September 10, 2018, 3:11 am
به گزارش ندای انقلاب، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در نشست روسای دانشگاهها، مراکز آموزش عالی پژوهشگاه و پارکهای علم و فناوری سراسر کشور که در دانشگاه علم و صنعت در حال برگزاری است، طی سخنانی، اظهار داشت: شرایط کشور شرایط خطیر و حساسی است و ما باید بتوانیم با موفقیت و سلامت از این شرایط عبور کنیم. البته به این معنا نیست که نشود به نتیجه رسید و باید از فرصتهایی که این شرایط پیش روی ما قرار میدهد استفاده بهینهای کرد و همانطور که می دانید از دل هر سختی و دشواری میتوان به فرصتهای جدیدی دست یافت که دور از دسترس نیست.وی با بیان اینکه رسیدن به این اهداف نیازمند حرکتهای درست است، گفت: تجربه های مختلف موجود در دنیا نشان میدهد، تحولات بزرگ از دل شرایط دشوار بیرون میآید. لذا ما در این شرایط چشم امید به کانون های مهم و اثرگذاری داریم که دانشگاهها یکی از این اصلیترین کانونها در جامعه ما به شمار میروند.معاون اول رئیس جمهور افزود: از دانشگاه ها میخواهیم در این شرایط ماز دانشگاهها میخواهیم پیشنهادات و راهکارهای خود را برای برون رفت از این وضعیت به مجموعه دولت ارائه دهند یکی از نمونههای توجه به نظرات اساتید و دانشگاهیان در سخنان اخیر مقام معظم رهبری وجود داشت که به نامه اساتید و اقتصاددانها درباره شرایط کشور و راهکارها و پیشنهادهای بیان شده اشاره کردند. لذا رئیس جمهور دولت و حاکمیت به دیدگاهها و نظرات دانشگاهیان توجه میکنند.جهانگیری ادامه داد: بنده اعتقاد دارم این شرایط برای دانشگاههای ما نیز فرصت مهمی است که میتوانند کارایی و کارآمدی خود را بیشتر اثبات کنند.وی با بیان اینکه مسئله اصلی در این شرایط اقتصاد مقاومتی است، تصریح کرد: مدار اصلی حرکت ما در این شرایط باید اقتصاد مقاومتی و نیروی انسانی موجود در کشور باشد که دانشگاهها مهمترین کانون این مسئله به شمار میروند. البته باید به توسعه علمی هم به عنوان مهمترین محور حرکت علمی کشور توجه کرد زیرا جامعه به عنوان عقل نقاد جامعه که همین دانشگاههاست بیشتر از پیش نیاز دارد.معاون اول رئیس جمهور در ادامه با اشاره به رفتارهای دشمنان در قبال ملت ایران، یادآور شد: جنگ اصلی ما با آنها در کنار جنگ اقتصادی، جنگ نرم است آمریکا فکر میکند چون اقتصاد خود را اقتصاد برتر و مهم میداند فکر میکند میتواند با فشار وارد کردن به کشورهای دیگر اقتصاد ایران را فلج کند. فکر میکند با قدرت رسانهای که در اختیار دارد میتواند فشارهای خود را بر ایران در حوزههای مختلف تحت الشعاع قرار دهد لذا ما در مقابل این جنگ نرم قدرت نرم خود را به میدان بیاوریم.جهانگیری تصریح کرد: شاید اینطور نباشد که ما و تصمیمات اقتصادی ما بتواند با چنین اقتصادی به خوبی و بدون مشکل مقابله کند. البته میگویند میخواهند نگذارند نفت ما را بخرند که بیجا میکنند. ما به عنوان دولت وظیفه داریم راهکارهایی را برای فروش نفت ایجاد کنیم هرچند که این راهکارها بسیار پرریسک و هزینهآور باشند اما در مقابل جنگ نرم آن همگی باید یکدل و متحد اقدامات آنها را خنثی کنیم. وی ادامه داد: جنگ در دوران جنگ راهکارهای سیاسی داشت همه احساس می کردند در آن زمان موضوع اصلی جنگ است و همه باید تلاش کنند تا اقدامات دشمن را خنثی کنند لذا همه از حاکمیت، دولت، مسئولان و جناح های مختلف گرفته تا مردم در تلاش بودند با اتحاد و همدلی از آن شرایط عبور کنیم. لذا امروز نیز باید از این پیش تاریخی با همدلی و اتحاد عبور کرد.معاون اول رئیس جمهور با اشاره به نقش دانشگاهیان برای حل چالشهای ملی گفت: موضوع آب یکی از موضوعاتی است که به ابرچالشهای کشور تبدیل شده است این چالش میتواند مشکلات جدی برای ما در سالهای آینده ایجاد کند. لذا معتقدیم پایان نامهها باید بر موضوعات و چالشهای ملی متمرکز شوند و مسائلی مانند آلودگی هوا، زیست محیطی که کشور با آن روبرو هست به عنوان موضوعی علمی در دانشگاهها بررسی شده و در قالب پایاننامهها مورد توجه قرار گیرد.جهانگیری تصریح کرد: انتظار داریم با شرایط پیش رو و ایجاد صرفه جویی و محدودیتهای موجود شرایط را به شکلی مدیریت کنند که معتقدیم دانشگاهها در یک سال گذشته نیز به خوبی از این شرایط عبور کردند و روسای دانشگاهها با مدیریتهای خوب خود در این بخش موفق عمل کردهاند.وی پیشنهاد داد: پرداختن به موضوعات و مسائل ملی و توجه به حل معضلات و چالشهای کشور به عنوان یکی از شاخص های ارتقای دانشگاهها و اساتید مورد توجه قرار گیرد.معاون اول رئیس جمهور در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به موضوع ارز دانشجویی، گفت: ما تلاش میکنیم برای دانشجویان ارز لازم را اختصاص دهیم. با وجود اینکه در این زمینه مشکلاتی وجود داشت اما تلاش کردیم این موضوع را به خوبی مدیریت کنیم. همین جا نیز قول میدهیم بحث ارز دانشجویی را دنبال میکنیم و تا توان خود برای حل آن اقدام خواهیم کرد.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
September 10, 2018, 2:28 am
به گزارش ندای انقلاب، حسین توکلی گفت: نتایج نهایی آزمون سراسری سال ۹۷ در رشتههای تحصیلی با آزمون و رشتههایی که پذیرش آنها صرفا براساس سوابق تحصیلی بود تا پایان هفته از سایت سازمان سنجش منتشر میشود.وی افزود: داوطلبانی که جزو پذیرفتهشدگان نهایی هستند باید با مطالعه اطلاعیهای که همراه فهرست اسامی پذیرفتهشدگان در سایت سازمان سنجش قرار میگیرد برای ثبتنام به دانشگاههای محل قبولی مراجعه کنند.منبع: تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
↧
September 10, 2018, 3:07 am
به گزارش ندای انقلاب، علی مطهری نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در یادداشتی با عنوان «مجلس خبرگان و قانون اساسی»، قطعنامه پنجمین اجلاس رسمی مجلس خبرگان رهبری را که به گفته وی صرفاً شامل رهنمودهای اقتصادی بوده است، مورد انتقاد قرار داد.یادداشت چهار بندی آقای مطهری، بر مبنای اصول مصرح در قانون اساسی و مبانی فقهی دچار تشویش و اضطراب است که به برخی از آنها اشاره میشود.۱- جناب مطهری با ذکر اصل ۱۱۱ قانون اساسی، مدعی شده که «مجلس خبرگان به کلی از مسیر قانونی خود خارج شده» و «حال که مجلس خبرگان به وظیفه اصلی خود نمیپردازد بهتر است از برگزاری اجلاسهای خود که موجب استهلاک بیت المال است صرف نظر کند».این ادعا در حالی بیان میشود که نمایندگان مجلس شورای اسلامی، بر اساس اصل ۸۹ قانون اساسی، میتوانند وزرا و رئیس جمهوری را استیضاح کرده و آنها در خصوص عملکردشان توضیح بخواهند. در واقع طبق قانون اساسی، نمایندگان مجلس واجد شرایط «سؤال» یا «تحقیق و تفحص» از مجلس خبرگان -و همچنین شورای نگهبان- نیستند و طبیعتا نیز نمیتوانند بر حسن اجرای امور در مجلس خبرگان نظارت کنند.وظیفه نظارت بر خبرگان منتخب مردم، با توجه به شرایط اعضای این مجلس که از آن جمله: "اشتهار به دیانت و وثوق و شایستگی اخلاقی" و "اجتهاد در حدی که قدرت استنباط بعض مسائل فقهی را داشته باشد" است، بر عهده خود آنهاست. به همین دلیل در اصل ۱۰۸ قانون اساسی آمده که «هر گونه تغییر و تجدید نظر در این قانون و تصویب سایر مقررات مربوط به وظایف خبرگان در صلاحیت خود آنان است».در واقع طبق قانون اساسی و آیین نامه داخلی مجلس خبرگان رهبری، آقای مطهری صلاحیت قانونی برای استیضاح مجلس خبرگان را ندارد. (استیضاح به معنای درخواست توضیح)۲- آقای مطهری در یادداشت خود عنوان کرده که «وظیفه اصلی مجلس خبرگان رصد کردن و نظارت بر بقای شرایط رهبر است» و «مرحوم آیت الله مهدوی کنی نظارت مصرح در اصل یکصد و یازدهم قانون اساسی بر رهبر را به صیانت از رهبر تفسیر کردند، تفسیری که خلاف نص این اصل و تداعی کننده اندیشه سیاسی قرون گذشته اروپاست که میگفتند حاکم در مقابل خدا مسوولیت دارد و پاسخگوست اما در مقابل مردم چنین نیست».در این رابطه نیز بایستی گفت که منظور از نظارت بر رهبری، نظارت بر رهبر و تکتک اعمال ایشان نیست بلکه نظارت بر اصل ولایت است که به معنای آن صیانت از ولایت است؛ یعنی نظارت بر اینکه آیا ضوابط جامع الشرایط بودن این مجتهد برای رهبری تداوم دارد یا خیر؛ اما بر عملکرد ولی فقیه کسی نمیتواند نظارت کند، چرا که خبرگان نیز "مولیعلیه" ولی امر هستند و هیچ مولیعلیه ناظر بر اعمال ولی خودش نیست. ولی فقیه بر همه ولایت شرعی دارد از جمله بر مجلس خبرگان. در واقع این نظارت به معنی نظارت بر بقاء رهبر در شرایط است که از آن به نظارت صیانتی تعبیر میشود.این جنس از نظارت با نظارت استطلاعی (به معنای وضعیتی است ناظر تنها از وضعیت مجریان اطلاع مییابد؛ بدون این که اقدام عملی نماید) و حتی نظارت استصوابی (به معنای اینکه ناظر در تمام موارد تصمیم گیری دخالت کرده و باید اقدامات را تأیید کند و مانع اشتباه و خطا مجری شود) متفاوت است.طبق موازین شرعی، مجلس خبرگان مجوز نظارت استصوابی بر ولی فقیه را ندارد. همچنانکه که یک مقلد مسئولیت و وظیفه تشخیص ویژگی و صفات مرجعیت را بر عهده دارد اما نمیتوان برای احراز این شرایط، بر کار مرجع تقلید نظارت کند.آیت الله مهدوی کنی رئیس فقید مجلس خبرگان درباره نحوه نظارت مجلس خبرگان بر رهبری معتقد بود: خبرگان دو وظیفه دارد، تعیین رهبری یا تشخیص رهبری و وظیفه دوم خبرگان نظارت بر رهبری است. این نظارت یعنی چه؟ آیا این نظارت، نظارت استطلاعی است یا نظارت استصوابی؟ معمولاً در نامهها و بخشنامهها نوع نظارت را مینویسند. اگر نظارت استصوابی باشد، معنایش این است که رهبر هر کاری که میخواهد بکند باید بیاید از ما اجازه بگیرد. اول باید بیاید بگوید، آقایان خبرگان! اجازه میدهید من این کار را بکنم؟ این سخنرانی را بکنم؟ هر روز باید بیاید و اجازه بگیرد. یعنی واقعاً رهبر یک کشور باید دائم اجازه بگیرد؟ مسلماً این طور نیست. یک مسئله هم استطلاعی است، یعنی ما برویم دنبال کار ایشان و تمام کارهای ایشان را زیر و رو کنیم که شما چه کار میکنید و چه کار نمیکنید؟ و کارهای شما چیست؟ به نظر من هر دوی اینها به این معنا درست نیست. من میگویم این نظارت، نظارت حراستی است و این در دنیا هم هست. یعنی مراقبتی که منشأ حفظ رهبری باشد. نگذاریم کارهای خلاف در مملکت واقع شود یا حملاتی واقع شود یا ایشان مورد هجمه قرار بگیرد، خود ما باید سینهها را سپر کنیم و حفظ کنیم که تنها به میدان نیاید و صحبت کند. در خبرگان گفتم که شما باید از جایگاه رهبری حراست کنید.عدم توجه به معنای دقیق "نظارت صیانتی" از سوی آقای مطهری، موجب شده تا ایشان به جای درک درست چارچوبها و مبانی ولایت فقیه، از مجادلات قرون وسطی اروپا سر برآورند.۳- جناب مطهری به عنوان اماره برای اینکه مجلس خبرگان از وظایف قانونی خود خارج شده مینویسد: «ورود به موضوع بازار ارز و سکه چه ارتباطی با وظایف این مجلس دارد؟»در بخشی از قطعنامه پایانی اجلاس مجلس خبرگان، از قوای سه گانه درخواست شده تا تلاش خود را در جهت «بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت مردم»، «توانمندسازی مردم بویژه قشر کم درآمد با ایجاد اشتغال مولد و اولویت بخشی به تأمین کالاهای مورد نیاز مردم در اسرع وقت»، «اصلاح ساختار بانکی کشور و ساماندهی و برقراری نظم همه جانبه در بازارهای ارزی و مالی»، «تحقق کامل و عملیاتی نمودن اقتصاد مقاومتی و کاهش آسیبهای مهم اجتماعی مانند: بیکاری، تبعیض و بی عدالتی و محرومیت» و «صرفه جویی، ساده زیستی، قناعت و پرهیز جدی از اشرافیگری» بکار بندند.مجلس خبرگان، طبق اصل هشتم قانون اساسی که دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر را وظیفهای همگانی میداند، قوای سهگانه را به تلاش بیشتر برای حل مشکلات معیشتی مردم و رفع موانع اقتصادی دعوت مینماید.ورود منتخبین مردم در مجلس خبرگان رهبری (که عموماً مورد رجوع مردم نیز هستند)، به این امر (مطالبه برای تلاش مجدانه به منظور حل مشکلات معیشتی) نه تنها «خروج از مسیر قانونی» و «دخالت در حوزه اختیارات مجلس و دولت» نیست بلکه یک واجب شرعی است که همه صاحبمنصبان کشور در قبال آن مسئولیت دارند.فارغ از اینکه بیانیه خبرگان درست بوده است یا غلط، به همان اندازه که علی مطهری به خودش اجازه می دهد درباره رفتار و اقدامات مجلس خبرگان اظهار نظر کند (حال انکه بر اساس قانون اساسی مجلس در جایگاه نظارت بر خبرگان نیست)، مجلس خبرگان رهبری هم می تواند به نهادهای انقلابی، دولتی، مقننه و قضائیه راهکار ارائه داده و مطالبه گری کند.خداوند در آیه ۴۴ سوره بقره میفرماید: «أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکتَابَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ»؛ آیا مردم را به نیکی دعوت کرده و خودتان را فراموش مینمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانی) را میخوانید، آیا هیچ فکر نمیکنید؟منبع : مشرقانتهای پیام/ |
|
↧
September 10, 2018, 2:54 am
به گزارش ندای انقلاب، تهمینه میلانی فیلمساز شکست خوردهای که آخرین اثرش در سینما با انتقاد سرسختانه منتقدان با گرایشات اصلاحطلب و اصولگرا همراه بود، مدتی پس از این شکست با حمله به خانوادههای شهدای مدافعان حرم خود را بر سر زبانها نداخت و با توجه به احتمال عدم توفیق در عرصه سینما، به سراغ برپایی نمایشگاه انفرادی تابلوهای نقاشیاش با عنوان «فیلمهایی که نساختم» رفت.این نمایشگاه روز جمعه ۱۶ شهریور ماه در گالری ایوان افتتاح شد و یک افتضاح تاریخی دیگر در کنار فیلمهای ضد مرد و کم مخاطب او ثبت شد و البته برگزاری این گالری با اعتراضاتی هم همراه بود و خبرگزاری مهر گزارش داد چند هنرمند جوان مقابل در ورودی گالری ایوان ایستاده بودند و تعدادی از کارهای هنری استادان شاخص تجسمی (از جمله محسن وزیری مقدم و بهمن محصص) را در دست داشتند و از مردم سوال میکردند آیا هنرمندان خالق این آثار را میشناسند یا خیر و قصدشان از این حرکت اعتراضی نمایش هنر واقعی به مردم بود و معتقد بودند که مردم باید به تماشای هنر واقعی بروند.این اعتراض ها که از همان زمان افتتاح نمایشگاه رقم خورد متمرکز بر این بود که چرا افرادی که در حوزه ای دارای شهرت و طرفدار هستند تنها به واسطه آن شهرت به خود اجازه ورود به عرصه هنری دیگری را داده و بدون داشتن پشتوانه هنری مثلا دست به خلق آثار هنری می زنند. این حاشیه ها و اعتراض ها به همان روز ختم نشد بلکه این آغاز ماجرا بود و کارشناسان هنری از فردای آن روز ناظر به کیفیت نقاشی ها برگزاری چنین نمایشگاه و قیمت های تابلوها را به نقد کشیدند. هنوز این نقدها پاسخ داده نشده بود که به یکباره مشخص نیست تعدادی از این آثار کپی نقاشی های یک هنرمند خارجی است!کپیکاری میلانی در سینما در نقاشی هم تکرار شدشاید تنها فیلمی از میلانی که در گیشه به توفیقی دست پیدا کرد، قسمت نخست آتش بس با حضور محمدرضا گلزار و مهناز افشار است که این فیلم، کپی ایرانیزه شده از فیلم «جدایی» (The Break-Up) ساخته پیتون رید که در آن وینس وان و جنیفر آنیستون نقش آفرینی میکنند. حتی صحنه بریدن تخت خواب در این فیلم کپی نعل به نعلی از این فیلم است.در واقع این نخستین باری نبود که میلانی یک فیلم خارجی را کپی میکند، بررسی در جزئیات آثارش، نشان میدهد که او از فیلمهای مختلفی به صورت خیلی واضح برداشت میکند و خرده روایت، میزانسن و حتی اجراها را در کنار هم میگذارد و البته فیلم «ملی و راه های نرفتهاش» کپی از چند فیلم آسیایی و یک فیلم افغانی است، اما کپیبرداری در فیلم آتش بس که مثلا مورد توجه قرار گرفته ترین فیلم ایشان است، امری واضح و آشکار است.اما میلانی که در سینما کپیکاریهایش یا به ناآگاهی سینمایی نویسان به سینمای جهان یا دلیل ملاحظات دیگر از خطر افشا مصون مانده است، در ارائه آثار نقاشیاش اینبار دستش رو شد و این کپیکاریها هیاهویی بزرگی در فضای مجازی بوجود آورد. آنطور که مهر گزارش میدهد تعدادی از هنرمندان نیز نقاشیهای تهمینه میلانی را ضعیف و کپی شده از آثار «jenny meilihove» که در حوزه طراحی کتاب کودک و کارت پستال فعال است و برخی آثار «آمادئو مودیلیانی» نقاش مشهور ایتالیایی برشمردند. آنها به قیمتگذاری بالای این نمایشگاه اشاره و ابراز کردند که ۲۵ میلیون تومان قیمت مناسب چنین آثاری نیست. میلانی همچنین در توضیح کپی برداری نقاشیهایش گفت: در صفحه آن شخص این تصویر را دیدم و متوجه شباهت نقاشی خود با کار ایشان شدم. از این بابت قلبا متاسف هستم. این تابلو را از نمایشگاه خارج و صدمه وارد شده را جبران میکنم. حقیقتا نمیدانستم که این تصویر که احتمالا روی یک کارت پستال برایم ارسال و یا در فیس بوک دیدهام و در ناخودآگاهم نقش بسته است.از نمونه واکنش ها در فضای مجازیسعید فلاحفر کارشناس و منتقد هنری خطاب به تهمینه میلانی، فیلمساز چندین سوال مطرح میکند و به مهر گفته است: خانم میلانی عزیز، من هم مثل همه شما اهالی سینما حق دارم دوربین فیلمبرداری گوشیام را روشن کنم و فیلم بسازم. هیچکس هم حق ندارد جلوی کارم را بگیرد، اما آیا حق دارم با سلیقه مخاطب بازی کنم؟ آیا حق دارم زحمت سینماگران را برای ارتقای سواد عمومی نقش بر آب کنم؟ آیا اجازه دارم با رابطه و استفاده از نام و شهرت و پارتی، بهترین فصل اکران سینما را اشغال کنم؟ آیا اجازه دارم از ناآگاهی مخاطب برای دزدیدن مخاطب شما استفاده کنم؟ آیا اجازه دارم از اطمینان مردم به دانش و سلیقه خودم سوءاستفاده کنم؟ آیا اگر صندلی کارگردانی خالی بود، حق دارم رویش بنشینم؟ شاید این کار کاسبی خوبی هم باشد، اما آیا این شیوه کاسبکارانه در شأن هنر و همان فرهنگی که شما دم از آن میزنید، است؟ این زکات محبوبیت و شهرت است؟ اگر به فکر آبروی حرفهای خودتان نیستید، حداقل نگران حرفه نقاشی باشید و به زحمت هنرمندان این رشته احترام بگذارید.استفاده از معافیت مالیاتیوی همچنین خطاب به مدیر گالری ایوان که میزبان نمایشگاه نقاشی های تهمینه میلانی شده است، تاکید می کند: آیا این روند و انتخاب، سطح سواد شما از نقاشی است یا مسحور شهرت و پول شده اید؟ شما از معافیتهای مالیاتی در فعالیتهای فرهنگی، برای اینچنین نمایشگاه هایی استفاده میکنید؟ این توهین به مخاطبی نیست که به اعتماد انتخاب و حرفه شما به گالری میآید؟ آیا این فروش فرهنگ عمومی در ازای سودجویی و رونق افتتاحیه نیست؟با وجود آنکه فقط دو روز از گشایش نخستین نمایشگاه نقاشیهای تهمینه میلانی گذشته بود اما این نمایشگاه در پی اعتراضات جامعه هنرهای تجسمی تعطیل شد.تهمینه میلانی در توضیح تعطیلی نمایشگاه نقاشی خود که آن را تحت عنوان "فیلمهایی که نساختم" در گالری ایوان افتتاح کرده بود، نوشت: من یک گالری نقاشی گذاشتم و جامعه جوان هنرهای تجسمی در اعتراض به اینکه چرا گالریها به جای نمایش آثار آنها، نقاشهای مرا به نمایش گذاشتهاند، آشوب کردند. روز افتتاحیه هم پای پلیس به میان آمد! متاسفانه امروز کار به تهدید و آتش زدن آثار هنری خود در مقابل گالری ایوان کردند.او ادامه داد: متاسفم که اعلام کنم تا اطلاع ثانوی گالری تعطیل است. عذرخواهی ویژه دارم از دوستانی که از شهرستان برای دیدن نمایشگاه به تهران آمدهاند.میلانی در اظهاراتش، به حضور پلیس اشاره کرده است که طبق پرس و جوی خبرنگار مشرق این مسئله به هیچ عنوان صحت ندارد. جنجالها به شکل عجیبی در میان هنرمندان تجمسی رو به افزایش بود و از سوی دیگر عکسهای مکرر مراجعان سبب لو رفتن بیشتر تعداد نقاشیها میشد و میلانی خودش از این ماجراجویی چشم پوشی کرده و مسئولان گالری با اهالی رسانه بصورت غیر مستقیم این موضوع را در میان گذاشتهاند که خانم میلانی خودش از ادامه نمایشگاه انصراف داده است.نکته جالبتر این است که این نمایشگاه تحت عنوان " فیلمهایی که نساختم" برگزار شد و با توجه به رو شدن دست خانم میلانی در کپیبرداری از تابلوهای دیگر این مسئله هم عیان میشود که ایشان میخواستند چه فیلمهای مشهوری را کپی کنند اما موفق به این امر نشدند.منبع : مشرقانتهای پیام/ |
|
↧
December 6, 2011, 1:08 am
↧
↧
September 17, 2018, 1:39 am
به گزارش ندای انقلاب، هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا و نامزد دموکرات ها در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ میلادی در مطلبی که در وبگاه آتلانتیک منتشر شده است، نوشت: حدود ۲ سال از موفقیت دونالد ترامپ در کسب آراء کافی کالج الکترال گذشته است تا بتواند رئیس جمهور ایالات متحده شود. یک روز پس از پیروزی ترامپ من در سخنرانی اعلام کردم که "ما به او یک ذهن باز و شانس برای اداره و هدایت کشور بدهکار هستیم." امیدوار بودم که این ترس و نگرانی ام از بین برود. ولی این نگرانی ها از بین نرفت.وی در ادامه افزود: در حدود ۲۱ ماهی که از ریاست جمهوری ترامپ گذشته است، وی به تعهداتی که در مبارزات انتخاباتی وعده داده بود، پایبند نبوده است. نمونه بارز و آشکار این مساله، ظلم و ستمی است که دولت ترامپ علیه خانواده های مهاجرانی که به مرز رسیده اند، روا داشته است، از جمله جدا کردن کودکان از پدر و مادرشان، کودکانی که برخی از آنها تنها ۸ ماهه هستند.به نوشته نیویورک تایمز دولت ترامپ هنوز ۱۲۸۰۰ کودک را در مراکز نگهداری، بازداشت کرده است، آن هم بر خلاف اعتراضات و احکام صادر شده از سوی دادگاه ها. نارضایتی گستردهای نسبت به عملکرد رئیس جمهور و بی توجهی وی نسبت به پورتوریکو وجود دارد. پس از طوفان سهمگین ماریا که این جزیره را به شدت درنوردید، پاسخ و واکنش دولت ترامپ به هیچ وجه کافی نبوده است. حدود ۳ هزار آمریکایی جان خود را از دست دادند. اکنون ترامپ منکر این مساله شده است که مرگ و میرها ناشی از طوفان بوده است. و البته علی رغم محکومیت چندین افسر اطلاعاتی روسی به خاطر هک کردن کمیته ملی حزب دموکرات در سال ۲۰۱۶ میلادی، ترامپ همچنان این حمله جدی علیه کشور ما توسط یک قدرت حقه باز خارجی را رد می کند.ترامپ و اطرافیانش اقدامات ناپسند زیادی را انجام می دهند. تصور می کنم خیلی سخت است که بخواهیم چشمان خود را بر روی اقدامات نادرست و ناپسند دولت ترامپ ببندیم. بی شک مهمترین وظیفه حفاظت از دموکراسی آمریکایی است. و شهروندان نیز مهمترین مسئولیت و وظیفه ما هستند. در شرایط کنونی دموکراسی ما در بحران قرار دارد. من از کلمه بحران به سادگی و آرامی استفاده نمی کنم. البته هیچ تانکی در خیابان ها وجود ندارد. بدرفتاری دولت ترامپ شاید در برخی زمینه ها محدود شده باشد البته در شرایط کنونی که آن هم ناشی از بی کفایتی آن است. ولی نهادها و سنت های دموکراتیک ما تحت محاصره و اشغال قرار دارند. ما باید هر اقدام لازمی را برای مبارزه با این وضعیت انجام دهیم. هیچ زمانی برای از دست دادن نداریم. به نظر من ۵ جبهه اصلی وجود دارد که این حمله به دموکراسی ما انجام شده است.نخست یورش و حمله ترامپ به حاکمیت قانون است. جان آدامز در تعریف یک جمهوری نوشته است "دولت قوانین نه دولت افراد." این ایده دو اصل اساسی دارد: هیچ کس حتی یک رهبر قدرتمند و مقتدر فراتر از قانون نیست و همه شهروندان در برابر قانون مساوی هستند. ولی ترامپ کاملا مغایر با این اصول رفتار می کند. وی در مصاحبه با نیویورک تایمز گفته است: من این حق مطلق را دارم تا هر آنچه می خواهم با وزارت دادگستری انجام دهم.در ماه ژانویه نیز وکلای ترامپ نامه ای را برای رابرت مولر دادستان ویژه پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا ارسال کردند و همین استدلال بار دیگر مطرح شده است: اگر ترامپ در تحقیقات دخالت می کند، این به معنای ممانعت از اجرای عدالت نیست، تنها به خاطر آن است که ترامپ رئیس جمهور است.نیویورک تایمز همچنین گزارش داده است که ترامپ به دستیارانش در کاخ سفید گفته است که وی انتظار داشته تا جف سشنز دادستان کل آمریکا از وی حمایت کند فارغ از اینکه قانون چه می گوید. جیم کومی نیز در این باره گفته است که ترامپ خواستار آن بوده است که مدیر اف بی آی وفاداری خود را نه تنها به قانون اساسی بلکه ترامپ نشان دهد. وی همچنین از وزارت دادگستری خواسته است تا مخالفان سیاسی را تحت تعقیب قرار دهد، اقدامی که مغایر با سنت های دموکراتیک آمریکا است.دوم آنکه، مشروعیت انتخابات ما در شک و تردید قرار دارد. مداخله مداوم روسیه باقی است و ترامپ هیچ گونه عزم و ارادهای برای متوقف کردن این اقدامات و محافظت از ما در برابر دخالت های روسیه ندارد. سرکوب رای دهنده وجود دارد و به نظر من این اقدامات غیرقانونی است.سوم، رئیس جمهور در حال جنگ با حقیقت و عقل و منطق است. اوایل ماه جاری ترامپ در ۱۲۰ دقیقه بیش از ۱۲۵ اظهارنظر اشتباه یا گمراه کننده داشت، این مطلب را روزنامه واشنگتن پست اعلام کرده است. این یک رکورد شخصی برای ترامپ به شمار می رود.بر اساس اعلام این روزنامه، ترامپ تا امروز بیش از ۵ هزار ادعای نادرست یا گمراه کننده داشته است که این رقم معادل ۳۲ ادعای نادرست در روز بوده است.ترامپ غالبا ارتباط مثبت و دوستانه ای را رسانه های خبری و خبرنگاران و روزنامه نگاران ندارد. هیچ کس دوست ندارد که هدف انتقادات رسانه های گروهی و خبری واقع شود ولی وقتی شما یک مقام دولتی هستید، ممکن است آماج انتقادات قرار گیرید. شما با انتقادات زیادی روبرو می شوید. یاد می گیرید که آن را بپذیرید ولی نباید با سوء استفاده از قدرت خود به دنبال محدود کردن آزادی رسانه ها باشید. ترامپ هرگز تمایل خود را پنهان نمی کند. وی در پاسخ به سئوال یک خبرنگار که از وی پرسیده بود "چرا شما همواره به رسانه ها حمله می کنید"، گفته است: این کار را انجام می دهم تا همه شما را بی اعتبار کنم و وقتی مطالب منفی درباره من بنویسید، هیچ کسی مطالب شما را باور نمی کند.چهارم، فساد گسترده و فراگیر دولت ترامپ.با توجه به اینکه دولت ترامپ وعده داده است تا باتلاق فساد را تخلیه کند ولی این مساله شگفت آور است که چگونه رئیس جمهور و کابینه او پر از تضاد منافع تجاری ، سوء استفاده از قدرت، و نقض قوانین اخلاقی است. ترامپ نخستین رئیس جمهور آمریکا در ۴۰ سال اخیر است که حاضر به انتشار گزارش مالیاتی اش نشده است. وی حاضر به اعلام دارایی هایش نشده است. این مساله موجب ایجاد تضاد بی سابقه منافع شده است. آن هم در شرایطی که لابی کننده های صنعتی، دولت های خارجی و سازمان های جمهوریخواه با شرکت های ترامپ همکاری های تجاری و اقتصادی دارند. آنها به طور مستقیم پول در جیب ترامپ سرازیر می کنند. وی از ریاست جمهوری اش منافع تجاری و اقتصادی می برد.پنجم، ترامپ وحدت ملی را تضعیف می کند، وحدتی که دموکراسی را ممکن می کند. دموکراسی آمریکا امروز در وضعیت نگران کننده ای قرار دارد. ترامپ با عملکرد خود حتی وانمود نمی کند که رئیس جمهور همه آمریکایی هاست. خیلی سخت است که از اظهارات نژادپرستانه ترامپ چشم پوشی کنیم. وقتی که می گوید، مهاجران آفریقایی و هائیتی از کشورهای چاه فاضلاب هستند. زمانی که می گوید، به قضات نمی توان اعتماد کرد آن هم به دلیل میراث مکزیکی آنها.نمی دانم آیا ترامپ از درد و رنج مردم پورتوریکو به این دلیل چشم پوشی و بی توجهی می کند که نمی داند آنها هم شهروندان آمریکا هستند، چون آنها را افرادی با پوست قهوه ای با نام خانوادگی لاتین می داند که شاید از او حمایت و طرفداری نمی کنند. ترامپ به هیچ وجه جنایات علیه مسلمانان را محکوم نمی کند. البته ترامپ برای دفاع از همفکران و طرفدارانش به سرعت عمل می کند، همان طور که در رویدادهای تلخ شارلوتزویل شاهد آن بودیم.و این چیزی نیست که تنها ترامپ می گوید. از همان روز نخست، دولتش نیز حقوق شهروندی را تضعیف کرده است، حقوقی که نسل ها قبل برای حمایت و دفاع از آنها تلاش زیادی کرده است. نمونه های زیادی از این مساله وجود دارد مثل ممنوعیت سفر مسلمانان به آمریکا و ممنوعیت تراجنسیتی ها برای خدمت در ارتش.ولی چگونه به اینجا رسیدیم؟ترامپ شاید منحصرا با حاکمیت قانون ، اخلاق در خدمات عمومی، و مطبوعات آزاد خصومت داشته باشد. ولی یورش و حمله به دموکراسی ما با انتخاب او آغاز نشده است. و این علامتی است که ما را به خطر می اندازد. کالبد سیاسی مان را مانند بدن انسان در نظر بگیرید، نظارت های قانونی، معیارهای دموکراتیک و نهادهای دموکراتیک و شهروندان آگاه همه و همه نقش مهمی در ایمن سازی سیستم سیاسی در برابر بیماری اقتدارگرایی دارد.در عین حال، چند قطبی شدن افراطی اکنون فراتر از امور سیاسی گسترش یافته و همه بخش های فرهنگ ما را نیز فراگرفته است. یک مطالعه نشان می دهد که در سال ۱۹۶۰ میلادی تنها ۵ درصد جمهوریخواهان و ۴ درصد دموکرات ها گفته بودند که از ازدواج پسر یا دخترشان با یکی از اعضای حزب دیگر ناراحت خواهند شد. در سال ۲۰۱۰ بیش از ۴۹ درصد جمهوریخواهان و ۳۳ درصد دموکرات ها گفته اند که از این مساله خشمگین می شوند.تقویت هویت حزبی می تواند توضیح دهد که چرا بسیاری از جمهوریخواهان همچنان به حمایت از رئیس حمهوری ادامه می دهند که هیچ تناسبی برای اداره امور کشور ندارد.انتهای پیام/ |
|
↧
September 17, 2018, 1:16 am
به گزارش ندای انقلاب، دستیار ویژه ی رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی، خانم شهیندخت مولاوردی، تا این لحظه منکر اظهارات حاشیه سازشان در مصاحبه با خبرنگار آسوشیتدپرس نشدند. این یعنی اینکه معترفند به آنچه گفتند و نمی توانند حاشا کنند. دیروز هم (۲۵ شهریور ۹۷) فایل صوتی کامل این مصاحبه توسط خانم مولاوردی در اختیار رسانه ها قرار گرفت. انتشار این فایل نه تنها ادعای منتقدین را رد نکرد بلکه مهر تاییدی زد بر دلیل مخالفت آنها با اقوال خانم مولاوردی.اما چرا ایشان مبادرت به ارسال فایل کامل مصاحبه برای رسانهها کرد و بدنبال اثبات چه چیزی بود وقتی که نمی تواند حرفش درباره غلط بودن تصمیم قضایی در شکل مواجه با جاسوس معروف آقای " نزار زکا " را انکار کند؟ مخصوصا آنجا که به صراحت می گوید این کارها " به هیچ وجه مورد تایید دولت نیست". یا آنجا که غیر مستقیم اصولگرایان را همدست خارجی ها برای تضعیف دولت می داند.در این مصاحبه که به مدت ۴۸ دقیقه به طول انجامید، ایشان درباره موضوعات مختلفی صحبت کردند که " گامبریل " خبرنگار آسوشیتدپرس، هوشمندانه و از سر صبر چیزی را که بدنبالش بود در نهایت شکار کرد و این صید پر مدعا را خیلی ظریف بدام انداخت. شاید شما هم جای خانم مولاوردی بودید از اینهمه مخالفت و حساسیت نسبت به آن مصاحبه عصبانی می شدید. چرا؟ چون ایشان با ارسال فایل کامل آن مصاحبه بدنبال این بود که به ما و شما بفهماند که حرفهای خوب و مفید دیگری هم در آن گفتگو از لسان ایشان بیان شد ولی مخالفین اغلب فقط به آن بخش از صحبت ها که درباره " نزار زکا " هست رجوع می کنند و او را به باد انتقاد می گیرند. به واقع حق با خانم مولاوردی است. بیچاره چقدر احتیاط کرد که حرفی خلاف میل جریان های سیاسی مخالف نزند. چقدر دقت کرد که بهترین کلمات و مفاهیم را به استخدام در بیاورد که نه سیخ بسوزد و نه کباب. صادقانه بگوییم که بر آورد کلی ما هم بر این است که نکات مثبت این مصاحبه کم از نکات منفی آن نیست.در این گفتگو او تاثیر تحریم های آمریکا بر اقشار آسیب پذیر را تایید می کند و امیدوار است که شاهد تغییر سیاست یکجانبه گرایی آمریکا باشیم. او معتقد است که رفتار ترامپ پیام خوبی برای تامین صلح و امنیت بین المللی به همراه ندارد و نا امیدی دارد جای امید را می گیرد. خانم مولاوردی در این مشافهه، تمام تلاش اش را می کند که خیلی با دستگاه قضا سرشاخ نشود و مجموعه خود را در کنار و یاری رسان نظام قضایی برای حل مشکل فعالین بازداشتی زیست محیطی می بیند و امیدوار است که با تعامل و هماهنگی همه ی قوا، این مشکل حل و فصل بشود. این که جایی می گوید: " به این شکل نباشد که عملکرد یه قوه تلاش ها و پیگیری های سایر قوا را نادیده بگیرد و یا خنثی کند "، کجایش ایراد دارد؟ رفع سوتفاهم ها برای آزادی فعالین حقوق زنان و وکلای حقوق بشر در نهایت تعامل با دیگر دستگاههای مسئول هم که بسیار پسندیده است. انصافا هم ایشان در پاسخ به سوال اعتراضات دی ماه سال گذشته و بازداشتی های آن ایام بهانه ای بدست مصاحبه کننده نداد و گفت که دولت ضمن اینکه حق اعتراض را به رسمیت می شناسد اما تفاوت قائل است بین اغتشاش و اعتراض منطقی و بدین منظور دولت بدنبال ساماندهی این تجمعات است تا هم حق اعتراض لحاظ گردد و هم امنیت تجمع کنندگان تامین شود. او بی هیچ نیش و کنایه و گله ای معتقد است که دولت با همکاری زیر مجموعه اش بدنبال حل مشکلات دانشجویان ستاره دار است. این که سخن بدی نیست. تامین امنیت سرمایه گذاران خارجی و داخلی کجایش بد است؟ مهیا کردن زمینه ها برای بازگشت نخبگان به کشور و بازگشت سرمایه های انسانی و مادی به داخل که خیلی هم خوب است. منصفانه بخواهیم برخورد کنیم باید معترف باشیم که مواجهه اش در برابر سوال درباره کاهش اعدام قاچاقچیان مواد مخدر و بسط آن به دیگر انواع احکام اعدام و موضوع زنان و رفراندوم و گشت ارشاد و حجاب اجباری، خیلی هم تند و دور از کیاست نبوده است. او دیدگاه خود را مطرح کرده هر چند اهل فن و نکته سنجان خطاها و ریز شیطنت هایی را در همین سبک از سخن اش یافت می کنند که به چشم ما شاید نیاید. اما باز چرا ما و مخالفین، او را بخاطر این مصاحبه شماتت می کنیم و یا بهتر اینکه او را قربانی این گفتگو می پنداریم؟ جوابش ساده است. چون رسانه ی مطلوب ایشان یعنی آسوشیتدپرس آمریکا در مقاله اش و در گزارش تصویری اش، هیچ یک از این نکات خوبش را منعکس نکرد. نارو زد. به همین سادگی.باز هم اینبار اعتماد این سرکار خانم اصلاح طلب به رسانه ای شیفته ی غرب کار دستش داد و چاقو دسته ی خودش را ناجوانمردانه برید و یک رسانه ی دوستدار خانم مولاوردی که در مقاله شان از او بعنوان خانمی رگ گو و صریح الهجه در دولت یاد و خیلی لطیف در جای جای مطلب شان از او تمجید می کنند، هیچ کدام از آن مطالب خوب و مقبولش را کار نمی کنند و تنها در موضوع یک جاسوس، حرف او را بعنوان یک سند در نمایش تقابل دو قوا و دیگر نهادها جار می زنند. او جاهلانه خوراک خوبی به آمریکایی ها و دیگر رسانه های معاند ایران داد تا برای مدتی باز با موضوع " نزار زکا " به جنگ روانی و رسانه ای با ما بپردازند.خانم مولاوردی، فراموش نکنید که شما اسباب این دشمنی را مهیا کردید. شما می توانستید خیلی هوشمندانه تر به این سوال هدفمند پاسخ دهید، یا حداقل آنها را به مراجع مطلع تر ارجاع بدهید اما غیظ تان از قویه قضاییه و دیگر نهادهای امنیتی و انتظامی شما را از جاده انصاف و تعقل دور کرد تا لقمه ی چربی برای دشمنان شوید.باز هم قرار است ملت هزینه ی حرف های ناپخته ی شما را بدهد و شما بی هیچ تادیبی بر مسند بمانید و ...؟ از کجا معلوم که ملت در گذشته، قربانی این بی بصیرتی های شما نبوده است و یا در آینده نخواهد شد؟سرکار خانم شهیندخت مولاوردی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور حقوق شهروندی ، لطفا به این چند سوال پاسخ دهید.۱- آیا مصاحبه با شما، مستقیما بنا به درخواست خبرگزاری آسوشیتدپرس بوده یا توسط نهاد ریاست جمهوری این مصاحبه تدارک دیده شده است؟ آیا ما می توانیم تصویر ایمیل درخواست آن خبرگزاری برای انجام این مصاحبه را در اختیار داشته باشیم؟ اگر درخواست مصاحبه، توسط نهاد ریاست جمهوری به این خبرگزاری بطور مستقیم و یا غیر مستقیم پیشنهاد شد و اسبابش مهیا شد، چه هدف و ضرورتی در پس این مصاحبه بود؟ آیا شما الان به آن هدف تان رسیده اید؟۲- در این مقطع حساس، چرا اقدام به مصاحبه با یک رسانه ی آمریکایی کردید که می دانید سخت بدنبال ناکارآمد نشان دادن و یا ناکارآمد کردن دولت مطلوب خود شماست؟ چه ضرورتی بود؟ لطفا توضیح دهید تا ما هم توجیه شویم.۳- استفاده ی هوشمندانه و هدفمند از رسانه های خارجی خاصه رسانه های کشور هدف، برای انتقال پیام های مهم، در مقاطع خاص، امری است بسیار مطلوب که باید به همه ی مقامات کشور این را پیشنهاد کرد اما آیا بنظر شما، این مصاحبه اخیرتان توانست مقصود شما و یا گردانندگان پشت صحنه این مصاحبه را تامین کند؟ اگر نه که قطعا هم جوابش منفی است، آیا حاضر به عذرخواهی هستید؟مخلص کلام اینکه شما به دوستان فرنگی تان باختید. آنها باز هم به یک دوست شان حقه زدند. قربانی شدید. انکار این واقعیت نه ممکن است و نه دردی از ملت دوا می کند.منبع: فارسانتهای پیام/ |
|
↧
September 17, 2018, 1:18 am
به گزارش ندای انقلاب، نشست خبری هادی رضایی سرپرست کاروان اعزامی ایران به بازیهای پاراآسیایی ۲۰۱۸ اندونزی صبح امروز (دوشنبه) در محل کمیته ملی پارالمپیک برگزار شد.رضایی در این نشست نام، شعار و سرپرست نمادین کاروان ایران را اعلام کرد. بر این اساس کاروان جمهوری اسلامی ایران با نام «خودباوری و امید» در بازیهای پاراآسیایی ۲۰۱۸ شرکت خواهد کرد.همچنین شعار «با توکل و تلاش، ما میتوانیم» برای این کاروان انتخاب شده است. ضمن اینکه وهب همدانی فرزند شهید همدانی به عنوان سرپرست نمادین کاروان ایران و به پاس گرامیداشت این شهید انتخاب شد.انتهای پیام/ |
|
↧
September 17, 2018, 1:24 am
به گزارش ندای انقلاب، «الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد»، تألیف شیخ مفید از چهرههاى برجسته علما و فقهاى شیعه در قرن چهارم هجرى است که به ارشاد مفید هم شهرت دارد. این کتاب به زبان عربى و درباره تاریخ زندگانى ائمه( ع) و فضایل آن بزرگواران و یاران ایشان است. کتاب «الإرشاد»، از معتبرترین منابع روایى شیعه، درباره زندگانى ائمه(ع) به شمار مىآید. بسیارى از منابع مهم شیعه که به زندگانى ائمه پرداختهاند، این کتاب را مستند خود قرار دادهاند. شیخ مفید این کتاب را در سال ۴۱۱ ق یعنى دو سال قبل از وفاتشان و در اوج شهرت علمى نوشت که این مسأله بر ارزش کتاب میافزاید.مؤلف، در این کتاب، به بیان بسیارى از حوادث تاریخى مربوط به زندگى اهلبیت(ع) پرداخته و شمارى از عقاید شیعه را مطرح کرده است. وى، مطالب را با ذکر سند آورده و این کار ارزش و اعتبار کتاب را بالا برده است. نیمى از کتاب، اختصاص به زندگانى امیر مؤمنان، على( ع) دارد و این حاکى از اهمیتى است که شیخ مفید براى آن حضرت قائل بوده است. پارهاى از مباحث مطرح شده در این کتاب، از این قرار است: ۱. خبر دادن حضرت على( ع)، از شهادت خود، ۲. روایاتى که دلالت بر فضایل آن حضرت مىکند، ۳. قضاوتهاى آن حضرت، تاریخ امام حسن(ع)،۶. حرکت امام حسین( ع) به سوى عراق ۷. قیام زید شهید ۸. امام رضا( ع) و ولایت عهدى ۹. ورود امام هادى( ع) به سامرا ۱۰. سیره امام زمان( عج). از آنجایی که شیخ مفید فصلی را به تاریخ زندگانی امام حسین(ع) و فضایل ایشان به نام [باب تاریخ الإمام الحسین و فضله] اختصاص داده است، از مقاتل معتبر نیز شمرده میشود. وی در این بخش پس از گزارش ولادت امام حسین(ع)، به ذکر مهمترین جزئیات قیام امام(ع)، جزئیات وقایع بین مسیر مکه تا کربلا و تا زمان شهادت حضرت و اصحاب ایشان و سپس ذکر وقایع مربوط به اسرای کربلا تا کوفه و شام میپردازد.کتاب "الإرشاد" را میتوانید از پیوست این خبر دریافت کنیدانتهایپیام/ |
|
↧
↧
September 17, 2018, 1:37 am
به گزارش ندای انقلاب، چهارشنبه گذشته با تأیید شورای نگهبان، قانون منع بهکارگیری بازنشستگان صورت نهایی قانونی به خود گرفت. حالا دستگاههای مختلف باید خود را برای اجرای این قانون آماده کنند.علی لاریجانی؛ رئیس مجلس شورای اسلامی اصلاحیه قانون منع به کارگیری بازنشستگان را ابلاغ کرد. بر همین اساس وی در نامهای خطاب به حسن روحانی، رئیس جمهور قانون اصلاح قانون ممنوعیت بهکارگیری بازنشستگان را برای اجرا ابلاغ کرد.در بخشی از متن این نامه آمده است:ماده واحده - تبصره (۱) ماده واحده قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان مصوب ۱۳۹۵/۲/۲۰ به شرح ذیل اصلاح می شود:تبصره ۱- به کارگیری بازنشستگان، در سمت های مذکور در بندهای (الف)، (ب) و(ج) ماده (۷۱) قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶/۷/۸ مجاز است. همچنین به کارگیری بازنشستگان در نیروهای مسلح با مجوز فرمانده معظم کل قوا مجاز است.به کار گیری بازنشستگان وزارت اطلاعات تا سقف یک درصد (۱٪) از مجموع نیروهای شاغل رسمی این وزارتخانه در هر رده مدیریتی صرفا در وزارتخانه مذکور مجاز می باشد. جانبازان بالای پنجاه درصد (۵۰٪)، آزادگان بالای سه سال اسارت و فرزندان شهدا از شمول این قانون مستثنی میباشند.قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز سه شنبه مورخ ششم شهریورماه یکهزار و سیصد و نود و هفت مجلس شورای اسلامی تصویب شد و در تاریخ ۱۳۹۷/۶/۲۱ به تأیید شورای نگهبان رسید.در بخشی از این قانون در بندهای (د) و (ه) ماده ۷۱ قانون مدیریت کشوری که شامل استانداران و سفرا و معاونین وزراء است مشمول ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان میشود. در این بین شهرداران نیز مشمول این قانون شده و می بایست جای خود را به نیروهای جوان تر بسپارند.ترکش های قانون ممنوعیت به کارگیری دامن افشانی را گرفتدر حالیکه اعضای شورای شهر تهران و برخی از نمایندگان اصلاح طلب مجلس تلاش های خود را برای استثناسازی شهردار تهران از قانون منع به کارگیری بازنشستگان به کار بردند ولی این تلاش ها افاقه نکرد و کار افشانی در شهرداری به روزهای پایانی خود رسیده است. برخی از مدافعان افشانی به بازخرید وی اشاره می کردند و برخی نیز او را هم رده وزار می دانستند که قانون شامل حال آنها نمی شود.ناهید خداکرمی عضو شورای شهر تهران به خبرنگار فارس گفت که شهردار تهران جز موارد خاص است و این قانون شامل حال شهرداران نمی شود.با وجود این، پس از ابلاغ قانون توسط رئیس مجلس، رئیس سازمان بازرسی کل کشور آب پاکی را روی دست شهردار تهران ریخت و صراحتا اعلام کرده که افشانی باید برود و ادامه کار وی پس از دوماه غیرقانونی خواهد بود.قاضی ناصر سراج رئیس سازمان بازرسی کل کشور اعلام کرد : شهردار تهران هم باید پست خود را ترک کند. شهردار تهران به طور قطع مشمول اصلاحیه قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان می شود.افشانی بعد از دو ماه باید محل کار خود را ترک کند.» به نظر می رسد تقریبا تمامی راههای ماندن افشانی نیز بسته شده اند و نمایندگان مجلس از بنیاد شهید و جانبازان درخواست کرده اند که راه های فراقانونی را برای بالا بردن درصد جانبازی مدیران ببندد.در همین راستان سید امیر حسین قاضی زاده هاشمی، نماینده مجلس و عضو هیات رئیسه درباره سرنوشت افشانی در شهرداری و رفتن وی آن را صدرصد ارزیابی کرده است:« صد درصد شامل میشود، زیرا شهرداری یک نهاد عمومی غیردولتی است و در این قانون هم بر نهادهای عمومی غیردولتی تصریح شده است. ضمن اینکه یک پاسخ فنی و حقوقی هم به این مسأله وجود دارد. میگویند که درباره انتخاب شهرداران، قانون خاص داریم. این موضوع زمانی صادق است که در قانون خاص، اعاده بازنشستگان قید شده باشد. مثلاً در قانون شهرداریها یا قوانین خاص یا بانک مرکزی و وزارت خارجه، درباره بازگشت به کار بازنشستهها قید قانونی وجود داشته باشد، این درحالی است که در قوانین دیگر ما، درباره بازگشت بازنشستهها، تبصره و مادهای نیست. در نتیجه قانون منع بهکارگیری بازنشستگان قانون خاص است و بر قوانین دیگر حاکم میشود.» وی درباره راه میانبر یا دور زدن قانون با استفساریه توسط شهردار تهران نیز گفته است:« قانون به قدری شفافیت دارد که جایی برای استفساریه باقی نمیماند.»شورای شهر آماده انتخاب شهردار جدید هست؟در همین حال محسن هاشمی، رئیس شورای شهر پنجم درباره ماندن یا نماندن افشانی اعلام کرده که اگر قانون منع بهکارگیری بازنشستگان مشمول شهردار تهران شود، قطعاً شهردار تابع قانون است و تا آخرین لحظه به وظایف خود عمل خواهد کرد.با توجه به اظهارنظر نمایندگان و رئیس سازمان بازرسی کل کشور درباره شهردار تهران، باید افشانی را دومین شهردار ناکام تهران در عرض یکسال گذشته دانست. شهردار نخست به بهانه بیماری مجبور به ترک این پست شد و شهردار دوم نیز تیغ تیز قانون سرنوشتش را مشخص کرد.عباسعلی کدخدایی؛ سخنگوی شورای نگهبان نیز گفته است:« قانون ممنوعیت بکارگیری بازنشستگان شفاف و در مقام اجرا بدون هرگونه تبعیضی اجرایی خواهد شد.»این اظهارات و گزارهها نشان می دهد که شورای شهر پنجم برای سومین دور باید وراد جلسات مرتبط با انتخاب شهردار در یکسال شوند. این اقدام در حالی صورت می گیرد که براساس گزارش عملکردها در حوزه مدیریت شهری شاهد ضعیف ترین عملکرد در طول یک سال گذشته هستیم. حال این سوال مطرح است آیا شهردار تهران که سرنوشتش در بهشت تقریبا قطعی شده و باید برود همچنان به حکم زنی و گماشتن افراد جدید ادامه خواهد داد یا شورای شهر برای جلوگیری از موزای کاری ها اقدامات جدیدی انجام می دهد.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
September 17, 2018, 1:43 am
به گزارش ندای انقلاب، صبح امروز با حضور عیسی فرهادی فرماندار تهران، سردار محمدرضا مهماندار رئیس پلیس راهور تهران بزرگ، علیرضا قنادان مدیر عامل مدیریت و نظارت تاکسیرانی شهر تهران، عباسعلی باقری مدیر کل آموزش و پرورش تهران و پیمان سنندجی مدیر عامل شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه آیین رونمایی و الصاق نمادین برچسب سرویس مدارس شهر تهران برگزار شد.سردار مهماندار رئیس پلیس راهور تهران بزرگ با اشاره به بازگشایی مدارس اظهار کرد: موضوعات جدیدی با بازگشایی مدارس در حوزه حمل و نقل مورد توجه قرار خواهد گرفت و در این راستا اقداماتی از سوی دستگاهها انجام میپذیرد.وی تصریح کرد: امسال برنامههای خوبی در آستانه سال تحصیلی جدید از سوی دستگاهها پیشبینی شده و پلیس راهور با تمام توان در کنار فرمانده انتظامی و عامل پلیس پیشگیری و کلانتری و همچنین عوامل ستادی به کمک خواهند آمد و کار تسهیل ترافیک را انجام خواهند داد.مهماندار ادامه داد: بحث اول مهر ماه موضوعی است که باید مورد توجه همه آحاد جامعه و مسئولان قرار بگیرد و اگر همکاری نزدیک شهروندان، اولیای دانشآموزان و دستگاههای دولتی وجود نداشته باشد ما با مشکلات عدیدهای روبرو خواهیم بود که عوارضی در اثر افزایش میزان ترافیک بوجود خواهد آمد.رئیس پلیس راهور تهران بزرگ گفت: انتظاری که از شهروندان و اولیاء دانشآموزان داریم این است که از همان ابتدای مهر ماه از سرویس مدارس و سرویسهای عمومی برای جابجایی فرزندان خود به مدارس استفاده کنند ضمن اینکه از توقفهای دوبله در کنار مدارس برای کمترین زمان ممکن نیز ممانعت کنند.وی تصریح کرد: ایمنسازی مدارس، بازسازی خطکشی مدارس، نصب تابلو و علائم از مواردی است که طی هفتههای گذشته با همکاری شهرداری تهران انجام گرفته است.مهماندار همچنین از برنامهریزی پلیس راهور در مدارس حاشیهای در شهر تهران اشاره کرد و گفت: در این زمینه برخی از پرسنل کادر آموزشهای لازم را دیدهاند تا همکاران ما بتوانند با همکاری اولیاء دانشآموزان فرزندان آنها را تحویل و وارد مدرسه کنند که این خدمتی است که در دو هفته مهر ماه توسط نیروهای آموزش دیده پلیس راهور انجام خواهد گرفت.رئیس پلیس راهور تهران بزرگ افزود: طی سالهای گذشته در بحث سرویس مدارس زحمات بسیاری از سوی فرمانداری، تاکسیرانی و سایر دستگاهها انجام شده است و در واقع هیچ کدام از این اقدامات بدون هماهنگی و همکاری میسر نمیشود.وی ادامه داد: در بحث سرویس مدارس باید به دو موضوع مهم از جمله ظرفیت و کاهش ترافیک و آلودگی هوا و همچنین ایمنی دانشآموزان توجه شود. ضمن اینکه سرویس مدارس در دنیا بالاترین استانداردها و کمترین خطر را برای دانشآموزان دارند.مهماندار افزود: امیدواریم در سالهای بعد نیز خودروهای ما استانداردهای لازم را برای حمل و جابجایی دانشآموزان داشته باشند. علاوه بر اینکه علائم سرویس مدارس با سایر سرویسها متفاوت است که این موضوع باید مورد توجه قرار بگیرد.رئیس پلیس راهور تهران بزرگ ضمن درخواست از شهروندان برای استفاده از سرویس مدارس برای جابجایی فرزندانشان در آستانه سال تحصیلی گفت: انتظار میرود که اولیاء دانشآموزان فرزندانشان را به سرویسهایی بسپارند که دارای برچسب سرویس مدارس باشند و در واقع دارندگان این برچسبها آموزشهای لازم را دیدهاند و کنترلهای لازم بر روی رانندهها صورت گرفته است و در واقع ایمنی دانشآموزان را تایید میکنند.وی با تاکید بر اینکه رانندگان سرویسهای مدارس موظف به رعایت قوانین و مقررات ویژهتری در سرویس مدارس هستند گفت: تاکید داریم که رانندگان پس از نشستن دانشآموزان در خودروها از کمربند ایمنی استفاده کرده و حتی کمربند ایمنی دانشآموزان صندلی عقب خودروها را نیز ببندند ضمن اینکه تاکید ویژهای بر استفاده ظرفیت خودروها داریم که امیدواریم همه این موارد مورد توجه قرار بگیرد.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
September 17, 2018, 1:32 am
به گزار ندای انقلاب، در روزهای اخیر چالشی در فضای مجازی با عنوان «من و سانسورچی» توسط برخی از بازیگران و نویسندگان صورت گرفت که تقریباً به پایان راه خود رسیده است؛فارغ از اینکه ادعاهای مطرح شده توسط آنان، قابل دفاع است یا خیر و یا اینکه قصد تخریب حجاب و عفاف وجود دارد یا نه و امثال آن، ما نیز به عنوان عضوی از جامعه، خاطراتی از سانسورهای صورت گرفته توسط دوستان و احیاناً خود آنان را برای پایان دادن به این دورهمی مجازی، یادآوری میکنیم تا کمی در این موارد هم تأمل کنیم.۱- سلبریتیهای سطحی نگر، همان کسانی هستند که در کارهای هنری و نیز در جشنوارههای داخلی و خارجی، حجاب و عفت کلامی و رفتاری زن در برابر مرد را به سخره میگیرند، اما آیا در تاریخ نخواندهاند که زن ایرانی حتی قبل از اسلام نیز حجاب داشته است و حتی زنان غربی نیز در طول تاریخ مانند امروز بیحیا نبودند؟۲- آنان تاریخ را فقط در قرن بیستم و بیست و یکم میبینند و قبل آن را سانسور میکنند؛ سگ را که حیوان نجسی است، پاک میدانند؛ برای سگ و گربههای خود جای گرم و نرم فراهم میکنند و با آنها عکس میگیرند و بهاشتراک میگذارند اما نوزادان و کودکان بیپناه یمنی و فلسطینی را که انساناند و زیر موشکها دست و پا میزنند ، سانسور میکنند.سلبریتیهای خرامیده در آغوش غرب، فرزندان خود را در آمریکا و کشورهای دیگر به دنیا میآورند و بعد سانسور شخصیتی میکنند و خود را سینه چاک وطن میخوانند.۳-حرف از ایران باستان و کوروش میزنند اما خودشان از نوک انگشتان پا تا فرق سر، در منجلاب ناهنجاریهای غرب و مدرنیسم دست و پا میزنند؛سلبریتیهای کم سواد سیاسی آنهایی هستند که فریب وعدههای جریانهای غرب گرا را میخورند و در انتخابات هشتگ و مربع میزنند و جاده صاف کن افراد بیلیاقت برای اداره امور کشور میشوند.۴- وسیلهای برای سانسور کردن خیانتهای جریان غربگرا شده و خودشان هم حقیقت این جریان را سانسور میکنند؛ بنابراین متحمّل سانسور در سانسور میشوند؛سلبریتیهای کم سواد اجتماعی و فرهنگی، در برابر افراد ضعیف احساس ترحم و دلسوزی میکنند، از بیعدالتی اجتماعی سخن میگویند، اما دستمزدهای میلیونی و میلیاردی ماهانه و سالانه خود را برای مردم سانسور میکنند.۵-حقوق سالانه کارگر و پارکبان و معدنکار را جمع بزنیم، از دستمزد یک فیلم برخی از بازیگران به مراتب پایینتر است؛ این نابرابریها را سانسور میکنند و به جای آن در فضای مجازی و واقعی از حقوقهای نجومی و اختلاس و مانند آن حرف میزنند و از گرانی و مشکلات گلهمندند؛ برای دوغ و ماست و لباس و...حاضرند از شخصیت خود هزینه کنند تا پولی به دست آورند اما حاضر نیستند از به خاک و خون کشیده شدن انسانهای مظلوم در سایر کشورها حرفی بزنند. ۶ -سلبریتیهای شهرت طلب، همانهایی هستند که حاضرند دین خود را بفروشند اما دیده شوند؛ حاضرند در جشنوارههای خارجی، دین و مملکت خودرا زیر پا بگذارند تا خرس و مجسمه طلایی و نقرهای را بالای دست بگیرند؛ اینها حاضرند از جمهوری اسلامی در برابر رسانههای خارجی انتقاد کنند اما در برابر آمریکا و غرب خفه شدهاند و جنایات غرب بر بشر امروز و دیروز را سانسور میکنند؛به گونهای سوار بر دریای احساسات و هیجانهای کاذب مردم میشوند که عقل را سانسور و به جای آن وهم و خیال را برای اجتماع به ارمغان آوردهاند؛ عقل و شخصیت آنها را در نوع لباس پوشیدنشان و حرص دیده شدن میتوان به دست آورد؛برخی از آنان، بعد از به دست آوردن افتخارات گوناگون،زحمتهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در معرفی کردن آنها به جامعه را سانسور میکنند و خود را شخصیتهای خاص میدانند.۷- مالهکشان فرهنگی همانهایی هستند که فرهنگ و هنر را در سینما و موسیقی عامیانه و مبتذل خلاصه میکنند تا فرهنگ و هنر واقعی و اصیل برای نسل جوان سانسور شود؛ نام اصلی این عده سلبریتی است اما بسیاری از اوقات میبینیم که نامشان را سانسور کرده و در ردیف هنرمندان حقیقتگرا و آزاده، جای میدهند؛ بنابراین سلبریتیها با توجه به جایگاهی که نزد مردم دارند و اظهار نظرهای سطحی که در مورد مسائل مختلف دارند، یکی از بیرحمترین سانسورچیها محسوب میگردند.منبع: کیهانانتهای پیام/ |
|
↧
September 17, 2018, 1:59 am
به گزارش ندای انقلاب، در آبان سال ۹۶، در آستانه مراسم باشکوه راهپیمایی اربعین که الحق به مانیفست قدرت و اتحاد محور مقاومت تبدیل شده، به ناگاه دستیار رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی، شهیندخت مولاوردی، تصویری در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد که ظاهرا یک مسیر پیاده روی زائران را نشان می داد که در امتداد آن بطریهای آب معدنی ریخته بود. ایشان زائران اباعبدالله را به رعایت «نظافت» توصیه کرد!این استوری خانم دستیار، واکنشهای بسیاری را در پی داشت که شاهبیت آنها این بود که چرا خانم مولاوردی این همه سال درباره رویداد عظیم اربعین هیچ سخنی نگفت و حالا از کل آن رویداد(که قطعا مثل هر رویدادی، نقصها و کمبودهایی دارد) و از بین همهی ابعاد استراتژیک، سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و انسانی آن، چنین چیزی را برای «کنایه» زدن و اصطلاحا «تکّه» انداختن به زائران عتبات برگزیده است.البته نام خانم مولاوردی، در سه سال گذشته، خواسته یا ناخواسته، با نام یک جاسوس خبره و کاربلد آمریکایی-لبنانی به نام «نزار زاکا» گره خورده است که در ۲۷ شهریور ۹۴ در راه بازگشت به فرودگاه برای خروج از کشور توسط دستگاه اطلاعاتی کشور بازداشت شد. نکته مهم این جا بود که این جاسوس به دعوت معاون وقت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، یعنی همین سرکار خانم مولاوردی به کشور دعوت شده بود. زاکا یک کارشناس خبره فناوری اطلاعات و یک استاد «شبکهسازی» نفوذ در کشورهای هدف بود که برای آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا(سیا) کار می کرد. پوشش ظاهری و رسمی این تاجرِ دوتابعیتی آمریکایی-لبنانی، نایب رییس «اتحادیه جهانی فناوری اطلاعات» (ویتسا) و دبیرکل «سازمان عربی فناوری اطلاعات و ارتباطات» (اجمع) بود.بنا به گزارشهایی که بعد از انتشار خبر دستگیری زاکا منتشر شد، او قصد داشت در قالب بحث «توانمند سازی زنان»، شبکهای برای تغییرات خزنده و چراغ خاموش در جهت «غربی سازی» جامعه زنان و تقابل سازی زنان با حاکمیت ایجاد کند و البته عواملی در داخل دولت(از جمله یکی از مدیران رشد وزارت ارتباطات) با او همکاری می کردند.[۱]نزار زاکا در کنار کالین پاول، وزیر خارجه اسبق آمریکاالبته بدیهی بود که خانم مولاوردی به واسطه ذهنیت «مشارکتی» خود که اصولا به اموری از قبیل «جنگ نرم»، «تهاجم فرهنگی» و پروژههای دین زدایی و سکولاریزاسیون غربیها برای جامعه زنان ایران باور ندارد و این مسایل را «توهم توطئه» می داند و باز به واسطهی این که خود او دعوتکننده مامور اطلاعاتی زبدهای چون زاکا به ایران بود، هیچگاه زیر بار چنین اتهاماتی درباره مهمان مدعو خود نرفت و در سه سال اخیر هر جا که فرصت یافته، از زاکا دفاع کرده است، تا به امروز که در کمال حیرت، معاون پیشین و مشاور کنونی رییس جمهور، در مصاحبه با خبرگزاری آمریکایی «اَسوسیِیتد پرس»(AP) به دستگاه قضایی کشورش حمله و حرفهایی را مطرح کرده که به طور معمول هیچ مقام مسوولی در هیچ کشوری، آنها را نزد رسانههای کشور «دشمن» بیان نمی کند(البته درباره این که خانم مولاوردی آمریکا را که چنین خصمانه کشورمان را تحت جنگ اقتصادی، حملات تروریستی و برنامههای پیچیده برای آشوب و اغتشاش قرار داده، دشمن می داند یا نمی داند، مطمئن نیستیم).مولاوردی بار دیگر در این مصاحبه به دفاع از یک جاسوس آمریکایی پرداخت و تلویحا دستگاههای اطلاعاتی و قضایی کشور را در مورد پرونده زاکا به سیاسیکاری متهم کرد. او همچنین دستگاه قضاء را به مداخله در کار دولت و «خنثی کردن» تلاشهای دولت متهم نمود.این در حالی است که خود آمریکاییها چون قدر و قیمت این مهره اطلاعاتی-نفوذی کارکشته ی خود را می دانستند و شکست اطلاعاتی خود را برای نفوذ دادن این جاسوس پذیرفتند، چندان موضعی درباره دستگیری تبعهی خود نگرفتهاند. در چنین وضعیتی، دفاع خانم مولاوردی از این جاسوس، آن هم بعد از سه سال، به شدت عجیب و قابل تامل است.این عضو حزب منحله مشارکت، که ظاهرا بنا دارد پرچم «لیبرالیسم»(ایدئولوژی محبوب مشارکتیها) را در هر شرایطی بالا نگه دارد، جزو حلقهای است که می توان آنها را «فمینیستهای اسلامی» نامید. این دسته از فمینیستها(که در جریان اصلاح طلب به وفور دیده می شوند) به نوعی «شریعت حداقلی» و «ایدئولوژزی زدایی» از ساحت امور زنان معتقدند و گرچه خود حجاب برتر بر سر می کنند، اما حتی یک سطر و سخن از آنها در دفاع از حجاب در جایی ثبت نشده است.مولاوردی که در کنار معصومه ابتکار، چهرههای زن ثابت دولتهای اصلاحات و اعتدال هستند، در حالی پرچم «حقوق زنان» و برابری مطلق حقوق زن و مرد را بالا بردهاند که مدتی است داد برخی از فعالان سیاسی زن اصلاحطلب هم از بسته بودن حلقه زنان سیاستمدار در اردوگاه اصلاحطلبی و اعتدال درآمده است و حتی فردی چون «الهه کولایی» که تجربه یک دوره نمایندگی مجلس را از حزب مشارکت دارد، بر این موضوع صحه گذاشته است.[۲]اخیرا، خانم «فاطمه دانشور»(عضو اصلاحطلب شورای شهر تهران در دوره چهارم) در مصاحبهای از حلقه بسته زنان «مدیر» در جریان اصلاحات و اعتدال انتقاد کرد: " زمانی هم که آقای روحانی میخواهد از زنان در سطوح بالای مدیریتی استفاده کند، متاسفانه ما یک دایره بسیار محدود زنان سنتی را داریم که از دورههای مختلف ریاستجمهوری تحت عنوان مشاورین زن در کنار رئیس جمهورهای مقاطع مختلف بودند. اینها گروههایی را دارند که یک گروه معدود چند نفره میشوند. در نهایت هیچ زن دیگری را در جمع خود راه نمیدهند. این عده طرف مشاوره رئیسجمهورها هستند برای اینکه زنان کابینه یا زنان دستگاهها را به رئیسجمهور پیشنهاد بدهند. متاسفانه زنان ما باید از این مجرا عبور کنند که در نهایت نیز زنان توانمند ما نمیتوانند از آن عبور کنند چون این عده محدود از زنان، سایر زنان توانمند را قبول ندارند. در واقع یک خودزنی در جامعه زنان وجود دارد که اجازه نمیدهد خانمهای توانمند شناسایی شوندو بخواهند موقعیتهایی را به دست بیاورند. به ویژه اینکه این زنان توانمند با آنها از لحاظ پوشش و تفکر همسو نباشند که این مشکل همچنان وجود دارد."[۳]فاطمه دانشور از حلقه بستهی زنان دولت گفتالبته طبیعی بود که مخاطبان منظور خانم دانشور و روی سخن او را در وهله نخست، سه زن حاضر در کابینه(مولاوردی و ابتکار و لعیا جنیدی) تعبیر کنند.جالب اینجاست که خانم مولاوردی یکی از کمتحملترین اعضای کابینه در برابر انتقادات است و تا حالا چندین باز از فعالان سیاسی بایت انتقاد به عملکرد او و مجموعهی تحت هدایتش شکایت کرده است و البته «دروغگو» خطاب کردن منتقدان هم از دیگر شاخصههای ایشان است. جالب این جاست که با وجود انتقادات فراوان و متنوعی که به عملکرد مولاوردی(در هر دو دولت یازدهم و دوازدهم) وجود داشته، او حتی یک بار به صورت جدی با منتقدان و کارشناسانی که نظراتی مغایر با نظرات او دارند، جلسهای تشکیل نداده تا صحبتهای آنان را بشنود و بخش عمدهی جلساتی این خانم برای تصمیمگیری درباره مسایل زنان یا سیاستگذاری در این حوزه برگزار می کند، یا غیرعلنی و مخفیانه است و یا صرفا با کارشناسان همسو و موافقان او برگزار می شود.خانم مولاوردی در اردیبهشت ماه سال ۹۶، در جریان همایش بررسی عملکرد دولت تدبیر و امید در حوزه زنان و خانواده در تالار وحدت دانشگاه تبریز، با وجود آن که رهبر معظم انقلاب پیش از آن به صراحت به اجرای سند ننگین ۲۰۳۰ در کشور انتقاد و دستور توقف اجرای آن را صادر کردند، از این سند دفاع کرد و گفت: " سند ۲۰۳۰ مخفیانه امضا نشده، این سند برای آموزش برابر دختران و پسران بسیار هم خوب بوده است."با این اظهارنظر معلوم شد که مولاوردی خود یکی از بانیان و عوامل اصلی امضای آن سند و تلاش برای اجرای آن بوده است.در بهمن و اسفندماه سال گذشته، زمانی که ضدانقلاب در حرکتی برنامهریزی شده و یک سناریوی جنگ روانی کشف حجاب زنجیرهای شماری از دختران اجیرشده در مناطق مختلف پایتخت(برای به چالش کشیدن اقتدار حاکمیت در حوزه اجتماعی) با فراخوان مسیح علینژاد،ضدانقلاب مقیم لندن، کلید خورد، باز این خانم مولاوردی بود که به صحنه آمد هم به دفاع از «دختران خیابان انقلاب» برخاست و هم، همصدا با رسانههای ضدانقلاب، نیروی انتظامی را به خاطر انجام وظیفه قانونی خود در آن فیلم کذایی، زیر سوال برد.[۴]جالب اینجاست که او در مصاحبهای با سایت «خبرآنلاین»(۱۸ اسفند ۹۶) هم غیرمستقیم از مخالفت خود با «حجاب اجباری» پرده برداشت و هم مزدوران جنگ روانی دشمن موسوم به «دختران خیابان انقلاب» را صرفا «فعال مدنی» خواند که «اعتراض مدنی» انجام دادند.[۵] سخنان مولاوردی در این مصاحبه و چند مصاحبه دیگر در همین زمینه، دقیقا منطبق با جنگ روانی-تبلیغاتی ضدانقلاب و تصدیق تبلیغات آنان در این زمینه بود، به ویژه این که او نیروی انتظامی را به دلیل انجام وظیفهی خود بارها تخطئه کرد.باید اضافه کرد که، همین چند روز پیش(۲۰ شهریور) این خبر منتشر شد که مشاور رییس جمهور در امور زنان و خانواده، پای استوری «معصومه علینژاد»(معروف به مسیح) لایک گذاشته است. مسیح علینژاد، از مهرههای پرهیاهوی جنگ رسانه ای-تبلیغاتی نظام سلطه علیه جمهوری اسلامی است که پروژه ایجاد شکاف در جامعه زنان و ایجاد تقابل «زن محجبه-زن بیحجاب» و کشاندن ان به تقابل فیزیکی را دنبال می کند. این که مولاوردی مطلب چنین کسی با چنین سابقه و کارکردی را پسند کرده، حرفهای زیادی در خود دارد و خبر از انطباق فکری و بینشی این دو نفر می دهد و البته عملکرد مولاوردی تاکنون چیزی خلاف این را هم نشان نداده است.نکته بسیار مهمی که درباره عملکرد مولاوردی(چه در معاونت امور زنان و چه به عنوان دستیار حقوق شهروندی رییس جمهور) وجود دارد، مبنا و پایهی تفکرات و عملکرد او در حوزه زنان و حقوق شهروندی است. در ۵ سالی که از مسوولیت مولاوردی در دولت اعتدال می گذرد، حتی یک سخنرانی یا مصاحبه از او ثبت نشده که در آن به طور جدی حرفی از شریعت، نقش شریعت در حقوق، دیدگاه او به دین و مبانی دینی عملکرد او در حوزه زن، خانواده و حقوق شهروندی زده باشد. در عوض، فضای ذهنی و گفتاری او پر است از «اعلامیه حقوق بشر»، «عدالت جنسیتی»، سازمانهای حقوق بشری و ........به این قسمت از همان مصاحبه او با خبرآنلاین دقت کنید: "منشور حقوق شهروندی باید مانند اعلامیه جهانی حقوق بشر موجب توسعه حقوق شده و هنجارسازی کند. در حال حاضر نیز منشور چنین کارکردی دارد و در حال ایجاد هنجارهای حقوقی است. کمااینکه در ماههای اخیر شاهد بودهایم در حکم دادگاهها به مواد منشور استناد شده است. با توجه به اینکه اکثر مواد منشور قبلا تصویب شدهاند و دولت بنا ندارد این قوانین را در قالب لایحه به مجلس ارسال کند چراکه یک قانون دو بار به تصویب نمیرسد، اما در عین حال ما هیچ منعی برای ارائه لایحه نداریم و اگر ضرورت حس شود در مورد تک تک این مفاد میتوانیم لایحه تنظیم کنیم."جا دارد که در انتها، به فرازی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره مساله استراتژیک «نفوذ» رجوع کنیم. ایشان در ۲۰ اسفند ۹۴ در دیدار رییس و اعضای مجلس خبرگان رهبر فرمودند: " ......یکی از آماجهای این نفوذ مسئولانند؛ آماج دوّم مردمند. مسئولان آماج این نفوذند؛ برای چه؟ هدف چیست؟ هدف این است که محاسبات مسئولان را عوض کنند و تغییر بدهند؛ یعنی مسئول جمهوری اسلامی به این نتیجه برسد که با ملاحظهی هزینه و فایده احساس کند که باید این اقدام را بکند، این اقدام را نکند؛ نفوذ برای این است به این نتیجه برسد که فلان رابطه را قطع کند، فلان رابطه را ایجاد کند؛ نفوذ برای این است که این محاسبات در ذهن مسئولین عوض بشود. آنوقت، وقتی نتیجه این بشود که فکر مسئولین و ارادهی مسئولین در مشت دشمن قرار بگیرد، دیگر لازم نیست دشمن بیاید دخالت مستقیم بکند؛ نه، مسئول کشور همان تصمیمی را میگیرد که او میخواهد. وقتی محاسبهی این حقیر عوض شد، تصمیمی را میگیرم که او میخواهد؛ من همان کاری را که او میخواهد مفت و مجّانی انجام میدهم؛ گاهی بدون اینکه خودم بدانم -یعنی اغلب بدون اینکه خودم بدانم- این کار را انجام میدهم. [بنابراین] سعی میکنند محاسبات مسئولین را عوض کنند. پس آماج اوّل مسئولینند."[۶]منبع : مشرقانتهای پیام/ |
|
↧
↧
September 17, 2018, 1:49 am
به گزارش ندای انقلاب، کاروان امام حسین(ع) در مسیر حرکت خود به سوی کربلا با وقایع بسیار متعددی روبرو بود. با مطالعه این وقایع میتوان به نکات عبرتآموز فراوانی از جهت معرفتی و سیاسی دست یافت؛ زیرا قیام امام حسین(ع) قیامی یکجانبه نبود بلکه برنامهای منسجم و به همپیوسته و دارای لایههای متعدد معرفتی بود که در اوج این لایهها، بُعد تمدنی این حادثه تاریخی است. عدم نگرش صحیح و معرفتی به ماجرای امام حسین(ع) و جریان عاشورای حسینی از یک سو پای خرافات را به مجالس روضه و منبر باز میکند و از دیگر سو جامعه را در قبال هجمه شبهات واکسینه نمیکند. این شبهات مسألهای است که هر ساله در ماه محرم از سوی معاندان و یا جاهلان جامعه مذهبی را تهدید میکند و باعث میشود گاهاً تخم شبهه در دل جوانان به ویژه نوجوانان نهادینه شود. این چالش بهانهای شد تا خدمت حجتالاسلام سیدمحمد علی برقعی رضوی، استاد حوزه و دانشگاه برسیم تا درباره این مسائل گفتوگویی داشته باشیم. وی که عضو جامعه مبلغین تهران و کارشناس دفتر آیت الله سیستانی است، در قسمتی از این گفتوگو میگوید: اگر یک هندو که دین مشخصی ندارد از امام حسین(ع) پس از هزار و ۴۰۰ سال تأثیر میگیرد و کشور خود را از ظلم و استبداد آزاد میکند، چطور میتوان گفت عاشورا در کربلا متوقف شد؟ اگر این عده دین ندارند، اعلام کنند ما متدین نیستیم و اگر دین دارند، باید به خدا هم نعوذا بالله اشکال گرفت که چرا داستان انبیای گذشته از آدم(ع) تا خاتم را در قرآن مطرح میکند؟ این عده مصداق این آیه از قرآن هستند: «آنان که زندگانی دنیا را بر آخرت مقدم و محبوبتر دارند و خلق را از راه خدا باز دارند و آن راه راست را (به شک و شبهات) کج کنند، آنان در گمراهی بسیار دورند». * نگاهی که اکنون در قبال ماجرای کاروان حسینی و جریان کربلا وجود دارد، مبتنی بر نگاه تاریخی است در حالی که قیام اباعبدالله(ع) دارای ابعاد متعددی است. تا چه حد به سایر ابعاد عاشورا توجه شده است؟ ما باید هدف قیام اباعبدالله(ع) را بیان کنیم تا اینکه بخواهیم با ماجرای کربلا شعاری برخورد کنیم. همان طور که گفتید ما اکنون اکثراً از منظر تاریخی و برای ایجاد شور در مردم به تاریخ امام حسین(ع) و عاشورا میپردازیم. البته شور و حماسه بسیار مهم و ضروری است و نمیتوان از برکات آن گذشت. حماسه جزء لاینفک مسأله عاشوراست اما این جریان ابعاد دیگری هم دارد که نیاز است بیشتر به آنان پرداخته شود. اکنون مراسمهایی که برگزار میشود اندک زمانی را به سخنران اختصاص میدهند و بیشتر مجلس را به روضهخوانی میپردازند و این مسأله یک آسیب است. در حالی که آنچه که باعث شد عاشورا اتفاق بیفتد، عدم معرفت و شعور به امام حیّ بود. اصلاً در آن زمان بودند محبانی از اهلبیت(ع) که به دلیل ضعف معرفتی امام را همراهی نکردند اما در این سو میبینیم یک فرد مسیحی و یا یک عثمانیمذهب وارد کاروان اباعبدالله(ع) میشود. متأسفانه گاهی اهداف اصلی در لابلای ظاهر قضایا گم میشوند. امام حسین(ع) در سخنانی برخی اهداف قیام را به حنفیه اینطور مطرح فرمودند: «من از روى خود خواهى و خوشگذرانى و یا براى فساد و ستمگرى قیام نکردم، من فقط براى اصلاح در امّت جدّم از وطن خارج شدم؛ قصد کردم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم ؛ إِنّى لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَلا بَطَرًا وَلا مُفْسِدًا وَلا ظالِمًا وَإِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الإصلاح فى أُمَّةِ جَدّى، أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِجَدّى وَأَبى عَلِىِّ بْنِ أَبیطالِب». پس امام حسین(ع) یک مصلح و اصلاحطلب بود، اما اصلاحطلب واقعی. مطالعه عاشورا بدون پیشینیه تاریخی انحراف فکری ایجاد میکند * با بررسی ظاهری ماجرای عاشورای حسینی شاید این برداشت شود که حضرت با شکست مواجه شدند؛ اتفاقاً کسانی که اهل شبههافکنی هستند این مسأله را دستاویز قرار میدهند و مطرح میکنند اگر قرار بود شکست باشد، چرا حضرت قیام کرد؟ از چه منظری به واقعه عاشورا بنگریم تا حقیقتاً قیام اباعبدالله(ع) را قیامی پیروزمند ببینیم؟ نگاه به ماجرای امام حسین(ع) و عاشورا بدون پیشینیه آن و بدون در نظر گرفتن نگاهی تمدنی و آینده محورانه انسان را درون شبهات غرق میکند. امام(ع) به عنوان خلیفه خداوند و عامل پیادهسازی برنامه خداوند در پهنه عالم هستند و بدون اذن خداوند حرکت نمیکنند؛ این قسمت که عرض کردم، باشد برای شیعیان و محبان اهلبیت(ع). اما از جهت تاریخی باید گفت ۷۰ روز پس از واقعه غدیر انحرافی ایجاد شد که تبعات آن تا زمان امام حسین(ع) ادامه یافت تا جایی که همین مسلمانان امام(ع) را به قتل رساندند و با قصد قربت الهی هم این گناه نابخشودنی را انجام دادند. این انحرافی که عرض شد، همان سقیفه بنیساعده بود که باعث شد حکومت از دست اهلش خارج شود. چون همگان میدانستند تنها کسی که صلاحیت خلافت بر مسلمین را داشت، علی بن ابیطالب(ع) بود. ابن ابیالحدید معتزلی که شرح نهجالبلاغه را نوشته در بخشی از مقدمه خود میگوید: «الحمُد لله الّذی قَدّمَ المفضول علی الفاضلِ لِمصَلَحَتِه؛ حمد و ستایش خدا را میکنم که شخص مفضول را بر فاضل به علت مصلحت مقدم داشت». هرچند این عبارت ایراد معرفتی دارد، اما فهم اینکه امام(ع) را فاضل بر دیگران میداند باز جای شکر دارد. اما خداوند به گونهای دیگر مطرح میکند و میفرماید: « هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ؛ آیا کسی که میداند با کسی که نمیداند یکسان است؟». امت اسلام به جایی رسید که فرق امیرالمؤمنین(ع) را در محراب نماز شکافت و بر پای امام حسن مجتبی(ع) در کنار یارانش خنجر دشمنی فرو برد و به آن نحوهای که در تاریخ آمده است، به شهادت رساندند. این در حالی بود که اندک زمانی از صدر اسلام گذشته بود. در چنین شرایطی امام(ع) به اذن الهی مأموریت یافتند امت اسلام را با قیامشان و خونشان احیا کنند و همینطور هم شد. لذا در آن زمان حاکمیت که باید در دستان امام معصوم و رهبری الهی باشد، در دست عدهای بود که نه تنها صلاحیت نداشتند بلکه ضد ارزشهای اسلامی رفتار میکردند و بر واجبات و محرمات تقید نداشتند و سگبازی و شرابخواری میکردند. در این شرایط بود که امام حسین(ع) فرمودند فاتحه اسلام خوانده شد چرا که امت به کسی مثل یزید مبتلا شد؛ وَ عَلَى الاِسْلامِ اَلسَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّهُ بِراع مِثْلَ یَزیدَ» حضرت نفرمود «خود یزید» بلکه فرمود مثل یزید؛ یعنی اشاره به صفات پست او دارد که شراب را بر خود حلال کرده بود و به مطربی و ... میپرداخت. امت اسلام به جایی رسید که فرق امیرالمؤمنین(ع) را در محراب نماز شکافت و بر پای امام حسن مجتبی(ع) در کنار یارانش خنجر دشمنی فرو برد و به آن نحوهای که در تاریخ آمده است، به شهادت رساندند. این در حالی بود که اندک زمانی از صدر اسلام گذشته بود. در چنین شرایطی امام(ع) به اذن الهی مأموریت یافتند امت اسلام را با قیامشان و خونشان احیا کنند و همینطور هم شد. امام حسین(ع) بدون دعوت کوفیان هم قیام میکرد اگر مردم کوفه هم امام حسین(ع) را دعوت نمیکردند، حضرت قیام میکرد؛ زیرا خلافت داشت از جانب یک شخص فاسق موروثی میشد. یک ظالمی به حکومت منصوب شده بود که مردم هم اعتراضی در ظاهر نداشتند. کسانی هم که معترض بودند و به دلایلی ترس خود را علنی نمیکردند، به امام(ع) نامه زدند که ما خسته شدیم و به سوی کوفه بیا تا حکومت را به تو بدهیم. از جهت آیندهنگرانه نیز نتیجه ظاهری قیام امام(ع) را شما در استقبال شیعیان از امام رضا(ع) در ایران ببینید. نتیجه این قیام را باید در دوران امام باقر(ع) و امام صادق(ع) دید که جامعه اُموی به سوی محب اهلبیت(ع)تبدیل شد. حتی اهل سنت هم به سوی محبت اهلبیت(ع) آمدند. اینها تبعات مثبت خون امام حسین(ع) است. اما همین امت با خود امام حسین(ع) چه کردند؟ سید بن طاووس میگوید سی هزار مرد جنگاور بر او روی آوردند و میپنداشتند که از این امت هستند و همگی آنان با ریختن خون او به خدای عزوجل تقرب میجستند؛ اَزْدَلَفٍ عَلیهِ ثلاثونَ اَلْفٍ رَجُلٍ یَزْعُمونَ اَنّهمْ مِن هذهِ الْاُمّةٍ کُلُّ یَتَقََرّبُ اِلَی اللهِ عَزّوجلّ بِدَمَهِ» یا روز عاشورا عمر سعد (لعنة الله علیه) میگوید «ای لشکریان خدا سوار شوید و شما را بر بهشت بشارت باد؛ یا خَیْلَ اللّهِ ارْکَبی وَ بِالْجَنَّةِ اَبْشِری». امام حسین(ع) در روز عاشورا حدود ۱۰ خطبه خواندند. در یکی از خطبهها وقتی به سمت خیمه بازگشتند، حضرت زینب(س) از ایشان سؤال کردند مگر شما خودتان را معرفی نکردید؟ فرمود چرا قبول نکردند: حضرت گفت «اِنَّ هوُلاءِ قَدْ لَزِمُوا طاعَهَ الشَّیْطانِ، وَ تَرَکُوا طاعَهَ الرَّحْمنِ؛ اینها ملازم شیطان شدند و طاعت خداوند رحمان را ترک کردند»؛ این سی هزار نفر از آنجایی که هدف را گم کردند، به راحتی فریب شیطان را خوردند. ارزشهای حسینی را به بهانه عزاداری به حاشیه نکشانیم * ظاهراً در تواریخ نوشته شده عده اصحاب امام حسین(ع) بیش از اینها بوده است! نظر شما چیست؟ مقاتل آمار را تا ۲ هزار و ۵۰۰ نفر هم نوشتهاند. در شب عاشورا زمانی که امام حسین(ع) اعلام کردند مسیرشان شهادت است، عده زیادی از کاروان جدا شدند. بنابراین علما و مداحان باید توجه کنند فضای هیئت را پر از شور و احساسات و عزاداری نکنند بلکه بیشتر از این باید ارزشهای نهفته در کربلا را مطرح کنند. اگر اهداف عاشورا را که همان اقامه به عدل و احیای ارزشهایی مثل نماز است به حاشیه بکشانیم یک نوع انحراف است. انقلاب اسلامی به پشتوانه آموزههای حسینی شکل گرفت و دفاع مقدس با شعارهای عاشورایی پیش رفت؛ این مسأله را بارها امام(ره) در سخنرانیهای خویش مطرح کردند و ما نیز شاهدان عینی بودیم. هرچند اکنون همین گونه است؛ حضور مردم عزیز در راهپیماییهای موسمی در کشور و مقابله با سختیها نشان از روحیه عاشورایی مردم ما دارد. این اثرگذاری به صورت تکوینی در نهاد شیعه است، اما ما وظیفه داریم ایرادات را متوجه شویم و فرصتها را تقویت کنیم. بیش از ۲۵ صحابی پیامبر(ص) در کربلا حضور داشتند نکته قابل عبرت اینجاست که از دیگر سو تصور میکنیم اصحاب پیامبر(ص) در کربلا فقط حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه بودند. در حالی که نقل شده بیش از ۲۵ صحابی پیامبر(ص) در کربلا حضور داشتند که یکی از آنها زید بن ارقم بود، اما در مقابل فرزند رسول خدا(ص) قرار گرفت. او روز یازدهم در مجلس ابن زیاد از خواب غفلت بیدار شد و برخاست و گفت «ای ابن زیاد چوبدستیات را بردار، چرا که من رسول خدا(ص) را دیدم که لبان مبارکش را بر این لب و دهان مینهاد، (و آنها را میبوسید) آنگاه با صدای بلند گریه کرد.» در اینجا ابن زیاد گفت: «ای دشمن خدا خداوند چشمانت را گریان کند! اگر پیرمرد فرتوتی نبودی که عقلت را از دست دادهای، به یقین گردنت را میزدم». سپس زید مجدد به مذمت ابن زیاد پرداخت و از مجلس خارج شد. ضعف معرفتی برخی افراد را از همراهی با امام بازداشت بنابراین ملاحظه میکنیم که مردم دچار چه فتنه و جهالت و تاریکی غفلت شده بودند. آنها نماز میخواندند اما هادی و امام خویش را نمیشناختند. این به ما میآموزد باید معرفتمان به امام عصر خویش را افزایش دهیم و اکتفا به این مقدار نکنیم. خیلی از افرادی که با امام همراهی نکردند، در نهایت در بخش معرفتی ضعف داشتند؛ عمده کسانی که به جای همراهی، امام را نصیحت کردند اینگونه بودند. وقتی به معرفت دست یافتیم، آن زمان موضوع ولایت فقیه یک امر سیاسی نیست بلکه یک امر مقدس و عقیدتی است و در امتداد خط امامت قرار خواهد گرفت. در این بین مراکزی که عهدهدار ترویج معارف دینی هستند، وظیفه بیشتری در قبال جامعه دارند. انتقادی که از مراجع ذیصلاح در امور تبلیغات داریم این است که هفته اول محرم را هفته امر به معروف و نهی از منکر نامگذاری میکنند و پس از آن تعطیل میشود در حالی که یکی از فروع دین ما همین مسأله است. تمام کسانی که میتوانند در زمینه امام حسین(ع) و عاشورا کار کنند، باید به مردم جهت معرفتی دهند. نگاه معرفتی به قدری اهمیت دارد که در روایت فرمودهاند اگر کسی به معرفت امام نرسد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است. برادران اهل سنت ۲۳ سالِ پیامبر(ص) دارند، اما شیعه ۲۶۰ سال در محضر اهل عترت(ع) است و معارف فراوانی در این بازه زمانی از سوی معصومین(ع) بیان شده است. لذا در ایام خاص که مربوط به این انوار مقدس است، صرفاً تکبُعدی نباید نگاه شود و مهمتر از آن باید به معرفتافزایی پرداخت. آموزههای عاشورا مانند چشمه جوشان در تمام زمانها جریان دارد * یکی از شبهاتی که در جامعه هر ساله مطرح است، میگویند امام حسین برای ۱۴۰۰ سال گذشته است؛ لذا لزومی ندارد به این ماجرا بپردازیم. پاسخ شما به این مسأله چیست؟ کسانی که این صحبتها را انجام میدهند، باید مروری به تاریخ پس از شهادت امام حسین(ع) بیاندازند. پس از ماجرای عاشورا خیلی از افراد به اندازه ظرف وجودیشان پیام امام حسین(ع) را دریافت کردند. عدهای از بُعد معرفتی آن بهره بردند، عدهای به جنبه احساسی آن پرداختند و عدهای از جنبه حماسی آن سود بردند. در واقع کربلا چشمه جوشانی است که در تمام زمانها و مکانها جریان دارد؛ علاوه بر اینکه به صورت تکوینی اثرگذار است، از جهت تاریخی نیز مورد عبرت آزادگان جهان است به گونهای که طی تاریخ اروپا بسیاری از سیاستمداران زبان به تمجید اباعبدالله(ع) گشودند و برخی به تبعیت از حماسه حسینی، به مبارزه با استبداد پرداختند. گاندی از جمله این افراد است. وی میگوید «من زندگی امام حسین(ع)، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندم و توجّه کافی به صفحات کربلا کردهام و بر من روشن است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز شود، بایستی از سرمشق امـــام حسین(ع) پیروی کند.» و بالاخره به اهداف خود هم در مبارزه با انگلیس رسید. بنابراین اگر یک هندو که دین خاصی ندارد از امام حسین(ع) پس از هزار و ۴۰۰ سال تأثیر میگیرد و کشور خود را از ظلم و استبداد آزاد میکند، چطور میتوان گفت عاشورا در کربلا متوقف شد؟ شبهروشنفکرانی که این مسأله را ذهن جوانان و نوجوانان جا میدهند، مقصودشان از طرح این مسائل چیست؟ اگر دین ندارند، اعلام کنند ما متدین نیستیم و اگر دین دارند، باید به خدا هم نعوذا بالله اشکال گرفت که چرا داستان انبیای گذشته از آدم(ع) تا خاتم را در قرآن مطرح میکند؟ کمترین وجه نگاه به ماجرای بزرگان و نخبگان بشریت عبرت از زندگی ایشان است. کسی که اهل عبرت نیست یعنی دنیاپرست است و هدفش اصلاً از زندگی رشد و تعالی روحی و معنوی نیست و به زندگی پست دنیا قانع شده و آخرت را فراموش کرده است. این عده مصداق آیه هستند که خداوند فرمود: الَّذِینَ یَسْتَحِبُّونَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا عَلَى الْآخِرَةِ وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا أُولَئِکَ فِی ضَلَالٍ بَعِیدٍ؛ آنان که زندگانی دنیا را بر آخرت مقدم و محبوبتر دارند و خلق را از راه خدا باز دارند و آن راه راست را (به شک و شبهات) کج کنند، آنان در گمراهی بسیار دورند». (ابراهیم(ع) آیه۳) یعنی هم خودشان حب به دنیا دارند و آخرت را رها کردند و هم مردم را از راه خدا که همان راه اهلبیت(ع)است، باز میدارند و این مسیرِ بر حق را کج نشان میدهند. اگر یک هندو که دین مشخصی ندارد از امام حسین(ع) پس از هزار و ۴۰۰ سال تأثیر میگیرد و کشور خود را از ظلم و استبداد آزاد میکند، چطور میتوان گفت عاشورا در کربلا متوقف شد؟ اگر این عده دین ندارند، اعلام کنند ما متدین نیستیم و اگر دین دارند، باید به خدا هم نعوذا بالله اشکال گرفت که چرا داستان انبیای گذشته از آدم(ع) تا خاتم را در قرآن مطرح میکند؟ این عده مصداق این آیه از قرآن هستند: «آنان که زندگانی دنیا را بر آخرت مقدم و محبوبتر دارند و خلق را از راه خدا باز دارند و آن راه راست را (به شک و شبهات) کج کنند، آنان در گمراهی بسیار دورند» در حالی که ما در وصف اهلبیت(ع) در زیارت جامعه کبیره میخوانیم «کَلَامُکُمْ نُورٌ وَ أَمْرُکُمْ رُشْدٌ؛ کلام شما نور و امرتان رشد مایه رشد است». امام حسین(ع) رو به لشکر دشمن کردند و کلامی فرمودند که باید رو به این شبهروشنفکران و معاندان عترت(ع) گفت. حضرت فرمود: «یا شیعةُ آل ابی سفیان اِن لَم یکُن لکُم دین و کنتم لاتَخافون المعادَ کونوا أحراراً فی دُنیاکم؛ ای پیروان آل ابی سفیان اگر دین ندارید و از معاد بیم ندارید، لااقل در دنیا آزادمرد باشید». این سخن در آن زمان ثبت شد، اما در هر زمان و مکانی به این سخن امام(ع) توجه کنیم، میتوانیم بهرهبرداری کنیم. بنابراین باید اینگونه از معارف را به مردم جامعه ارائه دهیم تا در قبال شبهات بتوانند پاسخگو باشند. از این جهت است که میگوییم اشک و روضه حدی دارد و در جای خود بسیار مفید و باعث تزکیه شیعیان است، اما باید بیشتر به معارف حسینی بپردازیم تا جامعه را از آفات مصون نگه داریم. اکنون از آنجایی که سیره اهل عترت(ع) آنطور که بایسته است در جامعه رواج ندارد، جامعه با التهاب معرفتی و فرهنگی مواجه شده است. ما در جامعهای زندگی میکنیم که حق را میبینیم، اما نمیتوانیم از آن دفاع کنیم و در مقابل منکرات از خود تزلزل نشان میدهیم؛ در حالی که با بازگشت به سیره امام حسین(ع) میتوان روحیه ظلمستیزی و مقابله با منکرات را در مردم و مسئولان احیا کرد. کمترین درسهای عاشورا همین موارد است که گویی از آن رویگردان شدیم. منبع : تسنیم انتهایپیام/ |
|
↧
September 18, 2018, 2:04 am
به گزارش ندای انقلاب به نقل از دانشگاه تهران، رتبهبندی جهانی استخدام فارغالتحصیلان QS سال ۲۰۱۹ منتشر شد و دانشگاه تهران، به عنوان تنها دانشگاه ایرانی، در جمع ۵۰۰ دانشگاه برتر جهان از نظر استخدام فارغالتحصیلان قرار گرفت.QS یکی از معتبرترین نظامهای رتبهبندی بینالمللی است که دانشگاههای جهان را رتبهبندی میکند.روش رتبهبندی استخدام دانشآموختگان QS بر اساس ۵ شاخص نظرسنجی کارفرمایان (وزن ۳۰ درصد)، خروجی دانشآموختگان (وزن ۲۵ درصد)، مشارکت با کارفرمایان نسبت به اعضای هیأت علمی (وزن ۲۵ درصد)، مشارکت کارفرما / دانشجو (وزن ۱۰ درصد)، نسبت استخدام دانشآموختگان (وزن ۱۰ درصد) صورت میگیرد.این رتبهبندی مشخص میکند که کدام دانشگاه بیشترین کمک را به فارغالتحصیلان خود جهت تأمین شغل ارائه میدهد.دانشگاههای MIT (مؤسسه تحقیقات فناوری ماساچوست)، استنفورد و کالیفرنیا-لس آنجلس به ترتیب سه دانشگاه برتر دنیا در رتبهبندی ۲۰۱۹ معرفی شدهاند.منبع : فارسانتهای پیام/ |
|
↧
September 18, 2018, 2:40 am
به گزارش ندای انقلاب، یقیناً همه می دانیم که در ماه هایی که گذشت اقتصاد کشورمان چه حال و روزی داشته و دارد. همه می دانیم در این مدت چه رکوردهای عجیب و غریبی در بازارهای طلا، ارز، خودرو، مسکن و ... به ثبت رسیده است. همه می دانیم که علت اصلی رسیدن به این وضعیت سیاست های غلط و مدیریت اشتباه دولت بوده است.همه می دانیم در ماه های اخیر به دفعات از سوی امریکا تهدید به تحریم شده ایم و در مواردی تحریم ها اعمال هم شده است. البته این تهدید ها به خروج شرکت های اروپایی که دولتی ها به آنها دل بسته بودند نیز منجر شد.همه می دانیم که در این وضعیت باید بمانیم و بسازیم! باید خودمان برای حل مشکلات کشورمان به کمک دولت بیایم.هرچند خیلی از موضوعات را همه می دانیم ولی به آنها عمل نمی کنیم! همه می دانیم هنوز اتفاق خاصی در کشور رخ نداده (منظور اعمال تحریم های سفت و سخت امریکاست) و نباید حال و روز اقتصادمان این باشد ولی هست! به اذعان مسئولان، تحریم ها هم نمی توانست کشور را به این وضعیت برساند.بله، اینبار خودمان زودتر از آمریکا دست به کار شده و کشورمان را تحریم کردیم! کشورمان را از کمک های خودمان تحریم کردیم. ولی نتیجه چیزی نشد جز آنچه این روزها تمام مردم را گرفتار کرده است.قیمت کالاهای مختلف از اساسی تا لوکس، هر چند روز یکبار تغییر اساسی می کند و هنوز هم نمی دانیم که چرا و به کدام دلیل تولید کننده هایی که دلار دولتی گرفتند کالاهای خود را گران می کنند؟شاید اگر برخورد قاطع و به موقع از سوی دولت و دستگاه قضا با این افراد صورت می گرفت الان به اینجا نرسیده بودیم. هرچند قوه قضاییه مدتی است برخورد با دریافت کنندگان ارز دولتی را آغاز کرده ولی به نظر می رسد نتوانسته در برگرداندن اوضاع تاثیری داشته باشد.مشکل این روزهای اقتصاد ما، تحریم امریکا نیست؛ مشکل بخشی خود مردم هستند؛ مردم باید امید و ایمان داشته باشند که با کمک آنها به طور حتم وضع مان بهتر از امروز خواهد شد.مدتهاست که فروشگاه ها شاهد افزایش مراجعه مردمی هستند که به دلیل ترس از افزایش قیمت ها آمده انداز اقلام مختلف تا جایی که می توانند بخرند.یک روز شایعه می شود که دیگر دستمال کاغذی در بازار نیست و همین موضوع موجب می شود که شب عکس ردیف خالی دستمال کاغذی ها در فروشگاه های مختلف در شبکه های مجازی دست به دست شود که ثابت کنند شایعه درست بوده ولی غافل از اینکه همین شایعه موجب شده تا برخی مردم سراسیمه روانه فروشگاه ها شوند و تا می توانند دستمال کاغذی بخرند.خریدهای دسته جمعی در فروشگاه ها فقط به دستمال کاغذی خلاصه نمی شود بلکه این روزها هر کسی را در فروشگاه ها می بینید آمده تا هر چقدر بودجه اش می رسد اقلام ضروری بخرد و در خانه اش انبار و احتکار کند.مشاهده این صحنه ها در نگاه اول این جمله را به زبان می آورد که مگر جنگ است؟ مردم از ترس اینکه چند روز آینده قیمت ها گرانتر نشود به فروشگاه ها می روند! ولی ایکاش این امید در مردم وجود داشت که دیگر وضع بدتر از این نمی شود.ای کاش مردم این را می دانستند که هجوم بی دلیل به فروشگاه ها برای خرید انواع وسایل از دستمال کاغذی تا مواد خوراکی و شوینده ها و ... باعث کمبود کالاها، احتکار کالا در منازل و انبارها و افزایش شدید قیمت ها می شود و در نهایت فشار این وضعیت به مردم وارد شده و مشکلاتشان بیشتر می شود.اگر تمام ۸۰ میلیون ایرانی مثل کسی فکر کنند که احساس می کند بزودی روغن و مرغ و دستمال کاغذی و شوینده ها در فروشگاه ها تمام می شود و به همین دلیل ۱۰ برابر نیاز خود بخرند و انبار کنند، چه بحرانی به دست خود مردم در کشور ایجاد خواهد شد؟به طور حتم این یک بحران خود ساخته به دست خود مردم است و هیچ ربطی به دولت و مسئولان ندارد. و فقط می توان گفت دشمن به هدف خود رسیده است. چراکه دشمن سالهاست تلاش می کند با جنگ اقتصادی و جریان سازی روانی افکار مردم ایران را تحت تاثیر قرار دهد.تازه ترین بررسی مرکز حراست وزارت امور اقتصادی و دارایی نشان میدهد که اتفاقات مهم و خطیری نظیر افزایش انتظارات تورمی، تغییر جهت بازار ها بر اساس متغیرهای غیر بازاری، روند فزاینده احساس فساد فراگیر در جامعه و به طور کلی روند کاهنده اعتماد عمومی به اقتصاد کشور را می توان به اثرگذاری رسانه های بیگانه و ضد انقلاب نسبت داد.به امید روزی که مردم به کمک هم اجازه رسیدن دشمنان به اهداف شومشان را ندهند و بار دیگر آرامش و امنیت اقتصادی در کشورمان پایدار شود. باید به خودمان رحم کنیم و اجازه ماهیگیری به فرصت طلبان را ندهیم.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
September 18, 2018, 2:12 am
به گزارش ندای انقلاب، زمانی که معاویه با حیلهگری ناجوانمردانه قدرت را به دست میگیرد، فاز دوم جریان انحرافات را فعلیت میدهد. فاز دوم، خروج انحراف از عالم خفی به عالم جلی بود و از این به بعد حاکم، شاه میشود. معاویه، شاه رسمی است؛ یعنی کاخ دارد و نشانههای معمول سلطنت را دارد. خود را ملک معرفی کرده و تاجگذاری میکند و از همه بدتر، بنیان پادشاهی موروثی را که اوج ارتجاع و اوج سیر قهقرایی است پایهگذاری میکند.وقتی امامت به امام حسین علیهالسلام میرسد، با این مسئله روبهرو هستیم که جریان ارتجاع و سیر قهقرایی که تبدیلشدن امامت به سلطنت از نمادهای آن است، به اوج فضیحت میرسد که این فضیحت با مرگ معاویه و اعلام پادشاهی یزید شروع میشود. یزید به عنوان جانشین معاویه، به تصریح و تأکید تاریخ، کسی است که از شمایل نماز نفرت داشت و به شرب خمر علاقه میورزید. بر مسند تفسیر قرآن نشسته و قصد از بین بردن اصل اسلام را داشت. اینها نماد جریان سیر قهقرایی است؛ رمزی است از اینکه جامعه اینچنین از حقیقت اسلام فاصله گرفته است.در گفتوگویی که با حجتالاسلام سیدمحمد قائممقامی انجام داده ایم، به طور تفصیلی به بررسی و تحلیل زمینههای شکلگیری واقعه عاشورا و قیام کربلا پرداخته است. حجتالاسلام قائممقامی در اینگفتوگو تأکید کرده است: «در سیر حوادث تاریخی، ائمه اطهار علیهمالسلام به عنوان حجتهای الهی در عین اینکه مأموریتشان (یعنی دفاع از اسلام) یکی است، لیکن نحوه مأموریت آنها با هم متفاوت است. به این ترتیب که در قبال حادثه اعراض مردم از حقیقت دین که بالاترین مصیبت است، شاهد برخوردهای متفاوت هستیم از بزرگانی که در نهایت اتحاد هستند و این تفاوت در عملکرد، به دلیل تفاوت در نحوه اجرای مأموریت ایشان است.»*میدانیم که خط سیر ائمه اطهار علیهمالسلام یکی بوده است؛ این خط سیر یکسان در سیره و سبک زندگی پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله و تمامی امامان معصوم علیهمالسلام هم قابل مشاهده است. زندگی امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام چیزی جدا از زندگی امام حسن علیهالسلام نبوده و خط سیر امام حسن علیهالسلام همان سیره امام حسین علیهالسلام است و این ادامه داشته تا هماکنون؛ اما در ظاهر، مواردی را مشاهده میکنیم که گویی قدری باهم متفاوت هستند. برای مثال امام حسن علیهالسلام در برابر معاویه صلح را در پیش گرفتند درحالیکه امام حسین علیهالسلام در برابر یزید به قیام برخاستند. در اینجا این پرسش مطرح میشود که اگر خط سیر آن بزرگان یکی است، چه چیزی عامل تفاوت در نمود ظاهری عملکرد ایشان شده است؟همانطور که در سؤال اشاره کردید جوهره سیره اولیا علیهمالسلام یکی است لیکن شکل تجلی آن، قدری متفاوت است. در درجه اول میدانیم که برای ائمه معصوم علیهالسلام از جانب خداوند متعال، مأموریت خاص معین شده است. در مکتب اهلبیت علیهمالسلام وجود مقدس ۱۴ معصوم معین بوده. در عین حال میان ایشان و خداوند عهدی بوده که به شکل لوح از آسمان نازل شده که در این الواح نام هریک از معصومین با مأموریت ویژه او ذکر شده بود.شاید این الواح جنبه نمادین داشته باشند، اما واقعیت امر همین است که امامت و ولایت به هر یک از امامان که میرسیده مأمور بوده تا مهر مربوط به خودش را از زیر نام خودش بردارد و دستور ویژه خود را بخواند. برای مثال مأموریت امام حسن علیهالسلام پیشی گرفتن صبر بوده است و امام حسین علیهالسلام باید قیام میکرد، آن هم درحالیکه میدانست خونش ریخته خواهد شد. چنانکه امام باقر و امام صادق علیهمالسلام مأموریت علمی و فرهنگی را بر عهده داشتند.بههرحال مأموریت تمامی ائمه اطهار علیهمالسلام یکی است، اما چرا به لحاظ بروز و ظهور عینی میبینیم که چگونه بعد از ظهور اسلام و پس از یک انحرافی که در سیر جریان اسلام رخ میدهد، به علت عدم قابلیت مردم آن زمان در حفظ مسیر، جریان امامت و ولایت دچار انحرافاتی میشود. نوعی تردید نسبت به حقیقت دین پدید میآید.تفاوت در ظاهر مأموریت ائمه اطهار علیهمالسلامچرا در این سیر انحرافی، مأموریت ویژه ائمه اطهار علیهمالسلام در هر دورهای به شکلی انجام میشد؟ائمه اطهار علیهالسلام به عنوان نمایندگان حقیقی اسلام، هرکدام مأموریتی دارند که چگونه با این اتفاق نامبارک برخورد کنند و چه کنند که مجدداً اسلام را برقرار کنند؛ آن هم اسلامی که از طریق پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در این عالم طلوع کرد. سپس در اثر اعراضی که انسانها کردند و به حقیقت پشت کردند، این آفتاب به نوعی در حال غروب بود.در این سیر اعراضی که پدید میآید لازم است مجدداً اسلام طلوع کند. این امر قطعی بود و مشخص بود این آفتابی که طلوع کرده نمیتواند برای همیشه غروب کند و یا از بین برود. نقش ائمه اطهار علیهمالسلام از روزی که امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام آمد تا حضور مقدس امام حسن عسگری و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، احیای مجدد دین است.چرا خون امام حسین (ع) باید ریخته میشد؟اما میدانیم که ذات دین توحیدی بههیچوجه و حتی در اثر رویگردانی همه مردم از بین نمیرود. چرا دین خدا به یاری ائمه اطهار علیهمالسلام نیاز داشت تا بهعنوان مثال امام حسین علیهالسلام به آن شکل به شهادت برسد؟دین یک حقیقت زنده است و در اثر اعراض مردم با نوعی اماته روبرو میشود. ذات دین هیچ وقت نمیمیرد لیکن بروز دین که جنبه انسانی دارد به میزانی که پذیرش انجام شود، این حقیقت ظاهر میشود. اتفاقی که در اسلام رخ داد این بود که آفتاب اسلام و حقیقت دین با پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله طلوع میکند ولی باید دید که به صورتی که واقعشده ادامه پیدا نمیکند که لازمه آن مسئله ولایت و امامت است.امام متولی دین و مفسر و مجری آن است. لازمه تداوم آن حقیقت، حاکمیت ولی خداست. بلافاصله پس از پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله ما شاهد اعراض از حقیقت دین بودیم که نماد آن اعراض از ولایت است. وقتی مردم از ولی اعراض میکنند، به این معناست که از حقیقت اسلام اعراض کردهاند. در نتیجه صورت ظاهری اسلام باقی میماند.چرا شکل ظاهری مأموریتی خاندان رسول خدا صلیالله علیه و آله متفاوت است؟ به عنوان مثال حتی به نظر میرسد که مأموریت حضرت زهرا و امام علی علیهماالسلام نیز با هم متفاوت بوده است؟بعد از رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله، مردم با دو حجت روبهرو شدند: یکی امام علی علیهالسلام است و دیگری حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها. در واقع حضرت فاطمه سلامالله علیها اگرچه امام نیستند ولی حجت خدا هستند. همین دو حجت خدا در شرایطی که با اعراض مردم از حقیقت دین مواجه میشوند، برای احیای دین رفتار و برخوردی دارند و با جامعه تعامل میکنند.جالب این است که در این سیر حوادث، این دو حجت در عین اینکه مأموریتشان (یعنی دفاع از اسلام) یکی است لیکن نحوه مأموریت آنها هم متفاوت است. به این ترتیب که در قبال حادثه اعراض مردم از حقیقت دین که بالاترین مصیبت است، شاهد دو برخورد متفاوت هستیم از دو نفری که در نهایت اتحاد هستند و درواقع یکی هستند. وجود مقدس حضرت فاطمه سلامالله علیها در قبال این حادثه مأموریتشان اعتراض و برخورد و درگیری و فریاد است و همچنین برخورد متقابل با ایشان که درنهایت منجر به شهادت ایشان در سن بسیار پایین شد و اعتراض ایشان در تاریخ جاودانه شد.در همین حال میبینیم که امام علی علیهالسلام که همین مأموریت حفظ، دفاع و احیای دین را دارند با امر الهی نحوه برخورد ایشان متفاوت است. ایشان درمجموع مأمور به سکوت و تحمل و حتی نوعی همکاری بودند. حتی کار بهجایی میرسد که امر ولایت قطع میشود و امام را در نقش مشاور برای خود قرار میدهند.وقتی امام حاکم نیست یعنی غایب است. پس غیبت از زمان حضرت علی علیهالسلام شروع میشود. حاکمیت ۴-۵ ساله هم بهحساب نمیآید، زیرا بیعتی که جامعه با امام علی علیهالسلام دارد بر مبنای ولایت و امامت نیست، بلکه بیعت با یک انسان بزرگ مانند سایر بزرگان است. مأموریت ایشان در این اوضاع سکوت، تعامل، همکاری، مشورت دادن و امثال آن است.پس از آن وارد فاز دیگری میشویم که ادامه فاز اول و ادامه غیبت است؛ یعنی ادامه دورانی است که اسلام از محور خود فاصله میگیرد و امامت و ولایت تبدیل به سلطنت میشود.بنابراین به تعبیر شما، سلطنت و مقابله با امامت نه از دوران معاویه، بلکه قبل از آن شروع شده بود؟بله. این نکته تبدیل امامت به سلطنت برخلاف آنچه میگویند که زمان معاویه به بعد است، درست نیست؛ زیرا بلافاصله پس از پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله است. سلطنت از دید اسلام دارای ماهیتی است. مدیریت یا امامت است و یا سلطنت. سلطنت از دیدگاه اسلام، یک ماهیت و هویت است که میتواند در شکلهای مختلفی ظاهر شود.سلطنت یک شکل خفی دارد و یک شکل جلی. اتفاقی که پس از رحلت رسول خدا صلیالله علیه و آله رخ میدهد و انحرافی که صورت میپذیرد، آن است که نظام حاکم در جامعه، نظام سلطنتی میشود. لیکن این دوره سلطنت خفی است. به همین علت نام حاکم، پادشاه نیست و به او خلیفه میگویند. همراستایی صلح امام حسن(ع) با قیام امام حسین(ع)در این شرایط، چه میشود که امام حسن علیهالسلام در چنین شرایطی برای احیای دین صلح میکنند، اما امام حسین علیهالسلام برای نیل به همین هدف، قیام میکنند؟اتفاقی که پس از شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام رخ میدهد، این است که سیر جریان انحراف ادامه پیدا میکند و میخواهد تعمیق بیابد و گسترش پیدا کند. نشانهاش هم این است که انحرافی که صورت پذیرفت از عالم خفی به عالم جلی میآید. برای مثال سلطنتی که به صورت مخفیانه اتفاق میفتد در جامعه جلی و آشکار میشود.از زمان معاویه به بعد با یک نظام پادشاهی جدید روبرو هستیم که اعلام پادشاهی میکنند و ولیعهد میخواهند. هر سه خلیفه اول نیز دارای سلطنت هستند اما مخفی. خلیفه سوم علنی اعلام پادشاهی میکند و قدرت را به دست خاندان خودش میدهد. اینها مقدمه سلطنت جلی است.بعد از شهادت حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام و خلافتی که به امام حسن علیهالسلام به خاطر بیعت مردم رسیده است نه به خاطر حجت و معصوم بودن ایشان، مشاهده میکنیم که آن حضرت فعلاً مانند امیرالمؤمنین علیهالسلام به عنوان رجل بزرگ دنیای اسلام مورد بیعت قرار گرفتند؛ اما از آنجایی که بستری موجود، بستر انحرافی است و سیر قهقرای طی میکند، یک طرف امامت و حق قرار دارد و طرف دیگر شناخت درست وجود ندارد. به همین علت این حاکمیت لرزان و متزلزل است. بهخصوص بعد از کشته شدن خلیفه سوم جریان قهقرایی و ارتجاعی حالتی پیدا کرده است که میگویند ما وارث خون خلیفه سوم هستیم. مظلومنمایی و وراثت خون و قاعده قدرتِ وارثان که در قرآن کریم آمده است به صورت جعلی و شیطانی نمود پیدا میکند. این مصداق را در رابطه با خلیفه سوم قرار دادند و ادعا کردند که خلیفه سوم معصوم و مظلوم بوده و توسط اهلبیت علیهمالسلام به شهادت رسیده است. به همین بهانه واهی قصد گرفتن انتقام داشتند و معاویه را با چنین انگیزههایی اغفال کردند.بنابراین همین سیر انحرافی و تعبیر و تفسیر غلط از قرآن، موجب قدرت گرفتن معاویه شد؟همینطور است؛ اما این بار معاویه به عنوان کسی است که میخواهد سلطنت خفی را به سلطنت جلی تبدیل کند و این کار را هم میکند.در این شرایط بود که امام حسن علیهالسلام ناگزیر به سکوت و صبر و صلح شدند.بله. امام حسن علیهالسلام ملاحظه کردند که اقبال بهطرف معاویه است و البته مشخص هم بوده که حتی یاران خودشان به آنطرف میروند و امام میبینند که امامت بستری ندارد. بر این اساس ایشان از سوی خداوند متعال مأمور میشوند تا صلح کنند و مانند امام علی علیهالسلام تحمل کنند.اما چرا امام حسن علیهالسلام قیام نکردند و دست به شمشیر نشدند؟ چرا مأمور به صلح شدند، آن هم در برابر حاکم خبیث و سفاکی مثل معاویه؟چون ایشان یاری نداشتند و مشاهده میکردند بسیاری از یارانشان اصل دین را درک نکردهاند. بههرحال امام حسن علیهالسلام به خلافت نشستهاند و باید از خلافت پایین بیایند و حکومت را رها کنند. از همین رو به صلح روی آوردند. ایشان ناگزیر به صلح بودند.این امر رخ میدهد و امام حسن علیهالسلام از حکومت ظاهری کنارهگیری میکنند و قدرت به دست معاویه میفتد. معاویه فاز دوم جریان انحرافات را فعلیت میدهد. فاز دوم، خروج انحراف از عالم خفی به عالم جلی بود و از این به بعد حاکم، شاه میشود. معاویه، شاه رسمی است؛ یعنی کاخ دارد و نشانههای معمول سلطنت را دارد. خود را ملک معرفی کرده و تاجگذاری میکند و از همه بدتر، بنیان پادشاهی موروثی را که اوج ارتجاع و اوج سیر قهقرایی است پایهگذاری میکند.در قراردادی که میان امام حسن علیهالسلام و این ملعون بوده است از مفاد این قرارداد آن است که پس از خودتان نباید کسی را جایگزین کنی. یکی از علتها این است که معاویه در عین اینکه فردی منافق و خبیث و جاهلی بوده است در ظاهر مراعات میکرده است؛ مانند خلفای قبل اگرچه به سمت سلطنت میرود، ولی باز هم به عنوان خلیفه مسلمین نماز میخواند، روزه میگیرد، به حج میرود و...امام حسن بستن قرارداد را طلب میکنند و باید صلح کرده و حاکمیت ظاهری را ترک کنند. وظیفه احیای اسلام و اتمامحجت در این مرحله به این صورت باید ظاهر شود که انجام شد.اوجگرفتن فضیحت در زمان معاویهامام حسین علیهالسلام هم در حین همین جریان ارتجاعی به امامت رسیدند. چرا سیره آن حضرت در ده سال اول حکومتشان مانند سیره و مأموریت امام حسن علیهالسلام بود؟وقتی امامت به امام حسین علیهالسلام میرسد، با این مسئله روبرو هستیم که جریان ارتجاع و سیر قهقرایی که تبدیلشدن امامت به سلطنت از نمادهای آن است، به اوج فضیحت میرسد که این فضیحت با مرگ معاویه و اعلام پادشاهی یزید شروع میشود. علیرغم قراردادی که بین امام حسن علیهالسلام و معاویه بسته شده، معاویه قرارداد را زیر پا میگذارد و شروع میکند به گرفتن بیعت برای جانشین خود! مخصوصاً پس از شهادت امام حسن علیهالسلام. یزید به عنوان جانشین معاویه، به تصریح و تأکید تاریخ، کسی است که از شمایل نماز نفرت داشت و به شرب خمر علاقه میورزید. اینها نماد جریان سیر قهقرایی است. رمزی است از اینکه جامعه اینچنین از حقیقت اسلام فاصله گرفته است.درواقع آیا درست است نتیجه بگیریم سیر انحرافی و قهقرایی با شروع حکومت یزید شدت گرفت و مقدمه قیام عاشورا از همینجا رقم خورد؟ بههرحال یزید، خلیفهای بدتر از معاویه بود که ظاهر دین را هم رعایت نمیکرد.بله. این دوران، فاز عجیبی است. یکی از علتهای قیام امام حسین علیهالسلام این است که جریان انحرافی و ارتجاعی که در مراحل اول منافقانه برخورد میکند و ظواهر را مراعات میکند و اعلام میکند اتفاقی نیفتاده است که اسلام و قرآن بر سر جای خود هستند، این بار علنی با اسلام مخالفت میکند. این جریان انحرافی میگفت دین، حجاب، روزه، نماز و حج همه بر سر جای خود هستند اما اگر امام هم نبود، نبود! لزومی ندارد که حتماً امام باشد! پادشاه هم همان نماز را اجرا میکند و به حج میرود و..! به همین دلیل جامعه در این دوران حس نمیکند که چه فاجعهای رخ داده است. ولایت در عین اینکه از طریقی دستور خداوند است، نقض آن از این طریق گناه است ولی درعینحال این حالت را دارد که وقتی کسی امامت را نقض میکند، کمترین حس گناه را دارد که از ویژگیهای ولایت است.تصور اینکه ما اعمال عبادی را انجام میدهیم اما امام را قبول نداریم، جاهلیت غلیظ استبنابراین قیام امام حسین علیهالسلام دو کار کرد؛ یک کار عاجل و یک کار آجل. اثر عاجل آن، حفظ ظاهر اسلام بود؛ اما آن حضرت برای آینده چه برنامهای داشتند؟کار عاجل قیام امام حسین علیهالسلام حفظ ظاهر اسلام است. وقتی خون مطهر آن حضرت ریخته میشود و آن برانگیختگی علیه بنیامیه به وجود میآید، اولین اثرش آن است که طایفه ابوسفیانی دیگر نمیتوانند حکومت کنند. این به برکت خون امام حسین علیهالسلام است و اعتراضی که به حکومت میشود؛ اعتراضی که نتوانند ظاهر اسلام را حذف کنند. تا نفرات بعدی که میآیند، اسلام ظاهری را با قرآن و کعبه نگه میدارند. این اولین اثر خون امام حسین علیهالسلام بود که اثر عاجل آن بود.اثر دوم آجل است که برای آینده است. درواقع حفظ باطن اسلام است. خون مطهر امام حسین علیهالسلام سریعاً ظاهر اسلام را نگه داشت و طبیعتاً در طول زمان برای آینده موجب شد باطن دین باقی بماند. ماجرای امامت و ولایت باقی باشد و انسانیت و عقلانیت نابود نشود. انسانی که دچار خواب غفلت شده بود بیدار شود؛ که این بدترین نوع غفلت و خواب است، خوابی که بعد از بیداری میآید خیلی غلیظ و قوی است. با اسلام انسان بیدار میشود، اما چون لیاقت خودش را از دست میدهد دوباره به خواب میرود. خواب دوم خواب بسیار وحشتناکی است. خواب دوم همراه است با تصور اینکه ما برحق هستیم، ما نماز میخوانیم، روزه میگیریم، حجاب داریم، این خواب را نسبت به خواب جاهلیت خیلی غلیظ میکند. مردم در خواب جاهلیت، بت داشتند و مشروب میخوردند و... که آن خواب اول بود. این خواب دوم خواب سنگینی است.در این شرایط خون مطهر امام حسین علیهالسلام کارش چه بود؟ نهفقط ظاهر اسلام حفظ میشد، نهتنها قرآن و کعبه حفظ میشد، بلکه باطن دین، یعنی حقیقت خود باطن دین یعنی امام محفوظ ماند. باطن دین یعنی عقلانیت حقیقی و شهادت امام حسین علیهالسلام موجب بیداری مجدد شد. از شهادت امام، بیداری دوم شروع میشود و هر چه میگذرد بیشتر میشود.یعنی ۱۰ سال سکوت امام حسین علیهالسلام این بوده که معاویه ظواهر را رعایت میکرده و وقتی یزید میآید دیگر ظاهر را هم کنار میگذارد.با آمدن یزید این سیر جریان قهقرایی به آنجا رسیده که جرئت و شقاوتی پیدا میکند که حکومت میخواهد اعلام کند که ما دیگر اسلام را نمیخواهیم، دستگاه اسلام برچیده شود. به این شکل باید دید. نه اینکه بگوییم اتفاقی بوده و اگر کس دیگری جز یزید میآمد به این صورت نمیشد. درواقع این جریان فهمید که ثقل اکبر برای آنها خطرناک است.ظهور امام زمان(ع) در راستای قیام امام حسین(ع) استجدایی قرآن از امام در روزگار ما هم بهنوعی متجلی است. ما هم آنطور که بهسادگی به قرآن رجوع میکنیم، امکان رجوع به امام زمان خود را نداریم. آیا میتوان این سیر تاریخی را در راستای همان اقدام خبیثانه یزیدیان دانست؟درست است. الان میبینید در زمان ما که کاملاً با آن زمان متفاوت است، اما هنوز که این دو ثقل به هم نرسیدهاند. درحالیکه با هم متحدند، در ظاهر هم باید به هم برسند. رسیدن در ظاهر، به این معناست که انسان بتواند همانطور که رجوع به ثقل اکبر میکند به ثقل اصغر هم رجوع کند. معنیاش این است که هر مسلمانی اگر به کعبه نماز میخواند، اگر قرآن میخواند بفهمد که بدون امام معصوم نمیشود. درست است که هنوز امکان مراجعه ما به امام زمان علیهالسلام ممکن نشده، ولی در آینده خواهد شد. هر چه میگذرد به بیداری بیشتر میافزاید و به عقل انسانی بیشتر میافزاید. انسان بیدارتر و عاقلتر خواهد شد و متوجه میشود باید به ثقلین رجوع کند.منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧
↧
September 18, 2018, 2:22 am
به گزارش ندای انقلاب، ﴿ کهیعص﴾؛ این حروف که خداوند سورۀ مریم (سلامالله علیها) را با آنها آغاز کرده، اخبار غیبی است که خداوند آنها را به بندهاش حضرت زکریا (علیهالسلام) تعلیم داده است «قَالَ هَذِهِ الْحُرُوفُ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَیْب». جریان بدین شرح است که حضرت زکریا (علیهالسلام) از خداوند درخواست کرد تا نامهای مبارک پنج تن آل عبا (علیهمالسلام) را به او تعلیم دهد که جبرئیل (علیهالسلام) برای تعلیم این اسماء بر او نازل شد. هر وقت حضرت زکریا (علیهالسلام) نامهای مبارک محمد، علی، زهراء و حسن (علیهمالسلام) را میبرد غم و اندوه وی بر طرف میشد، اما هرگاه نام مبارک حسین (علیهالسلام) را میبرد گریه راه گلوی او را میگرفت و نفس وی به شماره میافتاد تا اینکه روزی حضرت زکریا (علیهالسلام) گفت: خدایا! برای چیست که هر وقت من نام آن چهار نفر را میبرم غم و اندوه من برطرف میشود اما وقتی نام حسین (علیهالسلام) را میبرم چشمانم اشکبار و نفسم به شماره میافتد.خداوند داستان شهادت امام حسین (ع) را برای زکریا (علیهالسلام) شرح داد و فرمود: «کهیعص»؛ (ک) یعنی کربلای امام حسین(ع)، (ه) هلاکت، (ی) یزید، (ع) عطش امام حسین و (ص) به معنای صبر است، پس از این ماجرا بود که حضرت زکریا (علیهالسلام) به شدت تحت تأثیر قرار گرفت، «فَلَمَّا سَمِعَ ذَلِکَ زَکَرِیَّا لَمْ یُفَارِقْ مَسْجِدَهُ ثَلَاثَةَ أَیَّامٍ وَ مَنَعَ فِیهَا النَّاسَ مِنَ الدُّخُولِ عَلَیْهِ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْبُکَاءِ وَ النَّحِیب» (۱)، هنگامی که حضرت زکریا (علیهالسلام) این جریان را شنید مدت سه روز از مسجد خویش خارج نشد و در آن مدت اجازه ورود به احدی نداد، آنگاه مشغول گریه و زاری شد. «فَأَنْبَأَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَنْ قِصَّتِهِ وَ قَالَ کهیعص فَالْکَافُ اسْمُ کَرْبَلَاءَ وَ الْهَاءُ هَلَاکُ الْعِتْرَةِ وَ الْیَاءُ یَزِیدُ وَ هُوَ ظَالِمُ الْحُسَیْنِ ع وَ الْعَیْنُ عَطَشُهُ وَ الصَّادُ صَبْرُه». (کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص: ۴۶۱)خدا بدین وسیله او را با جریان امام حسین (ع) آشنا کرد، جریانی که خدا آن را اراده کرده بود، در چنین فضایی بود که حضرت زکریا (علیهالسلام) از خدا چنین درخواست کرد: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی وَلَداً تَقَرُّ بِهِ عَیْنِی عَلَى الْکِبَرِ وَ اجْعَلْهُ وَارِثاً وَصِیّاً وَ اجْعَلْ مَحَلَّهُ مِنِّی مَحَلَّ الْحُسَیْنِ فَإِذَا رَزَقْتَنِیهِ فَافْتِنِّی بِحُبِّهِ ثُمَّ فَجِّعْنِی بِهِ کَمَا تُفَجِّعُ مُحَمَّداً حَبِیبَکَ بِوَلَدِه» (۲)، خدایا! پسری به من روزی کن که در این زمان پیری چشم من به وی روشن شود، موقعی که این پسر را به من عطا کردی مرا شیفتۀ محبت وی کن، سپس مرا دچار مصیبت او کن همچنان که حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) حبیب خود را دچار مصیبت فرزند خواهی کرد.آشنایی او با این جریان، حزن او برای امام حسین (علیهالسلام) و در نتیجه عزلت نشینی او موجب شد تا از رحمت الهی بهرهمند شود، خدا در پی درخواست او فرزندی را به او عطا کرد و او را «یحیی» نام نهاد (۳) و او را اینچنین به آن مصیب دچار کرد. به نظر میرسد خداوند با بیان همین چند حرف در ابتدای سورۀ مریم (سلامالله علیها) قصد بیان ماجرایی عظیم را دارد، به عبارت دیگر، خداوند خود در ابتدای سورۀ مریم وارد میدان شده و برای خلیفۀ خود امام حسین (علیهالسلام) روضهخوانی کرده است.چقدر زیباست، روضهای مختصر اما سراسر معارف، خدا روضهخوانیاش را تنها در پنج حرف آغاز کرد و به پایان برد، جالب اینجاست که کلمۀ کاملی را هم مطرح نمیکند و تنها به بیان چند حروف بسنده میکند، این رفتار خداوند بسیار عجیب است و نشان از آن دارد که خود خداوند هم در قبال ماجرای امام حسین (علیهالسلام) از خود رفتار بروز میدهد. او خود پیش از بندگانش به این مهم پرداخت و این درسی عظیم برای مومنان و شیعیان است تا با مطالعۀ رفتار خداوندی به رفتار صحیحی در قبال ماجراهای مختلف نشان دهند.یک رفتار صحیح در قبال این آیه این است که بیاییم صرفاً به بیان و نقل این آیه و روایات ذیل آن بسنده نکنیم، بلکه بیاییم از این کلام نورانی اثر بگیریم، یعنی اجازه دهیم این مفاهیم و معارف خداوندی در وجودمان بنشیند، به عنوان مثال، وقتی میگوییم هلاکت، اجازه دهیم هلاک شدن امام حسین (علیهالسلام) بر ما اثر بگذارد و ما را از این مطلب متأثر کند، ناراحت شویم، وقتی میگوییم یزید، در مقابل یزید عکسالعمل داشته باشیم، او را لعنت کنیم و غیظمان نسبت به او لحظه به لحظه بیشتر شود، وقتی گفته میشود عطش، به یاد عطش مولایمان بیافتیم که به راستی به صرف یاد مصائب اهلبیت (علیهمالسلام) آدمی رشد داده میشود و بالا میرود و بسیاری از اعوجاجات فکری برطرف خواهد شد.با توجه به آنچه که بیان شد، خدا در همین یک آیه و در قالب همین پنج حرف میخواهد رفتار صحیح در قبال ماجرای خلیفهاش امام حسین (علیهالسلام) را متجلی کند. خداوند در آیۀ ۲ سورۀ مریم (سلامالله علیها) بلافاصله بعد از آشنایی حضرت زکریا (علیهالسلام) با ماجرای امام حسین (علیهالسلام)، اثری که او از این جریان گرفت و فرزندی که خداوند در پی درخواست او عطا کرد، چنین میفرماید: ﴿ ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیَّا﴾ (مریم/ ۲)، در واقع خداوند با این جریان، «رحمتِ» خود را بر زکریا (علیهالسلام) جاری کرد، این در حالی است که حضرت زکریا (علیهالسلام) در شرایطی نبود که بتواند فرزند بیاورد، اما خداوند این امر را بر او و همسرش اصلاح کرد.(۴)یادداشت: امیرمحسن شیخانانتهای پیام/ |
|
↧
September 18, 2018, 2:19 am
به گزارش ندای انقلاب، حسن روحانی رئیس جمهور در بیست و دومین روز از آخرین ماه تابستان طی حکمی «ولی الله سیف» را به عنوان «مشاور رئیس جمهور در امور پولی و بانکی» منصوب کرد. این اقدام تنها پس از ۵۰ روز از اخراج رئیس پیشین بانک مرکزی توسط روحانی کلید خورد که با حکمی دیگر سیف را از پاستور به بیرون راهنمایی کرده بود!سوم مردادماه سال جاری بود که رئیس قوه مجریه عبدالناصر همتی را به سمت «رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران» منصوب کرد و عذر سیف را پس از قریب به ۵ سال از این پست خواست. اما کارنامه سیف در دوران تصدی این سمت دارای فراز و نشیبهای بسیاری بود. او با دلار در ریل ۳ هزار تومان به کرسی خود سلام کرد اما در حالی از پلههای ساختمان میرداماد پایین می آمد که نرخ دلار در ریل ۱۴ هزار تومان سیر میکرد. با آغاز التهاب در بازار ارز و سکه پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۹۶ روند چالشی در اقتصاد کشور آغاز شد و دولت نیز بدون توجه به نقد کارشناسان و اعتراض مردم در دیماه همان سال به کار خود ادامه داد اما با شروع سال جدید و تنها پس از بیست و یک روز از سال ۹۷ مجلس در جلسه علنی خود با حضور سیف و با اعتراض نمایندگان ملت به ضعف عملکردی بانک مرکزی به عنوان متولی تامین و مدیریت ارز کشور تشکیل جلسه داد . در این جلسه نمایندگان بارها خواستار استعفای وی شدند اما دولت و سیف تاکید بر ادامه همکاری با هم داشتند.نمایندگان مجلس شورای اسلامی به موازات ادامه تصمیمات اشتباه رئیس کل بانک مرکزی تصمیم به وارد شدن به میدان گرفتند. سید جواد ابطحی نماینده مردم خمینیشهر در مجلس شورای اسلامی، از ارسال نامه بیش از ۱۶۰ نمایندگان مجلس به روحانی خبر داد و گفت: نمایندگان در این نامه از رئیسجمهور خواستار تغییر ولیالله سیف رئیس بانک مرکزی از این سمت شدند.*دفاع تمام قد روحانی از رئیس پیشین بانک مرکزیعلی رغم نظر کارشناسان، خواست مردم و نمایندگان ملت اما سیف کما فی السابق به کار خود در بانک مرکزی ادامه داد و در عین حال هر روز سعی میکرد به نوعی افزایش نرخ دلار را از بانک مرکزی به سمت نهادها، سازمانةا و حتی وزارتخانههای دیگر سوق دهد.ولیالله سیف پیشتر افزایش نرخ ارز را کار دشمنان دانسته بود آنجا که وی در جلسه علنی سه شنبه ۲۱ فروردین ماه در مجلس شورای اسلامی بیان داشت:« عوامل غیراقتصادی و اطمینان نداشتن به آینده در تلاطم نرخ ارز موثر است. حجم بالای نقدینگی یکی از عوامل نگرانی است که تا این لحظه اثر آن بر بازار کنترل شده و درخصوص نرخ ارز نیز عوامل غیراقتصادی و اطمینان نداشتن به آینده موثر است. متاسفانه دشمنان از خارج از مرزها و به شکل های مختلف بر این موضوع دامن میزنند و در تلاشند تا شرایط را برای ملت سخت تر کنند. به رغم گشایش در روابط بانکی بعد از برجام، هنوز ارتباطات بانکی نرمال نیست و مجبور هستیم از ظرفیت این مراکز برای رفع مشکلات استفاده کنیم.».*سیف: نمیدانم چه کار کنمهمچنین در این باره یک خبر نشان از اوج ضعف مدیریت رئیس کل پیشین بانک مرکزی داشت. محمدمهدی بهکیش رئیس ICC در جلسه هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران به موضوع عدم توانایی سیف در اداره بانک مرکزی اشاره و گفت: «دیروز خدمت آقای سیف رئیس کل بانک مرکزی بودم که به من گفت، نمیدانم چه کار کنم.»این ماجرا تا جایی پیش رفت که عواملی چون غول نقدینگی، عدم توانایی در کنترل بازار پولی و بانکی کورسوی تغییرات در دولت را به دنبال داشت اما در آن طرف میدان روحانی با بیتوجهی به دغدغه نمایندگان، مردم و کارشناسان این حوزه، همچنان از سیف حمایت میکرد و همین مسئله نیز به پیچیده تر شدن پرونده ارزی و بازار سکه کمک کرد.*سیف بدون سمت مشاورهای پاستور را ترک کردبالاخره با فشار نمایندگان مجلس شورای اسلامی و روند رو به رشد قیمت ارز و سکه چهارشنبه سوم مردادماه رئیس جمهور در حکمی سیف را به طور رسمی برکنار و همتی را جایگزین وی کرد . در همین روز روحانی در جلسه هیات دولت در مورد این تغییر و تحولات بیان داشت: « از آقای سیف بخاطر زحمات پنج ساله گذشته قدردانی مینماییم. ایشان به خوبی به وظیفه خود عمل کردند و تلاش زیادی در مبارزه با فساد در زمینه مؤسسات غیرمجاز انجام دادند و نام ایشان در این عرصه در تاریخ ایران ماندگار خواهد بود. سیف با همه توان در مسیر مبارزه با فساد گام برداشت: علت اینکه برخیها از سیف ناراحتی دارند، بخاطر مقابله ایشان با فساد است. در دولت یازدهم نیز جزو افرادی بود که تلاش کرد تا تورم را کنترل کنیم و اینکه در حدود ۳ سال، تورم تک رقمی داشتیم، آقای سیف در این زمینه سهم و نقش مؤثری داشتند.»در این روز یک نکته کلیدی وجود داشت. رسم نا نوشته در دولت بر این بوده که هر کسی از سمت خود کنار رفته و یا کنار گذاشته شده است به عنوان مشاور و یا هر سمتی از این جنس در پاستور باقی میماند اما در این مورد به دلیل حجم بالای انتقادها از عملکرد مدیریتی ولیالله سیف، روحانی حتی حاضر نشد با حکم مشاورت برای خود هزینه ایجاد کند و سیف همان روز برای همیشه دولت را رها کرد.پس از آن برخی اخبار ضد و نقیض در فضای مجازی از بازداشت سیف به گوش میرسید اما هر هفته روزهای جمعه، سیف در صف اول نماز جمعه تهران شرکت میکند که شاید با این اقدام پیامی را از آنجا مخابره نماید؛ «من بازداشت نیستم»!همه اینها پایان ماجرای سیف نبود. با گذشت زمان رد پای او در پرونده عریض و طویل ارزی مشاهده شد و با خبر بازداشت احمد عراقچی معاون ارزیاش در بانک مرکزی وارد مراحل جدیدی شد. « تعیین نرخ ارز به دستور معاون اقتصادی رئیس جمهور(محمد نهاوندیان) بوده» این نقل قول سیف به سرعت فضای رسانهای را درگیر خود کرد که با همان سرعت نهاد ریاست جمهوری به اشکال مختلف آن را کذب دانست لکن هنوز در مجامع و مباحث مختلف در این مورد صحبت میشود و بسیاری معتقدند علی رغم انکار این سخن، در واقعیت چنین مسالهای وجود داشته و اصولا تیم اقتصادی دولت نقش تاثیر گذاری بر التهاب ارزی دارد و سیف به تنهایی مسئول چنین خرابهای نبوده است.*ردپای سیف در بحران ارزی از نگاه اژهایمحسنی اژهای در برنامه نگاه که به طور مستقیم از صدا و سیما در حال پخش بود به سرشاخههای بحران ارزی اشاره کرد و خبر از مورد تحقیق قرار گرفتن رئیس پیشین بانک مرکزی داد. سخنگوی دستگاه قضا تاکید کرد: « ما از افراد پایینتر به دانه درشتها و به نقطه مرکزی میرسیم. اکنون ما از طریق دلالها به افراد بالاتر رسیدیم. مثلا از دلالی در کف سبزه میدان به مظلومین و از وی به عراقچی و از او به سیف میرسیم. معاون ارزی بانک مرکزی مورد تحقیق قرار گرفت و رئیس بانک مرکزی هم مورد تحقیق قرار گرفت اما بازداشت نشد که این تحقیقات ادامه دارد و کشف شد فساد وجود دارد و توضیحات پذیرفته نشد.» *بازگشت به پاستور با گل به خودی روحانی تنها ۵ روز پس از اظهارات سخنگوی قوه قضائیه نگذشته بود که به ناگاه رئیس جمهور تصمیم میگیرد از سیف در نهاد ریاست جمهوری که پنجاه روز پیش خودش او را از آنجا بیرون کرده بود بازگرداند و از خدمات این مدیر تحت عنوان « مشاور رئیس جمهور در امور پولی و بانکی»استفاده کند. این اقدام در حالی بود که بطور رسمی یک مقام بلند پایه قوه قضائیه از نام سیف جهت حضور در دادگاه پرده برداشت و این شائبه را مطرح میکرد که این مقام سابق بانک مرکزی برای تحقیقات در پرونده فساد ارزی پلههای دادگاه را بالا و پائین میکند.ماجرای تخلفات ارزی بانک مرکزی با مدیریت سیف در نابسامانیهای بازار به شکلی بود که رهبر انقلاب نیز به صراحت از عملکرد مسئولان مربوطه در موضوع واگذاری ارز انتقاد کردند.ایشان ۲۲ مرداد در دیدار با مردم تاکید کردند: « ارز را یا سکّه را وقتی که بهصورت غلط تقسیم میکنند، این دو طرف دارد: یکی آن که میآید این را میگیرد و مثلاً فرض کنید قاچاقچی است یا به قاچاقچی میفروشد؛ یکی آن که این را میدهد. ما همهاش داریم دنبال آن کسی که «میگیرد» میگردیم -مفسد اقتصادی، قاچاقچی- درحالیکه تقصیر عمده متوجّه آن کسی است که «داد»؛ او را باید دنبال کرد. در این کاری که اخیراً قوّهی قضائیّه شروع کرده که کار درستی است، دنبال این هستند.» آنچه مسلم است سیف انتهای ریسمان رسیدن قوه قضائیه به متهمین اصلی مشکلات ارزی در کشور نیست و این زنجیر ادامهاش شاید در جای دیگری بالاتر از کرسی ریاست بانک مرکزی باشد اما با این اقدام رئیس جمهور در انتصاب سیف شاید این پرونده به قبل از حلقهای بنام سیف قطع شود و دست دستگاه قضا را برای همیشه تا رسیدن به هدف نهایی خود بسته بگذارد. اما این انتخاب سوالات زیادی را در ذهن مردم بوجود آورد. اگر سیف مسئول حداقل بخشی از مدیریت غلط بازار ارز و سکه نبود چرا برکنار شد و اگر دارای نقشی در این بین داشته چطور مجددا به عنوان مشاور رئیس جمهور در امور پولی و بانکی منصوب شد.سوال دیگری که مطرح میشود این است که چطور در این مدت پنجاه روز از کنار گذاشتن سیف، پاستور به دنبال بازگشت او نبوده و تنها در نماز جمعههای تهران تصویرش موجود است اما به ناگاه پس از ۵ روز از اظهارات اژهای مجددا وی برای فعالیت اقتصادی به تیم دولت باز میگردد.منبع: فارسانتهای پیام/ |
|
↧
September 18, 2018, 2:47 am
به گزارش ندای انقلاب، سوم شهریورماه ۱۳۲۰ قوای متفقین برای ارسال نیرو به شوروی وارد خاک ایران شدند. روسها از سه محور شمال کشور و انگلیسیها نیز از غرب و جنوب وارد کشور شدند. سفرای شوروی و انگلستان صبح روز ۳ شهریورماه خطاب به دولت ایران اعلام میکنند چون این کشور در مقابل متفقین و درخواستهای آنان سیاست مبهمی در پیش گرفته و در اخراج عُمال آلمان اقدامی نکرده ارتشهای شوروی و انگلستان وارد ایران شده و مشغول پیشروی هستند.ورود بیگانگان به خاک ایران، ترک مقاومت ارتش رضاشاه، کشتن مردم بیگناه و کمبود آذوقه موجب شد تا رضاشاه در تاریخ ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ از سلطنت استعفا داده و به جزیره موریس تبعید شود.دولت انگلستان برای بار دوم از زمان جنگ جهانی اول خاک ایران را مورد تعرض قرار میداد. سیاست سنتی انگلیسیها در ایران همواره تضعیف دولت مرکزی و سرگرم کردن مردم به زدوخوردهای داخلی بود اما بعد از اینکه حکومت کمونیستی شوروی در مرزهای شمالی ایران ایجاد شده بود و خطر کمونیسم منافع غرب را به خطر انداخته بود، سیاست آنها بهیکباره تغییر کرد و از حکومت رضاشاه دفاع کردند.بااینحال بعد از نزدیکی رضاشاه به آلمانها و سکوت در برابر درخواست متفقین برای استفاده از خاک ایران جهت کمک به شوروی، به ایران آمده رضاشاه را از سلطنت برکنار کردند و فرزندش را جای او نشاندند.رادیوی لندن در تاریخ ۱۳۲۰/۸/۲۰ سیاستهای انگلستان در ایران را اعلام میکند که همراه با اعترافاتی است که بازخوانی آن برای پی بردن به نحوه مداخله در امور یک کشور مهم است. در این برنامه رادیویی انگلیسها به مداخله امور کشور، قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران بین خودشان و روسیه، حفظ ایران برای جلوگیری از نفوذ دیگر کشورها در هند و... اشاره میکنند.متن زیر در جلد اول کتاب تاریخ سیاسی معاصر ایران نوشته جلالالدین مدنی منتشر شده است:شما از سیاست دولت انگلیس در ایران آگاه نیستید. این سیاست ساده و روشن است اما کسی به آن پی نمیبرد. سیاست انگلیس در ایران مبنی بر دوستی است. دوستی دو قسم است: "دوستی بیغرض و دوستی با غرض". دوستی بیغرض به ملت ایران مخصوص دانشمندان است اما دوستی دولت انگلیس نسبت به ایران و نسبت به هیچ کشور دیگری، دوستی بیغرض نیست و نمیتواند باشد. در سیاست، بیغرض نمیتوان بود.ما مصلحت خود را چنین تشخیص دادهایم که ایران باید مستقل و تمامیت ارضی آن محفوظ بماند و نظم و امنیت در آن مستقر باشد چرا که ایران نهفقط دروازه هندوستان است {آن زمان هندوستان مستعمره انگلیس بهشمار میرفت} بلکه دروازه تمام آسیا استنهایت اینکه غرض ممکن است صالح یا فاسد باشد. سیاست دولت انگلیس نسبت به ایران مبنی بر غرض صالح است! به این معنی که ما مصلحت خود را چنین تشخیص دادهایم که ایران باید مستقل و تمامیت ارضی آن محفوظ بماند و نظم و امنیت در آن مستقر باشد چرا که ایران نهفقط دروازه هندوستان است {آن زمان هندوستان مستعمره انگلیس بهشمار میرفت} بلکه دروازه تمام آسیا است و عدم استقلال و بینظمی و اغتشاش در آنجا برای ما مضر بلکه خطرناک است، این است وجه دوستی ما نسبت به ایران که از روی غرض است... .دولت انگلیس از این سیاست اصلی منحرف نمیشود مگر به یکی از دو علت: یکی اینکه مأیوس شود از اینکه دولت ایران بر پای خود بماند و دیگر اینکه منافع حیاتی خود را در ایران در مخاطره ببیند! در این صورت چارهای ندارد از اینکه هر دست و پایی میتواند بزند و کسی هم حق ندارد انگلستان را ملامت کند، مثلاً قراردادی که ما در سال ۱۹۰۷ با دولت تزاری روس بر سر ایران بستیم و ایران را به منطقههای نفوذ تقسیم کردیم از این جهت بود که آن زمان پس از چندین سال تلاش مأیوس شده بودیم از اینکه دولت ایران بتواند استقلال خود را حفظ کند و میدیدیم که بهسرعت زیر دست دولت تزاری میرود. بهوسیله آن قرارداد خواستیم یک مقدار از تجاوزات روسیه تزاری جلوگیری کنیم.** در زمان جنگ جهانی اول در ایران مداخله کردیم چون منافع ما در خطر بودهمچنین در زمان جنگ بینالملل اول ما در کارهای ایران مداخله کردیم چرا که بهخاطر شیطنتهای آلمانها و عثمانیها منافع خودمان را در خطر میدیدیم و در ۱۹۱۹ قراردادی با ایران بستیم. بسیاری از مردم گمان بردند ما میخواهیم ایران را تحت حمایت خود در آوریم چراکه با مشاهده وقایع چندینساله مأیوس شده بودیم که ایرانیها بتوانند امور خود را اداره کنند.پس از آنکه دیدیم ملت ایران نسبت به آن قرارداد بدبین است و آن را مبتنی بر فرض، غرضِ فاسد میداند قرارداد را ملغی کردیم و در عوض دولت ایران را تقویت و مساعدت کردیم که نظم و اقتدار را در کشور خود برقرار نماید، تقویت و مساعدت ما از رضاشاه رازش این بود. باید انصاف داد که او در چند سال اول به اصلاح امور کشور پرداخت اما بهمرور زمان هرچه قدرتش بیشتر شد از راه صحیح بیشتر منحرف شد و به کارهای بیقاعده دست زد و ما هم ناراضی بودیم اما چه میشد کرد؟!دشمنان القاء میکردند که ما رضاشاه را اداره میکنیم و هرچه میکند بهدستور ما است ولی چنین نبود! تا وقتی که دیدیم شیطنت آلمانها و غفلت شاه، منافع ما را دارد به خطر میاندازد، این بود که این اقدام اخیر (اشغال ایران در ۳ شهریور ۲۰) را کردیم و اطمینان میدهیم که بهمحض اینکه مخاطره فعلی رفع شد خاک شما را تخلیه میکنیم و شما را در امور کشور خودتان آزاد و مختار میگذاریم و دولت شوروی هم که با ما متحد است همین نیت را دارد!منبع : تسنیمانتهای پیام/ |
|
↧