟- در این مورد نمیتوانم نظری بدهم چون در حیطه کاری من نیست و بزرگترها باید کارشناسی کنند. امیدوارم فدراسیون فوتبال یک تصمیم خوب بگیرد و یک همکاری بین باشگاهها و تیم ملی انجام شود تا هم تیم ملی موفق باشد و پرچم ایران به اهتزاز در بیاید و هم باشگاهها بتوانند به اهدافی که دارند برسند. در واقع حل این مشکل یک تعامل و همکاری بین دو طرف را میخواهد. *در حال نزدیک شدن به بازی سرنوشتساز با تیم ملی قطر هستیم. چقدر این بازی برای تو که در قطر فوتبال بازی میکنی خاص است و از برنامه قطریها در فاصله حدود یک ماه مانده به بازی با ایران بگو. - درست است؛ در حال نزدیک شدن به بازی با قطر هستیم و قطریها بعد از دو هفته دیگر حدود یک ماه لیگ کشور خود را برای دیدار با تیم ملی ایران تعطیل میکنند. تیم ملی قطر از اول مارس اردوی خود را برای دیدار با ایران آغاز کرده و یکی، دو دیدار تدارکاتی را هم برگزار میکند و بازیکنان تیم ملی این کشور در اختیار سرمربی این تیم و کادر فنی خواهند بود تا برای دیدار با ایران بهترین آمادهسازی را داشته باشند. * الان کیروش اصرار دارد که دیگر از اردوهای بلندمدت خبری نباشد و فقط برای آمادهسازی بازیها به روزهای فیفادی بسنده کنیم.- معتقدم که باید باشگاهها و تیم ملی با هم همکاری کنند و این مسائل با صحبت کردن حل میشود، در هر صورت امیدوارم ما هم یکی، دو هفته مانده به دیدار با قطر بتوانیم اردویی را برگزار کنیم و برای این مسابقه آماده شویم. امیدوارم ابتدا قطر را در خاک این کشور شکست داده و سپس با اتکا به هواداران خودی بتوانیم در تهران مقابل تیم ملی چین نیز به پیروزی رسیده تا به این واسطه ۹۰ درصد صعودمان به جام جهانی قطعی شده باشد. با درخشش در جام جهانی نیز بسیاری از بازیکنان تیم ملی میتوانند به فکر حضور درخشان در تیمهای مطرح اروپایی باشند. * مرتضی گویا تو پرسپولیسی هستی و قبل از دربی هم با انتشار یک عکس با لباس قرمز این شایعه را قوت بخشیدی.- من برای هر دو تیم پرسپولیس و استقلال احترام و ارزش قائلم و بیشتر با انتشار عکس فوق آرزوی سلامتی و موفقیت برای هر دو تیم را داشتم.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
February 15, 2017, 3:26 am
به گزارش ندای انقلاب، میامی هرالد یکی از اسناد خارجشده از طبقهبندی مربوط به سازمان سیا را بازخوانی کرده که نشان میدهد واشینگتن برای عملیات در ایران از فالگیر و طالعبین استفاده کرده است. سال ۱۹۷۹ میلادی سفارت آمریکا در تهران از سوی دانشجویان ایرانی اشغال شد. اسناد اخیراً منتشرشده نشان میدهد آژانس امنیت ملی آمریکا در آن زمان از ۶ طالعبین و فالگیر استفاده کرده تا از راه نیروهای ماورای طبیعی از مکان نگهداری و احوال ۵۲ گروگان خود در ایران مطلع شوند. این اقدام با اسم عملیاتی "شعله بریان" طی ۲۰۰ جلسه در خانهای واقع در شهر فرت مید در ایالت مریلند (همان شهری که آژانس امنیت ملی در آن قرار دارد) انجام شده و سیا و پنتاگون نیز در جریان بودهاند. جالب این که بعد از آزادی گروگانها و مقایسه پیشگوییها با اظهارات آنها مشخص شد فقط ۷ پیشگویی درست بوده و ۵۲ مورد نیز شامل برخی دادههای نسبتاً درست بوده است. این جلسات، بخشی از پروژه ۲۰ ساله جامعه اطلاعاتی آمریکا در همکاری با ۲۲۷ فالگیر و طالعبین طی حدود ۲۶ هزار جلسه بوده که نهایتاً پرونده آن در سال ۱۹۹۵ بسته شد. یکی از افسران حاضر در عملیات شعله بریان نوشته است ۴۵% نتایج آن درست بوده که تقریباً مشابه روشهای دیگر برای جاسوسی است. آژانس امنیت ملی ابتدا فالگیرهایی که در بین عوام مشهور بودند دعوت کرده اما پس از چندی به سراغ درجهدارانی از ارتش رفتند که مدعی قدرت ماورای طبیعی بودند. خانهای که گفته میشود محل برگزاری جلسات آژانس امنیت ملی آمریکا با طالعبینها و فالگیرها بوده و پس از پایان پروژه تخریب شده است گفته شده این پروژه زمانی آغاز شد که دادهها حاکی از بکارگیری افرادی با قدرتهای ماورای طبیعی از سوی سازمان اطلاعاتی چین یا روسیه بود. اما پس از آن برای پیداکردن هواپیماهای ناپدیدشده تا یافتن مسیر دریاییِ قاچاق مواد مخدر به سراغ فالگیرها میرفتند. کارتر ۱۲ سال پیش در مصاحبهای فاش کرده بود محل سقوط هواپیمای آمریکایی در جمهوری آفریقای مرکزی را با استفاده از عرض و طول جغرافیایی که یک طالعبین در کالفرنیا نوشته بود، پیدا کردهاند. ادوین مِی از دانشمندانی که در پروژه دخیل بوده است، اسناد منتشرشده را رد کرده است. او گفت فالگیرها اطلاعات مفیدی میدادند، بدون اینکه نیاز باشد شما از فرت مید به تهران بروید. اما جیمز رندی نظر دیگری دارد. او میگوید فقط وقت و پول خود را تلف کردیم. دوگتی از گروگانهای آمریکایی در تهران، خاطرهای نقل میکند که نظر رندی را تأیید میکند. او میگوید مسئولان امنیتی آمریکا بعد از شنیدن سخنان ما در مورد اتفاقاتی که در تهران افتاد، با خنده میگفتند «باورت نمیشه چه کار مزخرفی کردیم!» نکته جالب اینکه دوگتی مدعی شده نوارهایی که از بازیهای فوتبال برای آنها فرستاده شده بود، در هنگام پخش، سیگنالی را منتشر میکرد که توسط ماهواره قابل شناسایی بود و جامعه اطلاعاتی آمریکا را از مکان ما مطلع میکرد. منابع http://www.miamiherald.com/news/nation-world/national/article۱۳۱۸۲۷۵۸۹.htmlhttp://nypost.com/۲۰۱۷/۰۲/۱۰/us-spy-agencies-hired-psychics-to-help-with-iran-hostage-crisis ۱ |
|
↧
↧
February 15, 2017, 3:32 am
به گزارش ندای انقلاب، حمید قبادی در مورد برگزاری ششمین جشنواره مد و لباس فجر گفت: فعالیتهای اجرایی ششمین جشنواره مد و لباس فجر بر اساس برنامه ریزیهای صورت گرفته به شکل مناسبی در حال انجام است، تلاش شده نقطه نظرات اساتید، پیشکسوتان، انجمنها و تشکلهای موضوع مد و لباس را دریافت کنیم و در حد امکان آنها را در برنامه ریزیها لحاظ و اجرایی کنیم.وی ادامه داد: حتی شکل برگزاری، نحوه داوری، محل و زمان برگزاری از نکات بسیار مهمی بود که از این اساتید درخواست شد اظهارنظر کنند و نقطه نظرات خود را اعلام کنند از بدو امر نیز دبیرخانه جشنواره با کارشناسان و فعالان این حوزه ارتباط مستمری داشت و نظرات آنها را به صورت جمع بندی شده در برنامه ریزیها مورد لحاظ قرار دادند.دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس افزود: نکته مهم دیگری که در این دوره رخ داد اقدام به موقع و شروع به موقع فعالیتها بود که البته معتقدم جا دارد که کمی هم زودتر فعالیتها را آغاز کنیم اما به هر شکل امسال نسبت به سالهای اخیر در زمان مناسبتری کارها آغاز شد و همین موضوع کمک کرد بسیاری از امور در افزایش مشارکت هنرمندان مؤثر واقع شود.قبادی تصریح کرد: امسال تعداد آثار رسیده نسبت به همه دورهها از رکورد قابل توجهی برخوردار بود و ما شاهد این بودیم که بیش از ۵ هزار و ۲۰۰ اثر به دبیرخانه واصل شد و این نشان میدهد که برنامه ریزی مناسب کمک میکند که هنرمندان مشارکت بیشتری داشته باشند.دبیرکارگروه ساماندهی مد و لباس افزود: محل برگزاری به دلیل گستردگی فعالیتها و تنوع امور ما را وادار کرد که بیش از یک نقطه را برای برگزاری جشنواره در نظر بگیریم، بنابراین تصمیم گرفته شد تالار وحدت، برج آزادی و برج میلاد مورد استفاده قرار گیرد و به صورت تخصصی هر کدام از موضوعات در یکی از این نقاط مستقر خواهند شد.قبادی افزود: بخش نمایش آثار مسابقه زنده طراحی لباس و بخش بین الملل و یکسری از فعالیتهای جاری دیگر در تالار وحدت تهران، بخش دانشگاهی، فرهنگی و هنری و بخش صنعت و مؤسسات مد و لباس در برج آزادی و ویترین ملی در برج میلاد با مشارکت ۲۵ برند برگزیده برگزار خواهد شد.وی تصریح کرد: امسال در بخش استانها به صورت متمرکز در ۱۵ استان شاهد برگزاری جشنواره مد و لباس خواهیم بود که برخی از استانها از ابتدای بهمن ماه کار خود را آغاز کرده اند و در سه رویداد بنده موفق شدم شرکت کنم، همزمان با ایام جشنواره هم چند نمایشگاه دیگر را داریم و تا پایان اسفندماه شاهد برگزاری این ۱۵ نمایشگاه خواهیم بود و پیش بینی میکنیم تا پایان سال تعداد جشنوارهها و نمایشگاههای استانی مد و لباس به بیش از ۵۲ نمایشگاه برسد.قبادی ادامه داد: شاید یک یا دو استان وجود داشته باشد که تا کنون این نمایشگاهها را برگزار نکردهاند اما استانهایی هم هستند مانند گلستان، قزوین، مرکزی که بیش از یک و حتی دو نمایشگاه برگزار کردند. ششمین جشنواره مد و لباس فجر از سوم تا دهم اسفند ماه در تهران و همزمان در ۱۵ استان کشور برگزار خواهد شد.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
February 15, 2017, 2:00 am
به گزارش ندای انقلاب، فراهم کردن زمینه حضور معلولان، جانبازان، سالمندان، زنان باردار و بچه دار و تمام اقشار جامعه ای که به آسانی نمی توانند در معابر، اماکن عمومی و بین مردم رفت و آمد کنند یک وظیفه مهم محسوب می شود. آن هم در زمانه ای که بین ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت کشور را افراد معلول و کم توان جسمی-حرکتی تشکیل می دهند.این افراد مانند تمام کسانی که در جامعه زندگی می کنند دارای حقوق شهروندی هستند؛ اما به دلیل نامناسببودن فضاها، محیطهای شهری و ساختمان های عمومی از ساده ترین حقوق خود نمی توانند بهره ای ببرند.وجود پلکان (یا هر نوع ناهمواری و اختلاف سطح)، شیب های تند و غیر استاندارد، جدول و جوی آب، درخت و تیر چراغ برق و مصالح ساختمانی و بسیاری از موانع دیگر در پیاده روها و عرض خیابان ها مانع حرکت آسان و مستقل یک معلول می شود. این در حالی است که قشر معلول باید بتوانند همانند سایر اقشار بدون مشکل در شهر تردد کنند؛ اما سوالی که مطرح می شود این است که سهم جانبازان و معلولان از حمل و نقل عمومی چقدر است؟چقدر شرایط مناسب برای تردد در سطح شهر به صورت پیاده و سواره برای آنها محیاست؟ آیا همین مناسب نبودن شرایط جامعه موجب نمی شود که اکثر این دسته از اقشار خانه نشین شوند و خود را سربار و بی مصرف بدانند؟ از آنجایی که درصد پایینی از فضای معابر شهری به معلولان اختصاص یافته و همچنان بسیاری از معابر برای تردد آنها، نامناسب است آیا مناسبسازی فضاهای عمومی و به رسمیت شناختن حقوق معلولان نقش مهمی در آسایش و توانمندسازی آنها نخواهد داشت؟آنچه واضح است برای اجرای هر چه بهتر این شرایط نیازمند همکاری همه دستگاهها و نهادها هستیم. مناسب سازی معابر و اماکن عمومی باید متناسب با وضعیت جسمانی معلولان، جانبازان و سالمندان باشد تا آن ها بابت تردد هیچ نگرانی و دغدغه ای نداشته باشند.البته رسیدن به اهداف مدنظر مشارکت جدی دستگاه های اجرایی را می طلبد. در کنار وجود معلولان و جانبازان می بینید که کشور به سمت سالمندی کشیده می شود که خود این موضوع چالشی بزرگ محسوب می شود؛ اما به هر حال باید در آینده ای نزدیک امکاناتی نیز برای جمعیت سالمند کشور در نظر گرفته شود که در کنار معلولان و ناتوان های جسمی-حرکتی حق زندگی دارند.در این گزارش برای پاسخ به این سوال که وضع مناسب سازی معابر برای معلولان در کشور به چه صورت است با ابراهیم کاظمی، دبیر ستاد هماهنگی مناسب سازی معابر بهزیستی به گفت و گو پرداخته ایم که می توانید در ادامه بخوانید. با وجود آنکه سال ها و در دولت های مختلف تلاش بر این بوده که سطح معابر کشور برای رفت و آمد معلولان، جانبازان، سالمندان، زنان باردار و بچه دار مناسب سازی شود اما می بینیم که بعد از گذشت این همه سال در این زمینه پیشرفت قابل قبولی نداشته ایم. ابراهیم کاظمی، دبیر ستاد هماهنگی و مناسب سازی معابر بهزیستی در این زمینه می گوید: «وضعیت معابر پیاده روها در سطح کشور به شهرداری ها برمی گردد. قبلا بهبود وضعیت پیاده راه ها به صورت سلیقه ای بود. به طوری که مثلا مسئولی احساس می کرد نیاز به مناسب سازی است و مسئول بعدی این احساس را نداشت. بر همین اساس در حال حاضر استان هایی در کشور هستند که شهردار آن علاقه زیادی برای رسیدگی به بهبود معابر دارد و به خوبی هم پیگیری می کند. کار هم خوب پیش می رود اما شهردار استانی دیگر معتقد است مگر در روز چند معلول و جانباز و سالمند می خواهد از معابر شهری استفاده کند که من آن را مناسب سازی کنم؟ این اتفاق مشخص می کند که ماهیت مناسب سازی و فرهنگ آن به طور کامل در کشور و استان های مختلف جا نیفتاده است. به هر حال مناسب سازی برای آحاد جامعه حتی افرادی که از نظر جسمی سالم هستند نیز باید وجود داشته باشد و این سبک مناسب سازی ها ربطی به معلول و جانباز و سالم ندارد.»در زمینه بهبود سطح معبر مشکل علمی و آموزشی وجود دارداو با تاکید افزایش قشر سالمند در کشور گفت: «به زودی قشر عظیمی از جمعیت کشور وارد سالمندی می شود و نیاز دارند به راحتی در معابر شهری و عمومی رفت و آمد کنند. طی مدت اخیر تلاش کرده ایم بسیاری از دستگاه ها را متوجه اهمیت این موضوع کنیم تا در کنار شهرداری ها همکاری های لازم را انجام دهند.»کاظمی با اشاره به این موضوع که در وزارت علوم آموزش لازم در زمینه توجه به معلولان در شهرسازی و معابر عمومی وجود ندارد گفت: «یکی از ۱۲ وظیفه قانونی شهرداری درباره معابر است و معتقد هستیم در حوزه معابر ضعف علمی و آموزشی وجود دارد. وزارت علوم وظیفه دارد دو واحد درس آموزشی در این زمینه در نظر بگیرد تا پیمان کارها زمان کار آموزش لازم را دیده باشند اما متاسفانه می بینیم بعد از گذشت ۱۰-۱۲ سال هنوز این کار را انجام نشده. دانشجویی که از دانشگاه بیرون می آید و بعد می خواهد در شهرداری و در جاهای مختلف به صورت پیمانکار و مهندس فعالیت کند وقتی آموزش ندیده باشد نمی تواند این کار را به درستی انجام دهد. بعضی وقت ها در پیاده روها می بینیم که پیمان کار دارد روی مسیر شیاری و سکه ای که مخصوص مسیر نابیناست گل و گلدان می گذارد و وقتی از او می پرسیم چرا این کار را می کنی؟ می گوید برای زیباسازی است! در صورتی که این مسیر ویژه نابیناست... چنین مشکلاتی به ضعف آموزش علمی که در کشور وجود دارد برمی گردد.»اگر سازمان ها به وظیفه سالانه خود عمل کرده بودند....به عقیده دبیر ستاد هماهنگی مناسب سازی معابر بهزیستی اگر هر سازمان و دستگاهی که وظیفه ای برعهده دارد به درستی وظیفه اش را انجام دهد وضعیت مناسب سازی در کشور به شکل عالی پیش خواهدرفت: «در قانون آمده است هر سال دستگاه های اداری موظف است هر سال۳۰ درصد از ساختمان اش را مناسب سازی کنند. ۱۰ سال از این قانون گذشته اگر به وظیفه سالی ۳۰ درصد خود عمل کرده بودند مشکل مناسب سازی وجود نداشت. قانونی که بر عهده خود دستگاه قرار داده شده انجام نمی شود. شهرداری ها به وظیقه خود به درستی عمل نمی کنند. وزارت علوم آموزش های لازم را از طریق واحدهای درسی به دانشجوهای مربوط نمی دهد. وزارت صنعت، معدن و تجارت که وظیفه ساخت و وارد کردن خودروهای مناسب معلول ها و بهبود وضعیت ناوگان حمل و نقل عمومی، هوایی، زمینی و ریلی را دارد به درستی پیش نمی برد. وزارت راه و شهرسازی که باید برای ساختمان های اداری مناسب سازی های لازم را به عمل می آورد به وظیفه خود به درستی عمل نمی کند. صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که وظیقه شان فرهنگسازی است در این زمینه قدمی موثر بر نمی دارد. برای همین وضعیت بعد از این همه سال همین است که می بینید. در صورتی که اگر هر کس وظیفه خودش را به درستی و طبق قانون انجام می داد این مشکلات هم وجود نداشت. در حال حاضر با توجه به وضعیت موجود؛ طبیعی است که با شهری روبرو شویم که با معلول قهر است با جانباز نامهربان است و با سالمند غریب است. حتی با آدم های سالم از نظر جسمی هم رابطه خوبی ندارد.»عزم ملی دستگاه ها برای رسیدن به آرمان شهراو درباره استان هایی که توجه به بهبود مناسب سازی معابر برای معلولان، جانبازادن و سالمندان می کند گفت: «استان لرستان حدود ۵۰ مجوز از دادستانی و دادسرا گرفته و پیاده روهایی که مغازه و فروشگاه دارد را تخریب کرده اند و شهرداری موظف شده تا آنها را درست کند. پله ای که جلوی دو مغازه وجود داشته و آمده در پیاده رو و مسیر را گرفته تخریب کرده اند. در استان مازندران هم شهردار شهر ساری را دیدیم که تا به امروز خوب کار کرده. استان گلستان، شهر گرگان شهردار آنجا هم خوب کار می کند. شهردارهای زیاد هستند که گام های موثری در این زمینه برداشته اند. اما برای آنکه بتوانند موفق تر و سریع تر عمل کنند و پیش بروند نیاز به همکاری سایر ارگان ها و سازمان ها دارند. تعیین مدت زمان برای بهبود کامل اوضاع مناسب سازی معابر بستگی به این دارد که دستگاه ها چقدر زمان و هزینه برای مناسب سازی می گذارند و برای رسیدن به این آرمان شهر نیاز به عزم ملی داریم. همه باید در این حوزه ورود پیدا کنند. به ویژه بخش فرهنگسازی. هر کس وظایف خودش را انجام دهد می توان به زودی شرایط خوبی در کشور شاهد باشیم. اما اگر این همکاری ها صورت نگیرد قاعدتا وضعیت همین خواهدبود که تا به امروز هست.» کاظمی درباره هزینه هایی که لازم است صرف بهبود مناسب سازی معابر برای معلولان شود گفت: «بسیاری از فضاها و مکان ها اگر قبل از ساخت نهایی مناسب سازی شود هزینه بسیار کمتری را می طلبد تا اینکه بخواهیم ابتدا یک مکان را بسازیم و سپس آن را مناسب سازی کنیم. وقتی جایی در حال ساخته شدن است از همان ابتدا مناسب سازی در نظر گرفته شود بهترین راهکار خواهدبود؛ اما با توجه به شرایط موجود بسیاری از فضاها و مکان ها چون از قبل درباره این موضوع فکری نشده مجبور هستند هزینه بیشتری را متقبل شوند.»یک معلول باید بتواند به راحتی در اماکن عمومی رفت و آمد کنددبیر ستاد هماهنگی مناسب سازی معابر بهزیستی سطح ایده آل معابر شهری را اینطور توضیح می دهد: «سطح ایده آل این است که معتقدیم شهر بدون مانع باشد. نه اینکه هیچ مانعی وجود نداشته باشد. یعنی شهر به صورتی باشد که معلولان بدون کمک از دیگران راحت بتوانند در فضای اجتماعی زندگی و رفت و آمد کنند. وقتی معلول خودش بتواند بیرون بیاید خیلی احساس مفید بودن می کند. چند وقت پیش جانباز قطع نخاعی می گفت باید برای برگزاری نمایشگاهی به آلمان می رفت. تعریف می کرد فقط از مسیری که می خواست از خانه تا فرودگاه امام خمینی برود مشکل داشته و به تنهایی هم به آلمان رفته بود. این معلوم است یک معلول، جانباز، ناتوان، سالمند، زن باردار، خانم بچه دار با کالسکه و... وقتی بتواند به راحتی از معابر شهری استفاده کند در کنار احساس مفید بودن می تواند بدون کمک کسی به راحتی کارهای روزمره خود را مانند هر فرد عادی دیگری انجام دهد.»منبع : قدس آنلاین |
|
↧
February 15, 2017, 3:35 am
به گزارش ندای انقلاب، سردار تقی مهری در واکنش به انتشار اخباری مبنی بر مخالفت پلیس با فعالیت تاکسیهای اینترنتی «اسنپ» و «تپسی» و برخورد با رانندگان این خودروها اظهار داشت: پلیس هیچ گونه مخالفتی با این روش ندارد و ما با این موضوع موافقیم.رئیس پلیس راهور ناجا ادامه داد: نکته حائز اهمیت آن است که هر فردی قصد جابجایی مسافر را در فضای شهری دارد، باید تابع قوانین و مقررات مربوطه باشد.وی اضافه کرد: در قوانین مربوطه تصریح شده که مسئولان امر باید علاوه بر کنترل استاندارد این خودروها، صلاحیت رانندگانی که قصد جابجایی مسافران را دارند، تایید کنند و این در حیطه وظایف شهرداریها است.مهری در پایان خاطرنشان کرد: طبق قانون، پلیس موظف به برخورد با مسافرکشهای غیرمجاز هستند و این برخورد، مختص به رانندگان دو شرکت «اسنپ» و «تپسی» نیست.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
February 15, 2017, 2:26 am
به گزارش ندای انقلاب، مبحث پنجگانه «انقلاب»، «نظام»، «دولت»، «جامعه» و«تمدن اسلامی» شاکله اصلی گفتمان مقام معظم رهبری برای تبیین چشماندازهای پیش روی نسل آینده و تعیین جهت و ریلگذاری در مسیر غایات انقلاب امام خمینی (ره) است. از همین رو طی دو دهه اخیر همیشه مورد بررسی و تحقیق اندیشمندان مختلف قرار گرفته است.سؤال از چیستی این مراحل و نسبت آنها با یکدیگر و همچنین با الگوهای رقیب موضوعی است که استاد حسن رحیمپور ازغدی در نشستی با عنوان «تبیین مرحله تشکیل دولت اسلامی، در افق تحقق تمدن نوین اسلامی» که روز گذشته در دانشگاه امام صادق (ع) برگزار شد، به آن پاسخ داد.رحیمپور در تشریح این مراحل ضمن تاریخی و منطقی خواندن آن بیان کرد که چنانچه این مراحل پنجگانه را از انتها به ابتدا شرح دهیم قضیه واضحتر خواهد شد. وجود یک تمدن دینی بدون جامعه دینی محقق نخواهد شد و بعد بدون جامعه دینی دولت دینی هم محقق نخواهد شد. دولت قسمت عمده یک نظام را تشکیل میدهد، درنتیجه بدون وجود دولت دینی فرض نظام دینی محال است و در آخر هم بدون ایجاد یک انقلاب تغییر در اصل نظام ایجاد نمیشود.ترتیب عینی پنجگانه رهبریازنظر استاد رحیمپور به لحاظ عینی لزومی ندارد اول یک مرحله کامل تمام شود و بعد مرحله دیگر کار خود را شروع کند. او اینطور ادامه داد: یعنی اینطور نیست که مثلاً بگوییم ما ابتدا یک نظام اسلامی را میسازیم و بعد وارد مرحله بعد که ساخت دولت اسلامی است میشویم. چراکه دولت بخش اصلی نظام است و تا زمانی که دولت اسلامی شکل نگیرد صحبت از نظام اسلامی تا حدودی بیمعنا تلقی میشود. رحیمپور در توضیح این نکته گفت: البته اینها حتماً تقدم و تأخر دارند اما این تقدم و تأخر نسبی است و نه مطلق، برای مثال بخشی از جامعه سازی دینی مقدم بر حاکمیت دینی نیست چراکه فرض دینداری فردی برای جامعه در دل حاکمیت غیردینی محال نیست. البته این امکان هم نسبی است، یعنی قسمتی از آن فراهم است و قسمتی نه چراکه ما اصلاً چیزی بهعنوان دولت غیردینی نداریم و دولت غیردینی حتماً ضد دینی است به این دلیل که اجازه ظهور ابعاد اجتماعی دین را نمیدهد.دینی به چه معنا؟سؤال دیگری که دراینبین مطرح میشود سؤال از علت اتصاف این پنجگانه به دین است. درواقع ما به چه علتی این مراحل را دینی میدانیم و همچنین نسبت هر یک از این مراحل با نوع غیردینی آن چگونه است؟ استاد رحیمپور در پاسخ به این پرسشها معتقد است که نسبت بین هر یک از این مراحل با نوع غیردینی خود بههیچوجه تباین نیست. اینگونه نیست که این دو الگو کاملاً با یکدیگر متفاوت باشند و هیچ شباهتی در میان نباشد. مفاهیمی مانند عدل، صدق و... آثار دنیایی دارد که موردتوجه الگوهای غیردینی هم هست، اما تفاوت ما در اینجاست که علاوه بر آثار دنیوی آن، به چیزی فراتر میاندیشیم.رحیمپور در توضیح این نکته اضافه کرد: هر دو الگو معتقد به حقوق بشر هستند اما در تعریف بشر، حقوق او و غایات تفاوت وجود دارند. از طرف دیگر منافعی در آزادی، برابری مردم وجود دارد که هم ما در منابع خودمان داریم و هم الگوهای رقیب در منابع خوددارند. به تعبیر منطقی نسبت میان این دو الگو نه تناقض و تباین بلکه عموم خصوص من وجه است یعنی در عین اختلاف اشتراکات زیادی هم وجود دارد.وی در نقد کسانی که در دوگانه مدرنیته و سنت میاندیشند و هیچوجه شباهتی بین دین و غرب نمییابند گفت: دوگانه سنت و مدرنیته که بعد وسعت پیدا کرد و تبدیل به دوگانههای دین بهعنوان خرافه در برابر عقل و تکلیف محوری-عقل محوری شد همگی غیرعلمی و اشتباه است. ازنظر او مواردی از مدرنیته غیردینی و بلکه ضد دینی و درعینحال مواردی هم دینی است.نکته دیگری که استاد رحیمپور به آن اشاره کرد این است که دینی بودن تمدن، جامعه، دولت، نظام و انقلاب همه نسبی است به این شرح که دینداری یک طیف است که «تر» و «ترین» میپذیرد. یعنی ما میتوانیم بگوییم دیندار، دیندارتر همچنین تا آخر. ازنظر استاد همچنان که نمیتوانیم به یک شخص لقب بیدین کامل و یا لقب دیندار کامل بدهیم جامعه و تمدن هم به این دلیل که از انسانها ایجاد شده نسبی میشود.رحیمپور در توضیح این نکته گفت: ارزشها هرگز نسبی نیستند بلکه مصادیق نسبیاند. هر یک از عناصر این پنجگانه هم همینطور در یک جای طیف، از بدون دین تا دیندار قرار میگیرند. عمل دینی هر یک از این پنج عنصر به دینداری عنصر دیگر کمک میکند. اگر دولتی ضد دین عمل میکند توقع دینی بودن از جامعه را نمیتوان داشت و همینطور در مورد باقی اجزاء.ازنظر استاد رحیمپور انقلاب اسلامی موانع و بهخصوص موانع سختافزاری را از جلوی راه دینداری برداشت، به این معنا انقلاب اسلامی در سال ۵۷ تازه آغاز به کار کرد برخلاف عدهای که تصور میکنند سال ۵۷ پایان کار انقلاب است. در همین راستا او معتقد است شرح روایتهای قبل از انقلاب باید در جهت عبرتپذیری برای اقدامهای آینده باشد.این پنجگانه چه نسبتی باهم دارند؟سؤال دیگری که در این بحث مطرح میشود این است که نسبت انقلاب با نظام، نظام با دولت، دولت با جامعه و جامعه با تمدن چیست؟ رحیمپور در پاسخ به این پرسش مطرح کرد که تا زمانی که مرحلهای از جامعه دینی محقق نشود انقلابی رخ نخواهد داد. انقلاب حاصل میل پیدا کردن مردم به دین است. از طرف دیگر تحقق دولت و نظام اسلامی کاملاً درهمتنیده است، هرچند نقاط تفاوتی هم دارند. از طرف دیگر وجود دولت دینی با جامعه فاسد ممکن نیست.حضرت امیر خطاب بهجامعه زمان خود بیان میکنند که کمک کنید مرا در هدایت خودتان و یا در جای دیگر میفرمایند در تمام تاریخ حکومتها ظالم بودهاند و مردم مظلوم اما در زمان من برعکس شده است، دولت مظلوم است و جامعه ظالم و به همین خاطر است که حضرت دستور میدهند و جامعه قبول نمیکند.نکته دیگری که استاد رحیمپور به آن اشاره کرد این بود که دینی بودن، یک مفهوم جامع است از عقلانیت، عدالت و معنویت که هر سه در کنار هم کاملاند. انقلاب مسوولان فاسد را عوض میکند. در مرحله نظام سازی مناسبات حاکم بر حکومت تغییر میکند و در دولتسازی مناسبات قانونی و حقوقی بر کشور حاکم میشود و در جامعهسازی سبک زندگی مردم صالح میشود. ازنظر استاد رحیمپور همه این مراحل مقدمه تمدن اسلامی است که مهمترین شاخصه آن کاهش موانع رشد و افزایش عوامل آن است. استاد رحیمپور در توضیح این نکته گفت: رشد بهزور میسر نمیشود بلکه تنها کار ما کاهش موانع و افزایش عوامل رشد است. چرا میگویند زندگی در بلاد کفر مکروه و در مواردی حرام است؟ چراکه در سیستمی که در و دیوار شما را به فساد میخواند دینی و دینیتر شدن نزدیک به محال است مگر برای افراد بسیار نادر. در زمان شاه ما شاهد این بودیم که شرابخواری عادی شده بود و فستیوالهای ملکه زیبایی و یا مسابقات زیباترین زن ایران از تهران به باقی شهرها کشیده شده بود. یعنی قشر زیادی از جمعیت خاکستری مشغول چنین کارهای شده بودند به همین خاطر مردم عادی بهراحتی در گفتمان ضد ارزش فاسد میشوند.رحیمپور معتقد است «محیط» بسیار مهم است، امام جامعه بسیار مهم است، به همین دلیل بسیار در روایات داریم کسی که تمام اعمال را بهجا آورد اما نسبت به امام و ولایت غفلت کند اعمالش باطل است. باطل در اینجا یعنی اثرگذار نیست و تغییری نمیتواند ایجاد کند. استاد رحیمپور در پاسخ به این سؤال که به چه معنا میگوییم جامعه و دولت اساساً دینی است، بیان کرد: هر عنصر دینی نشانهای برای سنجش دارد. یک نشانی این است که مناسک عبادی در جامعه تقویت شود اما همه نشانهها این نیست. نشانه دیگر این است که در شهر هیچ گرسنهای نباشد. شهری که یتیم دارد و یتیم آن اشک میریزد و کسی کمکش نمیکند شهر کافران است. شهری که مظلوم دارد و کسی به داد آن نمیرسد شهر کافران است. استاد رحیمپور در ادامه اضافه کرد که ویژگی تمدنها در این است که همهچیز را در دل خود جهت میدهند. کاری که تمدن غرب با انسان میکند این است که همهچیز را در جهت اینکه بیشتر خوش بگذرانیم مصرف میکند و در این بین حتی خدا و معاد را هم بهعنوان دکور صحنه خود به کار میبرد. قطار مدرنیته انسان را سوار میکند و به سمت شهر حیوانات میبرد اما سؤال اینجاست که قطار تمدن دینی به کدام سمت جهت دارد؟ تمدن دینی معتقد است که دنیای ما کاملاً باید تأمین باشد اما نکته اینجاست که دنیا انتهای کار نیست بلکه خود این دنیا وسیله برای رسیدن به هدف دیگری است. تمدن دینی دنیا را در جهت آخرت آباد میکند. در پایان استاد رحیمپور گفت: تمدن اسلامی در حال پیشروی است. سه مکتب فاشیسم، مارکسیسم و لیبرالیسم فرزندان مدرنیته غربی هستند که دوتای آنها به تاریخ پیوسته و لیبرالیسم، وحشیترین آنها هم با ایجاد انقلاب رو به ضعف است. ارزشهای انقلاب باید تا جایی پیشرفت کند که تمام جهان را بگیرد، این نه به معنی اشغال نظامی بلکه به معنی صدور انقلاب است. ما برای تمدن اسلامی باید جهان را به هم بریزیم، سیستم حاکم بر جهان باید عوض شود و این به هم ریختن بعد ارزشی و فرهنگی دارد. کار دیگر ما این است که تلاش کنیم جامعهمان، دولتمان و نظاممان هر چه بیشتر دینی شوند. منبع : مشرق |
|
↧
↧
February 15, 2017, 3:23 am
به گزارش ندای انقلاب، در شرایطی که ورزش ایران دستخوش اتفاقات مربوط به کارلوس کی روش و فدراسیون فوتبال است، ماجراهایی را شاهدیم که کمتر مورد توجه قرار می گیرد. در زیر، مروری بر برحی از این رویدادها می کنیم.* در شرایطی که رسانه های غربی همواره نگاهی مغرضانه و از سر دشمنی به جمهوری اسلامی ایران داشته اند، شاهدیم که یکی از سردمداران این جریان، علاقه خاصی به یکی از نزدیکان رئیس جمهوری دارد. مسعود سلطانی فر که اساسا علاقه خاصی به رسانه ها دارد، همواره مورد توجه سی ان ان بوده است. وی در دورانی که رئیس سازمان گردشگری بود، گفت و گویی مفصل با این رسانه آمریکایی داشت. وی اکنون که وزیر ورزش کشور شده، بار دیگر با این رسانه مصاحبه های اختصاصی داشته و درباره همه چیز از برجام تا ترامپ صحبت کرده است. این اتفاق در حالی روی می دهد که در هر دو مورد، وی در زمره وزارتخانه ها یا دستگاه های چندان مدنظر چنین رسانه هایی نبوده است. اینکه چرا سلطانی فر در این مدت مورد توجه این رسانه آمریکایی قرار داشته، نکته ای قابل تامل است.* کارلوس کی روش که در مواجهه با برانکو ایوانکوویچ، شکست بدی را تجربه کرد، رفتارهای ناپسند و خلاف عرفی را در پیش گرفت. او که دیگر جایگاه سابق را در افکار عمومی ندارد و شکلی منفعت طلب به خود گرفته، در ایام اخیر نیز به رفتار باج خواهانه و به دور از حرفه ای گری خود ادامه می دهد. به نظر می رسد فدراسیون فوتبال و مدیرانش باید در این زمینه تدبیری جدی تر داشته باشند و یک بار برای همیشه، تکلیف این مربی را مشخص کنند.* فدراسیون هندبال در شرایطی برای انتخابات ریاست آماده می شود که با بدهی قابل توجهی مواجه است. مهدوی که در دوران مدیریتش بدهی میلیاردی را بر جای گذاشت و به یک باره استعفا کرد، دوباره به میدان برگشته که با توجه به بازنشستگی، عملا نمی تواند در مجمع حضور داشته باشد. از سویی، اخبار دریافتی حکایت از آن دارد که وی در مهلت قانونی، مدارکش را تحویل نداده است. با توجه به این موارد، حضور وی در مجمع عمومی منتفی به نظر می رسد و نامزد حذف شده به شمار می رود.* کوهنوردی که در زمره رشته های پرهوادار در کشورمان است، عملا دچار ناکارآمدی در مدیریت فدراسیون شده است. این رشته که دارای دو بعد همگانی و قهرمانی است، با بحران مدیریتی و ناتوانی در مدیریت از سوی فدراسیون مواجه شده است. نداشتن برنامه راهبردی، مدیریت ناکارآمد، بی توجهی به ظرفیت های مردمی و همگانی، تعطیلی بخش های مدال آور و ...، بحران هایی است که این فدراسیون نه تنها نتوانسته بر آن غلبه کند که بر دامنه آن نیز افزوده است. این موضوع نیازمند توجه جدی وزارت ورزش و بازنگری در مدیریت این فدراسیون است که مشرق در آینده به صورت جدی بدان خواهد پرداخت.* یک تیم لیگ برتری که سرمربی آن سابقه ای قابل توجه در بهره مندی از جادوگرها دارد، در نیم فصل دوم این دیدارها با مشکلات متعددی در این حوزه مواجه شده است. وی که از سال ها قبل ارتباط نزدیکی با یک جادوگر ساکن کرج دارد، نقش ویژه ای را به این جادوگر داده که در قرآیندهای مربوط به تیمش تصمیم گیر و تصمیم ساز است؛ اما نتایج نیم فصل دوم این تیم نشان از آن دارد که این ترفند هم اثری برای وی ندارد. این مربی که ادعای علم گرایی دارد، در چنبره دلال ها و جادوگرهاست که چهره ای بزک شده از خود ارائه می دهد.* در جدول کمک های دولت به افراد حقوقی غیردولتی نامی از فدراسیون کشتی با چوخه دیده می شود که مبلغی معادل ۵ میلیارد ریال برای سال آینده در نظر گرفته شده است. اگرچه این مبلغ چندان قابل توجه نیست؛ اما چرا باید ورزشی که نه در عرصه بین المللی و نه در عرصه داخلی، محلی از اعراب ندارد، این رقم را دریافت کند.* مسابقات شطرنج قهرمانی بانوان جهان در حالی در تهران برگزار شد که شاهد اتفاقی عجیب در حاشیه آن بودیم؛ دیدار حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی ایران با ایلیو مژینوف، رئیس فدراسیون جهانی. هنگامی این ملاقات تامل برانگیز است که بدانیم رئیس روس این فدراسیون فاقد جایگاهی قابل توجه در جهان ورزش است. این پیکارها نیز اساسا در طرازی قابل توجه نبوده و رویدادی معمولی به شمار می رود. حال چه می شود که مژینوف به دیدار رئیس جمهوری می رود، سوالی بی جواب است که نشان از تحلیل نادرست و غلط دستگاه ورزش از شخصیت های بین المللی دارد. همین خطا نیز باعث می شود تا شان رئیس جمهوری در این حد تنزل یابد.منبع :مشرق |
|
↧
February 18, 2017, 4:07 am
بهگزارش ندای انقلاب، بر اثر بارندگیهای شدیدی که طی هفته جاری استان بوشهر و کرمان را در بر گرفت، تاسیسات شهری و زیرساختهای ارتباطی بسیاری از شهرها و روستاهای این استان از بین رفته است.این بارشها که در نوع خود در طی ۱۵ سال گذشته بینظیر گزارش شده سبب شد که جنوب استان بوشهر با مشکلات عدیدهای همراه باشد.این بارشها که به شکل باران و به راه افتادن سیل بوده سبب شد که ۸ شهر استان بوشهر با تعدادی انبوهی از روستاهای این استان هم اکنون در معرض سیل قرار گیرند به گونهای که شهرستانهای جم، کنگان، دیر، دشتی، تنگستان و دشتستان با مشکلات فراوانی مواجه هستند.اما نکته قابل تامل حضور کمرنگ هلال احمر در این حوادث است؛ هلال احمر با بودجههای نجومی و میلیاردی که از دولت و سازمانهای داخلی و خارجی دریافت میکند آنچنان که باید در این حوادث حضور پیدا نکرده و همیشه دست سوم و چهارم ماجرای امداد است و تنها به دادن آمارهایی اکتفا میکند. آماری از اسکان و برپایی هزاران چادر! آنچنان که گفته می شود ۸۵۲ خانوار از سیل نجات داده شد و مثلا ۵۲۱ چادر زده شد، یا اینکه این تعداد نفر از مرگ حتمی نجات پیدا کردند! که هیچ وقت مشخص نیست این آمار چگونه تهیه میشود و از کجا میآید.البته مسئولان این سازمان نبودن بودجه و نداری را بهانه میکنند و معمولا در حد نیروهای داوطلب و امداد رسانان موضوع را پایان می دهند.آنچنان که وحید رحمتی رئیس مرکز روابط عمومی هلال احمر درباره حادثه پلاسکو کاملا به این موضوع اشاره کرد بود و گفته بود:باید توجه داشت که کمترین تجهیزات برای امدادگران هلالاحمر در نظر گرفته شده و شاید بتوان گفت نسبت به امدادگران خارج از کشور از امکانات حداقلی برخورداریم.البته این بار اولی نبود که مسئولان هلال احمر از نبود و یا کافی نبودن بودجه های دولتی گلایه میکنند. بودجههایی که یا نمیرسند یا دیر میرسند. اما چرا رئیس جمعیت هلال احمر به خاطر مردم یکبار برای همیشه به رئیس جمهور اعتراض نمیکند و پرونده بودجه را برای همیشه نمیبندد. آیا این موضوع به خاطر برخی وابستگیهای جناحی و سیاسی است؟ یا مصلحتاندیشیهای دیگری در کار است که از جان و امدادرسانی به مردم واجبتر است؟ تضاد این دو رویکرد یعنی گلایههای برخی مدیران میانی جمعیت هلال احمر از نبود بودجه و خلف وعدههای دولتیها از یک طرف و سکوت مدیران ارشد این سازمان آنچنان که باید از طرف دیگر بسیار قابل تامل است.هر چند برخی اعتقاد دارند که در هلال احمر بریز و بپاش زیاد است و بودجهها به درستی هزینه نمیشود. با همه نداریها چرا سفرهای دکتر ضیایی و هیات همراه به آمریکا و اروپا همچنان برقرار است؛ از برخی انتقادات در هزینه کرد در ساختمان صلح بگیر که بسیار در رسانهها سر و صدا کرد تا سفرهای خارجی مدیران و مشاوران این سازمان؛ که همه اینها زنگ خطر برخی حیف و میلها در بیتالمال را به صدا در میآورد و لزوم پر رنگ دستگاههای نظارتی را میطلبد.از آن گذشته از نبود هلال احمر در امداد رسانی در حادثه پلاسکو بگیر تا همین چند وقت پیش که برخی رسانه ها از حضور کمرنگ این سازمان در مراسم راهپیمایی اربعین گلایه داشتند، همه آمده بودند ولی هلال احمر! با حداقل توان حضور داشت و آنچنان که از آن انتظار می رفت دیده نشد.اما پلان آخر بوی سیاسی کاری از ساختمان صلح است؛ با اتمام پاییز امسال، مرحله نخست عزل و نصب ها در بزرگترین تشکل مردم نهاد کشور به اتمام رسید؛ هلال احمر تشکلی که ظاهرا مردم نهاد است اما تمام عزل و نصب آن دولتی انجام میشود و وابستگی بودجهای آن به دولت نیز به نوعی آنها را وام دار میکند.بزرگترین این تغییرات در جریان دبیرکل هلال رخ داد؛ چند جریان مشخص سیاسی هم وارد این زور آزمایی شدند و چند وقت از چندین جناح برای در اختیار گرفتن این سمت تلاش کردند. در نهایت اما، با حمایت برخی جریانهای سیاسی در ساختمان صلح کرسی دبیرکلی به مصطفی محمدیون رسید و در پی این انتصاب نیز شاهد دومینوی عزل و نصبها در این سازمان هستیم که این تغییرات در ماه های آخر دولت یازدهم شائبه انتخاباتی را ایجاد میکند.هرچه هست مردم به خصوص در بوشهر و کرمان و خوزستان نیازمند امداد هستند و هلال احمر به عنوان بزرگترین سازمان امدادی کشور باید به وظیفه ذاتی خود برگردد به فکر نجات مردم باشد.منبع: فارس |
|
↧
February 18, 2017, 4:34 am
به گزارش ندای انقلاب، بیست سال از نخستین سنگ بنای مرکز مدیریت حوزههای علمیه خواهران میگذرد. آغازی با کمترین امکانات و شاید بتوان گفت بدون هیچ امکانات.روزی که آیتالله محمد علی شرعی از اعضای شورای مدرسین آن دوران در خانهی اجارهای و قدیمی و فرسوده در یکی از محلات قدیمی شهر مقدس قم، اولین روز فعالیت مرکز مدیریت حوزههای علمیه علمیه خواهران را آغاز کرد. گذشتهسابقه حوزه علمیه خواهران در ایران اسلامی قبل از انقلاب شاید به تعداد بسیار اندک و محدود و یا به صورت خصوصی در بعضی از مراکز استانها بازگردد.مجتهده عالمه محدثه مرحومه بانو هاشمیه اصفهانی معروف به (امین) که با مجاهدتهای شخصی خویش توانسته بود اجازه اجتهادش را از محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی بروجردی رضوان الله تعالی علیه دریافت کند، مدرس کوچکی را برای علاقهمندان از خواهران در اصفهان تأسیس کرد، همچنان که مرحومه عالمه محدثه بانو طاهایی (خاموشی) بعدها در مشهد مقدس رضوی مکتب نرگس را بنیان گذاشت.گذشته از این دو حوزه کوچک و محدود که به همت دو بنیانگذار نیک سرشت و عالمه آن ایجاد شده بود شاید کمتر از تعداد انگشتان یک دست هم بتوان از مکتبهایی نام برد که به پشتوانه زمین وقفی واقفی یا شوق خدمت بانوی عالمه و خدا خواهی در سطحی فروتر در کشور وجود داشت، که آنها هم گاه فعال و گاه بیحرکت به کارشان ادامه میدادند و مقطعی عمل میکردند و اکثراً هم در سطوح اولیه آموزش، توانایی خدمت و تربیت را داشته و اساتید لازم سطوح عالی را در اختیار نداشتند.گروه اندک و انگشت شمار از خواهرانی که در جای جای کشور علاقهمند به دروس حوزوی و آموختن علوم دینی بودند و موفق به طی مدارج علمی در این راه شدند، همه یا در خانوادههایی روحانی پرورش یافته بودند که از پدر یا برادر و یا همسر روحانیشان به طور خصوصی استفاده علمی کردهاند و یا با معلمی آشنا بودهاند که زحمت تدریس به آنان را پذیرفته بوده است. چرا حوزه علمیه خواهران نوپاست؟سؤال اینجاست که با سابقه هزار ساله حوزه نظام ناجیه امامیه از نجف تا قم در قلمرو دانشگاههای اسلامی منطقه، چرا تا انقلاب اسلامی علمای دین به این مهم که نیمی از کمیّت جامعه اسلامی را تشکیل میدهند یعنی حوزه بانوان بیتوجّه مانده بودند و جواب این است که علمای دین و مراجع عظام، در طول تاریخ تشیع از این مهم غافل نبودهاند اما شرایط اجتماعی هزار ساله مستولی بر جوامع اسلامی، به خصوص شیعی و سلطه دولتهای فاسد بر ملّتهای مشرق زمین و بیسوادی و دگماتیسم اندیشههای جوامع عقب نگهداشته شده و ترس از هتک حرمت و حیثیّتهای خانوادهها در شرایط روزگاران گذشته، از فعالیتهای اجتماعی نسوان، همه و همه زمینه را برای ایجاد مدارس خواهران از سوی علمای دین میسّر نساخت و اگر اقدامی هم میشد مورد توجّه و مشارکت مردمی قرار نمیگرفت.دور نرویم، همین صد سال قبل زمان حکومت طایفه قاجار، فلان شاهزاده قاجار در جواب عالمی که به او پیشنهاد کرده بود تا مدارسی را در روستاهایی که آن شاهزاده مالک آن بود دائر کند، شاهزاده روشن فکر!! در جواب گفته بود: اگر پای بچه رعیتها به مدرسه باز شود، دیگر رعایا زمینهای ما را نخواهند کاشت و به نان بخور و نمیری که به آنها میدهیم قانع نخواهند بود و در روستایشان نخواهند ماند.با چنین نگاهی و چنین سلطه جابرانه و ابلهانهای که درس را برای فرزندان ذکور این ملّت مخالف درآمدهای نامشروع خود میپنداشتند چگونه علما میتوانستند برای جامعه نسوان این مرز و بوم تقاضای مدرسی داشته باشند و مردم تحت سلطه و ستم آنگونه حکومتهایی چگونه توانایی اندیشیدن به درس و بحث و مدرسه و ارتقاء علمی را به دست میآوردند.با این همه هرگز شوق بانوان شیعی در فراگیری علم و ارتقای اندیشههایشان را نمیتوان نادیده گرفت، تاریخ به ما میگوید بانوی بزرگواری چون دختر زعیم دینی زمان صفوی، وقتی با شخصیّت بی مانندی، مانند محمد بهاء الدین عاملی معروف به (شیخ بهایی) زندگی مشترکش را آغاز کرد، به جای جهیزیه چهار هزار جلد کتاب به خانه شوهر ارجمندش آورد.این نمونه تاریخی به این معناست که هرجا و هرزمان برای دختران این سرزمین زمینهای برای پیشرفت فراهم بوده است، استعدادها و اندیشههای فراوانی بالیدهاند و برآمدهاند.در تاریخ ادبیات این سرزمین ، نام بانوانی زینتافزای ادب کلاسیک ایران اسلامی ماست که هرگز از صفحه تاریخ ادبیات ما پاک نخواهد شد و ماندگار خواهد ماند، بانوانی که موجب سرافرازی، فخر و عظمت کشور خویشند. حوزه علمیه خواهران مولود انقلاببه هر حال انقلاب اسلامی ایران و اندیشههای راهبردی رهبر فقید و معمار انقلاب، سدها را شکست و اندیشهها را دگرگون کرد و راه را برای تعالیهای بانوان گشود و علاقهمندان به صراط الهی و حبل المتین حضرت لایتناهی، در راستای توصیههای آن بزرگ سفرکرده، کمر همّت بستند و کار را آغاز کردند، تا جایی که رهبر معظم انقلاب در دیدار با حوزویان فرمودند: پدیدهی خواهران طلبه، خیلی پدیدهی عظیم و بزرگی است، حضور دانشمندان اسلامی زن در عرصههای مختلف اثرات بسیار عظیمی در دنیا میگذارد، و برای انقلاب آبروست.بنیان گذار جمهوری اسلامی فرمودند: زن مربّی جامعه است، از دامن زن انسانها پدید میشوند، مربّی انسانها زن است، سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است، زن مبدأ همه سعادتها باید باشد. وضعیت فعلیو این گونه کار در سال ۱۳۷۵ هجری شمسی آغاز شد و به سرعتی شگرف کماً و کیفاً ارتقا یافت و دامن گسترد. نگاهی به آمار منتشر شده نشانگر آن است که در مدّت بیست سال تعداد حوزههای علمیه خواهران در سراسر کشور به حدود ۵۰۰ مدرسه علمیه است و مستمراً ستاد مرکزی در حال ساخت و افتتاح مدرسهای جدید میباشد.سیاستهای کلّی حاکم بر حوزههای علمیه خواهران بنا بر مصوبات شورای عالی حوزههای علمیه اعمال میشود و هدایت، نظارت و ساماندهی این قلمرو بر عهده مسئولان آن است.هدف، تربیّت انسانهایی مهذب، متخصص و کارآمد و ارتقای نیروی انسانی در سه عرصهی اخلاقی، علمی و مهارتی در حوزه ماموریّتها و ساختارهای اداری مرکز، مدیریتهای استانی و واحدهای تربیتی به شیوه جهادی است.ستاد مرکزی باید چابک، هدایتگر و بصیر باشد تا مراکز استانها کارآمد و حامی و واحدهای تربیتی مستقل، منظم و فعال به کار ادامه دهند. وضعیت آموزشیشیوههای آموزشی حوزههای علمیه خواهران در سه دایره حضوری، نیمه حضوری و غیرحضوری فعالند و سه سطح تحصیلی را سامان میبخشند، سطح دو عمومی که همتراز مقطع کارشناسی دانشگاهی است، سطح سه عالی که همتراز کارشناسی ارشد دانشگاهی است و سطح چهار تخصصی که همتراز مقطع دکتری دانشگاهها است.تحصیل در مقطع عمومی سطح دو برای دو دسته از علاقهمندان شامل دارندگان مدرک دیپلم و کسانی که پایه سوم راهنمایی یا مقطع اول متوسطه را به پایان رساندهاند، میسر است، دسته اول این مقطع را در پنج سال و دسته دوم آن را در هفت سال طی میکنند. تحصیل در مقطع عمومی در یک رشته عمومی معارف اسلامی انجام میشود. در حال حاضر ۶۴هزار و ۸۰۰ نفر در مقطع عمومی حوزههای علمیه خواهران در حال تحصیل هستند.فارغالتحصیلان مقطع عمومی با قبولی در آزمون سطح سه، در این مقطع پذیرفته میشوند و میتوانند مقطع عالی را طی سه سال به اتمام برسانند. رشتههای مصوب این مقطع شامل فقه واصول، تفسیر و علوم قرآنی، کلام اسلامی ، کلام با گرایش امامت، کلام با گرایش مهدویت، کلام با گرایش مذاهب اسلامی، فلسفه اسلامی، تاریخ اسلام، مطالعات اسلامی زنان، اخلاق و تربیت اسلامی، مدرسی ادبیات عرب، تبلیغ با گرایش حج میشود. در حال حاضر ۸هزار و ۹۱۴ نفر در مقطع عالی در حال تحصیل هستند.طول دوره سطح چهار حداقل ۸ و حداکثر ۱۲ نیم سال تحصیلی است و تعداد واحد های آن۸۰. واحد می باشد. این مقطع درحال حاضر در دو گرایش اجرا میشود: فقه خانواده و تفسیرتطبیقی. درحال حاضر دوره سطح چهار آموزشي ـ پژوهشي در استان های قم، تهران، اصفهان، یزد، شیراز و خوزستان اجرا می شود. هماکنون ۲۰۲ نفر در این مقطع در حال تحصیل هستند.تعداد فارغالتحصیلان مقطع عمومی به ۳۸هزار و ۱۲۷ نفر و تعداد فارغالتحصیلان مقطع عالی به ۷۶۲ نفر میرسد.همچنین با راهاندازی مرکز تربیت مدرس و تربیت اساتید پرشمار، اکنون اساتید خانم حدود ۹۰ درصد اساتید حوزههای علمیه خواهران را تشکیل میدهند. وضعیت پژوهشیراهبری پژوهشهای تحصیلی، مهارتآموزی پژوهشی و تربیت پژوهشگر، توسعه فعالیتهای پژوهشی مدارس علمیه، ایجاد و راهبری مراکز پژوهشی و حمایت از پژوهشگران، راهبری و هدایت پژوهش های دینی به سمت تولید دانش، حمایت و پشتیبانی از تولید آثار پژوهشی طلاب پژوهشگر و شناسایی، جذب و بکارگیری استعداد های برتر و نخبگان از جمله فعالیتهایی است که در راستای ارتقای پژوهشی حوزههای علمیه خواهران انجام میشود.طلاب شاغل به تحصیل در حوزههای علمیه خواهران علاوه بر فعالیتهای پژوهشی درسی، با تشکیل گروه های پژوهشی در پژوهشهای گروهی شرکت میکنند. علاوه بر این طلاب موظفند در پایان مقطع عمومی تحقیق پایانی ارائه کنند که بسیاری از ویژگیهای پایاننامه دانشگاهی را دارا است. طلاب در پایان مقطع عالی موظف به ارائه پایاننامه و در پایان مقطع تخصصی موظف به ارائه رسال هستند.راهبری و هدایت تحقیقات طلاب در سه مقطع تعریف شده نظام آموزشی، از طریق تایید ۲۵۸۰ استاد راهنما و مشاور و ۳۹۷ استاد داور انجام شده است که تا پایان تابستان ۱۳۹۵، منجر به تدوین حدود ۳۷۹۰۰ تحقیق پایانی، ۱۲۷۷ پایان نامه و ۶ رساله شده است.به منظور ایجاد بستر مناسب برای مهارتافزایی طلاب مقاطع عمومی و عالی، تشکلهای پژوهشی طلاب تحت عناوین کانونهای پژوهشی در مدارس علمیه مقطع عمومی (سطح دو)، انجمنهای پژوهشی در موسسات و مراکز آموزش عالی (سطح سه) و هستههای پژوهشی برای فارغ التحصیلان این دو مقطع و اساتید راهاندازی شده است که تا پایان تابستان ۱۳۹۵، ۲۳۴ کانون پژوهشی، ۴۲ انجمن پژوهشی، ۵۰۹ هسته پژوهشی طلاب و ۲۶۲ هسته اساتید تشکیل شده است.به منظور ایجاد انگیزه و نشاط علمی واحدهای حوزوی خواهران، از سال ۱۳۸۶ فراخوان طرح ها و فعالیت های پژوهشی، هر ساله در قالب های «همایش علمی»، «نشست علمی»، «دوره های مهارت افزایی پژوهشی» و «طرح پژوهشی» اجرا شده است. طبق گزارش های رسیده از سال تحصیلی ۹۲-۹۱ تا سال تحصیلی ۹۵-۹۴ تعداد ۳۸۷۱ برنامه پژوهشی انجام شده است. کرسی های آزاداندیشی نیز یکی دیگر از فعالیت های پژوهشی است که از سال ۹۱ در گروه فعالیت های پژوهشی مدارس تعریف و نظام نامه آن تدوین و از سال ۹۱ تا سال ۹۴، ۶۲۱ کرسی انجام شده است.برنامهریزی، راهبری و حمایت در زمینه مشارکت طلاب خواهر در جشنوارههای پژوهشی با مشارکت طلاب در جشنوارههای علامه حلی، مسابقههای گروهی رشد و جشنواره بانوی کرامت از جمله فعالیتهای دیگر در زمینه فعالیتهای پژوهشی است. وضعیت فرهنگیاز جمله دستاوردهای فرهنگی – تبلیغی اعزام مبلغان به مراکز مختلف اعم از دانشگاهها، آموزش و پرورش، مجامع عمومی و جهت اقامه نماز، بوده است.در تربیت نیروی انسانی، جهت آموزش در شاخههای مختلف خدمات فرهنگی – تبلیغی مربیان تجوید قرآن، مربیان تدبّر در قرآن، داوران مسابقات قرآنی، مربیان در نقد فرقهها، متخصصان فن خطابه و اخلاق مشغول تعلیم و تدریس هستند که حاصل تلاش تربیت نیروی انسانی این مرکز می باشند.از جمله فعالیتها و دستاوردهای فرهنگی حوزههای علمیه خواهران میتوان به موارد زیر اشاره کرد: برگزاری جشنواره سراسری قرآن کریم(سالانه یک جشنواره با میانگین ۴۵۰ نفر شرکت کننده)، برگزاری مسابقات قرآنی در زمینه های قرائت(۹ مسابقه)، حفظ موضوعی(۹ مسابقه)، حفظ ترتیبی(۹ مسابقه)، ترجمه و مفاهیم(۱۰ مسابقه) و تفسیر(۹ مسابقه)، برگزاری دورههای تربیت نیروی انسانی شامل: تربیت مربي تجويد (۴۳۸ نفر)، تربیت مربي روش بیان تفسیر(۲۷۹ نفر)، تربیت داور مسابقات حفظ و قرائت(۲۸۵ نفر)، تربیت مربی تدبر روشمند(۴۵۰ دنفر) و تربیت مربی حفظ، راه اندازی تالارهای گفتگوی قرآنی با موضوعات متعددی همچون مهدویت، زن و خانواده، پرسمان اعتقادی، تفسیر موضوعی (زن و خانواده)، آموزش تجوید و اخلاق، توانمندسازی قرآنی طلاب در زمینه روخوانی، روان خوانی و تجوید و قرائت صحیح نماز، راه اندازی و حمایت مؤسسات و کانون های قرآنی(۱۳۵ کانون تا سال ۱۳۹۴)، برگزاری جلسات اخلاق در مدارس، ارائه خدمات مشاوره به طلاب، تولید و انتشار نشریه مدارس و توانمند سازی سردبیران نشریات (برگزاری دوره های روزنامه نگاری، خبرنگار قرآنی و نشریه نگاری)، ارزیابی نشریات، مساعدت به نشریات مدارس و ایجاد شبکه اجتماعی سردبیران، ساماندهی گروه های تبلیغی، اعزام مبلغ، تأسیس و حمایت از مهدهای کودک قرآنی وابسته به حوزه-های علمیه خواهران، ایجاد سامانه مدیریت تبلیغات اسلامی زنان (سمتاز) فناوری اطلاعاتمرکز فناوری اطلاعات حوزههای علمیه خواهران یکی از پیشروترین مراکز فناوری اطلاعات در حوزههای علمیه و کشور به شمار میرود. این مرکز علاوه بر استقرار بیش از بیست سامانه از جمله شبکه سراسری مرکز با واحدهای تابعه، سامانه فراگیر آمار و اطلاعات، اتوماسیون جامع اداری، راه اندازی شبکهی ویدئو کنفرانس و راهاندازی مرکز داده امین به عنوان یک مرکز الگو را شاهد بودهایم.مکانیزهسازی فعالیتهای آموزشی، پژوهشی و فرهنگی، اداری و مالی، راهاندازی سامانه آموزش مجازی، نرمافزارهای ویژه موبایل ، پرتال تجمیعکننده خدمات و سرویس وبلاگ از جمله فعالیتهای مرکز فناوری اطلاعات حوزههای علمیه خواهران است.همچنین با توجه به ضرورت ایجاد بستر شبکه اجتماعی بومی با امکانات جذاب و کامل تعبیهشده در شبکههای مشابه خارجی و با در نظر گرفتن اولویتهای دینی- ملی باهدف تأثیرگذاری مستقل از بسترهای بیگانه، نسبت به ایجاد هسته اولیه شبکه اجتماعی بومی، اقدام نموده است. حاصل تلاش بیوقفه بیش از چهار سال فعالیت، فراهمسازی بستری متناسب با معماری مفهومی و مرتبط بافرهنگ مترقی اسلامی از یکسو و در برگیری امکانات کاربردی و جذاب شبکه¬های اجتماعی از سوی دیگر است. اقبال و تأییدیههای صادرشده به کوثرنت شاهدی بر کارآمدی شبکه اجتماعی مذکور است، برخی افتخارات عبارتند از: مورد تائید سازمان فناوری اطلاعات کشور بهعنوان نهاد ارزیاب، پروژه برتر اجلاس جامعه جهانی اطلاعاتی WSIS به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در سال ۲۰۱۶ پس از ارزیابی و رایگیری.شبکه کوثرنت بهعنوان یک شبکه هوشمند علمی-اجتماعی جهت حوزههای علمیه خواهران با حدود صد هزار عضو تنها شبکه اجتماعی بومی است، که میتوان آن را بزرگترین اجتماع مجازی دینی طلاب در کشور نام نهاد. در حال حاضر اعضای این شبکه با توجه به تعریف فاز اول محدود به طلاب و اساتید بوده و در گامهای بعدی امکان بهرهبرداری خانوادههای طلاب و عموم زنان جامعه از شبکه ممکن خواهد بود.همچنین با توجه به اینکه مراکز داده به عنوان نقاط اصلی در شبکه اینترنت نقش بارزی در پشتیبانی و تقویت میزبانی و انتشار اطلاعات را بر عهده دارند. با توجه به رشد روز افزون اطلاعات، کتابخانههای دیجیتال، نرمافزارها و شبکههای ماهواره ای در بستر اینترنت، وجود مرکز دادهای جهت پشتیبانی از حریم تشیع، ضروری و اجتناب ناپذیر است. « مرکز داده امین» برای پاسخ به این نیاز، به عنوان اولین و بزرگترین مرکز داده علوم اسلامی و در شهر مقدس قم، آماده بهره برداری است. ظرفیت ها و قابلیت های این مرکز داده عبارت است از :ظرفیت میزبانی ۱۶۰۰ سرور (قابل توسعه تا دو برابر)قابلیت میزبانی میلیونها سایت، پایگاه اطلاع رسانی و کتابخانه مجازیظرفیت ذخیره سازی اطلاعات حجیم و با قابلیت توسعه از نقاط تمایز مرکز داده امین به عنوان یک مرکز داده موثر در اینترنت به این موارد میتوان اشاره کرد: زیرساخت ها و سرویسهای امن، دسترس پذیری بالا ، قابلیت توسعه پذیری، زیرساخت استاندارد، بهرهگیری از آخرین تکنولوژیها در طراحی تحقیقات زن و خانوادهیکی دیگر از دستاوردهای حوزههای علمیه خواهران راهاندازی مرکز تحقیقات زن و خانواده بوده است که فارغ از همه گرایشهای سیاسی و حزبی، از مهمترین مراکز حوزه مطالعات پژوهشی به شمار میرود. این مرکز پژوهشی تحقیقاتی آثار مهمی در زمینه مسائل زنان و خانواده منتشر کرده و همکاریهای وسیعی را در سطح علمی و کارشناسی با نهادهای آموزشی و پژوهشی کشور داشته است.در حوزه عمران، این مرکز توانسته است با اتکا به توان خیران و با استفاده از توان کارشناسان خود به اجرا برساند و از این حیث در میان مراکز حوزوی زبانزد است. آغاز پذیرش سراسریفراخوان پذیرش سراسری حوزههای علمیه خواهران هرسال در اواسط بهمنماه اعلام می شود و امسال نیز این فراخوان اعلام شده است.علاقهمندان پیوستن به خیل عظیم دانشجویان علوم دینی که در سالهای اخیر با مراجعه به پورتال www.whc.ir و دانلود دفترچه راهنمای ثبت نام، میتوانند به منظور ثبت نام در حوزههای علمیه خواهران اقدام کنند.لازم به ذکر است ورود به حوزههای علمیه خواهران بدون آزمون ورودی و بر اساس مصاحبه و شرایط علمی انجام میشود. تحصیل در حوزههای علمیه خواهران بدون هزینه است و برخی از مدارس علمیه خواهران دارای خوابگاه به منظور اسکان طلاب نیز هستند.همچنین در سالهای اخیر علاقه تحصیلکردگان دانشگاهی برای پیوستن به حوزه و استفاده از فضای معنوی آن افزایش یافته است و بر همین اساس شاهد حضور تعداد زیادی از دارندگان مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاهی در حوزههای علمیه خواهران هستیم.منبع :مشرق |
|
↧
February 18, 2017, 3:51 am
به گزارش ندای انقلاب، سازمان مدیریت بحران کشور در اطلاعیهای اعلام کرد: با توجه به اخطاریه شماره ۸۱ و اطلاعیه ۱۳۱ سازمان هواشناسی پیرامون پیش بینی وضعیت جوی، باید تدابیر لازم دراین زمینه ازسوی دستگاه های اجرایی و کارگروه های تخصصی عضو شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور صورت گیرد.در این اطلاعیه آمده است:« بر اساس اخطاریه شماره ۸۱ واطلاعیه شماره ۱۳۱ جمعه مورخ ۲۹/۱۱/۹۵ در روزهای آتی شاهد نزول برکات آسمانی در اکثر نقاط کشور و بروز پدیده گردوخاک در نواحی غربی خواهیم بود.با ورود سامانه بارشی فعال از غرب و جنوب غرب آسمان اکثر استان های کشور نیمه ابری تا ابری، بارش باران، گاهی رگبار موقت همراه با رعدو برق، در ارتفاعات و مناطق مرتفع و سردسیر بارش برف، وزش باد و به دنبال آن در پاره ای مناطق احتمال آبگرفتگی معابر عمومی، سیلابی شدن مسیل ها و رودخانه های فصلی، لغزندگی جاده ها، کاهش دید افقی و اختلال در تردد جاده های کوهستانی به سبب بارش برف و مه آلودگی پیش بینی می شود.مدیران دستگاه های اجرایی کارگروه های تخصصی عضو شورای هماهنگی مدیریت بحران کشور باید هماهنگی لازم به منظور فراهم کردن تمهیدات مورد نیاز برای مقابله با هر گونه حادثه و خسارات احتمالی را معمول دارند.مدیران دستگاه های دخیل در امر مدیریت بحران در صورت نیاز با صدور پیش آگاهی از طرق گوناگون به ویژه رسانه های جمعی مردم را به ویژه کشاورزان، دامداران و عشایر را به رعایت اصول ایمنی در تمام موارد آگاه کنند.به رغم هماهنگی با کارگروه تخصصی تأمین سوخت و مواد نفتی از هموطنان عزیز درخواست می شود با توجه به برودت هوا در مصرف انرژی بویژه گاز، نهایت دقت و مراقبت را بکار برند تا هم وطنان شریف در سراسر کشور از این نعمت بهرمند گردند.از ملت شریف ایران استدعا دارد در صورت اجتناب ناپذیری سفر، همراه داشتن تجهیزات زمستانه از جمله زنجیر چرخ، پوشاک گرم و سوخت کافی و تجهیزات ایمنی برای تمام رانندگانی که قصد تردد در محورهای کوهستانی دارند ضروری است .با توجه به احتمال وقوع پدیده بهمن، کولاک، برف، ریزش و رانش کوه در مناطق کوهستانی و برف گیر پیش بینی می گردد.این سازمان از همه زحمت کشان عرصه خدمت اعم از همکاران سختکوش راهداری، پلیس راه و سایر یگان های مرتبط، هلال احمر، اورژانس و ناجا، که خالصانه و بی منت ، با توام وجود به یاری آسیب دیدگان در حوادث طبیعی شتافته اند قدردانی کرده و اجر و ثواب وعده شده "رب ودود" را برای ایشان و خانواده بزرگوارشان آرزومند است.سازمان مدیریت بحران کشور ضمن قدردانی از شکیبایی و همراهی هموطنان عزیز از آنان درخواست دارد با اطلاع از وضعیت آب و هوایی مقصد مورد نظر با عوامل راهداری و پلیس راه در جهت بازگشایی معابر و مسیر ها نهایت همکاری و درایت را بکار بندند.»انتهای پیام/ |
|
↧
↧
February 19, 2017, 2:13 am
به گزارش ندای انقلاب، تیم استقلال در فصل جاری به معنای واقعی کلمه "امید" را معنا کرد تا بار دیگر ثابت شود خواستن توانستن است و حتی با شرایط نامطلوب هم می توان برتر بود و برتر ماند. صعود استقلال از دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا گرچه مقتدرانه نبود اما برای مشتی جوان در تقابل با ستاره های چند ملیتی السد قطر اتفاقی انگیزه بخش به حساب آمد که باعث شد جوانان تیم استقلال پوست انداخته و حس بزرگی و توانستن در وجودشان متبلور شود. مجید نامجومطلق و شاهرخ بیانی دو تن از پیشکسوتان تیم استقلال در گفت و گو با مشرق، به بررسی وضعیت شرایط این تیم در آستانه رویارویی با الاهلی امارات پرداختند و استقلال را در آستانه دیداری دشوار اما استراتژیک توصیف کردند. *جوانی کار دست استقلال ندهدنامجو مطلق گفت: «استقلال در بهترین شرایط خود در ماه های گذشته به سر می برد. حتی این تیم در دیدار با پیکان بار دیگر از ناحیه دفاعی دچار اشتباهاتی شد ولی کادر فنی بلافاصله با رفع این نقیصه مشکل را برطرف کرد و حالا تنها موردی که می تواند اسباب نگرانی را برای این تیم فراهم کند جوانی اش است که نباید کار دست استقلال بدهد». بیانی هم در این باره گفت:« جوانی هزار حسن دارد و البته چند عیب. در شمارش محسنات جوانی همین بس که استقلال با تکیه بر همین عنصر توانست پرسپولیس را با ۸ ملی پوش شکست بدهد و اگر کمی دقت می کرد بیشتر از این هم به آن تیم گل می زد. اما یکی از ایراداتی که به تیم جوان گرفته می شود جوانی کردن تیم است. یک اشتباه از سر بی تجربگی می تواند همه زحمات تیم را بر باد داده و نه تنها نتیجه از دست برود بلکه روحیه تیمی هم تا مدتی تخریب شود که این برای مسابقات لیگ خطرناک است».*امارات ورزشگاه آزادی نداردنامجومطلق بازی در امارات را سخت پیش بینی کرد و بیان داشت: « تیم جوان شده استقلال قطعا برای بازی با الاهلی انگیزه و انرژی فراوانی دارد ولی باید به این موضوع توجه شود که بازی در دوبی با بازی در آزادی تفاوت دارد. در تهران و پیش چشم ۹۰ هزار تماشاگر بازی کردن به مراتب برای تیمی که میانگین سن فوتبالی بازیکنانش به یکی دو سال اخیر محدود می شود قطعا آسان نیست. علیرضا منصوریان که سرد و گرم چشیده فوتبال است قطعا این موضوع را در نظر گرفته و می داند که باید مراقب جو ورزشگاه امارات علیه تیمش باشد». بیانی هم درباره بازی در خانه حریف تأکید کرد:« با توجه به اتفاقات اخیر و وضعیتی که بین فوتبال ما و امارات رخ داده قطعا آنها می خواهند در دوبی عرصه را بر استقلال تنگ کنند ولی این بچه ها در بازی با السد نه تنها مرا بلکه همه ایران را امیدوار کردند ولی باید بدانند که آنجا آزادی نیست که فشار تماشاگر روی حریف باشد. بلکه فشار در جهت مخالف روی تیم ماست. البته من به بازیکنان استقلال امید زیادی دارم و می دانم با غیرت ایرانی شان خوب بازی می کنند». *برای مساوی برویم باخته ایم- بیانی در ارتباط با سیاستگذاری کادر فنی قبل بازی گفت: « منصوریان باید با این تدبیر به میدان برود که می خواهد بازی را با برد تمام کند. البته اتخاذ سیستم های دفاعی هم در پاره ای موارد جواب می دهد ولی در مصاف با الاهلی که تیمی با آوراژ گل بالاست و خط حمله اش خیلی خوب کار کرده اگر تصمیم به گرفتن مساوی باشد بازی را باخته ایم». نامجومطلق اما به این رویه استقلال امید داشت و بیان کرد:« علیرضا منصوریان در دیدار فصل پیش تیم نفت با پرسپولیس و بازی اخیر دربی ثابت کرد بلد است در دیدار با تیم های هجومی چطور ابزار حریف را از کار بیندازد. از این رو فکر می کنم احتیاط باید سرلوحه کار استقلال در بازی با الاهلی باشد تا بتواند دست پر از آنجا برگردد وگرنه اگر با روش عادی و بدون استراتژی وارد میدان بشویم قطعا کار دست تیم داده خواهد شد. چون آنها تیم سرسختی هستند و در خانه دنبال امتیاز کاملند».*روز شلوغ نورافکن و ابراهیمیبیانی معتقد بود بازی بیشتر در یک بخش از زمین در جریان خواهد بود: « قطعا استقلال با انرژی و توان فیزیکی بالای بازیکنانش می خواهد با پرسینگ، تیم الاهلی را عقب نگه دارد. در چنین شرایطی حتما باید نورافکن و ابراهیمی دوبرابر همیشه انرژی بگذارند تا از پس خط هافبک پرقدرت الاهلی بربیایند. هر چند که اگر همان بازی همیشگی شان را بدون استرس انجام بدهند می توانند به راحتی هافبک شان را فلج کنند». نامجومطلق به وجود یک بازیکن سرعتی جلوی خط هافبک تأکید کرد و گفت:« آنچه می تواند باعث به گل رسیدن استقلال در این دیدار شود حضور یک بازیکن سرعتی مانند جابر انصاری یا برزای در میانه زمین است. کسی که بتواند در کمترین زمان خودش را به محوطه جریمه الاهلی برساند. قطعا الاهلی با استفاده از شرایط میزبانی می آید تا توپ را از بین هافبک ها یا با ارسال از روی خط هافبک استقلال به مهاجمانش برساند که در اینصورت استقلال می تواند با دریافت توپ از این تیم و با وجود خالی شدن خط دفاع آنها بلافاصله راهی دروازه حریف شود».*رحمتی مرد اول این بازیستهر دو کارشناس استقلالی نقش یک بازیکن در دیدار با الاهلی را مهمتر از دیگران می دانستند. آنها با تأکید بر سختی کار مدافعان در مواجهه با خط آتش الاهلی همچنین دوندگی که انتظار هافبک های استقلال را در کناره ها و میانه میدان می کشد تأکید ویژه ای بر عملکرد مهدی رحمتی داشته و حضور او را قوت قلبی برای بازیکنان جوان تیم می دانستند. بیانی گفت:« مهدی هم تجربه دارد و هم آمادگی بالا. این دو می تواند به خودی خود یک تیم دیگر کنار استقلال مقابل الاهلی باشد. هر توپی که رحمتی دفع یا مهار کند مثل آمپول انگیزه و انرژی است که به جوانهای تیم تزریق می شود. دوپینگ روحی که قطعا به کار استقلالِ جوان شده منصوریان خواهد آمد». نامجو مطلق گفت:« قطعا آرامشی که رحمتی می تواند به تیم بدهد تأثیر مستقیمی روی مسایل روحی روانی بازیکنان استقلال خواهد داشت. البته نورافکن همراه تیم جوانان در راه کسب سهمیه جام جهانی جوانان تجربیات خوبی از میادین بین المللی دارد ولی با این همه سایر بازیکنان جوان استقلال تا همین فصل قبل هم در تیم های باشگاهی شان یار فیکس نبودند. از این رو نقش مهدی رحمتی در این بازی می تواند به اندازه یک مربی مؤثر و تأثیرگذار باشد». دیدار تیم های الاهلی امارات و استقلال تهران از ساعت ۱۹:۴۵ روز دوشنبه هفته جاری در دوبی برگزار می شود.منبع : مشرق |
|
↧
February 19, 2017, 1:23 am
به گزارش ندای انقلاب، تصاویری که این هفته از رخدادهای گوشه و کنار جهان برای مخاطبان جمعآوری گشته، توسط عکسبرداران رویترز (Reuters)، آنتارا (Antara)، ایپیاِی (EPA)، اِیافپی (AFP)، آسوشیتدپرس (AP) و گتی ایمیجز (Getty Images) برداشته شده است. ازدواج دو عراقی در اردوگاه آوارگانآسیبرسانی به اموال عمومی در تظاهرات حاشیه پاریس در اعتراض به تجاوز پلیس به یک مرد ۲۲ ساله که کارش به بیمارستان کشیدانفجار مرگبار در حرم صوفیان، سندِ پاکستاناولین آزمایش موشکی کره شمالی پس از روی کارآمدن ترامپبرکه خشکشده در کامپینا گرنج، برزیلتداوم آتشسوزیها در نیمه جنوبی کره زمین، این بار در نیوزلندتداوم اعتراض به دستور ممنوعیت ورود مهاجران مسلمان در واشینگتنجانسون و ایرو وزرای خارجه بریتانیا و فرانسه در نشست وزرای گروه ۲۰ در بُن، آلمانجشن ملی در کره شمالی به مناسبت سالگرد تولد کیم جونگ ایل (رهبر پیشین) چند روز پس از مرگ مشکوک برادر کیم جونگ اون (رهبر کنونی)جشنواره رقص محلی یکی از اقوام بومی چین در شهر کایلیجشنواره سالانه ارکیده در نیویورکحضور بیش از ۲۰۰۰ نفر در مراسم ترحیم کارلوس و اسکار، دو نوجوان گواتمالایی که در مسیر مدرسه ربوده و رگهای گردنشان بریده شدحضور یک تماشاگر آلمانی در مسابقات اسکی (اتریش) با کلاهی به یادگار از چندین دورهحضور کلینتون در جشنی به افتخار یک طراح مد و لباس در حالی که این روزها احتمال حضور مجدد او در انتخابات ۲۰۲۰ میلادی مطرح میشودرانش زمین در لاپاز، بولیویرسیدن چند مهاجر مراکشی به جزیره اسپانیایی سئوتا در سواحل شمالی آفریقارقص آتش و دعا برای برکت در سال جدید در جشنواره بهاره قوم پادِن، ویتنامسرریز سد در کالیفرنیا پس از خروج سکنه با مدیریت مسئولان محلیصف مرغان دریایی بر کابل برق در مانیل، فیلیپینغافلگیری و دستگیری مهاجران سودانی که بیش از یک کیلومتر را در برف برای عبور از مرز آمریکا به سمت ایالت کبک کانادا پیموده بودندلمس انگشتان مجسمه بودا، تایلندمحل زندگی یک بانوی فلسطینی در غزه پس از وقوع باد و باران شدیدممنوعیت فروش عروسکی در آلمان که امکان کاربری جاسوسی دارد |
|
↧
February 18, 2017, 3:39 am
به گزارش ندای انقلاب، دانلد ترامپ در طی کارزار انتخاباتی خود و پس از پیروزی در انتخابات، باراک اوباما را به علت ابداع و ایجاد طرحهایی که به تصور وی به شدت به کشور و ملت آمریکا صدمه زده بود، محکوم کرد وی، در تمامی مدت فعالیت خود به عنوان یک نامزد جمهوریخواه، دموکراتها و در راس آنها اوباما و هیلاری کلینتون را دچار فساد حکومتی دانست و توانست به عنوان یک غریبه بیرون از سیستم، توجه و نظر مردم زخمخورده آمریکا به خود جلب کرده و در نهایت شگفتی بر کرسی کاخ سفید بنشیند. اما حقیقتی که بسیاری از تحلیلگران و حتی کارتونیستها به آن پی برده و ورای پرده نقد و قلم، آن را به تصویر کشیدهاند این است که هر دو حزب از یک آبشخور تغذیه شده و یک بازی را اما با دو نقاب رسمی پیش میبرند. تجربه مردم ایران نیز در دوران تحریمها نشان میدهد که دموکراتها از تمامی توان خود در جهت اعمال فشار بر مردم کشورمان دریغ نکردند. در این گزارش به ۶ دلیلی که دموکراتها را با جمهوریخواهان میتوان از یک قماش دانست، اشاره میشود. ۱. بیش از ۱۰ سال از زمان حمله آمریکا به افغانستان و عراق گذشته و آمریکا همچنان درگیر جنگ در مناطقی است که خود باعث بروز جنگ در آنها شده است. سیاست جنگافروزی آمریکا در هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات یکی است. چه در دوران بوش دوم شاهد حمله این کشور به کشورهای دیگر بودیم و چه در زمان باراک اوبامای دارنده جایزه نوبل صلح. بوش، به افغانستان و عراق حمله کرد و اوباما پاکستان، لیبی، یمن، و سومالی را مورد حمله قرار داد؛ حال چه بصورت مستقیم و چه در شکل جنگ نیابتی. سپس، با خلق داعش بحران سوریه را بوجود آورد و در کشتار ۵۰۰ هزار انسان بیگناه نقش مهمی را ایفا کرد. یک اندیشه سیستمیک در دو مغز: بوش جمهوریخواه و اوبامای دموکرات ۲. هر دو حزب قادر به کنترل اساسی مخارج دولتی نیستند. ۱۸ تریلیون و ۹۶۰ میلیارد دلار بدهی آمریکاست و این رقم وحشتناک ناشی از یک عامل مهم در هر دو حزب است. کسری بودجه هم در دولت اوباما غوغا میکرد و هم در دولت سلف او بوش. عدهای معتقدند که بیمسئولیتی هر دو حزب اصلی آمریکا موجب خلق چنین حجمی از بدهی شده و کارشناسان دیگر بر این باورند که نظام خودرأی آمریکا به عنوان یک هژمون اصولا با قلدرمآبی علاقهای به بازپس دادن بدهیهای بینالمللی خود ندارد؛ حال چه یک جمهوریخواه رییسجمهور این کشور باشد چه یک دموکرات. از چپ به راست: جورج واکر بوش جمهوریخواه، باراک اوبامای دموکرات، جورج دابلیو بوش جمهوریخواه، بیل کلینتون دموکرات، و جیمی کارتر دموکرات ۳. هر دو در تضییع حق مردم خود کم نمیگذارند. هنوز سوال مشهور مجری شبکه CNN را فراموش نکردهایم که پرسید «چه وقتی یک حکومت میتواند مردم خود را بکشد؟». در نزد باراک اوباما و دیوانگان جنگطلبی چون سناتور «جان مککین» جمهوریخواه پاسخ به این سوال روشن است: هر وقت که صلاح بدانیم. آری، صلاح دانستن دولتمردان هر دو حزب را میتوان در کارنامه فعالیت روسای جمهور آمریکا -خاصه زمان معاصر- به وضوح مشاهده کرد. سرکوب انواع جنبشهای صلحطلب مدنی از جنبش سیاهان «مارتین لوترکینگ» گرفته تا جنبش مسلمانان «مالکوم ایکس» در دهههای ۶۰ و ۷۰ قرن بیستم دو نمونه از نمونههای بسیار خفقان و نادیده گرفتن حق مردم در دولتهای جمهوریخواه و دموکرات است. کافی است که در گزارشهای مستند و مستدل منابع آمریکا بررسی کنیم تا میزان کشتار سالیانه توسط پلیس این کشور و جانبداری روسای جمهور را دریابیم. فقط از آغاز سال ۲۰۱۵ تا ۵ نوامبر همین سال، ۱۰۱۱ انسان توسط پلیس کشته شدهاند که میتوانید گزارش مستدل آن را از اینجا و گزارش کشتار شهروندان را از اینجا بخوانید. سکوت اوبامای دموکرات در مقابل کشتن یک نوجوان ۱۶ ساله با پهپاد و یا کشتن یک کودک ۶ ساله در مقابل دیدگان پدر توسط پلیس از جمله واکنشهای تکاندهنده یک رییسجمهور در قبال حقوق شهروندی مردم خود بود. سرکوب جنبش سیاهان در دوران ظلمانی نیکسون و فورد صورت گرفت و گرچه شرایط کمی عوض شده بود اما کارتر دموکرات و ریگان هم همچنان بر ادامه راه اصرار داشتند / از چپ به راست: جرالد فورد جمهوریخواه، ریچارد نیکسون جمهوریخواه، جورج واکر بوش جمهوریخواه، رانلد ریگان جمهوریخواه، و جیمی کارتر دموکرات۴. در زمان کارزار انتخاباتی اوباما و همچنین آغاز دورهاش، او هم همچون ترامپ که امروز وی را محکوم مینماید، جورج بوش را به انواع کارشکنی و بخصوص بیتوجهی به حاکمیت قانون متهم میکرد. این در حالی است که اوباما هم همان راه و روش بوش را پیش گرفت. بوش و همپالگیهایش در پشت کردن به متمم چهارم و پنجم قانون اساسی که همانا عدم ورود به حریم خصوصی مردم و محاکمه عادلانه بود، به قانون پشت کردند. اوباما نیز قانون جدیدالابداعی به نام «قانون اختیار دفاع ملی» شمار بسیاری از بازداشتهای غیرقانونی بخصوص در مورد اتباع خارجی را صورت داد و در جاسوسی از رهبران کشورهای دیگر و شنود غیرقانونی مکالمات تلفنی آنها که آلمان و فرانسه در راس آن بودند نهایت تلاش را به کار بست. ۵. در دوران جورج بوش دوم، شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) با تحریک و دستور دولت بوش قطعنامههای ۱۷۳۷ را در دسامبر ۲۰۰۶، قطعنامه ۱۷۴۷ را در مارس ۲۰۰۷، و قطعنامه ۱۸۰۳ را در مارس ۲۰۰۸ به تصویب رساند. بوش، همچنین در ژوئن ۲۰۰۶ طبق فرمان اجرایی ۱۳۳۸۲ که به موجب آن داراییهای افراد مرتبط با برنامهٔ هستهای ایران توقیف میشد، ایران را تحت تحریم قرار داد. اما بیشترین حجم از تحریمها علیه ایران در دولت باراک اوباما صورت گرفت که میتوان به قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت در ژوئن ۲۰۱۰، قطعنامه ۱۹۸۴ در ۹ ژوئن ۲۰۱۱، قطعنامه ۲۰۴۹ در ۷ ژوئن ۲۰۱۲، قطعنامه ۲۱۰۵ در ۵ ژوئن ۲۰۱۳، و قطعنامه ۲۱۵۹ در ۹ ژوئن ۲۰۱۴ اشاره کرد. همچنین «لایحه جامع تحریمها، پاسخگویی و عدم سرمایهگذاری ایران ۲۰۱۰ (CISADA)» که توسط کنگره دارای اکثریت دموکرات در ۲۴ ژوئن ۲۰۱۰ تصویب شد و در ۱ جولای ۲۰۱۰ توسط دولت اوباما امضا شد. همان لایحهای بود که محدودیتها بر ایران را شدیداً افزایش داد. از کارشکنیهای دیگر دموکراتها علیه ایران میتوان به مخالفت شدید سناتور چاک شومر رهبر اقلیت دموکرات در سنا در قبال توافق هستهای ۱+۵ با ایران اشاره کرد. وی، به عنوان ریشسفید و عضو ارشد دموکراتها در ۶ آگوست ۲۰۱۵ بیانیهای صادر کرد که ضمن مخالفت شدید با توافق هستهای، اظهار داشت: «این توافق موجب باز شدن دست ایران اهریمنی میشود تا به اهداف شوم خود در منطقه برسد».۶. یکی دیگر از خصوصیات مشترک بین جمهوریخواهان و دموکراتها، هزینهکردهای شخصی به نام بخش خصوصی است. بخش اعظم مالیات مردم آمریکا صرف امور تجاری اعضای دو حزب میشود که نمونه بارز آن صرف ۱۰۰ میلیارد دلار توسط بطور سالیانه برای حزب دموکرات طبق گزارش شبکه CBS است. دموکراتها همگام با جمهوریخواهان بارها ثابت کردهاند که بر سر منافع خود با اسراییل، جانفشانیهای بسیاری میکنند و در هر گردهمایی سالیانه «آیپک» غایت ارادت خود به لابی بزرگ صهیونیسم را نشان میدهند که از آن دست میتوان به رقابت حقیرانه نامزدهای انتخاباتی در هر دوره ریاست جمهوری آمریکا در آیپک، برای جذب آرای سرمایهداران صهیونیسم اشاره کرد. نوآم چامسکی: «در آمریکا اساسا یک حزب وجود دارد. آن هم حزب تجارت است که دو شاخه دارد: دموکراتها و جمهوریخواهان. به نوعی متفاوت نشان میدهند اما این گوناگونی را بر اصل سیاستهای مشابه پیش میبرند. روی هم رفته، با این سیاستها مخالفم همانطور که اکثر مردم آمریکا مخالفاند». منابع: http://www.reuters.com/article/iran-nuclear-usa-timeline-idUSL۲N۱۵۰۰R۱http://rare.us/rare-politics/rare-liberty/conservatism-today/۷-ways-republicans-and-democrats-are-exactly-the-same/http://dfat.gov.au/international-relations/security/sanctions/sanctions-regimes/iran/pages/iran.aspx |
|
↧